۴ نوع هوش بدنی، شناختی، هیجانی و معنوی را براساس ترتیب رشد آنها به شکل هرمی مطرح نموده است

 

 

۲۰۰۴

 

 

ویگلورث

 

 

 

مفهوم تحلیل غرب از هوش، بیشتر شناختی است و شامل پردازش از اطلاعات می شود. در حالی که رویکرد ترکیبی شرق نسبت به هوش، مولفه های گوناگون عملکرد و تجربه انسان، از جمله شناخت، و هیجان را در یک ارتباط کامل و یکپارچه در بر می گیرد.

 

 

۲۰۰۰

 

 

نازل

 

 

 

بطور کلی: هوش قابلیت بهره برداری از نرم افزارهای وجودی که عموماً باعث سازگاری فرد با محیط می شود و روش های مقابله با مسائل و مشکلات را در اختیار او قرار می دهد.

 

 

( گلچین، ۱۳۹۰: ۱۳-۱۴)
۲-۲-۲ معنویت
واژه ی Spirituality (معنویت) از کلمه لاتین Spiritus به معنای نَفَس مشتق شده است که آن نیز خود از Spirare به معنای دمیدن یا نفس کشیدن مشتق می شود. در ترجمه های لاتین عهد جدید Spiritualis یا شخص معنوی به کسی گفته می شود که زندگی او را روح القدس نظم می بخشد، یا تحت تأثیر قرار می دهد. از آغاز قرن دوازدهم، این واژه آرام آرام معانی ضمنی با کارکرد واقعی روانی به خود گرفتکه در مقابل جسمانیت یا مادیت قرار داشت (عبداله زاده و همکاران، ۱۳۸۸: ۱۲) . به عبارت ساده تر معنوی و معنویت به هرآنچه که شامل یا مربوط به معنی و روح باشد گفته می‌شود و مقابل ظاهری و مادی است. هر آنچه مادی نباشد را معنوی گویند. از نظر برخی، وصف ناپذیر بودن معنویت مانع ارائه تعریف برای آن می شود، در حالی که عده ای دیگر تلاش کرده اند تا معنویت را تعریف و مشخص کنند(گیبونز[۱۲]، ۲۰۰۰: ۳) .
در لغت نامه دهخدا، معنویت به معنای معنوی بودن است و معنوی یعنی: منسوب به معنی، حقیقی، راست، اصلی، ذاتی، مطلق، باطنی و روحانی( دهخدا، ۷۶۳). فرهنگ لغت آکسفورد نیز معنویت را اینگونه معنی کرده است:” حالت یا ویژگی علاقمندی و توجه به مسائل معنوی به عشق یا دلبستگی به پدیده های معنوی”.
معنویت احساسی است نسبت به خود، خداوند، دیگران و جهان هستی و جستجویی است در جهت کمال. در ضمن معنویت مورد نظر در این تحقیق فرادینی است لذا جهان شمول بوده و تابع سن، مذهب، نژاد و جنسیت نیست. بعبارت دیگر منظور از معنویت باور داشتن به : “وجود چیزی بزرگتر از من” چیزی که سرچشمه آفرینش است- و داشتن ارتباط با آن سرچشمه. در برخی از مذاهب سنتی این سرچشمه آفرینش یک شخصیت انسان گونه است. در برخی دیگر از ادیان یک وجود مرموز غیرقابل شناختن( ویگل ورث[۱۳]، ۲۰۰۳: ۴).
بررسی های انجام شده پیرامون معنویت بصورت اشکال مختلفی صورت گرفته است. برخی معنویت را بعنوان تلاشی برایحد اعلا بودن می بینند، در حالی که سایرین آنرا بعنوان یک میل شدید برای اعلا بودن می دانند. همچنین ممکن است که معنویت را بعنوان اقداماتی در راستای نقطه متعالی درک شده تصور کنند و باور به پایدار بودن تمام موجودات است. برخی از تحقیقات جدیدتر معنویت را بعنوان زندگی معنادار با حد اعلای بودن، وجود یک نیروی حیات بخش یا یک حقیقت محض می دانند. سایر مطالعات نیز معنویت را بعنوان احساس داشتن ارتباط با موجود یا موجوداتی دیگرو با عالمی برتر تعریف کرده اند ( سمیرسیوز[۱۴]، ۲۰۱۱: ۱۳۷).
ضروری است میان معنویت(Spirituality) با S بزرگ و معنویت با s کوچک تمایز قائل شد. تفاوت میان دو واژه آن است که معنویت با S بزرگ شامل موجودی مقدس یا واقعیت غایی می شود حال آنکه معنویت با s کوچک چنین نمی باشد. با وجود این لازم نیست در معنویت ( با S بزرگ) مفهوم فرد از وجود مقدس یا واقعیت غایی به سبک و سیاق مذهبی بیان شود.
از جذاب ترین ویژگی های معنویت با S بزرگ، آزادی برای خلق مفهومی فردی از وجود مقدس یا واقعیت غایی می باشد. متفاوت از آنچه از معنویت به S بزرگ مستفاد می شود، عموماً معنویت با s کوچک برای اشاره به معنای دوم بکار می رود. برای توصیف تجربیات روان شناختی خاصی که در واقع ارتباطی با وجود مقدس یا واقعیت ندارد و همچنین برای توصیف تجربیات تکان دهنده ارتباط با دیگران یا طبیعت استفاده می شود.
معنویت ( با S بزرگ) دارای سه بُعد است:

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

 

معنا: معنویت همچون مذهب شامل جستجوی معنا و هدف به شیوه ای است که به وجودی مقدس یا واقعیت غایی ارتباط پیدا می کند. معمولاً این امر به این سوال که معنای زندگی چیست؟ نمی دهد بلکه غالباً موجب پاسخ به این سوال می شود که چطور دیدگاه من در مورد وجودی مقدس یا غایی به زندگی ام معنا می بخشد؟ معنا ممکن است در بر گیرنده ی اصول اخلاقی و ارزش های متعالی نیز شود که چنین جنبه های زندگی سرچشمه گرفته از دیدگاه ها نسبت به وجودی مقدس یا واقعیت غایی است.

تعالی: این واژه به تجربیات فرابخشی یا وحدت بخش اشاره می کند که ارتباطی فراسوی شخصی مان را فراهم می سازد و شامل ارتباط با وجودی مقدس یا واقعیتی غایی می گردد.

عشق: عشق منعکس کننده بُعد اخلاقی معنویت می باشد، بخصوص زمانی که توسط باورهای مربوط به وجودی مقدس یا واقعیتی غایی برانگیخته شده باشد. بسیاری از آموزگاران معنوی همچون دالایی لاما عشق را به مثابه جوهر معنویت می دانند. منظور از عشق، صرفاً یک احساس نیست؛ عشق می تواند مستلزم انجام دادن کاری باشد که بیشترین فایده را برای خود و دیگران در پی داشته باشد(عبداله زاده و همکاران، ۱۳۸۸: ۱۳-۱۴) .

۱-۲-۲-۲ رویکردهای مختلف در رابطه با معنویت
ساغروانی و غیور(۱۳۸۸) چهار رویکرد زیر را برای معنویت اشاره کرده اند که در زیر به انها اشاره خواهیم کرد:
رویکرد درون گرا/ متافیزیکی: در این نگاه، معنویت نوعی آگاهی درونی است که از هر فرد برمی خیزد. در حقیقت در این رویکرد، معنویت فراتر از ادیان ملاحظه می شود. با اینکه تأکید این دیدگاه بر درون انسان است، اساساً شامل احساس درونی فرد با کارش و با دیگران می شود. بازگشت به معنویت حاصل یک احساس بی نظیر در هماهنگی با هدف اصلی و منحصر به فرد است. آنچه برای انسان لازم است، تحول در آگاهی در مورد خویشتن است، هرچه خواسته انسان متعالی تر باشد، تلاش بیشتری برای دستیابی به آن خواهد کرد.
رویکرد دینی: این رویکرد، معنویت را جزئی از یک دین یا مذهب خاص می داند. برای مثال مسیحیان باور دارند که معنویت نوعی دعوت بکار می باشد، آنها کار را مشارکت در خلاقیت خداوند و وظیفه های الهی می دانند.
رویکرد اگزستیانیستی/سکولار: در این رویکرد هدف اصلی، یافتن معنا در کار محیط کاری می باشد و در آن پرسش های زیر مطرح می شود:

 

 

چرا من کاری را انجام می دهم؟

معنا و مفهوم کار چیست؟

این کار، من را به کجا خواهد رساند؟

دلیل وجود من در سازمان چیست؟

رویکرد مخالفان معنویت و دین: در این رویکرد نسبت به معنویت و دین نگاهی منفی وجود دارد و گفته می شود که معنویت و دین هر دو ابزاری در دست مدیران و رهبران هستند تا از طریق آن پیروان و زیردستان خود را استثمار کنند. پست مدرن های شکاک چنین عقیده ای دارند( قهرمانی،۱۳۹۱: ۱۶).
براون[۱۵] از قول گیبونز به معنویت سه بُعدی اشاره می کند(براون، ۲۰۰۳: ۳۹۴ ):
الف) معنویت دینی: در غالب دین های عمده جهان بعنوان یک واقعیت پذیرفته شده است. باورهای آن براساس خداپرستی و اعمال آن به شکل آداب و مناسک، در مکانها مقدس مثل کلیسا، کنیه و مسجد یا بصورت فعالیتهای روزمره نمایش داده می شود.
ب) معنویت غیر دینی: عبارت است از معنویت هایی که کانون توجه آنها به طبیعت، فطرت و انسانگرایی است. باورهای آن ممکن است وحدت وجودی، الحادی، یا خداپرستانه باشد و اقدامات آن ممکن است گرایش به امور اجتماعی و یا توجه به محیط زیست باشد.
عکس مرتبط با محیط زیست
پ) معنویت عرفانی: می توان آنرا در مسیحیت، دین یهود و اسلام مشاهده کرد، این نوع معنویت در سنتی شدن زمین نیز مطرح است. باورهای آن براساس خداپرستی و امور یا وظایف آن مانند آنچه در معنویت دینی وجود دارد می تواند در یک مکان مقدس یا هر فضای دیگری انجام شود.
برخی از معنویت تقسیم بندی دیگری ارائه می کنند( الهی، ۱۳۸۱ و به نقل از علی پناهی، ۱۳۸۷: ۲۰)؛
الف) معنویت سنتی: معنویت سنتی یا کلاسیک معنویتی است که در گذشته، عرفای همه مذاهب و ادیان بدان عمل کرده اند و امروزه همچنان بدان عمل می کنند. اکثراً وقتی اشاره به معنویت می شود چنین معنویتی مورد نظر همگان است. چگونگی این معنویت در ادیان، فرهنگ­ها و ادوار مختلف، متفاوت می باشد، اما برخی وجوه مشترک از لحاظ هدف، روشها و اثرات در میان آنها مشهود است. اکثر کسانی که به آن عمل می کنند در پی تزکیه نفس و طالب قرب الهی هستند.
ب) معنویت انحرافی: معنویتی را که منشاء و هدف آن علی است، معنویت انحرافی می تواند به شکلهای مختلف درآید. اغلب از ظواهر معنویت سنتی تقلید می کند، اما با این که در لباس معنویت مافوق علی ظاهر می شود، هدفش درونی غیرعادی در واقع ارضای نفس است.
پ) معنویت فطری: تصویر نامطلوب مردم از معنویت، به عنوان جریانی غیرعادی در حاشیه زندگی خانوادگی و اجتماع و توأم با کیفیاتی غریب و موجد حالاتی خلاف عادت، در واقع ناشی از معنویت سنتی و بیشتر زاییده ی معنویت انحرافی است.
جدول)۲-۲(رویکردهای مختلف در رابطه با معنویت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف رویکردهای معنویت سال ارائه دهنده
۱ چهار رویکرد:

 

رویکرد درون گرا/ متافیزیکی

رویکرد دینی

رویکرد اگزستیانیستی/سکولار

رویکرد مخالفان معنویت و دین

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:46:00 ق.ظ ]