کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره بطلان رأی داوری در حقوق ایران با تأکید بر رویه ...
  • تاثیر هوش معنوی و باورهای غیرمنطقی بر توان مقابله با استرس (مورد مطالعه اداره گاز ناحیه کاشان)- قسمت ۵
  • نگارش پایان نامه در رابطه با بررسی رابطه فرسودگی شغلی با رضایت شغلی (مطالعه موردی شرکت ...
  • بررسي اتصال و تشکيل بيوفيلم باکتريايي بر روي سطوح و اثر عوامل ضد ميکروبي بر روي آن- قسمت 37
  • پایان نامه مدیریت در مورد : عملکرد هفده ساله صنعت بیمه کشور ( سال های ۱۳۸۹-۱۳۷۳ )
  • مطالعه سقط جنین های ارادی و تجربه زیسته زنان- قسمت ۳- قسمت 2
  • بررسی اثر تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره دارچین بر شاخص های قندی موش های صحرایی نر بالغ دیابتی شده با استرپتوزوتوسین- قسمت ۴
  • صناعات بدیعی در بوستـان سعـدی۹۱- قسمت ۱۱
  • عوامل اجتماعی موثر بر رضایت شغلی کارکنان موئسسات مطبوعاتی مطالعه موردی روزنامه همشهری- قسمت ۶
  • بررسی سطح رضایتمندی دانشجویان کارشناسی ارشد استان گیلان با استفاده از الگوی تعالی سازمانی EFQM- قسمت ۱۱
  • تاثیر مدیریت استعداد بر جانشین پروری و شایسته سالاری در بین کارکنان سازمان آموزش فنی و حرفه ای مرکز استان مازندران
  • دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با بررسی ارتباط بین سبک رهبری با تعهد سازمانی مطالعه موردی؛ ...
  • اخلاق در بوستان- قسمت 17
  • الگوی تعالی سازمانی و سرآمدی و تاثیر آن بر سود شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۶
  • آینده پژوهی بازتاب جابجایی قدرت در سوریه بر ژئوپلیتیک شیعه و منافع ملی ایران۹۱- قسمت ۵
  • شناسایی و رتبه بندی موانع استقرار سیستم حسابداری تعهدی در دانشگاه علوم پزشکی کاشان- قسمت ۱۲
  • بررسی تأثیر مدیریت استعداد بر عملکرد کارکنان شعب بانک رفاه کارگران در شهر تهران- قسمت ۵
  • بررسی دوره های خشکسالی در استان های کرمانشاه و کردستان باتأکید ...
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره : بررسی مقایسه ای و تطبیقی مسئولیت مدنی مدیران شرکتهای تجاری و مدنی در ...
  • نمادشناسی در شعر سید علی صالحی شاعر معاصر-۱۱۷- قسمت ۴
  • شیوه-های-جبران-خسارت-وارده-بر-زبان-از-دیدگاه-پزشکی-قانونی-،-فقه-و-حقوق- قسمت ۶
  • بررسی تطبیقی اخلاق از منظر نسبی یا مطلق‌بودن در مثنوی و نهج‌البلاغه۹۳- قسمت ۳
  • پژوهش های پیشین درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • مقابله ملی و بین المللی با قاچاق انسان- قسمت ۱۰
  • اسطوره در مشیری- فایل ۳
  • بررسی تطبیقی معاونت در جرم در حقوق کیفری ایران و لبنان- قسمت ۱۰
  • تاثیر-شیوه-های-تصمیم-گیری-مدیران-بر-عملکرد-سازمان- قسمت 3
  • تحلیل گفتمان جنگ و رابطه آن با سینما در سه دهه بعد از انقلاب ایران (با تاکید بر آثار حاتمی کیا)- قسمت ۶
  • پژوهش های انجام شده درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • اثربخشی دوره آموزش ضمن خدمت فاوا برای معلمان دوره متوسطه شهرستان ملایر بر اساس مدل کرک پاتریک- قسمت ۷
  • بررسی اساطیری ایزدان آتش در دین‌های هندوایرانی۹۳- قسمت ۱۰
  • بررسی تاثیر کیفیت حسابرس بر مکانیزم کشف تقلب در واحدهای صاحبکار با تاکید بر چرخه عمر شرکت- قسمت ۷
  • مسولیت مدنی والدین در ازدواج های تحمیلی- قسمت ۲




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی ابعاد حقوقی استخراج گاز از میادین مشترک با تاکید بر میادین مشترک ایران- قسمت ۶ ...

    قید شرط یافت شدن مخزن مشترک؛ که در این صورت اقدام به انعقاد موافقت نامه هایی در زمینه اکتشاف و بهره برداری از سوی دولت ها بهترین و کارآمدترین روش است.

    عدم وجود شرط یافت شدن مخزن مشترک؛ در این زمینه نظریات مختلفی وجود دارد. عده ای معتقدند که ضابطه بین المللی وجود یا در حال شکل گیری در مورد بهره برداری از این منابع مختص مواردی است که تحدید حدود صورت گرفته باشد[۵۳] و مدل بهره برداری رایج در این مورد یک کاسه سازیی است. اما در مواردی که تحدید حدود صورت نگرفته باشد، بهره برداری با روش های توافقی صورت می گیرد و اختصاص عایدات معمولا بالمناصفه خواهد بود.

    بند سوم: ضرورت حفظ وحدت مخزن مشترک

    ژیدل نخستین کسی بود که اصل لزوم حفظ یکپارچگی مخزن را بیان داشت[۵۴] و آن را ابزاری برای حل و فصل مشکل مخازن مشترک ارائه نمود. لاگنی[۵۵] هم بیان می دارد:
    “این مخازن با ترکیبی از تعادل فشار صخره ای، فشار گاز و فشار آب تحتانی شناخته شده اند،به نحوی که استخراج گاز طبیعی یا نفت در یک منطقه به طور قطع شرایط را در کل مخزن تغییر می دهد. یک نتیجه محتمل در این موارد عبارت است از آنکه دیگر دولت ها نمی توانند محتوای معدن را از قسمت خودشان از مخزن استخراج کنند حتی اگر دولت اول فقط آن بخش از مخزن را که اساسا در قلمرو خشکی یا فلات قاره او قرار دارد، استخراج کند.”[۵۶]
    موافقت نامه های بهره برداری مشترک و آحادسازی فرامرزی در راستای حفظ یکپارچگی مخزن است و رویه دولت ها هم در معاهدات دوجانبه، از رویکرد لزوم حفظ یکپارچگی مخزن حمایت کرده و تلویحا از این حکایت دارد که مخزن گازی فرامرزی را می توان مال مشترک دانست.
    این استدلال در مواردی که تحدید حدود صورت نگرفته و موافقت نامه ای بین کشورهای ذینفع وجود ندارد بیشتر مورد تردید و تزلزل است چون در چنین مواردی آن است که حقوق دولت های ذینفع در مخزن و منطقه مورد توجه نیست و نتیجتا هیج یک از دولت های مدعی، مانعی در مقابل اعمال اراده خود در بهره برداری از مخزن نمی بیند.
    تاثیر متقابل مرز و منابع نفت و گاز مشترک در یکدیگر بررسی گردید و از نظر گذشت، حال لازم است ضمن بررسی مالکیت بر منابع مشترک در کشورهای مختلف به چگونگی مواجهه نظام های حقوقی ملی با وضعیت اشتراک در منابع یاد شده و راه حل های آن ها بپردازیم.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    مبحث چهارم: منابع مشترک گازی و نظام های حقوقی ملی و قواعد متداول

    در حقوق بین الملل در باب مسئله منابع طبیعی و اعمال مالکیت یا حاکمیت مشترک بر آنها، علیرغم استقلال حقوق بین الملل از حقوق ملی باز نمی توان از تاثیر حقوق ملی غافل بود.
    در عرصه بین المللی اصطلاح حاکمیت به جای مالکیت بکار می رود و فضاها و اشیاء موجود یا تحت حاکمیت دولت قرار دارند و یا خارج از قلمرو حاکمیت آن دولت هستند و دولت نمی تواند اعمال اقتدار دولتی نماید و در نتیجه حاکمیت هم منتفی است. اما گاه این حاکمیت ها و صلاحیت ها در برخی فضاها و در مورد برخی اشیا تداخل می یابد و یا به وضعیت غالب و مغلوب می انجامد و یا در غیر این صورت دو حاکمیت مستقل با توافق به راه حلی دیگر دست می یابند.
    در دهه های ۵۰ میلادی و بعد از آن حاکمیت دائمی ملت ها بر منابع طبیعی خود به یک اصل حقوق بین الملل مبدل شد،[۵۷] که بر پایه آن: هیچ دولتی مجاز نیست بدون رضایت دولتی دیگر از منابع طبیعی آن بهره برداری نماید و یا دولت مستقل دارای حاکمیت را از بهره برداری از منابع طبیعی خود محروم سازد. منابع هیدروکربنی از جمله گاز، هم در دسته منابع طبیعی قرار دارند که گاها ممکن است مشترک باشند.
    امروزه اعتقاد بر این است که حاکمیت دائمی بر منابع طبیعی نه تنها یک حق است بلکه در عین حال توام با تکلیف بین المللی نیز می باشد[۵۸]، بویژه در مورد منابع طبیعی مشترک.

     

    گفتار اول: منابع مشترک گازی در نظام های حقوق داخلی

    گاز نیز همچون سایر منابع سیال زیرزمینی مرزهای فرضی و تصنعی مصور در روابط بین اشخاص و دولت ها و محدوده حاکمیت و مالکیت را به رسمیت نمی شناسد و به واسطه طبیعت خود گاه ممکن است در وضعیت اشتراک با مالکان یا صاحبان حقوق قرار گیرد. رویکرد کشورها با وضعیت منابع گازی بنابر نظام حقوقی آنها می تواند متفاوت باشد.

     

    بند اول: مالکیت بر منابع طبیعی در نظام حقوقی اسلام

    در حقوق اسلامی منابع گاز را هم می توان در طبقه ی معادن تحت الارضی قرار دارد که دو دیدگاه قابل طرح در مورد آن وجود دارد: یکی عدم جواز واگذاری آنها به افراد خاص مورد تاکید قرار می دهد و همه مردم را به عنوان اعضای جامعه اسلامی در آن شریک می داند.
    دومین دیدگاه جواز واگذاری را بیان می دارد که خود باز دو دسته است؛ گروه اول واگذاری را به عنوان بهره برداری دانسته و بهره بردار را مالک رقبه معدن نمی دانند؛ یعنی حق فروش آن را نداشته و قابل انتقال از طریق وارث نیست. گروه دوم هم واگذاری را موجب تملک می دانند.[۵۹] برخی از منتقدان شیعی هم کلیه معادن را متعلق به امام دانسته و بهره برداری آنها را منوط به اجازه او کرده اند.
    در کل می توان استنباط نمود که معادن از نظر فقه اسلامی مال عامه و متعلق به عموم مردم بوده و مداخله حکومت هم به واسطه نمایندگی از طرف عموم می باشد.[۶۰]

     

    بند دوم: مالکیت بر منابع طبیعی در نظام حقوقی ایران

    اصل ۴۵ قانون اساسی انفال و ثروت های عمومی را در اختیار حکومت اسلامی می داند و ماده ۲ قانون معادن ۱۳۷۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام هم با تاکید بر اصول ۴۴ و ۴۵ قانون اساسی، همین موضع را در مورد معادن اختیار می نماید. حتی در بند ج ماده ۳ در مقام طبقه بندی معادن به منابع نفت و گاز طبیعی هم به عنوان طبقه ای از معادن اشاره می نماید.
    ماده ۴ قانون نفت مصوب ۹/۷/۱۳۶۶ نیز منابع نفتی(اعم از نفت و گاز) را جزء انفال و ثروت های عمومی و در اختیار حکومت اسلامی می داند.
    حتی مواد ۱۱ تا ۱۵ قانون اساسنامه شرکت ملی نفت ایران مصوب ۱۳۵۶ ترتیب تحصیل و تملک اراضی دارای معادن نفت و گاز را پیش بینی نموده است.
    گاها در این اکتشافات ممکن است مخزن مشترک باشد که متاسفانه قوانین نفتی ایران درباره مسائل مربوط به آن تا به حال پاسخ و راه حلی را ارائه ننموده است.

     

    بند سوم: نظام حقوقی کشورهای بسیط

    معمولا در کشورهای بسیط چون فرانسه در صورت کشف منابع گاز در زیرزمین های متعلق به اشخاص، دولت ارزش اراضی بدون لحاظ معادن کشف شده در آنها را به صاحب آنها داده و اراضی را در اختیار می گیرد.
    در مواقعی که این منابع مشترک باشد مسئله از اهمیت بیشتری برخوردار می شود و رویکرد دولت در این مورد بسیار مهم خواهد بود. در بسیاری از کشورها تا چند دهه قبل در این مورد قوانین خاصی وجود نداشت و اختلافات در این زمینه از طریق قواعد عمومی ناظر بر اموال مشترک و عموما آب حل و فصل می شد.[۶۱] اما در ۱۵ سال اخیر کشورهای مختلف با تدوین مقررات یکپارچه سازی منابع مشترک در قوانین مستقل یا در قراردادهای تنظیمی خود به این مهم توجه کرده اند.[۶۲]

     

    بند چهارم: نظام حقوقی کشورهای فدرال

    کشورهای فدرال بدلیل وضعیت خاصی که از نظر ساختار دولتی دارند می توانند به عنوان نمونه ای مناسب در تدوین قواعد مربوط به منابع مشترک گازی مدنظر قرار گیرند و راه را برای تدوین قوانین بین المللی مناسب در این زمینه هموار سازند؛ چرا که در هر ایالت قوانین داخلی مجزا وجود دارد و اگر در بین اراضی متعلق به دو شخص مختلف مخزنی مشترک یافت شود که در دو ایالت قرار دارند بحث ایجاد هماهنگی در قوانین داخلی ایالات پیش می آید که راه حل آن به نوبه خود می تواند قابل تعمیم به عرصه بین المللی باشد.
    در این میان کشور آمریکا به دلیل سابقه ای که در کشف و بهره برداری از منابع نفتی و گازی دارد می تواند به عنوان یکی از کشورهای پیشگام در این عرصه دانست؛ چراکه این کشور در دهه ۵۰ تقریبا مجموعه تکامل یافته ای از قواعد برای مواجه با مسائل منابع نفت و گاز مشترک را دارا بود[۶۳] و این در حالی است که در دهه ۶۰ میلادی به بعد این مسائل مورد توجه علمای حقوق بین الملل قرار گرفت.

     

    گفتار دوم: قواعد متداول در نظام های داخلی و معایب و مزایای آن

     

    بند اول: قاعده تبعیت و قاعده حیازت

    در کشورهای غربی دو دیدگاه در مورد معادن از جمله گاز وجود دارد:

     

     

    اصل تعلق معدن به دولت که به دنبال قانون ناپلئون ۱۸۸۰ در اروپا قبول عام یافت.

    نظریه تبعیت که مالکیت منابع معدنی را از آن مالک زمین می دانست و ریشه آن به قاعده ای در حقوق رم باز می گردد.

    پرفسور کریست آن را اصل “از بهشت تا دوزخ”[۶۴] و برخی آن را “از فرش تا عرش” نامیده اند.[۶۵] یعنی مالک زمین مالک فضای محاذی آن در زیر و بالای آن می باشد. اما این نظریه به دلیل ماهیت و طبیعت سیال منابعی چون گاز، نامناسب به نظر می رسد چون این منابع می توانند از نقطه ای به نقطه ای دیگر در حفره های رسوبی جابه جا شوند و یا به اصطلاح مهاجرت نمایند و در واقع این منابع موادی قارچ گونه اند(ریشه ندارند)، پس نمی توان مشخص نمود که گاز تولیدی در کدام نقطه زمین بوده است.
    از همین رو و با توجه به این که این قاعده می توانست سبب دلسردی و محتاط عمل کردن مالکان حقوق معدنی شود، لذا دیری نپاید که قاعده حیازت جایگزین آن گشت[۶۶] و به عنوان بخش جبران ناپذیر حقوق نفت و گاز آمریکا مورد پذیرش قرار گرفت.
    این قاعده خود دو نظریه مالکیت مطلق[۶۷] و عدم مالکیت[۶۸] را به دنبال داشت که مالکیت مطلق با همان ایراد سیال بود منابع نفت و گاز همراه بود و عدم مالکیت هم نفت و گاز را در صورتی که حفاری در دهانه چاه قرار بگیرند در مالکیت قطعی صاحب زمین می دانست.
    تصمیمات قضایی آن زمان متاثر از این دو دیدگاه متفاوت و غیرمسلم بود. چنانکه در قضیه westmoreland[69] دادگاه بیان داشت که تملک ضرورتا متضمن مالکیت بر نفت زیر آن نیست و تا زمانی که نفت به زمین های دیگر نرفته است، تحت کنترل مالک زمین است و در مخزن مشترک نفت و گاز استحصالی مال کسی است که آن را تولید کند.
    بدلیل اهمیت قاعده حیازت که از رویه متداول ایالات آمریکا است، در گفتاری جداگانه به آن می پردازیم.
    تصمیماتی این چنین عملا حقوق حیازت را برقرار نمود.[۷۰] روبرت هارودیک در تعریف قاعده حیازت بیان می دارد که:
    “مالک زمین، مالک نفت و گازی است که از چاه های حفر شده در آن تولید می شود اگرچه ممکن است ثابت شود که بخشی از این نفت و گاز از اراضی مجاور نقل مکان کرده است.[۷۱]
    قاعده حیازت به عنوان یک قاعده حقوقی در عین حال که غیر عادی است، معمول می باشد و دادگاه ها در ابتدای ظهور آن گرایش زیادی به اجرای آن داشتند. اما باید به یاد داشت این حمایت ها بدان معنی نسیت که مالک می تواند برای حیازت از وسایل غیر عادی به منظور سوق گاز به سمت دهانه چاه خود استفاده کند.
    دادگاه های آمریکا ۳ تفسیر متفاوت از مالکیت بر نفت و گاز را به کار برده اند که به قاعده حیازت اصلاح شد:

     

     

    نظریه تگزاس:

    که همان نظریه مالکیت مطلق را یادآور می شود، یعنی مستاجر مالک همه اموال زیر زمین به طور مطلق و بدون قید و شرط، از جمله نفت و گاز موجود در آن می گردد.[۷۲]

     

     

    نظریه پنسیلوانیا:

    این نظریه مدعی است که مالکیت کاز و نفت به موجب قرارداد اجاره نفت و یا گاز طبیعی مطلق نیست و یک مالکیتی است مشروط بر اینکه نفت و گاز با لوله تا سطح زمین خارج شود و تحت تصرف قرار گیرد.

     

     

    نظریه اوکلاهما:

    که به موجب آن هیچ مالکیتی بر نفت و گاز درجا یا وضعیت طبیعی وجود ندارد و یک قرارداد تنها یک حق قراردادی برای استخراج است و هیچ حقی در زمین برقرار نمی کند.
    نظریه اوکلاهما از این جهت بی نظیر است که بین حق نسبت به منابع هیدروکربنی(گاز) و حق نسبت به موفقیت در استخراج هیدروکربن، تمایز قائل می شود.[۷۳]
    در میان این ۳ دیدگاه، نظریه تگزاس از استنباط بیشتری برخوردار بود و نظریه اوکلاهما کمترین طرفدار در بین صاحب نظران این عرصه را داشته است. خصیصه بارز نظریه تگزاس و ثمره عملی آن اینست که نفت و گاز داخل مخزن از محدوده مالکیت مالکان اراضی روی آن خارج نیست یعنی به هیچ وجه نباید آن را جزء اموال مباح و مشترکات قابل تملک توسط هر کس دانست.

     

    بند دوم: محدودیت های قاعده حیازت

    قاعده حیازت با این توجیه که اعمال مکانیکی قاعده تبعیت جامعه را از منابع مهم انرژی محروم می سازد و قاعده حیازت برای تشویق و تحریک توسعه میادین نفت و گاز به منظور تامین منفعت اجتماعی مناسب است، توسط دادگاه های آمریکا توسعه و تکامل یافت اما بعدها همین فایده اجتماعی خود محدودیت هایی را در اعمال قاعده حیازت اعمال و ایجاد نمود. چنانکه اولین شواهد تعدیل آن در رویکرد ایالات کنتاکی و ایندیانا با وضع قوانین ایالتی دیده شد[۷۴] و دادگاه ایندیانا در رایی ۴ شرط را برای درستی اعمال این قاعده بیان داشت[۷۵]:
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

     

    هر کس فقط نسبت به فوران طبیعی منبع حق دارد.

    هر کس باید فقط از وسایل متعارف برای حیازت گاز استفاده کند.

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:15:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی حقوقی حمایت از علامت تجاری درحقوق ایران ، آمریکا وکنوانسیون های بین المللی- قسمت ۱۴ ...

    ۱٫ ثبت داخلی علامت: در ایالات متحده امریکا، همانطور که قبلاَ اشاره شد، دو مرجع برای ثبت علامت تجاری وجود دارند که یکی ثبت علائم تجاری ایالتی ، که هر ایالت اقدام به ثبت علائم تجاری می نمایند و یکی نیز ، ثبت علائم تجاری فدرال که در اداره ثبت اختراعات و علائم تجاری صورت می گیرد که در ذیل به تمایز و افتراق و نیز مزیت های آنها می پردازیم.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    استفاده از شرایط لازم برای ثبت نام: ثبت علامت تجاری فدرال فقط برای علائم مورد استفاده در تجارت بین ایالتی یا تجارت بین ایالات متحده و کشورهای دیگر صورت می گیرد. همچنین ممکن است برای ثبت نام فدرال قبل از استفاده عملی از علامت، ثبت مبتنی بر قصد استفاده اعمال شود. استفاده ئ صرفا درون ایالتی یک علامت، تنها استفاده در یک ایالت برای به دست آوردن ثبت علامت تجاری فدرال کافی نیست. استفاده درون ایالتی، با این حال، برای ثبت نام از یک علامت تجاری در آن ایالت کافی است. فقط برخی از ایالت ها برنامه های کاربردی مبتنی بر قصد استفاده یک علامت اجازه می دهند. برای ثبت علامت تجاری فدرال و ایالتی ممکن است پرونده علامت درون ایالتی و همچنین، تجارت بین ایالتی یا تجارت بین ایالات متحده و کشورهای دیگر هر دو هم زمان تشکیل شود.

    فرض اعتبار و مالکیت: ثبت نام فدرال پیش فرض اعتبار مالکیت به نهاد حقوقی و یا فرد مشخص شده را در پرونده ثبت نام فراهم می کند. ثبت ایالتی ممکن است در برخی از ایالت ها، به عنوان یک (الف۱) شاهدی برای اعتبار ثبت نام از علامت تجاری به نظر آید. (۲ب) مالکیت ثبت علامت تجاری،(۳ج)و حق انحصاری ثبت برای استفاده از علامت تجاری در آن ایالت و در ارتباط با کالا و خدمات مشخص شده در گواهی، و موضوع شرایط و محدودیت ها در گواهی اعلام شوند. اگر چه اولین کسی را به اتخاذ یک علامت به عنوان یک علامت تجاری اقدام می کند قانون مشترک است برای جلوگیری دیگران برای استفاده از یک علامت مشابه به شیوه ای که به احتمال زیاد مصرف کنندگان را به اشتباه می اندازد، صرف نظر از ثبت نام، مگر اینکه ثبت نام منقضی شده است و یا علامتی است که توسط ثبت کننده رها شده است. ثبت نام فدرال اولویت دارد بر یک ثبت علامت تجاری ایالتی، اگر ثبت نام فدرال قبل از تاریخ درخواست ثبت ایالتی حاصل شد. این راه حل ممکن است تنها با ثبت فدرال و دادخواست به دادگاه به لغو ثبت نام ایالتی اقدام شود.

    مبنایی برای دیگر طرح دعاوی: ثبت نام فدرال می توانند مبنایی برای طرح دعاوی در کشورهای دیگر، از جمله به عنوان یک ثبت بین المللی تحت پروتکل مادرید را تشکیل می دهند. ثبت نام ایالتی نمی تواند پایه ای برای طرح دعاوی در کشورهای دیگر باشد.

    ثبت امور گمرکی: ثبت علامت تجاری فدرال می تواند مورد استفاده قرار گیرد برای جلوگیری از واردات غیر مجاز در مرز US، اما ثبت علامت تجاری ایالتی نمی تواند.

    منطقه جغرافیایی: همانطور که در بالا اشاره شد، ثبت علامت تجاری فدرال فراهم می کند حفاظت از علامت تجاری، و همچنین اطلاع سازنده از اعتبار و مالکیت علامت تجاری، در سراسر۵۰ ایالت آمریکا. ثبت نام ایالتی محافظت از علامت، اکثراَ، در داخل مرزهای ایالت صورت گرفته و علامت در بقیه ایالات متحده محافظت نمی کند.

    استفاده از نماد® : صاحب ثبت علامت تجاری فدرال ممکن است که نماد® استفاده کند .ثبت علامت تجاری ایالتی حق استفاده از نماد ® مشورت نیست.

    ۲٫ ثبت علامت تجاری در ایالات متحده.
    قانون مورد بررسی ما قانون لانهام بوده و با ثبت علائم تجاری ایالتی کاری نخواهیم داشت که در ذیل به چگونگی ثبت علائم تجاری در ایالات متحده خواهیم پرداخت.

     

     

    تقاضا نامه: ابتدا برای ارائه مدارک تقاضانامه در USPTO می توان بر روی کاغذ و یا فایل الکترونیکی باشد. اکثر مردم در حال حاضر به صورت فایل الکترونیکی، که هزینه های پرداخت را کاهش می دهد اقدام می کنند. هزینه های استاندارد برای ضبط الکترونیکی در حال حاضر ۳۲۵ $ برای هر طبقه از کالا یا خدمات که در اظهار نامه خود می گنجانند را شامل می شود. همچنین می توان درخواست کاربرد و یا ثبت نام در یک کشور دیگر بر اساس این ارائه داشت.( اگر قصد، تشکیل پرونده در ایالات متحده از طریق هر کشور دیگری تحت معاهده پروتکل مادرید داشته، این کار از طریق سازمان جهانی مالکیت فکری یا اداره ثبت علائم تجاری کشور خود امکان پذیر است، نه از طریق USPTO)

    بررسی: پس از۳ ماه، یک علامت تجاری یک نماینده به بررسی(علامت تجاری توسط کارشناس یا نماینده بررسی شده) درUSPTO به اظهارنامه ارائه شده شما اختصاص داده، در عرض چند ماه پس از آن، او درخواست شما را بررسی می کند.

    عملیات اداره: اگر هر گونه مسئله ای در درخواست وجود داشته (که معمولاوجود دارد )، با بررسی بر علامت تجاری نامه ای صادر، که به نام عملیات اداره، تمام و یا بخشی از درخواست رد و مبنا برای خودداری توضیح دهید و شما چگونه می توانید اقداماتی برای غلبه بر آن، ادای توضیح که باید به اداره نسبت به پاسخ اقدام و یا درخواست خود را به رها کرده و یک علامت تجاری ثبت نشده تبدیل خواهد شد.

    انتشار برای اعتراض: منتشر شدن برای اعتراض اگر مرحله بررسی موفق آمیز بوده مرحله غلبه بر هر گونه اعتراض در عملیات اداره مطرح می شود، و سپس درخواست برای مدت ۳۰ روز که در طی آن می تواند دیگران نسبت به ثبت علامت تجاری ثبت اعتراض کنند. علامت تجاری در یک نشریه فدرال که اجازه می دهد که مردم بدانند که چه چیزی تلاش برای ثبت دارد منتشر می شود. صاحبان علائم تجاری دیگر می توانند(و باید) با نگاه به نشریات جلوی تعارض و مناقشه با علائمشان را با علامت تجاری مورد تقاضای ثبت را بگیرند.

    ارائه مجوز: در صورتی که انتشار در مرحله اعتراض موفقیت آمیز باشد(هیچ کس ازثبت علامت تجاری مخالف نبوده و یا برنده اعتراض ارائه شده باشند)، سپس تقاضا نامه شما مجاز شناخته می شود.

    اظهار استفاده: اگر مدارک و شواهدی دال بر استفاده از علامت تجاری در تجارت ایالات متحده در زمان درخواست ارائه نشود، که این کار را در این دولت باید انجام دهید. این اظهار استفاده یا قصد استفاده نامیده می شود.

    ثبت نام: یک ماه یا دو ماه بعد از تکمیل تمام الزامات فوق، گواهینامه ثبت نام صادر می شود. هیچ هزینه ای برای این کار وجود ندارد.

    شواهد استفاده: در هر موردی(حتی اگر ارائه اظهار استفاده قبل از ثبت نداشته و به خاطر پروتکل مادرید و یا ثبت نام خارجی ثبت شده) باید، بعد ازسال پنجم و ششم مسائل مربوط ثبت نام در ایالات متحده را انجام، و مدرکی را دال بر این که در واقع با بهره گرفتن از علامت تجاری در ایالات متحده تشکیل داده ارائه شود. این در حال حاضر هزینه ۱۰۰ دلار برای هر طبقه از کالا یا خدمات را در برنامه خود.

    بند۱۵: اگرتقاضای استفاده از یک علامت ثبت شده برای پنج سال بوده، باید گزینه پر شود که علامت اعلام شده بی چون و چرا عنوان گردد. این در حال حاضر هزینه ۲۰۰ دلار برای هر طبقه از کالا یا خدمات.

    تجدید: هر ده سال پس از تاریخ ثبت نام، باید ثبت نام خود را تجدید کنند و مدرکی دال بر این که استفاده از علامت تجاری در ایالات متحده ادامه دارد ارائه شود. اگر اظهار نامه علامت تجاری در ایالات متحده تحت پروتکل مادرید ثبت شده، باید ثبت بین المللی خود را در وایپو به طور مستقل و برای اثبات استفاده از هر ۱۰ سال پس از ثبت نام در ایالات متحده مسائل مربوطه را تمدید کرد.(Wells) موارد فوق الاشاره در بند a (1) وb و c (2) ماده ۱۰۵۱ و نیز مواد ۱۰۵۷ و ۱۰۵۸ و ۱۰۵۹ و ۱۰۶۲ و ۱۱۱۳قانون علائم تجاری فدرال (لانهام) بیان گردیده است.

    ۳٫ ثبت بین المللی علامت
    در نظام حقوقی ایالات متحده امریکا، ثبت بین المللی علامت بر اساس موافقت نامه و پروتکل مادرید با تکمیل اظهارنامه در فرم رسمی بر اساس شرایط و ضوابط مربوطه، و ارائه آن به اداره ثبت اختراعات و علائم تجاری، همراه با فیش پرداختی امکان پذیر می باشد. در ابتدا در بند ۶۰ ماده ۱۱۴۱ قانون لانهام به تعریف ثبت بین المللی پرداخته و آورده است که: اصطلاح ثبت کردن بین المللی بمعنی گرد آوری رسمی اطلاعات وداده ها در مورد ثبت نام های بین المللی که توسط دفتر بین المللی حمایت می شود برپایه توافق نامه مادرید یا مقررات اجرای آن لازم به ثبت است و یا اجازه ثبت شدن را دارد. در بند ۶۱ ماده ۱۱۴۱ قانون لانهام به چگونگی ثبت بین المللی و مدارک مورد نیاز آن پرداخته و آمده است:
    ثبت نام اظهارنامه بین المللی بر اساس برنامه ایالات متحده:
    الف: به طور کلی، صاحب یک تقاضا نامه اصلی در حال بررسی در اداره ثبت اختراع و علائم تجاری ایالات متحده، و یا صاحب یک ثبت نام اولیه اعطا شده توسط اداره ثبت اختراعات و علائم تجاری ایالات متحده ممکن است درخواست های بین المللی با ارائه آن به اداره ثبت اختراعات و علائم تجاری ایالات متحده بصورت یک در خواست در یک فرم متحدالشکل، همراه با سایر مدارک از جمله پرداخت هزینه ها، که ممکن است توسط مسئول تجویز شود صورت گیرد.
    ب: صاحبان واجد شرایط، اشخاص واجد شرایط، تحت بند الف از این بخش باید:
    یک تبعه ایالات متحده، در ایالات متحده مقیم و یا دارای یک موسسه حقیقی و موثر صنعتی یا تجاری در ایالات متحده باشد. سپس پس از بررسی توسط مسئول مربوطه و تطبیق با شرایط و ضوابط، آن را به دفتر بین المللی ارسال می نماید.
    ۴٫ بخش ۶۲ (۱۵ U.S.C. § ۱۱۴۱b) صدور گواهینامه از تقاضانامه های بین المللی
    الف: روش صدور گواهینامه، پس از پر کردن یک تقاضانامه برای ثبت بین المللی و پرداخت هزینه های مقرر، مسئول باید تقاضانامه های بین المللی را به منظور صدور گواهینامه، اطلاعات موجود در تقاضانامه های بین المللی، اطلاعات موجود در درخواست اولیه و یا ثبت نام اولیه زمان صدور گواهینامه مورد بررسی قرار دهد.
    ب: انتقال پس از بررسی و صدور گواهینامه های بین المللی مدیر باید تقاضانامه های بین المللی را به دفتر بین المللی انتقال دهد.
    ج: کنوانسیون
    در کنوانسیون های پاریس و تریپس، با توجه به این که ثبت علائم، طبق قوانین و مقررات داخلی کشورهای عضو انجام می شود فقط رعایت دو اصل مهم را برای کشورهای متعاهد الزامی می داند.

     

     

    اصل رفتار ملی

    اصل حق تقدم

    بر اساس اصل رفتار ملی، هر کشور عضو معاهده باید با اتباع سایر کشورهای عضو همچوان اتباع خویش رفتار کند، یعنی اتباع هر کشور عضو در سایر کشورهای عضو از حقوق اعطا شده به اتباع آن کشور در زمینه مالکیت صنعتی برخوردار می شوند.
    اصل حق تقدم، با اتباع یک کشور عضو این امکان را می دهد که متوالیاَ حق مالکیت را در چندین کشور عضو به دست بیاورند بدون آن که اولین تقاضای ثبت برای تقاضای ثبت بعدی، اثر گذاشته و مسئله تقدم مطرح شود.[۱۱۱]
    د: موافقت نامه مادرید: پس از آنکه متقاضی ثبت بین المللی علامت، علامت خور را در کشور مبداء ثبت رساند و هزینه مربوطه را نیز واریزنموده، مدارک به دفتر بین المللی علائم تجاری ارسال، و مسئول دفتر نیز پس از انطباق با آیین نامه و شرایط مربوطه، نسبت به ثبت آن اقدام می کند.
    در بند ۱ ماده ۱۴ آیین نامه مشترک پروتکل و موافقتنامه آمده است:
    هرگاه دفتر بین المللی تشخیص دهد که اظهارنامه ثبت بین المللی آیین نامه و شرایط مربوط را رعایت کرده است، علامت مورد نظر را در دفاتر ثبت بین المللی ثبت خواهد کرد، ادارات کشورهای متعاهد را در مورد ثبت بین المللی مطلع خواهد کرد، مراتب را به اداره مبداء عیناَ اطلاع خواهد داد و گواهینامه مربوطه را به مالک ارسال خواهد کرد.
    ه: بررسی تطبیقی
    شیوه تشکیل پرونده و محدوده اعتبار ثبت علائم تجاری در مناطق آزاد تجاری در ایران به نوعی شبیه ثبت علائم تجاری ایالتی در هر ایالت از ایالات متحده امریکا می باشد زیرا استفاده درون ایالتی برای ثبت نام از یک علامت تجاری در آن ایالت کافی است با این تفاوت که ثبت ایالتی اعتبار آن فقط برای شرکت های داخل آن و تجارت در آن ایالت بوده در حالی که ثبت علائم تجاری در مناطق آزاد تجاری، علاوه بر تجارت بین اشخاص آن منطقه، در تجارت با اشخاص کشورهای دیگر نیز امکان پذیر است. در ایالات متحده، اگر شخصی با بهره گرفتن از پروتکل مادرید، بدون تعهد بر استفاده از علامت تجاری، دارای مجوز فعالیت در ایالت متحده گردد، پس از پایان سال پنجم باید مدارکی دال بر فعالیت خود ارائه دهد.
    ۳-۱-۲-۲ بند دوم: ثبت تغییرات درعلائم تجاری
    الف: ایران
    ثبت تغییرات علائم تجاری در دو مرحله امکان پذیر می باشد.
    الف. مرحله قبل از انتشار ثبت علامت تجاری، در این مرحله متقاضی ثبت می تواند هرگونه تغییرات در تقاضانامه از قبیل آدرس و یا تغییرات در کالاها و خدمات انتخابی و غیره خود قبل از انتشار آگهی، مراتب را درخواست، و تغییرات مورد نظر اعمال گردد.
    درماده ۱۱۵ آیین نامه ق.ا.ط.ع، آمده است: متقاضی می تواند تا قبل از انتشار آگهی موضوع ماده ۱۲۰ این آیین نامه ضمن درخواست کتبی از مرجع ثبت نسبت به اصلاح نشانی، تغییر نماینده قانونی و کاهش کالاها و خدمات موضوع علامت اقدام نماید. اعمال این اصلاح منوط به پرداخت هزینه مقرر در جدول هزینه ها خواهد بود.
    ب. مرحله بعد از ثبت، در این مرحله متقاضی موظف به ارائه درخواست، ذکر تغییرات مورد نظر جهت درج در پرونده و نیز ثبت ذیل دفتر مربوطه می باشد. ماده ۱۳۸ آیین نامه قانون ث.ا.ط.ع مقرر می دارد که:
    مالک علامت مکلف است هرنوع تغییر راجع به اسم، نشانی، تابعیت و اقامتگاه یا اعطاء اجاره بهره برداری از علامت یا انتقال و یا اعراض از علامت ثبت شده را کتباً و همراه با مدارک مربوط جهت ثبت در سوابق به مرجع ثبت اعلام نماید. اعمال این تغییرات با رعایت مقررات قانون و این آیین نامه خواهد بود.
    تبصره، چنانچه در طبقه بندی بین المللی علامت ثبت شده تغییراتی به وجود آید، مالک علامت می تواند از مرجع ثبت درخواست کند که تغییرات مذکور در گواهی نامه علامت اعمال شود.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:14:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      طرح-دعاوی-زیست-محیطی-عیله-دولت-در-حقوق-ایران-و-حقوق-بین-الملل- قسمت ۵ ...

    ۴-۳) نظریه تضمین حق

    بر خلاف نقطه ضعفی که در نظریات تقصیر، خطر و یا مسئولیت مبتنی بر انتفاع وجود دارد، نظریه تضمین حق همان طور که از عنوانش پیداست به جای اینکه در بررسی مسئولیت یا مصونیت در رفتار فاعل تحقیق کند و در پی کشف تقصیر یا رفتار خطرناک وی باشد، مبنای مسئولیت را در زیان دیده و خسارتی که به وی وارد آمده است جستجو می کند.[۴۵] نظریه تضمین حق می گوید تصرفات افراد چه خصوصی چه عمومی در محیط زیست به عنوان میراث مشترک بشریت در زمان گذشته، حال و آینده باید به نحوی باشد که حقی از کسی تضییع نگردد. در نتیجه اگر در اثر تصرفات دولت در محیط زیست، آسیب یا آلودگی به وجود آمد، دولت نه به خاطر اینکه مرتکب تقصیری شده است و نه به خاطر ایجاد محیط خطرناک و نه به خاطر ارتکاب عمل سودآور بلکه صرفاً به خاطر نفس ورود آسیب به محیط زیستی که متعلق به همگان است، مسئول جبران می باشد. نفس ورود آسیب زیست محیطی یعنی نقض حقوق مشترک انسانی، فارغ از آن که زیان دیده چه کسی باشد و چه کسی مستحق دریافت خسارت قلمداد گردد، در آنسوی ماجرا دولت وارد کننده آسیب زیست محیطی باید مسئول بروز خسارت شناخته شود. چرا که دولت با ارتکاب عملی که تخریب محیط زیست را در پی دارد، حق سلامتی و حق حیات و حق داشتن محیط زیست سالم را تضییع می کند.[۴۶] حتی اگر از این عمل سودی نبرده باشد، یا در راستای ارتکاب آن تقصیری نکرده باشد و خطر غیرمتعارفی هم به وجود نیاورده باشد. فلذا به نظر می رسد از دیدگاه حقوقی نظریه تضمین حق حداکثر حمایت از محیط زیست را فراهم می آورد. بنابراین استفاده از این نظریه در دعاوی زیست محیطی که هدف خواهان دریافت غرامت نیست؛ بلکه صرفاً هدف اعاده محیط زیست تخریب شده به وضع سابق است بسیار راهگشا می باشد، که چنین اهدافی غالباً زمانی مطرح می شود که سازمان های خصوصی حمایت از محیط زیست در مقام خواهان پرونده زیست محیطی علیه دولت اقامه دعوی می نمایند.
    عکس مرتبط با محیط زیست
    با توجه به آنچه در این گفتار ذکر شد، در حقوق داخلی از لحاظ تئوری مبانی مسئول دانستن دولت نسبت به محیط زیست فراهم است.در نهایت این دادگاه صالح است که بایستی در هر مورد با توجه به اوضاع و احوال قضیه و روح قانون و توجه به اهمیت مساله محیط زیست به اتخاذ مبنای مناسب حقوقی بپردازد.

     

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

    گفتار دوم: مبانی طرح دعوی زیست محیطی علیه دولت در حقوق بین الملل

    نخستین اصل اعلامیه استکهلمسال ۱۹۷۲ اعلام میدارد: بشر حق بنیادین آزادی، برابری و شرایط زندگی مناسب در محیط زیستی که کیفیت آن یک زندگی آبرومندانه و سالم را اجازه دهد، داراست و بشر مسئولیت جدی حفاظت و بهبود محیط زیست برای نسل های امروز و فردا بر عهده دارد.[۴۷]
    علی ای حال همان طور که طرح یک دعوی مسئولیت در حقوق داخلی نیازمند مبنای حقوقی می باشد در عرصه بین المللی نیز طرح دعوی علیه آلوده کنندگان محیط زیست بایستی پشتوانه حقوقی داشته باشد. خواه خوانده یک شخص حقیقی و یا حقوقی مربوط به حقوق خصوصی یا حقوق عمومی باشد. این موضوع در مورد خواهان نیز صادق است. بنابراین یک دعوی زیست محیطی علیه دولت چه در داخل یک کشور مطرح گردد و چه پا را از مرزها فراتر گذارد از حیث لزوم وجود مبنای حقوقی مسئولیت دولت در تخریب محیط زیست دارای ویژگی یکسانی می باشد. پاره ای از مبانی طرح دعوی زیست محیطی علیه دولت از حقوق داخلی کشورها نشأت گرفته و به واسطه اشتراک جهانی مقبولیت عمومی و بین المللی یافته اند. مانند مسئولیت مبتنی بر تقصیر و خطر. پاره ای دیگر از مبانی طرح دعوی زیست محیطی علیه دولت خاص حقوق بین الملل و بعضی در خصوص نوع خاصی از تخریب یا آلودگی زیست محیطی می باشد که ذیلاً به بررسی این مبانی می پردازیم. ضمناً طی بررسی مبانی بین المللی طرح دعوی زیست محیطی علیه دولت باید در نظر داشت که مقصود نگارنده از مبنای طرح دعوا، قواعد و اصولی است که خواهان می تواند بر اساس آن خواسته خود را که همان مسئولیت خوانده به جبران خسارت می باشد را در دادگاه طرح کند. این در حالی است که آنچه ما در این گفتار تحت عنوان مبنای طرح دعوا مورد بررسی قرار می دهیم ممکن است در آثار دیگر نویسندگان حقوقی به عنوان بخشی از منابع حقوق محیط زیست بین الملل از آن یاد شود.

     

    الف) مسئولیت بین المللی در اثر خطا و تقصیر

    مفهوم مسئولیت مبتنی بر تقصیر در حقوق بین الملل منطبق با مفهوم آن در حقوق داخلی است و می توان گفت این اصل، یک قاعده حقوقی مشترک در حقوق داخلی همه کشورها نیز می باشد. فلذا در حقوق بین الملل نیز مسئولیت ناشی از خطا و تقصیر در بسیاری از اسناد بین المللی علی الخصوص در رابطه با مسئولیت دولت مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال این قاعده در ماده ۲۳۲ کنوانسیون سازمان ملل متحد حقوق دریاها ۱۹۸۲ و بند ۱ ماده ۲۳۵ آن مبنای قانون گذاری قرار گرفته است. به موجب مواد فوق کشورها برای اجرای تعهدات بین المللی خود در خصوص حفاظت از محیط زیست دریا دارای مسئولیت بین المللی هستند. همچنین کشورها در خصوص خساراتی که به عمل نامتعارف ایشان قابل انتساب باشد مسئول بوده و مکلف هستند در حقوق داخلی خود امکان طرح دعاوی مربوط به این خسارات را فراهم آورند.[۴۸]
    بنابراین در عرصه بین المللی تخلف یک دولت از آنچه به موجب قوانین و مقررات و یا معاهدات بین المللی به عهده دارد تقصیر آن دولت به شمار می آید. در نتیجه بر اساس قاعده مسئولیت مبتنی بر تقصیر در حقوق بین الملل، دولت آلوده کننده محیط زیست تنها در صورتی مسئول جبران خسارت وارده خواهد بود که مرتکب عمل نادرستی شده باشد. یک عمل نادرست در عرصه بین المللی اعم است از فعل خلاف قانون یا عرف بین المللی و ترک فعلی که انجام آن به موجب یکی از منابع حقوق بین الملل محیط زیست به عهده دولت قرار داده شده است.[۴۹]

     

    ب) مسئولیت به جبران خسارت بر مبنای نقض تعهد بین المللی

    بنابر آنچه که در خصوص نقش تقصیر و نقض یک قانون یا تعهد بین المللی به عنوان مصداق تقصیر دولت در جلوگیری از تخریب محیط زیست گفته شد، اصل جبران خسارت بر مبنای نقض تعهد بین المللی پا به عرصه ظهور می گذارد. بر اساس چنین رویکردی یک خسارت زیست محیطی در حقوق بین الملل تنها زمانی قابل مطالبه و جبران می باشد که در نتیجه نقض یک تعهد بین المللی ناشی از قانون یا عرف یا توافق بروز کرده باشد. بر اساس نظریه فوق قواعد مربوز به حقوق بین الملل محیط زیست را می توان در دو گروه قواعد اولیه و ثانویه جای داد. قواعد اولیه قواعدی هستند که حقوق و تکالیف زیست محیطی دولت ها را معین می کنند. قواعد ثانویه قواعدی هستند که ضمانت اجرای نقض قواعد اولیه را بیان می نمایند.[۵۰]
    در نقد این نظریه باید گفت از یک طرف خسارات قابل مطالبه را محدود می کند به خسارات ناشی از اعمالی که حتما یک تعهد بین المللی را صریحاً نقض می کند و سایر خسارات که ممکن است در عرصه هایی واقع شود که حقوق بین الملل در آن عرصه مبهم و یا ساکت است را غیرقابل مطالبه می نماید. از سوی دیگر با توجه به اینکه امروز غالب قواعد بین المللی در خصوص مسئولیت دولت ها نسبت به حفاظت از محیط زیست وضع می گردد، امکان تعقیب حقوقی عاملان غیردولتی مخرب محیط زیست را به شدت محدود می نماید.[۵۱] بنابراین اگرچه اصل جبران خسارت بر مبنای نقض تعهد بین المللی در عرصه طرح دعوی زیست محیطی علیه دولت می تواند به عنوان مبنای مسئولیت بین المللی مورد استفاده قرار گیرد، لیکن حمایت حداکثری از محیط زیست را به ارمغان نمی آورد چرا که می توان آن را از توابع مسئولیت مبتنی بر تقصیر برشمرد.

     

    پ) مسئولیت بین المللی ناشی از خطر (مسئولیت ناشی از اعمال منع نشده یا مجاز)

    همان طور که در بخش گذشته گفتیم اعتقاد به مسئولیت دولت در قبال آلودگی محیط زیست بر مبنای نظریه تقصیر یک نظریه سنتی در حقوق بین الملل محیط زیست می باشد. چرا که طبق این نظر تنها دولتی را می توان ملزم به جبران خسارت نمود که آلودگی یا خسارت زیست محیطی وارده در نتیجه غفلت وی به وقوع پیوسته باشد. در غیر این صورت خسارات دیگری که توسط دولت به محیط زیست وارد می آید، جبران نشده باقی خواهد ماند.[۵۲] لیکن جبران نشده باقی ماندن بسیاری از خسارت های زیست محیطی فعالان حقوق را بر آن داشت تا با تکیه بر نظریات مسئولیت های بدون تقصیر حیطه مسئولیت دولت ها را در حفاظت از محیط زیست بازتر کرده و خسارات جبران نشده را به حداقل ممکن برسانند. از این رو نظریاتی همچون مسئولیت محض یا مسئولیت مبتنی بر خطر یا مسئولیت ناشی از اعمال مجاز (منع نشده) طرفداران بیشتری میان فعالان محیط زیست پیدا کرد. اگر چه این نظریات صرفاً در خصوص فعالیت های دولتی مخرب محیط زیست ارائه نشده است لیکن از آنجایی که در جامعه بین المللی دولت ها در رأس قدرت قرار دارند و غالب فعالیت ها و پروژه های عظیم که احتمال بروز خسارت به محیط زیست را دارند یا توسط دولت انجام می شود یا اینکه به وسیله بخش خصوصی و تحت نظارت دولت انجام می شوند می توان گفت اغلب قواعد بین المللی بازدارنده و یا الزام آور به جبران خسارت در عمل معطوف به دولت های مسئول می گردد. بنابراین استناد به نظریه مسئولیت ناشی از اعمال منع نشده در یک دعوی زیست محیطی علیه دولت آلوده کننده می تواند بسیار موثر واقع شود.[۵۳]
    مبنای نظری مسئولیت ناشی از اعمال مجاز (منع نشده) از حقوق رم سرچشمه می گیرد. بدین توضیح که طبق یک قاعده آمده است؛ چنان از اموالت استفاده کن که موجب خسارت برای دیگری نگردد. معنا و مفهوم چنین قاعده ای این است که اگر در اثر استفاده از مالی خسارتی به شخص دیگر وارد آید آن خسارت بایستی جبران گردد علی رغم اینکه استفاده از آن مال برای مالک جایز بوده و نامبرده مرتکب خطا و تقصیری هم در آن نشده باشد.[۵۴] مسلماً وضع قاعده مسئولیت ناشی از انجام اعمال مجاز به ماهیت این اعمال باز می گردد. چرا که این اعمال مجاز در ذات خود نوعاً دارای میزانی از خطر ورود آسیب به محیط زیست هستند که اولاً این خطر قابل مسامحه و چشم پوشی نیست یا به عبارت دیگر خطر نامتعارف به شمار می آید؛ دوماً خطر مزبور با رعایت تدابیر متعارف بین المللی قابل برطرف شدن و قابل پیش گیری نمی باشد. اما از سوی دیگر منافع اجتماعی فعالیت مزبور نیز به حدی است که نمی توان آن عمل را ممنوع کرد. یا عدم انجام آن عمل نیز خود موجب بروز خسارات سنگین تری می گردد. در چنین مواردی محیط زیست تمسک به نظریه مسئولیت مبتنی بر اعمال مجاز را برای حمایت به کمک فرا می خواند.[۵۵] بنابراین نظریه مزبور حمایت مقبولی را در دعاوی زیست محیطی از طبیعت به دست می دهد. بیشتر دادگاه های آمریکا نیز مسئولیت محض و بدون تقصیر را در مورد فعالیت های خطرناک زیست محیطی مبنای صدور حکم قرار می دهند. خواه عملکرد خوانده در خصوص فعالیت مزبور، متعارف بوده باشد یا خیر. صرف ارتکاب اعمالی که زمینه بروز خطر زیست محیطی را دارد مبنای مسئولیت قرار می گیرد.[۵۶]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    با توجه به موارد مذکور در خصوص این نظریه می توان گفت در صورت طرح یک دعوی زیست محیطی علیه دولت، خواه دعوا داخلی باشد یا بین المللی، چنانچه مبنای رسیدگی نظریه مسئولیت ناشی از اعمال مجاز باشد، خواهان دعوی در راستای اثبات مسئولیت خوانده فشار کمتری را متحمل می گردد. بنابراین تمسک به نظریه مزبور مفید و ثمربخش به حال محیط زیست است. چرا که در جامعه بین المللی ممکن است با ارتکاب اعمال مجاز و مشروع در حقوق بین الملل خساراتی عظیم به دولت های دیگر و نهایتاً به محیط زیست وارد آورد. مسلم است که اگر نظریه مسئولیت مبتنی بر تقصیر را ملاک عمل قرار دهیم زمینه تجری دولت ها را نسبت ارتکاب چنین اعمالی فراهم آورده ایم.[۵۷] دفع مواد زائد سمی، دفع پسماندهای خطرناک هسته ای در اعماق زمین، فعالیت های صنعتی همراه با کار با مواد خطرناک شیمیایی از جمله موارد اعمال ذاتاً خطرناکی هستند که نمی توان آن ها ممنوع نمود و از طرف دیگر نمی توان خسارت ناشی از آن ها را نیز نادیده گرفت. غالب این فعالیت های خطرناک توسط دولت ها صورت می پذیرد و اجبار خواهان در دعوی زیست محیطی علیه دولت ها به اثبات تقصیر خوانده برای استقرار مسئولیت به جبران آلودگی یا آسیب زیست محیطی دیگر، خلاف انصاف و به ضرر محیط زیست می باشد.[۵۸]

     

    فصل دوم: منابع و ارکان مسئولیت زیست محیطی دولت ها

     

    مبحث اول: منابع دعوی زیست محیطی علیه دولت ها

    مقصود از منابع دعوی زیست محیطی علیه دولت، منابعی هستند که در طرح این گونه دعاوی می توان از آن ها برای استخراج مبانی و مستندات مورد نیاز استفاده نمود. در این راستا مسلماً مهم ترین منابع، منابع حقوق محیط زیست بین الملل هستند که می توان آن ها را مورد استفاده نمود. بنابراین در این قسمت به بررسی اجمالی منابع اختصاصی حقوق محیط زیست که می تواند در طرح دعوی زیست محیطی علیه دولت مورد استفاده قرار گیرد خواهیم پرداخت. همچون مبانی دعوی زیست محیطی علیه دولت، منابع آن را نیز می توان در دو گروه منابع ملی (داخلی) و منابع بین المللی جای داد.

     

    گفتار اول: منابع دعوی زیست محیطی علیه دولت در حقوق داخلی

    در حقوق داخلی کشورها منابعی وجود دارد که طرح دعوی زیست محیطی علیه دولت را تجویز می نماید. در کنار منابع اختصاصی، پاره ای منابع عمومی هم وجود دارند که اصل طرح دعوی زیست محیطی و مسئولیت ناشی از تخریب محیط زیست را تجویز و پایه گذاری می کنند. در این گفتار به بررسی اجمالی منابعی که به طور مستقیم و غیر مستقیم در امکان طرح دعوی زیست محیطی علیه دولت دخیل هستند خواهیم پرداخت. گفتنی است پاره ای از منابع می توانند مستقیماً مبنای طرح دعوی زیست محیطی علیه دولت را فراهم آورند و پاره ای دیگر از منابع، استخراج مبانی دفاع را در اینگونه دعاوی فراهم می آورند.

     

    الف) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

    قانون اساسی در هر کشوری متضمن ارزش های اساسی و مهم جامعه آن کشور می باشد و به عبارتی دربردارنده اهداف و اصول کلی حاکم بر آن جامعه می باشد. بنابراین اقدامات دولت های حاکم می بایست بر اساس اصول مدون قانون اساسی و در راستای پیشبرد اهداف آن باشد. در غیر این صورت تخطی از اصول کلی قانون اساسی می تواند موجبات مسئولیت دولت را فراهم آورد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در برخی از اصول به بحث پیرامون محیط زیست پرداخته و خط مشی هایی را در حفاظت و حراست و چگونگی بهره برداری از آن تعیین می کند. در این قسمت به معرفی اصول مزبور می پردازیم.

     

    ۱- اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

    به موجب این اصل در جمهوری اسلامی ایران حفاظت از محیط زیست که نسل امروز و نسل های بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند وظیفه عمومی تلقی می گردد. از این رو فعالیت های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    ۲- اصل چهل و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

    به موجب این اصل در بهره برداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استان ها و توزیع فعالیت های اقتصادی میان استان ها و مناطق مختلف کشور، باید تبعیض در کار نباشد. به طوری که هر منطقه فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه و امکانات لازم در دسترس داشته باشد.

     

    ۳- اصل چهل و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

    به موجب این اصل انفال و ثروت های عمومی از قبیل زمین های موات یا رها شده، معادن، دریاچه ها، دریاها، رودخانه ها و سایر آب های عمومی، کوه ها، دره ها، جنگل ها، نیزارها، بشیه های طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث و اموال مجهول المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد می شود، در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آن ها عمل نماید. تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین می کند.

     

    ۴- اصل یکصد و پنجاه و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

    به موجب این اصل هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد ممنوع است.
    همان طور که ملاحظه می شود محیط زیست گاهی به صراحت موضوع بحث اصول قانون اساسی قرار گرفته است و گاهی به طور غیرمستقیم از آن صحبت به میان آمده است. آنچه از مداقه در مجموع اصول مذکور در فوق به دست می آید این است که تدوین کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، عنایت ویژه به مساله محیط زیست و نحوه و چگونگی بهره برداری از آن و حفاظت و حراست از آن و حتی معامله بر سر آن داشته و حساسیت ویژه ای به کار بسته اند.
    از واکاوی اصول مزبور نکته مهم و اساسی یافت می شود که می توان آن را مادر پیدایش مسئولیت برای دولت به مفهوم عام در حفظ و حراست از محیط زیست برشمرد. اصل چهل و پنجم صراحتاً منابع طبیعی و محیط زیست را به دولت می سپارد و آن ها را در اختیار حکومت قرار می دهد. این سپردن و اختیار در اداره کردن ریشه ی بروز مسئولیت برای دولت است. چرا که اگر شخصی در امری اختیار و قدرتی نداشته باشد در صورت بروز خسارت نمی توان وی را مسئول جبران دانست.[۵۹]
    می توان گفت حراست و حفاظت از محیط زیست در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر عهده دولت قرار داده شده است. چه آن جایی که در اصل پنجاهم قانون اساسی حراست از محیط زیست به عنوان یک وظیفه عمومی تلقی می شود و چه آن جا که در اصل چهل و پنجم قانون اساسی اختیار اداره و مصرف منابع طبیعی که در محیط زیست می باشد به دولت واگذار می شود، چه در اصل یکصد و پنجاه و سوم که انعقاد هر گونه قرارداد که موجب سلطه بیگانگان بر محیط زیست می شود ممنوع می گردد، چه در اصل چهل و هشتم که بر بهره برداری و تقسیم منصفانه منابع طبیعی و زیست محیطی تاکید می گردد، مسلماً روی سخن مقنن با قوای حاکم یا همان دولت است. حتی می توان محیط زیست کشور را مصداقی برای ثروت ملی و میراث مشترک مردم و عامه به شمار آورد.[۶۰]
    فلذا با توجه به عنایت ویژه ای که مقنن در قانون اساسی به مبحث محیط زیست و حفاظت از آن داشته است راه تدوین مجموعه قوانین و مقررات برای جلوگیری از تخریب محیط زیست در یک مجموعه منسجم باز است و لزوم انجام چنین کاری ریشه در روح اجرایی اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها دارد. بدین توضیح که اگر قرار باشد دعاوی زیست محیطی از اهمیت به سزایی برخوردار باشند می بایست از کندوکاو در قوانین و مقررات پراکنده در این زمینه خلاصی یافت و با تدوین مجموعه مقرراتی یک جا بر اساس اصول تعیین شده در قانون اساسی فرض عالم بودن افراد نسبت به قانون منتشر شده رنگ و بوی حقیقی بیشتری به دست آورد. همان گونه که این اقدام در خصوص موارد مشابه مبتلا به دیگری همچون روابط موجر و مستاجر صورت گرفته است.[۶۱]

     

    ب) قانون مجازات اسلامی

    یکی از قوانین بازدارنده در خصوص ارتکاب اعمالی که موجب تخریب محیط زیست می گردد، قانون مجازات اسلامی می باشد که در برخی از مواد صراحتاً و در برخی دیگر به صورت غیر صریح ممنوعیت ارتکاب اعمال مخرب زیست محیطی را اعلام و برای آن مجازات تعیین کرده است. ذیلاً به بررسی اجمالی این مواد می پردازیم.

     

    ۱- ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی

    به موجب ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی هر اقدامی که تهدید علیه بهداشت عمومی شناخته شود از قبیل آلوده کردن آب آشامیدنی یا توزیع آب آشامیدنی آلوده، دفع غیر بهداشتی فضولات انسانی و دامی و مواید زاید، ریختن مواد مسموم کننده در رودخانه ها، زباله در خیابان ها، کشتار غیر مجاز دام، استفاده غیرمجاز فاضلاب خام یا پس آب تصفیه خانه های فاضلاب برای مصارف کشاورزی ممنوع می باشد و مرتکبین چنانچه طبق قوانین خاص مشمول مجازات شدیدتری نباشند به حبس تا یک سال محکوم خواهند شد.
    در تبصره ۱ این ماده می خوانیم؛ تشخیص اینکه اقدام مزبور تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست شناخته می شود و نیز غیر مجاز بودن کشتار دام و دفع فضولات دامی و همچنین اعلام جرم مذکور حسب مورد بر عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان دامپزشکی خواهد بود.
    در تبصره ۲ مقصود از آلودگی زیست محیطی به این صورت تعریف شده است که آلودگی محیط زیست عبارت است از پخش یا آمیختن مواد خارجی به آب یا هوا یا خاک یا زمین به میزانی که کیفیت فیزیکی، شیمیایی یا بیولوژیک آن را به طوری که به حال انسان یا سایر موجودات زنده یا گیاهان یا آثار یا ابنیه مضر باشد، تغییر دهد.
    همان طور که ملاحظه می شود اگر چه در صدر ماده از واژه محیط زیست به طور صریح استفاده نشده است و به جای آن از بهداشت عمومی سخن رانده شده، لیکن قرار گرفتن واژه آلودگی محیط زیست در کنار واژه تهدید علیه بهداشت عمومی حکایت از مقصود مقنن بر اعلام ممنوعیت از ایجاد آلودگی زیست محیطی دارد. لیکن از آنجا که هدف اولیه حفظ سلامت شهروندان می باشد و تخریب زیست محیطی، بهداشت عمومی را تهدید می کند، واژه تهدید علیه بهداشت عمومی در صدر ماده به کار رفته است.[۶۲]
    همچنین تعریف ارائه شده توسط قانون گذار از آلودگی محیط زیست که در تبصره ۲ این ماده لحاظ گردیده است نیز موید این ادعاست. چرا که به طور عموم هر گونه فعالیت را که به حال انسان، سایر موجودات زنده یا گیاهان یا آثار یا ابنیه مضر باشد دربرمی گیرد. با توجه به این مطلب که ورود ضرر به یک بنای تاریخی را عرفاً نمی توان در زمره تهدید بهداشت عمومی که به خطر افتادن سلامت افراد انسانی را به ذهن متبادر می سازد جای داد؛ می توان گفت مقصود اصلی مقنن اعلام ممنوعیت فعالیت های تخریب کننده محیط زیست است، چه آنکه دقیقا بهداشت عمومی به معنای خاص کلمه را تهدید کند، چه موجب ورود خسارت به آثار و ابنیه تاریخی گردد.

     

    ۲- ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی

    به موجب ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی هرکس به وسیله صحنه سازی از قبیل پی کنی، دیوارکشی، تغییر حد فاصل، امحای مرز، کرت بندی، نهرکشی، حفر چاه، غرس اشجار و زراعت و امثال آن به تهیه آثار تصرف در اراضی مزروعی اعم از کشت شده یا درآیش زراعی، جنگل ها و مراتع ملی شده، کوهستان ها، باغ ها، قلمستان ها، منابع آب، چشمه سارها، انهار طبیعی و پارک های ملی، تاسیسات کشاورزی و دامداری و دامپروری و کشت و صنعت و اراضی موات و بایر و سایر اراضی و املاک متعلق به دولت یا شرکت های وابسته به دولت یا شهرداری ها یا اوقاف و همچنین اراضی و املاک و موقوفات و محبوسات و اثلاث باقیه، که برای مصارف عام المنفعه اختصاص یافته یا اشخاص حقیقی یا حقوقی به منظور تصرف یا ذیحق معرفی کردن خود یا دیگری، مبادرت نماید یا بدون اجازه سازمان حفاظت محیط زیست یا مراجع ذی صلاح دیگر مبادرت به عملیاتی نماید که موجب تخریب محیط زیست و منابع طبیعی گردد یا اقدام به هر گونه تجاوز و تصرف عدوانی یا ایجاد مزاحمت یا ممانعت از حق در موارد مذکور نماید به مجازات یک ماه تا یک سال حبس محکوم می شود. دادگاه موظف است حسب مورد رفع تصرف عدوانی یا رفع مزاحمت یا ممانعت از حق یا اعاده وضع به حال سابق نماید.
    در تفسیر این ماده و ارتباط آن با بحث دعاوی زیست محیطی علیه دولت باید گفت که صدر ماده ناظر است به اعلام ممنوعیت اعمالی که موجبات تصرف غیرقانونی از محیط زیست را فراهم می آورد. البته مقصود آن بخشی است که مربوط به مواهب طبیعی از قبیل جنگل ها و نهرها و … می باشد. بنابراین بر اساس صدر ماده دست درازی به اجزای محیط زیست ممنوع شده است. خطاب حکم هم به همه اشخاص است. اعم از حقیقی و حقوقی در حقوق عمومی و خصوصی. چرا که در شروع ماده قانون گذار از کلمه هر کس استفاده کرده است. این یک لفظ عام است. به نظر نگارنده، قانون گذار در این ماده پا را در حراست از محیط زیست نسبت به ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی فراتر گذاشته و حساسیت بیشتری به خرج داده است. چرا که در ماده ۶۸۸ صحبت از تخریب است و ممنوعیت آن، در حالی که در ماده ۶۹۰ یک قدم قبل از تخریب را مورد بحث قرار می دهد. یعنی نه تنها تخریب میراث مشترک بشریت را ممنوع می نماید بلکه هر گونه تصرف غیر قانونی را به جهت تعارض با حق داشتن محیط زیست سالم به عنوان یک حق عمومی، ممنوع اعلام می کند. خواه متجاوز شخص حقیقی باشد، خواه شخص حقوقی. خواه دولتی و خواه غیر دولتی باشد. فلذا اگرچه مجازات در نظر گرفته شده در این مواد یعنی حبس، قابلیت اجرا بر اشخاص حقیقی را دارد، لیکن مبنایی بر ممنوعیت اعمال تخریبی به دست می دهد که می تواند به عنوان منبع حقوقی برای طرح دعوی زیست محیطی علیه دولت یا شرکت دولتی یا ارگان دولتی مورد استناد قرار گیرد. در این خصوص می بایست در نظر داشت که در حیطه حقوق داخلی مقصود از دعوی زیست محیطی علیه دولت، طرح دعوی علیه یک ارگان یا شرکت دولتی خطاکار است و نه دولت به معنای حاکمیت و نه به معنای قوه مجریه. علی رغم اینکه مشمول موارد اخیر نیز می گردد، هر چند به شکل نادر.

     

    ۳- ماده ۶۸۶ قانون مجازات اسلامی

    به موجب این ماده هر کس درختان موضوع ماده یک قانون گسترش فضای سبز را عالماً عامداً و بر خلاف قانون مذکور قطع یا موجبات از بین رفتن آن ها را فراهم آورد علاوه بر جبران خسارت وارده حسب مورد به حبس تعزیری از ۶ ماه تا ۳ سال و یا جزای نقدی از ۳ میلیون تا هجده میلیون ریال محکوم خواهد شد.
    همان طور که در صدر ماده قانون گذار از کلمه هر کس استفاده نموده است باید گفت این ممنوعیت شامل ارگان های دولتی نیز خواهد بود و در صورت تخلف، دستگاه متخلف علاوه بر لزوم جبران خسارت مشمول جریمه مقرر قانونی نیز خواهد بود. ماده یک قانون گسترش فضای سبز نیز بر ممنوعیت قطع بدون مجوز هر درختی که بن آن بیشتر از ۵۰ سانتی متر باشد اشعار دارد. بنابراین ماده ۶۸۶ قانون مجازات اسلامی ایران نیز می تواند به عنوان یکی از منابع مهم حقوقی مستند دعوی زیست محیطی علیه دولت قرار گیرد.

     

    ۴- ماده ۶۸۵ قانون مجازات اسلامی

    به موجب ماده مزبور هر کس اصله ی نخل خرما را به هر ترتیب یا هر وسیله بدون مجوز قانونی از بین ببرد یا قطع نماید به ۳ تا ۶ ماه حبس از یک میلیون و پانصد هزار تا ۳ میلیون ریال جزای نقدی یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.

     

    ۵- ماده ۶۸۰ قانون مجازات اسلامی

    به موجب این ماده هر کس بر خلاف مقررات و بدون مجوز قانونی اقدام به شکار یا صید حیوانات و جانوران وحشی حفاظت شده نماید به حبس از سه ماه تا سه سال و یا جزای نقدی از یک و نیم میلیون ریال تا هجده میلیون ریال محکوم خواهد شد.

     

    ۶- ماده ۶۷۹ قانون مجازات اسلامی

    هر کس به عمد و بدون ضرورت حیوان حلال گوشت متعلق به دیگری یا حیواناتی که شکار آن ها توسط دولت ممنوع اعلام شده است را بکشد یا مسموم یا تلف یا ناقص کند به حبس از نود و یک روز تا شش ماه یا جزای نقدی از یک میلیون و پانصد هزار ریال تا سه میلیون ریال محکوم خواهد شد.
    همان طور که ملاحظه شد قانون گذار در قانون مجازات اسلامی به طور خاص نسبت به تخریب محیط زیست طبیعی و شکار غیرمجاز گونه های جانوری حفاظت شده به وضع قانون پرداخته و در کنار تصریح به لزوم جبران خسارت وارده مجازات جزای نقدی و حبس برای متخلف در نظر گرفته است. بنابراین اگرچه قانون مجازات اسلامی در خصوص فعالیت های مخرب دولتی در قانون مجازات صراحتاً و به طور اختصاصی به وضع قانون نپرداخته است لیکن با تمسک به عموم واژگان استفاده شده در غالب این مواد درباره توصیف فرد متخلف و موضوع حکم می توان گفت ممنوعیت های وارده در این قانون در خصوص تخریب محیط زیست و پیش گیری از آن صرفاً ناظر بر اشخاص حقیقی نیست. بلکه در نگاه کلان و پروژه های اقتصادی بیشتر اشخاص حقوقی دخیل هستند. فلذا منطقی تر این است که اشخاص حقوقی متخلف را چه از اشخاص حقوق خصوصی و چه از اشخاص حقوق عمومی و یا دولتی مشمول مقررات مزبور بدانیم. با این دیدگاه قانون مجازات اسلامی ایران را نیز می توان به عنوان یکی از منابع مورد استفاده برای استخراج مبانی و مستندات دعوی زیست محیطی علیه دولت به کار بست.
    علاوه بر موارد مذکور مقنن در قوانین پراکنده دیگری نیز به طور خاص به مساله حفاظت از محیط زیست پرداخته که می توان از آن قوانین به عنوان منابع تخصصی دعوی زیست محیطی علیه دولت یاد کرد که در بندهای آتی به بررسی اجمالی آن ها می پردازیم.

     

    پ) قانون شکار و صید مصوب ۱۳۴۶ با اصلاحات ۱۳۷۵ و آیین نامه اجرایی آن

    مقنن به منظور حفظ و حمایت و تکثیر جانوران وحشی و حفاظت از محیط زیست در قانون شکار و صید اقدام به تاسیس سازمان حفاظت از محیط زیست نموده و تصریح کرده است که این سازمان دارای شخصیت حقوقی می باشد و زیر نظر شورای عالی حفاظت محیط زیست عمل می کند. قانون گذار اختیار صدور پروانه های شکار و صید با تعیین محدودیت های لازم را به این سازمان اعطا کرده است. از طرف مقابل برای ارگان های دولتی الزام به همکاری و جلب نظر این سازمان در اجرای پروژه های عمرانی قرار داده است. اعطای این اختیارات و امتیازات به سازمان حفاظت از محیط زیست از یک سو این امکان را برای سازمان فراهم می آورد که به عنوان خواهان دعوی زیست محیطی اقدام حقوقی نماید. فلذا چنانچه هر یک از ادارات دولتی یا وزارت خانه ها در اجرای پروژه های عمرانی خود یا صدور دستورات اداری که منجر به بروز خسارات زیست محیطی می گردد بر اساس ماده ۲۶ آیین نامه اجرایی این قانون و با لحاظ قرار دادن اختیارات وظایف اعطایی، سازمان حفاظت از محیط زیست می تواند الزام حقوقی متخلف را به رفع تصرف غیرقانونی و یا جلوگیری از ادامه فعالیت های مخرب زیست محیطی از دادگاه ذی صلاح درخواست نماید.
    از طرف دیگر سازمان حفاظت از محیط زیست به عنوان یک سازمان دولتی چنانچه در اجرای وظایف محوله مرتکب قصوری گردد که منتج به بروز یک آسیب زیست محیطی گردد این سازمان ممکن است به عنوان خوانده دعوی زیست محیطی علیه دولت از طرف خواهان مورد شکایت قرار گیرد. در مباحث بعدی خواهیم گفت که نهادهای غیردولتی علاقه مند به حفاظت از محیط زیست در خصوص این موارد ممکن است علیه سازمان متخلف به طرح دعوا بپردازند. به موجب ماده ۳ قانون شکار و صید وظیفه تعیین بهای جانوران وحشی از لحاظ مطالبه ضرر و زیان به عهده شورای عالی حفاظت از محیط زیست می باشد. بنابراین به موجب این قانون چنانچه در دعوی زیست محیطی کار به صدور حکم بر جبران خسارت کشیده شود مسلماً مصوبات شورای عالی در این خصوص ملاک عمل و تصمیم گیری خواهد بود.
    با توجه به آنچه گفته شد، چنانچه سازمان حفاظت از محیط زیست در اجرای مقررات شکار و صید و حفظ و نگهداری شکارگاه ها و فضای حیاتی جانوران وحشی کمیاب و همکاری متقابل با سایر ارگان های دولتی کوتاهی نماید و از این رهگذر آسیبی به محیط زیست وارد آید، زمینه مسئولیت وی و طرح دعوی زیست محیطی از جانب فعالان محیط زیست فراهم خواهد آمد.
    قانون شکار و صید از سوی دیگر نیز می تواند به عنوان یکی از منابع حقوقی طرح دعوی زیست محیطی علیه دولت مورد استناد قرار گیرد. بدین توضیح که این قانون علاوه بر تشریح اختیارات و وظایف شورای عالی حفاظت از محیط زیست و سازمان حفاظت از محیط زیست اقدام به جرم انگاری اعمال مخرب محیط زیست و خطرناک برای گونه های وحشی و کمیاب نموده است. شکار و صید بدون پروانه یا بیش از حد مجاز در پروانه یا در خارج از محل های مندرج در پروانه، حمل، عرضه، فروش و صدور جانوران وحشی زنده یا کشته بدون پروانه، از بین بردن محیط زیست از جمله قطع درختان، خارزنی، بوته کنی و تعلیف غیر مجاز در مناطق حفاظت شده، تخریب چشمه ها و آبشخور حیوانات در مناطق حفاظت شده، صادر و وارد کردن غیر مجاز حیوانات وحشی معین موضوع ماده ۷ این قانون، آلوده نمودن آب رودخانه ها، دریاچه ها و تالاب های حفاظت شده که موجب از بین رفتن آبزیان شود، کشتار جانوران از طریق مسموم کردن یا انفجار، فراهم آوردن مقدمات آتش سوزی در جنگل و پارک های ملی و آثار طبیعی و مناطق حفاظت شده یا پناه گاه های حیات وحش در اثر بی مبالاتی یا عدم رعایت مقررات محیط زیست یا تخلف از نظامات دولتی؛ اعمال هستند که در این قانون جرم انگاری شده اند و برای آن ها مجازات حبس و جریمه نقدی در نظر گرفته شده است.
    همان طور که ملاحظه شد برخی از جرایم مذکور در این قانون ذاتاً از جرایمی هستند که امکان وقوع آن توسط ارگان های دولتی یا شرکت ها و موسسات دولتی وجود دارد. به عنوان نمونه بحث قطع درختان و از بین بردن پوشش های گیاهی یک منطقه جهت احداث ساختمان های اداری و مسکونی جهت اسکان پرسنل و کارمندان اتفاقی است که امکان بروز آن توسط ادارات یا شرکت های دولتی وجو دارد. در صورت بروز چنین خسارت های زیست محیطی امکان طرح دعوی جبران خسارت علیه اداره یا شرکت متخلف وجود دارد. همچنین است در مواردی که فاضلاب کارخانجات بدون اینکه تصفیه و گندزدایی شود به داخل آب رودخانه یا دریا ریخته شده موجب کاهش کیفیت آب و یا مرگ آبزیان آن منطقه و یا خشک شدن محصول کشاورزان آن منطقه گردد.

     

    ت) قانون توزیع عادلانه آب (مصوب ۱۳۶۱)

    به موجب ماده ۴۶ قانون توزیع عادلانه آب: «آلوده ساختن آب ممنوع است و مسئولیت پیش گیری و ممانعت و جلوگیری از آلودگی منابع آب به سازمان حفاظت از محیط زیست محول می گردد.» . بنابراین با اعطای مسئولیت حراست از آب ها به طور کلی به سازمان حفاظت از محیط زیست، این سازمان می تواند به عنوان یک شخص حقوقی اقدام به طرح دعوی زیست محیطی علیه آلوده کننده آب در دادگاه صالح نماید. خواه طرف دعوی شرکت یا ارگان دولتی باشد خواه شخص حقیقی و یا حقوقی حقوق خصوصی.

     

    ث) قانون اراضی مستحدث و ساحلی (مصوب ۱۳۵۴)

    به موجب ماده ۱۱ قانون اراضی مستحدث و ساحلی، «هرکس به قصد تصرف به اراضی ساحلی و متعلق به دولت و حریم دریا و دریاچه ها و تالاب های کشور تجاوز کند و یا اراضی مزبور را با برداشتن شن و ماسه و خاک و سنگ تخریب نماید به حبس جنحه ای تا ۳ سال و خلع ید محکوم خواهد شد. وزارت کشاورزی و منابع طبیعی مکلف است به محض اطلاع به وسیله گارد جنگل و مامورین خود رفع تجاوز کند و مراتب را برای رسیدگی به موضوع و تعقیب کیفری کتباً به دادسرای محل اعلام نماید. اعیانی که در عرصه مورد تجاوز احداث شود به حکم دادگاه جزایی به نفع دولت ضبط یا قلع بنا خواهد شد.». با توجه به اطلاق واژه هر کس که در صدر ماده مزبور استفاده شده است، این ماده می تواند به عنوان یکی از منابع و مستندات کارآمد در طرح دعاوی زیست محیطی علیه شرکت یا ارگان دولتی متخلف نیز مورد استفاده قرار گیرد.

    پایان نامه

     

    ج) قانون حفاظت دریا و رودخانه های مرزی از آلودگی با مواد نفتی (مصوب ۱۳۵۴)

    به موجب ماده ۲ قانون حفاظت دریا و رودخانه های مرزی از آلودگی با مواد نفتی؛ «آلوده کردن رودخانه های مرزی و آب های داخلی و دریای سرزمینی ایران به نفت یا هر نوع مخلوط نفتی خواه توسط کشتی ها و خواه توسط سکوهای حفاری یا جزایر مصنوعی اعم از ثابت و شناور و خواه توسط لوله ها و تاسیسات و مخازن نفتی واقع در خشکی یا دریا ممنوع است و مرتکب به حبس جنحه ای از ۶ ماه تا ۲ سال یا پرداخت جزای نقدی از یک میلیون تا ده میلیون ریال یا به هر دو مجازات محکوم می گردد. در صورتی که آلودگی به واسطه بی مبالاتی یا بی احتیاطی واقع شود مجازات مرتکب حداقل جزای نقدی مذکور است.»

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:14:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نقش دادستان در پیشگیری از جرایم علیه اطفال- قسمت ۶- قسمت 2 ...

    اثری که مجازات در بازدارندگی مجرم از دست زدن مجدد به ارتکاب جرم دارد، پیشگیری خاص نامیده می شود. در این نوع پیشگیری سعی می شود با تحمیل مجازات بر مجرم و تنبیه او و رنج و سختی حاصل از مجازات، از ارتکاب مجدد همان جرم یا جرایم دیگر اجتناب شود. بنابراین جلوگیری از تکرار جرم و ایجاد ترس در کسانی که قبلاً مرتکب جرم شده اند، مهم ترین هدف پیشگیری خاص می باشد که در قالب اقداماتی برای تربیت، اصلاح و بازسازی مجرمان صورت می گیرد. این نوع پیشگیری معمولاً در کوتاه مدت مثل: مبارزه با اعتیاد و جمع آوری کودکان بدون سرپرست از سطح خیابان ها مفید است . بنابراین پیشگیری خاص در برگیرنده «مجموعه تدابیر و اقدام های کنشی با هدف مقابله با بزهکاری از رهگذر کاهش یا از بین بردن علل جرم زا و تأثیرگذاری بر فرصت های پیش جنائی است؛ به گونه ای که بتوان با بهره گرفتن از ساز و کارهای کنشی، بر شخصیت افراد و موقعیت های پیش از ارتکاب جرم تأثیر گذاشت».

     

    ۳-۲-۱۶- پیشگیری وضعی

    پیشگیری وضعی در برگیرنده مجموعه اقدامات و تدابیر غیر کیفری است که از طریق از بین بردن یا کاهش فرصت های مناسب برای وقوع جرم و نامناسب جلوه دادن شرایط و موقعیت پیش جنایی، از ارتکاب جرم جلوگیری می کند.راهبردهای این شیوه، بخشی بر تغییرات محیطی، بخشی بر کنترل بزهکاران و بخشی نیز بر حفاظت از بزه دیدگان تمرکز یافته است. پیشگیری وضعی به عنوان یک نظریه علمی برای کاهش بزهکاری نخستین بار در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط کلارک، کورنیش و هی هیور مطرح شد. آنان در آثار خود همواره به اتخاذ تدابیر مناسب و به کارگیری اقدامات لازم به منظور کاهش فرصت ها و موقعیت هایی که موجب رفتار بزهکارانه می شود و همچنین تغییر رابطه بین بزهکار و بزه دیده تأکید کرده اند. این روش، شیوه ای از پیشگیری است که با تغییر وضعیت فرد در معرض بزهکاری و بزه دیدگی و یا تغییر شرایط محیطی مانند: زمان و مکان در صدد است از ارتکاب جرم توسط فرد مصمم به انجام جرم جلوگیری کند. در این روش، گاهی فرد در معرض بزه دیدگی مدنظر قرار گرفته و با حمایت از او یا آن چه در معرض وقوع جرم است، از تحقق عمل مجرمانه جلوگیری می شود. در مواردی نیز با تغییر شرایط محیطی اعم از: مکان و زمان، امکان تحقق جرم سلب یا وقوع آن دشوارتر می شود. پیشگیری وضعی شامل: از بین بردن کامل برخی از خطرات، کاهش بعضی از خطرات با کاستن از دامنه خسارت وارده، تقلیل برخی از خطرات به وسیله انجام اقدامات امنیتی مانند: نصب دوربین های مدار بسته یا افزایش تعداد افراد پلیس برای ترساندن و بازداشتن از ارتکاب جرم، انتقال برخی از خطرات به کمک وسایلی مثل: تسهیل بیمه و نظایر آن و پذیرفتن برخی از خطرات که اجتناب ناپذیر بوده و یا رفع آنها هزینه های غیر قابل تحملی را تحمیل می کند، می باشد. این نوع پیشگیری با توجه به شرایط بزهکار، نوع جرم، اهداف و موضوع های جرم و خصوصیات بزه دیده، اقداماتی را به اجرا می گذارد که فرایند آنها موجب از بین رفتن و یا تضعیف موقعیت ها و فرصت های ارتکاب جرم خواهد شد. کاهش فرصت ها و موقعیت های ارتکاب جرم، با توسعه امنیت فیزیکی یا طراحی ساختمان و محله ها که در نهایت موجب خطرناک و پرهزینه شدن اَعمال مجرمانه می شود، همراه است. در این روش از پیشگیری، مدیریت پیشگیری از جرم با تغییر و اصلاح روش زندگی افراد و محیط سکونت آنها، به دنبال خنثی سازی عملیات مجرمانه است که در واقع این قبیل اقدامات مکمل کار پلیسی به شمار می آید. بنابراین پیش بینی، شناخت و ارزیابی خطر جرم و انجام اقداماتی برای رفع یا تقلیل آن را پیشگیری وضعی می گویند؛ که گاهی از آن تحت عنوان «مدیریت کردن خطر جرم» نیز نام می برند. اقدامهای وضعی پیشگیرنده: اقدامهای وضعی پیشگیرنده ناظر به رفع اوضاع، احوال و شرایطی است که مجرم را در آستانه ارتکاب جرم قرار میدهند. این اوضاع و احوال در جرمشناسی وضعیتهای قبل از بزهکاری یا وضعیتهای پیش جنایی نام دارند. (میر خلیلی، ۱۳۸۷:ص ۲۹۷)

    پایان نامه رشته حقوق

    به نظر می رسد در جرایم جنسی، پیشگیری وضعی مؤثرتر باشد؛ چرا که در این دسته از جرایم اولاً بالا بردن ضریب ایمنی بزه دیده بسیار آسان تر از منصرف کردن بزهکار از ارتکاب جرم است که تحت تأثیر امیال و غرایز درونی طبیعی کنترل نشده اقدام به تجاوز جنسی می کند، ثانیاً به خاطر تبعات بسیار منفی این جرم بر روحیه و روان بزه دیده و نگرانی بزه دیدگان بالقوه به ویژه زنان از این موضوع، می توان به شکل فعال تری از بزه دیده احتمالی برای پیشگیری کمک گرفت.

     

    ۳-۳-پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی

    اصول پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی،[۶] خصوصیات فیزیکی محیط ساخته شده را که مناسب جرم هستند. مورد توجه قرار می دهد و بر این اصل استوار است که طراحی و نوع محیطی فیزیکی پیرامون انسان بر رفتار وی تأثیر مستقیم می گذارد و رفتار انسان نیز به دنبال آن بر موقعیت های جرم زا و ترس از جرم اثر می گذارد و کیفیت زندگی را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین با بهره گرفتن از طراحی محیطی می توان ارتباط بین محیط پیرامون و فرصت ارتکاب جرم را درک کرد و فرصت های ارتکاب جرم را از طریق طراحی محیط مناسب و اتخاذ تصمیم های صحیح مربوط به طراحی محیطی کاهش داد. این رویکرد نیز همانند رویکرد پلیس جامعه محور، حل مسئله و اساس پیشگیری از وقوع جرم را از طریق همکاری تنگاتنگ با شهروندان می داند. طراحی محیطی مستلزم به خدمت گرفتن نیروی کار و صرف هزینه گزاف برای پیشگیری از وقوع جرم نیست؛ بلکه در بطن آن راهبردهایی نهفته است که می توان با بهره گیری از آنها محیط فیزیکی پیرامون خود را به گونه ای مدیریت کرد که ضمن افزایش کیفیت زندگی و احساس امنیت شهروندان، میزان وقوع جرم نیز کاهش اساسی پیدا کند. به طور کلی می توان گفت که پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی برای ایجاد رفتار مطلوب، افزایش کارآمدی و کاهش بروز رفتارهای ضد اجتماعی و انجام اقدام های مقتضی برای از بین بردن خطر وقوع جرایم است. از دیگر آثار مثبت این رویکرد می‌توان به تقویت حس تعلق به محیط در ساکنان و حتی افزایش قیمت زمین و خانه اشاره کرد. این دیدگاه از لحاظ مبانی نظری تا حدودی شبیه پیشگیری وضعی است؛ ولی قلمرو و کاربرد آن محدودتر است. این نظریه هدف و تمرکز خود را بر محیط ساخته شده و جرایم مرتبط با آن در مناطق مسکونی مانند: خراب کاری و سرقت قرار می دهد. به عبارت دیگر، اگر محیط به نحوی طراحی شود که بتواند موجب بهبود نظارت افراد شده، تعلق ساکنان را به قلمرو خود بالا برده و تصویری مثبت از فضا ایجاد کند، فرصت های مجرمانه کاهش خواهد یافت و مجرمان از ارتکاب جرم باز خواهند ماند. زیرا در معادله عقلانی مجرم، میزان تلاش و خطر ارتکاب جرم بیشتر از منافع حاصل از جرم خواهد بود. این دیدگاه نسبت به سایر انواع پیشگیری این مزیت را دارد که: «تغییر وضعیت بسیار ساده تر از تغییر شخصیت افراد است».این نظریه توسط سی.ری. جفری (C.R. Jeffery-1971) ابداع و تنظیم شده است. در کشور انگلستان، این رویکرد منجر به این شده است که در نیروهای پلیس پست های تخصصی از افسران رابط به وجود آید که در زمینه طراحی ساختمان ها و اماکن عمومی به منظور کاهش کشش آنها برای جرم و بی نظمی،‌ مشاوره می دهند. یکی از انتقادات وارده به این نظریه این بوده که منازل، اماکن خرید، مدارس و نظایر آنها به گونه ای طراحی شده اند که اندکی تأمل می تواند نشان دهد که آنها برای جرم مناسب هستند. اما این فکر هیچ وقت اظهار نشده تا وقتی کار از کار گذشته و جرم انجام شده است. معروف ترین شارح نوع طراحی ساختمان بر ارتکاب بزه، اسکار نیومن [۷]بود که عبارت «فضای قابل دفاع»[۸] از وی کلید واژه ای است که این نوع تفکر به وسیله آن شناخته شده است (پیز، ۱۳۸۳:ص ۱۳۸). فضای قابل دفاع به مکان های باز، نقاط ورودی و مسیرهایی که برای ساکنان این امکان را فراهم می آورند تا از مکان زندگی خود در برابر متجاوزان و فعالیت های جرم خیز محافظت به عمل آورند گفته می شود. در واقع فضای قابل دفاع یک نظریه طراحی می باشد که متأثر از سکونت انسان و تجربه کاربری است که از قسمت اعظم شیوه معماری روز عدول می کند. (زینالی،۱۳۸۱،ص ۹۹).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    ۳-۴- ارکان پیشگیری طراحی محیطی

     

    ۳-۴-۱- تعیین حدود قلمرو (قلمروگرایی)

    منظور از تعیین حدود قلمرو، توانایی برقراری اقتدار بر محیط و تعیین شخص مسئول در منطقه و کسانی که مجازند در آن حضور داشته باشند و آنهایی که اجازه حضور ندارند، می باشد. استفاده از روپوش های متحدالشکل یکی از مصادیق تعیین حدود قلمرو است که می توان با بهره گرفتن از آن، افراد بیگانه را مثلاً از دانش آموزان تشخیص داد. شاید هیچ عامل محیطی به اندازه قلمروگرایی و نقض آن موجب خشونت انسانی در ابعاد وسیع نشده باشد. مبنای قلمرگرایی انسان ممکن است غریزی باشد؛ ولی ایجاد، مقدار و دفاع از قلمرو در هر فرهنگی متفاوت است. تحقیق درباره قلمرو و پرخاشگری نشان می دهد که قلمرویی که بد تعریف شده باشد پرخاشگری بیشتری را به دنبال خواهد داشت. نتایج برخی مطالعات نشان می دهد که تعدادی از سارقان برای ارزیابی میزان خطر سرقت از معیار قلمرگرایی استفاده می کنند.

     

    ۳-۴-۲- مراقبت یا نظارت طبیعی:

    نظارت را می توان بخشی از محافظت بالقوه محله دانست. اگر مجرم تصور کند که در صورت ارتکاب جرم در معرض نظارت و مشاهده قرار خواهد گرفت، اگر چه در واقع نیز این گونه نباشد، احتمال ارتکاب جرم توسط وی کم تر خواهد شد. زیرا وی در فرایند گذار از اندیشه به عمل، منافع و خطر ارتکاب جرم را می سنجد. وی می داند که در این محله به علت نظارت بالقوه و احتمال دخالت ساکنان و پلیس، خطر دستگیری بالا خواهد بود و در نتیجه از ارتکاب جرم منصرف خواهد شد. این نوع نظارت بر ۳ گونه است: غیر رسمی یا طبیعی از طریق پنجره ها، رسمی یا سازمان یافته از طریق نگهبانان یا محافظان امنیتی و مکانیکی از طریق روشنایی و دوربین مدار بسته (محمودی جانکی و قورچی بیگی، ۱۳۸۸:ص ۳۵۷-۳۵۵)

     

    ۳-۴-۳- کنترل طبیعی ورود:

    کنترل طبیعی ورود عبارت است از: «قدرت محدود کردن ورود افراد غریبه و همچنین نحوه ورود آنها» . این کنترل شامل راهبردهای غیر رسمی یا طبیعی، رسمی یا سازمان یافته و مکانیکی می باشد. تحقیقات نشان می دهد مناطقی که دارای ورودی ها و دسترسی نامنظم و بی قاعده هستند نسبت به مناطقی که دارای ورودی و دسترسی محدود هستند جرایم بیشتری را تجربه می کنند. علاوه بر این، خانه هایی که در ابتدای محله یا کوچه واقع شده اند در مقایسه با خانه هایی که در داخل و مرکز کوچه قرار دارند بیشتر مورد سرقت قرار می گیرند. همچنین خانه هایی که دسترسی به آنها آسان است نسبت به مناطقی که دسترسی به آنها مانند کوچه های بن بست محدود است، میزان سرقت نیز بیشتر است. بنابراین می توان گفت هرچه دسترسی راحت تر باشد، میزان جرم نیز بیشتر خواهد بود.

     

    ۳-۴-۴- تصویر و نگهداری از فضا:

    امنیت و قابلیت زندگی در یک فضا بستگی به درک و تصویری دارد که ساکنان و محله های مجاور از آن فضا دارند. اگر ساکنان تصویر بدی از آن فضا داشته باشند، احتمال ارتکاب جرم در آن فضا بیشتر خواهد شد. این بخش با نظریه پنجره های شکسته ارتباط تنگاتنگ دارد. به این معنا که یک پنجره شکسته و تعمیر نشده نشانه ای از این است که هیچ کس نگران نیست و بنابراین شکستن پنجره های بیشتر هیچ هزینه ای ندارد. یا اینکه اگر یک محله تمیز باشد و دیوار نویسی ها سریع پاک شود و خرابی ها سریع تعمیر شود، این تصور در ذهن ایجاد می شود که این محله، ملک بدن صاحب نیست.

     

    ۳-۴-۵-سخت کردن آماج جرم:

    سخت کردن آماج جرم در ساختمان به معنای بهبود استانداردهای امنیتی در ساختمان است که موجب دور نگه داشته مجرمان از ساختمان می شود. به عبارت دیگر می توان گفت سخت کردن آماج جرم به این معناست که آماج ها و اشیایی که معمولاً مورد تحریب یا سرقت قرار می گیرند به نحوی طراحی شوند که در برابر جرم مقاوم بوده و از تخریب یا سرقت در امان بمانند.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:14:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تحليل رابطه جوسازماني و رفتار شهروندي سازماني در دانشکده مديريت دانشگاه تهران- قسمت 4 ...

    شکل……………………………………………………………………………………………………………………………………………….33
    4-1 شکل……………………………………………………………………………………………………………………………………………….77
    4-2 شکل……………………………………………………………………………………………………………………………………………….78
    چکیده
    در این تحقیق ضمن بیان اهمیت و ضرورت انجام تحقیق، به معرفی کلی موضوع پژوهش پرداخته شد. در فصل دوم ابتدا اشاره ای به تعاریف و عناصر تشکیل دهنده هرکدام از مفاهیم گردید و در نهایت به معرفی کامل مدل پژوهش پرداخته شد. در فصل سوم ضمن معرفی جامعه آماری و نمونه آماری، روش های جمع آوری اطلاعات و شاخص های پرسشنامه بطور کامل شرح داده شد و نوع آزمون آماری مورد استفاده تشریح گردید. در فصل چهارم به آزمون سوالات تحقیق پرداخته شد. در فصل پنجم نیز به تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها با توجه به فرضیات پژوهش پرداخته میشود.
    تحقیق حاضر از لحاظ موضوعی به تحلیل رابطه جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در دانشکده مدیریت می پردازد كه دراین راستا دو مؤلفه تحت عنوان”جو سازمانی” ، “رفتار شهروندی” در قالب هشت فرضیه مورد بررسی قرار گرفتند . در این بررسی رابطه متغیر مستقل “رفتار شهروندی” با “جو سازمانی” مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است . «درك و آگاهی مدیران از مفهوم جو و تحلیل و عملكرد مدیریت بسیار مهم تلقی میشود: چرا كه جو سازمانها بر رفتار كاركنان تأثیر میگذارد. جو سازمانها بر شكلگیری خود انگاری كاركنان، نگرش آنها به كارها و برقراری روابط متقابل مطلوب با دیگران اثر دارد» (شیرازی، 1373، 156)
    کلید واژه ها: جوسازمانی ، رفتار شهروندی، سازمانی، دانشگاه تهران
    مقدمه
    بیش از یک قرن است که تفکر غالب مدیریت بر این محور چرخیده و می چرخد که تمامی تلاش های سازمان باید در جهت بهبود مستمر باشد. تلاش برای بهبود عملکرد از روزهای اولیه شکل گیری رشته مدیریت به عنوان اصل خدشه ناپذیری بوده است که هر روز وارد مباحث جدیدتری می شود و حوزه های بیشتری را تسخیر می کند.
    در مکاتب اولیه مدیریت افراد با رفتارهایی ارزیابی می شدند که در شرح شغل و شرائط احراز، از شاغل انتظار می رفت. امروزه اکثر مدیران خواهان کارکنانی هستند که بیش از وظایف شرح شغل خود فعالیت می کنند. آنها به دنبال کارکنانی هستند که به فراسوی انتظارات می روند، به میل و خواست خود به رفتارهایی دست می زنند که جزو وظایف رسمی شغلی شان نیست.
    بر این اساس امروزه رفتار شهروندی سازمانی در ادبیات مربوط به سازمان و مدیریت توجه خاصی را به خود جلب نموده و تعاریف، عوامل تعیین کننده و پیامدهای آن در محیط کار مورد بررسی قرار گرفته است. بعضی از این رفتارها عبارتند از داوطلب شدن برای انجام کارهایی که ضروری نیستند، ارائه پیشنهادهای جدید برای بهبود سازمان، ضایع نکردن حق همکاران، شرکت داوطلبانه در کمیته های تخصصی گروه و … . توانایی مدیران در ایجاد شرایط مطلوب در سازمان خواهد توانست رفتارکارکنان را در جهتی سوق دهد که به سمت داشتن ویژگیهای رفتار شهروندی سازمان حرکت نمایند.
    فصل اول
    کلیات تحقیق
    1-1 مقدمه
    در این فصل از تحقیق، محقق به طور خلاصه و با توجه به موضوع تحقیق، به بیان مساله اصلی پژوهش، ضرورت انجام تحقیق، فرضیه‎‌های تحقیق، اهداف اساسی از انجام تحقیق، روش تحقیق، روش ‎‌های گردآوری اطلاعات پرداخته مطرح می‌گردند.

    1-2 مساله اصلی تحقیق
    مفهوم رفتار شهروندی سازمانی اولین بار توسط باتمان و ارگان در اویل دهه 1980 میلادی به دنیای علم ارائه شد. تحقیقات اولیه ای که در زمینه رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت بیشتر برای شناسایی مسئولیت ها و یا رفتارهایی بود که کارکنان در سازمان داشتند ولی اغلب نادیده گرفته می شدند. نتایج تحقیقات نشان داده که رفتار شهروندی سازمانی در بهبود اثربخشی سازمانی مؤثر بوده است. (رضایی کلید بری و باقر سلیمی،1387). این اعمال و رفتارها که در محل کار اتفاق می افتند را اینگونه تعریف میکنند:
    « مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند، اما با این وجود توسط وی انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقشهای سازمان می شوند » (اسلامی،1387 ).
    درباره ابعاد رفتار شهروندی سازمانی مابین محققان توافق نظر وجود ندارد. در این زمینه در تحقیقات مختلف به ابعادی نظیر رفتارهای کمک کننده، جوانمردی، گذشت، وفاداری سازمانی، پیروی از دستورات، نوآوری فردی، وجدان، توسعه فردی، ادب و ملاحظه، رفتار مدنی و نوع دوستی اشاره شده است. (مستبصری و نجابی،1387؛ رضایی کلیدبری و سلیمی،1387؛ اسلامی،1387 )
    بررسیهای فرا تحلیلی در خصوص ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و عوامل اثرگذار بر آن نشان دهنده تأکید بر4 دسته عوامل زیر بوده است :

    ویژگی های فردی کارکنان
    ویژگی های شغلی
    ویژگی های سازمانی
    رفتارهای رهبری
    در این میان جوسازمانی به عنوان یکی از ویژگیهای سازمانی میتواند نقش موثری در بهبود رفتار شهروندی سازمانی داشته باشد.جو سازمانی مربوط به تعیین ویژگی های قابل اندازه گیری محیط کار است که بطور مستقیم یا غیرمستقیم توسط کسانی که در این محیط کار می‌کنند درک شده است و فرض می‎شود که روی
    انگیزش و رفتارشان تأثیر می گذارد. همچنین به عنوان منبعی موثر و بانفوذ جهت شکل دهی رفتار عمل می‌کند. ویژگیهای زیر را برای جو سازمانی برشمردهاند:
    – یک برداشت جمعی کارکنان درباره‎ی ویژگیهای خاص سازمان مثل اقتدار، اعتماد، انسجام، حمایت، تقدیر، نوآوری و عدالت؛
    – برآیند تعامل اعضای یک سازمان؛
    – پایه ای برای تفسیر شرایط؛
    – تداعی کننده هنجارها و ارزشها و نگرشها راجع به فرهنگ سازمان؛
    – منبع تأثیرگذار بر رفتار (گاردنر و همکاران، 2005)
    هالپین و کرافت در تعریف جو سازمانی می گویند: « ویژگی های درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز ساخته و روی رفتار افراد آن تأثیر می گذارد، جو سازمانی نامیده می‎شود. این جو سازمانی به وسیله ادراکات کارکنان و توصیف های آنان از ویژگی های درونی سازمان سنجیده می‎شود
    به نظر می رسد در اغلب سازمان ‏ها و به طورخاص سازمان ‏های آموزش عالی جوسازمانی مناسبی جهت تعامل وشکل مناسب رفتارسازمانی وجود ندارد.
    در این پژوهش تلاش خواهد شد تا نقش جوسازمانی براساس مدل هالپین و کرافت بر رفتار شهروندی اعضای هیات علمی و کارکنان دانشکده مدیریت دانشگاه تهران بررسی شود و رابطه آن‏ها تبیین گردد.

    1-3 ضرورت انجام تحقیق
    امروزه بر خلاف گذشته محققان اكثراً بر اهمیت و تأثیر عملكردهای فرانقشی به جای عملكردهای درون نقشی بر روی اثر بخشی سازمان تأکید می ورزند. این نقشهای اختیاری كه در سیستم پاداش رسمی سازمان در نظر گرفته نمیشوند، فراتر از نقشهای رسمی سازمان بوده و تأثیر به سزائی در موفقیت و اثر بخشی یک سازمان دارند (Organ, 1988).
    رفتارهای شهروندی سازمانی (OCB) از جمله مفاهیم عملیاتی در ارتباط با رفتارهای فرا نقشی بوده كه در حدود یک دهه و نیم پیش برای اولین بار توسط ارگان و همكارانش بر اساس مفاهیمی چون تمایل به همكاری barnard, 1938))، رفتارهای نو آورانه و… مطرح گردید.
    با توجه به اهمیتی که OCBدر کشورهای پیشرفته، به دلیل تأثیر این گونه رفتارهای کارکنان بر عملکرد سازمان، اثربخشی سازمان، موفقیت سازمان، رضایت مشتری، وفاداری مشتری و کیفیت خدمات و… از آن برخوردار است، لازم است اقدامات سازمانی که موجب به وجود آمدن چنین رفتارهایی در کارکنان میشود شناسایی شوند.
    از طرفی جوسازمانی نیز منعکس کننده نگرش افراد از سازمانی است که نسبت به آن احساس دلبستگی می‌کنند و مجموعه‌ای از ویژگی‎هایی است که توسط کارکنان سازمان وجود دارد و به عنوان نیروی اصلی در تعیین رفتار کارکنان موثر است (علاقمند، 1376). اکول[1] (1996) جو سازمانی را جلوه ای از فرهنگ، حاصل ترکیبی از احساسات، نگارشها، رفتارهای شكلدهنده زندگی سازمانی و یک واقعیت سازمانی با یک مفهوم عینی تعریف می‌کنند. جو سازمان با ادراکات اعضای سازمان از عناصر بنیادی سازمان اشاره دارد (وسات و فار[2]، 1989). از آنجا که جو، مبتنی بر چشم اندازهای فردی است، تغییرپذیری سریعی دارد ضامن اینكه روی رفتار افراد هم تأثیرگذار است (پاین وپاق[3]، 1969). لذا ضرورت پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که چه رابطه معناداری بین جو سازمانی بهره وری نیروی است.

    1-4. اهداف اساسی از انجام تحقیق
    هدف اصلی انجام تحقیق حاضر شناسایی جوسازمانی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران و ارتباط آن با رفتار شهروندی کارکنان و اعضای هیات علمی این دانشگاه است.

    شناسایی ارتباط میان جوسازمانی و رفتارشهروندی سازمانی
    کمک به مراکز آموزشی و علمی جهت بهبود فضای کاری
    1-5. پیشینه پژوهش
    تحقیقات اولیه صورت گرفته توسط ارگان و همکاران عمدتاً بر نگرش های کارکنان و گرایشها و رفتار حمایتی رهبر متمرکز بوده است. پادساکف و همکاران، قلمرو رفتارهای رهبری را به انواع مختلف رفتارهای رهبری ، تعاملی و تحولی گسترش داده اند . اثرات ویژگی های شغلی و سازمانی عمدتاً در تئوری های مربوط به جایگزین های رهبری مطرح شده که توسط صاحب نظران مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است .
    پژوهش های اولیه در بر گیرنده ویژگی های فردی بر دو محور اصلی رضایت کارکنان و تایید حالت روحی مثبت کارکنان متمرکز است. اورگان و ریان عامل کلی مؤثر بر روحیه را تعهد سازمانی، درک از عدالت و درک از رفتار حمایتی رهبری تلقی می کنند و سایر تحقیقات نشانگر ارتباط معنادار آنها از رفتار شهروندی سازمانی است (البته شدت این همبستگی ها متفاوت بوده است ) که بیانگر اهمیت این متغیر ها در تعیین رفتار شهروندی سازمانی می باشد (مستبصری و نجابی ،1387، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،1387، اسلامی،1387 )
    عامل دیگر در فهم شهروندی سازمانی ،تأثیر حالت روحی مثبت فرد می باشد . در دهه گذشته بحث های زیادی در مورد برتری شناخت بر عاطفه در تعیین رفتار شهروندی سازمانی صورت گرفته است .
    در حالی پودساکوف و همکاران و دیگران تأثیر متغیرهای خاص شخصیتی و مزاجی را بر ابعاد مختلف رفتار شهروندی سازمانی مورد انتقاد قرار داده ، یافته های جورج پیشنهاد می کند که پژوهش های قبلی که به بررسی این متغیرهای روحی و مزاجی پرداخته اند می توانند به جای اثرات حالت مزاجی برروی اثرات ویژگی صفتی تمرکز نمایند . لازم به ذکر است که اثرات حالتی عموماً به توصیف چگونگی احساس فرد در نقطه خ
    اصی از زمان می پردازد در حالی که اثرات ویژگی صفتی عموماً منعکس کننده تفاوت های پدیدار فرد در طول زمان می باشد .
    علاوه بر این جورج بیان نمود که بین حالت روحی مثبت در کار و تمایل کارکنان برای کمک کردن به دیگران ( بعد نوع دوستی رفتار شهروندی سازمانی) رابطه معنی دار وجود دارد بنابراین عاطفه (احساسات ) نقش مهمی در رفتار شهروندی سازمانی هم صدق می کند با این وجود، هیچ یک از این مطالعات به بررسی میزان تأثیر حالت روحی مثبت بر تفسیر کلی این سازه نپرداخته است.
    پژوهش های انجام گرفته در روانشناسی اجتماعی نشان می دهد: که افرادی که احساس می کنند کفایت بیشتری دارند ، در اغلب موارد تمایل بیشتری نیز به کمک دارند. علاوه بر این میدلاسکی گزارش داده است که کفایت ممکن است یکی از عوامل انگیزشی ای باشد که افراد را برای کمک به دیگران تحت تأثیر قرار می دهد . بنابراین افرادی که به دیگر افراد کمک کنند، در ازای کمکی که فرد کمک کننده ارائه می دهد ، کمک کننده احساس رضایت درونی بیشتر و یا شادی حاصل از انجام یک کار خوب را دریافت می کند. بطور مشابه درک کارکنان از کفایت خود در کار می تواند به عنوان تمایل به کمک در محیط کار تفسیر شود زیرا فرد تسلط بیشتری بر کار خود دارد .
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    در سال های اخیر پادساکوف و همکاران در یک فراتحلیل از تحقیقات مربوط به 15 سال اخیر در زمینه رفتار شهروندی سازمانی ، میزان تأثیر گذاری تعدادی از متغیرها بر ابعاد مختلف رفتار شهروندی سازمانی را ترسیم نمودند . از جمله متغیرهایی که با رفتار شهروندی سازمانی رابطه همساز داشته اند عبارت بودند از: متغیرهای مرتبط با شغل نظیر رضایت مندی شغلی، یکنواختی شغلی و باز خود شغلی در خصوص متغیرهای شغلی تحقیقات عمدتاً حول مبحث تئوری جانشین های رهبری بوده است که نتایج بیانگر ارتباط پایدار ویژگی های شغلی با رفتار شهروندی است .
    افزون بر آن ، هر سه نوع ویژگی های شغلی ( بازخود شغلی ، یکنواختی شغلی ، رضایت مندی درونی شغلی) ، بطور معنا داری با مؤلفه های مختلف رفتار شهروندی سازمانی (نوع دوستی ،نزاکت ، وظیفه شناسی، جوانمردی و فضیلت مدنی ) ارتباط داشته اند ، به گونه ای که بازخود شغلی و رضایتمندی درونی شغل ، ارتباطی مثبت با رفتار شهروندی سازمانی داشته در حالی که یکنواختی شغلی ارتباط منفی را با رفتار شهروندی سازمانی نشان می دهد.
    روابط بین ویژگی های سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی تا حدود زیادی نابسامان است. هیچ یک از موارد رسمیت سازمانی، انعطاف پذیری سازمانی و حمایت ستادی ارتباط مستمری با رفتارهای شهروندی سازمانی نداشته اند. ولی به هر حال مؤلفه همبستگی گروهی با تمام مؤلفه های رفتار شهروندی سازمانی دارای ارتباط مثبت بوده است ، حمایت سازمانی ادارک شده با نوع دوستی کارکنان ارتباط معناداری داشته است . علاوه بر آن پاداش های خارج از کنترل رهبران با مؤلفه های نوع دوستی ، نزاکت و وظیفه شناسی ارتباط منفی داشته اند.
    دسته دیگر عوامل تأثیر گذار بر رفتار شهروندی سازمانی شامل رفتارهای رهبری است. رفتارهای رهبری به سه دسته تقسیم شده است:

    رفتارهای رهبری تحول آفرین (رفتارهای تحولی اساسی ، تعیین چشم انداز ،ایجاد مدل مناسب ،ارتقای پذیرش اهداف گروهی ،انتظارات عملکردی بالا و برانگیختگی معنوی )
    رفتارهای تعاملی (رفتارهای پاداش دهی و تنبیهی اقتضایی ، غیر اقتضایی )
    رفتارهایی با تئوری رهبری مسیر – هدف (رفتارهای تشریح کننده نقش، رویه ها یا رفتار رهبری حمایتی ) و یا تئوری رهبری مبادله رهبر ، عضو مرتبط هستند.
    در مجموع ، رفتارهای رهبری تحول آفرین با هر پنج مؤلفه رفتارهای شهروندی سازمانی ارتباط معنادار مثبتی داشته و از میان رفتارهای رهبری تعامل گرا، دو نوع از این رفتارها دارای رابطه معنادار با عناصر پنج گانه رفتار شهروندی سازمانی عبارتند از: رفتار پاداش دهی اقتضایی که دارای ارتباط مثبت است ، رفتار تنبیهی غیراقتضایی که دارای ارتباط منف می باشد. از میان ابعاد تئوری رهبری مسیر ، هدف ، رفتار رهبری حمایتی با همه مؤلفه های رفتار شهروندی سازمانی دارای ارتباط مثبت است و تشریح نقش رهبر فقط با مؤلفه های نوع دوستی ، نزاکت ، وظیفه شناسی و جوانمردی رابطه معنادار مثبت دارد و نهایتاً تئوری مبادله رهبر – عضو با تمامی مولفه های رفتار شهروندی سازمانی دارای ارتباط معنادار مثبت است. (رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،1387، اسلامی،1387

    1-6. مدل مفهومی
    مدل مفهومی:
    روحیه گروهی
    پرهیز از مزاحمت مدیران

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:14:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم