نخبگان محلی منافع اقتصادی اصلی رابدست میآورند (مهدوی، ۱۳۸۲، ص ۶۹).
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۲-۸- اثرات و پیامد های اجتماعی و فرهنگی
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
اثرات اجتماعی و فرهنگی گردشگری شیوه هایی هستند که در آن گردشگری تغییراتی را در نظام ارزشی، رفتار افراد، روابط خانواده ها، سبک زندگی جمعی، مراسم سنتی و سازمانهای اجتماعی ایجاد می کند.
تصویر درباره گردشگری
گردشگران در مدت اقامت در مقصدهای گردشگری با ساکنان محلی ارتباط و تماس برقرار می کنند و نتیجه حاصل از روابط متقابل آنها در کیفیت زندگی، نظام ارزشی، تقسیم کار، روابط خانوادگی، گرایشها، الگوهای رفتاری، آداب و سنتهای جامعهءمیزبان، تغییراتی را به وجود میآورد.
در صورت وجود تفاوتهای زیاد فرهنگی و اقتصادی بین گردشگران ساکنین محلی، این تغییرات آشکارتر و با اهمیتتر خواهد بود.
پیامد اصلی روابط متقابل گردشگران میزبان، اثر الگو برداری است، وقتی که رفتار افراد میزبان، به تقلید از گردشگران تغییر می کند، تغییر در کاربرد زبان، رشد مصرف الکل، جرم و جنایت، مفاسد اجتماعی و تغییر شکل الگوهای مادی وغیر مادی فرهنگ محلی از دیگر این موارد است (رضوانی، ۱۳۸۷، صص ۹۳ و ۹۴).
از جمله منافع اجتماعی و فرهنگی گردشگر در حوزه میزبان عبارتند از: افزایش فرصتهای شغلی،ارتقاء و بهبود سطح تسهیلات فراغتی، ارتقاء کیفیت و توسعه زیرساختها و خدمات عمومی در جامعه؛(Lankford and Howard ,1994, 138 ; Choi,2003, 58)، تجدید حیات و توسعه هنرهای سنتی و صنایعدستی، تبادل فرهنگی، افزایش سطح آگاهیهای مردم و توریستها نسبت به یکدیگر، خرسندی میزبان از آشنایی با افراد جدید، تصویر بهبود یافته جامعه(Liu et al 1987, 195)، بالا بردن حساسیت موضوع برای مسئولین و ترغیب آنان به برنامه ریزی وتلاشی بیشتر در جهت مدیریت و سرمایه گذاری در این بخش، فعال شدن زنان در عرصه اجتماعی و اقتصادی، استقلال زودرس جوانان از خانواده، ایجاد تحرک اجتماعی و گسترش طبقه متوسط Tsartas, 1984 , 520))، تغییر بروی ساختار جمعیت( اندازه، تثبیت، رشد، هرم سنی و مهاجر پذیری(Milmen and Pizam 1988 , 191; Pearce 1989, 85 ;Tsartas,1984, 522) ، بهبود سطح استاندارد زندگی جامعه میزبان and Var 1986, 213) (Liu. (رهنمایی، فرهودی، قدمی، ۱۳۸۹).
به هر حال توسعه گردشگری روستایی می تواند مجموعه ای از منافع اجتماعی – فرهنگی را به شرح زیر برای جوامع روستایی به همراه داشته باشد:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
تقویت و حمایت خدمات محلی؛
ایجاد امکانات فرهنگی و جاذبههای جدید؛
افزایش روابط اجتماعی در جوامع دورافتاده روستایی و ایجاد فرصتهای مبادله فرهنگی؛
ایجاد آگاهی بیشتر از فرهنگهای محلی و هویت جوامع روستایی؛
نگهداشت جمعیت در روستا؛
افزایش نقش زنان در جوامع روستایی (شارپلی، ۱۳۸۰، ص ۴۲)؛
توسعه روابط فرهنگی و تحکیم وحدت ملی؛
تأسیس یا تقویت موسسات اداری و مدیریتی در روستا؛ و
افزایش درک و گفت وگو بین جوامع محلی با سایر جوامع به علت افزایش تماس با گردشگران (رضوانی، ۱۳۸۷، ص ۹۶ ).
البته هجوم حجمه زیادی از گردشگران می تواند اثرات منفی و کوتاه مدت و بلند مدتی بر پایداری اجتماعی و فرهنگی جوامع روستایی داشته باشد، از جمله؛
افزایش جرم وجنایت و سایر رفتارهای نا مناسب اجتماعی؛
شلوغی و ازدحام، که زندگی روزمره و خصوصی ساکنین محلی را با مشکل مواجه می کند؛
کاهش خدمات محلی، از جمله جایگزینی فروشگاههای سنتی با رستورانها و فروشگاههای سوغات؛
معرفی ایدههای نو، سبکها و شیوه های رفتاری که فرهنگ و ارزشهای سنتی را به چالش میکشاند؛
ایجاد رقابت برای زمین و سایر منابع جامعهء محلی؛
سرعت بخشیدن به نابرابریهای اجتماعی در داخل جوامع روستایی؛ و … (همان منبع).
تضعیف و کمرنگ شدن اعتقادات و باورهای سنتی؛
تخریب و تحقیر فرهنگ میزبان؛
بی ثباتی اجتماعی؛
کپی برداری از الگوی مصرف توریستها و کاهش انسجام و اخلاقیات اجتماعی؛
کاهش روابط و انسجام خانوادگی؛
گسترش بیماریهای اجتماعی چون گدایی، قمار، قاچاق، فحشا، تجاری شدن فرهنگی یا کالایی شدن فرهنگ، تجاری شدن روابط میزبان و میهمان (توریست)؛
کاهش کیفیت زندگی مردم (رهنمایی، فرهودی، قدمی،۱۳۸۹).
۳-۲-۸- اثرات و پیامد های زیست محیطی
یکی از حوزه هایی که به طور عمده مورد علاقه جغرافیدانها است، آثار گردشگری بر محیط زیست است. دلیل این امر در ماهیت جغرافیا نهفته است که دارای رویکرد قوی در زمینه روابط انسان و محیط میباشد. در واقع آثار گردشگری و تفریح بر محیط زیست و تحلیل منابع، حوزهای است که در آن جغرافیدانهای انسانی و طبیعی در مطالعه مسائل مربوط به گردشگری، دارای وجه اشتراکاند. با این حال دیگر، اهمیت صرف محیط زیست طبیعی برای فعالیت گردشگری و تفریح است.
عکس مرتبط با محیط زیست
انگیزه اصلی گردشگران در نواحی روستایی، جذابیت محیط روستایی است. موفقیت گردشگران روستایی بستگی به یک محیط جذاب دارد، بنابراین گردشگری روستایی می تواند منافعی به شرح زیر برای نواحی روستایی داشته باشد:
ضمن تأمین منابع مالی، محرکی برای حفاظت، نگهداری و بهبود محیط طبیعی روستایی نیز محسوب می شود؛
حفاظت و بهبود محیطهای تاریخی، از جمله خانههای تاریخی، باغها و چمنزارها؛
حفاظت از چشم اندازهای طبیعی و حیاتوحش؛
افزایش درک روستائیان نسبت به اهمیت و حفاظت از چشم اندازها وحیات وحش و میراث طبیعی؛
مشارکت بیشتر افراد جامعه در برنامه های حفاظت و نگهداری در نتیجهء تماس از راه بازدید گردشگران؛
بهبود رفتار و احترام نسبت به محیط زیست طبیعی؛ (همان منبع ص ۹۸)
افزایش گرایشهای زیبا شناختی و بهرهمندی معنوی از شگفتیهای طبیعی؛
اختصاص بخشی از گردشگری به محافظت از جذابیتهای طبیعی؛
بهبود مدیریت ضایعات (زاهدی، ۱۳۸۵، ص ۴۹ در یسرا رستمی، ۱۳۸۸، ص۴۳).
ایجاد آلودگی صوتی و بصری، آلودگی آبوهوا، مشکلات دفع زباله، بروز خسارت به آثار باستانی و تاریخی، مشکلات استفاده از زمین و تخریب سواحل در زمره آثار منفی زیست محیطی گردشگری در نواحی روستایی است (رضوانی، ۱۳۸۷، ص ۹۸ ).
شکل ۲-۳: تاثیر گردشگری بر محیط
منبع: لی، جان، گردشگری و توسعه در جهان سوم، ترجمه دکتر عبدالرضا رکنالدین افتخاری و امینالله صالحی، تهران، انتشارات چاپ و نشر بازرگانی، ۱۳۷۸، ص، ۲٫
۲-۹- نگرش وگرایش جامعه میزبان به توسعه گردشگری
رویکرد گردشگری پایدار به عنوان شکلی از گردشگری جایگزین، در پی بهبود کیفیت زندگی ساکنین محلی، ارتقاء تجربیات گردشگران و حفظ محیط زیست مقصد میباشد. از آنجا که توسعه گردشگری به صورت چشمگیری به حسن نیت جامعه میزبان بستگی دارد و حمایت آن در توسعه و عملکرد موفقیت آمیز گردشگری، امری ضروری محسوب می شود. در این رویکرد، موفقیت هر پروژه گردشگری مستلزم شناخت و درک کیفیت حمایت جامعه میزبان میباشد. اساس گردشگری یک فعالیت منبع پایه است و به جاذبهها و خدمات وابسته است، اما در عین حال توسعه موفقیتآمیز آن مستلزم میهماننوازی و استقبال از طرف جامعه میزبان نیز میباشد. به طوری که بدرفتاری، بیعلاقگی و سوءظن جامعه محلی، نهایتا به گردشگران منتقل خواهد شد و احتمالا عدم تمایل گردشگران به بازدید مجدد از مقصدهای مذکور، را در پی خواهد داشت. بدینسان درک واکنش جامعه محلی و عواملی که بر روی این طرز تفکر تاثیر میگذارند، به منظور دستیابی به حمایت مطلوب جامعه روستایی از توسعه گردشگری امری ضروری بشمار می آید (علیقلی زاده فیروزجایی، قدمی، رمضان زاده لبسویی ۱۳۸۹، صص ۴۸ – ۳۵).
عواملی که بر نظرات جامعه میزبان راجع به گردشگری اثر میگذارد غالباً به عنوان اثرات اجتماعی، اقتصادی و محیطی توصیف شده اند که اثرات مثبت به عنوان منافع و اثرات منفی به عنوان هزینه در نظر گرفته میشوند. تحقیقات باتلر[۲۰] و دیگران حاکی از آن است که سطح توسعه گردشگری بر نگرش و گرایش جامعه میزبان، از اثرات مؤثر گردشگری است. به طور کلی نظریه پردازان و محققان عنوان کرده اند که رابطه معکوسی بین سطح توسعه گردشگری و معیارهای عینی و ذهنی اثرات اقتصادی، اجتماعی و محیطی در جامعه میزبان وجود دارد (علیقلی زاده فیروز جایی ناصر،۱۳۸۶، ص ).
برای نمونه نمتی[۲۱] در سال ۱۹۹۰ بیان کرده است که گرایش ساکنین مراحل استقبال، توسعه، رنجش، مقابله و تخریب را طی می کند. داکسی[۲۲] در مدل شاخص رنجش معتقد است که همانگونه که تعداد گردشگران افرایش مییابد، جمعیت میزبان مخالفت فزآیندهای را نسبت به گردشگران نشان میدهد و گرایشهای ساکنین ازطریق طیفی از مراحل موافقت یا استقبال به مرحله مخالفت میرسند.
همچنین باتلر تأکید می کند که بافت فیزیکی و محیط اجتماعی ناحیه در آغاز چرخه حیات گردشگری بدون تغییر خواهد بود اما جریان توسعه گردشگری در نواحی مقصد، به نقطهای از آستانه ظرفیت تحمل میرسد که در آن نشانه هایی از آثار منفی بروز می کند. مارتین[۲۳] و یوسال[۲۴] از این ایده حمایت می کنند، که رابطه معکوسی میان توسعه مراحل چرخه حیات گردشگری و تأثیرات گردشگری بر جامعه میزبان وجود دارد. بدین ترتیب که در مراحل آغازین گردشگری، اشتیاق فراوانی از سوی جامعه میزبان نسبت به گردشگران به خاطر مزایای اقتصادی وجود دارد اما کاملاً طبیعی است که با رخ دادن تغییرات نامطلوب در محیط زیست فیزیکی و نوع گردشگرانی که جذب میشوند، این احساسات به تدریج منفی و منفیتر می شود .
به طور کلی چندین روش به عنوان چارچوبی برای درک واکنش مردم نسبت به گردشگری وجود دارد که شامل تئوری مبادله اجتماعی، چرخه حیات گردشگری و روش تفکیکی یا بخشی میباشد. در واقع این سه روش متضاد هم نبوده بلکه مکمل هماند. تئوری مبادله اجتماعی یک چارچوب زیربنایی برای همه روشها و رویکردها محسوب می شود که بر اساس ارزیابی جامعه میزبان از هزینه و منافع مورد انتظار گردشگری میباشد. در تئوری چرخه حیات، توسعه گردشگری بر اساس ارزیابی در طول زمان مورد توجه است. بدین ترتیب نحوه نگرش جامعه میزبان تحت تاثیر روند تغییرات و روند توسعه قرار میگیرد. بر اساس این تئوری، نگرش مردم نسبت به گردشگری ممکن است تحت تاثیر روند تحول و توسعه گردشگری در مقصد قرار گیرد. زمانی که گردشگری در مقصد رو به رشد زیاد است، ظرفیت برد اجتماعی به حد نهایی خود میرسد، در نتیجه، آن برای ساکنان غیر قابل تحمل شود. لنفورد و هاروارد رویکرد تفکیکی را مطرح می کنند در این رویکرد هزینه و منافع برای بخشها یا گروههای مختلف مورد ارزیابی قرار می گیرد (علیقلی زاده فیروزجایی، قدمی، رمضان زاده لبسویی، ۱۳۸۹،صص ۴۸ – ۳۵). بنابراین بررسی و ارزیابی نگرش و گرایش جامعه میزبان نسبت به گردشگری امری پیچیده است
نگرش و گرایش جامعه میزبان به گردشگری به وسیله تعدادی از عوامل نظیر وابستگی اقتصادی فرد به گردشگری، اهمیت فعالیت گردشگری در سطح محلی، نوع و میزان تعامل ساکنین با گردشگران، فاصله از ناحیه گردشگری و سطح کلی توسعه گردشگری در یک اجتماع مؤثر واقع می شود (علیقلی زاده فیروزجایی ناصر ،۱۳۸۶، ص).
به طور کلی اصول پیشنهادی اسکیدمور[۲۵] حاکی از آن است که ساکنینی که گردشگری را به طور بالقوه و واقعی ارزشمند در نظر میگیرند و در عین حال هزینه های گردشگری را بیش از منافع آن نمیدانند، از توسعه گردشگری حمایت خواهند کرد. در این راستا تحقیقات پیزام، تیریل و اسپالینگ شواهدی را جهت تأیید این نظر به دست می دهد.
به طور کلی سه گروه تحت تأثیر فعالیت گردشگری در یک اجتماع قرار میگیرند: ساکنان، فعالان بخش تجاری و خدماتی و مسئولان بخش عمومی. تفاوتهای قابل توجهی در نگرشهای سه گروه در رابطه با گردشگری وجود دارد که فعالان بخش تجاری نگرش مثبتتری به گردشگری نسبت به ساکنان و مسئولان بخش عمومی دارند. (پیزام در مطالعه کیپ کود در ماساچوست آمریکا به این نتیجه رسید که ساکنینی که در بخش گردشگری اشتغال دارند گرایش مثبتتری را در مقایسه با اشتغال خارج از بخش گردشگری دارند(.
ارزیابی روثمان[۲۶] از اثرات گردشگری فصلی از دو اجتماع ساحلی در دل آویر آمریکا حاکی از آن است که ساکنینی که به لحاظ اقتصادی وابسته به بخش گردشگری بودند بطور کلی از گردشگری رضایت خاطر داشته اند همچنین مک گیهی نیز در این ارتباط آورده است که صاحبان کسب و کار مرتبط با بخش گردشگری نسبت به سایر گروهها، گرایش مثبت تری به گردشگری دارند)یکی از عواملی که می تواند تصورات ساکنان یا جامعه میزبان را نسبت به گردشگری تحت تأثیر قرار دهد؛ نسبت گردشگران به ساکنان در ارتباط با ظرفیت تحمل حوزه است؛ به طوری که هر چقدر نسبت گردشگران به جامعه میزبان افزایش یابد تصورات و گرایش منفی شدن از طرف جامعه میزبان نسبت به گردشگران افزایش پیدا می کند و نیاز به تقویت محیط فیزیکی درک می شود. در این راستا پیزام در مطالعه ای از کیپ کود[۲۷] در ماساچوست آمریکا دریافت که تراکم بالای گردشگران، نگرش منفی جامعه میزبان را به گردشگری افزایش داد. همچنین لانگ و دافیلد معتقدند که در مناطق حاشیه ای با نسبت کم گردشگران به ساکنین جامعه بومی، اکثریت ساکنین جامعه مقصد گردشگری را امری مثبت تلقی می کنند.
از عوامل دیگر در توجیه نگرش و گرایش ساکنین از اثرات گردشگری و حمایت از این فعالیت میتوان فاصله ساکنین یا محل سکونت از جاذبه گردشگری را نام برد. برای نمونه مانس فیلد[۲۸] به این نتیجه رسید که مردمی که دورتر از نواحی گردشگری زندگی می کنند گرایش منفیتری راجع به اثرات گردشگری دارند. مطالعات بلیسل و هوی نیز حاکی از آن است که همراه با افزایش فاصله از جاذبه گردشگری، نگرش به اثرات گردشگری منفی بوده و موافقت کمتری را نشان می دهد .
شلدون و وار در سال ۱۹۸۴ نگرشهای ساکنین را در ولز شمالی بررسی کردند به این نتیجه رسیدند که که زندگی در نواحی متراکم گردشگری، منجر به گرایش مساعد و موافقت نسبت به گردشگری می شود در این زمینه روثمان به این نتیجه رسید که ساکنینی که تماس بیشتری را با گردشگران داشتند، از نگرش مثبت تری نسبت به گردشگری برخوردار بودند .
بررسی دیگر از ۲۸ اجتماع روستایی کلرادو توسط لانگ و همکاران حاکی از آن است که نگرشهای اجتماع میزبان از تأثیرات منفی گردشگری با افزایش سطوح وابستگی به گردشگری افزایش مییابد. این مطالعه نشان می دهد، هنگامیکه تا ۳۰ درصد از کل خرده فروشیها در جامعه میزبان از گردشگری نشأت گیرد، حمایت از گردشگری افزایش مییابد. اما فراتر از این میزان و آنچه که به آن سطح ظرفیتتحمل اجتماع اطلاق می شود، حمایت از گردشگری توسط جمعیت میزبان به تدریج کاهش مییابد همچنین افزایش جرم و جنایت و بالا بودن قیمت املاک در این ناحیه روستایی، از عمده ترین اثرات منفی اجتماعی است که در روستاهای با سطح بالاتر گردشگری مشاهده می شود.(Long et al, 1990; 6)
مطالعه دیگر توسط آلن و همکاران (۱۹۹۳) گرایش ساکنین روستایی را به توسعه گردشگری بررسی کرده نتیجه گرفتهاند که تصویر درستتر از اثرات گردشگری با محاسبه کل فعالیت اقتصادی و سطح توسعه گردشگری بدست میآید. ساکنین جوامع روستایی دارای فعالیت اقتصادی اندک و توسعه گردشگری پایین، امید یا انتظارات بالایی به توسعه گردشگری در آینده دارند. ساکنین اجتماعات روستایی دارای فعالیت اقتصادی زیاد و توسعه گردشگری بالا، به بعضی از مزایای توسعه گردشگری پیبردهاند. بنابراین ساکنین این نوع اجتماعات گرایش مثبتتری نسبت به توسعه گردشگری دارند. اگرچه اجتماعات دارای فعالیت اقتصادی بالا و توسعه گردشگری پایین، به لحاظ اقتصادی پایدار هستند و ساکنین آن نیازی به توسعه گردشگری نمیبینند. همچنین اجتماعات دارای فعالیت اقتصادی پایین و توسعه گردشگری بالا، دلسرد میشوند زیرا آنها به منافع اقتصادی ناشی از توسعه گردشگری دست نیافتهاند.
لانک فورد در سال ۱۹۹۴ حمایت و گرایش ساکنین، فعالان بخش گردشگری و مسئولان را نسبت به توسعه گردشگری در ناحیه روستایی ایالت واشینگنن و اورگن مورد بررسی قرار داد و به این یافته رسید که تفاوت معناداری بین گروههای فوق الذکر در جامعه مقصد در خصوص میزان حمایت از توسعه گردشگری وجود دارد به طوری که فعالان بخش گردشگری بیشترین حمایت را از توسعه گردشگری نسبت به دو گروه دیگر داشتند و ساکنین این ناحیه تا حدودی در خصوص توسعه تسهیلات گردشگری اضافی و تشویق گردشگری در محدوده این اجتماع مردد بودند. همچنین ساکنین معتقد بودند که دولت محلی نمی تواند اثرات منفی گردشگری را کاهش دهد Lankford,1994; 42)).
مک گیهی و آندرک در سال ۲۰۰۴ در مقاله ای تحت عنوان عوامل پیشبینیکننده حمایت ساکنین روستایی از گردشگری در اجتماعات روستایی آریزونا در ایالات متحده آمریکا به این نتیجه رسیدند که میان وابستگی اجتماع روستایی به گردشگری و گرایش منفی جامعه میزبان به گردشگری رابطه وجود دارد به طوری که با وابستگی بیش از پیش اجتماعات به گردشگری، ساکنین به طور روز افزونی از آثار منفی آن در اجتماع آگاه خواهند شد و نگرشهای منفی به گردشگری برآثار مثبت آن سایه میافکندMcGehee and Andereck; 2004, 131) ). در مورد گرایشهای ساکنین نسبت به توسعه گردشگری دو مدل وجود دارد که در زیر به تشریح آن پرداخته می شود:
۲-۱۰ – مدل داکسی
داکسی[۲۹] با ارائه شاخص رنجش معتقد است زمانی که تعداد گردشگران افزایش مییابد ساکنان نسبت به گردشگر واکنشهای مخالفتآمیزی نشان می دهند و جامعه مراحلی از شادی (رضایت) تا مخالفت را طی می کند (به نقل از(Rayn et al 1998 , 358. علاوه بر این نگرش ساکنین نسبت به گردشگر تحت تاثیر عواملی چون وضعیت اقتصادی حوزه(Johnson et al 1994, 629) )، یکپارچگی و انسجام اجتماعی جامعه(Mccool and Martin 1994 ,pp.29)، مجاورت و نزدیکی به حوزه توریستی(Morphy 8) ، ترس از بین رفتن هویت، وسعت حوزه، مدت زمان برقرای جریانات توریستی یا سطح بلوغ گردشگر در حوزه ( Liu et al 1987 ,36)، شدت تراکم توریست در حوزه (Pizam 1987 , 8)، مرحله توسعه گردشگر (Belise and hoy 1980 , 83)، شدت استفاده از منابع پایه و سطح علاقمندی میزبان (Gursoy et al 2002 ,pp.104) و سن، زبان، روابط شخصی ومحلی و طول اقامت ساکنین (Brougham and Butler 1981 , 589) قرار می گیرد (رهنمایی و دیگران ، ۱۳۸۹ص۲۹ ).
وی چهار مرحله را برای توسعه گردشگری تصور کرده است که شباهت بسیار زیادی به واقعیت دارد. این چهار مرحله عبارتند از: خشنودی، رضایت، بی تفاوتی، حساسیت و مخالفت (تقابل).
– مرحله خشنودی و رضایت (امیدواری): در این مرحله ساکنین محلی توسعه گردشگری را پشتیبانی می کنند و مشتاق سهیم شدن گردشگران در جامعهشان هستند. توسعه سریع گردشگری به وفور با سطوح بالای رضایت ترکیب می شود. در این مرحله مخالفان توسعه گردشگری از نظر تعداد کم هستند و معمولاً با بخشی از موضوعات و موارد حاشیهای مخالفت می کنند.
– مرحله بی تفاوتی: رشدی که توسعه سریع گردشگری را تحریک می کند، دوباره آرام میگیرد. ساختار اجتماعی جامعه با ورود مهاجران جویای کار تغییر مییابد. به نظر میرسد وعدههای خوب اقتصادی فقط در مورد تعداد محدودی از ساکنین صادق بوده است.
– مرحله حساسیت: چنانکه فعالیت گردشگری به توسعه خود ادامه دهد در طول توسعه به دلیل افزایش در واردات و فصلی بودن ممکن است حساسیت رخ دهد. مثل اینکه توسعه گردشگری برنامه ریزی نشده باشد و به داخل محیطهای حساس نواحی گسترش یابد. نهایتاً هزینه کالاهای اساسی مانند غذا خیلی سریع افزایش پیدا می کند، به طوری که نرخ افزایش قیمت این نوع کالاهای اساسی سریعتر از نرخ افزایش درآمد اهالی ناحیه است. رشد درآمد نیز که در مراحل اخیر عملی شده بود، با افزایش نرخ تورم کمرنگ می شود. چنانچه محیط یا جاذبهها در نواحی روستایی در طول دوره توسعه دچار محدودیت و یا تغییر شوند، تعداد بازدیدکنندگان ممکن است کاهش یابد و منجر به وفور بیش از حد تسهیلات و در نتیجه رکود اقتصادی می شود. در طول دوره حساسیت به جهت توسعه برنامه ریزی نشده گردشگری، درک و پذیرش امر حفاظت و مراقبت به عنوان یک نیاز مطرح می شود.