عامل ایجاد ثروت (به نقل از، صمد آقایی،۱۳۸۷).
موانع کارآفرینی
موانع گوناگونی برای کارآفرینی وجود دارد. بطور کلی موانع کارآفرینی را بر اساس نوع تأثیرگذاری آن ها می توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد که هر یک دارای زیر مجموعه هایی هستند. موانع اصلی کارآفرینی عبارتند از: موانع فردی، موانع سازمانی و مدیریتی و موانع محیطی.
الف)موانع فردی
موانع فردی، این گونه موانع به خود شخص بر می گردد که برخی از آن ها را فرد در خود به وجود می آورد. منظور از موانع فردی همه ویژگی هایی است که افراد با خود دارند که فقدان برخی از این ویژگی ها در فرد، می تواند به عنوان یک مانع عمل کند.
زیر مجموعه موانع فردی عبارتند از:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
عدم خواست فردی (منظور از خواست فردی تمایل و علاقمندی افراد به کارآفرینی است): افراد، خودشان تمایل به کارآفرینی نداشته باشند (الوانی، ۱۳۸۹).
عدم کسب مهارت های فردی (منظور از مهارت های فردی ویژگی هایی است که قابل پرورش هستند و به مهارت های فنی و تخصصی، یعنی توانایی به کارگیری دانش فنی در فعالیت خاص، مهارت های مدیریتی، یعنی تونایی برقراری ارتباط و ایجاد انگیزه و هدایت مؤثر کاری، و مهارت های ادراکی، یعنی توانایی درک و شناخت موقعیت و آگاهی از ارتباطات موجود بین گزینه های مختلف قابل تقسیم اند):
نداشتن تحصیلات مرتبط و تجربه مفید
نداشتن بصیرت و دانش
ممکن است افراد، نوآوری و خلاقیت نداشته باشند
عدم نگرش نظام مند
شخصیت مستعد (اعتماد به نفس، توفیق طلبی، نوآوری، خطرپذیری، پشتکار و …)، افراد ممکن است از نظر شخصیتی برای کارآفرینی مستعد نباشند.
ترسیدن از شکست
نقش خانواده (تربیت خانوادگی، وجود الگوی نقش، پشتیبانی های اعضای خانواده، تقسیم کار بین اعضای خانواده) اعضای خانواده به فرد کمک و همیاری نکنند.
کم رویی، مقاوم نبودن، عدم انعطاف پذیری، عدم تمرکز ذهنی، متعهد نبودن، وابستگی و جمود فکری
ب)موانع سازمانی
موانع سازمانی، که سازمان عامل این گونه موانع است. در برخی از موارد این گونه موانع به قدری مخرب می باشد که افراد ترجیح می دهند از رفتار کارآفرینانه در سازمان اجتناب نمایند. زیر مجموعه های موانع سازمانی عبارتند از:
سبک ها و ترجیحات مدیریت (هر چه سبک مدیریت به سبک آمرانه نزدیک تر باشد امکان بروز ظهور خلاقیت ها و ابتکارات و نوآوری ها کاهش می یابد).
سیاست های غلط منابع انسانی (بویژه بی توجهی به آموزش و پرورش نیروها و توسعه ندادن مهارت های نیروی انسانی).
عدم وجود جو و فضای سازمانی مساعد.
موانع ارتباطی (ارتباطات بستر مبادله اطلاعات است، وجود موانع ارتباطی در دستیابی افراد به اطلاعات تأثیر سوء می گذارد).
عدم پذیرش تغییر و تحول سازمانی (اگر سازمان ها در درون خود، فضای یادگیری، تغییر و تحول ایجاد کنند، زمینه مساعدی برای نوآوری و کارآفرینی فراهم می کنند) (الوانی، ۱۳۸۹).
کارآفرینی در سازمان به مراتب مشکل تر از کارآفرینی است که در ارتباط با سازماندهی یک کسب و کار مستقل می باشد. در اینجا به برخی دیگر از موانع کارآفرینان در سازمان اشاره می کنیم:
بوروکراسی: کارکنان سازمان مجبورند از این سیستم پیروی کنند تا به عنوان یک (کارمند خوب) در نظر گرفته شوند.
بیماری پرکاری: جایی که تلاش های زیاد بعنوان یک بیماری محسوب می شود.
کنترل های درونی: این کنترل ها که بخش بزرگی از اقتصاد را در بر می گیرند باعث می شود کارکنان مراکز دولتی گرایش کمتری به کارآفرینی داشته باشند.
عکس مرتبط با اقتصاد
تبعیض نژادی، جنسیتی یا محدودیت های فیزیکی برای افرادی که ناتوانایی های جزئی دارند.
شیوه های نادرست پاداش(الوانی، ۱۳۸۹).
ج)موانع محیطی
موانع محیطی، سومین نوع از موانع کارآفرینی هستند. اگر محیطی که در آن زندگی می کنیم از ابعاد سیاسی، جهانی، قانونی، اقتصادی، اداری و از همه مهمتر، از نظر فرهنگی برای کارآفرینی مساعد نباشد، رفتار کارآفرینی که تا حدود زیادی معلول عوامل محیطی است دیده نخواهد شد. زیر مجموعه موانع محیطی عبارتند از:
گزینه های سیاسی (فقدان امنیت، فقدان ثبات سیاسی، نقش و تأثیر گروه های مختلف، نحوه توزیع قدرت در جامعه)
گزینه های اقتصادی (عدم وجود تسهیلات اعتباری و امکان بهره مندی از وام های کم بهره و سریع الوصول، نرخ های نامناسب مالیاتی، نرخ تورم، بهره گیری از خدمات مشاوره ای، عدم وجود ارتباط بین مراکز آموزش عالی و واحدهای کار، عدم وجود شرایط رقابتی و نمونه های موفق کارآفرینی).
گزینه های قانونی (عدم مشوق ها و معافیت های مالیاتی، عدم وجود قوانینی که از حقوق مالکیت و سرمایه گذاری حمایت کنند)
گزینه های اداری (تشریفات ثبت مجوز، بوروکراسی بیش از حد، نگرش مدیران و تصمیمگیرندگان به ارباب رجوع، عدم مسئولیت پاسخگویی).
گزینه های فرهنگی (گزینه هایی که در آداب و رسوم، شعارها و معتقدات جامعه رخنه کرده و بر همه ارتباطات و روابط بین آحاد جامعه سایه افکنده است. برخی از ویژگی های فرهنگی عبارتند از: تقدیرگرایی، تغییر پذیری، ابهام پذیری، تقدس کاری و توجه به ارزش وقت).
گزینه های بین المللی (رقابت جهانی، فناوری جهانی، سازمان های فراملیتی) (الوانی، ۱۳۸۹).
وضعیت کارآفرینی در ایران
پدیده کارآفرینی در کشور ما پدیده جدیدی است و هنوز در سطح ملی به آن پرداخته نشده است و هنوز تعریف مشخصی از کارآفرینی که بومی شده باشد و با فرهنگ جامعه ما متناسب شده باشد، ارائه نشده است. پژوهشگران ما در ایران بعد از پژوهش های مختلف در زمینه نوآوری به این نتیجه رسیده اند که یک کارآفرین را در چند زمینه می توان شناسایی کرد. در جامعه راه هایی است که می توان آن ها را بررسی کرد تا در کوتاه مدت اگر به ایجاد ثروت منجر نمی شود، به ایجاد شغل منجر شود. به عبارت دیگر نتیجه فعالیت کارآفرین، یا نوآوری است یا ایجاد رشد در زمینه تولید، یعنی رشد تولید، رشد سود، رشد منابع انسانی و رشد کسب و کار.
در زمینه ایجاد و سازماندهی واحدهایی مثل تحقیق و توسعه[۵۷]طراحی مهندسی، بازاریابی و ایجاد کسب و کارهای جدید در کشور ما به دلایل گوناگون به ترغیب کارآفرینی چندان اهتمام نشده است.
علیرغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه ۱۹۷۰ به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه هم از اواخر دهه ۱۹۷۰ این موضوع را مورد توجه قرار داده اند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود. حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیش بینی حادتر شدن آن در دهه ۱۳۸۰ موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانه های علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیت های آن ها، مطرح شده است. در بیشتر کشورهای رو به رشد، از جمله ایران، مسئله رشد اشتغال و پدیده بیکاری به عنوان یکی از مشکلات اقتصادی محسوب می شود، لذا اهمیت و نقش کارآفرینی در ایجاد فرصت هایی برای اشتغال و در نتیجه رشد اقتصادی را نمی توان نادیده گرفت. در کارآفرینی بحث از بکار گرفتن فکر، ابتکار، خلاقیت و فرصت آفرینی است. لذا برای دستیابی به آن، در ابتدا باید جنبه ها و ابعاد گوناگون کارآفرینی را شناسایی کرد و سپس با سرمایه گذاری، این ابزار اقتصادی را تقویت کرد. در ایران نیز، در بسترسازی برای کارآفرینی، بعد فرهنگی نقش بسیار مهمی دارد، چرا که همیشه بزرگترین مانع بر سر راه کارآفرینان، مسایل فرهنگی بوده است و دولت می تواند فرهنگ کشور را تغییر دهد تا با شناختن و برطرف کردن مشکلات و نارسایی ها زمینه مناسب را برای رشد و پرورش کارآفرینان فراهم کند. نقش دولت در تقویت کارآفرینی در تمام کشورها به عنوان یک اصل اساسی مورد توجه قرار گرفته است. در ایران دولت نه تنها نقش مثبتی در کارآفرین نمودن سازمان های دولتی ندارد، بلکه به عنوان مانع کارآفرینی سازمان های دولتی ایفای نقش می نماید (صمد آقایی، ۱۳۸۸). به گونه ای که اکثریت سازمان های دولتی قوانین و مقررات دولتی را مانعی برای عملکرد سازمان های دولتی می دانند. برای تقویت سازمان های دولتی کارآفرین در ایران، دولت باید با ایجاد نهادها و کانون های حمایتی و ارائه کمک های مالی و همچنین فرهنگ سازی، زمینه را برای توسعه کارآفرینی فراهم نماید.
در حال حاضر، میزان کارآفرینی در کشور ما در سطح پایینی قرار دارد. کارآفرینان محدودی در حال فعالیت می باشند که معمولاً پس از طی مراحلی از پیشرفت، به نوعی خود و یا سرمایه آن ها راهی خارج می شود.
بسیاری از فرصت های تجاری در داخل و خارج ایران توسط کارآفرینان به راحتی از دست میرود. و در طی سال های اخیر (مثلاً ۲۰۰ سال) در ایران کالای جدید و مهمی در داخل کشور از طریق نوآوری به تولید نرسیده است و این در حالی است که هر روز در دنیا ده ها کالای جدید عرضه میشود. این رفتار اجتماعی نشان می دهد در نظام ارزشی جامعه ما، ارزش های کارآفرینی ضعیف است (صمد آقایی، ۱۳۸۸).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
ب)انگیزه پیشرفت
انگیزه پیشرفت متغیر دیگری است که در این پژوهش به رابطه آن با کارآفرینی پرداخته شده است.
تعریف و ماهیت انگیزه پیشرفت
اصطلاح انگیزه از فعل لاتین موور[۵۸] به معنی حرکت دادن مشتق شده است مفهوم کلی جنبش (تحرک) منعکس کننده این تصور عام است که انگیزه چیزی است که ما را به جنبش و تحرک وادار میکند و کمک می کند تا تکلیف خود را کامل کنیم(شهر آرای،۱۳۸۶).
انگیزه به حالت های درونی ارگانیزم که موجب هدایت رفتار او به سوی نوعی هدف می شود اشاره می کند. به طور کلی، انگیزه را می توان به عنوان نیروی محرک فعالیت های انسان و عامل جهت دهنده آن تعریف کرد. انگیزه را به موتور و فرمان اتومبیل تشبیه کرده اند و در این مقایسه نیرو وجهت، مفاهیم عمده انگیزه هستند. بنابراین انگیزش عامل فعال ساز رفتار انسان است.انگیزه اصطلاحی است که غالباً با انگیزش مترادف به کار می رود. با این حال می توان انگیزه را دقیق تر از انگیزش و به عنوان حالت مشخصی که سبب ایجاد رفتاری معین می شود تعریف کرد. به سخن دیگر انگیزش عامل کلی مولد رفتار به حساب می آید در حالی که انگیزه حالت اختصاصی رفتار یک شخص می باشد. مثلاً وقتی که می پرسیم چرا فلان شخص رفتار خاصی را انجام داد به دنبال انگیزه او هستیم.
انگیزه پیشرفت عبارت است از گرایشی همه جانبه به ارزیابی عملکرد خود با توجه به عالی ترین معیارها، تلاش برای موفقیت در عملکرد و برخورداری از لذتی که با موفقیت در عملکرد توام است(سیف، ۱۳۸۶).
مک کللند[۵۹] (۱۹۵۳)می گوید برحسب دو مفهوم رقابت و برتری جویی انگیزه پیشرفت را می توان تعریف کرد. به نظر او افرادی که از انگیزه پیشرفت بالایی برخوردارند , خواهان آنند که تلاش خود را برای دست یابی به اهداف بالا وعالی به کار گیرند یا کوشش های خویشتن را جهت نیل به ترازهایی از برتری جویی که خود جهت خویش وضع کرده اند به کار بندند(به نقل از؛ سیف، ۱۳۸۶).
نظریه های نیاز به پیشرفت
یکی از مهم ترین نظریه های مورد استفاده پژوهشگران روانشناسی پرورش در انگیزه تحصیلی نظریه نیاز به پیشرفت است که علاوه براختصاص پژوهش های زیادی به خود, زمینه شکل گیری نظریه های دیگر را نیز ایجاد کرده است. عمل انگیزه و فعالیت جانداران نیازهای انهاست . نیاز انواع گوناگون دارد, یکی از این نیازهای روانشناختی و مخصوص نوع انسان نیاز به پیشرفت یا انگیزه پیشرفت است(سیف،۱۳۸۶).
الف- نظریه نیاز موری[۶۰]
پدر نظریه نیاز نوین موری (۱۹۹۸) است. وی نخستین فردی بود که در کتاب شخص شناسی خود موضوع نیاز به پیشرفت را مطرح کرد . وی اگر چه اولین نفری نبود که معتقد بود نیازهای بنیادی نقش تعیین کننده ای در شخصیت برجای می گذارند، ولی به علت تلاش های وی او را به عنوان بانی نظریه نیاز نوین مطرح می کنند. موری به عنوان یک روانکاو نتیجه گیری نمود که عقاید فروید در تأکید بر روی نیروهای انگیزشی ناخودآگاه کاملا صحیح و مهم ترین نیروهای شخصیت از نظر او عبارتند از:
نیازها ( انگیزه های درونی ) و فشارها ( محرک های بیرونی)
موری(۱۹۹۸)، در کتاب خود از نیازهای بیست گانه انسان نام می برد . او یکی از مهم ترین نیازها را نیاز برای پیشرفت می داند. موری برای سنجش این نیاز و همین طور سایر نیازهای خود از مجموعه تصاویر مبهمی استفاده می کرد که موقعیت های معمولی گوناگونی را مجسم می کنند که ازمون اندر یافت موضوع یا TAT نام داشت. وی فهرستی از بیست نیاز را که به نظر او عمده ترین نیازهایی هستند که جنبه انگیزشی دارند, تنظیم کرد(به نقل از تمنایی فر و گندمی، ۱۳۹۰).
یکی از این نیازها که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و پژوهش های متنوعی را به دنبال داشته است، نیاز به پیشرفت است که نشانه های رفتاری زیر را به همراه دارد:
برای به انجام رساندن کاری دشوار به گونه ای پردوام، سخت پیگیر و بی امان تلاش کردن.
در راستای هدفی دوردست و بزرگ همه مساعی خویش را به کار گرفتن و با همه وجود خود را وقف آن هدف کردن.
در برنده شدن مصمم بودن؛
برای به انجام رساندن هرکاری به بهترین شیوه تلاش کردن؛
از رقابت جدی لذت بردن؛