– پوزیتویست ها در باره ی ماهیت واقعی قانون سخن می گویند، درحالیکه حقوقدانان طبیعی از دلایلی می گویند که باعث محدودیت در قوانین شده اند . پوزیتویستها به تحلیل قانون آنگونه که هست تمرکز دارند و برای آنها حقیقت قانون عبارت است از بیان عملی یک تصمیم سیاسی که هیچ ربطی به محتوای اخلاقی آن ندارد. ↑
– ساکت، محمد حسین ، همان ، ص 24 ↑
– شینر، راجر.اِ ، حقوق و اخلاق ، ترجمه ی عبدالحکیم سلیمی، مجله ی معرفت ،1386، ص 93 ↑
– هارت، اچ.ال.آ ، پوزیتویسم و جدایی حقوق و اخلاق، ترجمه ی سید قاسم زمانی، سیاسی- اقتصادی، شماره ی 165- 166 ،1385 ↑
عکس مرتبط با اقتصاد
– برای مطالعه ی بیشتر در این مورد: ر.ک: هارت ، اچ.ال.آ، پوزیتویسم و جدایی حقوق و اخلاق ، ترجمه ی قاسم زمانی ، سیاسی – اقتصادی، شماره ی 166 ↑
– فهیمی، عزیزاله، فلسفه ی حقوق، مجله ی پژوهشهای فلسفی و کلامی ، شماره 9و10 ، 1386، ص 176 ↑
-Cotterrell , Roger, Emile Durkheim: Law in a Moral Domain, Edinburgh University Press, 1999, p .152 ↑
-social fact – ویژگی های ، واقعیت اجتماعی عبارتند از:- شیوه عمل را گویند، چه ثابت و چه غیر ثابت، که قادر باشد خود را بر فرد تحمیل کند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
– واقعیت تا زمانی که هستی ای بیرون از ما نداشته باشد، نمی تواند خود را بر ما تحمیل کند.
– میزان بالایی از اجبار در آن است.
– در جامعه معین عمومی باشد.
– در عین حال قائم به خود و مستقل از نمودهای جزئی، وجود داشته باشد.
– علت تعیین کننده یک واقعیت اجتماعی را باید در میان واقعیت های ماقبل آن جستجو کرد و نه در حالات آگاهی فردی.
– قواعد اجتماعی مشخص و مبرز از پدیده هاست و به آن مانند شیء می نگرد.
– واقعیت اجتماعی برای متمایز کردن پدیده ها از ایدئولوژی ها و پیش داوری هاست. تلاش می شود به جای پیشداوری روی صفات خود پدیده تمرکز شود. ( قواعد روش جامعه شناسی، ص 36-38) ↑
– دورکیم ، امیل، جامعه شناسی و فلسفه، ترجمه ی مرتضی ثاقب فر، نشر علم، چاپ اول ،1391، ص 75 ↑
– گ‍وروی‍چ‌، ژرژ، آگاهی جمعی در جامعه‌ شناسی دورکیم، ترجمه فریدون سرمد، نشر کندوکاو،1390، ص 39 ↑
– تامپسون،کنت، امیل دورکم ، ترجمه ی شهناز مسمی پرست ،نشر نی، چاپ اول ، تهران ،1388،صص51-67 ↑
– جامعه شناسی و فلسفه ،همان، ص86 ↑
– جامعه شناسی و فلسفه ،همان، ص 84 ↑
-به نظر دورکیم جامعه ی جدید و نظم اخلاقی بایستی دوشادوش هم حرکت کنند ، اما این همزیستی امر ساده ای نیست و با چالش های دشواری مواجه است . برای درک بهتر کشاکش بین اخلاق و جامعه می توان از نظر دورکیم در مورد دوگانگی طبیعت انسان-جسم و جان- بهره جست . به نظر او زندگی درونی انسان درجدال مداوم دو کشش ناسازگار و نا همسو است : تمایلات احساسی و گرایشات اخلاقی .آبشخور لذت های حسی جسم آدمی است که منشأ خود خواهی و نیز فردگرایی است . حال آنکه عمل اخلاقی از جان انسان که منشاء خاص تمایلات فراگیر و غیر شخصی است ، تغذیه می کند.بنابراین هر انسان در دو جهان درحال پیکار زیست می کند . که اگر هر یک از آنها نابود گردد انسان تبدیل به حیوان یا فرشته می شود . اما در واقعیت انسان را ازاین دو جهان، گریزی نیست او بایستی با حضور فعال در این آوردگاه با خود آگاهی و رنج وتعادل بین این نیروهای متخاصم همت گمارد . این در گیری مستمر بین دو جبهه ی درونی انسان با توسعه ی تمدن و تجدد خود بخود کاهش نمی یابد بلکه به فعالیت های مسؤولانه تر و تلاشهای جدی تر نیاز منداست تا بتوان این ناسازگاری را در سبز فایل التیام بخشید . (ـدورکیم، امیل، فلسفه و جامعه‏شناسی، ترجمه فرحناز خمسه‏ای، تهران، مركز ایرانی مطالعه فرهنگ‌ها، 1360، ص 93) ↑
– جامعه شناسی و فلسفه، همان، ص 84 ↑
– دورکیم، همان ، ص76 ↑
– Durkheim , Emile , Moral education , translated by Everett K .Wilson and Herman Schnure , new york ,Free Press of Glencoe ,1961, p 25 ↑
– همان ، ص 76 ↑
-bien ↑
-همان ، ص 77 ↑
– همان، ص 92 ↑
– Turner, Stephen P, Emile Durkheim: Sociologist and Moralist. Published by: American Sociological Association, (Nov., 1994), p.28 جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
aban.ir/wp-admin/post-new.php#footnote-ref-62″>↑

-Durkheim , Emile , Moral education , translated by Everett K .Wilson and Herman Schnure , new york ,Free Press of Glencoe ,1961, p 118 ↑
– Moral education , p 119 ↑
– همان، ص 95 ↑
– همان ، ص 96 ↑
-کاتوزیان ، ناصر، فلسفه ی حقوق، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران،1352،صص 147-180 ↑
– امینی، عباسعلی، حقوق و اخلاق، پایان نامه ، دانشگاه تهران ،دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی، با راهنمایی امیرناصر کاتوزیان،1357،ص 14 ↑
– Turner, Stephen P, Emile Durkheim: Sociologist and Moralist , American Sociological Association, (Nov., 1994), p.28 ↑
– دوركیم، امیل، فلسفه و جامعه ­شناسی، ترجمه فرحناز خمسه‌ای، تهران، مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها، 1360، ص51 ↑
– همان ، ص 52 ↑
86-دوركیم، امیل، درباره تقسیم كار اجتماعی، ترجمه باقر پرهام، انتشارات كتابسرای بابل، 1369، ص 93 ↑
– همان، ص 426 ↑
– درس های جامعه شناسی ، همان، ص 53 ↑
– له مان، جنیفر، ساخت شكنی دوركیم، ترجمه شهنار مسمی پرست، تهران، نی، 1385، ص 74 ↑
– بریث‌ناخ،سیموس، جرم و مجازات از دیدگاه امیل دوركیم، محمدجعفر ساعد،خرسندی،1386، ص 62 ↑
– جامعه شناسی و فلسفه، همان ، ص 85 ↑
جامعه شناسی و فلسفه ، همان، ص 92 ↑
-دورکیم، ‍ام‍ی‍ل‌، تربیت اخلاقی، ترجمه فریدون سرمد، انتشارات مهرویستا، ‏۱۳۹۱ ، ص 78‬‬‬ ↑
-بریث‌ناخ، سیموس، جرم و مجازات از نظرگاه امیل دورکیم، محمدجعفر ساعد، انتشارات خرسندی،1386،ص 48 ↑
– همان ، ص 52 ↑
– هارت ، اچ.ال.آ، آزادی ، اخلاق ، قانون ،محمد راسخ، طرح نو، چاپ دوم،1389، صص 80-84 ↑
– دوركیم، امیل، درباره تقسیم كار اجتماعی، ترجمه باقر پرهام بابل، انتشارات كتابسرای بابل، 1369، ص 52 ↑
– درباره تقسیم كار اجتماعی، همان ، ص426 ↑
– هولمز، رابرت ال، مبانی فلسفه اخلاق،مسعود علیا، انتشارات ققنوس، چاپ دوم، 1389، ص 126 ↑
– فلسفه و جامعه شناسی، ص116 ↑
– هولمز، رابرت ال، مبانی فلسفه اخلاق،مسعود علیا، انتشارات ققنوس، چاپ دوم، 1389، ص 98 ↑
– درس های جامعه شناسی، همان ، ص 57 ↑
– دورکیم ، امیل ، درس های جامعه شناسی ( فیزیک اخلاقیات و حقوق ) ، ترجمه ی سید جمال الدین موسوی ، نشر نی ، چاپ اول ، تهران 1391، ص 53 ↑
– دورکیم ، همان .ص 54 ↑
– Hall, Robert T, Emile Durkheim on Business and Professional Ethics, Published by: Philosophy Documentation CenterVol. 2, No. 1 (Fall 1982), pp. 51-60 ↑
دورکیم ، همان (صص59-66) ↑
– همان ، فیزیک اخلاقیات و حقوق، ص81 ↑
– درس های جامعه شناسی ، فیزیک اخلاقیات و حقوق، همان، ص99 ↑
-گیدنز، آنتونی، سیاست؛ جامعه شناسی و نظریه اجتماعی، منوچهر صبوری، نشر نی، تهران، 1381 ↑
– درس های جامعه شناسی، همان ، صص 100-104 ↑
– همان، ص 107 ↑
-Wallace, Ruth A, Emile Durkheim and the Civil Religion Concept, Published by: Religious Research Association, Inc. Vol. 18, No. 3 (Spring, 1977), pp. 287-290 ↑
-ریچلز، جیمز، فلسفه اخلاق ، ترجمه آرش اخگری، موسسه انتشارات حکم
ت، 1387،ص 57. ↑
اتكینسون، آر. اف.، درآمدى به فلسفه اخلاق، ترجمه سهراب علوى‏نیا،تهران، مركز ترجمه و نشر كتاب،1370، ص64 ↑
صانعى دره‏بیدى، منوچهر،فلسفه اخلاق در تفكرغرب، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتى،1368، ص36 ↑
Dombrowski, Daniel A. ( 2001 )Rawls and Religion, The Case for Political Liberalism .STATE UNIVERSITY OF NEW YORK PRESS,p.18 ↑
فراستخواه، مقصود، دربارۀ « اخلاقی»بودن دین. مجلۀ آیین، شماره آذر ودی 1387،ص 9 ↑
همین رساله ، گفتار مربوط به منشأ اخلاق، ص77 ↑
منابع ونویسندگان ذیل رامی توان ازکسانی برشمرد که چنین برداشتی ازسکولاریسم دارند: جعفرسبحانی، عرفی شدن دین، ص 41 – 43 ؛ عبدالکریم سروش، معناومبنای سکولاریسم، ص 6 و8. ↑
– ویلم به عنوان یکی ازجامعه شناسانی که به بررسی مسئلۀ سکولاریسم پرداخته، معتقد است لائیسیسم اصطلاحی است که برای فرانسه زبانان آشناست، در حالیکه سکولاریسم و سکولاریزاسیون برای انگلیسی زبانان بیشتر مورد توجه بوده است.این مسئله ناشی از آن است که مسئلۀ جدائی دین و دولت در فرانسه، به عنوان یک مسئلۀ حاد مطرح شد و لائیسیسم راه حلی در جهت رفع این مشکل بود در حالی که انگلیسی زبانان با چنین مشکلی مواجه نبودند. ر.ك: ژان پل ویلم، جامعه شناسی ادیان، ترجمۀ عبدالرحیم گواهی، 141. ↑
-Atheism. ↑
– Agnoticism ↑
– نظریه پردازان و نویسندگان سده ی نوزدهم همچون مارکس و فروید اغلب چنین دیدگاهی دارند. به اعتقاد ایشان با مسلط شدن علم بر شیوه تفکر جامعۀ معاصر، دین نا پدید خواهد شد ر.ك: همیلتون، ملكلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، تبیان، 1377.ص 287 . نیز ر.ك: العطاس، محمد نقیب، اسلام و دنیویگری، ترجمۀ احمد آرام، نامه فرعنگ، شماره 21، بهار 1375، ص 15 ↑

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:49:00 ب.ظ ]