۱-تدوین شرح مفهومی تحقیق با بهره گرفتن از مطالعات کتابخانه­ای، مقالات انگلیسی و سایت­های اینترنتی
۲-تعیین فرضیه ­های تحقیق با بهره گرفتن از تاریخچه و مرور ادبیات موضوع
۳-طراحی پرسشنامه و تعیین سوالات آن با نظر کارشناسان
۴-جمع­اوری داده ­ها و تحلیل آنها با کمک نرم­افزارهای آماری
۵-مقایسه نتایج بدست آمده با نتایج دیگر تحقیقات
۶-ارائه پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی
پایان نامه
۱-۶-شرح واژه ­ها و اصطلاحات به­کار رفته در تحقیق
۱-۶-۱-شخصیت[۱۳]
به معنای همان تفاوت­های فردی است که موجب ثبات در رفتار شخص می­ شود و عبارت است از مجموعه نسبتا پایداری از ویژگی­هایی که بر رفتار فرد اثر می گذارد(رضائیان، ۱۳۸۰ )
۱-۶-۲-مدل پنج عاملی
مدل پنج عاملی(FFM) شخصیت یک نتیجه ­گیری تجربی درباره متغیرهای صفات شخصیت می باشد. بر اساس این مدل ، شخصیت از پنج بعد اصلی تشکیل شده است که عبارتند از نورزگرایی[۱۴] ( N ) ، برون گرایی[۱۵] (E ) ، گشودگی[۱۶] (O) ، همسازی[۱۷] (A) ، و هشیاری و آگاهی[۱۸] (C ) .
۱-۶-۳-سوگیری رفتاری
در مالی رفتاری خرد با موضوعی به نام سوگیری مواجه هستیم. به طور خلاصه سوگیری رفتاری به عنوان اشتباهات سیستماتیک در قضاوت تعریف شده است. همان اشتباهاتی که باعث می­ شود ما در تصمیم ­گیری­هایمان منطق و عقلانیت مورد نظر دانش مالی استاندارد را رعایت نکنیم( بدری، ۱۳۸۸). محققین تاکنون تعداد زیادی از سوگیری­های رفتاری را شناسایی کرده ­اند که از آنها می­توان به فرااعتمادی، رفتار گله­ای و پیشامد­گرایی اشاره کرد.
۱-۶-۴-سرمایه ­گذاری
مقصود از سرمایه گذاری این است که پول را در راهی استفاده کرد که آن را به پول بیشتر تبدیل کند. این میتواند اتفاق بیافتد ٬چراکه شخصی تمایل دارد با بهره گرفتن از پول ٬بهره (سود) پرداخت کند. یا زیرا که ارزش پولی که در خرید اوراق قرضه استفاده شده ٬درطول دوره مالکیت افزایش میابد. سرمایه ­گذاری را به دو نوع کوتاه­مدت و بلند­مدت تقسیم کرده­ایم. منظور از سرمایه ­گذاری کوتاه­مدت، سرمایه ­گذاری با دید یک ساله و کمتر است. و منظور از سرمایه ­گذاری بلندمدت، سرمایه ­گذاری با دید بیشتر از یک ساله است.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱-مقدمه
هدف از فصل مرور ادبیات، بررسی و توضیح درباره مالی رفتاری و مفهوم شخصیت و تمایلات رفتاری است. در مبحث مالی رفتاری، ابتدا نحوه شکل­ گیری این دانش نوین مالی را مورد بررسی قرار می­دهیم و سپس به بررسی برخی از اشتباهات سرمایه ­گذاری می­پردازیم، که از جمله آنها می­توانیم به فرااعتمادی و ریسک­گریزی سرمایه­گذار اشاره کنیم همچنین، تحقیقات صورت گرفته در گذشته را نیز مورد بررسی قرار می­دهیم وبر نتایج آنها مروری می­کنیم. بعد از مرور حوزه مالی رفتاری به مبحث شخصیت رفته و در میان نظریه­ های شخصیت، مدل پنج عاملی را مورد بررسی قرار می­دهیم و تحقیقات صورت گرفته درباره شخصیت درحوزه مالی را نگاهی گذرا خواهیم کرد. سپس مدل مفهومی تحقیق را که برگرفته از مدل رفتار برنامه­ ریزی­شده[۱۹] آیژن هست، توضیح خواهیم داد. و در نهایت دو مدل اصلی تحقیق را به صورت شکل نشان خواهیم داد.
۲-۲-مالی رفتاری[۲۰]
مالی رفتاری، تاثیر روان­شناسی را بر رفتار متخصصان مالی و همچنین اثر آن را بر بازار تعیین می­ کند. مالی رفتاری از این حیث اهمیت دارد که کمک می­ کند به درک اینکه چرا و چگونه بازار ممکن است ناکارامد شود.
در سال ۱۸۹۶، کستاو لیبن[۲۱] کتاب معروف خود را به نام اجتماع: بررسی ذهن اجتماع را که یکی از معروفترین و پراثرترین کتاب­های علم روانشناسی اجتماعی تا حال حاضر است، را نوشت، می­توان گفت نقطه عطفی در مالی رفتاری رقم خورد. در سال ۱۹۱۲ سلدن[۲۲] کتاب روانشناسی بازار سرمایه را نوشت. کتاب وی مبتنی بر این باور بود که تغییر قیمت­ها در بازار تا حد زیادی به نگرش روانی سرمایه ­گذاری و همچنین شرایط عمومی تجارت بستگی دارد. در سال ۱۹۵۶ روانشناس آمریکایی به نام فستینگر، مفهوم جدید در علم روانشناسی اجتماعی به نام ناهماهنگی شناختی را معرفی نمود. او بیان کرد زمانی که دو پدیده با هم در تناقض هستند در یک زمان شناسایی می­شوند، یک ناهماهنگی شناختی به ­وجود خواهد آمد و از آنجا که تجربه حس ناهماهنگی ناخوشایند است شخص تلاش خواهد کرد برای کاهش این حس، عقایدش را تغییر دهد( روشنگرزاده، ۱۳۸۸).
در سال ۱۹۶۴ پرت از تابع مطلوبیت و مفهوم ریسک­گریزی استفاده کرد و ریسک را به­عنوان درصدی از جمع دارایی­ ها در نظر گرفت. تورسکی و کانهمن در سال ۱۹۷۳ نظریه میزان دسترسی را عنوان کردند. این نظریه جنجالی درباره این بود که فرد احتمال رویدادها را براساس در دسترس بودن ارزیابی می­ کند. در دسترس بودن یعنی آنچه که در وهله اول به ذهن انسان می ­آید. اعتقاد به این نظریه ما را به سمت تمایلات سیستماتیک هدایت می­ کند( روشنگرزاده، ۱۳۸۸).
در سال ۱۹۷۴ دو روانشناس به نامهای تورسکی و کاهنمن، سه کشف را در شرایط قضامت عدم­اطمینان بیان کردند.
بیان کنندگی: زمانی که مردم برای قضاوت در مورد اینکه رویداد یا هدف الف به دسته یا فرایند ب وابسته است نیازمند احتمالات هستند، احتمالات به­وسیله درجه الف که بیان­کننده ب است مورد ارزیابی قرار می­گیرد. به عبارت دیگر درجه الف، ب را توصیف می­ کند.
میزان دسترسی: زمانی که مردم نیازمند ارزیابی فراوانی یک دسته یا احتمال یک رویداد هستند، آنها آن کاری را انجام می­ دهند که در وهله اول به ذهنشان می­رسد.
تکیه­گاه و تعدیل: در پیش ­بینی عددی، زمانی که یک معیار مناسب در دسترس باشد، مردم برای برآورد کردن از یک مقدار اولیه که برای رسیدن به پاسخ نهایی تعدیل می­ شود استفاده می­ کنند. مقدار اولیه ممکن است از طریق یک فرمول غلط به­دست آمده باشد یا نتیجه یک محاسبه ناکافی باشد، در این صورت تعدیلات معمولا ناکافی و ناکارامد خواهد بود( روشنگرزاده، ۱۳۸۸).
بخش مدیرتی مالی مدت‌ها به عنوان بخشی از علم اقتصاد محسوب می‌شده است. در اوایل قرن بیستم و همزمان با تحولات عظیمی که در صنایع مختلف و علومی نظیر اقتصاد، حسابداری و مدیریت رخ داد، مدیریت مالی نیز به عنوان رشته‌ای جدا از اقتصاد مطرح گردید. در آن زمان، قوانین و مقرراتی به منظور تهیه صورت‌های مالی و افشای اطلاعات لازم وضع نشده بودو افشای گزارشات مالی و حسابرسی تا حد زیادی داوطلبانه بود.
قانون ۱۸۴۴ شرکت‌ها[۲۳]، ارائه ترازنامه حسابرسی شده به سهامداران را برای نخستین بار، الزامی نمود. اگرچه الزام این قانون در سال‌های بعدی منتفی گردید ولی در نخستین سال‌های دهه ۱۹۰۰ مجدداً به حالت قبل بازگشت. از سوی دیگر، تصویب قانون مالیات بر سود در سال ۱۹۰۹ در ایالات متحده امریکا، موجب گردید تا محاسبه سود اهمیت بیشتری یابد. تحولاتی از این قبیل باعث شد تا کیفیت اطلاعات ارائه شده به سرمایه‌گذاران بهبود قابل توجهی یابد و قابلیت اتکا به گزارشات مالی شرکت‌ها افزایش یابد. از این زمان به بعد بود که سرمایه‌گذاران به دنبال روش‌های بهینه برای تجزیه و تحلیل اطلاعات ارائه شده بودند. لذا بازار تحلیلگران مالی در این دوران رونق فراوانی یافت. از سوی دیگر شروع انقلاب صنعتی در این سال‌ها و ادغام شرکت‌ها و مؤسسات کوچک منجر به پیدایش شرکت‌های بزرگی گشت که نیاز به سرمایه‌های زیادی داشتند. این مسأله باعث گردید تا مدیریت مالی تأکید بیشتری بر مسایل نقدینگی و تأمین مالی شرکت‌ها نماید. موضوعات اصلی مورد بحث در این حوزه شامل سرمایه‌گذاری، تأمین مالی و خط‌مشی تقسیم بهینه سود سهام بود و برای انتخاب سهام از روش‌هایی مانند تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی استفاده می‌شد. سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹ و در پی آن رکود بزرگ، موجب گردید که تغییرات عمده‌ای در بازار سرمایه ایالات متحده امریکا رخ دهد. یکی از تغییرات قابل اعتنا، تشکیل کمیسیون بورس اوراق بهادار[۲۴] است که طبق قانون ۱۹۳۴ اوراق بهادار به وجود آمد. قانون ۱۹۳۴ اوراق بهادار را بایستی به عنوان حرکتی دانست که در مسیر ارائه اطلاعات با کیفیت بهتر به سرمایه‌گذاران، می‌تواند مانع از انتشار صورت‌های مالی حساب‌سازی شده گردد. همچنین این بحران موجب شد تمرکز مطالعات مدیریت مالی به سمت مسایلی مانند نقدینگی، ورشکستگی، تصفیه شرکت‌ها و تأسیس مجدد معطوف گردد( روشنگرزاده، ۱۳۸۸).
در دهه ۱۹۵۰ و پس از آن، تغییرات بنیادی در نظریه‌های مالی شکل گرفت. در این سال‌ها، نظریه‌های جدیدی به جامعه مالی معرفی گردید که عنوان تئوری مدرن مالی[۲۵] به خود گرفت. دیدگاه‌های ارائه شده در این مطالعات، با بررسی‌های گذشته تفاوت‌های اساسی داشت و بیش از نیم قرن مورد استفاده وسیع دست‌اندرکاران بازارهای سرمایه قرار گرفت. ظرف این مدت، این نظریه‌ها مبنای محاسبه ارزش دارایی‌های مالی و پیش‌بینی قیمت اوراق بهادار بوده‌اند و کوشیده‌اند وضعیت بازار سرمایه را توضیح دهند. نظریه پرتفوی[۲۶]، نظریه قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای[۲۷]، فرضیه بازار کارا[۲۸] و نظریه قیمت‌گذاری آربیتراژ حاصل تلاش‌های محققان حوزه مالی در این سال‌ها بود. این نظریه‌ها بر بازارهای مالی تأثیر عمیقی گذاشته‌اند و پایه فکری نسلی از مدیران مالی و سرمایه‌گذاران بوده‌اند.
اما علی‌رغم تأثیرات بسیاری که این نظریه‌ها بر بازارهای مالی گذاشته‌اند، با مشاهده برخی شواهد تجربی که با آنها سازگار نبودند، اغلب آنها در دهه‌ های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ مورد شک و تردید واقع شدند و تا حد زیادی مقبولیت خودرا از دست دادند. این شواهد تجربی که از آنها تحت عنوان استثناها[۲۹] در بازارهای مالی یاد می‌شود، در دو دهه اخیر مورد بحث و بررسی‌های فراوان قرار گرفته‌اند.
منتقدان تئوری مالی مدرن اعتقاد دارند که برخی از استثناهای مشاهده شده در بازارهای مالی، احتمالاً نسبت به هر مدلی عقلایی در مورد ریسک و بازده، غیرعادی هستند (باربریز و تالر ،۲۰۰۲). در مقابل، برخی طرفداران تئوری مالی مدرن، بر این باورند که در بازار می‌تواند استثناهایی وجود داشته باشد، اما مشاهده این استثناها، نه شاهدی بر رفتار غیرعقلایی عوامل اقتصادی است و نه نقضی بر کارایی بازار، بلکه بیشتر به دلیل جمع‌ آوری و تحلیل نادرست اطلاعات[۳۰] و یا تعریف نادرست ریسک سیستماتیک است (هان و تانکز۲۰۰۳،). از طرف دیگر آنان معتقدند که چنانچه تعداد زیادی آزمون در مورد یک نظام پیچیده انجام گیرد، بدیهی است که یکسری نتایج غیرعادی و خلاف قاعده به دست آید. در حالی که برخی دیگر از طرفداران تئوری مالی مدرن از جمله ایوجین فاما[۳۱] که خود از بنیان‌گذاران این تئوری بوده است، نسبت به نظریه‌های ارائه شده در این تئوری ابراز تردید نموده‌اند.
به هر حال، بررسی‌های دقیق علمی توسط اندیشمندان مالی همچنان ادامه دارد و هر روز این ایده که قیمت‌ها در بازار بیشتر تحت تأثیر عوامل روانی تعیین می‌شوند، قوت بیشتری می‌گیرد و بنابراین مطالعه روان‌شناسی و هیجانات بازار اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
یکی از حیاتی‌‌ترین برنامه‌‌های پژوهشی دانش مالی امروز که در رأس رد نظریه بازارهای کارا قرار دارد، نظریه مالی رفتاری است که حاصل تشریک مساعی بین علوم مالی و علوم اجتماعی است و باعث ژرفتر شدن دانش ما، از بازارهای مالی شده است.
در ادبیات اقتصاد غرب، ماهیت وجودی انسانها به عنوان موجودی منطقی که تحت شرایط کاملاً شفاف تصمیم‌‌گیری می‌‌کند، تعریف می‌‌شود. این موجود کامل که اغلب از آن به عنوان انسان اقتصادی یاد می‌‌شود، همواره در بهینه‌‌سازی منافع دلخواهش کامیاب است و تمام اطلاعاتی را که بر گزینه‌‌ها و تصمیماتش تأثیر دارند، جمع‌‌آوری می‌کند و موقعیتی آرمانی را که مطمئناً در دنیای واقعی بسیاری از سرمایه‌‌گذاران یافت نمی‌شود خلق می‌کند (فروملت، ۲۰۰۱).
اما هربرت سایمون- پیشرو در رفتار مالی - انسان اقتصادی را موجودی غیر‌واقعی در نظریه‌های اقتصادی تشخیص داد. میر استتمن[۳۲] نیز در مقاله‌ای با عنوان: بازبینی تخصیص دارایی با بهره گرفتن از چالش رفتار مالی بیان کرد که افراد در نظریه­‌های سنتی منطقی هستند در حالی که رفتار مالی افراد را نرمال فرض می‌کند، یعنی یک سرمایه‌‌گذار ممکن است تصمیمی اتخاذ کند که از نظر اقتصادی توجیه نداشته باشد( روشنگرزاده، ۱۳۸۸).
رفتار مالی، به عنوان نوعی نظریه مطرح است که مباحث و مسائل مالی را با کمک گرفتن از نظریات روانشناسی شناختی تشریح می‌کند. این نظریه نه تنها پیش بینی‌های نظریه‌‌های مدرن مالی نظیر بازارهای کارا را مورد تردید قرار می‌د‌هد بلکه در سطح خرد نیز در مورد نظریاتی مانند: بیشینه‌سازی مورد انتظار و انتظارات عقلایی تردید دارد.
بنابراین نظریه‌‌های رفتار مالی در دو سطح خرد و کلان تأثیر گذار هستند:

 

    1. رفتار مالی خرد (BFMI)[33]: به بررسی رفتارها یا سوگیری‌های سرمایه‌‌گذاران می‌پردازد و آنها را از عاملان اقتصادی منطقی که در نظریه اقتصاد کلاسیک متصوریم، باز‌می‌‌‌شناساند.

 

    1. رفتار مالی کلان (BFMA)[34]: شناسایی و تشریح ناهنجاری‌هایی در نظریه بازارهای کارا که الگوهای رفتاری، احتمالاً قادر به توضیح آن باشند( بدری، ۱۳۸۸).

 

فرا اعتمادی یکی از این تورش­ها در رفتار مالی خرد است
اعتماد بیش از حد باعث می‌شود که انسان دانش و مهارت خود را بیش از آن‌چه هست، تخمین بزند و ریسک را کمتر از آن‌چه هست. این تورش رفتاری همچنین باعث می‌شود که احساس کنیم روی مسایل کنترل داریم؛ درحالی‌که ممکن است در واقع این‌گونه نباشد.
حالا دو سئوال اساسی پیش رو داریم:
اول این‌که آیا ما نیز دچار این تورش روانشناختی هستیم یا نه؟
دوم این‌که این تورش چه تاثیری در تصمیم‌گیری‌های مالی و سرمایه‌‌گذاری دارد؟
پاسخ به سئوال اول چندان مشکل نیست. عموماً همه انسان‌ها دچار چنین تورشی هستند. برای مثال اگر از افراد بپرسید که “رانندگی شما در مقایسه با سایرین بهتر از میانگین است یا بدتر از آن؟” بیشتر افراد پاسخ خواهند داد که “مسلما بهتر است".در حالی‌که اگر مردم بدون تورش به این سئوال پاسخ دهند باید نیمی از آن‌ها بهتر از میانگین باشند و نیم دیگر بدتر.
نکته قابل توجه این است که هرچه دانش و مهارت فرد در حوزه‌ای بیشتر باشد، اعتماد فرد به دانش خود نیز بیشتر خواهد شد. درست از همین ‌روست که تحلیل‌های اقتصادی برخی از اقتصاددانان بسیار دورتر از واقعیت است تا تحلیل‌های برخی مردم عادی. آن‌ها با اطمینان از اشتباه خود سخن می‌گویند و شکی در گفته‌های خود ندارند. این از خصوصیات مهم این تورش رفتاری است و به همین دلیل گفته می‌شود که اعتماد بیش از حد آموختنی است و به خودی خود در افراد وجود ندارد( بدری، ۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:40:00 ب.ظ ]