نقد روانکاوانه¬ی رمان سلوک محمود دولت-آبادی و رمان حین¬ترکناالجسر از عبدالرحمن منیف با رویکردی تطبیقی- قسمت ۲ | ... | |
۴) موارد یکسان به کارگیری نظریه های نقد روانکاوانه در هر رمان چیست؟ جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
صحت اطلاعات منابع در این فرم براساس محتوای پایان نامه و ضوابط مندرج در فرم گواهی مینماییم.
مقدمه آنچه بشر در طول زندگی خود با آن برخورد داشته و مدام در حال کلنجار رفتن با آن است، مسئله یافتن معنی برای زندگی، هویّت و وجود خود است. از این دریچه برای یافتن این معنا از روشهای مختلف و همچنین استفاده از هر دانشی بهره جسته است. در حال حاضر نیز انسان، در دوران مدرن این نیاز را بیشتر در خود احساس می کند و پرسشهای جدیدی در قرن جدید بهوجود آمدهاند که به دنبال پاسخ به آنها است، چرا که بدون پاسخ به آنها احساس خلأ در زندگی خود می کند. انسان برای دستیابی به این پاسخهای مهم، به کار نقد می پردازد. امّا آنچه در میان ملّتهای جهان وجود دارد برخورد و مناسبات مختلف است که از این رهگذر، اشتراکات فراوانی را در همهی زمینهها از جمله فرهنگ و ادبیات بهوجود آورده است. در این مسئله چیزی که نمود بیشتری دارد که بسیار جلب توجه می کند، اشتراک میان ملّتها است که سابقه بس طولانی دارد بدون اینکه ارتباط خاصی میان آنها باشد. به عنوان مثال میتوان به اسطورههای مختلف اشاره کرد که فقط به لحاظ اسمی متفاوتند ولی در مفهوم یکی هستند. در این میان با مطالعه تطبیقی و به طورکلی استفاده از دانشهای تطبیقی من جمله ادبیات تطبیقی، پاسخ به پرسشهایی را که بشر به دنبال آن است، بهصورت جامعتر و کاملتر تحت پوشش قرار میدهد. پژوهشهای نقد ادبی در قالب تطبیقی، بسیاری از پاسخهای انسان را بهصورت روشمند ارائه میدهد. چرا که بررسی ادبیات دو ملت نیز در قالب نقد ادبی، علاوه بر یافتن معنا، به یافته های ارزشمند دیگری ختم می شود که ریشه بسیاری از مسائل موجود را حل می کند. حال با توجه به اینکه بعضی از دانشمندان مانند رنه ولک[۱] معتقدند که ادبیات تطبیقی به نوعی شاخهای از نقد ادبی میباشد، به ارتباط بیشتر این دو رشته پی میبریم. دانشهای تطبیقی نیز همانند دانشهای میانرشتهای مثل نقد ادبی، به دنبال پیوند میان رشتههای مختلف است که در دوران مدرن به واسطه تخصصی شدن این رشتهها، از یکدیگر فاصله گرفتهاند. یکی از شاخههای مهم در ادبیات ایران وجهان، نقد ادبی است و باید اهمیت میانرشتهای آن را، با توجه به آنچه گفته شد، مورد توجه قرار گیرد که خود به انواع گوناگونی با توجه به تئوریهایی که هر یک از متخصصان هر شاخه ارائه دادهاند تقسیم می شود و هر کدام دلایلی نسبتا منطقی را برای رسیدن معنی یا معانی متن بیان نموده اند. موضوع این پژوهش شاخهای از نقد ادبی است که نقد روانکاوانه نامیده می شود که در آن رمان سلوک نوشتهی محمود دولتآبادی و رمان حین ترکناالجسر اثر عبدالرحمنمنیف با رویکردی تطبیقی برای دستیابی به معنای آن دو با توجه به تئوریهای روانکاوی مورد بررسی قرار میگیرد. علت گزینش این دو رمان به طور خاص به این دلیل است که هر دو رمان مدرن به حساب می آید و هر کدام شیوه خاص خود را برای روایت بهکار بردهاند و از ویژگیهای رمانهای مدرن برخوردار هستند. در هر دو رمان، شخصیت اصلی رمان توجه بسیاری به گذشتهی خود دارد و به نوعی با روشهای متفاوت، گذشتهی خود را بازسازی می کنند. ذهن شخصیت اصلی در دو رمان، مدام با تداعیهای ذهنی خود گذشته را به یاد میآورد. علاوه بر این، درونمایهی هر دو رمان شباهتهای فراوانی دارد که با توجه به این موارد، اشتراکات فراوانی را میتوان در هنر نویسندگی دو نویسنده پیدا کرد. امّا آنچه ضرورت این پژوهش را که نقد ادبی در قالب تطبیقی است، ایجاب میکرد: نخست نشان دادن نظریه های این نوع نقد است که در ایران دچار کجفهمی شده و همچنین کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. با بررسی این شیوه میتوان نشان داد که این رهیافت چقدر در یافتن معانی متن می تواند کمک کننده باشد و همچنین ظرفیت آن مشخص می شود البته اگر بهصورت روشمند و علمی با آن برخورد شود. سرچشمه این نوع کجفهمیها دلایل متفاوتی دارد. یکی از این دلایل می تواند این باشد که بعضی اشخاص که در این نوع نقد دست به قلم بردهاند اطلاعات ناقصی از اصول روانشناختی داشته اند که باعث افراطگرایی در آنها شده است و این اصول را بهصورت غیر آنچه بوده است جلوه دادهاند یا در برخی نظریات آن، اغراق به خرج دادهاند که در کشور ما نیز گرایش منفی در بین اهل ادبیات نسبت به این نوع نقد بهوجود آمده است. در ثانی پژوهشهای تطبیقی مانند این پژوهش به دنبال بررسی در زمینه ادبیات همگانی میباشد، و به دنبال وحدت ادبی در بین ادبیات تمامی ملتها است و از این حیث گفتوگویی را در میان ادبیات دو کشور با تمام تفاوتها آغاز می کند و این گفتوگوها هر چه بیشتر و در سطح وسیعتر صورت گیرد، اشتراکهای ادبیات و فرهنگ کشورها را افزایش میدهد. در این پژوهش سعی یر این شده است که مبانی نظری روانکاوی تا جایی که به کار نقد می آید و همچنین اصطلاحات آن مورد بررسی قرار گیرد و جنبه هایی از آن که در ادبیات و نقد ادبی کاربرد دارد به صورت عملی به این دو رمان اعمال شود. البته به کارگیری روانکاوی در نقد ادبی سه رویکرد متفاوت دارد که به طور خیلی خلاصه عبارت است از اول: روانکاوی نویسنده، دوم: روانکاوی شخصیتهای رمان و سوم روانکاوی خواننده است. این پژوهش بر مبنای رویکرد دوم، یعنی روانکاوی شخصیتهای رمان، صورت میگیرد. دلایل متفاوتی وجود دارد که این پژوهش بر مبنای این رویکرد صورت گرفته است که شامل موارد زیر میباشد: هدف این پژوهش تحلیل خود آثار ادبی است و رسیدن به معنایی از آن، به این خاطر رویکرد اول نقد روانکاوانه (روانکاوی نویسنده) شاید اطلاعاتی را در مورد چگونگی شخصیت مولف و آفرینش اثر به ما بدهد، ولی این رویکرد چندان به خود اثر هنری نمی پردازد و ما را از تحلیل و ارزشیابی اثر هنری بینیاز نمی کند. و همچنین نیاز به تخصص بالا در روانکاوی و اطلاعات دقیق و کافی از زندگی نویسنده است. رویکرد سوم (روانکاوی خواننده) نیز نمی تواند به نتیجه کاملتری از تحلیل رسید چرا که بعید است نتیجه عینی دقیقی بتوان از آن بهدست آورد و همچنین تحلیل خود آثار ادبی که هدف پژوهش است در این رویکرد در مرحله بعد قرار میگیرد. اگر یک جامعه آماری برای خود تعریف کنیم و پرسشنامهای فراهم آوریم پاسخدهی به هر سؤال توسط هر فرد به دلیل وجود حافظه و تجزیه و تحلیل متفاوت نتایج دقیقی را در بر ندارد و بررسی آن توسط یک کارشناس بسیار خبره امکان پذیر است که از توانایی این پژوهشگر خارج است. همچنین به قول رنه ولک، به مفهوم دقیق کلمه شاید فقط نقد از نوع دوم به تحقیق ادبی تعلق داشته باشد و دو رویکرد دیگر از بخشهای فرعی روانشناسی هنر هستند، اگر چه آن دو رویکرد نیز میتوانند از لحاظ آموزشی نگرشهای جالب توجهی داشته باشند و در تحقیقات ادبی مفید شوند. برای دستیابی به این منظور باید از منابع اصلی و فرعی استفاده کرد. هر یک از دو رمان بهصورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد و جنبه هایی از روانکاوی که باید در هر اثر مورد توجه قرار گیرد درنظر گرفته می شود و در مرحله تطبیق دو رمان یعنی بررسی تفاوتها و شباهتهای این دو رمان به لحاظ نقد روانکاوانه مورد ارزشیابی قرار گیرد.
فصل اول:
ادبیات تطبیقی
مبحث نخست: شکل گیری ادبیات تطبیقی ادبیات تطبیقی نیز همانند دیگر دانشهای نوپا که در قرون جدید مدوّن شدند، از زمانهای بسیار قبلتر در قالب مطالعات تطبیقی در حوزه ادبیات کشورها وجود داشته است، امّا نه به اینصورتی که در این دوره به آن رسیده، که نتیجه سیر تاریخی و تکاملی آن است. این دانش در قرون بعد توسط دانشمندان بهصورتهای مختلف به کار برده شد و تغریبا بهشکل دانشی مدوّن مورد توجه قرار گرفت. تفاوت بین مطالعات تطبیقی با دانشهای تطبیقی (ادبیات تطبیقی یکی از این دانشها به شمار میرود)، در اینجا مورد توجه است:
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:11:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|