این دیدگاهها در چهارچوب تعریفهای گوناگونی در میان نواندیشان مسلمان مطرح شده است. از جملهی آن ها دکتر سروش به عنوان نظریه پرداز ومتفکری نوگرا، بر این باور است که کثرتی که در عالم با آن مواجهیم حادثهای طبیعی و نا زدودنی است و با هدایتگری خداوند و سعادت جویی آدمیان ملائمت دارد. از جانب دیگر دکتر نصر به عنوان نظریهپرداز سنتگرا در موضعی مقابل اما در عین حال شبیه، بر این باور است که سر چشمهی ادیان، یک مبدأ الهی است و همه تجلّی یک حقیقتاند و تنها در ظاهر با هم تفاوت هایی دارند و در نتیجه ادیان دارای وحدت متعالی هستند.
هدف اصلی این نوشتار پاسخ به این سئوال است که با وجود تفاوت دو دیدگاه یاد شده آیا میتوان نقاط مشترکی در آنها یافت؟
۱-۲- ضرورت تحقیق و هدف
در جامعهی دینی ما چالشهایی وجود دارد که با ریشهیابی آن ها به این نکته پی میبریم که مشکل اساسی در عدم توفیق جوامع دینی برای رفع مشکلاتشان به واسطه معرفتی است که آن ها نسبت به پدیده دین دارند. بدین ترتیب مباحث معرفتشناسی دینی از جمله کثرتگرایی دینی که نظریه ایست هم دینشناسانه و هم معرفشناسانه در باب حقبودن ادیان و محقبودن دینداران و نظریه وحدت متعالی ادیان که تمامی ادیان را به مثابهی راههای پر فراز و نشیبی میداند که سرانجام انسان را به قله وحدت و کامیابی میرسانند. در جوامع دینی معاصر از اهمیتی دو چندان برخوردار شده است.
در میان متفکران ایرانی تکثرگرایی را در نیمه دوم قرن ۲۰ ابتدا محمدحسین میمندی نژاد مطرح کرد[۲] اما رواج و گسترش جدیتر این نظریه در ایران با ترجمه کتابهای «فلسفه دین» و «مباحث پلورالیزم دینی» جانهیک و تألیف «صراطهای مستقیم» عبدالکریم سروش صورت گرفت و طرفداران زیادی پیدا نموده و گفتمانها و کتب زیادی در تأیید و نقد آن بیان و نگاشته شد. این متفکران در طرح مباحث خود از مبانی فلسفی به ویژه مبانی فلسفی غربی بسیار بهره بردهاند. از سوی دیگر سنتگرایان که در مقابله با تجددگرایی بر آمدند عهدهدار شرح و بیان حکمت خالدهاند که در بطن ادیان گوناگون و در پس صور متکثر سنتهای متفاوت جهان قرار دارد. «وحدت متعالی ادیان» که نام نخستین اثر “شوان” است حاکی از پلورالیسم خاص این دیدگاه است. دکتر نصر نیز به عنوان یک فیلسوف سنتگرا مهمترین چالش فراروی اسلام را از یک سو سکولاریسم و از سوی دیگر چالش تنوع ادیان و پلورالیزم دینی میداند و از آنجا که در قلب منظومهی فکری نصر، عرفان و تصوف اسلامی قرار دارد، مبانی و دلایل او بر وحدت متعالی ادیان برگرفته از عرفان نظری و تفکر صوفیانه است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
۱-۳- پرسش های اساسی تحقیق
مبانی و محتوا و نتایج نظریه تکثرگرایی دکتر سروش چیست؟
۲- مبانی و محتوا و نتایج نظریه وحدت متعالی ادیان دکتر نصر چیست؟
۳- این دو نظریه در مبانی و محتوا و نتایج، چه اختلافات و نقاط مشترکی دارند؟
۱-۴- فرضیهها و پاسخهای احتمالی تحقیق
۱- به طور کلی طراحان پلورالیزم معتقدند که هدف از طرح پلورالیزم، جلوگیری از جنگ و نزاع انسانها است. بنا به گفتهی سروش «کثرتگرایی دینی نظریهای است معرفتشناسانه و دینشناسانه در باب حقبودن ادیان و محقبودن دینداران و این کثرت نازدودنی و نارفتنی است و حادثه ای طبیعی و مقتضای ادراک آدمیان است»[۳]
هدف این نظریه؛ امکان مشروعیت فهمهای دیگر به غیر از فهم رایج و قرائت رسمی است، او معتقد است که کثرت نازدودنی ادیان مسئلهای طبیعی است و با هدایتگری خداوند، تمام ادیان از حقانیت یکسانی برخوردارند. مبانی معرفتی دکتر سروش ابتدا در چهارچوب فلسفی کانت شکل میگیرد و بعدها تحت تأثیر هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر، تجربهگرایی دینی شلایر ماخر، پرسپکتویسم نیچه و بهرهگیری از عارفان قرار میگیرد.
۲- از دیدگاه سنتگرایان براساس نظریه وحدت متعالی ادیان اثبات برتری یک دین نسبت به ادیان دیگری بلاموضوع است؛ چرا که همهی ادیان از منبع واحدی سرچشمه میگیرند پس با تکیه بر آن میتوان به تساهل و تفاهم در میان ادیان رسید و دیگر اینکه به واسطه این نظریه میتوان تفاوتهای صوری و همگرایی ذاتی میان ادیان را درک کرد. وی در نظریه وحدت متعالی ادیان بر این باور است که همه ادیان تجلی یک دین واحد هستند و ما یک دین بیشتر نداریم با این بیان، او اولاً باطن ادیان را یکی می داند؛ هر چند ظاهر آنها با هم ناسازگار باشند؛ دوم، حکمت باطنی و جاودان را امری مشترک در میان ادیان میبیند که توان ایجاد سازگاری میان ادیان را دارد؛ و سوم آنکه همه ادیان بزرگ را دارای ریشهای الهی میداند. چهارچوب فکری دکتر نصر در ابتدا با الهام از ای.کی. کواماراسوامی، بورکهارت و خصوصاً فریتهوف شوان بر مبنای فلسفه جاویدان شکل میگیرد و سپس تحت تاثیر عرفان نظری و صوف اسلامی به ویژه عرفان ابنعربی و مولوی قرار گرفته، با بهرهگیری از فیلسوفان اسلامی چون شیخ اشراق و ملاصدرا مبانی نظریهی خود را پایهریزی میکند.
۳- با توجه به اینکه نظریه سروش و نصر هر دو قرائتی جداگانه از کثرتگراییاند، اما آنچه قابل ملاحظه است نتیجه و هدف آن ها است. گرچه هردو در مبانی و محتوا با یکدیگر اختلاف نظر دارند، اما در نتیجه و هدف به یکدیگر نزدیک میشوند و باید گفت هرچند به دشواری میتوان اشتراکاتی را در میان آن ها یافت، اما در مقام مقایسه بزرگترین وجه تشابه دغدغهی فکری ایشان برای اثبات حقانیت ادیان و رستگاری پیروان آن ها است و استفادهی سروش از مبانی تجربهگرایانه و اعتقادش به انسانیبودن آموزهها و تفاوتهای ادیان و لزوم جرح وتعدیل آن ها و در مقابل، الهی و آسمانی دانستن تمام آموزههای ادیان مختلف و جایز ندانستن دستکاری آنها از نظر نصر بارزترین وجه اختلاف این دو متفکر است.
۱-۵- پیشینه تحقیق
در این زمینه تاکنون پژوهشهایی مرتبط با نظریات و افکار نواندیشان معاصر انجام شده است که نمونههایی از آن به شرح ذیل است :
۱- بررسی دیدگاه سیدحسین نصر و عبدالکریم سروش در باب معرفت دینی (پایان نامه) ۱۳۸۹، دانشگاه علامه طباطبایی، سیده مریم هاشمی فخر
۲- بررسی ونقد مبانی و ادله کثرت گرایی دینی از دیدگاه جان هیک ودکتر نصر و علامه طباطبایی(پایان نامه) ۱۳۸۵، دانشگاه قم، جواد دانش
۳ – نقد وبررسی پلورالسیم از دیدگاه اندیشمندان معاصر ایران (پایان نامه) ۱۳۸۵، دانشگاه تربیت معلم تهران، مهدی پور اسماعیلی
۱-۶- چه کاربردهایی از انجام این تحقیق متصور است؟
در این تحقیق سعی میشود اندیشههای دو متفکر ونظریهپرداز که یکی نمایندهی تجددگرایی و دیگری نمایندهی سنتگرایی است مورد بررسی قرار گیرد کسانی که تأثیر افکارشان بر ایران معاصر بسیار عمیق است. در پی آن هستیم که در ابتدا مبانی فکری و معرفتی این دو متفکر را بازشناسی و سپس محتوای دو نظریه را جداگانه بررسی کرده، اختلافها و نقاط مشترک این دو رویکرد را نشان دهیم. عمدتاً کاربردهایی که از چنین تحقیقهای بنیادی متصور است بهرههای نظری است از جمله شناخت اندیشههای دو اندیشمند معاصر که یکی روشنفکر دینی و دیگری نمایندهی جریان سنتگرایی به شمار میروند و تأثیر اندیشههای ایشان بر افکار دینی در ایران معاصر بسیار عمیق است و میتواند ما را در شناخت دین در سبز فایل یاری کند.
۱-۷- نوآوری وامتیاز تحقیق حاضر در چیست؟
تاکنون کتب و پایان نامه ها و مقالات بسیاری به نقد و بررسی این دو نظریه پرداختهاند، لیکن تحلیل و بررسی همه جانبهی مبانی فکری، فلسفی و عرفانی حاکم بر این دو نظریه انجام نپذیرفته است. افزون بر این تاکنون به بررسی مقایسهای این دو نظریه از نگاه این دو متفکر پرداخته نشده است که در این تحقیق مبانی فکری، فلسفی و عرفانی هر دو نظریه استخراج و بررسی میگردد و در پایان به بررسی مقایسهای میان این دو نظریه پرداخته میشود.
۱-۸- گزارشی اجمالی از فصول تحقیق
مباحث و مسائل مربوط به دینشناسی در تاریخ معرفت بشری همواره از اهمیت زیادی برخوردار بوده است.
هرچند بشر در سیر تحول و تغییر فرهنگ و تمدن خود، تلقی واحدی از دین نداشته است، ولی همیشه دین را به مثابه امری الهی و حیاتی و ماوراء طبیعی و تنها طریق کمال و رستگاری در اثرگذاری در همهی فعالیتهای انسانی مشاهده نموده است. این حاکی از نوعی تعامل دوسویه، میان دین و حیات بشری است. در این نوع ارتباط به تناسب تنوع و تکثر فرهنگها، ادیان نیز متکثر و متنوع گردیدهاند، طوری که هر شکل از حیات بشری، رویکرد خاص خود را نسبت به امر الهی ارائه کرده است. این تکثر، امری اعتباری نیست که بتوان در جایی بیرون از قراردادهای بشری آن را حل و فصل کرد؛ بلکه باید آن را امری واقعی به شمار آورد که از زمانهای گذشته نیز مورد توجه بوده است، اما آنچه باعث تمایز دوره جدید با گذشته شده، ابهامها و پرسشهایی است که موجب پدیدآمدن مسائل تازهای در الهیات و فلسفهی دین شده است. آنچه اکنون محل سؤال واقع گردیده است. اصل وجود کثرت ادیان نیست، بلکه تبیین علت کثرت آن هاست. به عبارتی سئوال از ربط و نسبت ادیان با حقانیت آن هاست. اینکه آیا همهی ادیان بر حقاند یا فقط یک دین حق وجود دارد؟ پلورالیزم یا کثرتگرایی از یک سو و اعتقاد به وحدت متعالی ادیان از سویی دیگر از پاسخهای ممکنی است که در برابر این پرسشها ارائه شده است.
سعی ما در این رساله بر این است که با تبیین دو نظریه و بررسی مبانی و نتایج آنها از منظر سروش و نصر به مقایسه دو دیدگاه بپردازیم.
درفصل دوم این رساله: در ابتدا با بررسی پلورالیزم و خاستگاه آن به معناشناسی پلورالیزم دینی و بررسی پیشینه وخاستگاه آن میپردازیم. سعی ما بر این است که در این قسمت از پژوهش به بررسی عوامل و خاستگاههای پلورالیزم دینی در سه بخش: زمینهها وعوامل فلسفی، زمینهها و عوامل معرفتی و زمینههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بپردازیم.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در بخش بعد در این فصل به سراغ تبیین نظریه از دیدگاه سروش میرویم. در واقع پلورالیزم، تبیینکنندهی تنوعی است که در حوزههای گوناگون معرفتی و وجودی مشاهده میشود و به همین دلیل نیز گسترهی وسیعی را پوشش میدهد، ولی آنچه در این رساله مدنظر ماست، وجه دینی پلورالیزم، یا پلورالیزم دینی است.
در جامعهی دینی ما عبدالکریم دباغ(سروش) پدرخوانده روشنفکری ایران نامیده میشود و محور اصلی نظریات او قبض و بسط است که این نظریه مکانیزمهای تغییر فهم دینی است و اثر نتیجهگیریهای وی در قبض و بسط، نظریهی دیگری همچون پلورالیزم دینی و صراطهای مستقیم است. او که از مهم ترین مروّجان پلورالیزم دینی در ایران است. سعی دارد تا با تقدسزدایی از گزارههای دینی و نظام اخلاقی – سیاسی برآمده از آن، روایتی انسانگرایانه از دین و سیاست عرضه کند. روایتی که به گمان وی قادر است نقش ظاهراً فراموش شدهی انسان زمینی را در به دستگرفتن سرنوشت خویش بار دیگر احیاء و تقویت کند.
سروش در بسط دیدگاههایش از اندیشههایی بهره میگیرد که تقریباً منشأ آن ها را می توان در غرب جستجو کرد. پس از گذری کوتاه بر نظریات دکتر سروش و بررسی نظریاتش دربارهی دین و معرفت دینی به تبیین نظریه تکثرگرایی وی می پردازیم. وی نظریهی خود را بر ده مبنا بنا میکند و معتقد است که کثرتگرایی دینی نظریهای است معرفتشناسانه و دینشناسانه در باب حقبودن ادیان و محقبودن دینداران و این کثرت نازدودنی و نارفتنی است و حادثهای طبیعی و مقتضای ادراک آدمیان است.
پس از تبیین نظریه تکثرگرایی وی به بررسی مبانی فلسفی نظریهاش می پردازیم، ابتدا به بررسی دیدگاه کانت در زمینه تفکیک نومن از فنومن و تأثیر آن بر نظریه کثرتگرایی پرداخته می شود سپس به نقش مؤثر هرمنوتیک گادامر و اهمیت متن و تفسیر متون میپردازیم. بعد از آن پرسپکتویسم نیچه و تأثیر پیشفرضها در برخورد با دین به عنوان یکی از مبانی نظریه مطرح میشود. بازیهای زبانی ویتگنشتاین یکی دیگر از مبانی است که براساس آن زبان پیکرهای از بازیهای زبانی مختلف است. سروش نظریه بازیهای زبانی را در قالب دین میآورد و در تبیین نظریهاش از آن بهره میبرد.
تجربهگرایی دینی و دیدگاه عرفا آخرین مبنای فکری سروش در تبیین نظریهاش میباشد، که براساس آن تجربه دینی را گوهر هر دین میداند و از نظر او امر مشترک خدامحوری است و باورها و اعمال گوناگون در ادیان تنها شیوههایی برای رسیدن به این امر واحد مشترک هستند.
در فصل سوم این رساله: به بررسی نظریه وحدت متعالی ادیان دکتر نصر پرداخته میشود.
آغاز این فصل با عنوان سنتگرایی و خاستگاه آن، ابتدا به معنا شناسی واژه سنت در فرهنگها و در معنای لغوی و عرفی آن و سپس چیستی سنت در نظر عالمان سنتگرا میپردازد.
سپس به بررسی پیشینه و خاستگاه پلورالیزم پرداخته شده است. البته باید گفت که سابقه تاریخی سنتگرایی به عنوان رویکردی آگاهانه در مقابل انسان متجدد با مساعی رنهگنون، عالم و حکیم و عارف فرانسوی و آناندا کنتیش کوماراسوامی، عالم، هنرشناس و حکیم سیلانی و فریتهوف شوان که بزرگترین شارح و مفسر سنت است، هویت و موجودیت مستقلی یافت و اندیشمندان بسیاری را از جمله حسین نصر به خود جلب کرد.
بر همین اساس به طور اجمالی به نقش این سه اندیشمند در شکلگیری این جریان پرداختهایم و پس از این نگاهی اجمالی به زندگی و اندیشههای سیدحسین نصر به عنوان نظریهپرداز وحدت متعالی ادیان داریم.
در بخش بعد به بررسی نظریهی وحدت متعالی ادیان میپردازیم، اما از آنجا که دین و سنت دو معنای گره خورده با هم در مکتب سنتگرایان هستند باید به بررسی این دو مورد در سنتگرایی پرداخت. پس از این نظریه وحدت متعالی ادیان را مطرح کرده و سپس به تبیین ادلّه آن از دیدگاه نصر میپردازیم.
سپس در این فصل به مبانی نظریه وحدت متعالی ادیان میپردازیم. مبانی نظریه وحدت متعالی ادیان به دو بخش تقسیم می شود: ۱- مبانی نظری و عرفانی نظریه ۲- مبانی فلسفی آن.
بخش اول که شامل: ۱- فلسفه سنتگرایان میباشد که حکمت خالده را به عنوان یکی از مبانی اصلی و تشریحکننده منظومه فکری سنتگرایان معرفی میکند. از جمله ویژگیهای حکمت خالده، کارکرد فهم ادیان مختلف است. رویکرد حکمت جاوید به دینپژوهی، همان رویکرد سنتی است و اصلی که تمام سنتگرایان بر آن اتفاقنظر دارند، اصل راست دینی است که مراتب ظاهر و باطن دین را در بر میگیرد. نصر به عنوان چهرهای شاخص در این جریان، باور دارد که حکمت جاوید میتواند کلید فهم کامل و تمام عیاری هم برای دین و همه برای ادیان و نیز پیچیدگیها و رمز و رازهای یک دین واحد، اهمیت و ارزش کثرت ادیان و روابط متقابلشان به دست دهد.
۲- در قسمت بعدی در همین بخش به بررسی مبانی عرفانی نظریه پرداختیم. ابتدا به معرفی عرفان و تقسیم آن به دو بخش نظری و عملی میپردازیم و سپس تأثیر آن به عنوان یکی از مبانی نظریه وحدت متعالی ادیان بیان شده است. برای تبیین این بخش لازم است ابتدا به ابنعربی و نظریه وحدت وجود نظری داشته باشیم، اما بعد از آن به بررسی اندیشههای وحدتگرایانهی ابنعربی و دیدگاه او دربارهی اسماء الهی و ظهور ادیان در اندیشهاش پرداخته، در نهایت نیز نظر وی را در خصوص نظریهی وحدت متعالی ادیان بیان میکنیم.
از آنجا که بعد از ابنعربی، مولوی از تأثیرگذارترین عارفان بر نظریهی وحدت متعالی ادیان نصر به شمار می رود، ادامهی بحث به بیان دیدگاههای وی اختصاص مییابد.
پس از این به بخش دوم؛ یعنی بررسی مبانی فلسفی نظریهی وحدت متعالی ادیان پرداختهایم به شکلی که در ابتدا ویژگیهای فلسفه اسلامی را از نگاه سنتگرایان مورد توجه قرار میدهیم و سپس به تأثیرپذیری نصر از حکمت متعالیه نگاهی داریم به شکلی که تأثیر۱- اصول مابعدالطبیعی، ۲- تشکیک در وجود و ۳- وحدت متعالی وجود در حکمت متعالیه را برنظریهی نصر مورد بررسی قرار میدهیم.
پس از ملاصدرا شیخ اشراق یکی از فیلسوفان تأثیرگذار بر نصر است. تصویر جدید شیخ اشراق از عقل و حدود آن و پیریزی حکمت اشراق بر پایه آن یکی از مطالب مورد توجه نصر است. از دیگر مسائل مهم، نورالانوار و مباحث وجود در فلسفه اشراق است که در ارائه نظریه وحدت متعالی ادیان تأثیرگذار بوده است که در این قسمت به آن پرداختهایم.
و اما در فصل چهارم به مقایسه و بررسی اختلاف و اشتراک دیدگاهها پرداختهایم. در این فصل در ابتدا به شکل مقدماتی مسئله دین و جهانیشدن را بیان و سپس به طور اجمالی دو نظریه را بررسی میکنیم آنگاه به بررسی مقایسهای آنها در موضوعات تأثیرگذار درشکلگیری نظریه کثرتگرایی و وحدت متعالی ادیان میپردازیم.
ابتدا دیدگاه هر دو نظریهپرداز را دربارهی حقیقت مطلق مورد نظر قرار میدهیم و با عنوان حقیقت مطلق؛ عدم شناخت حقیقت مطلق، محدودیت انسانی یا نامحدودبودن حقیقت مطلق به بررسیای مقایسهای میپردازیم سپس به بررسی دین و مسئله تکثر ادیان در افکار نصر و سروش و مواجهه ایشان با این پدیده میپردازیم به طوری که یکی آن را پلورالیزم و دیگری آن را دین جاوید مینامد.
در گام بعد ویژگی و خصوصیات ادیان متکثر را از دیدگاه سروش و نصر بررسی میکنیم به طوری که یکی آن را بشریبودن و دیگری آن را وحیانیبودن معرفی میکند. در سایهی همین دیدگاهها دربارهی حقیقت مطلق، مسئله تکثر ادیان و خصوصیات ادیان متکثر است که نظریات ایشان شکل میگیرد. و در پایان به بررسی وجوه مشترک و وجوه مورد اختلاف ایشان در بررسی این دو نظریه میپردازیم.
از آنچه بیان شد به این نتیجه میتوان رسید که تفاوت دیدگاه این دو در باب شناخت حقیقت مطلق و نگاه به دین و تکثر ادیان و تفاوت دیدگاهی به ویژگیهای یک دین با توجه به پشتوانهی فکری و معرفتی در هر یک، وجود دو نظریه متفاوت را در باب تکثر ادیان پیش میکشد. در واقع باید گفت این دو نظر پاسخی است به جریان رو به رشد مدرنیته که یکی آن را میپذیرد و از آن بهره میبرد و دیگری آن را بحرانی برای از بینرفتن معنویت بشری میداند و با آن مقابله میکند. اگرچه به دشواری میتوان وجوه مشترکی را در میان آن ها یافت، اما باید گفت که بزرگترین وجه مشترک در بین این دو متفکر، دغدغه فکری ایشان برای اثبات حقانیت ادیان و رستگاری پیروان آن هاست. به طوری که به بیان نظریه ی پلورالیزم و وحدت متعالی ادیان منجر شده است. باید گفت که در پاسخ به این دغدغه فکری اگرچه هدف آن ها پذیرفتن و احترام به دیگر ادیان است اما سروش نگاهی انسانی و نصر نگاهی الهی به کثرت ادیان دارد.
فصل دوم: بررسی نظریه کثرتگرایی دکتر سروش
۲- ۱- پلورالیزم و خاستگاه آن
۲- ۱-۱- معناشناسی پلورالیزم دینی
واژه پلورالیزم(Pluralism) و مشتقّات آن در لغت به معانی زیر به کار رفته است:
۱) پلورالیزم به معنای «تکثر و چندگانگی، آیین کثرت، کثرتگرایی، چندگرایی تعدد مقام و شغل»[۴]
و در اصطلاح دارای معنا و مفهوم متفاوتی میباشد، به طوری که در رشتههای مختلف معنای خاص خود را دارد. برخی از انواع پلورالیزم عبارت است از: پلورالیزم فلسفی، اخلاقی، فرهنگی، دینی، سیاسی، اجتماعی و معرفتی.
فرهنگ آکسفورد پلورالیزم را به عبارت زیر تفسیر نموده است:
۱) «زندگی در جامعهای که از گروههای نژادی مختلف تشکیل یافته یا گروههایی که دارای زندگی سیاسی – دینی مختلف باشند.
۲) پذیرش این اصل که گروههای مختلف یادشده میتوانند در یک جامعه به صورت صلحآمیز زندگی کنند».[۵]
برخی در معنی پلورالیزم میگویند: «مراد از پلورالیزم به طور کلی هر نظریهای است که در آن اصل و ریشهی امور یا عدد چیزها یا نوع آن ها بیش از یکی دانسته شود و پلورالیست کسی است که کثرت یا چندگانگی را اصل قرار دهد (در مقابل وحدت و یگانگی) از این رو میتوان او را کثرتگرا یا «چندگانهگرا» خواند».[۶]
اما در تعریفی دیگر میتوان گفت که پلورالیزم عبارت است از: «گرایش به تعدد و پذیرش اصل کثرت در جامعه به طوری که گروههای مختلف سیاسی، فرهنگی، مذهبی و قومی میتوانند در یک جامعه به طور صلحآمیز با یکدیگر زندگی کنند. واژه پلورالیزم برگرفته از فرهنگ غربی است و ابتدا در سنن کلیسایی مطرح بود و در مورد شخصی که دارای چند منصب بود به کار می رفت».[۷]
اما امروزه پلورالیزم معنای دیگری پیدا کرده است و تفسیر پلورالیستها متفاوت با معنای لغوی آن است. به طوری که در این معنی پلورالیزم به مکتبی (فکری، دینی، فرهنگی و…) گفته می شود که حقیقت، نجات و رستگاری را در یک تفکر، دین، فرهنگ و… منحصر نمی داند، بلکه همهی این مؤلفهها را مشترک بین همه مکاتب میداند. به نحوی که در همه آن ها چه به صورت برابر و چه به صورت نابرابر توزیع شده است و این پلورالیزم، پلورالیزم دینی است.
بنابراین «هیچ فرهنگ و اندیشه و دینی بر سایر فرهنگها و اندیشهها و ادیان برتری ندارد و پیروان هر آیینی در صراط مستقیم هستند و همه آن ها از نجات و رستگاری برخوردارند».[۸]
در مجموع میتوان گفت نظریه پلورالیزم دینی نظریهای است در باب حق بودن ادیان و محقبودن دینداران و مدعی است که کثرتی که در عالم دینداری پدید آمده است حادثهای طبیعی و نازدودنی است و همه ادیان و پیروانشان را دارای حق میداند و غایت آن اثبات حقانیت برای همهی ادیان و فرق است.
بنا به نظر متفکران غرب کثرتگرایی دینی بر آن است که ثابت کند ادیان گوناگون همگی میتوانند باعث رستگاری یا کمال نفس پیروان خود شوند.
«به رغم این واقعیت که ادیان، دعاوی متناقضی نسبت به حق، نجات، درست یا نادرست و یا باید و نبایدها، تاریخ و بشر دارند کثرتگرایان دینی مدعیاند که همهی این اقوال میتوانند نسبت به جهانبینیهایی که خاستگاه آن اقوال هستند صحیح باشند.»[۹]
و از آنجا که هر مکتبی قرائت خاصی از پلورالیزم دینی دارد نمیتوان برای این موضوع یک تعریف جامع و مانعی بیان نمود، اما معنای شایع و رایج امروزی از پلورالیزم دینی این است که حق مطلق، نجات و رستگاری را در یک دین و مذهب و پیروی از یک شریعت منحصر ندانیم، بلکه معتقد شویم که حقیقت مطلق، میان همه ادیان مشترک است و آیینهای مختلف در واقع جلوههای گوناگون حق مطلقاند و در نتیجه پیروان تمام ادیان و مذاهب به هدایت و نجات دست مییابند.[۱۰]
جانهیک اندیشمند مسیحی معاصر که از طرفداران این نظریه است میگوید: «ادیان مختلف جریانهای مختلف تجربهی دینی هستند که هر یک در مقطع متفاوت بشری آغاز گردیده و هر یک خود آگاهی عقلی خود را درون یک فضای فرهنگی متفاوت باز یافته است».[۱۱]
وی که در برابر ادعای مطلقگرایی هر دینی از جمله مسیحیت بیش از هر کس دیگری این مفهوم کثرتگرایی را گسترش داده است معتقد است ادیان جهان، بیانگر مواجهاتی اصیل – هر چند مختلف – با خداوندند آن ها ادراکات و تصورات متفاوت از حق و غایت و واکنشهای گوناگون نسبت به آن را در درون شیوههای مهم و متنوع زندگی انسانی تجسم می بخشند.[۱۲]