۲-۱- مروری بر مفاهیم

 

۲-۱-۱- تصورات قالبی

تصور قالبی از جمله مفاهیمی است که در حوزه ی علوم اجتماعی و روانشناسی اجتماعی کاربرد دارد. واژه ی Stereotype از دو جزء یونانیStereos به معنی سخت و استوار وTypos به معنی علامت یا نشانه گذاری و ادراک آمده است. در حقیقت، معنای اولیه واژه ی Stereotype در زبان انگلیسی، به صفحات فلزی و قالب های سختی که برای تولید بشقاب های طرح دار به کار می رفت، اشاره داشت(اشنایدر، ۲۰۰۴: ۶). درزبان فارسی این اصطلاح با واژه های تفکر قالبی، کلیشه های ذهنی، تصور قالبی، نگرش کلیشه ای، قالبهای ذهنی، باورهای قالبی و حتی پیشداوری ترجمه وهم معنی در نظر گرفته شده و این اصطلاحات گرچه در معنا تفاوتهای جزئی دارند اما در متون مختلف برای ترجمه این واژه از آنها استفاده شده است. مروری بر تعدادی از این تعاریف خواهیم داشت.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
روانشناسان اجتماعی معتقدند تصورات قالبی به معنای تعمیم درباره گروهی از افراد بر اساس خصیصه هایی همانند است که برای همه اعضای آن گروه صرف نظر از تفاوت عینی در میان اعضاء به نحوی اجتناب ناپذیر مفروض گرفته می شود و قالبی سازی را شناخت بر حسب کلیشه ای ذهنی می داند. تمسک به تصورات قالبی در طبقه بندی های اجتماعی یک میان بر ذهنی است که افراد را قادر می سازد مطالب زیادی را درباره شخص یا گروهی از اشخاص، صرف نظر از این که آن دانش درست یا غلط باشد بپذیرند. محتوای این تصورات قالبی آن است که اعضای برخی گروه ها دارای خصلت های معینی هستند(اشنایدر، ۲۰۰۴: ۷).
تصورات قالبی از دیدگاه کلاسیک به معنی تصویرهای ذهنی مان درباره دیگر گروه های اجتماعی و قومی است(لیپمن ۱۹۲۲) و معمولا مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی افراد تلقی می شود که افراد به وسیله آن گروه ها را از هم متمایز می کنند(اسپیرز و همکاران،۱۳۹۱: ۲۳).
تفکر قالبی: تصوری است کلی و بی انعطاف که در ذهن انسان جای می گیرد و در قضاوتها مورد استفاده واقع می شود. بی تردید داوریهایی که بر چنین تصورات وعقاید ی استوار باشد ممکن است با واقعیت ارتباط داشته باشد اما این ارتباط سطحی و غالباً نادرست است (ساروخانی، ۱۳۷۰: ۱۱۱).
گیدنز تفکرات قالبی را فرایندهای فکری که در بر گیرنده مقوله های خشک و انعطاف ناپذیر است تعریف می کند(گیدنز،۱۳۷۷:۸۱۶). فکرقالبی عبارت است از مجموعه ای از چهار چوبهای ذهنی (ازافکار سازمان یافته) برای نگرش به یک گروه انسانی. (برکووتیز ، ۱۳۷۲: ۱۸۵)
تعریف کلیشه های ذهنی از نظر و.شستاکرف عبارت است از: گرایش به یکنواختی و یکسان سازی، یعنی حذف خصوصیات فردی وتفاوت ها و نبود کامل روحیه انتقادی در مباحثه وابراز عقیده. لیزدونیکان کلیشه را چنین تعریف کرد: الگوی مشخصی که واضع مشخصی ندارد و بر اساس آن، تصاویرمفاهیم یا رفتار ها به طور خود به خود تکرارمی شوند کلیشه ها اعم ازنژاد پرستانه یا جنس پرستانه فطری نیستند بلکه آفریده اجتماعی اند.(آندره ،۱۳۷۶ :۲۶ ـ۲۴)
گوردون آلپورت در مطالعه ماهیت پیشداوریها، تفکر قالبی را این طور تعریف کرده: عقاید اغراق آمیز و غیرواقعی که به یک گروه نسبت داده می شود و کارکرد آنها را توجیح عقلانی و منطقی رفتار ما نسبت به طبقات وگروه های دیگرمی داند(اسپیرز،۱۳۹۱: ۳۷۱).
بنا به گفته بگلی[۳۳] (۲۰۰۰) کلیشه ها مانند دامی هستند که بسیاری از افراد در آن اسیراند. کلیشه های منفی عملکرد و خود پنداره افراد را تهدید می کنند؛ برای نمونه زنانی که باورفرهنگی “توانایی ریاضی زنان نسبت به مردان کمتر است” را پذیرفته اند در انجام آزمون های ریاضی، عملکرد پایین تری از خود نشان می دهند(برانون، ۲۰۰۲: ۱۵۹).
شارون معتقد است تصور قالبی یک طبقه بندی و مجموعه ای از تعمیم هاست که با ویژگی های زیر مشخص می شود:
الف) تصور قالبی نقادانه است. تصور قالبی کوششی برای درک نیست بلکه کوشش برای محکوم کردن یا ستودن طبقه بندی است. تصور قالبی قضاوت ارزشی می کند و رنگ عاطفی شدیدی دارد. به جای توصیف ساده تفاوتها، ارزیابی اخلاقی آن تفاوتها ارائه می شود.
ب) تصور قالبی معمولاً طبقه بندی مطلقی است، یعنی درمیان کسانی که درطبقه بندی هستند وکسانی که خارج از آن اند تمایز شدیدی قایل می شود.
ج) تصور قالبی با پیدایش شواهد و مدارک جدید تغییر نمی کند. هنگامی که فرد تصوری قالبی را می پذیرد، طبقه بندی وعقاید مرتبط با آن را به گونه ای جدی می پذیرد و پس از پذیرش مایل به تغییرنخواهد بود.
د) تصور قالبی اصولاً به گونه ای دقیق ایجاد نمی شود. تصور قالبی به صورت فرهنگی فراگرفته می شود و فرد به سادگی آن را می پذیرد.
ه) تصور قالبی مانع جستجو برای درک دلیل تفاوت انسان ها با یگدیگر می شود. بر مبالغه و قضاوت ارزشی درباره تفاوتها متمرکز است و به علت تفاوت ها توجهی ندارد
و) تصورات قالبی، روابط بین گروهی را بازنمایی و منعکس می کنند. تصورات قالبی پدیده های خاص شخصیت های مشخصی نیستند، بلکه آن ها بازنمودهای جمعی گروه خود فرد و سایر گروه هاست و ویژگی های مشترک اجتماعی اعضای گروه ، شباهت های داخل گروهی و تفاوت های بین گروهی را نشان می دهد (شارون ،۱۳۸۰ : ۱۹۸-۱۹۶).
ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که؛ بررسی تصورات قالبی در بیش از یک سطح مطرح است (در سه سطح فردی، گروهی و سیستمی) و نتایجی که راجع به علت ها و پیامدها، تغییرات و صحت تصورات قالبی به دست می آوریم ممکن است با توجه به سطحی که در آن، این تصورات مفهوم سازی و به کار گرفته می شود، متفاوت باشد(اسپیرز،۱۳۹۱: ۵۷۸). بر اساس چارچوب محتوای تصور قالبی استدلال می کنیم که، یک سطح معین تحلیل را نسبت به سایر سطوح نمی توان صحیح تر دانست. افراد، گروه ها و نظام ها ممکن است راجع به افراد، گروه ها یا نظام های دیگر عقاید درست یا نادرست داشته باشند. به طور مثال تصورات قالبی راجع به گروه های افراد ممکن است متفاوت از تصورات قالبی ای باشد که در مورد فرد فرد اعضای گروه به وجود می آیند. از این گذشته، افراد ممکن است تصورات قالبی متفاوت را وقتی ابراز کنند که در گروه ها حضور دارند نه وقتی که تنها هستند، همچنین موقعیت سایر گروه های مقایسه ای نیز ممکن است بر ابراز تصورات قالبی تاثیرگذار باشد. با توجه به این نکته، می توان گفت عدم صحت تصورات قالبی ممکن است وقتی بوجود آید که عقاید راجع به گروه های اجتماعی، برای روابط بین شخصی نقل شوند. این وضعیت به خصوص وقتی آسیب زاست که عقاید قالبی مشترک در مورد سوژه های فردی باشد، زیرا افراد مزبور که به آنها انگ زده شده در معرض تصورات قالبی یکسان کل یک گروه از افراد قرار خواهند گرفت.
به طور کلی، حتی اگر تصورات قالبی به طور ذهنی نیز معتبر باشند، تحقیقات نشان می دهد اشخاص غالباً خصوصیات قالبی ای را برای افراد خاص به کار می برند که به لحاظ اجتماعی نامناسب هستند و تعداد بسیاری از این تصورات قالبی پیامدهای عاطفی منفی به دنبال دارند. گاهی نیز افراد متوجه می شوند که تصور قالبی ای که برای فرد فرد اعضای گروه بکار می برند ناعادلانه بوده و ممکن است تناسبی با آن افراد نداشته باشد(اسپیرز،۱۳۹۱: ۵۸۱-۵۸۳).

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۱-۲- تفاوت تصورات قالبی با پیشداوری و تبعیض

تفکرقالبی با پیشداوری و تبعیض تفاوت دارد. پیشداوری نگرشی منفی و خصمانه نسبت به اعضای گروهی خاص است که بر تعمیم های ناشی از اطلاعات نارسا و نادرست استوار است(ارونسون،۲۰۰۹: ۳۲). در حالی که تبعیض[۳۴]، رفتار ناعادلانه یا لطمه زننده به اعضای یک گروه است که فقط به خاطر عضویت آنها در آن گروه رخ می دهد(ارونسون و دیگران، ۲۰۰۹: ۱۲۳). به عبارت دیگر تبعیض به الگوی رفتاری آشکاری گفته می شود که علیه یک گروه یا اقلیت اعمال می شود(کوئن، ۱۳۸۵: ۳۵). می توان رابطه بین مفاهیم تصور قالبی، پیشداوری و تبعیض را به صورت زیر نشان داد:
تصور قالبی پیشداوری تبعیض
بعد ادراکی بعد احساسی بعد رفتاری

 

۲-۱-۳- اعتماد اجتماعی

اعتماد در زبان فارسی مترادف با تکیه کردن، واگذاشتن کار به کسی، اطمینان، وثوق، باور و اعتقاد به کار گرفته می شود(عمید،۲۰۱:۱۳۶۹). در فرهنگ لغت آکسفورد اعتماد به معنی اطمینان به بعضی از صفات یا ویژگی یک شخص و یا حتی درستی و حقانیت یک نظریه تعریف شده است. با وجود اینکه تاکنون اندیشمندان اجتماعی تعاریف مفهومی بسیاری از اعتماد مطرح کرده اند اما همگی آنها درباره تعریف اعتماد وفاق ندارد. مثلاً امیل دورکیم: اعتماد را آرامشی می داند که حاصل زندگی مسالمت آمیز بشر در کنار همنوعانش در حالت صلح و به دور از هر گونه دشمنی و خصومت است. یا گئورگ زیمل، اعتماد را معادل کلمه ایمان به کار می برد و به اعتقاد وی نوعی ایمان و اعتقاد به افراد جامعه است(زتومکا،۱۳۸۴:۲۸).
آنتونی گیدنز در تعریف اعتماد به فرهنگ آکسفورد استناد می کند و اعتماد را به عنوان اطمینان یا اتکا به نوعی کیفیت، یا صفت و یا اطمینان به حقیقت عبارت یا گفته ای توصیف می کند. به اعتقاد وی اعتماد نوع خاصی از اطمینان است و چیزی یکسره متفاوت از آن نیست(گیدنز،۱۳۸۴: ۳۷).
رونالد اینگلهارت در تعریف خود از اعتماد به جنبه قابلیت پیش‌بینی رفتار توجه داشته و عقیده دارد اعتماد یا عدم اعتماد به تشکیل انتظارات در شرایط اطلاعاتی ناقص کمک می‌کند و اعتماد این انتظارات را در برمی‌گیرد که رفتار دیگری به طرز قابل پیش‌بینی دوستانه خواهد بود و در جهت مخالفت رفتار موذیانه یا غیرقابل اعتماد افراد، عدم اعتماد تلقی می‌شود(اینگلهارت،۱۳۸۲: ۴۳).
نیکلاس لوهمان: اعتماد را به معنی مطمئن بودن درباره کنش های احتمالی دیگران در آینده تعریف می کند و عنوان می کند که اعتماد با مفهوم مخاطره و ریسک در ارتباط است. به اعتقاد لوهمان کارکرد اعتماد در نظام اجتماعی این است که عدم تعین اجتماعی را کاهش می دهد. (لوهمان،۱۰:۱۹۷۹ به نقل از امیرکافی،۱۱:۱۳۷۴)
فرانسیس فوکویاما اعتماد را به عنوان انتظاری که یک جامعه از رفتار مسئولانه و همیارانه‌ی بخشی از اعضای دیگر جامعه که بر هنجارهای مشترک عام مبتنی است،تعریف می‌کند. (فوکویاما, ۱۳۷۹, ص. ۱۰)
از نظر کلاوس افه، اعتماد به معنای باور به عملی است که از دیگران انتظار می‌رود. وی همچنین اعتماد را فرضی شناختی می داند که کنشگران فردی یا جمعی/ گروهی در تعامل با دیگران به کار می بندند.
دیوید جانسون معتقد است اعتماد یک ویژگی شخصی ثابت و بلاتغییر نیست، بلکه جنبه ای از روابط است که پیوسته در حال تغییر بوده و برای ایجاد ارتباط، فرد باید بتواند فضایی آکنده از اعتماد را ایجاد کند که ترس از طرد شدن را کاهش و امید به پذیرش و حمایت و تأیید را افزایش دهد(تاجبخش و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۰۸).
پیتر زتومکا اعتماد و اعتماد کردن را نوعی استراتژی مهم در مواجهه با شرایط نامعین و کنترل آینده می‌داند. جیمز کلمن اعتماد را وارد کردن عنصر خطر در کنش با دیگران دانسته و اعتماد را با مخاطره در ارتباط می داند(زتومکا،۱۳۸۶: ۲۹).
در یک جمع بندی کلی اشتراکات‌ تعاریف فوق را می توان این‌ چنین‌ برشمرد: ۱- اعتماد در فرایند روابط اجتماعی بین افراد و سازمان های اجتماعی با همدیگر تبلور می یابد. ۲- اعتماد متضمن‌ نوعی‌ انتظار است‌. ۳- اعتماد در شرایط‌ و وضعیت‌ مخاطره‌آمیز وجود دارد. مفهوم عدم تعیین اجتماعی، یعنی عدم پیش بینی رفتارها و امور نیز با مفهوم اعتماد توأم می باشد. ۴- حسن ظن فرد نسبت به سایر اعضای جامعه نیز عنصر کلیدی اعتماد محسوب می شود؛ چرا که با وجود عدم قطعیت ها و وجود خطر در روابط، افراد به خاطر حسن ظن و احساس مثبتی که به یکدیگر دارند به هم اعتماد می کنند. ۵- اعتماد واقعیتی‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ است‌. ۶- اعتماد خصلت‌ نسبی‌ و متغیر دارد یعنی‌ اینکه‌ در یک‌ جامعه‌ در دوره‌های‌ مختلف‌ تاریخی‌ تغییر می‌کند.

 

۲-۱-۴- سطوح اعتماد اجتماعی

در یک تقسیم‌بندی کلی اعتماد را می‌توان در چهار سطح مورد بررسی قرار داد، اعتماد بنیادین که در سطح فردی و روان‌شناسی بررسی می‌شود، اعتماد بین‌شخصی، اعتماد تعمیم‌یافته و اعتماد به نظام یا سیستم که در سطح جامعه‌شناسی بحث می‌شود.
۲-۱-۴-۱- اعتماد بنیادین[۳۵] : اعتماد بنیادی نگرشی است که فرد نسبت به خود و دنیای پیرامون خود دارد و موجب تقویت این احساس می‌شود که افراد و امور دنیا قابل اعتماد و دارای ثبات و استمرار هستند(گیدنز،۱۳۷۸: ۲۳).
۲-۱-۴-۲- اعتماد بین‌شخصی[۳۶]: اعتماد بین‌شخصی شکلی از اعتماد است که در روابط چهره به چهره خود را نشان می‌‌دهد. این شکل از اعتماد موانع ارتباطی را مرتفع می‌‌سازد و با کاستن از حالت دفاعی، بسیاری از تعاملات روزانه را موجب می‌‌شود. اعتماد بین‌شخصی حوزه‌ای از تعاملات میان عشاق، دوستان و همکاران و همچنین اعتماد میان رئیس و کارمند، سرپرست و کارگر، معلم و شاگرد، فروشنده و مشتری، پزشک و بیمار و … را دربر می‌گیرد. مشکل اصلی اعتمادی که از تجربه تعامل شخصی ایجاد می‌شود محدود بودن قلمرو آن است و در جامعه‌ای که تحرک و نیاز به همکاری با غریبه‌ها وجود دارد، چندان راه‌گشا نیست(امیرکافی، ۱۳۸۰: ۱۰).
۲-۱-۴-۳- اعتماد تعمیم‌یافته[۳۷]: اعتماد تعمیم‌یافته را می‌توان داشتن حسن ظن نسبت به اکثریت افراد جامعه جدای از تعلق آن‌ ها به گروه‌های قومی و قبیله‌ای تعریف نمود. به نظر سلمی [۳۸] اعتماد تعمیم‌یافته یا اخلاقی مبتنی ‌بر تجارب شخصی ما نیست بلکه بیشتر مبتنی ‌بر نگاه ما به جهان است که از والدین خود یاد می‌گیریم و کاملا باثبات و محکم است و در طول زمان از بین نمی‌رود. این نوع اعتماد در سطحی گسترده‌تر از خانواده، دوستان و آشنایان قرار می‌گیرد. زتومکا معتقد است هدف یا جهت‌گیری اعتماد ممکن است معطوف به جنسیت (من به زن‌ها اعتماد دارم، اما به مردها اعتماد ندارم)، سن (من به افراد میان‌سال اعتماد دارم و به افراد جوان اعتماد ندارم)، نژاد، قومیت، مذهب و … باشد(زتومکا، ۱۳۸۶: ۸۰-۸۱).
۲-۱-۴-۴- اعتماد به نظام یا سیستم: در جامعه مدرن الزاما دو سوی فرایند ارتباط را ارتباط‌گران انسانی تشکیل نمی‌دهند، بلکه انسان‌ها گاهی با کنش‌گران غیرفردی ارتباط برقرار می‌کنند. به این ترتیب شکل دیگری از اعتماد مطرح می‌شود که متوجه ساختارهای غیرشخصی است. در این مورد به دو نوع اعتماد نهادی و اعتماد مدنی یا انتزاعی اشاره شده است.
الف) اعتماد نهادی: اعتماد نهادی دلالت دارد بر میزان مقبولیت و کارایی و اعتمادی که مردم به نهادها (رسمی دولتی) دارند. به تعبیر دوگان انعکاس فقدان اعتماد به نهادها در اغلب موارد نتیجه بی‌اعتمادی به افرادی است که عهده‌دار امور آن نهادها هستند. بنابراین میزان اعتماد نهادی برحسب نوع ارزیابی مردم از کارکنان این نهادها در قالب ادارات، ارگان‌ها و نهادهای مختلفی که در زندگی روزمره با آن‌ ها ارتباط دارند سنجیده می‌شود. مدرسه، دانشگاه، ارتش، دادگاه، نیروی انتظامی، بانک‌ها، بازار سهام، دولت، مجلس و … نوعا از این نوع اعتماد هستند. میزان اعتمادی که مردم به نهادهای مختلف دارند در بین جوامع متفاوت است و در طی زمان دستخوش تغییراتی می‌شود(زتومکا،۱۳۸۶: ۸۲).
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
ب) اعتماد انتزاعی(مدنی): گیدنز نظام‌های انتزاعی را نظام‌های انجام کار فنی یا مهارت تخصصی می‌داند که حوزه‌های وسیعی از محیط مادی و اجتماعی زندگی کنونی ما را تشکیل می‌دهد. مثل نظام پزشکی، نظام معماری و غیره. به نظر وی ما از اعتماد به نهادهای مدرن و نظام‌های انتزاعی در موقعیتی که بسیاری از جنبه‌های مدرنیت جهانی شده باشد، ناگزیریم(گیدنز،۱۳۸۴: ۳۴).

۲-۲- مبانی نظری تحقیق

 

۲-۲-۱- مروری بر نظریات مرتبط با تصورات قالبی

چشم اندازهای نظری گوناگونی در رابطه با آنچه که تصورات قالبی خوانده می شود مطرح شده است. مهم ترین آنها به تناسب ارتباط با پژوهش حاضر عباتند از: نظریه تضاد واقع گرایانه منافع[۳۹] (کمپل و لوین)، نظریه هویت اجتماعی(تاجفل)، تئوری توجیه سیستمی، نظریه تصورات اجتماعی(سرژموسکوویچی)، نظریه هیوستون و جیلز(تصورات قالبی و اختلال در ارتباط اجتماعی).

 

۲-۲-۱-۱- نظریه تضاد واقع گرایانه

براساس این نظریه، تعارض بین گروه های هویتی ناشی از رقابت بر سر مسائل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و بر سر منابع محدودی مانند شغل، مسکن و دسترسی به امکانات آموزشی مناسب است. این نظریه قائل به وجود منابع محدود و رقابت بر سر آنها و منازعه میان گروه های فرادست و فرودست است. بر این اساس، احساس ستیز، پیشداوری و کلیشه سازی هنگامی ظهور می کند که گروه ها برای دستیابی به منابع محدود با هم رقابت کنند.
عکس مرتبط با اقتصاد
این نظریه به بررسی تفکر “ما در برابر آنها” یا تمایز میان آن چه در روانشناسی اجتماعی “درون گروه” و “برون گروه” گفته می شود می پردازد و مطرح می کند که منازعه هنگامی گسترش می یابد که یک گروه دارای استدلالی واقع گرایانه و عقلایی برای رقابت یا رویارویی با دیگران باشد(هوگتون،۲۰۰۹: ۱۷۰ به نقل از اشرف نظری،۱۳۹۱). وقتی گروه ها بر سر امکانات در جامعه، شغل، زمین، قدرت، پایگاه و امکانات مادی و اجتماعی با یکدیگر رقابت می کنند زمینه های قالب سازی و پیشداوری نضج می گیرد. به موجب این نظریه، پیشداوری و تصورات قالبی از رقابت میان گروه های اجتماعی درباره کالاها و فرصت های ارزشمند ناشی می شود و تا چنین رقابتی ادامه داشته باشد اعضای گروه ها نسبت به هم دیدگاه های منفی خواهند داشت. تضاد میان گروه ها بر سر کسب منافع منجر به رقابت بین گروهی و شکل گیری تصورات قالبی منفی برون گروهی می شود. اگر فردی در سلسله مراتب اجتماعی- اقتصادی در سطح پایین تر قرار داشته باشد ممکن است نیاز به گروهی داشته باشد تا بتواند نسبت به آنها احساس برتری کند. پژوهش ها نشان داده است که اگر پایگاه اجتماعی- اقتصادی فردی پایین تر و یا در حال نزول باشد بیشتر از کسی که از پایگاه اجتماعی بالاتر و یا در حال صعود است مستعد تصورات قالبی و پیشداوری است. بنابراین شرایط نامطلوب اقتصادی و ناکامی های اجتماعی زمینه های شکل گیری تصورات قالبی و افراطی گری را فراهم می کند(ستوده، ۱۳۷۸: ۱۷۱-۱۷۲).
با استناد به این نظریه، می توان گفت در این پژوهش پایگاه اجتماعی- اقتصادی یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر تصورات قالبی و اعتماد بین گروهی(اعتماد اجتماعی) افراد است و مطابق با این نظریه در شرایط نامطلوب و طبقات پایین اجتماعی- اقتصادی شاهد تصورات قالبی بیشتر و اعتماد اجتماعی کمتر خواهیم بود.

 

۲-۲-۱-۲- نظریه هویت اجتماعی

نظریه هویت اجتماعی[۴۰] بر نقش بنیادین هویت های متنوع اجتماعی نظیر جنسیت، ملیت، طبقه اجتماعی، قومیت و نژاد تأکید می کند که در موقعیت های گوناگون برجسته می شوند و بر قضاوت اجتماعی و رفتار تأثیر می گذارند. یکی از مباحث محوری در این نظریه این است که طبقه بندی اجتماعی، انگیزه ای اساسی به نفع رقابت اجتماعی میان گروهی ایجاد می کند. زمانی که طبقات اجتماعی شکل بگیرد افراد برای هویت اجتماعی مثبت تلاش می کنند و این به نوبه خود موجب رقابت میان گروهی می شود. با تداوم نگاه مثبت به گروه خودی در مقایسه با گروه غیر خودی، سوگیری های ادراکی و کلیشه سازی پدید می آید. اعضای درون گروه تمایل دارند تمایزی ایجابی از اعضای برون گروه ایجاد کنند(کاتم و دیگران، ۱۳۸۶: ۲۳۳).
تاجفل و ترنر(۱۹۸۱) بر این باورند که داشتن تصورات قالبی، وسیله ی خوبی است که اعضای درون گروه برای توجیه رفتار اعضای برون گروه به کار می بردند(تصورات قالبی نوعی ساز و کار دفاعی است که فرد را قادر می سازد تا رفتارهای دسته های خاص اجتماعی را توجیه کند و نگرش فرد را نسبت به آنها شکل می دهد). نقطه نظرات منفی راجع به برون گروه امکاناتی فراهم می آورد تا با کاستن از جنبه های خوب اعضای برون گروه، آن ها را کاملا از یکدیگر متمایز کنند و به این ترتیب سطح هویت اجتماعی اعضای گروه را تعیین کنند. وقتی برای یک تشکیل یک گروه، مثبت بودن هویت اجتماعی اعضای آن مورد نظر نباشد، ممکن است افراد بخواهند پایگاه نسبی گروه را تغییر داده و یا اینکه گروه را برای پیوستن به یک گروه بهتر ترک کنند.تاجفل می گفت افراد هویت اجتماعی خود را با تعریف گروه هایی که به آن تعلق دارند و برون گروه هایی که عضو آن نیستند شکل می دهند (اسپیرز،۱۳۹۱: ۷۹).
پژوهش های مربوط به هویت اجتماعی نشان می دهد که پیشداوری و تصورات قالبی در میان گروه ها حتی در نبود اهداف متعارض نیز رخ می دهد. هنری تاجفل و همکاران او برخلاف نظریه پردازان واقع گرا، این نکته را دریافتند که تخاصم و ستیزش در ارتباط با برون گروه (گروه های دیگر) در غیاب هرگونه تفاوت عقلایی یا قابل قبول میان گروه ها، بواسطه نبود تعامل میان آنها شکل می گیرد. طبق مشاهدات و تجاربی که تاجفل در مطالعات خویش به آن دست یافت این ایده مطرح شد که در شرایطی که دو گروه اساساً با هم تعامل نداشته اند شاهد نوعی جانبداری از گروه خود و تصورات منفی و متخاصم در برابر برون گروه هستیم. طبق نظریه هویت اجتماعی(تاجفل و ترنر) تعصب و پایبندی درون گروهی، از جایگاه به نسبت عالی اعضای درون گروه حمایت می کند و از طریق آن، هویت اجتماعی برای اعضای درون گروه فراهم می شود و عزت نفس آنها را برآورده می سازد(هوگتون،۲۰۰۹:۱۷۲ به نقل از اشرف نظری،۱۳۹۱).
هنری تاجفل(۱۹۸۱) بین تصورات قالبی و تصورات قالبی اجتماعی تمایز قایل می شود: برخی از تصورات قالبی ما منحصر به فرد است و فقط بر تجارب فردی ما متکی است اما برخی دیگر تصوراتی است که دیگر اعضای گروه های خودی نیز در آن سهیم هستند. آن دسته از تصورات قالبی که ما با دیگران در آن سهیم و شریک هستیم، تصورات قالبی اجتماعی ما به شمار می روند. تصورات قالبی وقتی اجتماعی هستند که در میان تعداد زیادی از افرادی که در گروه ها و یا هستی های اجتماعی حضور دارند، مشترک باشند. تاجفل معتقد بود تصورات قالبی پنج کارکرد دارند، دو کارکرد آن در سطح فردی و سه کارکرد دیگر در سطح گروهی قرار دارد. کارکردهای فردی این است که تصورات قالبی کمک می کنند تا محیط اجتماعی سازمان یابد و در عین حال ساده شود، همچنین این تصورات ارزش های اجتماعی را معرفی و حفظ می کنند. کارکرد در سطح گروهی نیز این است که تصورات قالبی رویدادهای اجتماعی گسترده را تبیین می کنند، اشکال مختلف عمل جمعی را توجیه کرده و تمایز مشخص بین گروهی را به وجود می آورند(اسپیرز،۱۳۹۱: ۱۴۶).
در چارچوب این دیدگاه، ما در جهانی تقسیم شده بر پایه مؤلفه هایی نظیر مذهب، ملیت، نژاد، طبقه اجتماعی و بسیاری از عوامل متمایزکننده دیگر زندگی می کنیم. این گروه بندی های اجتماعی، هویت و زندگی ما را شکل می دهند و متأثر از برخی عوامل نظیر پذیرش، تعلق اجتماعی، قواعد و هنجارها، ارزش ها و باورها احساس تمایز از دیگران را در ما فزونی می بخشد. تصورات قالبی هنگامی بیشتر تقویت می شود که اعضای درون گروه آن را پشتیبانی کنند و یا اعضای برون گروه با آن مخالفت کنند(استفان و دیگران،۲۰۰۹: ۴۳). بنابراین با توجه به این نظریه می توان گفت جنسیت، طبقه اجتماعی و قومیت افراد (گروه های هویتی که به تعلق دارند) بر تصورات قالبی آنها نسبت به دیگران تأثیرگذار است.

 

۲-۲-۱-۳- نظریه تصورات اجتماعی: سرژموسکوویچی

از آنجاکه فاعل ها یکسان نیست، یعنی افکار و فرهنگ مردم یکسان نیست و به عبارتی سرمایه های فرهنگی انسانها همانند نیست، پس تصور چیزی خاص از فردی به فرد دیگر فرق می کند. به همین ترتیب قاعده تصور یک چیز، از یک طبقه به طبقه دیگر فرق می کند که این تصورات بر اعمال افراد تأثیر می گذارد پس تصور اجتماعی می تواند وسیله ای باشد که توسط آن کنش انسانی را هدایت کرده موقعیت او را در جامعه مشخص و در نتیجه، طبقه اجتماعی، مقام و منزلتش را به جامعه معرفی می کند. از این رو می توان گفت تصورات اجتماعی اصولی هستند که جهت گیری و تشخیص موقعیت اجتماعی را فراهم می کند و این موقعیت اجتماعی به شبکه ارتباطات اجتماعی پیوسته است. زمانی که با محیط اطراف خود ارتباطاتی برقرار کردیم، به دنبال آن ارتباطات تصورات اجتماعی را می سازد و سپس تصورات اجتماعی، روابط بین انسانها را هدایت می کند. درواقع هر تصوری، رفتاری را در پی خواهد داشت موسکوویچی معتقد است که تصورات زاییده ارتباطات است (منادی، ۱۳۸۳ : ۱۴-۱۲) طبق نظر مولن(۱۹۹۱) اندازه گروهی که تصوری قالبی از آن در ذهن داریم، بر نگرش ما نسبت آن گروه مؤثر است. در کل هر چه گروه کوچک تر باشد، تصورات قالبی ما از آن گروه ساده تر است. اندازه گروه می تواند بر نحوه شکل گیری تصورات قالبی ما نیز تأثیر بگذارد. هر چه گروه کوچک تر باشد، بیشتر احتمال می رود تصورات قالبی خود را بر اساس چیزی ایجاد کنیم که فکر می کنیم یک عضو مشخص و حد وسط افراد آن گروه به آن شبیه باشد. هر چه گروه بزرگ تر باشد احتمال اینکه تصورات قالبی خود را بر اساس نمونه ای از اعضای آن گروه – که با آنها تعامل برقرار کرده ایم- بنا کنیم بیشتر است. (گودیکانست، ۱۳۸۳: ۱۱۱)
این نظریه تأثیر تصورات قالبی بر روابط اجتماعی و ارتباطات انسانی نشان می دهد. بنابراین می توان گفت احتمالا تصورات قالبی که زائرین از مردم مشهد دارند در نتیجه تماس با رانندگان، کسبه و کارکنان اقامتگاه ها و تفرجگاه ها و خادمین حرم است چون زائرین در مشهد بیشتر با این گروه ها برخورد دارند، همچنان که مولن در این نظریه تاکید کرده در گروه های بزرگ(مثل مشهدی ها) تصورات قالبی بر اساس نمونه ای از اعضا که با آنها تعامل داریم شکل می گیرد. بنابراین لازم است در این تحقیق نگرش و نظر زائرین نسبت به نحوه برخورد گروه هایی که بیشتر با آنها برخورد دارند نیز بررسی شود.

 

۲-۲-۱-۴- تئوری توجیه سیستمی

تئوری توجیه سیستمی(جاست و باناجی ۱۹۹۴) علت دیگری را برای منشأ تصورات قالبی مطرح می‌کند. اگر تصورات قالبی به وجود می آیند تا نابرابری های نظام اجتماعی را توجیه عقلی کنند، پس عجیب نیست که بگوییم اگر نابرابری های ساختاری همان طور که هستند باقی بمانند، تصورات قالبی راجع به گروه های خاص که مورد توافق همگان هست نیز همچنان پایدار باقی می‌مانند. بر این اساس در دیدگاه توجیه سیستمی مطرح می‌شود که کارکرد ایدئولوژیک یا توجیه عقلیِ تصورات قالبی مبتنی بر این فرض نیست که ادراک اجتماعی افراد “صحیح” یا “واقعی” است. جالب اینکه ایزربیت و دیگران این مطلب را با این استدلال مطرح می‌کنند که: «رویکرد ذات انگارانه ، به بهترین صورت توجیه عقلیِ ایدئولوژیکی را برای مقوله‌های اجتماعی به کار می‌برد». براساس چنین استدلالی نابرابری های مادی و اجتماعی موجود در میان گروه ها با نظر به خصوصیات “ذاتیِ” گروه های مورد نظر، به خصوص با توجه به تفاوت های جسمانی یا زیستی موجود میان آنها توجیه می‌شود(اسپیرز،۱۳۹۱: ۵۸۰).
بر اساس دیدگاه توجیه سیستمی، افراد مورد نظر برای وفق دادن خود با تصورات قالبی و پیشداوری دیگران راجع به خود ممکن است سه واکنش متفاوت نشان دهند. مثلا یک زن نسبت به تبعیض ها و کلیشه های جنسیتی که وجود دارد، ممکن است چنین واکنش هایی را نشان دهد: ۱) عزت نفس خود را حفظ کند و از وضع نامطلوب گروهش فاصله بگیرد ۲) تلاش کند تا هویت اجتماعی گروهش را ارتقا داده و به دفاع از حقوق زنان بپردازد و یا اینکه ۳) موقعیت پایین تری که خود و گروهش را به آن متهم کرده اند بپذیرد و یک ایدئولوژی واپس گرایانه که تبعیض جنسی را توجیح می کند، اتخاذ کند. انواع این واکنش ها را می توان به سه طبقه ی مشخص تقسیم کرد که به ترتیب عبارتند از : توجیه خود[۴۱]، توجیه گروهی[۴۲] و توجیه سیستمی[۴۳]. (جاست و باناجی ۱۹۹۴) این طبقه بندی کمک می کند الگوهای رفتاری (که مورد علاقه ی محققین هویت اجتماعی و روابط گروهی بوده است) را شناسایی کنیم و مؤید این نکته است که بشر محصول رابطه ی متقابل عامل های فردی، گروهی و سیستمی است(همان: ۵۸۵). احتمالاً در شکل‌گیری و تغییر تصورات قالبیِ مشخص راجع به گروه های مختلف، انگیزه‌های اساسی گوناگونی سهیم بوده و در اصل، تحقیق در این زمینه باید به بررسی این پیچیدگی‌ بپردازد. همان طور که دامنه مدل های قالبی کردنِ اجتماعی را از تحلیل در سطح فردی به گروهی و از گروهی به سیستمی گسترش دادیم، مدل های جدید برای بازنمایی تصور قالبی را نیز باید بسط داد(همان :۵۸۱). با در نظر گرفتن این نظریه می توان الگوهای رفتاری افرادی که تصورات قالبی به آنها نسبت داده می شود را شناسایی کرد هم چنین می توان گفت برای تغییر یا از بین بردن تصورات قالبی باید نابرابری های مادی و ساختاری موجود بین گروه های هویتی(قومی، جنسیتی، نژادی و…) از بین بروند، تغییر در وضع موجود منجر به تغییر تصورات قالبی می شود بنابراین تصورات قالبی گرچه در برابر تغییر مقاوم اند اما قابل تغییر هستند.

 

۲-۲-۱-۵- تصورات قالبی و اختلال در ارتباطات اجتماعی

مایلز هیوستون و هووارد جیلز (۱۹۸۶) الگویی مبتنی بر تصورات قالبی برای تبیین اختلال در ارتباط بین گروهی ارائه کرده اند. آنها اختلال ارتباطی را نوعی احساس ناخشنودی می دانند که امکان ارتباط رویاروی را کاهش می دهد. زمینه ای که در آن به تعامل با غریبه ها می پردازیم، در ایجاد اختلال ارتباطی مؤثر است. زمینه یا بافت همان رابطه تاریخی و درحال تحول میان گروه های اجتماعی است. بافت و زمینه شامل تلاش های گذشته که اعضای گروه های مختلف به منظور سازگاری متقابل اجتماعی و زبانی انجام داده اند ؛ سازگاری به معنای گرایش ما به تطابق و سازگاری رفتارمان با رفتار دیگران است. ما ممکن است جذب دیگران شویم (همگرایی) یا از دیگران دور شویم (واگرایی). ما معمولاً مایلیم نسبت به اعضای گروه غیرخودی که از نظر زبانی به ما نزدیک می شوند واکنش مطلوبی نشان دهیم. البته واکنش ما به قصد و نیتی بستگی دارد که فرد مقابل نسبت می دهیم. اگر قصد و نیت او را مثبت بدانیم، همگرایی اورا هم مثبت ارزیابی می کنیم. با افزایش همگرایی متقابل، احتمال وقوع اختلال در ارتباط متقابل کمتر می شود. علاوه براین هنگامی متوجه می شویم اعضای گروه های دیگر نیز خود را با گروه ما مقایسه و ارزشیابی می کنند، احتمال زیادی برای وقوع اختلال در ارتباط میان ما و آنان وجود دارد(گودیکانست،۱۳۸۳: ۱۱۷). انواع مقوله های اجتماعی که به کار می بریم به طور عام در ذهن ما تصاویری دارند که آنها را تصورات قالبی می نامیم. تصورات قالبی معمولاً انتظاراتی منفی در ما بوجود می آورد و از این رو آگاهانه یا ناآگاهانه از ارتباط با افرادی که با ما تفاوت دارند پرهیز می کنیم. مایلز هیوستون (۱۹۸۶) سه جنبه اساسی تصورات قالبی را بدین صورت برمی شمارند : الف) ما، دیگران را براساس ویژگی هایی که به آسانی قابل درک و شناسایی باشد دسته بندی می کنیم .ب) فرض می کنیم برخی از ویژگی ها، برای بیشتر یا همه افراد یک مقوله قابل تعمیم است و افراد این مقوله در مقایسه با افراد دیگر مقوله ها در این ویژگی ها تفاوت دارند. ج) فرض می کنیم هریک از اعضای این مقوله دارای ویژگی هایی هستند که با گروه آنها مرتبط است(همان: ۱۱۰).
با توجه به نظریه هیوستون و جیلز می توان گفت تصورات قالبی نسبت به گروه های دیگر، با ایجاد انتظارات منفی نسبت به کسانی که با خودشان تفاوت دارند(گروه غیر خودی) موجب بروز نوعی احساس ناخشنودی و نارضایتی نسبت به آنها می شود که خود باعث اختلال در روابط آنها می شود و امکان ارتباطات رویاروی را کاهش می دهد. بنابراین زائرینی که تصورات قالبی بیشترو قوی تری نسبت به مردم مشهد دارند احتمالا نارضایتی و ناخشنودی بیشتری از برخورد با آنها احساس می کنند.
۲-۲-۱-۶- نظریه تفکر گروهی
نظریه تفکر گروهی[۴۴] که توسط جنیس ایروینگ[۴۵] بیان شده مبتنی بر ارتباطات گروه های قومی و هویتی است. سه پیش فرض اساسی این نظریه عبارتند از:
الف) وضعیت گروهی انسجام بالایی را به وجود می آورد. ب) حل مشکل به شکل گروهی، فرایندی هماهنگ است. ج) گروه ها و تصمیم سازی گروهی بعضی اوقات پیچیده هستند.
تفکر گروهی (قوم مداری) زمانی رخ می دهد که گروه های کاملا یک دست از در نظرگرفتن جایگزین های بدیل که می توانند تأثیر جدی در حل مشکلات اساسی آن ها داشته باشند، بازمی مانند. غالبا اعضای گروه مشابه هم فکر می کنند و در شریک شدن با عقاید متفاوت دیگران بی میل هستند. در چنین حالتی گروه ها ممکن است تصمیم های شتاب زده و بی حسابی بگیرند که برخی از این تصمیم ها ممکن است عواقب طولانی در پی داشته باشند.
آفت های تفکر گروهی و قومی عبارتند از:
– مبالغه در برآورد توانایی گروه : شامل باورهای است که گروه را بیش از آنچه در واقع هست توانا می بینند. دو آفت مشخص در این دسته بندی وجود دارند:
الف) باور به اینکه گروه آنقدر ویژه و خاص است که می تواند بر همه موانع غلبه کند.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:05:00 ب.ظ ]