قاضی در برخورد با موارد مربوط به مغایرت با قواعد انتظامی، باید بین قوانین مربوط به انتظامات مقر دادگاه و قانون یا حکم خارجی قائل به تفکیک شود. قوانین مربوط به انتظامات مقر دادگاه چنان اولویت طبیعی دارند که باید در هر صورت اعمال و اجرا شوند.[۱۱۹]
۳-۲) نظم عمومی فراملی
در حوزه داوری تجاری بینالمللی روز به روز تمایل به کنار گذاشتن قوانین و نظامهای حقوق ملی رو به گسترش است، در این راستا در کنار ظهور مفهوم «قانون فراملی» میتوان از پیدایش مفهوم جدیدی از نظم عمومی تحت عنوان «نظم عمومی فراملی» سخن راند. منظور از این اصطلاح، برخی اصول اساسی مشترک میان اغلب نظامهای حقوقی و تجارت بینالمللی است که مقبولیت عامه یافته و از آن به نظم عمومی فراملی تعبیر میشود.
تعاریف متعددی از سوی نویسندگان حقوقی در مورد نظم عمومی فراملی مطرح شده است که در اینجا به ذکر برخی از آن ها میپردازیم: عدهای، این نوع از نظم عمومی را شامل قواعد اساسی حقوق طبیعی، اصول عدالت جهانی، قواعد آمره حقوق بینالملل عمومی و اصول کلی اخلاقی پذیرفته شده توسط آنچه که ملل متمدن خوانده میشود، میدانند.[۱۲۰]برخی دیگر نظم عمومی فراملی را معرف اجماع بینالمللی در خصوص هنجارهای پذیرفتهشدهی بینالمللی میدانند. به این دیدگاه اینگونه پاسخ داده شده است که اجماع بینالمللی، حتی در بهترین حالات قابل بحث و مناقشه است و لذا نظم عمومی فراملی، حتی به فرض وجود، دقیقاً غیرقابل پیشبینی و تحقق و اعمال آن دشوار است.[۱۲۱]
شاید اینگونه به ذهن متبادر شود که تعاریف ارئه شده از نظم عمومی فراملی آن را بسیار به نظم عمومی حقوق بینالملل عمومی نزدیک میکند، اما با اندکی دقت درمییابیم که نظم عمومی دسته اول در حوزه حقوق خصوصی است و نظم عمومی دستهی دوم ناظر بر روابط دارای جنبهی عمومی است و مربوط به تعهدات کشورها در عرصه بینالمللی میباشد.
برخی مفسرین مفهوم نظم عمومی فراملی را مورد پذیرش قرار ندادهاند؛ چرا که معتقدند این مفهوم ظاهر مشخصی ندارد و ابهامات زیادی هنوز پیرامونش باقی است و چگونگی تمییز آن از انواع دیگر نظم عمومی واضح و روشن نیست.[۱۲۲] اما در مقابل حقوقدانانی چون «گلدمن»[۱۲۳] با تأیید وجود این نظم آن را یک نظم عمومی فرامرزی قلمداد کردهاند.[۱۲۴] از دیدگاه مدافعان نظم عمومی فراملی، این نوع نظم عمومی وقتی قابل اعمال است که موضوع داوری بینالمللی تحت حاکمیت «حقوق بازرگانی فراملی»[۱۲۵] باشد.[۱۲۶]
با وجود تمام امتیازاتی که نظم عمومی فراملی میتواند داشته باشد، اما مفسرین حقوقی کشورهای در حال توسعه، آنچنان به این وعدهی داشتن قوانین یکسان در سطح جهانی خوشبین نیستند؛ به طوری که برخی بر این باورند که ایدهی حقوق بازرگانی و نظم عمومی فراملی تلاشی است در راستای جا انداختن نیات و شگردهای بعضی کشورهای خاص و معدود برای تمام ملتها و جا زدن آن در سطوح مختلف جهانی. مدعیان چنین نظمی به دنبال منافع کشورها و شرکتهای مورد نظر خویش هستند و در پی تحمیل قواعدی به ملل ضعیف میباشند که منافع نامشروع مورد نظرشان را تأمین میکند.[۱۲۷]
واقعیت این است که با وجود پیدایش مفهوم نظم عمومی فراملی و پذیرش آن از سوی برخی صاحبنظران و مراجع داوری، نمیتوان جایگاه موجهی برای این قسم از نظم عمومی در رویه عملی قائل شد.
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
گفتار چهارم: دامنه نظم عمومی
این موضوع به طور کلی پذیرفته شده است، که دامنه نظم عمومی، هم مسائل شکلی و هم ماهوی را در برمیگیرد:
۴-۱) نظم عمومی شکلی
مفهوم نظم عمومی تشریفاتی و شکلی به صورت گستردهای در سطح جهانی به رسمیت شناخته شده است.[۱۲۸] از جمله مهمترین مصادیق نظم عمومی شکلی در رابطه با داوری، اصول دادرسی منصفانه است که شامل، رفتار برابر با طرفین، تشکیل منصفانه دیوان داوری، رعایت انصاف و عدالت در رسیدگی به دلایل و دفاعیات و لزوم رعایت بیطرفی داوران میباشد.[۱۲۹] از اینرو داوری که در آن اصول بنیادین عدالت تشریفاتی رعایت نشده باشد میتواند مغایر با نظم عمومی بهشمار رود. دادگاهها نیز در بیشتر مواقع مسائل مربوط به دادرسی منصفانه را یک مسئله مرتبط با نظم عمومی محسوب میکنند.[۱۳۰]
اصول دادرسی منصفانه به دو مرحله تقسیم میشود: مرحلهی اول، به مسائل و ترتیبات قبل از جلسه رسیدگی مربوط میشود؛ این مرحله در قانون داخلی بسیاری از کشورها مورد نظر قرار گرفته است؛ اما در قوانینی که به طور اختصاصی به این موضوع نپرداخته یا اساساً تصریحی به موضوع منصفانه بودن به طور اخص نکردهاند، این قبیل اصول نقض شده را تحت زیر مجموعهی عنوان عام «نظم عمومی» میتوانند، مورد خطاب قرار دهند.[۱۳۱] مرحلهی دوم این قسمت به مرحلهی جلسات رسیدگی و حقوق طرفین در حین صدور رأی، استدلال و استناد هر رأیی برمیگردد؛ لزوم استدلال و استناد در رأی در قوانین برخی کشورها در زمرهی ملاحظات نظم عمومی قرار گرفته است.[۱۳۲]
نظم عمومی شکلی فراتر از صرف اصول عدالت و انصاف است. برخی مصادیق شکلی کاملاً اختصاصی و محلی هستند، اما از لحاظ نظام حقوقی کشور محل اجرا اساسی تلقی میشوند. در قوانین کشورها بعضی از شرایط شکلی مربوط به نظم عمومی درج شده است. به طور مثال در قانون آیین دادرسی مدنی ایران، ماده ۴۵۶، در مورد منع وحدت تابعیت داور با یکی از طرفین، قاعدهی شکلی مقرر شده است. قانونگذاز ایران مشابه همین را در ماده ۱۱ قانون داوری تجاری بینالمللی هم درج کرده است. اما برخی خاطر نشان ساختهاند که با این حال، نباید فراموش کرد که دادگاهها با اشاره صریح یا ضمنی در مقام تفسیر تمام مصادیق شکلی مزبور، مفهوم مضیق نظم عمومی را ملاک عمل قرار میدهند.[۱۳۳]
برخی معتقدند در خصوص نظم عمومی شکلی سه اصل مهم در نظام حقوقی اسلامی وجود دارد:
۱- برابری طرفین داوری در خصوص رفتار یکسان با آن ها.
۲- دادن فرصت دفاع مناسب به هر یک از طرفین جهت ارائه دلایل و ادعاها.
۳- داور نمیتواند یک جانبه و بدون شنیدن دفاعیات طرفین اقدام به صدور رأی نماید.[۱۳۴]
۴-۲) نظم عمومی ماهوی
قواعد ماهوی، دارای مفهومی وسیع است و رد پای آن را در تمام شاخههای حقوق در یک نظام حقوقی میتوان یافت. از میان مبانی امتناع از اجرای رأی، تنها مبنای نظم عمومی، آن هم در بخش مصادیق ماهوی راه را بر دادگاههای ملی جهت نظارت ماهوی و کنترل محتویات رأی داوری میگشاید.[۱۳۵]
قابل داوری بودن یکی از مهمترین مصادیق ماهوی نظم عمومی در حوزه داوری است. گرچه مسئله قابل داوری بودن دعوی در اغلب اسناد بینالمللی داوری مانند کنوانسیون ژنو ۱۹۲۷ (بند دو ماده ۱) و کنوانسیون نیویورک (قسمت الف بند دو ماده ۵) به صورت مستقل از نظم عمومی مطرح گردیده است، ولی تحت مفهوم وسیع نظم عمومی در میآید و بخشی از مصادیق ماهوی نظم عمومی یک نظام حقوق ملی را تشکیل میدهد.[۱۳۶]
مصادیق نظم عمومی ماهوی از کشوری به کشور دیگر فرق میکند؛ اما مواردی است که در اکثریت نظامهای حقوقی به عنوان خطر بزرگی برای منافع و مصلحت عمومی از آن ها یاد میشود. از جمله این موارد تروریسم، قاچاق مواد مخدر، پولشویی، نسلکشی، قواعد مربوط به حمایت از منافع حیاتی دولت یا جامعه بینالمللی، برخی قوانین تجارت خارجی و واردات و صادرات کالاهای خاص از جمله صدور سلاح یا دانش فنی برتر و همچنین محدودیتهای ناظر بر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد است.[۱۳۷] برخی محدودیتهای ارزی که بیشتر کشورها برای جلوگیری از اقتصاد ناپایدار به آن پایبند هستند نیز در زمره این مصادیق به شمار میروند.[۱۳۸] همچنین در مواردی که ثروتهای ملی یا سنتهای ملی مذهبی را خدشهدار میسازد؛ به قولی باعث جریحهدار شدن احساسات عمومی در یک جامعه میشود؛ همگی این موارد در تعارض با نظم عمومی عمومی ماهوی محسوب میشوند. برخی کشورها حتی نقض حسن نیت را هم در حوزه نظم عمومی ماهوی میدانند. و نیز قراردادهایی که در آن ها رد و بدل پولهای مشکوک هم چون رشوه گرفتن، نهفته است یا هر گونه فعالیت اقتصادی که با سیاستهای بینالمللی حقوق بشر همسوء نباشد هم در این گستره جا دارد.[۱۳۹]
عکس مرتبط با اقتصاد
در خصوص نظم عمومی ماهوی در نظام حقوقی اسلام، برخی معتقدند که در زمینه داوریهای بینالمللی مسائلی چون، معاملات ربوی، قمار، تعهدات غرری و شانسی بیشتر مطرح است.[۱۴۰]
بخش دوم: نظم عمومی در اجرای احکام داوری تجاری بینالمللی
فصل سوم: نظم عمومی مانع اجرای آرای داوری تجاری بینالمللی
فصل سوم: نظم عمومی مانع اجرای آرای داوری تجاری بینالمللی
معیار نظم عمومی به عنوان مانع اجرای رأی داوری، به نوعی مؤید حق دادگاههای کشور محل اجرا در اعمال کنترل نهایی بر روند داوری است. در این میان از یک سو تمایلی برای معطوف ساختن حاکمیت کشور نسبت به اجرای آرایی که منجر به نقض ارزشها و قوانین داخلی میشوند، وجود ندارد. از سوی دیگر تمایل به احترام نسبت به قطعیت آرای خارجی قرار دارد. از این رو قانونگذار و دادگاه باید به هر طریق تعارض موجود را حل نمایند. در راستای رفع این دوگانگی، برخی از قانونگذاران و دادگاهها بر آن شدهاند که مفهوم مضیق نظم عمومی را نسبت به آرای خارجی اعمال کنند. مفهوم مضیق نظم عمومی غالباً تحت عنوان نظم عمومی بینالمللی به کار میرود. شایان ذکر است که بر سر محتوا و کاربرد آن در رویه عملی برای کشورها هنوز ابهاماتی موجود میباشد و قطعیتی حاصل نگردیده است.
گفتار اول: به دنبال تعریفی از نظم عمومی به عنوان مانع اجرای رأی داوری تجاری بینالمللی
ارائه تعریف دقیقی از نظم عمومی در زمینه اجرای آرای داوری بسیار دشوار است. اما تعاریف ارائه شده در طی سالهای متمادی تغییر قابل توجهی نکردهاند. با توجه به ذکر تعاریف گوناگون نظم عمومی در قسمت کلیات در ذیل این عنوان فقط به بررسی کاربردی مفاهیم مورد استفاده نظم عمومی به عنوان مانع اجرای رأی پرداخته میشود.
نقض مفاهیم اساسی اخلاق و عدالت
مجلس لردهای انگلستان در سال ۱۸۵۳ نظم عمومی را اینگونه توصیف کرد: “اصل قانونی که مقرر میدارد؛ هیچ موضوعی نمیتواند به صورت قانونی منجر به آسیب رساندن به اجتماع یا خیر عمومی گردد”.[۱۴۱] دادگاه استیناف انگلستان در مورد نظم عمومی مربوط به اجرای رأی داوری در پرونده دی اس تی برابر راکولی در سال ۱۹۸۷ این گونه اظهار نظر کرد:
“ملاحظات نظم عمومی را هرگز نمیتوان به صورت جامع و کامل تعریف کرد، اما با این ملاحظات بایستی بسیار با احتیاط مواجه شد. چرا که برای اعمال نظم عمومی باید وجود عناصر غیر قانونی به اثبات برسد، یا اینکه اجرای رأی به روشنی به مصالح و منافع عمومی آسیب برساند، و یا احتمال برود که اجرای رأی نسبت به چارچوب معین و کاملاً آگاهانه جامعه که از جانب قوای حکومتی تعیین میشود، توهینآمیز باشد”.[۱۴۲]
ژوزف اسمیت[۱۴۳] قاضی دادگاه استیناف ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۷۴ در پرونده مشهور پارسونز و وایت مور، مقرر داشت که از اجرای رأی داوری خارجی ممکن است به موجب نظم عمومی ممانعت گردد، “فقط در صورتی که اجرای رأی مفاهیم اساسی اخلاق و عدالت کشوری که از دادگاه آن تقاضای اجرا شده را نقض کند”.[۱۴۴]
دکتر الاحدب حقوقدان نامدار مسلمان بیان میدارد که در نظام حقوقی اسلامی “مفهوم نظم عمومی بر پایه روح کلی شریعت و منابع آن (شامل قرآن و سنت و غیره) و همچنین اصل وفای به عهد، بنا شده است”.[۱۴۵]
مفهوم نظم عمومی مطروحه در این زمینه منعکس کننده معیارهای اساسی اقتصادی، حقوقی ، اخلاقی، سیاسی، مذهبی و اجتماعی هر کشور یا جامعه فرا ملی است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۱-۲) کاربرد مفهوم نظم عمومی بینالمللی در زمینه امتناع از اجرای رأی
برای شروع بحث اشاره به اظهار نظر پروفسور واندنبرگ در این رابطه مناسب به نظر میرسد. ایشان ابراز داشتهاند که معیار نظم عمومی به ندرت منجر به امتناع از اجرای رأی میشود؛ یکی از علل آن، تمایز قائل شدن میان نظم عمومی داخلی و بینالمللی است.[۱۴۶]
مراجعه به نظم عمومی بینالمللی توسط قوانین و دادگاهها به طور فزایندهای رو به افزایش است. برای مثال، در مواد ۱۴۹۸ و ۱۵۰۲ قانون جدید آیین دادرسی مدنی ۱۹۸۱ فرانسه، یکی از موارد امتناع از شناسایی یا اجرای رأی داوری در تعارض بودن آن با نظم عمومی بینالمللی ذکر شده است.[۱۴۷] پرتغال نیز مقررات مشابهی در این زمینه دارد.[۱۴۸] دادگاه استیناف میلان در یکی از رسیدگیهایش در زمینه موضوع مطروحه ابراز کرد که نظم عمومی مندرج در ماده (ب)(۲) ۵ کنوانسیون نیویورک نظم عمومی بینالمللی میباشد.[۱۴۹]
در نظام حقوقی فرانسه مفهوم نظم عمومی بینالمللی مضیقتر از نظم عمومی داخلی دانسته شده است؛ بدین معنا که هر قاعدهای که به نظم عمومی داخلی تعلق دارد لزوماً بخشی از نظم عمومی خارجی یا بینالمللی نیست. در همین راستا پروفسور ساندرز اظهار میدارد که:
“مطابق با دکترینی که به طور کلی پذیرفته شده، نظم عمومی بینالمللی به نقض واقعی مفاهیم اساسی نظام حقوقی کشور مربوطه، محدود شده است.”[۱۵۰]
برخی صاحبنظران ماده ۱۵۰۲ قانون آیین دادرسی مدنی فرانسه را که پیشتر ذکر شد به شرح ذیل تفسیر کردهاند:
“نظم عمومی بینالمللی که در ماده (۲).۱۵۰۲ بدان اشاره شده است، فقط معنی نظم عمومی بینالمللی فرانسه را میرساند، به بیان دیگر؛ نظم عمومی بینالمللی مجموعهای از ارزشها میباشد که نظام قانونی فرانسه نقض آن ها را حتی در پروندههای بینالمللی نمیتواند تاب بیاورد.” [۱۵۱]
بهطور مشابه، قانون پرتغال نیز به اصول نظم عمومی بینالمللی پرتغال اشاره میکند. بنابراین میتوان گفت مضمون و کاربرد نظم عمومی بینالمللی وابسته به تفکر حاکم بر نظام حقوقی فرانسه و پرتغال است و اینگونه نیست که هر دو کشور لزوماً به دنبال شناسایی و اعمال یک استاندارد بینالمللی مشترک باشند.
اینگونه به نظر میرسد که دادگاه استیناف میلان (که در بالا اشاره شد) یک مفهوم فراملیتر از نظم عمومی بینالمللی مدنظر داشته است، چرا که آنرا اینگونه توصیف میکند، تحت عنوان:
“مجموعهای از اصول جهانی مشترک میان ملل متمدن، با هدف حمایت از حقوق بنیادین بشر که اغلب این اصول در اعلامیهها و کنوانسیونهای بینالمللی درج شده است.”[۱۵۲]
۱-۳) کاربرد نظم عمومی واقعاً بینالمللی یا نظم عمومی فراملی در زمینه امتناع از اجرای رأی
دامنه مفهوم نظم عمومی فراملی یا نظم عمومی واقعاً بینالمللی[۱۵۳] غالباً محدود است. کاربرد جهانی و فراگیر آن نیز ناشی از قواعد بنیادین حقوق طبیعی میباشد. اصول جهانی عدالت، قواعد آمره حقوق بینالملل عمومی، اصول کلی اخلاقی پذیرفته شده توسط ملل متمدن،[۱۵۴] همگی در گستره مفهومی نظم عمومی فراملی قرار میگیرند.
شایان ذکر است که شاید نتوان مثالی ذکر کرد که در آن یک دادگاه به صراحت نظم عمومی فراملی را اعمال کرده باشد، اما در تعداد کمی از احکام به این مفهوم اشاره شده است. به عنوان نمونه، حکم دادگاه استیناف میلان که پیشتر بدان اشاره شد و نیز دیوان فدرال سوئیس در سال ۱۹۹۴ که در بررسی پروندهای اعلام داشت؛ بسیار خرسند است از در نظر گرفتن یک “مفهوم جهانی از نظم عمومی، که به موجب آن، در صورتی رأی ناقض نظم عمومی میباشد که مخالف اصول قانونی یا اخلاقی بنیادین شناخته شده در همهی کشورهای متمدن باشد.”[۱۵۵]در شماری از پروندههای مطروحه در این زمینه نیز اعمال مشخصی در نظر گرفته شدهاند، جرائمی چون ارتشاء، خرید و فروش مواد مخدر، قاچاق و تروریسم که تقریباً در سرتاسر جهان غیر قانونی هستند.[۱۵۶] دادگاه استیناف پاریس در همین رابطه متذکر شد که ارتشاء در تضاد با نظم عمومی فرانسه و همچنین اصول اخلاقی تجارت بینالملل میباشد. این مسئله توسط اکثریت گستردهای از کشورها در جامعه بینالمللی پذیرفته شده است.
گفتار دوم: کنوانسیونهای اجرایی و قوانین ملی
در هیچ یک از کنوانسیونهای بینالمللی در زمینه اجرای احکام داوری و قانون نمونه آنسیترال، اشاره صریحی به نظم عمومی بینالمللی یا نظم عمومی فراملی صورت نگرفته است. آن ها به دنبال هماهنگ سازی معیار نظم عمومی با شناسایی و اجرا نبودهاند. صرفنظر از عبارتپردازی خاص قوانین ملی که اشاره متفاوتی به نظم عمومی بینالمللی با توسل به هنجارهای ملی دارند، دادگاههای شماری از کشورها نیز اظهار داشتهاند که مفهوم مضیق نظم عمومی را اعمال میکنند. اما قانون متحدالشکل اوهادا[۱۵۷] در تلاش برای هماهنگ سازی مفهوم نظم عمومی بینالمللی در میان کشورهای عضو، منحصر به فرد است.
۲-۱) کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸
کنوانسیون نیویورک از یک گزارش و پیشنویس اولیه در زمینه اجرای آرای داوری بینالمللی تشکیل یافت که توسط اتاق بازرگانی بینالمللی[۱۵۸] مهیا گشت. چرا که آن ها به این نتیجه رسیده بودند که نظام استقرار یافته به موجب کنوانسیون ۱۹۲۷ ژنو دیگر پاسخگوی نیازهای تجارت بینالملل نیست. شورای اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل متحد[۱۵۹] به منظور آماده سازی پیشنویس کنوانسیون یک کمیته اختصاصی راه اندازی کرد. کمیته در ابتدای کار مقررهای را پیشنهاد نمود که اشاره به آرایی داشت که “آشکارا متناقض با نظم عمومی یا اصول اساسی حقوقی کشوری باشد که رأی درصدد اجرا در آن کشور است.” (بر طبق عبارت پردازی کنوانسیون ژنو). اگر چه این عبارت عینناً از کنوانسیون ژنو گرفته نشده بود.[۱۶۰] کمیته تهیه پیشنویس در گزارش خود اشاره کرد که با بهره گرفتن از عبارات آشکارا و اساسی قصد داشته که اعمال مقرره مزبور را محدود کند فقط به مواردی که شناسایی یا اجرا “به طور مشخص در تعاض باشد با اصول اساسی از نظام حقوقی کشوری که رأی در آنجا مورد استناد واقع شده است.”[۱۶۱]
در ماده (ب)(۲).۵ به “نظم عمومی آن کشور” اشاره میشود و عبارت اصول حقوقی در این ماده جای نمیگیرد. شایان ذکر است که تدوینکنندگان کنوانسیون نیویورک به دنبال تلاش برای هماهنگسازی معیار نظم عمومی در کلیه کشورها نبودند. به تعبیر دیگر آن ها قصد برقراری یک معیار مشترک بینالمللی را نداشتند.
۲-۲) قانون نمونه آنسیترال
منشأ پیدایش قانون نمونه آنسیترال درخواست ارائه شده در سال ۱۹۸۵ توسط کمیته مشورتی حقوقی آسیایی-آفریقایی؛ به منظور بررسی عملکرد کنوانسیون ۱۹۵۸ نیویورک، میباشد. کمیته ادعا کرد که فقدان رویکرد متحدالشکل دادگاههای ملی به اجرای آرا به صورت آشکار وجود دارد. دبیر کل آنسیترال از این ادعا نتیجه گرفت که هماهنگ سازی رویه اجرای حکم و کنترل قضایی آیین داوری توسط کشورها، به طور مؤثرتری میتواند حاصل شود- به موجب ترویج یک مدل یا قانون متحدالشکل- تا اینکه اقدامی برای تجدید نظر در کنوانسیون نیویورک صورت بگیرد.[۱۶۲]
متن نهایی قانون نمونه آنسیترال در سال ۱۹۸۵ تصویب شد. این قانون نظم عمومی را به عنوان زمینهای برای کنار گذاشتن رأی توسط دادگاهها در مقر داوری (ماده ۳۴) مطرح و همچنین آن را زمینهای برای رد شناسایی و اجرای رأی خارجی نیز عنوان میکند(ماده ۳۶). در واقع در این دو ماده، همان ماده (۲)۵ از کنوانسیون نیویورک را منعکس نموده است.
در قانون نمونه نظم عمومی، در میان مباحث مربوط به ماده (دو)(ب)(۲)۳۴ معنا نشد. نماینده انگلستان اظهار نگرانی کرد از اینکه نظم عمومی ممکن است همه موارد بی عدالتی شکلی را پوشش ندهد، به همان صورتی که در رویهی قضائی نظام حقوقی کامنلا درک شده است.به عنوان مثال آرای مخدوش به موجب تقلب، فساد و شهادت دروغ را ذکر کرد.[۱۶۳] تردیدهایی مطرح شده بود که آیا الزامات مربوط به رفتار برابر مندرج در (ماده ۱۸) و دادن فرصت مقتضی به طرفین به منظور ارائه دلایلشان در رابطه با دعوی طرح شده، مندرج در (مواد ۱۸ و (دو)(الف)(۲)۳۴) به اندازه کافی این موقعیتها را پوشش میدهد. مباحث پیرامون تفاوت میان مفهوم نظم عموی در حقوق کامنلا و حقوق رومی-ژرمنی برجسته شد. نمایندگان کاندا و استرالیا اظهار داشتند که آن ها عبارت نظم عمومی در معنای فرانسوی آنرا به معنای محدود شدهی نظم عمومی در حقوق کامنلا، ترجیح میدهند.اما در نهایت هر دو اصطلاح هم معنی در نظر گرفته شده است.[۱۶۴]
در نهایت تصیم بر این شد که لیست زمینههای کنار گذاشتن رأی را گسترش ندهند، اما این وضعیت باید در گزارش کمیسیون شرح داده شود. گزارش بیان داشت:
“این موضوع قابل درک بود که اصطلاح نظم عمومی مورد استفاده در کنوانسیون ۱۹۵۸ نیویورک و بسیاری از معاهدات دیگر اصول اساسی حقوق و عدالت در زمینه ماهوی و شکلی، هر دو را پوشش میدهند. بنابراین مواردی از قبیل فساد، ارتشاء، تقلب و موارد خطیر مشابه زمینه کنار گذاشتن رأی را فراهم میکنند.” [۱۶۵]
ماده ۳۶ قانون نمونه آنسیترال همانند ماده (ب)(۲)۵ کنوانسیون نیویورک، به نظم عمومی کشوری که در آن درخواست اجرا شده اشاره دارد. در این قانون نیز، هیچ تلاش آشکاری برای هماهنگ سازی معنا یا کاربرد نظم عمومی وجود ندارد.
۲-۳) قانون متحدالشکل اوهادا
اوهادا به موجب معاهده مربوط به قوانین هماهنگ سازی در آفریقا در سال ۱۹۹۳ در پورت لوئیس منعقد شد. این معاهده به منظور پیوستن اعضای سازمان وحدت آفریقا بدان باز است. در سال ۱۹۹۹، شورای وزیران اوهادا یک قانون متحدالشکل داوری را تصویب کرد. ماده ۳۱ این قانون مقرر میدارد که شناسایی و اجرا باید مورد امتناع واقع شود اگر “رأی به طور آشکار در تضاد باشد با قاعدهای از نظم عمومی کشورهای عضو”. دادگاه مشترک عدالت و داوری که در آبیجان، پایتخت ساحل عاج مستقر است، بر اعمال و تفسیر قوانین نظارت میکند. این امکان وجود دارد که رأیی که اجازه اجرا به آن داده نشده است در این دادگاه مورد تجدیدنظر خواهی قرار بگیرد. این اولین تلاش آشکار و مشخصی است که به منظور هماهنگ سازی نظم عمومی در میان چندین کشور مستقل صورت گرفته است.[۱۶۶]
۲-۴) دیگر کنوانسیونهای بینالمللی
یکی دیگر از کنوانسیونهای موجود در رابطه با اجرای آرای داوری، کنوانسیون اجرای احکام داوری خارجی ۱۹۲۷ ژنو میباشد که در مورد نظم عمومی اظهار داشته که رأی قابل اجرا خواهد بود مگر “در تعارض با نظم عمومی یا اصول حقوقی کشوری باشد که رأی به دنبال اجرا و اتکا در آنجا بوده است”.(ماده(ه)۱).[۱۶۷] همانطور که پیشتر ذکر شد عبارت اصول حقوقی از کنوانسیون نیویورک حذف شده است.
مورد بعدی کنوانسیون داوری تجاری بینالمللی بین ملل آمریکایی ۱۹۷۵ پاناما میباشد، که توسط ۱۵ کشور آمریکای لاتین و ایالات متحده آمریکا به تصویب رسیده است. این کنوانسیون از کنوانسیون ۱۹۵۸ نیویورک الگوبرداری شده و به طور مشابه اشاره به “نظم عمومی آن کشور” میکند.[۱۶۸] کنوانسیون ۱۹۷۹ مونتویدئو مربوط به اعتبار فراسرزمینی آرای داوری و احکام دادگاههای خارجی بین ملل آمریکایی پا را فراتر میگذارد، چرا که ضروری میداند که رأی “آشکارا مخالف با اصول و قواعد نظم عمومی کشور محل اجرا باشد” (ماده(ن)۲).[۱۶۹]
کنوانسیون ریاض ۱۹۸۳ راجع به همکاری قضایی میان کشورهای اتحادیه عرب مقرر میدارد: اجرای رأی ممکن است مورد امتناع قرار گیرد اگر رأی “مخالفت داشته باشد با شریعت اسلام، نظم عمومی یا اخلاق حسنه” کشوری که در آن اجرا مورد درخواست واقع شده است (ماده ۳۷).[۱۷۰] کنوانسیون امّان ۱۹۸۷ در مورد اجرای آرای داوری اتحادیه عرب صرفاً به “نظم عمومی” اشاره میکند.[۱۷۱]
کنوانسیون ۱۹۶۵ واشنگتن (ایکسید)[۱۷۲] صریحاً به نظم عمومی اشاره نمیکند. در ماده ۵۲ این کنوانسیون مجموعهای از زمینههای مختلف برای ابطال آمده است که عبارتند از: فساد در بخشی از شعب دیوان؛ انحراف جدی از یک قاعده اساسی آیین دادرسی؛ تقلب در بیان دلایلی که رأی مبتنی بر آن صادر شده است. مورد اول و دوم به طور کلی داخل در دامنه نظم عمومی بینالمللی قرار میگیرند. اجرای رأی ایکسید نمیتواند در دادگاههای کشور محل اجرا مورد چالش قرار گیرد جز در زمینههای مربوط به مصونیت دولت. دیوان عالی کشور فرانسه در پرونده (اس او آ بی آی مقابل سنگال) با صراحت تایید کرده که نظم عمومی (بینالمللی و غیر آن) موضوعی نیست که قاضی، زمانی که با اجرای آرای ایکسید مواجه است، میبایست مدنظر قرار دهد.[۱۷۳]
۲-۵) قوانین ملی
اصطلاحات به کار رفته در اشاره به نظم عمومی در قوانین ملی، به طور قابل توجهی با هم تفاوت دارند. دامنه این تفاوتها از قید صریح نظم عمومی بینالمللی تا اشاره به هنجارهای ملی گسترده شده است. قوانین اجرای احکام در فرانسه[۱۷۴]، پرتغال[۱۷۵]، الجزایر[۱۷۶] و لبنان[۱۷۷] به “اصول نظم عمومی بینالمللی” اشاره دارند. تمایز میان نظم عمومی قابل اعمال به احکام داخلی و خارجی در قوانین تونس نیز نمایان است، چرا که اشاره به “نظم عمومی مستفاد در حقوق بینالملل خصوصی” شده است.[۱۷۸] در قوانین رومانی هم رویکرد مشابهی اتخاذ گردیده است.[۱۷۹]
قوانین شماری از کشورها صرفاً به نظم عمومی اشاره دارند. بیشتر کشورها به نظم عمومی “کشور x” که در عبارت پردازی کنوانسیون نیویورک و قانون نمونه آنسیترال نیز هست، اشاره کرده و گروهی دیگر از کشورها به سادگی کنوانسیون نیویورک را در این رابطه مورد پذیرش قرار دادهاند.
برخی دیگر نظم عمومی را به همراه اخلاق حسنه به کار بردهاند، برای مثال میتوان از: ژاپن[۱۸۰]، لیبی[۱۸۱]، عمان[۱۸۲]، قطر[۱۸۳] و امارات متحده عربی[۱۸۴] نام برد. یمن در این مورد به نظم عمومی و شریعت اسلام رجوع میکند.[۱۸۵]
گروهی مستقیماً به نظم عمومی اشاره نمیکنند. برای مثال قانون اتریش یک تمایزی میان قوانین الزامآور و “اصول اساسی نظام حقوقی اتریش” قائل شده است.[۱۸۶] قانون سوئد مقرر میدارد که اجرای یک رأی خارجی ممکن است مورد امتناع واقع شود در جایی که دادگاه دریابد که “رأی آشکارا با مفاهیم اساسی نظام حقوقی سوئد در رابطه با شناسایی و اجرا ی احکام ناسازگار میباشد.”[۱۸۷] در قانون لهستان بیان شده که رأی به اجرا گذاشته نخواهد شد اگر “ازاصول قانونی بودن یا همزیستی اجتماعی در جمهوری خلق لهستان تخطی کند”.[۱۸۸] دو تن از حقوقدانان لهستانی در مورد این قانون اظهار داشتهاند که “مقرراتی از این دست باید به صورت مضیق تفسیر و فقط در مورد تخلف از قواعد اولیه نظام حقوقی لهستان اعمال شوند”.[۱۸۹]
قانون جمهوری کره ضروری دانسته که یک حکم خارجی برای اجرا در کره باید با “اخلاق حسنه و نظم اجتماعی کره سازگار باشد”.[۱۹۰] یک حقوقدان کرهای در تقسیر این مقرره بیان میدارد: “دامنه و ماهیت قواعد نظم عمومی کره بسیار شبیه به نظم عمومی بینالمللی است.”[۱۹۱] در چین، قانونگذار اشاره اذعان میدارد که اجرای رأی خارجی مورد انکار واقع میشود اگر “مغایر منافع عمومی و اجتماعی باشد.”[۱۹۲] برخی از حقوقدانان چینی در تفسیر قانون مذکور خاطر نشان میسازند: “منافع عمومی اجتماع (نظم عمومی) در چین منوط به تفسیر مضیق است، در جایی که داوری داخلی و خارجی(بینالمللی) در زمینه تجاری باشد. مفهوم نظم عمومی بینالمللی هنوز در تصمیمات دادگاههای چین بسط داده نشده است.”[۱۹۳] در قانون برزیل این گونه ذکر شده که اجرای رأی مورد ممانعت واقع خواهد شد، اگر “حکم نسبت به نظم عمومی توهینآمیز باشد.”[۱۹۴] برزیل به کنوانسیون نیویورک نپیوسته و مفهوم نظم عمومی بینالمللی در آن کشور ناشناخته است.[۱۹۵]
در مورد ایران ماده ۳۴ قانون داوری تجاری بینالمللی ۱۳۷۶ قابل ذکر و توجه است. این ماده تحت عنوان بطلان رأی سه مورد را مطرح نموده که در آن موارد رأی داوری اساساً باطل و غیر قابل اجراست. بند ۲ ماده مذکور که در رابطه با این بحث میباشد، بدین شرح است:
“در صورتی که مفاد رأی مخالف با نظم عمومی یا اخلاق حسنه کشور و یا قواعد آمره این قانون باشد.”