۴) موارد یکسان به کارگیری نظریه­ های نقد روانکاوانه در هر رمان چیست؟
فرضیه ها:
۱) با توجه به اشراف نویسندگان ایرانی و عرب معاصر به نظریه­ی روانکاوی، ادبیات فارسی و عربی معاصر مشترکات فراوانی در نحوه­ شخصیت­پردازی و نیز در مضمون دارند.
۲) نقد روانکاوانه­ی می ­تواند رهیافت قابل قبولی برای بررسی تطبیقی رمان­ها باشد.
۳) نقد روانکاوانه با بینشی تطبیقی در هر رمانی با توجه به درون­مایه­ی آن می ­تواند بر معیارهای خاصی تاکید نماید و آنچه ویژه­ی یک اثر ادبی است، به شکل آشکاری نشان دهد.
۴)هر دو رمان به لحاظ درون مایه شباهت های فراوانی دارد.
پ: روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق ، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روش­های نمونه‏گیری، ابزار اندازه ­گیری ، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ­ها:
روش تحقیق در این پژوهش کتابخانه­ای است که به بررسی و نقد عملی دو رمان پرداخته شده است.
ت: یافته­ های تحقیق:
آنچه را که این پژوهش بدان رسیده، موارد زیر است: اولاً یک اثر هنری را می­توان با نظریات ادبی مختلفی بررسی کرد ولی باید به این نکته توجه نمود که شاید یک نظریه­ی ادبی خاصی به نتایج بهتر، جامع­تر و عمیق­تری در یک اثر برسد. در این میان نقد روانکاوانه نیز که متاسفانه به­ طور جدی به آن پرداخته نشده است و همچنین مخالفان بسیاری دارد، به محک سنجش قرار گرفت و نشان داده شد که چقدر می ­تواند در نقد­های ادبی ما مثمر ثمر باشد. در کنار این موارد ارزش پژوهش­های نقد ادبی با رویکرد تطبیقی نیز مشخص شد.
ث : نتیجه گیری و پیشنهادات:
جامعه­ انسانی برای پیشبرد مسائل خود باید به کار نقد بپردازد. پژوهش­هایی از این دست نگاهعمیق­تری را نسبت به جامعه، روابط و رفتارهای افراد می­دهد. ولی قبل انجام چنین پژوهش­هایی باید اصل نظریه­ها، دقیق و درست فهمیده شود تا مانعی برای بسیاری از سوء­تفاهم­ها و کج­فهمی­ها باشد.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

صحت اطلاعات منابع در این فرم براساس محتوای پایان نامه و ضوابط مندرج در فرم گواهی می­نماییم.
رئیس کتابخانه: نام استاد مشاور
هیات علمی
نام دانشکده
چکیده
انسان برای پیشبرد مسائل و مشکلات خود و حل آنها، همواره به این نیاز دارد در اموری که مربوط به
زندگی­اش می­باشد با دقت و تعمق بیشتری بنگرد. نیاز به پرده­برداری و توجه به لایه ­های زیرین­تر معنی و عبور از سطح به عمق در تمامی علوم رایج است. به نوعی همگی افراد در رشته­های گوناگون به کار نقد می­پردازند. در علوم انسانی و به ویژه ادبیات که ارتباط بین ملت­ها در سطح وسیعی است برای شناخت عمیق­تر مسائل، باید به کار نقد ادبیات دیگر ملت­ها همراه با ادبیات ملی خود پرداخت. در پژوهش حاضر نیز به خاطر ضرورت این مسائل به نقد ادبی روانکاوانه­ی دو رمان سلوک محمود دولت­آبادی با حین­ترکناالجسر با رویکردی تطبیقی پرداخته شده است. امّا رویکردی که در نقد روانکاوانه به آن توجه شده، رویکرد روانکاوی شخصیت­های داستان است. برای رسیدن به این نتیجه در آغاز، دو فصل اول و دوم را به توضیح مبانی نظری نقد روانکاوانه و ادبیات تطبیقی پرداختیم و در ادامه، هر یک از رمان­ها را با توجه به ویژگی­های منحصربه­فرد خود در نقد روانکاوانه بررسی کردیم و در انتها به تطبیق دو رمان پرداختیم.
کلید واژه: ادبیات تطبیقی، نقد روانکاوانه، سلوک، حین­ترکناالجسر، محمود دولت­آبادی، عبدالرحمن منیف
فهرست
مقدمه ۱
فصل اول:
ادبیات تطبیقی ۵
مبحث نخست: شکل­ گیری ادبیات تطبیقی ۶
مبحث دوم: اهمیت ادبیات تطبیقی ۸
مبحث سوم: مفهوم ادبیات تطبیقی ۱۰
گفتار نخست: مکتب فرانسوی ۱۱
گفتار دوم: مکتب آمریکایی ۱۴
مبحث چهارم: رابطه­ ادبیات تطبیقی با نقد ادبی ۱۶
مبحث پنجم: ادبیات تطبیقی در ایران و کشورهای عربی ۱۷
فصل دوم:
نقد روانکاوانه ۲۰
مبحث نخست: فروید و نقد روانکاوانه ۲۱
گفتار نخست: ضمیر ناخودآگاه ۲۳
گفتار دوم: رویا و ضمیر ناخودآگاه ۲۵
گفتار سوم: ساحت­های مختلف روان ۲۶
گفتار چهارم: اروس و مرگ­خواهی ۲۸
گفتار پنجم: مراحل رشد روانی ۲۸
گفتار ششم: سازوکار­های دفاعی ۳۱
گفتار هفتم: روان­رنجوری و روان­پریشی ۳۳
بند نخست: مالیخولیا ۳۳
بند دوم: سوگ ۳۴
فصل سوم:
نقد روانکاوانه رمان­ها ۳۶
مبحث نخست: نقد رمان سلوک ۳۷
گفتار نخست: تحلیل آغاز رمان ۳۷
گفتاردوم: هم­هویتی؛عنصری غالب در رمان ۵۱
گفتار سوم: نقش اعداد در رمان ۶۴
گفتار چهارم: پایان رمان ۶۸
مبحث دوم: نقد رمان حین ترکنا الجسر < پل را که رها کردیم> 68
گفتار نخست: تحلیل آغاز رمان ۶۸
گفتار دوم: جابه­جایی؛ عنصری غالب در رمان ۷۶
گفتار دوم: تحلیل پایان رمان ۸۰
مبحث سوم: بررسی تطبیقی ۸۱
گفتار نخست: آغاز و پایان در دو رمان؛ تفاوت در نوع شخصیت­ها ۸۰
گفتار دوم: دو نوع روان­رنجوری؛ مالیخولیا و سوگواری ۸۴
گفتار سوم: جدال سنت و مدرنیته ۸۶
نتیجه گیری ۸۸
فهرست منابع ۹۰

 

 

 

مقدمه

آنچه بشر در طول زندگی خود با آن برخورد داشته و مدام در حال کلنجار رفتن با آن است، مسئله­ یافتن معنی برای زندگی، هویّت و وجود خود است. از این دریچه برای یافتن این معنا از روش­های مختلف و همچنین استفاده از هر دانشی بهره جسته است. در حال حاضر نیز انسان، در دوران مدرن این نیاز را بیشتر در خود احساس می­ کند و پرسش­های جدیدی در قرن جدید به­وجود آمده­اند که به دنبال پاسخ به آنها است، چرا که بدون پاسخ به آنها احساس خلأ در زندگی خود می­ کند. انسان برای دست­یابی به این پاسخ­های مهم، به کار نقد می ­پردازد. امّا آنچه در میان ملّت­های جهان وجود دارد برخورد و مناسبات مختلف است که از این رهگذر، اشتراکات فراوانی را در همه­ی زمینه­ها از جمله فرهنگ و ادبیات به­وجود آورده است. در این مسئله چیزی که نمود بیشتری دارد که بسیار جلب توجه می­ کند، اشتراک میان ملّت­ها است که سابقه­ بس طولانی دارد بدون اینکه ارتباط خاصی میان آنها باشد. به عنوان مثال می­توان به اسطوره­های مختلف اشاره کرد که فقط به لحاظ اسمی متفاوتند ولی در مفهوم یکی هستند. در این میان با مطالعه­ تطبیقی و به­ طورکلی استفاده از دانش­های تطبیقی من جمله ادبیات تطبیقی، پاسخ به پرسش­هایی را که بشر به دنبال آن است، به­صورت جامع­تر و کامل­تر تحت پوشش قرار می­دهد. پژوهش­های نقد ادبی در قالب تطبیقی، بسیاری از پاسخ­های انسان را به­صورت روشمند ارائه می­دهد. چرا که بررسی ادبیات دو ملت نیز در قالب نقد ادبی، علاوه بر یافتن معنا، به یافته­ های ارزشمند دیگری ختم می­ شود که ریشه بسیاری از مسائل موجود را حل می­ کند. حال با توجه به اینکه بعضی از دانشمندان مانند رنه ولک[۱] معتقدند که ادبیات تطبیقی به نوعی شاخه­ای از نقد ادبی می­باشد، به ارتباط بیشتر این دو رشته پی می­بریم. دانش­های تطبیقی نیز همانند دانش­های میان­رشته­ای مثل نقد ادبی، به دنبال پیوند میان رشته­های مختلف است که در دوران مدرن به واسطه­ تخصصی شدن این رشته­ها، از یکدیگر فاصله گرفته­اند. یکی از شاخه­های مهم در ادبیات ایران وجهان، نقد ادبی است و باید اهمیت میان­رشته­ای آن را، با توجه به آنچه گفته شد، مورد توجه قرار گیرد که خود به انواع گوناگونی با توجه به تئوری­هایی که هر یک از متخصصان هر شاخه ارائه داده­اند تقسیم می­ شود و هر کدام دلایلی نسبتا منطقی را برای رسیدن معنی یا معانی متن بیان نموده ­اند. موضوع این پژوهش شاخه­ای از نقد ادبی است که نقد روانکاوانه نامیده می­ شود که در آن رمان سلوک نوشته­ی محمود دولت­آبادی و رمان حین ترکناالجسر اثر عبدالرحمن­منیف با رویکردی تطبیقی برای دستیابی به معنای آن دو با توجه به تئوری­های روانکاوی مورد بررسی قرار می­گیرد. علت گزینش این دو رمان به طور خاص به این دلیل است که هر دو رمان مدرن به حساب می ­آید و هر کدام شیوه­ خاص خود را برای روایت به­کار برده­اند و از ویژگی­های رمان­های مدرن برخوردار هستند. در هر دو رمان، شخصیت اصلی رمان توجه بسیاری به گذشته­ی خود دارد و به نوعی با روش­های متفاوت، گذشته­ی خود را بازسازی می­ کنند. ذهن شخصیت اصلی در دو رمان، مدام با تداعی­های ذهنی خود گذشته را به یاد می­آورد. علاوه بر این، درونمایه­ی هر دو رمان شباهت­های فراوانی دارد که با توجه به این موارد، اشتراکات فراوانی را می­توان در هنر نویسندگی دو نویسنده پیدا کرد. امّا آنچه ضرورت این پژوهش را که نقد ادبی در قالب تطبیقی است، ایجاب می­کرد: نخست نشان دادن نظریه­ های این نوع نقد است که در ایران دچار کج­فهمی شده و همچنین کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. با بررسی این شیوه می­توان نشان داد که این رهیافت چقدر در یافتن معانی متن می ­تواند کمک کننده باشد و همچنین ظرفیت آن مشخص می­ شود البته اگر به­صورت روشمند و علمی با آن برخورد شود. سرچشمه این نوع کج­فهمی­ها دلایل متفاوتی دارد. یکی از این دلایل می تواند این باشد که بعضی اشخاص که در این نوع نقد دست به قلم برده­اند اطلاعات ناقصی از اصول روانشناختی داشته اند که باعث افراط­گرایی در آنها شده است و این اصول را به­صورت غیر آنچه بوده است جلوه داده­اند یا در برخی نظریات آن، اغراق به خرج داده­اند که در کشور ما نیز گرایش منفی در بین اهل ادبیات نسبت به این نوع نقد به­وجود آمده است. در ثانی پژوهش­های تطبیقی مانند این پژوهش به دنبال بررسی در زمینه­ ادبیات همگانی می­باشد، و به دنبال وحدت ادبی در بین ادبیات تمامی ملت­ها است و از این حیث گفت­وگویی را در میان ادبیات دو کشور با تمام تفاوت­ها آغاز می­ کند و این گفت­وگوها هر چه بیشتر و در سطح وسیعتر صورت گیرد، اشتراک­های ادبیات و فرهنگ کشورها را افزایش می­دهد. در این پژوهش سعی یر این شده است که مبانی نظری روانکاوی تا جایی که به کار نقد می ­آید و همچنین اصطلاحات آن مورد بررسی قرار گیرد و جنبه­ هایی از آن که در ادبیات و نقد ادبی کاربرد دارد به صورت عملی به این دو رمان اعمال شود. البته به کارگیری روانکاوی در نقد ادبی سه رویکرد متفاوت دارد که به­ طور خیلی خلاصه عبارت است از اول: روانکاوی نویسنده، دوم: روانکاوی شخصیت­های رمان و سوم روانکاوی خواننده است. این پژوهش بر مبنای رویکرد دوم، یعنی روانکاوی شخصیت­های رمان، صورت می­گیرد. دلایل متفاوتی وجود دارد که این پژوهش بر مبنای این رویکرد صورت گرفته است که شامل موارد زیر می­باشد: هدف این پژوهش تحلیل خود آثار ادبی است و رسیدن به معنایی از آن، به این خاطر رویکرد اول نقد روانکاوانه (روانکاوی نویسنده) شاید اطلاعاتی را در مورد چگونگی شخصیت مولف و آفرینش اثر به ما بدهد، ولی این رویکرد چندان به خود اثر هنری نمی ­پردازد و ما را از تحلیل و ارزش­یابی اثر هنری بی­نیاز نمی­ کند. و همچنین نیاز به تخصص بالا در روانکاوی و اطلاعات دقیق و کافی از زندگی نویسنده است. رویکرد سوم (روانکاوی خواننده) نیز نمی ­تواند به نتیجه­ کامل­تری از تحلیل رسید چرا که بعید است نتیجه­ عینی دقیقی بتوان از آن به­دست آورد و همچنین تحلیل خود آثار ادبی که هدف پژوهش است در این رویکرد در مرحله­ بعد قرار می­گیرد. اگر یک جامعه­ آماری برای خود تعریف کنیم و پرسش­نامه­ای فراهم آوریم پاسخ­دهی به هر سؤال توسط هر فرد به دلیل وجود حافظه و تجزیه و تحلیل متفاوت نتایج دقیقی را در بر ندارد و بررسی آن توسط یک کارشناس بسیار خبره امکان پذیر است که از توانایی این پژوهشگر خارج است. همچنین به قول رنه ولک، به مفهوم دقیق کلمه شاید فقط نقد از نوع دوم به تحقیق ادبی تعلق داشته باشد و دو رویکرد دیگر از بخش­های فرعی روانشناسی هنر هستند، اگر چه آن دو رویکرد نیز می­توانند از لحاظ آموزشی نگرش­های جالب توجهی داشته باشند و در تحقیقات ادبی مفید شوند. برای دست­یابی به این منظور باید از منابع اصلی و فرعی استفاده کرد. هر یک از دو رمان به­صورت جداگانه مورد بررسی قرار می­گیرد و جنبه­ هایی از روانکاوی که باید در هر اثر مورد توجه قرار گیرد درنظر گرفته می­ شود و در مرحله­ تطبیق دو رمان یعنی بررسی تفاوت­ها و شباهت­های این دو رمان به لحاظ نقد روانکاوانه مورد ارزشیابی قرار گیرد.

 

فصل اول:

 

ادبیات تطبیقی

 

مبحث نخست: شکل­ گیری ادبیات تطبیقی

ادبیات تطبیقی نیز همانند دیگر دانش­های نوپا که در قرون جدید مدوّن شدند، از زمان­های بسیار قبل­تر در قالب مطالعات تطبیقی در حوزه­ ادبیات کشورها وجود داشته است، امّا نه به­ این­صورتی که در این دوره به آن رسیده، که نتیجه­ سیر تاریخی و تکاملی آن است. این دانش در قرون بعد توسط دانشمندان به­صورت­های مختلف به کار برده شد و تغریبا به­شکل دانشی مدوّن مورد توجه قرار گرفت. تفاوت بین مطالعات تطبیقی با دانش­های تطبیقی (ادبیات تطبیقی یکی از این دانش­ها به شمار می­رود)، در اینجا مورد توجه است:

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:11:00 ب.ظ ]