اگر توجه کنیم خواهیم دید که سلیه، هر نوع تقاضای سازگاری از ارگانیسم را استرس آور می داند. بنابراین می توان گفت که تقریباً همه محرک های بیرونی می توانند استرس ایجاد کنند چون همه از ارگانیزم می خواهند که سازگاری ایجاد کند. (گنجی ۱۳۸۰،۱۴۷)
ما در واقع با ۳ نوع استرس روبرو هستیم: اوسترس – نوسترس و دیسترس .
اوسترس: همان استرس خوب است و در موقعیتی ایجاد می شود که شخص آن را انگیزه دهنده یا الهام بخش ارزیابی می کند. (مثل عاشق شدن) اوسترس لذت بخش است و تهدیدی به شمار نمی آید.
نوسترس: محرکی است حسی که تأثیری به جای نمی گذارد، یعنی نه خوب است و نه بد.
سومین نوع استرس دیسترس یا حالت پریشانی است. این نوع استرس بد است و در بسیاری از مواقع آن را به عنوان استرس تبارنام می برند.
دیسترس خود دو گونه است: استرس حاد و استرس مزمن.
استرس حاد بسیار شدید است و به سرعت از بین می رود. استرس مزمن می تواند بسیار شدید باشد و با این حال تا مدتی باقی بماند. این نوع استرس مهلک تر از استرس حاد است زیرا بدن به حالت تعادل کامل حیاتی بازنمی گردد. (قرچه داغی ۱۳۸۱،۱۵۶)
۲ -۲۴ علل استرس
از جمله علل مهم استرس می توان به تغییرات زندگی، استرس مزمن، گرفتاریها، ناکامی و تعارض اشاره کرد. اینها عوامل بیرونی استرس هستند. سایر منابع استرس زا را می توان به عوامل درونی نسبت داد مثل رفتار تیپ A و باورهای غیر منطقی. (بحیرائی و دیگران ۱۳۸۰،۱۵۳)
۲-۲۴-۱ تغییرات زندگی
وقایع مهم زندگی مثل ازدواج، مرگ یکی از اعضای خانواده، نقل مکان به خانه ای جدید، همه این عوامل موجب استرس اضافی می شوند و مقدار بیش از اندازه چنین استرس ممکن است از توانائی سازگاری فرد فراتر رود و موجب بیماری خفیف یا جدی شود. (بحیرائی و دیگران ۱۳۸۰،۲۱۷)
در بررسی هولمز و راهه، افراد در نمره دادن به موقعیت ها، بیشترین نمره را به رویدادهای شدیدی از قبیل مرگ همسر، طلاق یا زندگی جدا از همسر داند. (فرجی ۱۳۷۲،۲۳)
۲-۲۴-۲ درگیری های زندگی روزانه
در مورد یاد شده یعنی تغییرات زندگی با آنکه بسیار پرفشارند اما تعدادشان در زندگی کم است. زندگی روزانه، پر از منابع فشارآور جزئی بیشمار است که به نظر می رسد شدت نسبتاً کم آنها با تکرار بسیار زیادشان جبران می شود. مثل: ۱- درگیری های خانه داری، تهیه غذا، خرید، ۲- درگیری های ناشی از فشار کار، ۳- دل واپسی و درگیری های درونی مثل بی کسی و تنها بودن، ۴- درگیری های محیطی مثل بد بودن همسایگان، سر و صدای زیاد و آلودگی هوا، ۵- مسئولیت مالی، مثل داشتن بدهی و داشتن مسئولیت مالی کسی که با انسان زندگی نمی کند، ۶- درگیری های کاری مثل، نارضایتی از شغل، نگرانی راجع به امنیت شغلی و داشتن مسأله با همکاران. (فرجی‌ ۱۳۷۲،۱۴۲)
۲-۲۴-۳ گذر عمر و فشار روانی (فشار روانی مربوط به سن)
فرایند رشد، خواستهای گوناگونی در مراحل مختلف زندگی در انسان به وجود می آورند. لوینسون (۱۹۸۷) معتقد است که افراد مذکر در ۴ گذر، فشار روانی شدیدی را تحمل می کنند:
۱- گذر اوان کودکی (از تولد تا ۳ سالگی)
۲- گذر اوان بزرگسالی (از ۱۷ تا ۲۲ سالگی)
۳- گذر میانسالی (از ۴۰ تا ۴۵ سالگی)
۴- گذر اواخر بزرگسالی (از ۶۰ تا ۶۵ سالگی)
۲-۲۴-۳-۱ گذر اوان کودکی
در خلال اولین سالهای زندگی ،کودک وابستگی زیادی به اطرافیان دارد و نیاز به مراقبت دارد ودر این مرحله کودک مجموعه ای است از صفات نارس بودن،وابستگی،لذت در آغوش کشیده شدن،لذت خوردن و…این نوع تجارب، نگرشهای اولیه وچگونگی تعامل اجتماعی وطرح تمام رفتارهای اجتماعی او را در آینده تشکیل میدهند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۲-۲۴-۳-۲اوان بزرگسالی
شامل دست کشیدن از آسایش خاطر دنیای کودکی، خود را بعنوان یک بزرگسال مستقل دانستن، جدائی از والدین و نفوذ آنها، قبول مسئولیت زندگی به عنوان یک فرد مستقل، انتخاب سبک زندگی آینده، فراهم آوردن امکانات شغلی بعنوان یک بزرگسال، کسب معلومات و رفتن به دانشگاه، دوستی های جدید.
۲-۲۴-۳-۳ گذر میانسالی
در این دوره فرد خود را زیر سؤال می برد که آیا رویاهایش تحقق یافته، آیا اهدافم درست بوده، آیا وقت برای تفریح داشته، آیا در تربیت فرزندانش غفلت نورزیده و یا آیا والدینش را آزرده؟ آیا فرصتهایش را از دست داده؟ در نهایت این گذر عمر به فرد نوید می دهد که هنوز در آینده امید لذت بردن و ارضا شدن در آینده وجود دارد.
۲-۲۴-۳-۴ گذر اواخر بزرگسالی
در این مرحله فرد باید به فعالیت هایی که در میانسالی شروع کرده و طرحی که برای سالهای آخر عمر تهیه کرده جامه عمل بپوشاند. زیرا در غیر این صورت دچار نوعی پوچی و سرخوردگی و افسردگی خواهد شد. در چند پژوهش معلوم شده است که فشار روانی حداقل از دو طریق با پیری در ارتباط است. اولاً جانداران مسن تر حتی وقتی کاملاً سالم هستند مانند موجودات جوانتر قادر به تحصیل فشار روانی نیستند، ثانیاً فشار روانی ممکن است فرایند پیری را تسریع کند. (فرجی ۱۳۷۲،۱۸۹). از دیدگاه یونگ زنان نیز در حدود ۴۰ سالگی دچار بحران میانسالی می شوند، اما تأثیرش بر مردان بیشتر است. (سیدمحمدی ۱۳۷۹،۱۸۷)
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
۲-۲۵ ناکامی
ناکامی را می توان یکی از عوامل مهم استرس برشمرد. اصطلاح ناکامی به جلوگیری یا ممانعت از رفتاری است که به سوی هدفی هدایت شده است. منابع ناکامی نیروهای محیطی،‌ نابسندگی یا بی کفایتی شخصی و یا تعارض بین انگیزه ها هستند. یعنی فرد بین دو یا چند حالت نتواند حالتی را برگزیند. (فرجی ۱۳۷۲،۲۵۶)
۲-۲۶ تیپ شخصیتی A
معلوم شده است که بعضی الگوهای رفتاری که از آنها به عنوان تیپ الف یا بیماری «شتاب و عجله»‌ یاد می شود، در حالات تحت استرس شدید تأثیر دارد. افراد تیپ A خصوصیاتی دارند که میزان استرس آنها را افزایش می دهد:
۱- حس فوریت زمانی شدید، یعنی شخص همیشه در حالت شتاب و عجله به سر می برد.
۲- رفتار چند گانه، یعنی در اتومات نامناسب به دو یا چند کار مختلف به طور همزمان مشغول است.
۳- بدون برنامه ریزی سعی در رسیدن به اهداف دارد، یعنی بدون گذراندن مراحل، باشتاب سعی در رسیدن به هدف دارد. (توزنده جانی و کمال پور ۱۳۷۶،۸۵)
۴- به شدت پرخاشگر و تهاجمی هستند و نیازمند آنند که بر دیگران مسلط شوند. آنها نمی توانند خشم خود را به طور خلاق بروز دهند، ممکن است به طور لحظه ای و موقتی خشمشان را پنهان کنند اما کمی دیرتر منفجر می شوند. (قرچه داغی ۱۳۸۱،۲۱۵)
این افراد تلاشهای پیشرفت را به خاطر خود پیشرفت انجام نمی دهند بلکه به خاطر کنترل و کاهش تردید راجع به توانائیشان انجام می دهند. (سیدمحمدی ۱۳۸۰،۱۲۳)
۲-۲۷ویژگی های شرایط تنش زا و عوامل در تعدیل آن
حوادث و شرایطی که پاسخ های تنش زا را برمی انگیزند ویژگی های متنوعی دارند. برخی بحران ها بطور ناگهانی شکل می گیرند در حالیکه بعضی به تدریج رشد می کنند.
۲-۲۷- ۱ مدت
شرایطی که از لحاظ طول مدت زمانی افراد با آنها مواجه می شوند متفاوتند. مصاحبه شغلی مدت زمان کوتاهی طول می کشد در حالیکه مشاجره زناشویی ممکن است ساعتها یا روزها طول بکشد. (نجاریان و همکاران، ۱۳۷۷،۱۴۵)
۲-۲۷-۲ شدت
همچنین شرایط از لحاظ شدت موقعیتی که افراد با آن مواجه می شوند متفاوتند. در کل،‌ آسیب جزئی در مقایسه با آسیب عمده برای مقابله آسانتر است. (نجاریان و دیگران ۱۳۷۷،۸۹-۸۵)
۲-۲۷-۳ قابلیت پیش بینی
در بعضی موارد می دانیم که چه اتفاقی دارد می افتد، در حالیکه در مواقع دیگر چنین نیست. اگر شخصی بتواند وقوع حادثه ای را پیش بینی کند فشار روانی کمتری احساس می کند تا زمانیکه قادر به چنین عملی نیست. (آزاد ۱۳۷۸،۱۲۸(
۲-۲۷-۴ شروع ناگهانی
ظهور ناگهانی یک موقعیت میزان آمادگی فرد را برای مقابله با آن تحت تأثیر قرار می دهد. مثلاً مقابله با یک سانحه ناگهانی و غیرمنتظره سخت تر از مواجه شدن با بحران بلوغ است که به تدریج رخ می دهد. (آزاد ۱۳۷۸،۷۸-۷۵)
۲-۲۸ دستگاه عصبی خود مختار
احتیاج اصلی بدن برقراری تعادل داخلی است. این احتیاج موجود را برای نگهداری و ارائه محیط طبیعی و ثابت درونی را (تعادل حیاتی) می نامند. دستگاه عصبی خودمختار مستقیماً مسئول برقراری تعادل بدنی است. (شاملو ۱۳۷۴،۱۲۸)
در این دستگاه یک رشته وسیع از محرکها دست اندرکارند و موجب فعالیت می شوند. بطور مثال کار جسمانی سخت، در معرض سر و صدای گوش خراش قرار گرفتن، اضطراب و بیم از آینده، الگوی نسبتاً قابل پیش بینی پاسخ ها را فرا خواهند خواند: افزایش ضربان قلب،‌ انقباض رگ های خونی موجب افزایش جریان خون می شوند و در نتیجه کبد برای تأمین انرژی گلوکز لازم را بلافاصله آزاد می کند. عمل گوارش (موقت)‌ متوقف می شود،‌ چربی ها برای تبدیل به انرژی به داخل خون آزاد می شوند. عرق کردن که برای خنک شدن بدن در هنگام صرف انرژی لازم است افزایش می یابد، ترشح بزاق و مخاط کاهش می یابند، عضلات کشیده،‌ مردمک چشم متسع و در نتیجه از حواس به خوبی استفاده می شود.
این الگوی پاسخ ها مربوط به هیپوتالاموس است،‌ هیپوتالاموس دستگاه عصبی خودمختار و دستگاه غدد درون ریز را به فعالیت وا می دارد.
دستگاه عصبی خودمختار شامل دو بخش سمپاتیک و پاراسمپاتیک است. اکثر اندامها و غده ها به وسیله این دو دستگاه که اثراتی در جهت مخالف روی آنها دارند تحریک می شوند اکثر تغییرات فیزیولوژیکی که ذکر آن گذشت ناشی از فعالیت دستگاه عصبی سمپاتیک است، در حالیکه دستگاه پاراسمپاتیک به کارکردهای نباتی و محمولی از قبیل گوارش کمک می کند. به عبارت دیگر دستگاه سمپاتیک با برانگیختگی و صرف انرژی، در حالیکه دستگاه پاراسمپاتیک به حفظ و نگهداری انرژی کمک می کند. (فرجی ۱۳۷۲،۱۴۰) .
۲-۲۹ ارزیابی نخستین و ثانوی
۲-۲۹-۱ ارزیابی نخستین
ارزیابی نخستین عبارت است از ارزیابی شخص از اینکه آیا در یک رویاروئی خاص چیزی در خطر است؟ طبق نظر فولکمن و دیگران (۱۹۸۶) در ارزیابی نخستین شش پیامد در خطر هستند: ۱- سلامت جسمانی، ۲- عزت نفس،‌ ۳- اهداف کار، ۴- وضعیت مالی،‌ ۵- اقدام برای شخص دیگر و ۶- سلامتی شخص مورد علاقه.
محرکها در ارزیابی نخستین یا تهدید تلقی می شود (حمله بر علیه سلامتی شخص) یا چالش (فرصتی برای بهتر شدن شخص یا موقعیت وی). در ارزیابی چالش فرد به فعالیتی می پردازد که احساس اطمینان کند،‌ اما ارزیابی به صورت تهدید فرد را دچار نگرانی و ترس می کند و فرد شروع به اجتناب یا گریز می شود.
۲-۲۹-۲ ارزیابی ثانوی
یعنی برآورد شخص از آنچه بتوان انجام داد. آیا می توان کاری انجام داد؟ این شلیک دستگاه عصبی خودمختار از سوی ارزیابی نخستین چالش یا تهدید است که به صورت علامت بدنی خبر می دهد که پاسخهای کنار آمدن لازم هستند. بعد از شلیک دستگاه عصبی خودمختار (ولی قبل از پاسخ کنار آمدن واقعی) ارزیابی ثانوی ایجاد شده است. ارزیابی ثانویه مستلزم این موارد است: ۱- جستجوی شناختی در میان گزینش های کنار آمدن موجود، ۲- پیش بینی اینکه آیا گزینش در کنترل کردن استرس زا موفق خواهد بود یا نه؟ زمانیکه شخص کارائی امکانات کنار آمدن خود را بررسی می کند معمولاً به دنبال راهبرد ها، مهارتها و توانائی شخص است. اینها امکاناتی هستند که شخص را قادر می سازند تا بر تغییر محیطی یا کنترل کردن واکنش های هیجانی، شناختی و فیزیولوژیکی اثر گذارد. (سیدمحمدی ‌۱۳۸۰،۱۵۴) .
۲-۳۰ پیامدهای استرس
۲-۳۰-۱ اختلال هیجانی
اختلال هیجانی به صورت احساس اضطراب، زودرنجی، خشم، افسردگی و گناه است. به نظر می رسد که افسردگی و اضطراب شایع ترین اختلال هیجانی است،‌ به طوریکه به صورت هیجان انتظاری و افسردگی به صورت هیجان بعد از کنار آمدن رخ می دهد.
۲-۳۰-۲ اختلال شناختی
تحت استرس، الگوی شخص اغلب آشفته می باشد. گاهی حافظه فراموشکار می شود و تمرکز آسیب می بیند،‌ عناصر نگرانی و خودسنجی منفی به وجود می آید. همچنین کاهش درخواست های تکلیف افزایش می یابد و جای خودش را به توجه جنبه های نامربوط تکلیف می دهد. مثل افکار شکست، نگرانی و تردید که ذهن شخص را اشغال می کند. بامیستر (۱۹۸۴) متوجه شد که ورزشکاران اغلب (تحت استرس) خفه می شوند زیرا بیش از اندازه خودآگاه شده و از عملکردشان منحرف می شوند. دومین توجه آسیب شناختی فرد این است که کیفیت تصمیم گیری شخص را تحت تأثیر قرار می دهد زیرا تصمیم گیری منطقی،‌ جستجوی فعال اطلاعات مربوط به تصمیم گیری را درگیر می سازد یعنی جذب و درک بی طرفانه آن دانستن و ارزیابی دقیق تمامی چاره های دیگر. اما تحت افراد اطلاعات مربوط را به صورت ناقص سازماندهی می کنند و قبل از بررسی تمام چاره های دیگر تصمیم گیری می کنند(میرزایی ۱۳۷۹، ۴۳).
۲-۳۰-۳ اختلال فیزیولوژیکی
سلیه‌ معتقد است که استرس باعث فزون کاری دستگاه عصبی سمپاتیک می شود. زمانیکه فعالیت سمپاتیک ادامه می یابد، هورمونها و احشای فزون کار اختلال فیزیولوژیکی را تولید می کنند. سلیه پس از آزمایشهای زیاد اظهار کرد که ۳ مرحله واکنش فیزیولوژیکی مخرب وجود دارد: مرحله (هشدار)‌ که همان برانگیختگی سمپاتیک است. پس از آن یعنی بعد از رفع استرس زا برانگیختگی پاراسمپاتیک ادامه یابد بدن وارد مرحله دوم فعالیت سمپاتیک یعنی مرحله (مقاومت) می شود. در طول این مرحله، بدن برون داد دستگاه عصبی سمپاتیک خود را برای همخوانی با درخواستهای استرس زا هماهنگ می کند. مقاومت بدنی نشان می دهد که فرد نه تنها رنج می برد (واکنش هشدار) بلکه می کوشد تا توازن حیاتی خود را نیز حفظ کند. اگر استرس تا آنجا پیش رود که دستگاه عصبی سمپاتیک نتواند درخواستهای استرس زا را برآورده کند بدن وارد آخرین مرحله یعنی (فرسودگی) می شود. در این مرحله بدن مقاومتش را از دست می دهد بطوری که اندامها در معرض آسیب قرار می گیرند و اگر استرس زا ادامه یابد ممکن است از حال رفتن و یا مرگ اتفاق افتد. (سید محمدی ۱۳۸۰،۱۱۰)
در جدول زیر برخی علائم ذهنی و احساسی بهنگام استرس آورده شده است.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:03:00 ق.ظ ]