کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • معرفت شناسی از دیدگاه مولوی- قسمت ۶
  • تحلیل نظریه مشورتی دیوان بین المللی دادگستری در قضیه استقلال کوزوو- قسمت 2
  • " پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی – بند اول: عدم تحویل کالا و حق اصلاح مورد تعهد در اصول یونیدوغوا و اصول اروپایی – 3 "
  • سیاست‌ های آمریکا درعراق پس از صدام و پیامدهای آن بر موازنه قوا در خاورمیانه- قسمت ۲
  • مقایسه¬ی-سبک¬های-یادگیری،-ویژگی¬های-شخصیتی-و-عملکرد-تحصیلی-دانش‌آموزان-عادی-و-ناتوان-یادگیری- قسمت ۱۰
  • بررسی تاثیر سیاست های پولی بر رشد اقتصادی ایران طی سال های ۱۳۹۰-۱۳۵۲- قسمت ۶
  • برّرسی ابزارهای نشانه ای و زبانیِ ایجاد هیجان در گزیده ای از نمایشنامه های کودک۹۴- قسمت ۸
  • بررسی-جرم-شناختی-قاچاق-مشروبات-الکلی-دراستان-کردستان- قسمت ۴
  • بررسی فقهی حکم خرید و فروش اعیان نجسه از دیدگاه فقهای امامیه- قسمت ۶
  • تبیین دلیل نیاز اعمال حقوقی به اعلام اراده و تعیین نقش اعلام اراده در ایجاد ایقاعات و عقود- قسمت 5
  • بررسی تأثیر حفاظت از حقوق مالکیت بر سرمایه گذاری خصوصی در ایران طی دوره ی زمانی 1388- 1350- قسمت 17
  • راهنمای نگارش مقاله در مورد شما نمی‌توانید موارد درون زباله‌دان را ویرایش کنید. مورد را به بیرون از ...
  • بررسی فقهی حقوقی ملاک عمد در قتل عمد با تاکید قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲- قسمت ۳
  • بررسی نقش کانون های تفکر در فرایند سیاستگذاری ایالات متحده آمریکا- قسمت ۵
  • بررسی فقهی و حقوقی سوء استفاده از اضطرار طرف قرار داد- قسمت ۵
  • پایان نامه حقوق اسیران جنگی نهایی ۱۲-۶-۱۳۹۱ (Repaired)- قسمت ۸
  • تعیین رابطه بین بازاریابی داخلی و رفتار شهروندی سازمانی با توجه به نقش تعدیل گر رهبری توزیعی (مورد مطالعه شعب بانک ملت استان ایلام)- قسمت ۱۲
  • تاثیر سرمایه گذاری ریسک پذیر بر توسعه و سود آوری صندوق های پژوهش و فناوری- قسمت ۳
  • دانلود فایل ها با موضوع : بررسی سطح اهانت آمیزی واژه های زبان فارسی- فایل ۱۷
  • بررسی رابطه بین بهنگام بودن اعلام سود و بازده سرمایه گذاری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۴
  • حدود و جایگاه حاکمیت اراده در حقوق ایران، فقه امامیه با کنوانسیون بیع بین المللی کالا مصوب 1980 وین- قسمت 17
  • بررسی مقایسه ای سبک های یادگیری،تاب آوری و مهارت های حل مسئله در شطرنجبازان حرفه ای و غیر حرفه ای- قسمت ۸
  • شروط ناعادلانه قرارداد ها در حقوق ایران- قسمت ۳
  • ارزیابی و تحلیل نقش رهبری تحول آفرین در توسعه یادگیری سازمانی کارکنان اداری شهرداری شهر کرمانشاه- قسمت ۴- قسمت 2
  • بررسی مدیریت منابع انسانی برعملکردمالی شعب بانک ملی شهراصفهان براساس مدل هاروارد- قسمت ۱۰
  • بررسی و مقایسه سازگاری اجتماعی در دانش آموزان پسر ورزشکار و غیر ورزشکار- قسمت ۵
  • بررسی‌رابطهفضای‌مجازی‌ وعامگرایی‌کاربران‌اینترنت درسـازمـان‌اسـنـادوکـتـابـخـانه‌ملـی‌ایـران- قسمت ۴
  • تحلیل فقهی و حقوقی امر به معروف و نهی از منکر در سیاست کیفری اسلام- قسمت ۶
  • اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با الگوی السون بر نگرش به ازدواج دانشجویان- قسمت ۳- قسمت 2
  • شناخت و مشخص ساختن میزان بازنمایی عناصر و مولفه‌های هویت ملی- قسمت ۴
  • بررسی راهکارهای ایجاد طرح‌های همکاری (امانت بین کتابخانه‌ای، اشتراک منابع) ...
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • زندگی خوابگاهی و نحوه تکوین هویت فرهنگی دختران- قسمت ۱۰




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      شناخت ارکان، شرایط و احکام قذف صغار از منظر فقه و حقوق موضوعه ایران- قسمت ۷ ...

    عمده دلایل حقوقدانان مبنی بر عدم اجرای حد بر صغیر در صورت قاذف واقع شدن؛ از قبیل ذیل می­باشد.
    أـ از شرایط مشهور و معتبر که مبنای هر گونه مسئولیت جزایی و کیفری است بلوغ، عقل، اراده، و علم به حرمت است، که آیه شش سوره نساء و آیه پنجاه و نه سوره نور به همین موضوع اشاره دارند. همجنین حدیث معروف رفع قلم.[۲۵۳]

    پایان نامه

    خداوند در آیه شش سوره نسا می­فرماید:« وابْتَلُوا الْیَتامى‏ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ حَسیباً[۲۵۴]؛ و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد کافی یافتید اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی اسراف نخورید! هر کس که بی نیاز است ، از برداشت حق الزحم خودداری کند و آن کس که نیازمند است ، به طور شایسته و مطابق زحمتی که می­کشد، از آن بخورد. و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمی­گردانید ، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است».
    همانطور که در آیه به خوبی بیان شده است عهده دار شدن کودکان احکام تکلیفی و وضعی را مشروط به رشد آنان و امتحان رشد و بلوغشان می­باشد.
    ب ـ در ماده ۴۹ ق.م. ا. مقرر شده: «اطفال در صورت ارتکاب جرم مبری از مسئولیت کیفری، وتربیت آنان با نظر دادگاه به عهده سرپرست اطفال و عند الاقتضاء کانون اصلاح و تربیت اطفال است.[۲۵۵]
    ج ـ در نهایت دلیل دیگر حقوقدانان در این مورد، تحلیلی از عذرهایی می­باشد که مانع اجرای حد بر صغیرمی­گردند؛ از قبیل: علل رافع مسئولیت کیفری[۲۵۶]، که این علل کیفیاتی هستند درونی در شخص مرتکب جرم، که موجب می­شوند با وجود تحقق جرم وجمع عناصرمزبور و به خاطر احراز آن شرایط قانونگذار، شخص مرتکب را مبری از کیفر می­داند و جرم را قابل انتساب به وی ندانسته، که این علل شخصی بوده و جنبه عمومی ندارند و به دو دسته تقسیم می­شوند؛ علل تامه و علل ناقصه. علل تامه نیز دارای تقسیماتی است.
    ۱ـ کودکی، عدم مسئولیت کیفری اطفال اماره­ایست قانونی، که بزهکاران صغیر، از آن مستفید می­شوند.[۲۵۷] اما این اماره مطلق نیست چرا که در برخی موارد طفل بزهکار در ایران قابل مجازات است، اگر چه مانند بالغین مجازات نمی­ شود اما این امر مانع تدابیر تربیتی و اصلاحی در قبال آنان نیست.[۲۵۸]
    ب) جنون. ج) اجبار. ه) اضطرار. و) اشتباه.[۲۵۹]
    برخی حقوق­دانان در توضیح معاذیر قانونی معافیت از مجازات، می­گویند؛ «گاهی مرتکب مسئول است و قانونگذار بنابر ملاحظات کیفری و به منظور تشویق مرتکب به کشف جرائم خاص و یا جلوگیری از ادامه عملیات مجرمانه، مرتکب را از مجازات معاف می نماید».[۲۶۰] آنان به استناد ماده ۵۳۱ قانون مجازات اسلامی، صغارت را از معاذیر قانونی برشمرده، چنین نتیجه گیری می کند: مصادیق معاذیر قانونی عمومیت نداشته و وجود آنان مستند به نص قانونی است.[۲۶۱]
    برخی دیگر با تأکید بر از بین بردن مجازات، در تعریف عذرهای قانونی، معتقدند بدون اینکه مسئولیت از بین برود مجازات ازبین رفته و علی رغم اینکه مرتکب جرم، مقصر شناخته شده و به عللی که به هیچ وجه ارتباطی با مسئولیت او ندارد، ازمجازات معاف گردیده است. لذا به علت سیاست اجرائی و فایده اجتماعی این امر، علی رغم تثبیت مسئولیت کیفری، از مجازاتهایی که به منظور تنبیه مجرم اعمال می­گردد، اطفال معاف می­باشند،[۲۶۲]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    به نظر می­رسد کودکی از این جهت موجب معافیت از مجازات می­گردد، که طفل توانایی عقلی و قدرت تمییز و درک صحیحی از واقع نداشته و حسن و قبح اعمال ارتکابی خویش را تشخیص نمی­دهد و توانایی پذیرفتن بار تقصیر که از آن به قابلیت انتساب یاد می­ شود، را ندارد. این مورد، از عوامل شخصی، رافع مسئولیت کیفری بوده، و تأثیری در حق معاونین و شرکاءجرم ندارد.[۲۶۳]
    آیا حقوق­دانان برای عدم اجرای حد بر صغیر، علاوه بر بلوغ، تمییز راهم شرط کرده ­اند؟
    از ابتدای مشروطیت در ایران، برای اطفالی که مرتکب جرم قذف شده و یا جرم دیگری می­شدند، همان سن بلوغ را سن مسئولیت کیفری می­دانستند، اما از زمانیکه قانون مجازات اسلامی تصویب شد. اطفال به سه دسته تقسیم شدند و قوه تمییز نیز ضمن بلوغ شرط اساسی برای مسئولیت کیفری شناخته شد، هر طفلی که هجده سال تمام شمسی نداشته باشد غیر ممیز تلقی می­گردید و در صورت ارتکاب جرم اعم از قذف و غیره و در صورتی­که قاذف وی نیز صغیر بوده ویا بالغ باشد، مبرا از هر مسئولیتی است که برای آن جرم نگاشته اند.[۲۶۴]
    بنابراین قانون، تحقق مسئولیت جزایی منوط به هر دو امر است، و دادگاه برای تعین مجازات سن طفل را در حین ارتکاب جرم در نظر گرفته.[۲۶۵]
    سوالی که در اینجا پیش می­آیداین است که آیا علاوه بر سقوط حد ، تعزیر نیز ساقط است یا نه؟
    در جواب گفته شده، حد قذف در مواردی ساقط است که امکان اجرای آن وجود نداشته باشد.[۲۶۶] در خصوص اینکه پس از سقوط حد آیا تعزیر نیز ساقط است یا خیر؟ دو نظر وجود دارد که عده­ای عقیده بر سقوط حد و ثبوت تعزیر دارند، چرا که برای حد جنبه حق­الهی قائل هستند، وپس از سقوط حد قاذف را مستوجب تعزیر می­دانند. عده­ای دیگر عقیده بر سقوط حد وعدم ثبوت تعزیر دارند و معتقد هستند که دلیلی براجرای تعزیر وجود ندارد.[۲۶۷] در حالی که در ماده ۱۴۸ قانون مجازات اسلامی آمده، اگر قذف شونده، به آنچه که به او نسبت داده شده است تظاهر نماید، قذف کننده حد و تعزیر ندارد.[۲۶۸] این ماده در حقیقت از متفرعات ماده ۱۴۶ است که در آن آمده، شرط مقذوف عفت است و اگر غیر این ثابت گردد حدی وجود ندارد که لزوم عفت در مقذوف، اولأ مدلول سوره نور می­باشدکه می­فرماید: اگر کسی به زنا و لواط تظاهر داشته باشد دیگر احترامی برای وی وجود ندارد و ثانیأ روایاتی که دلالت بر حرمت متظاهر به فسق دارند مانند روایت امام صادق (ع) که می­فرماید: «اگر فاسق فسق خود را آشکار نمود احترام و غیبت برای او وجود ندارد».[۲۶۹] مضمون آن به مرتفع شدن حد و تعزیر هر دو، اشاره دارد.
    ماده ۴۸ قانون مجازات اسلامی مقرر داشته، اگر مقذوف به آنچه که به وی نسبت داده شده اعتراف اقرار نماید قاذف حد وتعزیر ندارد. [۲۷۰]بنا براین ماده­ی قانونی، اگر درستی قذف صغیر، از تصدیق مقذوف به دست آید قاذف حد و تعزیر ندارد .
    پس می­توان گفت تنها زمانی­که صغار به قذف بالغ پرداخته، و بالغ نه او را تصدیق کرده است و نه تظاهر به نسبت منسوبه نموده، حد از قاذف برداشته، اما تعزیر در صورتی که صغیر ممیز باشد بر او ثابت است.
    اگر صغیر جرمی را غیر از زنا ولواط به بالغ نسبت دهد این مورد مشمول ماده ۱۴۵ قانون مجازات اسلامی است که مقرر می­دارد، هر دشنامی که باعث اذیت شنونده شود و دلالت بر قذف ننماید، مانند این است که کسی به همسرش بگوید تو باکره نبوده­ای، موجب تعزیر است وکودکان و صغار ممیز مستثنی از این ماده نمی­باشند. لذا قذفی که صورت نگرفته باشد و قاذفی که از نظر شرع و قانون توانایی قبول مسئولیت کیفری را نداشته باشد، از جمله موردی است که باعث تخفیف مجازات حتی در نوع تعزیر آن نیز شده است.
    در برخی از نسخ قانونی بر لزوم تعزیر صغیر، در صورت قذف بالغ، دلیلهایی آورده­اند که ذکر آن دلایل خالی از لطف نیست؛ از جمله اینکه اظهار داشته اند ، اهداف مجازات سه نوع است.
    ۱-بازدارندگی ۲- ناتوان سازی ۳- استحقاق.[۲۷۱] توضیح آنکه بازدارندگی به دنبال مجازات نتایج پیشگیرانه ازمجازات است که به­نظر می­رسد عنوان نتیجه گیری از مجازات، براین مورد قابل انطباق باشد. در واقع بازدارندگی صرفأ یک راه ممکن برای پیشگیری از وقوع جرم، از راه اعمال مجازات است، که بر تهدید و ترس تکیه دارد. در حالی­که بازپروری و سلب صلاحیت­های دیگر برای رسیدن به همان هدف پیشنهاد می­ کند که بین بازدارندگی فردی و اجتماعی اختلاف وجود دارد. چرا که بازدارندگی فردی به بازدارداشتن مرتکب، از ارتکاب مجدد جرم ناظر است و نظامی که هدف آن بازدارندگی است، برای مجرمان سلب آزادی تعیین می­ کند و صغیر که در ابتدای اعمال مجرمانه و زمانیکه با اهداف بازدارندگی در زمان طفولیت روبه برو می­ شود می ­تواند مصداق بارز هدف آن سازمان قرار گیرد. [۲۷۲]
    منظور از ناتوان سازی که دومین منطق برای توجیه اعمال مجازات بر مجرمان است، این است که با مجرمان باید به نحوی برخورد شود که از ارتکاب جرم در مدت معینی ناتوان گردند.[۲۷۳] این می­تواند، یک نوع حمایت دولت از عموم مردم، و به عنوان یک هدف کلی قرار گیرد. با این حال این نحوه اقدام، ناظر به گروهای خاطی، چون مجرمان خطرناک وحرفه ا­ی و یا دیگر مجرمان که به بزهکاری اصرار دارند، است. اما تحقیقات نشان می­دهد که مجازات ناتوان سازی بیشتر بر مجرمان غیر خطرناک اعمال می­ شود.
    سومین هدف لزوم تعزیر بر صغار، استحقاق است.[۲۷۴] در این باره نظریه حقوق­دانان نشان می­دهد، شدت جرم ارتکابی توسط مجرم، عامل اصلی تعیین مقدار مجازات است و برپایه عدالت خواهد بودکه در مورد بزه وارده توسط صغیر، عواملی همچون عمد، بی احتیاطی، سهل انگاری و عدم اطلاع کافی از جرم در این زمینه نقش بسیار مهمی دارند و از میان عوامل نامبرده شده، صغار مصداق بارز عدم اطلاع کافی از جرم و بزه قذف می­باشند. زیرا اغلب بدون توجه به عواقب ناشی از قذف، اقدام به الفاط رکیک مانند زنا و لواط می­ کنند. اما مسئولیت مجرم در مورد جرمی که با نقشه و برنامه ریزی قبلی ارتکاب می­یابد با مجرمی که بصورت آنی اتفاق می­افتد متمایز است . چرا که صغیرین فاقد برنامه ریزی نه تنها در ارتکاب اعمال مجرمانه وجرم قذف؛ بلکه در سایر ابعاد زندگی هستند. بنابر توضیح داده شده، گزینه استحقاق در مورد صغار به خوبی صدق نمی­ کند و نمی ­تواند دلیل بر اجرای حد کامل قذف بر کودکان گردد. بلکه با سقوط حد بر صغار تعزیر ثابت و عادلتر است.[۲۷۵]
    ۳ـ ۵ ـ۱ـ۱. تأثیر اقرار کودک برثبوت جرم ارتکابی
    یکی از راه­های ثبوت جرم، اقرار متهم است. اما اگر کودک، مرتکب جرم شود و به خطای خود نیز اقرار نماید، این اقرار از نظر قوانین کیفری ایران واسلام، فاقد اثر است. حال فرق ندارد که اقرار کننده، صغیر ممیز باشد و یا صغیر مطلق.
    مقر یا اقرارکننده، کسى است که بضرر خود و بنفع دیگرى خبر می­دهد. به دستور ماده «۱۲۶۲» ق. م:ا، «اقرارکننده باید بالغ، عاقل، قاصد و مختار باشد. بنابراین اقرار صغیر و مجنون در حال دیوانگى و غیر قاصد و مکره مؤثر نیست. [۲۷۶]
    درمورد اقرار صبی، ماده ۲۲۳ قانون مجازات اسلامی که در مورد راه های ثبوت قتل است، مقرر می­دارد: اقرار متهم در صورتی نافذ است که مقر عاقل، بالغ، قاصد، ومختار باشد. همچنین ماده ۶۹ همان قانون در مورد راه های ثبوت زنا، در دادگاه بیان می­دارد که از شرایط اقرارکننده، بلوغ است.[۲۷۷]همچنین است در مورد سرقت و کلاهبرداری و لواط وقذف.[۲۷۸]
    بنابراین در جرائمی که بلوغ و عقل شرط اساسی در تحقق جرم و اجرای حد می­باشد اقرار کودک نمی ­تواند منبعی برای اجرای احکام از طرف قانون گردد.[۲۷۹]
    ۳- ۵ـ۲٫ قذف صغیر توسط بالغ
    اطفال نیز مانند بزرگسالان ممکن است در معرض ایذاء و اذیت تبهکاران اجتماعی قرار بگیرند. بطور کلی هرگاه جرمی علیه کودک ارتکاب یابد، فرضاً کودکی در منازعه بینایی خود را از دست بدهد یا در اثر تصادف کشته شود، با مرتکب و مجرم همان رفتاری می­ شود که با مجنی علیه، بالغ بوده خواهد شد. به عبارت دیگر سن مجنی­علیه تأثیری در میزان مجازات مجرم ندارد. تنها مواردی که سن کودک در تخفیف مجازات موثر است، زنای محصنه و قذف است. که مطابق بند ب ماده ۸۳ قانون مجازات اسلامی، یکی از موارد رجم، زنای زن محصنه با مرد بالغ است ، که طبق تبصره همان ماده زنای زن محصن با نابالغ موجب تخفیف مجازات از رجم به تازیانه می­گردد.[۲۸۰]
    مورد دیگری که سن مجنی علیه، باعث تخفیف در مجازات جانی می­ شود، قذف است، که طبق ماده ۱۴۷ ق.م.ا، قذف در مواردی موجب حد است که قاذف بالغ، عاقل، مسلمان وعفیف باشد، و مقذوف نیز باید بالغ، عاقل ومورد حرمت باشد، در غیر این صور حد از بین می­رود. دلیل این تخفیف به توافق حقوق­دانان، سن مجنی­علیه است.
    این­که حد از بین می­رود را همه حقوق­دانان بیان کرده ­اند و در مورد مجازاتی که جایگزین حد می­گردد، قسمت آخر ماده ۱۴۷ق.م.ا چنین مقرر می­دارد: هر گاه فرد بالغ و عاقلی به نابالغ نسبت زنا یا لواط دهد، مجازات وی تعزیر است.[۲۸۱]
    در برخی موارد، وجود رابطه ابوت بین مجرم و مجنی­علیه موجب تخفبف مجازات مرتکب می­گردد.که در این مورد ماده ۲۲۳ ق.م.ا، مقرر می­دارد: « هرگاه بالغ نابالغی را بکشد قاتل قصاص می­ شود اما اگر قاتل پدر یا جد پدری مقتول باشد، از قصاص به دیه تخفیف داده می­ شود .و تعزیر می­گردد». [۲۸۲]
    در توضیح این ماده آمده می­توان گفت: قصاص که مجازات اشد است از پدر و جد پدری برداشته شده است. پس اگر قاذف، پدر صغیر باشد، به طریق اولی مشمول تخفیف مجازات می­ شود. چرا که از جمله معاذیر قانونی همان رابطه ابوت بین قاذف و مقذوف است.
    به نظر می­رسد شرایط سقوط حد برصغیر در صورت قذف بالغ از این قرار می ­تواند باشد:
    ۱ـ طبق ماده۴۹ قانون مجازات اسلامی که مقرر می­دارد: «قذف در مواردی موجب حد می‌شود که قذف کننده بالغ و عاقل و مختار و دارای قصد باشد و قذف شونده نیز بالغ و عاقل و مسلمان و عفیف باشد»[۲۸۳].از شرایط قاذف بلوغ است و صغیر فاقد این شرط می­باشد.
    ۲ـ طبق ماده ۱۴۵ ق.م.ا، برای آنکه شخصی مرتکب این جرم شود باید عنصر معنوی آن را دارا باشد. بنابراین «اگر گوینده معنای الفاظی مانند دیوث که برای قذف به کار می‌برد را نداند، چیزی بر او نخواهد بودو همچنین بایستی از کلمات روشن و بدون ابهام استفاده شود. اما لازم نیست کسی که قذف می‌شود معنای کلمات را بداند.[۲۸۴].علم قاذف به انساب منسوبه، دومین شرط سقوط حد از قاذف صغیر عدم اطلاع کافی از معانی الفاطی که استعمال کرده است می­باشد.
    ۳ـ.۶٫ احکام صغیر در حقوق موضوعه
    تعزیرات و جزای نقدی در قانون مجازات ایران شناخته شده و تعریف شده ­اند. در حالی­که در جوامع دیگر، چنین جرمی با موضوع افترا و تهمت، به این صورت تعریف نشده است.[۲۸۵] یعنی در کشور دیگری اگر شخصی به شخص دیگر اعم از بالغ و صغیر و یک مسئول و مدیر ارشد و حتی یک رئیس جمهور توهین کند، قانونگذار به واسطه چنین تعبیری، نمی ­تواند آنها را مجازات کند، چرا که در بررسی قوانین آنان، چنین جرمی، نگاشته نشده است. بنابراین برا اساس قانونی بودن جرائم وبه این دلیل که چنین رفتاری جرم انگاشته نشده است، قابل تعقیب نیستند. زیرا سخن آنان را انتقاد تعبیر می­ کنند. اما در نظام اجتماعی ایران برای رفتارها و عکس العملهایی که باعث خدشه دار شدن و ضربه زدن به آبروی مسلمین می­ شود، ماده قانونهای مختلفی را طرح کرده و براساس همان مجازات تعیین می­ کند.
    در حقوق موضوعه ایران، برای کلیه جرائم، جنبه حق الهی قائل هستند. و در قانون مجازات اسلامی از کسی که، به کودک صغیری، چه ممیز و چه غیر ممیز، نسبت زنا یا لواط دهد، حد را به استناد ماده ۱۴۷ق.م .ا که مقرر کرده هرگاه بالغی به کودک صغیری نسبت زنا یا لواط دهد حد بر بالغ اجرا نمی­ شود، برداشته است[۲۸۶] و هر گاه قاذف بالغ پس از دو بار تکرار قذف بر صغیر، برای [۲۸۷]بار سوم صغیر را مورد قذف قرار دهد حکم اجرایی در مورد او قتل است ، همانند حکمی که در باره بالغین اجراء می­گردد. که در این باره در ادامه ماده ۱۴۷ ق.م.ا آمده، هر گاه قاذف پس از دو بار و برای بار سوم به قذف دیگری بپردازد حکم او قتل است.[۲۸۸]
    ازاین ماده مستفاد می­ شود که تکرار قذف در بار سوم باعث قتل قاذف است و تمایزی بین صغیر و بالغ داده نشده است. در مورد میزان تعزیر بالغین در جرم و بزه قذف، حقوق­دانان قائلند: « توهین و مزاحمت برای اطفال و زنان، به الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت، دراماکن عمومی، و معابر عمومی، مشمول دو تا چهار ماه حبس و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری است، که مرجع رسیدگی به آن دادگاه عمومی، و قابل تخفیف اما غیر قابل گذشت است».[۲۸۹]
    همچنین قانون مجازات اسلامی فحاشی و استعمال الفاظ رکیک را در ماده آورده و آن را تا ۷۴ ضربه یا پنجاه هزار تومان تا یکصد هزار تومان جزای نقدی شلاق دانسته است و علتش این است که نباید به حد قذف که هشتاد ضربه شلاق است برسد.[۲۹۰]
    ۳-۶ـ۱٫ مجازات صبی
    به نظر می­رسد یکی از اشکالاتی که در جوامع مختلف، باعث شده است که تعزیرات صبی و بالغ را مانند هم انجام دهند، این باشد که، سن بلوغ را هم سن تکلیف و هم سن کیفری فرض کرده اند. در حالی­که آنچه در شرع درباره شرطیت سن بلوغ، و بلوغ جسمی گفته شده است، شرط مکلف شدن فرد در احکام عبادی است. مانند نماز و روزه، که نمی­توان این را به حوزه امور کیفری تعمیم داد. بنابراین معیار کیفر، رشد است نه بلوغ. و از زمان پایان طفولیت که نظریات مختلفی در باره­ی آن وجود دارد، گناهان فرد ثبت می­ شود. قانون­گذاران پس از انقلاب، گرچه به ظاهر اطفال را مبرا از مسئولیت کیفری فرض نموده ­اند، اما با توجه به قوانین وضع شده در قانون مجازات اسلامی، اطفال و نوجوانان به عناوین مختلف، در قالب اجرای حدود و یا تعزیر اعم از جزای نقدی و یا شلاق و یا حبس در کانون اصلاح تربیت از سوی محاکم جزایی مورد اعمال مجازات قرار می­گیرند.[۲۹۱]
    در مجموع از نظرعلمی و عقلی، مسئولیت کیفری، در اطفال تدریجی است. وکودکان با توجه به سنین مختلف، طبقه بندی شده ­اند و به محض رسیدن به سن بلوغ کیفری، مانند بزرگسالان مشمول مجازات قانونی می­شوند. صرف نظراز صلاحیتهای محاکم شرع و عرف تا قبل از انقلاب مشروطه، رسیدگی به جرائم اطفال از نظر آیین دادرسی مانند بزرگسالان بود. با توجه به فقدان مسئولیت کیفری صغار، محاکم شرعی و قانون با الهام از احکام اسلام از حیث صدور حکم و مجازات بین اطفال و بزرگسالان تفاوت قائل بودند، اما چون دادرسی به طور کلی تابع قوانین مدون نبود، تا قبل ازتصویب قانون مجازات عمومی سال ۱۳۰۴، شیوه برخورد با جرائم اطفال، مبهم است.[۲۹۲] که با تصویب قانون مجازات عمومی در این سال، از ماده ۳۴ تا ۳۹ به موضوع کیفیت رسیدگی به جرائم صغار و مجازات آنها اختصاص یافت،[۲۹۳]که بر اساس آن اطفال، تا سن هجده سالگی، فاقد مسئولیت کیفری بوده، و صغیر به شمار می­آمدند. کودکان از نظرسنی برای پذیرش مسئولیت به سه گروه تقسیم می­گردند؛ از قبیل دوازده سال تمام به صغیر غیر ممیز، و دوازده تا زمانیکه به پانزده سال نرسیده است به عنوان ممیز غیر بالغ، است و بیش از پانزده سال که به هجده سالگی نرسیده است.
    در رسیدگی به جرائم گروهای سنی صغار، اگر چه جرم ارتکابی جنایت، باشد در صلاحیت دادگاه جنحه، است. مگر این­که شرکاء، و معاونین جرم، برحسب اقتضای سنشان می­بایستی در دادگاه جنائی محاکمه شوند.[۲۹۴]براساس این تقسیم، دادگاه صلاحیتدار، در صورتی­که اطفال غیر ممیز غیربالغ، مرتکب جرمی شوند، با الزام به تأدیب و تربیت و مواظبت در ضمن اخلاق، آنها را به اولیاء خود تسلیم می­ کند و این همان تعزیرآنان به حساب می ­آید و اطفال ممیز غیر بالغ، چنانچه مرتکب جنحه یا جنایتی شوند، فقط به ده الی پانزده ضربه شلاق محکوم می­گردند و اطفالی که بیش از پانزده سال تمام داشته باشند اما به هجده سال نرسیده ­اند، در صورتی که مرتکب جنایت شوند مجازات و تعزیر آنان حبس در دار التأدیب، است، و آن­هم در صورتی که زائد بر پنج سال نباشد و اگر مرتکب جنحه شوند مجازات و تعزیر آنان، کمتر از نصف حداقل و زیادتر از نصف حداکثر، همان جنحه نیست.[۲۹۵] که قانون­گذار، در قانون مجازات عمومی ۱۳۰۴ در بخش تعزیرات صغار، فقط اشاره­ای به محل نگهداری اطفال، به نام دار التأدیب کرده، اما مشخصات و شیوه نگهداری اطفال را معلوم نکرده است.[۲۹۶]
    زمانی که قانون مجازات سال ۱۳۳۸ به تصویب رسید تحول عمده­ای در سیاست جنایی راجع به بزهکاری اطفال، در ایران ایجاد شد اما به دلیل اینکه در بسیاری از نقاط کشور کانونهای اصلاح و تربیت تشکیل نشده بود، اجری قانون مزبور در تمامی نقاط وجود نداشت و در قانون مجازات عمومی سال ۱۳۵۲ حداکثر مدت حبس در دار التأدیب هشت سال تعین شده بود.[۲۹۷]این در صورتیست، که حداکثر مجازات حبس در دار التأدیب، در قانون مجازات عمومی سال ۱۳۰۴ ،زائد بر پنج سال نبود[۲۹۸] و همچنین حداکثر نگهداری اطقال در کانون اصلاح و تربیت به موجب قانون دادگاهای اطفال از پنج سال تجاوز نمی­کرد.[۲۹۹] به این ترتیب قانونگزار، در قانون اصلاحی سال۱۳۵۲، نسبت به جرائم صغار شدید برخورد نموده است . که با تصویب قانون جامع مجازات اسلامی سال ۱۳۷۰، مقررات ناظر به حدود و مسئولیت جزایی اطفال متناسب با موازین فقهی و روش حقوق سلامی تغیراتی به عمل آمده، و ملاک و مسئولیت کیفری تعزیرات رسیدن به سن بلوغ شرعی تعین گردید. که طبق ماده ۳۵ همان قانون ، اطفال غیر ممیز در صورت ارتکاب جنحه یا جنایت به ده الی پنجاه ضربه شلاق محکوم می­شوند.[۳۰۰]
    جمع بندی
    با مطالعه و بررسی­های که از این فصل به دست آمد،از تمام مباحث قبلی می­توان به این نتیجه رسید، قذف در حقوق موضوعه ایران تقریباً و با اندکی تفاوت همان قذف در فقه اسلامی است و درمورد ارکان و شرایط تحقق قذف، باز به استثنا اندکی تفاوت که در بحث رکن معنوی قذف پیش آمد، یکسان می­باشند. حقوق­دانان نیز مانند فقها به قید بلوغ و عقل و احصان در تحقق قذف، اعتراف کرده و معیارهایی برای این عناوین برشمرده­اند که شرایط احصان و بلوغ نیز با شرایط فقهی آن تفاوتی ندارد.
    قذف با تهمت کاملاً متفاوت است چه از لحاظ مواد قانونی و چه از لحاظ عناوینی که این دو جرم شامل آنها می­ شود و یا قذف، تنها در شرایط خاصی منجر به تخفیف مجازات و تنزل از حد به تعزیر می­ شود اما تهمت در کل شامل تعزیر است.
    در بحث قذف صغار، ضمن تقسیم کودکان به گروه های سنی متفاوت و ممیز و ناممیز، هر گاه کودک مورد قذف قرار گیرد حقوق­دانان بنابر دلایلی که چزء شرایط اجرای حد قذف هستند، نظر به عدم اجرای حد بر بالغ داده و وی را مشمول تعزیر می­دانند و هرگاه بالغ توسط صغیر مورد قذف قرار گیرد به استناد حدبث رفع قلم و آبات قرآن ، صغیر را از اجرای کامل مجازات قذف معاف دانسته و بر این حکم خود دلیلهایی از جمله معاذیر قانونی عنوان کرده ­اند.
    در بحث تعزیر صغار نیز بنابر همان معاذیر قانونی و صغارت کودکان به نحو خاصی از جمله نگهداری در دارالتادیب صورت می­پذیرد.
    فصل چهارم:
    تطبیق بین فقه و حقوق درموضوع قذف صغار
    نظریات مختلف فقهی و حقوقی را طی فصلهای دو و سه در مورد قذف و ارکان و شرایط و همچنین در مورد قذف صغار و صغیر و احکام آن از دیدگاه فقه و حقوق موضوعه ایران، بیان شد در این فصل به موارد اشتراک و اختلاف میان فقه و حقوق موضوعه پرداخته می­ شود .
    ۴-۱٫ قذف
    ۴-۱-۱٫ موارد اشتراک در قذف
    ۱ـ شیعه و اهل سنت قذف را نسبت زنا و لواط به دیگری می­دانند و حقوقدانان هم همین تعریف را پذیرفته­اند، اگر چه بعضی از اهل سنت آنرا در زنا، منحصر کرده ­اند
    ۲ـ در فقه وحقوق شرط قذف را بلوغ، عقل، اختیار و عفت عنوان شده.
    ۳ـ صراحت در لفط در فقه و حقوق موضوعه شرط تحقق جرم قذف است.
    ۴ـ علم به معنای الفاظ منسوبه نیز از شرایط تحقق حد قذف ذکر شده است.
    ۵ـ فقهای امامیه و اهل سنت همگی به استناد به آیات سوره نور که صراحتاً به میزان حد قذف اشاره کرده، هشتاد تازیانه را حد قذف می­دانند د رقانون مجازات اسلامی نیز هشتاد تازیانه معین شده است.
    ۶ـ در همه منابع فقهی و حقوقی برای حد قذف، استناد به سوره نور به عنوان نص، استدلال شده است.
    ۷- رد شهادت شاهد، در فقه و حقوق، از عواقب نسبت دادن زنا و لواط است.
    ۸- اجرای حد در فقه و حقوق منوط به مطالبه مقذوف است و دلیل این شرط نیز آیات سوره نور می­باشد.
    ۹-در فقه، به جنبه حق­الناس و حق الهی قذف اشاره شده و آن را جز جرائمی آورده­اند که مشترک بین حق الله و حق الناس است. اما در حقوق، ابتدا قذف را جزء حقوق الناس می­داند و از طرفی دیگر برای تمامی جرائم جنبه حق الهی قائل است. بنابراین می­توان نتیجه گرفت که حقوق نیز قدف را مشترک بین دو حق می­داند.
    ۱۰ـ از نظر فقه و حقوق، قذف در مواردی موجب حد می­گردد، که قاذف بالغ، عاقل، مختار و دارای قصد باشد، و مقذوف، نیز بالغ، عاقل، مسلمان و عفیف باشد. که در صورت فقدان هر یک از این شرایط و اوصاف نامبرده، عدم تحقق حد قدف و در نتیجه ثبوت تعزیر می­ِآید.
    ۱۱ـ از صورتهای دیگر قذف، این است که می ­تواند به صورت گروهی محقق گردد؛ مانند این که یک نفر، به قذف یک گروه یا یک خانواده بپردازد که این صورت در منابع فقهی و حقوقی هردو دیده می­ شود.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شرایط و آثار توقیف و تأخیر اجرای احکام مدنی- قسمت ۸- قسمت 2 ...

    دایره اجرا، دادگاه محسوب نمی­ شود که آن را مشمول تکلیف مقرر در ماده مذکور بدانیم.

    دایره اجرا جزئی از تشکیلات دادگاه محسوب و در کنار دادگاه می­باشد و بر فرض که دایره اجرا این تکلیف را نداشته باشد با این حال در زمانی که قرار صدور توقیف عملیات اجرایی را صادر می­نماید دادگاه باید به وظیفه موضوع ماده ۵۶ ق.ا.ح عمل نماید و دادگاه در واقع اجزاء آن را که دایره اجرا می باشد را نیز شامل می­ شود.

    آنچه که در ماده ۳۱ق.ا.ام آمده است حجر بعد از صدور حکم است ولی در ماده ۵۶ق.ا.ح قبل از صدور حکم حجر را بیان نموده است و این دو ماده دو وضعیت متفاوت را بیان می دارند پس در حالت اول برعهده دایره اجرا و در حالت دوم بر عهده دادگاه است.

    ماده ۵۶ق.ا.ح اشاره به وجود محجور نموده و محجور بودن نیز با حکم دادگاه ثابت می­ شود از آنجا که تا زمانی که حکم حجر صادر نشده از عنوان محجور استفاده نمی گردد و این ماده نیز صراحتی به حجر قبل از صدور حکم نداشته به این نتیجه می رسیم که هر دو ماده در رابطه با بعد از ارائه حکم حجر می­باشد و تفکیکی میان آنها نیست. بنابراین اگر دایره اجرا را مکلف ندانیم دادگاه در زمانی که قرار توقیف عملیات اجرایی را صادر می­نماید این وظیفه را برعهده خواهد داشت[۱۴۰].

    از آنجا که از نظر ما در مورد فوت یا حجر محکومٌ­علیه نیازی به صدور قرار توقف نمی ­باشد و دایره اجرا رأساً اجرا را متوقف می­نماید؛ بنابراین نظر دوم و سوم را نمی­پذیریم و از طرف دیگر هرچند دایره اجرا دادگاه محسوب نمی­ شود ولی ادامه­ای بر روند دادرسی تا احقاق حق خواهد بود و دادرسی در دادگاه بدون عملیات اجرایی در واحد اجرا کاری لغو و بیهوده شمرده می­ شود، لذا همانطور که در ابتدای نظر دوم گفته شد اجرا جزء تشکیلات دادگاه است. پس می­توان گفت استعمال لفظ دادگاه در این ماده اجرای احکام را نیز در خود جای داده و این وظیفه برای دایره اجرا نیز متصور می­باشد

     

    دوم: ورشکستگی در حین اجرای حکم

    بنابر ماده ۳۳ق.ا.ا.م اگر در حین اجرای حکم محکوم­ٌعلیهی که تاجر می­باشد ورشکسته شود مدیر اجرا باید به مدیر تصفیه یا اداره تصفیه اطلاع دهد، تا طبق مقررات امور وی را پیگیری نمایند[۱۴۱].
    از آنجا که تاجر ورشکسته از تاریخ توقف دیگر حق مداخله در امور مالی خود را ندارد و از آن به بعد اداره امور مالی وی بر عهده مدیر تصفیه قرار دارد، اگر در جریان اجرا مشخص شود که محکومٌ­علیه تاجر ورشکسته است، صلاحیت این را ندارد که مخاطب اجرای حکم قرار گیرد. به همین دلیل مدیر اجرا باید به اداره تصفیه یا میر تصفیه اطلاع دهد تا به نمایندگی از تاجر ورشکسته اقدام نمایند و در چنین وضعیتی دیگر اجرای حکم طبق مقررات قانون تجارت و قانون تصفیه­ی امور ورشکستگی که برای تصفیه دیون تاجر ورشکسته مقررات و مراتب خاصی تعیین نموده صورت می گیرد؛ البته نباید از نظر دور داشت که ورشکستگی تاجر بایستی به حکم محکمه مسجل شده باشد در غیر اینصورت اداره تصفیه حق مداخله در امور مالی تاجر را نخواهد داشت که مدیر اجرا امکان اعلام ورشستگی وی را داشته باشد، علاوه بر این در ماده ۴۱۵ق.ت اشخاصی که حق درخواست حکم ورشکستگی تاجر را دارند احصاء شده است که در موارد مصرّح در آن ماده مدیر اجرا ذکر نشده است[۱۴۲].
    ماه ۳۳ق.ا.ا.م به صراحت بیان ننموده که ورشکستگی محکوم­ٌعلیه تاجر موجب توقیف عملیات اجرایی می­گردد ولی از آنجا که به مدیر اجرا اطلاع به اداره تصفیه را تکلیف نموده، این امر به خودی خود موجب وقفه در روند اجرایی می­ شود و به این دلیل که ورشکسته پس از تاریخ توقف صلاحیت خود جهت مخاطب اجرا بودن را از دست داده است، پس نمی­توان بدون جانشین وی عملیات اجرایی را ادامه داد. از طرفی همانطور که گفته شد تصفیه دیون ورشکسته سلسله مراتب و مقررات خاص خود را دارد، طبق قوانین مربوطه طلبکاران به چند دسته تقسیم و بعضی بر دیگری اولویت دارند که این نحو اجرا در صلاحیت دایره­ی اجرای احکام مدنی نمی ­باشد.
    علاوه بر این در رأی وحدت صادره از دیوان عالی آورده شده که: ” ماده ۴۱۷ق.ت حکم ورشکستگی تاجر را موقتاً قابل اجراء شناخته است. در بند ۲و۳ ماده ۴۲۳ ق.ت هم تصریح شده که تأدیه هر قرض تاجر ورشکسته اعم از حال یا مؤجل به هر وسیله که به عمل آمده باشد و هر معامله که مالی از اموال منقول و غیر منقول تاجر را مقید نماید و به ضرر طلبکاران تمام شود، باطل و بی اثر است. بنابراین، در هر مورد که بعد از تاریخ توقف، حکمی مستقیماً علیه تاجر متوقف در مورد بدهی او به بعضی از بستانکاران وی صادر و اجراء شود کلیه عملیات اجرایی و نقل و انتقالات مربوط که متضمن ضرر طلبکاران تاجر ورشکسته می باشد، مشمول ماده ۴۲۳ قوت بوده و باطل و بی اثر است[۱۴۳].”
    همانطور که در این رأی گفته شده با توجه به قانون تجارت، بعد از تاریخ توقف نمی­توان احکامی که درمورد بدهی تاجر است، به اجرا درآورد و در صورت اجرا عملیات اجرایی باطل و بلااثر می­ شود. بنابراین باتوجه به اینکه قانون­گذار حتّی اعمال اجرایی پس از توقف و قبل از حکم ورشکستگی را، باطل دانسته پس به طریق اولی بعد از صدور حکم، دایره اجرا می­باید با اطلاع از ورشکستگی تاجرِ محکومٌ­علیه مانند مواجه با حجر محکوم­ٌعلیه عمل نموده و با اعلام به مدیر تصفیه یا اداره تصفیه عملیات اجرایی را متوقف نماید.

     

    ب: توقیف عملیات اجرایی با رضایت محکومٌ­له

    همانطور که رضایت محکومٌ­له می ­تواند عملیات اجرایی را به تأخیر اندازد درمورد توقیف اجرا نیز این اختیار وجود دارد و رضایت وی باید به صورت کتبی باشد، این سند کتبی می ­تواند به صورت عادییا رسمی تنظیم شود. اگر رضایت به موجب سند رسمی باشد ابراز آن توسط محکومٌ­له یا محکومٌ­علیه کافی است امّا اگر در سند عادی باشد، برای آنکه رضایت مؤثر واقع شود لازم است توسط شخص محکومٌ­له یا نماینده قانونی وی به دایره اجرا تسلیم گردد در غیر اینصورت مؤثر نخواهد بود مگر در صورت اینکه انتساب آن به محکومٌ­له توسط دادگاه احراز شود[۱۴۴]

     

    پ: توقیف عملیات اجرایی به دستور مراجع صلاحیتدار

    هرچند که توقیف عملیات اجرایی امری استثنائی است ولی علاوه بر موارد مصرح در قانون، در مواردی نیز دستور مراجع صلاحیتدار این وقفه را ایجاد می­نماید. این موارد در ذیل بررسی می­ شود.

     

    اول: واخواهی از حکم غیابی

    برای اعتراض به آرای دادگاه­ها دو طریق کلی وجود دارد. یکی طرق عادی شکایت به رأی است و دیگری طرق فوق العاده؛ واخواهییکی از طرق عادی اعتراض به رأی محسوب می­ شود[۱۴۵]. هرچند که دادرسی باید به صورت حضوری باشد تا اصل ترافعی بودن احکام رعایت شود و محکوم­ٌعلیه فرصت دفاع داشته باشد ولی در مواردی ممکن است به دلیل عدم دسترسی به خوانده، دادرسی به طور غیابی صورت پذیرد، واخواهی برای چنین مواردی پیش بینی شده است و قانون­گذار این راه را برای محکومٌ­علیه غایب گشوده است.
    واخواهی از مصدر واخواندن و به معنای اعتراض کردن است[۱۴۶]، واژه واخواست نیز از آن مشتق شده است.و در اصطلاح در قانون آئین دادرسی دادگاه­های عمومی و انقلاب در امور مدنی،تنها به شکایتی گفته می­ شود که محکومٌ­علیه غائب نسبت به حکم غیابی مطرح می­ کند؛ بنابراین اصطلاح اعتراض در حقوق، مفهومی اعم و فراتر از واخواهی دارد. برای اینکه حکمی را بتوان غیابی محسوب نمود و حق واخواهی را به محکومٌ­علیه داد وجود شرایطی که در ماده ۳۰۳ق.د.م آمده است ضروری است، علاوه بر این صدور حکم غیابی از دو دادگاه بدوی و تجدید نظر امکان­ پذیر است که هر یک را بطور جداگانه بررسی و به واخواهی در مرحله تجدیدنظر نیز می­پردازیم.

     

    ۱-شرایط حکم غیابی

    از ماده ۳۰۳ ق..آ.د.م[۱۴۷] می­توان دریافت که اصل بر حضوری بودن احکام صادره است و برای اینکه خلاف این اصل عمل نموده و حکمی را غیابی تلقی نماییم نیاز به وجود شرایط خاص می­باشد.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی اثربخشی مشاوره گروهی عقلانی-عاطفی-رفتاری بر افزایش عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر شهر بندرعباس- قسمت ۷ ...

    عقیده ناکارآمد توقع تأیید از دیگران(DA)؛

    عقیده ناکارآمد نگرانی زیاد توأم با اضطراب(AO)؛

    عقیده ناکارآمد انتظارات بیش از حد از خود(HS)

    عقیده ناکارآمد واکنش با درماندگی به ناکامی(FR)؛

    عقیده ناکارآمد بی مسؤولیتی عاطفی(EI)

    عقیده ناکارآمد اجتناب از مشکل(PA)؛

    عقیده ناکارآمد وابستگی(D)؛

    عقیده ناکارآمد درماندگی برای تغییر(HC)؛
    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    عقیده ناکارآمد کمال گرایی(P)؛

    -عقیده ناکارآمد سرزنش کردن خود(BP)؛

    ۲-۲-۲-۸ اهداف روان درمانی:
    الیس(۲۰۰۰)، گفته است هدف کلی درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری، به حداقل رسانیدن نظر گاه اصلی مراجع در زمینه خود تخریبی و یاری دادن به او در جهت کسب فلسفه ای قابل انعطاف تر و واقعی تر در مورد حیات می باشد. دو هدف مهم دیگر در درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری عبارتند از: کاستن از اضطراب(سرزنش خود) و خصومت(سرزنش کردن دیگران و جهان) مراجع و آشنا ساختن او با شیوه های مناسب مشاهده و ارزیابی خود و حصول اطمینان نسبت به این که مراجع به بهبود و پیشرفت خویش در این زمینه ها ادامه خواهد داد(الیس، ۲۰۰۰). بدین طریق هدف اصلی مشاوره، آموزش دادن مراجع و کمک به او در جهت بازشناسی وسیع تر با عقاید غیر منطقی خود می باشد(ساعتچی، ۱۳۸۰). به عبارت دیگر، مراجع را یاری دهد تا اعتماد به نفس و قدرت تحمل ناملایمات را به دست آورد و خود را به سادگی قربانی هر خیر و شری نکند، بلکه عقل سلیم و استدلال صحیح و منطقی را در اعمال و رفتار خود به کار گیرد(شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۴).
    الیس در سال ۱۹۹۷ درباره درمان ، نکات زیر را مطرح کرده است:

     

     

    اضطراب غیر منطقی نیست، اما احساس نامناسب که از عقاید غیر منطقی ریشه می گیرد غیر منطقی است، احساسات نباید بر عقاید متمرکز باشد.

    مراجعین باید کاملاً برای عقاید و در نتیجه احساسشان مسؤولیت پذیر باشند.

    خود مراجعین عقاید غیر منطقی و در نتیجه احساسشان را انتخاب کنند.

    اشخاص دیگر برای انتخاب عقاید غیر منطقی یا احساسات نامناسب و یا رفتارهای خود تخریبی مقصر و محکوم نیستند.

    مطلقیات نظیر باید، حتماً و … در تفکر مراجع ضعیف شود.

    درمانگر صریحاً تعیین نمی کند مراجع یا رفتارش منطقی یا غیر منطقی است( تامپسون، ۱۹۹۵).

    ۲-۲-۲-۹ فرایند درمان:
    معتقدان به درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری، به شیوه ای صریح رویکردهای مختلف شناختی، عاطفی و رفتاری را به کار می گیرند و از دیدگاه نظری نیز اعتقاد دارند که چون عملکرد آدمیان به شیوه ای کل نگر انجام می شود، بنابراین مطلوب تر آن است که در فرایند درمان مراجع از فنون گوناگون درمانی استفاده شود. در درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری گفته می شود، افراد به شیوه های مختلف خود را پریشان می سازند و هیچ راه ساده ای نیز وجود ندارد که به خود یاری دهند تا کم تر پریشان باشند. از آن رو که معتقدان به R.E.B.T خود را به چند اختلال خاص محدود نمی سازند و برعکس مراجعین را با گسترده ای از مشکلاتی که ممکن است داشته باشند تحت درمان قرار می دهند، در اقتباس فنون درمانی مربوط به رویکردهای درمانی دیگر و فنونی که با نیازهای مراجع مناسب هست تردیدی به خود راه نمی دهند. بدین ترتیب تا آن جا که به چارچوب R.E.B.T مربوط می شود در این رویکرد ممکن است تقریباً از هر فن درمانی اثربخش استفاده شود و از این جهت شاید بتوانیم بگوییم که R.E.B.T التقاطی ترین رویکرد درمانی محسوب می شود(ساعتچی، ۱۳۸۰).
    کار درمانگر در روش درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری این است که به مراجعان خود کمک نماید تا خود را از افکار غیر منطقی نامعقول رها کرده و افکار منطقی و معقول را جایگزین آن ها نماید. این فرایند از طریق غیر معقول و غیر منطقی نشان دادن این افکار به مراجع شروع می شود. الیس(۲۰۰۰)، آن را(بینش شماره ۱) نام گذاری می کند و وقتی به وجود می آید که مراجع تشخیص می دهد که اختلال کنونی او علت های قبلی دارد که آن علت های قبلی، همان نگرش ها و باورهای نامعقول خودش می باشد و نه رویدادهای گذشته یا حال. دومین مرحله در این فرایند(بینش شماره۲) شامل متقاعد کردن مراجعان است. این که آن ها اختلال خود را از طریق تلقین مجدد همان افکار نامعقول به خودشان حفظ و نگهداری می کنند. در مرحله سوم(بینش شماره۳) مراجعان به سوی تصدیق کامل این مطلب هدایت می شوند که تنها راه رهایی از اختلالات این است که با نظام باورهای خود مبارزه کنند و از طریق مبارزه و چالش به یک نظام جدید و عاقلانه دست یابند(الیس، ۲۰۰۰). آخرین مرحله با گرایش های نامعقول خاصی سر و کار دارد و یک فلسفه زندگی را به مراجع پیشنهاد می کند تا از آن طریق، از به وجود آمدن افکار غیر منطقی بیشتر جلوگیری نماید. نتیجه ای را که درمانگر عقلانی- عاطفی- رفتاری مایل است که بدان دست یابد، این است که مراجع از طریق تغییر باورهای نامعقول به باورهای معقول به سوی یک زندگی عاقلانه حرکت کند، چنان چه این کار صورت گیرد، آن وقت رفتارهای مبتنی بر شکست خود، علیه خود ناپدید شده و اختلالات هیجانی کاهش می یابد(شیلینگ،۲۰۰۳، ترجمه آرین، ۱۳۸۵).
    شفیع آبادی و ناصری(۱۳۸۴)، مطرح می نمایند که درمانگر برای طی فرایند درمان، مشکل مراجع را از سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری مورد بحث و بررسی قرار می دهد و به شیوه ای فعال، آموزگارمنشانه، آمرانه و مستقیم به چاره جویی مشکل می پردازد:
    ۲-۲-۲-۹-۱ درمان شناختی:
    در بعد شناختی، درمانگر مراجع را متوجه غیرمنطقی بودنش می کند و به او نشان می دهد که چگونه و چرا به آن حالت درآمده است و نیز رابطه بین عقاید غیرمنطقی را با اختلالات عاطفی و ناراحتی های او نشان می دهد. هم چنین درمانگر به مراجع می آموزد که به اجبارها، الزام ها و وظیفه هایی که بدان معتقد است پی ببرد و بیش تر به شناسایی و پذیرش واقعیت بپردازد، تا از طریق شیوه تجربی منطقی و علمی برای حل مشکلاتش استفاده کند. درمانگر در جریان درمان برای بالا بردن سطح شناخت بیمار از جزوات، کتاب ها و فیلم ها و نوارهای کاست و ویدئویی مربوط به درمان استفاده می کند(شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۴).
    ۲-۲-۲-۹-۲ درمان عاطفی:
    در این بعد، درمانگر مراجع را تشویق می کند تا عواطف خود را به طور عینی احساس کند و دست به تغییر ارزش های اساسی خود بزند. در این جا به مراجع نشان داده می شود که عواطفش به وسیله خود او و از راه زمزمه کردن عقاید نامطلوب با خود، که مسبب اصلی ناراحتی و نگرانی او هستند به وجود آمده است. در این بعد، درمانگر از شیوه های متعددی مثل ایفای نقش(برای نشان دادن نحوه پذیرش ارزش های مختلف)، شوخی و بذله گویی ( به منظور خط بطلان کشیدن بر عقاید اضطراب آور مراجع)، پذیرش غیرمشروط(برای نشان دادن پذیرش صمیمانه مراجع توسط درمانگر) نصیحت و ترغیب(برای امتناع ورزیدن از تفکرات ابلهانه) و غیره استفاده می کند(شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۴).
    ۲-۲-۲-۹-۳ درمان رفتاری:
    درمانگر مستقیماً به اعمالی دست می زند تا مراجع رفتاری متفاوت با رفتار غیر عادی خود بروز دهد و بدین وسیله در رفتار او تغییری حاصل شود. برای رسیدن به این منظور از پاره ای روش های رفتار درمانی نظیر: تعیین تکلیف، خطرکردن، تصور کردن خویش در موقعیت های ناخوشایند و اضطراب آور، شرطی کردن فعال و کلاسیک و غیره استفاده می شود(شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۴).
    در فرایند درمان، درمانگر نقش فعال و آموزگارمنشانه ای دارد و سعی می کند تا فلسفه جدید و نگرش علمی تازه تری را به مراجع بیاموزد. در درجه اول، پذیرش مراجع توسط درمانگر به مثابه یک انسان، مطلوب است و درمانگر به سخنان او گوش فرا می دهد. اما به ندرت با احساسات برآشفته و مضطرب مراجع همدردی و همدلی می کند و وقت زیادی را صرف گوش دادن به تفکرات و احساسات غیرمنطقی مراجع نمی کند بلکه سریعاً آن ها را تعبیر و تفسیر می کند. از سویی نسبت به بیمار مهربان است و از سویی دیگر در مقابل تفکرات نامعقول مراجع سخت ایستادگی می کند و آن ها را مورد حمله قرار می دهد و در این روش حتی از دادن شوک های کلامی خودداری نمی کند(الیس، ۲۰۰۰). هم چنین همواره درک کامل مراجع را از مطالب آموخته شده در جلسه درمان ارزیابی می کند تا معلوم شود که آیا مراجع مطالب را فهمیده است و می تواند به زبان خود مطرح کند یا نه؟. الیس در جریان درمان از تکنیک های تداعی آزاد تحلیل خواب، تعبیر و تفسیر روابط انتقالی استفاده نمی کند(شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۴).
    ۲-۲-۲-۱۰ روش های شناختی REBT برای درمان:
    رایج ترین راهبردهای مجادله ای موجود، شناختی اند. به این ترتیب که با بهره گرفتن از روش بحث و گفت و گو به مراجعان کمک کنید تا بفهمند که باورهای غیرمنطقی آن ها بر پایه ای تجربی یا منطقی استوار نبوده بلکه در واقع، فریبنده و سفسطه آمیز می باشند و از مراجعان بخواهید که اگر می توانند دلایلی را در درستی باورهای خود ذکر کنند. اگر آن ها در ارائه مدرک شکست بخورند یا شما مدارکی برخلاف دلیل آن ها بیاورید، غالباً این وضع به تصفیه باورهای غیرمنطقی شان خواهد انجامید. با وجود این، اگر مدارکی وجود داشته باشند(به گونه ای منطقی و تجربی) از یک باور حمایت کنند، باور مذکور احتمالاً باوری منطقی یا واقعی است و در نتیجه نیازی به بازسازی ندارد. مراجعان در برابر تغییر دادن افکارشان مقاومت می کنند. به هنگام مجادله از آن ها بخواهید که باورهای خودشان را اثبات کنند. آن ها را مجبور کنید به دنبال مدرکی بروند که باورهایشان را تصدیق یا انکار می کند. از آن ها بپرسید که آیا باورهایشان معنی دارد؟ آیا بر بنیانی واقعی استوارند یا بر پایه ای ساختگی؟ و آیا منطقی اند؟ به مراجعان خود کمک کنید تا ماهیت عمل گرایانه IB های خود را بررسی کنند. از آن ها بپرسید:” آیا می خواهید به هر قیمتی به باور خود پایبند باشید؟” “آیا فکر می کنید اصرار بر این طرز تفکر کمکی هم به شما می کند؟” ، این راهبرد اهمیت زیادی دارد، زیرا غالباً مراجعان از بین دو انتخاب، حتی در مورد غیرمنطقی ترین باورها، یکی را برمی گزینند. جای امیدواری است که وقتی مراجعان به دنبال چنین تلاش هایی، متوجه می شوند که یک باور دروغین است تصمیم بگیرند که برای رها کردن آن تلاش کنند. هنگام کار با افراد استفاده از شیوه REBT اصلی ترین روش آشکار کردن و به چالش طلبیدن تفکر غیرمنطقی است. در درمان زوج ها و درمان انفرادی به شیوه REBT، بحث و مجادله جایگاه ویژه ای دارد. سبک مجادله می تواند از مقتدرانه تا ترغیب کننده، فکاهی یا تملق گویانه در تغییر باشد. یک راهبرد اصلی، پرسیدن سؤالاتی بی جواب درباره باورهای غیرمنطقی مراجعان است به طوری که بیهودگی تفکرات غیر منطقی آشکار شود. هم چنین باورهای غیرمنطقی مراجعان را می توان ضمن آشنا ساختن آن ها با عواملی که باعث شکل گیری تفکرات غیرمنطقی و مخرب می شوند به بحث و مجادله گذاشت. روش های تعلیمی در قالب استفاده از سخنرانی، نوارهای شنیدنی و دیداری یا کتاب درمانی، می تواند جزء روش های شناختی بسیار سودمند محسوب شود. یکی دیگر از راه های مهمی که می توان افکار غیرمنطقی را به چالش گذاشت، پرسش در مورد اهمیت کاربردی آن ها در تحقق اهداف است. این کار بدان ها کمک می کند تا درمورد کمک های جزمی خود به تفکری دوباره بنشینند و آ ن ها را بازسازی کنند. البته لازم نیست که تمامی تفکرات غیرمنطقی موجود را مورد بحث و مجادله قرار دهید، بلکه تفکراتی که در میزان عزت نفس و تحصیل شایع تر و نقش اساسی دارند را انتخاب کنید(قربانی، ۱۳۸۴).
    ۲-۲-۲-۱۰-۱ خود اظهارات مواجهه ای منطقی[۸۵]:
    به دنبال الگوی ABCدر نظریه درمان عقلانی- هیجانی- رفتاری بحث و مجادله D خواهد بود. هرگاه باورهای غیرمنطقی به چالش خوانده شوند، مجادله به E یا فلسفه مؤثر جدید(که ترجیحاتی منطقی و قابل تغییر را جایگزین حکم ها و بایدهای غیرمنطقی می کند)، خواهد انجامید.E یا فلسفه مؤثر جدید می تواند توسط خود مراجعان یا خانواده آن ها حاصل شود؛ یعنی با بهره گرفتن از اظهارات مواجهه ای منطقی، به خود تلقین فکر می کنند( الیس، ۲۰۰۰، الیس و همکاران، ۱۹۹۹، ترجمه صالحی فدردی، ۱۳۸۵). پس می توان به افراد کمک کرد تا تعدادی از خود اظهارات منطقی را تهیه و برای خود تکرار کنند.
    ۲-۲-۲-۱۰-۲ روش های معنایی[۸۶]:
    REBT سعی می کند تا به افراد کمک کند تا گفتار خود را دقیق تر کنند، تعمیم های افراطی را به حداقل رسانند و از غیرمنطقی ساختن خود اجتناب نمایند(الیس،۲۰۰۰). بنابراین، هنگامی که اعضای خانواده به گونه ای مبهم و اختلال زا صحبت می کنند، اغلب می توانید به گونه زیر گفتار آن هارا تصحیح کنید:
    اگر آن ها می گویند که ” زندگی باید همیشه وفق مراد باشد” به آن ها کمک کنید تا به جای جمله قبلی بگویند” بسیار ترجیح می دهیم در زندگی سازگاری داشته باشیم”(الیس و همکاران، ۱۹۹۹، ترجمه صالحی فدردی، ۱۳۸۵).
    ۲-۲-۳ عزت نفس
    از جمله مفهوم هایی که در چند دهه ی اخیر مورد توجه بسیاری از روان شناسان و پژوهشگران قرار گرفته، عزت نفس می باشد. بیش تر صاحب نظران، برخورداری از عزت نفس را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی و اجتماعی افراد می دانند. عزت نفس بالا می تواند تا حدودی برخی از مسأله ها و مشکلات دوران کودکی را جبران نماید. در واقع فردی که احساس خوبی در مورد خودش دارد بهتر می تواند با مشکلات کنار بیاید(بشارت زاده، ۱۳۹۰).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    منظور از اصطلاح عزت نفس عمدتا ارزشیابی ذهنی است، مبنی بر این که شخص با ارزش است یا برعکس شخصی است بد، ناشایست یا بی ارزش، بنابراین عزت نفس قسمت ارزشیابانه خودپنداره است.به نظر کوپر اسمیت[۸۷](۱۹۶۷)، عزت نفس، نوعی ارزشیابی است که فرد در خصوص خود انجام می دهد و معمولاً آن را حفظ می کند که این امر بیانگر نوعی نگرش تأیید یا عدم تأیید است. پس عزت نفس قضاوت شخصی از ارزشمندی خود است(بیابانگرد،۱۳۸۶).
    از نظر پوپ و همکاران (۱۹۸۹)، وجود شکاف و فاصله بین خود واقعی(خود ادراک شده) و خود ایده آل، عاملی است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود می آورد. خود واقعی یک دیدگاه عینی است درباره ی مهارت ها، صفات و ویژگی هایی که در یک فرد وجود دارد یا فرد فاقد آن ها است. خود ایده آل عبارت است از تصوری که هر فرد دوست دارد از خود داشته باشد. بنابراین، عزت نفس از تفاوت بین خود ادراک شده و خود ایده آل ناشی می شود.تفاوت زیاد بین خود ادراک شده و خود ایده آل منجر به عزت نفس پایین می شود و تفاوت اندک میان این دو معمولاً عزت نفس بالا را در پی دارد(پوپ، الیس، مک هال، سوزان، کری هد و ادوارد[۸۸]،۱۳۸۴).
    عزت نفس از نظر بهداشت روانی و تعادل شخصیت دارای اهمیت فراوان است. آبراهام مزلو، عزت نفس را یکی از نیازهای اساسی انسان به شمار می آورد و در هرم نیازهای انسان، بعد از نیازهای فیزیولوژیک و نیاز به ایمنی و نیاز به عشق و تعلق، نیاز به عزت نفس را عنوان می کند(پروین، ۱۳۸۶).عزت نفس پایین، تعادل و پویایی انسان را بهم می زند، بازدهی، کارآمدی، یادگیری و خلاقیت انسان را به طریقی منفی تحت تأثیر قرار می دهد.احساس عزت نفس مثبت، همراه با احساس گرمی و امنیت و در مقابل، عزت نفس منفی، همراه با بیم و وحشت است. فرنچ(۱۹۶۸)، و ارگو[۸۹] (۱۹۷۲)، از عزت نفس به عنوان یک سپر فرهنگی در مقابل اضطراب نام برده اند(پروین، ۱۳۸۶).
    به نظر کوپر اسمیت کودکان برخوردار از عزت نفس بالا افرادی هستند که با احساس اعتماد به نفس و بهره گیری از استعداد و خلاقیت خود، به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند(بیابانگرد،۱۳۸۶).
    ۲-۲-۳-۱ ابعاد عزت نفس از نظر پوپ:
    ۲-۲-۳-۱-۱ عزت نفس اجتماعی: احساسی که شخص در مورد خودش به عنوان یک دوست برای دیگران دارد و این که دیگران او را چگونه دوست دارند.
    ۲-۲-۳-۱-۲ عزت نفس تحصیلی: زمینه ی تحصیلی عزت نفس، با ارزشیابی فرد از خود به عنوان یک دانش آموز سر و کار دارد.
    ۲-۲-۳-۱-۳ عزت نفس خانوادگی: از جنبه ی خانوادگی کودک و نوجوان خود را به عنوان عضوی از خانواده می داند. فردی که احساس می کند عضو ارزشمندی از خانواده است و به احترامی که از اعضای خانواده کسب می کند مطمئن است، عزت نفس بالایی خواهد داشت.
    ۲-۲-۳-۱-۴ عزت نفس جسمانی(بدنی): عزت نفس جسمانی بر رضایت فرد از وضعیت فیزیکی و قابلیت های جسمانی خود، آن گونه که به نظر می رسد، مبتنی است. معمولاً در دختران، رضایت بیشتر مربوط به وضعیت ظاهری است و در پسران به وضعیت عضلانی و توانایی بدنی.
    ۲-۲-۳-۱-۵ عزت نفس کلی: عزت نفس کلی، ارزیابی عمومی تری از خود است که بر ارزشیابی فرد از خودش در تمام زمینه ها مبتنی است و در احساساتی هم چون ” من یک فرد خوب هستم” یا “من بیش تر چیزها را در مورد خودم دوست دارم” متجلی می شود(پوپ و همکاران،۱۹۸۹).
    ۲-۲-۳-۲ عوامل موثر بر عزت نفس
    عوامل متعددی در رشد عزت نفس نقش دارند که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می‌شود:
    ۲-۲-۳-۲-۱ احساس امنیت:
    افرادی که از سوی خانواده یا دوستان پذیرفته می شوند،روابط صمیمانه تری با دیگران دارند و در شرایط و موقعیت های مختلف اجتماعی به عنوان افرادی خون گرم و اجتماعی نگریسته می شوند، همواره احساس ایمنی و رضایت می کنند. چنین احساساتی نیز موجب شکل گیری نگرش مثبت در آنان نسبت به خویشتن می‌شود و در نتیجه، عزت نفس آن ها افزایش می یابد. اما، در افراد مطرود و منزوی از نظر اجتماعی اغلب نوعی احساس ضعف شکل می‌گیرد. چنین احساسی موجب شکل گیری نگرش منفی نسبت به خویشتن و در نتیجه کاهش عزت نفس می شود(کاکاوند،۱۳۸۱).
    ۲-۲-۳-۲-۲ بازخورد[۹۰] دیگران:
    افرادی که در بیشتر اوقات با واکنش مثبت دیگران (اعم از والدین)، دوستان و مربیان رو به رو می شوند، برداشت و باوری مثبت نسبت به خویشتن پیدا می‌کنند. چنین باور و برداشتی نیز آنان را برای فعالیت بیشتر واصلاح الگوهای رفتاری بر می‌انگیزد و به همین سبب, آنان درگیر فرایندی می‌گردند که پیامد بلاواسطه آن تعالی عزت نفس است. افرادی که علاقمند افزایش و تقویت عزت نفس خویش‌اند, اغلب با کسانی رابطه دوستی منعقد می سازند که به جای توبیخ, تحقیر و سرزنش, آنان را تحسین, تکریم و تشویق می کنند(فرهادی، ۱۳۸۳).
    ۲-۲-۳-۲-۳ مشاهده عملکرد خود:
    کسانی که در ترازو و عملکرد گذشته آنان کفه موفقیت، سنگین تر از کفه شکست است، نظر و نگرش مساعدی نسبت به خویش پیدا می کنند و خودکارآمد، موفق و توانا ارزیابی می شوند. به همین سبب عزت نفس آنان فزونی می یابد(علیزاده، ۱۳۸۲).
    ۲-۲-۳-۲-۴ مهارت های اجتماعی:
    افرادی که دارای مهارت‌های اجتماعی از قبیل مهارت‌های برقراری ارتباط موثر با دیگران و مهارت حل مسایل اجتماعی هستند به راحتی قادر به برقراری ارتباط بین فردی مطلوب با دیگران بوده و در نتیجه راحت تر از سوی دیگران پذیرفته می‌شوند، چنین پذیرشی نیز در نگاه آنان به خویشتن تاثیر مطلوبی دارد(صبحی قراملکی، ۱۳۸۹).
    ۲-۲-۳-۳ روش های مختلف درباره چگونگی افزایش عزت نفس:
    در مورد چگونگی افزایش عزت نفس، نظریه پردازان مختلف، روش های متفاوتی را پیشنهاد کرده اند. به اعتقاد پوپ در سال ۱۹۸۸ افزایش عزت نفس با بهبود یک یا چند بعد در درون فرد همراه است. ما نمی توانیم مستقیماً عزت نفس را افزایش دهیم، اما می توانیم به طور غیرمستقیم با تغییر یک یا چند متغیر شخصی(رفتار، شناخت، هیجان یا فیزیولوژی) بر ان تأثیر بگذاریم(امامی؛ فتحی زاده و عابدی،۱۳۸۵).
    الگوی پوپ در افزایش عزت نفس از الگوی یادگیری اجتماعی گرفته شده است. هوک و پاول در سال ۱۹۹۷ سه تکنیک درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری را برای درمان عزت نفس پایین ارائه کرده اند که شامل توسعه عملکرد، برانگیختن اطمینان دیگران برای احترام گذاشتن به فرد و پرهیز از هر گونه ارزش گذاری خود است(آتش پور، ۱۳۸۳).
    از سوی دیگر، برخی از پژوهشگران به نقش خانواده در افزایش عزت نفس پرداخته اند؛ آن ها معتقدند از جمله رفتارهای والدین که به طور مستقیم با عزت نفس بالا و منبع کنترل درونی کودک مرتبطند عبارتند از:۱) محبت، ۲) تقویت مشروط،۳) بیان انتظارات به شکل غیر مستقیم،۴) رفتارها و اظهارنظرهای انعطاف پذیر، ۵) تشویق رفتار مستقل کودک،۶) شرکت دادن کودک در تصمیم گیری ها۷) تربیت انعطاف پذیر، ۸) اجتناب از شدت عمل. پژوهشگران در این زمینه هم عقیده اند که برای پرورش عزت نفس در کودکان، ابعاد محبت و کنترل باید در رفتار والدین وجود داشته باشد(پوپ و همکاران،۱۳۸۴).
    ۲-۲-۳-۴ راه های افزایش عزت نفس دانش آموزان:
    اصولاً معلمان می دانند که هرگاه کودکان و نوجوانان نسبت به خود احساس بهتری داشته باشند، در مدرسه نیز موفق تر خواهند بود. لیکن حقیقت این است که امروزه کودکان و نوجوانان در خانه یا مدرسه مورد توجه تربیتی لازم و مثبت بزرگترها قرار نمی گیرند. دلایل این امر، بیشمار و پیچیده می باشد، اما پیامد آن این است که بسیاری از دانش آموزان عزت نفش پایینی دارند. برای افزایش عزت نفس دانش آموزان، باید از مسؤولان مدرسه شروع کرد، چرا که دانش آموزان عمدتاً از طریق سرمش گیری و تقلید از دیگران یاد می گیرند. اگر عزت نفس معلمان کم باشد، امکان دارد آن را به دانش آموزان خود منتقل کنند. از این رو لازم است از طریق آموزش پیش از خدمت و ضمن خدمت مطمئن شویم که روابط متقابل معلم و دانش آموز؛ مثبت، سالم، صریح، قطعی و دلگرم کننده خواهد بود(کانفیلد[۹۱]،۱۹۹۰).

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      رساله برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته مهندسی صنایع گرایش مدیریت سیستم و بهره‌وری- قسمت ۳ ...

    ۵-۱٫ گام دوم : کدگذاری محوری ۱۰۰
    ۵-۱-۱٫ تشریح مدل پارادایم در عمل ۱۰۲
    ۵-۲٫گام سوم: مرحله نظریهپردازی (کدگذاری انتخابی) ۱۰۳
    ۵-۲-۱٫مدل مکانیزم تجاری سازی دانش ۱۰۳
    ۵-۳٫ فرضیه و کدهایی انتخابی ۱۰۴
    ۵-۴٫ پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی ۱۰۶
    ۵-۵٫ محدودیت های تحقیق ۱۰۶
    ۶-فهرست منابع ۱۰۸
    جدول (۱-۱): پیشینه تحقیق ۸
    جدول (۱-۲): سازمان های همکاری کننده ۱۳
    جدول (۲-۱): عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش استخراج‌شده از ادبیات تحقیق ۴۴
    جدول (۲-۲): شاخص‌های موثر بر انتخاب استراتژی مدیریت دانش ۴۹
    جدول (۲-۳): چالش‌ها و موانع پیاده سازی استراتژی مدیریت دانش ۵۲
    جدول (۳-۱): نتایج بررسی پایایی بین دو کدگذار ۷۱
    جدول (۴-۱): کدگذاری اولیه ۷۷
    جدول (۴-۲): کدگذاری اولیه ۷۸
    جدول (۴-۳): کدگذاری اولیه ۷۹
    جدول (۴-۴): کدگذاری اولیه ۸۰
    جدول (۴-۵): کدگذاری اولیه ۸۲
    جدول (۴-۶): کدگذاری اولیه ۸۳
    جدول (۴-۷): کدگذاری اولیه ۸۴
    جدول (۴-۸): کدگذاری اولیه ۸۵
    جدول (۴-۹): کدگذاری اولیه ۸۶
    جدول (۴-۱۰): کدگذاری اولیه ۸۷
    جدول (۴-۱۱): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۸۹
    جدول (۴-۱۲): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۰
    جدول (۴-۱۳): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۰
    جدول (۴-۱۴): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۱
    جدول (۴-۱۵): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۱
    جدول (۴-۱۶): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۲
    جدول (۴-۱۷): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۲
    جدول (۴-۱۸): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۳
    جدول (۴-۱۹): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۳
    جدول (۴-۲۰): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۴
    جدول (۴-۲۱): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۴
    جدول (۴-۲۲): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۵
    جدول (۴-۲۳): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۵
    جدول (۴-۲۴): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۶
    جدول (۴-۲۵): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۶
    جدول (۴-۲۶): کدگذاری ثانویه و شکل دهی کدهای مفهومی و مقولات ۹۷
    جدول (۴-۲۷): شکل دهی طبقات کلی از مقولات ۹۸
    شکل (۱-۱): مدل حلزونی دانش نوناکو و تاکوچی ۴
    شکل (۱-۲): مراحل انجام روش تحقیق تئوری برخاسته از داده ۱۱
    شکل (۱-۳): مسیر انجام و تکمیل تجزیه و تحلیل داده ها ۱۲
    شکل (۲-۱): داده،اطلاعات و دانش ۱۷
    شکل (۲-۲): هرم دانش ۱۸
    شکل (۲-۳): مدل زنجیره دانش ۲۶
    شکل (۲-۴): مدل فضای اطلاعاتی ۳۳
    شکل (۲-۵): طبقه بندی استراتژی مدیریت دانش بهات ۳۸
    شکل (۳-۱): گردآوری و تحلیل داده ها به طریق زیگ زاگ برای اشباع ۶۵
    شکل (۳-۲): رویه مقایسه مستمر در نظریهپردازی ۶۶
    شکل (۳-۳): مدل پارادایمی کدگذاری محوری ۶۹
    شکل (۵-۱): کدگذاری محوری براساس مدل پارادایم ۱۰۱
    شکل (۵-۲): مدل نهایی بر اساس طبقات و اهمیت هر طبقه ۳۳
    فصل اول: کلیات تحقیق
    مقدمه:
    در سال‌های اخیر با توجه به رشد رقابت در صنایع مختلف، مدیریت دانش به عنوان موضوع مهم و حیاتی مطرح شده است. در سازمان‌های سنتی تمرکز مدیران بر دارایی‌های مشهود (ساختمان، ماشین آلات و…) بوده و از ارزشمندترین سرمایه سازمان یعنی دانش سازمانی و حفظ آن ناآگاه بوده‌اند. دانش به عنوان عامل حیاتی برای حفظ رقابت پذیری و سودآوری در سازمان مطرح می‌باشد. در این فصل به بررسی اجمالی تعاریف اصلی پارامترهای مدیریت دانش، ادبیات موضوع و همچنین روش تحقیق می‌پردازیم.
    ۱-۱٫ بیان مسئله:
    شرکت‌های متعددی در جستجوی مدیریت مؤثر دانش خود، به منظور تبدیل دانش به مزیت رقابتی می‌باشند. برای حصول اطمینان از اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش، موضوع مهم چگونگی انتخاب یک استراتژی مدیریت دانش مطلوب در شرکت می‌باشد تا بتوان نیاز به انتخاب اثربخش‌ترین نوع استراتژی مدیریت دانش را برآورده نمود. ضرورت شناخت عوامل مؤثر بر انتخاب نوع استراتژی مناسب مدیریت دانش بیش از پیش آشکار شده است. بهره‌گیری درست از دانش می‌توان هم افزایی مناسبی در سازمان ایجاد نماید که منجر به چابکی سازمان می‌گردد. قبل از پیاده‌سازی مدیریت دانش باید نسبت به عوامل مؤثر بر آن آگاهی کافی داشت. لذا شناخت و درک روشنی از این عوامل و میزان تأثیر آن‌ ها، مدیران دانش را در اجرای هر چه بهتر برنامه‌های مدیریت دانش یاری می‌کند. از این رو با توجه به اهمیت و نقش انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش سازمان‌ها، در این پژوهش می‌کوشیم تا عوامل مؤثر بر انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش را مورد مطالعه قرار دهیم.
    ۱-۲٫ تشریح موضوع، ضرورت و اهمیت تحقیق:
    دانش مخلوطی از تجربیات، ارزش‌ها، اطلاعات موجود و نگرش‌های کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهره‌گیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست می‌دهد (احمدی، ۱۳۸۳). پولانی[۱] (۱۹۶۶) دانش بشری را به دو دسته تقسیم بندی کرده است: دانش صریح و دانش ضمنی. دانش صریح بیان کننده دانشی است که در قالب زبان نظام مند و رسمی، قابل انتقال است. از طرف دیگر دانش ضمنی در معرفت جامع ذهن و جسم بشر جای دارد و به عبارت دیگر نتیجه تجربه خود فرد است. در حالی که دانش صریح می‌تواند در ذخایر کتابخانه‌ها، آرشیوها و پایگاه‌های اطلاعاتی ذخیره شده و به سادگی شکل دهی می‌شود.. مدیریت دانش[۲]، بهینه سازی دانش سازمان، برای رسیدن به کارایی بیشتر، از طریق استفاده از روش‌ها و تکنولوژی های مختلف است (کامارا، آنامبا و کاریلو[۳]، ۲۰۰۲). همچنین مدیریت دانش یک روش نظام‌مند برای کسب، سازماندهی و ارتباطات دانش در فرایندهای سازمانی است (بنبیا، پاسیانت و بلبالی[۴]،۲۰۰۱). به طورکلی مدیریت دانش رویکرد جامعی جهت ترسیم چشم انداز گسترده و همه جانبه برای سازمان است و تمرکز اصلی آن بر ایجاد و به کارگیری دانش و در نهایت، دستیابی به اثربخشی سازمانی است. البته، چالش عمده مدیریت دانش، تبدیل هرچه بیشتر و بهتر دانش ضمنی به دانش صریح است (انواری رستمی و شهائی، ۱۳۸۸). بسیاری از شرکت‌ها برای واکنش به محیط کسب وکار بسیار رقابتی امروز، به اهمیت مدیریت دانش و استراتژی آن در منابع و قابلیت‌های منحصر به فرد خود تأکید دارند (کامارا، آنامبا و کاریلو، ۲۰۰۲). استراتژی سازی مدیریت دانش بخشی از برنامه ریزی استراتژیک مدیریت دانش است که اختصاص به تدوین و انتخاب استراتژی مؤثر مدیریت دانش برای سازمان و تدوین آن دارد (لی و کیم [۵]، ۲۰۰۱). استراتژی‌های عمده شناخته شده برای مدیریت دانش عبارت‌اند از استراتژی سیستم گرا و استراتژی انسانگرا (هانسن و همکاران[۶]، ۱۹۹۹). استراتژی سیستم گرا نوعی از استراتژی مدیریت دانش است که تمایل به اخذ و اکتساب دانش از خبرگان و دانشکاران سازمان و کددهی این دانش و بسته بندی آن برای استفاده‌های بعدی دارد، در حالیکه در استراتژی انسان گرا تأکید بیشتر بر خلق دانش از طریق تعامل میان دانشکاران و تکیه بر فرایند اجتماعی سازی دانش است. ضمن اینکه در سال‌های اخیر رویکردهای بالانس و پویا نیز به این دسته بندی اضافه شده است (چوی و هسوک[۷]، ۲۰۰۳). رویکرد بالانس نوعی استراتژی میانه بین دو سر طیف انسان گرایی و سیستم گرایی است و رویکرد پویا معتقد است، وضعیت دانش سازمانی در هر مقطع از زمان تعیین کننده میزان نزدیکی به هر کدام از این دو نوع استراتژی است. هر کدام از این استراتژی‌ها به تکنیک‌ها، راهکارها و پروژه‌های متفاوتی از مدیریت دانش سازمانی منجر می‌شوند. انتخاب استراتژی مدیریت دانش معمولاً شامل قضاوت‌های ذهنی و کیفی است. به طور خاص انتخاب استراتژی مدیریت دانش یک موضوع استراتژیکی است که محدود به نیازهای منابع پشتیبانی واقع بینانه نیازمندی‌های زمان و مطابق با نتایج مورد انتظار یا اهداف کسب و کار است (بیرلی و چاکرابرتی[۸]، ۱۹۹۶). انتخاب استراتژی مدیریت دانش نیاز به اداره کردن چندین فاکتور پیچیده به شیوه ای منطقی و معقول دارد. مدل حلزونی نوناکا و تاکوچی (شکل ۱) یکی از کامل‌ترین مدل‌های ارائه شده در فرایند خلق، انتشار دانش و تأثیر آن در استراتژی سازی مدیریت دانش می‌باشد. خلق دانش یک فرایند مستمر است، جایی که افراد و گروه‌ها در یک شرکت یا بین شرکت‌ها به قابلیت سازمان در خلق دانش، تسهیم و اشتراک دانش ضمنی و آشکار می‌پردازند (ایدمارک[۹]، ۲۰۰۲).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    مدل نوناکا و تاکوچی شامل چهار وجه: اجتماعی سازی، آشکار سازی، تبدیل کردن و درونی سازی، مطابق شکل ۱-۱ می‌باشد. مشخص شده است که استراتژی‌های انسان گرا بیشتر بر فرایندهای اجتماعی سازی مؤثر هستند، در حالی که استراتژی‌های سیستم گرا بر فرایند تبدیل کردن تأثیر بیش‌تری دارند (لی و کیم، ۲۰۰۱).
    آشکار سازی

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق محف

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین نگرش مذهبی با سلامت روانی دانش ‫آموزان دبیرستان ‫های دخترانه‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬- قسمت ۴- قسمت 2 ...

    ورزش

    مراقبت از خویشتن

    مدیریت استرس

    هویت جنسی

    هویت فرهنگی

    این وظایف به عنوان مشخصات عملکرد سالم و به عنوان بخش مهمی از سلامت و بهزیستی تلقی می شوند. این اجزا وسیله ای را برای واکنش دهی به روندهای زندگی به یک شیوه ای فراهم می آورند که عملکرد سالم را ارتقا می دهد (لورا و اورسا، ۲۰۱۲) .

     

     

    فقدان یک اختلال روانی

    سلامت روان را همچنین می توان به عنوان عدم حضور یک وضعیت و اختلال عمده سلامت روان بیان کرد. با این حال، مدارک و شواهد اخیر از روان شناسی مثبت پیشنهاد می کنند که سلامت روان چیزی بیشتر از صرفا عدم حضور یک اختلال یا بیماری روانی است. کاملا به طور ساده، سلامت روان به سلامت ذهن فرد برمی گردد. بنابراین، اثر فرهنگ، جامعه، وضعیت جسمی و آموزش همگی می توانند بر روی سلامت روان فرد تأثیر بگذارند (ریچموند، ۲۰۱۱).

     

     

    ملاحظات فرهنگی و مذهبی

    سلامت روان یک مفهوم با پایه و اساس اجتماعی می باشد؛ این بدین معناست که جوامع، گروه ها، فرهنگ ها، مؤسسات و حرفه های مختلف روش های بسایر متفاوتی برای متصور شدن ذات و عوامل آن دارند که تعیین می کند که چه چیزی از لحاظ روانی سالم است و تصمیم می گیرد که چه روش های درمانی مفید هستند. بنابراین، متخصصین مختلف ممکن است سوابق فرهنگی، طبقاتی، سیاسی و مذهبی متفاوتی داشته باشند که بر روی روش مورد استفاده طی درمان تأثیر می گذارد (ریچموند، ۲۰۱۱).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    مولفه های مثبت در سلامت روانی
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

    از دیرباز سلامت روانی به عنوان یک هیجان یا عاطفه مثبت مثل احساس شادی و نشاط و همراه با صفات شخصیتی مثبتی چون منابع و توانمندیهای روانشناختی عزت نفس، قدرت تسلط و چیرگی بر محیط و شرایط ، تاب آوری ( توانایی شکیبایی و سالم بیرون آمدن از سختی ها و شداید) تلقی شده است. روانشناسان شش مقوله را به عنوان جنبه های مثبت سلامت روانی برشمرده اند: نگرش نسبت به خود(شناخت خویشتن)، تلاش برای خودشکوفایی، خودجوشی و استقلال ، درک صحیح واقعیت، یکپارچگی کارکردهای روانشناختی و تسلط بر محیط (جاهودا،۱۹۵۸).

     

    سلامت روان از دیدگاه روان شناسان

    فروید [۴۴]
    فروید سلامت روانی را از یک طرف نتیجه تعادل بین سه عنصر نهاد ، من و من برتر و از طرفی دیگر نتیجه تعادل بین سطوح خودآگاه و ناخودآگاه می داند ( حسینی ، ۱۳۶۰) به نظر فروید ویژگی خاصی که برای سلامت روان شناختی ضروری است ، خودآگاهی می باشد . یعنی هر آنچه که ممکن است در ناخودآگاه موجب مشکل شود ، بایستی خودآگاه شود. شخص سالم از مکانیزم
    فروید معتقد است انسان متعارف و سالم کسی است که مراحل رشد روانی- جنسی را با موفقیت پشت سر گذاشته باشد. و در هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد. وی همچنین معتقد است که رشد طبیعی و سالم به گونه ای است که ابتدا نهاد ، بعد من برتر و آنگاه من نقش تعیین کننده رفتار را ایفا می کنند. تکانه های نهاد ، بایستی با نظارت خردمندانه من و مواظبت و حراست من برتر به صورت قابل قبول فرهنگی و تحت شرایط مورد قبول جامعه ارضا شود. همچنین به عقیده وی شخص سالم کسی است که نیازهای تثبیت شده نداشته باشد نیازهای درونی یا نهفته

     

     

    بین من برتر و من آرمانی فرد فاصله زیادی وجود ندارد.

    من دارای قدرتمندی و کارآمدی بسیار است.

    از ساختار روانی خودش آگاهی لازم را دارد.

    هدف نهایی او رشد خلاقیت و تحقق خویشتن است.

    فروید هسته مرکزی بیماری روانی را ” اضطراب ” می داند و افراد نامتعارف را به دو گروه روان نژند[۴۵] و روان پریش[۴۶] تقسیم نموده است( کورسینی ، ۱۹۷۳).
    آلفرد آدلر [۴۷]
    اکثر روان شناسان معتقدند که آدلر ، اولین روانکاوی است که بر ماهیت اجتماعی انسان تأکید نموده است و رفتار انسان را تا حدودی زائیده نگرشها و تفکراتش می داند و به اصالت وجود معتقد است و نسبت به انسان دیدگاهی کل نگر دارد ، به طوری که مازلو از این حیث ، تحت تأثیر او قرار گرفته است. به عقیده آدلر زندگی ” بودن ” نمی باشد بلکه ” شدن ” است ، یعنی وی به انتخاب مسئولیت و معنی داری مفاهیم و اهداف در شیوه زندگی ، اعتقاد داشته است و شیوه زندگی افراد را متفاوت می دانسته و محرک اصلی رفتار بشر را هدف ها و انتظاراتش از آینده میداند. آدلر انسان را مرکز خلاقیت زندگی و جهان و بوجود آورنده خویش می داند. به نظر او ، اگر انسان نتواند به طریق مناسب و صحیح نیازهایش را ارضا کند و به هدف احساس تعلق و ارتباط با همنوعان خود دست یابد به حالت های غیر عادی توسل خواهد جست (کورسینی ۱۹۷۳).
    به اعتقاد آدلر اصول زندگی روانی غیر قابل تغییر و در سر تا سر زندگی ثابت است ، و زندگی روانی مجموعه ای از فعالیتهای تهاجمی و امنیت جویانه است که هدف نهایی اش تداوم و بقای ارگانیزم است. آدلر انسان را ذاتاً موجودی اجتماعی ، خلاق و هدف دار می داند که احساسی از حقارت زیر بنای رشد روانی اوست و همواره او را در جهت تفوق و برتری سوق می دهد.
    به نظر آدلر افراد غیر عادی مریض نیستند ، بلکه انسان های مأیوسی هستند که نیاز به امید و شهامت دارند. از دیدگاه آدلر ، فرد دارای سلامت روان ، دارای ویژگیهای زیر می باشند:
    توان و شهامت یا جرأت عمل کردن را برای نیل به اهدافش دارد. چنین فردی جذاب ، با نشاط و شاداب است ، روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد. از مفاهیم و اهداف زندگی خودش آگاهی دارد ، عملکرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نمی باشد ، مطمئن و خوشبین است ، ضمن پذیرش اشکالات خود در حد توان اقدام به رفع آنها می نماید. روابط خانوادگی صمیمی ، پایدار و مطلوبی دارد ، در زندگی هدفمند و غایت مدار است ، و اعمال او مبتنی بر تعقیب این اهداف است ، خالق عواطف خودش است ، نه قربانی آنها. توقع بی مورد از زندگی ندارد ، دارای علایق اجتماعی و میل به مشارکت اجتماعی است ، سعی در کاستن هر چه بیشتر عقده حقارت خود دارد. و به دنبال غلبه و چیرگی بر بی جرأتی خود می باشد. بر عواطف و احساسات خود مسلط است و در پی دستیابی به کمال و تحقق خویشتن می باشد و در نهایت چنین فردی موفق می شود که انگیزه های نامطلوب خود را دگرگون سازد (کورسینی ، ۱۹۷۳).
    اریک اریکسون [۴۸]
    اریک اریکسون معتقد بود که شخصیت افراد طی مراحل مختلف رشد کامل می شود. به نظر او کودک باید در هر مرحله از رشد خود بحران ها و تعارض هایی را بطور موفقیت آمیزی حل کند تا برای مرحله ی بعدی آمادگی کافی داشته باشد. حل این بحران ها و تعارض ها این امکان را برای وی فراهم می کند تا با مسائل بزرگتری که جنبه ی روان شناختی دارند ، رو به رو شود و سلامت روانی خود را تأمین کند ، در غیر اینصورت سلامت روانی او به خطر می افتد( آقاجانی ، ۱۳۸۱).
    اریکسون سلامت روانی را نتیجه عملکرد قوی و نیرومندی ” من ” می داند ، زیرا ” من ” تنظیم کننده درونی روان است که تجارب فرد را سازماندهی می کند و در نتیجه از انسان در مقابل فشارهای ” نهاد ” و ” من برتر ” حمایت می کند به نظر اریکسون ناهمخوانی سازمان های اجتماعی ، حل مسئله ” بحران هویت ” افراد را در جامعه ، مشکل تر می سازد و همین امر سبب می شود که تعارض هویت ، به صورت نوعی ” روان نژدی فلسفی ” در بین جوانان جوامع پیشرفته بروز کند( کورسینی،۱۹۷۳).
    اریکسون احساس هویت را نشانه سلامت فکر و روان می داند که خود از مراحل حس اعتماد خودمختاری ، ابتکار و اشتغال به کارهای سودمند می گذارد و سرانجام به احساس هویت خود منجر می گردد. این احساس سرمایه داخلی است که بعد از طی موفقیت آمیز تمام مراحل ایجاد میگردد و یا همانندسازی موفقیت آمیزی که به تنظیم محرکها و غرایز اصلی فرد با توجه به فرصتها و امکانات او منجر می شود ارتباط می دهد( آقاجانی،۱۳۸۱).
    هنری مورای [۴۹]
    بطور خلاصه ، ویژگیهای افراد سالم ، از نظر مورای( ۱۹۳۸) ، به شرح زیر می باشد :

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:24:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم