کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • تبیین جنبه های آموزشی و تربیتی امید و نقش آن در سلامت روان انسان از دیدگاه اسلام- قسمت 15
  • منابع تحقیقاتی برای نگارش پایان نامه ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • تأثير توجه متمرکز بر خود بر سوگیری حافظه در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی- قسمت 2
  • بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و شهروندی فعال جوانان- قسمت ۳
  • بررسی آرمان‌شهر مولانا در مثنوی معنوی- قسمت ۳
  • عوامل اقتصادی، اجتماعی مرتبط با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی- قسمت ۵
  • آینده پژوهی بازتاب جابجایی قدرت در سوریه بر ژئوپلیتیک شیعه و منافع ملی ایران۹۱- قسمت ۵
  • امکان سنجی بکارگیری مربی گری (Coaching) در فعالیت های آموزش و بهسازی منابع انسانی مدیران مدارس آموزش و پرورش شهرستان رباط کریم- قسمت ۱۶
  • پیش بینی رفتار شهروندی سازمانی دبیران تربیت بدنی از طریق ویژگی های فردی و هوش هیجانی در شهرکرمانشاه۹۳- قسمت ۶
  • پروژه های پژوهشی درباره :بررسی تاثیر متغیرهای اقتصادی بر بازده و قیمت سهام شرکت های ...
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره اثر دستورالعمل های کانون توجه بیرونی و درونی در افراد مستقلوابسته ...
  • پژوهش های انجام شده با موضوع آثار برنامه تمرینی الاستیک مقاومتی بر برخی عوامل تن‌سنجی و ...
  • متن کامل پایان نامه مدیریت : نظریات مکینون شاو، استیگلیتز[۱] و ساختارگرایان جدید
  • اثربخشی آموزش مهارتهای معنوی بر ویژگی های استرس زای مادر- کودک در پرستاران- قسمت 6
  • بررسی عملکرد حافظه¬ی بینایی در بین گروهی از جمعیت شهری و روستایی۹۲- قسمت ۷
  • فایل های پایان نامه درباره :ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره ارائه مدل عملکرد برند (مورد مطالعه مصرف‌ کنندگان محصولات شرکت کاله در بابل)- ...
  • مقایسه ی سبک هویتی و میزان شیوع اختلالات روانی در زنان زندانی بر اساس نوع جرم- قسمت ۳- قسمت 2
  • پایان نامه بررسی آثار تمرین مقاومتی بر ترکیب بدن و قدرت بیشینه ...
  • راهنمای نگارش مقاله درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • روش‌ شناسی ملاصدرا در مسئله علم الهی- قسمت ۴
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد بررسی زوال ورق های غیرایزوتروپیک TWB تحت فرآیند هیدروفرمینگ- فایل ...
  • تاثیر جامعه مدنی در توسعه سیاسی در نظام اسلامی- قسمت 4
  • تاثیر بازخورد معلم(نوشتاری و کلامی) در ارزشیابی های تکوینی بر خودکارآمدی و میزان استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیم۹۱- قسمت ۱۲- قسمت 2
  • زمینه و پیامدهای فعالیت حزب التحریر در اسیای مرکزی- قسمت ۸
  • بررسی تاثیر هوشمندسازی مدارس در تعامل با نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات بر ارتقاء فرآیند یاددهی یادگیری و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پایه سوم دخترانه شهر تبریز- قسمت ۶
  • توثیق اسنادتجارتی الکترونیکی بین المللی در نظام ایران و انگلستان
  • بررسی تطبیقی تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق و صدرا و آئین های ودائی و بودائی- قسمت ۱۵
  • احصاء شاخص ها و روشهای دوست یابی از منظر قرآن و تاثیر آن بر تربیت انسان- قسمت 7
  • تاثیر مولفه های برند سازی درایجاد اعتماد به برند- قسمت ۸
  • مصرف خمس و مدیریت آن از دیدگاه فریقین- قسمت ۵
  • پایان نامه های کارشناسی ارشد درباره بررسی تطبیقی اثر اکراه در اقرار در فقه امامیه و ...




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      صناعات بدیعی در بوستـان سعـدی۹۱- قسمت ۹ ...

    قیامت است سفر کردن از دیار حبیب

     

     

    مرا همیشه قضا را قیامت است نصیب

     

     

     

    به ناز خفته چه داند که دردمند فراق

     

     

    به شب چه مگذراند علی الخصوص غریب

     

     

     

    به قهر می روم و نیست آن محال باز
    و

     

     

    به شهر دوست قدم در نهم ز دست رقیب

     

     

     

    مدار تو به توقع زمن که در مسجد
    و

     

     

    «سماع» چنگ تأمل کنم نه «وعظ خطیب»

     

     

     

    به «اختیار» ندارد سر سفر سعدی

     

     

    ستم غریب نباشد زر و زگارعجیب- غزلیات ص ۶۸۳

     

     

    اواز «دیار به وحشت کشیده» «ملول» گشته بود و میافزود :

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    دلم از محبت شیراز بکلی گرفت
    و وقت آنست که پرسی خبر از بغدادم
    سعدیا «حب وطن» گریه حدیثی است صحیح نتوان مرد به سختی که من اینجا زادم

    در اینجا از «حب وطن» و «وطن» مراد معنی عرفانی آن و «جهان شمولی عارفانه» نیز مستفاد می گردد. اگر این بیت ها را بشکافانیم انگیزه سفر سعدی را در دلایل زیر می یابیم:
    ۱- شیراز با حمله خوارزمشاهیان متشنج گشته بود. ۲- سعدی با دلی دردمند از آزار رقیبان و در عین حال با سختی از دل کندن از شیراز، خانواده و یاران حقیقی، راهی سفر گشته است.
    ۳- رقیبان او را از راهی که به تازگی در پیش گرفته بود سرزنش می کردند. او «سماع چنگ»، را «تأمل» می کرد نه «وعظ خطیب» را. آن چنانکه هنگامی که به شاگردی ابن جوزی پذیرفته شد. استاد، مانند پدر او را از «سماع» منع کرد.- گلستان، ص ۸۰ و ۸۱۴-۴- او را برای گرفتن پاسخ به پرسش های علمی و در ضمن عارفانه خود، در ابتدای کار، بغداد، یکی از مهمترین کانون های معرفت جهان را برگزیده بود و بدان سو می رفت. ۵- هر چند پدرش او را به سعد بن زنگی سپرده بود معهذا احتمالاً از سوئی واسطه ها و دوستان آن مقدار لطف و مرحمت نداشتند که در زمان فقدان او سعدی را به جلو برانند و از سوئی دیگر گرفتاری های فرنانروا افزون گشته بوده است.
    گذشته از دلایلی که در غزل بالا ذکر گردید انگیزه سعدی برای دست یازیدن به سفری چنین دراز و پر ماجرا از این قرار است : مهمترین انگیزه وی «حقیقت جویی» و راهیابی به «نیکبختی» بوده که در سراسر گفته ها و سرود هایش این هدف به روشنی نمایان است او بدنبال «پیرهای راز یافته» و «مردان به کرامت رسیده» بوده آنان را شهر به شهر می یافته و نزد شان اسرار عرفان و حقیقت هستی و نیستی را فرا می گرفته است. این گونه فواید سفر بسیار است. از نزهت خاطر … و دیدن عجایب و شنیدن غرایب و تفرج بلدان و مجاورت خلّال و تحصیل جاه و ادب … و معرفت یاران و تجربت روزگاران چنانکه سالکان طریقت گفته اند:

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    تا بدّکان و خانه در گـردی هرگـز ای خـام آدمـی نشـوی
    برو انـدر جهان تفـرّج کن پیش از آن روز کز جهان بروی- گلستان ص ۱۱۳

    زیرا سالکان، سفر را جزء لوازم کار طریقت می دانستند و عالمان آن را از لوازم اکتشافات.
    وجوه گوناگون فرهنگی و تمدنی، او را سرزمین های شگفت رهنمون می گشت. عراق عرب (بین النهرین) و نوار شرقی دریای مدیترانه، از روم و شام تا مغرب، محل تلاقی فرهنگ های شرق و غرب از هزاره های پیش بود. که این اندیشه ها، چه لاهوتی و چه ناسوتی، طّی قرون و اعصار در هم تنیده شده وجوهره ای از زندگی های متمدن و پیشرفته را فراهم آورده بود. سعدی در جستجوی این جوهره و ساختن دنیائی نوین که بیشترین والائی را در خود جای دهد. به این در و آن در می زد. او با طبع سرکش استعداد نبوغ آمیز و پویای خویش و برای توسعه افق دید خود، شیراز را با همه بزرگی اش، کوچک می یافت.
    «سفر کنی و لطایف ز بحر و کان آری»- غزلیات، ص ۶۳۳
    سعدی تقریباً سراسر جهان اسلام را که مهد تمدن و فرهنگ زمان وی بوده در نور دیده است او مربعی را طی کرده که از اقصای غرب این جهان، یعنی سرزمین مغرب بزرگ به اقصای شرق آن یعنی کاشمر می رسد. آن گاه از شمال به جنوب در جانب شرق مرز ختارا به هند متصل می سازد و در جانب غرب سرزمین مغرب را به حجاز می پیوندد و در جنوب هند را به حجاز. او همه کانون های مهم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این منطقه بسیار وسیع، یعنی اصفهان، تبریز، توس، نیشابور، قهستان، بلخ، قونیه، دمشق حلب، بیت المقدس،بغداد، بعده، حله، مکه، مدینه و کیش و ضعا را پیموده است. که بر تارک همه کانونها، تبریز، اصفهان، بغداد، دمشق می درخشیدند. او با اکثر بزرگان دین و دانش و عرفان پی برده و گویی خود جوهره ای از همه این اندیشه ها گردیده است. در بیت المقدس و چندمین بار در مکه با ریاضت های شدید و پی گیر به معرفت صوفیانه-عارفانه و فلسفی خویش و اصل گشته. آنچه را که در جستجویش بوده یافته است. آنگاه این توشه بی نظیر را با خود بمنزله ره آورد برای شیراز و شیرازیان به ارمغان آورده همه را یکجا در گلستان و بوستان مواعظ و بقیه آثارش فشرده کرده و از طریق شیراز از این «خطه پاک» آنها را انتشار داده یا بهتر گفته شود این خورشید که در «خاک شیراز» به تلألو درآمده انوار و شعشعه خود را به شعاع سراسر گیتی پراکنده است او با چشم تیزبین ذزه بینی خویش، دانه های گوهر ذهن بشری را برداشته در کنار هم نهاده و جواهری بی دلیل ساخته است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    اندیشه های سیاسی سعدی
    اندیشه های سعدی را چون در زد همه عارفان و اندیشمندان، می توان به دو بخش تقسیم کرد:
    ۱- اندیشه های معنوی ۲- اندیشه های عملی که این دو از یکدیگر جدا هستند و هم تفکیک ناپذیر هم بستگی به چگونگی بکارگیری و بهره وری از آن. سعدی با نبوغ ذاتی، هوش سرشار و درایت بسیار، به منظور پیشبرد هدف های آرمانی خود ار هر دو اندیشه سود جسته و هر یک را در جای مناسب آن بکار انداخته است. او با «رسالتی» که خود به منظور آرامش بخشیدن به مردم و ایجاد جامعه و جوی سازگار برای یک زندگی بایسته و خوش، پای در عرصه شیراز نهاد. او می خواست اگر نمی تواند «انسان کامل» بسازد لااقل انسان را به سمت «کمال» سوق دهد. این آرمان او بود و برای رسیدن به آن در درازی زندگی نزدیک به یک قرنی خود، از هیچ کوششی دریغ نورزید.
    اگر در گفته های تربیتی وی گاه تعارض و تضاد می بینیم بهمین دلیل است که همه جا و همه وقت نمی توانست بگونه کامل نحوه زندگی لاهوتی را با زندگی ناسوتی پیوند دهد. مقدار اختلاط و امتزاج این دو در شرایط گوناگون و در طبایع گوناگون تفاوت داشت او در میانه بود که با درویشی و سلوک نمی توان فرمانروائی کرد. اگر «عفو و قناعت» از اصول درویشی است «داد و دهش» اصول فرمانروائی تعریف داد یا «عدالت» آن است که هر چیزی بجای قرار گیرد. گاه مجازات های سخت لازم است و گاه عفو. گاه دهش لازم است و گاه صرفه جوئی، گاه جنگ لازم است گاه صلح، که هر یک می بایست در مقام و در موقع خود صورت گیرد. از این جهت است که هرگاه سعدی عارفانه پند می دهد، اغماض، مدارا و درویش مسلکی پیشه می کند و هرگاه سیاستمدارانه اندرز می گوید آمرانه و قاطعانه است نه از خطر می هراساند و نه از شدت عمل. دانایی و هوشیاری و عدالت را به فرمانروا و دیوانسالار و فرمانده توصیه می کند. او که اغلب موارد از «عدالت» سخن می گوید؛ در مواقع خاص و استثنایی به این گروه چنین توصیه می کند:
    جفـا پیشگان را بـده سر بـه باد ستم بر ستم پیشه عدل است و داد
    او بدرستی «فرد» را فدای «جمع و خلق» می کند خلاصه آنکه در زندگی عارفانه (عشق) را و در زندگی سیاسی (خرد) را توصیه می نماید و بر آن پافشاری می کند. او پیرو آن مکتب نیست که با تصوف خالص بشود فرمانروائی کند. زیرا صوفیان، خاطی را نیز می بخشند؛ درحالی که فرانروا را در همه موارد نمی تواند چنین کند. عارفان قانع اند؛ در حالی که فرمانروا در موارد خاص باید از قناعت بگذرد. عارفان صلح جویند؛ در حالی که فرمانروایان در موقع لزوم باید جنگ کنند نمونه این مشرب و مسلک، داعیاناسماعیلیه اند که هم عارف اند و هم حکیم و هم فرمانروا. اگر بپرسیم که سعدی در سفرهای خود بخصوص به قهستان و در دیدار با اسماعیلیان، بخصوص با نزای قهقهستانی که خود داعی بوده تا چه حد تحت تاثیر این مشرب قرار گرفته است؟ خلاصه آنکه در نزد سعدی تنها در یک جا عرفان و حکومت و یا بهتر گفته شود زمین و آسمان با یکدیگر پیوند ناگسستنی می خورند و آن در مورد «خدمت به خلق» و کوشیدن در راه آسایش خلق است.
    و برای هر دو گروه و با هر دو اندیشه این توصیه را دارد: «که اگر خار کاری، سمن ندروی»- بوستان ص ۲۷۶، ۲۷۷
    او در مواقع لزوم در جای خود فرمانروایان را به گذشت و صوفی مسلکی نیز سوق می دهد و از این روست که می بینیم در اثر پندهای وی و البته جوّ زمان، اغلب به اتفاق حاکمان عهد سعدی هم صوفی منش اند و هم شریعت پناه، چنانکه سعدی خود چنین است. او در کار آن است که «حاکم حکیم» بپرورد.
    مشرب فلسفی-عرفانی سعدی :
    اگر میرم امروز در کوی دوست قیامت زنم خیمه پهلوی دوست
    مده تا توانی درین جنگ پشت که زنده است سعدی که عشقش بکشت
    یکی از معاصران سعدی گفته است : او از «افاضل صوفیه»- عیسی بن خبیر شیرازی، تذکره هزار مزار- ترجمه شد الازار، ص ۴۷۷ بود و بعدها گفته اند شیخ سعدی در مسلک افاضل صوفیه انتظام داشت . از علوم ظاهری و باطنی بهره ور بود- خواند میر، همان کتاب، ج۲، ص ۵۶۴
    سعدی صاحب مکتبی خاص بود و در کار آن که با رسالتی که خوداحساس می کرد، در آن دنیای آشوب زده طریقه ای را عرضه دارد همخوان با غرایز، احساسات و عقلانیت بشری تا از همه این امکانات خدا داده سود جوید به انسان سازی بپردازد. او سفرهای دور و دراز تؤام با مجاهدت های خستگی ناپذیر را به همین منظور انجام داده بود تا بازگردد.
    و اوّل به شیرازی ها و پس به همه انسان ها ارمغانی خوش و تازه تقدیم دارد. سعدی مکتبی فلسفی – عرفانی را عرضه می دارد که بر اصل توازن و تعادل بین روح و جسم «استوار» استوار است و این اصل برقرار نمی گردد مگر با نیروی سحرانگیز «عشق زیبایی و هنجار» بر عکس اغلب عرفا و صوفیان که «جسم» را فدای «روح» می کنند، او ارزش این دو را نیز برابر می داند و یکی را بر دیگری ارجحیت نمی بخشد. بدین معنی که جسم را که عارفان «نردبان» روح می دانند. او چنان نیرومند و با ارزش قلمدادش می کند که توان و ظرفیت بالا روندگی بسیار داشته باشد زیرا اگر پلکان این نردبان قوی نباشد. روح نیز سیری بالا رونده نخواهد یافت. از دید سعدی ورزش جسم و ورزش روح هر دو، به گونه توأمان ضروری است؛ به طبع آن زندگی زمینی و آسمانی از یکدیگر تفکیک ناپذیرند. او از «خرد» و «عشق» به مثابه دو بال یک رنده و یا دو اسب یک عرابه یاری می گیرد تا انسان به وسیله آن دو بال در آسمان به پرواز در آید و به وسیله آن دو اسب در عرصه زندگی به جولان در می آید. در کتاب (اخلاق ناصری) خواجه نصیر الدین طوسی درباره «حکمت» چنین می خوانیم «حکمت در عرف اهل معرفت عبادت بود از دانستن چیزها، چنانکه باشد و قیام نمودن به کاری چنانکه باید، بعد استطاعت نفس تا انسانی به کمال که متوجه آن است، برسد»- خواجه نصیر الدین طوسی، اخلاق ناصری، تصحیح مجتبی مینوی، علیرضا حیدری، انتشارات شرکت افست، چاپ دوم، تهران۱۳۶۰، ص۳۷
    این تعریف حکیمانه را در زندگی سعدی و راهنمایی های او به وضوح می بینیم سعدی می نویسد : «مهمتر چیزها» «شناخت خود» است. خداوند انسان را «اشرف مخلوقات» آفریده پس «خویش شناسی نردبان بام معرفت الهی است»- رسائل نثر، ص ۹۰۱
    گر کیمیای دولت جاویدان آرزوست بشناس قدر خویش که گوگرد احمری
    و

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [سه شنبه 1400-01-24] [ 10:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین هوش چند گانه و تفکر انتقادی مدیران دانشگاههای آزاد اسلامی استان اردبیل- قسمت ۸ ...

    آواز خواندن ، سوت زدن، نواختن آلات موسیقی، تشخیص الگوهای آهنگین، آهنگ سازی، به یاد آوردن ملودی ها، درک ساختار و ریتم موسیقی
    شغل های مناسب برای آنها عبارتند از :
    موسیقی دان، خواننده، آهنگساز

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

     

    هوش درون فردی

    یعنی توانایی ارتباط برقرار کردن و فهم دیگران. این یادگیرنده‌ها سعی می‌کنند چیزها را از نقطه نظر آدمهای دیگر ببینند تا بفهمند آنها چگونه می‌اندیشند و احساس می‌کنند. آنها معمولا توانایی خارق العاده‌ای در درک احساسات، مقاصد و انگیزه‌ها دارند. آنها سازمان دهند ه های خیلی خوبی هستند، هرچند بعضی وقت‌ها به دخالت متوسل می‌شوند. آنها معمولا سعی می‌کنند که در گروه آرامش را برقرار کنند و همکاری را تشویق کنند. آنها هم از مهارت های کلامی (مانند حرف زدن) و هم مهارت های غیرکلامی (مانند تماس چشمی، زبان بدن) استفاده می‌کنند تا کانال های ارتباطی با دیگران برقرار کنند.
    مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:
    دیدن مسائل از نقطه نظر دیگران (نقطه نظر دوگانه)، گوش کردن، همدلی، درک خلق و احساسات دیگران، مشورت، همکاری با گروه، توجه به خلق و خو ، انگیزه‌ها و نیت های مردم، رابطه برقرار کردن چه از طریق کلامی چه غیر کلامی، اعتماد سازی، حل و فصل آرام درگیری ها، برقراری روابط مثبت با دیگر مردم
    شغل های مناسب برای آنها عبارتند از :
    مشاور، فروشنده، سیاست مدار، تاجر

     

     

    هوش برون فردی (فرا فردی)

    این هوش یعنی توانایی درک خود و آگاه بودن از حالت درونی خود. این یادگیرنده‌ها سعی می‌کنند احساسات درونی، رویاها، روابط با دیگران و نقاط ضعف و قوت خود را درک کنند.
    مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:
    تشخیص نقاط ضعف و قوت خود، درک و بررسی خود، آگاهی از احساسات درونی، تمایلات و رویاها،ارزیابی الگوهای فکری خود، باخود استدلال و فکر کردن ، درک نقش خود در روابط با دیگران مسیرهای شغلی ممکن برای آنها عبارتند از: پژوهشگر، نظریه پرداز، فیلسوف
    ۲-۲-بخش دوم
    تفکر انتقادی
    ۲-۲-۱-مقدمه
    تفکر گستره وسیعی از فعالیتهای ذهنی را دربرمی‌گیرد. هنگامی که تصمیم می‌گیریم چیزهایی را از بقالی بخریم یا برنامه‌ای برای تعطیلات خود تنظیم کنیم و یا درباره یک دوست بیمار دلواپس شویم. در همه این موارد سرگرم تفکر هستیم و انواعی از افکاردر ذهن ما جریان دارند. در واقع افکار انسان اشاره به این توانایی انسان دارد که ما می‌توانیم اشیا افراد و وقایع را در غیاب آنها تجسم و بازتابی کنیم و حتی تغییراتی در آنها اعمال کنیم.
    یکی از ویژگی های اساسی انسان آگاهی از رفتار خود و برخورداری از نیروی تفکر[۳۷] است . به عبارت دیگر انسان می تواند از رفتار خود اگاه باشد و در برخورد با مسائل و امور متفاوت از نیروی تفکر خود استفاده کند (شریعتمداری، ۱۳۷۹ ). اگر چه علاقه به توسعۀ توانایی های تفکر انتقادی[۳۸] در محافل آموزشی پدیده ای جدید نیست و منشاء چنین علاقه ای به مکتب افلاطون برمی گردد (مایرز، ترجمۀ ابیلی، ۱۳۸۶ ). از آنجا که تفکر انتقادی این کار را برای فرد ممکن می سازد تا حقیقت را در میان به هم ریختگی حوادث و اطلاعاتی جستجو کند که همه روزه وی ، را احاطه می کند و به هدفش که رسیدن به
    کا مل ترین درک ممکن است، دست یابد (جانسون[۳۹]،۲۰۰۲، ۳). متأسفانه علی رغم تأکید و توجه به مسالۀ تفکر در اهداف نظامهای آموزشی و ادعاهای مسئولان، متصدیان و مجریان آمو زشی، در عمل برای تشویق دانش آموزان در جهت تفکر و به ویژه به کارگیری تفکر انتقادی اراده و انگیزۀ کافی وجود ندارد . معلمان نیز با وجود اظهاراتی که حاکی از پذیرفتن این فرض است که تفکر انتقادی راه را برای آموزش بیشتر و بهتری هموار می کند، همواره با شیوه های قالبی و حذف حقایق و ایجاد محیط خشک انضباطی، زمینه را برای حفظ کردن اطلاعات درسی فراهم می کنند. آنان این نکته را فراموش کرده اند که حفظ کردن مطالب و انباشتن ذهن دانش آموز از اطلاعات مرتبط و نامرتبط با زندگی واقعی سبب به هدر رفتن هزینه ها، امکانات و قابلیت های افراد می شود. برای آنکه نسلی پویا و تلاشگر داشته باشیم، باید شیوه های قضاوت دربارۀ جامعه و تفکر در مورد زندگی خویش و دیگران را بیاموزند(شعبانی، ۱۳۸۱).
    دانشگاه امروز متاسفانه به دلیل پیشرفت های علوم و فنون و براساس بعضی از رویکردهای روان شناختی، توجه خود را بیشتر به انتقال اطلاعات و حقایق معطوف کرده و از تربیت انسان های متفکر و خلاق فاصله گرفته اند (شعبانی، ۱۳۸۲ )، اما خوشبختانه در سال های اخیر روانشناسان پرورشی و دیگر صاحب نظران از تأکید زیاد دانشگاه بر انتقال دانش و اطلاعات به دانش آموزان انتقاد کرده و معلمان را بیشتر به پرورش مهارت های اندیشیدن و تفکر در یاد گیرندگان سفارش کرده اند.
    با وجود این واقعیت ها ما شاهد تبلیغات و ادعاهای غیرواقعی هستیم مبنی بر اینکه در آموزشها به تفکر انتقادی توجه می شود، در حالی که عملاً تفکر انتقادی به دانش آموزان که برخی از آنان معلمان آینده هستند ، آموزش داده نمی شود. آنان هیچ درکی از مراحل آن ندارند و این چیزی نیست که توسعۀ واقع بینانۀ تفکر انتقادی مستلزم آن باشد . ما هرگز باور نکرده ایم که تفکر انتقادی در حال از میان رفتن است تا ضرورت تدریس تفکر انتقادی در کلاسهای درس را بپذیریم )پاول و الدر[۴۰] ، ۲۰۰۰ ). واقعیت این است که در عصر کنونی کتاب های درسی قبل از چاپ شدن کهنه می شوند و بیشتر مشاغل، سریعاً تغییر می کنند، پس وقت آن رسیده است که تعلیم و تربیت نیز شرایطی دیگر پیدا کند و به پرورش تفکر انتقا دی در افراد به منزله یکی از هدفهای اصلی تعلیم و تربیت بیشتر توجه شود . در فرایند آموزش می بایست ضمن تقویت روحیۀ انتقاد پذیری در معلمان و زمینۀ بررسی و تحقیق را در شاگردان به وجود آورد (مایرز، ترجمۀ ابیلی۱۳۸۳،) چون موفقیت هر نظامی به توانایی افراد در تحلیل و تصمیم گیری متفکرانه بستگی دارد (شعبانی،۱۳۸۲ )و آموزش و پرورش هر کشور نباید از این امر مهم غافل بماند.
    ۲-۲-۲-اهمیت افکار انسان
    افکار انسان اهمیت بسزایی در زندگی او خواهد داشت. در واقع همانگونه که قدرت تفکر با وجود منحصر به فرد خود در انسان ، انسان را از سایر موجودات متمایز می‌سازد تاثیرات عمیقی نیز روی زندگی او خواهد گذاشت. بر این اساس چگونگی افکار انسان ، چگونه درگیر شدن در افکار خود ، چگونگی سازمان دهی آنها و غلبه انواع خاصی از افکار بر ذهن فرد مورد توجه روانشناسان است.
    ۲-۲-۳-انوع افکار انسان
    در یک طبقه بندی بسیار ساده افکار انسان در دو مقوله مثبت و منفی دسته بندی می‌شود. این نوع از دسته بندی بسیار مورد توجه روانشناسان مشاوره و بویژه مشاورانی است که دیدگاه شناختی دارند. این دسته بندی دو نوع افکار مثبت و منفی در انسان شناسایی می‌شود و اعتقاد بر این است که غلبه هر یک از آنها بر ذهن فرد شیوه زندگی او را در حدی وسیع نشان می‌دهد. بطوری که همین افکار ساده به راحتی ممکن است موجب تفاوت سبک زندگی فرد با سایرین ، یا با خود او در مراحل مختلف شود.

     

     

    افکار مثبت انسان

    بر اساس این دسته بندی افکار مثبت آن دسته از افکاری را شامل می‌شود که تاثیرات مفیدی بر ذهن و رفتار فرد به جای می‌گذارند، هدایت کننده هستند و اغلب موجبات زندگی دلپذیر را فراهم می‌سازند. افرادی که دارای چنین افکاری هستند کمتر در دام استرس و فشار روانی گرفتار می‌شوند و یا حداقل به راحتی خود را می‌توانند از چنین شرائطی رها کنند. این افراد اعتماد به نفس بالاتری دارند، دید خوبی نسبت به خود دارند و بطور کلی افکار آنها حول و حوش خوب بودن ، سالم بودن و واقع بین بودن دور می‌زنند.
    نمونه‌ای از افکار مثبت

     

     

    من در موارد مختلف پیروز بوده‌ام هر چند شکستهایی نیز داشته‌ام.

    من فرد کارآیی هستم.

    لازم نیست همه مثل هم باشند.

    بعضی افراد دروغ می‌گویند.

     

    افکار منفی انسان

    افکار منفی تحریک کننده هیجانات منفی در انسان هستند. که اغلب در اثر وقایع بیرونی که بار منفی دارند برای افراد ناراحت کننده هستند راه اندازی می‌شوند. این افکار چسبندگی فوق‌العاده‌ای در ذهن انسان دارند و درگیری و مشغله شدیدی برای صاحب خود ایجاد می‌کنند. افتادن در چرخه این افکار و عدم تلاش برای خارج شدن از این چرخه اغلب مشکلات جدی روانی را ممکن است به بار آورد. روانشناسان شناختی معتقدند اغلب اضطرابها و افسردگیها ، اختلالات ارتباطی ، مشکلات زناشویی و انواع مسائل دیگر از زندگی فرد ناشی از غلبه افکار منفی بر ذهن فرد است. بر این اساس هدف آنها گسترش حوزه و قلمرو افکار مثبت و به عبارتی مثبت اندیشی در افراد است.
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    نمونه‌ای از افکار منفی

     

     

    من همیشه شکست می‌خورم.

    دیگران نیز باید مثل من باشند.

    هیچ کس نباید دروغ بگوید.

    من فرد به درد بخوری نیستم.

    ۲-۲-۴-افکار هدفمند در مقابل افکار بی‌هدف
    افکار انسان را از لحاظ اینکه از یک هدف یا اهداف ویژه‌ای پیروی می‌کنند یا نه نیز می‌توان دسته بندی کرد. افکار هدفمند آن دسته از افکاری هستند که بر اساس اهداف ویژه‌ای سازمان می‌یابند. و فرد با در نظر گرفتن آن اهداف ، افکار خود را نیز سازمان می‌دهد. بطوری که می‌تواند به صورت گام به گام به تهیه مراحلی بپردازد که موجب رسیدن او به اهدافش می‌شود. مثل افکار مربوط به حل یک مساله ریاضی یا افکار مربوط به برنامه ریزی درسی.
    برعکس افکار بی‌هدف ، بدون برنامه و بدون هدف ویژه‌ای ذهن فرد را درگیر می‌سازند خیالبافیها از جمله این دسته افکار هستند. که برنامه و سازمان مشخصی ندارند و ممکن است با یک عامل و محرک ساده را راه اندازی شوند و به حوزه‌های مختلف وارد شوند و سرانجام فرد به خاطر نیاورد که از کجا به این نقطه فعلی از افکار رسیده است. از شاخه به شاخه دیگر پریدن معمولا ویژگی این دسته از افکار است. هر چند جلوگیری وضع کامل این دسته از افکار وجود ندارد. اما از آنجا که اغلب در کارهای فکری فرد موجب ایجاد مشکل می‌شود و غالبا تمرکز فرد را به هم می‌ریزند لازم است با انواع تمرینات فکری تحت کنترل فرد قرار بگیرند.
    ۲-۲-۵-عوامل بستر ساز تفکر
    الف) دانش
    اگر فرد درباره چیزی که میخواهد بیاندیشد ادارک یا دانشی نداشته باشد قادر به تفکر و تجزیه و تحلیل آن موضوع نخواهد بود و همین دلیل درباره هر موضوعی که میخواهیم در کلاس از این روش استفاده کنیم باید دانش آموزان راجع به آن اطلاعاتی داشته باشند و در غیر این صورت لازم است این اطلاعات یا منابع و راه های کسب آنها را به شاگردان بگوییم و با آنها آشنا کنیم.
    ب) منش
    باید دانش آموزان کم کم به این روحیه و دید برسند که باید با تردید منطقی به مسائل نگاه کنند و درباره هر موضوعی بدون تعصب و گرایش خاص عمل کنند.
    ج) اقتدار
    گرایش انتقادی معمولاً مورد توجه یا پذیرش قرار نمی گیرد متفکران منتقد اهل مباحثه و پر سر و صدا هستند آنان در واقع ماشین جامعه را به هر کجا در می آورند و به سختی می توانند بین خطوط کاوشگری و خطر کردن گام بردارند.
    در کلاس درس هم باید بر ای شاگردان این اطمینان حاصل شده باشد که اگر مطلبی را بر خلاف نظر معلم یا کلاس ابراز داشتند و از آن حمایت کردند مشکلی برای آنان بوجود نمی آید و در بحث همه شاگردان به صورت منطقی به ارائه نظرها و دیدگاه های خود می پردازند و کسی به خاطر عقیده یا تعدادی مورد ملامت قرار نمی گیرد و کم کم شاگردان به این سطح برسند که اگر در جمعی نظری مخالف آنها داشتند ابراز کنند و با دلیل از آن دفاع کنند (شعبانی۱۳۸۱).
    تفکر تجسمی
    ما در نوعی از تفکر خود با زبان کلمات و مفاهیم سروکار داریم به عبارتی با کنار هم قرار دادن کلمات و عبارات در ذهن فکر می‌کنیم. در واقع یک نوع تکلم که به صورت ذهنی انجام می‌دهیم ولی جملات را به زبان نمی‌آوریم. در کنار این شیوه تفکر ، تفکر تجسمی یا دیداری قرار می‌گیرد. که در این تفکر ما از عبارات و جملات و شیوه‌های زبانی برای تفکر استفاده نمی‌کنیم. بلکه تصاویر و صورتهای ذهنی هستند که در ذهن ما نقش می‌بندند و به ما کمک می‌کنند در ارتباط با موضوع مورد نظر فکر کنیم.
    به عنوان مثال از شما خواسته می‌شود ویژگیهای ظاهری معلم خود را توضیح دهید. برای اینکار شما چهره او را در ذهن خود مجسم می‌کنید به ویژگیهای او توجه می‌کنید و سپس آنها را توضیح می‌دهید. در واقع در طول وارسی ویژگیهای ظاهری او در ذهنتان ، شما مشغول تفکر تجسمی بوده‌اید. علاوه بر این شما می‌توانید تغییراتی روی این تصاویر ایجاد کنید و مجددا آنها را در ذهن خود وارسی کنید. مثلا تفکر در مورد اینکه اگر شما یک لباس نظامی به تن کنید چه شکلی می‌شوید. با این تفکر شما خود را در لباس نظامی و در ذهن خود تصور می‌کنید و آن تصویر را وارسی می‌کنید.
    تفکر تجسمی پیچیده
    دوست خود را تصور کنید که در سن هفتاد سالگی است، چهره او چه تغییراتی پیدا کرده است؟ کودکی پیر مرد همسایه را در ذهن مجسم کنید، حالت صورت او چگونه بوده است؟ یک خانه روستایی را تصور کنید. آبشار نیاگارا را در ذهن مجسم کنید. همه اینها مثالهایی از تفکر تجسمی هستند اما معمولا و همیشه تفکر تجسمی اینقدر ساده و ثابت نیستند. همه تصوراتی که شما در این نمونه‌ها داشتید تصاویری ساده و ثابت بودند.
    تفکر تجسمی ممکن است پیچیده‌تر از این نیز اتفاق بیافتد. مثلا زمانی که شما می‌خواهید در ذهن خود تغییراتی در نقشه ساختمانی محل سکونت خود اعمال کنید. به صورت تجسمی تصویر محل سکونت فعلی را به تصویری که مورد نظر شماست تغییر می‌دهید. اجزا را بررسی می کنید و تغییرات لازم را می‌دهید. یا فرض کنید وقتی می‌خواهید مسیر حرکت خود را از محل فعلی خود تا مقصد خود در آن سوی شهر معین کنید. زمانی که در ذهن خود خیابانهای طول مسیر خود را تجسم می‌کنید تفکر تجسمی شما پیچیده‌تر از زمانی است که چهره معلم خود را در ذهن وارسی می‌کنید.
    تفاوتهای فردی در تفکر تجسمی
    معمولا تصاویری که ما در ذهن خود ایجاد می‌کنیم تصاویری چندان روشن و واضح نیستند. در طول تفکر تجسمی شاید تصورات مورد استفاده به اندازه واقعیت روشن و واضح نباشند و حتی گنگ باشند. اما برخی افراد وجود دارند که تصورات بسیار روشنی در ذهن خود می‌توانند داشته باشند. بطوری که با حفظ یک تصویر در ذهن خود می‌توانند تغییرات واضحتری روی آن اعمال کنند، اجزای آن را به دقت وارسی کنند و پاسخهای مفیدی درباره تصویر ارائه کنند. هر چند این پدیده با عنوان تصویر سازی ذهنی روشن بیشتر در مباحث مربوط به حافظه مربوط می‌شود. اما از آنجا که اندوخته‌های تصویری حافظه در فرایند تفکر تجسمی اهمیت دارند در بحث تفکر تجسمی نیز حائز اهمیت هستند. این پدیده بسیار نادر است.
    مطالعات انجام شده با کودکان نشان می‌دهند که تصاویر ذهنی دیداری که جزئیات روشن داشته باشند و بیش از نیم دقیقه پایدار بمانند تنها در ۵ درصد کودکان دیده می‌شود. شواهد موجود حاکی از این است که پس از سنین نوجوانی تعداد افرادی که از چنین استعدادی برخوردارند حتی از رقم شده نیز کمتر است. هر چند تعداد افرادی که دارای قدرت تصویر سازی ذهنی روشن هستند بسیار نادر است. اما اغلب افراد و به عبارتی کلیه افراد از تفکر تجسمی استفاده می‌کنند که با فعالیتهای روزمره زندگی ، اهداف ، برنامه‌ها و فعالیتهای آنها ارتباط نزدیک دارد.
    کاربرد تفکر تجسمی
    مطالب زیادی ارائه شده است که حکایت از این دارد که هنرمندان و نویسندگان شاهکارهای خود را معمولا با کاربرد تفکر تجسمی خلق کرده‌اند. هر چند شواهدی که این مطالب را مورد تائید قرار دهد در دسترس نیست. اما به هر حال روشن است که نقاش تصویر دلخواه خود را برای طراحی ابتدا در ذهن خود مجسم می‌کند، یک نویسنده وقایع داستان خود در ذهن مجسم می‌کند و ویژگی شخصیتها را بر اساس تصاویر ذهنی که خلق می‌کند توصیف می‌کند. جالب اینجاست که تفکر تجسمی در رشته‌هایی مثل ریاضیات و فیزیک نیز کارآمدی داشته است.
    برای مثال انیشتین گفته است وی بندرت در قالب کلمات می‌اندیشید بلکه به جای آن مفاهیم نظری خود را کم و بیش به شکل صورتهای ذهنی روشنی که به دلخواه قابل بازآفرینی و هم‌آمیزی بودند و شکل می‌داد در این مورد مشهورترین مورد از رشته شیمی می‌توان فردریک کوله را نام برد که می‌خواست ساختمان مولکولی بنزین را مشخص کند. شبی درخواب دید که یک پیکری بیجان و مارگونه ناگهان به خود پیچیده و به صورت یک حلقه بسته در‌آمد دم خود را نیش زد. معلوم شد که ساختمان بنزین چیزی شبیه مار است. یک صورت ذهنی برخاسته از رویا راه حل مهم را بدست آورد. در میان نویسندگان نیز به عنوان یک نمونه جون دیدئون داستان نویس مشهور می‌‌گوید که داستانهایش از صورتهای ذهنی دیداری بر می‌خیزند.
    ۲-۲-۶-فکر نقاد
    تفکر طریقی برای معنادار کردن رابطه های میان رخدادها، مفاهیم، اصول و اشیاء است و تفکر انتقادی هم اندیشیدن درباره شیوه ی تفکر خود است، به تعبیری، مهارت تحلیل عینی اطلاعات و تجارب را تفکر انتقادی معرفی کرده اند. در تفکر انتقادی عوامل موثر بر رفتارها و نگرش ها ابتدا مشخص شده و مورد ارزشیابی قرار می گیرد و سعی میشود از مهارت های تفکر، بالاترین استفاده مفید صورت گیرد. در مجموع این نوع تفکر، بهره گیری از راهبردها و مهارت های شناختی به منظور بالا بردن بازده مطلوب رفتارها است. واجدین این نوع تفکر دارای شفافیت مواضع، تصحیح نگرش ها و کاهش فشار ناشی از تعارضات و باورهای تحمیلی هستند. به قول معروف افراد دارای تفکر انتقادی حتی فضای لابلای کلمات را می فهمند و فضای خالی بین خطوط نیز برای آنها تعریف و مفهوم خاصی دارد. تفکر انتقادی را می‌توان مهارت تحلیل عینی اطلاعات و تجارب دانست. ارتباط تفکر انتقادی و بهداشت روان در آن است که تشخیص و ارزشیابی عوامل موثر بر رفتار و نگرش ها با این ویژگی ذهنی تسهیل می شود. فردی که دارای مهارت تفکر انتقادی است، می تواند آنچه را به او ارائه یا تحمیل می شود، بدون بررسی دقیق، نپذیرد. برای مثال، ارزش ها، تعاملات اجتماعی و رسانه ها، بخشی از واقعیت های زندگی فرد است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    تحلیل این عوامل به شفافیت مواضع و تصحیح نگرش های وی کمک خواهد کرد. در نتیجه، فشار ناشی از تعارضات و باورهای خام و تحمیلی کاهش می یابد و بهداشت روانی شخص کمتر در معرض آسیب های جدی قرار می گیرد. آنچه غالبا مانع تفکر انتقادی می شود، نوعی بی مهارتی در تصور مسئله در «بیرون از خویش» است. مفهومی که به آن «مسئله مداری» در مقابل «خودمداری» می گویند. خودمداری، همواره در حکم یک مانع بزرگ ذهنی، انسان را از حل مشکلات خود به طریق عینی باز داشته است. در مقابل، مسئله مداری، موجب خارج شدن از خود و توجه به «خود مشکل»می شود. انسانی که دارای تفکر انتقادی است، راه حل ها را یکی پس از دیگری می آزماید. در این حالت، پاسخ های او القایی، ذهنی، عاطفی و بی اساس نیست و از متن واقعیت بر می خیزد. آمیختن خصلت ها، امیال و احساسات با مسئله، به اتخاذ مواضع یک سونگر و پیش داوریهای کم و بیش ناقص و نارسا می انجامد. مطالعات دقیق ژان پیاژه ، روانشناس سوئیسی، نشان می دهد که مشکل عمده ی کودکان در مورد واقعیت، همین خودمحوری است. به باور او، در یک روند بهنجار تحولی، انتظار می رود که فرد، از خودمحوری خارج گردد و به مسئله مداری برسد. اما متأسفانه، موانع این تحول، فراوان است و نقایص تربیتی، آموزشی و … موجب می شود که او نتواند یک مسئله یا مشکل را خارج از خود و «فی نفسه» مورد بررسی و ارزشیابی قرار دهد. روشن است که نظام تربیتی مطلوب، همواره تفکر انتقادی را ارج می نهد و با تقدیر و تقویت آن، ظهور و مداومت این نوع تفکر را تضمین می کند.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر ارزش درک شده بر پیشبرد فروش در نمایندگان فروش محصولات شرکت صبا باتری در شهر تهران با استفاده از مدل لاپیر- قسمت ۱۰ ...

    تبلیغات دهان به دهان: یکی از ابزارهای رایج بازاریابی و تبلیغات که اثر بخشی آن در بازاریابی خدمات نیز به چشم می خورد ، بازاریابی دهان به دهان می باشد که به صورت زیر تعریف می شود : ” فعالیتی که در آن مصرف کننده اطلاعات بازاریابی مربوط به محصولات و خدمات را به مصرف کننده دیگری منتقل می کند” و یا ” تلاش سازمان در جهت تشویق ، تسهیل و گسترش ارتباطات بازاریابی در میان مصرف کنندگان” (منصوریان، ۱۳۹۳).
    تمایل به جستجوی محصول جایگزین: هر تصمیم و تکنیکی که جایگزینهای قابل انتخاب توسط مشتری را محدود کرده یا اساساً حفظ کند، نشانگر وفاداری به برند و افزایش تمایل مشتری به خرید محصول را نشان می دهد.
    ۱-۸ تعاریف عملیاتی
    مجموع نمره­هایی که از پاسخ آزمودنی ها در عوامل مختلف پرسشنامه به دست می آید و نشان دهنده میزان تاثیر ارزش درک شده بر پیشبرد فروش در نمایندگان فروش محصولات شرکت صبا باتری در شهر تهران با بهره گرفتن از مدل لاپیر است. که این مجموعه شامل:

     

     

    مزایای مربوط به محصول بر پیشبرد فروش

    راه حل جایگزینی بر پیشبرد فروش، سوالات ۱ تا ۳
    مطلوب سازی محصول بر پیشبرد فروش، سوالات ۴ تا ۷
    کیفیت محصول بر پیشبرد فروش، سوالات ۸ تا ۱۱

     

     

    مزایای مربوط به خدمات بر پیشبرد فروش

    پاسخ گویی بر پیشبرد فروش، سوالات ۱۱ تا ۱۴
    انعطاف پذیری بر پیشبرد فروش، سوالات ۱۵ تا ۱۸
    قابلیت اطمینان بر پیشبرد فروش، سوالات ۱۹ تا ۲۱
    صلاحیت فنی بر پیشبرد فروش، سوالات ۲۲ تا ۲۴

     

     

    عامل مزایای ارتباطی بر پیشبرد فروش

    تصویر ذهنی بر پیشبرد فروش، سوالات ۲۵ تا ۲۷
    اعتماد بر پیشبرد فروش، سوالات ۲۸ تا ۳۰
    همکاری بر پیشبرد فروش، سوالات ۳۱ تا ۳۴

     

     

    عامل پیشبرد فروش

    نیت خرید مجدد، سوالات ۳۵ تا ۳۷
    تبلیغات دهان به دهان، سوالات ۳۸ تا ۴۰
    تمایل به جستجوی محصول جایگزین، سوالات ۴۱ تا ۴۳

    فصل دوم
    ادبیات موضوعی تحقیق
    مقدمه
    پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان بررسی تاثیر ارزش درک شده بر پیشبرد فروش در نمایندگان فروش محصولات شرکت صبا باتری در شهر تهران با بهره گرفتن از مدل لاپیر آغاز شد. جهت بررسی این رابطه لازم است به تعریف مفهومی و ادبیات پژوهش بپردازیم. در این فصل به بررسی و تحلیل نظریه ها، تعاریف نظری و پژوهش های انجام شده توسط پژوهشگران در این زمینه می پردازیم.
    ۲-۱ بازاریابی
    تمامی محصولات در بازار دارای موضع و جایگاهی خاص هستند.موضع و جایگاه محصول عبارتست از نحوه ادراک مصرف کنندگان ازآن محصول در مقایسه با ادراک آنها از محصولات رقیب، موضع یابی محصول با توجه به نیازها و خواسته های مصرف کنندگان در بازار هدف شکل می گیرد.با تثبیت موضع محصولات طبق ویژگیهای مختلف و با توجه به طبقه بندی آنها،شهرت،رقابت،محیط بازاریابی و بازار هدف می توان محصولات را متمایز کرد.برای پیدا کردن بهترین موضع برای محصول خاص، باید عواملی را که مشتریان به آنها اهمیت می دهند، نحوه قضاوت آنان در مورد محصولات را مدنظر قرار گرفت(روستاو دیگران،۱۳۸۱، ۱۸۰).
    با عنایت به تلاشهای گسترده‌ای که امروز در جهت ارتقای ابزارهای مدیریت کیفیت و گسترش نگرش مشتری گرایی توسط محققان، کارشناسان و مدیران سازمان های تجاری صورت می‌گیرد می‌توان دریافت که اکنون رضایت و وفاداری مشتری یکی از مهمترین فاکتورها در تعیین موفقیت سازمانها در امر تجارت و سودآوری به شمار می‌آید. لذا به منظور دستیابی به پیشرفتهای تجاری، ارزیابی رفتار، نگرش و تصور مشتریان از کیفیت محصولات و خدمات ارائه شده توسط موسسات تجاری، تبدیل به امری گریزناپذیر گشته است. بنابراین ایجاد و پیاده‌سازی سیستم‌های اندازه‌گیری و پایش رضایت مشتری به عنوان مهمترین شاخص در کیفیت خدمات و محصولات از نیازهای اساسی سازمان های امروزی محسوب می‌گردد .(Bowen&Lihchen,2001,214)
    از سوی دیگر، طی سالیان اخیر بواسطه گسترش شدید رقابت جهانی و پویایی اقتصاد و بین‌المللی آرمانها و اهداف سازمانها دستخوش تغییرات عمده‌ای شده است. در حالیکه مدتی پیش، تمرکز برای جذب مشتریان جدید عمده‌ترین سیاست سازمانها بود. امروزه سیاستهای راهبردی تجاری بر حفظ و بهبود وفاداری و افزایش اعتماد مشتریان نسبت به سازمان متمرکز شده است. مهمترین علل چنین تغییری، افزایش آگاهی و اطلاع عمومی نسبت به پیامدهای مطلوب رضایت و وفاداری مشتریان می‌باشد. شرکتهایی که سهم بیشتری از مشتریان وفادار را به خود اختصاص داده‌اند به واسطه علل متعددی از جمله نرخ خرید مجدد، تبلیغات و توصیه‌های کلامی[۱۷] برای محصولات، کاهش تمایل برای تعویض و تغییر منبع عرضه کننده کالا، میزان سودآوری سازمان را به مراتب افزایش داده‌اند (Heskett,2002,356).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    به مرور زمان و با تکامل و پیشرفت مساّیل تجاری و بازرگانی، جایگاه و موقعیت بخش بازاریابی نیز در ساختار سازمانی موسسات از ارزش و استحکام بیشتری برخوردار شده است.در جوامع سنتی به دلیل اینکه تعداد موسسات تولیدی کم و خواسته هاو نیازهای ارضاء نشده مردم و گروه ها بیشتر بوده لذا رقابت جدی بین موسسات وجود نداشته و آنها به راحتی می توانستند با توجه به فلسفه تولید،هر چیزی را که تولید می کردند به فروش برسانند.با این وصف در آن زمان تلاشهای همه جانبه و سازمان یافته ای برای فروش محصولات وجود نداشت و طبیعی است که در ساختارهای تشکیلاتی موسسات از وجود واحد بازاریابی خبری نباشد.اما با گذشت زمان به خاطر وجود سودهای بیشتر و بالاتر ناشی از تفاوت خرید و فروش کالاها و یاتولید و عرضه آنها به تعداد موسسات تجاری و تولیدی اضافه شده و شعبات و دوایر کوچکی که در راستای انجام وظایف بازاریابی تلاش می نمودند،زیر نظر مدیریت فروش ایجاد شدند سپس این تلاشها سازمان یافته تر گشته وجایگاه بازاریابی بالاتر رفت چرا که دیگر دوایر بازاریابی جوابگوی نیاز موسسات نبوده و بدین جهت واحد بازاریابی کوچک قبلی به صورت یک مدیریت و همتراز با سایر مدیریتها مثل مدیریت تولید ، مدیریت خرید و مدیریت فروش درآمد و به فعالیتهای پیشبردی فروش ،تبلیغات و تحقیقات بازاریابی اقدام نمود.
    درمرحله بعدی و زمانی که بازارها پیچیده تر و رقابتی تر می شوند،مدیریت بازاریابی هم دیگر کفاف امور بازاریابی موسسات را نمی کندو باید در ساختار سازمانی جایگاه بالاتری یافته و به شکل یک معاونت همانند معاونتهای بازرگانی، اداری – مالی، تحقیق و توسعه و امثال آنها در بیایند تا از این طریق بتواند وظایف اساسی و استراتژیکی خود را به انجام برساند.معاونت بازاریابی با تعیین اهداف بلند مدت، استراتژیهای لازم را نیزجهت رسیدن به آنها تنظیم می نماید،حتی در شرکتهای چند ملیتی که دارای تفکرات جهانی هستند و در کشورهای مختلف جهان فعالیتهای تولیدی و توزیعی دارند معاونت بازاریابی یک سرو گردن بالاتر از سایر معاونتها میباشد به طوری که به عنوان قائم مقام مدیر عامل شرکت عمل نموده و بر کلیه امور تولیدی، اداری، مالی، خدماتی و پژوهشی موسسه احاطه کامل دارد تا جایی که قبل از انجام تحقیقات وسیع در مورد خود کالا و شناخت نیاز ها و خواسته های مشتریان بالقوه و بالفعل به هیچ کالایی اجازه تولید را نمی دهد. لذا با این وصف هدف نهایی موسسه که قبلا انباشت سرمایه بود در این وضعیت به هدف اولیه تبدیل شده و هدف نهایی این موسسات به شکل انحصار و تبدیل شدن به یک قدرت مطلق اقتصادی خود را نشان می دهد (احمدی، ۱۳۸۹).

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    بازاریابی علیرغم تصورات اکثر مردم فقط در تلاشهای کوتاه مدت برای فروش کالاهای نیمه ضروری و لوکس و تشریفاتی خلاصه نمی شود بلکه آن شامل مجموعه ای از فعالیت های تولیدی، توزیعی و تجاری است که کالاها را سریعتر و ساده تر به دست مصرف کننده نهایی برساند.

    با این حساب بازاریابی به نحو بارزی با زندگی روزمره مصرف کنندگان یعنی کلیه انسانها سرو کار دارد.از اول صبح تا آخر شب هر مصرف کننده از کالاها و خدماتی استفاده میکند که به منظور رفع نیاز آنان تدارک دیده می شود و علم بازاریابی به وسیله تبلیغات مصرف کنندگان را با آنها آشنا نموده و از طریق ایجاد انگیزه، افراد را به خرید این محصولات برای رفع نیازهای خود تشویق می نماید(شاهین پور، ۱۳۹۲).
    در حقیقت بازاریابی به عنوان یک فرایند مدیریتی- اجتماعی تعریف می شود که به وسیله آن افراد و گروه ها از طریق تولید و مبادله کالا و خدمات با یکدیگر به وسیله ابزار مهم و واسطه ای به نام پول و در محلی به نام بازار به تأمین نیازها و خواسته های خود اقدام می نمایند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

     

     

     

     

     

    با گذشت زمان علم بازاریابی توسعه و تکامل یافته و به موازات آن هدفهای بازاریابی نیز تغییر نموده و تکامل یافته است،به طوری که در آغاز پیدایش این علم به عنوان یکی از شاخه های علوم مدیریت،بسیاری از صاحبنظران به تاثیر کلان بازاریابی بر اقتصاد و زندگی مردم اعتفادی نداشتند ولی با گذشت زمان اهمیت آن شناخته شده و با توجه به نیازها و خواسته های مختلف انسانها، اهداف مختلفی برای بازاریابی در نظر گرفته شد که این اهداف شامل:
    ۱٫ به حداکثر رساندن سطح مصرف
    ۲٫ به حد اکثر رساندن رضایت مصرف کننده
    ۳٫ به حداکثر رساندن حق انتخاب
    ۴٫ به حد اکثر رساندن کیفیت زندگی
    ضمناً اهداف بالا برای تمامی موسسات، شرکت های تولیدی، شرکت های خدماتی و…حائز اهمیت است و برای رسیدن به اهداف خود باید با برنامه ریزی دقیق و حساب شده پیش بروند (خاکی، ۱۳۸۳).
    بازاریابی و مدیریت بازار یکی از شاخه های مهم دانش مدیریت است که وظیفه اصلی آن شناخت نیازها و خواسته های انسانی و رفع آنها از طریق مبادله منابع می باشد. چرا که جوامع امروزی بیش از هر زمان دیگری از یک طرف با نیازها و بالاخص خواسته های روز افزون انسانها و از طرف دیگر با کمبود منابع مواجه بوده و مدیران باید با منابع محدود موجود جوابگوی خواسته های نامحدود افراد باشند و در اینجاست که دانش مدیریت به یاری علم اقتصاد شتافته و با مجموعه ای از مهارتها و دانسته ها سعی در استفاده بهینه از منابع محدود دارد و بازاریابی نیز به تشخیص نیاز و برطرف کردن آنها به وسیله تبادل منابع همت می گمارد.
    امروزه دامنه بازاریابی به حدی گسترش یافته است که تبلیغات و فروش به عنوان بخشی نا چیز از آن تلقی می شوندو قلمرو آن تمام عملیات بنگاه های اقتصادی اعم از تولیدی، توزیعی، یا خدماتی را شامل می شودو مدیران بازاریابی فعالیتهای وسیعی را قبل از فروش و حتی تولید تا پس از فروش کالا و ارائه خدمات از خود نشان می دهند. و به طور خلاصه در طراحی، تولید، بسته بندی،توزیع و فروش کالاها و خدمات به فروش، نقش عمده و به سزایی را ایفا می کند.به طوری که امروزه مدیران بازاریابی در موسسات با حجم عظیمی از سوالات و تجزیه و تحلیل انها مواجه هستند که پاسخ صحیح به آنها می تواند متضمن موفقیت آنان باشد. (پیشه، ۱۳۹۰).

     

    ۲-۲ تاریخچه

     

    بازاریابی از زمان انسان های اولیه شروع شد.بازاریابی با تدریس دوره هایی در مورد توزیع و بخصوص کلی فروشی و خرده فروشی در نیمه اول قرن بیستم درامریکا به عنوان مبحثی جدید مطرح شد.اقتصاددانان که سرگرم تئوریهای خود بودند،از سایر نهاد هایی که در عملکرد اقتصاد موثربودند غفلت کردند.منحنی های عرضه و تقاضا فقط نشان دهنده قیمت بودند و زنجیره قیمتها از تولید کننده تا عمده فروش و خرده فروش را توضیح نمی دادند، بنابراین بازاریابان اولیه این شکافهای فکری را که از سوی اقتصاددانان نادیده گرفته شده بود،پر کردند.با وجود این،اقتصاد مادر علم بازاریابی است.بازاریابی چیزی بیشتر از یک حرفه،علم و یک قالب هنری است.انجمن بازاریابی امریکا و موسسه بازاریابی انگلستان هر دو به شکلی مستقل روی اعتبار نامه های حرفه ای بازاریابی کار می کنند.آنان معتقدند که می توان آزمونهایی را ساخت که بتوان بین بازاریابان شایسته و بازاریابان ناشی تمایز قائل شد. در عین حال بسیاری از افرادی که بازاریاب حرفه ای نیستند می توانند ایده ای بازاریابی خوبی ارائه کنند.

    علم نیز در بازاریابی مهم است بازاریابان از طریق تحقیقات بازار ، مدل سازی بازار و تحلیلهای پیش بینی کننده، یافته های جالبی ارائه می کنند.آنان از مدلهای بازاریابی برای تصمیم گیری استفاده می کنند و سرمایه های خود را هدایت می کنند و در حال ایجاد معیار بازاریابی برای مشخص کردن تاْثیر فعالیتهایشان بر فروش و سود هستند(دانایی، ۱۳۸۳).

     

    ۲-۳ تعریف بازاریابی

     

    واژه بازاریابى نباید به معنى قدیمى آن، یعنى صرفاً فروختن، معنى و تعبیر گردد. معناى جدید این واژه همانا تأمین نیازهاى مشترى است. شرکت‌هاى امروزى با رقابت شدید و فزاینده‌اى روبه‌رو هستند و پاداش از آن شرکتى خواهد بود که بتواند به بهترین نحو ممکن، خواسته‌هاى مشترى را درک و بالاترین منفعت را براى مشتریان هدف خود تأمین کند. در محدوده بازار، این مهارت‌هاى بازاریابى است که شرکت‌هاى حرفه‌اى را از شرکت‌هاى غیرحرفه‌اى تفکیک مى‌کند.

     

    بازاریابى بعنوان فرایندى مدیریتى – اجتماعى تعریف مى‌شود که بوسیله آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواسته‌هاى خود اقدام مى‌کنند. براى روشن شدن این تعریف باید بدواً اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسى کرد ( دانشوری، ۱۳۸۷).

     

    نیاز: نیازهاى انسان، یکى از مفاهیم اساسى بازاریابى است. احساس محرومیت همان نیاز است. انسان داراى نیازهاى پیچیده‌اى است. این نیازها شامل نیازهاى فیزیکى یا نیاز به غذا، پوشاک، گرما و سرما، امنیت و … نیازهاى اجتماعی، نظیر نیاز به احساس تعلّق و محبت و نیازهاى شخصی، مانند دانستن و اظهار وجود هستند.

     

    خواسته: خواسته شکلى است که نیازهاى انسان تحت تأثیر فرهنگ و شخصیت انفرادى به خود مى‌گیرد. خواسته‌ها برحسب امکاناتى که تأمین‌کننده نیازها هستند، تعریف مى‌شوند. وقتى جامعه‌اى متحول مى‌گردد، خواسته‌هاى اعضاى آن نیز توسعه مى‌یابد. وقتى مردم در معرض امکانات بیشتر و مورد علاقه خود قرار مى‌گیرند، تولیدکنندگان نیز اقدام به تولید کالاها و خدماتى مى‌کنند که خواسته‌هاى جدید را پاسخ گویند.

     

    تقاضا: مردم تقریباً داراى خواسته‌هایى نامحدود هستند اما در برابر منابع محدودى قرار دارند. از این‌رو کالاهایى را براى مصرف انتخاب مى‌کنند که در ازاء وجوه پرداختی، حداکثر رضایت را براى ایشان فراهم آورد. خواسته‌ها، وقتى با قدرت خرید همراه باشند، تبدیل به تقاضا مى‌شوند.

     

    کالا:هر چیزى که بتوان براى جلب توجه، بدست آوردن، استفاده و یا مصرف، در بازار عرضه کرد و توانایى تأمین یک خواسته یا نیاز را داشته باشد، کالا تلقى مى‌شود.

     

    مبادله:مبادله خود عبارت است از دریافت چیزى مطلوب از کسى دیگر، در مقابل ارائه مابه‌ازاءى به او. مبادله هسته مرکزى بازاریابى است و براى تحقق آن، شرایط زیر لازم است:

     حداقل دو طرف باید با یکدیگر مشارکت داشته باشند.
     هر طرف باید چیز باارزشى براى مبادله با دیگرى در اختیار داشته باشد.
     هر طرف باید علاقه‌مند به مبادله با طرف دیگر باشد.
     هر طرف باید علاقه‌مند به مبادله با طرف دیگر باشد.
     هر طرف باید در رد و یا قبول پیشنهاد طرف دیگر آزادى کامل داشته باشد.
     و بالاخره، هر طرف باید داراى توانایى لازم براى مراوده و تحویل باشد.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مسئولیت مدنی ناشی از مالکیت تأسیسات صنعتی نفت و گاز با بررسی تطبیقی در حقوق ایران و انگلیس- قسمت ۷ ...

    گفتار دوم: تقصیر زیان دیده در مسئولیت ناشی از مالکیت
    در وقوع هر حادثه زیان دیده به گونه ای دخالت دارد و از نظر مادی در تحقق ضرر شریک است. مورد بحث آنجاست که زیان دیده مرتکب تقصیر شده و هم زمان از خوانده نیز تقصیر ثابت یا مفروض سر زده است و اگر زیان دیده خود باعث ورود ضرر شده باشد از بحث ما خارج است. [۱۸۱]
    تقصیر زیان دیده در فقه با قاعده اقدام نزدیک و بر این مبنا استوار است.هر چند معمولاً در این موارد از عنوان تقصیر زیان دیده استفاده می شود اما باید دانست که ارتکاب تقصیر از سوی زیان دیده به عنوان شرط لازم برای کاهش یا منتفی شدن مسئولیت مالک نیست، بلکه ممکن است صرف عمل وی در مسئولیت موثر باشد. هر چند تقصیری مرتکب نشده باشد. هنگامی که زیان دیده خود به استقبال خطر می رود مثلاً در کنار تأسیسات صنعتی قابل اشتعال مثل محلهای جمع آوری مایعات نفتی زائد جهت سوزاندن (Pet) اقدام به آتش افروختن نماید و به خود و دیگران آسیب برساند یا عمداً اقدام به عملیات خرابکاری بر روی این تأسیسات نماید زیانهای ناشی از آن را باید تحمل کند (مفهوم موافق ماده ۵۱۲ قانون مجازات اسلامی).
    تقصیر زیان دیده همواره سبب معافیت کامل مالک نمی شود مگر اینکه علت منحصر حادثه محسوب شود و رابطه سببیت بین حادثه و عمل یا ترک فعل مالک را قطع کند.[۱۸۲] بند ۳ ماده ۴ قانون مسئولیت مدنی مقرر می دارد که وقتی که زیاندیده به نحوی از انحاء موجبات تسهیل ایجاد زیان را فراهم نموده یا به اضافه شدن آن کمک و یا وضعیت وارد کننده زیان را تشدید کرده باشد ، دادگاه می تواند میزان خسارت را تخفیف دهد. [۱۸۳] البته این ماده نیز به مانند سایر مواد قانون مسئولیت مدنی یک قاعده کلی را بیان می کند و به جزییات موضوع نمی پردازد و به نظر نیاز به بازنگری دارد.
    در حقوق انگلیس قاعده ای وجوددارد که به موجب آن زیان دیده ای که در اثر تقصیر خود در ایجاد ضرر دخالت داشته است نمی تواند از این باب مطالبه خسارت کند( Contributory negligence)این نظر به وسیله نظریه دیگری تعدیل شده است .به موجب این نظر،کسی که آخرین فرصت برای احتراز از ورود خسارت را داشته، مسئول است. البته اکنون تمایل عمومی در این است که مسئولیت بین زیان دیده و عامل ضرر تقسیم شود و با اثبات تقصیر زیان دیده معلوم می شود که تحقق ضرر دو علت داشته و باید زیانی که به بار آمده بین عامل زیان و زیان دیده تقسیم شود. [۱۸۴] همچنین همه آثار تقصیر خوانده، خواهان را مستحق دریافت خسارت نمی سازند. در راستای تبیین مسئولیت خوانده در یک قالب منطقی، باید چارچوبی تعریف شود و آندسته از آثار تقصیر خوانده که در خارج از چارچوب مزبور جای می گیرند را باید بیش از حد غیر مستقیم تلقی نمود. به عبارت دیگر، از دید حقوق انگلیس، تقصیر خوانده سبب ایجاد چنین آثار غیر مستقیمی محسوب نمی شود. رویه دادگاه های انگلستان[۱۸۵] استناد به رضایت صریح یا ضمنی خواهان در مورد وجود عامل خطرناک، یک دفاع معتبر برای خوانده محسوب می شود، مگر اینکه خوانده مرتکب تقصیر شده باشد.[۱۸۶] در حالتی که عامل خطرناک برای تامین منافع مشترک خواهان و خوانده در ملک قرار داده شده است (مثل قرار دادن مخزن آب برای تامین آب یک بلوک ساختمانی)، رضایت ضمنی خواهان وجود دارد. نمونه دیگر وجود رضایت ضمنی، حالتی است که در آن خواهان به عنوان مالک و با آگاهی از وجود عامل خطرناک در ملک خود، آن را به دیگری اجاره می دهد.[۱۸۷] به استناد رویه قضایی، قاعده مربوط به وجود منافع مشترک میان خواهان و خوانده، در خصوص رابطه میان مصرف کننده و تولید کننده برق، گاز و امثال آن ها قابل طرح نیست.[۱۸۸] البته خلاف این نظر نیز در رویه قضایی قابل مشاهده است[۱۸۹]
    همچنین اگر عمل با تقصیر خواهان سبب ورود خسارت شده باشد، دعوای وی مردود است. در قضیه «دان علیه بیرمنگهام کانال نویگیشن کو.» (۱۸۷۲)[۱۹۰] خواهان در قسمتی از معدن خود که واقع در زیر کانال آب متعلق به خوانده بود اقدام به حفاری نمود. آب از کانال به داخل معدن سرازیر شد و خسارت به بار آورد. ادعای خواهان مردود اعلام شد؛ زیرا در مواردی که تقصیر خواهان بخشی از علت وقوع خسارت باشد، خوانده می تواند در مقام دفاع به قاعده تقصیر جمعی استناد کند. اگر خسارت صرفاً به دلیل ماهیت «فوق العاده حساس»[۱۹۱] ملک خواهان رخ داده باشد، خواهان نمی تواند مطالبه خسارت نماید.[۱۹۲] در هر حال از نظر رویه قضایی، این استدلال که ساختمان آسیب دیده در اثر زلزله را باید به طور خاص ساختمانی بی ثبات تلقی نمود، مردود است.[۱۹۳]
    گفتار سوم: دخالت شخص ثالث در مسئولیت ناشی از مالکیت
    در مواردی که فعل ثالث تنها سبب ورود ضرر است، اثبات این امر کسی را که به ظاهر مسئول قلمداد شده است بری می سازد. زیرا در چنین حالتی معلوم می شود که بین فعل خوانده و حادثه زیان بار رابطه علیت وجود ندارد. گاهی تقصیر ثالث، یکی از اسباب حادثه است. در ماده ۵۳۴ قانون مجازات اسلامی در مورد مسئولیت قهری شخص ثالث که با اثبات تقصیر سبب ایجاد حادثه، مسئولیت بر وی تحمیل می گردد.در مواردی که مالک مال خود را به اشخاصی که خادم و مستخدم او محسوب می شوند می سپارد این اشخاص ثالث تلقی نشده و مالک نمی تواند با استناد به میزان تقصیر ایشان از مسئولیت معاف شود. که این موضوع در قسمت مربوط به تقصیر مستخدم بیان شده است.
    ماده ۳۳۴ قانون مدنی ایران یکی از موارد دخالت شخص ثالث را که موجب معافیت مالک از مسئولیت می شود بیان کرده و مقرر می دارد و «… اگر حیوان به واسطه عمل کسی منشاء ضرر گردد فاعل آن عمل مسئول خسارات وارده خواهد بود.»در مورد تأسیسات صنعتی، استناد به تقصیر مقاطعه کار یا مهندس به عنوان عامل ثالث، مالک را از جبران خسارت معاف نمی کند. زیرا مسئولیت نوعی مقرر علیه مالک بنا و کارخانه، با اثبات بی تقصیری مالک از بین نمی رود مگر اینکه عمل اشخاص مذکور علت منحصر حادثه بوده و به عنوان قوه قاهره مالک را از مسئولیت معاف کند. و این مانع از آن نیست که مالک بعداً بتواند به اشخاصی مذکور مراجعه کند.[۱۹۴] در حقوق ایران زیان دیده باید تقصیر در مراقبت و حفاظت از بناء و تأسیسات مشابهه یا اطلاع مالک از وجود عیب در آنها را اثبات کند.
    در حقوق انگلیس مشکلات موجود در قضایایی که موضوع آنها ارتکاب تقصیر عمدی توسط شخص ثالث است را براساس تکلیف خوانده به اعمال مراقبت منطقی یا میزان مستقیم بودن خسارت تجزیه و تحلیل می کنند. هنگامی که خسارت صرفاً در اثر عمل شخص ثالث ایجاد می شود، تجزیه وتحلیل براساس «تکلیف خوانده به اعمال مراقبت منطقی» بیشتر معمول است. اگر تکلیف خوانده برای جلوگیری از وقوع چنین خسارتی محرز شناخته شود، خسارت وارده به جهت مفروض گرفتن تقصیر خوانده، بیش ازحد غیر مستقیم تلقی نخواهد شد. در هر حال هنگامی که تقصیر خوانده سبب ورود یک خسارت اولیه می شود و سپس این مسئله فرصتی را برای شخص ثالث جهت تشدید میزان خسارت بوجود می آورد، دادگاه ها ترجیح می دهند که قضیه را در پرتو قاعده مربوط به میزان مستقیم بودن خسارت مورد بررسی قرار دهند. تقصیر اشخاص ثالث فاقد فایده عملی است مگر اینکه وجود عیب در تأسیسات و عدم آگاهی مالک بر آن را تقصیر مفروض بدانیم که در این صورت مالک تأسیسات صنعتی می تواند با استناد به عمل ثالث، مسئولیت خود را کاهش دهد. [۱۹۵]در حقوق انگلیس اگر سقوط یا جابجایی اشیاء در اثر عمل غیرقابل پیش بینی یک شخص ثالث که خوانده (مالک)تسلطی بر وی ندارد رخ داده باشد، خوانده مسئول نیست.
    در هر حال، هنگامی که علم شخص ثالث از جمله اعمالی است که خوانده(مالک) می بایست به طور منطقی وقوع آن را پیش بینی می نمود و تدابیر لازم جهت جلوگیری از ورود ضرر ناشی از آن را اتخاذ می کرد، استناد به چنین دفاعی ممکن نیست. در قضیه «نورت وسترن یوتولیتیز لیمیتد علیه لاندن گرانتی اند اسکیدنت کو.» (۱۹۳۶)[۱۹۶] مخزن گاز متعلق به خوانده در اثر تقصیر کارگران یک شخص ثالث منفجر شد. دادگاه رای داد که خوانده مسئول است؛ زیرا کارگران شخص ثالث در کنار مخزن گاز در حال کار بوده اند و لذا خوانده می بایست امکان وقوع انفجار در اثر عملیات آنها را پیش بنیی و از آن جلوگیری می نمود. لذا خوانده مرتکب تقصیر شده است. در عین حال خوانده مکلف به حصول اطمینان از سلامت مخزن گاز بوده است.بنا به گفته قاضی لرد «گودارد»، در قضایایی از این دست، بار اثبات اینکه حادثه به طور کامل در اثر عمل شخص ثالث رخ داده است و امکان پیش بینی منطقی حادثه و جلوگیری از وقوع آن نیز میسر نبوده است به عهده خوانده می باشد.[۱۹۷] در این رابطه، عابران شخص ثالث محسوب می شوند اما کارگران در رابطه با امور استخدامی و نیز پیمانکاران مصداق شخص ثالث نیستند. به نظر می رسد خوانده در قبال اعمال افراد خانواده و میهمانانش مسئول باشد. البته نمی توان در این مورد به طور قطع اظهارنظر کرد. زیرا این امر بسته به میزان تسلط و کنترلی است که اعمال آن در خصوص افراد مزبور از خوانده انتظار می رود. بنابراین در برخی اوضاع و احوال ممکن است خوانده به جهت عمل عمدی شخصی که به طور قانونی در حال بازدید از ملک اوست مسئول شناخته شود.[۱۹۸]

    فصل چهارم
    مسئولیت دولت ناشی از مالکیت
    تأسیسات صنعتی نفت وگاز
    بخش اول: مسئولیت ناشی از مالکیت تأسیسات صنعتی دولتی نفت وگاز
    گفتاراول: شناسایی مالک تأسیسات صنعتی نفت و گاز
    شناسایی مالک به عنوان شخصی که مسئولیت ناشی از مال بر وی تحمیل خواهد شد دارای اهمیت است. ممکن است تشخیص و تعیین مالک به نظر امری ساده باشد اما همیشه این چنین نیست.ماده ۳۳۳قانون مدنی مالک بنا را به عنوان شخصی که مسئول جبران خسارات ناشی از ویرانی بنا است معرفی کرده است .این ماده “واژه صاحب ” را مترادف مالک به کاربرده است .همچنین در این قانون با توجه به سابقه فقهی و همینطور مواد قانون مدنی فرانسه که مورد اقتباس مولفین قانون مدنی بوده است ،مقررات خاصی درمورد شناسایی مالک دیوار دیده می شود.(ماده ۶۵۳ق.م.ف). قانون مدنی ایران در جلد اول، قواعد و مقررات مربوط به اموال و مالکیت را بیان نموده که به کمک این مقررات از جمله قاعده ید و امارات قانونی، می توان مالک را شناسایی نمود، مالک در معنای اعم به دارنده تسلط و استیلا بر شیء اطلاق می شود و در معنای اخص، مالک به شخصی اطلاق می شود که مستقلاً بر شیء تسلط و استیلاء حقوقی دارد و می تواند هر تصرفی در ملک خود بکند.[۱۹۹] منظور از مال چیزی است که مفید و قابل اختصاص به شخص یا ملت مشخص باشد و حقوقدانان مال را به چیزی که دارای ارزش اقتصادی باشد و مورد داد و ستد و معاوضه قرار گیرد گویند.[۲۰۰] همچنین گفته شده، مفهوم مال در عنصر جامعه نهفته و هرگاه جامعه با لحاظ نیاز مادی یا معنوی حتی یک شخص برای چیزی ارزش قائل شده و آن را مفید بداند و عرضه آن هم نامحدود باشد می توان بر آن مال اطلاق کرد.[۲۰۱]

    بین مال و ملک رابطه عموم و خصوص من وجه وجود دارد. در بعضی موارد مانند مواد ۲۱۴ و ۲۱۵ قانون مدنی قانونگذار مال بودن و مالیت داشتن را در مورد معامله لازم دانسته، اما در خصوص مالکیت چنین قیدی وجود ندارد. از نظر مسئولیت مالک نسبت به جبران خسارت ناشی از مال، تفاوتی بین مال یا ملک نیست. همچنین از نظر مسئولیت مدنی مالک، تفاوتی بین مالکیت شخص حقیقی و شخص حقوقی وجود ندارد. بحث ها و اختلاف عقیده موجود در تئوری های مربوط به چگونگی وجود و اعتبار شخص حقوقی خارج از بحث ما می باشد . با بهره گیری از حاصل تحقیقات حقوقدانان نتیجه می گیریم که شخص حقوقی نیز مانند شخص حقیقی دارای حقوق و تکالیف و مسئولیتهایی است که حدود و میزان آن را قانون مشخص کرده است و چون مالک شدن از حقوق مختص شخص حقیقی محسوب نمی شود، بنابراین شخص حقوقی نیز می تواند مالک باشد و به همین مناسبت می تواند مسئول شناخته شود.[۲۰۲] مسئولیت شخص حقوقی اعم از خصوصی و عمومی ممکن است ناشی از ترک فعل یا عدم انجام وظیفه کارکنان و اشخاص مسئول و نمایندگان شخص حقوقی باشد که منتهی به ایجاد خسارت به وسیله اموال متعلق به شخص حقوقی می شود. دولت بعنوان اصلی ترین مالک تأسیسات صنعتی نفت و گاز در ایران، در صورت ورود خسارت به وسیله اموال متعلق به وی، شخص حقیقی نیست تا بتوان تقصیر را به او انتساب نمود، بلکه انتساب تقصیر به دولت نوعی مسامحه در بکارگیری الفاظ است.[۲۰۳] در عمل زیان وارده به افراد که به دولت ربط داده می شود تا آنجا که ظواهر نشان می دهد زیانی است که توسط مستخدمین دولت وارد می گردد. تعیین مقصر یکی از مباحث مهم در ارتباط با مسئولیت مدنی دولتهاست که در جای خود به بررسی آن خواهیم پرداخت. و تنها دلیلی که می تواند مسئولیت شخصی از جمله اشخاص حقوقی عمومی را نسبت به جبران خسارتی توجیه کند، وجود رابطه علیت بین تقصیر و ضرر وارده است لذا از نقطه نظر ارتکاب اعمال زیانبار تفاوتی میان مالکیت خصوصی و مراجع عمومی وجود ندارد.[۲۰۴] فرض کنید در یک پالایشگاه نفت، اشخاص حقیقی و حقوقی مختلفی مشغول به کار باشند حتی ممکن است شرکتهای خارجی و چند ملیتی نیز با ماشین آلات انحصاری خود در محدوده پالایشگاه مستقر و در حال کار باشند. اتفاقاً کارگری در حال کار با یکی از این ماشین آلات آسیب ببنید. در اینجا از یک طرف مالک آن وسیله که ایجاد خسارت نموده باید مشخص شود و از طرف دیگر با توجه به مسئولیتهای دولت و موضوع مسئولیت کارفرما (که می تواند دولت باشد) رابطه بین کارفرما وکارگر در ورود خسارت مطرح خواهد شد.
    گفتاردوم: مسئولیت مدنی دولت در حقوق ایران
    بر اساس نظریه تقصیر الزام دولت نسبت به جبران خسارات وارده به اشخاص که از اقدامات و تصمیمات مقامات عمومی حاصل می شود ناشی از تقصیری است که در انجام وظایف یا اعمال اختیارات مرتکب شده اند. مطابق این نظریه، دولت وقتی مسئول است که در انجام اعمال خود مرتکب تقصیر شده باشد.[۲۰۵] از نقطه نظر ارتکاب اعمال زیانبار، تفاوتی میان اشخاص حقوق خصوصی و مراجع دولتی وجود ندارد. تنها دلیلی که می تواند مسئولیت شخصی از جمله اشخاص حقوق عمومی را نسبت به جبران خسارتی توجیه کند، وجود رابطه علیت بین تقصیر و ضرر وارده است.[۲۰۶] در اصل خصوصیت ویژه ای برای دولت، نسبت به اشخاص حقوق خصوصی نباید قائل شد، یعنی در مواردی که تقصیر دولت عامل ورود زیان باشد هم اوست که باید نسبت به آن ملزم دانسته شود. در نظریه تقصیر زیان دیده با اثبات تقصیر دولت و اثبات رابطه سببت میان این تقصیر و زیان وارده به او قادر به دریافت غرامت خواهد بود.[۲۰۷]
    با توجه به شخصیت حقوقی دولت و تفاوت آن با سایر اشخاص حقیقی، چگونه می توان تقصیر دولت و رفتار تقصیرآمیز و صفات و تعاریفی که تنها قابل انتساب به شخص حقیقی است را به دولت نسبت دهیم و ضابطه شخص محتاط و رفتار مخالف رفتار شخص محتاط را آن چنان که برای اشخاص حقیقی فرض می کنیم برای وجود ساختگی بنام دولت شناخت.[۲۰۸]
    برخی از حقوق دانان ایرانی با توجه به دیدگاه اساتید فرانسوی معتقدند اگر عمل زیانبار، ناشی از تقصیر شخصی، فرد یا افراد معین و مشخص از مأمورین دولت باشد و یا به عبارت دیگر عمل مزبور بصورتی باشد که در آن شخص انسانی با ضعف ها و هوس ها و اغراض و غفلت هایش نمایان باشد مسئولیت متوجه عاملین آن است ولی اگر عمل موجب خسارت، ناشی از بدی سازمان و سوء جریان اداره دولتی و به قسمی باشد که بانی و باعث و عامل آن، معلوم و مشخص نباشد مسئولیت آن متوجه دولت خواهد بود.[۲۰۹] البته رویه دادگاه های ایران بر این است که معمولاً خطا یا تقصیر شخصی کارمند و مسئول شرکت دولتی را بعنوان ضابطه جبران خسارت می دانند. بالاخص در مواردی که مسئولیت عامل زیانهای وارده براساس قانون مجازات اسلامی باید تعیین گردد. خطای شخصی کارمندان دولت که منتهی به مسئولیت شخصی آنان می گردد ممکن است خطایی باشد که یک تقصیر غیرحرفه ای باشد یعنی ارتباطی با موضوع و هدف شغلی کارمند نداشته باشد و یا اینکه یک خطای حرفه ای عمدی و یا سنگین و مشابهه عمد باشد.[۲۱۰] در پرونده ای مطروحه در دادگاه ساوه، یک کارگر ساده جرثقیل در هنگام جابجایی لوله های فشار قوی متعلق به شرکت انتقال گاز دچار حادثه شده بود. دادگاه براساس گزارش حادثه کارمند ناظر شرکت گاز را به جهت عدم رعایت نظامات دولتی و به کار گماردن کارگر غیرمتخصص و عدم رعایت نکات ایمنی لازم مسئول جبران خسارت وارده دانست ومسئولیت را به سبب مالکیت لوله ها متوجه شرکت گاز دانست علی رغم اینکه کارمند هیچ گونه قصوری مرتکب نشده بود.
    در حقوق ایران همانند همه نظامهای حقوقی، خروج از صلاحیت توسط کارمند دولت از مصادیق برجسته تقصیر شخصی مقام و مستخدم دولتی می باشد. مثلاً فرض کنید تعمیرکار تأسیسات صنعتی با انگیزه ارائه یک خدمت عمومی و یا کمک رسانی و تعمیرات برق منازل مجاور تأسیسات مذکور مرتکب اقداماتی می شود که منجر به ورود صدمه به شخص دیگری و یا آتش سوزی یکی از منازل می شود. در اینجا به جهت اینکه عمل کارمند دولت خارج از صلاحیت و وظایف او بوده ، تقصیر محسوب می شود ،هر چند قصد خدمت داشته است، لذا تنها مسئولیت مدنی شخص وی مطرح است و عمل وی منجر به قطع رابطه تبعیت میان مقام عمومی (کارمند) با مرجع ذیربط (دولت) شده و اساساً در زمان ارتکاب عمل زیانبار چنین رابطه ای وجود ندارد.
    در ماده ۱۱ قانون مسئولیت مدنی نیز آمده است که کارمندان دولت که در نتیجه بی احتیاطی خساراتی به اشخاص وارد نمایند. شخصاً مسئول جبران خسارت وارده می باشند و بلافاصله ماده ۱۲ این قانون کارفرمایان را مسئول جبران خساراتی داشته که از طرف کارکنان آنان در حین انجام وظیفه وارد می شود و با جایگزین نمودن مراجع عمومی به جای کارفرمایان مفهوم مخالف آن می شود مراجع عمومی، مسئول جبران خساراتی نمی باشد که از طرف کارکنان آنان در غیر از زمان انجام وظیفه، وارد شده است.[۲۱۱] فرض کنید مدیر پالایشگاهی دستور توقیف بدون مجوز ماشین آلات پیمانکار خود را صادر کند. در این صورت دستور خارج از صلاحیت صادر شده و در صورت ورود خسارت و ادعای پیمانکار، مسئولیت شخصی است و متوجه مدیر خواهد بود.
    فرض کنید، در زمان احداث خط لوله انتقال گاز، طراح و مهندسین ناظر دقت لازم در جانمایی مسیر اجرای خط لوله را ننموده باشند و خط لوله گاز را از مجاورت منازل مسکونی عبور داده شود و اتفاقاً در جریان تست جوش لوله، و بالا رفتن فشار گاز، بیش از استاندارد فنی آن، قسمتی از خطوط لوله منفجر شود و منجر به ورود خسارت جانی و مالی به عده ای شود در اینجا مسئولیت شخصی مستخدم دولت مطرح می گردد و علیرغم اینکه قانون اجرای طرحهای عمرانی را مجاز دانسته لیکن مسئولیت شخصی مأمورین به جهت عدم رعایت نکات ایمنی وفنی و اجرای طرح در مجاورت منازل مسکونی و عدم دقت در نظارت بر عملیات جوشکاری و بالا رفتن فشار گاز بیش از حد استاندارد آن مصادیق تقصیر شخصی مقام عمومی می باشد. تبصره ماده ۸ قانون مجازات راجع به اخلال گران در صنایع نفت ایران و همچنین قانون مجازات اسلامی منشاء بی مبالاتی یا غفلت را عدم اطلاع و عدم مهارت یا عدم تجربه یا عدم رعایت قوانین یا مقررات یا اوامر یا نظامات و یا عرف و عادت دانسته است.[۲۱۲] البته در یک دعوی در انگلیس دولت به دلیل عدم نصب علائم هشدار دهنده بوسیله یک پیمانکار (فرد) خصوصی که منجر به تصادف و مجروح شدن عده ای شده بود مسئول شناخته شد. و علیرغم اینکه فرد در استخدام دولت نبود ولی دادگاه بر این عقیده بود که نصب علائم ایمنی در جاده ها جزء صلاحیتهای دولت است.[۲۱۳]
    قانونگذار در ماده ۱۱قانون مسئولیت مدنی تمایل نداشته تا مسئولیت دولت را گسترده سازد چرا که با محدود کردن مسئولیت دولت به نقص وسایل و مصون ساختن او نسبت به اعمال حاکمیت در ذیل ماده تلاش داشته تا مسئولیت دولت را محدود ساخته و عمده مسئولیت را بر دوش مقامات عمومی موضوع این ماده قرار دهد.[۲۱۴] به همین علت در حالی که خسارات وارده به اشخاص مجاور خط لوله گاز به جهت وجود این تاسیسات است لیکن نمی توان خسارات وارده را ناشی از مالکیت این تاسیسات دانست . به عنوان مثال در ایستگاه تقویت فشار گاز دوراهان در استان چهارمحال و بختیاری در سال ۱۳۸۵ حادثه ای برای یکی از کارگران ساده اتفاق افتاد که موضوع در دادگاه گندمان مطرح و قاضی دادگاه پس از ارجاع موضوع به کارشناس و برابر گزارش حادثه، مسئول وقت ایستگاه را به جهت بی احتیاطی عدم رعایت نظامات دولتی از جمله بکار گماردن کارگر غیرمتخصص و غیرماهر در آن کار مقصر شناخت و ایشان را به دیه صدمات بدنی وارده به کارگر محکوم نمود. براساس گزارش حادثه، جهت حفاری قسمتی از تأسیسات زیرزمینی داخل ایستگاه از کارگران ساده بومی استفاده می شود که به جهت سست بودن زمین پس از خاکبرداری، دیواره کناری فرو می ریزد و کارگر نیز به همراه انبوهی از خاک در گودال مدفون می شود که با تلاش زیاد، وی را زنده از محل خارج می کنند لیکن به جهت فشار وارده به وی، صدمات داخلی شدیدی دیده که جمعاً نزدیک به دو فقره دیه کامل را شامل شده بود. و پس از ارسال گزارش اداره کار به دادگاه، مدیر ایستگاه با این استدلال که شرکت گاز نیروی متخصص برای این کار در اختیار وی قرار نداده و کارگر نیز به جهت عدم مهارت و بی احتیاطی خود از جمله عدم استفاده از کمربند ایمنی در زمان اجرای کار موجبات ورود خسارت به خود را ایجاد نموده است به گزارش صادره اعتراض نموده که بی احتیاطی کارگر مورد قبول واقع نشد. و از باب رابطه سببیت بین ورود خسارت و مالکیت تاسیسات صنعتی ،مسئولیت مالک (شرکت گاز) محرز گردید و شرکت گاز محکوم به پرداخت خسارات وارده شد. هر چند با توجه به قانون مجازات اسلامی که می بایست از باب انتساب اتهام، یکی از مدیران شرکت محکوم شود و مدیر ایستگاه در رأی صادره محکوم گردید لیکن بلافاصله بعد از نام مدیر ایستگاه عنوان به نمایندگی از شرکت گاز در دادنامه درج گردید. که به معنای محکومیت شرکت گاز به عنوان مالک تاسیسات محل وقوع حادثه ، به پرداخت غرامت می باشد. در قضیه دیگر کارگر رستوران تأسیسات تقویت فشار گاز در زمان استفاده از سردخانه نگهداری مواد غذایی به جهت یخ زدن سطح کف سردخانه و عدم رعایت نکات ایمنی وفنی در زمان ساخت کف سردخانه (آج دار نبودن کف) کارگر پیمانکار سر خورده وآسیب می بیند دادگاه شرکت گاز را به جهت انتساب خسارت به تأسیسات شرکت محکوم به جبران خسارات وارده می نماید.
    گفتار سوم:بررسی برخی مواد اساسنامه شرکت ملی نفت در ارتباط با مسئولیت ناشی از مالکیت
    برخی از مواد اساسنامه شرکت ملی نفت ایران مصوب ۱۳۵۶ که اساسنامه شرکت ملی گاز نیز از آن استخراج شده است در ارتباط با اعمالی است که دامنه مسئولیت ناشی از تاسیسات نفت وگاز را مشخص نموده است.تبصره ۵ ماده ۱۳ مقرر داشته :در مورد اراضی واقع در خارج از محدوده شهرها که برای عبور لوله های نفت وگاز وانواع دیگر موادنفتی و حریم آنها مورد استفاده قرار خواهد گرفت ، فقط قیمت اعیانی از بین رفته پرداخت می شود .در بند ۸ ماده ۲۹ قانون برنامه عمرانی چهارم کشور مصوب ۱۳۴۶ مجلس ملی نیز آمده بابت عبور خطوط لوله در خارج از شهرها وجهی پرداخت نخواهد شد و دستگاه های اجرائی حقوق ارتفاقی خواهند داشت .که به نظر می رسد با توجه به حاکمیت لایحه قانونی نحوه تملک اراضی برای طرهای دولت و تصریح به پرداخت قیمت عادله روز ،جهت اجرای طرح های و تأسیسات جدید کارایی ندارد ، و تنها به عنوان قانون زمان اجرا ، برای ادعاهای اشخاص در مورد تصرفات قبل از انقلاب شرکت در دادگاه ها قابل استناد باشند ، زیرا تا کنون این قوانین ابطال یا ملغی نشده اند.البته هیت عمومی دیوان عدالت اداری در رای وحدت رویه شماره ۳۵/۷۴ مورخه ۴/۶/۷۴ خود تملک این گونه اراضی را توسط دستگاه های دولتی بعنوان حق ارتفاقی تلقی نموده و صاحبان آن زمینها را مستحق دریافت وجهی بابت آن ندانسته است.همچنین حسب ماده واحده قانون منع احداث بنا و ساختمان در طرفین خطوط لوله انتقال گاز فشار قوی مصوب ۳۱/۳/۵۰ هرگونه ساخت و ساز در حریم ایمنی خطوط لوله گاز در خارج از محدوده شهر ممنوع می باشد و در صورت ساخت، شرکت گاز مجاز می باشد مستحدثات غیر مجاز را بدون پرداخت هیچ گونه وجهی تخریب نماید.[۲۱۵]و از بابت پرداخت خسارت مسئولیتی ندارد.حال سوال اینجاست ،فرض کنید سازمان مسکن و شهرسازی بدون توجه به قانون فوق الذکر، اقدام به توسعه محدوده شهر و واگذاری زمین به اشخاص و پلاک بندی اراضی مجاور در خطوط لوله انتقال گاز بدون اخذ استعلام کتبی از شرکت گاز نماید و شهرداری محل نیز براساس اسناد واگذاری نسبت به صدور پروانه ساختمان اقدام نماید و ساخت و ساز غیر مجاز در حریم ممنوعه احداث شود و متعاقب آن شرکت گاز براساس اختیارات قانونی با هماهنگی مراجع انتظامی و قضائی اقدام به تخریب مستحدثات مذکور نماید. سوال اینجاست که مسئول جبران خسارات وارده به مالک زمین و ساختمان مذکور کدام یک از مراجع عمومی می باشد. آیا شرکت گاز با استناد به این ماده واحده قانونی در مراحل مختلف ساخت می تواند اعمال قانون کند و درصورت تخریب بنا، مالک حق مراجعه مستقیم به شرکت گاز،شهرداری و یا سازمان مسکن را خواهد داشت. در اینجا موضوع عدم رعایت قوانین و مقررات از سوی مستخدمین دولتی نیز می تواند مطرح شود که در این صورت با توجه به بی احتیاطی و سهل انگاری مستخدم و مقام عمومی، مسئولیت شخصی خواهد بود و دولت تقصیری در این جا نداشته است. هر چند ممکن است مدیر خاطی در مقام دفاع از اعمال قوانین مربوطه به دستگاه اجرائی خود سخن به میان آورد که این امور در زمره اعمال حاکمیتی دولتی است. البته در مثال قبل اشکالی که ممکن وجود داشته باشد این است که به جهت عبور خط لوله فشار قوی از یک محل کلیه اراضی محدوده حریم خط لوله (در برخی مواقع دویست و پنجاه متر از هر طرف خط لوله) قابل تغییر کاربری به اراضی مسکونی و صنعتی نمی باشند و تا زمانی که خط لوله در محل وجود دارد، مالکیت اشخاص محدود می گردد. که این برخلاف اصل مالکیت است. ضمن اینکه معاف بودن از مسئولیت در قبال اعمال حاکمیت برخلاف اصل تساوی شهروندان در برابر تکالیف عمومی است. همچنین عدم مسئولیت در قبال اعمال حاکمیت سبب می شود که بسیاری از اعمال نامشروع و زیان آور دولت و کارمندان او ضمانت اجرایی مدنی نداشته باشد و دولت به استناد عمل حاکمیت از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند.[۲۱۶]
    گفتارچهارم: مسئولیت ناشی از مالکیت دولت در حقوق انگلیس
    نقص تکالیف قانونی در قانون ۱۹۹۶ آموزش انگلستان و ارتقاء سطح آموزش (ایمنی محیط کار )از مسئولیتهای دولت و وزارت کشور است. اگر مشخص شود که زیان وارده به یک شهروند قابل انتساب به عدم بهره برداری او از آموزش باشد در این صورت تنها دولت مسئول جبران خسارت است. در انگلستان دعاوی چندی وجود دارد که دولت، علیرغم آن که در نهایت به صورت غیرمستقیم، ملزم به پرداخت غرامت گردیده است ولی به باور حقوقدانان این کشور مسئولیت دولت در این موارد، مسئولیتی مستقیم و ناشی از کارکرد نظام خدمت و ناشی از خطاهای ناشناخته است.[۲۱۷] در انگلستان برخی حقوقدانان معتقدند که پرداخت غرامت زیان حاصل از فعالیتهای بسیار خطرناک، چه در مسئولیت مدنی حقوق خصوصی و چه در مسئولیت مدنی دولت با نظریه خطر توجیه می گردد. دعوایی که با تکیه بر این نظریه به پرداخت غرامت منجر شده است و زمینه ساز استناد به این نظریه را در حقوق این کشور فراهم آورده است دعوی ریلاندز علیه فلچر است.[۲۱۸] در این دعوی خوانده (فلچر) پیمانکارانی را استخدام کرده بود تا روی زمین متعلق به وی منبع آبی بسازند. پیمانکاران حین انجام کار، بطور تصادفی در زمین کارفرما با رگه ها و معبرهای معدنی قدیمی مواجه شدند که بظاهر با خاک پر شده بود. آنها این رگه ها و معبرها را که به معدن شخصی بنام (ریلاندز) راه داشت (البته از این امر مطلع نبودند) بطور کامل مسدود نکردند. هنگامی که منبع آب را پر کردند، آب از آن سرازیر شد و بلافاصله معدن زیان دیده (ریلاندز) را فرا گرفت. در این دعوا، چون خوانده اشخاص ماهری را به عنوان پیمانکار استخدام کرده بود، بی احتیاط محسوب نمی شد و خطای بی احتیاطی[۲۱۹] در مورد وی اعمال نشد. با وجود این، دادگاه وی را محکوم به پرداخت خسارت کرد. قاضی بلاک بورن در توجیه این مسئولیت اظهار داشت در صورتی که کسی چیزی را برای مقاصد شخصی اش وارد ملک خویش کند و اگر از آنجا رها شود خسارت به بار آورد (هر چند اگر در آنجا باقی ماند بی خطر باشد) مسئول جبران خسارت ناشی از آن است. قاضی دیگر پرونده، قاضی کیرنز نیز استدلال کرد که نوع فعالیت خوانده بر روی ملکش استفاده غیرطبیعی[۲۲۰] محسوب می شده است بنابراین آنچه را خواندگان انجام داده اند با قبول خطر ناشی بوده است.[۲۲۱]
    بخش دوم: مسئولیت کارفرمایان ناشی از مالکیت تأسیسات صنعتی
    گفتار اول:بیان مطالب
    مسئولیت کارفرما در قبال خسارات ناشی از فعل یا ترک فعل کارگران را به دو بخش تقسیم کرده اند گاهی خسارت به خود کارگران وارد می شود و گاهی به اشخاص ثالث آسیب می رسد. در ارتباط با موضوع تأسیسات صنعتی نفت و گاز پیمانکاران، شرکت های نفت یا گاز در قبال کارگران خود کارفرما محسوب می شوند و در اینجا این سوال مطرح است در صورت ورود خسارت ناشی از حوادث انفجار تأسیسات نفت و گاز مسئولیت پیمانکاران و کارکنان آنها که تاسیسات موصوف جهت بهره برداری در اختیار آنها قرار گرفته ، به چه میزان است و این مسئولیت مبتنی بر چیست؟
    موضوعی که ارتباط به بحث ما دارد درباره خساراتی است که از سوی کارکنان پیمانکارانی (کارفرما) به اشخاص ثالث وارد می شود .ماده ۱۲ قانون مسئولیت مدنی مقرر می دارد: کارفرمایانی که مشمول قانون کار هستند مسئول جبران خساراتی هستند که از طرف کارکنان اداری و یا کارگران آنان در حین انجام کار به مناسبت آن وارد شده است مگر اینکه محرز شود تمام احتیاط هایی که اوضاع و احوال قضیه ایجاب می نموده، به عمل آورده یا اینکه اگر احتیاط های مزبور را به عمل می آوردند باز هم جلوگیری از ورود زیان مقدور نمی بود. کارفرما می تواند به واردکننده خسارت در صورتی که مطابق قانون مسئول شناخته شود مراجعه نماید. بدین ترتیب قانونگذار کارفرما را مسئول جبران خسارت ناشی از فعل کارگران خود به شمار آورده و ظاهراً دلیل چنین مسئولیتی می تواند مسئولیت ناشی از فعل غیر یا همان مسئولیت متبوع ناشی از عمل تابع باشد. دو دلیل برای مسئولیت کارفرما مطرح شده است. نخست آنکه قانونگذار خواسته از زیان دیده حمایت کند. چرا که عموماً کارفرمایان وضعیت مالی بهتری نسبت به کارگران دارند و بهتر قادر به پرداخت خسارت هستند به علاوه کارفرما از کار کارگر بهره مند می شود و تحمل مسئولیت ناشی از آن توسط نامبرده عادلانه است (من له الغَنم فعَلیه الغُرم). دوم اینکه این مسئولیت به فردی تحمیل و فرض می شود که در موقعیت کنترل اعمال اشخاص دیگر که مرتکب شبه جرم شده اند می باشد و مسئولیت کارفرما ناشی از خطای مفروض وی در کنترل و اداره کارگر و مستخدم است.[۲۲۲] همان موضوع که در قسمت رابطه تقصیر مستخدم و دولت و وجود رابطه استخدامی به تفصیل به آن پرداختم.
    گفتار دوم : مسئولیت کارفرما در حقوق ایران
    در حقوق ایران برخلاف حقوق برخی دیگر از کشورها از جمله فرانسه و کامن لا مسئولیت کارفرما در قبال خسارات ناشی از فعل زیانبار کارگر نسبت به اشخاص ثالث، مسئولیتی بدون تقصیر و مبتنی بر نظریه خطر نیست.[۲۲۳]بنابراین مسئولیت کارفرما در ماده۱۲ ق م.م بر مبنای نظریه تقصیر است. البته قانونگذار تقصیر کارفرما را مفروض دانسته و بار اثبات آن را از عهده زیان دیده برداشته است و فرض آن است که کارفرما در زمان حادثه احتیاطهای لازم را نکرده است. هر چند مسئولیت کارفرما پس از اثبات مسئولیت کارگر مبتنی بر اماره تقصیر است، ولی با توجه به اینکه مسئولیت کارفرما مسئولیتی تبعی است به عبارت دیگر مسئولیت او تابع مسئولیت کارگر است یعنی اگر کارگر مسئول شناخته شود کارفرما نیز مسئول خواهد بود. بنابراین، مراجعه به کارفرما، محتاج اثبات مسئولیت کارگر است.
    با توجه به اینکه قانونگذار ما نیز در ماده ۱۲ ق. .م .م مقرر می دارد: «مسئول جبران خساراتی می باشند که از طرف کارکنان اداری و یا کارگران آنان در حین انجام کار یا به مناسبت آن وارد شده» لازم است که براساس قواعد مسئولیت مدنی بتوان کارگر را ضامن آن خسارات قلمداد نمود. البته استاد کاتوزیان عقیده دارد که برای مراجعه زیان دیده به کارفرما نیاز به اثبات تقصیر کارگر ندارد.[۲۲۴]
    گفته شده وجود تقصیر از سوی متبوع مفروض گرفته می شود که شامل تقصیر در نظارت بر متبوع یا توجیه یا انتخاب وی و یا در تمامی آنها است. پس هرگاه تابع مرتکب تقصیر شود، متبوع به موجب تقصیر دیگری که ما وقوع آن را از سوی او مفروض می گیریم مسئول معرفی می شود. تفاوتی ندارد که متبوع در انتخاب تابع خود کوتاهی ورزیده باشد یا در توجیه وی یا در نظارت بر او، لذا تقصیر متبوع مفروض گرفته می شود و هیچ دلیلی مبنی بر عدم کوتاهی از سوی او پذیرفته نمی شود. در وجود رابطه استخدامی و کوتاهی درانتخاب (تقصیر در انتخاب) نیز ضرورتی ندارد که متبوع حق انتخاب خود را داشته باشد و آزادی انتخاب برای متبوع فرض گرفته می شود.[۲۲۵] مانند پیمانکاران دولتی که با پایان قرارداد پیمانکار قبلی، پیمانکار جدید بدون اینکه حق گسترده ای در جایگزینی کارکنان جدید داشته باشد با همان نیروهای قبلی قرارداد استخدامی منعقد می کند و عملاً هیچ گونه حق انتخاب کارکنان خود را ندارد لیکن در صورت ورود خسارت توسط این کارگران، تقصیر وی مفروض خواهد بود.[۲۲۶] بنابراین مبنای مسئولیت کارفرما در ماده ۱۲ ق. م. م، نظریه تقصیر است و اثبات تقصیر را بر عهده کارفرما قرار داده تا به نوعی از زیان دیده حمایت شود.[۲۲۷] البته باید گفت که اگر تقصیر تابع (کارگر) به سبب انجام کار و وظیفه محوله از سوی کارفرما نباشد، متبوع (کارفرما) مسئول عمل او نیست. از ماده ۱۴ می توان استنباط کرد که کارگران در مقابل کارفرما مسئولیت تضامنی دارند و کارفرما می تواند تمام خسارت پرداختی را از هر یک از آنان مطالبه کند البته با توجه به انتهای ماده پس از جبران خسارت توسط کارفرما یا یکی از کارگران، خسارت باید میان مسئولان اصلی حادثه تقسیم شود.[۲۲۸] همانگونه که گفته شد دولت یا شرکتهای دولتی نیز در صورتی که کارفرما باشند مشمول مقررات این قانون خواهند شد در این صورت اگر به جهت قصور یکی از کارکنان پیمانکار در مراقبت و محافظت صحیح از تأسیسات نفت و گاز و یا بی احتیاطی کارگران پیمانکار در زمان اجرای خطوط لوله انتقال گاز در صورتی که دعوی از سوی اشخاص ثالث متوجه شرکت گردد پس از جبران خسارات وارده به اشخاص ثالث توسط مالک تأسیسات، شرکت مجاز خواهد بود به کارفرما و کارگران وی جهت جبران خسارات وارده مراجعه نماید. بنابراین فلسفه ماده ۱۴، برقراری مسئولیت تضامنی کارگر و کارفرما در مقابل زیان دیده است. اگر زیان دیده برای اخذ خسارت به تابع (کارگر) رجوع کند در مواردی که مسئولیت حادثه ناشی از قصور کارگر است، قضیه فیصله می یابد اما اگر به متبوع (کارفرما) و یا به مالک تأسیسات رجوع کند. متبوع یا مالک می تواند برای اخذ آنچه به متضرر پرداخته است به تابع (کارگر مقصر) رجوع نماید. البته اگر متبوع و تابع در وقوع حادثه شریک یکدیگر باشند در این صورت کارفرما فقط حق رجوع برای دریافت قسمتی از خسارات پرداختی را دارد.[۲۲۹]
    گفتار سوم: مسئولیت کارفرما در حقوق انگلیس[۲۳۰]
    در حقوق انگلیس بر اساس نظریه مسئولیت نیابتی (Vicarious liability)کارفرما ،حتی اگر خود شخصا تقصیری مرتکب نشده باشد ،مسئول زیان هایی است که در جریان کار توسط کارگرانش به بار می آید. the- employer- actingh- the-employee) )یعنی کارگر وسیله ای بیش نیست و به منزله دست کارفرما است . [۲۳۱] در حقوق انگلیس یکی از شرایط ایجاد مسئولیت نیابتی این است که کارگر یا مستخدم باید مرتکب جرم شود. بنابراین عنصر لازم برای ایجاد مسئولیت نیابتی غیرمجاز یا خطا بودن فعل کارگر است. به تعبیر دیگر فعل خطا و غیرمجاز کارمند یا کارگر کارفرما به عنوان شبه جرم خودش تلقی می شود ضمن اینکه مسئولیت کارفرما و مستخدم تضامنی است.[۲۳۲] در انگلستان قانون ۱۹۶۹ مسئولیت کارفرمایان (به دلیل تجهیزاتی معیوب) دولت (پادشاه) را نسبت به زیان ناشی از تجهیزات معیوب کارگران، مسئول دانسته است تأمل در این قانون، نشان می دهد که تنها معیوب یا ناقص بودن ابزار کار کارگران برای مفروض دانستن تقصیر کارفرما (که می تواند دولت باشد) کافیست.در دعوی شرکت ( Wilson and Clyde Coal)علیه شرکت ( ۵۷,AC,57,1938,English)قاضی دادگاه به وضع برخی قواعد حقوقی پرداخت و اعلام کرد “مسئولیت کارفرما یک تعهد شخصی است و وظیفه دقت ومراقبت کارفرما نسبت به کارگران وکارمندانش نمی تواند به نیابت به دیگری واگذار شود .قاضی لرد رایت ( Wright) که قواعد اساسی کامن لا در زمینه مسئولیت کارفرما توسط وی تدوین شده در دعوای شرکت زغال سنگ کلاید علیه شرکت انگلستان در رأی خود قاعده ذیل را نوشت:وظیفه کارفرما در زمینه کارگران وکارمندانش یک وظیفه شخصی وغیر قابل واگذاری و یا نیابت به غیر است واین وظیفه او چهار جنبه دارد:اول اینکه کارکنانی را استخدام کند که صلاحیت انجام آن کار را داشته باشند دوم او وظیفه دارد که کارخانه وتأسیسات و وسائل را سالم تهیه نماید.و سوم او وظیفه دارد که محل سالم ومناسب برای انجام کار تهیه نماید.و چهارم اینکه یک سیستم صحیح وعلمی انجام کارراتهیه وارئه نماید.[۲۳۳]
    در سال ۱۹۴۸، انگلستان[۲۳۴] از یک نظام جامع بیمه برخوردار شد که پرداخت خسارت به قربانیان حوادث صنعتی و برخی از بیماری های ناشی از کار در بخش صنعت را تضمین می کند. اگرچه پرداخت خسارت براساس نظام مزبور مستلزم اثبات تقصیر کارفرما نیست ولی نظام مزبور سبب کاهش تعداد دعاوی کارگران علیه کارفرمایان نشده است. در سال ۱۹۷۴ قانون حفظ وحمایت سلامت و امنیت در محیط کار ( The health and safety at work)از تصویب مجلس عوام انگلستان گذشت . اتحادیه اروپا نیز مقررات ودستورالعمل هایی در خصوص ایمنی وسلامت محیط کار تدوین نمود که موجب ایجاد قواعدی در انگلستان گردید.ازجمله مقررات مربوط به احداث ،حفظ ونگهداری ساختمان های محل کار مصوب ۱۹۹۲ مقررات مربوط به ابزار و وسائل کار مصوب سال ۱۹۹۸به علاوه مقررات قانونی متعددی نیز وجود دارند که کارفرما را مکلف به حمایت از کارگران تحت امرش می سازند. بر این اساس، اقامه دعوا علیه کارفرما براساس تقصیر یا نقض یکی از تکالیف قانونی مزبور کاملاً متداول است. [۲۳۵]
    اگرچه آشکار است که کارفرما ملزم به ایمن ساختن املاک واقع در محیط کاری و الزم کارگران به گذراندن دوره های آموزشی کسب مهارت است ولی وی مکلف به حذف تمامی خطرات قابل پیش بینی نیست؛ مشروط بر اینکه این امر مستلزم عسر و حرج وی باشد.
    عدم مسئولیت کارفرما ناشی از مراقبت و کار با تأسیسات بیشتر زمانی است که ضرر و خسارات وارده ناشی از تقصیر کارگر یا کارمند باشد و یا در آن سهمی داشته باشد ، اثر عمده و مهم خطا وتقصیر یا غفلت ومسامحه مشترک کارکنان وکارفرما، مسئولیت کارفرما را به هر صورت از بین نمی برد ولی می تواند میزان پرداخت خسارت توسط کارفرما را کاهش دهد. [۲۳۶]
    بخش سوم: مسئولیت مالک تاسیسات صنعتی ناشی از لطمه به محیط زیست

    گفتار اول:بیان مطلب
    امروزه خطر بزرگی که بشر در خصوص محیط زیست با آن دست به گریبان است ،فاجعه برهم خوردن تعادل محیط زیست می باشد ،چرا که اجزای مختلف محیط زیست از جمله آب ،هوا ،خاک ،گیاهان و… به یکدیگر وابسته اند وهر نوع تخریب وآلودگی منجر به بر هم زدن این تعادل خواهد شد .منظور از آلودگی ،ورود هر گونه عامل یا ماده به محیط زیست است به گونه ای که موجب صدمه به بافت محیط گردد وتحمل محیط ،توان جذب و مقابلها پالایش آن را نداشته باشد.ماده ۹ قانون حفاظت وبهسازی محیط زیست مصوب ۱۳۵۳ منظور از آلوده ساختن محیط زیست راپخش یا آمیختن مواد خارجی به آب یا هوا یا خاک یا زمین به میزانی که کیفیت فیزیکی یا شیمیایی یا بیولوژیک آن را به طوری که زیان آور به حال انسان یا سایر موجودات زنده ویا گیاهان ویا آثار و ابنیه باشد تغییر دهد و هر اقدامی که موجبات آلودگی محیط زیست را فراهم نماید ممنوع است.اصل ۵۰ قانون اساسی به عنوان یک اصل کلی بسیاری از مفاهیم بنیادین مربوط به لزوم حفاظت محیط زیست رادر خودش گنجانده است.از جمله حقوق نسل امروز و نسلهای آینده، رشد وتعالی حیات بشر ممنوعیت هرگونه فعالیت مخرب محیط زیست در آن نهفته است [۲۳۷]. از جمله مقررات مربوط به مسئولیت های ناشی از خسارات زیست محیطی ناشی از تأسیسات صنعتی میتوان به این مقررات اشاره کرد. بند ۸ ماده ۱۴ قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران وزارت نفت را ملزم نموده در زمان اکتشاف و بهره برداری از منابع نفت وگاز رعایت مقررات زیست محیطی را به نمایید .در مورد پسماندهای ناشی ازفعالیتهای صنعتی ومعدنی وپسماندهای پالایشگاهی صنایع گاز ،نفت و پتروشیمی ، صنایع فلات قاره و نیروگاهی وامثال آن از قبیل سرریزها،براده ها،لجن های صنعتی ،ماده ۴ قانون مدیریت پسماند ها صنعتی مسئولیت تامین وپرداخت بخشی از هزینه های بازیافت پسماندها را بر عهده تولیدکنندگان محصولات قرارداده است. قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا مصوب ۳/۲/ ۱۳۷۴، قانون حفاظت دریا و رودخانه ها مرزی از آلودگی با مواد نفتی مصوب ۴/۱۱/۵۴ ، قانون توزیع عادلانه آب وآیین نامه جلوگیری از آلودگی آب مصوب ۱۸/۲/۱۳۷۱ ،همچنین ،معاهدات بین المللی مصوب که مخالف قانون اساسی نباشند که بر اساس ماده ۹ قانون مدنی ، از نظر اجرا و اعتبار در حکم قانون هستند و می توانند موجد حق وتکالیف در نظام کشور باشند. بنابراین کنوانسیون های بین المللی و معاهدات وتفاهم نامه های تخصصی زیست محیطی جهانی ،منطقه ای و چند جانبه نیز به عنوان منابع مسئولیت های زیست محیطی محسوب می شوند .هرچند اجرای این مقررات بین المللی در کشور ما منوط به شرایط خاصی می باشد.

    گفتاردوم :عوامل خارج از اراده مالک در خسارات زیست محیطی
    الف – قوه قهریه یا فورس ماژور :
    برای تحقق فورس ماژور به غیر از غیر ارادی بودن رفتار دو شرط دیگر لازم است اولا : عدم امکان مقاومت در برابر حادثه غیر مترقبه ،یعنی در صورتی که امکان پیش بینی حادثه برای مالک وجود داشته باشد دیگر حادثه غیر مترقبه نخواهد بود.ثانیا : مالک متعهد نباید خود وضعیتی را فراهم کند که انجام تعهد برای وی غیر ممکن گردد.مثلا در فرض طغیان رودخانه فصلی در محل تقاطع خطوط لوله نفت وگاز با مسیر رودخانه که خط لوله آسیب دیده و مواد نفتی به داخل بستر رودخانه وارد شده وموجب ورود خسارت زیست محیطی گردد.البته باید طغیان رودخانه غیر قابل پیش بینی باشد و اگر رودخانه ای باشد که هر ساله طغیان می کند مالک می بایست تدابیر بیشتری برای محافظت از خط لوله ببیند. در هر حال در فرض فوق، در منطقه حفاظت شده، سازمان محیط زیست می تواند میزان تقریبی خسارات وارده را محاسبه و از مالکان تأسیسات مطالبه کنند و در رودخانه های خارج از این مناطق وظیفه مطالبه خسارات بر حسب مورد بر عهده سازمان آب و یا اداره شیلات می باشد.
    ب – اضطرار:
    هرگاه مالک و فاعل عمل خلاف استاندارد های زیست محیطی در یک وضعیت اضطراری شدید ،برای نجات زندگی خود یا زندگی اشخاص تحت مراقبت و کارکنان خود مجبور به وارد نمودن خسارا به محیط زیست شوند. مالک تاسیسات بر اساس قواعد عمومی ،از مسئولیت مبرا خواهد بود. البته باید گفت در صورت وقوع شرایط اضطراری و نقض یک قانون یا تعهد ،مسئله جبران خسارت منتفی نخواهد شد وباید انجام بپذیرد.مثلا در صورت افزایش فشار گاز در تأسیسات ،مدیران شرکت گاز مجبور به تخلیه گاز ومایعات گازی در هوا نمایند که ممکن است باعث آلودگی موقت هوای اطراف تأسیسات شود ویا مایعات تخلیه شده به اراضی کشاورزی افراد خسارت وارد نماید که هر چند تخلیه این مواد در اثر اضطرار بوده لیکن رافع کلیه مسئولیتهای مالک تأسیسات نمی باشد و خسارات وارده باید جبران شود.
    ج – ضرورت :
    ضرورت که بر خطر جدی و قریب الوقوع استوار است .این حالت بر خلاف اضطرار برای دولتها به وجود می آید و نه برای اشخاص خصوصی ماده ۲۵ پیش نویس مسئولیت دولت ها ۲۰۰۱حالت ضرورت را چنین بیان نموده است :۱- ضرورت نمی تواند در مقابل عمل نادرست یک دولت ،که مطابق با تعهدات بین المللی او نیست ،مورد استفاده قرار بگیرد مگر این که این عمل تنها راه آن دولت برای حفاظت از منافع اساسی در مقابل خطری قریب الوقوع باشد وآسیب جدی به منافع اساسی یک دولت ،دولت ها یا تمامی جامعه بین المللی که تعهد در قبال آن ها وجود دارد ،وارد نشود.۲- ضرورت ممکن است به وسیله دولتی که امکان استناد به آنرا دارد مورد استفاده قرار نگیرد اگر تعهد بین المللی در این زمینه وجود داشته باشد که امکان استناد به ضرورت درآن مستثنی شده باشد و یا آن دولت خود وضعیت ضرورت را بوجود آورده باشد .[۲۳۸] در مورد ضرورت سوخت رسانی به نقاط مختلف کشور نیز در مواقعی خطوط لوله نفت وگاز میبایست از جنگلها و اراضی حفاظت شده عبور نماید که در این بین ممکن است به محیط زیست خسارت غیر قابل جبران وارد شود لیکن به جهت ضرورت طرحها ،مجریان از مسئولیت معاف خواهند بود.در پرونده ای مطروحه در دادگاه بروجن کشاورزان مدعی شدن شرکت گاز در زمان تغییر پوشش خطوط لوله انتقال گاز خود وتعمیر وزنگ زدایی اضطراری و ضروری جداره لوله با بهره گرفتن از سند بلاس (مخلوط شن وماسه با فشار هوا) سبب از بین رفتن میوه درختان و کاهش مرغوبیت اراضی کشاورزی شده است .که دادگاه پس از ارجاع موضوع به کارشناس ،میزانی از خواسته کشاورزان را مطابق واقع دانسته و رای به جبران خسارات وارده صادر نمود.
    گفتار سوم : آثار مسئولیت مالک تأسیسات صنعتی ناشی از خسارت به محیط زیست
    اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صورت خاص رژیم حفاظت از محیط زیست را پایه ریزی نموده است که مقررمیدارد: در جمهوری اسلامی ،حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات رو به رشدی داشته باشند،وظیفه عمومی تلقی می گردد.از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند ،ممنوع است.قانون اساسی بحث تکلیف را مطرح کرده و بحث حق را پیش بینی نکرده است. در بحث تکالیف عمومی ناشی از تخریب وآلودگی محیط زیست در حد مسئولیت کیفری مواردی در قانون حفاظت بهسازی محیط زیست و سایر قوانین ومقررات حفاظت از محیط زیست ایران آمده است ولی بحث مسئولیت مدنی مسکوت است.لذا مشخص نیست مسئولیت مدنی زیست محیطی شامل قواعد عام می شود یا جزء قواعد خاص است.مثلا اگر کسی به عنوان تضیع حق محیط زیست به دادگاه مراجعه کند ،مستقلا نباید انتظار داشت قاضی به عنوان نقض حق بر محیط زیست به موضوع رسیدگی قضایی کند .البته این موضوع مانع نخواهد بود که از طریق تشکیلات اداری مانند دیوان عدالت ادری از ادامه فعالیت های زیست محیطی تأسیسات آلوده ساز جلوگیری نمود. در صورتی در برخی کشورها حفظ محیط زیست هم حق وهم تکلیف عمومی است. هنگامی که مسئولیت تحقق یافت ،نتیجه و اثر مسئولیت تعهد به جبران کامل خسارت است در عرصه خسارات زیست محیطی برآورد خسارت به ارقام با مشکل مواجه می گردد. زیرا عناصر زیست محیطی و جبران کامل خساراتی که از عمل متخلفانه مالک تاسیسات صنعتی در تخریب محیط زیست وارد آمده است را به سختی می توان با پول ارزیابی کرد . قانون حفاظت وبهسازی محیط زیست مصوب ۱۳۵۳، قانون مدیریت پسماند ها صنعتی ، قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا مصوب ۳/۲/ ۱۳۷۴، قانون حفاظت و دریا و رودخانه ها مرزی از آلودگی با مواد نفتی مصوب ۴/۱۱/۵۴ ، قانون توزیع عادلانه آب وآیین نامه جلوگیری از آلودگی آب مصوب ۱۸/۲/۱۳۷۱ ، و قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ مقررات بازدارنده ای در راستای حفاظت از محیط زیست پیش بینی نموده است، از جمله در قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا مصوب ۳/۲/۱۳۷۴مجازات هایی برای کارخانجات وتاسیسات صنعتی که استانداردهای محیط زیست را رعایت نکنند وضع نموده است. ماده ۱۶ این قانون مقرر می دارد : درصورتیکه صاحبان و مسئولان کارخانجات وکارگاه ها ونیروگاه های آلوده کننده مبادرت به رفع آلودگی یا ممانعت از کار وفعالیت کارخانه و کارگاه مربوط ننمایند ، به درخواست سازمان محیط زیست ودستور مرجع قضایی ذیربط محل که بلافاصله توسط مامورین انتظامی به مورد اجرا گذاشته می شود از کار وفعالیت کارخانجات وکارگاه های آلوده کننده جلوگیری بعمل خواهد آمد. در ماده ۲۹ این قانون، جزای نقدی وجبران ضرر وزیان وارده به محیط زیست از سوی مالک یا مسئول این تاسیسات در نظر گرفته شده است . ماده ۱۴ قانون حفاظت دریا و رودخانه ها مرزی از آلودگی با مواد نفتی مصوب ۴/۱۱/۵۴ ،مسئولین آلودگی را مکلف نموده کلیه هزینه هایی را که از طرف مقامات صلاحیتدار یا توسط عاملین دیگر به منظور محدود کردن آلودگی و رفع آن بعمل بیاید بپردازند. بطور کلی مقامات مزبور و عاملین وابسته به آنها در مقابل خدماتی که به منظور فوق انجام می دهند مستحق دریافت کارمزد مناسب خواهند بود. در مورد آلودگی آب توسط تاسیسات و کارخانجات صنعتی قانون توزیع عادلانه آب وآیین نامه جلوگیری از آلودگی آب مصوب ۱۸/۲/۱۳۷۱ نیز ورود هر گونه خسارت به محیط زیست آبزیان و منابع طبیعی از سوی مالکین این تأسیسات را ممنوع نموده و در صورت ایراد خسارت ،دادگاه حسب در خواست سازمان ،مسئولین را به پرداخت خسارت وارده محکوم خواهد کرد(ماده ۲۲آیین نامه)همچنین بر اساس تبصره ۱ ماده۸۰ این آیین نامه ،شیلات مکلف است پس از طرح شکایت ضمن تعیین میزان خسارت وارده ،تقاضای ضرروزیان نماید ،ضمن اینکه در مناطق حفاظت شده این مسئولیت به سازمان محیط زیست محول شده است.در پرونده ای مطروحه در دادگاه یاسوج اداره محیط زیست کهگلویه وبویر احمد دادخواستی به طرفیت شرکت گاز،منطقه دو عملیات انتقال گاز به خواسته مطالبه خسارات وارده به آبزیان رودخانه بشار در محدوده حفاظت شده دنا مطرح نمود وادعا داشت شرکت گاز در زمان تعمیرات خط لوله انتقال گاز کشور در محل تلاقی با رودخانه ضمن تغییر مسیر عبور آب و انجام عملیات در بستر رودخانه موجبات تلف شدن میزان قابل توجهی از ماهیان وآبزیان رودخانه شده است که نهایتا بر اساس میزان عملیات شرکت گاز و برمبنای کارشناسی هر متر مربع یک ماهی ،خسارت وارده تقدیم شد وشرکت گاز نیز ملزم به پرداخت آن گردید. لازم به ذکر است که در گزارش کارشناس ،خسارت تعیین شده به عنوان حداقل خسارات وارده به محیط زیست اعلام شد و خساراتی مانند از بین رفتن دیگر آبزیان وموجودات ریز بستر رودخانه قابل محاسبه نبوده است.بر اساس قانون مجازات اسلامی[۲۳۹]، برای عملیات هایی که موجب تخریب محیط زیست و منابع طبیعی گردد یا اقدام به هر گونه تجاوز و تصرف عدوانی یا ایجاد مزاحمت یا ممانعت از حق در موارد مذکور ،مالک مقصر یا نماینده او علاوه بر مجازات حبس به پرداخت و تأدیه خسارات وارده نیز محکوم خواهد شد.

     

    در مسئولیت بین المللی دولتها ناشی از خسارت ،آلودگی وتخریب محیط زیست ،جبران خسارت ، شکل اعاده وضعیت به حال سابق ،پرداخت غرامت وجلب رضایت زیان دیده به طور مجزا یا توامان به خود میگیرد. جلب رضایت در مسئولیت بین الملل دولتها به عنوان متخلف ممکن است شامل پذیرش نقض ،اظهار تاسف،عذر خواهی رسمی،ویا هر روش مناسب دیگری باشد. [۲۴۰]
    گفتار چهارم : اصل پرداخت آلوده ساز
    بر اساس این اصل هزینه رفع آلودگی محیط زیست باید از سوی آلوده کننده آن پرداخت شود.این اصل از یک سو حق دیگران در بر خورداری از محیط زیست سالم را به رسمیت می شناسد و از سوی دیگر نوعی اقدام پیشگیرانه برای جلوگیری از تخریب محیط زیست به شمار می رود .به عبارت دیگر اصل مالکیت اقتضای اجرای اصل لا ضرر است و ضرری که از سوی مالک ممکن است به محیط زیست وارد شود مسئولیت در پی خواهد داشت .بروز مسئولیت یک سری آثاری را به دنبال دارد از جمله جبران خسارت وپرداخت غرامت از طریق روش های جبران خسارت ،در نتیجه اصل پرداخت توسط آلوده ساز رابطه زیادی با مالکیت وتصرف دارد.اصل پردخت توسط آلوده ساز ( (Polluter – Pays Principle یکی از اصول بنیادین حقوق بین الملل محیط زیست است و رابطه عمیقی با اصل حاکمیت دولتها دارد. بر اساس تعریف ارائه شده از سوی جامعه اروپا که در ۱۹۷۴ بیان شده : آلوده ساز کسی است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به محیط زیست آسیب می رساند یا کسی است که موجبات خسارت عمده را برمحیط زیست فراهم می کند.کنوانسیون مسئولیت مدنی در برابر خسارات وارده بر محیط زیست در اثر اقدامات خطرناک (کنوانسیون لوگانو) از مهم ترین منابع الزام آور در خصوص مسئولیت مدنی خسارات ناشی از فعالیت های خطرناک برای محیط زیست می باشد، اساس این کنوانسیون ،اصل پرداخت آلوده ساز است.قوانین منطقه ای در رابطه با مسئولیت مدنی در این کنوانسیون تدوین شده که در آن استانداردهای کلی برای جبران خسارات ناشی از آسیب های وارده از فعالیت های خطرناک آورده شده است.یکی از سوابق موفق در این زمینه کنوانسیون مسئولیت مدنی ناشی از خسارات آلودگی نفتی ۱۹۶۹ می باشد. این کنوانسیون با فرض مسئول شناختن صاحب کشتی آلوده کننده سعی در حمایت از قربانیان حوادث آلودگی نفتی دارد ولی به موجب این کنوانسیون سقف خاصی برای مسئولیت مالک کشتی پیش بینی شده است. [۲۴۱]این اصل فقط مشمول آلودگی است و ابزاری برای جبران آلودگی ها می باشد و شامل تخریب محیط زیست نمی باشد زیرا تخریب آثار بین المللی را در پی ندارد و پیامد آن بیشتر در قلمرو کشورها محدود است و عموما در حیطه حاکمیت یک کشور اتفاق میافتد.در خصوص تأسیسات صنعت نفت وگاز می توان به شرکتهای فلات قاره که فراورده های نفتی را از دل خلیج فارس و در سکوهای نفتی و ذخایر گازی زیر دریا بدست می آورند، اشاره نمود که در زمان استخراج ، بهره برداری و صادرات محصولات نفتی بعضاً اتفاق افتاده که بستر دریا و یا سواحل کشورهای همسایه به جهت نشت مواد نفت وگاز ناشی از عملیات در تأسیسات نفتی ویا غرق شدن نفتکش ها آلوده می گردد که بر اساس این اصل ،کشور آلوده ساز ملزم به رفع آلودگی و پرداخت خسارات وارده می باشد.
    فصل پنجم
    طریقه جبران خسارت ناشی از مسئولیت مالک
    تاسیسات صنعتی نفت وگاز
    بخش اول : راه های جبران خسارت ناشی از مالکیت تأسیسات صنعتی
    گفتار اول:بیان مطلب
    از مهمترین اهداف مسئولیت مدنی جبران خسارت زیان دیده است واین راه به وسایل گوناگون متوسل می شود.در قانون مجازات اسلامی در قسمت دیات و موجبات ضمان هدف مجازات از سایر هدف های مسئولیت مدنی مانند جبران خسارت و توزیع خطر بارزتر است اختیار زیاندیده یا ورثه مقتول در قصاص جانی (واردکننده زیان ) یا گرفتن دیه از وی و عدم تمایل دادگاه ها به جمع بین قصاص و دیه (جبران خسارت) به استناد مواد ۱ و۵ قانون مسئولیت مدنی یادآور دورانی است که زیاندیده می توانست با به زندان اندختن یا به بردگی گرفتن واردکننده زیان خسارت خود را جبران کند. مقطوع بودن دیه و عدم تمایل رویه قضایی به پذیرش جبران خسارت زائد بر دیه ،متفاوت بودن دیه زن و مرد ، تغلیظ دیه در مکان ها و زمان های خاص نیز تا حدی از هدف جبران خسارت فاصله گرفته و اندیشه مجازات و بازدارندگی را به ذهن تداعی می کند. [۲۴۲]در حقوق انگلیس نیز عقیده بنتام[۲۴۳] این بودکه “هدف حقوق جزا ومسئولیت مدنی یکی است ،هم اعمال کیفر در حقوق جزا و هم الزام به جبران خسارت در مسئولیت مدنی درصدد فراهم کردن موجبات پیروی از قوانین است”. هر چند باید اذعان داشت که جبران خسارت نمی تواند همواره زیان دیده را به آنچه که قبل از زیان داشته برساند اما در هر حال برای وی ایجاد تشفی خاطر می کند تا بتواند زیان را آسانتر تحمل کند. برای جبران خسارت راه های مختلفی در حقوق ایران ارائه شده است. در مواد ۳۱۲ و ۳۱۹ قانون مدنی معادل مال تلف شده یکی از طرق متداول جبران خسارت تعیین شده و چنانچه مال خسارت دیده از اموال مثلی باشد مثل وگرنه قیمت آن پرداخت خواهد شد. اما در قانون مسئولیت مدنی این ترتیب رعایت نشده و در ماده ۳ آن در مورد جبران خسارت اعلام نموده «دادگاه میزان و طریقه و کیفیت آن را با توجه به اوضاع و احوال قضیه تعیین خواهد کرد» بنابراین هر چند اجبار زیان دیده به دریافت قیمت به جای مثل به موجب قواعد قانون مدنی ممکن نیست. اما دادگاه ها، معمولاً با توجه به سهولت جبران خسارت به وسیله پرداخت قیمت و موضوع بیمه های مسئولیت، پرداخت قیمت را جانشین دریافت مثل می کنند و زیان دیده نیز با آن موافقت می کند.[۲۴۴]
    اعاده وضع به حالت قبل از ایجاد خسارت یکی دیگر از طرق جبران خسارت است که به نفع زیان دیده می باشد. در ماده ۳۲۹ قانون مدنی به جبران خسارت از طریق اعاده به وضع سابق اشاره دارد که مقرر داشته اگر کسی خانه یا بنای کسی را خراب کند باید آن را به مثل صورت اول بنا نماید و اگر ممکن نباشد باید از عهده قیمت برآید» هر چند که این ماده اختصاص به اتلاف بنا دارد اما از حکم آن می توان در سایر موارد نیز استفاده کرد. بنابراین مسئولیت مالک، مسئولیت ناشی از خساراتی است که اموال وی ایجاد کرده و این مسئولیت در قلمرو تسبیب جای دارد و اشکالی به نظر نمی رسد که مالکی را که مال او سبب خسارت شده، به اعاده وضع زیان دیده محکوم کرد. مثلاً در صورت خرابی ساختمان همسایه، ناشی از انفجار تأسیسات نفت و گاز، مالک را ملزم نموده ساختمان همسایه را به حالت قبل از خرابی بنا کند. البته همانگونه که قبلاً نیز گفته شد رویه قضائی دادگاه معمولاً به تعیین قیمت کارشناسی خسارات وارده می باشد.هدف از ایجاد مسئولیت مدنی این است که زیان بطور کامل جبران شود و زیان دیده وضع پیشین را بازیابد پس تا جایی که این راه باز است نباید از صورت ناقص جبران خسارت استفاده کرد. مانند جبران ضرر از راه دادن معادل و یا دادن قیمت به عنوان معادل ضرر ،پرداخت پول متداول ترین راه جبران خسارت است . میزان پولی که دادگاه به عنوان جبران خسارت تعیین می کند باید با میزان ضرر وارد شده متناسب باشد باید معیار تعیین خسارت مقدار پولی است که بتواند زیان دیده را هر چه بیشتر به وضع پیشین خود نزدیک کند وتمام ضرر را جبران کند[۲۴۵].یکی از وسایل تامین جبران خسارت برای اینکه خسارتی جبران نشده باقی نماند گسترس صنعت بیمه ،به خصوص بیمه های اجباری وبیمه مسئولیت می باشد که به جهت کاربرد زیاد آن در صنایع بالاخص صنایع نفت وگاز در بخش بعد به تفصیل به این موضوع خواهیم پرداخت .
    الف: اعاده وضع سابق
    بهترین شیوه جبران خسارت آن است که وضع زیان دیده کاملا به حالت پیش از ورود ضرر باز گردانده شود و چون هدف مسئولیت مدنی ،جبران کامل خسارت است این شیوه بر دیگر راه های جبران خسارت ترجیح دارد. به عبارت دیگر ، در این شیوه ضرر کاملا محو می شود.جبران خسارت از طریق اعاده وضع را می توان از ماده ۳۲۹ ق.م استنباط کرد که مقرر می دارد:اگر کسی خانه یا بنای کسی را خراب کند باید آن را به مثل صورت اول بنا نماید و اگر ممکن نباشد باید از عهده قیمت آن برآید.هر چند ماده مذکور اختصاص به اتلاف دارد اما از حکم مندرج در آن می توان در سایر موارد نیز استفاده کرد.[۲۴۶] بنابراین هر چند مسئولیت مالک تأسیسات صنعتی ،مسئولیت ناشی از خساراتی است که اموال وی ایجاد کرده و این مسئولیت عموماً ناشی از تسبیب است با این حال به نظر می رسد به توان مالک تأسیساتی را که سبب خسارت شده ،به اعاده وضع زیان دیده به حالت سابق ملزم نمود و بر فرض هرگاه بر اثر ریزش دیوار تأسیسات صنعتی و یا انفجار در داخل آن تأسیسات، دیوار ملک مجاور ویران شود،می توان مالک تاسیسات را ملزم نمود که دیوار را به حالت قبل از خرابی بسازد.
    ب : جبران خسارت از طریق پرداخت معادل ریالی

     
     
     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تاریخ‌ نگاری دوران افشاریه- قسمت ۵ ...

    اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در عصر افشاریه
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    ۴-۱- اوضاع ایران قبل از شکل گیری سلسله افشاریه

    دولت صفوی در سال های پایانی فرمانروایی خود، دچار آشفتگی و ناتوانی شده بود. ناتوانی دولت مرکزی و رکود اقتصادی، زمینه فروپاشی دولت صفوی را فراهم ساخت. شاه سلطان حسین و دربار او شایستگی لازم برای جلوگیری از آنها و نیز بهبود وضع مردم را نداشتند. اقتصاد کشور دچار پریشانی شده بود و دیوانیان، خانها و اشراف هر کدام درپی سود خود بودند و افزایش مالیاتها مردم را خشمگین ساخته بود و نافرمانی در پی آن رواج داشت.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    همزمان با این عوامل، ناتوانی دولت و سختگیری مالیاتی ودیگرفشارهایی که برمردم به ویژه اقلیتها وارد می شد، سبب بروز پاره ای شورشها درایران گردید. مهمترین این شورشها که سرانجام فروپاشی دولت صفوی را در پی داشت، شورش افغانهای غلزایی تابع دولت ایران بود. افغانها به فرماندهی میرویس، نخست قندهار را به چنگ آوردند و در آنجا ادعای استقلال کردند. آنان سپاهیان دولت مرکزی را که برای سرکوبشان گسیل شده بودند، درهم شکستند. بعد از مرگ میرویس، برادر صلح دوستش عبدالعزیز به عنوان امیرافغان غلجایی جانشین وی شد. آنگاه که عبدالعزیزدر سال ۱۱۲۸ هـ.ق: پیشنهاد کرد با شاه سلطان حسین از در صلح درآیند، مردان قبیله فرزند ارشد میرویس، محمود را برانگیختند تا عمویش را به قتل رساند. و خود رهبری غلجایی ها را به عهده گیرد. (سیوری ،۱۳۸۳،ص ۲۴۴) شورش گروه عمده ی دیگر از قبایل افغان، یعنی ابدالی های ساکن منطقه هرات کمک مادی عمده ای به محمود در پیشبرد هدفش کردند. هرچند ابدالی ها در تصرف مشهد ناکام مانده بودند اما شکست خفت باری بر نیروهای مختلف صفوی که به مقابله آنها فرستاده بودند وارد آوردند. این شکست نا توانی دولت را در برقراری نظم آشکار ساخت.شاید از خوش اقبالی محمود افغان بود که در زمانی ریاست افغانهای غلجایی را به عهده گرفت که نه تنها دولت صفویه بلکه امپراتوری تیموریان هند نیز رو به زوال گذاشته بود. امپراتوری تیموری به واسطۀ مبارزۀ بی امان مدعیان سلطنت تجزبه شده بود و محمود می دانست که درصورت تهاجم به داخل ایران به سمت غرب، هیچ دلیلی ندارد که از نیروی تیموری در پشت سرو به ویژه احتمال تلاش آنان برای بازپس گیری قندهار، ترسی به خود راه دهد. ( سیوری، ۱۳۸۳،ص ص ۲۴۶-۲۴۵)
    محمود افغان در آغاز وانمود می کرد از دولت ایران فرمان می برد، اما پس از چندی با سپاهی اندک از راه دشت لوت به کرمان یورش برد و آن را تسخیر کرد، ولی در دربار صفوی به جای سازماندهی نیروها و پیدا کردن راهی برای جلوگیری از یورش افغانها، درباریان و فرماندهان نظامی درگیر اختلافات داخلی خود بودند. سپاهیان محمود از فرصت بهره بردند و به اصفهان حمله کردند. نیروی اندکی که دربار صفوی برای مقابله با آنها فرستاده بود در جنگ گلون آباد شکست خورد و پس از آن محاصره اصفهان آغاز گشت. محاصره اصفهان، قحطی شدیدی را در پایتخت ایران در پی داشت. شهر در محاصرۀ افغانها بود و اهالی روستاهای اطراف نیز از ترس جنگ به اصفهان پناه آورده بودند. قحطی در شهر بروز کرد. محمود افغان محصولات کشاورزی اطراف شهر را به اتش کشید. (فوران،۱۳۸۸،ص ۱۲۵) چون راه ورود آذوقه به شهر بسته بود، مردم از گرسنگی می مردند. با طولانی شدن محاصره شاه سلطان حسین چون دریافت که دیگر پایداری در مقابل سپاه فاتح محمود افغان فایده ای ندارد خود به خدمت محمود در فرح آباد رفت و تاج سلطنت را بر سر او گذاشت. محمود افغان در سال ۱۱۳۵ هـ.ق. وارد شهر شد و بر جای پادشاه صفوی بر تخت نشست. اصفهان پس از یورش و غارت افغانها، بخش عمده ای از جمعیت خود را از دست داد و پس از آن تا مدتها نتوانست رونق و شکوه گذشته خود را به دست آورد.
    در زمانی که اصفهان در محاصره افغانها قرار داشت جمعی از ارکان دولت، تهماسب میرزا را به قزوین فرستادند تا برای کمک به پدر و نجات اصفهان سپاهی را فراهم کند تا به جنگ افغانها بیاورد و کشور را از دست افغانها نجات دهد. محمود پس از تسخیر اصفهان عده ای از افغانان را به دفع طهماسب میرزا به قزوین فرستاد و طهماسب میرزا این شهر را ترک کرده به امید یافتن یارویاوری به سمت تبریز رهسپار شد و مردم قزوین هم بعد از آنکه با فرستادگان محمود از در تسلیم درآمدند پس از اندک زمانی غالب ایشان را کشتند، فقط قلیلی از آن جماعت به اصفهان گریختند. (آشتیانی ، عاقلی ۱۳۷۸،ص۶۰۷)
    از زمان شاه سلطان حسین پطر کبیر متوجه سرزمین­های شمالی ایران شدند و بعد ازاینکه دو سفارت به ایران در سال ۱۱۳۴ هـ.ق. به ایران فرستاد خود او شخصاً با سپاهی به در بند آمد و آنجا را گرفت و تا داغستان پیش آمد ولی در آنجا با مخالفت عثمانی روبرو شد چون که قصد نداشت بر سر تصرف داغستان با دولت عثمانی وارد جنگ شود به روسیه بازگشت.
    تتسخیر اصفهان به دست افغانها زمینه­ نفوذ مجدد روسها را در ایران فراهم آورد. بعد از تصرف اصفهان، افغانها لشکری برای تصرف رشت فرستاد و زمانی که حکمران رشت تاب مقاومت در مقابل افغانها را نداشت از پطر کمک خواست. پطر که زمینه را برای دخالت در ایران مناسب دید رشت را تصرف کرد و یک سال بعد باکو را نیز گرفت.طهماسب دوم که در این زمان به دنبال یارویاوری می گشت، به هر کاری دست می زد….او برای جلب مساعدت پطر حاضر شد که ایالات شمالی ایران را به او واگذارد به شرط آنکه پطر برای یاری او سپاهی از روسیه بفرستدو حکومت او را به رسمیت بشناسد. (آشتیانی،۱۳۷۸،ص ۶۰۸) اما پطر در فراهم آوردن لشکر برای طهماسب تاخیر کرد تا اینکه افغانها شاه سلطان حسین را به قتل رساندند و اصفهان سقوط کرد و طهماسب میرزا به قزوین آمد و در آنجا به جای پدر خود را شاه خواند. پطر در ظاهر به عنوان یاری طهماسب میرزا ولی در حقیقت برای تصرف ولایتی که این شاهزاده به او واگذاشته بود سواحل بحرخزرا از دربند تا مازندران تحت استبلای خود گرفت و برای تعرضات دیگر منتظر فرصت ننشست. (آشتیانی، ۱۳۷۸، ص ۶۰۸)
    دولت عثمانی نیز از فرصت به دست آمده استفاده کرد به گرجستان حمله نمود و تفلیس را محاصره کرد و مانند گذشته یک بار دیگر قفقازیه به میدان رقابت بین آن دولت و روسیه گردید. عاقبت دولتین قسمت شمال و مغرب ایران را میان خود تقسیم کردند و قرار گذاشتند که ایالات ساحلی بحرخزر سهم روسیه و آذربایجان و کرمانشاهان و همدان از آن عثمانی باشد و در نتیجه این تقسیم عثمانی ها به محاصره تبریز پرداختند ولی اهالی آنجا مردانه جنگیدند و ترکان از تصرف آنجا برنیامدند. (آشتیانی، ۱۳۷۸، ص ۶۰۸) در این زمان ایران از شمال و مغرب و مرکز تحت استیلای بیگانگان قرار گرفته بود و هیچ گونه حکومت مرکزی وجود نداشت که بتواند جلوی نفوذ بیگانگان را در ایران بگیرد و عملاً کشور ایران در حال تجزبه شدن بود، تا اینکه مردی در ایران که در گمنامی به سر می برد ظاهر گردید و توانست بیگانگان را از کشور خارج نماید، و سرو سامانی به امور داخلی بدهد و حتی به کشورگشایی هایی هم دست زد و موفق نیز شد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    ۴-۲- سلطنت نادرو چگونگی کسب قدرت:

    قبلاً اشاره شده بود که طهماسب میرزا فرزند شاه سلطان حسین، از محاصره اصفهان جان سالم به در برده بود. او هنوز می پنداشت که فرمانروایی در خاندان او ادامه دارد. بنابراین در صدد مقابله با افغانها و عثمانیها برآمد. وی کوشید شهر مشهد را که در تصرف ملک محمود سیستانی بود، از او پس گیرد. به همین خاطر به خراسان لشکر کشید. طی این لشکر کشیها بود که برای نخستین بار نادر در صحنه سیاسی ایران وارد شد.نادر در سال ۱۱۰۰ هـ.ق. در خانواده امام قلی بیک افشار به دنیا آمد. امام قلی بیک مرد چوپان یا پوستین دوز یا شتربان از طایفه اوشار یا افشار از طوایف ترکمان صحرانشین بود. قوم افشار از بیم مغول، صحرای ترکستان را ترک کرد و در آذربایجان سکونت گزید. ( پناهی، ۱۳۸۸،ص ۲۹) برخی از محققین بر این باورند، شاه اسماعیل اول صفوی شعبه ای از این قوم را به خراسان کوچاند و در سرچشمه ی میان کوبکان از نواحی ابیورد ساکن داد. ( مینورسکی، ۱۳۵۶،ص ص ۹-۸) مورخ دربار نادر می نویسد: نادر مروی خود ساخته بود و به هیچ یک از نیاکان خود متکی نبود. (استر آبادی ،۱۳۴۱،ص ۷) او پله­های قدرت را یکی یکی به مدد و هوش و استعداد و پشتکار شگرف خود پیمود تا جایی که پاره ای از مورخان اروپایی او را یکی از بزرگترین نوابغ نظامی جهان لقب دادند.شاه عباس اول صفوی پس از آرام کردن مرزهای خراسان و سرکوب ازبکان، تعدادی از قبایل مناطق غرب ایران را به منظور مقابله با یورشهای آنان به خراسان کوچانید. یکی از این قبایل، قبیله ی افشار بود که در منطقه دره گز ابیورد در خراسان سکنی داده شدند. افراد این قبیله برای مقابله با یورشهای آنان به خراسان کوچانید. افراد این قبیله دامدار بودند و بعضی از آنها به هنگام جنگها سپاهیگری می کردند. نادر از این قبیله بود. وی در آغاز مانند دیگر جوانان قبیله دامدار بود. اما پس از چندی با نشان دادن توانایی های نظامی خود، وارد خدمات حاکم ابیورد شد. نادر در ابتدای کار و در زمان حیات پدر به عنوان تفنگچی آقاسی در دستگاه بابا علی بیگ حاکم ابیورد جایی برای خود باز کرد و چون خدمات خود را با صداقت و حسن نیت انجام می داد، به زودی سمت بالاتری می یافت و هرگاه که ترکمانان بدان نواحی می تاختند، باباعلی بیگ، نادر را سرکرده سپاه خود می کرد و به مقابله آنان می فرستاد. ( پناهی، ۱۳۸۸،ص ۳۰)
    نتیجه تصویری برای موضوع هوش
    نادر با ورود به دستگاه حاکم ابیورد، با دنیای سیاست و سپاهیگری آشنا شد. او پس از چندی توانست جانشین حاکم ابیورد گردد.خراسان همزمان با روی کار آمدن نادر دچار آشفتگی های فراوان بود. در این ناحیه افراد متعددی در پی کسب قدرت بودند. یکی از آنها ملک محمود سیستانی بود. طهماسب دوم، پادشاه آواره صفوی که هنوز بر مناطقی از غرب ایران مسلط بود کوشید وی را سرکوب کند، مشهد را تصرف نماید. در این دوران طهماسب دوم، به دنبال حامی می­گشت که بتواند قدرت را در ایران دوباره به دست گیرد. یکی از افرادی که نظر طهماسب دوم، را به خود جلب کرد نادر بود.دراین زمان نادر توانسته بود در جنگهای محلی خراسان موفقیتهایی کسب کند. این کار سبب شهرت او گشته بود. موفقیتهای کوچک و بزرگ نادر در خلال جنگهای محلی موجب شد که هم خود را بشناسد و نقایص فرماندهی اش را رفع کند و هم در استانهای شمال شرقی و شمال مملکت نام و آوازه ای به هم رساند. (شعبانی ،۱۳۸۷،ص ۱۸)
    با رسیدن پیام طهماسب، نادر که خود در صدد هجوم به مشهد بود رهسپار خبوشان شد و به جمع ملتزمان شاه پیوست، طهماسب به یاری نادر مشهد را تصرف کرد. در این هنگام سن نادر به سی و نه می رسید، و در عنفوان جوانی و نیرومندی بود و علی رغم اصل و نسب غیر قابل اعتنایش، به سرداری متهور و بیباک معروف شده بود. (لکهارت، ۱۳۸۷، ص ۱۸)
    هر چند با یورش افغانها، دولت صفوی فروپاشیده بود، به دلیل فرمانروایی طولانی صفویان و نیز به دلیل نفوذ معنوی این خاندان، آنان هنوز در میان مردم ایران، هوادارانی داشتند. با این همه از هم پاشیدگی وضع اقتصادی و اجتماعی ایران در سالهای پایانی دولت صفوی، سبب نارضایتی مردم از آنها گشته بود. …پس از بیرون راندن ترکها و روسها از سراسر ایران و سرکوب کردن شورشهای داخلی افغانان غلزه و ابدالی و استراباد، و اعادۀ آرامش و امنیت مورد نیاز به مردم وطن، در حالی که مرزهای قطعی کشور، جز در قندهار تقریباً به حدود طبیعی خود رسیده بود، نادر تصمیم گرفت که نیت اساسی خود را برای کسب مشروعیت حاکمیت به عنوان تنها نمایندۀ حقیقی توده های ایران عملی کند. (شعبانی، ۱۳۵۶، ص۳۶) نادر تا این زمان در تمامی جنگهایی که با دشمنان داخلی و خالی انجام داده بود پیروز نبرد گشته بود. طهماسب برای اینکه از قافله عقب نماند و شایستگی خود را برای پادشاهی اثبات کند و نشان دهد کمتر از نادر نیست با عثمانیها وارد جنگ شد. ولی از آنها شکست خفت باری خورد و قسمتهایی از خاک ایران را به عثمانیها واگذار نمود. نادراین شکست را بهانه قرار داد و اعلام کرد که شایستگی فرمانروایی برایران را ندارد. …پس در مراسم نوروز سال ۱۱۴۸ هـ.ق. تمامی نمایندگان اعیان رؤسای ایران، روحانیان، بزرگان و حکام ولایت را به دشت مغان دعوت کرد. تا ضمن دیدار، درباره امور مهم کشور نیز با آنان گفتگو کند و نیز فرمود تا عمارت عدیده بر پا دارند و آنچه از اسباب رفاه و آسایش جمع مسیر است، فراهم گردانند. (ملکم،۱۳۶۲، ص ۳۳) بعد از اینکه نادر بزرگان را در دشت مغان جمع کرد. شروع به سخنرانی نمود و چنین اظهار داشت، من آنچه حق کوشش بود به جا آوردم و مملکت را از تجاوز روس و عثمانی نجات بخشیدم ومتجاوزان افغان را نیز به جای خود نشانیدم، اکنون نیاز به استراحت دارم و از شما می خواهم که طهماسب یا فرزندش عباس را که هر دو زنده اند، یا هر کس دیگر را که مایلید به سلطنت انتخاب کنید. ( شعبانی، ۱۳۵۶، ص ۳۳) هر چند در بین این افراد کسانی بودند که از طرف نادر، مردم را تشویق به انتخاب نادر برای پادشاهی ایران می کردند. دراین شورا مردم نادر را به پادشاهی انتخاب کردند و از او خواستند که قدرت را دردست گیرد.هر چند نادر شرایطی برای قبول پادشاهی ایران داشت، که عبارت بودند از:
    ۱- ایرانیان اعمال سبب و رفض را که به وسیلۀ شاه اسماعیل اول اعلام گردیده بود ترک کنند.
    ۲- با پیروی از تعالیم امام جعفر صادق (ع) آیین جعفری را به عنوان رکن پنجم اسلام نپذیرند.
    ۳- ایرانیان از طرفداری خاندان صفوی دست بردارند و هیچ یک از فرزندان آن خاندان را پناه ندهند. والا مال و جانشان در اختیار سلطان خواهد بود.
    ۴- سلطنت در خاندان نادر موروثی باشد. (استرآبادی ، ۱۳۴۱، ص ص ۲۱۱-۲۱۰)
    با پذیرش این شرایط از طرف نادر، نادر به عنوان پادشاه ایران انتخاب شد، و سالها بر کشور پهناور ایران حکمرانی کرد.

     

    ۴-۳- جانشینان نادر

     

    ۴-۳-۱- علی قلی میرزا

    پس از مرگ نادرشاه افشار دولتی که در پی اقدامات نظامی او بنیان نهاده شده بود، از هم پاشید. جنگهای داخلی در کشورآغازشد و فرماندهان سپاه او و سران ایالات در پی کسب قدرت برآمدند.از میان مدعیان قدرت، علی قلی میرزا، برادرزاده نادرشاه توانست بردیگر رقبا پیروز شود. علی قلی خان آنچنان برای قطع نسل فرزندان عم خویش مصمم بود که دستور داد همه زنان حرم نادر را که حامله بودند و احتمال زادن سپری داشتند، از پا درآوردند. ( موسوی، ۱۳۱۷، ص ۵۰) او تنها شاهرخ را زنده نگاه داشت که درآن هنگام چهارده ساله بود و او را در ارگ مشهد مخفی کرد ولی دستورداد که خبر قتلش را منتشر کنند.پس از انجام دادن این امور بود که: علی قلی خان در۲۷ جمادی الثانی سال ۱۱۶۰ هـ.ق. در مشهد بر تخت سلطنت جلوس کرد و خود را به علی شاه یا عادلشاه ملقب ساخت. (شعبانی ، ۱۳۵۶،ص ۸۶) عادلشاه قبل از انجام دادن هر کاری خزاین انبوه نادری را به مشهد انتقال داد. او برای اینکه بتواند در میان مردم طرفدارانی پیدا کند و زمینه سلطنت خود را مستحکم سازد دست به اسراف گشود: وضیع و شریف هرکه را به نظر آورد از خوان نعمت بیکرانی که فراهم شده بود، برخوردار ساخت.(شعبانی ، ۱۳۵۶،ص ۸۶) دوران حکومت او یازده ماه بود که دو واقعه مهم دردوران او اتفاق افتاد. یکی طغیان محمد حسن خان قاجار، و دیگری قیام ابراهیم خان، که به از دست دادن افتدار و کور کردن علی شاه، منجر گردید. در جنگی که میان علی شاه و ابراهیم خان درگرفت، علی شاه شکست خورد و با عده ی کمی از همراهان خود به جانب تهران گریخت، عده ای از سپاهیان ابراهیم خان که به تعقیب علی شاه پرداخته بودند او را در تهران دستگیر نموده و به لشکر ابراهیم خان آوردند. ابراهیم خان نیز او را از دو چشم محروم ساخت. بازن در مورد او می نویسد: با او مانند یکی از پست ترین بدکاران رفتار کردند، تنها التماسی که داشت، این بود که به جان امان یابد و سرنوشت او این بود که چندی زنده بماند و بیشتر زجر کشد. (پادری،۱۳۴۰،ص ۶۳)

     

    ۴-۳-۲- ابراهیم شاه

    ابراهیم خان برادرزاده نادرشاه و برادرعلی شاه بود. او تا سال ۱۱۵۱ هـ.ق به نام محمدعلی بیگ شناخته می شد.درگیری علی شاه با محمد حسن خان قاجار به ابراهیم خان فرصت داد که عظم خود را برای قبضه اقتدارات مملکتی جزم نماید.ابراهیم خان می دانست به تنهایی از عهده برادر خود علی شاه بر نمی آید دست به دامن امیر ارصلان خان قرخلو، حاکم آذربایجان زد و با این اتحاد توانست بر عادلشاه غلبه یابد. ولی بعد از شکست عادلشاه، اختلاف مابین ابراهیم خان و امیرارصلان خان قرخلو، درگرفت و ابراهیم خان توانست پیروز این نبرد گردد.
    ابراهیم خان تظاهر می کرد که تمایلی به پادشاهی ندارد، و مایل است شاهرخ میرزا را به قدرت رساند: شهرت داد که پادشاهی به ارث حق شاهرخ میرزا است که وارث تاج و تخت نادری و تخت صفویه است، و ما را جز اطلاعات و خدمت آن حضرت منظوری نیست، باید آن حضرت تشریف فرمای عراق شده، او رنگ سلطنت را به وجود خود زینت دهد. (حسینی فسائی ،۱۳۶۷، ص ۲۳)
    او می خواست بدین طریق شاهرخ را از جنگ حامیان نیرومند خراسانی برهاند و بدین طریق او را از پای درآورد. اما بزرگان خراسان از حیله و نیرنگ او آگاه شدند و شاهرخ میرزا را در مشهد به حکومت گماردند.ابراهیم خان که از این واقعه باخبر شد و نتوانست به اهداف خود دست یابد. در سال ۱۱۶۱ هـ.ق. در تبریز به تخت نشست. و تصمیم گرفت که با جنگ شاهرخ میرزا را از قدرت پایین بیاورد. پس لشکری فراهم آورد و به مشهد حمله نمود. ولی به علت اختلافی که در سپاه ابراهیم خان پیش آمد از هم پراکنده شدند و سپاهیان او و شاهرخ هرگز در یک برخورد جدی روبروی هم قرار نگرفتند. جمعیت انبوه اردوی ابراهیم خانی از دو دسته سنی و شیعه ترکیب می یافت و چون او، سیاست عمومی خود را بیش و کم تعقیب می کرد و تکیه بر ازبکان و افغانها داشت، قزلباشان ارتش از نحوۀ رفتارش رضایت نداشتند. (گلستانه ،۱۳۵۶،ص ۳۱)
    این اختلافات باعث گردید که او نتواند به هدف خود دست یابد. سپاهیانی که ابراهیم خان فراهم آورده بود از هم پراکنده شدند و کوششهای ابراهیم خان برای جلوگیری از تفرقه میان سپاه او به جایی نرسید، استمالتهای او نتوانست سباط متفرق قدرتش را شیرازه بندی کند. ناچار به قلعه قلاپور تحصن جست و هم در آنجا بود که اهل قلعه او را مقید ساختند و مراتب را به آگاهی شاهرخ رسانیدند. (شعبانی، ۱۳۵۶، ص ص ۹۴-۹۳)
    وقتی شاهرخ میرزا از محل پناهگاه ابراهیم خان، آگاهی یافت، چند نفررا فرستاد که او را از پناهگاهش بیرون بیاورد. وقتی که او را دستگیر کردند به طرف مشهد بردند. ولی در بین راه او را کور کردند و به قتل رساندند و جنازه اش را به مشهد فرستادند، و این بودپایان کار ابراهیم خان.

     

    ۴-۳-۳- شاهرخ شاه

    شاهرخ سومین جانشین نادر شاه بود. او فرزند رضا قلی میرزا بود که از طرف مادر، نواده شاه سلطان حسین صفوی محسوب می گشت. از این حیث می توان گفت که با توجه به اندیشه­هایی که نادر هم از آغاز جوانی برای نزدیکی به تاج و تخت در سر داشت، تولد او را سعادتی عظیم تلقی می کرد. (نراقی ،۱۳۴۵،ص ص ۱۴۹-۱۴۸)
    بعد از مرگ نادر علی قلی خان که قدرت را به دست گرفتهمه خاندان نادر، بجز شاهرخ میرزا را به قتل رسانید. وقتی خود او به دست برادرش کور شد، و ابراهیم خان هوس سلطنت را در سر پروراند: امرای خراسان شاهرخ میرزا را ازخفا بیرون آوردند، براریکۀ سلطنت جلوس دادند. (حسینی، ۱۳۶۵، ص ۲۰۳) به این ترتیب درسال ۱۱۶۲ هـ.ق. شاهرخ در مشهد براریکه تخت سلطنت تکیه زد.
    از مشکلات عمده اجتماعی در آن دوران، خودرأیی و حرص و طمع سرداران نادر بود که هر کدام سعی داشت قدرت را به دست گیرد، بنابراین شاهرخ همانند بازیچه ای در دست رجال قدرت طلب و هوا پیشه درآمد هر کدام از این سرداران سعی می کرد شاهرخ را دانسته و نادانسته به سمتی حرکت دهند.
    هنوز مدتی از به قدرت رسیدن نادر نگذشته بود که میرسید محمد متولی آستان قدس که ازعهد نادرشاه بدین سمت برگمارده شده بود، به عنوان مدعی سلطنت قد علم کرد. میرسید محمد خود را نمونه ای از عدالت خواهی و خیرجویی پادشاهان صفوی می دانست. هواداران وی او را به عنوان شاه سلیمان ثانی بر تخت نشاندند. ولی مدتی از قدرت یافتن شاه سلیمان ثانی نگذشته بود که فردی به نام یوسف علی بیک بر علیه او قیام کرد و دوباره شاهرخ را به قدرت رسانید.
    مورخان در مورد شاهرخ نوشته اند: پادشاهی بود با اخلاق نیکو و اصل و نسب ممتاز و متبحر در جلب قلوب مردم، طرفدارانش سلطنت پایداری برایش پیش بینی می کردند و بر این جمله، باید افزود که خست و لئامت را به حد دنائت داشت و در نیرنگ بازی و دسیسه کاری و بیرحمی فوق العاده بود. (گلستانه ،۱۳۵۶ ص ص۴۵-۴۴)
    شاهرخ میرزا برسرکاربود تا اینکه آقا محمد خان در صحنه قدرت سیاسی ظاهر گردید.در نحوه ی برخورد آقا محمد خان با شاهرخ. …خان ستمگر پس از تسخیر بخش عمدۀ ایران و بر افکندن دودمان زند، قصد ملامت مردرنجوررا نمود و پس ازتصرف شهر مشهد، شاهرخ را به زیر فشار شکنجه های دردناک کشاند تا قسمت اعظم جواهرات پر بهای نادری را که پس از تطاول بازمانده بود به دست آورد. شاهرخ که دیگر پیرو شکسته شده بود و تحمل بار جفای زمانه را از این بیش به خود نمی دید، وقتی که آقا محمد خان پس از همه فشارها، از بدست آوردن دیگری نا امید شد و او را به مازندران تبعید کرد، در بین راه مرد. (شعبانی، ۱۳۵۶، ص ص ۹۴-۹۳)
    لازم به ذکر است که تا سال ۱۲۱۷ هـ.ق. افرادی ازاین خاندان ادعای فرمانروایی داشتند.

     

    ۴-۴- اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ایران در عصر افشار

    یورش افغانها به ایران و آشفتگیهای پس از آن، بار دیگر ایران را که طی فرمانروایی صفویان تا حدی امنیت و آرامش در آن برقرار شده بود، دچار پریشانی کرد. هجوم افغانها سبب کشته شدن تعداد بسیاری از مردم و از دست رفتن نیروی انسانی کشور گشت. دولت افشار نیز فرصت چندانی برای بهبود وضع پریشان اقتصادی و اجتماعی نیافت. جنگهای پی در پی نادر در داخل و خارج ایران نیز به این پریشانی دامن می زد. درگیری او با کشورهی خارجی نظیر عثمانی، روسیه و زیان­های بسیاری برای ایران ببار آورد.
    شهرهای ایران در این دوران وضع بسیار دشواری داشتند. زیرا با تعویض پی در پی حاکمان شهرها، وضع آنها را آشفته می کرد. این حاکمان هر چقدر می توانستند بر مردم ظلم می کردند، تا بتوانند مالیات بیشتری از آنها دریافت نمایند. به دنبال ظلم و ستم حاکمان شهرها بر مردم، بیشتر شهرهای یزرگ همانند: شیراز، کرمان، یزد، اصفهان، تبریز که زمانی مرکز فرهنگ و هنر و شکوفایی فعالیتهای بازرگانی بودند از رونق افتادند. در نتیجه حرص وطمع حکام فریاد مردم در همه جا بلند بود، گذشته از این ناامنی راه ها مانع از تجارب و داد و ستد می شد. میرزا مهدی خان در صفحات آخر جهانگشای نادری، به بررسی احوال مردم هستند می پردازد: عمان مالک را که در محکمه حساب حاضر می کردند، بی اندیشه روز حساب به مقام مؤاخذه ایام اخذ و عمل در آمده، بدون اینکه ازجانب احدی تقریر حکایتی یا ادعای شکایتی شده باشد، آن جماعت که در ولایات دستی بلکه ناخنی هم نداشتند که قفای سرتوانند خارید، از پا بر فلک کشیده، ناخن به در می کردند. بیگناهان بی دست و پا گشته، هر کدام ده الف و بیست الف که هر الفی پنج هزار تومان بوده باشد، از دست چوب با قلمهای شکسته به پای خود می نوشتند. این دفعه ضرب و تعذیب را برایشان شدیدتر می کردند تا اعوان و دستیاران خود رابه قلم دهند. ایشان نیز آنچه از خویش و بیگانه و همشهری و دور و نزدیک و ترک و تاجیک را دیده یا ندیده اسمش را شنیده بودند، شریک خود به قلم می دادند. (استرآبادی،۱۳۴۱، ص ۲۰۶) حکام شهر به این طریق از مردم مستمند مالیات می گرفتند.
    شیوه مالیات­گیری نادر­شاه در سالهای پایانی فرمانروایی و جانشینان او چنان ستمگرانه بود که بیشتر شهرها و روستاها ویران شدند. اقدامات نظامی نادر هر چند سبب بیرون راندن بیگانگان از کشور شد، در عمل اقدامات اجتماعی را در پی نداشت. وقتی مردم آن همه جور و اعتساف را از طبقات زیر دست می نگرند و آن همه کشتارهای انسانی، کله منار، سازی، چشم درآوری، گوش بری، کتک زنی، ناموس ربایی و مظالم متعدد دیگر را هر روز و هر ماه به چشم خود می بینند، بر کم اعتباری و پوچ شدن فضایل اخلاقی، آگاهی می یابند، و اینکه کسی در بند دیگری نیست و آنچه حاکم است، قانون جنگل است و بس، چشم دل خلق را فرا می گیرد. (شعبانی، ۱۳۶۹،ص ۷۳)
    از میان شهرهای ایران تنها شهر مشهد در این دوران اندکی رونق یافت. زیرا دژکلات را محل استقرار خود ساخته بود. از پیش فرمان داده بود تا بنایی مستحکم برای نگهداری خزائن و دفائن او سازند. در کنار آن، مقبره ای هم برای خود ساخت. از تبریز و مراغه ودیگر شهرهای آذربایجان، سنگهای مرمر برای این بنا آورده بودند. این سنگها را مردم طول راه به صورت بیگاری و بدون مزد حمل می کردند. (پناهی، ۱۳۸۸،ص ۹۶) پریشانی وضع اجتماعی در این دوران سبب شد که مردمی که توانایی داشتند. به دیگر کشورها بویژه به هندوستان و عتبات مهاجرت کردند. در این دوره هیچ نظم اجتماعی استواری در کشور برقرار نبود.
    در عهد نادر شاه بعضی از اقدامات برای پایان بخشیدن به اختلافات مذهبی ما بین ایران و عثمانی صورت گرفت. نادر آگاهانه می کوشید تا با پایان دادن به اختلافات مذهبی آرامش را در کشور باز گرداند. هر چند در این کار موفق نشد. نادر ضمن اینکه از مردم ایران خواست از سب و رفض خلفای سه گانه راشدین دست بردارند و به معتقدات جامعه اهل سنت فلات ایران احترام بگذارند. (قدوسی، ۱۳۳۹،ص ۵۴۲) در پی اقدامات دینی او، علما محدود شدند وحتی بعضی از موقوفات که منبع درآمد علما بودند، توسط او مصادره شدند. در یک جمع بندی کلی می توان گفت: نادر از سیاست اتحاد مذاهب، توفیقی به دست نیاورد. به این دلیل که عثمانیها با برنامه های او به مخالفت پرداختند.

     

    ۴-۵- سیاست خارجی نادرشاه

    هر چند دوره فرمانروایی نادرشاه بر ایران، همزمان با گسترش تکاپوهای استعماری کشورهای اروپایی در شرق بود. ولی نادر که مدام در حال جنگ و لشکر کشی بود مجالی به دست نیاورد، که روابط استواری با این کشورها برقرار سازد. نادر در طی فرمانروایی خود عثمانی ها و روسها را از خاک ایران بیرون رانده بعد از آن برای به دست آوردن غنایم و تعقیب افغانها به هندوستان لشکرکشی کرد. بهانه و تمهیدات حمله به هندوستان برای نادر از پیش فراهم بود. نادرشاه چندین بار از پادشاه هند خواسته بود که مرزهای خود را بر روی افغانان ببندد و به حاکم کابل دستور دهد که از فرار آنها جلوگیری کند. ولی نادر چون جوابی از پادشاه هند دریافت نکرد خود شخصاً تصمیم گرفت که به خاک هندوستان حمله کند و به سرکوب افغانها بپردازد.
    همزمان با یورش نادر به هند، محمد شاه گورکانی فرمانروای دولت مغولان کبیر هند بود. محمد شاه، از خاندان گورکانیان هند، که از سال ۱۱۳۱ هـ.ق. بر آن کشور وسیع حکومت می کرد، مردی بغایت عاجز وزبون و بی اراده بود و در یکی از دشوارترین روزگاران تاریخ هند، بر مسند سلطنت تکیه کرده بود. (شعبانی، ۱۳۵۶، ص ص۹۴-۹۳) همزمان با محمد شاه گورکانی، میان فرماندهان نظامی و بزرگان و اشراف هند اختلافات فراوانی وجود داشت. نادر با بهره­ گیری از این اختلافات به هند لشکر کشید و توانست در نبرد کرنال که محلی در نزدیکی دهلی بود، سپاهیان هند را شکست دهد و هند را به تصرف خود در آورد. طی این لشکرکشی غنایم بسیاری به دست نادر افتاد، که مهمترین آنها تخت طاووس و الماس معروف کوه نور بود. با سقوط دولت صفویه، روسیه و عثمانی بخشهایی از شمال و غرب ایران را تصرف کردند، نادر قبل از رسیدن به سلطنت، سپاهیان عثمانی را از ایران بیرون کرد. بعد از بیرون رفتن عثمانی­ها، روسها سرزمین­های متصرفی خود را به ایران واگزار کردند و روابط دوستانه ای با ایران در پیش گرفتند.
    روابط ایران و عثمانی در دوران نادر، بیشتر مبتنی بر جنگ بود. هر چند نادر کوشیده بود که اختلافات مذهبی را با عثمانی­ها کنار بگذارد، ولی در این کار توفیقی بدست نیاورد.

     

    فصل پنجم

     

    تاریخ نگاری عصر افشاریه

     

    ۵-۱-تاثیر تاریخ نگاری صفویه بر تاریخ نگاری افشاری

    سنت­های تاریخ نگاری شکل گرفته در عصر تیموری ، در سنت های تاریخ نگاری عصر صفویه تداوم پیدا کرد . درهر کدام از این سلسله ها مورّخانی وجود داشته اند که ضمن سنت های تاریخ نگاری عصر قبل از خود ، با ایجاد طرح و تعدیل در آنها ، متنناسب با مقتضیات زمانه آن ها را دوباره سازی کردند ودر عین حال باعث انتقال آن به دوره پس از عصر خویش گشتند . بی شک بسیاری از سنّت های تاریخ نگاری عصر صفوی از طریق الگو شدن برای مورّخان در سلسله افشاریه و زندیه به حیات خود تداوم بخشیدند .
    مشاهده ویژگی های تاریخ نوشته های عصر صفوی درنوشته های تاریخی عصرنادرشاه و حتّی پس ازآن در دوره وکالت کریم خان،به عیان نشانه ای از ادّعاهای فوق می باشد . نادر در سال ۱۱۴۸ هـ.ق یعنی تقریباً چهارده سال پس از سقوط صفویه در دشت مغان تاج گذاری کرد . مردی که آغاز کار و تولّدش چنان تاریک بود که به دشواری می توان شخصیّت او را مورد ارزیابی قرار داد و در سال ۱۱۶۰ هـ . ق، در قوچان دفتر زندگی­اش بسته شد . وی فرزند یکی از خوانین ایلات افشار از ایلات قزلباش­های عصر صفوی بود. هر چند او توانست پلّه­های قدرت را یکی یکی به مدد هوش و استعداد وپشتکار خود به دست آورد و از آنجایی که او دارای اصل و نسب شاهانه نبود لذا یکی از دغدغه­های مورّخان عصر نادردر رابطه با مشروعیّت وی بوده است.
    میرزا محمّد کاظم مروی حسابدارمالی نادر، یکی از وقایع نگارهای برجسته عصر افشار و صاحب عالم آرای نادری است. اثر وی نمونه بارز ازالگو برداری ازتاریخ نوشته های دوره صفوی می باشد . این الگو برداری علامتی است برای تداوم سنّت های تاریخ نگاری مورّخان عصر صفوی .دراین جا سه نوع از انواع و ابعاد تاریخ نگاری در عصر صفوی را در تاریخ نگاری مروی ، مرور و مقایسه می کنیم .

     

     

    دیباچه

    رویای امام قلی

    کشف گنجینه تیمور توسّط نادر

    سنّت حاکم دیباچه عالم آرای نادری با سنّت های تاریخ نگاری صفوی مطابقت و مشابهت بسیار دارد . گذراندن ایّام جوانی نادربه مطالعه تاریخ یکی از سنّت ها بود. مروی با بیانی که شبیه وقایع نگاران عصر صفوی است، بیان می دارد که جوانی نادر چگونه گذشت : مروی به تقلید ازحبیب السیر از اشتغالاتش درامور مهمّ دولت و مذهب سخن می گوید ، که احتمالاً نشانه تغییر در نوشتن تاریخ بوده است. (حزین­لاهیجی ،۱۳۵۷،ص ۱۵۸) با این حساب سبکی که محمّد کاظم مروی ، برای کتابش در نظر گرفته همان سبک تاریخ نگاری در کتاب حبیب السیر است . این امر نشان می دهد که مروی آشنایی کامل با تاریخ مذکور و ویژگی­های آن داشته است.
    توصیف تولّد نادر توسّط مروی ، نمونه دیگری از تأثیر سنّت تاریخ نگاری عصر صفوی در تاریخ نگاری مروی و افشاریه می باشد . اگر ما به عالم آرای عبّاسی به خصوص از صفحه ۲۳ به بعد نگاهی بیندازیم ، می بینیم که تولّد شاه عباس را قبلاً در خواب یا رویا دیده بودند . یا روایت تولّد شیخ صفی و شاه اسماعیل اول چیزی شبیه روایت خواب امام قلی پدر نادر در عالم آرای نادری می باشد . محمّد کاظم ولادت نادر و بدایت حال او را گهگاه با افسانه و اساطیر با هم آورده است و شاید بیش از همه روح خیال پردازی خویش را در این کار راضی ساخته است او مینویسد: «امام قلی بیگ ، روزی از قشلاق خود بر سر گوسفندان رفت و دو سه شب در آن جا به سر برد . به عبادت الهی مشغول بود، از رویاهای صادقه در واقعه دیده بود که آفتاب از گریبان او طالع شده ، از نور آن نیروی عالم افروز جهان روشن گردید و چون از خواب بیدار شد بیگتاش خان برادرش آمد امام قلی بیگ از آن واقعه نگران بود که این را بر هر کس نقل کنم حمل بر جنون وسودا خواهد دانست. آخر گفت ای برادر چنین واقعه غریبی در عالم رویا مشاهده نمودم و بیگتاش نیز همین واقعه را بی کم و زیاد دیده بود که آفتاب از گریبان آن جناب طلوع نموده ، شرق و غرب عالم را فراگرفت . تا این که در شب بیست وهفتم ماه مذکور، باز همین واقعه را دید . در آن قریه ملّای فقیری بود که از شرف و بال کواکب سررشته داشت . آن مقدّمه را با او در میان نهادند . آن شخص گفت:عنقریب ازصلب امام قلی فرزندی ظاهر شود که جمیع عالم را مسخر کند.» (مروی، ۱۳۶۴، ج یک،ص ص ۷-۶)
    همچنین داستان­های شیرینی بدین شرح از سنین اوّلیّه عمر قهرمان کتاب حکایت می کند و حالتی بزرگ منشانه به او نسبت می دهد. « چون به سنّ ده سالگی رسید سوار مرکب گردیده به شکار شیر و پلنگ و گراز می­رفت وبا طفلان که بازی می­کرد خود را سردار و پادشاه لقب نموده طفلان را منصب حکومت وایالات می­داد و طرح جنگی و جدل مابین اطفال و همسران خود می انداخت. هر گاه یکی از آن ها فایق بر دیگری آمدی قبا و کلاه خود را در عوض خلعت به او دادی و مکرّر اوقات عریان به خانه می رفت که تمام رخوت خود را بخشیده بود.» (مروی، ۱۳۶۴، ج یک، ص ۷) جالب است که این نه تنها از نظر محتوی، شرح و مضمون شبیه رویاهایی است که در تاریخ عصر صفوی آمده ، بلکه نوع بیان آن نیز شبیه برخی تواریخ آن عصر مثل عالم آرای عبّاسی است . این نوع روایات به چند دلیل جالب است:
    ۱- این روایات از نظر ساختاری شبیه روایات عصر صفوی است. در آغاز روایت امام قلی بیگ شیخ صفی توصیف شده است . مروی می نویسد: «امام قلی بیگ مردی نیکو اخلاق بود ، و همیشه از ذکر الهی غافل نبوده و عادت آن مرضیّه اطوار آن بود که از چاشت و شام تا مهمان وارد نمی گردید دست به طعام نمی کرد و در مجلس غیبت وارد نمی شد و به غیبت دشمن خود هم راضی نبود و اگر دشمن او مال زیاد از حدّی داشت دعا می کرد که مال او اضافه شود و پیش سلام بود و هرگز تکبّر نداشت و دروغ در ذات او نبود و دائم الاوقات در زمستان و تابستان پوستین پوشیدی و دواب که داشت بسیار الف و مهربانی می نمود و به فقرا و مساکین بذل و احسان نمودی و زیارت اهل قبور را بسیار می کرد.» (مروی، ۱۳۶۴، ص ۷)
    ۲- این که طلوع خورشید که جهان را روشن می کند به منزله تولّد پسری است که فاتح جهان می شود، باز هم شبیه تواریخ عصر صفوی است . ابن بزاز می نویسد : «حکایت فرّخ قوال فرمود ، شیخ قدّس سره ، فرمود در وقت طفولیّت در خواب دیدم بر کوه قاف بودمی شمشیری بس عظیم عریض و طویل در میان بسته بودمی و کلاه سحور بر سر داشتمی،با خود فکر کردمی که : پسر پیره جبرئیل با کلاه و شمشیر چه مناسبت دارد . … در این فکر دست کردمی که شمشیر از میان بگشایم . گشاده نشدی و جهد می کردمی ، میسّر نشدی . باز فکر کردمی که : چون شمشیر گشاده نمی شود ، کلاه بردارم ، کلاه از سر برداشتی . آفتابی از سرم برآمدی که همه دنیا منوّر شدی . …این خواب در خاطرم مرتسم می بود تا وقتی به حضرت شیخ زاهد ، قدّس سره رسیدم و این خواب عرضه داشتم . فرمود که شمشیر حکم ولایت است و نور آفتاب نور ولایت.» (ابن بزاز، ۱۳۷۶ص ص۵۲-۵۱ ) شبیه این خواب ها را نیز پدر نادر می بیند. که در صفحات قبل به آن اشاره نموده ایم . همگی این گفته های مروی برگرفته شده از تواریخ دوران صفویه می باشند.
    ۳-موضوع دیگر نیز پرداختن مروی به اصل و نسب نادر و ساختن اصل و نسب بزرگی برای او می باشد که ظاهراً از انگاره های مشروعیّت بخشی درآن دوران بوده است. چون درآن دوران نادر غاصب سلطنت صفویه محسوب می شد ، به همین خاطر محمّد کاظم مروی در کتاب عالم آرا در تلاش بوده که اصل و نسب ساختگی برای او دست پا کند . همان گونه که اکثرمورّخین دوران صفویه اصل ونسب ساختگی برای شاهان صفویه ساخته بودند.
    نمونه دیگر کشف گنجینه تیمور در کلات نادری توسّط نادر است که درکتیبه ای آمدن نادر دوران را پیش ­بینی کرده بود،مروی سعی کرد از طریق تیموریان برای نادر مشروعیّت کسب کند . مروی دنبال دست پا کردن مشروعیّت از طریق تیموریان بود .
    کشف این کتیبه و گنجینه توسّط نادر به نوعی ربط داده می شد به ملاقات تیمور و خواجه علی.« گویند سلطان خواجه علی را سه مرتبه به صورت نوعی ومثالی با امیرکبیر صاحب قرآن امیرتیمور گورکان اتّفاق ملاقات افتاد و یک مرتبه در وقتی که از جیحون به عزم یورش به خراسان عبورمی نمود تازیانه اش درآب افتاد ، درویشی ژنده پوش به نظرش درآمد که تازیانه اش از آب برآورده ، به دستش داد . امیرتیمور بدین معنی تفأل نموده از احوال شریفش پرسید . آن درویش گفت موطنم اردبیل و محلّ ظهورم دزفول و مدفنم قدس خلیل خواهد بود . وهمان صورت مثالی بود که عالم باطن جلوه ظهور نمود.» ۱(نویسنده نامعلوم، ۱۳۵۰،ص۲۷) ذکر این گونه مطالب انتقال وتقلید یکی از سنّت­های تاریخ نگاری صفویه در تاریخ نگاری افشاریه می باشد. البتّه چون امکان نداشت مروی بتواند ملاقاتی را بین تیمور و نادر به علّت مرگ تیمور، صورت دهد ، به این شکل بازسازی کرده به آن پرداخته اند: چون کاوش زیاد کرده مغاره­ای پدید آمد که چهل خم به زنجیر طلا دید ، سنگی سفید مانند لوح بر بالای خم اوّل نهاده بودند سطری چند بر آن نقش نموده بودند . و چون آن لوح را مطالعه نمود دید در آن جا نوشته اند که : هر آن شخصی که وارد این مکان شود نادر دوران وصاحب قران خواهد بود . دانسته و آگاه باش که مرا تیمورگورکان می گفتند. ۱ (مروی، ۱۳۶۴،ص ۱۵)
    افسانه دست یابی نادر به گنج تیمورکورکان و تأمین هزینه های لشکر کشی بر ضدّ اشرف از محلّ آن گنج ، پیدا شدن زنجیره ای از دوره شاه عبّاس در کنار دجله که با همان زنجیر پلی بر روی رودخانه زدند همگی نشانه های شانس و اقبال با نادر نشان داده می شوند ، که مروی در کتاب خود به آن ها پرداخته است و تقلیدی از کتاب های تاریخی دوران صفویه می باشد که در جای جای کتاب های خود بدان اشاره کرده اند که امداد غیبی به یاری شاهان صفوی می آمد و به آن ها کمک می کرد و بر پایه های امداد های غیبی بود که شاهان صفوی توانستند بر مشکلات پیروز شوند . مروی در باز سازی این گونه روایات و داستانها مینویسد :در جنگ هایی که نادر در برابر دشمن احساس ناتوانی می کند ، روی نیاز به درگاه کارساز می آورد و به خاک می افتد و مناجات وراز ونیاز می کند و پیروزی را از خدا می خواهد بعد حمله می کند وپیروز می شود.»۲ (مروی، ۱۳۶۴، ص ۵۴۴)
    اکثر مورّخان دوران افشاریه ، همانند مورّخان دوره صفویه سمت مجلس نویسی ، وقایع نگاری دربار را داشته اند و به طور رسمی مأموریّت نگارش وقایع را از جانب پادشاه داشته اند . به همین خاطر مورّخان دوره افشاریه بیشتر به دفاع از نادرشاه پرداخته اند و از بیان کارهای زشت او خودداری کرده اند . به عنوان مثال : امروزه تقریباً مسلّم است که لشکرکشی نادر به هند هر بهانه ای که داشت هدف اصلی آن دستیابی به خزائن سلطنتی آن کشور بود ، امّا میرزا مهدی خان ، ماجرا را چنین بیان می کند « محمّدشاه تمامی جواهرخانه و اثاثه پادشاهی ذخایر سلطان سلف را ، که در دستگاه سلطنت موجود بود ، مفصل ساخته به معرض عرض درآورده ، به رسم نیاز نثاروایثار کرد .هرچند که همّت خان خاصیّت بحر نوال خدیو بیهال ، نظر اعتنا و توجّه بر آن خزائن ، که جمیع خزائن سلطان روی زمین با عشری از اعشار آن برابری نمی کرد ، نیفکند و دامان نیازمندی را از قبول آن درچید ، امّا بنا بر مبالغه پادشاه و « جاه آیینه این مسئول نقش پذیر قبول گشته ، معتمدان امین به ضبط خزائن و بیوتات تعیین فرمودند. (استر­آبادی ، ۱۳۴۱، ص ۱۰۵)
    نکته دیگری که قابل ذکر است ، کتاب های تاریخی این دوران همانند دوران صفویه، در اکثر آن ها خصومت ورزی نسبت به دشمنان افشاریه موج می زند . همان گونه که خصومت ورزی در اکثر نوشته های مورّخین دوران صفویه ، نسبت به دشمنان صفوی و بالاخص دولت های سنّی مذهب ازبک وعثمانی ، دیده می شود .

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم