جدول ۳-۲: مشخصات افراد نمونه بر حسب متغیر جنسیت ۷۲
جدول ۳-۳: یافته های توصیفی متغیر سن ۷۲
جدول ۴-۱: یافته های توصیفی پرخاشگری و ابعاد آن ۸۲
جدول ۴-۲: یافته های توصیفی متغیرهای عزت نفس و سلامت عمومی ۸۲
جدول ۴-۳: یافته های توصیفی تاکتیک های حل تعارض پدر و مادر ۸۳
جدول۴-۴: همبستگی متغیرهای پژوهش ۸۴
جدول۴-۵: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی تاکتیک های حل تعارض پدر بر پرخاشگری بدنی نوجوان ۸۵
جدول۴-۶: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی تاکتیک های حل تعارض پدر بر پرخاشگری بدنی نوجوان ۸۵
جدول۴-۷: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی تاکتیک های حل تعارض پدر بر پرخاشگری کلامی نوجوان ۸۶
جدول۴-۸: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی تاکتیک های حل تعارض پدر بر پرخاشگری کلامی نوجوان ۸۷
جدول۴-۹: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی متغیر خشم (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض پدر ۸۷
جدول۴-۱۰: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی متغیر خشم (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض پدر ۸۸
جدول۴-۱۱: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی متغیر خصومت (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض پدر ۸۹
جدول۴-۱۲: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی متغیر خصومت (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض پدر ۸۹
جدول۴-۱۳: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی نمره کل متغیر پرخاشگری (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض پدر ۹۰
جدول۴-۱۴: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی متغیر نمره کل پرخاشگری (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض پدر ۹۰
جدول۴-۱۵: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی متغیر عزت نفس (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض پدر ۹۱
جدول۴-۱۶: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی متغیر عزت نفس بر تاکتیک های حل تعارض پدر ۹۱
جدول۴-۱۷: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی سلامت عمومی (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض پدر ۹۲
جدول۴-۱۸: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی متغیر سلامت عمومی (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض پدر ۹۲
جدول۴-۱۹: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی تاکتیک های حل تعارض مادر بر پرخاشگری بدنی نوجوان ۹۳
جدول۴-۲۰: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی تاکتیک های حل تعارض مادر بر پرخاشگری بدنی نوجوان ۹۳
جدول۴-۲۱: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی تاکتیک های حل تعارض مادر بر پرخاشگری کلامی نوجوان ۹۴
جدول۴-۲۲: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی تاکتیک های حل تعارض مادر بر پرخاشگری کلامی نوجوان ۹۴
جدول۴-۲۳: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی متغیر خشم (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض مادر ۹۵
جدول۴-۲۴: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی متغیر خشم (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض مادر ۹۵
جدول۴-۲۵: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی متغیر خصومت (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض مادر ۹۶
جدول۴-۲۶: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی متغیر خصومت(نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض مادر ۹۶
جدول۴-۲۷: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی نمره کل متغیر پرخاشگری (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض مادر ۹۷
جدول۴-۲۸: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی متغیر نمره کل پرخاشگری (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض مادر ۹۷
جدول۴-۲۹: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی متغیر عزت نفس (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض مادر ۹۸
جدول۴-۳۰: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی متغیر عزت نفس بر تاکتیک های حل تعارض مادر ۹۸
جدول۴-۳۱: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش بینی سلامت عمومی (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض مادر ۹۹
جدول۴-۳۲: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش بینی متغیر سلامت عمومی (نوجوان) بر تاکتیک های حل تعارض مادر ۹۹
جدول ۴-۳۳: مقایسه دو گروه دختر و پسر در متغیرهای پژوهش ۱۰۱
نقش کشمکش‌های والدین در سازگاری فرزندان (اعتماد به نفس، پرخاشگری، سلامت روان)
به وسیله: نجمه روزمند

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

چکیده:

پژوهش حاضر با هدف بررسی، نقش کشمکش های والدین در سازگاری فرزندان (اعتماد به نفس، پرخاشگری، سلامت روان) انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان مقطع تحصیلی راهنمایی تشکیل می دهند. روش نمونه گیری این تحقیق به صورت تصادفی می باشد. ابزارهای اندازه گیری شامل: پرسشنامه مقیاس تاکتیک های حل تعارض پدر و مادر، پرسشنامه پرخاشگری، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامه سلامت عمومی می باشد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با بهره گرفتن از ماتریس همبستگی و تحلیل رگرسیون و با بهره گرفتن از نرم افزار spss انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تاکتیک حل تعارض پرخاشگری فیزیکی پدر پیش بینی کننده مثبت پرخاشگری بدنی، خشم و نمره کل پرخاشگری نوجوان می باشد. تاکتیک حل تعارض پرخاشگری کلامی صرفاً پیش بینی کننده مثبت خصومت نوجوان بوده است و تاکتیک استدلال پدران نیز پیش بینی کننده منفی پرخاشگری (بدنی، خشم) نوجوان بوده است. تاکتیک حل تعارض پرخاشگری فیزیکی پدر، پرخاشگری کلامی پدر و همچنین تاکتیک حل تعارض پرخاشگری کلامی مادر پیش بینی کننده منفی عزت نفس نوجوان می باشد. تاکتیک حل تعارض پرخاشگری فیزیکی مادر پیش بینی کننده مثبت سلامت عمومی نوجوان می باشد. تاکتیک حل تعارض پرخاشگری کلامی مادر پیش بینی کننده مثبت پرخاشگری بدنی، خشم، خصومت و نمره کل پرخاشگری نوجوان می باشد. همچنین تاکتیک حل تعارض فیزیکی مادر نیز پیش بینی کننده مثبت پرخاشگری بدنی و خشم نوجوان می باشد. در آخر نیز ملاحظه شد که بین دو گروه دختران و پسران درمتغیرهای پژوهش فقط در بعد پرخاشگری بدنی تفاوت وجود دارد که این تفاوت به نفع پسران است.
در مجموع یافته ها حاکی از آن بود که استفاده والدین از تاکتیک های مخرب در مواجه با تعارض با همسر ( نظیر پرخاشگری کلامی و فیزیکی) بر اعتماد به نفس، پرخاشگری و سلامت روان نوجوانان تأثیرات منفی دارد و تاکتیک سازنده استدلال تاثیرات مثبت بر همین شاخص های سازگاری روانی دارد.
واژگان کلیدی : کشمکش های والدین، سازگاری فرزندان، اعتماد به نفس، پرخاشگری، سلامت روان

 

فصل اول

 

کلیات تحقیق

 

 

 

۱-۱- مقدمه

خانواده یک نهاد اجتماعی اولیه و حیاتی است که هم سلامت فرد و هم بقای جامعه را تأمین و تضمین می کند. هیچ جامعه ای بدون داشتن نظامی برای جایگزینی اعضای خویش قادر به ادامه حیات نیست. خانواده امکانی را فراهم می سازد که از طریق آن جایگزینی تحقق یابد. فرد نه تنها از نظر جسمی و زیستی بلکه مهمتر از آن به لحاظ عاطفی، روانی و شخصیتی نیز تحت تأثیر خانواده قرار دارد. زیرا خانواده جایگاهی است که فرد می تواند با تکمیل شخصیت خویش، برای برعهده گرفتن نقش های اجتماعی آماده گردد. نقش همسری (زن یا شوهر بودن) از جمله نقش هایی است که پس از عمل اجتماعی ازدواج به عهده افراد گذاشته می شود (ریاحی و دیگران، ۱۱۰:۱۳۸۶).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
برای اینکه خانواده بتواند کارکردهای اصلی خود را به خوبی ایفا نماید، لازم است امنیت و آرامش در آن وجود داشته باشد. واقعیت این است که در فرایند چرخه زندگی خانوادگی مسایل و مشکلاتی بوجود می آید که آرامش آن را هر چند برای مدت کوتاهی سلب می کند. این مسایل در سطح خرد مربوط به ساختارها و کارکردهای نهاد خانواده و در سطح کلان مربوط به ساختارهای اجتماعی است. تغییر و تحولاتی که به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جوامع بوجود می آید، نهاد خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد (ریتزر[۱] و جورج،۲۰۰۴).
عکس مرتبط با اقتصاد
دگرگونی های خانواده، رفتار اعضاء آنرا تحت تأثیر قرار داده است. چگونگی تقسیم قدرت در خانواده میان زن و شوهر با کم و کیف خوشبختی زوجها و احساس عادلانه بودن قدرت رابطه دارد (سابین[۲]، ۲۰۰۰). تغییرات نهاد خانواده با وجود جنبه های مثبت خود باعث افزایش میزان تعارضات در بین اعضاء خانواده شده است (چافتز[۳]، ۲۰۰۳). مخالفت و تعارض، در هر رابطه ای از جمله رابطه زناشویی امری اجتناب ناپذیر است. علی رغم تلاش والدین برای محافظت فرزندانشان از پیامدهای تعارض، کودکان به طور روزمره با تعارضات والدین مواجه می شوند. تحقیقات نشان دهنده رابطه بین مواجه کودک با تعارض والدین و مشکلات عاطفی (افسردگی و اضطراب) و رفتاری (پرخاشگری و بزهکاری) در کودکان بوده است (دیویس و کامینگز[۴]،۲۰۰۱؛ گریچ و فین چام[۵]،۲۰۰۲). تعارض والدین، کودکان را دچار استرس، ترس و خشم می کند و مواجه مکرر با تجربه تعارض می تواند منجر به مشکلات رفتاری (کامینگز و دیویس،۲۰۰۱) و همچنین مشکلات سلامت جسمی در کودکان شود (الشیخ، هارگر و ویتسون[۶]، ۲۰۰۱). رویدادهای استرس زای زندگی یک تهدید بالقوه برای سلامت و رشد سالم کودکان و نوجوانان هستند (چیکتی و توث[۷]، ۲۰۰۰). تعارض زناشویی یکی از مشکلاتی است که کودکان همه نقاط زمین با آن مواجه می شوند (کاتز و گاتمن[۸]، ۲۰۰۳).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
با توجه به اینکه امروزه در بسیاری از خانواده ها میزانی از تعارض بین والدین وجود دارد، تحقیق حاضر بر آن است تا به بررسی میزان تأثیر این تعارض بر روی فرزندان با توجه به سازگاری آنان (پارامترهای عزت نفس، پرخاشگری و سلامت روان) بپردازد. به گونه ای که نتایج حاصل از این تحقیق بتواند مورد استفاده مشاوران خانواده و مشاوران بالینی قرار گیرد و با ارزیابی نتایج این موضوع، در جهت بررسی راهکارهای کاهش تعارضات والدین و یا کاهش تأثیر آن بر فرزندان، قدمی مثبت در جهت افزایش سازگاری فرزندان برداشته شود.
این مطالعه بر روی پدیده تضاد والدین و تأثیرات آن بر سازگاری فرزندان متمرکز شده است، بخصوص به عنوان آنچه که در خانواده رخ می دهد. از آنجایی که در بسیاری از خانواده های ایرانی این موضوع وجود دارد (کار[۹]،۲۰۰۲)، مهم است که به بررسی این موضوع پرداخته شود.

 

۱-۲- بیان مسأله

خانواده در طول تاریخ تحت تأثیر تحولات گوناگون اقتصادی و اجتماعی دگرگون شده است (عنایت و موحد، ۱۳۸۳). این دگرگونی ها منجر به بروز تعارض در روابط متقابل اعضاء خانواده از حالت خفیف تا حالتهای شدید نظیر خشونت، گشته است. بخشی از این تعارضات در ارتباط با عوامل بیرون از خانواده و بخشی از آنها در ارتباط با عوامل درونی خانواده است. البته میان این دو روابط متقابل وجود دارد. مطالعات متفکران مختلف نشان می دهد که تعارضات خانواده در ارتباط با تعارضات جامعه است (دادلی گرنت[۱۰]، هال پرن[۱۱]،کاسلو[۱۲]،ریس و دیگران[۱۳]، ۲۰۰۴). تضاد به خودی خود یک رفتار منفی است و می تواند بر کیفیت روابط اثر داشته و پیامد های مثبت و یا منفی را نیز داشته باشد. تضاد ممکن است از حالت روانی به اقدامات شفاهی یا غیر شفاهی محدود شود و به صورت خشونت فیزیکی، که فرد دیگری را آسیب می رساند، باشد (گلز [۱۴]، ۱۹۹۹). برخی از پژوهشگران بر این باورند که میزان بالاتر تعارض در خانواده، بیشترین میزان احتمال و بروز تضاد را به همراه دارد. در این پژوهش ها، تضاد به عنوان تعارض شدید مدیریت نشده در نظر گرفته شده است (کلمن و استراوس[۱۵]، ۱۹۹۸؛ استراوس ، گلز و استین متز[۱۶]، ۱۹۹۷؛ وارنر[۱۷]، ۱۹۹۵).
افزایش میزان تضادهای خانواده اثر منفی در سازگاری اعضاء آن دارد (ریچ ترز و مارتینز[۱۸]، ۱۹۹۹). تعارضات بوجود آمده در خانواده مسائل و مشکلاتی را در سطوح فردی، نهادی و اجتماعی بوجود می آورد. در سطح فردی اعضاء خانواده ای که در تعارض با یکدیگر قرار می گیرند، تعادل روانی خود را از دست می دهند و چه بسا رفتارهایی مثل پرخاشگری و افسردگی در آنها دیده شود. گرچه افراد ازدواج کرده به طور متوسط از سلامتی بیشتری نسبت به افراد مجرد برخوردارند، ولی تعارضات خانواده ممکن است سلامت افراد را به خطر انداخته، بیماری های جسمی و روحی مختلفی را به دنبال داشته باشد. در میان ۳۰ درصد از زوج های ازدواج کرده ایالات متحده پرخاشگری فیزیکی روی می دهد که در ۱۰ درصد آنها منجر به صدمات جسمی شدید می شود (فین چام[۱۹]، ۲۳:۲۰۰۳ ). با توجه به اداره آمار قضایی در ایالات متحده، ۵/۳ میلیون مورد کشمکش خانوادگی بین سال های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۳ رخ داده است و بیش از ۳ میلیون کودک آمریکایی که بین سنین ۳ تا ۱۷ ساله هستند، هر ساله شاهد تعارضات والدین خود می باشند. بسیاری از مطالعات نشان داده اند، هنگامی که کودکان شاهد درگیری والدین و از قربانیان آن هستند، بالاترین میزان تأثیرپذیری از این رویداد تلخ را دارند (گرووس[۲۰]، ۲۰۰۲؛ هورنور[۲۱]، ۲۰۰۵؛ ماهونی و کمپبل[۲۲]، ۲۰۰۰).
متأسفانه در ایران آمارهای رسمی در این زمینه به دلایل متعددی منتشر نشده، اما آمارهای غیر رسمی، پیرامون خشونت خانگی بین همسران وجود دارد که بیشتر این آمارها در اختیار مراکز غیر دولتی قرار دارد و یا شرح مختصری از آنها در سایت ها و یا کنفرانس ها بیان شده است. بر اساس مقاله منتشر شده امیرحسین کردوانی (۱۳۸۹)، در سایت دادستانی کل کشور با موضوع واکنش کودکان و نوجوانان در برابر خشونت خانگی و لزوم حمایت از آنان، به این موضوع اشاره می کند که در ایران آمار رسمی در این زمینه مشاهده نشده، اما از آنجا که طبق آمار غیررسمی از هر ده زن هشت زن مورد خشونت واقع می شوند، می توان تخمین زد که بین ۶۰ تا ۷۰ درصد کودکان ایرانی شاهد این خشونت ها باشند. این آمارها به خوبی اهمیت بحث را نمایان می سازند. بد نیست اشاره کنیم که اعمال زور که از ویژگیهای خشونت خانگی است در بسیاری از اوقات، از طریق سوء رفتار با فرزندان صورت می پذیرد. چرا که تهدید به اعمال خشونت علیه فرزند یا اقدام به آن، غالباً ابزاری قدرتمند برای مجبور نمودن قربانی خشونت خانگی (معمولاً زن) به فرمانبرداری در برابر خشونت جسمانی و یا جسمی است که از جانب فرد خشن (معمولاً مرد) اعمال می گردد.
در طول سه دهه گذشته، درگیری والدین توجه گسترده ای را به خود جلب کرده است. با این حال، عموماً توجه تحقیقات به تأثیر درگیری، برطرفین درگیر بوده و کمتر بر کودکانی که شاهد این درگیری ها هستند متمرکز شده است. تا همین اواخر نیز شاهدان عینی، یعنی همان فرزندان، به طور خاموش و ناخواسته، قربانیان درگیری خانواده باقی مانده اند. شواهد و مدارک نشان می دهد که شاهد درگیری بودن می تواند، به اثرات منفی بسیار جدی بر رشد کودکان منجر شود (کار، ۲۰۰۲). تجربه کشمکش در خانواده می تواند، بالاترین میزان آسیب را از نظر شناختی، عاطفی، مشکلات سازگاری اجتماعی در دوران کودکی و نوجوانی و فراتر از آن بگذارد. کودکانی که بالاترین میزان تجربه تعارضات خانوادگی را داشته اند، اغلب در انجام وظایف خود، پیشرفت زیادی نداشته و در ایجاد برقراری روابط خوب با همسالان خود، مشکلاتی نیز دارند (دادج، پتیت، بیتس و والنت[۲۳]، ۲۰۰۳).
در طول چند دهه گذشته، حمایت خاصی برای ارتباط بین تضاد والدین و اثرات آن بر روی فرزندان متمرکز شده است. مطالعات همبستگی، پیامدهای منفی کودک در زمینه های مشکلات رفتاری، عزت نفس، افسردگی، اضطراب، صلاحیت شناختی و مهارت های اجتماعی را شناسایی کرده است (آماتو و کیت[۲۴]، ۲۰۰۰؛ امری[۲۵]، ۱۹۹۹؛ گریچ و فین چام، ۲۰۰۲). عکس العمل کودکانی که شاهد درگیری یکی از والدین علیه دیگری هستند، ممکن است دربرگیرنده مشکلات ناسازگاری عاطفی، اجتماعی، شناختی، فیزیکی و رفتاری باشد (ژافه، ولف و ویلسون[۲۶]، ۲۰۰۳). این کودکان تمایل به نشان دادن سطوح پایین تری از شایستگی اجتماعی، میزان بالاتری از افسردگی و پرخاشگری، نگرانی و ناامیدی را دارند و به احتمال زیاد، بیش از سایر کودکان به اختلالات مرتبط با استرس دچار شده و سطوح پایین تری از اعتماد به نفس را دارند (فانتوزو و همکارانش[۲۷]، ۲۰۰۰؛ گراهام برمان، لوندوسکی[۲۸]، ۱۹۹۹؛ مور و پپلر[۲۹]، ۲۰۰۱؛ ادلسون[۳۰]، ۲۰۰۲).
نتایج تحقیقات نشان داده است هرچه منابع مالی یک خانواده کمتر باشد، احتمال رخ دادن خشونت بیشتر است. خشونت یکی از عواملی است که تمایل دارد هنگامی که منابع دیگر از جمله، زمانی که مشکل مالی وجود دارد، مورد استفاده قرار گیرد (گود[۳۱]، ۲۰۰۰؛ ماک و سیندر[۳۲]، ۲۰۰۱؛ وارنر، ۱۹۹۵). خشونت در خانواده یک پدیده جدید نیست، بلکه در طول تاریخ وجود داشته است. افرادی که بیشتر در خانه های خود با سایر اعضاء خانواده، مورد حمله فیزیکی واقع شده و آسیب دیده و یا ضرب و شتم شده اند، در جامعه نیز آسیب دیده تر هستند (گلز، ۱۹۹۹). حدود ۵۰ الی ۶۰ درصد از زوج ها، در بعضی از اوقات در طول رابطه خود، خشونت فیزیکی توسط شریک زندگی خود را گزارش می کنند (استین متز[۳۳]، ۲۰۰۵). بدین ترتیب خانواده را “خشونت آمیزترین گروه بندی اجتماعی” نامیده اند (ویت[۳۴]، ۲۰۰۲).
با توجه به بررسی های میدانی بر روی کودکان و نوجوانان، کودکان و نوجوانانی که در معرض نزاع های فیزیکی و کلامی بزرگسالان در خانه قرار گرفته اند، کمتر احتمال دارد که نسبت به سایر کودکان تعامل مثبت و مؤثر با والدین خود داشته باشند، همچنین آنها کمتر احتمال دارد که در خانواده های با کارکرد خانوادگی کم و افسردگی بالای والدین، زندگی خوبی داشته باشند. شاهد بودن درگیری اعضای خانواده نیز، با رفتار منفی در کودکان مرتبط است. کودکان و یا نوجوانانی که در معرض نزاع فیزیکی بزرگسالان در خانه هستند، احتمال بیشتری دارد که پرخاشگری فیزیکی، پرخاشگری غیر مستقیم، اختلالات عاطفی و بیش فعالی را نمایش دهند و اعمال خلافکارانه علیه اموال دیگران را مرتکب شوند (مرکز آمار و تحقیقات کانادا[۳۵]، ۲۰۰۱). برخی یافته ها نشان می دهد که سن و جنسیت کودکان، بر چگونگی پاسخ این کودکان، هنگامی که در معرض این درگیری ها هستند، تأثیرگذار است. پسران معمولاً بیشتر واکنش های برون ریزی شده، مانند خصومت و پرخاشگری را نشان می دهند، در حالی که دختران تمایل به نشان دادن رفتارهای درونی تر مانند افسردگی، ترس و بیماری های فیزیکی دارند (کارلسون[۳۶]، ۱۹۹۸؛ کریج[۳۷]، ۱۹۹۹). در سطح نهاد خانواده عواقب تعارض به وجود آمده نه تنها گریبانگیر همه اعضاء آن خانواده می گردد، بلکه خویشان، بستگان، نزدیکان و آشنایان آنها را هم ممکن است تحت تأثیر قرار دهد. این تعارضات می تواند منجر به ضعیف شدن روابط زناشویی، ضعیف شدن سازگاری کودکان، احتمال افزایش تعارض بین والدین و فرزندان و نیز بین خویشاوندان گردد. مطالعات پژوهشگران نشان می دهد، کودکانی که والدینشان به علت تعارض زیاد طلاق گرفته اند، دچار ناسازگاری رفتاری شده، به تحصیلات کمتر دست یافته و هنگامی که به بزرگسالی می رسند، رابطه ضعیف تری با والدینشان برقرار می کنند. در ضمن بعد از ازدواج احتمال طلاق آنها افزایش می یابد (بودن من[۳۸]،۱۷۸:۲۰۰۳؛کونی[۳۹]، ۴۶:۲۰۰۰).
با اینکه بسیاری از بد کارکردیها و نابسامانی هایی که در خانواده های جوامع غربی دیده می شود، در خانواده های جامعه ایرانی وجود ندارد، ولی آثار و نشانه هایی به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و شخصیتی وجود دارد که زنگ خطر را برای ما نیز به صدا در می آورد. جامعه ایران در حال عبور از جامعه سنتی به جامعه مدرن است، بنابراین در این خانواده ها، به خصوص والدین، همیشه با مشکلات بیشتری روبرو هستند. به عبارت دیگر، قواعد جامعه مدرن از یک سو و دیدگاه های سنتی از سوی دیگر، والدین را در شرایط بدی قرار داده است (محسنی و پوررضا انور، ۱۳۸۳). در جوامع در حال توسعه مانند ایران، فقدان تحقیقات کافی درمورد کشمکش والدین، باتوجه به عدم تمایل پاسخ دهندگان، به صحبت در مورد امور شخصی خود، گاهی اوقات، مطالعه و پژوهش را در این زمینه غیر ممکن کرده است (ساروخانی، ۱۳۸۲). اعضای چنین جامعه ای، همیشه فکر می کنند که ورود به این عرصه برای آنان غیر قابل قبول است. بنابراین آنها، این موضوع را به شدت محکوم کرده و آنرا نادیده می گیرند، به همین دلیل در چنین جوامعی بسیاری از موارد تضاد والدین گزارش نشده است. بنابراین، آمار روشن و قطعی در مورد میزان درگیری والدین در میان خانواده های ایرانی وجود ندارد (اعزازی، ۱۳۸۲). در سال های اخیر، اعضای خانواده های ایرانی، که از این مشکل رنج می برند، در تلاشند که با رفتن به مراکز مشاوره و صحبت در مورد مشکلات خود، در جهت تسلی و درمان آن گام بردارند. مراجعه مردم به این مراکز، نشانه ای از یک مشکل بزرگ و خطرناکی است که بسیاری از خانواده ها در ایران، تحت تأثیر آن می باشند. این پدیده خطرناک کشمکش والدین، خودش را در پشت انواع مختلفی از عوامل پنهان ساخته و خود را به شکل های مختلف در جامعه انسانی به طور کلی و در خانواده به طور خاص نشان می دهد (کار، ۲۰۰۲).
لذا از آنجایی که در خصوص تاثیر خشونت و کشمکش های خانوادگی بر نوجوانان ایرانی تحقیقات کمی صورت گرفته است، هدف تحقیق حاضر روشن سازی در این خصوص می باشد.

 

۱-۳- ضرورت های انجام تحقیق:

تعدادی از مطالعات گذشته نشان داده که کودکان و نوجوانانی که شاهد و قربانی درگیری در محیط خانواده خود هستند، پتانسیل بالایی از مشکلات رفتاری را از خود نشان می دهند (هورنور[۴۰]، ۲۰۰۵). علاوه بر این، کودکانی که در فضای درگیری های خانواده قرار دارند، وقتی که شاهد خشونت های بین پدر و مادر خود هستند، تمایل آنها به رفتارهای بزهکارانه و خودکشی افزایش پیدا می کند، همچنین یک ارتباط مداوم بین تعارضات والدین و بروز مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری و عدم پیشرفت تحصیلی وجود دارد (کامینگز، ۲۰۰۶). مطالعات متعددی نشان می دهد که درگیری های بین پدر و مادر تأثیر منفی بر روی کودکان و نوجوانان دارد، هنگامی که تعارض بین والدین در محیط خانه وجود دارد، کودکان و نوجوانان معمولاً در مرکز این تعارضات گرفتار می شوند. مطالعه انجام شده توسط (گریچ و فین چام ، ۲۰۰۲) نشان داده که کشمکش های بین پدر و مادر تأثیر منفی بر روی کودکان و نوجوانان دارد (آماتو، ۲۰۰۰، گوردون[۴۱]، ۲۰۰۵). با توجه به تعریف ارائه شده توسط سازمان بهداشت جهانی[۴۲] درسال (۲۰۰۰)، تعارض در خانواده و خشونت در رابطه بین والدین، باعث آسیب های جسمی، روانی و یا جنسی به کسانی که در این رابطه قرار دارند می شود. تعارضات بین والدین به طور مستقیم بر روی کودکانی که در معرض و شاهد این درگیری ها بودند می تواند منجر به ناسازگاری و خطر ابتلای فرزندان به خشونت شود، که همه این ها با کاهش سلامت عاطفی و بروز اختلالات رفتاری از جمله اختلالات افسردگی و اضطراب، بزهکاری و مصرف مواد در کودکان و نوجوانان در ارتباط است. هم چنین این تنش ها می تواند بر عملکرد اجتماعی و عاطفی این کودکان تأثیر بگذارد. در گیری های در خانه و فقدان گرمی در رابطه بین پدر و مادر با افت تحصیلی فرزندان در ارتباط است. ارتباطات غلط و ناصحیح بین پدر و مادر باعث می شود که کودک همین رفتار ها را با همسالان خود شبیه سازی کند (اسچود، لیچ[۴۳]، ۲۰۰۴).
فورگاس[۴۴] (۲۰۰۱ )، بیان می کند که احساسات ناسالم می تواند تمرکز و حافظه را تضعیف کند. شواهد نشان می دهد که پیشرفت تحصیلی فرزندان با سازگاری و رابطه عاطفی آنها با والدین خود در ارتباط است. این مطالعه بر روی پدیده تضاد والدین و تأثیر آن بر فرزندان متمرکز شده است، بخصوص به عنوان آنچه که در خانواده رخ می دهد. از آنجایی که در بسیاری از خانواده های ایرانی این موضوع وجود دارد، مهم است که به بررسی این موضوع پرداخته شود. محققانی که به این موضوع در ایران نگاه کرده اند، معتقدند که بسیاری از آداب و رسوم، این تضاد والدین در خانواده را تشدید می کند (کار، ۲۰۰۲).
هر چند در بروز این پدیده و تأثیر آن روی فرزندان تحقیقات چندی در خارج از کشور انجام شده، اما در ایران به خاطر بافت سنتی، کمتر به این موضوع پرداخته شده است . با توجه به اینکه خشونت تأثیرات مخربی روی فرزندان دارد، این تحقیق بر آن است که به بررسی این تأثیرات بپردازد. انتظار می رود یافته های این تحقیق به مشاوران خانواده، اعضای خانواده، بالینی کاران، مشاوران کودک و مدرسه، اولیاء و مربیان مدرسه کمک کند تا ضمن آشنایی بیشتر با این موضوع و اهمیت و تأثیر آن بر روی پارامترهای مختلف فرزندان، در جهت کاهش تعارضات بین والدین اقدامات مؤثری انجام دهند، بگونه ای که والدین بیشتر با موضوع تأثیر کشمکش های بین خود و تأثیر آن روی فرزندان آشنا شوند تا بتوانند در جهت بهبود کیفیت روابط خود، گامی مثبت بردارند.
با توجه به اینکه شیراز یکی از بزرگترین شهرهای ایران است که تنوع فرهنگی، قومی و رفتاری در آن به آسانی قابل مشاهده است و همچنین در برگیرنده اقشار مختلف و خرده فرهنگ ها و پذیرای مهاجرین از سطح استان فارس و سایر استانهای کشور بوده است، ضرورت مطالعه نقش کشمکش های والدین در سازگاری فرزندان (اعتماد به نفس، پرخاشگری و سلامت روان) در این شهر احساس می شود.

 

۱-۴- تعاریف نظری متغیرهای پژوهش:

 

۱-۴-۱- تعارضات زناشویی:

تعارضات زناشویی هرنوع تنازع بر سر تصاحب پایگاه ها و منابع قدرت است که در جهت حذف امتیازات دیگری و افزایش امتیازات خود بروز می دهد. بدیهی است که طرفین نزاع بر آن اند که به حریف خود آسیب برسانند، تاکتیک های او را خنثی کنند و بلاخره او را از صحنه بیرون کنند (براتی، ۳۶:۱۳۸۵).

 

۱-۴-۲- اعتماد به نفس:

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:26:00 ق.ظ ]