از دیدگاه گیدنز نقش زن آن چنان که در گذشته ثابت و مشخص بود،ثابت نیست.مهم ترین اتفاقی در حال وقوع این است که دیگر زنان بر اساس آنچه فرهنگ و یا سرنوشت محتوم به آنها دیکته می کند زندگی نمی کنند،و هویت شان را بیشتر به واسطه نقش های اجتماعی که ایفاء می کنند می سازند. موقعیت در حال تغییر زنان ،به موازنه قدرت آنها با مردان مربوط می شود،جوامع ما در ارتباط میان دو جنس ، هر روز مساوات طلب تر می شوند و قدرت زنان رو به افزایش است.بنابراین ،ساختن و پرداختن نوعی هویت شخصی و اجتماعی امری خطیر است چون زندگی اجتماعی انسان بدون وجود چارچوبی مشخص از هویت فردی و اجتماعی که بوسیله آن بدانیم که دیگران کیستند،و خود ما کیستیم غیر قابل تصور است(گیدنز،۷۷:۱۳۷۸)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
هویت اجتماعی که گافمن به آن باور دارد، هویتی است که درجریان کنشهای اجتماعی زاده میشود و بوجود میآید. گافمن ضمن بحث درباره هویت اجتماعی به صورت خواسته یا ناخواسته به بحث فرد و جامعه نیز وارد میشود. او هویت اجتماعی را هویتی ساخته شده و آماده نمیداند که به صورت قالبی آماده و ساخته و پرداخته وجود داشته باشد. هویت اجتماعی در جریان کنشهای اجتماعی بوجود میآید و پذیرفته و یا رد میشود. جامعه از خلال نقشهایی که افراد اجرا میکنند هویت آنان را رقم میزند و شکل میدهد و افراد در تلاشهای خود برای اجرای هرچه بهتر نقش خود میکوشند تا هویت مورد نظر خود را تثبیت کرده و دیگران را وادار به پذیرش آن کنند. این تلاشها در زمینهی قواعدی به وقوع میپیوندد که گافمن از آن به نام چارچوب نام میبرد. چارچوب که معادل موقعیتهای کم و بیش ساختار یافته است (ترنر،۶۳:۲۰۰۳))هویت اجتماعی نه تنها ارتباط اجتماعی را امکان پذیر می کند، بلکه به زندگی افراد معنا می بخشد. در واقع هویت اجتماعی فر ایندی برای خودشناسی کنش گران اجتماعی است که معنا سازی نیز به واسطه آن صورت می گیرد. هویت ها معانی کلیدی هستند و مهم تر اینکه به خودشان نیز می گویند که چه کسی هستند.
۲-۲-۱-۵ وسایل ارتباط جمعی[۳۱]
رسانه های جمعی ،انتقال و هدایت دامنه گسترده ای از نمادها ،هنجارها ،ارزش ها عقاید،پیام ها و افکار امروزه درون جوامع را به عهده گرفته اند تا جایی که برخی صاحب نظران معتقدند که رسانه های گروهی کل زندگی فرهنگی و اجتماعی را دگرگون می کنند.(تامپسون،۴۵:۱۹۹۵)
رسانه‌های همگانی از عوامل اجتماعی کننده‌ای هستند که مجموعه وسیعی از توده مردم را دربرمی‌گیرند. این پدیده به برکت فنون ارتباط جمعی که عامل مهم اجتماعی شدن بزرگسالان و همچنین جوانان است با شدت و دوام هرچه بیشتر در جوامع نوین به چشم می‌خورد. بی‌تردید بخش عمده‌ای از کارکرد اجتماعی کننده ارتباط جمعی آشکارا دنبال می‌شود. مثلاً در این مورد می‌توان از برنامه‌های تربیتی و اخبار رادیو و تلویزیون، صنعت چاپ و فیلم‌های علمی سخن گفت. اما اغلب اوقات این فنون به شیوه‌ای غیرمستقیم اجتماعی کننده می‌باشند، به خصوص وقتی که برنامه‌های آنها برای تفریح، سرگرمی و آرامش خیال فرد پخش شوند (‌روشه، ۱۳۷۹: ۱۷۳).رسانه‌های رسمی هر جامعه به تبعیت از ارزش‌های پذیرفته شده اجتماعی، در ارائه برنامه‌ها عمل می‌کنند و معمولاً به‌دلیل تأثیرشان آحاد جامعه نمی‌توانند از ارزش‌ها و هنجارهای جامعه تخطی کنند؛ لیکن این امر در رابطه با رسانه‌های غیررسمی صادق نیست. ماهواره، اینترنت، فیلم و ژورنال‌های خارجی از جمله رسانه‌های غیررسمی هستند که ممکن است تعارض جدی با نظام فرهنگی جامعه داشته باشند و چنانچه بستر اجتماعی مناسبی فراهم باشد، الگوهای رفتاری آنها توسط گروهی از افراد جامعه پذیرفته می‌شود.
پس از دوره رنسانس به ویژه مقارن با وقوع انقلاب صنعتی در جهان، زمانی که نیروی ماشین، جانشین قدرت جسمانی انسان شد و تولید انبوه کشورهای صنعتی، وارد بازارهای داخلی بسیاری از کشورها گردید، سرمایه‌داران درصدد برآمدند تا هم بازارهای مصرفی جدیدی برای محصولات خود به دست آورند و هم کمبود مواد خام مورد نیاز خود را از طریق دستیابی به منابع و امکانات بالقوه کشورهای دیگر جبران نمایند.از آنجا که بازار فروش محصولات محدود بود، مردم تمایلی به خرید لباس از خود نشان نمی‌دادند، بنابراین کارخانه‌داران با رواج مُد و تغییر سریع در رنگ، طرح و مدل تولیدات خود با زیرکی مشتریان را ترغیب کردند به جای پوشیدن یک یا دو دست لباس در سال، به خرید لباس‌های بیشتری رو بیاورند و به این ترتیب آنها از ورشکستگی نجات یابند. در بسیاری از مناطق جهان، تولید و عرضه مد جنبه اقتصادی داشته و رواج مد از طریق تبلیغات ماهواره و شبکه‌های مختلف جهانی از عوامل رونق تجارت و بهره‌مندی اقتصادی این کشورها است.می توان نتیجه گرفت رسانه‌ها نگرش‌ها و بینش‌های مردم را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهند. آنها انواع گوناگون اطلاعات را که افراد از طرق دیگر نمی‌توانند کسب کنند، انتقال می‌دهند. روزنامه‌ها، کتابها، رادیو، تلویزیون، فیلم‌ها و موسیقی‌های ضبط شده و مجلات عمومی، ما را در ارتباط نزدیک با تجاربی قرار می‌دهند که به گونه دیگر نمی‌توانستیم آگاهی چندانی در مورد آنها داشته باشیم.امروزه، پیشرفت فناوری ارتباطی نظیر ماهواره و اینترنت این امکان را در اختیار جوانان قرار داده است تا خود را به گروهی جهانی با علایق مشابه و ادبیات مشترک تبدیل کنند(کاظمی پور،۸۰:۱۳۸۷)
عکس مرتبط با اقتصاد
استفاده از ماهواره تغییرات عمیقی در مصرف تلویزیون ایجاد می کند امکان استفاده از ده ها شبکه تلویزیونی و بالا بردن قدرت انتخاب افراد از اولین نتایج استفاده از ماهواره در پخش تلویزیونی بود و مهم تر از آن دریافت برنامه از جوامع با فرهنگ های گوناگون است که درهای جوامع را به روی یکدیگر باز می کند. .(عریضی،۷۹:۱۳۸۵)
۲-۲-۱-۶ ارزش ها
ارزش ها :ارزش ها معیارها و اصولی هستند که مردم توسط آن ها موضوعات،ایده ها، کنش ها، احساس ها، و حوادث و مطلوبیت نسبی، شایستگی و صحتشان را ارزیابی می کنند. ارزش ها را می توان به .. تقسیم نمود
در هر جامعه ای نیک و بد،زیبا و زشت ،شرافتمندانه و ننگبار و به طور کلی ارزش های معلوم و معینی وجو دارد.ارزش های اجتماعی به عوامل و عناصری اطلاق می شود که اکثریت جامعه به اهمیت و اعتبار آن پی برده و به صورت واقعیت ها و اموری در آمده اند که نیازهای مادی و معنوی افراد جامعه را بر آورده می سازند؛به بیانی دیگر هر چیزی که برای یک نظام اجتماعی مورد نیاز،محترم و مقدس،خواستنی و مطلوب تلقی شود،جزء ارزشهای آن جامعه است. (ستوده،۴۷:۱۳۸۰)ارزش ها نیز در حقیقت مفاهیم جمعی هستند که فرهنگ یک جامعه در قالب مجموعه ای کلی از هدف ها برای اعضایش تدارک می بینند.ارزش های اجتماعی تعیین می کنند که برای مردم یک جامعه چه چیز مهم است و چه چیز از نظر اخلاقی درست است.ارزش ها بر رفتار افراد موثر هستند و به عنوان ضابطه ای به منظور ارزیابی اعمال دیگران مورد استفاده قرار می گیرند.معمولا رابطه مستقیمی میان ارزش ها،هنجارها و قضاوت های جامعه وجود دارد.(محسنی تبریزی،۶۷:۱۳۷۶)
اجزای هر فرهنگ با گذشت زمان تغییر و تبدیل می پذیرد.این امر فی نفسه عامل منفی محسوب نمی شود.اگر جامعه بتواند در فرایند تغییر به طور مداوم خود را با شرایط جدید سازگار کند به پویایی و تکامل فرهنگی و اجتماعی دست می یابد. اما اگر شتاب دگر گونی ها چنان باشد که چنان باشد که جامعه نتواند متناسب با تغییر ارزش ها و هنجارها تحول یابد حالتی بحرانی بروز می کند که در آن ثبات ارزش ها و هنجارها دستخوش تزلزل و ابهام گردیده و در حقیقت نوعی خلاء هنجاری یا آشفتگی اجتماعی بروز می کند.جامعه شیوه قوانین و احکام اخلاقی مخصوص به خود دارد.روابط اجتماعی افراد نتیجه باز تاب واکنشهای مطابق اجتماعی افرادی است که در کنارش زندگی می کنند.تا به شخصیت خود از دیدگاه دیگران پی می برند یعنی در مقابل چگونگی قضاوت دیگران خود را می شناسد چون برای هر کسی این مساله حائز اهمیت است نظر دیگران را راجع به چگونگی رفتار و کردار خود بداند در ضمن باید دانست که فرد از دیگران انتظار دارد به روشی که خود تمایل دارد با توجه به معیارهای ارزشی جامعه اش با او رفتار شود.
۲-۲-۱-۹دین و لباس
دین یکی از عوامل تمایز در نوع پوشش زن و مرد می باشد و به لحاظ استفاده ازبعضی جنس های پارچه فالگوها و حتی رنگ ها،محدودیت هایی را برای زنان و یا مردان قایل می شود.ادیان با تاکید بر تفاوت های جنسیتی میان زن و مرد ،سعی در حفظ تفاوت میان لباس این دو جنس می نمایند.(جوادی یگانه و کشفی،۶۹:۱۳۸۶).«باکاک» ‌امیدوار است که ادیان جهانی بتوانند پیش از آن که آسیب به سیاره زمین بیش از حد عظیم شود ‌بر سبک زندگی مصرف گرا فائق آیند. وی توان بالقوه ادیان برای ایجاد سبک‌های زندگی نوین را جدی تلقی می‌کند. ادیان به دلیل عرضه ارزش‌های متافیزیکی و اخلاقی و همچنین ارائه رشته‌ای از رفتارهای سنتی که می‌تواند سازنده سبک زندگی معنویت‌گرا باشد، قادرند نقش مؤثری در ایجاد یا تغییر سبک‌های زندگی موجود ایفا کنند (‌فاضلی، ۱۳۸۲:۱۰۲).
۲-۲-۱-۱۰پوشش مبنا و اقسام ان
پوشش از نظر لغوی به معنای پوشاندن چیزی است و اصولا هر چیز که روی چیز دیگر را بپوشاند،پوشاک می باشد(عمید،۳۴۴:۱۳۶۲) لباس از ریشه “لبس” به معنای پوشاننده است (سیاح ،۱۴۶۶:۱۳۷۳) پوشش و لباس مردم در هر جامعه ای برخاسته از عرف و قانون و دین است.
پوشش عرفی: پوشش عرفی پوششی است که آداب و رسوم اجتماعی ،استفاده از آن را در اذهان افراد جامعه معقول نموده ،مُهر پذیرش اجتماعی را بر آن وارد کرده است.
۲-پوشش شرعی :برخاسته از احکام دین است.داشتن حجاب برای زنان در دین مبین اسلام به گونه ای که غیر از صورت و کفین جای دیگری از بدن نمایان نباشد یا حرمت پوشیدن لباس زربفت برای مردان از این گونه است .گاه پوشش شرعی و عرفی بر یکدیگر منطبق هستند؛به عنوان مثال استفاده از چادر به عنوان پوشش شرعی در عرف نیز مورد پذیرش قرار گرفته است.
پوشش قانونی:این پوشش معمولا در مورد کارکنان دولتی در سازمان های خاص به ویژه نظامیان مورد استفاده قرار می گیرد.(اسدی،۵۰:۱۳۸۴)
حجاب درلغت به معنی پرده ، چادر، روپوش و آنچه با آن چیزی را بپوشانند و چیزی که مانع بین دو چیز دیگر باشد . ( عمید، حسن، ۱۳۶۹: ۵۵۷)
در فقه نیز حجاب یعنی پرده و پوشش و در اسلام حجاب برای زنان و مردان واجب است.می توان گفت حجاب در دو مفهوم اعم و اخص به کار رفته است و اطلاق آن به امر پوشش که آن را اخص می کند واژه ای جدید است و در گذشته معنای آن جدا کننده و حائلی بوده که بین دو چیز قرار می گیرد.در هر صورت ،هر دو معنی به مفهوم ی از لباس بسیار نزدیک بوده و هم پوشانی بسیار با هم دارند. چرا که لباس نیز در حقیقت پرده یا جدا کننده ای میان تن آدمی و دیدگان و دسترس دیگران است.
۲-۲-۲ مبانی نظری تحقیق:
در این بخش به بررسی دیدگاه ها و نظریاتی می پردازیم که به نوعی به موضوع اصلی تحقیق حاضر نزدیک است تا با بهره گرفتن از آنها به انتخاب چارچوب نظری تحقیق و در نتیجه رسم مدل علی بپردازیم.
۲-۲-۲-۱رویکرد انسان شناسانه:
۲-۲-۲-۱-۱ رولان بارت:[۳۲]
بارت در اصل یک منقد ادبی و فیلسوف بود اما آثار او که با نثری هوشمندانه، نوعی جامع نگری را نسبت به پدیده اجتماعی نشان می دهند،چهره وی را به عنوان انسان شناس نیز مطرح کرده است.او بیش از همه چیز به نمادها و نشانه ها و تفسیر آن ها علاقه مند بود. (فکوهی،۳۱۲:۱۳۸۱)در این حوزه می توان به تئوری معروف او در زمینه پوشاک اشاره کرد.او برای تی شرت؛ به عنوان پوشش رایج بشر پس از انقلاب صنعتی نظامی معنادار قائل است. که در این قالب ،لباس در چار چوبی مفهومی درک می شود. (نرسیسیانس،جزوه درسی)
رولان بارت (۱۹۶۷) در نظام پوشاک سعی می کند که عوامل جانشینی و همنشینی را به این صورت تشریح کند که عوامل جانشینی (در موردپوشاک)قادر به پوشاندن بدن در یک زمان نیستند.مثلا نمی توان به صورت هم زمان پا را در کفش کرد،پا را با شلوار پوشاند و در ضمن پا را با کلاهی پوشش داد.وی می گوید برای پوشیدن لباس ساماندهی و یا نظم وجود دارد.پس با انتخاب لباس ها از قانون موجود در رابطه جانشینی استفاده کرده ایم و و با پوشیدن آنها به ترتیب خاص با محدودیتی مواجه هستیم که جزءقوانین محور همنشینی است. (نرسیسیانس،۶۸:۱۳۸۷)
۲-۲-۲-۱-۲ دوگلاس و ایشرود[۳۳]
انسان شناسان ساختار گرای معاصر بریتانیا، نظریاتی در زمینه مصرف ارائه کردند، آنان متجلی کردن و ثبات بخشیدن به مقولات فرهنگ را محرک مصرف می دانستند و معتقد بودند که چون کالاها وجه نمادین دارند، قادرند به عنوان ابزار مبادله و ارتباط به کار گرفته شوند. مصرف کالاها برای حفظ ارتباط و انسجام ،جذب حمایت دیگران و ابزار مهربانی کردن لازم اند و این موضوع درباره فقیر و غنی صدق می کند. به نظر آنان مصرف کالاها نقشی مستمر در ادامه بقا و برقرار ساختن خطوط ارتباط دارند.آنان می نویسند:
“فایده کالاها برای خوردن ،پوشیدن و مسکن را فراموش کنید، کاربرد آنها را فراموش کرده و فکر کنید که کالاها برای آن که اندیشیده شوند، مناسب اند. آنها را رسانه ای غیر کلامی برای قوه خلاقه انسان بدانید.”(دوگلای و ایشرود،۴۱:۱۹۹۶-۴۰)
بدین ترتیب مصرف ،فعالیت مناسکی است و همه کارکردهایی که بر هر فعالیت مناسکی ای مترتب است، بر آن نیز مترتب خواهد بود .آشکار است که کالاها بدان دلیل که به عنوان نظام زنده اطلاع رسانی تحلیل می شوند، ترجیحات مردم در مصرف کالاها بر این اساس که هر کالا چه واحد اطلاعاتی را ارسال می کند، شکل می گیرند. به علاوه کالاها نشان دهنده ارزیابی های مردم درباره دیگران و رخدادهای مختلف هستند (فاضلی،۳۳:۱۳۸۲)
۲-۲-۲-۲رویکرد جامعه شناسانه
۲-۲-۲-۲-۱ وبلن:
از دید گاه وبلن ،صرف هزینه برای نمایش دادن وضعیت خویش،بیشتر پذیرفتنی است و شاید این امر بیش از دیگر مصرف ها،عملی باشد.قاعده اتلاف کالا به صورت تظاهری یا نمایش دادن لباس،خود را به طرز بارزی نشان می دهد.صرف هزینه در راه لباس،این مزیت را بر دیگر روش ها دارد ه لباس همیشه در معرض دید دیگران است و با یک نگاه،وضعیت مالی شخص را به بیننده معرفی می کند(وبلن،۱۳۸۳ :۱۹۳)لباس نه فقط باید آشکارا گرانبها و دست و پاگیر باشد بلکه باید با آخرین پسند روز مطابقت کند.(همان، ۱۹۵)
ارزش تجاری پارچه ای که برای لباس انسان در جامعه های امروز به کار می رود،بستگی به مُد روز بودن و اعتبار آوری آن دارد و کمتر به کاربرد مکانیکی آن برای پوشنده لباس مربوط می شود؛از این رو بسیار عادی است که شخص در یک محیط رسمی و غیر عادی لباس ناراحت بپوشد تا خوش پوش جلوه کند.لباس خوب شاهد آشکاری بر موفقیت مالی است و در نتیجه شاهدی بر ارزش اجتماعی پوشنده آن است.لباس تشریفاتی و عالی ،نه تنها گویای آن هستند که پوشنده می تواند برای مصرف کردن به نسبت زیاد هزینه کند،بلکه نشان دهنده آن نیز هستند که می تواند بدون هیچ گونه تلاش تولیدی ،مصرف کند.در مقایسه با لباس مردان،لباس زنان برای نمایش دادن و پرهیز پوشنده از کارهای تولیدی پیشرفته تر و تکامل یافته تر است(وبلن،۱۳۸۳، ۱۹۲-۱۹۴)
به یقین و همواره می توان گفت که این اصل نوجویی هم دستور دیگری در حاشیه قانون اتلاف کالاها به صورت تظاهری است.می توان گفت لباس هایی که مدت ها بی تغیر مانده و همچنان استفاده می شوند لباس های ملی و مردمی اند که در بیشتر موارد مناسب تر و هنری تر از سبک های تغیر یابنده لباس های مورد پسند تمدن کنونی اند و نیز این گونه لباس ها دست کم به طور معمول آن،کمتر ضایع کردنی هستند و می توان گفت عناصر دیگری غیر از گرانبهایی آشکار در ساخت آنها به کار رفته است.تمام این نکات گویای تعارض بین گرانبهایی و زیبایی هنری در لباس است و به طور واقعی و عملی،هنجار اتلاف کالاها به صورت تظاهری با بایستگی هایی که لباس هایی را زیبا و مناسب می سازند،ناسازگار است(همان:۱۹۸-۱۹۶)اتلاف کالاها به صورت تظاهری و تن آسایی تظاهری ،اعتبار آور و احترام آمیز است و در نهایت بیانگر پیروزی و نیروی برتر است(همان:۲۰۲)هر ثروتی برای آنکه بیشترین شان و منزلت رابرای صاحبش به ارمغان آورد،باید به صورت خودنمایانه یا متظاهرانه به نمایش گذارده شود .طبقه مرفه بدین وسیله به اقتدار هنجار دست می یابد و خود را به الگوی جامعه تبدیل می کند.رفتار رقابت آمیز در جامعه نیز ناشی از همین مسئله است.گروه های اجتماعی زیر دستی می کوشند تا خود را با الگوی هنجاری طبقه مرفه تنظیم کنند و بدین ترتیب ،رقابت اجتماعی مبنایی اجتماعی پیدا می کند(وبلن به نقل از فاضلی،۲۱:۱۳۸۲)
۲-۲-۲-۲-۲جرج زیمل:
به عقیده زیمل”عمیق ترین مشکل زندگی مدرن از این امر ناشی می شود که فرد می خواهد خود مختاری اش را در برابر نیروهای اجتماعی، سخت و شدید حفظ نماید.این مسایل و مشکلات به خصوص در شهرهای بزرگ دیده می شود.بنابراین الگوهای مصرف مدرن،تا حدودی می تواند نتیجه زندگی در شهرهای بزرگ یا دیگر شهرها باشند. درست به همین دلیل است که در این گونه شهر ها افراد جدیدی به ظهور می رسندکه همیشه نگران هستند(خسروی،۷۲:۱۳۷۵)
شخص در یک شهر بزرگ ترجیح می دهد به گونه ای حساب شده مصرف نماید تا بوسیله آن دارای یک “حس هویتی”گردد که آرزوی رسیدن به آن را دارد .به عنوان مثال ،انواع دکراسیون منزل و یا لباسی که یک شخص بخصوص مورد استفاده قرار می دهد.مجموعه ای از علایم می باشند که جدای از دیگران بوده و فرد می خواهد از طریق آنها توسط دیگران شناخته شده و تعریف شود.زیمل مضمون هویت فردی را خوب توضیح داده است.
“ما نیاز داریم جزیی از دیگران ،حلقه دوستان ،خانواده ،جامعه ،ملت و بخشی از بشریت باشیم،دیگران ما را جزیی از خود بدانند ،دوستمان بدارند و تاییدمان کنند ،همچنین نیاز داریم بر تمایز خود از دیگران پافشاری کنیم فردیت خود را به اثبات برسانیم و نشان دهیم که مسئولیت تضادهای حاصل از این فردیت را می پذیریم.”(آلتمن،۷۳:۱۳۸۲)
زیمل در تحلیل خود از مد عنوان می کند که دو نیروی متضاد،تغییر در مد را پیش می برند .گروه های فرعی یا تابع سعی می کنند با نمادهای پایگاهی گروه های بالاتر منطبق شوند؛به گونه ای که به قله نردبان تحرک اجتماعی برسند . بر این اساس سبکهای مسلط از طبقات بالاتر سرچشمه می گیرند.( خسروی۱۸:۱۳۷۵)
۲-۲-۲-۲-۳ گافمن[۳۴]
گافمن معتقد است افراد در چارچوب نظم تعاملی،درباره هویت های خود چک و چانه می زنند و با بسیج کردن مهارت های تعاملی شان در درون روال های موقعیتی (چارچوبی) تصویری از خود به دیگران ارائه می دهند تا مورد پذیرش آنان قرار گیرد.(جنکینز،۱۲۱:۱۳۸۱)
در جریان زندگی روزمره ،ما خود را از طریق کنشهای متقابل ، به دیگران عرضه می کنیم.این فرایند از طرق روش های مختلفی نظیر صحبت کردن،لباس پوشیدن و ..صورت می گیرد.در جریان این کنش متقابل،مرزهای خود و غیر خودی-یعنی آنها که به لحاظ هویتی با ما مشابه هستند و آنها که با ما تفاوت دارند-مشخص می شوند.
گافمن انتخاب مد را به هویت های متعددی که افراد معاصر موظف به انجام نقشهای مختلف هستند مربوط می داند. مُد مجالی برای فاصله گرفتن از نقش رسمی است و موجب می شود سایر نقشها راهی برای ظهور پیدا کنند. همانطور که گافمن سالها قبل از مطرح شدن مبحث پست مدرنیست اشاره کرده است پوشاک عنصر اصلی در ” نظام موقعیتی فعال ” بشمار می آید، نظام خاص ارتباطی که در آن عامل ،انتخاب خود را برای یکی از هویت های چندگانه انجام داده یا تصمیم می گیرد کدام هویت خود را در یک موقعیت خاص در اولویت قرار دهد (گافمن، ۱۹۶۱).
طبق نظر گافمن فکر دائمی برای تغییر و تمایل به تمایز خودمان با سایرین و بیشتر با توجه به اینکه دیگران معمولاً چه انتظاری از ما دارند عنصر اصلی علاقمندی ما به مد بشمار می آید که ابزاری برای کنترل تصور خودمان در اذهان دیگران را در اختیار ما قرار می دهد. ” فاصله از نقش نسبت به نقش مانند مُد است نسبت به عرف ” (گافمن، ۱۹۶۱). در عین حال قبل از آنکه سایر افراد شروع به صحبت کنند این ظاهر و پوشاک آنهاست که بر ادراکات ما از آنها تأثیر می گذارد. در تصمیم گیری برای آغاز هرگونه ارتباطی، در ابتدا به ارزیابی ظاهر بیرونی شخص می پردازیم. نکته متناقض در اینجا آنست که برای فهمیدن آنچه در پشت ظاهر یک فرد قرار دارد باید در ابتدا قضاوت خود را بر اساس ظاهر او قرار دهیم (گافمن، ۱۹۵۹).
اهمیتی که گافمن برای عرضه خود در تعامل اجتماعی قایل بود به همین دلیل است، گر چه مردم بر پیامهایی که راجع به خودشان برای دیگران می فرستند تا حدودی کنترل دارند اما ما از این لحاظ که نمی توانیم از دریافت یا تفسیر صحیح آنها مطمئن شویم یا این که به طور قطع از این که پیامها اصلا دریافت و تفسیر شونداطمینان حاصل کنیم در وضع نامساعدی به سر می بریم(جنکینز،۳۷:۱۳۸۱)
گافمن در این زمینه اهمیتی را برای راهبردهای مدیریت تاثیر گذار قایل است(ریتزر:۲۹،۱۳۸۲) مدیریت تاثیر گذار وجه نمایشی هویت اجتماعی و این واقعیت را که هویت اجتماعی در قالب عمل اجتماعی تجسم می یابد به خاطر آورد.موضوع مهمی که گافمن فرض کرده این است این است که افراد به طور آگاهانه اهداف خود را دنبال می کنند آن ها در صدد آن هستند چیزی یا کسی باشند .یا آن که آن طور به نظر برسند تا بتوانند با موقعیت هویت های اجتماعی خاصی را به دست بیاورند.(جنکینز،۳۸:۱۳۸۱)
اساس نوشته های گافمن این است که افراد به ناچار وارد اجتماع می شوند و باید بهترین وجه ممکن در آن پیشرفت کنند در این خصوص می تواند دید که اولویت تعیین کننده ای به ساختار اجتماعی داده شده است که در درون آن ارائه خود در زندگی هر روزه تشریفات و شعایر و کنش متقابل،تاثیر گذاری و شیوه های دیگر که مردم با بهره گرفتن از آن ها بیشتر زندگی را در می نوردند رخ می دهد.(کیوسیتو،۱۶۳:۱۳۸۰)
گافمن در این خصوص پیشنهاد می کند،باید توجه خویش را به پیوند سنت بین عمل های کنش متقابلی و ساخت های اجتماعی،معطوف کرد(لوپزو اسکات:۱۵۲،۱۳۸۵)گافمن مانند خود آیینه سان کولی بر آن بودکه نمی توان حس هویت فردی را بدون حمایت آشکار یا ضمنی دیگران به وجود آورد و حفظ کرد.بنابراین این گونه کنش های متقابل معمولی ،مانند کنش های متقابلی که در رفتارهای مودبانه ی عادی و هر روزه رخ می دهد.به هیچ وجه بی اهمیت نیست و بر عکس اهمیتی حیاتی در کمک به مردم برای ابراز هویت شان نشان دارد.(کیویستو،۱۶۳:۱۳۸۰)
گافمن با بهره گرفتن از بررسی های مفصل تجربی و توصیفی موقعیت اجتماعی افرادی را مورد باریک بینی قرار داده است که به واسطه ایجاد شکافی میان هویت اجتماعی بالفعل و بالقوه شان قادر به پیروی از هنجارهای متداول جامعه هستند و در نتیجه در نزد سایر افراد جامعه و سایر افراد عادی یا معمولی در رد پذیرش واقع نمی شود.
این افراد که به واسطه وجود تفاوت های مذکور اصطلاحا داغ ننگ بر پیشانی شان می خورد.دامنه وسیعی از انسانها و مشکلات انسانی را در خود جای می دهند(گافمن،۱۶:۱۳۸۶)
۲-۲-۲-۲-۳آنتونی گیدنز[۳۵]
گیدنز” خود” را پدیده ای نسبتا سیال و متغیر میداند.در نتیجه به نظر او هویت شخصی را نمی توان چون هویت اشیا، در طول زمان ماندگار دانست.هویت شخصی بر خلاف خود مستلزم آگاهی باز اندیشانه است.هویت از این منظر چیزی است که فرد به آن آگاهی دارد و در نتیجه تداوم کنشهایش به او تفویض نشده است، ،بلکه فرد باید آن را به طور مداوم و روزمره ایجاد کند .
گیدنز تمایز میان خود و جامعه را مشکل آفرین می دانست.او فرض می کند که هویت شخصی[۳۶] با هویت اجتماعی تفاوت دارد.
“در بسیاری از فرهنگ های پیش مدرن،سرو لباس در درجه اول هویت اجتماعی و نه هویت فردی را مشخص می کرد.امروزه نیز به طور یقین لباس و هویت اجتماعی کاملا با هم بی ارتباط نیستندلباس هم چنان یک تمهید دلالت گرایانه است که جنسیت،موقعیت طبقاتی و منزلت حرفه ای را نشان می دهد.”(جکینز،۲۵:۱۳۸۱)
در دیدگاه گیدنز ،بدن جایگاه خود و هویت شخصی است و اگر چه همواره نظارت و کنترل بر بدن و چهره در روابط متقابل روزمره اهمیت داشته و عامل با صلاحیت بودن “خود” تلقی شده اما در دوران معاصر،بدن انسان به صورت کانونی برای کسب قدرت و باز اندیشی و تحت انظباطهای بیرونی و درونی درآمده است .کنترل منظم بدن یکی از ابزارهای اساسی است که شخص توسط آن روایت معینی از هویت شخصی را محفوظ می دارد و در عین حال خود نیز از ورای همین روایت در معرض تماشای دیگران قرار می گیرد.این ،هم ناشی از نیاز به ارزیابی مثبت دیگران است و هم ناشی از احساس جامعیت بدنی یعنی این احساس که خود به طور صحیح در بدن جای گرفته است.
انطباق یا عدم انطباق اطوارهای بدنی یاظواهر شخص کنشگر با روایت از زندگی نامه اش،برای کسب احساس امنیت وجودی بسیار مهم است.همواره میان هویت شخصی و عملکرد افراد در زمینه های اجتماعی فاصله وجود دارد اما چنانچه فرد احساس کند کل اعمالش کاذب یا نمایشی و ناهماهنگ باهویت شخصی و روایت زندگی اوست، دچار بحران می شودو حس می کند که بیشتر امور روزمره را نه به دلایل معتبر و ارزشمند از نظر “خود”ش،بلکه صرفا برای انجام وظیفه یا بنا به مصلحت انجام می دهد.این وضعیت به خود کاذب می انجامد.از آنجا که جدایی” خود” از بدن به طور ناخواسته روی می دهد اضطراب هایی پدید می اورد که هویت شخصی فرد را مستقیما زیر ضربات خود می گیرد.با این حال برخی اوقات،جدا شدن خود از بدن کوششی است برای عافیت طلبی و از سر گذراندن خطرها و نوعی واکنش موقتی در برابر خطر های گذر است نه جدایی مزمن خود و بدنی که جایگاه آن است(همان:۹۰)
کنترل بدن همیشه از نوعی سازماندهی اجتماعی و فرهنگی پیروی می کند.چه در مورد رژیم های غذایی،چه در مورد رژیم های جنسی و چه در مورد پوشاک که آن نیز تابع نوعی رژیم است.در همه فرهنگ ها،لباس آشکارا وسیله ای برای عرضه نمادین خویشتن است؛نوعی شکل دادن به قالب برونی روایتی که فرد برای هویت شخص برگزیده است.رژیم های خودآرایی و تزیین خویشتن (بدن) نیز مرتبط با هویت شخصی است.پوشاک همان طور که نوعی وسیله خودنمایی است ابزار مهمی برای پنهان سازی وجوه مختلف زندگی نامه شخصی نیز هست(همان:۹۱)
از نظر گیدنز انتخاب سبک زندگی با هویت شخصی ارتباط دارد،زیرا در دنیای مدرن فرد با تنوع پیچیده ای از انتخاب های ممکن مواجه می شود. که ناچار باید از آن میان دست به گزینش بزند.در نتیجه یافتن سبک زندگی اهمیت می یابد،گرچه سبک زندگی همواره آگاهانه بر گزیده نمی شوند.سبک زندگی روایت خاصی را که فرد برای هویت شخصی خود برگزیده است،در برابر دیگران مجسم می سازد و مستلزم تصمیم گیری های روزانه درباره نحوه پوشش،خوراک ،کارو فراغت است و چگونه بودن افراد را نیز شکل می دهد.در نتیجه در فرهنگ های سنتی که دامنه انتخاب ها محدود است و شیوه زندگی از نسل گذشته آموخته و تحویل گرفته می شود کاربردی ندارد.(همان:۱۲۱)
در مورد الگوهایی که در مورد نحوه زیستن،آراستن بدن و مصرف تبلیغ می شود،همواره مقاوتهایی صورت می گیرد به گونه ای که گاه به استقلال و آزادی از الگوهای رایج تبدیل شده؛می انجامد.فرد با آگاهی به تصمیم گیری مبادرت می کند و بر اساس ارزش های “خود”دست به انتخاب می زند و سبکی رادر نحوه زندگی و مصرف انتخاب می کند ؛ که با هویت شخصی او هماهنگ و موجد احترام به خویشتن باشد.
مطابق نظر گیدنز،زنان که در جامعه ماقبل مدرن از مشارکت کامل در عرصه فعالیت های اجتماعی محروم بودند،گشودگی دوران مدرنیته اخیر را به طرز ی کامل تر ولی تناقض آمیز تجربه می کنند.در جوامع جدید،زنان از سویی فرصت آزمودن شانس خود را در طیف وسیع تری از امکانات دارند و از سوی دیگر در فرهنگ مرد گرای،بسیاری از این راه ها به روی زنان بسته می ماند.فعالیت های افراطی زنان برای کنترل بدن نوعی اعتراض و پاسخ فعالانه است به کثرت ظاهری امکانات،و نوعی احساس کمال و قدرت یابی به زنان می دهد و داعیه اثبات باز اندیشانه هویت شخصی و عرصه پیکری مطلوب را دارد(همان:۱۵۴) از سوی دیگر مصرف گرایی به ویژه در میان زنان که کمتر در عرصه عمومی و تولید عمومی و تولید برای بازار حضور دارند،طرح کلی “خود”و انتخاب سبک زندگی را تحت تاثیر قرار می شود.نیاز فرد به استقلال شخصی،هویت معین و کمال طلبی مبدل می شودبه نیازمندی بی پایان به داشتن و مصرف کردن کالاهایی که بازار عرضه می شوند.با این همه کالا پرستی بدون ابزار مخالف و مقاومت به پیش نمی رود (گیدنز،۲۸۰:۱۳۷۸)
با جهانی شدن فزاینده رسانه های ارتباط جمعی ،وجود و عملکرد های محافل و سازمان های متعدد،گوناگونی در هر زمینه به گوش و چشم هر کس که خواهان شنیدن و نگریستن باشد می رسد و همین اطلاعات طبعا راه های تازه ای برای انتخاب در برابر شخص می گشاید و رسانه های جمعی ما را به موقعیت هایی هدایت می کنند که شخصا هر گز امکان تماس یا آشنایی مستقیم با آنها را نداشته ایم.(گیدنز،۱۲۴:۱۳۸۵) مدرنیته فضایی را به وجود می آورد که تمامی اعمال آدمی در مقابل آینه ای عظیم قرار گرفته و انسان در تلاش است تا در ظواهر امر،نمایشگر شخصیتی سرزنش ناپذیر و متناسب با ارزشهای اجتماعی روز باشند.(گیدنز،۲۴۳:۱۳۸۵) از سوی دیگر پیکر ما ،به طرز فزاینده ای اجتماعی می شود و به صورت یکی از عناصر ساختاری زندگی اجتماعی در می آید.(گیدنز،۱۴۳:۱۳۸۵)
۲-۲-۲-۲-۴ پیر بوردیو[۳۷]
پیر بوردیو جامعه شناس شهیر و معاصر فرانسوی معتقد است که هر انسانی دارای یک عادت واره[۳۸] می باشد.عادت واره مفهومی مناقشه بر انگیز در اندیشه بوردیو و یکی از ابداعات نظری وی است.وی در پی آن بود تا راهی میان ساختار گرایی حاکم در دهه ۱۹۶۰ و عاملیت انسانی برای تبیین کنش ها بیابد(فاضلی،۳۹:۱۳۸۲) منظور از عادت واره,نوعی آمادگی عملی، نوعی آموختگی ضمنی، نوعی فراست، نوعی تربیت یافتگی اجتماعی از نوع ذوق، سلیقه، که به عامل اجتماعی این امکان را می دهد که روح قواعد، آداب، جهت ها، روندها، ارزش ها، و دیگر امور حوزۀ خاص خود را دریابد، درون آن پذیرفته شود، جا بیفتد و منشأ اثر شود.(بوردیو،۱۵:۱۳۸۰)اگر فضای اجتماعی را متشکل از سطوح یا نقاط بدانیم، هر سطح یا نقطه از این فضا دارای سطحی از عادت واره ها ( یا سلیقه ها ) است که بر اثر شرایط اجتماعی مناسب با آن به وجود می آیند. عادت واره، مجموعه طرح واره هایی است که یک انسان در طول زندگی خود از ابتدای تولد به بعد بر اساس برخورد با محیط های مختلف مانند: خانواده، رسانه ها، نهاد های آموزش و پرورش و گروه همسالان کسب می کند. این طرح واره ها مانند: چگونه غذا خوردن، چگونه لباس پوشیدن، چگونگی ارتباطات اجتماعی، ذوقیات، مشغولیات انسان می باشند. ( بوردیو، نقل از منادی: ۹۳ )عادت واره، نظامی است سازمان داده شده که قادر به سازمان دادن می باشد. در هر یک از انسان ها عادت واره هایی وجود دارد که در طول زندگی انسان ها ساخته می شوند.به طوری که زمانی که از انسانِ امروز سخن می گوییم، در هر یک از این انسان های امروزی، انسان دیروز نیز وجود دارد.انسان دیروز، همان عادت واره است که فرد در طول زندگی خود از محیط هایی که در آن زندگی کرده، آموخته است. بنابراین، فضای حاکم بر محیطی که شخص در آن زندگی می کند بسیار مهم است، چرا که عادت واره ها تحت همان محیط ساخته شده اند.( همان: ۵۶ )
می توان گفت ، عادت واره ها الگویی هستند برای طبقه بندی و تقسیم بندی بر اساس نگرش ها و سلیقه ها. همچنین « میان آن چه خوب است و آن چه بد است، آن چه ممتاز است، و آن چه معمولی است و … تفاوت می گذارد» ( همان ) البته این موارد نزد افراد و طبقات متفاوت یکسان نیست. مثلاً « یک رفتار واحد، یا یک دارایی واحد، ممکن است در نزد کسی یا طبقه ای، یعنی در قالب عادت واره او، ممتاز باشد، برای دیگری پوچ و برای سومی معمولی باشد. ( بوردیو، ۱۳۸۰: ۳۷ )عادت واره ها، محصول فعالیت تاریخی نسل های پی در پی است. ( همان: ۲۳۰ )
با توجه به مطالب ذکر شده می توان گفت؛ هر شخص با توجه به سرمایه های اقتصادی و فرهنگی که دارد، می تواند در موقعیت یا سطحی خاص در فضای اجتماعی قرار بگیردکه با دیگری متفاوت است، و با توجه به آن که هر موقعیت در فضای اجتماعی دارای عادت واره های خاصِ خودش است، پس « عادت واره ها هم، به مانند مواضع و موقعیت های اجتماعی که مولد آن عادت واره ها هستند، تفاوت یافته اند و تفاوت گذار نیز هستند. ( بوردیو، ۱۳۸۰: ۳۵ )

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:14:00 ق.ظ ]