۴۰٫۱۳۴

 

 

۰٫۲۵۱۳۸۳

 

 

 

سوریه

 

 

۵٫۰۱۳

 

 

۲۰٫۶۲

 

 

۰٫۲۴۳۱۱۳

 

 

 

یمن

 

 

۵٫۵۹۴

 

 

۲۴٫۳۹۸

 

 

۰٫۲۲۹۲۸۱

 

 

 

تونس

 

 

۲٫۳۱۵

 

 

۱۰٫۵۴۴

 

 

۰٫۲۱۹۵۵۶

 

 

 

مصر

 

 

۸٫۰۳۳

 

 

۷۸٫۳۳۶

 

 

۰٫۱۰۲۵۴۵

 

 

 

موریتانی

 

 

۰٫۲۹۷

 

 

۳٫۱۷۹

 

 

۰٫۰۹۳۴۲۶

 

 

 

موراکو

 

 

۰٫۴۸۹

 

 

۳۱٫۸۵۱

 

 

۰٫۰۱۵۳۵۳

 

 

اقتصاد صنعتی ایالات متحده و اروپا به عرضه نفت ارزان عادت کرده است، از سوی دیگر آن چیزی که امروز از آن به عنوان اقتصاد جهانی یاد می‏شود، بیشتر شامل همگرایی و پیوند اقتصاد‏های سه منطقه آمریکای شمالی، اروپا، و شرق آسیا به یکدیگر است به طوریکه که ۸۰ درصد مبادلات این بلوکهای اقتصادی با یکدیگر صورت می‏پذیرد. در این میان، اقتصادهای در حال شکوفایی شرق آسیا، بیشترین رشد تقاضا برای مصرف نفت را در مقایسه با دو بلوک دیگر به خود اختصاص داده و سهم بیشتری از صادرات نفتی خلیج‏فارس را جذب می‏کنند. (Curtis R. Ryan, 2003 .p.304)
عکس مرتبط با اقتصاد
در چنین شرایطی استراتژی آمریکا در زمینه تضمین جریان با ثبات نفت خاورمیانه بویژه خلیج‏فارس، هم زمینه کنترل غیر مستقیم این کشورها را بر اقتصادهای آسیایی فراهم می‏کند و هم ضامن سلامت اقتصاد ایالات متحده آمریکا است زیرا در عصر جهانی شدن اقتصاد، هر گونه بحران در بلوک شرق آسیا به سرعت اقتصاد آمریکا را تحت تاثیر قرار می‏دهد.
همچنین مساله “اتکای غیر مستقیم اقتصاد غرب به نفت” نیز حائز اهمیت است. اقتصادهای آمریکا و اروپا به طور فزاینده، به واردات کالاهای از آسیا و دیگر مناطق جهان وابسته می‏شوند که برای تولید آنها، مصرف نفت و فرآورده‏های آن حائز اهمیت است. بنابراین هم آمریکا و هم اروپا به واردات گسترده از کشورهایی اتکا داردند که خود آنها به واردات نفت از خاورمیانه متکی هستند. تحلیل‏گران معتقدند حجم اتکای غیر مستقیم آمریکا به نفت خاورمیانه به میزان یک میلیون بشکه در روز است. تقریباً همین میزان برای اروپا در نظر گرفته می‏شود. بنابرآن علاوه بر واردات نفتی مستقیم آمریکا از خاورمیانه باید مساله اتکای غیر مستقیم ایالات متحده به نفت این منطقه را نیز مدنظر قرار داد. با در نظر گرفتن اتکای غیر مستقیم آمریکا به نفت خاورمیانه میزان وابستگی نفتی این کشور به خاورمیانه ۳۰ تا ۴۰ درصد افزایش می‏یابد. (Anthony H. Cordesman, 2004.p.8)
به دلایلی که ذکر شد ایالات متحده استراتژی حفظ جریان مستمر و باثبات نفت از منطقه خاورمیانه را جهت ایجاد هژمونی خود دنبال می‏کند.
آمریکا اعلام کرده برنامه آن گسترش دموکراسی در منطقه است آمریکا با حمله به عراق و سرنگون کردن رژیم صدام حسین در نظر دارد عراق را به نمونه موفق دموکراسی و سرمایه داری در منطقه تبدیل کند تا در سایه آن بتواند روند دموکراسی در منطقه را آغاز و آن را به مورد اجرا بگذارد. در صورت برقراری دموکراسی در عراق، حکومت‏های مستبد منطقه، یکی پس از دیگری ریزش خواهند کرد. در این میان کشورهایی مانند سوریه، عربستان سعودی و مصر در کانون توجه خواهند بود و برای انجام اصلاحات دموکراتیک تحت فشار قرار خواهند گرفت.
دیک چینی، معاون رئیس جمهور وقت آمریکا، می‏گوید: “باید از طریق ترویج آزادی در سراسر خاورمیانه بزرگ و فراتر از آن با سرچشمه ایدئولوژی‏های خشونت برخورد کنیم.” برخی معتقدند برقراری دموکراسی در خاورمیانه به راحتی امکان پذیر نیست و مخالفت‏های داخلی در عراق با آمریکا، بیان کننده این مسئله است. برژینسکی می‏گوید. در مورد استقرار دموکراسی در خاورمیانه باید، با احتیاط پیش رفت. زیرا ممکن است عواقب ناخواسته‏ای در پیش داشته باشد.
(http://www.arnet.ir)
در مورد برقراری دموکراسی در خاورمیانه بین‏دولتمردان آمریکا اختلاف نظر وجود دارد. در این مورد دو دیدگاه قابل ملاحظه است. دیدگاه اول را نئومحافظه کاران مطرح کرده‏اند، خواهان برقراری دموکراسی و سرنگونی رژیم‏های موجود در خاورمیانه است و عراق اولین آزمون این دیدگاه است. اما دیدگاه دوم را میانه روها مطرح کرده‏اند که خواستار اصلاحات تدریجی در خاورمیانه است. فرض اصلی این دیدگاه این است که کشورهای خاورمیانه برای برقراری دموکراسی آماده نیستند و هرگونه تغییرات رادیکال سبب بی‏ثباتی در این کشورها خواهد شد. آمریکا می‏بایست بین‏تغییرات دموکراتیک در خاورمیانه و احتمال بی‏ثباتی و سرنگونی متحدان خود، توازن برقرار کند. (جعفری ولدانی، ۱۳۸۸: ۸۷-۸۵)
کشورهای عربی در مورد طرح آمریکا برای خاورمیانه موضع واحدی ندارند. اما اکثر آنها با آن مخالف هستند. رهبران تمام کشورهای عربی، بدون استثناء از آینده حکومت خود نگرانند.
(Amyn Sagoo, 2002)
دولت‏های عربی برای رد کردن طرح آمریکا به بهانه‏های زیر متوسل شدند:

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

وارداتی بودن طرح

نامعلوم بودن تبعات آن

عدم توجه به خصلت‏های بومی آن

عدم شناخت واشنگتن از ظرفیت مردم و دولت‏های منطقه

اولویت ندادن به حل مسئله اسرائیل

عدم تاکید بر ارزش‏های اسلامی به جای ارزش‏های غربی

کشورهای عربی با حمله آمریکا به عراق مخالفت کردند و خواستار حل بحران عراق به شیوه‏های مسالمت آمیز شدند و تاکید نمودند از مشارکت در هرگونه اقدام نظامی خودداری خواهند کرد که امنیت، یکپارچگی ارضی عراق یا هر دولت عربی دیگری را هدف قرار دهد. به رغم مواضع مذکور، برخی از کشورهای عربی در حمله آمریکا به عراق مشارکت کردند. در این میان می‏توان ار عربستان سعودی، کویت و قطر نام برد. عربستان سعودی موافقت نمود هواپیماهای نظامی آمریکا را در حمله به عراق، از فضای این کشور استفاده کنند. آمریکا همچنین از ۳ پایگاه خود در عربستان سعودی برای حمله به عراق استفاده کرد.
کویت اجازه داد نیروهای آمریکایی در خاک این کشور به ۲ برابر افزایش یابند و برای حمله به عراق تمرین نظامی کنند.
قطر نیز در حمله آمریکا به عراق مشارکت نمود و ارتش آمریکا یک مرکز فرماندهی برای حمله به عراق در قطر تاسیس کرد. قطر در مجموع دو پایگاه در اختیار آمریکا قرار داد.
بعد از حمله آمریکا به عراق و سقوط رژیم صدام حسین، وزرای خارجه کشورهای همسایه در اجلاس‏های متعدد برای بررسی تحولات عراق برگزار و بر اصول مشترک زیر تاکید کردند.

 

 

مخالفت با تجزیه عراق و حفظ تمامیت ارزی آن کشور

برخورداری عراق از حق تعیین سرنوشت و برگزاری انتخابات آزاد در این کشور

تاکید بر نقش سازمان ملل در امور عراق

لزوم عقب نشینی نیروهای آمریکایی از عراق

محکوم کردن عملیات تروریستی در عراق

مراقبت جدی و موثر کشورهای همسایه عراق از مرزهای خود جهت ممانعت از ورود تروریست‏ها به خاک عراق

مشارکت در امر بازسازی عراق

تاکید بر حفظ امنیت عراق توسط نیروهای ائتلاف

وزرای امور خارجه کشورهای همسایه در اجلاس ریاض اعلام نمودند کشورهایشان نه تمایلی دارند که در امور داخلی عراق دخالت کنند و نه آن را می‏پذیرند و بر تشکیل حکومت جدید عراق براساس اراده ملت عراق اصرار می‏ورزند.
اما برخلاف آن، کشورهای همسایه در امور داخلی عراق دخالت کردند. از زمان سقوط رژیم صدام، عراق شاهد درگیری‏های داخلی بوده است. دخالت کشورهای همسایه به این امر دامن زده است. این کشورها هر کدام از گروه‏های طرفدار خود حمایت می‏کنند. در میان کشورهای عربی، سوریه و عربستان سعودی بیشترین نقش را در ناآرامی‏های عراق دارند. آنها با باز گذاشتن مرزها، اعطای کمک‏های تسلیحاتی و مالی به گروه‏های مخالف دولت عراق کمک می‏کنند. عربستان سعودی ماهانه بیش از ۶۰ میلیون دلار به گروه‏های مخالف دولت عراق کمک می‏کند. سوریه و عربستان سعودی تمایلی ندارند که حزب بعث مجدداً به قدرت برسد، آنها تجزیه عراق را نیز نمی‏پذیرند و خواستار قدرت یابی اسلام‏گرایان تندرو نیز نیستند. کشورهای همسایه عراق، عراقی می‏خواهند که بین ‏دموکراسی و آشوب غوطه ور باشد، آنها از استقرار دموکراسی در عراق نگرانند. آنها نمی‏خواهند عراق سبب افزایش حضور آمریکا در منطقه باشد، ولی در عین حال به دلایل امنیتی خواهان شکست آمریکا و خروج کامل آن از منطقه نیز نیستند. کشورهای عربی از مسئله فدرالیسم در عراق بسیار نگران هستند و به بهانه اینکه این امر در نهایت به تجزیه عراق منجر خواهد شد، با آن مخالفت می‏کنند. فدرالیسم در عراق بر امنیت کشورهای عربی به ویژه سوریه، مصر و عربستان سعودی تاثیر می‏گذارد و ممکن است اقلیت کرد در سوریه، اقلیت شیعه در عربستان سعودی و اقلیت قبطی در مصر نیز خواستار فدرالیسم گردند. عربستان سعودی نیز با فدرالیسم در عراق و خودمختاری کردها مخالف است و نسبت به هویت عربی عراق حساسیت دارد. عربستان سعودی همچنین از تغییر قدرت در عراق و انتقال آن از اعراب سنی به کردها و شیعیان نگران است. سوریه نگران است در صورتی که آمریکا در عراق به آسانی موفق شود، سپس نوبت آن فرا رسد. سوریه می‏خواهد برای مقامات واشنگتن در عراق مانع تراشی کند و موفقیت آن را به تاخیر اندازد و یا هزینه‏ های آمریکا را افزایش دهد تا مانع حمله نظامی آن به سوریه شود. سوریه از ناحیه مانورهای سیاسی اکراد برای تحقق آرمان‏های تاریخی خود احساس خطر می‏کند. (همان: ۹۷-۹۰)

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:03:00 ق.ظ ]