منابع مالی
درونداد
برونداد
شکل ۲-۱- منابع انسانی به عنوان ارزش افزوده (رنگریز و عظیمی، ۱۳۸۵)
۲-۲-۴- تاریخچه توسعه منابع انسانی
تاریخچه توسعه منابع انسانی را میتوان به چهار دوره تاریخی زیر تقسیم بندی نمود:
۱ـ دوره به درجه استادی رسیدن کارکنان: این دوره، از حدود سال ۱۱۰۰پس از میلاد مسیح آغاز تا حدود سال ۱۸۰۰ میلادی به طول انجامید. در طول این دوره، مهارت های کارگران، بطور غیررسمی با مشاهده کارگران ماهرتر و تولیدکنندگان و یا حتی مشاهده اعضای خانواده، توسعه یافت. فعالیتهای شغلی، در محدوده نزدیک به منزل صورت میگرفت و تمرکز روی بازدهی، بیش از توجه به کارایی کارکنان بود.
۲ـ دوره کارایی کارکنان یا کارمندان: این دوره حدودأ از سال۱۸۰۰ میلادی تا سال ۱۹۲۰ به طول انجامید. در این دوره، کارکنان در مقام یک نیروی مولد و تولیدکننده مورد بررسی قرار گرفتند و مدیران توجه عمده خود را بر ایجاد عوامل محرک برای افزایش کارایی کارکنان خود، معطوف کردند و به رضایت یا بهسازی کارکنان خود توجه کمتری داشتند.
۳ـ دوره رضایتمندی کارکنان: این دوره از دهه ۱۹۲۰آغاز شد و تا سال ۱۹۴۵ ادامه یافت. بعد از جنگ جهانی دوم، فعالیتهای مربوط به بهسازی کارکنان بر دستیابی به رضایت کارکنان متمرکز شد. مطالعات هاثورن توانست ارتباط بالایی مابین بازدهی و کارایی کارکنان و میزان رضایت آنان از محیط شغلی آنان نشان دهد.
۴ـ دوره رشد کارکنان: این دوره از سال۱۹۴۵ آغاز شده است و تاکنون ادامه دارد.
آموزش و بهسازی، ابزارهایی برای ترقی و رشد هر یک از کارکنان محسوب میگردند و اموری ارزشمند برای همه انسانها بدون توجه به نوع کار و یا مقامی که در سازمان اشغال کرده اند، میباشند (پیس[۴۰] و همکاران، ۱۹۹۱).
۲-۲-۵- نقش استراتژیک منابع انسانی
امروزه بخش منابع انسانی نقش استراتژیک دارد. تغییر در محیط کاری می تواند نتیجه عملکرد های موجود، سهامداران و راهکارهای شرکت را تحت تاثیر قرار دهد. بخشی از منابع انسانی در این میان نقش مهمی در مورد نظارهکردن تلفیق موقعیتهای کاری، به فعالیت واداشتن کارمندان، گسترش تواناییهای کارمندان و ایجاد تیمهای مشارکتی که دیدگاه های شرکا را در نظر گرفته و آن ها را تبدیل به سود نمایند، دارد. استراتژی های بخش منابع انسانی دیگر یک فرایند مجزا از استراتژی های کاری و فرایندهای مربوط به آن نمی باشد. نیازمندیهای این افراد استراتژیها از طریق شیوه کاری مدیریت، نمود پیدا می کند (رنگریز و عظیمی، ۱۳۸۵).
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
۲-۲-۶- تعریف و مفهوم توسعه منابع انسانی
توسعه منابع انسانی عبارت است ایجاد محیطی که در آن منابع انسانی رفتارها، دانش، مهارت ها و تواناییهای مربوط به شغل را فرا میگیرند. به عبارت دیگر، آموزش یک اصطلاح سیستماتیک در رفتار است که با یادگیری ناشی از تعلیم و تربیت و تجربیات دامنهدار و برنامه ریزی شده صورت میگیرد (حاجی کریمی و رنگریز ،۱۳۷۹).
توسعه منابع انسانی دارای فرایندی مشتمل بر معاینه و تشخیص و پیشگیری و درمان است، برای اینکه این فرایند به طور کامل منجر به توسعه منابع انسانی شود، ارزیابی عملکرد بایستی رابطه تنگاتنگی با آموزش نیروی انسانی داشته باشد. در فرایند توسعه منابع انسانی کار معاینه و تشخیص و درمان را آموزش از طریق برقراری آموزشهای مورد نیاز و جهتدار انجام میدهد.
بطور کلی مفهوم توسعه منابع انسانی را میتوان در نمودار زیر نشان داد: (سلطانی، ۱۳۸۲)
توسعه یافتگی فردی و سازمانی
نمودار ۲-۲- الگوی فرایند توسعه منابع انسانی (سلطانی، ۱۳۸۲)
۲-۲-۷- اهداف توسعه منابع انسانی
هدف نهایی توسعه منابع انسانی، تضمین بقا و ارتقای(حفظ و توسعه) سازمان از طرق زیر است:
الف) هماهنگی با تغییرات و تحولات مختلف درونسازمانی و برونسازمانی و نیازهای ناشی از آن از جهات مختلف.
ب) بهبود و ارتقای سطح کمی و کیفی عملکرد فردی و سازمانی و ارتقای سطح بهرهوری. پارهای اهداف واسطهای برای رسیدن به این آماجها که از طریق آموزش و بهسازی قابل دستیابی هستند عبارتند از:
۱- توسعه مهارت ها و تواناییهای انجام کار و درک دانش و اطلاعات مورد نیاز توسعه نیروی انسانی برای پیشرفت در تولید.
۲- توسعه دانش، مهارت ها (ادراکی، انسانی و فنی) و نگرشهای لازم برای موفقیت و بهبود عملکرد.
۳- شناسایی و پرورش استعدادهای نهفته کارکنان.
۴- به روز کردن مهارت ها و اطلاعات کارکنان.
۵- آشنا ساختن کارکنان با اهداف و موقعیت سازمان و جایگاه خویش.
۶- افزایش اثربخشی و کارایی نیروی انسانی.
۷- کاهش اتلاف و ضایعات کاری.
۸- کاهش نیاز بر نظارت نزدیک کارکنان.
۹- افزایش قابلیت انعطافپذیری کارکنان.
۱۰- افزایش رضایت شغلی.
Job Satisfaction - رضایت شغلی
۱۱- کاهش سوانح کار.
۱۲- فراهم آوردن زمینه ترفیع شغلی.
۱۳- انگیزش کارکنان (عباس زادگان و ترک زاده، ۱۳۸۱).
۲-۲-۸- گامها و فراگرد توسعه منابع انسانی
گامهای توسعه منابع انسانی عبارتند از:
الف) تدوین استراتژی های توسعه منابع انسانی.
ب) تعیین اهداف و استراتژیها.
ج) تعیین نیازمندیهای آموزشی.
د) تعیین هدفهای آموزشی.
ه) تعیین طرحها و برنامه های آموزشی.
و) اجرای برنامه های آموزشی.
ز) اثربخشی و ارزیابی برنامه های آموزشی (سلطانی، ۱۳۸۵).
تعیین اهداف و استراتژیها
تدوین استراتژی های توسعه منابع انسانی
اثربخشی و ارزیابی برنامه های آموزشی
تعیین نیازمندیهای آموزشی
تعیین هدفهای آموزشی
تعیین طرحها و برنامه های آموزشی
نمودار ۲-۳- گامها و فرایندهای توسعه منابع انسانی (سلطانی، ۱۳۸۵)
اجرای برنامه های آموزشی
۲-۲-۹- نقش و اهمیت توسعه منابع انسانی
دلیل وجودی یا فلسفه توسعه منابع انسانی در یک سازمان بیانگر نقش و اهمیت آموزش به شمار میآید. سازمانهایی که با دید مثبت به آموزش مینگرند، دریافتهاند که در جهانی از کمبود مهارت ها زندگی می کنند. این سازمانها خودشان را متقاعد و ترغیب می کنند که آموزش یک سرمایه گذاری است که در شرایط سخت میتوان از آن نیروها استفاده بهینه نمود. برای کنکاش و بررسی بیشتر نقش و اهمیت توسعه منابع انسانی بایستی به بررسی موارد زیر پرداخت:
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
استراتژی توسعه منابع انسانی: نیاز به استراتژی آموزشی از نقطه نظر دانش، نگرش، مهارت ها و تواناییهای منابع انسانی در سازمان مستلزم صرف زمان و هزینه بیشتری است. فلسفه آموزش تاکید می کند که توسعه منابع انسانی یکی از مولفههای بهم پیوسته مدیریت منابع انسانی به شمار می آید که از اهمیت خاصی برخوردار است. از سویی دیگر این استراتژی میگوید: آموزش یک سلسله عملیات مرتب، پشت سر هم و هدفمند است که سه هدف اساسی زیر را دنبال می کند:
عکس مرتبط با منابع انسانی
ایجاد و یا ارتقای سطح دانش و آگاهی منابع انسانی؛
۲-۱) ایجاد و یا ارتقای سطح مهارت های شغلی آنان؛
۳-۱) ایجاد و یا ارتقای سطح تواناییهای منابع انسانی؛
این سه هدف در راستای نظام ارزشی سازمان در حرکت است
مربوط بودن یا متناسب بودن آموزش: در حالی که برخی از سازمانها اصلا سراغ آموزش منابع انسانی نمیروند، برخی دیگر نه تنها برای آموزش اهمیت خاصی قائل هستند، بلکه به آموزشهایی رو آوردهاند که علاوه بر مربوط بودن آموزشها با توجه به مشاغل سازمان، به متناسب بودن ان حساسیت بیشتری دارند.
آموزش در ارتباط با مسائل پایهای: آموزش مسائل پایهای باید آن قدر حساس باشد تا بتواند برای پرکردن شکاف مابین آنچه که افراد میخواهند و آنچه که انجام میدهند، برنامه ریزی نمایند. این برنامه ریزی می تواند برای حال و آینده سازمان و منابع انسانی باشد.
فعالیتگرا بودن توسعه منابع انسانی: آموزشهای موجود باید به منظور به عمل واداشتن منبع انسانی به آموزشهای عملی و فعالانه از یک سو، و فعالیتگرا بودن این نوع آموزشها از سویی دیگر، باشد.
عملکردگرا بودن توسعه منابع انسانی: فلسفه آموزش باید آموزشهایی را وارد گردونه آموزش منابع انسانی در سازمانها بکند که مرتبط باشد. این مساله باید با توجه به نیازهای عملکردی باشد. هدف از آموزش عملردگرا آن است که به منظور نزدیکتر کردن منابع انسانی به یکدیگر، بایستی نیازهای آموزشی منابع انسانی را تعیین و مشخص نموده و آموزش موثر و متناسب را برای آنها فراهم نماییم. یک بخش مهم از فرایند آموزش عملکردگرا، نمایش نموداری مهارت های کلیدی یا مهم است. بر اساس این روش، مدیرانی که به تازگی به پستهای مدیریتی منصوب شده اند، متعهد میکردند که بر اساس مهارت های کلیدی مورد ارزیابی قرار گیرند. عملکرد آنها باید با استانداردهای مورد انتظار یک مدیر باتجربه در شرایط یکسان مقایسه گردد.
دائمی و مستمربودن توسعه منابع انسانی: فلسفه آموزش بر این امر تاکید دارد که آموزش چیزی نیست که توسط سازمان برای منابع انسانی در ابتدای اشتغال و یا فقط در برخی از پستهای سازمانی صورت پذیرد. آموزش باید از فرایند دائمی و مستمر تبعیت نماید (موموریا و گانکار[۴۱]، ۲۰۰۲).
۲-۲-۱۰- استراتژیها و روشهای آموزش و افزایش مهارت کارکنان
سازمانها معمولاً از استراتژیها و روشهای متعددی در جهت ارتقا آموزش و توسعه مهارت های کارکنان بهره میگیرند. فنون و شیوه های مهارتیابی بسته به میزان اهمیت و داناییمحوری مدیریت سازمانها متغیر است. با بهره گیری از نظریات “وکسلی و لاثم[۴۲]” مدل ترکیبی استراتژیها، روشها و سطوح تاثیرگذاری آموزشی و توسعه منابع انسانی در الگوی زیر نشان داده می شود.
استراتژی های آموزشی
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:55:00 ب.ظ ]