کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • بررسی تاثیر بازارگرایی بر عملکرد شرکت های تولید کننده مبلمان و دکوراسیون منزل در شهرک صنعتی خرمدشت تهران- قسمت ۱۳- قسمت 2
  • تحليل فقهي بيمه عمر در فقه اماميه- قسمت 3
  • بررسی تطبیقی نظریه تکثرگرایی سروش و وحدت متعالی ادیان نصر- قسمت ۱۴
  • بررسی روش‌های اقتباس از داستان‌ دینی برای تبدیل به فیلمنامه؛ با تکیه بر فیلمنامه چهل‌سالگی(نوشته مصطفی رستگاری) و داستان پادشاه و کنیزک (مثنوی معنوی)۹۴- قسمت ۹
  • معیارهای تحدید آزادی بیان در فقه امامیه و نظام حقوقی ایران- قسمت ۳
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : بررسی ارتباط بین فرسودگی شغلی و طلاق عاطفی بین مدیران ...
  • بررسی دنیا در غزلیات صائب تبریزی با تکیه بر قرآن و نهج البلاغه(جلد ۱، ۲۵۷۷غزل)- قسمت ۱۰
  • بررسی فرهنگ عامه در دیوان مسعود سعد سلمان- قسمت ۲۵
  • بررسی تأثیر نقش معلمین راهنما بر افزایش کارایی آموزشی معلمان مقطع ابتدایی در شهر لامرد- قسمت ۳
  • طراحی و ساخت واکسن کاندید یونیورسال بر علیه ویروس های پاپیلوماانسانی سویه های ۶٫۱۱٫۱۶٫۱۸٫۳۱٫۴۵ بر پایه پروتئین های۹۳ L1 و L2- قسمت ۹
  • دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • تبیین جایگاه و نقش فلسفه تعلیم و تربیت در نظام های آموزشی کشورهای مختلف- قسمت 14
  • بررسی ویژگی های فردی بیمه گر در تمایل به خرید بیمه گذاران بیمه بدنه (مطالعه موردی شعب و نمایند گی های شرکت بیمه البرز) از دیدگاه بیمه گران- قسمت ۶
  • تربيت مذهبي كودک- قسمت 3
  • تحلیل محتوایی مفاهیم و مضامین اخلاقی در قرآن کریم وکاربردهای آن در طراحی یک نظام تربیتی آموزشی- قسمت ۳
  • اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر افکار غیرمنطقی و تاب¬آوری در معتادان به مواد مخدر- قسمت ۸
  • بررسی رفتار خانوارهای روستایی و شهری شهرستان بهبهان در مواجهه با گردوغبار- قسمت ۱۳
  • مسولیت مدنی والدین در ازدواج های تحمیلی- قسمت ۲
  • تاثیر منابع مالی و بازاریابی ورزشی بر توسعه ورزش استان مرکزی- قسمت ۲
  • تحولات حقوق بین الملل کار از ابتدا تاکنون- قسمت ۳
  • بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت وامانده ساز مقاومتی برپاسخ هورمون رشد در مردان ورزشکار و غیرورزشکار۹۰- قسمت ۳
  • بررسی تاثیر مدیریت کیفیت جامع (TQM) بر رضایت مشتریان در شرکت مخابرات استان هرمزگان- قسمت ۷
  • تاثیر نگرش سرمایه¬گذاران وعملکرد مقطعی در مدل ریسک چند عاملی شواهدی از بازار اوراق بهادار تهران۹۳- قسمت ۲۰
  • رویکرد علامه طباطبایی (ره) نسبت به قصص قرآن۹۳- قسمت ۱۲
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • بررسی میزان مشتری مداری بانکها بر اساس معیار نتایج مشتریان در مدل EFQM- قسمت ۵
  • شناخت و مشخص ساختن میزان بازنمایی عناصر و مولفه‌های هویت ملی- قسمت ۵
  • پایان نامه های کارشناسی ارشد درباره :تبیین نقش شبکه شهری در تعادل فضایی استان خراسان رضوی- ...
  • بررسی تأثیرپذیری وهابیت از اسرائیلیات- قسمت ۹
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • اقلیت های دینی ایران (یهودی، مسیحی، زرتشتی) از سده چهارم تا هفتم هجری- قسمت ۷
  • پرخاشگری کودکان و نوجوانان و پیامدهای جرم شناختی آن- قسمت ۵




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      مفهوم-جرم-اقتصادی-از-دیدگاه-اسناد-بین-المللی- قسمت ۶- قسمت 2 ...

    علل سیاسی: ساختار سیاسی اجتماعی، میزان قدرت ومسئولیت سیاست‌مداران را مشخص می کند. متغیرهای عمده سیاسی که می‌تواند بر میزان فساد تاثیر بگذارد عبارتند از :نحوه تقسیم قدرت، میزان آزادیهای سیاسی بویژه نقد قدرت، مبزان ثبات سیاسی. به عنوان مثال عدم استقلال قوه قضاییه و نفوذ قوه مجریه بر آن و بر دستگاه های نظارت بازرسی، فساد مدیران عالی رتبه، جو سازی از عوامل سیاسی هستند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    علل اداری و مدیریتی: بی تردید فضا یا جو سازمانی وفرهنگ سازمانی نقش انگیزشی مهمی در فراهم شدن زمینه های فساد اداری ایفا می کند. اتخاذ تصمیم های خودسرانه در نتیجۀ ابهامات[۲۱]موجود در مقررات و رویه های اداری و استاندارهای جاری کار، نبود شفافیت و پاسخگویی در فعالیت های نظام اداری، نگرانی اعضای از وضعیت و موقعیت ناشناخته و نامطمئن و احساس نگرانی و تهدید از آن و در نتیجه فقدان نظام اداری صحیح و کارآمد، از عوامل مهم فرهنگ سازی ناسالم اداری است. چنین فضایی که دلبستگی و وفاداری را به حداقل خواهد رساند، در کنار سایر عوامل اداری و مدیریتی بروز فساد اداری را نمایان می نماید. (یزدانی زازرانی،۱۳۸۸؛ افضلی،۱۳۹۱)

    از نگاه دیگر، عوامل موثر بر فساد اقتصادی، به دو دسته «عوامل درون سازمانی» و عوامل «برون سازمانی» تقسیم شده اند:
    عکس مرتبط با اقتصاد
    الف- عوامل درون سازمانی:

     

     

    مسائل رفتاری (متاثراز ناهنجاری های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و…) کارکنان تحت سرپرستی و نیز ناتوانی مدیران در تأمین نیازهای پرسنلی و رفع موانع رفتاری آنان،

    امور ساختاری و سازمانی، مثل عدم تناسب امکانات پرسنلی، مالی و اعتباری با اهداف و فعالیت های سازمان که ناشی از محدودیت در منابع انسانی و مالی یا ضعف سیستم های کنترل داخلی و.. است.

    ب) عوامل برون سازمانی:

     

     

    نیازها، انتظارات متقن و غیرمتقن اشخاص حقیقی و حقوقی مختلف دارای نفوذ در مردم،

    مشکلات وضعی و اجرایی قوانین و مقررات مورد عمل،

    عدم تناسب قوانین و مقررات با نیازها و اقتضائات جامعه، تغییرات و تحولات قوانین و بعضا” تعارض آن ها با یکدیگر، همچنین وجود ابهام یا اجمال در نصوص برخی از قوانین و مقررات و قابلیت تعابیر و تفاسیر متعدد از آن ها، و عدم انطباق دستوالعمل ها و آیین نامه های مدون با مفاد قوانین مربوط،

    مسائل و مشکلات مربوط به جذب، آموزش و نگهداری افراد متخصص و کارآمد،

    عملکرد مدیران قبلی و تأثیرگذاری آن بر عملکرد جاری دستگاه اجرایی،

    درمجموع یکی از مهمترین دلایل اشاعه فساد وبه عبارتی شالودۀ جرایم اقتصادی فقد ساختارهای شفاف و روشن در انجام امور سازمان ها و حمایت از قربانیان است. در محیط های اداری غیرشفاف و مبهم، امکان کجروی های اداری افزایش می یابد و انجام رفتارهای فسادآلود تسهیل می شود. بنابر این می توان ادعا کرد که موثرترین و کارآمدترین شیوه مبارزه با این گونه مفاسد، از بین بردن علل و عوامل جرم، خروج از فضای تاریک و سایه، توسعه قوانین ترمیمی و کیفری و شفاف سازی محیط ساختارهای اجتماعی، اداری، سیاسی و اقتصادی است. ضمنا” براساس گزارش آژانس بین المللی شفافیت در سال ۲۰۱۲، دسترسی قوی به سیستم‌های اطلاعاتی و قوانینی که بر رفتار دولتمردان در نهادهای دولتی حاکم باشد به این امر کمک خواهد کرد.

    پایان نامه حقوق

    بخش هفتم – مفهوم فساد و مصادیق آن:
    فساد، این شالوده جرایم اقتصادی درمقایسه با جرایم وعناصر مجرمانه، نظیرقتل ، سرقت، قاچاق مواد مخدرو…، هنوز توسط قانون گذارها تعیین و تعریف دقیق نشده است و «رابطه منطقی بین فساد و جرایم، عموم و خصوص من وجه است. مثلا «قرار گرفتن رشوه» که هرچند جزء اعمال فاسد است اما از آنجا که شخص، هنوز مرتکب جرم ارتشاء نشده است، جزء جرایم محسوب نمی شود. این درحالی است که به لحاظ تاثیرگذار بودن فساد در تخریب اجتماع، انحراف عمومی جامعه و بالاخره نابسامانی های اقتصادی به نظر می رسد نه تنها در کنار جرایم اقتصادی، بلکه به عنوان بنیاید سایرجرایم اقتصادی باید مورد ملاحظه وتوجه قرار بگیرند[۲۲]. بویژه آنکه فساد ازمهمترین ابزاهای جرایم اقتصای محسوب می شود.
    اگر چه فساد در جوامع نسبی است وبا نظام ارزشی هرجامعه تعریف می شود، اما طبیعی بودن آن، نشانه انحراف دولت (به معنای عام) و جامعه از قانون، است، که در این حالت عموما” دارای ویژگی های خاصی است که مهمترین آنها مکرر بودن، استمرار داشتن، نهادینه بودن و تاثیر نسبتا” زیاد داشتن در سطوح مختلف سازمانی است. فساد در سطوح مختلف مدیریتی، با رده های مختلف کارمندان رابطه قوی دارد زیرا فساد در رده های بالای سازمان و مدیران عالی نیاز به کمک و هماهنگی رده های میانی و عملیاتی نظام اداری دارد که این امر ویژگی نهادِینه بودن فساد را گسترش می دهد.
    (www.aftab.ir/articles/aplaied/sciens/molge/e12es1203870689pi.php.183k (
    به تعبیردیگر اگر در خانواده دولت، میزان فساد زیاد شود، جامعه با یک فاجعه واقعی روبه رو خواهد شد. زیرا براساس قاعده، اند بروز تخلف و انحراف در بین کارکنان دولت بعنوان شاخص ترین افراد جامعه، تاثیرات جبران ناپذیری را بر کشور، لایه های مختلف آن و بویژه در حوزه اقتصادی، خواهد گذاشت، که مشکل می توان به سادگی از کنار آن گذشت. بویژه آنکه اقتصاد در زندگی افراد جامعه، نقش بی­بدیلی را ایفا می کند و به دلیل برخورد مستقیم با زندگی مردم، اساسی بوده و نمی­توان آن­ را نادیده گرفت.

     

    نابسامانی در اقتصاد بویژه فساد اقتصادی به متمرکز کردن ثروت­ها گرایش دارد و نه فقط شکاف میان غنی و فقیر را افزایش می­دهد که برای مرفهان، ابزارهای نامشروع حفاظت از موقعیت و منافعشان را تأمین می کند. فساد شرایطی را فراهم می­نماید که در سایه آن، دیگر انواع جرایم تسهیل می­یابند.

     

    (لانگست، پیتر و دیگران،۱۳۸۷، ۲۶)

    به لحاظ تنوع و گستردگی فساد، توصیف مفهوم آن دشوار به نظر می سد. مباحث قابل ملاحظه و ارائه تعریف مختلف از فساد در قلمروهای آکادمیک و بین المللی بیشتر راجع به محدوده این جرم می باشد تا مفهوم آن، حتی برخی اعتقاد دارند که «هیچ تعریف دقیق از فساد نمی توان یافت که همه گونه درجات آن را در بر گیرد یا شامل تمام اعمالی باشد که در همه نظام های قضایی عوامل تشکیل دهند فساد محسوب شوند.(رهبر، ۱۳۸۱،۴۵) طبق تعریف بیان شده در فرهنگ وبستر، «فساد، پاداش نامشروعی است که برای ورود فرد(کارگزار دولتی ) به تخلف از وظیفه محوله پرداخت می شود.
    «گونار میردال» [۲۳] عقیده دارد که فساد به موارد گوناگون از انحراف یااعمال قدرت شخصی و استفاده نامشروع از مقام و موقعیت شغلی قابل اطلاق است.
    « جی. اس. نای»[۲۴] فساد را رفتاری می داند که به دلیل جاه طلبی های شخصی، معرف انحراف از شیوه عادی انجام وظیفه باشدو به صورت تخلف ازقوانین و مقررات و انجام دادن اعمالی از قبیل ارتشاء، پارتی بازی و اختلاس تحلیل می کند.
    ویتو تانزی[۲۵] فساد را اینگونه تعریف می کند: فساد به معنی عدم رعایت اصل فاصله از سوی مقامات دولتی به منظورکسب امتیاز برای خود یا افراد وابسته می باشد. (ویتوتانزی، ۱۹۹۵)
    « فساد اقتصادی مفهوم نسبتا” گسترده ای دارد و تقریبا” همه اعمالی را که به قصد امتیاز مغایر با حقوق و وظیفه رسمی دیگران انجام شود و یا عمل هر مامور یا شخصی را که به طور غیرقانونی و متخلفانه از وضعیت یا موقعیت خود نفعی برای خود یا دیگری بر خلاف وظیفه و حقوق دیگران تحصیل کند را دربر می گیرد، مانند دادن و گرفتن رشوه، دادن و گرفتن حق و حساب، فرار از مالیات، حق السکوت، کلاهبرداری، اختلاس، ورشکستگی های طراحی شده و…در محدوده فساد مالی می گنجد. لذا به نظر می رسد ساده ترین و مصطلح ترین تعریف فساد اقتصادی نقض قوانین موجود برای تامین منافع و سود شخصی است.
    فساد می تواند به گونه ای باشد که دو گروه یا دونفر با مشارکت یکدیگر در انجام آن دخالت داشته باشند(مانند اخاذی) و یا این که توسط یک مقام دولتی به تنهایی صوت پذیرد (مانند اختلاس). از این تعریف نباید چنین برداشت کرد که فساد منحصر به بخش دولتی است، بلکه در فعالیت های بخش خصوصی نیز فساد وجود دارد. بنابراین، امکان وقوع فساد در هردو بخش دولتی و خصوصی قابل تصور است. (رهبر، ۱۳۸۱،۱۱۲) بانک جهانی[۲۶]و سازمان بین الملل شفافیت[۲۷]، فساد را سوء استفاده از اختیارات دولتی (قدرت عمومی) برای کسب منافع شخصی(خصوصی) می داند. این تعریف مورد توافق عمومی در جهان است.
    وزیر دادگستری ایتالیا در نوزدهمین کنفرانس وزیران دادگستری اروپا، ژوئن ۱۹۹۴، تعریف کاری زیر را در باره فساد اداری ارائه داد: «فساد اداری، عبارت است از ارتشاء و هر رفتار دیگری در ارتباط با اشخاصی که مسؤولیت هایی در بخش خصوصی یا عمومی به آنها واگذار شده که این رفتار، وظایف آنها را ناشی از موقعیت آنان به عنوان یک مأمور عمومی(دولتی) یا کارمند بخش خصوصی، نماینده مستقل یا هرنوع ارتباط دیگری از این نوع می باشد مورد تجاوز قرار میدهد و برای به دست آوردن امتیازهای ناعادلانه از هر نوعی برای خودشان یا دیگران صورت می گیرد». به تعبیری دیگر فساد اداری (اعمال) حق انحصاری قدرت، به همراه آزادی عمل، درتصمیم گیری، در صورت عدم وجود مسؤولیت محاسباتی می باشد. این بدان معناست که یک کارمند، برای کسب درآمد ناشی از فساد، به عنوان یکی از کارکردهای موقعیت انحصاری؛ به میزان قدرت در تصمیم گیری و میزان پاسخگوئی نسبت به اعمالش، موقیعت دارد. (شریف بسیونی ووتر ،۱۳۸۰)
    در واقع فساد اداری در ارتباط با فعالیت های دولتی و در جهت برخورداری برخی مدیران و کارمندان از اختیارات انحصاری تعریف شده است، به گونه ای که گری بکر[۲۸]، برنده جایزه نوبل، می گوید: « اگر دولت را برداریم فساد هم برداشته خواهد شد .» براین اساس اکثر پژوهشگران فساد مالی را به عنوان یک رابطه خاص حکومت– جامعه تعریف کرده و فساد مالی را به عنوان یک سازو کار نشت از بالا یا توزیع مجدد رو به پائین دسته بندی می کنند. ( رهبر و دیگران، ۱۳۸۱)
    فساد اداری (لااقل فساد اداری مهم که در سطوح بالای حکومت صورت می گیرد) ممکن است فراملّی یا محلی باشد. شیوع گسترده فساد در سطح بین الملل و نگرانی جامعه جهانی از آن، زمینۀ تدوین کنوانسیون های مختلف منطقه ای و بین المللی، بویژه کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با آن، را فراهم نمود اما بجز کنوانسیون حقوق مدنی درخصوص فساد مالی مصوب ۱۹۹۹ شورای اروپا، به طور صریح، هیچ کدام از آنها، به تعریف مفهوم فساد نپرداخته و تنها به ذکر مصادیق آن اکتفا نموده اند.
    ماده ۲ کنوانسیون ۱۹۹۹فساد مالی، از نوع فساد اداری، را به معنای درخواست، پیشنهاد، دادن یا قبول یک رشوه یا هرگونه مزیت ناروا یا انتظار از آن، به طور مستقیم یا غیرمستقیم می داند که اجرای صحیح وظیفه یا رفتار را به لزوم دریافت رشوه، مزیت ناروا یا پیشنهاد از آن متمایل می کند.
    «فساد اداری» عمدتا”در دو سطح صورت می گیرد: سطح اول مفاسدی است که اغلب با نخبگان سیاسی مرتبط بوده و کارمندان عالی رتبه و مقامات ارشد دولت ها درگیراین نوع فساد می باشند. این نوع فساد بیشتر با فساد سیاسی ارتباط داردو تعبیر فساد «یقیه سفیدها» یا «فساد کلان»، رامی توان در مورد آن به کاربرد. (احزب سیاسی از این نوع می باشد) .
    هیود فساد سیاسی را این گونه تعریف می کند: «رفتار منحرف شده مقام های دولتی از ضوابط و وظایف رسمی خود به دلیل ملاحظات شخصی، حزبی، قومی یا منطقه ای».( هیود ۱۳۸۱، ۵۲)
    رز- اکرمن معتقد است: «رفتار فسادآمیز یا فعالیت های فسادآمیزی که در مرحله تهیه بودجه صوت می گیرد. (یعنی در مرحله ای که تصمیم های سیاسی حاکم است) را فساد سیاسی گویند.» به اعتقاد وی، «فساد سیاسی زمانی رخ می دهد که تصمیم گیران سیاسی، به طور مستقل یا از راه تبانی با مقام های مفسد، به نحوی مسیر منابع دولتی(عمومی) را تغییر می دهند که رفاه جامعه کاهش یابد.» فساد سیاسی نظام مند و نهادینه شده، اصلاحات سیاسی و اقتصادی اعمال شده در کشورها را به طور جدی تهدید می کند. قابلیت اینگونه مفاسد چنان است که با جذب مقلدانی در این زمینه، بزهکاریی، از یک سو، پیش پا افتاده وعادی می شود و از سوی دیگر، بعد جدید سیاسی کسب می نماید. بنابراین پلیس و عدالت کیفری در این حالت، فقط نقش محدود در سرکوبی این اعمال ایفاء می کند و گاه حتی مجازاتی به دنبال ندارند. به عبارت دیگر فراتر از یک جرم ساده رفته و به اعمال سیاسی تبدیل می شود. سازمان های دموکراتیکرا مورد تهدید قرار می دهد، اصل حاکمیت قانون را مخدوش می کند و باعث بروز سایر تهدیدات علیه امنیت، از جمله جرائم فراملی و تروریسم می گردد.[۲۹] به همین منظور از چندین سال پیش، سازمان ملل متحد مسالۀ «بزهکاران فوق قانون» را در دستور مطالعات خود در زمینه پیشگیری از این جرایم قراداده است. زیرا افزون بر رقم سیاه بزهکاری که از دیده و کشف مقامهای رسمی خارج است، «بزهکاری فساد»، رفتار وعمل دارندگان و صاحبان قدرت است که با ضرر و لطمه زدن به شهروندان و جامعه، در عین بی کیفر ماندن، این قدرت را اعمال می نمایند.( پیکا،۱۳۹۰، ۵۸- ۵۷)
    در کنار این فساد، فساد سطح دوم، یعنی فساد میان کارمندان رده پائین می باشد که عمدتا “با بخش خصوصی و جامعه درگیر و در ارتباط می باشند. رشوه های عمومی،کارسازی های غیرقانونی، در این سطح قرار می گیرد. این نوع فساد، تحت عنوان فساد خرد (فساد یقه آبی ها) نیز مطرح می شود.
    صرف نظر از همبستگی معنادار و مثبتی که بین فساد کلان و فساد خرد وجود دارد، درمی یابیم وجه مشترک همه تعاریف ارائه شده مربوط به فساد مالی، نوعی نقل و انتقال منافع بین بخش های دولتی و خصوصی است که طی آن منافع عمومی به سمت منافع خصوصی سوق می یابد. ضمنا” اگر چه فساد، مساله ای مربوط به همه سیستم های حکومتی با هر نوع رویکرد اقتصادی است، ولی شدت، ضعف، گستردگی و عمق آن در جوامع گوناگون و فرهنگ های مختلف متفاوت و بسته به میزان آسیب پذیری ساختارهای کشورها است. در خاتمه اینکه کنترل فساد خرد بدون مهار فساد کلان امکان پذیر نیست. بطوری که آن چه از فساد مالی به عنوان یکی از مصادیق بارز جرم اقتصادی مد نظر است، همان فساد کلان است.
    فصل دوم:
    جرایم اقتصادی
    از
    دیدگاه حقوق بین الملل
    درعین حال که نسبی گرایی و قضاوت در مورد نیک و بد بودن اعمال آدمی از جامعه ای به جامعه دیگرمتفاوت است، درجهان نسبی گرایان و کثرت گرایان هم اعمال مذمومی نظیر برده داری و دزدی وجود دارد که ازدیدگاه همه انسانها زشت و ناپسندو مرتکبان آن مستحق مجازات هستند. اعمالی که افکار عمومی، نخبگان و دولتمردان را در سراسر جهان، به خود مشغول ساخته است و جامعه جهانی را تحت تأثیر قرار می دهد. با پیشرفت های نسبی در سطح بین المللی و در پی ظهور همبستگی جهانی بین ابنای بشر، حقوق بین الملل داعیه دار حمایت و حفاظت از ارزش های مشترکی شد که برای جامعه بین المللی اهمیتی بنیادین و اساسی دارد و از همین رهگذر به تدریج مجازات مرتکبان این نوع اعمال، در چارچوب کنوانسیون های بین المللی، اسناد بین المللی و…، به یک ارزش بین المللی تبدیل و از سوی همه انسان ها مورد پذیرش قرار می گیرد. و به این ترتیب مجموعه موضوعات قابل اهمیت در سطح بین الملل، که امکان پاسخگویی آن در محدودۀ فضایی دولت– ملت ها، فراهم نمی باشد، به مرورو با تشکیل کنوانسیون های بین المللی (نظیر کنوانسیون منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات های بی رحمانه، غیر انسانی یا ترذیلی در سال ۱۹۸۴)، جزء مصادیق جهانی قرار می گیرد و صلاحیت جهانی همه دولت ها را از نظر حقوق و موضوع و بر اساس حقوق بین الملل کیفری، فراهم می نماید.
    بطوری که امروز جرایم اقتصادی و فساد به عنوان نوعی جرم سازمان یافته، حتی اگر در بسیاری از موارد، وقوع آن بدون وجود یک عنصر خارجی «جهانی» شناخته شود، دیگریک مساله داخلی نیست، بلکه به گواه آمارهای جهانی، از موضوعات مطرح در عرصه جهانِ امروز است که به دلیل برخورداری از ویژگی های خاص و پیچیدۀ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، گریبان همه کشورها را، کم یا زیاد گرفته است. گروه های جنایتکار اقتصادی امروزه دامنه فعالیت خود را گسترش داده و برای تحصیل منافع هرچه بیشتر در سرزمین کشورهای مختلف فعالیت می کنند و از خلاهای موجود در سطح بین المللی بهره می برند. از این رو مبارزه با جرایم اقتصادی و فساد، وظیفه ای بس خطیر و صعب و همچون خود جرایم اقتصادی، بسی پیچیده است. گسترش این پدیده شوم و مشکلات مبارزه با آن، ضرورت تشکیل کنوانسیون های بین المللی مبارزه با جرایم اقتصادی و فساد را به ترتیب در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۳، برای دست یابی به همفکری و همکاری بین المللی موجب گردید. این مقدمه ای برای ورود به بحث این فصل تحت عنوان مقابله با جرایم اقتصادی از گذر یا دیدگاه حقوق بین المللی است. در این فصل به ترتیب به نقش صلاحیت جهانی در پدیده جرایم اقتصادی بین المللی، علل موثر در بروز مفاسد اقتصادی، مفهوم فساد در اسناد بین المللی و مصادیق آن، سازو کارهای حقوق بین الملل برای مقابله با جرایم اقتصادی بین المللی، مجازات مجرمان اقتصادی، مسئولیت دولت در جرایم اقتصادی پرداخته خواهد شد.
    بخش اول: نقش صلاحیت جهانی در پدیده جرایم اقتصادی بین المللی
    علیرغم این که منافع دولت ها، همواره سبب محدودیت اجرای اصل صلاحیت می گردد، صلاحیت جهانی در جهان کنونی روز به روز در حال رشد و توسعه در حوزه های مختلف این رشته می باشد. البته بایدگفت پیدایش اصطلاح اصل صلاحیت به چنددهه اخیر بر می گردد و درگذشته این اصل ناشناخته بوده، است. افزایش دایره شمول صلاحیت جهانی و افزایش شاخه ها و حوزه های فعالیت این رشته از یک سو و پیشرفت تکنولوژی و تغییر نیازهای افراد بشر در عرصه بین المللی از سوی دیگر باعث توسعه و رشد حقوق بین الملل گردیده است. اگر گذری بر تاریخ پیدایش حقوق بین الملل بزنیم به این نتیجه خواهیم رسید که حقوق بین الملل قرن بیستم با حقوق بین الملل کنونی در قرن بیست و یکم دارای تفاوت های فاحشی است و این تفاوت ها نشانگر توسعه روز افزون اصل صلاحیت جهانی در عرصه جهانی است.( http://hughoogh.blogfa.com/cat-1.aspx)
    برخی معتقدند اصل صلاحیت جهانی مانند « دفاع مشروع» ریشه در حقوق طبیعی، دارد . از این رو اگر حق طبیعی دفاع از خود بر ماهیت بنیادین قواعد حقوق بشری پایه گذاری شده باشد، حق طبیعی مجازات دشمنان بشریت از نظر منطقی در جایگاه بالاتری از تمدن بشری است.
    (http://www.isba.ir/e-book/salahiat.pdf)
    گروسیوس در آغاز قرن١٧ با بیان ارزش کامل فلسفی فرضیه صلاحیت، اظهار می دارد: « در هنگام ارتکاب یک جرم علاوه بر نقض حقوق طبیعی، به تمامی بشریت توهین شده است و درحالی که این حقوق طبیعی مدون نشده، اما در وجدان افراد نقش بسته است و تعهدی که این حقوق جهت مجازات مجرم در ضمیر بشر ایجاد می کند، تعهدی جهانی است و برای دولتی که متهم در حوزه او دستگیر شده است، به صورت یک امر به اصطلاح واجب تخییری است که یا خود متهم را پس از محاکمه، کیفر دهد و یا او را به دولتی مسترد کند که جرم در قلمرو او واقع شده است.» ( حسینی نژاد، ۱۳۷۳، ۷۷) در واقع گروسیوس می گوید: «هرجا متهم دستگیر شد، او را محاکمه کن.» و چنین مفهومی از صلاحیت، لزوما” نیازمند ارتباط کافی بین دولت ها است. (Merle, 1978, p.374)
    فرضیه صلاحیت جهانی، عدالت را مبنای صلاحیت قاضی محل دستگیری متهم می داند. به نظر گروسیوس یک دولت از اجتماع ارادی افرادی تشکیل یافته است که مأموریت دارند آرمان عدالت را مطابق ماهیت معقول بشری اجرا کنند و هرگاه دولتی مجرمی را مورد کیفر قرارمی دهد، ازقانونی برتر از دولت ها وافراد تبعیت می کند. پینه رافریرا معتقد است: « قوانین کیفری مجرم را بدان علت مجازات نمی کنند که با ارتکاب جرمی به این یا آن کشور صدمه وارد کرده است، بلکه این کیفر از آن جهت است که مجرم با ارتکاب جرم نسبت به مجنی علیه به بشریت آسیب رسانده است .این شخص در کلیه محاکم جهان متهم است و دادگاه هر کشوری باید او را برای مراجع قضائی کشوری جلب کند که قانون او نقض شده است و آن قاضی که چنین مجرمی را بی کیفر می گذارد، خود معاون اول درجرم محسوب می شود. » ( حسینی نژاد، ۱۳۷۳،۸۴-۸۳)
    صلاحیت جهانی، برای اولین بار در سال ١٨٣٠ وارد قانون کیفری اتریش گردید. بر طبق این قانون قطع نظر از جرائم علیه امنیت و اعتبار مالی دولت که موضوع مقررات خاص است، صلاحیت قاضی اتریشی، ناظر بر همه جرائمی است که در کشوری دیگر توسط فرد بیگانه ای صورت گرفته باشد. باکمی تغییر، همین قاعده در قانون١٨۵٢ آن کشور نیز دیده می شود.
    این صلاحیت در آنجا جنبه ای کلی به خود می گیرد و تمام جرائمی را شامل می شود که عموم مردم از آن نفرت دارند و قانون کیفری همه کشورها، نیز مجازاتی برای آنها مقرر داشته است.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تبیین وتحلیل رویکردتفکر انتقادی درعرصه تعلیم وتربیت و ارزیابی آن بر مبنای آموزه های تربیت اسلامی- قسمت ۸- قسمت 2 ...

    تایید (حمایت بنیادی): تایید با قضاوت های معتبر، مشاهده و داوری مشاهدات مرتبط است. به عبارت دیگر، حمایت بنیادی یعنی قضاوت دربارۀ اعتبار یک منبع، انجام مشاهدات و قضاوت و ارزیابی مشاهدات.

    استنباط: استنباط مرکب از چندین توانایی است، ارایۀ قیاس و ارزیابی آن ها، ارایۀ استقراء و قضاوت دربارۀ آن ها، داوری دربارۀ قضاوت های ارزشی.

    توصیف پیشرفته: توصیف پیشرفته بیانگر تعریف مفاهیم و قضاوت دربارۀ تعاریف و شناسایی فرضیه ها است.

    تاکتیک ها و راهبردها: راهبردها و تاکتیک ها بیانگر تصمیم گیری دربارۀ اقدام و تعامل با دیگران است.

    انیس با طرح تصمیم گیری به عنوان یکی از مؤلفه های تفکر انتقادی، چیز دیگری را به تعریف گلاسر و دیوئی افزود. انیس در تبیین خود از مفهوم تفکر انتقادی، ۴دسته از توانایی ها را با تفکر انتقادی مرتبط می داند: نتیجه گیری، بنا کردن پایه ای برای استنتاج، تصمیم گیری و حل مسأله. این توانایی ها، اشخاص را قادر می سازد تا دربارۀ آن چه که باور می کنند یا انجام می دهند، تصمیم بگیرند.
    با نگاهی به طبقه بندی های انیس و توضیح موجز و سادۀ او از تفکر انتقادی به عنوان تصمیم گیری دربارۀ باورها و رفتارها، مشخص می گردد که طبقات به طور سلسله مراتبی پیش می روند. نخست، شخص، اطلاعات را مورد توجه قرار می دهد، یک فرایند تجزیه و تحلیل را طی کرده، موقعیت را بازنگری نموده و سرانجام دست به عمل می زند.
    البته محور تصور انیس از تفکر انتقادی فقط در بر گیرندۀ مهارت های عمومی تفکر نیست، بلکه از دیدگاه او، تمایلات، روح تفکر انتقادی است. تمایلات، متفکر انتقادی را برای به کار گیری مهارت های تفکر انتقادی بر می انگیزد. از دیدگاه انیس، داشتن روح انتقادی، متفکر را با یک ویژگی خاص بار می آوزد که احتمالاً مهم ترین عنصر این ویژگی، بی تعصبی است(همان)
    نظریه پردازان انتقادی(مکتب فرانکفورت)
    مفهوم تفکر انتقادی از دیدگاه نظریه پردازان انتقادی، دارای معنا و رویکردی متفاوت است. نظریۀ انتقادی ابتدا توسط نظریه پردازان اروپایی مانند هورکهایمر، آدورنو و هابرماس در موسسه تحقیقات اجتماعی در سال ۱۹۲۳ در دانشگاه فرانکفورت آلمان شکل گرفت. از آغاز تاکید بیشتر این موسسه بر زمینه های تاریخی و علمی بود تا فعالیت های سیاسی. به هنگام مدیریت ماکس هورکهایمر از سال ۱۹۳۰، موسسه بیشتر به روابط میان فلسفۀ اجتماعی و علم به ویژه به پژوهش های میان رشته ای متمرکز شد. با روی کار آمدن نازی ها در سال ۱۹۳۳، موسسه چندبار مجبور به نقل مکان شد، در سال ۱۹۳۳ به شهر ژنو سوئیس نقل مکان نمودند. سپس در سال ۱۹۳۵ از سوئیس به نیویورک رفتند و در نهایت در سال۱۹۴۱ به کالیفرنیا رسیدند و تا چندین دهه همانجا ماندگار شدند. البته موسسه در سال ۱۹۵۳ دوباره به دانشگاه فرانکفورت بازگشت و در سال ۱۹۵۵ تئودور آدرنو توانست با هورکهایمر به صورت مشترک آن را هدایت کند. همراهی دو جبهه پژوهشی در دانشگاه کالیفرنیا و فرانکفورت، نوید پژوهش های موثری را می داد که با اریک فروم، مانهایم، هابرماس و گادامر به اوج می رسد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ریشه های شکل گیری مکتب فرانکفورت با شرایط دهۀ ۵۰ گره خورده است. ظهور فاشیسم و استالینیسم در اروپا، اضمحلال طبقۀ کارگر در فرهنگ و ایدئولوژی سرمایه داری، رکود جنبش های کارگری و سلطۀ دولت بر اقتصاد از جمله شرایطی است که به ظهور اندیشه های انتقادی یاری می رساند. بنیان گذاران مکتب فرانکفورت در پی بازنگری در مارکسیسم و تحلیل روبنای فرهنگی بودند. آنها برای بازسازی مارکسیسم از یک سو به عناصر هگلی اندیشۀ مارکس رو آوردند و از سوی دیگر به تلفیق مارکسیسم و روانکاوی فروید پرداختند. آنها به نقد اثبات گرائی و علم گرائی، نقد جامعه مدرن و عقل ابزاری، نقد فرهنگ و ایدئولوژی و بررسی رابطۀ نظریه و عمل (پراکسیس) پرداختند. نابرابری های نژادی، نبود فرصت های برابر اجتماعی برای همه، بی عدالتی جنسیتی و سقوط هویت ها در دهۀ شصت و هفتاد در میان کشور های اروپائی و آمریکائی از جمله مسائلی بودند که اندیشمندان انتقادی با آنها مواجه بودند.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    نظریۀ انتقادی بعدها به نقد و ارزیابی حوزه های دیگر علوم انسانی از جمله علوم سیاسی، روابط بین الملل و آموزش و پرورش پرداخت. در آمریکای لاتین، اندیشۀ انتقادی در حوزۀ تعلیم و تربیت توسط افرادی چون ایوان ایلیچ و پائولو فریره با عنوان « پداگوژی انتقادی »، حمایت قابل توجهی کسب کرد. پداگوژی انتقادی همچون مکتب فرانکفورت، در خدمت تغییر اجتماعی است. بر اساس اندیشۀ انتقادی، مدارس باید مکان هایی باشند برای تغییر و تحرک اجتماعی، جایی که دانش آموزان در آنجا تربیت می شوند که نه تنها متفکران انتقادی شوند، بلکه در آن یاد می گیرند تا چگونه جهان پیرامون خود را تغییر دهند (نیستانی، ۱۳۹۲). به عقیده این متفکران، آموزش فرایندی است که که نه تنها در مدرسه، بلکه در اعمال و کردار روزانه همه نهادهای اجتماعی رخ می دهد. برای مثال، یکی از این نهادها، رسانه های ارتباط جمعی هستند. آموزش ] انتقادی برای رسیدن به یک جامعه [ دموکراتیک به عنوان یکی از لوازم تحقق یادگیری انتقادی، راه را بر هرگونه تلقین می بندد و بر عکس، دانش آموزان را از طریق یک برنامه درسی ]پداگوژی انتقادی [ تواناکننده که همواره پویا و منعطف است، در برابر هر گونه تلقین مقاوم می سازد. (شهابی، ۱۳۸۴)
    درپداگوژی انتقادی از دانش آموزان انتظار می رود تا به درک جایگاه خود در جامعه دست یابند، در مسیر تغییر و بازسازی جامعه قرار بگیرند و در نهایت به نابرابری ها و مشکلات فرا روی جامعۀ خود پایان دهند. در حقیقت، پداگوژی انتقادی به دانش اموزان کمک می کند تا توانمند بشوند، به آنها یاری می رساند که به یک خود آگاهی دست یابند و برای تغییر وضعیت نامناسب خویش اقدام نمایند.
    در پداگوژی انتقادی به فراگیران فرصت داده می شود تا فرضیات پذیرفته شدۀ دیگران را به چالش بکشند و به جستجوی رابطۀ بین جامعۀ خویش و محتوای و محیط آموزشی بپردازند. در پداگوژی انتقادی، محیط آموزشی باید به گونه ای طراحی گردد که دانش آموزان، قدرت اندیشیدن به صورت انتقادی و پرسش گری را بیاموزند. برای تحقق چنین هدفی، لازم است روش های سنتی آموزش دگرگون گردد و آموزش مبتنی بر تفکر انتقادی، دیالوگ و یادگیری مبتنی بر همیاری، جایگزین آنها شود.
    رویکردهای مختلفی در زمینۀ پداگوژی انتقادی موجود است که نام های متفاوتی نیز به خود گرفته اند، همچون آموزش و پرورش رادیکال، آموزش و پرورش پیشرفته و آموزش رهائی بخش و متعهد. این رویکردها را می توان در نطریۀ هژمنوتیک آنتونیو گرامشی، اندیشۀ انتقادی پیر بوردیو، رویکرد انتقادی پائولو فریره و رویکردهای متفاوت دیگر جستجو نمود. در این راستا اندیشۀ پائولو فریره نقش بسیار چشم گیری در گسترش پداگوژی انتقادی داشته است.
    پداگوژی انتقادی پائولو فریر، در نتیجۀ فعالیت های شخصی و آگاهی کامل او از بحران های اجتماعی بود که کل آمریکای لاتین را در نوردیده بود. فریره توانست سیاست های غیر انسانی و شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی که توسط دولت های حاکم درسراسر آمریکای لاتین پیاده شده بود را به چالش بکشد. از طریق آموزش و پرورش بزرگسالان، فریره کوشید تا مردم ستم دیده را بیدار کند و آنها را به حقوق انسانی خویش آگاه سازد و به تمامی اشکال ظلم و ستم پایان دهد. نتیجۀ فراخوانی به بیداری کشورهای آمریکای لاتین، تبعید فریره بود و زمینه ای برای جهانی شدن ایده هایش. فریره با مجموع فعالیت های روشنفکری خویش کوشید تا ثابت کند که انسان نمی تواند با توجه به وضعیت انسان های ستم دیده در کشور های جهان سوم ساکت باشد. از دیدگاه فریره، انسان برای وجود داشتن و برای نامیدن جهان، نیازمند دیالوگ است تا سکوت خویش را بشکند. آدمی فقط به مدد دانایی و کسب آگاهی است که قادر خواهد بود از دام نادانی و فرهنگ سکوت، رهایی یابد.
    نگاه و فلسفۀ دیالوگ فریره، بر سواد آموزی و آموزش ستم دیدگان در برزیل و بعدها در سراسر جهان تأثیر گذاشت. فریره بر این عقیده بود که هر آدم تربیت نایافته ای قادر است بر ضعف های خود چیره شود و اندیشۀ نقادانه ای نسبت به جهان داشته باشد، و در راه تکامل خویش گام بردارد. هر انسانی، فارغ از این که چگونه گرفتار جهالت شده یا به چه نحوی در فرهنگ سکوت غوطه ور شده است، می تواند در برخورد با دیگران و نسبت به جهان، نگاه نقادانه ای داشته باشد (فریر، ۱۹۹۷: ۱۴).
    ما در سکوت چیزی را خلق نمی کنیم، بلکه در کلمه و در اندیشۀ مبتنی بر عمل است که موفق می شویم چیزی بیافرینیم ( فریر، ۱۹۸۲: ۷۶، به نقل از نیستانی، ۱۳۹۱). بدون دیالوگی اثربخش، ایده ها نمی توانند به گونه ای مردم سالارانه به مشارکت فراخوانده شوند. در واقع، بدون دیالوگ هیچ گونه ارتباطی وجود ندارد، و بدون ارتباط نمی تواند آموزش و پرورش حقیقی وجود داشته باشد ( فریره، ۱۹۷۰: ۸۱ ، همان)
    تجربه های اجتماعی – روانشناختی فریر نقش تعیین کننده ای در فلسفۀ او گذاشت. بزرگ ترین تأثیر در رشد فلسفی او نخست در تجربه های کودکی اش با فقر بود و آن گاه تجربه دیالوگ و احترام به دیگران که او از والدینش آموخته بود. سال های نخست زندگیش که مصادف با فقر و تهدیدستی مردم برزیل بود، تأثیر شگرفی در زندگی او گذاشت. از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۹ کار فریر با بی سوادان آغاز می شود و بیشتر و بیشتر نگاهش نسبت به روش های سنتی در سواد آموزی تغییر می یابد و آن را مغایر با فلسفۀ اموزش خویش می بیند.
    فریره در واقع تلاش می کند تا بر اساس یک ارتباط مبتنی بر دیالوگ میان افراد، یک جو انتقادی و فعال به وجود آورد تا آموزش به فرایندی مهیج و البته رشد دهنده تبدیل شود. بر اساس دیدگاه فریره، آموزش و پرورش رهایی بخش، آموزش و پرورشی است دیالوگ مدار و مبتنی بر طرح مسأله که در آن مشارکت کنندگان در فرایندی انسانی متعهد می شوند تا به تغییر و بهبود وضعیت خویش بپردازند.
    بوربولز اشاره می کند که از دیدگاه فریر، هدف تدریس و یادگیری دیالوژیکی، توسعۀ فهمی است متقابل که از طریق فرایند جست و جوی مشترک صورت می گیرد، نه انتقال حقایق از انسانی متخصص به دریافت کننده ای منفعل. در دیالوگ فریری، برای رسیدن به معنایی مشترک در بحث، معلم می تواند از شیوه هایی بهره ببرد که در اعتلای دیالوگ مؤثر است (بوربولز، ۱۹۹۳: ۶، همان).
    بنابراین، دیالوگ برای رهایی جامعه، نکتۀ بنیادین اندیشۀ فریر است. آموزش و پرورش مبتنی بر دیالوگ به دانش آموزان کمک می کند تا بتوانند اندیشۀ انتقادی نسبت به وضعیت اجتماعی خود داشته باشندو در نهایت بتوانند زندگی خود را تغییر دهند. یعنی تربیت در راستای تغییر خود و جامعه.
    بنابراین نباید رویکرد دیالوگ فریره را روش تدریس قلمداد کرد. رویکرد طرح مسأله را حتی نباید صرفاً روشی دانست که به آن طریق دانش آموزان به کمک آن، قدرت انتقاد از واقعیت های موجود را یاد می گیرند، بلکه نتیجۀ رویکرد طرح مسأله، تغییر است.
    در دیالوگ فریری، دانش آموزان با پدیده ها و وضعیت ها و شرایط اجتماعی زندگی خود درگیر می شوند و به جای آن که فقط در متون درسی به مرور دانش و محتوای مکتوب بپردازند و ذهن خویش را از مطالب علمی پر کنند، به نقد وضعیت خود می پردازند و می کوشند تا زندگی خود را متحول سازند.
    بنابراین دیالوگ فریری، نه در خدمت تقویت حافظۀ دانش آموزان بلکه با بهره گیری از روش حل مسأله در خدمت بهسازی جامعه است. در این راستا، عده ای از افراد در نقش پژوهشگرانی آشنا به حوزه هایی مانند مردم شناسی، جامعه شناسی و تعلیم و تربیت می کوشند تا با شناخت شرایط و مسائل موجود در جامعه، به مواد آموزش مبتنی بر فرهنگ و سنت جامعۀ خود، دست یابند. بنابراین، آموزش انتقادی فریر با پژوهش آغاز می شود. از دید فریر، پژوهشی زمینه ساز تربیت واقعی یعنی تربیت رهایی بخش خواهد بود که بیشتر انتقادی باشد تا توصیفی (نیستانی،۱۳۹۲، ص:۶۲)
    از منظر فریره، «پژوهش انتقادی» همیشه ادامه دارد چون شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه و همچنین نیاز های افراد، مدام در حال تغییر است. آموزش پژوهش محور که فریره از آن یاد می کند، در واقع زمینه ای است برای توسعۀ آگاهی انتقادی در فراگیران و مربیان آموزشی. از این رو، هدف اصلی در کلاس درس مورد نظر فریره، به جای انتقال صرف حقایق و مهارت ها، دعوت دانش آموزان به تفکر انتقادی دربارۀ ماهیت موضوع مورد بحث، عقاید رایج در جامعه، و فرایند انتقال اطلاعات در جامعه است (مک لارن و لئونارد، ۲۰۰۴: ۲۴، همان)
    این رویکرد می تواند زمینه را برای مشارکت همه جانبۀ افراد در امور جامعه ایجاد کند تا پشتوانۀ آگاهی انتقادی، مسائل موجود را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند. به عبارت دیگر، افرادی که از پداگوژی انتقادی بهره گرفته اند، به این آگاهی دست یافته اند که صرف مشارکت در مباحث روز کافی نیست بلکه باید این مشارکت انتقادی و آگاهانه، در عرصه های واقعی جامعه، نمود داشته باشد (گداتی، ۱۹۹۴: ۸۸، همان). پس توسعۀ آگاهی انتقادی افراد جامعه در قالب آموزش رهایی بخش، نقطۀ پایان الگوی آموزشی فریر نیست بلکه حلقۀ اتصال ذهن فراگیران به مسائل موجود در جامعه است.
    هدف نهایی رویکرد انتقادی آماده سازی شهروندانی آگاه و نقاد برای مشارکت فعال در اجتماع است. هدف این است که دانش آموزان بر مبنای نقادی های خود مدرسه را اصلاح کنند به نحوی که مدارس به فضای عمومی آزادمنشانه تبدیل شوند تا دیدگاه نسل جوان به حقوق و مسئولیت های راستین اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و مدنی خودشان باز شود. به بیان دیگر یادگیری تنها معلول تعامل دانش آموز با محیط نیست، بلکه از تلاش دانش آموز برای بهبود محیط اجتماعی نیز سرچشمه می گیرد. (گوتگ ۴۷۵،۱۳۸۳) دیویی و فریره هر دو، یکسان، بر این موضـوع تأکیـدداشته اند که تعلیم و تربیت تجربه ای تحول آفرین است(راجی، ۱۳۹۱)
    در محیط آموزش سنتی، معلمان بیشتر نگران نحوۀ انتقال اطلاعات اند تا شیوه های پرورش تفکر انتقادی، حل مسأله و گسترش روابط انسانی در بین دانش آموزان. آموزش مبتنی بر مونولوگ همان الگوی بانک داری است که پائولو فریر شدیداً به آن انتقاد دارد. در آموزش مبتنی بر مونولوگ، به جای تکیه بر تفکر انتقادی و رابطۀ مبتنی بر عشق، امید و اعتماد بین دانش آموز و معلم، ذهن دانش آموز به سان یه مخزن در نظر گرفته می شود که باید معلم آن را با معرفت خویش، پر کند. از این رو، صدا و شخصیت دانش آموزان در کلاس های مونولوگ محور به انحای گوناگون خفه می شود و آنها مجبور به حضور و شنیدن تک صدای معلم خویش می شوند. محیط آموزشی با آرام کردن صدای یک طرف سبب می شود تا قوۀ اندیشیدن و تفکر دانش آموزان برای حل مسائل برای همیشه خاموش شود. چرا که قوۀ تفکر آدمی مانند بدن انسان اگر تحرک نداشته باشد و به جست و جو و تمرین ذهنی نپرداخته باشد، در دراز مدت توانایی خود را از دست می دهد و در نتیجه، دست افراد را در مواجهه با مشکل ها و مسائل زندگی خالی می گذارد. (نیستانی و امام وردی،۱۳۹۲،ص:۶۴). برنامۀ درسی از پیش تعیین شده به دست نخبگان و برنامه ریزان در الگوی تربیتی فریره جایی ندارد، بلکه برنامۀ درسی حاصل توافق آموزگار یا مربی با فراگیـران و گروه های محلی و بر اساس نیازهـا و واقعیـت هـای زنـدگی اجتمـاعی مـردم اسـت محتوای ازپیش سـاخته شـده ای در نظام تربیتی فریره وجود ندارد و دانش آموز در انتخاب محتوای آموزشی سهیم اسـت( دیناروند و ایمانی، ۱۳۸۷)
    لیپمن و کاربری تفکر انتقادی در آموزش فلسفه به کودکان
    لیپمن همچون انیس، اصطلاح تفکر انتقادی را مترادف تفکر تاملی به کار می برد که به گونه ای مسئولانه موجب سهولت در قضاوت صحیح می شود (لیپمن ۱۹۸۸، همان). از دیدگاه لیپمن، تفکر انتقادی، تفکری مسئولانه و ماهرانه است که به دلیل پایبندی به ملاک و توجه به متن در تجزیه و تحلیل پدیده ها، باعث می شود تا افراد بتوانند قضاوت درستی داشته باشند. در تفکر انتقادی ما تلاش می کنیم تا نیرومندی یک نتیجه را به وسیلۀ آزمودن استدلال و ارتباطات منطقی روشن سازیم. استنتاج شامل انجام استنباط هایی از یک یا چند فرضیۀ مقدماتی است.
    لیپمن با تمرکز بر تفاوت تفکر معمولی و تفکر انتقادی می کوشد نشان دهد که تفکر انتقادی از دقت و ظرافت بیشتری برخوردار است (همان). بر خلاف تفکر معمولی، تفکر انتقادی نیازمند مهارت های شناختی زیادی است. همچنین تفکر انتقادی برای آن که موفقیت آمیز باشد و بتواند خود را از تفکر معمولی متمایز سازد، مستلزم وجود دانش و اطلاعات است. به عبارت دیگر، بدون تکیه بر اطلاعات نمی توان به تحلیل انتقادی پدیده های اجتماعی و سیاسی پرداخت.
    لیپمن همچنین به نقش تمایلات و عواطف در تربیت انتقادی تاکید دارد. از دیدگاه وی مهارت های بنیادی مثل خواندن، نوشتن، ریاضیات و ارتباط زبانی (کلامی) نقش مهمی در رشد مهارت های انتقادی بازی می کنند. با این حال، لیپمن اذعان می دارد که داشتن این توانایی ها، تضمین کنندۀ آن نیست که شخص بتواند به طور انتقادی فکر کند.
    از دیدگاه لیپمن لازم است مثال ها و تمرین های روشن و ساده برای دانش آموزان عرضه شوند. در واقع، مشق و تمرین، روشی مناسب برای رشد تفکر نیست، زیرا این گونه تکالیف،فرصتی برای تفکر ایجاد نمی کند. تفکر انتقادی باید در درون محتوایی خاص، آموزش داده شود. یادگیری عمیق محتوا برای دانش آموز ضروری است تا تمایلات و مهارت های تفکر انتقادی را کسب کند. و از همه مهم تر آن که دانش آموز باید اجازه داشته باشد تا خود بیندیشد. برنامه های درسی و آموزشی باید دانش آموزان را در چگونگی جمع آوری شواهد و انجام قضاوت قوی، تشویق و یاری کنند. اگر معلم قضاوت خود را ارائه کند، فرصت های یادگیری را از دانش آموزان می گیرد (لیپمن،۲۰۰۳،همان)
    بدین منظور لیپمن با تدوین محتوایی مبتنی بر داستان های فلسفی که مخاطب را در موقعیت های چالش برانگیز قرار می دهد، با بهره گیری از تلفیق روش حل مسأله، تفکر خلاق و تفکر انتقادی به تدوین رویکرد آموزش فلسفه برای کودکان می پردازد.
    برنامه لیپمن در اساس، نهضتی در آموزش و پرورش کودکان بوده است که در این برنامه دانش آموزان بجای بخاطر سپردن نتایج مطالعات دیگران، به این سمت سوق داده می‌شوند که خود در فرایند پژوهش، به علم دست یابند. (فرامرز قراملکی،۱۳۸۰، ص۲۵). هدف اصلی برنامه لیپمن، تبدیل دانش آموزان به کاوشگرانی ماهر و جوان است. مراد از کاوشگر بودن، جستجوگر فعال و پرسشگر مُصّر بودن، هوشیاری دایمی برای مشاهده ارتباطات و اختلافات، آمادگی همیشگی برای مقایسه، مقابله و تحلیل فرضیه‌ها، تجربه مشاهده، سنجش و امتحان است. بنابراین در برنامه لیپمن، کلاس درس به یک جامعه پژوهشگر، به منظور کاوش مشترک تبدیل می‌شود و کودکان با کار گروهی مهارت تفکر منطقی خود را افزایش می‌دهند(قراملکی، ۱۳۸۵)

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 07:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزیابی و تحلیل نقش رهبری تحول آفرین در توسعه یادگیری سازمانی کارکنان اداری شهرداری شهر کرمانشاه- قسمت ۳- قسمت 2 ...

    تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش

     

    تعاریف عملیاتی

     

     

    رهبری تحول گرا: در پژوهش حاضر، جهت سنجش و اندازه گیری متغیر رهبری تحول گرا، از پرسشنامه استاندارد واتکینز و مارسیک استفاده می شود. این پرسشنامه شامل ۳۲ سوال است که در طیف پنج گزینه ای لیکرت طراحی شده است.

    یادگیری سازمانی: در راستای سنجش و اندازه گیری ابعاد یادگیری سازمانی، از پرسشنامه طراحی شده توسط گومز و همکاران (۲۰۰۵) استفاده می شود. این پرسشنامه حاوی ۱۴ سوال در طیف لیکرت می باشد.

    تعاریف مفهومی

     

     

    رهبری تحول گرا: فرایند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروه ها برای ایجاد تغییر و تحول در وضع موجود و کارکردهای سازمان به عنوان یک کل (رافرتی، گریفین[۹]، ۲۰۰۴).

    یادگیری سازمانی: بیانگر تجارب یادگیری جمعی است که برای کسب دانش و توسعه مهارت ها استفاده می شود. سازمان یادگیرنده جایی است که الگوهای جدید تفکر رشد می یابند، اندیشه های جمعی و گروهی ترویج می شوند و افراد چگونگی آموختن را به همراه هم می آموزند (یانگ[۱۰]، ۲۰۰۴).

    چارچوب پایان نامه

    فصل اول تحقیق به ارائه ی اطلاعاتی در رابطه با توجیه پژوهش می پردازد. اطلاعاتی شامل، زمینه و بافتی که تحقیق از آن برخاسته است، بیان مسئله، سوالات پژوهشی، فرضیه ها، و متغیرهای مورد بررسی. سپس، اطلاعاتی کلی در مورد تحقیق و روند انجام آن نیز در این فصل ارائه شده است.
    فصل دوم با ارائه چارچوب نظری تحقیق، به بررسی مبانی ادبیات پژوهش و همچنین نگاهی به پژوهش های داخلی و خارجی انجام شده در رابطه با موضوع رهبری تحول گرا و یادگیری سازمانی می پردازد. منابع مورد جستجو از مطالب دیگر مورد بحث در این فصل هستند.
    فصل سوم به بیان روش شناسی مورد استفاده این پژوهش، با ارائه دلائلی برای انتخاب این روش ها، جامعه مورد بررسی، شیوه های گردآوری اطلاعات، ابزارهای بکار رفته جهت گردآوری داده های پژوهش، توزیع پرسشنامه ها، مسائل لحاظ شده در گردآوری داده ها، و همچنین شیوه ها و روش های تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده می پردازد.
    فصل چهارم از دو بخش تحلیل داده ها و بحث تشکیل شده است. این فصل به چند بخش کلی مانند تحلیل داده های جمعیت شناختی، بررسی متغیرهای پژوهش، بررسی سوالات و فرضیات تحقیق تقسیم می شود.
    فصل پنجم نتایجی را ارائه می دهد که از انجام این مطالعه کسب شده و همچنین به بحث در رابطه با این نتایج می پردازد. پیشنهادات کاربردی و نظری از دیگر اطلاعاتی هستند که در این فصل به آنها پرداخته خواهد شد. در پایان نیز، این پایان نامه با ارائه فهرست منابع مورد استفاده در این پژوهش و پیوست های لازم (پرسشنامه ها، نامه نگاری ها، جداول و …) خاتمه می یابد.

     

    فصل دوم

     

    مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق

     

    مقدمه

    در فصل دوم پژوهش، به بررسی و مطالعه ادبیات موضوعی تحقیق و پیشینه های نظری و عملی ای که در پی جستجوی منابع و با روش مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته، پرداخته خواهد شد. مباحث مطرح شده در این فصل، در راستای بررسی و تحلیل ارتباط میان رهبری تحول گرا و یادگیری سازمانی به دو قسمت تقسیم می شود. بخش اول که به مبانی نظری تحقیق اختصاص داده شده، به توصیف و تشریح مفاهیمی از جمله رهبری تحول گرا، تعاریف آن، عوامل مرتبط با آن و نیز تشریح و توصیف متغیر یادگیری سازمانی پرداخته خواهد شد. بخش دوم این فصل، مربوط به پیشینه های عملی تحقیق می باشد. در این قسمت، به بحث در زمینه پژوهش های صورت گرفته در خارج و داخل کشور پرداخته شده و در آخر فصل نیز به توصیف مدل مفهومی به کار رفته در این پژوهش پرداخته می شود. در قسمت پیشینه های داخلی و خارجی، به شرح مفاهیمی مرتبط با عنوان هر تحقیق، روش شناسی، جامعه آماری، و نتایج حاصل از آزمون های آماری در هر یک از پژوهش ها پرداخته می شود. در راستای جمع آوری ادبیات موضوعی و پیشینه های تحقیقاتی داخلی و خارجی از روش های مطالعه کتابخانه ای استفاده می شود که در آن به جستجوی مطالب و منابع تحقیقاتی در مراجع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده می شود.

     

    تاریخچه رهبری تحول گرا

    ریشه پارادایم رهبری تحول گرا به قرن شانزدهم، هنگامی که مطالعاتی در مورد شهریار توسط ماکیاول انجام گرفت، بر می گردد. ماکیاول، ویژگی ها و رفتار رهبران را برای توسعه نظریه رهبری در درون ساختار فئودالی انگلستان مطالعه کرد. رهبر کسی است که برای به دست آوردن اهداف متعالی، به نحوه حرکت دیگران در مسیر تحقق این اهداف جهت داده و از آن ها حمایت می کند (موغلی، ۱۳۹۰).
    پیشرفت هایی که در عصرهای اخیر، در ارتباط با مفاهیم و نظریه های رهبری حاکی از تغییر نگرش اساسی در این زمینه می باشد، به گونه ای که نظریه های رهبری کاریزماتیک که رهبر را موجودی غیر متعارف مفروض می نمود و پیروان را وابسته به رهبری می دانست، به سمت نظریه های نئوکاریزماتیک و رهبری تحول گرا که به توسعه و توانمندسازی پیروان جهت عملکرد مستقل توجه می کنند، هدایت شده است (کارک[۱۱]، ۲۰۰۴). در اوایل قرن ۱۶، وبر، تعریفی مشابه ماکیاول از رهبری بیان کرده است، بر این اساس، وی رهبری را به عنوان منبع نفوذ در دیگران قلمداد کرده است. ویژگی های شخصیتی که وبر مورد حمایت و تاکید قرار داده بود، کاریزما نامیده می شد. تعریف ریشه ای کاریزما، آن را برابر با یک استعداد الهی با قدرتی بیش از دیگران که در برگیرنده اعتماد و وفاداری می باشد، بیان می کند. توصیف کاریزما دقیقا بستگی به نفوذ و برانگیختن پیروان و ایجاد یک بصیرت و بینش در آن ها دارد که به عنوان یکی از عناصر کلیدی رهبری تحول گرا به شمار می آید (موغلی، ۱۳۹۰).
    در تحقیقات برنز، مشخص شد که رهبران تحول گرا، کسانی هستند که صاحب بینش بوده و دیگران را برای انجام کارهای استثنائی به چالش و نلاش وا می دارند. وی در ادامه بحث خود بر این باور است که تنها رهبران تحول گرا قادر به ترسیم مسیرهای ضروری نوین برای سازمان های جدید خواهند بود، چرا که آن ها منشا تغییرات موجود می باشند. به عبارتی، رهبران تحول گرا بر تغییران حاکم بر سازمان اشراف کامل داشته و بر موج تغییرات موجود در محیط بیرونی تسلط دارند (آغاز، ۱۳۸۵). تئوری های اساسی رهبری تحول گرا در این بیشتر پژوهش های صورت گرفته در سال های اخیرف بر مبنای تحقیقات برنارد بس می باشد که در واقع چارچوبی از مشخصات رهبری تحول گرای برنز (۱۹۷۸) است. مفهوم اولیه رهبری تحول گرا توسط برنز و در نهایت تحقیقات توصیفی او پیرامون رهبران سیاسی ارائه شد. برنز رهبری تحول گرا را به عنوان فرایندی که در آن رهبران و پیروان همدیگر را به سطح بالاتری از اخلاق و انگیزه ترقی می دهند، بیان می کند. این رهبران تلاش می کنند تا خصوصیات اخلاقی و ایده آل های متعالی همچون آزادگی، عدالت، برابری، آشتی و آزادگی را به جای خصوصیات منفی ای چون ترس، حرص، حسادت و نفرت، حول معانی خود ساختار ببخشند. از این رو، بر حسب نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو، رهبری تحول گرا بر تقویت نیازهای سطح بالاتر پیروان و کارکنان تاکید می کند. از نظر برنز، رهبری تحول گرا توسط هر شخصی با هر موقعیتی در سال قابل اجرا است. در این نوع از رهبری، اشخاص می توانند بر همتایان و مافوق ها همچون زیردستان تاثیر بگذارند (یوکل، ۱۳۹۱). برنز بیشتر مصداق ها را به ماهیت روابط متعامل رهبران و پیروان جلب کرد. وی مطالعه رهبری را به سمت پویایی های تعارض و قدرت، اهداف جمعی، تغییر واقعی عمدی و اهمیت مبنای اخلاقی رهبری و پیروی سوق داد و پس از آن دو نوع مدل رهبری را مطرح کرد که در آن عناوین رهبری مبادله ای و تحول گرا به چشم می خورد (ماگلیوکا، چریستاکیس[۱۲]، ۲۰۰۱). هدف از سبک رهبری مبادله ای، توافق بر سر مجموعه ای از اعمال است که اهداف جداگانه و فوری رهبر و پیروان را برآورده ساخته است. از طرفی، هدف رهبری تحول گرا فراتر از ارضای نیازهای فوری است. بر طبق باور برنز، رهبر تحول گرا در جستجوی انگیزه های بالقوه در پیروان است. در این جا، هدف جلب توجه پیروان به نیازهای بالاتر و تبدیل منافع فردی به منافع جمعی است. از نظر وی، رهبری تحول گرا عموما برتر از رهبری مبادله ای است. رهبر مبادله ای یک مبادله هزینه و منفعت را جهت براورده ساختن نیازهای فیزیکی و مادی جاری کارکنان تعقیب می کند و در پی آن، مجموعه ای از خدمات قراردادی را از زیردستان خواهان است (هائدی[۱۳] و دیگران، ۲۰۱۰).تئوری رهبری تحول گرا پیرامون این بحث است که این سبک رهبری فعال تر و نهایتا کاراتر از نظریه رهبری مبادله ای، اصلاحی یا اجتناب کننده در انگیزش پیروان جهت رسیدن به عملکرد بالا می باشد. در این راستا، فرض می شود که رهبران تحول گرا در معنا بخشی به محیط و شکل دهی اهداف راهبردی که توجه و منافع پیروان را به خود جلب می کند، از قابلیت بیشتری برخوردارند. پیروان رهبران تحول گرا میزان بیشتری از تعهد به رسالت سازمانی، تمایل به کار سخت تر، اعتماد به رهبران و انسجام سازمانی بیان می کند (برسون، آوولیو[۱۴]، ۲۰۰۴).
    برنز، رهبری تحول گرا و مبادله را در دو هدف جدا در پیوستار سبک های رهبری مشخص نمود. بس (۱۹۸۵) بر این باور بود که رهبران می توانند هر دو رفتار تحول آفرین و مبادله ای را از خود بروز دهند. در واقع بر خلاف نظر برنز که دو مفهوم مبادله و تحول گرا را مانع الجمع می دانست، بس این دو را مکمل هم می خواند (هورویتز [۱۵]و دیگران، ۲۰۰۸). در رهبری مبادله ای، رهبر انگیزه پیروان را با توجه به منافع شخصی خود تقویت نموده و بر ارزش ها در این راستا تاکید می ورزد، در صورتی که این ارزش ها با فرایند مبادله مرتبط اند، نه با مسائلی همچون صداقت، درستی و مسئولیت (والتر، برانچ[۱۶]، ۲۰۱۰).
    برنز، رهبری تحول گرا را سبکی از رهبری فرض می کند که رهبران علایق کارکنان خود را در دو محور اصلی بسط و ترفیع می دهند، زمانی که در جهت ایجاد آگاهی و پذیرش اهداف و رسالت گروه گام برداشته و همچنین در مقطعی که کارمندانشان را در جهت فراتر رفتن از منافع خو به نفع گروه برمی انگیزانند (استون و دیگران، ۲۰۰۴: ۳۰۵). برنز، رهبر تحول گرا را به عنوان کسی که پیروان را توانمند می سازد و به آن ها، جهت عملکرد فراتر از انتظاراتشان انگیزه می دهد و آن ها را تشویق به پیروی از اهداف دسته جمعی به جای منافع شخصی فوری می کند، تشریح می کند (کارک، ۲۰۰۴).

     

    رهبری تحول گرا

    رهبری،فرایند نفوذ در پیروان برای دستیابی به نتایج مورد نظر است(رابینز،۱۳۹۰)؛چگونگی این نفوذ بر پایه رفتارها و ویژگی های ذاتی رهبر،ادراکات پیروان و زمینه ای که در آن فرایند نفوذ رخ می دهد،تشریح می گردد.رهبران فرهنگ سازی می کنند و نقش اساسی آن ها تاثیرگذاری بر روی دیگران است،به گونه ای که هدف های از پیش تعیین شده را مشتاقانه دنبال کنند.در دهه های اخیر،به موضوع مشارکت پیروان در فرایند رهبری توجه بسیاری شده است.این توجه به اندازه است که اکنون از رهبری به عنوان فرایندی یاد می شود که در آن رهبر و پیرو به گونه ای دوجانبه بر هم تاثیر و نفوذ دارند (پولیتیس[۱۷]، ۲۰۰۱).
    در سال های اخیر،ظهور رویکردهای جدید رهبری،بیانگر نوعی تغییر پاردایم از روش های تعاملی مانند الگوهای اقتضایی و وضعیتی به الگوهای تجسمی،کاریزماتیک و تحول آفرین بوده است.نظریه بنیادین رهبری تحول آفرین به وسیله برنارد باس ارائه شده است که وی آن را فرایند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروه ها برای ایجاد تغییر و تحول در وضع موجود و کارکردهای سازمان به عنوان یک کل تعریف می کند(موعظی،۱۳۸۲).برنز،رهبری تحول آفرین را به عنوان فرایندی که در آن رهبران و پیروان همدیگر را به سطح بالاتری از اخلاق و انگیزه ترقی می دهند، تعریف کرد(رابینز،۱۳۹۰).
    رهبران تحول آفرین،پیروان را توانمند ساخته،برای عملکردی فراتر از انتظاراتشان بر می انگیزانند و آن ها را به جای پیگیری منافع شخصی، به پیروی از اهداف دسته جمعی تشویق می کنند. این رهبران، خوش بینی، جاذبه، هوش و بسیاری از توانایی های شخصی را به کار می گیرند تا آرمان های دیگران را بالا ببرند و افراد وسازمان را به بالاترین سطح عملکردی برسانند(عابدی جعفری، آغاز، ۱۳۸۷).
    نتیجه تصویری برای موضوع هوش
    اصطلاح تحول گرا،در مباحث اصلی مطالعات رهبری استفاده شده و برای تمایز بین رهبری و مدیریت است.تئوری رهبری تحول گرا نخست توسط برنز(۱۹۷۸) به منظور تمایز بین آن دسته از رهبران که روابط قوی و انگیزشی با زیردستان و پیروان برقرار می‌کنند و آن دسته از آنها که به طور گسترده ای متمرکز بر مبادله یا تعامل برای ایجاد نتایج اند بوجود آمد.او مشخص کرد که یک رهبر تحول‌گرا،به دنبال انگیزه های بالقوه در پیروان و ارضای نیازهای بالاتر آنان است. رهبران تحول گرا،رابطه انگیزشی متقابلی را برقرار می کنند بنابراین رهبری تحول گرا،تعاملی و دوسویه است (داکت، مک فارلین[۱۸]، ۲۰۰۳).
    طی دهه گذشته، به موضوع مشارکت پیروان در فرایند رهبری توجه زیادی شده است، این توجه به اندازه ای است که همین اکنونف از رهبری به عنوان فرایندی یاد می شود که در آن رهبر و پیرو به گونه ای دو جانبه بر یکدیگر تاثیر و نفوذ دارند (پولیتیس، ۲۰۰۱). نظریه بنیادین رهبری تحول گرا به وسیله برنارد باس ارائه شده است که وی آن را فرایند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروه ها برای ایجاد تغییر و تحول در وضع موجود و کارکردهای سازمان به عنوان یک کل تعریف می کند (موعظی، ۱۳۸۲). همسو سازی منافع سازمان و اعضای آن، وظیفه رهبر تحول گراست. بر خلاف رهبر مبادله ای که عوامل تقویت کننده اقتضایی پیروان را به کار می گیرد، رهبر تحول گرا الهام بخش است. در حالی که رهبران تحول گرا، خلاقیت، انگیزه و معنویات پیروان خود را افزایش می دهند، رهبران مبادله ای به منافع شخصی و آتی پیروان خود توجه می کنند. رهبران تحول گرا بر این امر تاکید دارند که شما چه کاری می توانید برای کشور خود انجام دهید (ازگلی، ۱۳۹۰). مفهوم رهبری تحول گرا به آن دسته از رهبرانی گفته می شود که قصد دارند تا با خلق ایده ها و چشم اندازهای جدید، مسیر تازه ای از رشد و شکوفایی را فرا روی سازمان ها قرار دهند و با ایجاد تعهد و اشتیاق زیاد در بین مدیران و کارکنانف اعضای سازمان را برای ایجاد تغییرات اساسی، تحول در ارکان و شالوده سازمان به منظور کسب آمادگی ها و توانمندی های لازم جهت حرکت در مسیر جدید و فتح قله های بالاتری از عملکرد آرمانی بر می انگیزاند (عسل آغاز، ۱۳۸۵). رهبری در اسلام به عنوان فرایندی که به وسیله آن رهبر مشارکت داوطلبانه پیروان در تلاش برای دستیابی به اهداف مشخص را جستجو می کند, وصف شده است. این تعریف به این نکته اشاره دارد که فرایند رهبری نباید مبتنی بر اجبار یا زور باشد, در حقیقت در همه کارها از جمله آن هایی که به دین مربوط می شوند, اجبار ممنوع می باشد (آل آرکوبی[۱۹]، ۲۰۰۸).
    رهبر مبادله ای بر خلاف رهبری تحول گرا، در محیط با شرایط موجود به ادامه فعالیت پرداخته و اجتناب از ریسک را ترجیح می دهد و بر روی کارایی و قابل پیش بینی بودن، به جای تغییر و خلاقیت تمرکز می کند (بلوک[۲۰]، ۲۰۰۳). پیروانی که در سازمان به اینگونه عمل می کنند، هویت شخصی را همانطور که تشریح شده، قبول می کنند، اما رهبران تحول گرا آن را تغییر می بخشند (ایسنبیس[۲۱]، ۲۰۰۸).رهبری مبادله ای زمانی اتفاق می افتد که رهبران قول پاداش و مزایا به زیر دستان را با توافق کامل زیردستان با رهبر مبادله می کنند. رهبر مبادله ای بر طبق گفته دفت، نیازهای پیروان را شناسایی کرده و پس از آن، فرایند مبادله را جهت برآوردن آن نیاز ها، تعریف می کند، از این رو هر دو طرف فرایند مزبور یعنی رهبر و پیرو از این مبادله سود می برند (استون و دیگران، ۲۰۰۴).
    مفهوم رهبری تحول گرا، فرایندی آگاهانه اخلاقی و معنوی بوده که الگوهای مساوی روابط قدرت میان رهبران و پیروان را جهت رسیدن به یک هدف جمعی، تحول واقعی سازمان یا سیستم اجتماعی از طریق طرح مشارکتی قابل اعتماد پایه ریزی می کند. رهبری تحول گرا در سازمان های امروزی نیازمند تغییر معنادار روابط قدرت در سازمان یا سایر سیستم های اجتماعی از سلسله مراتبی به افقی و همراه با عدالت است (مگلیولا، چریستاکیس، ۲۰۰۱). رهبران تحول گرا، رسالت آینده سازمان را معرفی می کنند، پس از آن، مدلی را که با آن چشم انداز سازگار است معرفی می کنند، قبول کردن اهداف گروهی را رشد می بخشضند و حمایتی برای تک تک افراد سازمان محیا می سازد (اسپریتزر[۲۲] و دیگران، ۲۰۰۵).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    رهبری تحول گرا، در ارتباط با تغییر ، نوآوری، توانمندسازی دیگران و قدرت یافتن همراه با دیگران و نه به واسطه دیگران است (تیچی، اولریچ[۲۳]، ۲۰۰۸). رهبران تحول گرا، پیروان را تغییر داده و آن ها را قادر به رشد و توسعه می کنند، چرا که با برآورده شدن نیازهای پیروان، نیازها، تمایلات و ارزش های جدیدی آشکار می شوند. از این رو، پیروان ممکن است همان گونه که رشد می کنند و توسعه می یابند، به عنوان رهبر خطاب شوند (بارکر، ۲۰۰۰). رهبری تحول گرا، با ارزش ها، اخلاق، استانداردها و اهداف بلند مدت سر و کار دارد (نورتوز[۲۴]، ۲۰۰۱).سوال اصلی این است که آیا می توان نتایج حاصل از دستاوردهای مطالعاتی در زمینه بررسی سبک های رهبری را در سازمان هایی چون آموزش و پرورش نسبت داد؟ یا آنکه به دلیل ماهیت متفاوت فعالیت های این سازمان لازم است مطالعاتی مشخصا در این زمینه انجام شود؟ (الکینز، کلر[۲۵]، ۲۰۰۳).

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 07:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      پایان نامه جزا و جرم شناسی ۵- قسمت ۸ ...

    ۲-۱۱- نظام‌های نوین جانشین کیفرسالب آزادی(حبس)
    در نتیجه انتقادات فراوانی که به مجازات‌های بدنی و جسمی صورت گرفت، کیفر زندان از حدود ۲۰۰ سال پیش وارد زرادخانه کیفر کشورها گردید و مورد پذیرش گسترده قرار گرفت. هدف اصلی استفاده از زندان در تمامی کشورها طرد و حذف مجرم از جامعه از یک طرف، و اصلاح و بازپروری مجرم از سوی دیگر بوده است. با وجود استفاده گسترده از مجازات زندان، نتیجه پژوهش ها و تحقیقات نشان داده است این مجازات انتظاری را که از آن می‌رفته بر آورده نساخته است. هر چه از زمان آغاز استفاده از مجازات زندان می‌گذشت انتقادات نسبت به آن جدی تر می‌شد تا این که در نیمه دوم قرن بیستم – به ویژه بعد از نتایج تحقیقات رابینسون- رویکرد کنارگذاری و عبور از مجازات زندان شیوع پیدا کرد و سیاست گذاران جنایی در صدد بر آمدند تا جایگزین هایی برای آن بیابند. معایب زندان یکی پس از دیگری آشکار شد و تاثیر گذاری آن و توان آن در اصلاح و تربیت افراد انکار گردید. برخی خواهان لغو آن گردیدند و در مقابل عده‌ای بر استفاده از آن پای فشردند و عده‌ای به استفاده از مجازات‌های جایگزین و بینابین اقبال نشان دادند.
    پیشرفت مطالعات و پژوهش‌های جرم شناختی، جامعه شناختی، روان شناختی و کیفرشناختی از یک طرف و شکست سیاست‌های اصلاح و در مان ازسوی دیگر در رویکرد کنارگذاری زندان بی تاثیر نبوده است. تراکم جمعیت زندان ها و بازگشت مجددمجرمانی که پیشینه تحمل کیفر زندان را داشتند، همگی نشان از بی فایده بودن مجازات زندان داشت.
    با توجه به شکست سیاست‌های اصلاح و تربیت و آشکار شدن معایب زندان و به منظور پرهیز ازآنها، در نظام پاسخ دهی جامعه به جرم تحولاتی صورت گرفت. در راهبرد جدید، هدف سیاست جنایی، کنارگذاری روش‌های سنتی عدالت کیفری و بالابردن اثر بخشی نظام عدالت کیفری است. تکنیک آن هم پاسخ دهی به شماری از گونه‌های بزه کاری و برخی از بزه کاران با توسل به روش‌های نو پدید با ماهیت غیر قهر آمیز می‌باشد.

    پایان نامه رشته حقوق

    مطالعات تاریخی نشان می‌دهد که بیش ترکشورهای دنیا از جمله ایران، مراحل متعددی را در تعیین سیاست‌های کیفری خود پشت سر گذاشته اند. ابتدا تلاش می‌شد از طریق مجازات‌های بدنی که همراه با رنج و عذاب جسمی فراوان بودند، به کنش‌های کیفری مجرمان واکنش شدید نشان داده شود. در مرحله دوم سعی می‌شد با بهره گرفتن از مجازات زندان معمای پیچیده افزایش جمعیت کیفری را حل کنند. سپس با توسل به اقدامات تامینی و تربیتی به دنبال تامین این هدف بر آمدند. در دهه‌ های اخیر سعی شد با بهره گرفتن از مجازات‌های بینابین یا مجازات‌های اجتماعی جایگزین زندان معمای جرم را حل نمایند. در حال حاضر، قانون گذاران و سیاست گذاران جنایی به دنبال شیوه‌های نوین جایگزین زندان هستند که موضوع نوشتار حاضر است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    نظام‌های نوین جانشین کیفر سالب آزادی (زندان) هدف‌های مهمی را دنبال می‌کنند: از جمله دادن اختیار مصلحت سنجی‌های بیش تر به مقام‌های قضایی، توجه به ارادۀ نقش آفرینان دعوی کیفری در زمینه پاسخ دهی به بزه کاری( دخالت دادن مجرمان در روند اصلاح و بازپروری)، برقراری گفت و تفاهم بین مقام قضایی و مجرمان، اعتماد کردن به مجرم برای حضور مجدد در جامعه، جانشینی نگرش « شهروند مدار» به جای رویکرد« دشمن مدار»، نقش قایل شدن برای یکی از اصلی‌ترین کنش گران دعوی کیفری (یعنی مجرم) در تعیین سرنوشت کیفری، وابسته کردن کیفر به ارادۀ مجرم، توجه بیش تر به نقش بزه دیدگان در نمودهای جدید جانشین کیفر سالب آزادی، مدیریت مجرمان در جامعه از طریق اعتماد بخشی به آن ها(از نظر کیفر شناسی مدیریت خطر). کاهش جمعیت کیفری زندان، ارزان سازی مجازات، پرهیز از معایب زندان و…..
    افزون بر پیش بینی مجازات‌های اجتماعی جایگزین زندان، قانون گذار روش‌های جدیدی را برای جایگزینی زندان پیش بینی کرده است که برای نخستین بار در حقوق کیفری ایران وارد شده اند. این نظام‌های نوین عبارتند از: معافیت از کیفر، نظام تعویق کیفر، نظام نیمه آزادی و نظام نظارت الکترونیکی.
    در قانون آیین دادرسی کیفری نیز نهادهایی نظیرترک تعقیب، تعویق تعقیب، تعلیق تعقیب و میانجی گیری کیفری پیش بینی شده است.
    ۲-۱۲- مبانی تحولات
    ۲-۱۲-۱- نظام‌مند شدن شروع به جرم
    فصل اول از بخش سوم قانون جدید مجازات اسلامی موضوع شروع به جرم را موضوع احکام خود قرار داده است. اولین ماده این فصل اساسی‌ترین نکات را در این باره مقرر داشته و گفته که هرکس قصد ارتکاب جرمی‌کرده و شروع به اجرای آن کند لکن به واسطه عامل خارج از اراده او قصدش معلق بماند، چنانچه اقدامات انجام گرفته جرم باشد به مجازات همان جرم محکوم و درغیر این صورت به شرح زیر مجازات می‌شود:۱-در جرایمی‌که مجازات قانونی آنها سلب حیات، حبس دایم یا حبس‌تعزیری درجه یک تا سه است به حبس‌تعزیری درجه چهار، ۲-در جرایمی‌که مجازات قانونی آنها قطع عضو یا حبس‌تعزیری درجه چهار است به حبس‌تعزیری درجه پنج، ۳-در جرایمی‌که مجازات قانونی آنها شلاق حدی یا حبس‌تعزیری درجه پنج است به حبس‌تعزیری یا شلاق یا جزای نقدی درجه شش.تبصره این ماده نیز رفتار ارتکابی در صورتی که ارتباط مستقیم با ارتکاب جرم داشته ولی به جهات مادی که مرتکب از آنها بی‌اطلاع بوده وقوع جرم غیرممکن باشد را در حکم شروع به جرم دانسته است. مدیرکل تدوین لوایح قوه‌قضاییه در تبیین نکاتی درباره این موضوع به بحث نظام‌مند شدن شروع به جرم در ماده ۱۲۱ قانون جدید مجازات اسلامی اشاره کرد و گفت: این بخش دو تغییر عمده کرده است؛ یکی بازگشت تعریف شروع به جرم به معیارهای علمی صحیح و بیان معیارهای اصولی برای تشخیص آن و دیگری این که تعیین مجازات آن درجه‌بندی شده است.
    نخستین تغییری که در قانون جدید به وجود آمده این است که ماده ۱۲۱ روش قانونگذاری سال ۱۳۵۲ را اتخاذ نموده است؛ به طوری که اگر بعد از قصد ارتکاب جرم و شروع به اجرای آن، به واسطه عاملی خارج از اراده خود قصدش معلق بماند، وی متهم به « شروع به جرم » خواهد شد. اگر این عامل خارجی به صورت فیزیکی بر معلق ماندن جرم موثر باشد، در این حالت می‌توان شروع به جرم را محقق دانست ولی اگر این عامل خارجی به صورت درونی و ارادی روی مرتکب تاثیر بگذارد (مثل هراس از پی بردن مامور به ارتکاب جرم با دیدن وی و ترک جرم به صورت ارادی یا ترحم به فرزند کسی که بخاطر شروع به قتل او در حال گریه است ) و به تبع آن انصراف از قتل و عدم ارتکاب آن نمی تواند عامل خارجی تلقی شود.[۱۷]
    انصراف ارادی را نباید با احساس ندامت و پشیمانی که بعد از ارتکاب جرم اتفاق می‌افتد یکی دانست.[۱۸]
    در قانون جدید اگر فرد شروع به اجرای جرمی کرده و بدون اراده قصدش معلق بماند در صورتی که نفس فعل انجام یافته جرم باشد ( مثل تهیه کلید برای سرقت موضوع ماده ۶۶۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ که به قوت خود باقی است ) به مجازات همان جرم محکوم می‌شود در غیر این صورت به مجازات‌های مذکور در ۳ بند ماده ۱۲۱ این قانون محکوم می‌شود.
    این ماده بیانگر این است که موضع قانون جدید نسبت به شروع به جرم این است که :
    ۱ – در جرائم تعزیری مستوجب مجازات‌های درجه یک تا پنج مطلقا و
    ۲ – جرائم تعزیری مستوج مجازات‌های درجه شش تا هشت در صورتی محکوم به شروع به جرم خواهند شد که در قانون برای شروع به اجرای آن جرم، مجازات تعیین شده باشد.
    در تبصره ماده ۱۲۱ عنوان شده : «هرگاه رفتار ارتکابی ارتباط مستقیم با ارتکاب جرم داشته باشد، لکن به جهات مادی که مرتکب از آنها بی اطلاع است وقوع جرم غیرممکن شود، اقدام انجام شده در حکم شروع به جرم است».
    این تبصره بیانگر جرم محال است که حقوقدانان در آثار ارزشمند خود از آنها سخن گفته‌اند.مهمترین جهات مادی را می‌توان عدم امکان موضوع ( مانند سارقی که دست در جیب خالی فردی می‌کند) یا عدم تکاپوی وسیله ( مانند تجویز دارویی که قادر به سقط جنین نیست ) دانست.

    ۲-۱۲-۲- جرایم سازمان‌یافته
    فصل چهارم از بخش سوم قانون جدید مجازات اسلامی به موضوع سرکردگی گروه مجرمانه اشاره کرده است. تغییری که در محتویات این فصل نسبت به قانون گذشته اتفاق افتاده است رویکردی است که مواد آن نسبت به جرایم سازمان‌یافته داشته و در تبصره‌ای این جرایم را به صراحت تعریف کرده است. در تبیین نوآوری‌های قانون جدید مجازات اسلامی به تعریف جرایم سازمان‌یافته در ماده ۱۲۹ ،به خصوص در تبصره یک ماده ۱۲۹ قانون جدید مجازات اسلامی آمده است که گروه مجرمانه عبارت است از گروه نسبتاً منسجم متشکل از سه نفر یا بیشتر که برای ارتکاب جرم تشکیل شده یا پس از تشکیل، هدفش برای ارتکاب جرم منحرف شده باشد. وی البته تاکید می‌کند این تعریف از کنوانسیون بین‌المللی مرتبط با این موضوع گرفته شده و تنها به یک شرط موجود در آن کنوانسیون که این گروه باید برای جلب منفعت تشکیل شده باشد اشاره نکرده است.
    در ماده ۴۵ قانون سابق سردستگی جرم از علل مشدده جرم محسوب می‌شد بدون اینکه میزان تشدید مشخص شده باشد در حالی که طبق قانون جدید مجازات سردستگی جرم به طریق زیر تعیین می‌شود:
    ۱ – در جرائم تعزیری هرکس سردستگی یک گروه مجرمانه را به عهده گیرد به حداکثر مجازات شدیدترین جرمی که اعضاء آن گروه در راستای اهداف همان گروه مرتکب شده اند، محکوم می‌گردد.
    ۲ – در صورتی که جرم ارتکابی موجب حد یا قصاص یا دیه باشد که در این صورت به حداکثر مجازات معاونت در آن جرم محکوم می‌شود.
    ۳ – در محاربه و افساد فی الارض زمانی که عنوان محارب یا مفسد فی الارض بر سردسته گروه مجرمانه صدق کند، حسب مورد به مجازات محارب یا مفسد فی الارض محکوم می‌گردد. البته ظاهرا فرقی میان مجازات محاربه و افساد فی الارض وجو نداشته و تاکید از باب تعیین نوع اتهام است.
    در قانون سابق تعداد اعضای گروه مجرمانه تعیین نشده و فقط از دیدگاه دکترین این تعداد معین می‌شد در حالی که در قانون جدید این تعداد سه نفر یا بیشتر ذکر شده است.
    همچنین در قانون سابق تعریف سردستگی معلوم نبود که در تبصره ۲ ماده ۱۲۹ قانوم جدید این مورد نیز مشخص گردیده است.
    سردسته جرم به حداکثر مجازات شدیدترین جرمی که اعضای آن گروه در راستای اهداف همان گروه مرتکب شده اند محکوم می‌شود به گونه‌ای که اگر هدف گروه برهم زدن امنیت باشد و در این میان تعدادی باشند که صرفا به توهین نسبت به مردم اقدام کرده و فقط یکی از آنها به تخریب اموال مردم بپردازد در این صورت با توجه به بیشتر بودن مجازات تخریب، سردسته نیز به حداکثر مجازات تخریب محکوم می‌شود.
    اگر گروه مجرمانه ابتدا به قصد دیگری تشکیل شود و پس از تشکیل گروه، هدف آن برای ارتکاب جرم منحرف گردد در این صورت نیز سردسته به مجازات‌های فوق الذکر محکوم خواهد شد؛ مگر اینکه سردسته بخاطر انحراف اعضا از هدف اصلی، از سردستگی گروه انصراف دهد.
    ۲-۱۲-۳- خلاقانونی برای مبارزه با مجرمان بین المللی
    چرا هیچ اثری از جرایم بین‌المللی در این قانون به چشم نمی‌خورد. چرا زمانی که در موضوع جرایم سازمان‌یافته به جرایم سازمان‌یافته بین‌المللی اشاره می‌شود بیشتر به این موضوع پرداخته نمی‌شود ؟ با توجه به اینکه ایران به کنوانسیون‌های ۴ گانه پیوسته است باید قانون جامعی در این باره داشته باشیم و البته یک لایحه ۹ ماده‌ای نیز در این موضوع تقدیم مجلس شده است که هنوز به تصویب نرسیده است و با توجه به اینکه قانون جدید مجازات اسلامی نیز در این باره ساکت است ایراداتی در عمل رخ داده و از آن جمله اینکه برای محاکمه دزدان دریایی که مجرمانی بین‌المللی هستند در حال حاضر در کشورمان با خلاءی قانونی مواجه هستیم.
    ۲-۱۲-۴- نظام‌مند شدن تشدید مجازات در تعدد جرم
    تعدد جرم، موضوع فصل پنجم از بخش سوم قانون مجازات اسلامی است. در این فصل موضوع تعدد جرم کاملا نظام‌مند شده است. این رویه برخلاف قانون گذشته است که مواد محدودی به این موضوع اختصاص داشت. نکته ی مهم در این نظام جدید بازگشت نگاه قانونگذار به شرایط قانون ۱۳۵۲ است. با اشاره به اجرای مجازات ،در تعدد جرم در ماده ۱۳۳ این قانون، این قسمت مقررات شبیه به قانون ۱۳۵۲ است و در واقع در تعدد غیر هم‌نوع نیز جرایم مجازات اشد اجرا می‌شود.
    در خصوص تعدد اعتباری تغییری به وجود نیامده و همان مقررات قانون سابق پابرجاست، لذا :
    ۱ – حکم راجع به تعدد اعتباری در خصوص جرائم تعزیری می‌باشد.
    ۲ – تعدد اعتباری به مجموع جرائمی که در قانون وصف خاصی پیدا کرده باشد[۱۹] نیز اطلاق می‌شود؛ مثل موضوع ماده ۶۵۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵
    ۳ – اگرچه برخی از اساتید[۲۰] معتقدند : « استثنائا جنایاتی در ابواب قصاص و دیات می‌توان یافت که از مصادیق تعدد معنوی جرم محسوب شده» لیکن مصادیق آن را ذکر نکرده اند. در خصوص حد زنای با محارم نیز نمی توان پذیرفت که این مورد از تعدد روانی تبعیت می‌کند، چرا که این جرم شرعی و خاص بوده و از حکم مجازات معین تبعیت می‌کند. تبصره ۲ ماده ۱۳۳ قانون جدید نیز موید همین نظر است.
    ۴ – همانطور که در متن ماده آمده است مجازات تعدد معنوی تعیین مجازات جرم اشد از میان جرائم ارتکابی خواهد بود و لذا تعیین مجازات در تعدد معنوی به ترتیب قانون قبلی خواهد بود.
    طبق رای وحدت رویه شماره ۳۴-۳/۸/۱۳۶۰ هیات عمومی دیوان عالی کشور[۲۱] ترک انفاق زن و اولاد واجب النفقه فعل واحد محسوب می‌شد لذا مشمول مقررات تعدد معنوی خواهد بود. با توجه به اینکه ماده قانونی مربوط به تعدد معنوی بدون تغییر به قانون جدید راه یافته است لذا این رای وحدت رویه همچنان قابل استناد است.
    رای وحدت رویه شماره ۶۳۸-۹/۶/۱۳۷۸ هیات عمومی دیوان عالی کشور[۲۲] که عنوان می‌دارد : « در قتل غیرعمدی بدون داشتن گواهینامه رانندگی به استناد ماده ۷۱۸ قانون مجازات اسلامی فقط یک فقره مجازات برای متهم تعیین می‌شود» با توجه به اینکه مقررات راجع به تعدد معنوی و نیز ماده ۷۱۸ هنوز به قوت خود باقی هستند، لذا این رای نیز همچنان قابلیت استناد دارد.
    از تغییرات نگارشی موجو در این ماده نسبت به ماده ۴۶ قانون سابق نمی توان چشم پوشی کرد. رای وحدت رویه شماره ۶۰۸-۲۷/۶/۱۳۷۵ هیات عمومی دیوان عالی کشور ذر خصوص تعدد مادی نبودن جرائم متعدد موضوع قانون صدور چک، به قوت خود باقیست. البته با اصلاحات سال ۱۳۸۲ و حذف وصف کیفری از چک‌های وعده دار، مشروط و تضمینی این رای می‌تواند فقط در خصوص چک‌های بلامحل و چک‌های صادره از حساب مسدود کاربرد عملی داشته باشد.[۲۳]
    ۲-۱۲-۵- تغییرات عمده در تکرار جرم
    فصل ششم از بخش سوم قانون جدید مجازات اسلامی موضوع تکرار جرم را محور احکام خود قرار داده و در این قسمت یک تغییر عمده را نسبت به قانون گذشته ایجاد کرده است. ماده ۱۳۶ این قانون مقرر کرده که هر کس به موجب حکم قطعی به یکی از مجازات‌های تعزیری از درجه یک تا ۶ محکوم شود و از تاریخ قطعیت حکم تا حصول اعاده حیثیت یا شمول مرور زمان اجرای مجازات مرتکب جرم تعزیری درجه یک تا شش دیگری شود، به حداکثر مجازات تا یک‌ونیم برابر آن محکوم می‌شود.مدیرکل تدوین لوایح قوه قضاییه درباره نوآوری موجود در این ماده می‌گوید: عمده تغییر در تکرار جرم در قانون جدید مجازات اسلامی در ماده ۱۳۶ اتفاق افتاده و این است که معیار تکرار جرم تاریخ قطعیت حکم است نه شروع حکم یا اجرای کامل حکم و در این موضوع قانونگذار تکلیف دادرس را به طور کامل مشخص کرده و معیاری واحد به دست داده است.
    در قانون جدید یکی از تغییرات چشم گیری که به وجود آمده این است که بخش کلیات قانون را صرفا اختصاص به احکام تعزیرات نداده است و مواد عمومی حدود را نیز در قسمت کلیات قانون آورده است. تکرار جرائم حدی نیز از این ویژگی مستثنا نیست. به طوری که:
    به موجب ماده ۱۳۵ هرگاه کسی سه بار مرتکب یک نوع جرم موجب حد شود و هر بار حد آن جرم بر او جاری گردد، در این صورت حد وی در مرتبه چهارم اعدام است.
    توجه در توضیح فوق نشان می‌دهد که در حدود اجرای مجازات جرم ارتکابی برای شمول مقررات تکرار جرم لازم است.
    در خصوص تکرار جرائم تعزیری، برخلاف قانون سابق، اجرای مجازات شرط تحقق مقررات مربوط به تکرار جرم نیست بلکه هر کس به موجب حکم قطعی به یکی از مجازات‌های تعزیری از درجه یک تا شش محکوم شود و از تاریخ قطعیت حکم تا حصول اعاده حیثیت یا شمول مرور زمان اجرای مجازات مرتکب جرم تعزیری درجه یک تا شش دیگری گردد، به حداکثر مجازات تا یک ونیم برابر آن محکوم می‌شود.
    لذا توجه به مطالب فوق نشان می‌دهد که برخلاف قانون سابق که اجرای مجازات شرط اعمال قاعده تکرار جرم بود، در این قانون قطعیت حکم شرط اعمال این قاعده است.
    نحوه ی اعمال مجازات تکرار جرم در قانون جدید صریح نبوده و به نظر چنین می‌رسد که دادگاه در خصوص تکرار جرائم تعزیری درجه یک تا شش بین حداکثر مجازات تا یک ونیم برابر حداکثر مجازات آن جرم مخیر است. به طور مثال اگر کسی محکومیت قطعی به مجازات شش ماه تا دو سال حبس پیدا کند و قبل از شمول مرور زمان یا پس از اجرای مجازات آن جرم، مرتک جرم دگری گردد که مستلزم یک تا سه سال حبس است در این صورت قاضی به اعمال مجازات بین سه سال تا چهار سال و شش ماه مخیر خواهد بود.
    در جرائم سیاسی، جرائم مطبوعاتی، جرائم اطفال و جرائم تعزیری درجه هفت وهشت قاعده تکرار جرم اعمال نخواهد شد.
    ایراد مهمی که می‌توان به این قسمت گرفت این است که منظور از جرایم سیاسی چیست؟ و منظور از اینکه این جرایم را از شمول مقررات تکرار جرم مستثنی کرده چه می‌باشد؟
    در خصوص اعمال مقررات تخفیف مجازات در تکرار جرم به ترتیب زیر عمل می‌شود:
    ۱ – جهات تخفیف مذکور در ماده ۳۷ همین قانون وجود داشته باشد.
    ۲ – چنانچه مجازات قانونی دارای حداقل و حداکثر باشد، دادگاه می‌تواند مجازات مرتکب را تا میانگین حداقل و حداکثر مجازات تقلیل دهد.
    ۳ – اگر مجازات، ثابت یا فاقد حداقل باشد، دادگاه می‌تواند مجازات مرتکب را تا نصف مجازات مقرر تقلیل دهد.
    همانطور که عنوتن شد، وجه افتراق بین تعدد و تکرار جرم در قانون جدید محکومیت قطعی یافتن به مجازات جرم ارتکابی و نه اجرای مجازات است؛ این موضوع از ماده ۱۳۶ و تبصره ماده ۱۳۸ نیز پیداست.
    چنانچه مرتکب دارای سه فقره یا بیشتر محکومیت قطعی مشمول مقررات تکرار جرم باشد، مقررات تخفیف در مورد وی اعمال نمی شود.
    در حالت تکرار جرم در صورت وجود محکومیت کیفری موثر، امکان تعویق صدور حکم یا تعلیق مجازات وجود ندارد اما اگر محکومیت کیفری غیر موثر باشد، امکان استفاده از این دو نهاد ارفاقی وجود دارد.
    رای وحدت رویه شماره ۳۵-۱۰/۹/۱۳۶۰ در زمینه تعدد و تکرار جرائم ارتکابی اطفال با تصویب ماده ۱۳۷ این قانون عملا ملغی الاثر بوده و زمینه اجرایی ندارد.[۲۴]
    نظر به اینکه رسیدگی به جرائم سرقت اعم از اینکه تعدد یا تکرار جرم باشد کلا در صلاحیت محاکم عمومی است فلذا رای وحدت رویه شماره ۱۲۵۵-۲۳/۲/۱۳۴۶ سالبه به انتفاء موضوع شده و زمینه اجرایی ندارد.
    رای وحدت رویه شماره ۲۵-۲۰/۱۱/۱۳۵۵ که عنوان می‌دارد: « محکومیت به جرائم غیرعمدی از شمول مقررات مربوط به تکرار جرم خارج است » چون ماده ۲۴ قانون مجازات عمومی که در خصوص بیان مسائل مربوط به تکرار جرم بوده به موجب ماده ۴۸ قانون مجازات اسلامی نسخ گردیده است و با عنایت به اینکه به موجب این ماده هرکس بعد از اجرای حکم صادره علیه وی مرتکب جرم تعزیری دیگری شود مشمول مقررات تکرار جرم خواهد بود و این ماده اشاره‌ای به عمدی یا غیر عمدی بودن جرم ارتکابی نداشته است فلذا به نظر می‌رسد که چون رای وحدت رویه فوق به صراحت یا به طور تلویحی نسخ نگردیده علیهذا قابلیت اجرایی داشته و چون به نفع متهم می‌باشد می‌توان آن را در موارد مبتلا به ملاک عمل قرار داد و مورد استناد می‌باشد.
    اگرچه ماده ۴۸ قانون سابق نیز به موجب ماده ۱۳۶ قانون جدید منسوخ شده لیکن بحث وحدت رویه در خصوص اجرا یا عدم اجرای مجازات نبوده بلکه در مقام بیان اطلاق حبس تعزیری اعم از عمدی و غیر عمدی می‌باشد لذا نمی توان دلیلی برای الغای رای وحدت رویه مذکور به عینه دید. بنابراین مقررات مربوط به تکرار جرم در جرائم غیر عمدی اعمال نخواهد شد.
    به استناد ماده ۱۳۸ قانون جدید امکان تخفیف مجازات در حالت تکرار جرم وجود دارد.
    ۲-۱۲-۶- مبانی مسئولیت کیفری تحت عنوان واحد
    در قانون جدید یک فصل مستقلی برای شرایط و موانع مسئولیت کیفری در نظر گرفته شده است.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 07:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی جرائم قاچاق و تخلفات گمرکی با رویکرد قانون جدید امور گمرکی مصوب ۲۲۰۸۱۳۹۰ و نظام رسیدگی به آن با توجه به رویه های قضایی۹۱- قسمت ۷ ...

    ب) کالا با نام دیگر نیز اظهار شده باشد والا مشمول این بند نخواهد بود. به عنوان مثال ریسیور (کالای ممنوع) تحت عنوان وی سی دی (کالای مجاز مشروط) اظهار شود که با تغییر نام و تعرفه، دارای شرایط مندرج دراین بند است و مشمول آن می­باشد.
    با توجه به قسمت اخیر این بند، کالاهای ترانزیتی (عبوری) مشمول تبصره ۲ ماده ۱۰۸ ق. ا. گ هستند که مقرر داشته: «در مواردی که مقصد نهایی بارنامه بعد از گمرک مرز ورودی، باشد و اظهارنامه ترانزیتی براساس مندرجات اسناد، تنظیم و تسلیم گمرک شده باشد در صورتی که در اثر ارزیابی، مغایرتی در نوع و میزان کالا کشف شود و اسناد مورد قبول گمرک طی سه ماه ارائه نگردد، کالای مغایر و مازاد توسط دولت ضبط می­گردد.
    مثال : تعداد دویست کارتن (ووتکا تعرفه ۲۲۰۷۸۰۰۰) در بسته بندی و شیشه های برای حمل و نقل سرکه تحت تعرفه (۲۲۰۹۰۰۰۰) به نام (سرکه خوراکی ) که همین نام و تعرفه نیز در اسناد خرید (پیش فاکتور و سیاهه خرید ) و بارنامه حمل قید گردیده ، ظاهر بسته بندی نیز همان است که برای سرکه خوراکی متعارف می باشد ، وسیله حق العمل کار صاحب کالا به گمرکی اظهار می گردد . در مرحله ارزیابی مبادرت به تطمیع ارزیاب شده و مقدار سرکه آورده از منزل را که قبلا در داخل کارتنی به همان بسته بندی قرار داده (با هماهنگی انبار) به ارزیاب عرضه داشته وی را اغنا و تطمیع می نماید .
    با فرض تحقق مثال موضوع منطبق است بر بند (ث) از ماده (۱۱۳) امور گمرکی با بهره گرفتن از اسناد خلاف واقع (سند سازی در محتوا ) یعنی اسنادی که در آن ها (خرید و حمل) خصوصیت کالایی ذکر شده (مانند سرکه خوراکی ) که با نوع جنس و خصوصیات کالای موجود در انبار برای ترخیص (فی الواقع کالای اظهار شده منتها در نام و تعرفه دیگری به نام سرکه خوراکی ) تطبیق نمی نماید .
    یا تولید کننده نوشابه های خوراکی مشروب تعداد دو دستگاه ماشین مخصوص (ساختن و تهیه شراب ) موضوع تعرفه (۸۴۳۵۱۰۱۰) به گمرک وارد می نماید .در اسناد خرید و حمل این کالا قید گردیده (ماشین جهت تهیه آب میوه سیب فقط ) که تعرفه آن عبارت است از (۸۴۳۵۱۰۹۰) ، صاحب کالا با استناد به مندرجات وتوضیحات تفصیلی اسناد خرید کالا را به نام (ماشین آلات برای تهیه آب میوه سیب تعرفه (۸۴۳۵۱۰۹۰)) به گمرک اظهار و کاتالوگ مربوطه را نیز که حاوی همین توضیحات مفصل می باشد ضمیمه اسناد پیوست اظهار نامه می نماید .
    این قبیل اظهارات به گمرک به یکی از دو طریق زیر قابل ترخیص و خروج می باشد :
    اول : – اغفال مسئولان در سرویس ارزیابی با اتکا به اسناد کاتالوگ و توضیحات فنی و ظاهرا اغنا کننده توسط کارگذار گمرکی در نتیجه ترخیص کالا از گمرک (تقلب با توسل به اسناد ساخته شده)
    دوم : کشف موضوع توسط گمرک گرچه دلایل ظاهری برای توضیحات و توجیهات وجود دارد اما به اندازه کافی قانع کننده نبوده ضمن استفاده مشترک برای (ساختن شراب هم ) به نظر می رسد که ممنوعیت ورود آن در مقررات تصریح گردیده است .
    رای دیوان عالی کشور[۳۶] تعیین ظوابط برای تحقق جرم قاچاق (تقلب گمرکی)را به این شرح معین ساخته است :
    «به موجب قانون مجازات مرتکبین قاچاق[۳۷] ، هر کس در مورد مالی که موضوع درآمد دولت (۱) باشد مرتکب قاچاق شود قابل تعقیب جزایی است لیکن چنان چه عمل ارتکابی مرتکب واجد جنبه تجاری (۲) نبوده و کالای مکشوفه بر حسب عرف از نظر مقدار در حد مصرف شخصی (۳) باشد در مبادی ورودی کشور کشف نشود و امثال نظایر آن در بازار به حد وفور (۵) در دسترس عموم باشد و مرتکب عالم (۶) به قاجاق بودن کالا نشود مورد فاقد جنبه جزایی است». بنابراین با جمع این شرایط انتصاب بزه ارتکاب قاچاق کالا منتفی می باشد.
    ۲-۳-۴- بند (ج) ماده ۱۱۳ ق. ا. گ
    «وجود کالای اضافی همراه کالای اظهار شده که در اسناد تسلیمی به گمرک ذکری از آن نشده است، مشروط بر اینکه کالای اضافی از نوع کالای اظهار شده نباشد. کالای اضافی موضوع ماده (۵۴) این قانون از شمول این بند مستثنی است.»
    ۲-۳-۴-۱- شرایط تحقق بند ( ج ) ماده ۱۱۳ قانون امور گمرکی
    ۱-وجود کالای اضافی همراه کالای اظهار شده
    ۲-از کالای اضافی، ذکری در اسناد تسلیمی (ضمائم اظهارنامه) به عمل نیامده باشد.
    ۳-کالای اضافی از نوع کالای اظهار شده نباشد.
    این بند ناظر است بر زمان اظهار در گمرک که براساس آن، پس از تحقق اظهار مشخص می­گردد کالایی اضافی به همراه کالای اظهار شده وجود دارد و ضمن اینکه ذکری از آن در اسناد تسلیمی نشده، از همان نوع کالای اظهار شده نیز نباشد. با این اوصاف و با توجه به قسمت اخیر این بند، موارد زیر از شمول آن مستثنی است و قاچاق تلقی نمی­گردد :
    الف) کالای اضافی در اسناد ضمیمه اظهارنامه (از قبیل فاکتور، لیست عدلبندی و …) ذکر شده باشد.
    ب) کالای اضافی از نوع کالای اظهار شده باشد.
    ج) کالای اضافی در زمان اظهار در محموله ترانزیت خارجی در گمرک ورودی کشف شود که در اینصورت وفق ماده ۵۴ و با لحاظ تبصره ۲ ماده ۱۰۸ ق. ا. گ چنانچه کالای اضافی از همان نوع کالای اظهار شده معادل ۵% و کمتر باشد، اجازه اصلاح اسناد و عبور کالا داده می­ شود و چنانچه مازاد بر ۵% باشد و یا از نوع کالای اظهار شده نباشد و ظرف سه ماه اسناد عبور مورد قبول گمرک ارائه نگردد، کالای مازاد و مغایر به ضبط دولت در می آید . درخصوص بند ج ماده ۱۱۳ قانون مورگمرکی ماده ۱۸۷ آیین نامه اجرایی قانون امورگمرکی مصوب۶/۱۲/۱۳۹۱ اشعار می دارد: منظور از عبارت « از نوع کالای اظهارشده » ، موضوع بند (ج) ماده (۱۱۳) قانون ، کالایی است که از هر حیث با کالای اظهار شده مطابقت داشته باشد.
    ۲-۳-۴-۲- نواقص بند (ج) ماده ۱۱۳ قانون امور گمرکی
    ۱- اولاً طبق بند (پ) بیرون بردن (فعل مادی کامل) کالای تجاری (نه مصرف شخصی) از گمرک قاچاق است. (جرم تام)
    ۲- کالایی که، در داخل انبار گمرکی و تحت کلید گمرک، میزان آن خارج از توصیف بند (ض ماده ۱) بوده، مالک یا کارگزار اقدامی برای بیرون بردن آن از گمرک ننموده (شروع) چگونه می­توان از لحاظ اصول کیفری حقوق جزاء آن را (با عنایت به موارد مشروح) قاچاق تلقی نمود (جرم کامل) .

    پایان نامه رشته حقوق

    ۳- چنانچه کالای اضافی (غیر هم نوع) مجاز و معاف باشد، آیا می­توان آن را در قالب تعریف بند (ج) قرار داد؟
    ۴- کالای اظهار نشده ضمن کالای عبوری (ترانزیتی) اعم از این که از نوع مجاز باشد یا مشروط و یا ممنوع (پس از رعایت بند ض) مشمول مقررات قاچاق است.
    ۵-تکلیف کالای اضافی غیر هم نوع، مجاز، دارای ماخذ دریافت حقوق کمتر نسبت به کالای اظهار شده چیست؟[۳۸]
    ۶-شرکتهای حمل و نقل بین المللی در ترانزیت از این قاعده مستثنی شده اند و تلقی قاچاق در خصوص آنها نمی شود . شاید خواسته اند به شرکتهای حمل و نقل ارفاق نمایند ، هرچند این امر موجب می شود احتمالا زمینه بروز قاچاق بیش ار پیش مساعد شود .
    ۲-۳-۵ – بند (ح) ماده ۱۱۳ ق. ا. گ
    «کالای مجاز یا مجاز مشروط که تحت عنوان کالای مجاز یا مجاز مشروط دیگری که جمع حقوق ورودی آن کمتر است با نام دیگر و با بهره گرفتن از اسناد خلاف واقع اظهار شود. کالای عبوری مشمول تبصره (۱) ماده (۱۰۸) این قانون است. منظور از اسناد خلاف واقع اسنادی است که در آن خصوصیات کالایی ذکر شده باشد که با جنس و خصوصیات کالای اظهار شده تطبیق ننماید و یا جعلی باشد.»[۳۹]
    تعریف (اسناد خلاف واقع) برگرفته از تعاریف مقررات قانونی قبلی است، الا این که عنوان (جعلی) به آخر آن اضافه شده است.[۴۰] عبارت « جمع حقوق ورودی » همان قدر مطلق ورودی است ، البته در قانون ۱۳۵۰ به صراحت از عبارت « ماخد حقوق گمرکی و سود بازرگانی و عوارض » نام برده شده که به این ترتیب در بند (ح) ماده ۱۱۳ از آن عدول نموده و این بار قدر مطلق حقوق ورودی ملاک قرار گرفته است .
    در این بند نیز کالای ترانزیت و شرکت حمل و نقل از جرم قاچاق مستثنی شده است . همین امر زمینه را برای بروز فعالیت های منطبق با قاچاق فراهم می سازد ، در حالی که در قانون باید حتی الامکان احکامی برای پیشگیری از بروز قاچاق وضع شود[۴۱]
    ۲-۳-۵-۱- شرایط تحقق بند (ح ) ماده ۱۱۳ قانون امور گمرکی
    الف) اظهار کردن کالای مجاز یا مجاز مشروط تحت عنوان کالای مجاز دیگر : در خصوص مفاهیم «اظهار» و «عنوان» در مباحث قبلی توضیحات کافی ارائه گردید.
    ب) جمع حقوق ورودی کالای اظهار شده از حقوق ورودی کالای وارده (که در واقع اظهار نشده) کمتر باشد. بنابراین اگر برابر یا بیشتر باشد خارج از شمول این بند است.
    ج) تغییر نام کالای اظهار شده به نام دیگر : نام دیگر در اینجا نام کالایی است که تعرفه آن در اظهار نامه نوشته می­ شود و با نام کالای موجود متفاوت است.
    د) استفاده از اسناد خلاف واقع : همانطور که در قسمت اخیر این بند آمده است «منظور از اسناد خلاف واقع اسناد و سیاهه­ای است که در آن خصوصیات کالایی ذکر شده باشد که با جنس و خصوصیات کالای اظهار شده تطبیق ننماید و یا جعلی باشد.»
    به بیان دیگر برای تحقق بند (ح) ماده ۱۱۳ ق. ا. گ چند شرط لازم است :
    ذکر تعرفه گمرکی (شماره تعرفه یا عنوان کالا) غیر از تعرفه گمرکی کالای موجود در گمرک.

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

     

    ذکر صریح نام کالا منطبق با تعرفه اظهار شده و کاملاً متمایز از نام کالای موجود در گمرک.

    پائین بودن جمع حقوق ورودی کالای که اظهار شده نسبت به کالای موجود در گمرک.

    وجود اسناد خلاف واقع و تصریح آن به جنس و خصوصیات کالایی که با کالای موجود در گمرک متفاوت است.

    تمام شرایط لازم در این بند باید توامان در یک مورد با هم جمع باشند تا به استناد این بند بتوان موردی را قاچاق تلقی کرد، در غیر این صورت حتی اگر یکی از شرایط چهارگانه فراهم نباشد، از شمول این بند خارج و تخلف گمرکی محسوب می­ شود، به ویژه در رابطه «با نام دیگر» و «استفاده از اسناد خلاف واقع» که ممکن است با وجود سایر شرایط محقق نشوند. به عنوان نمونه وقتی کالای مجازی تحت عنوان کالای مجاز دیگری اظهار می­ شود و با تغییر تعرفه و به تبع آن اختلاف مأخذ و ارزش کالاها (کالای اظهار شده با کالای موجود)، جمع حقوق ورودی، کمتر می­ شود ولی اسناد خلاف واقع مورد استفاده قرار نمی­گیرد، یعنی کالای اظهار شده از همان جنس کالای موجود (اظهار نشده) است، حال آنکه با توجه به تعریف «اسناد خلاف واقع» مندرج در قسمت اخیر این بند، لازم است جنس و خصوصیات کالای موجود با مندرجات سند مغایر باشد تا سند خلاف واقع تلقی گردد.
    منظور از «با نام دیگر» به کار برده شده در این بند و بند (ث) ماده ۱۱۳ ق. ا. گ «نام» با معنا و مفهوم کلی نیست بلکه منظور، نام کالاها بصورت خاص است که بر همان اساس موجب می­گردد شماره تعرفه­های آنها با وجود اینکه در یک فصل قرار دارند تغییر نماید. به عنوان مثال با اینکه چرخ خیاطی خانگی و اتوماتیک در یک فصل (هشتاد و چهارم) و تحت تعرفه چهار رقمی واحدی (۸۴۲۵) قرار دارند ولیکن تعرفه هشت رقمی آنها و همچنین مأخذ حقوق ورودی هر یک متفاوت است.
    البته به نظر می­رسد چنانچه شرط «با نام دیگر» از شرایط تحقق قاجاق مندرج در این دو بند حذف شود خللی به بحث وارد نمی­ کند و جلوی تشتت آراء و تهافت نظرات نیز گرفته می­ شود و از این حیث مطلوبتر است.
    ۲-۳-۵-۲- عناصر بند ح ماده ۱۱۳ قانون امور گمرکی
    الف – ترک فعل (عدم اظهار) ؛ عنصر مادی جرم است . مثلاً داخل جعبه های مداد رنگی اظهار شده تعدادی خودنویس نفیس با مآخذ بیشتر از مآخذ مداد رنگی جاسازی و اظهار نشده باشد .
    چون اظهار مطابق بند (هـ) ماده (۲) قانون امور گمرکی صورت نگرفته و نتیجه آن بیرون بردن مقداری کالای تجارتی از گمرک بدون تسلیم اظهارنامه برای آن و بدون پرداخت حقوق و عوارض متعلقه می باشد؛ در این صورت و به دلیل تعلق حقوق و عوارض بیشتر از کالای اظهار شده « مداد رنگی » ، کالای اظهار نشده براساس بند فوق و فی الواقع بند (۳) قاچاق محسوب می گردد . اما چنانچه مآخذ حقوق و سود مستثنی (کالای اظهار نشده ) کمتر و یا مساوی مآخذ کالای اظهار شده و از نوع مجاز باشد ، قانونگذار اماره کیفری را منتفی و موضوع را مشمول تخلفات گمرکی دانسته است .
    ب- عنصر سوءنیت خاص : عدم اظهار آگاهانه کالای مشمول حقوق و عوارض بیشتر و جاسازی آن امارات کیفری حاکی بر وجود سوءنیت خاص مرتکب دال بر نقض عمدی قانون بر ایراد خسارت به گمرک است .
    ج- اطلاق و تشدید حکم مجازات : در صدر بند چنانچه کالای اظهار نشده برای ترخیص قطعی از نوع مجاز و مآخذ کمتر نسبت به کالای اظهار باشد آثار کیفری این اظهار ، تخلف گمرکی است در حالی که وجود کالای اظهار نشده ضمن کالای ترانزیتی خواه خارجی باشد خواه داخلی و اعم از این که کالای مزبور مجاز باشد یا مشروط و یا ممنوع مشمول حکم عام بند فوق یعنی قاچاق خواهد بود ، حتی اگر مآخذ آن کمتر ار مآخذ کالای اظهار شده باشد .
    به نظر می رسد بین صدر و بند (۶) با قسمت اخیر از بند (۱) که مقرر می دارد :
    «مگرآن که کالای مزبور در موقع ورود یا صدور ممنوع یا غیرمجاز یا مجاز مشروط نبوده [یعنی مجاز باشد] و از حقوق گمرکی و سود بازرگانی و عوارض بخشوده باشد » مغایرت وجود دارد چه در بند (۱) شروط عدم تلقی قاچاق کالایی که به ترتیب غیرمجاز وارد کشور شده عبارتند از : مجاز بودن و بخشودگی .
    در حالی که در بند (۶) شرط (مجاز بودن ) با تعلق حقوق و عوارض کمتر که می تواند درصد بسیار جزیی باشد ، ملاک خروج اظهار قطعی از عداد حکم قاچاق دانسته شده است و در مورد کالای ترانزیتی ، حکم کالای مجاز اظهار نشده ضمن کالای اظهار شده هم مشمول حکم قاچاق تلقی که این به دلیل اهمیت موضوع در قاچاق خارجی – مصادیق بندهای (۱،۴) و قسمت های بند ۶ و درجه فساد و میزان آثار سوءاقتصادی آن است که شدت آثار آن مورد توجه قانونگذار قرارگرفته لذا حکم به تشدید مجازات نموده است (قاچاق کالای مجاز اظهار نشده با مآخذ حقوق و سود و عوارض کمتر در عنوان ترانزیت ) در حالی لازمه خروج کالای وارده یا صادره به ترتیب غیرمجاز از شمول قاچاق دانسته است .
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۲-۳-۵-۳- اجتماع عناصر بند ح ماده۱۱۳ قانون امور گمرکی
    الف- اظهار کردن ؛ فعل مثبت مادی (عنصر مادی جرم )
    ب – تغییر نام کالا ؛ اگر نام کالای ممنوع الورود یا غیرمجاز تغییر و کالا تحت عنوان کالای مجاز یا مجاز مشروط اظهار شود و این تغییر نام کالا توأم با تغییر تعرفه نباشد ؛ یا کالای ممنوع یا غیرمجاز با همان نام متعارفی خود اظهار ولی ذیل تعرفه ای اظهار گردد که این تعرفه برای طبقه بندی کالای مجاز یا مجاز مشروط اختصاص داده شده است ؛ در هر دو حالت تغییر نام کالا محقق است ، منتهی در حالت اولی تغییر نام متعارفی کالا تحقق پذیرفته و در صورت بعدی تغییر نام ناشی از تغییر تعرفه است که طبق قواعد عمومی طبقه بندی ، اظهار صورت نگرفته ، در هر دو حالت موضوع قاچاق با بند فوق انطباق دارد . مثال : شخصی مقداری «باروت» که ممنوع الورود است ، تحت عنوان کائوچوی طبیعی به صورت پودر ذیل تعرفه «۲۹/۴۰۰۱» اظهار می نماید ، در اینجا هم نام کالا تغییر داده شده است « از باروت به پودر کائوچو» و هم تعرفه کالا از «۰۱/۳۶ ، به ۲۹/۴۰۰۱» ولی کالای وارده باروت سیاه است (تعرفه ۰۱/۳۶).
    مثال دوم: اظهار کالابا همان نام متعارف ولی ذیل تعرفه کالای مجاز یا مجاز مشروط با همان مآخذ.
    اظهار باروت تعرفه با۲۹/۴۰۰۱ ، چون این تعرفه مختص طبقه بندی پودر کائوچوی طبیعی با ظرایط ورود مشروط است نه برای (باروت سیاه ممنوع الورود) لذا اظهار با تعریف بند (هـ) ماده ( ۲) قانون امور گمرکی و ماده (۳۱) آن و بند (۶) ماده (۱۰۱) آیین نامه مغایرت داشته ، موضوع مصداق بند (۵) می باشد .
    ج- نحوه ی اظهار به شیوه ی بند (ح )نمایانگر سوءنیت مقید مرتکب توأم با اندیشه قبل از اظهار کالا (ارتکاب قاچاق) است ؛ یعنی مرتکب اشتغال دقیق تفکری نسبت به شرایط ورود کالا داشته و با جستجوی ظریف و طریق اغواگرانه برای مأمورین گمرک و توجه کامل به کلیه نتایج حاصله ، اقدام به چنین اظهاری می نماید « فاصل نسبت به اظهار مسافری» که اندیشه قبلی مرتکب جرم در بسیاری از نظام های کیفری مثل حقوق جزای فرانسه علت مشدده مجازات می شود . [۴۲]
    بنابراین اظهار کردن کالای مجاز یا مجاز مشروط تحت عنوان «تعرفه» کالای مجاز یا مجاز مشروط با نام دیگر از مشمول مقررات قاچاق و بند فوق خارج است ، نظیر اظهار کردن پارچه پشمی مجاز مشروط تعرفه ۱۲/۵۱ تحت تعرفه پارچه نخی تعرفه ۰۸/۵۲ علی رغم تغییر نا علمی کالا ، موضوع شمول تخلفات گمرکی است .
    اما اظهار کردن اسلحه کمری ممنوع الورود یا همین نام متعارفی ذیل تعرفه اسباب بازی فصل (۹۵) از نوع مجاز یا مجاز مشروط مصداق بند (۵) خواهد داشت .
    اظهار کردن چرخ پایی برای کودکان «اسباب بازی» تعرفه (۰۱/۹۵) – غیرمجاز – تحت تعرفه (۱۴/۸۷) دوچرخه پایی( مشروط) مصداق بند (۵) می باشد .
    ۲-۳-۵-۴- ویژگی های بند ح ماده ۱۱۳ قانون امور گمرکی
    ۱-اظهار کردن ؛ فعل مثبت مادی (عنصر مادی جرم
    ۲-تغییر نام کالای اظهاری به کالای دیگری با حقوق و عوارض کمتر
    ۳-تسلیم اسناد خلاف واقع
    منظور از اسناد خلاف واقع اسناد و سیاهه ای است که در آن خصوصیات کالایی ذکر شده باشد که با نوع جنس و خصوصیات کالای اظهار شده تطبیق ننماید .
    برای مثال ، کفش ارتوپدی از جمله وسایل ارتوپدی که ذیل تعرفه ۲۱/۹۰ طبقه بندی می گردد از طرفی کفش ورزشی اسکیتینگ نیز در تعرفه ۷۰/۹۵۰۶ طبقه بندی می شود . اساساً مآخذ حقوق و سودکفش ورزشی بالاتر از کفش های ارتوپدی که به منظور جبران نقص عضو و ناتوانی جسمی مورد استفاده قرار می گیرند ؛ می باشد، حال اگر کالای وارده و اظهار شده باشد و مشخصات مندرج در اسناد پیوست اظهارنامه ، مشخصاتکفش ارتوپدی باشد در این صورت با توجه به اجتماع شرایط سه گانه (هر دو کالا از نوع مجاز ) و این که اقدامات انجام شده دلالت بر سوءنیت مقید نیز دارد ، موضوع مشمول بند فوق (قاچاق) می باشد .
    یا در موردی که کالای وارده پارچه ابریشمی و اظهار شده پارچه نخی ( هر دو مجاز و مآخذ حقوق گمرکی و سود بازرگانی پارچه ابریشمی بالاتر از پارچه نخی و در اسناد خرید و حمل نوع کالا (جنسیت ) پارچه نخی با مشخصات و خصوصیات آن قید شده باشد (مغایر با نوع جنس و خصوصیات پارچه ابریشمی ) در این گونه موارد نیز با توجه به تعریف اظهار و نحوه ی اظهار ، تعریف اسناد یا سیاه نادرست یعنی اسنادی که در آن خصوصیات کالا صحیحاً و منجزاً قید نشده باشد و صاحب کالا از عدم تصریح خصوصیات به زیان دولت اقدام و کالای دیگری (نه همان کالا) را با حقوق گمرکی و سود بازرگانی و عوارض کمتر اظهار نموده ترخیص نماید ، موضوع مشمول تخلفات گمرکی خواهد بود .
    ۲-۳-۶ – بند (خ) ماده ۱۱۳ ق. ا. گ
    «کالا با بهره گرفتن از شمول معافیت با تسلیم اظهارنامه خلاف یا اسناد غیرواقعی و یا با ارائه مجوزهای جعلی به گمرک اظهار شود.»
    ۲-۳-۶-۱- ویژگیهای بند خ ماده ۱۱۳ قانون امور گمرکی
    ۱-در این بند قرار است کالایی که فی الواقع از پرداخت حقوق ورودی معاف نیست با بهره گرفتن از روش­هایی (تسلیم اظهار نامه خلاف واقع، تسلیم اسناد غیرواقعی و یا ارائه مجوزهای جعلی) معاف جلوه داده شود که در این صورت قاچاق وفق این بند محقق خواهد شد. عبارت «با بهره گرفتن از شمول معافیت» یعنی کالا را معاف از حقوق ورودی اظهار نماید حال آنکه کالا واقعاً مشمول معافیت نمی ­باشد.
    ۲-از جمله شرایط دیگرتحقق این بند به منظور معاف جلوه دادن کالا، «اظهار خلاف واقع» است (که سابقاً و در تبیین مفهوم «اظهار» به آن پرداختیم و همان مفهوم مخالف اظهار است و چنانچه اطلاعات مورد نیاز گمرک حسب مورد ارائه نشود «اظهار خلاف واقع» محقق می­گردد.
    ۳- علاوه بر «اظهار خلاف واقع»، امکان تحقق این بند با تسلیم اسناد غیرواقعی نیز وجود دارد که البته در تعاریف و اصطلاحات موضوع ماده یک قانون امور گمرکی نیامده است ولی می­توان گفت هر سندی است که علیرغم صدور آن از سوی دستگاه­ها و سازمان­های ذی صلاح، مفاد آن صحیح و واقعی نیست.
    ۴-علاوه بر موارد فوق امکان تحقق این بند با ارائه مجوزهای جعلی نیز میسر است که البته علاوه بر مجازات قاچاق می ­تواند مجازات جعلی یا استفاده از سند مجعول را به دنبال داشته باشد. به عنوان نمونه مجوز وزارت صنعت، معدن و تجارت در خصوص دستگاه خط تولید جعل می­ شود و مرتکب قصد دارد آن را کالای معاف جلوه دهد، حال آنکه واقعاً مشمول معافیت نیست.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 07:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم