کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • تاثیر مدیریت هزینه بر عملکرد مالی شرکت- قسمت 24
  • آثار حقوقی الحاق ایران به موافقت نامه تریپس- قسمت ۲۲
  • شیوه‌های تعیین قانون حاکم بر ماهیت دعوی در داوری‌های تجاری بین‌المللی با تأکید بر رویه قضایی- قسمت ۸
  • منظومه¬های سیاسی طنز در انقلاب مشروطه- قسمت ۱۴- قسمت 2
  • پیش بینی خلاقیت و اضطراب تحصیلی براساس میزان استفاده از بازی های رایانه ای در دانش آموزان دختر اول متوسطه شهر بناب- قسمت ۸
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره :ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت وامانده ساز مقاومتی برپاسخ هورمون رشد در مردان ورزشکار و غیرورزشکار۹۰- قسمت ۳
  • سازوکارهای پیش بینی شده برای حل و فصل اختلافات در معاملات دولتی- قسمت ۶
  • بررسی مسأله این‌همانی شخصی بر اساس مبانی ملاصدرا- قسمت ۴
  • مکان یابی پخش سیلاب با استفاده از تحلیل چند معیاره مکانی۹۲- قسمت ۸- قسمت 2
  • مسئولیت مدنی ناشی از مالکیت تأسیسات صنعتی نفت و گاز با بررسی تطبیقی در حقوق ایران و انگلیس- قسمت ۴
  • دانلود پروژه و پایان نامه | قسمت 5 – 2
  • بررسی تحلیلی رویکرد آموزشی رجیو امیلیا و سنجش میزان آگاهی مدیران و مربیان مراکز پیش از دبستان نسبت به عناصر اساسی برنامه درسی آن- قسمت ۹
  • ارزیابی و مقایسه مدل¬های IMDPA و MEDALUS جهت تهیه نقشه بیابان¬زایی در دشت مهران در استان ایلام- قسمت ۵
  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها با موضوع بررسی تاٌثیر شخصیت و سوگیریهای رفتاری بر تمایل رفتاری
  • راهنمای نگارش مقاله در رابطه با بررسی و تحلیل پیشه‌ها ومشاغل در آثار کودک و نوجوان معاصر- ...
  • بررسی مسئولیت مدتی تولید کنندگان مواد غذایی- قسمت ۵
  • پایانی- قسمت ۲
  • تاثیر مانورهای نظامی در استراتژی‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران از سال‌های 1384 تا 1391 هجری شمسی92- قسمت 2
  • بررسی مسئولیت های ناشی از انتقال بیماری به دیگران از منظر فقه و حقوق- قسمت ۳
  • ارزیابی و تحلیل نقش رهبری تحول آفرین در توسعه یادگیری سازمانی کارکنان اداری شهرداری شهر کرمانشاه- قسمت ۴
  • مقالات و پایان نامه ها در رابطه با بررسی عوامل مرتبط با اجرای موفق مدیریت ارتباط با مشتری ...
  • مسئولیت مدنی ناشی از سقط جنین ۹۲- فایل ۲
  • بررسی کیفی تطبیقی اخبار ۲۰۳۰ سیمای جمهوری اسلامی ایران و برنامه خبری شصت¬دقیقه بی¬بی¬سی فارسی- قسمت ۴
  • بررسی تطبیقی غایت حیات انسان از دیدگاه فارابی و علامه طباطبایی- قسمت ۱۱
  • پایان نامه : تعریف تصمیم گیری
  • بررسی اثرنانوذرات بر فرآیند خودترمیمی خاک های رسی- قسمت ۶
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی رابطه سرسختی روانشناختی و هوش هیجانی بر رضایت زناشوئی معلمان- ...
  • بررسی میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه با نیازهای مادی و معنوی دانش آموزان شهرستان شهرکرد- قسمت ۶
  • تاثیر سهولت کسب و کار(EDB) و سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) بر رشد اقتصادی- قسمت ۷
  • ارزیابی تاثیر کارآفرینی روستایی در توسعه روستای کندلوس و منطقه پیرامون- قسمت ۳- قسمت 2
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • بررسی تطبیقی معاونت در جرم در حقوق کیفری ایران و لبنان- قسمت ۱۹




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      روابط علی– ساختاری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، روان نژندگرایی و برونگرایی با نشانه های افسردگی، اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیربالینی- قسمت ۳ ...

    پرسشنامه افسردگی بک
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    پرسشنامه شخصیت نئو
    چکیده انگلیسی
    جدول ها
    جدول ۱-۲: خصیصه ها و رفتار افسردگی ………………………………………………………………………………………………………………………..۲۵
    جدول ۱-۴: میانگین و انحراف استاندارد متغیرها بین زنان و مردان و به صورت کلی…………………………………………………….۷۱
    جدول ۲-۴: ماتریس کوواریانس متغیرهای مورد مطالعه ………………………………………………………………………………………………….۷۳
    جدول ۳-۴: مسیرهای علی غیرمستقیم (واسطه ای) متغیرها …………………………………………………………………………………………۷۷
    ادامه جدول ۳-۴:مسیرهای علی غیرمستقیم (واسطه ای) متغیرها ………………………………………………………………………………….۷۸
    جدول ۴-۴: مسیرهای علی مستقیم متغیرهای مستقل مکنون بر متغیرهای وابسته مکنون …………………………………………۸۲
    نمودارها
    مدل شماره ۱ ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۸
    مدل شماره ۲٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۸
    مدل شناختی افسردگی ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۲۹
    مدل شناختی پانیک …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۴۴
    پژوهش های تاییدکننده پنج عامل بزرگ شخصیت …………………………………………………………………………………………………………۵۵
    مدل علی- ساختاری(۱): روابط بین متغیرها و شاخص های برازش مدل…………………………………………………………………………۷۵
    مدل علی- ساختاری(۲) …………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۸۱
    فصل اول
    کلیات
    ۱-۱ مقدمه
    در حال حاضر اختلالات روانی به دلیل ماهیت آشفته ساز، شیوع فراوان و پیچیدگی های ماهیتی و همچنین هزینه های گزاف مراقبتی مورد توجه فراوان قرار گرفته اند. بعلاوه ،نگاه جامعه امروز به آن ها، نگاهی علمی و به سرعت در حال پیشرفت است. امروزه اختلالات اضطرابی و خلقی از شایعترین اختلالات روانی هستند و افراد مبتلا به این اختلالات به وفور توسط روان شناسان بالینی تحت درمان قرار می گیرند ( بخشی پور، دژکام، مهریار و بیرشک، ۱۳۸۳).
    در این راستا، نرخ شیوع اختلال افسردگی در طول عمر ۱۷درصد (کسلر[۱] و همکاران، ۲۰۰۵) و میزان بروز سالیانه افسردگی اساسی ۵۹/۱ درصد (زنان ۸۹/۱ درصد و مردان ۱/۱ درصد) است (سادوک[۲]و کاپلان[۳]،۲۰۰۷). همچنین نرخ شیوع اختلالات اضطرابی به ۸/۲۸ درصد و میزان بروز آن به ۱۸ درصد می رسد (کسلر و همکاران، ۲۰۰۵).
    فهم سازه های تاثیر گذار و بیان صریح عواملی که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم بر افسردگی و اضطراب تاثیر می گذارند، کاری دشوار است . با این حال ، تلاش پژوهشگران و محققان در این عرصه ، نتایج امیدوارکننده ای در پی داشته است . در همین راستا ، توجه به نقش سازه های شخصیتی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در سبب شناسی اختلال های افسردگی و اضطرابی و بررسی اثرات مستقل و تعاملی این سازه ها با بهره گیری نظام آماری پیشرفته مدل یابی معادلات ساختاری جهت پیش بینی و تبیین اثرات این سازه ها بر این حوزه از اختلال های روانشناختی می تواند کمک کننده پژوهش ها و رویکردهای درمانی آتی در زمینه اختلال های هیجانی باشد.
    ۲-۱ بیان مساله :
    اختلالات افسردگی و اضطرابی ، جزء اختلالات شایع و ناتوان کننده بوده و در طول دو دهه اخیر ، چندین مطالعه ملی در این حوزه ها انجام گرفته و دو طبقه از اختلالات روانی را که به ویژه در جمعیت عمومی بزرگسالان رایج است ؛ اختلال افسردگی با شیوع در طول عمر تقریبا ۱۷ درصد و اختلالات اضطرابی با شروع در طول عمر تقریبا ۲۹ درصد رامشخص کرده اند (کسلرو همکاران، ۲۰۰۵). این اختلالات هزینه های زیادیبه جامعه تحمیل می کنند و با توجه به این مسائل ، تشخیص و توصیف دقیق این اختلالات از اهمیت خاصی برخوردار است.
    خلق افراد افسرده، غمگین، مضطرب و تحریک پذیر است، تفکر آن ها کند و آشفته بوده، دچار فقدان تمرکز هستند، دیدگاه بدبینانه ای دارند، خود را سرزنش می کنند، دچار تردید و دودلی اند، عزت نفس پایینی دارند. از فعالیت های شغلی و اجتماعی اجتناب می کنند، تمایل به فرار و گوشه گیری دارند، دچار وابستگی زیادی هستند. در افراد افسرده، راه رفتن کند می شود، گریه کردن وجود دارد. این افراد دچار کاهش یا افزایش اشتها، فقدان نیروی زندگی، اختلال خواب، کندی و بیقراری هستند(بلک برن[۴]و دیویدسون[۵]، ۱۹۸۹).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    از طرفی احساس اضطراب دو مولفه دارد: با خبر شدن فرد از تغییرات جسمی خود (مثل تپش قلب و تعریق) و با خبر شدن از اینکه عصبی شده است یا ترسیده است. اضطراب بر تفکر، ادراک، و یادگیری فرد هم اثر می گذارد (سادوک و کاپلان،۲۰۰۷).
    اختلال اضطراب فراگیر (GAD)[6] شایع ترین اختلال اضطرابی است (بارلو[۷]، ۲۰۰۲، به نقل از ولز[۸]، ۱۳۸۸). این اختلال، با نگرانی افراطی و غیر قابل کنترل همراه با برخی علایم اضطراب مشخص می شود (انجمن روانپزشکی آمریکا[۹]،۲۰۰۰، به نقل از ولز، ۱۳۸۸). ویژگی های دیگر اختلال اضطراب منتشر عبارت است از مشکل در تمرکز، خستگی زودرس، بیقراری، تحریک پذیری و تنش عضلانی شدید. این اختلال، حدود ۵ درصد از کل جمعیت را شامل می شود (ویتچن و هویر[۱۰] ، ۱۹۹۴، به نقل از دیویسون[۱۱]، نیل[۱۲]و کرینگ[۱۳]، ۱۳۸۷).
    علاوه بر این، در اختلال وحشتزدگی ( پانیک[۱۴]) به عنوان یکی دیگر از زیرمجموعه اختلالات اضطرابی، فرد به ناگهان و بی دلیل دچار یک مجموعه نشانه ی آزار دهنده از جمله تنگی نفس، تپش قلب، حالت تهوع، درد سینه، احساس خفگی، سرگیجه، تعریق، رعشه، بیم شدید، وحشت و احساس مرگ قریب الوقوع می شود. شیوع اختلال پانیک در طول زندگی حدود ۲ درصد برای مردان و بیش از ۵ درصد برای زنان است (کسلر و همکاران، ۱۹۹۴، به نقل از دیویسون، نیل و کرینگ، ۱۳۸۷). درDSMIV-TR[15]دو دسته ملاک تشخیصی برای اختلال پانیک وجود دارد: یکی بدون بازارهراسی و دیگری با آن (سادوک و کاپلان، ۲۰۰۷).
    همچنین، اختلال وسواس فکری– عملی( OCD)[16] نیز یکی دیگر از انواع اختلالات اضطرابی است که در آن،افکار دائم عودکننده بوده و اجبارها و اضطرارهایی هستند که یا موجب اتلاف وقت شده و یا باعث پریشانی و ضرر و زیان می گردند ( DSMIV-TR، انجمن روانشناسی آمریکا،۱۹۹۹). در این راستا، وسواس ها افکار دائمی، تکانش ها یا تصوراتی هستند که به صورت ناخوانده، مزاحم و یا نامناسب تجربه می شوند (ولز و موریسون [۱۷]، ۱۹۹۴؛ به نقل از ولز، ۱۳۸۵). از طرفی، اجبار،رفتاری تکراری بوده که آشکارو یا پنهان است.در تحقیقات زمینه ای در مورد همه گیرشناسی، میزان شیوع وسواس فکری-عملی در طول مدت زندگی ۵/۲ درصد به دست آمده است(کارنوی گلدینگ[۱۸]، سورنسون[۱۹] و بارنام[۲۰]، ۱۹۸۸؛ به نقل از ولز،۱۳۸۵).
    اختلال های وسواس فکری – عملی، اضطراب فراگیر،پانیک و افسردگی به واسطه ی نشانه های رفتاری، هیجانی و شناختی خویش بر کارکردهای روزانه مبتلایان، تاثیرات منفی بر جای گذاشته و سالیانه میلیون ها نفر را به مراکز درمانی سوق می دهند (روزنهان[۲۱] و سلیگمن[۲۲]،۱۹۹۵). مطالعات نشان می دهد که اختلالات اضطرابی موجب کاهش کیفیت زندگی می شود که شامل سازه هایی از رضایت شغلی و روابط فرد با دیگران است (وایسمن[۲۳]، شلدون[۲۴] و گرینگ[۲۵]، ۲۰۰۰ ).

    بررسی اثر تبادل رهبر پیرو بر رضایت شغلی کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی

    در راستای نشانه شناسی و سبب شناسی این اختلالات، در سال های اخیر بر نقش کارکرد تنظیم هیجان تاکید فراوانی شده است به نحوی که تحقیقات نشان می دهند که تنظیم هیجان ، عامل مهمی در تعیین سلامتی و داشتن عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی است (سیچتی[۲۶]و همکاران،۱۹۹۷؛ تامپسون[۲۷]،۱۹۹۱، به نقل از یوسفی، ۱۳۸۵). به نحوی که نقص در تنظیم هیجان با اختلالات درون ریز (مانند افسردگی، اضطراب، انزوای اجتماعی) ارتباط دارد (ایزنبرگ[۲۸]و همکاران، ۲۰۰۱). به تعبیری، تنظیم هیجان تمامی فرایندهای بیرونی و درونی مسئول برای نظارت، ارزیابی و اصلاح واکنش های هیجانی، به ویژه حالت های شدید و زودگذر آن، به منظور نیل به اهداف فرد را در بر می گیرد(تامپسون، ۱۹۹۴). نگرانی و برانگیختگی هیجانی از عواملی هستند که تاثیر زیادی بر عملکرد افراد در موقعیت ها دارند. این اثرات از دو جنبه قابل بررسی است: نخست این که تغییرات هیجانی به واسطه اثراتی که بر عملکردهای ذهنی دارند، اختلالاتی را در کارکرد ذهنی ایجاد می کنند، دوم این که تفسیری که افراد از این برانگیختگی ها دارند، بر عملکرد و همچنین بر میزان هیجانات آن ها تاثیر می گذارد (حیدری، احتشام زاده و حلاجانی، ۱۳۸۹).
    هیجان دارای عملکرد اطلاعاتی بوده و بر پیشایندهای پردازش اثر می گذارد. در اختلالات هیجانی، معمولا خود پاسخ های هیجانی مرکز فعالیت خودتنظیمی هیجانی – شناختی می شوند و بنابراین موجب حفظ موقعیت می گردند(ولز، ۱۳۸۵). از این رو ، افراد مضطرب و افسرده در تنظیم هیجان مشکل دارند. تنظیم هیجان شامل دامنه گسترده ای از فیزیولوژی هشیار و ناهشیار، رفتار و راهبردهای شناختی است که هیجان را کاهش داده ، نگهداری کرده یا افزایش می دهد (پور فرج عمران، ۲۰۱۱).
    مفهوم کلی تنظیم شناختی هیجان بر شیوه شناختی دستکاری ورود اطلاعات فراخوانده هیجان دلالت دارد (تامپسون،۱۹۹۱؛اوکسنر[۲۹]وگروس، ۲۰۰۴،۲۰۰۵ ، به نقل از حسنی و همکاران، ۱۳۸۷). پژوهش های پیشین ۹ راهبرد متفاوت تنظیم شناختی را به صورت مفهومی شناسایی کرده اند: ملامت خویش[۳۰](سرزنش کردن و مقصر دانستن خود به خاطر رخدادی که اتفاق افتاده است)، پذیرش[۳۱](پذیرش رخداد رضایت دادن به آنچه که اتفاق افتاده است)، نشخوارگری[۳۲](تفکر درباره ی احساسات و افکار وابسته به آن رخداد منفی)، تمرکز مجدد مثبت[۳۳](تفکر درباره ی مسائل شادی بخش و خوشایند به جای تفکر درباره ی آن رخداد واقعی)، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی[۳۴](تفکر درباره اینکه با آن حادثه و رخداد چگونه می توان برخورد کرد و در این راه قدم هایی می توان برداشت)، ارزیابی مجدد مثبت[۳۵](افکار مربوط به الحاق معانی مثبت به آن رخداد بر حسب رشد فردی)، دیدگاه پذیری[۳۶](افکار مربوط به نسبی بودن آن رخداد در مقایسه با سایر رخدادها)، فاجعه انگاری[۳۷](افکار مربوط به تاکید آشکار بر فاجعه یا مصیبت بار بودن تجربه)، و ملامت دیگران[۳۸](سرزنش دیگران و مقصر دانستن آن ها به خاطر رخدادی که اتفاق افتاده است) (گارنفسکی[۳۹]، کرایج[۴۰] و اسپینهاون [۴۱]، ۲۰۰۱،۲۰۰۲، به نقل از حسنی و همکاران،۱۳۸۷).
    در این راستا مطالعه پورفرج عمرانی(۲۰۱۱) نشان داده است که فاجعه انگاری، ملامت خویش و نشخوار گری به عنوان زیر مقیاس هایی از راهبرد های شناختی تنظیم هیجان با سطوح بالای اضطراب و افسردگی و تمرکز مجددمثبت، ارزیابی مجدد مثبت و برنامه ریزی با سطوح پایین افسردگی و اضطراب مرتبط اند. این یافته ها بیان می کنند که ملامت خود با گزارشی از نشانه های افسردگی و اضطراب مرتبط است و نشخوارگری به عنوان مهمترین پیش بینی کننده ی نشانه های افسردگی و اضطراب به شمارمی آید.
    از طرفی دنیس[۴۲] (۲۰۰۷) نشان داده است که بازارزیابی شناختی عامل کلیدی در کاهش خطر خلق افسرده است و مطالعه سالیوان[۴۳]و همکاران (۱۹۹۵) حاکی از آن است که نمونه های بالینی افسرده به طور معنادار نمره بالایی در ملامت خویش، نشخوارگری و فاجعه انگاری نسبت به دیگر نمونه ها به دست می آورند.
    از سویی گارنفسکی و کراج(۲۰۰۵) نشان داده است که نمونه های بالینی افسرده نمره بالایی در ملامت دیگران کسب کرده که غیر قابل انتظار است. همچنین ویلسون[۴۴](۱۹۹۶) نشان داد که افراد بالینی افسرده نمره های بالایی در پذیرش نشان می دهند. با این حال آلدوا و هوکسما و ویزر[۴۵]( ۲۰۱۰) دریافتند که پذیرش با افسردگی و اضطراب ارتباط معناداری نداشته و ارزیابی مجدد با افسردگی و اضطراب ارتباط کمی دارد.
    از سویی گارنفسکی، کراج، اسپینهاون[۴۶](۲۰۰۱) نشان داده اند که راهبردهای سازگارانه تر مانند تمرکز مجدد مثبت و بازارزیابی مجدد به طور منفی با اضطراب و افسردگی مرتبطبوده به نحوی کهبین نشخوارگری، سرزنش خود و فاجعه انگاری در یک طرف و افسردگی و اضطراب در طرف دیگر ارتباط مثبت وجود دارد.
    در پژوهشی دیگر مشخص شد که راهبردهای ناسازگارانه نشخوارگری، ملامت خود، ملامت دیگران، فاجعه انگاری با اضطراب رابطه مثبت و معنادار دارند؛ در حالیکه راهبردهای پذیرش، دیدگاه گیری، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ارزیابی مجدد مثبت رابطه معنادار و منفی با اضطراب دارند. از بین راهبردهای مذکور، نشخوارگری بیشترین توان پیش بینی کنندگی را برای نمرات اضطراب نشان داد ( مشهدی و همکاران، ۱۳۹۰).
    علاوه بر این، در بازنگری پژوهش های مربوط به تنظیم هیجان، گروس[۴۷]( ۱۹۹۹) اشاره نمود که تفاوت های فردی در تعدیل هیجان در هر یک از مراحل تولید هیجان ها مشاهده می شود (به نقل از حسنی و همکاران، ۱۳۸۷). در این راستا، ویژگی های شخصیتی به عنوان مولفه های مهمی در تعدیل هیجان ها و تنظیم آن ها نقش مهمی دارند و در این رابطه، درباره وجود دو بعد بزرگ روان نژندی گرای[۴۸]( N) و برون گرایی[۴۹]( E) در سطح شخصیت بین مولفان و پژوهشگران توافق زیادی مشاهده شده است. توضیح اینکه تمایل عمومی به تجربه عواطف منفی چون ترس، غم، عصبانیت، احساس گناه مجموعه حیطهN را تشکیل می دهد. از سویی جامعه گرا بودن، دوست داشتن مردم، با جرات بودن، فعال، پرانرژی و پرحرف بودن از صفات برونگراها است(حق شناس، ۱۳۸۵).
    هرچند در زمینه ی رابطه ی صفات شخصیتی و حالت های هیجانی مطالعات متعددی صورت گرفته است، ولی در زمینه ی راهبردهای تنظیم هیجان بر اساس ابعاد شخصیتی یافته های پژوهشی اندک است. با این حال یکی از دلایل اساسی تفاوت افراد در تنظیم هیجان را می توان در تفاوت های شخصیتی آن ها جست و جو کرد.
    در این راستا حسنی و همکاران ( ۱۳۸۷) نشان دادند که افراد روان نژندگرا در برخورد با تجربه ی منفی بیشتر از راهبردهای ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، دیدگاه گیری، فاجعه انگاری و ملامت دیگران و افراد حائز پایداری هیجانی از راهبردهای تمرکز مجدد مثبت و تمرکز مجدد بر برنامه ریزی استفاده می کنند. مبتنی بر این یافته ها ایشان نتیجه گرفته اند که برون گرایی و روان نژندی گرایی راهبردهای مقابله ای را تحت تاثیر قرار می دهند به نحوی که روان نژندگرایی به صورت مثبت با راهبردهای ناسازگارانه ملامت خود همبسته بوده (واتسون ۲۰۰۰، دیوید[۵۰] و سولس[۵۱]۱۹۹۹، به نقل از حسنی و همکاران، ۱۳۸۷). در صورتیکه بولاند و کاپلیز ( ۱۹۹۷) و وولراث و همکاران (۱۹۹۵) دریافتند که روان نژند گرایی با ارزیابی مجدد مثبت همبستگی منفی دارد(به نقل از حسنی و همکاران،۱۳۸۷).
    از سویی کلارک و واتسون (۱۹۹۱) بیان کرده اند که روان نژندگرایی هم با اختلالات خلقی و هم اضطرابی مرتبط است در حالی که برون گرایی به طور ویژه با افسردگی مرتبط است (به نقل ازروزلین[۵۲]، لورنس[۵۳]، مایر و براون، ۲۰۱۲).در مطالعه ای دیگر میدل دورپ[۵۴](۲۰۰۶) نشان دادند برون گرایی پایین با افسردگی و اضطراب مرتبط بوده و روان نژندگرایی بالا و برون گرایی پایین با اضطراب و افسردگی ارتباط داشت. از سویی در مطالعه ای دیگر بنونو[۵۵] و همکاران (۲۰۰۱) به این نتیجه رسیدند که بین برون گرایی پایین و آگورافوبیا ارتباط وجود دارد ولی با اختلال افسردگی اساسی و پانیک رابطه ای مشاهده نشد (بنونو و همکاران، ۲۰۰۱، به نقل از میدل دورپ، ۲۰۰۶). همچنین براون و همکاران (۱۹۹۸) در مطالعه ای دریافتند که بین برونگرایی پایین با اختلال افسردگی اساسی ارتباط وجود دارد ولی با اختلال پانیک و اضطراب منتشر و آگورافوبیا رابطه ای وجود ندارد (براون و همکاران، ۱۹۹۸؛ به نقل از میدل دورپ، ۲۰۰۶). از سویی چیوکوتا[۵۶]و استیلز[۵۷](۲۰۰۴) نشان دادند که تغییر در اختلال اضطراب منتشر با تغییر در برونگرایی مرتبط بوده و تغییر در برونگرایی به طور قویتری با تغییر در اختلال افسردگی ارتباط داشت.
    مبتنی بر آنچه عنوان شد، چنین برداشت می شود که افراد مبتلا به افسردگی، اضطراب (اضطراب منتشر، وسواس فکری– عملی، پانیک) در استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند. از سویی این راهبردها گاه در نقش عوامل علی موجب تشدید علایم این اختلالات می شوند و از طرفی، مرور ادبیات پژوهش نشان می دهد که در فرایند اثرگذاری این راهبردها بر اختلالات افسردگی و اضطراب عوامل شخصیتی نقش واسطه ای دارند و این عوامل قادرند به عنوان تسهیل کننده یا تعدیل کننده این روابط عمل کنند که در این میان نقش برونگرایی و روان نژندگرایی برجسته تر است. از این رو سوال اساسی این پژوهش این است که آیا برون گرایی و روان نژندگرایی نقش میانجی در روابط بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و اختلالات افسردگی و اضطراب منتشر، وسواس فکری– عملی و پانیک ایفا می کنند؟ یا آنکه برون گرایی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان هر دو تاثیری مستقل و مستقیم بر اختلالات ذکر شده دارند؟ همچنین بررسی برازش دو مدل نظری برآمده از ادبیات پژوهشی، با داده های تجربی، مهمترین هدف اصلی این پژوهش است. بر این اساس دو مدل نظری ذیل، اهداف پژوهش حاضر را به صورت طرح اجمالی نشان می دهند.
    مدل شماره ۱ مدل شماره ۱

    مدل شماره ۲
    ۳-۱اهمیت و ضرورت پژوهش
    افسردگی و اضطراب شایعترین اختلالات هیجانی هستند که بیشترین پژوهش ها و تبیین های نظری را به خود اختصاص داده اند. در طول چند دهه گذشته، رویکرد شناختی بیشترین سهم را در ارائه تبیین های نظری در حوزه ی اختلالات، بالاخص افسردگی و اضطراب به خود اختصاص داده است. در راستای نشانه شناسی و تبیین حالات متغیر این اختلالات، آسیب شناسان روانی بر نقش عوامل شناختی تاکید و مدل های نظری گوناگونی عرضه نموده اند. در چند سال اخیر، بر نقش تعاملی شخصیتی و عوامل شناختی در این اختلالات تاکید بیشتری شده است.
    شیوع افسردگی در۸/۱% و اضطراب در ۱۴% کل افراد گزارش شده است (سارتوریوس[۵۸]و همکاران، ۱۹۹۳، به نقل از صالحی و همکاران،۱۳۹۰). در ایران نیز شیوع بالاتر از سایر اختلالات دارد. شیوع بالای افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات هیجانی و تاثیر این مشکلات روی عملکرد کلی (فردی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی) فرد، موجب شده است که برخی از محققین، عوامل مرتبط با این مشکلات را مورد توجه قرار دهند. از جمله یکی از این عوامل وجود نوعی اختلال در نظم هیجانی ذکر شده است (گراس، ۲۰۰۷)که به قول متخصصین، پیش بینی کننده ی آسیب روانی فرد در آینده (ساندلر، تین، وست[۵۹]، ۱۹۹۴،آبوب، ۲۰۰۵؛ به نقل از صالحی و همکاران، ۱۳۹۰) و عامل کلیدی و مهمی در پیدایش افسردگی و اضطراب است (بیوریگارد[۶۰]و همکاران، ۲۰۰۱، به نقل از صالحی و همکاران، ۱۳۹۰). تنظیم هیجان تمامی فرایندهای بیرونی و درونی مسئول برای نظارت، ارزیابی و اصلاح واکنش های هیجانی، به ویژه حالت های شدید و زودگذر آن، به منظور نیل به اهداف فرد را در بر می گیرد (تامپسون، ۱۹۹۴). از طرفی، جنبه های شناختی تنظیم هیجان، همانند دیگر ابعاد رفتاری و اجتماعی آن در واقع با هدف مدیریت هیجان ها جهت افزایش سازگاری و تطابق بکارمیروند و بخشی از راهبردهای تطابقی هستند که با تجربه و درمان ناراحتی های هیجانی و جسمانی مرتبطند(لازاروس[۶۱]، ۱۹۹۳). تاکنون بیشتر تحقیقات مربوط به راهبردهای شناختی تنظیم هیجان روی افسردگی انجام شده اند(از جمله گارنفسکی و کراج، ۲۰۰۶). تعداد کمتری از پژوهش ها در مورد اضطراب اجرا شده است.
    از سوی دیگر صفات شخصیتی افراد تاثیر مهمی بر راهبردهای تنظیم هیجان آن ها داشته است . هرچند در زمینه رابطه صفات شخصیتی و حالت های هیجانی مطالعات متعددی صورت گرفته است، ولی در زمینه ی بررسی راهبردهای تنظیم هیجان بر اساس ابعاد شخصیتی یافته های پژوهشی اندک است. تا کنون مطالعاتی که گروه های شخصیتی غربال شده و همگن را براساس ابعاد برونگرایی و روان نژندی گرایی (درون گرا، برون گرا، نوروزگرا و پایدار هیجانی) از نظر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مورد مطالعه و مقایسه قرار داده باشد در دانش علمی و پژوهشی انگشت شمار و اندک هستند. با توجه به مطالب مذکور، می توان بیان داشت که صفات شخصیتی نقش بسزایی در خودنظم بخشی و تنظیم هیجان ایفا می کنند و درک این نقش نیازمند بررسی روابط موجود بین ابعاد شخصیت و راهبردهای تنظیم هیجان است، از طرفی، این مطالعات می توانند به فهم و درمان بهتر اختلالات اضطرابی و خلقی کمک کنند.
    ۴-۱ اهداف پژوهش
    ۱-۴-۱ هدف کلی:
    تعیین روابط علی-ساختاری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و روان نژندگرایی و برونگرایی با نشانه های افسردگی، اضطراب منتشر، وسواس فکری-عملی و پانیک
    ۲-۴-۱ اهداف جزئی :
    ۱ – تعیین رابطه ی راهبرد شناختی تنظیم هیجان «ملامت خویش» با نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۲ – تعیین رابطه ی راهبرد شناختی تنظیم هیجان «پذیرش» با نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری–عملی وپانیکدر جمعیت غیر بالینی
    ۳ – تعیین رابطه ی راهبرد شناختی تنظیم هیجان «نشخوارگری» با نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۴ – تعیین رابطه ی راهبرد شناختی تنظیم هیجان «تمرکز مجدد مثبت» با نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۵ – تعیین رابطه ی راهبرد شناختی تنظیم هیجان «تمرکز مجدد بر برنامه ریزی» با نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۶ – تعیین رابطه ی راهبرد شناختی تنظیم هیجان «ارزیابی مجدد مثبت» با نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۷ – تعیین رابطه ی راهبرد «دیدگاه پذیری» با نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۸ – تعیین رابطه ی راهبرد «فاجعه انگاری» با با نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۹ – تعیین رابطه ی راهبرد «ملامت دیگران» با نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۱۰ – تعیین رابطه ی برونگرایی با نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۱۱ – تعیین رابطه ی روان نژندی گراییبا نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۱۲ – تعیین نقش واسط روان نژندی گراییدر روابط بین راهبرد «ملامت خویش» و نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۱۳ – تعیین نقش واسط روان نژندی گراییدر روابط بین راهبرد «ملامت دیگران» ونشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیکدر جمعیت غیر بالینی
    ۱۴- تعیین نقش واسط روان نژندی گراییدر روابط بین راهبرد «پذیرش» ونشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی وپانیکدر جمعیت غیر بالینی
    ۱۵- تعیین نقش واسط روان نژندی گرایی در روایط بین راهبرد «نشخوارگری» و نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی وپانیکدر جمعیت غیر بالینی
    ۱۶- تعیین نقش واسط روان نژندی گرایی در روابط بین راهبرد «تمرکز مجدد مثبت» ونشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۱۷- تعیین نقش واسط روان نژندی گراییدر روابط بین راهبرد «تمرکز مجدد بر برنامه ریزی» ونشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۱۸- تعیین نقش واسط روان نژندی گراییدر روابط بین راهبرد «ارزیابی مجدد مثبت» و نشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۱۹- تعیین نقش واسط روان نژندی گراییدر روابط بین راهبرد «دیدگاه پذیری» ونشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی
    ۲۰ – تعیین نقش واسط روان نژندی گراییدر روابط بین راهبرد «فاجعه انگاری» ونشانه های افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیر بالینی

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 09:11:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی اعداد مقدس در آثار عرفانی سبک عراقی- قسمت ۴ ...

    شهادتین دارای هفت کلمه است.
    اولین سوره ی قرآن دارای ۷ آیه است.
    خداوند در قرآن کریم در مورد کسانی که قرآن را تکذیب کنند وعده جهنم داده است جهنمی که هفت در دارد.
    ۲-۷-۳- عدد هفت در روایات:
    در روایات اسلامى نیز این شماره مورد توجه قرار گرفته است. تنها در کتاب «خصال» شیخ صدوق (رحمـﺔ الله علیه) ۱۱۶ روایت در «باب السبعـﺔ» آمده است.
    به برخى از این روایات اشاره می‌کنیم:
    «هرکس اقرار به هفت چیز کند مؤمن است» ـ «بازخواست مردم ازهفت چیز در قیامت» ـ «وصیت به هفت چیز» ـ «محاجه امیرالمؤمنین(ع) با قوم خود در قیامت با هفت خصلت» ـ «واجبات نماز هفت چیز است: وقت، طهارت، توجه، قبله، رکوع، سجود» ـ «اگر بندهاى گناه کند، ملک موکل بر شانه راست هفت ساعت براى استغفار به او فرصت می‌دهد» ـ «تقسیم بندى عمر فرزندان به سه هفت سال» (هفت سال نخست براى بازى، هفت سال دوم براى آموزش و هفت سال سوم براى فراگیرى حلال و حرام ) ـ «کودک در هفت سال نخست آقایى می‌کند و در هفت سال دوم فرمانبردار و در هفت سال سوم مشاور خانواده است»ـ «قرآن بر هفت حرف نازل شده»
    در اسلام مرد نمی‌تواند با هفت طبقه از خویشاوندان خود که از راه همخونی محرم هستند ازدواج نماید:
    ۱) مادر ۲) دختر ۳) خواهر ۴) دختر خواهر ۵) دختر برادر ۶) عمّه ۷) خاله و عکس این موارد برای زنان.
    بزرگترین عبادات در اسلام شرکت در کنگره عظیم حجّ است و در این مرحله عدد هفت بیشتر به چشم می‌خورد، اصولاً مناسک حجّ هفت تا است:
    ۱- احرام ۲- طواف ۳- سعی ۴- عرفات ۵- منی ۶- رمی ۷- ذبح
    مناسک حجّ (ترجمه سید محمود طالقانی)
    سعی بین صفا و مروه ۷ مرتبه است یعنی آن فاصله را باید ۷ بار طیّ کرد، صفا و مروه نام دو کوه است در مکّه که فاصله میان آن دو کوه ۴۲۰ متر است که می‌توان گفت در آن فاصله شصت تا هفت خوابیده است. هفت بار تهلیل از اعمال حجّ است. پس از ایستادن در صفا باید هفت بار تکبیر گوید و هفت بار تهلیل خدا کند.
    در مشعر باید هفتاد عدد سنگریزه جمع کرد تا در منی رمی جمره نمود، در روز اوّل ورود به منی اوّلین عمل واجب رمی جمره عقبه می‌باشد، پس از نیّت که چنین است هفت سنگ به جمره عقبه می‌زنم باید هفت سنگریزه نه کم و نه زیاد به جمره عقبه بزند. روز یازدهم و دوازدهم نیز باید رمی جمره کرد هر روز هفت سنگریزه به جمره اوّلی و هفت سنگریزه به جمره وسطی و هفت سنگریزه به جمره عقبه بزند «روزی۲۱سنگریزه» و اگر شب سیزدهم هم درمنی بماند باید روز سیزدهم نیز به هر یک از جمرات هفت سنگریزه بزند.
    طواف «پیرامون چیزی گشتن» عبارت از هفت مرتبه دور خانه خدا گردیدن است. شروع طواف باید از حجرالاسود باشد و در حجر الاسود ختم شود، طواف ا ز ارکان حجّ است و کسی که عمداً ترک کند حجّ او باطل است باید دقّت کرد که دورهای کعبه از هفت مرتبه کمتر یا بیشتر نباشد.
    حنوط: احکام حنوط هفت است بعد از غسل واجب است میّت را حنوط کنند یعنی به پیشانی کف دستها، زانوها و دو انگشت بزرگ پاها کافور بمالند.
    ۲-۷-۴- هفت در عرفان اسلامی:
    در عرفان و ادب فارسی در عرفان و تصوف ایرانی اسلامی، هفت شهر عشق (طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فنا) و هفت مقام عرفان (توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل، رضا) و … مطرح است. همچنین در عرفان نظری، عروج به سوی عرش الهی، به واسطه فیض الهی و با گذر از لطائف هفت‌گانه ممکن است این گذر، به دو صورت قوس عروج و قوس نزول نشان داده می‌شود. در قوس عروج، سالک از عوالم طبیعت، صورت، معنی، ملکوت، جبروت، لاهوت و ماهوت می‌گذرد و در قوس نزول، از لطیفه حقیقه محمدیه آغاز و با گذر از مراتب لطیفه خفیه عیسی، روحیه داوود، لطیفه سریه موسی، لطیفه قبیله ابراهیم، لطیفه نفیسه نوح به لطیفه قالبیه آدم می‌رسد.(نور آقایی، ۷۸:۱۳۸۸-۷۹)
    عدد هفت در ادبیات فارسی از اهمیت و جایگاه ویژه‌ برخوردار است. کمترین تعداد ابیات یک عزل، هفت بیت است. کتابهای زیادی برمبنای عدد هفت شکل گرفته است: عطار نیشابوری در مثنوی منطق الطیر، هفت وادی سلوک را بیان می‌کند. هفت اقلیم احمد امین رازی در باب اقلیم‌های هفت گانه، هفت حصار خواجه عبدالله انصاری، هفت بند محتشم کاشانی، هفت دکان نورالدین شاه نعمت‌الله ولی کرمانی و مجالس سبعه مولوی که مشتمل بر هفت مجلس و نمودار افکار وی از آشنایی با شمس است. نظامی گنجه‌ای در مثنوی خسرووشیرین، به «هفت گنج خسرو» اشاره می‌کند و در مثنوی اقبال نامه، از هفت حکیم نام می‌برد و همچنین در مثنوی هفت پیکر در بخش‌های مختلف، به عدد هفت اشاره دارد. (نصیری دهقان، ۱۳۸۹: ۹۹) عارفان بالله برای درک حقیقت، مراحلی را باید به عیبنه ببینند و برای آدم شدن و به کمال انسانی رسیدن، به اصطلاح هفت شهر را بگردند. (دلفی، بی‌تا: ۲۷)
    به طوری که از مفاد کتب اکثر عرفای بزرگ چون؛ مولانا در مبحث معراج مفهوم میگردد به طور خلاصه و فشرده هفت کنگره عرش و هفت ملکی که موکّل بر آن هستند کنایه از مراحل ثبوتی و ارتباط معنوی و سرّی هر انسان به سوی مبدأ پروردگار عالمیان است.
    ۲-۷-۵- مجالس سبعه:
    و آن عبارت است از مجموعه‌ی مواعظ و مجالس مولانا یعنی سخنانی که به وجه اندرز بر سر منبر بیان فرموده است. این کتاب شامل هفت مجلس مولاناست.
    ۲-۷-۶- هفت در ضرب المثل‌ها:
    «هفت بار گز کن، یک بار ببر»، «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی» و «در هفت آسمان، یک ستاره هم ندارد». (خوشبخت، ۱۳۷۸: ۳۴۹): «گربه هفت بار جای بچه ‌هایش راعوض می‌کند.»، هفت خانه به یک دیگ محتاج ‌اند»، «هفت دریا سبو نمی‌دارد»، «کار هفت ملا کردن»، «هفت پادشاه را خواب دیدن»، «هفت کفن پوساندن»، «هفت پشت (جد)» «هفت ماهه به دنیا آمدن» و «هفت قلم آرایش کردن» (والی، ۱۳۷۹: ۳۴).
    ۲-۸- هفت در باور و فرهنگ عامه ایرانیان:
    عدد هفت در فرهنگ عامه هم محلی ویژه دارد که مشهورترین هفت آن سفره هفت سین است که همه با آن آشنایند و گفته می شود که بازمانده رسم قدیمی تری است که هفت شین نام دارد. هفت دیگر (هر هفت) است که اشاره به آرایش کامل زنان و یا اصولاً آرایش است از اصطلاح اخیر هفت قلم آرایش هنوز هم در زبان باقی است و باز اگر در آئین‌ها و سنن‌ها بازمانده از زمان‌های پیشین مطالعه کنیم به هفت‌های دیگر برمی‌خوریم که حکایت از اعتقاد راسخ پیشینیان ما به نیروی خارق‌العاده این عدد دارند؛ مراسمی که در شب هفت برگزار می‌شود، وردهایی که باید هفت بار خوانده شوند و بسیاری از هفت‌های دیگر.
    از باورهای کهن ایرانیان که بر پایه هفت می باشد، می توان به این موارد اشاره نمود:هفت ایزدان آریایی، هفت طبقه زمین، هفت طبقه آسمان، هفت ستاره (ماه، تیر، ناهید، خورشید یا مهر، بهرام، برجیس، کیوان)، هفت روز هفته، هفت اقلیم، هفت دریا، هفت ایزد در مذهب مانوی در زمان ساسانیان، هفت شبانه روز جشن و پایکوبی، هفت روز عزا برای درگذشتگان در ایران (مراسم هفته) هفت سین و همچنین ده ها ضرب المثل و کلمات عامیانه ایرانی که امروزه نیز کاربرد فراوان دارند همچون:
    هفت پشت یا هفت نسل یا هفت جد، هفت اخگر نیاره، هفت الوان، هفت خزینه، هفت خط، هفت حکایت، هفت خال، هفت رنگ، هفت قلم آرایش، هفت گنج پرویز، هفت چشمه، ترشی هفته بیجار و … به کار رفته است.
    ۲-۹- نفوذ هفت مقدس ایرانی در نزد ملتهای دیگر:
    عجایب هفت گانه دنیا
    هفت شهر طلسم نمرود
    هفت شب روز بلای قوم عاد
    هفت فرشته مقدس در نظر بنی اسرائیل
    هفت نفر اصحاب کهف: یملیخا، مگشلینیا، مشلیتیا، مرنوش، دبرنوش، شادنوش، مرطونش
    ۲-۱۰- برخی از موارد نفوذ عدد مقدس هفت ایرانی در دین اسلام:
    در مذهب اسلامی حنفیه ابوحنفیه نعمان بن ثالث بن زوطی بن ماه هفت پایه باور دینی وجود دارد:
    ۱- قرآن
    ۲- سنت
    ۳- اقوال صحابه
    ۴- قیاس
    ۵- استحسان
    ۶- اجماع
    ۷- عرف
    و یا موارد دیگری همچون: هفت بار تطهیر در قوانین طهارت مراتب هفت گانه در مذهب شیعه اسماعیلیه هفت امامی، امام ابوحنیفه، امام شافعی، امام مالک، امام احمدبن حنبل، امام ابویوسف، امام محمد، امام زفر. هفت چشمه بهشت: کوثر، کافور، میم، سلسبیل، معین، زنجبیل. هفت دانه: آش عاشورا که با گندم و نخود و باقلا و عدس درست می شود. هفت فرشته: اوریائیل، جدیائیل، شمائیل، عنائیل، جبرئیل، عزرائیل. هفت شیوه قرائت قرآن: نافع مدنی، عبدالله بن کثیر، ابوعمرو بصری، ابن عامر شامی، عاصم کوفی، حمزه کوفی، علی کوفی و بسیاری موارد دیگرکه درسایر شوون تمدنی بشر دیده شده است، نشانه اهمیت فوق العاده عدد هفت در نظر اقوام مختلف جهان است که بی شک همگی از تمدن و باورهای ملی ما ایرانیان سرچشمه گرفته شده است.
    ۲-۱۱- هفت در فرهنگ عامه:
    هفت بازی نرد
    ۱- فرد ۲- زیاد ۳- خانه ۴- ستاره ۵- هزاران ۶- منصوبه ۷- طویل
    هفت باطن
    ۱- مغز ۲- قلب ۳- جگر ۴و۵- دو ریه ۶و۷- دو کلیه
    هفت دستگاه موسیقی
    ۱- شور ۲- همایون ۳- ماهور ۴- چهارگاه ۵- نوا ۶- راسپنجگاه ۷- سه‌گاه
    هر دستگاه دارای نغماتی است کهگوشه نامیده می‌شود.
    هفت سنگ
    بازی‌ای که هفت عدد سنگ از ملزومات آن است.
    هفت فلز
    طلا، نقره، آهن، مس، قلع، سرب و جیوه
    هفت قسم فعل در زبان عربی
    اجوف، صحیح، لفیف، مثال، مضاعف، مهموز، ناقص
    موارد دیگر

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

     

    هفت اختر نحس (سبعه منحوسه): ۱- کید ۲- غطیط ۳- سرموس ۴- ذوذوابه ۵- غریم ۶- لحیان ۷- گلاب

    هفت روزه (سرای)

    هفت پایه (گردون)

    هفت آباء

    هفت اختر

    هفت‌اورنگ

    هفت پرده

    هفت PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)ان

    هفت پیکر: نام یکی از پنج منظومه نظامی گنجوی

    هفت چرخ

    هفت سیاره

    هفت عضو که به هنگام سجده نماز با زمین تماس دارد: ۱-پیشانی ۲-دو انگشت شست پا ۳-دو کف دست ۴-دو زانو

    هفت فلک

    هفت قلم آرایش: ۱- وسمه ۲- سرمه ۳- نگار ۴- خچک ۵- زرک ۶- غازه ۷- سفیداب

    هفت کوکب

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:11:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی-تطبیقی-تجزیه¬پذیری-قرارداد-در-حقوق-ایران-و-مصر- قسمت ۶ ...

    ۴) عرف
    در نزد عُرف مردم در معاملات، معاوضه مجموع به مجموع، اقتضاء می کند که اجزاء نیز در مقابل هم قرار بگیرند، بنابراین معاوضه واحد که تعلق به مجموع دارد در حکم معاوضات حقیقیه است و شارع هم این طریقه ی عرف را امضا کرده مگر در موارد خاصی که دلیلی برخلاف آن داشته باشیم. (حسینی مراغی، ۱۴۱۸ هـ قـ : ۷۳)
    در القواعد الفقهیه مرحوم بجنوردی، دلیل عرف در کنار دلیل بناء عقلاء، مورد بررسی قرار گرفته شده است، صاحب العناوین (ره): هم آن دو را یکی می دانند ولی در قواعد فقه دکتر ابوالحسن محمدی، بنای عقلاء و عُرف بصورت جداگانه مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته اند. اما، حداقل در خصوص معاملات، نمی توان میان بنای عقلاء و عُرف، تفاوتی قائل شد چنانچه در القواعد الفقیه مرحوم بجنوردی نیز این معنا دیده می شود.
    از طرفی لازمه بنای عقلا بر صحت انحلال یک عقد به عقود متعدد (صحیح و فاسد)، این است که آنها معاوضه مجموع را در مقابل مجموع و در نتیجه، مقابله اجزاء عوض و معوض را، قبول داشته باشند که نتیجه آن، خیار مشتری است در قبول معامله صحیح یا فسخ آن. پس عملاً میان بناء عقلاء و عرف حداقل در باب معاملات فرقی وجود ندارد.
    ۵) استدلال عقلی
    تمام اسباب شرعیه معاملات، اسبابی هستند برای انشاء مفاد و مضمونشان که نقل یا فک ملکیت و حبس عین است؛ مثلاً زمانی که مالک غیرمحجور بگوید: «بِعتک هذا الکتاب بدینار»، و در واقع مفاد عقد بیع را انشاء کرده که همان تملیک مشتری نسبت به آن مبیع (در اینجا کتاب) است یا به بیان دیگر، انشاء عقد بیع، سبب انتقال مبیع می شود به مشتری و این اثر به مجموعه ای از اجزاء تعلق می گیرد که هر کدام از آنها، قابلیّت تأثیرپذیری از اثر را دارند؛ بنابراین چنانچه، بعضی از این اجزاء، بواسطه تلف شدن یا فقدان شرط تأثیر، قابلیت تأثیرپذیری را از دست بدهند؛ اثر عقد و یا ایقاع، در آن بعض، ظاهر نشده و این مسأله، به تأثیر اثر مذکور بر بعض دیگر، ضرری وارد نمی کند. (همان: ۷۴)
    بنابراین، اسباب شرعیّه، مانند اسباب عقلیه هستند که هر جا موردی برای تأثیر بیابند، مؤثر واقع می شوند؛ و اگر چنانچه، موردی، قابلیت تأثیرپذیری را به هر دلیل (فقدان شرط یا وجود مانع) نداشته باشد؛ آن اسباب در خصوص آن مورد، مؤثر واقع نمی شوند.
    و بدیهی است که عدم تأثیرپذیری مواردی که فاقد شروط لازم برای تأثیرپذیری هستند؛ ضرری به تأثیرپذیری مواردی که قابلیت آن را دارند؛ وارد نمی سازند. (همان: ۷۲)
    در نتیجه، اطلاقاتی نظیر «احل الله البیع»[۲] و «الصلح خیر»[۳] و «اوفوا بالعقود»[۴] و «والطلاق بیدمَن اخذ بالساق»[۵] و امثال این موارد، شامل عقد منحل صحیح می شوند؛ پس وفاء به آن واجب است، مثل عقد مستقل منفرد.
    فصل دوم :
    مصادیق تجزیه پذیری قرارداد
    مطالب این فصل در دو بخش ارائه می گردد. بخش اول به بیان مصادیق مهم تجزیه پذیری قرارداد در حقوق مدنی ایران و بخش دوم اختصاص به بیان مصادیق مهم تجزیه پذیری در حقوق مصر دارد. در این فصل سعی شده تا حد مقدور موارد و مصادیق به صورت تطبیقی بررسی شود. گرچه تطبیق دقیق همه موارد ممکن نیست. به همین علت برخی از این مصادیق به طور مستقل مورد مطالعه قرار گرفته است.
    ۲-۱- حقوق ایران
    در حقوق ایران برخلاف حقوق مصر ظاهراً صراحتی بر تجزیه پذیری قرارداد وجود ندارد، اما در قانون مدنی ایران برخی از موارد و مصادیق مهم تجزیه پذیری قرارداد تصریح شده است که هر کدام از این موارد و مصادیق، در واقع بیان کننده ضابطه و قاعده ای از تجزیه پذیری در همان مورد است. گرچه بیانِ موارد و مصادیق تجزیه پذیری جنبه حصری نداشته، بلکه تنها مصادیقی از اصل تجزیه پذیری قرارداد است. البته در همه ی این موارد لفظ تجزیه یا انحلال عقد واحد به کار برده نشده، بلکه از حـکم منـدرج در قانـون مربـوطه استـنباط می شـود یا لازمه حکم قانون این است که عقد یا قرارداد در آن مورد تجزیه واقع گردد.
    موارد تجـزیـه­پـذیری قـرارداد در قانـون مدنی زیاد است. از آنجایی که این موارد و مصادیق بر مبنایی واحد یعنی اراده طرف های قرارداد وضع شده، مصادیقی از اصل تجزیه پذیری است و با شناسایی مصادیق و ضوابط تجزیه پذیری قرارداد، و تعمیم حکم و گسترش آن به همه موارد مشابه می توان احکام واحدی بر آن ها مقرر نمود. در ادامه مهمترین موارد و مصادیق تجزیه پذیری در حقوق ایران برشمرده می شود.
    ۲-۱-۱- تجزیه پذیری شرط ضمن عقد از عقد
    هر چند یک عقد به صورت مجموع و کل منعقد می شود، اما هر یک از اجزاء و ابعاض آن نیز مقصود طرف های قرارداد است. در نتیجه، اصل لزوم در هر یک از اجزاء و ابعاض نیز جاری است. شرط عمومی وفای به عهد و اجرای قرارداد، یگانگی و اجرای کامل تعهد و مفاد عقد است هر چه در عقد گنجانده می شود جزئی از آن است، خواه در شمار تعهدهای اصلی باشد یا تبعی. بنابراین بحث درباره شروط ضمن عقد چیزی جدا و مستقل از مفاد عقد نیست. (کاتوزیان، ۱۳۸۰: ۱۲۰) اما سابقه امر و نظر مشهور در حقوق امامیه این است که تعهد بدوی الزام آور نیست و اگر کسی بخواهد تعهدی بنماید باید آن را به صورت یکی از عقود معینه در بیاورد و یا به صورت شرط در ضمن عقد قرار بدهد. بنابراین رابطه شروط و عقد از حیث تجزیه پذیری یا تجزیه نا پذیری هر یک از دیگری (شرط از عقد یا عقد از شرط) حائز اهمیت است.
    ۲-۱-۱-۱- تعریف شرط ضمن عقد
    شرط در لغت معانی گوناگونی دارد. در پاره ای از کتاب های لغت، به معنی الزام آمده است و برخی دیگر آن را به الزام و التزام تعمیم داده اند. (لسان العرب ، واژه شرط) که دو معنای اخیر به معنای حقوقی شرط مشتبه تر است. در قانون مدنی و کتب حقوقی شرط را به صورت شرایط و شروط جمع بسته اند. (قاسم زاده ،۱۳۸۶: ۱۲۸)
    در اصطلاح اصولی ، فقهی و حقوقی شرط در موارد مختلف به کار می رود و کاربرد گوناگون دارد. (امامی، ۱۳۷۳: ۲۶۸). در حقوق مدنی واژه شرط در دو مفهوم بارز به کار رفته است:
    ۱– امری که تحقق یا نفوذ عمل یا واقعه حقوقی به آن وابسته است مانند قصد، رضا، مورد معامله، اهلیت دو طرف و مشروعیت جهت معامله که شرایط اساسی صحت معامله اند (ماده ۱۹۰ ق . م.)؛ ولی شرطی که عدم آن به عدم عقد می انجامد مانند قصد که سبب عقد است باید از عوامل نفوذ و تأثیر عقد مانند رضا تفکیک شود. (همان: ۱۲۹)
    ۲- توافق ضمن عقد اعم از صریح یا ضمنی. توافق های ضمن عقد خود بر دو نوعند: برخی از توافق ها نمی توانند به عنوان تعهد و التزام مستقل باشند و باید تابع عقد دیگر قرار بگیرند مانند وصف مورد معامله و زمان اجرای آن که به صورت شرط صفت و اجل مورد توافق دو طرف در عقد اصلی قرار می گیرد. شرط در این مفهوم در واقع به کمال و روشنی و شیوه اجرای تعهد کمک می کند و التزامی جداگانه ایجاد نمی کند و یا به منظور تکمیل و تغییر تعهد اصلی ناشی از قرارداد برعهده گرفته می شود. (کاتوزیان، ۱۳۸۰: ۱۲۰) البته این اوصاف را می توان به عنوان شروط ضمن عقد قرار داد.
    با توجه به ماده ۱۰ ق.م. که انعقاد هر نوع عقد و تعهدی را مجاز دانسته، دیگر لزومی به ضمن عقد قرار دادن بسیاری از تعهدات در قالب شرط نیست. بیشتر شروط ضمن عقد به همین منظور یعنی شرط راجع به ارکان قرارداد اصلی (مانند شرط راجع به وصـف و مقـدار مورد معامـله) که پیش ­بینی آن ضمـن عقـد منطقـی و طبیعی به نظر می رسد ، مورد استفاده قرار می گیرند: (صفایی، ۱۳۸۴: ۱۸۶)
    ولی پاره ای از توافق های ضمن عقد، می توانند خود به عنوان قرارداد مستقل باشند و لازم نیست که ضمن عقد دیگری درباره آنها توافق صورت گیرد ولی دو طرف ، به دلایلی ، ضمن عقد لازمی نسبت به آنها توافق می کنند. چنین توافق هایی را که جنبه تعهد فرعی در قرارداد اصلی دارند شرط ضمن عقد نامند مانند شرط وکالت ضمن عقد نکاح یا شرط مضاربه ضمن عقد بیع. (امامی، ۱۳۷۳: ۲۶۸) پاره ای از این شروط به نفس اشتراط حاصل می شوند و شرط نتیجه نام دارند.
    ۲-۱-۱-۲- اثر نقض شرط در عقد
    پیش از بیان اثر نقض شرط در عقد، لازم است رابطه شرط و عقد و آثار مترتب بر این رابطه مورد بررسی قرار گیرد. شرط ممکن است تعلیقی یا تقییدی ؛ پیش از عقد بنایی یا تبانی (ماده ۱۱۲۸ ق.م.). ضمن عقد، صریح، ضمنی، الحاقی یا ابتدایی باشد. شرط بنایی خود نوعی شرط ضمنی است و دیگر شروط ممکن است صریح یا ضمنی باشد اعتبار و مفهوم شرط ابتدایی اختلافی است ولی به نظر می رسد که هرگاه شرط ضمن عقد از دیدگاه قصد مشترک طرفین ربطی به عقد نداشته باشد التزامی مستقل یا تعهد ابتدایی است. (کاتوزیان، ج ۲، ۱۳۷۶: ۱۲۳)
    مفهوم شرط ضمنی که در برابر شرط صریح به کار می رود با شرط ضمن عقد متفاوت است. شرط ضمن عقد (صریح یا ضمنی) در برابر شروط الحاقی و ابتدایی به کار می رود. ولی شرط ضمنی در برابر شرط صریح به تعهدی شرط ضمن عقد گفته می شود که با توجه به تراضی دو طرف یا طبیعت تعهد با عقد رابطه فرع و اصل داشته باشد. زمان وقوع تعهد مهم نیست بلکه ارتباط بین تعهد فرعی (پیش از عقد واقع شده باشد یا پس از عقد به آن ملحق شود) و عقد اهمیت دارد. وجود رابطه بین شرط (تعهد فرعی) و عقد تابع قصد مشترک دو طرف قرارداد است.
    بنابراین رابطه عقد و شرط رابطه اصل و فرع است و اعتبار شرط به اعتبار عقد بستگی دارد. و تعهد ناشی از شرط صرف نظر از اهمیت واقعی آن از لحاظ حقوقی هم طراز با اصل عقد نیست. (کاتوزیان، ۱۳۸۰: ۱۲۰) از این رابطه ، که با توافق دو طرف ایجاد می شود نتایج ذیل بدست می آید:
    ۱– تا زمانی که عقد منحل نشده است متعهد شرط به آن پایبند است ونمی تواند از اجرای آن سر باز زند.
    ۲– از بطلان عقد بی اعتباری و بطلان شرط فهمیده می شود.
    ۳– انحلال عقد با فسخ یا اقاله ، تعهد ناشی از شرط را ساقط می کند مگر این که انحلال عقد تبعی (شرط) نیازمند اسباب یا تشریفات خاص باشد.
    ۴– انحلال شرط سبب انحلال عقد نمی شود.
    ۵– بطلان شرط همواره سبب بطلان عقد نمی شود. بطلان شرط در مواردی سبب بطلان عقد می شود که برخلاف مقتضای ذات عقد باشد یا موجب جهل به عوضین گردد. (بند ۱ و ۲ ماده ۲۳۳ ق. م.) همچنین است شرطی که جهت عقد را نامشروع یا در ارکان آن اختلال ایجاد کند. نقض شرط می تواند ناشی از بطلان و فساد خود شرط یا عدم انجام و تحقق شرط باشد.
    ۲-۱-۱-۲-۱- بطلان شرط
    گاه شرط بنا به دلایلی باطل است مثلاً انجام شرط بر طبق ماده ۲۳۲ ق .م. غیرمقدور باشد یا شرطی که در آن نفع و فایده نباشد و یا شرط نامشروع . همچنین به موجب ماده ۲۳۳ ق .م . شرط خلاف مقتضای عقد و شرط مجهولی که جهل آن موجب جهل به عوضین شود باطل است. سوال مطرح این است که آیا شرط فاسد و باطل در اصل عقد تأثیر دارد؟ آیا شرط باطل که جزئی از عقد است باعث بطلان کل عقد می شود یا خیر؟ پاسخ به این پرسش ما را به مبحث تجزیه پذیری یا تجزیه ناپذیری شرط از عقد هدایت خواهد نمود. به عبارتی اگر شرط را از عقد تجزیه پذیر بدانیم بطلان شرط تأثیری در اصل عقد ندارد و اگر قائل به این نظر نباشیم عقد نیز باطل خواهد بود. بواقع، تجزیه پذیری شرط از عقد در هنگام بطلان یا فساد آن به معنی تجزیه پذیری عقد در صورت نقض (بطلان یا فساد) بخشی از آن خواهد بود.
    فقها در خصوص اثر شرط فاسد بر عقد دارای چهار نظر متفاوت اند:
    ۱٫ بسیاری از فقها در خصوص اثر شرط فاسد بر عقد حکم به بطلان هر دو (شرط و عقد) داده اند. و در این مورد مفاد قاعده انحلال را جاری ننمودند و آن را منتسب به اکثر اصحاب دانسته اند. (حسینی مراغه ای، ۱۴۱۸ هـ. ق: ۳۶۲)
    ۲٫ برخی از فقها به عدم بطلان عقد در صورت فساد شرط نظر داده اند. به نظر این گروه همانگونه که بطلان بعض و بخشی از عقد سرایت به بخش دیگر عقد نمی کند، در خصوص عقد و شرط نیز چنین است.
    ۳٫ برخی دیگر از فقها در این زمینه سکوت اختیار نمودند. (انصاری، ۱۴۱۵ هـ .قـ : ۳۵ و ۳۶ -۱۴۷ و ۱۴۸)
    ۴٫ گروه اخیر قایل به تفکیک موارد بطلان شرط شده اند. یعنی بعضی از شروط باطل را مبطل عقد می دانند و بعضی دیگر را مبطل عقد نمی دانند که البته به نظر می رسد قانون مدنی نیز از این نظر پیروی کرده است.
    قانون مدنی شروط را به دو دسته شروط صحیح و شروط باطل تقسیم نموده است. شرط های باطلی که مفسد عقد نیستند (ماده ۲۳۲ ق. م.) و شرط های باطلی که موجب بطلان عقد می شوند. (ماده ۲۳۳ ق. م.). گرچه شرط بخش مهمی از تراضی طرفین در عقد است (جعفری لنگرودی، ۱۳۸۰: ۴۱۳) و بطلان آن اصل تراضی را از اعتبار می اندازد ولی قانون مدنی اصولا” بطلان شرط را موجب بطلان عقد ندانسته است .(ماده ۲۳۲ ق. م.) مگر این که بطلان شرط یکی از ارکان عقد را از بین ببرد که در این صورت عقد به علت فقدان رکن باطل است ؛ مانند شرط خلاف مقتضای ذات عقد یا شرط مجهولی که جهل به آن به یکی از دو عوض سرایت کند. (بند ۱ و ۲ ماده ۲۳۳ ق. م.)
    بنابراین اصولاً شرط باطل عقد را باطل نمی کند ولی هرگاه مشروط له از بطلان شرط ناآگاه باشد، حق فسخ عقد را دارد ؛ زیرا شرط در نظر مشروط له چندان مهم است که آن را به عنوان بخشی از تراضی خویش با طرف دیگر عقد برگزیده است. پس هرگاه معلوم شود که پاره ای از تراضی تأمین کننده منافع مشروطٌ له، به علت بطلان شرط، حاصل نشده است اصل تراضی آسیب می بیند و دست کم، دادن حق فسخ به او منطقی به نظر می رسد، ولی کسی که از بطلان شرط آگاه است حق فسخ ندارد ؛ زیرا بدون اجرای شرط عقد را پذیرفته است.
    قانونگذار در ماده ۲۴۰ ق. م .این ترتیب را درباره شروط غیرمقدور به ترتیب ذیل پذیرفته است.« اگر بعد از عقد انجام شرط ممتنع شود، یا معلوم شود که حین العقد ممتنع بوده است کسی که شرط به نفع او شده است اختیار فسخ معامله را خواهد داشت، مگر این که امتناع مستند به فعل مشروط له باشد.» البته به نظر می رسد که حکم ماده، قاعده است و به شرط غیرمقدور اختصاص ندارد ؛ بلکه درباره بطلان شرط به سبب های دیگر مانند نداشتن فایده و نامشروع بودن نیز جاری است. (امامی، ۱۳۷۳: ۲۷۷)
    ماده ۲۳۳ قانون مدنی در بیان شروط باطلی که موجب بطلان عقد می شوند مقرر می دارد: شروط مفصله ذیل باطل و موجب بطلان عقد است. ۱- شرط خلاف مقتضای عقد ۲- شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین شود. مقصود از مقتضا مذکور در ماده ۲۳۳ ق .م. : «امری است که عقد برای پیدایش آن منعقد می گردد و میتوان آن رامقصود اصلی و اساسی عقد دانست » . (همان:۲۷۷ )چنان که ملکیت مبیع برای مشتری و ملکیت ثمن برای بایع در عقد بیع یا ملکیت منافع عین مستأجره برای مستأجر و ملکیت مال الاجاره برای موجر در عقد اجاره مقصود اصلی است و مقتضای ذات این دو عقد به شمار می رود. برخی از استادان سه قسم مقتضای ذات عقد نام برده اند:۱- عناصر عمومی و اختصاصی عقد؛۲- عوارض لازمه ماهیت عقد ؛ ۳- چیزی را که قانون جزو ذات عقد قرار داده است. (جعفری لنگرودی، ۱۳۸۰: ۴۰۰) مقتضای اطلاق عقد به امر فرعی گفته می شود که هر گاه عقد به طور مطلق و بدون قید و شرط واقع شود ، عقد آن را اقتضا دارد. (امامی،۱۳۷۳: ۲۸۰) ولی ممکن است دو طرف برخلاف آن تراضی کنند چنان که مخارج تأدیه به عهده مدیون است مگر آنکه شرط خلاف آن شده باشد.( ماده ۲۸۱ق.م.)، یا:« انجام تعهد باید در محلی که عقد واقع شده به عمل آید مگر اینکه بین متعاملین قرارداد مخصوصی باشد یا عرف و عادت ترتیب دیگری اقتضا نماید.» (ماده۲۸۰ق.م.).شرط خلاف مقتضای اطلاق عقد ، مبطل عقد نیست بلکه شرط خلاف مقتضای ذات عقد مبطل عقد است زیرا چنین شرطی ذات و جوهر عقد را تغییر میدهد مانع تشکیل آن میگردد.(مراغه ای، ۱۴۱۸ه.ق :۲۵۲) برخی از فقها همچون شیخ مرتضی انصاری هر دو شرط را مبطل عقد می دانند. (انصاری، ۱۴۱۵ ه.ق :۲۸۱) با وجود این شرط خلاف مقتضای عقد هنگامی مبطل عقد است که دو طرف قصد انجام هیچ عمل حقوقی را نداشته باشند یا دو امر متضاد را قصد کنند یا مفاد تراضی آنان با قانون مغایر باشد مانند شرط عدم قبض در رهن یا هبه.
    بنابراین گرچه شرط خلاف مقتضای ذات عقد باطل و مبطل عقد است ولی گاه ممکن است دو طرف ماهیت عمل حقوقی مشروع دیگری را قصد کرده باشند چنان که هرگاه بر موهوب له شرط شود که در عوض عین موهوبه مالی را به واهب تملیک کند، شرط مبطل عقد هبه است و آن را به معاوضه تبدیل می کند یا هرگاه بر قرض گیرنده شرط شود که مالکِ مالی که قرض گرفته است نشود و آن را به مقروض برگرداند، این شرط با مقتضای ذات قرض مغایر است و آن را به عاریه تبدیل می کند. (کاتوزیان،ج۲، ۱۳۷۶: ۳۰۶ )
    گرچه، در بطلان شرط مجهولی که موجب جهل به یکی از دو عوض شود، تردیدی وجود ندارد، زیرا هر یک از دو عوض باید معلوم باشد وگرنه عقد باطل است (ماده ۲۱۶ ق. م.)، ولی در مواردی که عقد بر مبنای مسامحه است، مانند بیمه عمر یا صلحی که برای پایان دادن به دعاوی احتمالی منعقد می گردد، شرط مجهول هر چند مربوط به موضوع اصلی باشد، عقد را باطل نمی کند مگر این که جهل، شرط اجرای تعهدات دو طرف را غیرممکن سازد وگرنه هرگاه اجمال شرط برطرف شود و قابل اجرا گردد، شرط و عقد هر دو صحیح است.
    از طرف دیگر، به نظر می رسد شرط بخشی از خواسته ها ی مشترک دو طرف است و آنان به مجموع موضوع اصلی عقد (دو عوض) و شرط یک جا و با هم توافق می کنند، پس هرگاه شرط مجهول باشد، جهل به آن در هر صورت به دو عوض سرایت می کند و موجب بطلان قرارداد می گردد، مگر این که قرارداد بر مبنای مسامحه باشد و برای تشکیل آن، علم اجمالی کفایت کند و گرنه قرارداد باطل می شود.
    با وجود این قانون مدنی، دو نوع شرط مجهول را از هم تفکیک کرده و فقط شرط مجهولی را که جهل به آن موجب جهل به دو عوض می شود مبطل عقد قرار داده است (بند ۲ ماده ۲۳۳ ق. م.) بنابراین از دو ماده (۲۳۲ و ۲۳۳ ق. م.) و سایر مواد راجع به شروط کاملاً پیداست که استقلال و تجزیه پذیری عقد از شرط در قانون مدنی حاکم است.
    به موجب ماده ۲۳۲ ق. م. گرچه شرط غیرمقدور، بی فایده و نامشروع مانند تعهد غیرمقدور، بی فایده و نامشروع است و خود باطل هستند ولی به صحت عقد لطمه نمی زنند. بطلان عقد در صورت بطلان شرط مندرج در ماده ۲۳۳ق.م. محدود به شروطی است که خلاف مقتضای عقد باشد یا جهل آنها موجب جهل به عوضین گردد. در واقع این گونه شروط باطل به طور مستقیم صحت عقد اصلی را نشـانه گرفتـه اند و شـرایـط صحـت عقد را زایل می کنند و به همین علت موجب بطلان عقد می گردند و در صورتی که مستقیماً به صحت عقد اصلی لطمه نزنند، آنها نیز موجب بطلان عقد نمی شوند. به عبارتی جز در موردی که بستگی شرط ضمن عقد به معامله اصلی به نحوی باشد که بطلان آن موجب اخلال در یکی از شرایط اساسی معامله اصلی شود که در این صورت معامله اصلی در اثر آن که دارای شرایط اساسی برای صحت معامله نمی باشد باطل خواهد بود، بطلان موجود تبعی (شرط ضمن عقد) نمی تواند در موجود اصلی سرایت نماید. و این ناشی از استقلال عقد از شروط ضمن آن و بالاخره تجزیه پذیری عقد است که حتی با بطلان بخشی از آن (شرط ضمن عقد) عقد به اعتبار خود باقی است. (امامی،۱۳۷۳: ۲۷۳؛ کاتوزیان، ۱۳۸۰ :۱۴۱).
    ۲-۱-۱-۲-۲- عدم انجام و تحقق شرط
    قانونگذار ضمانت اجرای تخلف از شرط ضمن عقد (صفت و فعل) را در نهایت ایجاد خیار فسخ برای مشروطه له قرار داده است. شرط مربوط به کمیت یا کیفیت مورد معامله شرط صفت نامیده می شود. (ماده ۲۳۴ ق. م.). شرط صفت در عین معین با تحقق عقد، خود به خود وفا می شود یا معطل می ماند. در صورت اخیر و احراز تخلف از شرط صفت، مشروط له حق فسخ دارد. ماده ۲۳۵ ق. م. در این باره می گوید: «هرگاه شرطی که در ضمن عقد شده است شرط صفـت باشـد و معلـوم شـود آن صـفـت موجـود نیست، کسـی که شرط به نفع او شده باشد خیار فسخ خواهد داشت.» بر همین مبنا ماده ۳۵۵ ق. م. مقرر می دارد: «اگر ملکی به شرط داشتن مساحت معین فروخته شده باشد و بعد معلوم شود که کمتر از آن مقدار است، مشتری حق فسخ معامله را خواهد داشت و اگر معلوم شود که بیشتر از آن مقدار است بایع می تواند آن را فسخ کند.»
    برعکس ضمانت اجرای تخلف از شرط صفت در عین کلی حق فسخ نیست زیرا شرط صفت در عین کلی به شرط فعل بازگشت دارد و از نظر ماهوی نوعی شرط فعل است. بنابراین هرگاه کلی موضوع تعهد بر طبق وصف مقرر و مشروط نباشد، مشروط له، متعهد شرط را به تسلیم مصداق واجد شرط الزام می کند و به حق فسخ نیاز ندارد. (مستفاد از مواد ۲۳۶ تا ۲۳۹ ق.م.).
    شرط فعل آن است که اقدام یا عدم اقدام به فعلی بر یکی از متعاملین یا برشخص خارجی شرط شود. (ماده ۲۳۴ ق.م.) بر مبنای تعریفی که قانونگذار از شرط فعل در ماده ۲۳۴ ق. م. بعمل آورده، شرط فعل ممکن است اجرای عمل حقوقی یا عمل مادی (شرط فعل مثبت) یا خودداری از عمل حقوقی یا مادی (شرط فعل منفی) باشد. شرط فعل مثبت حقوقی مانند تعهد مشتری در برابر بایع بر فروش مال وی یا وکالت از او در دعاوی. شرط فعل مثبت مادی مانند تعهد فروشنده بر نقاشی خانه مشتری خودداری از عمل حقوقی مانند تعهد خریدار ضمن عقد بیع در برابر بایع بر اجاره ندادن خانه ای که خریده است و خودداری از عمل مادی شرط ضمن عقد بر باز نکردن در و پنجره. (قاسم زاده، ۱۳۸۶ : ۱۴۱ ؛ ایمان پور:۱۳۹۰)
    متعهد شرط ممکن است اقدام یا عدم اقدام شخص خارجی را به فعلی بر عهده بگیرد (قسمت اخیر ماده ۲۳۴ ق. م .). موضوع این شرط نیز ممکن است عمل حقوقی یا مادی باشد که متعهد، اقدام یا خودداری شخص خارجی را درباره آن برعهده می گیرد. بموجب ماده ۲۳۷ ق.م. در صورت تخلف و عدم انجام شرط به ترتیب ذیل عمل خواهد شد: اولاً – اگر تعهد شرط مالی و مباشرت مشروط علیه در اجرای آن شرط نشده باشد مانند بیشتر تعهدات مالی، دادگاه وسیله اجرای شرط را به خرج ملتزم فراهم می کند. ماده ۲۳۸ ق.م. در این باره می گوید اولاً: «هرگاه فعلی در ضمن عقد شرط شود و اجبار ملتزم به انجام آن غیرمقدور ولی انجام آن به وسیله ی شخص دیگری مقدور باشد حاکم می تواند به خرج ملتزم موجبات انجام آن فعل را فراهم کند.» ممکن است دادگاه به درخواست مشروطٌ له به او اجازه دهد که خود عمل را انجام دهد و مشروط علیه را به تأدیه مخارج آن محکوم نماید (مستفاد از ماده ۲۲ ق. م). (کاتوزیان،۱۳۸۰ :۵۸۶).
    ثانیاً- هرگاه در تعهدات مالی مباشرت مشروط علیه در اجرا شده باشد ولی او به میل خود تعهد را اجرا نکند دادگاه، نمی تواند به زور و اجبار بدنی متوسل گردد ناگزیر باید از جریمه مالی برای اجبار مشروط علیه استفاده کند. (تبصره ماده ۴۷ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶)[۶] ولی استفاده از راهکار اجبار مالی در مطالبه پول ممنوع است. در این باره دادگاه می تواند با مطالبه داین و تمکّن مدیون، در صورت تغییر فاحش سالانه از زمان سررسید تا هنگام پرداخت، مدیون را با رعایت تناسب تغییر شاخص سالانه محکوم کند (ماده ۵۲۲ ق.آ.د.م).
    ثالثاً- هرگاه اجبار مشروط علیه برای انجام فعل مشروط ممکن نباشد و فعل مشروط هم از جمله اعمالی نباشد که دیگری بتواند از جانب او واقع سازد طرف مقابل حق فسخ معامله را خواهد داشت. (مواد ۲۳۹ و ۴۴۴ ق.م.) و نیز: «هرگاه در عقد شرط شده باشد که مشروط علیه مال معین را رهن دهد و آن مال تلف یا معیوب شود مشروطٌ له اختیار فسخ معامله را خواهد داشت نه حق مطالبه عوض رهن یا ارش عیب و اگر بعد از آن که مال را مشروطٌ له به رهن گرفت آن مال تلف یا معیوب شود، دیگر اختیار فسخ ندارد.» (ماده ۲۴۲ ق.م.)
    در صورتی که شرط فعل، تعهد یک طرف به دادن ضامن باشد، براساس قواعد کلی، مشروط علیه اجبار می شود و دادگاه به هزینه او رضای شخص معتبری را برای ضامن شدن تحصیل می کند ولی اگر کسی راضی نشد یا مدیون به تأمین هزینه قادر نبود مشروط له حق فسخ دارد. ماده ۲۴۳ ق.م. در این باره می گوید: «هرگاه در عقد شرط شده باشد که ضامنی داده شود و این شرط انجام نگیرد مشروطٌ له حق فسخ معامله را خواهد داشت.». (ایمان پور،۱۳۹۱: ۳۱).
    همانطور که از بررسی مواد ۲۳۵، ۲۳۹، ۲۴۰، ۲۴۲، ۲۴۳ ق.م .ملاحظه شد در این فروض به صحت عقد اصلی لطمه و صدمه ای وارد نمی شود و علی رغم انتفای شرط، عقد به اعتبار و قوت خود باقی است، تنها برای مشروط له حق فسخ قرارداد که در واقع خود چهره ای از خیار تبعض صفقه موضوع ماده ۴۴۱ ق.م. است ایجاد می شود. (کاتوزیان،۱۳۸۳ : ۳۶۹)
    این امر نیز تأییدی است بر اصل تجزیه پذیری عقد از شروط ضمن آن. به عبارتی عقد از شروط ضمن آن مستقل و تجزیه پذیر است و در صورت تخلف از شرط ضمن عقد ، عقد اصلی به حیات خود ادامه می دهد و به صحت آن لطمه ای وارد نمی شود. همانند مورد شرط فاسد، پس از اثبات فساد یا عدم تحقق شرط ضمن عقد، آن شرط فاسد یا محقق نشده از قرارداد جدا شده و عقد اصلی به اعتبار و وجود خود ادامه می دهد. در غیر این صورت (در صورت تجزیه ناپذیری عقد از شرط) با بطلان یا عدم تحقق شرط باید شاهد بطلان عقد هم باشیم.
    نتیجه آن که شرط هر چند در کل خود بخشی از عقد است و بطلان یا عدم تحقق آن در واقع بطلان یا عدم تحقق بخشی از عقد است، اما در این مورد نیز اصل تجزیه پذیری بر عقد حاکم بوده، ضمانت اجرای مربوطه فقط همان بخش از عقد (شرط) را در برگرفته و از تسری بطلان به کل عقد جلوگیری می شود و عقد اصلی به اعتبار و قوت خود باقی است. مگر آن که بطلان شرط در واقع یکی از شرایط صحت عقد اصلی را هم زایل کند که در این صورت عقد اصلی هم باطل می شود.
    ۲-۱-۲- تجزیه پذیری عقد پس از نقض
    نقض بخشی از مورد تعهد در عقد بمفهومی عام مدنظر است، و مفاهیمی اعم از بطلان، عدم تحقق، عدم مطابقت یا عدم اجرای عقد ، هم چنین عیب بخشی از عقد در ذیل این عنوان گرد آمده که در دو بخش فقدان بعض و نقض بعض به تفکیک مورد بررسی قرار می گیرد.
    ۲-۱-۲-۱- فقدان بعض
    فقدان، در مفهومی عام برای جمع آوری همه موارد بطلان بخشی از عقد به هر علت اعم از اینکه بخشی از مورد معامله از ابتدا وجود نداشته باشد یا در مالکیت یا کنترل متعهد نبوده باشد یا قبل از تسلیم تلف شود یا به هر علت قابلیت تملک خود را از دست بدهد، مطرح می گردد. فقدان بعض یا در فرضی است که مبیع در خارج متعدد است، به عنوان مثال کسی خانه و ماشینی را بفروشد، یا آن که مورد معامله واحد ولی از نظر حقوقی قابل تجزیه است، به عنوان مثال، قابل تقسیم به اجزای مشاع است.
    به هر حال در همه موارد فقدان بعض، یعنی هنگامی که بخشی از قرارداد باطل است، قرارداد تجزیه می شود. در واقع فقدان بعض، محل اصلی قاعده فقهی انحلال عقد واحد به عقود متعدد است، که در آن فقها هر جایی که بخشی از عقد باطل باشد، حکم به انحلال عقد واحد به عقود متعدد نمودند تا بطلان به بخش دیگر آن سرایت نکند. در اینجا فروض مختلف فقدان بعض (اعم از عدم مالکیت بعض، یا تعذر تسلیم بخشی از عقد یا تلف بعض، عدم مالکیت بعض) مورد بررسی قرار می گیرد.
    ۲-۱-۲-۱-۱- عدم مالکیت بعض
    واژه درک در لغت بمعنی لحوق یعنی ضمیمه شدن و تابع گردیدن است. در اصطلاح حقوقی مقصود از درک مبیع این است که مبیع از آن دیگری غیر از فروشنده باشد و منظور از درک ثمن این است که در معامله ثمن (شخصی) را که مشتری می پردازد به دیگری تعلق دارد. بند ۲ ماده ۳۶۱ ق.م. می گوید: «عقد بیع بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار می دهد.» ماده ۳۹۰ ق.م. در توضیح قسمت نخست تاکید دارد: «اگر بعد از قبض ثمن، مبیع کلاً یا جزئاً مستحق للغیر درآید بایع ضامن است اگر چه تصریح به ضمان نشده باشد.» در ماده ۳۹۱ ق.م. نیز آمده است: «در صورت مستحق للغیر برآمدن کل یا بعض از مبیع بایع باید ثمن مبیع را مسترد دارد و در صورت جهل مشتری به وجود فساد، بایع باید از عهده غرامات وارده بر مشتری نیز برآید.» البته مسؤولیت مندرج در مواد مذکور قاعده امری نیست بلکه قاعده تکمیلی است بنابراین خریدار و فروشنده می تواند ضمن بیع برخلاف آن تراضی نمایند. این تراضی و قرارداد به استناد اصل آزادی قرارداد (مفاد ماده ۱۰ ق.م.) معتبر و نافذ است. ( امامی، ۱۳۷۳: ۴۷۳) همچنین به موجب ماده ۳۹۲ ق.م. در صورت مستحق للغیر درآمدن بخشی از مبیع، بایع باید ثمن آن بعض را مسترد نماید و مابقی قرارداد به اعتبار و صحت خود باقی است. یعنی اگر متعهد مثلاً فروشنده، مالک بخشی از مورد معامله نباشد و مالک آن بخش هم عقد را اجازه نکند، عقد نسبت به آنچه وی مالک است و آنچه مالک نیست تجزیه شده، نسبت به اولی عقد صحیح بوده و عوض آن در مالکیتش قرار می گیرد و نسبت به دومی (آنچه فروشنده مالک نیست) عقد باطل بوده و متعهد حقی نسبت به عوض آن بخش ندارد. ( سلطان احمدی، ۱۳۹۱ :۹۲)
    بحث عدم مالکیت نسبت به بعض در فقه عمده ترین جایی است که فقها در آن به تشریح قاعده انحلال عقد واحد به عقود متعدد پرداخته اند. فقها هر جایی که بخشی از عقد باطل باشد، حکم به انحلال عقد واحد به عقود متعدد نمودند تا بطلان به بخش دیگر قرارداد سرایت نکند.
    در قانون مدنی لفظ انحلال عقد مستقیماً ذکر نشده ولی در موارد متعددی از اثر و شرایط تحقق قاعده خیار تبعض صفقه نام برده شده است. مواد ۴۳۴ ق.م، ۴۴۱ ق.م و همچنین ماده ۴۴۲ ق.م. در رابطه با تقسیط ثمن نسبت به قسمت صحیح و باطل در بیع واحد است. ( طاهری،بی تا: ۱۵۲)

     

    جهت

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:11:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مسئولیت مدنی ناشی از خسارت آلودگی نفتی کشتی در دریای آزاد- قسمت ۶ ...

    برخی از اسنادی که اقدام به گزینش مسئولیت مطلق مالک کشتی[۱۴۰] نموده اند عبارتند از: کنوانسیون ۲۹ نوامبر ۱۹۶۹ مسئولیت مدنی خسارت آلودگی نفتی (بند ۳ ماده ۱)، کنوانسیون ۲۳ مارس ۲۰۰۱ بانکر (بند ۳ ماده ۱)؛ وکنوانسیون ۳ مه ۱۹۹۶ در رابطه با «مسئولیت مدنی و جبران خسارات مرتبط با حمل مواد خطرناک و سمی از طریق دریا»[۱۴۱] (بند ۱ ماده ۷). در بحث حاضر، مالکان کشتی های نفت کش عموماً یا شرکت های عظیم نفتی می باشند که اقدام به خریداری کشتی می نمایند و یا شرکت های حمل و نقل دریایی که اقدام به حمل نفت برای شرکت های نفتی یا دولت ها می نمایند. در نهایت، ممکن است کشتی دولتی باشد که در این صورت شرکت کارگزاری آن «مالک» کشتی محسوب می شود تا بدین ترتیب «دولت» از مسئولیت مبرّی باشد. کشتی های مسافری نیز از این قاعده مستثنی نیستند. به هر صورت، مسئولیت مالک کشتی در رژیم مسئولیت مدنی را می توان با توجه به دو کنوانسیون ۲۹ نوامبر ۱۹۶۹ (و پروتکل ۲۷ نوامبر ۱۹۹۲ آن) و نیز کنوانسیون ۲۳ مارس ۲۰۰۱ بانکر بررسی نمود که اوّلی ناظر بر کشتی های نفت کش و دومی در خصوص نشت نفت از مخزن سوخت کشتی (اعم از نفت کش و مسافر بری) است.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    مسئولیت مالک در کنوانسیون مسئولیت مدنی ۱۹۶۹

    طی مذاکرات منجر به تصویب کنوانسیون ۲۹ نوامبر ۱۹۶۹ مسئولیت مدنی خصوصی ناشی از خسارت آلودگی نفتی، در خصوص انتساب مسئولیت چند گزینه پیش روی دولت ها وجود داشت: انتساب مسئولیت به مالک کشتی یا مالک محموله و یا هر دو.[۱۴۲] با وجود این، با توافقی که ایجاد شد مالک کشتی بطور مطلق مسئول شناخته شد. مسئولیت مالک کشتی، ساده ترین نوع انتساب مسئولیت و اولین گزینه ای است که به ذهن متبادر می گردد. هر شخص حقیقی یا حقوقی که مالکیت یک کشتی را دارا است به طور طبیعی در اثر بروز حادثه و ورودخسارت به سایر افراد یا محیط زیست مسئول شناخته می شود. اما شناخت مالک کشتی بر خلاف سایر اشیاء و وسایل نقلیه بسیار دشوار است. در بسیاری از موارد، شرکت های عظیم نفتی اقدام به خریداری کشتی نموده و از این رو مالک آن به حساب می آیند. حتی ممکن است این شرکت ها اقدام به خریداری شرکت های کشتیرانی نموده و از این رو آن را زیرمجموعه و تابعه خود نمایند. در این صورت پیچیدگی های خاصی پدید می آید که تعیین مالک را بسیار دشوار می نماید. بنابراین، ابتدا باید دید مالک به چه شخصی اطلاق می گردد.
    عکس مرتبط با محیط زیست
    مطابق با بند ۳ ماده ۱ کنوانسیون مسئولیت مدنی ۱۹۶۹، «مالک» به معنای شخص یا اشخاصی است که نامشان به عنوان مالک کشتی ثبت شده یا در صورت عدم ثبت، شخص یا اشخاصی که کشتی را در تملک دارند. با وجود
    این در مورد کشتی ای که تحت تملّک دولت قرار داشته و در عین حال یک شرکت به عنوان کارگزار ثبت شده کشتی در آن کشور به اداره آن می پردازد، منظور از «مالک» شرکت مزبور خواهد بود.
    بنابراین، تعریف «مالک» در کنوانسیون ۱۹۶۹ یک تعریف انحصاری است. مطابق با این تعریف، اجاره کننده، مدیر، متصدی و سایر اشخاص از شمول آن خارج اند.

     

     

    مسئولیت مالک در کنوانسیون بانکر

    در جلسات کمیته حقوقی آیمو که منتهی به تصویب کنوانسیون ۲۳ مارس ۲۰۰۱ بانکر گردید، پیشنهادات بسیاری برای تعریف مالک ارائه شد.[۱۴۳] بطور مثال، در جلسه هشتادم، برخی هیأت ها دو گزینه را مطرح کردند؛ نخست آنکه مالک به معنای دارنده کشتی، اعم از مالک ثبت شده، اجاره کننده، مدیر و کارگزار کشتی باشد؛ دوم آنکه مالک به معنای فرد یا افراد ثبت شده کشتی یا در صورت عدم وجود ثبت، فرد یا افرادی باشد که صاحب کشتی تلقی می گردند. اما در صورتی که کشتی ای تحت مالکیت یک دولت قرار داشته باشد، و توسط یک شرکت مورد بهره برداری قرار گیرد، شرکت مذکور مالک شرکت درنظر گرفته می شود.[۱۴۴] گزینه اول (دارنده کشتی) از بند ۲ ماده ۱ کنوانسیون ۱۹ نوامبر ۱۹۷۶ در خصوص «تحدید مسئولیت در دعاوی دریایی»[۱۴۵] اخذ شده و گزینه دوم (شرکت کارگزار) همان تعریف ارائه شده توسط کنوانسیون مسئولیت مدنی ۲۷ نوامبر ۱۹۹۲ است. در
    نهایت، می توان گفت این جامع ترین تعریفی است که در کنوانسیون های مسئولیت مدنی از مالک کشتی ارائه شده است.[۱۴۶]
    بنابراین، در کنواسیون بانکر منظور از «مالک» گروهی از افراد است. یعنی در صورت بروز خسارت آلودگی نفتی، قربانیان می توانند علیه تمامی این افراد (مالک ثبت شده، اجاره کننده، مدیر و کارگزار کشتی) اقامه دعوی نمایند. در این صورت هر یک از افراد مذکور مسئول جبران خسارت بوده و در صورتی به هر دلیل نتواند اقدام به جبران خسارت نماید، زیاندیده می تواند به سایر افراد رجوع نماید.

     

     

    مسئولیت مالک در رویه قضایی

    در حالیکه به نظر می رسد انتساب مسئولیت به مالک در رویه قراردادی با استقبال مواجه شده است، رویه قضایی نشان داده است واقعیت با تعریف ارائه شده از مالک در معاهدات تطبیق چندانی ندارد. تشخیص فرد مالک با تعاریف موجود در رژیم مسئولیت مدنی همواره آسان نیست. ضعف انتساب مسئولیت به مالک بویژه با حادثه «اریکا»[۱۴۷] در سال ۱۹۹۹ مشخص گردید.
    حادثه اریکا در ۱۲ دسامبر ۱۹۹۹ در خارج از مناطق تحت صلاحیت بریتانیا به وقوع پیوست. اریکا کشتی ۲۴ ساله ای بود که در طول حیات خود پنج بار پرچم و هفت بار نام خود را تغییر داده بود.[۱۴۸] در لحظه سانحه، این
    کشتی با پرچم مالت، خدمه و کاپیتان هندی و مالکی ایتالیایی در حال سفر بود.[۱۴۹] در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۹۹، کشتی اریکا با حمل ۲۸۰۰۰ تن نفت[۱۵۰] در حال عبور از آبراه «اوسان»،[۱۵۱] در ۵۰ مایلی ساحل انگلیس بود.[۱۵۲] در حالیکه در فاصله ۲۴ ساعت دریانوردی تا ساحل فاصله داشت، اریکا اعلام وضعیت اضطراری نمود. بندر «سنت نازر»[۱۵۳] به اریکا اجازه ورود نداد به دلیل اینکه خطر به گل نشستن آن در مصب رود «لوار»[۱۵۴] وجود داشت. ساعاتی بعد، کشتی در وضعیت وخیمی گرفتار شده و از این رو کاپیتان کشتی مجدداً اعلام وضعیت اضطراری نمود.[۱۵۵] اما دیگر بسیار دیر شده و کشتی به دو نیم تقسیم شد.[۱۵۶] لاشه کشتی به عمق ۱۲۰ متری اعماق شمالی «فینیستر»[۱۵۷] کشیده شد.[۱۵۸]در نتیجه این حادثه در حدود ۱۹۸۰۰ تن نفت سنگین به آب ریخت که ۶۴۰۰ تن از آن در بخش جلویی و ۴۷۰۰ تن آن نیز در بخش انتهایی کشتی باقی ماند.[۱۵۹] لایه های نفت نشت شده از کشتی به سرعت به ساحل رسیدند و ابتدا جزیره «بِل ایل»[۱۶۰] و سپس ساحل «کروازیک»[۱۶۱] را آلوده کردند. طوفان و آب و هوای نامساعد کار نیروهای داوطلب و دریانوردی فرانسوی را دشوار کرده بود. این افراد در حال مبارزه با آلودگی
    گسترده ای بودند که پوشش گیاهی غنی و پوشش جانوری محلی را به شدت تهدید می کرد.[۱۶۲] علاوه بر آلودگی گسترده دریای آزاد، امواج آلوده به نفت حدود ۴۰۰ کیلومتر از سواحل فرانسه را آلوده نمودند.[۱۶۳]
    در پی این حادثه و با اقامه دعوی از سوی ماهیگیران محلی، سازمان های حفاظت از محیط زیست و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی از صنایع مختلف مانند صنعت گردشگری و هتلداری دادگاه «سبل دولون»،[۱۶۴] واقع در «وانده»،[۱۶۵] برای بررسی تأثیر منفی این حادثه اقدام به تعیین سه کارشناس نمود.[۱۶۶] کشتیرانی فرانسه تخمین زد که تنها ده روز پس از این حادثه، خسارتی بالغ بر ۸ میلیون فرانک وارد شده است.[۱۶۷]
    تصویر درباره گردشگری
    کمیسیون تحقیق تشکیل شده توسط دولت فرانسه خدمه کشتی را از هر گونه مسئولیتی معاف نمود. تحقیقات انجام شده وجود نواقص و عیوبی را در کشتی تأیید کرد که معلول ضعف اقدامات کنترلی ازجانب برخی دولت ها است.[۱۶۸] کاپیتان هندی کشتی اریکا به دلیل «به خطر انداختن دیگران» و «آلودگی دریایی» بازداشت شده و سپس بعد از چند روز آزاد شد. دادگاه فرانسوی سعی در تعیین مالک اصلی اریکا نمود که این امری بسیار دشوار بود و تعیین مسئولیت را به چالش کشانید. شرکت های «پانشیپ»،[۱۶۹] کارگزار امریکایی کشتی و «یورو مارِه»،[۱۷۰] شرکت تابعه آن در مدیریت امور تجاری مالکیت این کشتی را انکار کردند.[۱۷۱] گروه فرانسوی توتال،[۱۷۲] مالک محموله اریکا، این ادعا را مطرح نمود که کارگزار کشتی مسئول مدیریت دریانوردی کشتی است.[۱۷۳] در ادامه، شرکت توتال در صدد برآمد تا با بهره گرفتن از ترتیبات کنوانسیون مسئولیت مدنی ۱۹۹۲ که مسئولیت را متوجه مالک کشتی می سازد، خود را از مسئولیت رهایی بخشد.

     

    مسئولیت متصدّی در حادثه توری کانیون

    در پی حادثه توری کانیون در تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۶۷ که منجر به تخلیه بیش از ۹۰ هزار تن نفت خام به دریای آزاد و بروز خسارات بسیار مادی و معنوی به صنعت توریسم، ماهیگیری، بخشداری ها و افراد حقیقی و حقوقی فرانسوی و انگلیسی گردید،کمیسیون تحقیق تشکیل شده توسط دولت لیبریا پس از استماع اظهارات ۳ تن از خدمه کشتی و کاپیتان رأی خود را در تاریخ ۳ مه ۱۹۶۷ صادر نمود و کاپیتان کشتی را به عنوان متصدّی مسئول این حادثه دانست. این کمیسیون دلیل این مسئولیت را «خطا»ی وی اعلام کرد:

     

     

    وی با تصمیم به عبور از شرق جزایر «سورلنگ»[۱۸۶] و قراردادن نفت کش در یک منطقه خطرناک، مرتکب خطای کشتیرانی[۱۸۷] شده است. وی به جای عبور از بین صخره های «سون استونز»[۱۸۸] و «کورنای»[۱۸۹] (که مسیر معمول دریانوردی در آن ناحیه است)تلاش نموده از میان صخره های «سون استونز» و«سن مارتن»[۱۹۰] عبور کند.

    به جای ادامه حرکت در عبور بین دماغه «سن مارتن» و «سون استونز»، کشتی را به سمت راست منحرف نکرده و در نتیجه پهلوی چپ کشتی به فانوس دریایی «سون استونز» برخورد کرده است.

    در حالیکه کشتی در آبهای جزایر «سورلنگ» مشغول به حرکت بوده و به منطقه ای خطرناک پر از صخره ها و کشتی های ماهی گیری نزدیک می شده کشتی را به حالت «هدایت خودکار»[۱۹۱] در آورده است. کمیسیون معتقد است در چنین شرایطی، با حضور کشتی های دیگر و طورهای ماهی گیری در این منطقه حفاظت شده، کشتی باید در «هدایت دستی»[۱۹۲] قرار می گرفت.

    درحالیکه کشتی در وضعیتی خطرناک به سر می برد، وی سرعت حرکت کشتی را کاهش نداده است. در هیچ لحظه ای پیش از حادثه، بویژه زمانیکه وی متوجه شده است بیش از حدّ تصور خود به «سون استونز» نزدیک شده است، سرعت «توری کانیون» را کاهش نداده است. به همین ترتیب، «توری کانیون» با سرعت ۷۵/۱۵ گره دریایی با صخره برخورد کرده است.

    ده دقیقه پیش از حادثه، در حالیکه ملوان سوم به وی اطلاع داده است که «نفت کش بیش از حد به صخره ها نزدیک شده است»، وی سکان دار کشتی را (که یک فرد بی تجربه بوده است) تعویض نکرده است.[۱۹۳]

    از آنجایی که حادثه «توری کانیون» به نوعی نخستین حادثه عظیم نفتی بوده و در آن زمان حقوق ناظر بر مسئولیت ناشی از خسارت آلودگی نفتی بسیار مبتدی بوده است، شاید مثال دلخواهی برای تعیین فرد مسئول (کارگزار یا متصدی) به نظر نیاید و از این رو رویه قضایی حاصل از حوادث دیگر می تواند راه گشا باشد.

     

     


    مسئولیت کارگزار در حادثه آموکو کادیز

    بررسی رویه قضایی حاصل از حادثه «آموکو کادیز»[۱۹۴] که در تاریخ ۱۶ مارس ۱۹۷۸ در نزدیکی سواحل فرانسه و انگلستان روی داد در این زمینه می تواند مفید باشد. «آموکو کادیز» کشتی نفت کشی بود با محموله ای با وزن ۲۳۰۰۰۰ تن که بیشتر آن (۲۱۹۶۱۷ تن) را نفت خام و سوخت گرمایی تشکیل می داد.[۱۹۵] زمانیکه این کشتی در آبهای عمیق «پورتستال»[۱۹۶] در بریتانیا، دچار حادثه شد، بخشی از این محموله تبخیر شده و بخشی دیگر بطور طبیعی تجزیه شد. [۱۹۷] نتیجه این امر، آلودگی نزدیک به ۴۰۰ کیلومتر از مناطق ساحلی بود که به شدت ماهی گیری و صنعت توریسم را تحت تأثیر قرار داد.[۱۹۸] در طول سه هفته، مواد نفتی اکوسیستم منطقه را مسموم کرده و منجر به نابودی ۳۰ درصد از جانداران و ۵ درصد از پوشش گیاهی منطقه گردید. در نتیجه این حادثه، دعاوی مختلفی در خصوص جبران خسارت نزد دادگاه های نیو یورک و ایلینویز نزد قاضی «فرانک مکگار»[۱۹۹] از منطقه شمالی ایالت ایلینویز مطرح شد که اولین جلسه آن در ۴ مه ۱۹۸۲ برگزار گردید. حال، وظیفه دشوار وی شناسایی عامل این حادثه یا به عبارتی نهاد یا فردی بود که در مقام کنترل، تجهیز یا هدایت کشتی قرار داشته و به نوعی می توانسته است از بروز حادثه پیش گیری نماید. تعیین فرد مسئول در این قضیه بسیار پیچیده بود. آموکو کادیز توسط شرکت اسپانیایی «آستیلِروس»[۲۰۰] طراحی و ساخته شده بود. این کشتی سپس به شرکت «آموکو ترانسپورت»[۲۰۱] فروخته شده بود. شرکتی که با وجود ثبت در برمودا پرچم لیبریا را به همراه داشت. [۲۰۲] اما این شرکت خود یکی از شرکت های فرعی «آموکو»[۲۰۳] واقع در ایالات متحده بوده که آن نیز خود یکی از شرکت های تابعه شرکت «استاندارد اویل»[۲۰۴] است. اما در زمان حادثه، کشتی در اجاره شرکت «شل»[۲۰۵] به سر می برد که برای حمل محموله خود آن را در اختیار داشت.[۲۰۶] بررسی های انجام شده توسط دادگاه های امریکایی نشان داد که شرکت «آموکو ترانسپورت» مسئول نگهداری، تعمیرات و تجهیز کشتی بوده و از طرف دیگر، شرکت سازنده کشتی یعنی «آستیلروس» پس از ساخت کشتی تنها ضمانتی یک ساله داشته است و در طول این مدت، این شرکت ملزم به تعمیر یا تعویض قطعات معیوب کشتی «آموکو کادیز» بوده است. پس از اتمام این مدت، شرکت «آموکو» این تعهد را بر عهده گرفته است.[۲۰۷] دادگاه شماری از خطا ها و غفلت ها را بر می شمارد: خطا در ساختار و سازه کشتی، فقدان سیستم کمکی در صورت وجود نقص در سکان کشتی؛ قصور در حفظ کشتی و عدم سازمان دهی خدمه.[۲۰۸]
    در نهایت، دادگاه شرکت «آموکو» را به عنوان نهادی توصیف کرد که «بر فعالیت، حفظ و تعمیر آموکوکادیز و انتخاب و تعلیم خدمه آن اعمال کنترل نموده است».[۲۰۹] از این رو، این شرکت متعهد بوده تا تضمین نماید کشتی «آموکو کادیز» قابلیت حرکت در دریا را دارا است. دادگاه بیان داشت این شرکت در اجرای این تعهد در موارد زیر غفلت ورزیده است: «حفظ و تعمیر سیستم هدایت کشتی، تعلیم خدمه جهت حفظ کشتی، نظارت بر عملکرد کشتی و تعمیر مناسب سیستم هدایت آن و نیز حصول اطمینان از اینکه طراحی و ساخت این کشتی به درستی صورت گرفته است». دادگاه همچنین بیان داشت این غفلت در حفظ، تأمین نیروی انسانی و طراحی «آموکو کادیز» سببِ به گل نشستن کشتی و در نتیجه خسارت آلودگی بوده است. در نتیجه دادگاه این شرکت را به عنوان «کارگزار کشتی» مسئول دانست.[۲۱۰]

     

     


    مسئولیت کارگزار در حادثه اگزون والدز

    حادثه دیگری که می توان به آن اشاره کرد حادثه «اگزون والدز»[۲۱۱] است. «اگزون والدز» نفت کش غول پیکری بود که تحت مالکیت شرکت نفتی «اگزون» قرار داشت و در تاریخ ۲۴ مارس ۱۹۸۹ زمانی که با محموله ۲۰۰ میلیون لیتری خود از مبدأ ترمینال نفتی «والدز»[۲۱۲] واقع در آلاسکا در حال سفر به مقصد خود، «لانگ بیچ»[۲۱۳] واقع در کالیفرنیا بود، در آبراهه «پرینس ویلیام»[۲۱۴] واقع در آلاسکا با صخره ها برخورد کرده و دچار حادثه گردید که در نتیجه آن بیش از ۴۰ میلیون لیتر نفت راهی دریا شد و آن را به یکی از عظیم ترین فجایع زیست محیطی جهان تا آن زمان تبدیل کرد.[۲۱۵] علاوه بر از بین رفتن ده ها هزار جاندار و آلودگی بیش از ۱۳۰۰ مایل از سواحل و آبهای سطحی، ۳۲ هزار ماهیگیر، اهالی آلاسکا، زمین داران و افراد متفرقه دیگر که زندگی، جان و مال آن ها به شدت تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته بود، اقدام به اقامه دعوی علیه مالک کشتی یعنی شرکت «اگزون» نمودند. در اینجا، برخلاف قضیه «آموکو» کارگزار و مالک کشتی یکسان بود؛ اما همانند حادثه «توری کانیون» این حادثه نیز در اثر خطای انسانی صورت پذیرفته بود. «جوزف جفری هیزلوود»[۲۱۶] کاپیتان دائم الخمری بود که در لحظه بروز حادثه از
    تعادل روانی مناسبی برخوردار نبود و در واقع عامل اصلی حادثه نیز وی (متصدی کشتی) به شمار می رفت. اما در تاریخ ۶ دسامبر ۲۰۰۶، دادگاه ایالتی امریکا اظهار داشت: «مقامات شرکت اگزون این علم را داشته اند که حمل مقادیر بسیار زیاد نفت خام از طریق آبراه پرینس ویلیام عملی پرمخاطره است، و با وجود این آگاهی آنها به فردی که فاقد تعادل و حالت روحی عادی بوده است اجازه هدایت کشتی اگزون والدز را از آبراه مذکور داده اند».[۲۱۷] از این رو، شرکت مذکور نتوانست با توسل به خطای متصدی، خود را از بار مسئولیت برهاند.
    چنانچه ملاحظه می شود رویه قضایی بسیار محتاطانه تر با مسئولیت کارگزار یا متصدّی روبرو شده و مسئولیت بیشتر به فردی منتسب می شود که در مقام «کنترل و نظارت واقعی» بر عملکرد کشتی اعم از هدایت آن، انتخاب خدمه و . . . بر می آید. اما علاوه بر مالک و کارگزار (یا متصدّی) مسئولیت سایر افراد نیز مطرح است که ذیلاً به آن می پردازیم.

     

     

    مسئولیت اجاره کننده

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:11:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مطالعه تطبیقی جایگاه اصل صلاحیت جهانی در حقوق جزای ایران و حقوق جزای بین الملل با تاکید بر جرائم مواد مخدر- قسمت ۳ ...

    منظوراز صلاحیت جهانی ،توسعه صلاحیت دادگاه های داخلی یک کشور برای رسیدگی به جرمی است که نه درقلمرو کشور رسیدگی کننده واقع شده است نه متهم تبعه اوست ، نه مجنی علیه یا زیاندیده ونه جرم علیه آن کشور ارتکاب یافته است .چنین گفته می شود که هر گاه جرم از جرایم مهم بین المللی است
    ونگرانی جامعه بین المللی را برانگیخته است ودولت ها می توانند بدون هیچ یک از ارتباطات به آن رسیدگی نمایند[۹].

     

     

    ب :تفاوت صلاحیت جهانی با صلاحیت بین المللی

     

    بین صلاحیت بین المللی و صلاحیت جهانی شباهت ها و نقاط مشترکی وجود دارد و شاید همین مسأله موجب شده است که بعضی از حقوق دانان در مواردی که از صلاحیت بین المللی سخن گفته اند، به مسامحه اصطلاح صلاحیت جهانی را نیز به کار برده اند . آن ها این دو نوع صلاحیت را گاهی یکی شناخته اند ، یا ا ینکه اصلاٌ بین آن ها تفاوتی قائل نشده اند؛ چرا که در اعمال هر دوی این صلاحیت ها منفعت داخلی هیچ دولتی مطرح نیست، بلکه منفعت و تعهد بین المللی مدنظر است . این جنایات سبب جریحه دار شدن وجدان جامعه بشری گردیده و آنقدر شدید و فجیع بوده است که رها نمودن مجرم و بی مجازات گذاشتن او قابل اغماض نیست.
    در هر دو صلاحیت، موضوع مشترکی ملاک عمل قرار می گیرد و آن هم بین المللی بودن جرم است و این مسأله تنها عنصر ارتباطی و عامل اصلی اعمال صلاحیت از سوی محاکم است .
    اما تفاوت این دو صلاحیت در مراجعی است که آن را اعمال می نمایند . صلاحیت بین المللی مربوط به مراجع بین المللی براساس مقررات خاص تعیین شده در اساس نامه این مراجع است .[۱۰]
    دادگاه های نورنبرگ، توکیو، یوگسلاوی، رواندا، سیرالئون و دیوان بین المللی کیفری که هر یک از آن ها دارای قواعد مشخص در مورد محدوده و حوزه اعمال صلاحیت خویش هستند، مثا ل های گویای صلاحیت بین المللی است . اما صلاحیت جهانی مربوط به محاکم داخلی یا محاکم ملی دولت هاست که آن ها ممکن است براساس قانون خاص داخلی خود یا براساس تعهدات ناشی از معاهدات اقدام به اعمال این صلاحیت نمایند . در هرصورت در هر دو صلاحیت به تعقیب و محاکمه جنایتکاران بین المللی پرداخته می شود و موضوع آن جرائم بین المللی می باشد[۱۱].

    پایان نامه

    برخی حقوقدانان معتقدندکه صلاحیت جهانی لزوماًتوسط دادگاه های داخلی اعمال می شوددرحالی که صلاحیت بین المللی از ناحیه دادگاه های بین المللی اجرا می شود.بنابراین فرق اصلی میان این دو اصل ،مرجع اعمال کننده صلاحیت است ،ونباید این دو صلاحیت با هم خلط شوند.
    تفاوت دیگر ناشی ازجرایمی است که مشمول اصل صلاحیت جهانی وصلاحیت بین المللی است. صلاحیت تمامی دادگاه های بین المللی که تا به حال تشکیل شده اند محدود به جرایم مهم بین المللی بوده است ،در حالیکه بعضی از جرایم کم اهمیت تر که می توان گفت در زمره جرایم قراردادی هستند نیز مشمول اصل صلاحیت جهانی می شوند .[۱۲]
    به نظر می رسد بین اصل صلاحیت جهانی وصلاحیت بین المللی تفاوت ماهوی وجود دارد ،چه اینکه صلاحیت جهانی در کنار سایر اصول سنتی تعیین کننده قلمرو صلاحیت یک مرجع کیفری ،اعم از ملی یا بین المللی ،حدودقلمروصلاحیت این مراجع را معین می کند ،در حالیکه صلاحیت بین المللی ویژگی ایجادی یک مرجع محسوب می شود ،به این معنی که خصیصه بین المللی بودن ،ناشی از توافق چند دولت برای ایجاد یک مرجع دارای صلاحیت بین المللی است وناظر به تعیین قلمرو اعمال صلاحیت آن نمی باشد. بدیهی است همانند یک مرجع داخلی صلاحیت یک مرجع بین المللی نیز ممکن است مبتنی براصل صلاحیت جهانی ویا دیگراصول تعیین کننده صلاحیت مثل اصل صلاحیت شخصی ویا سرزمینی باشد[۱۳]

     

     

     

     

     

    گفتار دوم : سابقه تاریخی

     

    کاربرد ابتدایی اصل صلاحیت جهانی ،رسیدگی به جرایمی بود که خارج از قلمرو حاکمیت تمام کشورها ارتکاب می یافتند.دزدی دریایی به عنوان اولین جرمی که پایه اصل صلاحیت جهانی برآن بنا نهاده شد،دردریای آزاد وخارج ازقلمروحاکمیت دولت ها ارتکاب می یافت .براین اساس اعمال اصل صلاحیت سرزمینی دولت مربوط امکان پذیر نبود،درنتیجه رهیافت دولت ها برای مبارزه با آن منجربه تدوین کنوانسیون ۱۹۵۸ژنوراجع به حقوق دریای آزادگردیدکه به موجب ماده ۱۹آن هردولتی می تواند دزدان کشتی یا هواپیما یا کشتی تحت تصرف این افراد را توقیف وآنان رادستگیر ونسبت به اعمال مجازات مربوط اقدام کنند.[۱۴]
    درباره تاریخچه صلاحیت جهانی باید یادآوری کرد که این اصل حاصل تفکرات دوران معاصر نیست ، بلکه ریشه در حقوق عرفی دارد . امکان پیگرد دزدی دریایی دردریای آزاد برای همه دولت ها، اولین مورد اعمال اصل صلا حیت جهانی است.
    اجرای صلاحیت جهانی در مورد دزدی دریایی این گونه توجیه می شد که فرد مجرم ، دشمن تمام بشریت است و در نتیجه تمام بشریت در مجازات وی مجاز خواهند بود.ناگفته نماند هرچند اساس صلاحیت جهانی ریشه در عرف دارد، اما توسعه و سرایت آن به دیگر جرایم خطیر بین المللی وتدوین آن در معاهدات بین المللی، از قرن بیستم میلادی به بعد صورت گرفت و دستگیری ژنرال پینوشه در بیمارستان لندن به درخواست قاضی اسپانیایی، اهمیت صلاحیت جهانی را به خصوص نزد افکار عمومی پررنگ نمود.[۱۵]
    در حال حاضر بسیاری از کشورهای غربی شکل مشروط صلاحیت جهانی را درقوانین کیفری خود پذیرفته اند و در مواردی نیز افراد متهم به ارتکاب جرایم بین المللی را تحت تعقیب و محاکمه قرارداده اند. در کشور ما نیز به خصو ص پس از درگیری ۲۲ روزه میان ارتش اسر ائیل و حماس در نوار غزه تصویب لایحه جرایم جنگی در بهمن ۱۳۸۷و اعلام جرم علیه برخی سران اسرائیلی اعمال صلاحیت جهانی ابعاد تازه ای یافته است.
    طبق ماده ۸ قانون مجازات اسلامی در مورد جرایمی که به موجب قانون خاص یا عهود بین المللی مرتکب در هر کشوری به دست آید ، محاکمه می شو د، اگر در ایران دستگیر شد ، طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات خواهد شد.
    بنابراین مقنن ایرانی شکل مشروط اصل صلاحیت جهانی را پذیرفته و اعمال آن توسط دادگاه های ایران را مقید به دو شرط نموده است : نخست اینکه باید به موجب قانون خاص یا عهود بین المللی مقرر شده باشد که مرتکب در هر کشوری دستگیر شود، محاکمه شود و دوم آنکه لازم است متهم در ایران دستگیر شود.[۱۶]
    به هرحال، ملاحظه قوانین موضوعه کشورها نشان می دهد که قانون گذاران کشورها از اوایل قرن ١٨ دزدی دریایی و برده داری را جرمی که می بایست مشمول صلاحیت جهانی قرار گیرد، قلمداد نموده اند.

     

     

     

     

     

    مبحث دوم :

     

     

    دلایل وماهیت صلاحیت جهانی

     

     

     

     

    گفتار نخست : دلایل ایجاد

     

     

    اصل صلاحیت سرزمینی یکی از اساسی ترین اصول صلاحیت قوانین کیفری است که از ابتدای تشکیل دولتها وجودداشته است .این اصل ازچنان اهمیتی برخوردار است که می توان ادعا کردبدون وجودآن ،اقتدار وحاکمیت یک کشور معنای خود را از دست می دهد((این امرکه دولتی بتواند جرایم ارتکابی درداخل کشور خود را تحت تعقیب قراردهد)) تجلی منطقی اعمال حاکمیت یک کشور مستقل بوده وکاملاًمعقول است

     

     

    زیرا مقامات یک کشور مسئول اجرای قانون وحفظ نظم در داخل کشور خود هستند[۱۷]

     

     

    اما پیشرفت های که بشر امروز شاهد آن است ،بیش از گذشته سرنوشت انسانها را به هم پیچیده وسبب ایجاد ارزشهای مشترک بشری شده است. هرچه ارتباط جوامع نزدیکتر شود وبیش تربه سوی هدف ها ومنافع حرکت نمایند،حفظ انسجام ویکپارچگی جامعه جهانی پیچیده تروازطرفی ضروری ترشده،ودرنهایت نظم ویژه خودرامی طلبد.به گونه ای که جامعه جهانی باید همانند هرجامعه دیگر برای صیانت ازارزش های مشترک ،ساختار ورهیافت های مورد نیاز را ترسیم واجرا کند

     

    یکی از ارزش های مشترک وشاید مهم ترین ارزشی که توجه جامعه جهانی را به خود معطوف کرده «حفظ صلح ،آرامش وامنیت»است[۱۸]
    علاوه براین حقوقدانان برای توجیه این اصل دلایل متعددی بیان نمودند که از مهم ترین آنها عبارتنداز:
    ۱-جلوگیری ازبی مجازات ماندن مجرمین
    ۲-حفظ نظم عمومی بین المللی
    ۳-حفظ نظم عمومی محل دستگیری مجرم

     

     

    الف : ضرورت جلوگیری از بی مجازات ماندن مجرمین

     

    یکی ازاهداف عمده ی حقوق جزای بین الملل ،جلوگیری از بی مجازات ماندن مجرمین است .درواقع یکی از اهداف ومبانی پیش بینی اصل صلاحیت جهانی،سرکوب رفتارهایی می باشدکه نتیجه ی آن،آسیب به منافع کل جامعه ی بین المللی وبه تعبیر رساتر همه ی بشریت است .بدین منظور هم حقوق بین الملل کیفری رسیدگی به جرم این مجرمین را به دادگاه های ملی واگذار کرده است وبا اعطای صلاحیت رسیدگی به همه ی دولتها،درتعقیب ومحاکمه این افراد ،درپی آن است که همه ی این افراد روزی در جایی از دنیا به سزای اعمال خود برسند
    به موازات پذیرش رژیم مسئولیت ،بنابر اهمیت اعمال خلاف درگستره حیات بین المللی ،مقوله مسئولیت کیفری بین المللی که ناظر به سرکوبی و مجازات است طرح می شود .امری که بنا بر اصول بین المللی کیفری که«هیچ مجرمی نباید بدون مجازات باقی بماند »منطقی جلوه می کند[۱۹]
    بنابراین مکانیسم صلاحیت جهانی ، به دستگاه های قضایی دولت ها ماموریت بین المللی اعطا می نماید و اجازه می دهد که مرتکبین جرایم مهم را درشرایطی که دادگاه های صلاحیت دار ناتوان از اجرای ماموریت خود درمحاکمه ی این افراد می باشند ،آنهارا مورد محاکمه قراردهدوبه کیفر اعمال خود برساند.

     

     

    ب: ضرورت حفظ نظم عمومی محل دستگیری مجرم

     

    نفع کشورهای پناهگاه دراین است که ازشر شخص تبهکار که ممکن است در خاک آن کشور نیز مرتکب جرم شودرهایی یابد وبه این ترتیب کشورش پناهگاه جنایتکاران نگردد وباتسلیم این گونه افراد ،یک اقدام تامینی به سودکشوردرجامعه خود انجام دهد وهمچنین می تواند متقابلاًازکشورهای دیگر نیز توقع داشته باشد که مجرم فراری که به منافع آن زیان وارد نموده را نیز مجازات نمایند.
    درواقع کیفردادن چنین مجرمی درمحل پناهگاه لازم تر است تادرمحل وقوع جرم،زیرامسلماًدرمحل وقوع جرم تنهامردم رابه وحشت افکنده است ولی ازآنجاناپدیدشده است امادرکشورپناهگاه برعکس مردم که ازجرم اوخبردار شده اند گرفتارترس بیشتری می گردند چون خطرنزدیک آنها می باشد.
    البته بایدخاطرنشان نمودکه عده ای این نظریه رابه عنوان یکی ازمبانی اصل صلاحیت جهانی اغراق آمیزدانسته اندوبرای تعدیل آن می گویند:((دولتی که مجرم رادستگیرمی کندتاحدی که وجوداین مجرم برای اوزیان باراست اوراکیفرمی دهدواگرتعقیب این مجرم برای دولت به منظورهمکاری باحقوق کیفری بین الملل نباشد،تعقیب دراین شرایط نشانه ای ازخودخواهی است.))[۲۰]

     

     

    ج: ضرورت حفظ نظم عمومی بین المللی

     

    گفته شد که اصل صلاحیت جهانی براین فرض مبتنی است که برخی ازجرایم،آن چنان درنظر همه ی افراد جامعه ی جهانی قبیح وقابل سرزنش محسوب می شوند که مرتکبین آنها را می توان دشمن همه ی ملل فرض کرد و هردولتی حق تعقیب ،محاکمه ومجازات چنین مجرمی را خواهد داشت .این اصل استثنایی براصل درون مرزی بودن حقوق جزاست .در واقع این جرایم اصولاًچندان بزرگ ومضر به حال بشر است که نه تنها نظم محل ارتکاب جرم ،بلکه نظم بین المللی را هم خدشه دار می کند .
    وقوع جرایم متعدد ومکرر بین المللی مخصوصاً جرایمی که به وسیله گروه های مجهز وخطرناک جنایتکاران ارتکاب می یابد ایجاب می کند که برای پیشگیری از وقوع جرایم خطرناک وجلوگیری از فرار این تبهکاران یک همکاری بین دولتها وجود داشته باشد این همکاری به گونه های مختلف ایجاد وروز به روز توسعه یافته است واصل صلاحیت جهانی نیز یکی از مهمترین این پیشرفت ها ویکی از صور پیشرفته همکاری است که مورد قبول حقوق دانان جهان قرار گرفته واغلب کشورها با وضع قوانین داخلی وشرکت در قراردادهای چند جانبه اصول آن را پذیرفته اند تا بدین ترتیب بتوانند نظم بین المللی که امروزه یکی از مهمترین شرایط زندگی آسوده در جهان است را تامین نماید .
    دردیباچه ی اساسنامه دیوان بین المللی کیفری هم به این مطلب یعنی حفظ نظم عمومی بین المللی کراراً اشاره شده است ازجمله در یک فراز آمده است ((… باتاکید براینکه فجیع ترین جنایاتی که موجب اضطراب بین ا لمللی می شودنباید بدون مجازات بماند…))یا درجایی دیگرآمده است((…اندیشناک از اینکه طی این قرن میلیونها کودک ،زن ومردقربانی فجایع وددمنشیهای غیر قابل تصوری شده اند که وجدان بشریت ازآن به شدت یکه خورده است….)).
    عالم حقوق اثباتی پین هرافریرا می گوید: ((قوانین کیفری ،مجرم را بدان علت کیفر نمی دهند که با ارتکاب جرمی این یا آن کشور را ننگین کرده است بلکه این کیفر از آن جهت است که مجرم ،باارتکاب جرم نسبت به شخص مجنی علیه به بشریت آسیب رسانده است این شخص ،متهم کلیه محاکم جهان است ودادسرای هر کشوری باید اورا به محکمه کشوری جلب کند که قانون اورا نقض کرده است وآن قاضی که به خود می بالد چنین مجرمی را بی کیفرگذاشته است خود معاون اول درجرم محسوب می شود.[۲۱]

     

     

    گفتار دوم : ماهیت صلاحیت جهانی

     

    هدف وماهیت اصل صلاحیت جهانی تنها محکومیت و مجازات مرتکبان جرایم بین المللی و یا کسب ضرروزیان وجبران خسارت به نفع قربانیان نیست، بلکه هدف پیشگیری از جرایمی است که خطر وقوعشان در آینده وجود دارد . در این دورنما، مبارزه و سرکوب جرایم بین المللی چه با هدف تنبیهی و چه پیشگیرانه، حول محور اساسی لزوم پایان بخشیدن به بی عدالتی دور می زند.

     

     

     

     

     

    الف : منشاء ایجاد صلاحیت جهانی

     

    از منظر بین المللی ( حقوق بین الملل ) منشا صلاحیت جهانی ممکن است معاهده یا عرف باشد . معاهدات یا کنوانسیون های بین المللی به عنوان وسیله ای رایج و مناسب برای بیان اهداف مشترک دو یا چند کشور و پیش بینی طریق نیل به آن اهداف به کار می روند .
    به طور کلی در کنوانسیون های بین المللی ، صلاحیت جهانی دولت های عضو کنوانسیون به یکی از دو شکل ذیل پیش بینی می شود در برخی از کنوانسیون ها ، دولت های عضو ، قطع نظر از محل ارتکاب ، برای رسیدگی به جرایم مورد نظر کنوانسیون صلاحیت دارند و ملزم به تعقیب و محاکمه متهمین جرایم مذکور در دادگاه های خود هستند . این کنوانسیون ها به تنهایی قابل اجرا هستند ، یعنی به طور مستقیم در کشورهای عضو قابل اجرا هستند و نیازی به تصویب قانون جداگانه ای برای تایید صلاحیت پیش بینی شده در آن کنوانسیون ها نیست . به عبارت دیگر ، به صرف تصویب یا الحاق توسط مقامات پیش بینی شده در قانون اساسی و ورود کنوانسیون به حقوق داخلی ، دادگاه های آن کشور می توانند خود را صالح به رسیدگی به جرایم مورد نظر بشناسند ، بدون اینکه نیازی به تصویب قانونی جداگانه برای تایید صلاحیت پیش بینی شده در آن کنوانسیون وجود داشته باشد اما دسته دوم کنوانسون هایی هستند که خود مستقیماً به نفع دولت ها ایجاد صلاحیت نمی کنند بلکه از آن ها می خواهند که با اتخاذ تدابیر لازم یعنی وضع قانون در حقوق داخلی خود، صلاحیت جهانی خویش را نسبت به جرایم مورد نظر کنوانسیون تثبیت نمایند.
    لذا در این کنوانسیون ها که تعدادشان زیاد است ، صلاحیت مذکور به طور مستقیم از کنوانسیون ناشی نمی شود ، بلکه کنوانسیون تنها دولت ها را ملزم به ایجاد صلاحیت برای خود می نماید . در نتیجه استقرار صلاحیت به نفع دادگاه های ملی ، موکول به وضع قانون برای اعلام چنین صلاحیتی است.[۲۲]
    در صورت فقدان معاهده ، حقوق عرفی ، اصل صلاحیت جهانی را به عنوان مساله ای اختیاری و نه اجباری مطرح می کند . برای مثال در کنوانسیون نسل کشی ۱۹۴۸ اشاره ای به اصل صلاحیت جهانی نشده است.
    لیکن برخی از حقوقدانان اعمال این اصل را بر مبنای حقوق بین المللی عرفی امکان پذیر دانسته اند[۲۳].برخی نیز امکان این رسیدگی را علاوه بر نسل کشی در مورد جنایات علیه بشریت نیز مورد تاکید قرار داده اند [۲۴]
    بنابراین دادگاه های داخلی مشروعیت صلاحیت جهانی خود را از عرف یا معاهده بین المللی و قوانین ملی کشور متبوع کسب می نمایند .در نتیجه این دادگاه ها نمی توانند جرایم مشمول اصل صلاحیت جهانی رامورد رسیدگی قرار دهند مگر این که در مقررات ملی کشور متبوع و طبق اصول حقوق بین الملل و گاهی مستقیماً به موجب عرف یا کنوانسیون بین المللی از صلاحیت برخوردار باشند . در مقابل برخی با توجه به استدلال دیوان بین المللی دادگستری در قضیه لوتوس در ۱۹۲۷ معتقدند دادگاه داخلی یک کشور می تواند صلاحیت جهانی را اجرا نماید حتی اگر نتواند به ماده قرارداد خاصی استناد نماید ، زیرا هیچ قاعده حقوق بین المللی وجود ندارد که او را از این عمل منع نماید [۲۵]
    با توجه به آن چه که در ماده ۳۸ اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری بر شمرده شده و از آن به عنوان منابع حقوق بین الملل یاد می شود ، علاوه بر معاهدات بین المللی و حقوق بین الملل عرفی ، اصول کلی حقوقی ، رویه قضائی بین المللی و عقاید برجسته ترین اندیشمندان حقوقی نیز در شمار این منابع قلمداد می شوند که دادگاه ها در موضوع مورد بحث به آنها استناد می کنند چه علاوه بر اصل رضایت دولت ها و رفتار متقابل به عنوان مبنای سنتی حقوق بین الملل واصل لزوم وفای به عهد و اصل لزوم رعایت معاهدات ، از یک سو و اصل التزام دولت ها در قبال قواعد عرفی بین المللی ماننداصول کلی حقوقی،رویه قضایی بین المللی و عقاید برجسته ترین دانشمندان حقوق نیز مبنای التزام و تبعیت دولت ها از نرم ها و قواعد مشترک بین المللی به شمار می روند .
    منظور از اصول کلی حقوق بین الملل، اصولی است که از رعایت برخی قواعد اساسی توسط همه ملت ها در موارد مشابه ناشی می شوند ، بی آنکه نیازی به وضع قانون توسط مراجع داخلی یا بین المللی باشد مانند حمایت از حقوق بشر یعنی یعنی حقوق و آزادی های بنیادینی که در مورد بشر بما هو بشر و توسط همگان می بایست محترم شمرده شوند .
    اصول کلی حقوقی ، به صورت حقوق موضوعه نیستند بلکه خلا ناشی از نقص حقوق قراردادی و عرفی را پر می کنند[۲۶].در این مورد نظر مشورتی دیوان بین المللی دادگستری راجع به حق شرط نسبت به کنوانسیون منع و مجازات جنایت نسل کشی قابل توجه است که در آن دیوان خاطر نشان ساخت که
    « ….اصولی که زیر بنای این کنوانسیون را تشکیل می دهند اصولی هستند که ملل متمدن ، حتی بدون هر گونه رابطه قراردادی بر دولت ها الزام آور شناخته اند ».[۲۷]

     

     

    ب : اختیاری یا اجباری بودن آن

     

    شکل اولیه و سنتی اصل صلاحیت جهانی متضمن تکلیف کشورها برای اجرای این اصل نبود بلکه صرفاً به آنها اجازه داده شد تا راه تعقیب و مجازات جرایم خاصی را ولو هیچ رابطه معمولی از نظر سرزمین یا تابعیت با آن موضوع نداشته باشند ، انتخاب کنند . این شکل نخستین از صلاحیت جهانی با ماهیت اختیاری و انتخابی ، که منشا آن در حقوقی بین الملل ، ابتدا عرف و سپس معاهده است ، مربوط به صلاحیت جهانی برای محاکمه دزدان دریایی می باشد ماده ۱۰۵ کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق دریاها در ۱۰ دسامبر ۱۹۸۲ در زمینه دزدی دریایی می گوید : هر دولتی می تواند دزد کشتی یا هواپیمای ربوده شده توسط او را توقیف کند …. دادگاه های دولتی که نسبت به توقیف اقدام نموده اند می توانند رسیدگی و تعیین مجازات نمایند . پیداست که این ماده دلالت دارد بر این که طرفین معاهده حق دارند و مکلف نیستند تا صلاحیت رسیدگی به اعمال دزدان دریایی را که ارتباطی با آن ها ندارند بر عهده بگیرند.[۲۸] علاوه بر این ، به موجب حقوق بین الملل عرفی ، دولت ها می توانند صلاحیت جهانی را در رابطه با با نسل کشی ، جنایات علیه بشریت ، جنایات جنگی و شکنجه اعمال نمایند [۲۹].
    در حالی که اصولاً تاسیس صلاحیت جهانی باید در پاسخ به نیازهای – اگر نگوییم کل جامعه بین المللی – لااقل بسیاری از اعضای جامعه بین الملل دارای یک ماهیت الزامی باشد . ضمناً تعهدات عام الشمول دولت ها نه فقط برای دیگر کشورها بلکه برای جامعه بین المللی به طور کلی ، الزام آور هستند و در مورد تمامی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده بین المللی اعمال می شود [۳۰]
    نویسنده دیگری نیز چنین استدلال می کند که اساسنامه دیوان کیفری بین المللی خود دلیل یک تعهد(ارگاامنس) برای اجرای صلاحیت جهانی نسبت به تمام جرایم بین المللی است زیرا دیباچه این
    اساسنامه می گوید : ( وظیفه هر یک از دولت هاست که صلاحیت کیفری خود را بر کسانی که مسئول ارتکاب جنایات بین المللی هستند ، اعمال نمایند ) .
    اومعتقداست بر این اساس ، تمام کشورها وظیفه دارند که تمام نقض های عمده حقوق بشری را تعقیب و مجازات نمایند و در عین حال اعمال این صلاحیت جهانی الزامی نسبت به نقض های فاحش ، امکان این
    تکلیف مشابه را برای سایر نقض ها و جرایم محدود و مستثنی نمی نماید . [۳۱]
    پس برای واکنش موثر در برابر جرایم بین المللی ، یک وظیفه ای بایستی مبنا قرار داده شود تا بدین وسیله دولت ها ملزم به عکس العمل در مقابل مرتکبین جرایم مورد نظر در ماده ۵۵ ( بند ج ) منشور باشند .چه بدون شناسایی چنین وظیفه ای ، مرتکبین چنین جرایم سنگینی ،عملاً از تعقیب و مجازات رها خواهند شد.
    به هر حال ، بر همین اساس است که بیشتر کنوانسیون های بین المللی پیش بینی کننده اصل صلاحیت جهانی،از جمله کنوانسیون های چهارگانه ژنو ۱۲ اوت ۱۹۴۹ کنوانسیون منع شکنجه ۱۰ دسامبر ۱۹۸۴( ماده ۵ )و کنوانسیون اروپایی علیه تروریسم ۲۷ژانویه۱۹۷۷(مواد۶و۷)،مبتن برتعهد(یامستردکردن یامحاکمه) است .
    به عنوان مثال ، در مواد ۵۰ ، ۵۱ ، ۱۳۰ ، ۱۴۷ کنوانسیون های ۱۹۴۹ ژنو ، جرایم بین المللی با بهره گرفتن از حقوق کیفری بین المللی و اساسنامه نورمبرگ احصاء شده اند و مطابق مواد ۴۹ ، ۵۰ ، ۱۲۹ و ۱۴۹ کنوانسیون های ژنو ، هر دولت متعاهد مکلف است مباشرین و آمرین هر یک از جرایم بین المللی را از هرملیتی که باشند تسلیم محاکم خود کند و در صورت تمایل می تواند آن ها را با رعایت مقررات آئین دادرسی کیفری برای محاکمه ی دولت متعاهدی که علاقمند تعقیب و مجازات آن هاست تسلیم کند .
    مشروط بر اینکه دعوی بدوی در محاکم قضائی آن کشور اقامه شده باشد بنابراین رسیدگی به جرایم مجرمین بین المللی در هر یک از محاکم کشورهای عضو امکان پذیر است .[۳۲]با این توصیف ، مواد ۴۹ ، ۵۰ ،۱۲۹ و ۱۴۶ معاهدات اول تا چهارم ژنو ، دولت ها را متعهد می کند افراد متهم به جرایم بین المللی را تعقیب و بدون توجه به تابعیت آن ها زمینه ی محاکم و مجازات آن ها را در محاکم ملی فراهم کنند .

     

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:10:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم