کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • دانلود فایل ها با موضوع ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • ارزیابی تجربه آموزش رشته برنامه¬ریزی رفاه اجتماعی در مقطع تحصیلات تکمیلی در دانشگاه¬های ایران- قسمت ۶
  • بررسی-تطبیقی-تجزیه¬پذیری-قرارداد-در-حقوق-ایران-و-مصر- قسمت ۷
  • جرایم و تخلفات مربوط به اسناد هویت در حقوق جزای ایران- قسمت 5
  • تاثیر سرمایه اجتماعی در توسعه پایدار شهری- قسمت ۳
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره تأثیر عوامل فرهنگی, فردی و محیطی بر رفتار خرید ناگهانی در ...
  • بررسی اعداد مقدس در آثار عرفانی سبک عراقی- قسمت ۱۷
  • تفسیر علیّت به تشأّن از ديدگاه صدرالمتألّهين- قسمت 21
  • بررسی خشکسالی و ارایه راهکارها به منظور به حداقل رساندن آسیب های ناشی از آن بر مدیریت آبی استان گیلان- قسمت ۲
  • تعامل أصحاب المذاهب الأربع مع المعصومین ع ۱۲- قسمت ۳
  • بررسی تاثیر دورکاری بر عملکرد سازمانی با توجه به نقش فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی( مورد مطالعه سازمان‌های دولتی شهرستان یزد)- قسمت ۸
  • عقد احتمالی در حقوق ایران و مصر- قسمت ۸- قسمت 2
  • بررسی کابینه¬های مشروطه از فتح تهران تا کودتای رضاخان (۱۲۸۸-۱۲۹۹ه. ش)۹۲- قسمت ۱۳
  • بررسی رابطه چندگانه ویژگی های شخصیتی و سبک های یادگیری دانش آموزان متوسطه نظری شهرستان بیجار- قسمت ۱۱
  • بررسی خطرات مربوط به تعادل کشتیها در حین عملیات تخلیه و بارگیری کانتینر در بنادرو ارایه راهکارها- قسمت ۱۲
  • بررسی وضعیت اورژانس پیش بیمارستانی و عوامل مرتبط با آن در بیماران ترومایی انتقال داده شده به مرکز آموزشی درمانی پورسینای شهر رشت در سال ۹۲-۱۳۹۱- قسمت ۳
  • " مقاله-پروژه و پایان نامه – قسمت 11 – 9 "
  • آثار حقوقی الحاق ایران به موافقت نامه تریپس- قسمت ۲۲
  • بررسی صنایع بدیعی از دیدگاه زیبایی شناختی در دیوان فیاض لاهیجی- قسمت ۱۱
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی – ۲- ۲۰راهبردهای مدرسه محور در آفرینش و تقویت تاب­آوری – 5
  • تاثیر لغات بیگانه درادبیات داستانی دوره معاصر۹۳
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره بررسی و ساماندهی اسکان غیر رسمی نمونه موردی محله قلعه کامکار در شهر ...
  • بررسی ادبیات حقوقی ساختار حکومت در آثار دینی منتشره از سال ۱۳۵۶ تا تیر ۱۳۵۸- قسمت ۱۱
  • مسولیت مدنی والدین در ازدواج های تحمیلی- قسمت ۲
  • رابطه بین سرمایه فرهنگی خانواده و هویت نقش جنسیتی با ...
  • صور خیال در شعر نو در آثار نیما یوشیج ، سهراب سپهری ، مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو ۹۱- قسمت ۳۸
  • مقایسه انتقال الکترون آنزیم کولین اکسیداز توسط سه نوع نانولوله کربنی- قسمت ۵
  • جرم جعل مهر در حقوق کیفری ایران- قسمت 3
  • تاثیر ویژگی‌های کمیته حسابرسی بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری- قسمت ۴
  • بررسی حقوق مالکانه اشخاص متعاقب اجرای طرح کمیسیون ماده پنج- قسمت ۷
  • راهکارهای عملی تهذیب نفس در قرآن و نهج البلاغ- قسمت ۸
  • تحولات قانونگذاری در بخش تعاون و تأثیر آن بر شرکتهای تعاونی- قسمت 11




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تحلیل حقوقی شرط عدم انتقال مالکیت مبیع در معاملات اقساطی و محاباتی و ارائه راهکار های مناسب در موارد ابهام و سکوت قانون گذار- قسمت 13 ...

    یکی از قالب های حقوقی در معاملات اقساطی که با هدف تضمین پرداخت ثمن بین متبایعین تنظیم می شود قرارداد اجاره به شرط تملیک می باشد . در این نوع عقد طرفین شرط می نمایند در صورت پایان قرارداداجاره و پرداخت تمامی اقساط اجاره ، مستاجر مالک عین مستاجره خواهد شد و انتقال مالکیت از زمان پرداخت آخرین قسط صورت می گیرد و نیاز به انشاء جداگانه ندارد زیرا ایجاب و قبول در ضمن عقد اجاره توسط طرفین واقع گردیده است .
    4 . 1) تعریف و ماهیت حقوقی اجاره به شرط تملیک
    از آنجاییکه قصد مشترک طرفین در قرارداد اجاره به شرط تملیک و اراده واقعی آنان تملیک عین پس از پرداخت آخرین قسط می باشد و اقساط اجاره بهاء در واقع اقساط ثمن مبیع تلقی می شوند
    و از آنجایی که عقود تابع اراده و قصد واقعی طرفین بوده لذا تنظیم عقد در قالب اجاره با وعده بیع
    ——————————-
    1) کاتوزیان ، ناصر ، عقود معین ، همان منبع ، جلد یک ، ص 279
    همراه بوده و می توان رابطه طرفین را تابع عقد بیع دانست .
    در حقوق ایران آئین نامه اجاره به شرط تملیک مصوب 1361 شورای پول و اعتبار در تعریف اجاره به شرط تملیک آمده است : « از لحاظ این آئین نامه اجاره به شرط تملیک ، عقد اجاره است که در آن شرط شده باشد مستاجر در پایان مدت اجاره عین مستاجره را در صورت عمل به شرایط مندرج در قرارداد مالک گردد . » همچنین در مواد 57 الی 66 آئین نامه فصل سوم قانون عملیات بانکی بدون ربا ضمن تعریف اجاره به شرط تملیک به بیان شرایط تنظیم این قرارداد پرداخته شد و در ماده 57 آئین نامه آمده است : « اجاره به شرط تملیک ، عقد اجاره ای است که در آن شرط شود مستاجر در پایان مدت اجاره و در صورت عمل به شرایط مندرج در قرارداد عین مستاجره را مالک گردد . »
    با توجه به تعریف مزبور بنظر می رسد هدف طرفین از عقد اجاره به شرط تملیک بیع عین مستاجره می باشد که طبق توافق طرفین ثمن معامله بصورت اقساطی و در قالب اجاره بهاء پرداخت می شود و عناصر تشکیل دهنده این قرارداد عبارتند از عقد اجاره و شرط ضمن عقد که بصورت شرط نتیجه می باشد .
    احدی از نویسنگان حقوق در تعریف اجاره به شرط تملیک بیان می دارد : « بیعی است که وعده متقابل آن بصورت اجاره مبیع به خریدار در آمده است به بیان دیگر آنچه هدف طرفین است و برای رسیدن به آن تراضی می کنند بیع کالای مورد نظر و تعلیق تملیک به پرداخت تمام ثمن است (1)
    4 . 2) وضعیت عقد اجاره به شرط تملیک در پایان قرارداد
    4 . 2 . 1)پرداخت کامل اقساط و انتقال مالکیت عین مستاجره
    در صورتی که قرارداد اجاره به شرط تملیک به پایان رسیده و مستاجر تمامی اقساط اجاره بهاء را پرداخت نماید با توجه به تحقق مفاد شرط ضمن عقد مبنی بر تملیک عین و انتقال مالکیت آن به مستاجر توسط موجر ، مستاجر مالک عین خواهد شد و از این تاریخ ید مستاجر بر عین مورد اجاره ید مالکانه تلقی می شود . البته در صورتی که عین مستاجره مال غیر منقول باشد انتقال مالکیت منوط به انتقال رسمی سند مالکیت بنام مستاجر خواهد بود .
    4 . 2 . 2) تخلف مستاجر در پرداخت اجاره بهاء و فسخ قرارداد
    در صورتی که تخلف مستاجر از انجام تعهد موضوع عقد اجاره به شرط تملیک محرز شود موجبات حق فسخ موجر فراهم می گردد و مورد اجاره کماکان در مالکیت موجر باقی خواهد ماند و با اعمال فسخ قرارداد از سوی موجر ، اجاره پایان می یابد . چنانچه موجر در ارتباط با استفاده مستاجر و خسارات و دیون ناشی از قرارداد مطالباتی از مستاجر داشته باشد حق استیفاء مطالبات را از محل وثایق یا معرفی اموال مستاجر به دادگاه خواهد داشت . (2)
    ——————————-
    1) همان ، ص 78 2) مقاله اجاره به شرط تملیک ، مقررات و ضوابط حاکم بر آن ، نصرت اله ریاحی ، مجله کانون ، سال 1377 ، شماره 10 ، ص 118
    4 . 3) اوراق اجاره به شرط تملیک دولتی
    نحوه انتشار این اوراق به این صورت است که دولت از طریق بانک ملی، اوراقی را تحت عنوان اوراق اجاره به شرط تملیک دولتی منتشر می کند. سر رسید این نوع اوراق تقریباً از نوع بلند‌مدت یعنی یکسال به بالا است. بعد از پایان یافتن زمان انتشار اوراق، دولت منابع حاصل از فروش اوراق را در معاملاتی نظیر ساخت خانه های سازمانی، کارگاه های صنعتی و … به کار می گیرد. پس از اتمام ساخت و ساز و فرارسیدن سررسید اوراق، دولت واحدهای مسکونی ساخته شده را بین دارندگان اوراق قرعه کشی می کند. وجوه اوراق برنده شدگان، اولین اجاره بهای آنها محسوب می شود و بعد از آن در مقاطع زمانی مشخص، اجاره بهای خود را می پردازند تا واحدهای مسکونی یا صنعتی به تملیک آنها درآید. اوراق کسانی که در قرعه کشی برنده نشده اند از محل منابع حاصل از انتشار اوراق اجاره به شرط تملیک جدید بازخرید می شود و عملیات ساخت و ساز در دوره جدید از محل اجاره بها و سود مربوط به واحدهای واگذار شده در دوره قبل دنبال می شود. انگیزه جذب منابع از طریق این ابزار، با توجه به مشکل مسکن، علاقه مردم به خانه دار شدن است. علاوه بر این دولت می تواند سهمی از سود حاصل از عملیات عمرانی را پس از طی دوره به مردود شدگان در قرعه کشی بپردازد، ضمن آنکه تسهیلاتی را فراهم کند که صاحبان اوراق بتوانند اسناد مالیشان را از طریق بانک یا بانکهای عامل بازخرید کنند.
    اوراق اجاره به شرط تملیک بعد از پایان دوره فروش آن به قیمت اسمی در بازار بورس اوراق بهادار قابل خرید و فروش می باشند. بدیهی است که قیمت اوراق، علاوه بر عرضه و تقاضا به عواملی چون مراحل پیشرفت فعا

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
    لیتهای عمرانی، نزدیک شدن به زمان واگذاری واحدهای مسکونی و صنعتی، موقعیت جغرافیایی آنها و تغییر متغیرهای اقتصادی نیز بستگی دارد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    بعد از پایان یافتن فروش اوراق، بانک مرکزی متناسب با شرایط اقتصادی و با پیشنهاد قیمتهای جدید اقدام به فروش آنها می کند. به این ترتیب که در شرایط تورمی با فروش اوراق به بانکهای تجاری و مردم، قدرت اعتباردهی بانکها و حجم پول در دست مردم را کاهش و در شرایط رکوردی با خرید آنها قدرت اعطای تسهیلات بانکها و نقدینگی بخش خصوصی را افزایش می دهد. این اوراق، چنانکه گفتیم، قابلیت تجدید انتشار نیز دارند. به این صورت که در سررسید معین، دولت اوراق جدید منتشر کرده و از محل درآمد آنها اصل سرمایه را ( به اضافه درصد پایینی از سود به منظور تشویق خرید اوراق) می پردازد.
    ب ) شروط متضمن اعاده مالکیت بایع
    1) شرط تعلیق انتقال مالکیت
    1 . 1) تعریف عقد معلق و منجز
    منوط بودن تشکیل و تحقق اعمال حقوقی اعم از عقد یا ایقاع و یا اثر و نتیجه یک عمل حقوقی به یک شرط احتمالی را تعلیق و آن عقد یا عمل حقوقی را معلق می نامند . تعلیق در برابر تنجیز قرار دارد . باتوجه به مقررات ماده 189 قانون مدنی می توان گفت که عقد منجز آن است که با وقوع
    عقد آثار حقوقی عقد ظاهر می شود ، مثلاً در عقد بیع یک واحد آپارتمان که مقید به هیچ
    شرط تعلیقی نباشد بلافاصله پس از انعقاد عقد و امضاء مبایعه نامه مالکیت آپارتمان به مشتری و مالکیت ثمن به بایع منتقل می شود و طرفین ، مالک عوضین می شوند ، اما عقود تعلیقی عموماً با نوعی تعهد همراه است فقهاء معنی عقد را با عهد مترادف دانسته اند « العقد هو العهد الموکد ». (1) درماده 183 قانون مدنی آمده است « عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد» . به نظر استاد کاتوزیان در ماده 183 قانون مدنی تعهد به معنی عهد بستن و پیمان آمده است و با اثر تملیکی عقد تعارض ندارد (2)
    1 . 2) مفهوم و تفاوت های تعلیق در انشاء و تعلیق در مٌنشاء
    منظور از انشاء در عقد مرحله ایجاد و تشکیل عقد است و بیان قصد و اراده افراد برای انجام یک عمل حقوقی را انشاء می گویند مثلاً در عقد بیع اتومبیل ، بایع می گوید اتومبیلم را به تو فروختم . انشاء در مقابل اخبار قرار دارد . اما آنچه مورد انشاء قرار می گیرد و به عبارت دیگر مقتضاء و اثر و
    نتیجه آن عمل حقوقی می باشد را مٌنشاء می نامند ، به عنوان مثال در عقد بیع اتومبیل ، مٌنشاء عقد برای بایع مالکیت ثمن و برای خریدار مالکیت مبیع می باشد . این تعریف حقوقی از مٌنشاء مورد تایید برخی اساتید حقوق بوده (3) و در مقابل نظر دیگر آن است که مٌنشاء ماهیت حقوقی و محصول انشاء بوده در حالی که اثر عقد نتیجه حقوقی آن است .(4)
    1 . 3) تاًثیر تعلیق در صحت یا بطلان عقد
    در خصوص صحت یا بطلان اعمال حقوقی معلق در میان فقهاء امامیه اختلاف نظر وجود دارد ، اکثریت فقهاء عقد معلق را به طور کلی باطل دانسته اند اما عده ای از فقهاء از جمله شیخ انصاری که از پیشگامان نظریه تفکیک تعلیق در انشاء با تعلیق در مٌنشاء عقد میباشد عقیده داشتند که هر جا تعلیق در قصد و اراده و به عبارتی تعلیق در انشاءعقد باشد باطل و هرجا تعلیق در آثار و مقتضای عقد باشد صحیح و بلا اشکال است و باالاخره عده ای از حقوقدانان متاًخّر صحت عقد تعلیقی را چه در انشاء و چه در مٌنشاء عقد پذیرفته اند ذیلاً به هر یک از نظریات بطلان و صحت تعلیق در عقد و دلایل استنادی آنان اشاره می شود .
    1 . 3 . 1) نظریه بطلان تعلیق بطور کلی
    طرفداران نظریه بطلان تعلیق در اعمال حقوقی معتقدند که تعلیق در هیچ عقدی جایز نیست مگر اینکه شارع مقدس در موارد خاصی به آن تصریح نموده باشد . فقهای امامیه از جمله شیخ طوسی و
    ——————————
    1) میرزای قمی ، ابوالقاسم بن محمد حسن ، جامع الشتات ، شرکت الرضوان ، تهران 1277 ق ، نقل از مقاله بطلان یا صحت تعلیق در اعمال حقوقی ، دکتر محمود امامی نمینی ، مجله مطالعات اسلامی شماره 63 ، بهار 83
    2) کاتوزیان ، ناصر ، عقود معین ، ج 1، شماره 15 ، نقل از قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی ، پیشین ، ص 196
    3) کاتوزیان ناصر ، قواعد عمومی قراردادها ، پیشین ، ص 53 به بعد
    4) شهیدی ، مهدی ، تشکیل قراردادها و تعهدات ، پیشین ، ص 73
    شهیدان اول و ثانی و بسیاری از فقهای دیگر عقد معلق را باطل می دانند ، دلیل این دسته از فقهاء
    در ادعای بطلان عقد معلق ، منافات داشتن تعلیق با قصد انشاء عقد می باشد ، به عبارت دیگر انشاء
    معلق موجب ایجاد عقد نمی شود تا اثر حقوقی بر آن عقد متصور باشد ، این گروه از فقهاء در اثبات بطلان عقد معلق همچنین به اصل استصحاب و منافات تعلیق با اصل تنجیز در عقد و ایقاعات و ضرورت وجود سبب و مسبب در زمان ایجاد عقد استناد می نمایند . به عنوان مثال در عقد بیع معلق ، مالکیت اولیه مالک در موارد تردید استصحاب می شود و از آنجایی که عقد معلق نمی تواند از اسباب قطعی تملک محسوب شود لذا تاب مقاومت در برابر استصحاب مالکیت قطعی بایع و اصل منجز بودن عقود نداشته و باید به مالکیت بایع رجوع کرد . از طرفی تعلیق با رابطه سببیت منافات دارد زیرا نتیجه و مسبب در عقد باید بلافاصله پس از ایجاد سبب بوجود آید ، در حالی که در عقد تعلیقی مسبب که همان آثار و نتایج عقد میباشد معلق بوده و وجود ندارد لذا چنین عقدی را نمی توان عقد صحیح تلقی نمود .
    1 . 3 . 2) نظریه صحت تعلیق در مٌنشاء
    به
    نظر آن دسته از فقهاء که قائل به صحت تعلیق عقد در مٌنشاء می باشند از جمله شیخ مرتضی انصاری و سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و سید ابوالقاسم خوئی و امام خمینی (ره) معتقدند تعلیق در مٌنشاء هیچ منافاتی با قصد انشاء ندارد زیرا همانطوری که می توان در عقد با انشائ منجز مٌنشاء و آثار منجزی را بوجود آورد به همان گونه میتوان با انشائ منجز آثار و مٌنشاء معلقی را ایجاد کرد ، به عنوان مثال در عقد بیع معلق ، قصد انشائ مالکیت مبیع و ثمن برای متبایعین منجزاً اراده می شود لیکن این مالکیت در مٌنشاء و مقتضای خود منوط و معلق به تحقق شرطی بوده و پس از تحقق آن شرط ، مالکیت مشتری بر مبیع قطعی می گردد لذا در این گونه عقود معلق ، قصد انشاء معلق نیست بلکه اثر و نتیجه انشاء تا تحقق شرط معلق می ماند و این تعلیق موجب بطلان عقد نخواهد شد .
    قائلین به این نظر در پاسخ به استناد طرفداران نظریه بطلان تعلیق به اصل استصحاب و منجز بودن عقود و ایقاعات ، عقیده دارند با توجه به اصل تسلیط و رضای طرفین در انعقاد عقد و با توجه به نصوص عامه از قبیل « احل الله البیع » و « الناس مسلطون علی اموالهم » و « لا تاکلو اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض » و از آنجایی که خداوند بیع را حلال فرموده و نص صریحی در منجز یا معلق بودن بیع وجود ندارد لذا جایی برای حکومت اصل استصحاب باقی نمی ماند ، در نتیجه می توان عقد معلق را عقد صحیح دانست .
    1 . 3 . 3) نظریه صحت تعلیق بطور کلی
    برخی اساتید متاًخر در تفسیر مواد 184 و 189 قانون مدنی علاوه بر آنکه تعلیق در مٌنشاء را صحیح و نافذ می دانند در نظرهای اخیر خود حتی تعلیق در انشاء را هم موجب بطلان عقد معلق نمی
    دانند. از نظر استاد جعفری لنگرودی « اگر عاقد رضا بدهد که اثر حقوقی ناشی از عقد معلق به حدوث امری در آینده باشد این قسم رضا دادن مطلقا اشکال ندارد » (1) همچنین دکتر امامی نویسنده بزرگ حقوق مدنی می فرماید « بنظر می رسد معقول نبودن تعلیق در موجودات مادی و خارجی است و در امور اعتباری تعلیق در منشاء و همچنین تعلیق در انشاء معقول می باشد »(2) استدلال این حقوقدانان متاًخر این است که عقودرا می توان به دو دسته عقود معین و غیر معین تقسیم بندی کرد . عقود غیر معین که بر اساس تراضی و توافق اراده ها و به استناد ماده 10 قانون مدنی تحت عنوان قراردادهای خصوصی انجام می شوند چنانچه مخالف صریح قانون و شرع نباشد صحیح و نافذ بوده و افراد می توانند در قالب قراردادهای خصوصی عقد معلقی را انشاء نمایند. به عنوان نمونه اگر در عقد بیع یک قطعه زمین ، بایع خطاب به مشتری شرط نماید مبیع را در قبال ثمن معین به تو فروختم به شرط آنکه نسبت به انجام کارهای اداری و ثبتی و اخذ سند مالکیت اقدام نمایی ، چنین عقدی را نمی توان باطل دانست . عرف و منطق حقوقی نیز به نافذ بودن چنین عقدی صحّه می گذارد .
    1 . 4) صحت یا بطلان تعلیق در قانون مدنی
    قانون مدنی ایران در ماده 184 عقود و معاملات را به لازم ، جایز ، خیاری ، منجز و معلق تقسیم بندی نموده است . همچنین در ماده 189 آن قانون آمده است « عقد منجز آن است که تاًثیر آن بر حسب انشاء موقوف به امر دیگری نباشد و الا معلق خواهد بود »
    در هیچ یک از مواد اشاره شده بطور صریح اشاره ای به صحت یا بطلان عقد معلق نشده است ، لیکن از مداقه در سایر مواد قانون مدنی به این نتیجه می رسیم که در قانون مدنی ایران هم در مواردی به بطلان برخی عقود معلق و هم به صحت عقود دیگر تصریح می کند . ذیلاً به بعضی از موارد صحت و بطلان تعلیق که در قانون مدنی تصریح شده است اشاره می گردد .
    1 . 4 . 1) موارد بطلان تعلیق عقد
    اول : در ماده 699 قانون مدنی آمده است « تعلیق در ضمان مثل اینکه ضامن قید کند اگر مدیون نداد من ضامنم باطل است » .
    دوم : در ماده 1068 قانون مدنی که ناظر بر عقد نکاح می باشد آمده است « تعلیق در عقد موجب بطلان است . » این تصریح قانونی بدون شک به لحاظ اهمیت ازدواج و حفظ بنیان و نظام خانواده وجلو گیری از تزلزل این نهاد مهم اجتماعی است .
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    سوم : در مورد طلاق نیز در ماده 1135قانون مدنی مقرر می دارد « طلاق باید منجز باشد و طلاق معلق به شرط باطل است » .
    ——————————
    1) جعفری لنگرودی ، سید جعفر ، مبسوط در ترمینولوژی حقوق ، پیشین ، شماره 4792 ، ص 1293
    2) امامی ، سید حسن ، دوره حقوق مدنی ، پیشین ، ج 1 ، ص 177
    چهارم : طبق ماده 232 قانون مدنی شرطی که غیر مقدور یا نامشروع باشد باطل است ، لذا عقدی که معلق به شرط غیر مقدور یا نامشروع باشد اگر چه لطمه ای به صحت عقد وارد نمی سازد لیکن به لحاظ بطلان چنین شروطی آثار حقوقی بر آن مترتب نمی باشد .
    1 . 4 . 2) موارد صحت تعلیق عقد
    اول : از حکم عام ماده 189 قانون مدنی می توان استنباط کرد که در مواردی که عقود یا ایقاعات معلق ، صریحاً در قانون منع نشده و باطل اعلام نگردند ، تعهدات معلق ناشی از این دسته از اعمال حقوقی صحیح و نافذ بوده و تحقق آن منوط به تحقق شرط خواهد بود .
    دوم : در ماده 827 قانون مدنی آمده است « تملیک به موجب وصیت محقق نمی شود مگر با قبول موصی له پس از فوت موصی » مقررات این ماده حکایت دارد تملیک در وصیت به مجرد انعقاد عقد حاصل نمی شود بلکه معّلق به قبول موصی له و فوت موصی می باشد .
    سوم : در ماده 247 قانون مدنی آمده است « معامله بر مال غیر جز به عنوان ولایت یا وصایت یا
    وکالت نافذ نیست ولو اینکه صاحب مال باطناً راضی باشد ، ولی اگر مالک یا قائم مقام او پس از وقوع معامله آن را اجازه نمود ، در این صورت معامله صحیح و نافذ می شود » مقررات این ماده نیز حکایت دارد صحت و نفوذ معاملات فضولی معلق بر اجازه مالک است .
    چهارم : در ماده 209قانون مدنی آمده است « امضاء معامله بعد از رفع اکراه موجب نفوذ معامله است » از مقررات این ماده و مواد دیگر قانون مدنی که در باب معاملات مکره آمده است می توان نتیجه گرفت که قانون گذار معاملات مکره را بطور کلی باطل ندانسته بلکه صحت آن را معلق بر امضاء و تنفیذ عقد از سوی مکره بعد از رفع اکراه می داند .
    پنجم : در ماده 200 قانون مدنی آمده است « اشتباه وقتی موجب عدم نفوذ معامله است که مربوط به خود موضوع معامله باشد » بنا بر این در عقدی که ناشی از اشتباه در خود موضوع معامله باشد صحت این عقد منوط و معلق به تنفیذ و اجازه کسی است که دچار اشتباه شده است .
    ششم : در مواد 458 به بعد قانون مدنی که ناظر بر بیع شرط و خیاری می باشد ، با توجه به وجود حق فسخ می توان استنباط کرد که اگر چه به محض انعقاد عقد ، مالکیت مبیع به مشتری منتقل می شود ، لیکن وجود حق فسخ برای بایع می تواند به منزله نوعی تعلیق در بیع تلقی شود .
    هفتم : در ماده 567 قانون مدنی آمده است « جاعل وقتی مستحق جٌعل می گردد که متعلق جعاله را تسلیم کرده یا انجام داده باشد .» از مقررات این ماده نیز می توان استنباط کرد که تعهد عامل در پرداخت اجرت جاعل منوط به تسلیم متعلق جعاله یا انجام مورد جعاله از سوی عامل می باشد .
    1 . 5 ) وضعیت انتقال مالکیت در عقد بیع متضمن شرط تعلیق
    در حقوق ایران طبق ماده 189 قانون مدنی عقد منجز و معلق اینگونه تعریف شده است : « عقد منجز آن است که تاثیر آن بر حسب انشاء موقوف به امر دیگری نباشد و الا معلق خواهد بود . »
    بر این اساس اگر اثر عقد موقوف به امر دیگری باشد تا زمانی که آن امر واقع نشود اثری بر آن عقد مترتب نخواهد شد . در شرط تعلیق در انتقال مالکیت که معلق به پرداخت ثمن در زمان معین می باشد انتقال مالکیت مبیع که اثر اصلی عقد بیع محسوب می شود معلق به انجام تعهد از سوی خریدار مبنی بر پرداخت ثمن در زمان تعیین شده می باشد و پس از تحقق معلق علیه مالکیت بطور قطعی و منجز به خریدار منتقل می شود .
    در مورد این سوال که معلق بودن اثر عقد به شرط تعلیقی ناظر بر تمام آثار اصلی و تبعی عقد می باشد یا خیر ؟ در حقوق ایران می توان گفت بلافاصله پس از عقد آن دسته از آثار حقوقی عقد که جنبه مقدماتی دارند محقق می شوند ولی اثر اصلی و نهایی عقد پس از اجرای شرط محقق می گردد .همچنین گفته می شود شرط تعلیق در انتقال مالکیت قید و شرطی است که همزمان و توام با عقد ایجاد می شود و در نتیجه عقد بصورت معلق واقع می شود . لذا بر خلاف برخی شروط تبعی که ممکن است بعدا مورد توافق قرار گیرند شرط تعلیقی مربوط به مدلول و اثر اصلی عقد بوده و نمی توان آن را موخر بر عقد واقع ساخت .
    در معاملات اقساطی که ثمن بصورت موجل است همزمان با عقد بیع ، شرط تعلیقی انتقال مالکیت تا زمان پرداخت ثمن را تعیین می کنند ، به عنوان مثال انتقال مالکیت را منوط به تادیه ثمن در زمان خاص می نمایند و در حقیقت همزمان با عقد ، قید و شرط به اثر اصلی عقد که همان انتقال مالکیت است وارد شده و معلق علیه آن تادیه ثمن در زمان خاص می باشد . نکته مهم ، ضرورت همزمانی ایجاد شرط تعلیقی با وقوع عقد است زیرا اگر شرط تعلیقی موخر بر وقوع عقد باشد معتبر نخواهد بود ، به این دلیل که مالکیت قبلا به طور منجز انتقال یافته است و دیگر نمی توان اثر اصلی عقد را که به نحو صحیح و منجز واقع گردیده است معلق ساخت .
    در پاسخ به این سوال که در صورت معلق بودن اثر اصلی عقد و تعلیق انتقال مالکیت به پرداخت ثمن آیا آثار فرعی و تبعی عقد هم معلق خواهد شد یا خیر ؟ گفته شد « ممکن است عقد بیع معلق به کیفیتی باشد که بایع علیرغم تعلیق در انتقال مالکیت متعهد به تسلیم مبیع به خریدار شود و مثل غالب شروط حفظ مالکیت ها که مالکیت به قصد تضمین پرداخت ثمن در مواعد معین حفظ می گردد کالا جهت استفاده مصرف کننده به صاحب حرفه به آنها تحویل شود و بنای طرفین صریحا یا بطور ضمنی بر این است . » (1)
    رویه قضایی:
    نظریه قضات دادگاه های حقوقی دو تهران مورخ 13/11/67
    موضوع : صحت یا بطلان شرط تعلیقی در ضمن عقد

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [سه شنبه 1400-01-24] [ 10:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نقش میزان توجه به اقدامات مدیریت منابع انسانی در ارتقاء عملکرد تعاونیهای تولید کشاورزی استان گیلان- قسمت ۱۲- قسمت 2 ...

    طرحریزی عملکرد: شامل تعیین اهداف عملکردی در سطوح مختلف سازمانی، شناسایی فعالیتهای لازم در راستای دستیابی به نتایج مورد انتظار و انجام سازماندهی مناسب.

    اندازه گیری عملکرد: فرایندی که میزان پیشرفت را درجهت کسب اهداف تعیین شده ارزیابی میکند و شامل اطلاعات مربوط به کارایی منابع تبدیل شده به خروجی ها ( کالا و خدمت )، کیفیت این بروندادها، و نتایج میباشد.

    بهبود عملکرد: مجموعهای از یک یا چند فعالیت یا پروژه هماهنگ که جنبه اصلاحی و یا پیشگیرانه دارد.

    شکل ۱۰-۲: اجزای اصلی مدیریت عملکرد ( پرویز راد، ۱۳۸۱: ۴۵)
    در این راستا برای اجرای مدیریت عملکرد دریک سازمان معمولاً مراحل زیر انجام میگیرد:
    مرحله (۱): تعیین رسالت سازمان و اهداف عملکردی استراتژیک.
    مرحله (۲): ایجاد مسئولیتپذیری در برابر عملکرد.
    مرحله (۳): برقراری نظام یکپارچه اندازه گیری عملکرد.
    مرحله (۴): ایجاد فرایند یا نظامی برای گردآوری داده ها به منظور ارزیابی عملکرد.
    مرحله (۵): فراهم آوردن فرایند یا نظامی برای تحلیل، بازنگری و گزارش کردن داده های مربوط به عملکرد.
    مرحله (۶): تدارک دیدن نظام یا فرایندی جهت استفاده از اطلاعات مربوط به عملکرد (پرویز راد، ۱۳۸۱).
    مدیریت عملکرد، یکی از مهمترین فرایندهای استراتژیک سازمانها و جوامع عصر نوین بشمار میآید و طراحی مکانیزمهای ارزیابی عملکرد کارآ و موثر از جمله مهمترین خواستهای هر سازمان و جامعهای بشمار میآید.
    سازمان های جهان، مدیران و رهبران سازمانی در پی ارتقا و بهبود عملکرد سازمان های خویش میباشند. عملکرد سازمان ترکیب گستردهای از دریافتیهای غیرملموس، همچون افزایش دانش سازمانی و هم دریافتیهای عینی و ملموس، همچون نتایج اقتصادی و مالی است. عملکرد سازمانی مفهوم گستردهای است که آنچه را شرکت تولید میکند و نیز حوزه هایی را که با آنها در تعامل است در بر میگیرد. به عبارت دیگر عملکرد سازمانی شاخصی است که چگونگی تحقق اهداف یک سازمان یا موسسه را اندازه گیری مینماید (Ho, 2008: 109).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    رویکردهای سنجش عملکرد
    در سنجش عملکرد دو رویکرد عمده وجود دارد: عینی و ذهنی و هر دو رویکرد دارای محاسن و معایب خاص خود هستند (Alen & et al., 2008: 63). مقیاسهای عینی بیشتر واقعی هستند، اما از نظر قلمرو پوششی محدود با داده های مالی هستند و دیگر ابعاد سازمانی را تبیین نمیکنند. از طرف دیگر، مقیاسهای ذهنی کمتر واقعگرا هستند، اما توصیف غنی از اثربخشی سازمان ارائه میکنند. این مقیاسها اجازه میدهند دامنۀ وسیعی از سازمانها در صنایع مختلف مورد مقایسه قرار گیرند. بنابراین، قابلیت تعمیم یافتهها بر مبنای مقیاسهای ذهنی بیشتر است. همچنین مقیاسهای ذهنی عناصر تحلیلی مبتنی بر ادراک را نیز پوشش میدهند که در پژوهشهای علوم اجتماعی جایگاه ویژهای پیدا کرده است. این پرسش که کدامیک از این رویکردها باید در سنجش عملکرد مدّ نظر قرار گیرد به جهتگیری سازمانی و نوع نگرش مدیران بستگی دارد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    مقیاسهای سنجش عملکرد

    به طور سنتی در سنجش عملکرد سازمانی بیشتر رویکرد مالی به کار گرفته می شد. امروزه دیگر این رویکرد برای سنجش عملکرد سازمانی کارساز نیست. زیرا شاخصهای مالی، مکمل ماهیت ماشین گونۀ سازمانها و فلسفۀ مدیریتی وقت بود (نیون، ۲۰۰۲). امروزه مقیاسهای مالی عملکرد، ارتقا یافته و مفهوم ارزش افزودۀ اقتصادی نقش غالب پیدا کرده است. براساس این مفهوم تا زمانی که سود حاصله هزینۀ سرمایه را پوشش ندهد، در حقیقت ارزشی برای ذینفعان خلق نکرده است. به همین دلیل، دس و رابینسون (۱۹۸۴) متغیرهای عملکرد را شامل کیفیت، بهره وری، سود دهی، سهم بازار، بازگشت سرمایه، و عملکرد کلی میدانند.
    همچنین در رویکردهای نوین سنجش عملکرد سازمانی بر نقش چشم انداز و راهبردهای سازمانی در تعریف مقیاسهای عملکرد تأکید میشود. به عنوان مثال، کارت امتیاز متوازن، سنجش عملکرد را به عنوان زبان جدید در توصیف عناصر کلیدی در نیل به راهبرد سازمانی هم در بخش دولتی و هم خصوصی به کار میگیرد.

     

    مفهوم ارزشیابی عملکرد سازمانی

    برای درک مفهوم ارزشیابی عملکرد سازمانی بایستی ابتدا مفهوم عملکرد را دریابیم. عملکرد به درجه انجام وظایفی که شغل یک کارمند را تکمیل می‌کند، اشاره دارد (Byars and Rue, 2008: 216) و نشان می‌دهد که چگونه یک کارمند الزامات یک شغل را به انجام می‌رساند. عملکرد اغلب با «تلاش» که اشاره به صرف انرژی دارد یکسان تلقی می‌شود، اما عملکرد بر اساس نتایج فعالیت‌ها اندازه‌گیری می‌شود. برای مثال، یک دانشجو ممکن است تلاش زیادی را در آماده شدن برای آزمون به کار گیرد اما نمره کمی دریافت کند؛ در این مورد تلاش زیادی صورت گرفته اما عملکرد پایین بوده است. به عقیده بایرز و رو (۲۰۰۸: ۲۱۷) عملکرد افراد در یک موقعیت می‌تواند به عنوان نتیجه ارتباط متقابل بین: ۱) تلاش، ۲) توانایی‌ها و ۳) ادراکات نقش تلقی شود. «تلاش»، که از برانگیختگی نشأت می‌گیرد، اشاره به میزان انرژی (فیریکی یا ذهنی) که یک فرد در انجام وظیفه استفاده می‌کند، دارد. «توانایی‌ها»، ویژگیهای شخصی مورد استفاده در انجام یک شغل هستند و «اداراکات نقش» به مسیرهایی که افراد باور دارند بایستی تلاشهایشان را در جهت انجام شغلشان هدایت کنند، اشاره می‌کند. نو و دیگران[۴۷] (۲۰۰۸: ۳۴۵) عملکرد را ناشی از ویژگیهای شخصی، مهارت‌ها و نظایر آن می‌دانند. همانطور که شکل ۲-۱ نشان می‌دهد این ویژگیها از طریق رفتار کارکنان به نتایج عینی تبدیل می‌شوند. در واقع کارکنان تنها در صورتی که دانش، مهارت‌ها، توانایی‌ها و سایر ویژگیهای ضروری برای انجام یک شغل را داشته باشند، می‌توانند رفتارشان را نشان دهند

    شکل ۱۱-۲: مدل عملکرد سازمانی در سازمانها (Noe et al., 2008: 345)
    دیگر مؤلفه‌ اساسی مدل نو و همکاران، راهبرد‌های سازمانی است. اغلب ارتباط بین مدیریت عملکرد و راهبردها و اهداف سازمان نادیده گرفته می‌شود. نهایتاً مدل یاد شده اشاره می‌کند که محدودیت‌های موقعیتی نیز نقش اساسی در عملکرد افراد ایفا می کند. همانطور که قبلاً اشاره شد، افراد ممکن است رفتار مناسبی انجام دهند اما نتایج مناسبی کسب نکنند. بنابراین، کارکنان بایستی دارای ویژگیهای مشخصی برای انجام مجموعه‌ای از رفتارها و دستیابی به برخی نتایج باشند و به منظور دستیابی به مزیت‌های رقابتی، ویژگیها، رفتارها و نتایج بایستی به راهبردهای سازمانی گره زده شوند. با این تفاسیر می‌توان عملکرد سازمانی را به عنوان فرایند ارزیابی و برقراری ارتباط با کارکنان در نحوه انجام یک شغل و استقرار برنامه بهبود آن تعریف نمود (Byars and Rue, 2008: 345). در این صورت عملکرد سازمانی نه تنها به کارکنان اجازه می‌دهد که بدانند عملکردشان چگونه است، بلکه بر سطح تلاش و مسیر آینده‌شان تأثیر می‌گذارد.
    همچنین کارل و دیگران [۴۸] (۲۰۰۰: ۲۲۵) ارزشیابی عملکرد سازمانی را فرایند مداوم ارزیابی و مدیریت رفتار و بروندادهای انسانی در محل کار تعریف کرده‌اند؛ و به عقیده فوت و هوک[۴۹] (۱۹۹۹: ۱۰۵) ارزشیابی کارکنان عبارت است از: فرایند رسمی برای سنجش و ارائه بازخورد به کارکنان در مورد خصوصیات و نحوه انجام فعالیت‌هایشان و همچنین شناخت استعدادهای بالقوه آنان به منظور شکوفایی آنها در آینده.

     

    اهداف ارزشیابی عملکرد سازمانی

    اگرچه مفهوم مدیریت عملکرد، مفهوم جدیدی به حساب می‌آید، اما ارزشیابی عملکرد سازمانی طی چند دهه گذشته از جمله بحث برانگیزترین خدمات پرسنلی و فعالیت‌های مدیریتی بوده است و می‌توان گفت که مدیریت عملکرد با مطرح ساختن مجموعه‌ای از دیدگاه‌ها و برانگیختن احساسات گوناگون، یکی از پیچیده‌ترین فعالیت‌ها و فرایندهای مدیریت منابع انسانی است. در بسیاری از سازمانها، ارزشیابی عملکرد، بخش جداییناپذیر برنامه‌های مدیریت منابع انسانی و ابزار بسیار کارآمد در توسعه حرفه‌ای محسوب می‌شود و برای مقاصد متعددی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عقیده برناردین[۵۰] (۲۰۰۳: ۱۴۴) اطلاعات حاصل از اندازه‌گیری عملکرد به طور گسترده‌ای برای جبران خدمت، بهبود عملکرد و مستندسازی به کار می‌رود. همچنین می‌توان از آن در تصمیمات مربوط به کارکنان نظیر: ارتقاء، انتقال، اخراج و انفصال از خدمت، تجزیه و تحلیل نیازهای آموزشی، توسعه کارکنان، تحقیق و ارزشیابی برنامه، استفاده نمود. ایوانسویچ[۵۱] (۲۰۰۷: ۲۵۳) اهداف ارزشیابی کارکنان را در بهسازی کارکنان، ایجاد انگیزه، برنامه‌ریزی نیروی انسانی و استخدام و ایجاد ارتباطات مؤثر بین کارکنان و سرپرستان برشمرده است. اسنل و بولندر[۵۲] (۲۰۰۷: ۳۳۳) و نو و همکارانش (۲۰۰۸: ۳۴۷) نیز اهداف ارزشیابی کارکنان را به دو دسته اهداف توسعه‌ای و اهداف اداری- اجرایی تقسیم کرده‌اند. جدول ۲-۱ بیانگر موارد به کارگیری نتایج ارزشیابی عملکرد سازمانی به تفکیک اهداف توسعه‌ای و اداری- اجرایی می‌باشد.
    عکس مرتبط با منابع انسانی
    سیستمهای مدیریت عملکرد که به طور مستقیم با سیستم پاداش سازمان در ارتباط است، انگیزهای قوی برای کارکنان فراهم می‌آورد تا در راستای دستیابی به اهداف سازمانی به طور ساعیانه و خلاقانه، تلاش نمایند. مادامی که سیستم مدیریت عملکرد به طور مناسب طراحی و اجرا شود، نه تنها به کارکنان اجازه می‌دهد که کیفیت عملکرد فعلیشان را بدانند، بلکه اقداماتی را که بایستی در جهت بهبود عملکردشان به انجام رسانند را روشن می‌سازد.
    جدول ۴-۲: اهداف ارزشیابی عملکرد سازمانی (Snell & Bohlander, 2007: 333)

     

     

     

     

     

    اهداف اداری- اجرایی
    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تاثیر مدیریت سرمایه در گردش وتصمیمات مالی برسودآوری شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادارتهران- قسمت ۴ ...

    -۰/۲۰۱

     

     

    -۰/۰۴۱۹

     

     

    – ۰/۱۵۰

     

     

    مدت زمان دریافت حسابهای دریافتی

     

     

     

    -۰/۲۹۴

     

     

    -۰/۰۷۵

     

     

    – ۰/۰۸۵

     

     

    چرخه نقدینگی

     

     

    از مجموع شواهد تجربی اشاره شده در بالا می توان چنین استدلال کرد که ارتباط معناداری بین کاهش مدت زمان وصول مطالبات، مدت زمان نگه داری موجودی کالا و مدت زمان پرداخت حسابهای پرداختنی و در نتیجه چرخه نقدینگی کوتاه تر و سودآوری شرکتها وجود دارد و شرکتها با نگه داشتن چرخه نقدینگی و اجز ای تشکیل دهنده آن در حد بهینه می توانند به سودآوری بالایی دست پیدا کنند.
    ۲-۱-۸ نتیجه گیری درموردابعادسرمایه درگردش
    سرمایه در گردش یکی از مباحث مهم در مدیریت زنجیره تأمین از نگاه مالی می باشد و اگر به خوبی مدیریت شود منافع عظیمی عاید سازمان ها می گردد. بالاخص برای سازمان ها با اندازه های کوچک تر که دارایی ها و بدهی های جاری حجم عظیمی از سرمایه آنها را تشکیل می دهد ، مدیریت سرمایه در گردش و سیاست های اتخاذ شده در این زمینه از اهمیت فراوانی برخوردار است، چرا که این سیاست ها تعاملات مالی شرکت با تامین کنندگان و خریداران در زنجیره تأمین را مدیریت می کند.
    عوامل زیادی همچون مدیریت وجوه نقد، ابزارهای کنترل ریسک، نسبت بدهی، جریان نقدی عملیاتی وغیره بر روی سرمایه در گردش سازمان تاثیر می گذارد که اگر به خوبی توسط سازمانها شناسایی شده و مورد استفاده قرار گیرد می تواند در ارتقای عملکرد سرمایه درگردش سازمان مفید واقع شود. به نوبه خود مدیریت سرمایه در گردش و سیاست های سرمایه در گردش اتخاذ شده در سازمان نیز می تواند بر عملکرد مالی سازمان تاثیر گذار باشد و موجب افزایش سودآوری سازمان گردیده و یک موقعیت نقدینگی بهینه را برای آن فراهم سازد.
    بخش دوم
    تصمیمات مالی
    ۲-۲-۱مقدمه
    تصمیمهای مالی مدیریت برای بهبود وضع مالی شرکت مهم و حیاتی است، اما تصمیم های نابخردانه می تواند در نهایت منتج به ورشکستگی شرکت گردد. به نظر جفرسون[۵۷](۲۰۰۱)” برای یک واحد تجاری جدید هیچ چیز مهمتر از فراهم کردن سرمایه نیست” با این وجود، شیوه تأمین وجوه نقد اثر زیادی بر موفقیت یک مؤسسه دارد. این استدلال نه تنها برای واحدهای تجاری جدید، بلکه برای همه واحدهای تجاری قابل اعمال است. این که چگونه شرکت ها ترکیبی از بدهی و سرمایه را در ساختار سرمایه خود انتخاب می کنند، بستگی به عوامل مختلفی از جمله، ویژگی های شرکتی، اقتصاد، دیدگا هها و اهداف مدیران دارد . ادبیات مالی چشم اندازهای متفاوتی را در مورد چگونگی اتخاذ تصمیمات ساختار سرمایه مدیران فراهم می کنند. ساختار سرمایه شرکت ها در کشورهای مختلف با یکدیگر تفاوت محسوسی دارند، لذا مدیران ناگزیرند به هنگام تصمیم گیری در مورد ترکیب بهینه ساختار سرمایه، از عوامل مختلفی نظیر عوامل اقتصادی و ویژگیهای شرکتی استفاده کنند و باید تصمیم گیری های مربوط به تأمین مالی و آثاری که این عوامل بر ساختار سرمایه می گذارند، مورد توجه قرار دهند. علاوه بر این، مدیران مالی برای ایجاد ساختار مالی مناسب باید ویژگی های درونی شرکت وعوامل اقتصادی را مد نظر قرار دهند و با توجه به این متغیرها در پی حداکثر کردن ارزش شرکت باشند . در این راستا، شناخت عوامل اقتصادی و ویژگی های شرکتی که در ساختار سرمایه شرکتها تأثیر گذار هستند، دارای اهمیت زیادی است، زیرا با در نظر گرفتن این عوامل و ویژگی ها و میزان تأثیر آنها در ساختار سرمایه میتوان شرکت ها را در تعیین یک ساختار سرمایه مطلوب کمک نمود.هدف مهم اکثر شرکت ها ایجاد ارزش برای سهامداران و حداکثر کردن آن است . محققان مالی زیادی به این نتیجه رسیده اند که ارزش شرکت، نتیجه جریان نقدی آزاد و میانگین موزون هزینه سرمایه[۵۸] (WACC) آن شرکت است. استدلال آنها این است که به منظور حداکثر کردن ارزش شرکت، مدیریت نیاز دارد تا در داراییها به منظور ایجاد جریان نقدی سرمایه گذاری کند. به منظور تأمین وجوه نقد مورد نیاز راه های ممکن و متفاوتی در مقابل مدیر قراردارد. اگر مدیریت قادر باشد تا ترکیب مالی بهینه ای ازبدهی و سرمایه (ساختار سرمایه بهینه) را انتخاب کند، میتواند هزینه سرمایه را حداقل و قیمت سهام راحداکثر کند. نتیجه نهایی، حداکثر کردن ثروت سهامداران و متعاقباً ارزش شرکت است. هدف اساسی مدیریت شرکت ها حداکثر نمودن ارزش بازار سهام؛ یعنی ثروت سهامداران درشرکت های سهامی است. لذا در این راستا، وظایف مدیریت مالی شرکت ها به سه دسته تصمیمات سرمایه گذاری، تامین مالی و تقسیم سود قابل تفکیک است. تصمیمات تأمین مالی که در نهایت بافت یاساختار مالی شرکت را تعیین می کند، از اهمیت چشمگیری برخوردار است، زیرا چنین تصمیماتی منجر به دستیابی شرکت به “ساختار بهینه سرمایه “می گردد .
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    شرکتهاهنگام نیازبه منابع مالی جدیدمی توانندازطریق استقراض یاواگذاری قسمتی ازمالکیت شرکت، منابع مالی موردنیازخودراتامین نمایند.هرشرکت درراستای تشخیص منابع مالی مناسب بایدهزینه منابع مختلف تامین مالی رامشخص کرده وآثاری راکه منابع مالی برریسک وبازده شرکت می گذاردتعیین نماید.تامین مالی صحیح برای اجرای پروژه های سودآورمی توانددرجهت افزایش ثروت سهامداران شرکت نقش اساسی ایفانماید.بدست آوردن سودبیشترازطریق تغییرترکیب ساختارسرمایه،بخصوص استفاده ازاستقراض برای دوره های زمانی بلندمدت،ازجمله مواردی است که شرکت هابه عنوان یک شیوه جهت دست یافتن به اهداف خودمدنظرقرارمی دهند.
    ۲-۲-۲روش های تأمین مالی
    تامین مالی یا فاینانس[۵۹]، یعنی تهیه منابع مالی و وجوه برای ادامه فعالیت شرکت و ایجاد و راه اندازی طرح های توسعه و درآمدزای این واحدهای اقتصادی .تامین مالی عمدتا از طریق انتشار سهام ، فروش اوراق قرضه و وام و اعتبار صورت می گیرد. واحدهای تجاری برای انجام فعالیتهای عملیاتی وسرمایه گذاری خودنیازبه وجه نقددارند.تأمین مالی می تواندازمنابع مختلف صورت گیردوهرمنبع مالی دارای تأثیرات خاص خودبربازده ومخاطرات صاحبان واحدانتفاعی است.صاحب نظران ازیک دیدگاه منابع مالی رابه کوتاه مدت و بلندمدت تقسیم می کنند.منابع کوتاه مدت مانندوجوه دریافتنی ازبانک های تجاری،موسسات بیمه، موسسات اعتباری و…. که درمدت کمترازیک سال بازپرداخت یاتصفیه می شوند.منابع میان مدت نیز معمولا ازهمان موسسات دریافت می شود،سررسیدآنها دارای مدتی طولانی تر (عموماً بین یک سال تاپنج سال) می باشد. منابع بلندمدت دریافت وجه ازمحل انتشارسهام عادی ،ممتاز،انتشاراوراق قرضه بلندمدت ونیزاجاره های بلندمدت است که یاسررسیدندارندیادرمدتی طولانی تر بازپرداخت می شوند. از یک دیدگاه دیگرمنابع بلندمدت خود،به دوبخش تقسیم می شوند:منابع داخلی وخارجی.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    دکترشباهنگ باذکرچهارمنبع اصلی تامین مالی شامل استقراض،انشارسهام عادی،انتشارسهام ممتازو استفاده ازسودانباشته ،آنهارابه دوبخش داخلی وخارجی تقسیم کرده است.بطوری که استقراض،انتشار سهام عادی وممتازرابه عنوان منابع خارج ازموسسه واستفاده ازسودانباشته رابه عنوان منبع داخلی معرفی می نماید.(شباهنگ،۱۳۸۴)
    ۲-۲-۳ویژگیهای روش های تأمین مالی
    استقراض وانتشارسهام ممتازیاعادی دارای یک ویژگی مشترک می باشندیعنی منابع تأمین وجه ،خارج ازواحدانتفاعی وعملیات آن قراردارنددرحالی که سودانباشته معرف یک منبع داخلی تأمین مالی است، مادام که مدیریت واحدانتفاعی بتوانداشخاص رابرای سرمایه گذاری درواحدانتفاعی یااعطای اعتبارووام به آن متقاعدکند،ازلحاظ تأمین وجوه ازمنابع خارجی محدودیتی وجودنخواهدداشت اماسودانباشته،یک منبع داخلی واحدانتفاعی است ومنبع آن به سودهای سنواتی تحصیل شده توسط واحدانتفاعی پس ازکسرسودهای توزیع شده محدودمی شود.
    تأمین مالی ازطریق انتشارسهام عادی واستفاده ازسودانباشته نیزازیک لحاظ ویژگی مشترک دارندزیرا هردو معرف وجوه اعطایی توسط صاحبان واحدانتفاعی (درمقایسه بااعطاکننده،اعتبارووام وسهامداران ممتاز)می باشد.تحقیقات انجام شده درموردروش های تأمین مالی واحدانتفاعی بزرگ درکشورهای صنعتی نشان می دهدکه دردرجه اول،منبع اصلی تامین مالی سودانباشته است دردرجه دوم وپس ازسودانباشته، استقراض منبع عمده وجوه موردنیازواحدهای انتفاعی محسوب می شود.اگرچه سهام عادی وسهام ممتاز درمقایسه بادومنبع اول،وجوه کمتری راتأمین می کنندامااین دو منبع ازدیدگاه واحدانتفاعی دریک دوره معین حائزاهمیت است.(شباهنگ،۱۳۸۴)
    ۲-۲-۴عوامل موثردرتامین نوع وجوه
    معیارهاوعواملی وجوددارندکه تعیین می نمایندوجوه موردنیازرا ازچه طریقی می توان بدست آوردواین عوامل باتوجه به وضعیت موسسه مشخص می نمایدکه ازچه نوع وجوهی استفاده گردد.وباتوجه به شرایط اقتصادی وضعیت صنعت وشرکت به هرکدام ازعوامل موثردرتعیین نوع وجوه وزنی داده می شودواین عوامل آزادی مدیریت رابرای انتخاب ترکیبی ازبدهی وسهام محدود می نمایدبه فرض اگر مدیربخواهدوام بیشتری بگیردولی عرضه کنندگان منابع ممکن است به این نتیجه برسندکه این کار(دادن وام) ریسک بیشتری برای آنهادربردارد،درنتیجه برنامه های مدیریت براساس این عوامل محدودمی شود وبایدسعی کردکه بین خواسته های مدیریت وشرایط وضع شده به وسیله عرضه کنندگان منابع مصالحه ای ایجادنمود،عوامل ومعیارهای موثردرتعیین نوع وجوه عبارتنداز:
    ۲-۲-۴-۱تناسب
    این عامل اشاره می کندبه این که وجوه بدست آمده باید باماهیت ونوع دارایی بکارگرفته شده به وسیله آن، تناسب داشته باشدیعنی بایستی برای افزایش سرمایه دردارایی های ثابت ازسهام وبدهی های بلندمدت استفاده نمود.
    به عنوان یک قاعده کلی تأمین مالی برای دارایی های جاری پایدار ودارایی های ثابت همانندبدهی بلندمدت وسهام انجام می گیرد،دلیل تأمین مالی دارایی های پایدار باوجوه پایدار این است که این نوع جریانات نقدی ازاین دارایی هابدست می آیندکه می توانیم ازآن دربهبودیک دارایی ثابت سرمایه گذاری کنیم.
    ۲-۲-۴-۲درآمد
    یکی ازاهداف مدیریت دربرنامه ریزی مالی بااستفاده ازانواع وجوه این است که درآمدسهامداران عادی راافزایش دهد.بوسیله استفاده ازاهرم مالی می توانیم بفهمیم استفاده ازآن وجوه مساعدبوده یاخیر.بوسیله مقایسه درآمدهرسهم درسطوح مختلف درآمدی درمواقعی که درصدمتفاوتی ازبدهی سهام رامورداستفاده قرار می دهیم،دربارۀ نوع وجوه واینکه آیادرآمدهرسهم راافزایش می دهندقضاوت می نماییم.
    ۲-۲-۴-۳ریسک
    سهامداران عادی آخرین گروهی هستندکه حق مشارکت درسودودارایی های شرکت (درموقع ورشکستگی) دارند.لذاوقتی یک شرکت ورشکست شدآنهااولین کسانی هستندکه احساس خطرمی نمایندزیراابتدابایدسهم طلبکاران وسهامداران ممتازپرداخت گرددوآن چه باقی می ماندبین سهامداران عادی تقسیم می گردد.این حقیقت که سهامداران هنگام انحلال شرکت آخرین گروهی هستندکه ازدارایی های موسسه سهم می برندمتضمن مفهوم مشارکت سهامداران درریسک شرکت می باشد.
    بنابراین مدیریت بایستی درتأمین وجه موردنیازبه گونه ای عمل کندکه بتواندریسک های شرکت را در سطحی قابل کنترل نگه دارد،سودآوری ودرنتیجه ارزش بازار هرشرکتی تاحدزیادی درگروقدرت و توانایی آن شرکت درباقی ماندن درمیدان رقابت است وتوانایی شرکت دربهره برداری ازفرصت های سودآور درگرو شیوه ای است که شرکت می تواندازتخصص هاومهارتهاوآگاهی های نیروهای متخصص خودبهره جوید.
    قبول یاپذیرش ریسک های سنگین(که باعث کاهش دوام امتیازات شرکت خواهدشد) می تواندبرروابط گروه های ذینفع درشرکت آثارمعکوس داشته باشدودرنتیجه دارایی هایی که حاصل فعالیت شرکت بوده است به مخاطره افتدبه دنبال افزایش ریسک کل شرکت جریانات نقدی عملیاتی به خاطره کاهش فروش ویاافزایش هزینه های عملیاتی کاهش خواهدیافت.
    بنابراین اگروضع به گونه ای باشدکه یکی ازاجزای تشکیل دهندۀ ریسک افزایش یابدمدیریت سعی خواهدکردتازمانی که هزینۀ رهایی ازریسک بیش ازحدنیست آن راازبین برده،یاآن رابه شخص دیگری منتقل نماید.پس می توان گفت که مدیریت بایستی باتوجه به ریسکی که هرکدام وجه دربرخواهدداشت ازآن برای تأمین مالی استفاده نماید.
    ۲-۲-۴-۴کنترل
    کنترل شرکت نیزموردعلاقه وتوجه سهامداران می باشد،چنانچه اکثریت سهام یک مؤسسه درحال حاضردرتملک تعداداندکی ازسهامداران باشدکه واحدمزبور راکنترل نمایندحفظ کنترل درتصمیم گیری های مرتبط باانتخاب بین روش های مختلف تأمین مالی وهریک از روش ها برآن موردتوجه خاص قرارخواهدگرفت،اماشرکت های بزرگ که سهامداران متعددی دارند،معمولاً عامل کنترل تأثیرچندانی برتصمیمات مالی نخواهدداشت.(شباهنگ،۱۳۷۲)بنابراین می توان گفت اگرحفظ کنترل برای سهامداران عادی موضوع مهمی باشدآنهاترجیح می دهندکه قسمت عمده منابع مالی موردنیاز شرکت راازطریق وام باانتشارسهام ممتازبدست آورندزیرااین گروه ها دارای نقش بسیارکمی به جزء درموارداستثنایی که درکنترل شرکت دارند.البته استفاده زیادازوام درتامین مالی این احتمال راافزایش می دهدکه شرکت درسال آتی بتواند اصل وفرع وام رابازپرداخت نماید،لذا احتمال توقیف دارایی هااز طرف طلبکاران افزایش پیدامی کندوریسک ورشکستگی شرکت افزایش پیدامی کندوبه این ترتیب برای کاهش این ریسک شرکت بوسیلۀ انتشارسهام عادی برای تامین وجوه موردنیاز خودکنترل راکاهش می دهد.
    ۲-۲-۴-۵قابلیت انعطاف
    به تاثیرتصمیمات جاری تامین مالی مختلف دردوره های آتی اشاره دارد.استفاده ازیک روش تأمین مالی مشخص درزمان حاضرممکن است روش های تامین مالی قابل استفاده درزمان های آینده رامحدود کند.مثلاً استفاده ازیک فقره تسهیلات مالی درحال حاضرمی تواندمحدودیت هایی راازلحاظ استقراض مجدددرآینده برای شرکت تحمیل وآن راناگزیرکندتابه منظورتأمین وجوه موردنیاز،روش ارزان وسهام عادی رامورداستفاده قراردهدبه این ترتیب چنانچه واحدانتفاعی درسال آینده تأمین مالی ازمنابع خارجی راانتظار داشته باشدتصمیم مربوط درحال حاضروانتشارسهام درسال آینده ازیک سووانتشارسهام درحال حاضرواستقراض درآینده ازسوی دیگرخواهدبود،شرکت هاعلاوه برنیازمندی های پولی،برای تأمین مالی پروژه های سرمایه ای موردانتظار،به دراختیارداشتن منابع احتیاطی تامین مالی وظرفیت استقراض نیزاهمیت می دهندتابتوانندبه موقع ازمزایای فرصت های غیرمنتظره بهره مندشوندیادرمقابل زیان های غیرمترقبه پایداری کنند.
    ۲-۲-۴-۶زمانبندی
    زمانبندی نیزیکی ازعوامل بسیارمهم وبااهمیت درتحلیل روش های تأمین مالی محسوب می شوداهمیت عامل مزبوربه نوسانات بازار سهام واوراق قرضه بستگی داردوهرچه این نوسانات شدیدترباشداهمیت عامل زمانبندی نیز بیشترخواهدبود.نکته قابل توجه این است که وضعیت بازارسرمایه،عامل مهمی درانتخاب نوع روش تأمین مالی می باشدبه فرض اگرببینیم که درآینده حالت تورم وجودداردبهتراست برای تأمین وجوه موردنیازازمنابع بلندمدت بخصوص وام (اوراق قرضه) استفاده گردد.درموقع رکودبهتراست ازمنابع کوتاه مدت استفاده گردد.(اریچ وهلتون[۶۰]،۲۰۰۵)
    ۲-۲-۵عوامل مؤثردرانتخاب استراتژی تامین مالی
    بطورکلی درانتخاب یک استراتژی مناسب جهت تأمین مالی موردنیازمی بایست به مواردزیرتوجه شود:
    ۱٫مواردمصرف منابع
    ۲٫هزینه وریسکی که درهریک ازروش های تأمین مالی وجودداردوتاثیرآن برهزینه سرمایه مؤسسه
    ۳٫ساختارمالی مؤسسه(نسبت بدهی هابه حقوق صاحبان سهام)
    ۴٫شرایط بدهی های فعلی مؤسسه(سررسیدبدهی های موجود )
    ۵٫شرایط اختصاصی هریک ازطرق تأمین مالی منابع (نوع تضمین ویاوثیقه موردنظراعطاکنندگان اعتباروشرایط خاص سرمایه گذاران وحقوق اختصاصی موردنظرآنان)
    ۶٫شرایط اختصاصی وچشم انداز تحولات احتمالی درآن
    ۷٫وضعیت سودآوری ونقدینگی موسسه(اعرابی وعابدی،۱۳۹۰)
    ۲-۲-۶تاثیرروش های تامین مالی برروی ریسک وسودسهامداران
    به منظورروشن نمودن تاثیرروش های تأمین مالی برسودوریسک سهامداران ابتداواژۀ اهرم مالی موردنیازیک شرکت بوسیلۀ بدهی وسهام تعریف می گردد.منابع مالی موردنیازیک شرکت بوسیلۀ بدهی وسهام تأمین می گردد،نرخ بهره بدهی معمولاً ثابت است وشرکت تعهدقانونی درپرداخت بهرۀ آن رادارد،نرخ سودسهام ممتازنیزثابت است ولی شرکت موقعی آن رامی پردازدکه سودی راکسب نموده باشدوبقیه درآمدنیزمتعلق به سهامداران عادی می باشد.یعنی سود بعدازکسربهره ومالیات وپرداخت سودسهام ممتازبه سهامداران عادی تعلق داردونرخ آن ثابت نیست وبستگی به خط مشی های تقسیم سودشرکت دارد.استفاده ازمنابع تأمین مالی باهزینۀ ثابت همانندبدهی ویاسهام ممتاز به همراه سهام عادی درساختارسرمایه به عنوان اهرم مالی توصیف می گردد.اهرم مالی توسط یک شرکت به منظورکسب درآمدبیشترنیست به پایین بودن هزینه منابع مالی باهزینۀ ثابت بکارگرفته می شودوبکارگیری این اهرم باعث افزایش یاکاهش بازده سهامداران خواهدگردید،اگرنرخ بازده دارایی بالاترازنرخ بهره باشدسودسهامداران افزوده خواهدشد. (رحمانی،۱۳۷۴)
    ۲-۲-۷تاثیراهرم مالی برسود(بازده)سهامداران
    منظوراصلی مؤسسه دراستفاده ازاهرم مالی افزایش بازده سهامداران درشرایط مساعدمی باشدنقش اهرم مالی درافزایش بازده سهامداران براساس این فرض قرارداردکه وجوه نیازرامی توان باهزینه ثابت(مانندوام دریافتنی ازبانک یادیگرمؤسسات یااوراق قرضه)باهزینه کمتری نسبت به بازده دارایی ها بدست آورد. بنابراین تفاوت بین درآمدحاصل ازدارایی هاوهزینه وام های باهزینه ثابت بین سهامداران تقسیم می گرددوبه این ترتیب درآمدهرسهم(EPS)وبازده روی سرمایه صاحبان سهام(ROE)افزایش خواهدیافت، درهرصورت ROEوEPS کاهش خواهدیافت.اگرشرکت وام باهزینۀ بیشترازنرخ دارایی ها بدست آورد بنابراین ROEوEPS ازعوامل مهم درتاثیراهرم مالی می باشند.
    یکی ازعوامل اساسی که درتحلیل روش های مختلف مالی مدنظرقرارمی گیردتاثیرروش های مختلف مالی برسود(بازده) سهامداران فعلی است.یک تفاوت عمده بین استقراض وسهام(سهام عادی وممتاز)این است که هزینۀ استقراض ازلحاظ محاسبۀ سودمشمول مالیات،هزینۀ قابل قبول است درحالی که سودسهام چنین نیست تاثیرصرفه جویی های مالیاتی ناشی ازهزینۀ بهره وری سودصاحبان سهام، اهرم مالی نامیده می شود.
    ۲-۲-۸ منابع مالی شرکت ها
    درطبقه بندی متداول منابع مالی سه گونه منبع مالی وجوددارد،گروه اول ودوم مربوط به منابع داخلی شرکت ها وگروه سوم مربوط به منابع خارجی است.(ریموند[۶۱]،۱۳۸۶)
    ۲-۲-۸-۱منابع مالی بدون هزینه
    این گروه ازمنابعی مانندبستانکاران تجاری،پیش دریافت ازمشتریان وهزینه های پرداختنی تشکیل شده است که استفاده ازاین گروه منابع بسیاربه نفع شرکت است.زیرا منابع مذکوربدون صرف هزینه موجب کاهش هزینه سرمایه وافزایش سودسهامداران وارزش سهام می شود.(ریموند[۶۲]،۱۳۸۶)
    ۲-۲-۸-۲منابع مالی باهزینه
    گروه دوم منابع داخلی شرکت عبارت است ازسودانباشته وهزینه های غیرنقدی ماننداستهلاک است به نظرمی رسدکه منابع مالی داخلی ازعمده ترین منابع مالی شرکت هاست که اکثریت نیازمالی آنهارامرتفع می کند.سهولت بدست آوردن این منبع مالی، برگرایش استفاده ازآن افزوده است.زیراتنهاکافی است که مؤافقت سهامداران درموردتقسیم نکردن سودجلب شودوسودتقسیم نشده مجدداً درشرکت سرمایه گذاری شود.این شیوه بویژه دربازارهای سرمایه تکامل نیافته مانندبازارسرمایه ایران رایج تراست.چراکه مدیران شرکت ها آگاهندچنانچه سودتقسیم شودبرای تأمین مالی ازمحل های دیگربادشواری های بسیارروبرو خواهندشد.درحالی که درکشورهایی که دسترسی به بازارسرمایه آسانتراست شرکت ها بااطمینان خاطر، سودشرکت راتقسیم می کنند.(نوروش وعابدی،۱۳۸۴)
    ۲-۲-۹سودانباشته
    سودانباشته همیشه یکی ازمنابع مهم تأمین مالی بلندمدت برای شرکت ها بوده است.ازآنجاکه سودسالانه شرکت به دوبخش تقسیم می شود،یعنی بخشی ازآن به عنوان سودبه صاحبان سهام داده می شودوبخشی ازآن به حساب سودانباشته منظورمی گردد،هیئت مدیره می تواندسیاستهای مربوط به تقسیم سودرابه عنوان یک راهنمامورداستفاده قراردهد.
    اولین عاملی که درسیاستگذاری تقسیم سودموردتوجه قرارمی گیردسودانباشته است،زیرااندوخته کردن سودیکی ازمنابع تأمین مالی به حساب می آید.اگرسودانباشته یک منبع تأمین مالی انگاشته شود،آنگاه شرکت
    بایدمقدارزیادی ازسودراتحت عنوان سودانباشته کناربگذارندومقدارکمی ازسودشرکت رابین سهامداران تقسیم کنند.
    ۲-۲-۱۰تأمین مالی ازطریق انتشاراوراق قرضه
    اوراق قرضه آن دسته ازاوراق بهاداری است که به دارنده آن سودازپیش تعیین شده وثابت تعلق می گیرد. این اوراق دارای سررسیدمشخصی است ومنتشرکننده آن متعهداست که درزمان های معین سود تعیین شده رابپردازد.
    ۲-۲-۱۱مزایاومعایب تأمین مالی ازطریق اوراق قرضه

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ادبیات زنانه در آثار (میرزاده عشقی، ایرج میرزا، عارف قزوینی)- قسمت ۴ ...

    ۲-۴-۲- اسطورههای اهریمنی

    از اسطورههای اهریمنی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
    «اودگ» نام ماده دیوی است که «مردم را به گفتن سخنان بیهوده و نابجا وا میدارد»[۴۱]. «پریان» «ماده دیوی است که در راستای خواستهای اهریمن کار میکند»[۴۲] از مشهورترین زن دیوان اساطیری «جهی» و «خنه ئیتی» است. «جهی» ماده دیو اهریمنی، جادوگر شهوت انگیز، حامی گناه کاران و از یاران نزدیک اهریمن است[۴۳].
    در پهلوی به معنی روسپی است «چه اهریمن را بر آن داشت که در بدن کیومرث زهر پدید آرد و بار احتیاج و گرسنگی و رنج و جز آن را گریبانگیر کیومرث کند.[۴۴]». «جهی یا جهیکا بسیار بد پندار و بسیار بدگفتار و بسیار بد کردار و بد آموخته در دوزخ است.[۴۵]»
    «از موجودات زیانکار در فرهنگ عامه نیز باید به «پریزاد» که دختری زیباروی با موهای بلند است و به کسی آزار نمیرساند مگر او را آزار دهند[۴۶].» «و «ملمداس» که همتای جهی و زنی زیبا است که به قصد فریب جوانان پدیدار میشود[۴۷].»
    تردیدی نیست که در نظام دولتی ایران باستان جای زیادی برای زنان نبوده و آنان نمیتوانستهاند آزادانه به مقامات عالی برسند و این حقیقت در شاهنامه نیز انعکاس یافته و مقامات دولتی عمده در دست مردان است. اما هر بار که فرصت آن بوده است که زنی برای دفاع از عدالت وارد میدان شود، فردوسی از آن استقبال کرده است.
    با توجه به داستانهای شاهنامه یکی از برجسته ترین خصوصیات زنان، پاکدامنی و آزادگی و فداکاری آنان است اینکه زنان در عشق پیشقدم میشوند و به همراه مرد محبوب خود فرار میکنند و به او وفادار میمانند نکته قابل توجه و مهم به حساب میآید.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

     

    بخش دوم:

     

    جایگاه زن در اسلام

     

    ۲-۲-۱- جایگاه زن در اسلام

    از دیدگاه اسلام، زن و مرد هر دو انسانند، هر دو را خدا آفریده است، هر دو برای دست یابی به کمال و معنویت انسانی، در تعبد الهی و رسیدن به کرامت انسانی برابرند. زن و مرد هر دو در بنیاد خانواده و بقای نسل به یک اندازه سهم دارند.
    زن نشانهی عاطفه و مهر الهی است و بی تردید مورد لطف و توجه خداوندی است. تا قبل از ظهور اسلام زن موقعیتهای متفاوتی را، از خدایی تا بندگی، تجربه کرده بود.
    قرآن کریم حقیقت هر انسانی را روح او دانسته و بدن را ابزار وی میداند و بدن را که فرع است به طبیعت خاک و گِل، نسبت میدهد و روح را که اصل است به خداوند نسبت میدهد و میفرماید: «قل الروح من امر ربی»[۴۸] قهراً روح انسان منزه از ذکورت و اُنوثت میباشد.
    به زن قبل از اسلام هیچ بهایی داده نمیشد و همیشه با چشم حقارت نگریسته میشد.
    در جامعه عرب جاهلیت قبل از ظهور اسلام زن هیچ استقلالی نداشت، «حرمت و شرافتی جز حرمت و شرافت خانواده برای او نمیشناختند، به زنان ارث نمیدادند و تعدد زوجات را مانند یهود بدون هیچ تحدیدی جایز میدانستند و همچنین طلاق را بدون هیچ قید و شرطی تجویز میکردند و دختران را زنده به گور میکردند.[۴۹]». همچنین کلمات زن و ناتوانی خواری با هم مترادف شده بود[۵۰].
    زنده به گور کردن دختران در میان گروهی از اعراب رواج داشت. آنها، به خاطر حماقت و جهل، دخترانشان را زنده به گور میکردند، قرآن کریم دلیل اصلی کشتن فرزندان را فقر و نداری و تنگدستی میداند. «وَ لاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم (اسراء/۳۱)» فرزندانتان را از بیم تنگدستی مکشید. ما به آنان و به شما روزی میرسانیم.
    قرآن کریم درباره وضع زن و جاهلیت و عکس العمل مرد نسبت به او چنین میفرماید: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ (نحل ۵۸)» وقتی به مردی خبر داده میشد که دختری پیدا کرده، رنگش از خشم تیره میشد و از روی شرمندگی از انظار مردم پنهان میگشت. سپس با نهایت بی علاقگی از دختر نوزاد نگهداری میکرد و یا کودک بی گناه را زیر خاک پنهان مینمود.
    یکی از شبهاتی که پیرامون موضوع زن همواره مطرح میشود. مضمون روایتی در نهج البلاغه است که در آن از زنها به بدی یاد کرده و فرموده است: «زن ایمانش ناقص است، عقلش کم است. زیرا شهادت دو زن معادل یک مرد است، و حظّ مالی او نیز نصف سهمیه مرد است مشابه این مضمون از رسول خدا (ص) نیز رسیده است. «نمیتوان حکم کلی داد که مردان دو برابر زنان ارث میبرند بلکه در بعضی موارد زنان ارث بیشتر میبرند (مادر)، در بعضی موارد مساویاند (خواهر و برادر ناتنی از یک مادر، از هم) و در بعضی موارد مرد از زن بیشتر ارث میبرد (رابطه فرزندی)[۵۱].»
    در مورد شهادت دو زن در حکم شهادت یک مرد است نه برای آن است که زن عقل و درکی ناقص دارد و در تشخیص اشتباه میکند بلکه، اگر یکی از این دو فراموش نمود دیگری او را تذکر دهد.
    زیرا زن مشغول کارهای خانه و مشکلات مادری بوده و ممکن است صحنهای را که دیده فراموش کند.
    آنچه در قرآن کریم راجع به تفاوت موجودات بیان شده این است که:
    اولاً باید زندگی به احسن وجه اداره شود و ثانیاً تا تسخیر متقابل بین موجودات محقق نشود و هماهنگی بین طبقات متفاوت ایجاد نگردد نظام به احسن وجه اداره نمیشود.
    اگر زن در مقابل مرد و مرد در مقابل زن به عنوان دو صنف مطرح است هرگز مرد قوام و قیّم زن نیست. و زن هم در تحت قیمومیت مرد نیست.
    حضور زن در صحنه هر روز و همیشگی است و همین حیات اجتماعی زن است که میتواند در مسأله جهاد و دفاع سهم موثری را ایفا کند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    ۲-۲-۲- زن در قرآن

    اسلام ملاک فضیلت و برتری انسان را (چه مرد و چه زن) تقوا و پرهیزگاری میداند:
    «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَ أنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (حجرات/ ۱۳)
    ای گروه مردم! ما شما را به صورت مرد و زن آفریدیم و شما را قبیلهها و ملتها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. به راستی، نزد خدای، گرامی ترین شما کسی است که پرهیزگارتر است.
    خداوند متعال در این آیه شریفه فقط تقوا و پرهیزگاری را ملاک برتری انسان قرار داده است و از مفهوم آیه چنین استفاده میشود که زن و مرد از هر لحاظ برابر و مساویاند.
    «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» (نحل/ ۹۷)
    هر مرد و زن با ایمان که کردار شایسته و نیک داشته باشد، هر آینه، او را به زندگی پاکیزه، زنده میداریم و به بهتر از آنچه که در دنیا انجام میدادند پاداششان میدهیم.
    در این آیه شریفه، زن مانند مرد به حساب آمده است و در انجام دادن وظایف دینی با مردان، برابر و شریک است و اگر با ایمان بمیرد، در آخرت از نعمت بهشت و زندگی پاکیزه برخوردار میشود.
    پس نوع دستورهایی که اسلام به زن و مرد میدهد در عین حال که یک راه مشترکی برای هر دو قائل است ولی راه مخصوص را هم از نظر دور نمیدارد. وقتی احترام به پدر و مادر را بازگو میکند برای گرامی داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه و مستقل طرح میکند.
    پس اگر انسانی وارسته شد الگوی دیگر انسانها است اگر مرد است الگوی مردم است نه مردان و اگر زن باشد باز الگوی مردم است نه زنان.
    قرآن برای نمونه دو زن بد زن لوط و زن نوح را معرفی میکند و نمونه خوب از زنان زن فرعون است و مقام ویژه در قرآن برای حضرت مریم است.
    در داستان حضرت ابراهیم همان گونه که خلیل الله با فرشته ها سخن میگوید و بشارت فرشتگان را دریافت میدارد همسر او نیز مژده ملائکه را دریافت میکند.
    زنان در راه ذکر و مناجات که راه دل است و راه عاطفه و علاقه و محبت است اگر موفق تر از مردها نباشند یقیناً همتای مردها هستند.
    در دعا سهم زن و مرد یکسان است و نقش زنها اگر بیش از مردها نباشد کمتر نیست. زیرا یک موجود عاطفی و رقیق القلب است و در راه ذات اقدس اله رقت دل، عاطفه و احساس نقش موثرتری دارد. بنابراین او میتواند از مردها موفق تر باشد.
    اگر زن در بخشهای متفاوت کارهای اجرایی یا مسئله جبهه و جهاد حضور نداشت دلیل بر آن نیست که در تقرب الی الله سهمش کمتر از مرد باشد بلکه خدا اسلحه جهاد اکبر را به زنان بیش از مردان عطا کرده است.
    در ضمن زن میتواند در بخش مهمی از امور مربوط به جهاد حضور یابد. چرا که تمام جهاد، در سنگر بودن و تیراندازی نیست. و علاوه بر کمکهای تدارکاتی پشت جبهه، نقشه کشیدن و راهنمایی کردن نیز بخشهای مهمی از جهاد به شمار میآید.
    در مورد حسن رفتار و سلوک مردان نسبت به همسران، خداوند میفرماید: «وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ». (نساء/۱۹)
    با همسران خود به طور شایسته رفتار کنید.
    قرآن هدایتگر انسان است و «هُدًى لِّلنَّاسِ» (بقره/۱۸۵) است، کلمهی انسان صنف مخصوص یا گروه خاصی را در نظر ندارد بلکه شامل زن و مرد به طور یکسان میشود[۵۲].
    «اسلام میگوید: «درون خانه، کعبه آمال مرد است، و زن خانه خدای این کعبه» … بنابر روایات و اخبار، در صدر اسلام، زنان صاحب قدرت و شخصیت و از شجاعت ردّ و اعتراض بهرهمند بودند و در کارهای اجتماعی و فعالیتهای رزمی و سیاسی شرکت میجستند.[۵۳]»
    اگرچه گذر زمان شرایط را تغییر داد ولی اسلام همیشه مدافع حقوق زن بود.
    «اسلام خط بطلانی بر تمام اندیشه های باطل کسانی کشید که زن را موجود پست و فرومایه میدانستند کسانی که دختردار شدن را ننگ میپنداشت و زن را موجود زاید در نظام خلقت تصور میکرد. اسلام زن را به پارسایی فرا خواند و او را نشان خوشبختی و سعادت دو جهان یک مرد معرفی نمود[۵۴].» به آنهایی که دختران را ناپسند میدانستند، فرمود: «دختران را مکروه مدارید که آنها مایه آنند.[۵۵]» اسلام زیاد طول نکشید که دختردار شدن را از ننگ به گنج مبدل کرد و فرمود: «هر مسلمانی که دو دختر وی به بلوغ رسند و تا در خانه او هستند با آنها نیکی کند، بهشتی میشود.[۵۶]»
    اسلام زن را از اسارت قبیله و محرمات و عادات جاهلی رهانید و به او اختیاراتی اساسی بخشید و نیز پایگاهی اعطا کرد که به وی مجال و امکان میدهند تا آزادیهای دیگر را کسب کند.
    اگرچه برخی برآنند که زنان عرب قبل از اسلام مقام و موقعیت ممتازی داشتهاند و در فعالیتهای مختلف زندگی شرکت میجستهاند. البته این عقیده جرجی زیدان نویسنده مصری است[۵۷].
    «اسلام علی رغم کلیه قوانین و عدالت جاریه عصر خود زن را به اعطای شخصیت و استقلال اراده مفتخر داشت و دختران مسلمان در قرن هفتم میلادی، از اختیار و آزادیای که دختران اروپایی تا قرن شانزدهم میلادی از آن محروم بودند بهرهمند گردیدند.[۵۸]» اسلام زن را مالک بالاستقلال دارائی خود شناخته و مرد (پدر، شوهر، پسر، برادر) را هیچگونه دخالتی در امور مالی زنان نداده است بنابراین زن، در کلیه معاملات حقوقی از عقود و ایقاعات مختار و آزاد است و در وصیت هم اختیار کامل دارد به هر نحوی که بخواهد اموال خویش را با رعایت حدود و مقررات شرعی، مورد وصیت قرار دهد.[۵۹]»
    در مسئله حجاب با این که زنها را به حجاب دعوت میکنند اما از عاطفه زن به عنوان یک محور تربیتی استفاده میکنند اسلام زن را در سایه حجاب و سایر فضایل به صحنه میآورد تا معلم عاطفه، رقت، درمان، لطف و … مانند آن شود و دنیای امروزی حجاب را از زن گرفته تا زن به عنوان عروسک به بازار بیاید و غریزه را تامین کند و زن وقتی با سرمایه غریزه به جامعه آمد دیگر معلم عاطفه نیست به همین دلیل اسلام اصرار دارد که زن در جامعه بیاید ولی با حجاب که درس عاطفه بدهد نه غریزه.
    قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن میگوید میفرماید: «حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند لذا، نظر کردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهی جایز میداند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بیبهرهاند[۶۰].»
    حجاب به معنی آن نیست که باید زن را در لباسی محکم و نفوذ ناپذیر پیچید و مادام العمر در پستوی خانه زندانی و رها کرد. اسلام دین فطرت و تعادل است. حجاب بر اساس تعالیم اسلام، برای حفظ شرافت و کرامت و وقار زن بر اساس «فطرت» او در نظر گرفته شده است. همان گونه که تعالیم اسلام بر پوشش زن با شرایط خاص تاکید میورزد و از «تبرج» یعنی خودنمایی و جلوه گری نهی میکند؛ شخصیت او با معیارهای حقیقت و عدالت تغییر میکند. لذا زن در دیگر حقوق اجتماعی و انسانی با مرد برابر است[۶۱].
    گاهی ممکن است این چنین برداشت شود که قرآن به مردها بهای بیشتری میدهد و غلبه را از آنِ مردها میداند و اگر زنی را به مقام فضیلتی میستاید آن را در گروه مردها به شمار میآورد نه این که برای زن حساب جدایی باز کند و شاهد بر این مطلب آن است که در جریان حضرت مریم علیها السلام میفرماید:
    «صَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَ کُتُبِهِ وَ کَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ» (تحریم/۱۲).
    کلمات پروردگارش را تصدیق نمود و از عبادت پیشگان بود. و نمیفرماید «و کانت من القانتات».
    زن در عین حال که کلمات الهی را باور دارد و به کتابهای الهی ایمان دارد، و اهل خضوع است با وجود این، خدای سبحان به مردها استقلال میدهد و حضرت مریم را در زمره مردها میشمرد.
    جواب این توهم همان است که، فرهنگ محاوره غیر از فرهنگ ادبیات کلاسی و کتابی است به همین دلیل اگرچه قرآن کریم در این موارد و در سوره آل عمران ارزشها را با الفاظ مذکر میآورد اما در سوره احزاب مشخص میکند که در این فضائل زن و مرد همتای هم هستند و به هر دو گروه استقلال میدهد و میفرماید:
    «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقَاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِرَاتِ وَ الْخَاشِعِینَ وَ الْخَاشِعَاتِ» (احزاب/ ۳۵).
    مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مومن و مردان و زنان عبادت پیشه و مردان و زنان راستگو مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فروتن.
    به طور کلی خدا به گونهای بیان میکند که هم معنا را تفهیم کند و هم بیان کند که با فرهنگ محاوره سخن میگویم نه با فرهنگ کلاسیک.
    اسلام به دختران اختیار داد که با میل خود ازدواج کنند و عدم رضایت دختر در ازدواج را سبب عدم صحت ازدواج میداند. اسلام ازدواج با محارم را ممنوع اعلام کرد، و به زن شخصیت همراه با حق داد و خداوند میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ یَحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء کَرْهًا» (نساء/۳۲).
    «ای اهل ایمان، برای شما حلال نیست که زنان را به اکراه و جبر به میراث گیرید».
    با ازدواج دین زن و مرد کامل میشود و هویت مرد و هویت زن یک هویت دینی است نه غریزی و مهریه و کابین اولین بار برای آدم و حوا معین شد و ارزش قدسی دارد[۶۲].
    خداوند میفرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا» (اعراف/ ۱۸۹).
    «او خدایی است که همه شما را از یک فرد آفرید؛ و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید».
    تساوی زن و مرد در اسلام از حیث توانایی و تکلیف نیست و به قولی، زن و مرد دو ستارهاند که در دو مدار مختلف میچرخند و اگر در سیر من الخلق الی الحق، اسلام تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست. در سیر من الحق الی الخلق، معتقد است که آن دو همپایه و همسنگ نیستند زیرا به طور کلی مردان را از لحاظ ساختمان دماغی و بدنی و اخلاقی نسبت به زن، قویتر و فعالتر و متین تر میداند[۶۳].
    «حقوقی که زنان در صدر اسلام داشتند بعدها به مرور از آنها سلب شد و مرد قدرت مطلقه و حق تصرف در احوال و اموال زن را یافت و این همه مرده ریگ مرد سالاری» و نیز بازتاب آداب و رسومی بود که در جامعه متداول شد[۶۴].
    زنان قرآن هم در چهرههای منفی و مثبت دیده میشوند. یکی از مقتدرترین زنان قرآن ملکه بلقیس است، که با قدرت تمام حکومت میکرد و موجوداتی مانند مرغ مسخر او بودند از دیگر زنان قرآن زلیخا را باید نام برد که قصه او و یوسف از بهترین قصههای قرآن میباشد[۶۵].
    در ماجرای سقوط آدم زن ندانسته مانند شیطان یک عامل اصلی و تقریباً همکار اوست پس از آفریدن حوا و سجده فرشتگان آدم را بفریفت و خوشه گندم بخورد خدای تعالی ایشان را از بهشت بیرون افکند[۶۶].
    در داستان هابیل و قابیل نزاع بر سر زن است چون هابیل همسری زیبا دارد این مورد حسادت قابیل قرار میگیرد و شیطان کشتن برادر را در نظر او میآراید.
    در داستان موسی، مادر موسی وسیلهیی است برای آنکه اراده خداوند اجرا شود و آسیه زن فرعون نمونه یک زن پارسا و نیک فطرت است که باعث نجات پیامبر از هلاک و رهایی او از خشم فرعون میشود. و در ادامه این دختران شعیب هستند که مانند دو فرشته سعادت باعث نجات موسی که فردی فراری است میشوند تا او را به درجه یک پیغمبر نجات دهنده برسانند.
    در زمان داود حکم چنین بوده که اگر زنی شوهرش میمرد یا کشته میشد حق نداشت شوهر دیگری اختیار کند. اولین کسی که خداوند این حکم را از او برداشت و اجازه داد با زن شوهر مرده ازدواج کند. داود بود که با همسر اوریا پس از کشته شدن و گذشتن عدّه ازدواج کرد.
    قتل یحیی به سعایت زنی به نام سلومه دختر هیرودیا بود که عاشق یحیی بود و چون یحیی به او اعتنایی نمینمود سلومه پادشاه را به بریدن سر یحیی اشاره کرد.
    قرآن کریم در مقام بیان قوه جاذبه و معرفی ملکه عفاف هم تمثیل از مرد میآورد و هم از زن مانند یوسف و مریم قرآن در مورد یوسف فرمود: اگر برهان رب را نمیدید به این قصد بود ولی چون برهان رب را دید، قصد نکرد، اما درباره حضرت مریم نه تنها درباره خودش سخن از قصد نیست بلکه فرشته متمثل را نیز از این قصد نهی میکند.
    زنان مخاطب سروش غیب نیز بودهاند مانند رابعه شامیه که میگفت غذایش با تسبیح پخته شده است یعنی با تسبیح خدا رسیده است و رابعه بصریه که بسیار اشک میریخت و وقتی سخن از آتش به میان میآمد مدهوش میشد و رابعه دختر اسماعیل که اگر چنانچه حالی برای او پیش میآمد اهل بهشت را میدید.
    در فضیلت زنان و مادران حدیثی مشهور از حضرت رسول نقل شده است: الجنه تحت اقدام الامهات و یا به نقل از پیامبر ذکر میشود. اگر مشغول نماز مستحبی هستی پدرت تو را خواند نماز را قطع نکن و اگر مادرت تو را خواند نماز را قطع نما. البته قطع نافله حرام نیست اما در حالت جواز قطع یا رجحان آن یکسان نیست. و از این جهت نیکی نسبت به مادر افضل از احسان نسبت به پدر است.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارتقاء حقوق زن در قوانین جمهوری اسلامی ایران بررسی تطبیقی با کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر- قسمت ۳ ...

    ۱ـ آیا اختلافات میان مفاد کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق بشر و قوانین جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از شرع هستند، به حدی است که امکان هیچ نوع سازش میان آنان نیست؟
    ۲ـ آیا امکان هیچ نوع اصلاح و بازنگری در قوانین جمهوری اسلامی ایران در موارد مربوط به حقوق زنان وجود ندارد تا بتوان سطح قوانین داخلی را با کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق بشر نزدیک کرد؟

     

    فرضیه‌های تحقیق

    ۱ـ کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق بشر در کلیت و هدف خود با قوانین جمهوری اسلامی ایران در تعارض نیست، زیرا هر دوی آنها حاوی قوانینی هستند که برای حفظ کرامت انسان وضع شده‌اند؛ همچنین، هر قانونی که برای انسان وضع می‌شود، بایستی با فطرت آدمی مطابقت داشته باشد، چه در غیر این صورت متروک می‌ماند. بنابراین میان قوانین جمهوری اسلامی ایران و قوانین حقوق بشری که از سوی جامعه جهانی وضع می‌شوند و هر دو مبتنی بر سرشت انسان هستند، می‌توان نقاط اشتراک بسیاری یافت.
    ۲ـ بسیاری از قوانین جمهوری اسلامی ایران، حاصل استدلال‌های فقها و برداشت‌های شخصی آنان از متون و منابع دین است؛ اما این دلیل بر این نیست که این استدلال‌ها کاملاً منطبق با هدف شارع بوده باشد و به هیچ روی قابل بازنگری نباشند.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    اهداف تحقیق

    پژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی است که هدف اصلی آن بررسی تحلیلی و تطبیقی اصلاحات حقوقی در ایران در مقایسه با اسناد بین‌المللی در زمینه حقوق زن و خانواده می‌باشد. با توجه به این هدف، اهداف زیر نیز پیگیری می‌شود:

     

     

    آشنایی با مفهوم تبعیض و تبعیض جنسیتی و چگونگی شکل‌گیری اصل عدم تبعیض جنسیتی.

    آشنایی با کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق بشر درباره زنان و مفاد آنها.

    آشنایی با موارد اختلاف میان کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق بشر و قوانین داخلی جمهوری اسلامی ایران در مورد زنان.

    بررسی نقاط اشتراک و افتراق میان قوانین داخلی ایران با مفاد کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق بشر درباره زنان.

    پیشینه تحقیق

    در مورد حقوق زنان تحقیقات زیادی شده و کتب و مقالات بسیاری نوشته شده است. البته پایان‌نامه‌هایی که به طور اختصاصی و مفصل به کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق بشر در مورد زنان پرداخته باشند، محدود است، اکثر پایان‌نامه‌های موجود به مطالعه موردی حقوق زنان (مانند آموزش، اشتغال و …) پرداخته و یا بررسی کلی اقدامات صورت گرفته در سطح جهانی، و در قالب فعالیت‌های سازمان ملل، برای توسعه حقوق زنان پرداخته‌اند.

     

    فصل اول
    کلیات

     

    ۱ـ۱ تعریف حق

     

    ۱ـ۱ـ۱ حق در لغت

    لغت نامه دهخدا معانی متعددی برای این واژه ذکر مى‌کند که مهمترین آنها از این قرار است: راست کردن سخن، درست کردن وعده، یقین نمودن، ثابت شدن، غلبه کردن به حق، موجود ثابت و نامی از اسامی خداوند متعال.[۱]
    فرهنگ المنجد نیز برای واژه «حق» چند کاربرد و معنا ذکر مى‌کند که برخی از آن از این قرار است: ضد باطل، عدل، مال و ملک، حظ و نصیب، موجود ثابت، امر مقضى، حزم، سزاوار.[۲]
    با توجه به آنچه بیان شد، روشن مى‌گردد که «حق» واژه‌اى عربی است که به معنای «ثبوت» و «تحقق» است و وقتی مى‌گوییم: چیزی تحقق دارد، یعنی ثبوت دارد؛[۳] و گاه معادل آن در زبان فارسی «هستی پایدار» به کار برده مى‌شود؛ یعنی هر چیزی که از ثبات و پایداری بهره‌مند باشد، حق است.[۴]

     

    ۱ـ۱ـ۲ حق در اصطلاح

    پس از بیان معنای لغوی حق، این پرسش مطرح مى‌شود که «حق در اصطلاح» دارای چه معنا یا تعریفی است؟ اینک به ذکر چند تعریف اصطلاحی این واژه مى‌پردازیم:
    حق در اصطلاح فقه: «در فقه اهل سنّت، از حق تعریف نشده است».[۵] فقهای شیعه تعاریف گوناگونی از آن بیان داشته‌اند. میرزای نایینی در تعریف آن مى‌گوید: «حق عبارت است از سلطه ضعیف بر مال یا منفعت».[۶]
    نیز گفته شده است: «حق نوعی سلطنت بر چیزی است که گاه به عین تعلّق مى‌گیرد؛ مانند: حق تحجیر، حق رهن و حق غرما در ترکه میت؛ و گاهی به غیر عین تعلّق مى‌گیرد؛ مانند حق خیار متعلّق به عقد؛ گاهی سلطنت متعلّق بر شخص است؛ مانند: حق حضانت و حق قصاص. بنابراین، حق یک مرتبه ضعیفی از ملک و بلکه نوعی از ملکیت است».[۷]
    همچنین گفته شده است: «حق عبارت است از قدرت یک فرد انسانی مطابق با قانون بر انسان دیگر، یا بر یک مال و یا بر هر دو، اعم از این که مال مذکور مادی و محسوس باشد؛ مانند خانه، یا نباشد؛ مانند طلب».[۸]

     

    ۱ـ۲ بررسی حقوق زنان در تقسیم بندی علم حقوق

     

    ۱ـ۲ـ۱ تعریف لغوی زن

    نقیض مرد باشد. مطلق فردی از افراد اناث خواه منکوحه باشد و خواه غیرمنکوحه. مادینه ٔ انسان. بشر ماده. امراءه. مقابل مرد. مقابل رجل.[۹]

     

    ۱ـ۲ـ۲ تعریف حقوق زن

    حقوق زن عبارت از امتیازات‌اند که برای زنان بالغ و نا بالغ در حدود احکام قانون و شریعت به رسمیت شناخته شده است
    قرآن کریم، به اتفاق دوست و دشمن، احیا کننده حقوق زن است. قرآن در عصر نزولش گام‌های بلندی به سود زن و حقوق انسانی او برداشت اما هرگز به بهانه احیای حق زن به عنوان «انسان» و شریک مرد در انسانیت و حقوق انسانی، زن بودن وی را به فراموشی نسپرد.
    قرآن زن را همان گونه می‌بیند که در طبیعت هست. از این رو هماهنگی کامل میان فرمانهای قرآن و فرمانهای طبیعت برقرار است. در واقع زن و مرد دو ستاره‌اند در دو مدار مختلف و هر کدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت نمایند «نه خورشید را سزد که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند» (سوره یس آیه ۴۰) پس شرط اصلی سعادت هر یک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشری این است که دو جنس هر یک در مدار خویش به حرکت خود ادامه بدهند. آزادی و برابری آنگاه سود می‌بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعی و فطری خویش خارج نگردند. آنچه در هر جامعه‌ای ناراحتی آفریده است قیام بر ضد فرمان فطرت و طبیعت است.
    عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن، بیشتر موجب پایمال شدن حقوق او می‌گردد. اگر مرد در برابر زن جبهه ببندد و بگوید تو یکی و من یکی، کارها، مسئولیتها، بهره‌ها، پاداش‌ها، کیفرها، همه باید متشابه و هم شکل باشد. در این صورت زن در کارهای سخت و سنگین باید با مرد شریک شود و به فراخور نیروی کارش مزد بگیرد، توقع احترام و حمایت از مرد نداشته باشد، تمام هزینه‌های زندگی خودش را بر عهده بگیرد. و در هزینه فرزندان با مرد شرکت داشته باشد و… که در این وقت است که زن در وضع سختی قرار خواهد گرفت، زیرا نیروی کار تولید زن بالطبع کمتر از مرد است و استهلاک ثروتش بیشتر.
    پس با در نظر گرفتن وضع طبیعی و فطری هر یک از زن و مرد با توجه به تساوی آنها در انسان بودن و حقوق مشترک انسانها، زن را در وضع بسیار مناسبی قرار می‌دهد که نه شخصش کوبیده شود و نه شخصیتش. پس در زمینه احیای حقوق زن دیدگاهی که طبیعت را راهنمای خود قرار دهد در نهضت حقوق زن به معنی واقعی موفق خواهد شد.
    پس با توجه به مطالب گفته شده اسلام در مورد حقوق زن و مرد (بر اساس وضع طبیعی زن و مرد) فلسفه خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می‌گذشته و با آنچه در جهان امروز می‌گذرد متفاوت است. اسلام برای زن و مرد در همه موارد یک نوع حقوق، وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است. پاره‌ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره‌ای از آنها را برای زن، و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است.
    زن از این نظر که انسان است مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است و از حقوق مساوی با مرد بهره‌مند است ولی از طرف دیگر زن انسانی است با ویژگیهای خاص خودش و مرد انسانی است با اوصاف خاص خود. چرا که زن و مرد با وجود اینکه در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسانند با دو گونه خصلت و دو گونه روانشناسی. و این اختلاف ناشی از عوامل جغرافیایی و یا تاریخی و اجتماعی نیست بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده و طبیعت از این دو گونگی‌ها هدف داشته است و هرگونه عملی بر ضد طبیعت و فطرت عوارض نامطلوب به بار می‌آورد پس به این نکته باید توجه نمود که مسائل دیگری هم غیر از تساوی و آزادی هست. تساوی و آزادی شرط لازم‌اند نه کافی. تساوی حقوق زن و مرد از نظر ارزشهای مادی و معنوی یک چیز است و همانندی و همشکلی چیز دیگر چرا که تساوی غیر از تشابه است، چون تساوی برابری است و تشابه یکنواختی.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    آنچه مسلم است اسلام حقوق یک جور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است ولی هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام با رعایت اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد با تساوی حقوق بین آن دو مخالف نیست بلکه با تشابه حقوقی آنها مخالف است، بهتر است برای روشنتر شدن مطلب مثالی بیاوریم:
    ممکن است پدری ثروت خود را به طور تساوی میان فرزندان خود تقسیم کند اما نه به طور متشابه. یعنی ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد: هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملک مزروعی و هم مستغلات، ولی نظر به اینکه قبلا فرزندان خود را استعدادیابی کرده است، در یکی ذوق و سلیقه تجارت دیده و در دیگری علاقه به کشاورزی و در سومی مستغل داری، هنگامی که می‌خواهد ثروت خود را در طول زندگانی خود میان فرزندان تقسیم کند با در نظر گرفتن اینکه آنچه به همه فرزندان می‌دهد از لحاظ ارزش مساوی با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازی از این جهت در کار نباشد، به هر کدام از فرزندان خود همان سرمایه را می‌دهد که قبلا در آزمایش استعدادیابی آن را مناسب یافته است.

     

    ۱ـ۳ تاریخچه حقوق زنان

    واقعیت‌ها و حوادث تاریخی گویای این هستند که زن در بیشتر جوامع، از حقوق انسانی خود در اجتماع و خانواده محروم بوده و در هر عصری به نوعی، مظلوم واقع شده است. در برخی جوامع، گاه زن به شکل کالایی در زندگی مردان نمود پیدا کرده و مورد خرید و فروش واقع می‌شده است، و گاه با حضوری بی‌حساب در جامعه، با شکستن حریم عفاف، همانند عروسک به عاملی در جهت جذب و تشدید تمایلات حیوانی تبدیل گشته و یا برای جلب مشتری و فروش کالا درآمده است. در این گونه جوامع، زن در خانواده هیچ ارزش و نقشی ندارد، پدر و همسر کلیه مقدرات او را تعیین می‌کنند و مرگ و زندگی زن به دست آنها تعیین می‌شود. گاهی زنان همچون اشیا، به شمار می‌آمدند و گاه همچون حیوانات اهلی محسوب می‌شدند که هنگام قحطی آنان را می‌کشتند و گوشتشان را می‌خوردند.[۱۰]
    نگاهی گذرا به برخی نظام‌های اجتماعی دوران پیش از بعثت، وضعیت تأسف‌بار زنان و محروم بودن آنها از حقوق اولیه و ابتدایی را مشخص می‌کند.

     

    ۱ـ۳ـ۱ زن در یونان باستان

    زن در یونان باستان به عنوان عنصری زایا و ارضا کننده شهوات بود و به هیچ وجه شریک زندگی محسوب نمی‌شد زیرا که او را دارای قوای کامل بشری نمی‌دانستند و بسیاری از متفکران معتقد بودند که زن دارای روح جاوید و انسانی نیست و به همین جهت بعد از وفات شوهر حق زندگی نداشت. پروفسور وستر مارک، در عبارتی بس کوتاه طرز رفتار یونانیان را نسبت به زنان بطور مختصر به تصویر کشیده است. یونانیان زن را موجودی پاک نشدنی و زاده شیطان دانسته و او را از هرگونه کار جز خدمتکاری و ارضای شهوات جنسی مرد محروم می‌ساختند بویژه آتنی‌ها زنان را چون دیوانگان، معجور می‌شناختند و اجازه نمی‌دادند درمعامله‌ای که قیمت آن از بیست من جو بیشتر باشد شرکت کنند. شاید یکی از قدیمی ترین یادداشت‌ها درباره زن از افلاطون باشد گرچه زن به عنوان یکی از اعضای تشکیل دهنده مدینه فاضله او به حساب می‌آید. اما دیدی که او نسبت به زنان دارد دیدی بس منفی و تأسف انگیز است او که تفکرات سیاسی ـ اجتماعی‌اش زیربنای عمده‌ترین فلسفه سیاسی غرب را تشکیل می‌دهد و حتی افکارش به مدت دوهزار سال محور بحث‌ها و بررسی‌های علمی در مجامع دینی و دانشگاهی است. درباره زن اینگونه اظهار نظر می‌کند:
    من شکر گذارم و خرسندم از اینکه دو مزیت دارم: ۱ـ آزادم و برده نیستم. ۲ـ مَردَم و زن نیستم.
    زن در منطق افلاطون از موقعیت پستی برخوردار است و در ردیف بردگان است و او را موجودی زایا ولی در خدمت تأمین آرامش و سکون مردان معرفی می‌کند.[۱۱]

     

    ۱ـ۳ـ۲ زنان در رم باستان

    در این نظام، خانواده تابع اصولی مذهبی، و پدر، قدرت بلامنازع و تعیین کننده کلیه مقدرات ـ حتی مرگ و زندگی ـ زن و فرزندان بود. دختران و زنان همیشه مانند شیئی مملوک معامله می‌شدند و زن و دختر در مقابل شوهر و پدر، حق مالکیت، معاشرت، رفت و آمد و حتی حق حیات نداشتند؛ پدر هر وقت صلاح می‌دانست، می‌توانست آنها را بفروشد، قرض و کرایه بدهد یا بکشد.[۱۲] این حقوق پدر پس از ازدواج به شوهر، که قانوناً مالک زن بود، منتقل می‌شد. زن در نظر آنها، فاقد روح انسانی بود و به همین دلیل، در معاد قابل حشر نبود و مجامع علمی پس از بحث‌ها و کنفرانس‌ها این موضوع را تأیید کردند! در نظر رومیان، زن مشهر تام شیطان و انواع ارواح موذی بود. به این دلیل، آزار دادن زنان را تسلط بر ارواح موذی می‌دانستند.

     

    ۱ـ۳ـ۳ زن در ایران باستان

    در این نظام، زن جزو اموال پدر محسوب می‌شد. حق انتخاب و اظهار نظر درباره چیزی را نداشت و از ارث محروم بود و چون اساس عقاید آنها بر حفظ میراث و اصالت خانواده بود، به زن، که با ازدواج از خانه بیرون می‌رفت، ارث نمی‌دادند تا ثروت خانواده پراکنده نشود. او دارای شخصیت حقوقی نبود و به جای اینکه از اشخاص محسوب شود، جزو اشیا به شمار می‌آمد. زن از هر لحاظ، تحت قیمومیت رئیس خانواده قرار داشت. مرد می‌توانست زن خود را بفروشد، قرض دهد، کرایه دهد، هدیه کند یا بکشد.[۱۳]

     

    ۱ـ۳ـ۴ زن در دوران جاهلیت پیش از اسلام

    دوران جاهلیت نیز دوران سیاه و ستم‌باری بود که زنان همچون کالایی بی‌ارزش قلمداد می‌شدند. ظلم و بی‌عدالتی نسبت به زن همه جا سایه افکنده بود و زن از هیچ گونه حقوقی برخوردار نبود.
    اعمال تبعیض‌آمیز در مورد زنان و دختران در فرهنگ جاهلیت پذیرفته و جاوانی شده بودند. از سوی دیگر، قدرت مردسالاری هر گونه منزلت حقوقی یا اجتماعی را از زنان سلب نموده بود و آنها را در چارچوب خانواده، تحت انقیاد و بردگی قرار می‌داد. بسیاری از پدران دختران بی‌گناه خود را زنده به گور می‌کردند و برخی از آنها هم که اجازه می‌دادند دخترشان زنده بمانند در مورد ازدواج آنها به قدری ستم می‌کردند که مورد انتقاد پیامبر خدا قرار می‌گرفتند. قوانین و آداب و رسوم آن زمان طوری برنامه‌ریزی شده بودند که کوچک‌ترین اهمیتی به رضایت زن یا دختر داده نمی‌شد. زنان نیز به این آداب و رسوم خو گرفته و تابع تصمیم مردان بودند، بدون اینکه کوچک‌ترین اظهار نظری درباره زندگی آینده خود داشته باشند، حتی در صداقی که به عنوان مهریه معین می‌شد، دختر کمترین سهمی نداشت، بلکه رئیس قبیله و اولیای دختر از آن برخوردار می‌شدند.[۱۴]

     

    ۱ـ۳ـ۵ نگاهی به تاریخ حقوق زن در اروپا

    «در اروپا از قرن ۱۷ به بعد به نام حقوق بشر زمزمه‌هایی آغاز شد. نویسندگان و متفکران قرن ۱۷ و ۱۸ افکار خود را درباره حقوق طبیعی و فطری و غیر قابل سلب بشر با پشتکار عجیبی در میان مردم پخش کردند. ژان ژاک روسو و ولتر و منتسکیو از این دسته از متفکران و نویسندگان‌اند. اولین نتیجه عملی که از نشر افکار طرفداران حقوق طبیعی بشر حاصل شد این بود که در انگلستان یک کشمکش طولانی میان هیات حاکمه و ملت به وجود آمد. ملت موفق شد در سال ۱۶۸۸ میلادی پاره‌ای از حقوق اجتماعی و سیاسی خود را طبق یک اعلام نامه حقوق پیشنهاد کنند و مسترد دارند».
    نتیجه عملی بارز دیگر شیوع این افکار در جنگهای استقلال امریکا علیه انگلستان ظاهر شد. سیزده مستعمره انگلستان در امریکای شمالی در اثر فشار و تحمیلات زیادی که بر آنها وارد می‌شد سر به طغیان و عصیان بلند کردند و بالاخره استقلال خویش را به دست آوردند.
    در سال ۱۷۷۶ میلادی کنگره‌ای در فیلادلفیا تشکیل شد که استقلال عمومی را اعلان و اعلامیه‌ای در این زمینه منتشر کرد و در مقدمه آن چنین نوشت:
    «جمیع افراد بشر در خلقت یکسانند و خالق به هر فردی حقوق ثابت و لایتغیری تفویض فرموده است مثل حق حیات و حق آزادی، و علت غایی تشکیل حکومتها حفظ حقوق مزبور است و قوه حکومت و نفوذ کلمه او منوط به رضایت ملت خواهد بود…».
    اما آن که به نام «اعلامیه حقوق بشر» در جهان معروف شد آن چیزی است که پس از انقلاب کبیر فرانسه به نام اعلان حقوق منتشر شد. این اعلامیه عبارت است از یک سلسله اصول کلی که در آغاز قانون اساسی فرانسه قید شده و جزء لاینفک قانون اساسی فرانسه محسوب می‌شود. این اعلامیه مشتمل است بر یک مقدمه و هفده ماده.
    ماده اول آن این است: «افراد بشر آزاد متولد شده و مادام‌العمر آزاد مانده و در حقوق با یکدیگر مساویند…».
    در قرن ۱۹ تحولات و افکار تازه‌ای در زمینه حقوق بشری در مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی رخ داد که منتهی به ظهور سوسیالیسم و لزوم تخصیص منافع به طبقات زحمتکش و انتقال حکومت از دست سرمایه دار به دست کارگر گردید.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    تا اوایل قرن بیستم هر چه در اطراف حقوق بشر بحث شده است مربوط است به حقوق ملتها در برابر دولتها و یا حقوق طبقات رنجبر و زحمتکش در برابر کارفرمایان و اربابان.
    در قرن بیستم برای اولین بار مساله «حقوق زن» در برابر حقوق مرد عنوان شد. انگلستان ـ که قدیمی‌ترین کشور دموکراسی به شمار می‌رود ـ فقط در اوایل قرن بیستم برای زن و مرد حقوق مساوی قائل شد. دول متحده آمریکا با آنکه در قرن هجده ضمن اعلان استقلال به حقوق عمومی بشر اعتراف کرده بودند، در سال ۱۹۲۰میلادی قانون تساوی زن و مرد را در حقوق سیاسی تصویب کردند و همچنین فرانسه در قرن بیستم تسلیم این امر شد.
    به هر حال در قرن بیستم گروه‌های زیادی در همه جهان طرفدار تحول عمیقی در روابط مرد و زن از نظر حقوق و وظایف گردیدند. به عقیده اینها تحول و دگرگونی در روابط ملتها با دولتها و روابط زحمتکشان و رنجبران با کارفرمایان و سرمایه داران، مادامی که در روابط حقوقی مرد و زن اصلاحاتی صورت نگیرد وافی به تامین عدالت اجتماعی نیست.
    از این رو برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر ـ که پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۸ میلادی (۱۳۲۷ هجری شمسی) از طرف سازمان ملل متحد منتشر شد ـ در مقدمه آن چنین قید شد:
    «از آنجا که مردم ملل متحد ایمان خود را به حقوق بشر و مقام و ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق مرد و زن مجددا در منشور اعلام کرده اند».
    تحول و بحران ماشینی قرن نوزدهم و بیستم و به فلاکت افتادن کارگران و بخصوص زنان بیش از پیش سبب شد که به موضوع حقوق زن رسیدگی شود.
    «تا زمانی که دولتها به احوال کارگران و طرز رفتار کارفرمایان با آن طبقه توجه نداشتند، سرمایه داران هر چه می‌خواستند می‌کردند… صاحبان کارخانه‌ها زنان و کودکان خردسال را با مزد بسیار کم به کار می‌گماشتند، و چون ساعات کار ایشان زیاد بود غالبا گرفتار امراض گوناگون می‌شدند و در جوانی می‌مردند».
    این بود تاریخچه مختصری از نهضت حقوق بشر در اروپا. چنانکه می‌دانیم همه مواد اعلامیه‌های حقوق بشر که برای اروپاییان تازگی دارد در چهارده قرن پیش در اسلام پیش بینی شده و بعضی از دانشمندان عرب و ایرانی آنها را با مقایسه به این اعلامیه‌های در کتابهای خود آورده‌اند. البته اختلافاتی در بعضی قسمت‌ها میان آنچه در این اعلامیه‌ها آمده با آنچه اسلام آورده وجود دارد و این خود بحث دلکش و شیرینی است؛ از آن جمله است مساله حقوق زن و مرد که اسلام تساوی را می‌پذیرد اما تشابه و وحدت و یکنواختی را در زمینه حقوق زن و مرد نمی‌پذیرد.[۱۵]

     

    ۱ـ۳ـ۶ زن در آیین اسلام

    در برابر این همه بی‌عدالتی، و نابرابری، دین اسلام به دفاع از زن پرداخت. زن همان مقدار که در اجتماع و خانواده وظایف سنگینی دارد، حقوق قابل توجهی نیز دارد، تا از تساوی این حقوق با آن وظایف، عدالت در حق زنان حاصل گردد.[۱۶]
    اسلام به زن، که در طول تاریخ و جوامع بشری از حقوق طبیعی و انسانی خود محروم شده بود، استقلال و شخصیت حقیقی و حقوقی بخشید و حقوق حقه و طبیعی او را مانند حقوق خانواده، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، قضایی و دیگر حقوقی که در طول تاریخ، سنت‌ها و آداب و رسوم اجتماعی جاهلانه آنها را زایل کرده بودند، به رسمیت شناخت.
    دیدگاه و دستورهای اسلامی درباره زنان، مایه و پایه تمام مفاخر این دوره در بهبود حال آنان گردید و افکار نوینی که امروز زنان را در جمیع مراحل اجتماعی به قدر مردان حیثیت داده، مدیون تعلیمات زنده اسلام می‌باشند. قرآن زن را به اوج عزت و سرافرازی صعود داد و او را هم ردیف با مردانشان نامید.
    با این حال، پس از گذشت بیش از ۱۴۰۰ سال، حقوق زن همواره مورد بحث و بروز هیاهوها و جنجال‌های فراوانی است، به ویژه در چند دهه اخیر، پرداختن به مسئله حق و حقوق زنان در محافل حقوقی، اجتماعی و سیاسی دنیا بازار گرم و پررونقی دارد.

     

    ۱ـ۳ـ۷ زنان در قرآن

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم