کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد رابطه بین ﺳﻼﻣﺖ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ با اخلاق حرفه ای در میان کارکنان بانک شهر- ...
  • اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر افکار غیرمنطقی و تاب¬آوری در معتادان به مواد مخدر- قسمت ۵- قسمت 3
  • ارزیابی تعالی سازمانی شرکت گاز استان مرکزیبر اساس مدل EFQM- قسمت ۳
  • بررسی موانع حقوقی جهانی شدن حقوق بشر- قسمت ۴
  • بررسی تعهد طبیعی در حقوق موضوعه ایران و فقه امامیه- قسمت ۳
  • بررسی میزان توجه به تنوع سطوح یادگیری، حجم محتوای آموزشی و استاندارد‌های طراحی سوال در آزمون‌های مرحله‌ای و پایانی از دیدگاه دبیران- قسمت ۴- قسمت 2
  • مقایسه احتمال خطر ده ساله بیماری عروق کرونر قلب در مردان فعال و غیرفعال ۳۵ تا ۵۰ سال
  • اثر بخشی آموزش فنون وارونه سازی عادت در کاهش شدت ، فراوانی ، پیچیدگی و تداخل سندرم تورت و تیک های حرکتی- قسمت ۲
  • بررسی اساطیری ایزدان آتش در دین‌های هندوایرانی۹۳- قسمت ۴
  • عقد احتمالی در حقوق ایران و مصر- قسمت ۷
  • نگارش پایان نامه در رابطه با بررسی عوامل موثر بر قصد کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی ...
  • اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر افکار غیرمنطقی و تاب¬آوری در معتادان به مواد مخدر- قسمت ۵
  • تاثیر آموزش ایروبیک بر شادکامی و کیفیت زندگی و ویژگی های شخصیتی در زنان غیر ورزشکار- قسمت ۱۲
  • پیش بینی رفتار شهروندی سازمانی دبیران تربیت بدنی از طریق ویژگی های فردی و هوش هیجانی در شهرکرمانشاه۹۳- قسمت ۵
  • تاثیر نگرش سرمایه¬گذاران وعملکرد مقطعی در مدل ریسک چند عاملی شواهدی از بازار اوراق بهادار تهران۹۳- قسمت ۸
  • پژوهش های پیشین با موضوع شما نمی‌توانید موارد درون زباله‌دان را ویرایش کنید. مورد را به بیرون از ...
  • تاثیر ترکیب مالکیت و هیات مدیره شرکتها بر مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۱۰
  • بررسی رابطه بین معنویت در کار با درگیری کارکنان در کار- فایل ۴
  • صناعات بدیعی در بوستـان سعـدی۹۱- قسمت ۸
  • رابطه استرس شغلی، تعهد سازمانی و تفکر سازنده با فرسودگی هیجانی پرستاران شاغل در بیمارستان دولتی استان هرمزگان۹۳- قسمت ۱۳
  • بررسی ارتباط بین تعاملات رفتاری و رضایت مشتریان شعب بانک ملی شهر بندرعباس۹۳- قسمت ۳
  • منابع پایان نامه در مورد ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • بررسی حقوقی حمایت از علامت تجاری درحقوق ایران ، آمریکا وکنوانسیون های بین المللی- قسمت ۴
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره : جداسازی هم زمان ژن‏های عامل مقاومت افزایش یافته به آمینوگلیکوزیدهاaac(6ʹ)-Ie-aph(2ʹʹ)-Ia ...
  • دانلود فایل های پایان نامه با موضوع طراحی و پیاده سازی کنترلر غیر خطی مبدل ِDC_DC کاهنده- ...
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد تحلیل تداخلات الکترومغناطیسی در سیستم کامل محرک و موتور سنکرون آهنربای ...
  • مفهوم دعا و آثار تربیتی آن در قرآن و روایات- قسمت ۶
  • ارزیابی مولفه¬های گرافیکی کتب درسی اول ابتدایی کودکان کم توان جسمی و حرکتی به منظور ارایه راهبردهای کاربردی- قسمت ۳- قسمت 2
  • اثر قیمتی معاملات بلوک در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۲۸
  • چه موضوعاتی در اشعار سیاسی فیتوری بارزتر است- قسمت 2
  • پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی – ۲- ۲۰راهبردهای مدرسه محور در آفرینش و تقویت تاب­آوری – 5
  • حقوق رقابت بین المللی قابل اعمال در مشارکت های تجاری فراملی- قسمت 15
  • بررسی تاثیر انتصاب های مبتنی بر شایستگی مدیران بر بهره وری نیروی انسانی بانک ملت استان اردبیل- قسمت ۸- قسمت 2




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      صور خیال در غزلیّات خواجوی کرمانی- قسمت ۵ ...

    ۵-۲۱-تلویح واستعاره ۱۸۹
    ۵-۲۲-کنایه قریب با ساختار جمله ۱۹۰
    ۵-۲۳-کنایه بعید و تشبیه ۱۹۰
    ۵-۲۵-کنایه بعید وصفی ۱۹۱
    ۵-۲۶-کنایه (تلویح ) وایهام ۱۹۱
    ۵-۲۷-کنایه قریب و بعید اسمی وفعلی ۱۹۱
    ۵-۲۸-کنایه وتشبیه فشرده ۱۹۲
    ۵-۲۹-کنایه تلویح و تشبیه: ۱۹۲
    ۵-۳۰-مجموعه ای از کنایات ۱۹۳
    ۵-۳۰-۱-کنایه( تلویح) ۱۹۳
    ۵-۳۰-۲-کنایه ایماء ۱۹۴
    ۵-۳۰-۳-کنایه بعید و استعاره ی مصرحه ۱۹۵
    ۵-۳۰-۴-کنایه و استعاره ی مکنّیه ۱۹۵
    نتیجه گیری ۱۹۶
    منابع و ماخذ ۱۹۸
    چکیده
    صور خیال در غزلیّات خواجوی کرمانی
    خواجوی کرمانی از شاعران نامدار و بلیغ قرن هشتم و اوایل قرن نهم ه.ق. است. وی به کثرت آثار و کاربرد ترکیبات و تعبیرات و بویژه ارائه نکات بلاغی در غزلیّات خویش، شهره آفاق است. انواع صور خیال از تشبیه و استعاره و کنایه و مجاز، مخصوصاً انواع تشبیه و استعاره را برای القای مفاهیم عاشقانه و عارفانه و آفرینش و پردازش تخیّلات ظریف و دل نشین خویش در ابیات غزلیّات خویش، به کار برده است.
    عنوان پایانه نامهی فراروی، صور خیال در دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی است، پوهشگر پیش از آغاز این پژوهش،هرگز بر این باور نبود که این شاعر کرمانی، در آفرینش صور خیال براستی بعد از سعدی و حافظ، قرار گیرد امّا پژوهشگر مستمر در اغلب ابیات غزلیّات وی، استادی و توانمندی طبع این شاعر را در ارائه و آفرینش زیباترین صور بلاغی در حوزهی شعر غنایی بویژه در مطاوی غزلیّاتش، به روشنی و بسیار برجسته، ثابت می کند. خیلِ انبوه صور خیال در دیوان وی، به گونه ای است که کمتر شاعری را در جلوه دادن و نمودار ساختن زیباترین و جذّاب ترین تشبیهات و استعارات، می توان با این شاعر خوش قریحه و پرکار، مقایسه کرد و سنجید. از سعدی و حافظ که بگذریم، خواجوی کرمانی، در عرصهی بلاغت، شیواترین و برجسته ترین لطایف و تعبیرات بلاغی را به خوانندگان غزلیّاتش، در دراز نای قرون، هدیه نموده است. نگارنده در چهار فصل، بلیغترین صور خیال فاخر و برجستهی شاعر یاد شده را با استناد به تک تک ابیات غزلیّات وی، توضیح داده و همهی جوانب بلاغی را در تشریح هر صورت بلاغی و خیالی، مدّنظر داشته است.
    واژگان کلیدی: خواجوی کرمانی، صورخیال، تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه.
    فصل اوّل
    کلیّات تحقیق
    ۱-مقدمه
    درآمد
    نخل بندِ شعرا، کمال الدین ابوالعطا، محمدبن علی، مرشدی کرمانی، عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجری ست. نسبت «مرشدی» او به جهت انتساب اوست به فرقهی مرشدیّه که پیروان شیخ مرشد ابواسحاق کازرونی بوده اند و عنوان «نخلِ بندِ شعرا» که در غالب مآخذ به وی مکرّر داده شده است. حکایت از تبّحر و کمال او در خَلق معانی و برتری او بر فرهیختگان و ادبای روزگار خویش است.
    ولادت خواجو آنگونه که در پایان مثنوی «گل نوروز» آورده، بیستم ماه، ذی الجحّه ۶۸۹ ه.ق. است. وی بنایه روایت دولتشاه سمرقندی (صفا، ۱۳۹۶: ۸۸۹) از بزرگ زادگان کرمانی بوده است و در دوران کودکی را در کرمان گذرانیده و سپس به سفرهای طولانی خود به حجاز و شام و بیت المقدس و عراق حجم و عراق عرب و مصر و فارس و بعضی از بنادر خلیج فارس و بعضی از بنادر خلیج فارس پرداخت و در این سفرها دانش و تحقیق اندوخت. وی دربار سلطان ابوسعید را دیده و با وزیرش غیاث الدین محمد دوستی داشته است. پس در پناه خاندان اینجو به سر برده و بویژه در دوران حکومت شاه شیخ ابواسحاق، در عنایت او، روزگار به رفاه گذرانیده است. افزون بر این وی با امر مبارز الدین نیز مرتبط بوده و او را مدح گفته است. خواجو از بزرگان طریقت، شیخ مرشد ابواسحاق کازرونی و شیخ سیف الدین باَخرزی و شیخ الاسلام امین الدین بلیانی و شیخ علاء الدوله سمنانی را ستوده وبه او ارادت می ورزیده است.
    خواجو در طریقت تصوّف، ثابت قدم بوده و از همین جاست که نفوذ افکار صوفیانه و اندیشه های عارفانه را در غالب اشعار او آشکار می توان دید.
    از میان معاصران خواجو، ذکر نام حافظ در اینجا لازم تر و ضروری تر است، زیرا این دو استاد بزرگ هم زمان ارتباط نزدیک وجود داشت. خواجو که به سال و تجربه شاعری بر حافظ تقدّم داشت، در مدّتی که مقیم شیراز بود، چون دوستی که سمت رهبری داشته باشد بر اندیشه ی حافظ پرتو تعلیم انداخته بود و به همین سبب است که در دیوان خواجه ی شیراز، بسیار ابیات می بینیم که به تقلید یا به استقبال از غزل های خواجو ساخته و یا گاه معنی و لفظی از خواجو را اقتباس کرده است تا جایی که یکی از شاعران آن روزگار گفته است:
    استاد غزل سعدی ست نزد همه کس امّا دارد سخن حافظ، طرز سخن خواجو
    سال وفات خواجو را ۷۵۰ ه. ق. ذکر کرده اند. وفات وی در شیراز اتفاق افتاده و آرامگاه او در تنگ الله اکبر شیراز است. آثار خواجو متعدد و کلیّات او مفصّل و از هر جهت سزاوار دقّت و شایان اهمیّت است. وی از آغاز جوانی سرودن شعر را آغاز نموده و تا پایان حیات به خلق آثار مختلف خود، سرگرم بوده است. مجموعه ابیاتش در حدود چهل بیت است و از جمله شاعرانی است که در حیات وی، به جمع آوری اشعار دیوان و آثار وی اقدام شده است. دیوان وی، بیست و پنج هزار بیت است. خواجو شش مثنوی در اوزان گوناگون سروده و در آنها به نظامی و فردوسی نظر داشته است و استادی و مهارت و قدرت طمع و اندیشه وی در همه مثنوی های وی آشکار است. این مثنوی ها عبارتند از:
    -سام نامه

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
    که منظومه ای حماسی و عشقی در بحر متقارب مثمن مقصور یا محذوف است و به تقلید از فردوسی سروده است درباره سرگذشت سام نریمان و عشق ها و جنگ ها و ماجراهای اوست.
    -همای و همایون مثنوی عاشقانه ای است در داستان عشق همایون با همای دختر مغفور چین در بحر متقارب که خواجو آن را به سال ۷۳۲ به اتمام رسانید.
    – مثنوی دیگری وی گل و نوروز است در بحر هَرج مدّس مخذوف در عشق شاهزاده یی به نام نوروز «گل» دختر پادشاه روم که شاعر آن را در برابر خسرو و شیرین نظامی سروده است.
    -روضه الانوار منظومه ای است در بحر سریع که وی را با توجه به مثنوی مخزن الاسرار نظامی که در حکمت وانواع حکایت سروده است.
    – کمال نامه منظومه ای ست عرفانی در دوازده باب بر وزن سیر العباد سنائی و گوهرنامه که بیش از هزار بیت است و در بحر هَزَج مدّس مخذوف و به نام امیر مبارزالدین نطفر حکمران کرمان و فارس سروده شده است،افزون بر اینها خواجوآثاری چون القلوب و -رساله البادیه و رسالهی سبع المثانی و رسالهی مناظره ی شمس و سحاب دارد.
    با مطالعه در آثار منظوم و منثور خواجو که مجموعه عظیمی را تشکیل می دهد به کمال تبّحر و استادی و مهارت وی در سرودن اقسام شعر با توجه به داستانهای غنایی، عرفانی و تاریخی، می توان پی برد، غزلیّات خواجو در میان آثار وی از پختگی، برجستگی، شیوایی و دل نشینی خاصّی برخوردار است که بخش عظیمی از این جذّابیت و دل نشینی غزلیّات مرهون انواع صور خیال در غزلیات اوست که نگارنده این پایان نامه به پژوهش (پایان) در صور بیانی غزلیات عاشقانه و عرفانی این شاعر شیرین سخن و سبک عراقی پرداخته است.
    ۱-۱-تاریخچه
    هر یک از علوم ادبی، علاقه مندان، پژوهشگران و مطالعه کنندگان ویژه ای دارد. گر چه دانش های ادبی همیشه مورد توجّه و علاقه دوست داران شعر و نویسندگی و علوم بلاغت بوده است امّا در میان این علوم، علم معانی و بیان، خصوصا بیانی که از مقوله صورخیال در شعر و نثر سخن می گوید و زبان ارجاعی را با پربار نمودن از فراهنجاری ها و ساختارشکنی های بلاغی و بیانی به سوی یک زبان کامل عیار ادبی و شاعرانه سوق می دهد. درست است که همه علوم ادبی به گونه ای از زبان ادب یعنی زبانی که فراسوی مرزهای زبان ارجاعی و عامیانه است، سخن می گویند و هر کدام به نوعی در زیبا کردن زبان ادبی و پیرایه و زیوربستن به قد وقامت زبان فارسی دری، می کوشند. اما علم بیان به درستی در شیوا و شرین و دل نشین کردن کلام در شهر کهن از روزگار سبک خراسانی، دخالت عمده و تاثیر برجسته و آفرینش های به جا ماندنی وماندگار داشته است.
    هر یک از شاعران که دیرباز شعر کهن سروده اند، برای آگاهی بیشتر از زبان مادری و شناخت فراز و نشیبهای سخن چه از منظر ساختارهای زبانی و دستوری و چه شناخت واژگان (فقه اللّغه ) و چه آگاهی از صور بلاغی چهارگانه در حوزه شعر، بر خود لازم می دانستند که آثار پیشینیان را که درباره بیان در شعر، نگاشته شده بود و برجستگی های زبان ادبی و فراهنجاری را در حوزه بیان با ارائه و آفرینش بهترین نمونه ها و آثار نشان داده بود، مطالعه کنند و از نظرِ دقت آمیز و ظریف و نکته سنج خود بگذارنند.
    در میان نویسندگان، ادبای قدیم، نیز عدّه ای، شاعران جوان را به مطالعه آثار پیش از خود که اسوه و رهنمود و راهنمای خوب و نسبتا کاملی برای آنان بود، تشویق و ترغیب می نمودند. از آن جمله، نظامی عروضی سمرقندی است که در مقدّمه چهار مقاله در مورد بهره جویی شاعران از آثار گذشتگان، با ذکر کتاب ها و آثار نمونه، داد سخن داده و تاکید ورزیده است که شاعر نوپا و نوخاسته و جوان باید گردِ این کتاب ها بگردد و از شعر شاعران پیشینیان بیست هزاربیت پیش چشم داشته باشد (نظامی عروضی،۱۳۷۳ :۵). اینکه تاکید نموده است، این همه شعر پیش چشم داشته باشد به این معناست که تقریبا این شمار انبوه از شعر گذشتگان را حفظ نموده و به وقت نیاز، برای تهیّج ذوق و تقویت طبع و داشتن حس و توان سرودن شعر، از خیل شعر به حافظه سپرده و از خرمن اشعار پیش چشم و حافظه داشته، به وقت فرصت بهره جویی کند و در گزینش واژگان و ترکیبات و تعبیرات و توصیفات و نیز ارائه صور خیال شاعرانه در ساختارهای تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه به خوبی بهره برداری کند و بداند از چه صورت بلاغی و بیانی، آن هم با چه قالب و ساختاری استفاده نموده و کلام را در پیمانه و ظرف صور خیال، مطابق با وزن و بحر شعر مورد نظر و فضا و مکان و مقام شایسته با کلامی بلیغ و رسا و زیبا در معنا و خوش تراش و موجز و یا با اطناب به جای خود، به معشوق، ممدوح، دوست یگانه و یا جمع فرهیختگان و دوست داران شعر و ادب عرضه و هدیه کند. بنابراین یکی از نقاط قوّت در سرودن شعر زیبا و فصیح و بلیغ رعایت اصول بلاغت و بیان در شعر بود و این امر، افزون بر شمّ خدادادی و داشتن ذوق و قریحه بالفطره، نیازمند مطالعه، مرور و ممارست در فنون بلاغت و صور خیال در شهر دیگران بود. شاعر بایستی دقّت می کرد که دیگران در گذشته به هنگام به سرودن شعر، چگونه از تنگناهای شعر با رعایت وزن و قافیه و گزینش لغات و ترکیبات مناسب سرافرازانه عبور کرده اند و چه هنرهایی آموخته و اندوخته بوده اند که نتیجه آن هنرها، ارائه یک قصیده یا غزل و یا قطعه زیبا و به جاماندنی از آنها شده است.
    قطعاً شاعران بزرگ در این یادگیری ها و به خاطر سپردن، و تمرین ذوقی و حالی در اوقات فراغت چه در ذهن و چه برروی کاغذ؛ از دیگران سبق برده و پیش افتاده بوده اند. تا کسی رنج شب درس و مطالعه و تحمّل بیخوابی
    نمی کرده و نفس و ذوق و ذهن خویش را با آثار برگزیده ادبی گذشته، دمخور و مؤانس نمی دیده و از سرچشمه ذوق و طبع دیگر شاعران که به صورت سفینه و جُنگ و دیوان ظهور و جلوه کرده بود، بهره کافی نمی برده، کی و کجا می توانسته است که در میدان فصاحت و بلاغت، در کنار سخنوران بزرگ زمان خود و یا در ردیف شاعران گذشته از روزگار خود، هنرنمایی کند و از ذوق و قریحه اش اثر غزلی شیرین و لطیف و سنجیده و ظریف و یا قصیده ای مشحون به نکات و ظرایف بلاغی و بیانی، تراوش کند و بر صحیفه روزگار جاودان باقی بماند و کام جان ادب دوستان و علاقه مندان به شعر را با تک تک ادبیات خود، شیرین کند و مشام جان آنها را با عطر ظرایف و نکات بلیغ و فصیح شعر خویش، خوشبو و معطر کند؟
    پس از روزگار سبک خراسانی و گذر زمان و ظهور و حضور گویندگان بزرگی در قصیده سرایی و شعر حماسی و سرودن غزل و قطعه و رباعی، راه شعر کهن برای ظهور گویندگان و شاعران فصیح و بزگ، با هنر نمایی های رودکی، فرّخی، منوچهری، ناصرخسرو، سنایی، انوری و در روزگار بعد عطار و مولانا و سعدی باز و بازتر شده بود.
    خواجوی کرمانی، واپسین حلقه شاعران پیش از خود و سرحلقه شاعران پس از خود است. دستمایه خواجو همه آن پشتوانه بلاغی، زبان آوری ها و هنرنمایی ها، خلق آثار زیبا در شعر غنایی و در سنایی و ارائه قطعات و غزلیّات و مثنوی های پیراسته و ویراسته و آراسته به فنون ادبی پیش از اوست. خواجو میراث خوارخیل عظیمی از شاعران پیش از خود است که در میان آنان، سعدی شیرین سخن حضور دارد که هیچ کس چون او، تاکنون غزل عاشقانه نسروده و نخواهد سرود:
    برحدیث من و حُسن تو، نیفزاید کس حد همین است سخندانی و زیبایی را
    (سعدی، ۱۲۹:۱۳۷۳)
    سعدی خود، به فصاحت، شیوایی و بلاغت سخن خویش آگاه بوده است و بیت بالا که یکی از ابیات تعریف خود کرده سعدی است، وقوف او را در شیرین سخن و به گزینی و میدان داری در فصاحت و بلاغت به شیرین سخنش می رساند که را یارای مخالفت با این ادعاست؟ هر کس ذوق سلیم و طبع توانا در سرودن شعر دارد، بر استادی مسلّم سعدی، صحه می گذارد و در برابر قدرت بیان او تعظیم و ادای احترام می کند.
    باری خواجو، پس از این نادره دوران ظهور کرده است، همتایان و هم عصران او چون سلمان ساوجی، نیز در تبحر در سرودن شعر بویژه غزل، وقوف و مهارت زیاد داشتند و دوران خواجو که اوج درخشش سبک عراقی است، پسینه و پیشینه خوبی داشته است. فراز و انجام آن سعدی و حافظ اند. دو بزرگ که بدون اغراق، همتا ندارند. یکی در سرودن غزل عاشقانه و دیگری در ارائه غزل عارفانه:
    حسد چه می بری ای سست نظم بر حافظ قبول خاطر و لطف سخن خداداد است
    (حافظ،۱۴۲:۱۳۸۹)
    شاید از بخت بد و شوریده خواجو بوده که بین دو قله بزرگ ادب فارسی واقع شده است: سعدی پیش از او و حافظ پس از او، میدان دار بلاغت شده اند و طبیعی و معلوم است که یک شاعر هر چند هم توانا و بلیغ باشد، در برابر کلام معجزه نشان و آسمانی حافظ نمی تواند برابری کند و همه می دانیم که هنر، همشهری و هم ولایتی نمی شناسد هر که بهتر سروده بیشتر عزیز و معروف می شود!
    اما روزگار، هرکسی را به قدر پایه و مایه هنرش، سرانجام ارج می نهد. گرچه خواجو به طور قطع در غزل به پای حافظ نمی رسد و حافظ نه تنها از خواجو بلکه از همه شاعران روزگار پیش از خود، بجز سعدی، یک سر و گردن بالاتر است، اما زیادی آثار خواجو و شمّ خدادادی او در بکارگیری صنایع لفظی و معنوی و صوربلاغی گوناگون از تشبیه و استعاره و شقوق آنها و بهره جویی از مجاز و کنایه پس از دو صور خیال یاد شده و گزینش تراش ترین واژه ها و ترکیبات و به کارگیری شیواترین، پخته ترین و زیباترین توصیفات و صوربلاغی در محور معنایی و بلاغی کلام و انتخاب موزون ترین و خوش آهنگ ترین بحور عروفی برای ارائه غزلیّات و تنوع بحور استفاده شده و احاطه او بر علوم و فنون ادبی و استادی مسلم او و اشراف او بر معانی بلاغی آیات و شماری از روایات و نیز آگاهی از تفاسیر عرفانی برکلام خدا و شناخت دقیق و صحیح فنون بلاغت در قرآن و زبان عربی و پس از آن در ادب فارسی و دارابودن حافظه قوی و طبع نیرومند و ذوق توانا در ارائه و خلق شیواترین و برگزیده ترین غزلیّات که مشحون به تصاویر زیبایی از زندگی آدمی از پیدایش او برگرده این کره خاکی و زیست پرهنگامه و غوغای او در پهنه خاک و گذر از خاک بر افلاک و نشیب و فرازهای عاشقی و کشاکش عشق در عاشق و محبوب و توصیفات بیشتر و بیشتر و گوناگون از زیبایی های معشوق و رازو نیاز عاشق با محبوب و پیوند برجستگی های معنایی و بلاغی و نهایتاً صورخیال برگرفته از چهره معشوق و پیوند این صور با پدیده های طبیعت و درآمیختن نمادهای طبیعت با نعمت های خدادادی در وجود انسان و صدها پدیده و عنصر زیبا و چشم گیر و چشم نواز و شگفت آفریده و شمار بسیاری از صُوَر نمادین و بلاغی، آری اینها همه و نیز جزء اینها، آنچه که دیوان او را مشحون به لطایف و ظرایف خیال کرده است، روزگاری طولانی است که خوانندگان و پژوهندگان در غزلیات و سایر آثار او را، بیخودانه به خویش مشغول داشته است.
    شاید تنها حسن شعر خواجو به ویژه در حوزه غزل سرایی این باشد که پژوهنده پس از مطالعه دیوان خواجو و مرور مستمر به اغلب سروده های عاشقانه او، ذهنیت و نظرش اغلب به نفع خواجو عوض می شود و او را از هر آنچه معرّفی کرده اند، بهتر و استادتر می بیند و می داند. افزون بر اینکه برخی از غزلیات خواجو همچون غزلی با مطلع زیر:
    صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتم وز نسیم صبح،بوی زلف ج
    انان یافتم
    (خواجو،۳۳۷:۱۳۸۹)
    جزو غزلیّات برجسته سبک عراقی است و به جرات می توان گفت که پس از شعر سعدی و حافظ، می توان این غزل و امثال آن را نمونه های خوبی از بلاغت و صورخیال در شعرکهن و سبک عراقی به شمار آورد.
    بی شک خواجو در علم معانی و بیان، به ویژه به راز و رمزها و ظرایف و دقایق علم بیان آشنایی داشته است و این مدعا با مطالعه شمار بالایی از غزلیات او با هدف جُستن و پژوهش انواع صور بلاغی برجسته در دیوان او،عاید خواننده و پژوهنده می شود.خواننده کم کم خواجو را در ارائه یک معنا و یا یک مفهوم به طُرُق گوناگون، استاد و ماهر می بیند. مگر نه این است که در تعریف علم بیان می گوییم: ادای یک معنا و مفهوم به صورت های گوناگون و بلیغ و زیبا (سمیعی،۲۰۹:۱۳۸۴)و نیز “ادای معنای واحد به طُرُق مختلف (شمیسا،۱۲:۱۳۷۱). و مگرنه این است که همه مولفان علم بیان، در تعریف علم بیان، جمله و تعریفی در همین حد ومرز گفته اند. وآیا غیر از این است که خواجو گاه در یک غزل یک معنای برجسته بلاغی، به چند گونه و با چند ساختار از مقوله تشبیه و استعاره و… بیان کرده است؟
    یکی دیگر از برجستگی های غزلیّات خواجو، تسلّط و آگاهی او از لغت عرب و آیات قرآن و حکایات و وقوف او بر چند و چون قهرمانان داستانهای عاشقانه و غیر آن است. وسعت اطلاعات این شاعر کرمانی بر مباحث اسطوره و تاریخ و شناخت از مسائل مربوط به علوم قرآنی و نیز تاریخ ایران باستان و تاریخ ایران تا زمان و روزگار او و نیز تاریخ اسلام و اطّلاع از زندگی شخصیّتهای بزرگ اسلامی، شعر او به ویژه غزلیات او را بیشتر از حوزه حدس و گمان و اظهارنظر پیش از مطالعه، خواندنی تر و شنیدنی تر نموده است.
    باری موضوع این پایان نامه، که این صفحات به عنوان مقدمّه ای بر این تحقیق است، آنگونه که از زمینه بحث معلوم می شود، پژوهش در صوربلاغی و دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی است. شاعری که برای به دست دادن و گزینش شماری از هر نوع صورت بلاغی و بیانی در دیوان غزلیات او، نیازمند جُستن مستمّر و پی جویی و غور و غوص در تک تک ابیات دیوان او نیست. خواننده هر جای دیوان غزلیّات این شاعر کرمانی را باز کند، درست بازکرده و به مقصد و منظور خود در کار بلاغت وجُستن نقاط و نمونه های برگزیده بلاغت و صورخیال در اشعار او شده است. کمتر غزلی از خواجو را می توان سراغ داد که مشحون به انواع صوربلاغی نباشد. بدون مجامله،این سراینده در پرداختن به صور خیال و ارائه تابلوهای رنگارنگ و گوناگون با دستمایه بلاغی و بیانی توجّه و تعهّد داشته است و این یکی از برجستگی های بلاغی غزلیات این شاعر است.
    دیوان غزلیّات خواجو، نمونه بسیار خوبی برای نشان دادن و ارائه اغلب صورخیال است.اینکه با قید”اغلب” به این سخن عنوان شد، به این جهت است که برخی از صورخیال چه در حوزه تشبیه و چه در استعاره و چه حتّی مجاز و کنایه به فراوانی و انبوهی همانند سایر صورخیال نیست. مثلا تشبیه تمثیل یا تشبیه معقول به معقول و معقول به محسوس و نیز کنایه از نوع تعریض و رمز و مجاز با علاقه آمر و مأمور و یا با علاقه ماکان و مایکون و یا طبع و عدم تکرار هرگز به بسامد سایر صوربلاغی نیست و این امری طبیعی است چرا که به عنوان مثال تشبیه معقول به معقول و کنایه از مقوله رمز و تعریض اصولاً بسیار در شعر همه شاعران بدون استثناء کم و گاه شماری از صوربلاغی یاد شده در حدّ و مرز یکی دو نمونه در یک دیوان است. اصولاً تشبیه معقول به معقول تشبیه زیبا و دل نشینی نخواهد بود و نخواهد شد و مجاز به علاقه مایکون، طبعا در ادب فارسی، گذشته از چند نمونه تکراری کمیاب است. بنابراین آنچه را از صوربلاغی در دیوان غزلیات خواجو کم و یا نمی بینیم؛ امری طبیعی است که در مورد سایر دیوان های شعر کهن نیز مصداق دارد.
    مطلب برای نوشتن و ارائه به خواننده زیاد است امّا در مقدّمه، جای طرح و بررسی همه مسائل مربوط به صورخیال و بلاغت نیست.بنابراین با همین مختصر،مقدمه را به پایان می بریم و طرح مسائل عمده صوربلاغی دیوان خواجو به مباحث،فصول، بخش های موردنظرو خاصّ هر یک از صورخیال، موکول می کنیم.
    ۱-۲-بیان مساله:
    در این پایان نامه سعی شده است پژوهش نسبتاً جامع، مفید، برجسته و سنجیده ای درباره ویژگی های بیانی و صورخیال دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی، با تکیه بر بسامد بالایی از ابیات غزلیّات او در مورد هر یک از شقوق و نمونه های صوربلاغی و ارائه نکات قوّت و بلاغت آنها؛ توجه به ساختار لفظی و معنایی هر یک از صورخیال موردنظر در هر بیت انجام گیرد و به محضر دوست داران علم بیان در شعر کهن و ویژگی های صورخیال در غزلیّات خواجو که نمونه برجسته ای از شاعران و گویندگان سبک عراقی محسوب می شود، اهدا شود.
    نگارنده پایان نامه در فصل های جداگانه، هر یک از صورخیال را با انواع و اقسام آن، نخست با تکیه بر تعریف و توضیح آنها از کتب معتبر بیان و ارائه ابیاتی از شاعران کهن درباره صورت بلاغی موردنظر، ذهن و ذوق خواننده و پژوهنده صورخیال در شعرکهن را، با آن شِگِرد بیانی و هنربلاغی، آشنا و مانوس کرده و با تکیه و تأکید و مرور بر نمونه های آن صورت بلاغی در سروده های برجسته و ممتاز شعرکهن، در مجموع آشنایی کافی و شناخت نسبتاً جامعی برای خواننده و علاقه مند به دریافت فنون بلاغت در شعر، آماده کنیم. در کش و قوس و فراز و نشیب مطالعه مستمّر نمونه ها، مطالعه کننده به کم و کیف هنرمندانه، هریک از ابیات در خصوص تاکید و برجسته نشان دادن یک صورت بلاغی، آشنا خواهد شد و با
    توجّه و تکیه بر اندوخته های ذهنی و ذوقی خود و تجزیه و تحلیل بلاغی و بیانی هرمثال، کم کم ذوق پژوهنده تلطیف یافته و ارائه بهترین و زیباترین مثال های بلاغی، برتوان او را شناخت برجستگی های بلاغی در اقسام تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه، افزوده و به مرور، ذهن و زبان و ذوق و طبع او را در شناخت امتیازها و نقاط قوّت زبان فراهنجاری و ادبی در مقایسه با زبان روزمره و ارجاعی، تقویت نموده و زمینه شناخت کامل و تشخیص غث و سمین(بد و خوب) صورخیال در دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی و ارزیابی بیانی جامع از سروده های این شاعرو نیز تسلط و توانمندی او را در ارائه فراهنجاری ها و ساختار شکنی های زبان ادبی روزگارصورت می گیرد خود و نیز مقایسه آفرینش های ادبی او در گونه گونه هنرهای بلاغی و بروز ظهور و قوّت و ضعف او صورت می گیرد و از همین رهگذر، سنجش و مقایسه او با شاعران روزگار خود و تقلید او از شاعران گذشته و نیز مشعله داری و برجستگی و استادی او برای سرایندگان پس از او و چگونگی الهام و فرایافت شاعران پس از وی از سبک آفرینش صورخیال در غزلیّات او رخ می دهد.
    برای نمونه می توانیم مبحث تشبیه را عنوان کنیم:
    – خواننده حتی مبتدی، نخست با معنای لغوی و بیانی تشبیه و ارکان و طرفین تشبیه در قالب چند مثال و ارائه چند بیت، آشنا می شود. پس با شناخت تشبیه و ارکان آن، تشبیه فشرده را تعریف می کنیم و در کنار آن، تشبیه بلیغ و صریح را و اینکه تشبیه لزوماً فقط به مشبه و مشبهٌ به نیازمند است و بس و تشبیهی بلیغ است که تنها این دو رکن را داشته باشد.اضافۀ تشبیهی را در همین مقطع عنوان می کنیم و این که ساختار تشبیه در قالب اضافه تشبیهی، ساختاری بلیغ و گویاست. با ذکر انواع ساختارهای اضافه تشبیهی، در رابطه با تقدم و تاخر مشبه و مشبهٌ به، هنرمندانه بودن، قابل انعطاف بودن و تراکم معنای بلاغی و بیانی در این ساختار، معلوم می گردد. سپس این کارکرد اضافه تشبیهی به اجمال در شعرکهن بررسی می گردد و این نکته که به علّت قابل انعطاف بودن و کم واژگانی این ترکیب علّت حضور آن در جای جای مصراعهای شعر غنایی و عاشقانه است.
    دنباله بحث تشبیه با ذکر انواع تشبیه از محسوس و معقول و نیز با توجّه به ساختارآن، اقسام تشبیه از مقوله مفرد غیرمقید و مفرد مقید و مرکب و ارائه تشبیهات مفرد به مقید و مقید به مفرد و مفرد به مرکب و مرکب به مرکب، خواننده را با کیفیّت مقوله های طرفین تشبیه و ساختار دستوری و واژگانی هر یک،آشنا می کند. به دنباله اقسام تشبیه از این منظر، می پردازیم به گونه های تشبیه دیگر که در کتب بیان ذکر شده است: تشبیه جمع، تسویه، مفروق، ملفوف مشروط، خیالی، وهمی و… در پایان نظر اجمالی درباره بسامد حضور انواع این صورت بلاغی در شعر کهن بویژه در سبک عراقی به طور اجمال و در شعر خواجو به گونه اخصّ و تاکید و توجّه خواننده براین مطلب که خواجو به کدام یک از انواع تشبیه بیشتر گرایش و توجّه داشته و در آفرینش کدام گونه از آنها موفق بوده است؟
    سایر ساختارهای بلاغی نیز به همین سیاق و روش، مورد کاوش و پژوهش و حتی بازنگری واقع می شود. بازنگری بدین جهت که معلوم نیست همه اظهارنظر و ابراز باورهای بیانی و بلاغی پژوهندگان صحیح بوده باشد و با ملاک ها و معیارهای کتب بیانی مطابقت داشته باشد. از این منظر که اتفاقاً مساله مهم و مقطّع تعیین کننده ای است.
    به عنوان مثال، ما در کتب بیان استعاره مصرّحه ای به نام استعاره مصرحه نمادین نداریم در حالی که برخی از استعاره های خواجو جنبه نُماد دارند و نماد یک پدیده اند. مثلا هر جا کمند می گوید یعنی”زلف”، “خط” یعنی “مورخطِ” چهره محبوب و منظورش از”درج عقیق”بدون استثنا، لبهای محبوب است. بنابراین کم کم واژه ها و ترکیبات یاد شده هر کدام نماد یک پدیده شده اند و ذکر آنها در شعر، خواننده را طبعاً به یاد پدیده دیگر می اندازد.
    نکته دیگر در بیان مساله، چگونگی بهره جویی خواجویی کرمانی از خیل عظیم صورخیال است. طبعاً وزن و قافیه شعر یک محدودیت هایی برای سراینده ایجاد می کند. شاعر باید با توجه به وزن غزل و قافیه ای که برای آن در مصراع نخست برگزیده است، مفاهیم بلاغی و غیر آن و صور بلاغی را از هر شق و گونه ای که هستند در وزن تعیین شده غزل خویش بگنجاند. معلوم است که قافیه در دو واژه که واژگان قافیه نامیده می شوند و در پایان دو مصراع بیت نخست غزل می آیند. معلوم می شود و قوافی تا پایان غزل به مصراع های زوج یعنی آخر ابیات غزل انتقال می یابد. قافیه ممکن است یک هجای بسته باشد مثلا “شد” با “خود” اگر قافیه شوند، هِجای قافیه می شود”ءد” که زود تمام می شود و کشدار و ممتد و گوش نواز نیست و نمی توان در آواز و در تحریر از آن سود جست. اما اگر دو کَلمه ساحلها و مشکلها “و یا تنها کلمه “مشکلها” قافیه باشد، معلوم است که چهچه خواننده صدای کشدار و ممتدی ایجاد می کند که گویی تمامی ندارد.و خواننده آواز در تحریر از آن بسی سود می جوید و در موسیقی نیز چنین واژه های ممتدی در پایان ابیات کلّی به سازو برگردان ساز کمک می کنند و بیخود نیست که نخستین غزل حافظ، این همه در آواز، گل کرده است، چرا همه شرایط آواز را از وزن دل نشین و گوش نواز و قافیه کشیده و ممتد که صدای زنگ دارش گویی تمام شدنی نیست مثل تلنگری که به جام برنجی بزنند تا یک دقیقه صدای زنگ آن تلنگر را می شنوند.
    خواجو، بدون اغراق و مجامله در لغت و ادب فارسی تبحّرو مطالعه مستمّر، ژرف و مداوم داشته است و با حافظه قوی همه آثارادبی و تاریخی گذشتگان را خوانده بوده اس
    ت و حتی اینگونه که از اطلاع رسانی اشعارش معلوم می شود با تبحّر در زبان و ادب عربی، تفاسیرقرآن و تاریخ آن روزگار و نیز با توجّه به مثنوی های داستانی او مانند همای و همایون و روضه الانوار و سام نامه و… اطلاعات مطالعات پیوسته و گسترده و گوارا در رابطه با داستانهای نمای غنایی و حماسی و اسطوره و تاریخ –اسطوره، خوانده و از نظر دقّت گذرانده بوده است.
    سازش و پردازش کلامی و بدیعی و بیانی خواجو در حوزه غزلّ سرایی مساله ای است که با یک مطالعه چند ساعته عاید خواننده می شود و دامنه بهره جویی این شاعر از عناصر بلاغی و ساختارهای بیانی که شماری از آنها آفریده ذهن و ذوق و طبع خود اوست، بسیار گسترده است. کافی است شعر غنایی خواجو را با سلمان ساوجی که هم دوره اوست مقایسه کنیم و ببینیم چه فاصله و تمایزی بین آفرینش های بیانی و بلاغی او و دیگر هم عصرانش وجود دارد.
    در بیان مساله، شیوه های تخیّل و پردازش احساس و عاطفه در ساختارهای کلامی از ترکیب اضافی و وصفی و گروه های اسمی و وصفی و ارائه صورخیال زیبا درساختارهای یاد شده، شعر او را جای جای،غزل در پی غزل و بیت در پی بیت، برجستگی بیانی و بلاغی داده است و اگر قله شعر عرفانی حافظ پس از خواجو از بطن و متن شعر و ادب پارسی،سر بر نمی کرد، وجود نازنین خواجو و شعر غنایی او،تحت الشعاع هنر خواجه قرار نمی گرفت و بیش از آنچه که معروف شده، مشهور وصیت شهرتش روزگار دیرین و گذشته را بیش از آنچه رخ داده است، فرامی گرفت.
    با نگارش این چند صفحه، بیان مساله پایان نامه موخر اما روشنگر و برجسته، صرت پذیرفت و برای خواننده این پایان، معلوم گشت که نگارنده در پی چه مقصد یا مقاصدی است؟
    ضمنا رقم زن این سطور، کوشیده است که گزیده ترین ابیات غزلیّات این شاعر را برای تفهیم نکات بلاغی وی، برگزیند و از مطرح کردن و ارائه کردن ابیات تکراری تا آنجا که ممکن بوده است، پرهیز شده و تنها در مواردی که دو یا سه صورت بلاغی در بیت مجتمع بوده است، آن را در مباحث گوناگون از تشبیه و استعاره و… ناگزیر مطرح نموده است.
    ۱-۳-اهمیّت و ضرورت و اهداف تحقیق:
    هدف و مقصد از نگارش این پایان نامه این بود تا تحقیق و پژوهشی نسبتاً جامع با سند کاوی و بازنگری، واکاوی، پژوهش و ارزیابی بسامدهای نسبتاً چشم گیر و بالای صوربلاغی و بیانی در اشعار دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی صورت گیرد و نمونه های هر یک از اقسام ساختارهای لفظی و معنایی علم بیان یعنی تشبیه، استعاره، مجازو کنایه با انواع و اقسام هر یک از صورخیال یاد شده در تک تک ابیات دیوان وی، بررسی، کاوش، مقایسه و نوشته شود.

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:13:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مدیریت سمت تقاضا و شارژ و دشارژ ماشین برقی به منظور کاهش هزینه مصرف کننده با استفاده از تئوری بازی ها در شبکه هوشمند۹۴- قسمت ۶ ...

    شرح سیستم :
    سیستم مورد بررسی به صورت زیر می باشد :

    شکل۲-۱۴- شبکه تولید پراکنده در مدیریت سمت تقاضا ]۳۹[
    نتیجه :
    نتایج بدست آمده در شبیه سازی نشان دهنده کاهش پیک بار با اضافه کردن برق کمکی حاصل از توزیع پراکنده شده است . که نتایج شبیه سازی بصورت زیر است :
    جدول ۲-۴- میزان مقادیر حداقل تا حداکثر بار شبکه در توان های اکتیو و راکتیو]۳۹[

    جدول ۲-۵- میزان تولید توان اکتیو و راکتیو در وزش باد با سرعت های مختلف]۳۹[

    جدول ۲-۶- مقادیر المان های تولیدی]۳۹[

    جدول ۲-۷- میزان کاراکتر های مصرف کننده ]۳۹[

    شکل ۲-۱۵- کاهش پیک بار در سرعت های مختلف وزش باد ]۳۹[
    ۳ – ۲ – ۱۰ – رسیدن به تعادل نش در یک تعامل دوطرفه در مدیریت سمت تقاضا
    این روش در سال ۲۰۱۰ توسط حامد محسنیان راد و همکارانش مطرح شده است . با بهره گرفتن از یک تعامل دوطرفه بین تولید کنندگان و مشتریکن توانسته اند به تعادل نش برسد و میزان پیک بار را کاهش دهد]۱۱[.
    شرح سیستم :
    شبکه قدرت مورد ارزیابی به صورت زیر می باشد :

    شکل ۲-۱۶- شبکه دو طرفه جهت بررسی مدیریت سمت تقاضا ]۱۱[
    که استراتژی میدیریتی آن به صورت زیر می باشد :

    شکل ۲-۱۷- استراتژی مدیریتی در یک شبکه دو طرفه ]۱۱[
    و روابط به کار برده به صورت زیر می باشد :
    که با بهره گرفتن از این روابط میزان پیک بار سیستم محاسبه میشود . با بهره گرفتن از روابط زیر تابع هزینه محاسبه شده است :
    که در این روابط هستند . و با قیمت گذاری بیشتر برای مصرف در ساعت اوج ، مشترکین به دنبال استفاده از برق در زمان های کم هزینه می باشند که منجر به کاهش پیک بار خواهد شد . نتایج شبیه سازی به صورت زیر می باشد :

    شکل ۲-۱۸ – نتایج بدست آمده از مدل سازی شبکه دو طرفه ]۱۱[
    در شکل a نقطه ستاره دار تعادل نش می باشد که میزان بار در زمان اوج مصرف حداقل شده است . و در شکل زیر دیده میشود که چگونه دو بازیکن ( مصرف کننده و تولید کننده ) در جهت بهبود وضعیت خود تلاش می کنید ( کاهش هزینه خود )

    شکل ۲-۱۹- نحوه بهبود وضعیت توسط مشترکین در شبکه دو طرفه ]۱۱[
    نتیجه :
    نویسنده در این مقاله به دنبال الگوریتمی برای بار های مسکونی بوده تا میزان اوج مصرف را در بارهای مسکونی کاهش دهد و نتایج شبیه سازی صحت این امر را تصدیق می کنند.
    ۳ – ۲ – ۱۱- ارائه قیمت های پویا در زمان های متفاوت مصرف
    این روش که در سال ۲۰۱۰ توسط مونیکا ناوارو و همکارانش ، ارائه شده است ، اساس کاهش پیک بار
    قیمت پویا برای زمان های مختلف مصرف دانسته و برای این منظور از الگوریتم تئوری بازی و بازی احتقان
    به شرح زیر بهره برده است: در این مقاله مدیریت توزیع بار برای درمان زیرساخت های شبکه هوشمند برای
    کنترل تقاضای برق در ساعات اوج مصرف، با بهره گرفتن از استراتژی های قیمت گذاری پویا پیشنهاد میشود]۳۵[
    توزیع راه حلی است در یک شبکه مبتنی بر بازی احتقان، که می تواند نشان همگرایی در تعداد محدودی از
    اقدامات برای رسیدن تعادل نش خالص باشد که به طور قابل توجهی بار سیگنالینگ بر روی شبکه را
    کاهش می دهد.
    شبکه مورد بررسی به صورت زیر می باشد :

    شکل ۲-۲۰ . شبکه مورد بررسی در قیمت گذاری پویا ]۳۵[
    در این سیستم با بهره گرفتن از مدیریت سمت تقاضا ( DSM ) در یک بازه ۲۴ ساعته یا ۲۴ قسمته برق مورد
    نیاز مشترکین را متغیر فرض شده است . که در این سیستم یک عملگر کنترلی به منظور تامین و ثبت نیاز
    های مشترکین لحاظ شده است . که این سیستم کنترلی یک نقص عمده دارد و آن این است که نمیتواند خرده
    فروشی را کنترل یا حذف کند . سیستم با تئوری بازی و بازی احتقان بررسی شده است .
    نتیجه :
    در این مقاله مدیریت توزیع بار شبکه هوشمند است مطرح شده است که کاربران تلاش میکنند تقاضای خود
    را به منظور به حداقل رساندن تابع هزینه و یا قیمت مدیریت کنند که از نتایج شبیه سازی هم میتوان نتیجه
    گرفت که تقاضای کل از تمامی کابران نسبت به تقاضای مدیریت نشده دارای انجسام و یکپارچگی است و
    زمان اوج مصزف نیز کاهش یافته است

    شکل ۲-۲۱- نتایج بدست آمده با مدل قیمت گذاری پویا ]۳۵[
    ۲-۳- عملکرد فصل های آینده
    در فصل چهارم به مدلسازی طرح و نحوه اجرای آن ، فصل پنجم به مطالعات عددی حاصل از پیاده سازی طرح و در نهایت در فصل ششم به نتیجه گیری و پیشنهاد برای طرح های آتی پرداخته شده است .
    فصل سوم
    بررسی مفاهیم مهم طرح
    ۳-۱- مقدمه
    در این فصل به بررسی مفاهیم مهم طرح از قبیل بررسی تئوری بازی ها ، شبکه هوشمند ، مدیریت سمت تقاضا و ماشین هیبریدی پرداخته شده است . طی چند ساله گذشته و با توجه به اطلاعات بدست آمده از مقالات و همچنین توجه زیاد دولت ها و شهروندان به مسائل زیست محیطی و مالی ، یکی از راهکارایی که می توان به این مهم یعنی کاهش هزینه دست یافت استفاده از تئوری بازی ها است که البته تئوری بازی ها به تنهایی نمیتواند هزینه را کاهش دهد بلکه یه راه حل نسبتا مناسب را با توجه به نحوه مصرف بیان میکند . در کنار این راه حل مناسب برای کاهش هزینه نیاز به مدیریت مصرف توسط مصرف کنندگان نیز می باشد .
    ۳-۲ تئوری بازی ها
    حتما با جملاتی از قبیل آچمز شدم ، بلوف میزند و … آشنا هستید ما در زندگی چه آگاهانه و چه ندانسته بازیهایی انجام داده ایم خواه برای سرگرمی ، خواه برای سود آوری و شاید هم عاشقانه اما باید دانست که برای انجام این بازیها از نظریه بازیها تبعیت میکنیم . تئوری بازی ها حدود هشتاد سال پیش توسط یکی از نوابغ علم ریاضیات به نام جان فن نیومن پایه گذاری شد . او با بسط مفاهیم اولیه تئوری بازی ها را در علم اقتصاد کاربردی کرد و رفته رفته این دانش برای تمامی رشته فرا گیر شد .حتما میدانید پیروزی در بازی تنها مبتنی بر شانس نیست بلکه مبتنی بر اصول و قواعد خاص خود میباشد که هر بازیکن می کوشد با بکار گیری این قواعد خود را به برد نزدیک کند. هدف نظریه بازی این است که رفتار ریاضی حاکم بر یک موقعیت استراتژیک را مدلسازی کند و بهینه تربن جواب را بدست دهد]۴۲[.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۳-۲-۱- تاریخچه تئوری بازی ها
    اولین نمونه مثال آنالیز شکلی تئوری سازی در خصوص مطالعه انحصار دو نفر بد که در سال ۱۸۳۸ توسط آنتوان کورنو ارائه شد . در سال ۱۹۲۱ برای اولین بار ریاضیدانی به نام امیل بورل تئوری شکلی بازی ها را ارائه کرد و پس از آن ریاضیدان دیگری یه نام جان فون نومن در سال ۱۹۲۸ تئوری بازی در اطاق پذیرایی را ارائه نمود]۴۴[. تئوری بازی برای اولین بار در سال ۱۹۴۴ به عنوان زمینه علمی مستقل و منحصر به فرد توسط فومن نیومن و اقتصاد دانی به نام اسکار مورگنشترن در کتابی تحت عنوان ” تئوری بازی ها و رفتار اقتصادی ” مطرح گردید . در این کتاب برای اولین بار موضوعات وواژه شناسی این حوزه ارائه شد که هنوز هم قابل استفاده است .

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:13:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      پایان نامه نهایی- قسمت ۱۳ ...

    ۰٫۹
    ۰٫۸
    ۰٫۷
    ۰٫۷
    ۰٫۷
    ۰٫۵
    ۰٫۳
    ۰٫۳
    ۰٫۳
    ۴٫۵

     

    ۱۷٫۵۰۰
    ۸٫۵۰۰
    ۴٫۸۵۰
    ۳٫۲۰۰
    ۲٫۲۵۰
    ۱٫۱۵۰
    ۰٫۷۵۰
    ۰٫۶۵۰
    ۰٫۶۰۰
    ۰٫۵۵۰
    ۰٫۵۵۰
    ۰٫۵۰۰
    ۰٫۳۵۰
    ۰٫۲۵۰
    ۰٫۲۰۰
    ۰٫۲۰۰
    ۳٫۴۰۰

     

    China
    India
    Iran
    Brazil
    Usa
    South Africa
    South Korea
    Mexico
    Egypt
    Canada
    Philippines
    Saudi Arabia
    Argentina
    Taiwan
    Australia
    Japan
    سایر کشور ها

     

     

    ۴۹۶٫۰۹۰

     

    ۳۴۴٫۷۳۰

     

    ۸۴۰٫۸۲۵

     

    ۶۰٫۶

     

    ۴۵٫۴۵۰

     

    مجموع

     

     

    Source : (stone,2008).

     

    دوازده کشوری که می توانند ادعای سطح تولیدی بیش از یک میلیون تن را داشته باشند(شش کشور اروپایی شامل :ترکیه ، که بعد از ایتالیا و اسپانیا و جلوتر از پرتقال ، یونان و فرانسه قرار دارد ، و شش کشور غیر اروپایی شامل :چین ، هند، ایران، برزیل ، آمریکا و آفریقای جنوبی ، که سه تای اول آسیایی هستند ). چهار پنجم تولید کل جهانی را به خود اختصاص داده اند . همگام با آنچه در کمیت صادرات رخ داده است ، سال ۲۰۰۳ شاهد پیشی گرفتن هندوستان از ایتالیا بود . با این حال برتری کشور چین در صنعت سنگ های ساختمانی ، که هر سال در حال رشد است ، به حدی بوده که سهم این کشور از میزان تولید و به تبع آن بازار ، نسبت به هندوستان دو برابر شده است . در واقع چنین به نظر می رسد که ساختار تولید سنگ در جهان ، به شکل جدیدی متبلور شده است و در زمان کوتاهی مزیت رقابتی ، تعادل را به سمت کشور های در حال توسعه سوق داده است(stone,2008)
    ۲-۳-۲ : مبادلات بین المللی سنگ های ساختمانی
    رونق سال های اخیر ، تمام بخش های اقتصاد را در بر گرفته ، و این امر منجر به رشد بی سابقه ای در صادرات و واردات گشته است. در این میان صنعت سنگ نیز مستثنی نبوده و میزان مبادلات جهانی سنگ ، به میزان چشمگیری رشد کرده است . به طوری که در قرن بیستم میلادی ، تجارت جهانی سنگ ، ۶٫۶ درصد کل تجارت جهانی را تشکیل داد(reis,2007).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    در سال ۲۰۰۱ تولیدات جهانی سنگ های ساختمانی حدودا ۶۵ میلیون تن (خالص ) اعلام شده که ۳۷ درصد آن صادر شده است و ارزش داد و ستد جهانی سنگ بیش از ۳۵ میلیارد دلار بوده است (نجفی تبریزی ، ۱۳۸۳) . طبق آمار ارائه شده میزان مبادله سنگ های آهکی خام ، نسبت به میانگین سال های قبل رشدی معادل ۱۷٫۶ درصد داشته است، در حالی که سنگ های سیلیسی رشد چشمگیری نداشته است و تنها ۱٫۷ درصد رشد داشته است . مواد پردازش شده ساده با حجم مبادله تجاری ۳٫۲ میلیون تن ، افزایشی برابر۲۰٫۶ درصد ، و مواد پردازش شده ویژه با ارزش افزوده زیادی که به ۱۱٫۸ میلیون تن بالغ می شود ، افزایشی برابر ۲۲٫۴ درصد داشته است. در کل میزان مبادله سنگ های خام با افزایشی در حدود ۱۰٫۸ درصد همراه بود، در حالی که میزان مبادله سنگ پردازش شده با افزایش ناگهانی ، در حدود ۲۱٫۹ درصد همراه بوده است . آنچه که حائز اهمیت است ، روند ده ساله مبادلات بین المللی صنعت سنگ با رشد ثابت و بی وفقه همراه بوده است (stone,2008).
    تجارت جهانی سنگ در سال های اخیر ، بطور متوسط سالانه ۱۴٫۶ درصد رشد داشته است، که این رقم دو برابر نرخ رشد تجارت کلیه کالاها در جهان محسوب می شود. نرخ مزبور نشانگر توسعه سریع صنعت سنگ می باشد و لذا هر تلاشی در راستای توسعه صادرات سنگ قابل توجیه است. بدیهی است که کشور های مختلف در این زمینه ، تاثیرات متفاوتی را بر جای گذاشته اند. در این میان سهم چین ، هند و ترکیه بارزتر از بقیه است ، و این یک قانون سیستم های اقتصادی است ، که بهترین نتایج در جایی حاصل می شود که مطلوبترین شرایط از لحاظ هزینه ها و سیاست های بنیادی حاکم باشد. بطور کلی می توان چنین بیان کرد،که با وجود رشد بی نظیر در مبادلات تجاری سنگ در جهان و ادامه این روند در دهه اخیر ، ولی باید اذعان داشت که کشور هایی که بیشترین سهم را در پیشرفت داشته اند ، معدود هستند.
    البته به این نکته نیز باید اشاره کرد که هرچند ،تا مدتی قبل قاره اروپا به عنوان مرکز تجاری سنگ ، مرکز تولید و فرآوری و بالاخره مرکز عمده مصرف به شمار می رفت ، ولی امروزه این تمرکز تا حدودی به هم خورده است ، به طوری که پراکندگی این صنعت در تمامی نقاط جهان به چشم می خورد در این خصوص کشور های در حال توسعه به دلیل ارز آوری مناسب صادرات سنگ جنب و جوش خاصی یافته اند.(صیامی نمین ، ۱۳۷۸).
    در زمینه صادرات سنگ باید به این نکته توجه کرد ، که تنها هفت کشور هستند که صادراتی بیش از یک میلیون تن به بازار های جهانی دارند. این هفت کشور عبارتند از : چین ، هند، ایتالیا ، اسپانیا ، ترکیه ، برزیل و پرتغال . در این رابطه طبق آمار ارائه شده ، بیشترین افزایش صادرات را کشور چین داشته است ، این در حالی است که ایتالیا هیچ گونه تمایلی به افزایش صادرات نشان نداده است و رتبه این کشور در زمینه صادرات سنگ ، به رتبه سوم تنزیل یافته است. این در حالی است که کشور هند با پیشرفت سال های اخیر خود در صنعت سنگ ، در زمینه صادرات این محصول به رتبه دوم دست یافته است. نکته ی مهمی که باید در اینجا به آن اشاره کرد این است که ، تقریبا ۷۰ درصد از کل صادرات سنگ در جهان به این هفت کشور اختصاص دارد . علاوه بر موارد فوق باید توجه داشت که طبق آمار جهانی ارائه شده ، در زمینه صادرات سنگ های پردازش شده و شکل داده شده ، دو کشور نخست یعنی چین و ایتالیا ، تقریبا ۶۰ درصد کل صادرات را به خود اختصاص داده اند (stone,2008).
    با توجه به افزایش تولید سنگ ، کاهش قیمت (که به دلیل افزایش بهره وری و شدت رقابت رخ داده است) و همچنین معرفی کاربرد های جدید و مختلف برای سنگ ، میزان واردات این محصول در جهان رشد چشمگیری داشته است . در این رابطه علاوه بر کشور هایی مثل چین و ایتالیا که بیشتر ، سنگ ها از کشور هایی که دارای معادن سنگی مرغوب و با قیمت مناسب هستند به شکل خام وارد می کنند تا با انجام عملیات های پردازشی ، ارزش افزوده ایجاد کنند ، کشور های ایالت متحده آمریکا ، آلمان ، و کره جنوبی در بالای جدول از نظر میزان واردات سنگ قرار گرفته اند . همچنین تمایل به واردات و استفاده از سنگ ، در کشور هایی مثل عربستان سعودی ، امارات متحده عربی و قطر در سال های اخیر رشد خوبی داشته است که این امر می تواند ناشی از رشد تولید و توزیع در کشور های همسایه و به ویژه ایران باشد(stone,2008).
    به طور خلاصه میتوان بیان کرد که بر عکس صادرات که سهم عمده ی آن مختص چند کشور خاص است . بیشتر به شکل متمرکز عمل می شود، واردات تمرکز کمتری دارد و کشور های مختلفی در زمینه واردات و استفاده از سنگ فعال هستند.
    ۳-۳-۲ : موقعیت صنعت سنگ ، در ایران
    موقعیت ممتاز کشور ایران را از نظر تنوع و حجم ذخایر سنگی ، موضوعی است که طی ۱۰ سال گذشته بارها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . طبق آمار ارائه شده ، ایران از لحاظ غنای معادن پنجمین کشور دنیا ، و از حیث درجه خلوص معادن سومین کشور در جهان است (گوهریان ، ۱۳۷۹).
    بعلاوه ، شرایط مناسبی که در بازار جهانی سنگ ، خصوصا در طی چند سال اخیر رخ داده است ، اهمیت استفاده و بهره برداری از این منابع خدادادی را دو چندان کرده است. طبق آمار بین المللی ارائه شده در بازار سنگ ، در ده سال گذشته ، مصرف جهانی سنگ دو برابر شده و با نرخ رشد سالیانه ای برابر ۸٫۸ درصد از ۴۳۶ به ۸۱۸ ملیون متر مربع رسیده است (stone,2008).
    اما از بررسی وضعیت موجود کشور ایران در صنعت سنگ ، و نتایج حاصله می توان چنین اظهار نظر نمود که هنوز بهره برداری اساسی از این موقعیت استراتژیک ، آنچنان که شایسته و مناسب بوده به عمل نیامده است و به عبارتی با وجود این همه مواهب خدادادی هنوز نتوانسته ایم جایگاه قابل توجهی را در صحنه جهانی کسب نماییم . این در حالی است که تولید سنگ در معادن سنگ کشور در سال ۱۳۸۵ از مرز ۱۱ میلیون تن نیز فراتر رفته و با این میزان تولید سنگ ، هر کشوری می تواند از مدعیان اصلی صنعت سنگ در بازار های جهانی باشد . بدیهی است که منابع طبیعی و ذخایر هر کشور اگر از حالت بالقوه به فعل درنیاید ، نمی توان صرفا آنها را به حساب ثروت ملی آن کشور منظور نمود ، و بنابر این باید از طریق علمی اینگونه ذخایر و منابع ، مورد بهره برداری قرار گیرند تا منافع حاصله به تدریج به عنوان یک محور اساسی در اقتصاد کشور تثبیت شود (فصلنامه ، دنیای سنگ ۱۳۸۵).
    هم اکنون بخش عمده ای از سنگ های ساختمانی ایران ، به صورت خام و کار نشده ، به دیگر کشور های جهان صادر نمی شود. میزان سنگ های ساختمانی ایران ، که به صورت خام و کار نشده به دیگر کشور ها صادر می شود. (در یک نمونه خاص مثل مرمر و تراورتن ) تقریبا ۱۱ برابر میزان صادرات این نوع سنگ ها به شکل کار شده است (سالنامه آمار بازرگانی خارجی ۱۳۸۷).
    طبق آمار ارائه شده ، بطور کلی میزان صادرات سنگ های تزئینی و ساختمانی ایران در سال های اخیر یک روند روبه رشد را طی کرده است ، ولی وقتی به صورت تفکیکی فرآوری شده و کار شده در سال های اخیر ، رشد منفی داشته است ، و اگر همچنان در همین مسیر حرکت کنیم در آینده نزدیک صرفا صادر کننده سنگ های خام خواهیم بود و به احتمال زیاد ، باید در انتظار واردات انواع سنگ های کار شده با کیفیت و قیمت به مراتب مناسب تر از تولیدات داخلی نیز باشیم ، و با وجود رقبای قدرتمندی مانند چین ، هند و ترکیه در منطقه قطعا دچار معضلات عمده و قابل توجهی خواهیم شد (فصلنامه دنیای سنگ ۱۳۸۷).
    ۴-۳-۲ :شرایط اقتصادی صنعت سنگ در ایران
    در حال حاضر در کشور ایران بیش از ۴۵۰۰ واحد ، کارگاه سنگبری با تولیدی نزدیک به شصت میلیون متر مربع وجود دارد ، که در کنار آنها در حدود ۶۰۰ معدن سنگ ساختمانی در حال فعالیت هستند . از این تعداد معدن سالیانه بیش از هفت میلیون تن سنگ ساختمانی استخراج می گردد . این آمار بیانگر این موضوع است که سهم تولید سنگ ایران کمتر از ۱٫۵ درصد تولید سنگ در جهان است ، که با توجه به وسعت و تنوع معادن کشور ، قابلیت و ظرفیت تولید سنگ کشور را بسیار بیشتر از میزان فعلی است (اتاق بازرگانی و صنایع معادن ، ۱۳۸۸). با توجه به آمار ارائه شده تعداد افرادی که در کارخانجات ، معادن ، بخش ماشین آلات و ستادی صنعت سنگ مشغول کار هستند ، حدود ۳۵۰۰۰۰ نفر هستند که با احتساب میانگین خانواده آنها حدودا بیش از یک میلیون نفر از این صنعت ارتزاق می نمایند . در کشور ایران علی رغم تولید بیش از هفت میلیون تن سنگ های مختلف تزئینی و ساختمانی ، توان صادراتی برای این محصولات ، حدود ۴ درصد کل این تولید بوده که این میزان صادرات برای کشور چین ۵۷درصد، ایتالیا ۴۰ درصد وترکیه ۳۲٫۵ درصد بوده است. در ایران رسیدن به ارقام موثق و مطمئن یک مشکل اساسی است و این برای کشوری که از نظر سنگ طبیعی در جهان مورد توجه قرار دارد منطقی به نظر نمی رسد. در حقیقت رونق زیاد حفاری و استخراج سنگ و قابلیت کم در جمع آوری و پیشبرد اطلاعات ، از میزان شواهد آماری می کاهد. اگر چه معتبر ترین رقم قابل دسترسی برای دیگران ، آمار محصولات حفاری است که در سال های اخیر رشد قابل ملاحظه ای را نشان می دهد. با توجه به اینکه مرمریت ها از ثروت های غنی بخش صنعت سنگ ایران هستند.اما این نکته ضروری است که مرمر خام و تراورتن با ۲۹۹٫۵۶۹ تن فروش در بازار های خارجی در سال ۲۰۰۸ رقمی نزدیک به ۴۰ درصد صادرات کل سنگ های ایران راتشکیل می دهد و در صدر صادرات این غول بزرگ خاور میانه قرار می گیرند. در این میان سنگ های ریز و شن که معمولا برای زیر سازی راه ها و خط های را آهن استفاده می شود نیز قرار دارند . ولی فروش سنگ در قطعه های خام و اسلب نقش بسیار عمده ای را ایفا کرد تا در سال ۲۰۰۸ رقم صادرات این محصولات به ۲۰۰٫۹۰۰ تن برسد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:13:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      چگونه رسانه‌ها در موقعیت پسامدرن زمینه آسیب‌پذیری هویت را فراهم می‌کنند- قسمت 11 ...

    در یک جامعه ی پسامدرن پساانقلابی، افراد زندگی روزمره ی خود را به صورت رشته ای از تصاویر و مصداق های بدون زمینه تجربه می کنند که فقط به یکدیگر مربوط می شوند نه به یک مفهوم ثابت و عینی از واقعیت. این نظریه ها به شکل مشروح در کتاب معروف بودریار یعنی آمریکا توضیح داده شده است. کتاب مذکور که به قول اندی بنت «سفرنامه ی مشهور یک پرسه گر پسامدرن» است، شرح گردش بودریار البته با اتومبیل در مناطق شهری و روستایی آمریکاست. تصاویری که از پنجره ی اتومبیل پشت سر هم عبور می کنند، از نظر بودریار شبیه تصویر صفحه ی تلویزیون است. همان طور که ترنر درباره ی نظریه پردازی بودریار مطرح کرده «نظاره گری یک گردشگر از پنجره ی اتومبیل، مانند عمل بیننده ای است که همچون یک گردشگر، در برابر تلویزیون پیوسته کانال ها را عوض می کند. نظاره گری از پنجره ی اتومبیل یعنی مصرف مجموعه ای از نشانه ها و گردش منفعل و بنابراین کلبی مسلکانه در دنیای فرا واقعیت.» به قول بودریار «آمریکا نه رؤیاست نه واقعیت، نوعی حاد واقعیت است.» (بودریار، 1384: 40)
    در این جامعه همه چیز به قول پل ویریلیو به دلیل «سرعتِ جهانی» دستخوش زیبایی شناسی ناپدید شدن است؛ از جمله امر اجتماعی، پراکسیس و ایستار واقعی در میان مؤلفه های مشخص پیشین. بنابراین فقط شاهد جامعه یا جوامع شعائرپرست و در عین حال بی رحم هستیم. به این ترتیب چنان که فردریک جیمسون می گوید: «پست مدرنیسم بازتاب زیبایی شناسی جامعه ی مصرفی است.» جامعه ای که در آن «تصویر به صورت نهاییِ تبدیلِ کالا مبدل شده است.» (جیمسون، 1379: 24-25)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    بر اساس این، جایگزین شدن کالاهای مصرفی به جای مناسبات اجتماعی آگاهی بخش و زمینه ساز تعهد و عمل اجتماعی، دو پیامد دارد. نخست آن که فرهنگ مصرفی به صورت ابزار اصلی و اولیه ی افراد برای ساختن مصنوع خود در می آید و سبک و مد به عنوان منبع هویت های همواره در حال تغییر و بی نهایت خصوصی شده، وارد صحنه می شوند. مردم خود را بر اساس انتخاب شدگی مصرف، پوشاک و موسیقی، خودروها و شوهای تلویزیونی تعریف می کنند؛ روندی که الکس هانث آن را «فرایند افسانه وار شدن واقعیت» اطلاق کرده است. (هانث در جی دان، 1385: 15)
    پیامد دیگر هم این که هویت های جمعی مبتنی بر طبقه، جنسیت، نژاد و قومیت به موازات تضعیف نقش های اجتماعی عرفی و نهادینه، یا کمرنگ می شوند یا جای خود را به هویت های فردی تر و سیال ترِ متکی به سبک زندگی می دهند؛ هویت های برساخته ای که با کالاهای مصرفی و انگاره های پرداخته ی رسانه های گروهی نظیر ستارگان سینما، چهره های سرشناس تبلیغات، شخصیت های تلویزیونی و قهرمانان افسانه ای رسانه ها گره خورده اند. در وضعیتی که استنباط اجتماعی وضعیت یکپارچه از «خود» جایش را به توده ای در هم و آشفته از صفات و خصایل شخصی داده که فقط از طریق مصرف کالاها و انگاره ها کنار هم جمع شده اند، مفهوم جامعه ی پساانقلابی معنای بهتری می یابد. بودریار در کتاب جامعه ی مصرفی در بیان جایگاه هویت افراد در دوران تعهد و انقلاب عصر مدرن و وضعیت منفعل کنونی، تصریح می کند که اکنون رسانه ها به جای توجه به قهرمانان تولید، کنش و حرکت به «قهرمانان مصرف» علاقمند شده اند. دایناسورهایی که به طرزی عجیب اتلاف و اسراف می کنند و فرهنگ عمومی خود را بازتولید می نمایند. به عبارتی در این جامعه ی پساانقلابی یا پساانسانی به هر جا که نظر افکنید، تصاویر و فروشگاه است. «تی شرت ها، بیلبوردها، پوسترها، روزنامه ها، مجلات، تلویزیون، سینما، رایانه و بازی های ویدئویی را می توان به عنوان منابع تصویرپردازی در نظر گرفت.» (وارد، 1383: 108)
    2-4-6 – جیانی واتیمو
    فیلسوف ایتالیایی جیانی واتیمو مدعی است که رشد رسانه ها در اعلام و معرفی پست مدرنیسم بسیار موثر بوده است. به طور خلاصه باید گفت که رشد انفجارآمیز اطلاعات، اطمینان به «حقیقت» و «واقعیت» مورد نظر مدرنیست ها را تضعیف کرد. واتیمو معتقد است در حالی که در صف مقدم مباحث فکری، آموزه ی روشنگری یا تنویر افکار به صورت موفقیت آمیزی مثلاً به وسیله ی تفاسیر تاریخی متفاوت با جریان حاکم مورد چالش قرار گرفت، بسیار بیشتر از آن، گسترش عظیم رسانه ها تعهد عمومی را نسبت به شیوه و روش درک پدیده های جهان از طریق یک دیدگاه خاص به تحلیل برد.
    برای اندیشمندان چپ و راست مدرنیست، شکایت از توسعه و گسترش «جامعه ی توده وار» که در آن مردم به شکل گله ای انسانی درمی آمدند و رسانه ها یک رژیم همگون ساز نمایشی و تبلیغی را جهت مصرف مخاطبان القا می کردند، به صورت عادت در آمده بود. اما برخلاف این دیدگاه، واتیمو استدلال می کند که رشد و بالندگی رسانه ها برای گروه ها، مناطق و ملتهای گوناگون در جهان فرصت سخن گفتن ایجاد کرده است. به آن اندازه که مخاطبان نمی توانند از رویارویی با واقعیتها و چشم اندازهای مختلف نسبت به امور و رویدادها پرهیز کنند. بنابراین ترویج دیدگاه های جهانی به افول عقاید «راستین» انجامیده است. همین هم­ارزی صداهاست که جیانی واتیموی پست­مدرن را برآن می‌دارد که تکثر ناشی از رسانه ­ها را امکانی برای رهایی روایت‌های خُرد محسوب کند. به زعم او، اگرچه رسانه ­ها جامعه را شفاف­تر نکرده و به مرگ واقعیت انجامیدند، اما همین ازهم­پاشیدگی واقعیت عینی (یا به­تعبیر‌ هایدگری: پایان متافیزیک به­معنای مرگ مفهوم حقیقی «هستی همچون عینیت کامل در برابر دید سوبژکتیو») پشتوانه­ی حیاتیِ دموکراسی واقعی است، زیرا: 1. دموکراسی کامل تنها با فروپاشی متافیزیک، و ظهور هم­ستیزی برداشت­ها امکان­ پذیر است.2. فروپاشی متافیزیک عمدتاً معلولی از پیشرفت ارتباطات جمعی و یا ضرورتاً وابسته به آن است.3. در پسامتافیزیک، هستی روزمره به­شیوه­ای تناقض­آمیز، خصوصیات ابرمرد نیچه را مجسم می‌سازد: زیستن در زمانه‌ی تکثر مراجع (آرتور ملز، 1385: 246-254)
    بنابراین وی نقد فرانکفورتی به رسانه ­ها را ناشی از محقق­نشدن و یا تحقق کاریکاتوری پیش­فرض­شان از رسالت رسانه ­ها می‌داند: کاتالیزوری برای جامعه­ای فرهیخته­تر که با ارائه‌ اطلاعات از تمام رخدادهای جهانی در «زمان واقعی» به­نوعی تجسم­بخش «روح مطلق» هگلی (خودآگاهی تمام­عیار بشریت) باشند. در مقابل، او آزادی ناشی از رسانه‌های گروهی در جهانی پسامدرن که نافی آرمان شفافیت، خودآگاهی کامل و بازنمایی مو­به­موی واقعیت است را فراهم­سازنده‌ی عرصه ­ای برای «آزادی تفاوت­ها و عناصر محلی» تلقی می‌کند که در آن به­جای عقلانیت مرکزبنیاد، مجموعه ­ای چندگانه از عقلانیت‌های محلی (اقلیت­ها) داریم که با آزاد شدن از قید سکوت تحمیلی ناشی از اصل بی­چون­و­چرای واقعیت، صدای خود را یافته و به شکلی قابل­شناخت ارائه می‌دهند. (حقیقی،1386: 55‏)
    بر این اساس تفاوتها به عنوان واقعیت های کثیر همچون جنسیت، مذهب، فرهنگ و … در راس امور جامعه قرار گرفته و توجه همه را به خود جلب کرده و فرصت می یابند تا در رسانه ها مطرح شوند. حال تاثیر این بر روی انسانها و هویت آنان چه می تواند باشد؟ انسان های بمباران شده با نشانه های بسیار گوناگون، سردرگم و متزلزل و بدون هیچ اطمینانی نسبت به پدیده های هستی به حال خود رها می شود. در حالی که در اثر تکثیر و فوران جهان بینی ها و فوران تصاویر و بازنمایی ها توسط رسانه ها، شفافیت رو به افول نهاده است (مهدی زاده، 1389: 276)
    توانایی مردم برای دلالت کردن و فهماندن سلب می شود و مردم با نمایش، بی معنایی آزادی از حقیقت به حال خود رها می شوند.
    3-4-6 – مارک پوستر
    مارک پوستر در طرح این مطلب پیشتاز است که عصر پسامدرن از جوامع پیشین خود به خاطر آنچه که او آن را شکل اطلاعات می نامد، متمایز شده است. این القای تغییرات بنیادینی که از توسعه ی اطلاعاتی سربرآورده، به ویژه به خاطر پرورش مایه ی اصلی پیام موجود در اندیشه ی بودریار و نیز تاکیدش بر تازگی عصر پست مدرن جالب است.
    ادعای اصلی پوستر این است که گسترش تکنولوژی های اطلاعاتی و بنابراین اطلاعات رسانه ای الکترونیک اثرات عمیقی بر شیوه زندگی و تفکر ما درباره خود و محیط اطراف مان بر جای گذاشته و شبکه روابط اجتماعی ما را دگرگون می کند. (وبستر، 1382: 317)
    او با تشریح و پرورش این اصل، الگوی تغییر مبتنی بر انواع گوناگون «مبادله ی نمادین» را پیشنهاد می کند که دارای سه جزء است:
    1-عصر فرهنگ شفاهی: هنگامی که تعامل اجتماعی چهره به چهره بود و شیوه زندگی ثابت و بدون تغییر و شخص در درون گروه محصور و نشانه ها نماینده و منطبق با این شیوه ی ثابت زندگی بودند و محصولات فکری و اجتماعی ای که قبلاً شناخته شده و مورد پذیرش جماعت قرار گرفته بود از طریق داد و ستد نمادین مبادله می شد.
    2-عصر مبادله نوشتاری: که در آن رسانه ها نقش نمایندگی داشتند و سوژه (خود) عاقل و به لحاظ فردی مسئول محسوب می شد. بیهوده نیست اگر اندکی بر این موضوع تامل کنیم. عرف خواندن صفحه ی چاپ شده، مهمترین مایه ی حفظ و تقویت نظریه ی عصر روشنگری درباره ی سوژه خودبنیاد بود. فردی منتقد که در تنهایی می خواند و می اندیشد و خارج از شبکه وابستگی های سیاسی و مذهبی قرار دارد. به گونه ای متضاد اما مکمل، فرهنگ چاپی از طریق جسمیت دادن به واژه ی روی صفحه (مقایسه شود با ناپایداری واژه در فرهنگ شفاهی) برپاکننده ی اقتدار نویسندگان، اندیشمندان و نظریه پردازان است. این حرکت دوگانه که به وجود آورنده ی خواننده به مثابه منتقد و نویسنده به مثابه مرجع اقتدار است، در ظاهر بیانگر نوعی تقابل یا تناقض، اما در واقع متزلزل کننده ی سلطه است. فرهنگ چاپی موقعیت فرد را به مثابه سوژه تثبیت می کند؛ سوژه و ذهنیتی که برتر از عینیت است و هویتی پایدار و معین دارد.
    3-عصر ارتباطات الکترونیک: دوره ای است که نشانه ها مواد شبیه سازی های اطلاعاتی هستند و ویژگی عدم نمایندگی آنها حتمی است. در این دوره، شخص برونگرا، دارای سعه صدر و متکثر در ناپایداری دائمی است و در حرکتی مارپیچ از فرایند پیوسته ی شکل گیری هویت متکثر به سر می برد چرا که جریان دلالت کننده ها بیشتر معرف سیمای دوران جدید است تا نشانه هایی که اشیا معین را به نمایش می گذارند. به بیان دیگر، «شیوه ی ارتباطات الکترونیک، آن سوژه ی آشنای مدرن را از میدان به در می کند و سوژه ی دیگری را که سیال و نامتمرکز است و به مثابه هویتی ناپایدار دائماً مورد استیضاح قرار می گیرد، جایگزین آن می کند.» (پوستر، 1377: 109و110)
    بنا به ادعای پوستر، در گذشته آن طور که از مردم انتظار می رفت می اندیشیدند و اظهار نظر می کردند. سپس با بهره گرفتن از نوشتار، احساس نیرومندی از خودمختاری را در توصیف رویدادهای جهان بیرون از خود بروز دادند و اکنون در زمان پست مدرن، گسترش شبیه سازیها، یقین های گذشته را نابود کرده است. انسان بدون توانایی در باور واقعیتِ ورای نشانه ها، با حالت چندپاره بودن شخصیت، عدم تمرکز در وجود خود و ناتوان در تشخیص واقعیت عینی به حال خود رها شده است.
    4-4-6- لیوتار
    لیوتار از نقطه ی متفاوتی نسبت به سه متفکر پیشین آغاز به بیان اندیشه های خود پرداخته اما به نتایج نسبتا مشابهی رسیده است. در حالی که سه اندیشمند پیشین به رشد سریع نشانه ها مخصوصا در رسانه ها تاکید می ورزند، لیوتار تحلیل خود را با اظهار علاقه نسبت به تغییرات در نقش و کارکردهای اطلاعات و آگاهی در سطحی عمومی تر آغاز می کند.
    نقطه عزیمت بحث لیوتار در خصوص آگاهی و اطلاعات اینجاست که این دو عنصر به دو شیوه ی همبسته تغییر کرده اند. نخست، اطلاعات به گونه ای روزافزون تنها هنگامی تولید می شوند که بتوانند بر اساس کارایی و اثربخشی توجیه شوند. این معطوف به «اصل کاربردی بودن» است. این اصل به این شیوه قابل تفسیر است که اطلاعات تا هنگامی که بتوانند بر حسب معیار سودمندی توجیه شود، گردآوری، پردازش و فرآوری می شود. بنابراین زیبایی شناسی یا فلسفه که قادر به توجیه خود بر این مبنا نیستند تنزل می یابند در حالی که امور مالی و مدیریت که به سادگی خود را توجیه می کنند، ارتقا می یابند.
    نکته دوم اینکه به زعم لیوتار با آگاهی و اطلاعات بیش از پیش همانند یک کالا رفتار می شود. اطلاعات به طور فزاینده ای به پدیده ای قابل داد و ستد و مبنایی برای استفاده از مکانیسم های بازار تبدیل شده و تاثیر تعیین کننده ای در صدور حکم نسبت به کاربرد داشتن آن دارد. (وبستر،1382: 319)
    لیوتار با درایت و هوشمندی این بحث را به کل آموزش و پرورش تعمیم می دهد و پافشاری می کند که اکنون آموزش و پرورش بر اساس معیاری نظیر «آموزش چگونه می تواند به صورت بالقوه درآمد من را افزایش دهد؟» و «چگونه می تواند در رقابت های اقتصادی مشارکت داشته باشد؟» به آموزش اطلاعات و آگاهی به افراد می پردازد. پیامد ویژه این برداشت، به تحلیل رفتن حقیقت است. به این معنی که حقیقت دیگر واقعیتی عینی و مسلم نیست بلکه چیزی است که به وسیله ی درخواستهای عملی نهادهای اجتماعی تعریف می شود. از سوی دیگر، او تلاش برای یافتن نظریه ای عام که اجازه وضع قانون درباره حقیقت، درستی اخلاقی و زیبایی را به ما بدهد، هم ناممکن و هم نامطلوب می داند. ناممکن می داند چراکه هیچ معیار، زبان مشترک یا مجموعه ای از مفاهیم نمی تواند ناهمگونی غیر قابل تقلیل نحوه ی اندیشه و سخن گفتن انسانها درباه واقعیت را پوشش دهد. نامطلوب می داند چرا که نظریه های عام، سلسله مراتبی را بوجود می آورند که تفاوت های اجتماعی را به حاشیه می رانند و سرکوب می کنند. (سیدمن،1386: 227)
    عکس مرتبط با اقتصاد
    بنابراین او روایت های کلان را روایت های تسلط، برتری و سرکوب می داند که به خاموشی و نادیده گرفتن صداهای مخالف و اقلیت می پردازند و با ادعای جهانشمول بودن، تفاوتها و تمایزها را نادیده می گیرند. او مارکسیسم، روشنگری و لیبرالیسم را روایت های اعظمی می داند که در وضعیت پسامدرن اعتبار و مشروعیت خود را از دست داده اند. (نوذری، 1388: 208)
    لیوتار همانند جیمسون ادعا می کند که مصرف گرایی و لذت فردی از کالاها و خدمات، نشانه پست مدرنیته انکار کمونیسم یا هر نظریه کلان دیگر به عنوان جایگزین سرمایه داری لیبرال است.
    به زعم لیوتار، ظهور گیج کننده ی تکنولوژی و تحولات آن اثر قابل ملاحظه ای بر وضعیت دانش می گذارد. رشد و گسترش تکنولوژی های ارتباطی شامل وسایل حمل و نقل، رسانه ها و اطلاعات دانش را به نیروی اصلی تولید در چند دهه گذشته تبدیل ساخته است. روشن است که ماهیت دانش نمی تواند در این بستر دگرگونی و تحول سریع ثابت و دست نخورده باقی بماند. وقتی جوامع به عصر پسامدرن وارد شوند، وضعیت و مقام دانش در آنها تغییر می یابد. (ساراپ، 1382: 180)
    در این شرایط، پیشرفت های تکنولوژیکی به ویژه در وجه ارتباطی آن، روایت های تولید شده به وسیله دولت-ملت را متزلزل می سازد زیرا دانش به واسطه این پیشرفتها، آزادانه در میان سرزمین های مختلف جریان می یابد. از سوی دیگر، فرا روایت های رسانه ای مانند پخش (رادیو و تلویزیون) و آزادی مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی نیز افول کرده است. از دید لیوتار، دسترسی انحصاری تعدادی موسسه خبری چندملیتی به تولید دانش موجب شکست اعتبار مطبوعات و روایت های کلان تلقی می شود. زیرا تمرکز سرمایه به موازات افول فرا روایتها، به طرز موثری از دانش رسانه ای مشروعیت زدایی کرده و آن را با منطق رسانه های جمعی و مصرف توده ای جابه جا نموده است. (مهدی زاده، 1389: 294)
    5-6 – جمع بندی فصل
    هدف از این فصل، رسیدن به پاسخی برای این مسئله بود که چگونه رسانه ها در غیاب ایدئولوژی های بزرگ و کلان روایتها یا به عبارتی متصدیان هویت های پاکیزه و یکدست، به افتراق و واسازی درهویت پرداختند و در نهایتی محصولی پاره پاره و ناهمگون را همچون یک بریکولاژ ارائه دادند که اگرچه در هیبت امری واحد عرضه می شود اما هر تکه از آن ره به جایی دیگر می برد. بر مبنای یافته ها دیدیم که رسانه ها می توانند در شکل گیری ایدئولوژی نقش داشته باشند. برای مثال نقشی که مطبوعات در شکل گیری ایده ی ناسیونالیسم و هویت دادن به دولت های ملی ایفا کردند. از سوی دیگر، رسانه ها می توانند توسط ایدئولوژی های مسلط نیز محدود شوند. به طور مثال، آن ایدئولوژی ای که قبل از جنگ سرد و در دوران آن، به شدت جنبه ی ضدکمونیستی داشت و غالباً جهت انتقاد رسانه های غربی و آمریکایی به حملات علیه دولت های کوچکی که بر آنان برچسب کمونیستی زده می شد، می پرداخت. همچنین رسانه ها به سبب قدرت و نفوذ خود در انسانها، قابلیت واژگون جلوه دادن واقعیت، سهل و ساده سازی مسائل را به طرز خطرناکی دارند. آنها با تاثیرگذاری بر روند رخدادهای گوناگون به دیوهای قدر قدرت و به تعبیر بودریار به دیوهای اهریمنی تصویری می مانند که همیشه حاضر و علت و معلول روح زمانه ی پست مدرن هستند.
    در این بخش به طرح چرخش کارکردی رسانه ها در عصر پست مدرن، از مقوله ی مقوم سازی هویت به پاره پاره سازی آن با بهره گرفتن از آرای متفکران پست مدرن پرداختیم. آرایی که نقش رسانه را در ایجاد حوزه عمومی عامه پسند و فرو افتاده به فرهنگ مصرف و بازوی سرمایه داری (هابرماس)، بازنمایی و تحریف واقعیت ها و در نتیجه جعلی ساختن هویت (بودریار)، رژیم همگون ساز نمایشی و تبلیغی در راستای ایجاد جامعه توده ای (واتیمو)، ملاحظه ی تغییرات بوجود آمده در شکل های ارتباطی (پوستر) و کالایی کردن قلمرو اطلاعات (لیوتار) برجسته می سازند و در این راستا هویت هایی می سازند که منفصل و سرهم بندی شده اند. رسانه ها جهانی می سازند که در آن هیچ چیز ماندگار نیست. نه در درون و نه در برون. آنچه که هست، دگرگونی های پیاپی است.

    فصل چهارم
    تکنولوژی اطلاعاتی و شکنندگی هویت
    7 – مقدمه
    انقلاب ارتباطات در تاریخ را می توان به دو گونه ی متمایز انقلاب ساختاری ارتباطات و انقلاب فنی ارتباطات تقسیم کرد. ویژگی انقلاب های ساختاری ارتباطات، تغییرات بنیادی در تقارن و هماهنگی زمان و مکان است زیرا رسانه ها می توانند شکلی از ارتباط باشند که در یک فضا یا مکان واقع می شود یا این که ارتباط بین مکان های مختلف را ممکن می سازند. به علاوه رسانه ها ممکن است زمان ارتباط را به زمان خاصی منوط کنند یا امکان ارتباط در زمان های مختلف را فراهم کنند. نخستین انقلاب فنی ارتباطات، تغییر بنیادین در ساختار اتصالات، حافظه های مصنوعی و بازتولید محتوا بود. به عنوان نمونه، توسعه ی مطبوعات چاپی یک انقلاب در بازتولید نوشتن بود. در نیمه دوم قرن نوزدهم، دومین انقلاب فنی رخ داد که عبارت بود از اختراع و ساخت اتصالات دوربرد از طریق کابل یا جو و ظهور حافظه های مصنوعی آنالوگ مانند عکس، فیلم و دستگاه های ضبط صدا. اختراع تلفن و تلگراف قبل از آغاز قرن بیستم و در اواخر قرن نوزدهم اتفاق افتاد و پس از آن بود که تلتکس، رادیو و تلویزیون اختراع شدند. مشخصه جدیدترین انقلاب فنی ارتباطات، معرفی حافظه های مصنوعی دیجیتال و ارسال و بازتولید دیجیتال است که اصطلاح «انقلاب دیجیتال» برای آن مناسب است. در نتیجه ی انقلاب ارتباطات در قرن نوزدهم، یک حرکت تدریجی در جهت محورهای زمان و مکان به وقوع پیوسته است و اکنون صرفاً شاهد شتاب در این تحول ایم. امروزه رسانه ها به ساختمند شدن زندگی روزمره کمک می کنند. پیشرفت تکنولوژی، رسانه ها را به بخشی از زندگی روزمره بدل ساخته است. مردم در هنگام صرف صبحانه روزنامه می خوانند، در اتومبیل هنگام حرکت به سمت محل کار به رادیو گوش می دهند. در محل کار با بهره گرفتن از اینترنت به اطلاعات جدید دست پیدا می کنند و هر شب اخبار شامگاهی را از تلویزیون یا ماهواره تماشا می کنند . این وابستگی به رسانه ها به گونه ای است که اگر یک صبح، روزنامه در اختیار نداشته باشند ممکن است فقدان عادت (فقدان چیزی که باید زمان صرف صبحانه با آن همراه باشد) مساله سازتر از آن باشد که قادر نباشند خود روزنامه را بخوانند. (گیبینز، 1381: 73)
    اصولاً در هر جامعه ای که تغییرات سریع اجتماعی و تکنولوژیک صورت می گیرد، هویت کسب شده می تواند زیر سوال برود و در این لحظه است که هویت گذشته سرنگون می شود و هویت جدید جای آن را می گیرد. در جوامع ابتدایی تر برای هر گروه سنی آداب و رسوم خاصی وجود دارد و شیوه های خاصی برای خروج از گروه سنی و ورود به گروه سنی دیگر به چشم می خورد. بدین سبب در این جوامع کمتر می توان یک بحران عمیق و همه گیر را ملاحظه کرد. اما در جوامع مدرن برای این گذار آداب ومراسم خاصی به چشم نمی خورد. همین تلاطم و اغتشاش باعث می شود، فرد خود را در غالب یک گروه جدید و هم آوا مستغرق سازد که این حالت را «خودشیفتگی جمعی» می نامند. در مرحله خود شیفتگی جمعی، فرد نمی تواند معنا و مفهومی برای زندگی بیابد و درنتیجه به جمع گرایی روی می آورد. به عبارت دیگر، جمع گرایی نمایشی از بحران هویت و معنا است. چرا که انسان برخلاف حیوان، با معانی سر و کار دارد و معنا چیزی نیست که یکباره و برای همیشه به دست آید، بلکه پدیده ای است که درهرلحظه می تواند دچار بحران شده و از بین برود و معنای هویت از این نظر باید پیوسته ساخته و پرداخته شود.
    2-7- اهمیت اطلاعات و افزایش آن:
    امروزه انقلابی شگرف در فنون ارتباطی و اطلاعاتی به‌ وجود آمده است. شکل گیری یک نظام ارتباطی جدید مبتنی بر زبان همگانی دیجیتالی، بنیاد مادی جامعه را چنان دگرگون کرده که هیچ گونه انزوا گزینی وکناره‌گیری را برنمی‌تابد و حتی دور افتاده ترین و سنتی‌ترین جوامع نیز از بستن مرزهای خود به روی جریان‌ها وشبکه‌های جهانی ناتوان هستند. این مرحله از فرایند جهانی شدن که بیشتر از چند دهه قدمت ندارد و با شتاب و شدت فزاینده بی سابقه‌ای پیش می رود، با زبان و بیان‌ متفاوتی مورد تأکید نظریه‌پردازان مختلف قرار گرفته است. مدافعان تجدد، این مرحله را جزئی از تاریخ تجدد می‌دانند و هیچ گونه گسست یا دگرگونی کیفی و بنیادی را نمی‌پذیرند. از دیدگاه آنان چنین تحولات و دگرگونی های پرشتابی در عرصه جهانی، در واقع نشانه های فرارسیدن آخرین و پیشرفته‌ترین مرحله تجدد است. این مرحله‌ی پیشرفته گاهی «جامعه اطلاعات محور»، گاهی «مرحله عالی تجدد» و گاهی هم «تجدد انعکاسی» نامیده می شود.
    در فصل پیش به تعریف جامعه اطلاعاتی پرداختیم. در این بحث عنوان داشتیم که در چنین جامعه ای، اطلاعات در حال اشغال صحنه ی اصلی است که ساختار اقتصاد جهانی به عنوان یک منبع استراتژیک کلیدی به آن وابسته است. همچنین تکنولوژی های ارتباطی و رایانه ای ابزار لازم برای این جامعه می باشند که موجب تسهیل در امر پردازش و توزیع اطلاعات می شوند و رشد پرشتاب و استثنایی در بخش قابل داد و ستد اطلاعات به وجود می آورند. تعاریف مختلفی را برای مفهوم جامعه اطلاعاتی ارائه شد که ذیل پنج عنوان قابل جمع می باشند: تعاریف تکنولوژیک، اقتصادی، شغلی، مکانی و فرهنگی. از منظر تکنولوژیکی، جامعه مذکور رهاورد نوآوری ها و پیشرفت های تکنولوژیک است. در وجه اقتصادی، کوشیده می شود تا صنعت اطلاعات با بهره گرفتن از اصطلاحات آماری توصیف شود. بر این مبنا ارزشی اقتصادی به فعالیت های اطلاعاتی داده می شود و مشارکت آنها در تولید ناخالص ملی ارزیابی می گردد و در واقع به کمی کردن اهمیت اقتصادی اطلاعات می پردازد. بر مبنای معیار شغلی، هنگامی که کار اطلاعاتی در میان حرفه ها تفوق یابد، به جامعه اطلاعاتی دست یافته ایم. یعنی هنگامی که کارمندان، معلمان و حقوقدانان از حیث عددی بر معدنچیان، فلزکاران و کارگران تفوق یابد. در بعد فضایی تاکید اصلی بر روی شبکه های اطلاعاتی است که مکانها را به هم متصل می کنند و متعاقباً تاثیرات چشمگیری بر روی برنامه ریزی های زمانی و مکانی دارند. بعد فرهنگی ناظر بر الگوی زندگی روزمره تحت تاثیر افزایش خارق العاده ی اطلاعات در چرخه زندگی اجتماعی است.
    بر اساس تعاریف فوق جامعه اطلاعاتی واجد دو عنصر کمی و کیفی می باشند. اغلب تعاریف، معیارهای کمی را ارائه می کنند مانند تعداد کارگران یقه سفید، درصد درآمد ناخالص ملی به دست آمده از اطلاعات و … . اما معیار کیفی به این مطلب اشاره دارد که هر یک از ما بر مبنای نیازهای روزمره هنگامی که میان پدیده هایی مانند داده ها، آگاهی، تجربه و عقل تفاوت قائل می شویم، چه می کنیم. در دوره کنونی، پرستش اطلاعات به صورت کمی نابودی خصیصه های کیفی آن را در پی دارد که برای زندگی واقعی زیانبار تلقی می شود. چه بخواهیم و چه نخواهیم، اطلاعات تنها کمیت نیست. بلکه واجد معنا و ارزش است. برای مثال، وقتی اطلاعاتی را دریافت یا مبادله می کنیم، نگرانی عمده ما معنا و کیفیت آن است. آیا این اطلاعات برای ما درست، مهم، بی معنی، جالب، کافی و یا سودمند است؟
    حقیقت این است که ما در یک جامعه انباشته از رسانه زندگی می کنیم که به طور مداوم در حال تولید معنا و اطلاعات هستند. برای مثال اکنون بیشتر شبکه های رادیویی، تلویزیونی، ماهواره ای و اینترنت شبانه روزی شده اند. مردم در هر ساعتی از شبانه روز همراه با انجام کارهای روزمره خود در معرض استفاده از رسانه ها قرار دارند. به عبارت دیگر، اطلاعات دسترس پذیرتر شده اند. رسانه ها اینک در سطح محلی، ملی و بین المللی به تولید برنامه می پردازند و سیل اطلاعات گوناگون را به ذهن مردم سرازیر می کنند. چنان در دنیایی از اطلاعات احاطه شده ایم که حتی با قدم زدن در خیابانها غیر ممکن است آگهی های دیواری، تابلوهای تبلیغاتی و ویترین مغازه ها از نظر پنهان بمانند. از سوی دیگر، با افزایش کمی رسانه ها باید مسئله دیگری را نیز افزود و آن مسئله اطلاعات نادرست و گمراه کننده در میان خیل پیامها و اطلاعاتی است که از رسانه ها دریافت می شود. همگی این عبارت را بارها شنیده ایم که «رسانه ها جهت دار عمل می کنند» یعنی هر رسانه بسته به ماهیت و اهداف خود، نوع خاصی از اطلاعات را به مخاطب خود تقدیم می دارد که بعضاً ممکن است در تضاد با اطلاعات منتشره از سوی دیگر رسانه ها باشد. این امر به خصوص در باره اخبار و سوژه های خبری رواج بیشتری دارد.
    از دیگر سو، اگر چه نمی توان از وجه کمی در رابطه با اطلاعات غافل شد اما باید در نظر داشت که فرهنگ اساساً از معانی تشکیل شده و در این باره بحث می کند که مردم چرا و چطور باید بر مبنای این معانی زندگی کنند و تصوری از خود داشته باشند. بنابر ماهیت بحث حاضر و این که تلاش داریم در این بخش به این نتیجه برسیم که چگونه رسانه ها با افزایش اطلاعات و در اختیار قرار دادن آن توسط تکنولوژی های اطلاعاتی و رسانه ای روزآمد می توانند به فرایند از هم پاشیدگی هویت کمک کنند، به هر دو بعد کیفی و کمی توجه خواهیم داشت. در ادامه به بعد کمی به عنوان سخت افزار روند فوق می پردازیم.
    3- 7 – نقش تکنولوژی[42]
    عامترین و مقبول ترین تعاریف از جامعه اطلاعاتی بر نوآوری های فوق العاده ی تکنولوژیک بنا شده است. مفهوم کلیدی در اینجا این است که پیشرفت های خیره کننده در پردازش، نگهداری و انتقال اطلاعات به کاربرد تکنولوژی های اطلاعاتی در تمامی زوایای حیات اجتماعی انجامیده است. کتاب های بسیار، مجله ها، مقالات و برنامه های تلویزیونی گسترش نوعی خاص از عقیده ی اجتماعی حاوی این دیدگاه را تشویق می کنند که «ریزپردازنده ی توانمند پیشقراول یک تمدن سیلیکونی خواهد بود.» (وبستر، 1382: 43-13)
    شکل های پیچیده تر این جاده ی تکنولوژیک منتهی به جامعه ی اطلاعاتی تا حدی به یکپارچگی و در کنار هم قرار گرفتن حوزه های مخابرات و کامپیوتر توجه دارد. مهمترین جوهر انقلاب جاری در ارتباط بر دو محور «یکپارچگی» و «تعامل» تکیه دارد. به این معنی که یکپارچگیِ ارتباطات دور، ارتباطات داده ای و ارتباطات جمعی در یک رسانه واحد. به بیان دیگر این فرایند همگرایی موجب شده که رسانه های جدید را «چند رسانه ای» می نامند. این یکپارچگی در سطوح زیر می تواند رخ دهد:

    زیرساختها: برای مثال ترکیب و ادغام انواع تجهیزات و ارسال ارتباطات تلفنی و کامپیوتری.
    اتصالات: برای مثال تله تکست و تلویزیون وب می توانند بر سیگنال های تلویزیون کابلی یا ماهواره ای سوار شوند.
    مدیریت: برای مثال شرکت های تلویزیون کابلی که به عرضه ی تلفن هم می پردازند و یا شرکت های تلفن که تلویزیون کابلی نیز عرضه می کنند.
    خدمات: برای مثال ادغام سرویس های ارتباطات و اطلاعات بر روی اینترنت.
    انواع داده: ترکیب و ادغام صدا، داده، متن و تصویر.
    همگرایی بین این سطوح تکنولوژیک زمانی میسر می شود که همگرایی صنعتی اتفاق بیفتد. همگرایی صنعتی ای که از همکاری بین شرکت های ارتباطات دور، رسانه ها و فناوری اطلاعات یا خرید سهام چند شرکت و ادغام آنها بوجود می آید.
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    تغییر ساختاری دیگری که توسط انقلاب ارتباطات صورت گرفته است، شکل گیری ارتباطات تعاملی رسانه ای است که اصطلاح «رسانه های تعاملی[43]» را پدید آورده است. رسانه هایی که توسط انقلاب اول ارتباطات در دوران مدرن به وجود آمدند، مناسب ارتباطات یکسویه بودند (مطبوعات جدید، رادیو و تلویزیون) یا اگر هم دوسویه بودند، به لحاظ قابلیت های فنی و ارتباطی در درجه پایینی از تعامل قرار داشتند مانند تلفن و تلگراف. اما رسانه های جدید به سطح بالاتری ارتقا پیدا کرده اند. ما شاهد جابه جایی اساسی در شکل پیشرفته ی فنی ارتباطات دو یا حتی چندسویه می باشیم که به طور بالقوه چند شکلی و دارای غنای محتوایی است که به علت یکپارچگی صدا، متون، داده و تصاویر امکان پذیر شده است. عصر دوم رسانه ها[44] که در خلال دهه 1980 جایگاهی به دست آورد، با جامعه ی رسانه ای ساده متفاوت بود. برای تدوین تمایز عصر اول و دوم رسانه ها می توان به قدرت گسترده اینترنت در دهه 1990 میلادی استناد کرد. این رسانه ی جهانشمول و تام گرا شیوه ی جدید ارتباطات مبتنی بر تعامل شبکه ای و دیجیتال را فراهم نمود و موقعیت ارتباطات غیرالکترونیک را متزلزل نمود. به گونه ای که گرچه هنوز وجود دارند، اما موقعیت آنها به طور فزاینده رو به افول است. (مهدی زاده، پیشین: 308)
    دیوید هلمز به خوبی عناصر متمایز کننده عصر اول و دوم رسانه ها را ترسیم می کند:

     

    عصر اول رسانه ها (پخش) عصر دوم رسانه ها (تعاملی بودن)

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:13:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      معرفت شناسی دینی از دیدگاه صدرا- قسمت ۳ ...

    نوشتار حاضر قرار است دیدگاه صدرا را در حوزه معرفتشناسی دینی تبیین و بررسی کند. با توجه به اینکه تحلیل دیدگاه صدرا در این رابطه متفرع بر فهم مسائل مطرح در معرفتشناسی است، لازم است نخست به مهمترین مسائل موجود در این حوزه که مستقیماً بر مسائل معرفتشناسی دینی از جمله توجیه باورهای دینی بهخصوص باور به خدا، تأثیرگذار است، پرداخته شود و دیدگاه های معرفتی صدرا در این رابطه جستجو گردد تا مشخص شود وی در حوزه معرفتشناسی دینی چه رویکردی را إتخاذ میکند.
    از این رو پس از تعریف معرفتشناسی، به تحلیل معرفت از طریق عناصر سهگانه آن؛ یعنی باور، صدق و توجیه پرداخته، سپس به منابع و ابزارهای شناخت اشاره شده است. سپس در بخش دوم پس از تبیین رویکردها و دیدگاه های اصلی در حوزه معرفتشناسی دینی، دیدگاه صدرا در این رابطه مورد بررسی قرار گرفته است.

     

    ۱-۱٫معرفت شناسی در جهان غرب

     

    ۱-۱-۱٫ اهمیت معرفت شناسی

    مهمترین مشخصه انسان خردورزی است. همین ویژگی است که او را از جرگه حیوانات خارج
    میکند. انسان با عقل خود، بسیاری از حقایق عالم را کشف کرده است و به امید شناخت حقایق بیشتر به راه خود ادامه میدهد. بیتردید بدون شناخت، زندگی ممکن نخواهد بود. ابتداییترین شناخت که انسان با حیوان در آن مشترک است، ابتداییترین نیاز به شناخت را پوشش میدهد؛ یعنی نیاز به حفظ بقا و دفع خطرات احتمالی. اما به مراتب این شناخت در انسان پر رنگتر میشود و آن زمانی است که انسان به قوه تعقل در میآمیزد و قدم به دنیای بزرگتری میگذارد. دنیایی که پر از مجهولات است و منتظراین است که معلوم شود. این نوع شناخت با حقیقت انسان مرتبط و متعامل است. حس حقیقتجویی که از بدو تولد در درون انسان ریشه دوانیده است لحظهای او را به حال خود وا نمیگذارد وپی در پی او را تحریک به جستجو و طلب میکند. جستجوی هر آنچه که این حس را تسکین دهد و به آرامش برساند. بشر با این حس است که تمدن را پدید آورده است؛ تمدنی که هیچگاه در حیوانات به چشم نمیخورد.
    بدینگونه هر روز اسراری از این جهان پیچیده بر ملا میگردد و آدمی را غرق در شگفتی میسازد. با تمام این تفاصیل بر هیچ یک از ما پوشیده نیست که در بیشتر مواقع، نیز، آدمی به خطا رفته است. در رسیدن به مجهولی بارها طعم شکست را چشیده است و از دستیابی به واقع بازمانده است. هنوز گره های کور بسیاری وجود دارد که گشوده نشدهاند، با اینکه بارها جهت گشودنش تلاش شده است. ولی هر بار بیش از پیش ناتوانی بیداد میکند. سؤال این است که انسان از کجا می داند که هر آنچه که کسب کرده است واقعیت دارد؟ به چه طریقی میتواند ادعا کند بعضی راه ها را به خطا رفته یانرفته؟ اگر معتقد به این هستیم که عقل حقایق هستی را بر ما معلوم میکند، خود این چه مکانیسمی دارد؟ و توان آن در دستیابی به حقیقت چهقدر است؟ و تحت چه شرایطی قادر است به شناخت دست یازد؟
    قهراً پاسخ به سؤالات فوق دغدغه آدمی است؛ دغدغه کسی که خواهان یافتن حقیقت ناب و خالص و خلاصی از شک و تردید است. اینگونه سؤال و جوابها در حوزهای به نام معرفت شناسی[۴]سکنی گزیده است. حوزهای که هر آن کس که در پی دستیابی به معرفت حقیقی است ناچار باید قدم در آن گذارد. ازاین رو ضروری است که درابتدا به بحث معرفت شناسی ومسائل آن بپردازیم .

     

    ۱-۱-۲٫ تعریف معرفت شناسی

    معرفت شناسی که از ریـشه یونانی ”Episteme” به معنـای شناخت و ”Logos” به معـنای
    دانش و نظریه گرفته شده است، به معنای شناخت شناسی میباشد.[۵]معرفتشناسی شاخهای از فلسفه است. بسیاری از فلاسفه اتفاق نظر دارند که معرفت شناسی محوریترین مسئله در فلسفه است. زیرا اگر فلسفه را به شناخت حقایق اشیاء تعریف کنیم لازم است قبل از آن ماهیت خود شناخت محرز گردد. شناخت چیست؟ چه عواملی باعث حصول شناخت میشود؟ آیا اصلاً شناخت حاصل شدنی است؟ چگونه می توان به حقیقت دست یافت؟… همه این سؤالات در حوزه معرفتشناسی مورد بررسی قرار میگیرد.

     

    ۱-۱-۳٫ تحلیل معرفت

    معرفت شناسان معاصر رویکردی تحلیلی نسبت به معرفت دارند. مسئله تحلیل یا تعریف معرفت از مباحث بسیار دشوار و مورد اختلاف در معرفت شناسی معاصر است.[۶] در رابطه با معرفت سه امر را باید از همدیگر تفکیک کرد. این تفکیک بستگی به این دارد که مقصود ما از کاربرد معرفت چیست. گاهی همین که واژه معرفت را روشن ساختیم و کاربردها و معانی مختلف آن را دانستیم،کفایت امر میکند. بیان و ایضاح معنای واژه “know” کاری لغت شناسانه یا معنا شناسانه است.
    در برخی اوقات هدف نحوه دستیابی انسان به معرفت است که امری روانشاسانه است. گاهی نیز آنچه که مدّ نظر است این است که جهت دستیابی به معرفت چه شرایطی باید مهیا شود تا ما به مقصود نائل شویم که این بر عهده فیسلوف است و از راه تحلیل فلسفی معرفت میسر است. بسیاری از معرفت شناسان صرفاً به ایضاح معنای واژه “know” اکتفا و به تحلیل فلسفی آن وقعی نمینهند. در معرفت شناسی رویکرد روانشناسانه از دایره بحث بیرون است.[۷] از این رو ما نیز ابتدا معرفت را از منظر لغتشناسی مورد لحاظ قرار داده و در ادامه تحلیل فلسفی آن را به نظاره خواهیم نشست.
    ۱-۱-۳-۱٫ معنای لغوی واژه معرفت
    واژه ”know” که معادل علـم و معرفت داشتن تلقی میشود، در زبان انگیسی دارای کاربردها و معانی گوناگونی از جمله: «تشخیص دادن، دانستــن، آگاهـی داشتن از، ملتفت بودن، شناختــــن و
    آشنا شدن با چیزی و…» است.[۸]
    ذکر این نکته حائز اهمیت است که حوزه و دامنه واژه معرفت بسی فراتر از کاربرد و اصطلاح فلسفی آن است. به همین منظور جهت رسیدن به کاربرد آن در فلسفه و معرفت شناسی برخی از معانی و کاربردهای “Knowlege” که اسم know است را از نظر میگذرانیم تا به مقصود خود نائل گردیم.
    ۱-۱-۳-۱-۱٫ معرفت از راه آشنایی[۹]
    گاهی آشنایی مانسبت به اشخاص است. مثل اینکه من علی را می شناسم. در این عبارت بعد از “know” مفعول بیواسطه قرار میگیرد.( I know Ali ). گاهی ما به افکارو حالات درونی خود چون عشق، غم، شادی، .. نقاط ضعف و قوت خود علم داریم. مانند زمان هایی که به سردرد خودمان علم داریم. معرفت شناسان در مواقعی معرف از راه آشنایی را به معرفت عینی [۱۰] تعبیر میکنند. در این تعبیر متعلق معرفت یک گزاره نیست، بلکه یک امر عینی یا شیئی معین است. تمام شناختهایی که از راه داده های حسی به دست میآوریم از این نوع معرفت هستند؛ البته قابل ذکر است حیوانات و کودکان نیزاز معرفت هایی که از طریق حواس ظاهری به دست میآیندـ همه آنچه را که می بینیم یا می شنویم یا لمس می کنیم و… ـ برخوردارند.[۱۱]
    ۱-۱-۳-۱-۲٫ شناخت مهارتی[۱۲]
    این نوع معرفت ناظر به امور عملی است، نه نظری[۱۳] و در مورد توانایی بر انجام کارهایی نظیر دوچرخه سواری، اتومبیل رانی، تکلم به زبان بیگانه و… اطلاق میگردد. به طور مثال علی میداند چگونه شنا کند. در این مواقع چون بعد از واژه دانستن از تعبیر «چگونه» استفاده میشود، به آن « دانستن اینکه چگونه»[۱۴] گفته میشود.
    ۱-۱-۳-۱-۳٫ معرفت گزاره ای[۱۵]
    از عنوان کاملاً مشخص است که متعلق این معرفت گزارهها هستند. ویژگی بارز گزارها این است که حامل خبری هستند و با این ویژگی است که دارای ارزش صدق[۱۶]میگردند. یک گزاره از لحاظ منطقی یا کاذب است یا صادق. به عنوان مثال علی میداند که فردا کلاس تعطیل است. در اینجا علی مفاد گزاره را پذیرفته و آن را تصدیق کرده است. فیلسوفان زیادی بر این عقیده هستند که تنها موجودات هوشمند چون انسانها و شاید برخی نخستینان به کمال رسیده[۱۷] و وال سانها[۱۸] مانند )دولفین وخوکوال (میتوانند از چنین معرفتی برخوردار باشند.[۱۹]
    از کاربردهای سهگانه معرفت مشخص میشود که کاربردهای آن در زبان های مختلف متفاوت است. به طوری که در فارسی ما در برابر مهارت داشتن، بلد بودن، تجربه کردن و امثال آن به هیچ وجه از واژه معرفت استفاده نمیکنیم. در نهایت اینکه در انگلیسی نیز واژه معرفت تنها بر برخی از کابردها و معانی اطلاق می گردد، نه همه آنها .
    از میان این کاربردها آنچه که درکانون توجه معرفتشناسان قرار دارد، معرفت گزارهای است. تا قبل از تحلیل معرفت به باور صادق موجه، قضایا و مفاهیم هر دو در کانون توجه بودند، ولی در پی رویکرد تحلیلی نسبت به معرفت، این معرفت گزارهای است که همه نگاه ها را به سمت خود معطوف ساخته است. به نظر میرسد علت امر این باشدکه هدف معرفت شناس دستیابی به حقیقت وتشخیص صدق از خطا است و تنها گزارهها هستند که متصف به صدق وکذب می شوند. مفاهیم از آن جهت که جنبه حکایتگری از جهان خارج ندارند، علمی را نیز به بار نمیآورند و از محل بحث خارج هستند.
    ۱-۱-۳-۲٫ تحلیل فلسفی معرفت گزاره ای
    تا قبل از سال ۱۹۶۳ مفهوم معرفت یا اصلاً مورد تحلیل قرار نمیگرفت و یا کما بیش به «باور صادق موجه»[۲۰] تعریف میشد[۲۱]. این تعریف سابقهای بس طولانی دارد و تا افلاطون قابل پیگیری است. بسیاری از فیلسوفان قائلند افلاطون اولین کسی است که تحلیل سه بخشی معرفت را ارائه و معرفت را باور صادق باتبیینی عقلانی یابه عبارتی، توجیه (که به یونانی logs خوانده میشود) تعریف کرد.[۲۲] شمارمؤلفه های اصلی در این تعریف باعث شده، تا از آن به تعریف سه جزئی تعبیر شود. سه مؤلّفه و عنصر اصلی معرفت عبارت است از: باور، صدق و توجیه.
    به بیان منطقی اگر کسی( s ) ادعای معرفت کرد که می داندp، حصول سه شرط ذیل لازم است:
    ۱٫p صادق است ؛
    ۲٫s باور دارد که p؛
    ۳٫ باور s به p موجه است.
    این شرایط سه گانه، شرایط لازم و کافی را در حصول منطقی معرفت به بار میآورند. نبود یکی از شروط کافی است تا از نیل به معرفت محروم شویم. طبق مطالب گفته شده معرفت شناسان تعاریفی از آن ارائه دادهاند که در زیر چند نمونه را از نظر میگذرانیم:
    ـ معرفت شناسی شاخهای از فلسفه است که دررابطه با ماهیت، منابع و وسعت دانش بحث می کندو با مفاهیمی چون صدق ، عقلانیت، توجیه وشکلگیری باور مرتبط است .[۲۳]
    ـ معرفت شناسی به دنبال تحقیق و بررسی ماهیت معرفت و توجیه باور[۲۴] است.[۲۵]
    ـ معرفت شناسی علم توجیه باور یا به گونه ای دقیقتر توجیه باور داشتن است.[۲۶]
    ـ معرفت شناسی به طورکلی علمی است که به مطالعه فلسفی ماهیت، منابع، حدود و قلمرو معرفت می پردازد.[۲۷]
    ـ معرفت شناسی، نظریه معرفت است. یعنی هر آنچه که معرفت و شناخت را از باور صحیح صرف تمییز می دهد.[۲۸]
    از تعاریف بالا کاملاً مشخص است که توجیه و باور از عناصر محوری معرفت به حساب میآیند و آنگاه که پای توجیه در میان باشد بی شک صدق نیز بهطور ضمنی در تعریف گنجانده شده است. از این رو معرفت شناسی علم توجیه باورهای صادق است. در ادامه عناصر محوری معرفت مورد لحاظ قرار میگیرد.
    ۱-۱-۳-۲-۱٫ باور
    اگر تحلیل سنتی معرفت را صحیح بدانیم، در آن صورت باور شرط ضروری معرفت خواهد بود. این تعریف باور را یکی از مهمترین عناصر معرفت به حساب میآورد. طبق این نگرش معرفت بدون باور ممکن نیست.
    سؤال مهمی که پیش میآید این است که باورها چگونه پدید میآیند؟ در جواب باید گفت، زمانی که قضیه ای بر انسان عرضه می شود، انسان بر حسب حصر عقلی در برابر یکی از سه حالت، پذیرش (acceptance) انکار یا عدم پذیرش (disacceptance) و یا تعلیق (with old) قرار میگیرد.[۲۹] زمانی می توان گفت شخصی صاحب باور است که در برابر قضیه ارائه شده حالت پذیرش داشته باشد. بنابراین تا زمانی که به گزارهای اعتقاد و باور نداشته باشیم، نمیتوانیم ادعای معرفت کنیم.
    ۱- ۱-۳-۲-۲٫ صدق[۳۰]
    دومیـن مؤلـفه سازنده معرفت، صدق است.کاذب بودن باوری نامـوجه بودن آن را ایـــجاب نمیکند. چرا که باورهای بسیاری وجود دارند که با وجود قرائن، موجه مینمایند اما کاملاً کاذب هستند.[۳۱] نظیر گزاره «زمین ثابت است» که در گذشته مردم بدان باور داشتند و دلایل قابل قبولی برای آن داشتند، اما امروز نامعقول بودن آن محرز شده است و بر آن معرفت اطلاق نمیشود. از این رو بحث از حقیقت صدق از مباحث کلیدی معرفتشناسی معاصر است. صدق شرط عینی معرفت به حساب میآید. نسبت گزاره با جهان خارج را شرط صدق برآورده میکند. از آنجایی که شرط صدق مسئلهای بسیار پیچیده است، عده ای از تحلیل آن سرباز زده از تعریفش شانه خالی کردند و صرفاً به تکریم آن پرداختند و عدهای نیز آن را سهل و ممتنع یافتند و درنهایت از پاسخ به سؤال صدق چیست؟ ناتوان گشتند.[۳۲]
    از آن روکه مبحث صدق ابتدا در منطق مطرح گشت، تمرکز آغازین فیلسوفان در مورد صدق درباره تعیین مصادیق صدق و کذب بود. در واقع صدق و کذب وصف قضایا هستند و تنها قضایا متصف به صدق و کذب میشوند. اینکه تعیین کنیم کدام قضیه صادق است و کدام کاذب، در منطق به آن پرداخته میشود. اما به تدریج پای صدق به معرفت شناسی کشیده شد و ماهیت صدق مورد توجه فیسلوفان قرار گرفت.
    ۱-۱-۳-۲-۲-۱٫ مطابقت
    در باب حقیقت صدق نظریه های گوناگونی ارائه شده است که با نفوذترین و قدیمی ترین آنها نظریه مطابقت[۳۳] است که در طول تاریخ فلسفه اکثریت قریب به اتفاق فلاسفه برآن اتفاق نظر دارند. بنابر تحلیل سنتی، اگر صدق به معنای ارتباط میان گزارها و واقعیت باشد که گزاهها را اثبات یا تأیید می کند، آنگاه یک اعتقاد در صورتی متصف به صدق میشود که متضمن گزارهای مطابق با واقع باشد.[۳۴] ردپای این نظریه در آثار افلاطون دیده شده است.[۳۵] ارسطو نیز رأی استاد خود را برگزیده و به این تئوری به دیده مثبت نگریسته است.[۳۶]
    بر اساس این تئوری گزاره صادق،گزارهای است که بیانگر امر واقع (fact) باشد و از آن حکایت کند. بنابراین گزاره از دو حال خارج نیست؛ یا مطابق با واقع وصادق است، و یا با واقع همخوانی و مطابقت ندارد، در نتیجه کاذب است. از اینجا است که منطق دو ارزشی پدید میآید. کسانی که نظریه مطابقت را به عنوان تئوری برگزیده خود انتخاب نمودهاند، بهطور پنهان واقعگروی (realism) را پیشفرض خود گرفتهاند. چرا که تا واقعیتی مستقل از ذهن ما وجود نداشته باشد ارائه این تئوری کاملاً بی معنا است. نکته مهم دیگر این است که ذهن قابلیت کشف واقع را دارد. چرا که اگر چنین توانمندی نداشت هرگز نمی توانستیم از مطابقت ذهن و عین سخن بگوییم و به صدق یا گذب گزارهها حکم کنیم.
    ۱-۱-۳-۲-۲-۲٫ صدق و انسجام[۳۷]
    بعد از نظریه کانتی مبنی بر عدم دستیابی به واقع و ناتوانی تئوری مطابقت بر حل مشکلات وارده، در اوایل قرن بیستم دوتن از پوزیتیویسم های منطقی به نام نئوراث[۳۸] و همپل[۳۹] از نظریه مطابقت رویگردان و معنایی متفاوت از صدق به نام «انسجام» ارائه دادند. آنها طبق مبانی خود معتقد شدند که واقع فینفسه به هیچ وجه به چنگ نمیآید. ایدهآلیستها با پناه جستن به نظریه انسجام قصد داشتند مشکل معرفت به جهان را با یکی دانستن ذهن و عین حل کنند. این تعریف از صدق ابتدا در آثار اسپینوزا و هگل رؤیت شده است و پس از آنها در ایدهآلیسمی بلانشارد نمایان گشت.[۴۰]
    آنچه که در نظریه انسجام مهم است این است که یک گزاره زمانی صادق است که با دیگر گزاره های یک نظام سازگار و ملائم باشد؛ زیرا فرض بر این است که تمام گزاره های موجود در یک کل منسجم ،صادق هستند. به عبارت دیگر یک گزاره تنها در صورتی صادق است، اگر و تنها اگر آن گزاره با گزارههای موجود در یک ساختار نظام مند، سازگار باشد، در غیر این صورت کاذب است.[۴۱]
    موزر بیان می دارد که «انسجام» نوعی ارتباط متناسب میان قضایا است. قضایا زمانی صادقاند که بتوانند ارتباطی مناسب با نظامی از دیگر قضایا داشته باشند.[۴۲]
    ۱-۱-۳-۲-۲-۳٫ صدق و ارزش پراگماتیسم
    ویلیامجیمزوجاندیویی[۴۳]درتعریفصدق،ازپراگماتیسمحمایتکردند.طبق تعریف پراگماتیسمی صدق، قضیهای صادق است که در عمل کارایی داشته باشد، در غیر این صورت کاذب است. در واقع کارایی،سودمندی و مفید بودن، حقیقت صدق را تشکیل میدهند.
    جیمز که پراگماتیسم به نام او شناخته شده است میگوید: «تنها چیزی صادق است که در نحوه رفتار ما، در هررسم و سبک رایج و نیز در دراز مدت و طی تمام مسیر سودمند باشد».در این بیان “صدق”با “توفیق عملی”هم معنا است. پویمن در رابطه با منظور جیمز از جمله فوق معتقد است که جیمز این مفهوم از صدق را در رابطه با توجیه دستهای از اعتقادات دینی که قرائن و شواهد کافی در اثبات آنها موجود نیست، بهکار برده است. در واقع از نظرگاه جیمز افراد فطرتاً دارای این میل هستندکه به طور ارادی باور به خدا را انتخاب کنند؛ چرا که این باور در دراز مدت و طی تمام مسیر سودمند است. البته جمیز متعقد است این امکان وجود دارد دینی که برای شما صادق است، برای من صادق نباشد . از این رو این تعریف کاملاً به نسبیّت معرفتی تمایل دارد و در جناح مخالف دو نظریه مطابقت و سازگای قرار دارد.[۴۴] نکته حائز اهمیت این است که جیمز تعریف متعارف حقیقت – مطابقت گزاره با واقع – را رد نکرده است؛ بلکه به نظر او کارایی در عمل، سودمندی، رضایت بخشی و امثال اینها نشانهای برای مطابقت باور با واقع است. به عبارت واضح تر مطابقت باید در عمل باشد. از این رو«یک حکم وقتی مطابق با واقع است که ما را مستقیماً به واقعیت یا به امری نزدیک بدان هدایت کند و برای ما تأثیر و تصرف در واقعیت و لوازم آن را بهتر ممکن سازد».[۴۵] در هر صورت دردیدگاه عملگرایان عمل از باور و عقیده جدا نیست. باورهایی که منجر به عمل شوند و سود و بهرهای را نصیب شخص کنند، صادق و باورهایی که چنین نباشند،کاذبند.
    ۱-۱-۳-۲-۳٫ توجیه
    آیا معرفت، همان باور صادق است؟ اگر کسی صرف اینکه مدعی شد باورصادقی دارد مجاز
    هستیم او را دارای معرفت بدانیم؟ پاسخ این است که اگر چه معرفت نوعی باور صادق است، اما صرف باور صادق نیست، بلکه چیزی بیش از آن است. تمام حدس وگمانه زنیهایی که از سر اتفاق صحیح از آب در میآیند، گرچه باور صادق هستند، اما معرفت نیستند؛ زیرا هیچ کدام موجه نیستند.
    در معرفتشناسی معاصر آنچه درکانون توجه قرار دارد،توجیه است. برای معرفت شناس گرچه صدق مسئلهای حائز اهمیت است، ولی چندان محل اعتنا نیست. دغدغه اصلی معرفت شناسان این است که چگونه می توان صدق گزاره یا باوری را محرز کرد. به عبارت دیگر این دلیل واستدلال است که ادعای معرفتی را به بار مینشاند. کسی که برای باوری که حتی مطابق با واقع نیز باشد نتواند اقامه دلیل کند از حوزه معرفت شناسی خارج است. از این روکار معرفت شناس در مقام اثبات است، نه ثبوت. اگر ادله کافی برای باوری ارائه شود،کاری معرفت شناسانه انجام شده است، در غیر این صورت حتی اگر باور صادقی نیز وجود داشته باشد، بازهم برای معرفت شناس در خور توجه نیست. بنایراین برای معرفت شناس آنچه حائز اهمیت است ارائه دلیل است نه داشتن دلیل. بنابراین زمانی که شخصی ادعای معرفت کرد باید برای ادعای خود دلیل کافی داشته باشد و مهمتر اینکه قادر باشد آن ادله را ارائه دهد[۴۶]. ازاین رو باوری موجه است که مدلّل باشد و بتوان صدق آن را با دلیل نشان داد و دیگران را با خود همراه کرد. در باب توجیه دو رویکرد بسیار مهم وجود داردکه در ادامه مورد لحاظ قرار میدهیم.
    ۱-۱-۳-۲-۳-۱٫ مبناگروی
    مبناگرا مدعی است باورهای موجه و غیر استنتاجیای وجود دارند که باورهای دیگر در نهایت توجیهشان را از آنها کسب میکنند . خصوصیت بارز باور موجه غیر استنتاجی این است که توجیهش را مدیون دیگر باورهای موجه نیست.[۴۷]
    این نظریه تا همین اواخر نظریه غالب بوده است و اکثر قریب به اتفاق معرفت شناسان طرفدار این دیدگاه بوده و هستند. مبناگروی سابقهای بس طولانی دارد و میتوان افلاطون را از پیشکسوتان معتقد به این تئوری دانست. مبناگراها معتقدند که متعلق باور و معرفت انسان گزاره است، دیگر اینکه در مجموع همه قضایا وگزارها به دو گروه اساسی گزار های پایه[۴۸] و گزارهای غیر پایه تقسیم میشوند.گزارههایی که در توجیه خود نیازمند حمایت گزارههای دیگر نباشند و برخود تکیه کنند،گزارههای پایه نامیده میشوند. در صورتیکه گزارههایی که توجیه خود را با حمایت گزارههای دیگر بهدست آورده وتوسط آنها تأییدشود، گزاره استنتاجی[۴۹] یا غیرپایه نامیده میشوند. ازاین روگزارها وباورهای غیر پایه برای توجیه خود درنهایت باید به گزارها و باورهای پایهای ختم شوند که خود بینیاز از استدلال و حمایت دیگر گزارهها هستند.
    دوعامل مهم باعث اختلاف مبنا گرایان شده است:۱ـ عدم اتفاق نظر آنها از تبیین توجیه گزارههای پایه ۲ـ تبیین آنها از چگونگی سیر از گزارها وباورهای پایه به باورهای غیر پایه.به همین دلیل تفسیرهای گوناگونانی از مبناگرایی متأثر از نحوه رویکردها به این دو مطلب پدید آمده است. اختلاف مبناگرایان در موارد بالا منجر به پیدایش دو نوع مبناگروی شده است.۱ـ مبناگروی افراطی[۵۰] ۲٫مبناگروی معتدل[۵۱].[۵۲]
    الف) مبناگروی افراطی
    طبق این دیدگاه گزاره های پایه،گزاره هایی هستند که یقینی[۵۳] و خطاناپذیر[۵۴] باشند. برخی ازمعرفت شناسان متأثر از دکارت، معتقدند باورهای پایه باید یقینی باشند.در واقع این طرز تفکراساس مبناگرایی افراطی را تشکیل میدهد. در این رویکرد سیر گزارهای پایه به گزارهای غیر پایه از طریق استدلال قیاسی صورت میگیرد. بدین ترتیب استدلال راهی است که باورها وگزارههای غیر پایه توسط آن مستدل وموجّه میشوند. بنابراین رابطه بین گزارهای پایه وغیر پایه یکسویه است وگزارهای غیر پایه از گزارهای پایه بهدست میآیند.[۵۵]
    ب) مبناگرایی معتدل
    در مقابل مبناگرایان افراطی عدهای قائل هستند که گزارههای پایه خطاپذیر، اصلاح پذیر و قابل تجدیدنظرند. طبق این دیدگاه لزومی ندارد باورهای پایه یقینی باشند. غالب مبناگرایان معاصر متمایل به این نگرش هستند. مبناگرایان معاصر معتقدند لزومی ندارد ما به اثبات باوری بپردازیم که توجیه دارد یا صادق است. داشتن توجیه غیر از ارائه آن است. اینکه برای باوری دلیل و توجیه داشته باشیم دلیل نمیشود که آن را ارائه دهیم و نیز ایجاب نمیکند که معرفتی داشته باشیم. در رابطه با سیر از گزارههای پایه به غیر پایه ابتنای از راه قیاس را به دلیل شرایط دشوارش نمیپذیرند و به استقراءیا استنتاج به بهترین تبیین[۵۶] پناه جستهاند.
    در رابطه با گزارههای مبنا و پایه، عدهای قائل هستند تنها گزارههایی که از طریق حواس به دست میآیند، پایه هستند.تجربهگرایانی چون لاک و پوزیتیویستهای منطقی چون هیوم چنین اعتقادی داشتند. در مقابل برخی دیگر قائل هستند تنها گزاره هایی که از طریق عقل حاصل می شوند، پایه محسوب میشوند. دکارت و پیروانش بر این دیدگاه پافشاری میکردند. در مقابل این دو دیدگاه رویکرد سومی نیز وجود دارد که هم عقل را معتبر میدانند و هم حس را به دیده احترام مینگرند و گزارشگریاش را می پذیرند.
    ۱-۱-۳-۲-۳-۲٫ انسجام گروی
    نظریه انسجامگرایی برای بار دوم پا به میدان می گذارد.البته این بار به شکلی متفاوت از قبل. به عبارتی انسجام در معرفتشناسی در دو جایگاه قابل طرح است.۱) انسجام در باب صدق ۲) انسجام در باب توجیه.
    توجیه باور در این دیدگاه بستگی به هماهنگی وسازگاری آن باور با مجموعه باورها دارد. برای توجیه یک باور نمیتوان به بیرون از مجموعه متوسل شد. همه چیز درون خود مجموعه رخ میدهد. انسجامگراها نیز چون مبناگراها قائل هستند که باورهای غیر پایه نیازمند توجیه هستند، ولی برخلاف آنها بر این اعتقاد هستند که یک باور توجیهش را در مجموعه باورها به دست میآورد .[۵۷]

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    ۱-۲٫ معرفت شناسی از دیدگاه صدرا

     

    ۱-۲-۱٫ اهمیت معرفت شناسی

    بی شک فلسفه صدار یک نظام و ساختار هماهنگ و منسجم است. نظامی که گستره فراخی دارد و موضوعات بسیاری را در بر میگیرد. موضوعاتی در رابطه با هستی شناسی، خدا شناسی، معاد شناسی و …. . هگل نیز در غرب کوشید چنین نظامی را در فلسفه به وجود آورد، ولی هرگز موفق نشد. شاید به همین خاطر است که فهم فلسفهاش دشوار مینماید؛ زیرا مباحث و موضوعات وی از انسجام و هماهنگی لازم برخودار نیست.
    یکی از بنیادی ترین و مهم ترین مباحث در حکمت متعالیه معرفت، احکام و احوال خاص آن است. معرفت در نظام صدرایی از اهمیت چشم گیری برخودار است. با مطالعه آثار صدار کاملاً به دیده عیان میگردد که معرفت جزء لاینفک مباحث صدرا را تشکیل میدهد و همیشه درصحنه حضوری فعال دارد. از این رو است که در آثار صدرا مباحث معرفتشناسی فصل مستقلی را به خود اختصاص نداده است. معرفت در نظام صدرایی در دو بعد هستی شناسی و معرفتشناسی مطرح شده است. از همین رو است که معرفت شناسی در این نظام پیوند مستحکمی با وجودشناسی دارد. بهطوری که معرفت شناسی وی بدون وجودشناسی بحثی ناتمام است. معرفت در این ساختار سنخی از وجود است و سرگذشتی چون وجود دارد. بنابراین جهت فهم معرفت بایستی ابتدا وجود را خوب فهمیده باشی. معرفت حقیقی و وجود درمنظر صدرا چنان بهم گره خوردهاند که تحقق یکی بدون دیگری محال است.
    بعد وجودشناسی معرفت در غرب مورد غفلت واقع شده است. و هم از این روست که بحث های معرفت شناسانه در غرب راه به جایی نمیبرد و به بن بست میرسد. این که علم مجرد است یا مادی؟ رابطهاش با عالم و معلوم چگونه است؟ جوهر است یا عرض؟ و … همه در بعد هستی شناختی معرفت قابل طرح و بررسی است. اما در بعد معرفت شناختی صحبت برسر راه های دستیابی به معرفت حقیقی، معیار تشخیص صدق از کذب، منابع معرفت و … است. در این مبحث معرفت از بعد معرفت شناختیاش موردلحاظ واقع میشود و به فراخور بحث گریزی نیز به وجود شناسی می زنیم. در ادامه تعریف معرفت از منظر صدرا ارائه میشود.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:13:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم