شکل۲-۱) ساختار شیمیایی برخی از ترکیبات مخرب سیستم درونریز [۳۹].
مقصد نهایی بیشتر ضایعات، محیطهای آبی هستند و روزانه حجم زیادی از پسابهای شهری و صنعتی به رودخانهها و آبهای نزدیک سواحل دریاها میریزند [۹۹]. بیشتر EDCها به ندرت به ذرات موجود در آب متصل میشوند و بنابراین به آسانی در دسترس موجودات آبزی قرار میگیرند و اثرات متعدی بر سلامت آنها ایجاد می کنند [۵۵]. از جمله این اثرات میتوان به ایجاد حالت دوجنسی در شکمپایان دریایی درمعرض تریبوتیلتین (TBT)[18]، کاهش جمعیت خوکهای آبی دریای بالتیک از طریق مصرف طعمههای آلوده، نازک شدن پوسته تخم در پرندگان ماهیخوار که طعمه آنها در معرض DDTقرار داشته اند و ناهنجاریهای گسترده در اندامهای جنسی تمساحهای ایالت فلوریدا آمریکا به دلیل حضور آلایندههای اورگانوکلرینی[۱۹] اشاره کرد [۲۸، ۳۴، ۴۱، ۶۸].
از میان گونه های آبزی، سیستم درونریز ماهی از بسیاری جهات مشابه مهرهداران تکامل یافتهتر است و در نتیجه ماهیان این قابلیت را دارند که به عنوان شاخص های زیستی تعیین اثرات EDCها بر سایر مهرهداران و حتی انسان به کار روند [۱۸]. از سوی دیگر، تنفس آبی و تنظیم اسمزی از جمله عواملی است که باعث می شود ماهیان بیشتر در معرض این ترکیبات قرار گیرند. نرخ بالاتر تنفس ماهیان در مقایسه با انسان به علاوه سایر ویژگیهای آبشش ماهیان از قبیل جریان مخالف خون و آب، غشای نازک بافت پوششی و سطح وسیع آن می تواند جذب ترکیبات از آب و انتقال آنها به جریان خون را افزایش دهد [۱۰۶]. ماهیان استخوانی آب شور به دلیل داشتن ویژگی هیپوتونیک[۲۰]، آب دریا را مینوشند اما ماهیان آب شیرین، هیپواسموتیک[۲۱] هستند و آب را به سمت بدن خود هدایت می کنند و ازاین طریق در معرض مواد موجود در آب قرار میگیرند [۲۶]. بنابراین اثرات EDCها در جوامع ماهیان با سرعت بیشتری قابل تشخیص است. اگرچه در برخی از موارد، ماهیان از نظر ظاهری کاملا در سلامت هستند اما به دلیل حضور انواع آلایندهها از تنشهای فیزیولوژیک در رنج هستند. حضور مداوم این آلاینده های زیست محیطی می تواند منجر به ایجاد جنسیتهای بینابینی[۲۲]، کاهش تراکم و تحرک اسپرم، کاهش اندازه گنادها، تغییر الگوی بیان ژن ویتلوژنین در انواع نر و ماده، انحراف نسبت جنسی و حتی نابودی کامل جمعیت ماهیان به عنوان جزئی از حیاتوحش رودخانه شود [۵۶]. این تاثیرات به دلیل وجود کنشهای متقابل بین ترکیبات مخرب سیستم درونریز و این سیستم در آبزیان ایجاد می شود.
سه محور اصلی سیستم درونریز که توسعه و عملکرد تولیدمثلی را به عهده دارند، محورهای هیپوتالاموس- هیپوفیز- گناد (HPG)[23]، هیپوتالاموس- هیپوفیز- تیروئید (HPT)[24] و هیپوتالاموس- هیپوفیز- غدهی بینکلیه (HPI)[25] هستند که مهمترین آنها محور HPG هستند.
محور HPG از سه جزء اصلی تشکیل شده است (شکل ۲-۲): الف) هورمونهای آزاد کننده گنادوتروپین (GnRH)[26] ب) گنادوتروپهای موجود در بخش قدامی هیپوفیز که گنادوتروپینهای (GtH)[27] نوع اول و دوم را ترشح می کنند و ج) سلولهای سوماتیک گنادها (سلولهای تکا و گرانولوزا در تخمدان، سلولهای لایدیک و سرتولی در بیضه). GtH-। بر سلولهای تکا در جنس ماده و لایدیک در جنس نر و GtH-॥بر سلولهای گرانولوزا در جنس ماده و سرتولی در جنس نر اثر میگذارد. متعاقب آن، استروئیدهای جنسی گناد حاصل از اثر محرک GtH-। به همراه بازدارندهای پروتئینی حاصل از اثر GtH-॥، به جریان خون رها می شود و با ایجاد بازخور در گنادوتروپهای هیپوتالاموس و هیپوفیز باعث کاهش ترشح GnRH،GtH-। و GTH-॥ میشوند. در واقعیت مکانیسم عمل این محور بسیار پیچیدهتر است. مثلا اثرات GnRHبر ترشح GtH-। و GtH-॥اساسا با یکدیگر متفاوت است چراکه GtH-। به صورت شدید (در برهههای زمانی خاص) ولی GtH-॥ بسیار آهسته و طی چندین ساعت ترشح می شود [۲۰، ۲۴].
علاوه بر اینگونه پیچیدگیهای جزئی موجود در طرح اولیهی سیستم درنریز، فاکتورهای مهم دیگری نیز وجود دارد که باید مدنظر قرار گیرند. یکی از این فاکتورها، تنظیم میزان حساسیت سلولها نسبت به محرکها است. گنادوتروپها پاسخپذیری ثابتی به تحریکات GnRHو سلولهای هدف در گنادها پاسخپذیری ثابتی به تحریکات GtH-। و GtH-॥ ندارند. مثلا تواترهای غیرطبیعی ناگهانی یا مزمن GnRH یا ترکیبات مشابه آن، منجر به تخریب یا همئوستازی منفی گیرندههای آن در گنادوتروپها می شود و آنها را نسبت به تحریکات آتی مقاومتر مینماید.
شکل ۲-۲) نمودار شماتیک از محور HPG در ماهیان [۲۶].
موضوع بسیار مهمی که سبب پیچیدگی بیشتر این محور می شود، نقش پروتئینهایی است که به استروئیدهای جنسی متصل میشوند. این پروتئینها شامل آلبومین و آلفا-فتوپروتئین[۲۸] و گلبولین متصل به هورمونهای جنسی (SHBG)[29] در انسان است. تقریبا ۹۷-۹۸% از تستوسترون و E2 در گردش خون انسان به SHBG متصل و تنها ۲-۳% از آن آزاد و از نظر زیستی فعال است [۸۳].
مورد دیگری که باعث پیچیدگی بیشتر محور HPG می شود، برهمکنشهای اجزاء برونریز و درونریز این محور است. مثلا تستوسترون تولید شده در سلولهای لایدیک بر سلولهای سرتولی مجاور اثر میگذارد. به نظر میرسد که این موضوع مهمترین نقش تستوسترون در جنس نر است چراکه اثرات آن بر سلولهای سرتولی، اصلیترین مسیری است که اسپرماتوژنزیز را پشتیبانی می کند [۹۱]. اثرات مشابه در تخمدان نیز مشاهده می شود. آندروژنهای ساخته شده در سلولهای تکا، اثرات برونریزی را بر سلولهای گرانولوزای مجاور (فولیکولهای در حال توسعه) اعمال می کند. مهمترین نتیجه در معرضقرارگیری سلولهای گرانولوزا با تستوسترون این است که این سلولها میتوانند این آندروژن را به E2 تبدیل کنند. قابلیت سلولها در بیان آروماتاز و یا ۵آلفا-ردوکتاز[۳۰] در تبدیل یک هورمون برونریز با اثر موضعی (تستوسترون) به یک هورمون درونریز (E2 یا دیهیدروتستوسترون (DHT)[31]) بسیار رایج است [۹۲، ۹۳].
GtH-। مسئول رشد گناد و تشکیل گامت و GtH-॥ در آزادسازی آن نقش دارد. به طور کلی، تستوسترون اصلیترین آندروژن و E2 اصلیترین استروژن تولید شده در تمام مهرهداران است. اما بسیاری از ماهیان استخوانی نر، ۱۱-کتوتستوسترون نیز تولید می کنند و این ترکیب، آندروژن اصلی درگردش در جنس نر بسیاری از گونه ها است. ماهیان استخوانی ماده نیز تستوسترون تولید می کنند و حتی سطح درگردش این ترکیب می تواند به اندازه E2 نیز باشد [۴۴].
استروئیدهای جنسی را می توان به دو دسته اصلی تقسیم نمود؛ ترکیبات شبهآندروژنی و ترکیبات شبهاستروژنی. در این بخش چگونگی فرایند اثربخشی این ترکیبات و اثرات مخرب آنها بیان می شود.
۲-۱-۱- ترکیبات شبه آندروژنی
آندروژنها گروهی از هورمونها یا ترکیبات هستند که عمدتا رشد و توسعه سیستم تولیدمثلی نر را تحت تاثیر قرار میدهند. در حالیکه ضد آندروژنها، داروها یا ترکیباتی هستند که فعالیت هورمون آندروژن را متوقف میکنند. هورمون آندروژن اصلی در ماهیان ۱۱-کتوتستوسترون است که قسمت عمده آن توسط بیضهها تولید می شود. از جمله نقش آندوژنها در بدن، تنظیم GnRH، اسپرماتوژنزیز، ایجاد رفتارهای طبیعی جنس نر، عملکرد طبیعی ضمایم و غدد جنسی و سایر اثرات غیر تولیدمثلی از قبیل عملکرد سیستم ایمنی، متابولیسم استخوان و توسعه ماهیچه است. ترکیبات شیمیایی شبه آندروژنی، از طریق اتصال به گیرندههای آندروژنی از آندروژنهای طبیعی تقلید می کنند و مسیرهای سیگنال دهنده سلولی را تحت تاثیر قرار می دهند [۳۹].
اثرات کوتاه مدت حضور آندروژنها یا ضدآندروژنها بر ماهیان هنوز به طور کامل شناخته نشده است. هرچند نمونههایی از اثرات این ترکیبات شامل نرسازی کپورماهیان دنداندار (Cyprinodontidae) ماده در رودخانههایی که پساب کارخانههای تولید چوب و کاغذ را دریافت می کنند، است. این ویژگیهای نرینه شامل ایجاد باله مخرجی (گنوپودیوم) تغییر یافته در ماهیان باردار، رفتارهای جفتگیری شبیه به جنس نر، ایجاد ماهیان هرمافرودیت (وجود همزمان اووسیتهای زردهدار و کیستهای اسپرماتید و اسپرماتوزوا) است. در تحقیق دیگری که بر روی جنین مارماهی زندهزا (Zoarces viviparus) در معرض پساب حاصل از کارخانه تولید خمیر چوب انجام گرفت، مشاهده شد که نسبت جنسی به نفع جنس نر تغییر کرده است [۶۳، ۶۴].
در حال حاضر روشهای موجود برای تشخیص اثرات EDCها به ویژه برای آندروژنها ناکافی، محدود و اکثر تحقیقات انجام شده مربوط به اثرات استروژنها بر تولیدمثل است.
۲-۱-۲- ترکیبات شبه استروژنی
استروژن نام گروهی از هورمونهای جنسی مربوط به جنس ماده است که در رشد و توسعه ویژگیهای جنسی و روند تولید مثل در این جنس نقش اساسی دارد. شکل ۲-۳ برخی از مهمترین مسیرهای تاثیر ترکیبات شبه استروژنی بر سیستم درونریز را نشان میدهد. بررسی ادرار زنان نشان می دهد که هر زن می تواند روزانه حدود ۷ میکروگرم E1، ۴/۲ میکروگرم E2 و ۶/۴ میکروگرم استریول (E3)[32] دفع کند. از سوی دیگر، کاربرد زیاد قرصهای جلوگیری از بارداری که حاوی ترکیبات استروژنی هستند نیز مقادیر زیادی از این ترکیبات را وارد سیستم فاضلاب می کند. بنابراین به نظر میرسد که کارخانههای تصفیه فاضلاب یکی از منابع اصلی این نوع آلایندهها هستند چرا که این ترکیبات توسط فرایندهای مرسوم تصفیه جدا یا تجزیه نمی شود [۵۱]. توانایی این هورمونهای استروژنی ۱۰ تا ۱۰۰ برابر بیشتر از ترکیبات شبه هورمونی است [۳۹]. پساب ناشی از فعالیتهای کشاورزی و دامپروری نیز از منابع بالقوه ایجاد ترکیبات شبه استروژنی هستند. جدول ۲-۱ برخی از این ترکیبات به همراه کاربرد و تعدادی از اثرات احتمالی آنها را نشان میدهد.
مطالعات انجام شده نشان دادهاند که عوارض حاد ناشی از حضور ترکیبات شبهاستروژنی شامل ایجاد جنسیت بینابینی، کاهش تحرک اسپرم، کاهش جمعیت ماهیان، کاهش اندازه گناد و انحراف نسبت جنسی به نفع ماده است. درحالیکه ازجمله عوارض حضور کوتاهمدت این ترکیبات میتوان به تولید ویتلوژنین در جنس نر و یا تغییر الگوی تولید آن در جنس ماده اشاره کرد [۵۴].
به طور کلی اختلال در تولیدمثل طبیعی ماهی توسط استروژنها در مراحل لاروی و جنینی از طریق سنتز تعداد غیر طبیعی گیرنده استروژنی و در مراحل بالاتر چرخه زندگی از طریق تحریک گیرندههای استروژنی در ماهیان ماده بالغ یا نابالغ در زمانهای نامناسب و یا ماهیان نر بالغ یا نابالغ ایجاد می شود [۳۹].
۲-۱-۳- اثرات زیستی ترکیبات مخرب سیستم درونریز (ترکیبات شبه استروژنی)
آنالیز شیمیایی آب و رسوبات به علت گران بودن و طیف گستردهی EDCها، روش کارآمدی برای شناسایی این ترکیبات نیستند. بنابراین استفاده از ویژگیهای فیزیولوژیکی گونه ها نه تنها می تواند نمایانگر اختلال در سیستم درونریز و سلامت تولیدمثلی ماهی باشد، بلکه می تواند تصویر روشنی از اثرات این ترکیبات در سطح موجود زنده فراهم آورد. شاخص های زیستی در مطالعات صحرایی ابزارهای نیرومندی در ردیابی اثرات یک ماده یا ترکیبی از مواد هستند [۴۹]. شاخص های زیستی اینچنین تعریف شده اند: “تغییر در پاسخ بیولوژیکی (اعم از پاسخهای مولکولی، سلولی و فیزیولوژیک) که میتوانند در ارتباط با حضور یا اثرات سمی ترکیات شیمیایی در محیط زیست باشند” [۷۸].
عکس مرتبط با محیط زیست
الف- ویتلوژنین و سایر پروتئینهای تولیدمثلی مخصوص جنس ماده
در بدن ماهیان، هیپوتالاموس که به محرکهای محیطی حساس است و از این طریق به همزمانی چرخه تولیدمثلی در فصل مناسب کمک می کند، با هورمونهای تولیدی خود هیپوفیز را تحت تاثیر قرار میدهد و موجب ترشح هورمونهای گنادوتروپین از آن میگردد (شکل ۲-۴). این هورمونها بر تخمدان اثر می کند و سبب تولید E2 از آن میشوند. این هورمون به گیرندههای خود در کبد متصل و سبب سنتز پروتئینهای مهم تولید مثلی از قبیل ویتلوژنین و پروتئین زونارادیاتا (Zrp)[33] موجود در پوسته تخم می شود (شکل۲-۳).
ویتلوژنین یک فسفولیپوگلیکوپروتئین مخصوص جنس ماده است که توسط کبد ماهی ماده در پاسخ به استروژنهای داخلی در چرخش، در مرحله زرده سازی سنتز می شود .این ماده ترکیب اصلی تشکیل دهنده زرده تخم است که پس از تولید در کبد، توسط جریان خون به تخمدان منتفل می شود و در آنجا نهایتا به عنوان ماده مغذی لازم برای رشد جنین، جذب اووسیتها میگردد [۳۹].
شکل ۲-۳) مسیرهای اصلی عملکرد ترکیبات شبهاستروژنی موجود در محیط [۲۶]:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
هورمونهای استروئیدی از قبیل E2، تستوسترون و پروژسترون در سلولهای گنادی سنتز میشوند. بازدارندهی آنزیم های CYP450 از جمله داروها و آفتکشها در این قسمت عمل می کنند.
هورمونها از گنادها به جریان خون ترشح میشوند و از طریق انتشار یا به صورت متصل به SHBG در دسترس سلولها قرار میگیرند. ترکیبات سمی میتوانند میزان در دسترسی هورمونها را با تغییر میزان SHBG تغییر دهند.
هورمون استروئیدی به درون سلول انتشار مییابد.
هورمون به داخل محوطهی پیشهستهای جایی که گیرندههای آزاد ® وجود دارد، انتشار مییابد.
هورمون یا مقلد آن به گیرنده متصل می شود. تحقیقات نشان داده است که بسیاری از ترکیبات شیمیایی مصنوعی به گیرندههای استروژنی یا آندروژنی متصل میشوند.
گیرنده ® اکنون به لیگاند طبیعی یا مصنوعی متصل می شود، متحمل تغییراتی در ساختار میگردد و در نهایت همودایمر تشکیل میدهد.
همودایمرها با تجمع فاکتورهای رونویسی (tf)[34]، یک گروه رونویسی تشکیل می دهند که به توالیهای خاصی در DNA ژنهای وابسته به هورمون که به عنوان عناصر پاسخ به هورمون (HRE)[35] شناخته میشوند، متصل میشوند.
mRNA به خارج از هسته و به درون سیتوپلاسم انتقال مییابد.
پروتئینها به کمک اسیدهای آمینه (aa) متصل به tRNA خاص (فلشهای پررنگ) و ریبوزومها و از روی mRNA الگو، سنتز میشوند.
پروتئین که محصول اصلی سیستم درونریز است می تواند به شکل آنزیم، هورمون پروتئینی یا فاکتور رشد و یا جزء ساختاری سلول باشد. مثالی از یک شاخص وابسته به هورمون، ویتلوژنین است.
در برخی موارد اثر ترکیبات سمی مخرب سیستم درونریز از طریق تغییر عملکرد کبد اعمال می شود.
به طور طبیعی، ویتلوژنین تنها در پلاسمای ماهی ماده وجود دارد اما ماهیان نر نیز دارای ژن کدکننده این ترکیب هستند. بنابراین وقتی در معرض استروژنهای خارجی قرار میگیرند، این ژن به راحتی القاء می شود. از جمله مناسبترین روشهای آزمایشگاهی برای سنجش حضور و اثرات استروژنها در محیط، سنجش تولید ویتلوژنین توسط هپاتوسیتهای کبد ماهی است. از روشهای اندازه گیری این ترکیب، آنالیز نمونههای پلاسما با آزمونهای ایمنولوژیک از قبیل الایزا[۳۶] و یا وسترن بلات با آنتیبادیهای خاص است. از آنجاییکه ویتلوژنین یک پروتئین گلیکولیپیدی بزرگ و در برخی گونه ها شکننده و ناپایدتر است، احتمال دارد در زمان استفاده از آزمونهای ایمنولوژیک تخریب شود و مشکلاتی را به وجود آورد. بنابراین اندازه گیری بیان ژن کدکننده آن با بهره گرفتن ازReal-time PCR به دلیل دقت بسیار بالا، اخیرا بیشتر مورد توجه قرار گرفته است [۱۰۱]. به دلیل سرعت بالای القاء VTG mRNA، این روش می تواند در پایش کوتاهمدت اکوسیستم بهکاررود.
شکل۲-۴). مکانیسم اثر هورمون استرادیول در تولید VTG و Zrp در ماهیان. در پاسخ به محرکهای نوری (hv)، GTH-। از هیپوفیز ترشح و توسط جریان خون به تخمدان منتقل می شود. در این بافت E2 سنتز و توسط جریان خون به کبد میرود و سبب تولیدVTG و Zrp در این بافت میگردد. این دو ترکیب نهایتا در اووسیتهای در حال تشکیل، تجمع مییابند [۳۹].
ب- مطالعات فیزیولوژیک و رفتاری
از دیگر شاخص های زیستی مورد استفاده در تعیین اثرات EDCها، مطالعات فیزیولوژیک و رفتاری ماهیان است. مطالعه همزمان میزان ویتلوژنین و بافتشناسی گناد، درک گستردهای از سمشناسی تولیدمثلی[۳۷] به همراه دارد [۴۹]. در ماهیان نر، اثر مستقیم سنتز ویتلوژنین در شامل ایجاد جنسیت بینابینی در گناد، کاهش کلسیم در فلس و اسکلت، هایپرتروفی کبد، آسیب به کلیه، هدررفت شدید انرژی، تاخیر در ایجاد بیضه یا ایجاد بیضه غیرطبیعی و در نتیجه کاهش شایستگی تولیدمثلی است [۳۹]. به علاوه تولید این ترکیبات در جنس نر سبب اختلال در دینامیک و عملکرد طبیعی خون میگردد [۸۹]. از سوی دیگر ممکن است ویژگیهای ثانویه جنسی و علائم بدنی نیز به درستی تکامل نیابند و این مساله منجر به عدم بروز رفتارهای جنسی یا بروز رفتارهای غیرطبیعی گردد. در لارو ماهیان نر، حضور هورمونهای استروژنی در طی دوره حساسی از توسعه گنادی می تواند سبب مادهسازی کامل فنوتیپ شود. این موضوع سبب ایجاد مادههای ظاهراً طبیعی میگردد در حالی که این ماهیان از نظر ژنتیکی نر هستند. در ماهیان ماده، اثرات استروژنهای خارجی از اهمیت کمتری برخوردار است و می تواند سبب رسیدگی و توسعه زود هنگام و خارج از فصل تخمدان شود. سنتز خارج از برنامه Zrp در ماهیان ماده سبب ایجاد پوسته غیر طبیعی در تخمک، کاهش کیفیت تخم و در نتیجه کاهش بقا میگردد [۳۹].
ج- شاخص های وضعیت
شاخص های اورگانوسوماتیک (نسبت وزن اندام/ وزن بدن) به ویژه GSI اطلاعات دقیقی از اندام موردنظر فراهم می کند. آلایندهها میتوانند تغییرات سریع و شدیدی را در این شاخص ها بهوجود آورند. این تغییرات بسته به فصل و چرخه زندگی متفاوت هستند [۵۶، ۵۷].
۲-۲- مرور منابع
۲-۲-۱- فراسنجههای خونی
ویژگیهای خونشناسی ماهیان یکی از مهمترین عوامل منعکسکننده ارتباط خصوصیات اکوسیستم آبی و سلامت آنها است. فراسنجههای خونی در ماهیان تحت تأثیر عوامل فیزیولوژیک مانند جنسیت، مرحله تولیدمثل، سن، اندازه و وضعیت سلامت آنها تغییر می کند و بنابراین شاخص مناسبی از وضعیت سلامت گونه های مختلف محسوب می شود. این فراسنجهها تحت تأثیر عوامل خارجی نظیر فصل، دمای آب، غذا، تنشهای محیطی، انواع آلودگی و انواع بیماریها نیز دچار تغییر میشوند [۱۰۵]. مطالعات اندکی در رابطه با اثرات EDCها بر فاکتورهای خونشناسی ماهیان انجام گرفته و بیشتر اطلاعات در رابطه با سایر مهرهداران است.
مطالعه کلارک[۳۸] (۱۹۸۴) بر روی PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)داران نشان داد که تعادل بین هورمونهای جنسی نر و ماده بر میزان حساسیت سیستم ایمنی موثر است. به طور کلی هورمون جنسی نر (تستوسترون) محرک سیستم ایمنی و E2 و ترکیبات مصنوعی استروژنی غیر استرادیولی از قبیل دیاتیلاستیلبسترول بازدارندههای قوی سیستم ایمنی هستند. در طول بارداری تغییرات قابل توجهی در اندامهای لنفاوی مشاهده می شود، سطح E2 در سرم افزایش مییابد، تعداد لنفوسیتها به طور غیرطبیعی کم و ایمنی سلولی متوقف می شود [۲۲].
مطالعه انجام شده توسط گلوب[۳۹] و همکاران (۲۰۰۴) در مورد تاثیر دیاتیلاستیلبسترول و متوکسیکلر بر فاکتورهای خونی میمون رزوس (Macaca mulatta) نشان داد که تیمار میمونها با ۵/۰ میلیگرم دیاتیلاستیلبسترول/ کیلوگرم/ روز سبب کاهش معنیدار گلبولهای سفید به ویژه لنفوسیتها، هموگلوبین و هماتوکریت نسبت به گروه شاهد می شود. درحالیکه تیمار آنها با ۵۰ میلیگرم متوکسیکلر/ کیلوگرم/ روز تاثیری بر فراسنجههای مذکور نداشت [۴۰].
ون دن استین[۴۰] و همکاران (۲۰۱۰) مشاهده کردند که در معرض گذاری سار اروپایی (Sturnus vulgaris) با گروهی از اترهای بیفنیلی پلی برومینه (PBDE)[41] به مدت ۶ ماه به میزان ۱۴۰ میکروگرم/کیلوگرم وزن بدن اثر معنیداری بر فراسنجههای خونی این پرنده از قبیل میزان گلبولهای قرمز، غلظت هموگلوبین و هماتوکریت ندارد [۱۰۵].
آریکن و پلامپ[۴۲] (۱۹۹۰) نشان دادند که در معرض قرارگیری گربهکاهی کانالی (Ictalurus punctatus) با حشرهکش اورگانوفسفاته مالاتیون[۴۳] منجر به افزایش اریتروسیتها، هموگلوبین و میانگین هموگلوبین ذرهای (MCH) [۴۴] و کاهش لوکوسیتها می شود [۱۱].
آدیمو[۴۵] (۲۰۰۷) اثرات سرب (یکی از فلزات مخرب سیستم درونریز) را بر فاکتورهای خونشناسی نوعی گربهماهی با نام علمی Clarias gariepinus بررسی کرد. در این مطالعه، کاهش اریتروسیتها و میزان هموگلوبین و در نتیجه کمخونی وکاهش لوکوسیتها و بنابراین تضعیف سیستم ایمنی مشاهده شد. در این مطالعه هر سه شاخص حجم متوسط گویچه قرمز (MCV)[46]، میانگین غلظت هموگلوبین ذرهای (MCHC)[47] و MCH در گروه تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش یافت [۷].
در مطالعه ای که توسط برنتسن[۴۸] و همکاران (۲۰۱۰) بر روی پست اسمولت آزادماهی اطلس (Salmo salar) تغذیه شده با اندوسولفان[۴۹] انجام شد، هیچگونه تغییری در ویژگیهای خونشناسی از قبیل میزان اریتروسیت و هموگلوبین مشاهده نشد [۱۶].
همانطور که در مثالهای مذکور مشاهده می شود، اثرات ترکیبات مخرب سیستم درونریز بر فراسنجههای خونی بسیار متفاوت و حتی گاهی متناقض است و به عواملی همچون گونه مورد بررسی، نوع ماده شیمیایی یا ترکیب و مقدار آنها بستگی دارد.
۲-۲-۲- بافتشناسی گناد، GSI و نسبت جنسی
اولین شواهد مبنی بر توسعه غیرطبیعی گناد در ماهی مقارن با کشف القاء ویتلوژنین در آنها بود. بیشتر اطلاعات در این مورد، مطالعاتی است که بر روی ماهیان در معرض پساب کارخانههای تصفیهی فاضلاب در انگلستان، انجام گرفته است. این ماهیان مسلما تحت تاثیر آلایندههایی با فعالیت استرونی قرار گرفتهاند [۲۶].
هریس[۵۰] و همکاران (۱۹۹۷) به شواهدی مبنی بر ممانعت از رشد بیضهها در ماهیان بالغ قزلآلایرنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) در رودخانهای در انگلستان که شدیدا توسط ترکیبات استروژنی بهویژه آلکیلفنولها[۵۱] آلوده است، دست یافتند [۴۲].
گیمنو[۵۲] و همکاران (۱۹۹۷) زمانیکه یک جمعیت نر از کپورمعمولی (Cyprinus carpio) را در دروهی جنینی-لاروی به مدت سه روز در معرض پنتیلفنول قرار دادند، هیچ اثری بر تمایز جنسی یا تکثیر سلولهای پیشساز جنسی[۵۳] مشاهده نشد اما زمانی که این در معرضگذاری طولانیتر و از قبل از تمایز جنسی (۲۴-۵۱ روز پس از تفریخ) صورت گرفت، موجب تشکیل مجرای تخمبر و کاهش تعداد سلولهای پیشساز جنسی گردید [۳۶].
هونتلا و همکاران (۱۹۹۲؛ ۱۹۹۵) از کشور کانادا نشان دادند که در هر دو جنس سوفماهی زرد (Perca flavescens) و اردکماهی شمالی (Esox lucius) در مناطق آلوده شده با PAHها، PCBها و فلزات سنگین، اندازه گنادها و سطوح تیروکسین کاهش یافته بود.
در مطالعه ای که مینیر[۵۴] و همکاران (۲۰۰۰) بر روی Platichthys flesus ساکن مصبها و خلیجهای مناطق بسیار صنعتی انجام دادند، تغییر در الگوی اسپرماتوژنزیز و مشاهده جنسیت بینابینی در حدود ۱۸% از ماهیان گزارش شد [۷۰].
گزارش بتی و لیم[۵۵] از کشور اتریش نشان داد که گنوپودیوم پشهماهی نر (Gambusia affinis) که در پاییندست کارخانهی تصفیهی پساب زندگی می کند از نظر اندازه تحلیل رفته است [۱۵].
در مطالعه ای که توسط جفریز[۵۶] و همکاران (۲۰۰۸) بر روی جمعیتی از نوعی گونه مینو بومی آمریکای شمالی با نام علمی Rhinichthys cataractea در یکی از رودخانههای کانادا صورت گرفت، تغییر شدید نسبت جنسی به نفع جنس ماده، به اختلال شدید سیستم درونریز به دلیل حضور ترکیبی از آلایندههای شبهاستروژنی موجود در پسابهای شهری، کشاورزی و دامپروری در این منطقه نسبت داده شد [۵۴].
۲-۲-۳- تولید ویتلوژنین و ارزیابی بیان نسبی آن
بیشتر مطالعات انجام شده در این رابطه در محیطهای آزمایشگاهی و از طریق اندازه گیری میزان پروتئین ویتلوژنین در پلاسما با بهره گرفتن از دو روش الایزا و وسترن بلات انجام گرفته است و اطلاعات در زمینه القاء ژن کدکننده آن در نتیجه حضور ماهی در اکوسیستمهای آلوده به انواع مختلف EDCها محدود است.
لیندهولست[۵۷] و همکاران (۲۰۰۰) مشاهده کردند که که حضور قزلآلایرنگینکمان در معرض ۵۰۰ میکروگرم بیسفنولآ/ میکرولیتر، پس از ۱۴ روز موجب افزایش میزان ویتلوژنین در پلاسما شد درحالیکه در غلظتهای کمتر، سطح آن در پلاسما ثابت بود [۶۶].
در آزمایشی که توسط آنکلی[۵۸] و همکاران (۲۰۰۱) بر ماهیان بالغ مینو کلهگنده (Pimephales promelas) انجام شد، تیمار این ماهیان با متوکسی کلر به مدت حداکثر ۲۱ روز، غلظت برخی از استروئیدهای جنسی (تستوسترون، ۱۱-کتوتستوسترون و E2) را در هردوجنس کاهش داد و منجر به القاء شدید ویتلوژنین در پلاسمای خون ماهیان نر شد [۱۰].