معیار عدم تقارن زمانی در شناسایی سود و زیان؛
معیار چولگی منفی توزیع سود و جریانهای نقدی.
۲-۳-۱- معیارهای محافظه کاری مبتنی بر اقلام تعهدی
گیولی و هین(۲۰۰۰) به بررسی سیر تاریخی محافظه کاری پرداختند تا به این سؤال پاسخ دهند که آیا گزارشگری مالی، محافظه کارانهتر شده است یه نه؟ آنها یک دوره ۵۰ ساله یعنی فاصله زمانی ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ میلادی را بررسی کردند و با به کارگیری چند معیار برای محافظه کاری دریافتند که در طول نیم قرن گذشته گزارشهای حسابداری به شدت متأثر از رویه های محافظه کارانه بوده است. آنها با تکیه بر یک تعریف خاص، اقلام تعهدی غیرعملیاتی را برای اندازه گیری محافظه کاری به کار بردند. بنا به تعریف مذکور، محافظه کاری زمانی در شناسایی و گزارش رویدادهای مالی اعمال می شود که نخست، مدیریت با ابهام و نبود اطمینان مواجه بوده و ناگزیر از انتخاب یک گزینه از بین دو یا چند گزینه باشد و دوم، روشی انتخاب و اجرا شود که به کمترین مقدار ممکن برای سود انباشته بیانجامد. آنها به این دلیل از اقلام تعهدی و غیرعملیاتی استفاده کردند که از یک سو حسابداری تعهدی مجرایی برای اعمال محافظه کاری است و از سوی دیگر، اعمال اختیار از جانب مدیران در شرایط نبود اطمینان، زمینه پیدایش محافظه کاری را فراهم میآورد. جمع اقلام تعهدی و اقلام غیرعملیاتی اینگونه محاسبه می شود:
حسابداری
ACCit = (NIit+DEPit)-CFOit
OACCit = Δ(ARit+Iit+PEit)-Δ(APit+TPit)
NOACCit = ACCit-OACCit
جمع اقلام تعهدی ACC =، سود قبل از اقلام غیر مترقبهNI = ؛ هزینه های استهلاکDEP =؛ اقلام تعهدی عملیاتیOACC = ، حساب های دریافتنیAR = ، موجودی مواد و کالاI =، پیش پرداخت هزینه هاPE =، حساب های پرداختنیAP =، مالیات های پرداختنیTP =، اقلام تعهدی غیر عملیاتی
NOACC =، جریان های نقدی عملیاتی CFO =
اقلام تعهدی غیرعملیاتی شامل مقادیری است که از برآوردها و قضاوتهای مدیریت ناشی می شود. برای مثال، میتوان به ذخیره مطالبات مشکوک الوصول، افزایش هزینهها که ناشی از تغییر برآوردهاست، سود و زیان فروش دارایی ها، زیان کاهش ارزش موجودیها و دارایی های ثابت و اقلام انتقالی به دوره های آتی اشاره کرد. یافته های گیولی و هین(۲۰۰۰) حاکی از آن بود که با گذشت هر سال، اقلام تعهدی غیرعملیاتی نسبت به سال قبل به صورت معناداریتری کوچکتر شده اند. بر این اساس، آنها نتیجه گرفتند که با گذشت زمان، محافظه کاری بیشتر شده است. این به این معناست که در طول زمان، مدیران روشهایی را انتخاب می کنند که به حداقل شدن سود انباشته منجر شده است.
یکی دیگر از شاخص های معرفی شده توسط گیولی و هین(۲۰۰۰) چولگی منفی توزیع سود و جریانهای نقدی است. آنان با توجه به اینکه حسابداری تعهدی مجرایی برای اعمال محافظه کاری فراهم میسازد، استدلال می کنند که توزیع سود به عنوان یک متغیر تصادفی، باید نسبت به توزیع جریانهای نقدی، چولگی بیشتری داشته باشد. آنها سود و جریانهای نقدی هر سال را بر جمع دارایی ها تقسیم کرده و توزیع این دو متغیر تصادفی را برای شرکتهای مشخص در یک مقطع زمانی و نیز برای یک شرکت در چند دوره زمانی بررسی کردند. بررسی آنها نشان داد که توزیع سود، چولگی منفیتری نسبت به توزیع جریانهای نقدی دارد. دلیل این امر از منظر گیولی و هین(۲۰۰۰)، آن است که سود حسابداری به انعکاس اخبار خوشایند و افزایش ارزش دارایی ها نمی پردازد، ولی زیانها را از طریق اقلام تعهدی به سرعت شناسایی می کند. شناسایی این زیانها، همچون زیان کاهش ارزش موجودیها، تأثیری بر وجه نقد حاصل از عملیات ندارد و همین امر سبب می شود تا توزیع سود نسبت به توزیع جریانهای نقدی عملیاتی، چولگی منفیتری داشته باشد.
۲-۳-۲- معیار های محافظه کاری مبتنی بر ارزشهای بازار
بیور و رایان (۲۰۰۰) بیان میدارند که غیرممکن است نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری خالص دارایی ها برابر یک باشد. از منظر آنان، اختلاف ارزشهای بازار و دفتری را میتوان به دو بخش دائمی و موقت تقسیم کرد. هر دو بخش به نوعی از اِعمال محافظه کاری سرچشمه میگیرند. بخش دائمی، ناشی از اعمال رویه های محافظه کارانه برای اندازه گیری و شناخت اولیهی اقلام در صورتهای مالی است. به سبب وجود این رویه های محافظه کارانه، ارزشهای دفتری همواره کمتر از ارزشهای بازار هستند. از جمله این رویه ها میتوان به شناسایی مخارج تحقیق و توسعه به عنوان هزینه و نه یک دارایی اشاره کرد. در حالی که بازار به منافع آینده این گونه مخارج ارزشهایی را اختصاص میدهد، ترازنامه واحد تجاری به انعکاس آنها نمی پردازد. بخش موقت نیز ناشی از برخوردهای محافظه کارانه در دورههایی پس از شناخت اولیه اقلام دارایی و بدهی است. در دوره های مزبور، با در دسترس قرار گرفتن اطلاعات جدید، زیانها و کاهش ارزشها به سرعت شناسایی می شود، ولی افزایش ارزشها منعکس نمی شود. در واقع، شناسایی افزایش ارزش خالص دارایی ها به آینده موکول می شود. بدین ترتیب و تا زمانی که شواهد قابل اتکایی از افزایش ارزش خالص دارایی ها فراهم شود، ارزش دفتری خالص دارایی ها از ارزش بازار آنها کمتر خواهد بود. با در دسترس قرار گرفتن شواهد مزبور و انعکاس افزایش ارزش در مبالغ دفتری، اختلاف بین ارزشهای بازار و ارزشهای دفتری به کمترین مقدار ممکن خواهد رسید. بیور و رایان(۲۰۰۰) در ابتدا بخشهای موقت و دائمی را به ترتیب، تأخیر و سوگیری حسابداری نامیدند و سپس در سال ۲۰۰۵، دو اصطلاح محافظه کاری شرطی و غیرشرطی را برای اشاره به بخشهای موقت و دائمی به کار گرفتند.
۲-۳-۳- معیار عدمتقارن زمانی در شناسایی سود و زیان
باسو(۱۹۹۷) از پیشگامان انجام تحقیقات در مورد محافظه کاری در دهه اخیر بوده است و اولین پژوهشهای مطرح در این زمینه را انجام داده است که حاصل آن ارائه مدلی برای بررسی میزان محافظه کاری بوده است. مدلی که او به کار برد دارای دو متغیر اصلی است. این متغیر ها سود حسابداری و بازده سهام میباشد.
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
سود، برآوردی است که حسابداری از تغییر ثروت سهامداران طی سال مالی به عمل میآورد؛ در حالی که بازده، برآوردی است که بازار از میزان تغییر ثروت سهامداران طی سال مالی به دست میدهد. از این منظر، هر چند سود و بازده سهام هر دو معیاری برای سنجش یک موضوع مشابه، یعنی میزان تغییر در ثروت سهامداران هستند، اما تفاوتهایی نیز بین این دو وجود دارد. یک تفاوت مهم، نحوه برخورد آنها با آثار رویدادهایی است که دامنه تأثیر آنها دوره های آینده را نیز در بر میگیرد(گرگریو و اسکرات[۴۳]، ۲۰۰۷). همان طور که در فرضیه بازار کارا مطرح می شود، قیمت و بازده سهام منعکسکنندهی تمام اخبار و اطلاعات موجود است. به بیان دیگر، بازده سهام منعکسکننده هم اخبار خوب و هم اخبار بد میباشد. تمام اخبار و اطلاعات موجود بدون اینکه تفاوتی بین آنها وجود داشته باشد، در بازده منعکس میشوند. این در حالی است که در محاسبه و گزارش سود حسابداری، درجات بالاتری از قابلیت اتکا برای شناسایی سودها و اخبار خوشایند در برابر زیانها و اخبار ناخوشایند لازم است (باسو، ۱۹۹۷). تفاوتی که بین سود و بازده از لحاظ انعکاس آثار رویدادهای مختلف به شرح پیشگفته وجود دارد، زمینه مناسبی را برای سنجش محافظه کاری فراهم می کند. اخبار ناخوشایند هم در سود و هم در بازده دوره جاری منعکس میشوند، در حالی که برخی افزایش در ارزش دارایی ها و برخی درآمدها (اخبار خوشایند) بدون انعکاس در سود حسابداری، فقط در بازده منعکس میشوند. سود حسابداری شناسایی این درآمدها یا افزایشها در دارایی ها را به دوره های آینده منتقل می کند، در حالی که بازده سهام آنها را در دوره جاری لحاظ میدارد. برای مثال، اگر واحد تجاری پروژهای را با ارزش فعلی خالص مثبت آغاز کند، قیمت و بازده سهام واحد تجاری به سبب اجرای این پروژه افزایش خواهد یافت، زیرا بازار مطلع شده که ارزش واحد تجاری افزایش یافته است. اما سود حسابداری، هیچگاه ارزش فعلی خالص مثبت این پروژه را منعکس نمی کند (مهرانی و محمدآبادی، ۱۳۸۸).
در مدل باسو(۱۹۹۷)، محافظه کاری به معنای شناسایی و انعکاس سریعتر اخبار ناخوشایند (برای مثال،کاهش ارزش دارایی ها) نسبت به اخبار خوشایند (برای مثال، افزایش ارزش دارایی ها) میباشد. او بازده سهام را به عنوان شاخصی برای تعیین نوع اخبار موجود پیرامون واحد تجاری به کار برد، زیرا بازده سهام اطلاعاتی را که بازار دریافت کرده، منعکس می کند و این اطلاعات نه تنها از محل سود حسابداری، بلکه از منابع مختلفی تامین می شود.
با توجه به توضیحات فوق، میتوان انتظار داشت که بین سود حسابداری و بازدههای منفی در قیاس با بازدههای مثبت، ارتباط قویتری وجود داشته باشد، زیرا سود حسابداری همزمان با بازدههای منفی، اخبار ناخوشایند را منعکس میسازد، ولی بر خلاف بازدههای مثبت، شناسایی و انعکاس اخبار خوشایند را تا حدی به تاخیر میاندازد.
بر اساس آنچه که گفته شد باسو برای پیشبینیهای خود از رگرسیون زیر استفاده کرد:
EPSi,t سود هر سهم شرکت i درسال t، Pi,t-1 قیمت بازار هر سهم شرکت i در ابتدای سالt
Reti;t بازده شرکت i در سال t، DTi;t متغیر مجازی (دامی) است که اگر بازده شرکت i در سال t منفی باشد یک و در غیر این صورت صفر خواهد بود.
۲-۳-۴- معیار چولگی منفی توزیع سود و جریانهای نقدی
یکی دیگر از شاخص های معرفی شده توسط گیولی و هین(۲۰۰۰)، چولگی منفی توزیع سود و جریانهای نقدی است. آنها اظهار داشتند که باید جمع کل جریانهای نقدی در تمام عمر شرکت با کل سودها در تمام عمر شرکت برابر باشد. اختلاف بین خالص جریانهای نقدی و سود خالص، اقلام تعهدی میباشند. لذا، انتظار میرود در صورتی که در دورهای خالص اقلام تعهدی منفی باشند، دوره پس از چنین دورههایی، خالص اقلام تعهدی بایستی مثبت باشد. و بنابراین نتیجه میگیرند در صورت وجود دوره های متوالی طولانی با خالص اقلام تعهدی منفی، رویکرد محافظه کارانه در گزارشهای مالی در پیش گرفته شده است. آنان با توجه به اینکه حسابداری تعهدی مجرایی برای اعمال محافظه کاری فراهم میسازد، استدلال می کنند که توزیع سود به عنوان یک متغیر تصادفی، باید نسبت به توزیع جریانهای نقدی چولگی بیشتری داشته باشد. آنها سود و جریانهای نقدی هر سال را بر جمع دارایی ها تقسیم کرده و توزیع این دو متغیر تصادفی را برای شرکتهای مشخص در یک مقطع زمانی و نیز برای یک شرکت در چند دوره زمانی بررسی کردند. بررسی آنها نشان داد که توزیع سود، چولگی منفیتری نسبت به توزیع جریانهای نقدی دارد. دلیل این امر از منظر گیولی و هین( ۲۰۰۰)، آن است که سود حسابداری به انعکاس اخبار خوشایند و افزایش ارزش دارایی ها نمی پردازد، ولی زیانها را از طریق اقلام تعهدی به سرعت شناسایی می کند. شناسایی این زیانها، همچون زیان کاهش ارزش موجودیها، تأثیری بر وجه نقد حاصل از عملیات ندارد و همین امر سبب می شود تا توزیع سود نسبت به توزیع جریانهای نقدی عملیاتی، چولگی منفیتری داشته باشد.
۲-۳-۵- سایر روش های اندازه گیری محافظه کاری
خان[۴۴] و واتس(۲۰۰۷) از دیگر محققانی هستند که به ابداع روشی برای اندازه گیری محافظه کاری پرداختند. از نظر آنان، محافظه کاری تابعی است از میزان اهرم، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری خالص دارایی ها و اندازه واحد تجاری. برای سنجش میزان محافظه کاری اعمال شده در صورتهای مالی یک شرکت در یک سال خاص، آنها سه متغیر ذکر شده را در مدل باسو جایگزین کرده و مدل مزبور را برای هر سال تخمین میزنند. سپس با کمک سه متغیر مزبور و با بهره گرفتن از ضرایب حاصل از تخمین سالانه مدل، به محاسبه شاخص کمی برای محافظه کاری میپردازند. مقادیر بالاتر این شاخص نشانگر سطوح بالاتر محافظه کاری هستند.
۲-۴- بررسی ارتباط بین قلم تعهدی استهلاک و جریانهای نقدی جاری
هدف حسابداری ارائه اطلاعات مفید برای استفادهکنندگان است. اطلاعاتی مفید هستند که خصوصیات کیفی لازم از جمله مربوط بودن را داشته باشند. یکی از ویژگیهای اطلاعات مربوط، قدرت پیشبینیکنندگی آن اطلاعات هستند (سازمان حسابرسی، ۱۳۸۶). بنابراین اطلاعات ارائه شده باید قدرت پیش بینی داشته باشند. سود حسابداری به عنوان معیاری برای پیش بینی بهتر جریانهای نقدی است و به عبارت دیگر سود یک عقیده یا باور است در حالی که جریانهای نقدی یک حقیقت است (دیچو، ۱۹۹۱). سود از دو بخش تعهدی و نقدی تشکیل شده است. بخش تعهدی سود، آن بخش از سود عملیات واحد تجاری است که در دوره موردنظر به وجه نقد تبدیل نشده اند. این اقلام به دو بخش اقلام تعهدی کوتاهمدت (اقلام تعهدی سرمایه در گردش) و اقلام تعهدی بلندمدت قابل تقسیم هستند. اقلام تعهدی کوتاهمدت حاصل فرایند فروش هستند اما اقلام تعهدی بلندمدت عمدتا” شامل استهلاک و کاهش ارزش دارایی های عملیاتی میباشند (لئو ۲۰۰۷). متغیر کلیدی این تحقیق استهلاک میباشد. بنابراین بیشترین تمرکز محقق نیز بررسی ارتباط بین استهلاک و سایر متغیرهای وابسته خواهد بود.
استهلاک یکی از رویدادها و وقایع اقتصادی واقعی است که باید در گزارشگری مالی شناسایی شود. بنابراین استهلاک حسابداری، اندازه گیری حسابدار از استهلاک اقتصادی دارایی های عملیاتی خواهد بود. براساس توصیه استانداردهای حسابداری، مدیریت باید روشی را اتخاذ کند که استهلاک حسابداری متناسب با استهلاک اقتصادی دارایی ها باشد. به عبارت دیگراستهلاک حسابداری شناسایی شده، باید متناسب با الگوی کسب انتفاع از دارایی های عملیاتی باشد (سازمان حسابرسی، ۱۳۸۶). در صورتی که استهلاک حسابداری با استهلاک اقتصادی دارایی های عملیاتی برابر باشد، در این صورت انتظار میرود ارتیاط بین استهلاک حسابداری و جریانهای نقدی جاری منفی و معنادار باشد. زیرا در این صورت افت اقتصادی دارایی ها و شناسایی این افت اقتصادی (استهلاک حسابداری) همزمان در یک دوره اتفاق میافتد.
عکس مرتبط با اقتصاد
با توجه به اینکه استهلاک بخش مهم اقلام تعهدی بلندمدت میباشد، لذا سوال اصلی این بخش را بدین صورت میتوان مطرح کرد؛
“آیا ارتباط معناداری بین اجزای اقلام تعهدی سود، یعنی استهلاک و جریانهای نقدی جاری وجود دارد؟”
اقلام تعهدی اقلامی هستند که مدیریت توان اعمال قضاوت در گزارشگری آنها دارد. اما ماهیت اقلام تعهدی متفاوت است و این، متفاوت بودن ماهیت توان مدیریت در اعمال قضاوت را تحت تاثیر قرار میدهد. بدین معنی که برخی از اقلام تعهدی بیشتر قابل مدیریت هستند و مدیریت اختیار بیشتری در دستکاری این گونه اقلام را دارند. بنابراین اقلام تعهدی به دو بخش اختیاری و غیراختیاری تقسیم میشوند. بخش اختیاری آن بخش از اقلام تعهدی است که مدیریت قدرت اعمال قضاوت بیشتری دارد. به علت اینکه اقلام تعهدی به دو بخش اختیاری و غیراختیاری قابل تقسیم هستند، بنابراین در بررسی ارتباط بین استهلاک و جریانهای نقدی جاری، استهلاک با بهره گرفتن از مدلهای مختلف به دو بخش اختیاری و غیر اختیاری تقسیم شده و اثر هر کدام بر روی جریانهای نقدی جاری به طور جداگانه بررسی شده است .
۲-۵- بررسی ارتباط بین قلم تعهدی استهلاک و جریانهای نقدی آتی
اقلام تعهدی ابزاری برای پیش بینی هستند و مهمترین نیاز استفادهکنندگان جهت پیش بینی جریانهای نقدی آتی میباشد (دیچو، ۱۹۹۱). به عبارت دیگر اقلام تعهدی بخشی از سود هستند که در دوره مورد گزارش به صورت نقدی تحقق نیافتهاند و نیز بیان شد که در صورتی که استهلاک اقتصادی در دورهای که به وقوع پیوسته در گزارشهای مالی شناسایی شود، ارتباط بین استهلاک حسابداری و جریانهای نقدی جاری منفی خواهد بود. اما یکی از ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی، محافظه کاری در گزارشگری مالی میباشد (سازمان حسابرسی، ۱۳۸۶)[۴۵]. از جمله دلایل اتخاذ رویکرد محافظه کارانه در گزارشگری مالی، کاهش تمایل جانبدارانه مدیریت در بزرگنمایی سود و دارایی ها، کاهش یا به تعویق انداختن مالیات، انعقاد قراردادهای کارا، کاهش فشارها و تهدیدات رقابتی، کاهش هزینه های سیاسی و افزایش کیفیت اطلاعات مالی را میتوان نام برد. گزارشگری محافظه کارانه در گزارشگری استهلاک به صورت زودتر شناسایی کردن استهلاک حسابداری نسبت به استهلاک اقتصادی تعریف شده است. رایان (۲۰۰۶) در این زمینه بیان میدارد که در صورتی که شتاب استهلاک حسابداری بیشتر از شتاب استهلاک اقتصادی دارییها باشد، محافظه کاری در گزارشگری استهلاک وجود دارد.
در صورت وجود محافظه کاری، قبل از آنکه استهلاک اقتصادی دارایی ها به وقوع بپیوندد، استهلاک حسابداری در صورتهای مالی شناسایی می شود و چون افت اقتصادی با کاهش قدرت کسب وجوه نقد همراه است، انتظار میرود قبل از کاهش جریانهای نقدی استهلاک حسابداری شناسایی شود. به عبارت دیگر پیش بینی می شود ارتباط بین استهلاک حسابداری و جریانهای نقدی آتی منفی باشد. لذا میتوان سوال اصلی این بخش را به صورت زیر مطرح کرد:
“آیا ارتباط معناداری بین اجزای اقلام تعهدی سود، یعنی استهلاک حسابداری و جریانهای نقدی آتی وجود دارد؟”
در این بخش هم مطابق بخش قبلی، استهلاک که متغیر کلیدی تحقیق میباشد، به دو بخش اخیاری و غیراختیاری با بهره گرفتن از مدلهای مختلف تقسیم شده است و ارتباط بین اجزای استهلاک و جریانهای نقدی آتی به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است.
۲-۶- بررسی ارتباط گزارشگری محافظه کارانه استهلاک با بازده سهام
محافظه کاری دارای اثرات مختلفی است. این اثرات از بیشتر جنبهها باعث خودسری ذینفعان و سهامداران واحد تجاری می شود؛ که مهمترین این جنبهها کاهش تمایل جانبدارانه مدیریت درکاهش یا به تعویق انداختن مالیات (واتس ۲۰۰۳)، کاهش هزینه های سیاسی (کردلر و شهریاری ۱۳۸۸) و کاهش فشارها و تهدیدات رقابتی( غفارلو ۱۳۹۰) را میتوان نام برد. مهمترین مزیت اتخاذ رویکرد محافظه کارانه، افزایش کیفیت اطلاعات مالی است؛ زیرا محافظه کاری یکی از خصوصیات کیفی اطلاعات مالی است که از آن به عنوان اصل احتیاط یاد شده است (سازمان حسابرسی، ۱۳۸۶). بر اساس تئوریهای مدیریت مالی، در صورت افزایش کیفیت اطلاعات مالی، ریسک واحد تجاری کاهش یافته و این امر باعث افزایش بازدهی اوراق بهادار شرکت از جمله اوراق سهام شرکت میباشد. اما توأم با این اثرات اتخاذ رویکرد محافظه کارانه، محافظه کاری باعث کاهش انتظارات از عملکرد آتی شرکتها نیز میباشد (غفارلو ۱۳۹۰). زیرا محافظه کاری با زودتر شناسایی کردن هزینهها و به تعویق انداختن شناسایی درآمدها، وضعیت آتی شرکت را بد نشان میدهد و بدین ترتیب باعث کاهش انتظارات از عملکرد آتی واحد های تجاری می شود. حال سوال این بخش به این صورت مطرح می شود که آیا اتخاذ رویکرد محافظه کارانه در گزارشگری استهلاک، باعث کاهش بازده سهام شرکت می شود یا افزایش آن ؟ لذا سوال اصلی این بخش به صورت زیر مطرح می شود:
“آیا شرکتهایی که در گزارشگری استهلاک، رویکرد محافظه کارانه اتخاذ می کنند، بازده بازار سهام بیشتری نیز دارند؟”
۲-۷- بررسی نقش گزارشگری محافظه کارانه استهلاک در ارائه اطلاعات محرمانه مدیریت و وجود فرصتهای رشد آتی
محافظه کاری از یک سو دارای مزایایی چون کاهش تمایل جانبدارانه مدیریت در بیشتر نشان دادن سود و دارایی ها، کاهش یا به تعویق انداختن مالیات، کاهش هزینه های سیاسی، کاهش فشارهای رقابتی و افزایش کیفیت اطلاعات مالی میباشد؛ اما از سوی دیگر انتظارات از عملکرد آتی را نیز کاهش میدهد. بنابراین شرکتهایی اقدام به اتخاذ رویکرد محافظه کارانه خواهند کرد که عملکرد آتی بهتر یا فرصتهای آتی رشد داشته باشند (لئو، ۲۰۰۷). زیرا در غیر این صورت هزینه ناشی از کاهش انتظارات از عملکرد آتی بیشتر می شود؛ و در حالت کلی هزینه اتخاذ سیاست محافظه کارانه بیشتر از منفعت آن خواهد بود. بنابراین سوال اصلی این بخش به این صورت مطرح می شود که :
” آیا اتخاذ رویکرد محافظه کارانه در گزارشگری استهلاک، نشاندهنده وجود فرصتهای رشد آتی بالاتر برای شرکت هست؟ “
در این مدل نیز معیار گزارشگری محافظه کارانه استهلاک نیز گزارش کردن استهلاک اختیاری بیشتر خواهد بود.
۲-۸- بررسی ارتباط بین گزارشگری محافظه کارانه استهلاک و رابطه ارزشی سود
سود یکی از اطلاعات ارائه شده توسط سیستم حسابداری است و یکی از مهمترین معیارها در تعیین ارزش بازار سهام شرکت است. در صورتی که نقش سود در تعیین ارزش بازار سهام و تغییرات ارزش بازرا سهام بیشتر باشد، گویند که ارزش سود بالاست و در غیر این صورت ارزش سود پایین خواهد بود؛ زیرا منابع اطلاعاتی سهامداران، تحلیلگران و سرمایه گذاران متعدد است. آنها در صورتی که به سود اتکا بکنند، ارزش سود نیز بالاتر خواهد بود. با توجه به این که یکی از معیارهای خصوصیات کیفی اطلاعات مالی، بحث محافظه کاری میباشد، این سوال مطرح میباشد که رعایت اصل محافظه کاری در گزارشگری استهلاک باعث افزایش رابطه ارزشی سود میباشد یا خیر؟ با توجه به این که محافظه کاری باعث افزایش کیفیت اطلاعات مالی میباشد، انتظار میرود ارتباط بین گزارشگری محافظه کارانه استهلاک و رابطه ارزشی سود مثبت و معنادار باشد. بنابراین سوال اصلی این بخش به صورت زیر مطرح می شود:
“آیا بین گزارشگری محافظه کارانه استهلاک و رابطه ارزشی سود رابطه معناداری وجود دارد؟”
۲-۹- بررسی ارتباط بین گزارشگری محافظه کارانه استهلاک و پایداری سود
همچنان که بیان شد، استهلاک به عنوان مهمترین بخش اقلام تعهدی بلندمدت مطرح میباشد. اقلام تعهدی ابزاری در دست مدیریت جهت اعمال قضاوت و مدیریت سود میباشد. در صورت اعمال مدیریت، نوسانات سود کاهش خواهد یافت و سود پایدارتر می شود. اما اعمال محافظه کاری به عنوان یکی از معیارهای کیفی اطلاعات مالی مانع از تمایل جانبدارانه مدیریت و اعمال قضاوت در شناسایی سود میباشد. به عبارت دیگر، محافظه کاری ابزاری برای کاهش اعمال قضاوت در گزارشگری مالی است، لذا انتظار میرود شرکتهایی که در گزارشگری استهلاک رویکرد محافظه کارانه دارند مدیریت سود کمتر و پایداری سود کمتری دارند. بنابراین سوال اصلی این بخش به صورت زیر مطرح می شود:
“آیا بین گزارشگری محافظه کارانه استهلاک و پایداری سود رابطه معناداری وجود دارد؟”
۲-۱۰- پیشینه تحقیق
۲-۱۰-۱- تحقیقات خارجی
۲-۱۰-۱-۱- تحقیق باسو
باسو(۱۹۹۷) در تحقیقی تأثیر محافظه کاری را بر صورت هایمالی بررسی کرد. او محافظه کاری در حسابداری را به عنوان شناسایی بهموقعتر اخبار بد در مقایسه با اخبار خوب تفسیر می کند. بهموقعتر بودن شناسایی اخبار بد دلالت بر این دارد که سود نسبت به بازدههای منفی در مقایسه با بازده های مثبت، در هر زمانی حساستر است. او نشان داد که حساسیت سود نسبت به بازدههای منفی دو الی شش برابر بزرگتر از حساسیت سود به بازدههای مثبت است. علاوه بر این، باسو نشان میدهد که به موقعتر بودن سود اساسا” بر اثر شناسایی به موقعتر اخبار بد از طریق اقلام تعهدی (و نه جریانهای نقدی) است. از سوی دیگر، اقلام تعهدی و جریانهای نقدی در زمانبندی شناسایی اخبار خوب در صورتهای مالی، تفاوتی با یکدیگر ندارند.
۲-۱۰-۱-۲- تحقیق بیور و رایان
بیور و رایان(۲۰۰۴) رابطه بین محافظه کاری با هزینه استهلاک، تحقیق و توسعه و ذخیره کاهش ارزش موجودی تحت روش لایفو را مورد بررسی قرار دادند. آنها در این بررسی دریافتند که هزینه استهلاک به روش نزولی، هزینه های تحقیق و توسعه و هزینه تبلیغات بر محافظه کاری اثر منفی و معکوس دارند. اما شاخص ذخیره کاهش ارزش موجودی تحت روش لایفو، اثر مثبتی بر محافظه کاری دارد.
۲-۱۰-۱-۳- تحقیق لافوند و واتس
لافوند و واتس(۲۰۰۶) در مقاله خود، اثر نامتقارن بودن اطلاعات بین مدیران و سرمایه گذاران شرکت را روی محافظه کاری به کار رفته، بررسی کردند. آنها مشاهده کردند که در شرکتهای دارای عدمتقارن اطلاعاتی زیاد بین سرمایه گذاران و مدیران، صورتهای مالی در رابطه با سود، اطلاعات کمتر و در رابطه با زیانهای شرکت اطلاعات بیشتری دارد. به علاوه، آنها دریافتند که شناسایی نامتقارن سودها و زیانها در صورتهای مالی با بیشتر شدن نا متقارن بودن اطلاعات افزایش پیدا می کند. نتایج همسان با این موضوع بود که سرمایه گذاران به دلیل کاهش مشکلات مربوط به نمایندگی، خواستار اعمال رویه های محافظه کارانه هستند. همچنین میزان محافظه کاری به کار رفته در گزارشگری مالی با افزایش عدمتقارن اطلاعاتی افزایش پیدا می کند و محافظه کاری به کاهش عدمتقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران و مدیران کمک می کند.
۲-۱۰-۱-۴- تحقیق بلچندرام و مهنرام
بلچندرام و مهنرام[۴۶](۲۰۰۶) با توجه به تحقیقات خود مشاهده کردند که رابطه ارزشی درآمدهای گزارش شده به صورت محافظه کارانه در رابطه با قیمت سهام، بیشتر از رابطه ارزشی درآمدهای گزارش شده غیرمحافظه کارانه است و نتیجه گرفتند که احتمال کمی وجود دارد که گزارشگری محافظه کارانه عامل اصلی کاهش رابطه ارزشی اطلاعات حسابداری باشد. در این مقاله، ارتباط بین محافظه کاری و رابطه ارزشی اطلاعات حسابداری در طول زمان مورد بررسی قرار گرفت. بلچندرام و مهنرام پیش بینی میکردند که رابطه گفته شده چندان مشخص و واضح نباشد و این دو، روابط مختلفی ممکن است با یکدیگر داشته باشند و چنین نتیجهای هم گرفتند.
یکی از نتایج استنباط شده در این مقاله این بودکه رابطه ارزشی اطلاعات حسابداری در موسساتی که محافظه کاری آنها در حداقل ممکن است، کمترین مقدار را به خود اختصاص میدهد. مطالعات قبلی بیان مینمود که یکی از دلایل وجود محافظه کاری می تواند به علت به هزینه بردن مستقیم مخارجی همچون تحقیق و توسعه باشد؛ اما در این تحقیق، مشاهده شد که رابطه ارزشی اطلاعات حسابداری در مؤسساتی که مخارج تحقیق و توسعه را به عنوان دارایی نامشهود شناسایی نمی کنند، کاهش پیدا نمی کند.
همچنین در این مقاله نتیجه گرفته شد که یک رابطه منفی بین محافظه کاری اندازه گیری شده با بهره گرفتن از روش انحراف از ارزش دفتری و محافظه کاری اندازه گیری شده به وسیله روش نامتقارنی اطلاعات وجود دارد. در این مقاله، افزایش نامتقارن بودن اطلاعات در طول زمان برای مؤسساتی که ارتباط ارزشی اطلاعات آنها کاهش یافته بود مشاهده نشد.
به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که افزایش محافظه کاری نمی تواند باعث کاهش رابطه ارزشی اطلاعات حسابداری شود. البته یافته های این تحقیق به مانند نتایج بسیاری از تحقیقات انجام شده مرتبط، نشان دهنده این است که محافظه کاری بر گزارشگری مالی تأثیرگذار است.
۲-۱۰-۱-۵- تحقیق رویچودهاری و واتس
رویچودهاری[۴۷] و واتس(۲۰۰۷) رابطه بین عدمتقارن زمانی سود و زیان و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری را به عنوان معیارهای محافظه کاری شرطی و غیرشرطی، مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیق بیانگر وجود یک رابطه منفی بین این دو معیار سنجش محافظه کاری بود. همچنین آنها یافتند که هر چه دوره برآورد معیار عدمتقارن زمانی سود طولانیتر شود، این رابطه منفی کمتر می شود. در دوره های سه ساله رابطه این دو معیار مثبت خواهد شد.
۲-۱۰-۱-۶- تحقیق فلسام
فلسام (۲۰۰۹) در تحقیقی که انجام داد رابطه بین ساختار رقابتی و حسابداری محافظه کارانه را مورد بررسی قرار داد. او نتیجه گرفت که میزان و شدت رقابت در بازارهای محصول یک عامل برای به کارگیری رویه های حسابداری محافظه کارانه است. نتایج تحقیق نشان داد که شرکتها، محافظه کاری را در پاسخ به رقابت بیشتر به کار می برند. همچنین مؤسسات قبل از صدور سهام و اوراق بدهی، کمتر از حسابداری محافظه کارانه استفاده می کنند.
۲-۱۰-۱-۷- تحقیق فرانسز و همکاران
فرانسز و دیگران[۴۸] (۲۰۰۴) در تحقیقی به بررسی ارتباط بین محافظه کاری و هزینه سرمایه شرکت پرداخت. او بیان کرد که محافظه کاری از یک طرف باعث کاهش اتنظارات از عملکرد آتی می شود و از طرف دیگر با بالا بردن کیفیت اطلاعات مالی باعث کاهش ریسک کلی شرکت می شود. او در ادامه بیان می کند که کاهش این دو عامل موثر بر هزینه سرمایه، متناسب هم بوده و با خنثی کردن اثر همدیگر باعث میشوند هزینه سرمایه شرکت ثابت باقی بماند.
۲-۱۰-۱-۸- تحقیق ایکسلی
ایکسلی[۴۹] (۲۰۱۰) در تحقیقی با عنوان اثر محافظه کاری حسابداری بر روی هزینه سرمایه در سطح بین المللی به این نتیجه رسید که کشورهایی با رویکرد حسابداری محافظه کارانه هزینه سرمایه به مراتب کمتر نسبت به بقیه کشورها دارند.
۲-۱۰-۲- تحقیقات داخلی
۲-۱۰-۲-۱- تحقیق ادهم
ادهم(۱۳۸۶) در تحقیقی با موضوع نقش محافظه کاری حسابداری در کیفیت سود و بازده سهام به نتایج زیر دست یافت:
۱- بین محافظه کاری حسابداری و کیفیت سود، رابطه مثبتی برقرار است، یعنی هرچه شرکتها رویه های محافظه کارانهتری اتخاذ کنند، سود گزارش شده کیفیت بالاتری از نظر نزدیکی به وجه نقد خواهد داشت و بالعکس.
۲- بین محافظه کاری و اندازه شرکت رابطه معناداری وجود ندارد.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:14:00 ق.ظ ]