کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • پایان نامه_۴- قسمت ۴
  • ارائه مدلی برای اندازه گیری میزان چابکی در شرکت های نرم افزاری بر اساس اصول چابک- قسمت ۶
  • تاثیر ارزش درک شده بر پیشبرد فروش در نمایندگان فروش محصولات شرکت صبا باتری در شهر تهران با استفاده از مدل لاپیر- قسمت ۸
  • کاهش و افزایش در ترجمه¬های منظوم، منثور، و مشروح قرآن کریم- قسمت ۱۶
  • بررسی رابطه امیدواری و سبک های اسنادی با بهزیستی روانشناختی ...
  • بررسی تأثیر نرخ سود در بازار پول بر عملکرد بازار سهام بر اساس مدل تصحیح خطا- قسمت ۵
  • شناخت اثربخشی آموزش های ضمن خدمت کارکنان فرماندهی انتظامی استان مازندران- قسمت ۳
  • بهائیت از منظر حقوق جزا – Copy- قسمت ۴
  • تأمین اجتماعی و رفاه عمومی از منظر امام خمینی- قسمت 12
  • تأثير توجه متمرکز بر خود بر سوگیری حافظه در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی- قسمت 3
  • ارزیابی تعالی سازمانی شرکت گاز استان مرکزیبر اساس مدل EFQM- قسمت ۷
  • تحلیل قابلیت تعیین مورد معامله در حقوق ایران- قسمت ۷
  • اثربخشی آموزش غنی سازی ازدواج به سبک اولسون بر صمیمیت و تعارضات زناشویی- قسمت ۹
  • شیوه‌های تعیین قانون حاکم بر ماهیت دعوی در داوری‌های تجاری بین‌المللی با تأکید بر رویه قضایی- قسمت ۳
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره : بررسی عملکرد سیستم جامع یکنواخت کالا در شرکت مجتمع گاز پارس ...
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره ارائه مدل عملکرد برند (مورد مطالعه مصرف‌ کنندگان محصولات شرکت کاله در بابل)- ...
  • دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع بررسی تاثیر بازارگرایی بر عملکرد شرکت های تولید کننده مبلمان و ...
  • بررسی عوامل موثر بر قصد خرید مشتریان با تاکید بر تجربه برند- قسمت ۴- قسمت 2
  • بررسی تبیین اثر سرمایه های فکری بر مهندسی و مدیریت نوآوری در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی مرکز منطقه فارس- قسمت ۶
  • پایان نامه در مورد : بررسی نقش حمایت سازمانی ادراک شده، عدالت توزیعی و انگیزش ...
  • مقایسه¬ی-سبک¬های-یادگیری،-ویژگی¬های-شخصیتی-و-عملکرد-تحصیلی-دانش‌آموزان-عادی-و-ناتوان-یادگیری- قسمت ۴
  • دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با بررسی-عوامل-تأثیرگذار-بر-انتخاب-مقاصد-مسافرتی-مشتریان-آژانس-های-مسافرتی-و-گردشگری-استان-مازندران- فایل ۴
  • تعیین عوامل وقوع جرائم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکتها در شهرستان ایلام و راههای پیشگیری از آن در سال 94 1393- قسمت 17
  • مطالب درباره منابع انرژی با موضوع سلولهای خورشیدی- فایل ۵
  • دانلود پژوهش های پیشین درباره بهبودعملکردشبکه بخار در شرکت پالایش نفت شیراز- فایل ۸
  • بررسی تطبیقی اخلاق از منظر نسبی یا مطلق‌بودن در مثنوی و نهج‌البلاغه۹۳- قسمت ۲۵
  • مطالب در رابطه با : بررسی عناصر قصه در مثنوی «جمشید و خورشید»- فایل ۲۹
  • دانلود مطالب پژوهشی در مورد : بررسی تاثیر میزان وفاداری مشتریان از طریق سفارشی سازی خدمات بانکی در ...
  • دانلود فایل های پایان نامه در مورد بررسی اثرات خانه های دوم براکوتوریسم؛ مطالعه موردی دهستان لواسان ...
  • اثربخشی خانواده درمانی راه حل مدار – ساختاری در درمان قطع مصرف مواد افراد وابسته به مواد، پیشگیری از عود آن و افزایش عملکرد خانواده- قسمت ۵
  • دانلود پژوهش های پیشین درباره https://okba.ir/wp-admin/post.php?post=106396&action=edit&classic-editor
  • بررسی سازگاری و پایداری گندم های نان زمستانه و بینابین برای عملکرد دانه در مناطق سرد کشور- قسمت ۷
  • دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با سرپرستی کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست در نظام حقوقی ...




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تاثیر تمرینات تناوبی شدید و تداومی متوسط بر توان- قسمت ۷ ...

    ویژگی اصلی این مهارت های ورزشی تکرار حرکات به صورت دوره ای است به گونه ای که با یادگیری یک دوره از حرکت را می توان به صورت پشت سر هم و برای مدت زمان طولانی اجرا کرد با این حال هر دوره از مراحل مشخص و جداگانه ای تشکیل شده است که اغلب یکسان بوده و به دنبال هم تکرار می شوند. برای مثال ضربه پاروزنی از چهارمرحله تشکیل شده است که اغلب یکسان بوده و به دنبال هم تکرار می شوند این مراحل عبارت از فروبردن پارو در آب، حرکت پارو در درون آب، پایان حرکت و بازگشت به وضعیت اولیه است. مهارت های غیر دوره ای رشته های ورزشی مختلف مانند پرتاب وزنه، پرتاب دیسک، اکثر مهارت های ژیمناستیک و رشته های تیمی، کشتی، بوکس و شمشیر بازی را شامل می شود. این مهارتها از مجموعه ای حرکات که با یک الگوی معین اجرا می شوند تشکیل شده اند برای مثال: مهارت پرتاب دیسک از مجموعه حرکات تاب خوردن اولیه، انتقال، چرخش، رها کرن دیسک و گام برگشت تشکیل شده است. اما همه این حرکات به شکل یک مهارت کامل انجام می شود. مهارت های دوره ای ترکیبی از ترکیب یک حرکت دوره ای با یک حرکت غیر دوره ای به وجود می آید. انواع پرش ها در دو و میدانی، اسکیت نمایشی، پرش خرک در ژیمناستیک و شیرجه، نمونه ای از مهارت های ورزشی این گروه هستند. اگر چه همه حرکات در مهارت های یاد شده با یکدیگر ترکیب می شوند اما حرکت غیر دوره ای یک پرش کننده ی ارتفاع یا ژیمناستیک پس از حرکت دوره ای قابل تشخیص است.
    رشته های ورزشی مرکب
    آخرین گروه رشته های ورزشی مرکب هستند که فعالیت هایی مانند دهگانه و یا رشته های مختلفی مانند پنجگانه مدرن (اسب سواری- شمشیر بازی- تیر اندازی- شنا و صحرا نوردی) را شامل می شوند. همچنین دو و میدانی ودو گانه (اسکی صحرایی و تیر اندازی) نیز دراین گروه قرار دارند تنوع فعالیت ها و یا ورزش ها در این گروه هستند و نوع تمرین مورد استفاده را تعیین می کنند.
    بنابراین جای تعجب نیست که ورزشکاران این گروه خود را ورزشکاران همه فن حریف می دانند.
    ورزشهای توپی
    ورزش های توپی شامل والیبال، بسکتبال، هندبال و فوتسال است که این ورزش ها یا در سالن های ورزشی سقف بلند اجرا می شوند یا در زمینهای بازی روباز ارائه می شوند. و در اندازه زمین و تعداد اندکی فاکتورهای مقرراتی، استاندارهای آنها در طراحی و ساخت با هم تفاوت دارند.
    ورزش بسکتبال
    بازی بسکتبال توسط دو تیم انجام می پذیرد که هر تیم شامل ۵ بازیکن می باشد، هدف آنها عبور دادن توپ از حلقه و ممانعت از گل زدن تیم مقابل است. اندازه زمین بسکتبال باید (۲۸*۱۵) یا (۲۶*۱۴) یا (۲۴*۱۲) باشد و ارتفاع زمین بازی تا سقف سالن باید هفت متر باشد(فتحی، ۱۳۸۰).
    بسکِتبال یک ورزش گروهی وبا بهره گرفتن از یک توپ است. هدف هر تیم از انجام بازی کسب امتیاز از طریق انداختن توپ در داخل حلقه تیم مقابل می باشد، لذا تاکید فراوانی بر تقویت مهارت های پرتاب صورت می گیرد. هرتوپی که ازحلقه حریف عبور و داخل آن برود گل نامیده می شود. بسکتبال ورزشی است که توپ درآن نقش دارد، به صورت گروهی به اجرا در می آید، بر مهارت استواراست و هیچگونه خشونت، برخوردهای سخت بدنی مبتنی برآن نمی باشد و اصل رقابت درآن رعایت می شود. به دلائل فوق ورزش بسکتبال امروزه پس از سپری شدن نزدیک به یک قرن و اندکی از اختراع آن، یکی از پر طرفدارترین و هیجان انگیزترین رشته های ورزش بین المللی است. در ابتدا تعداد بازیکنان هرتیم ۹ نفر تعیین گردید. سپس به ۷ نفرتقلیل یافت و بالاخره تعداد، به ۵ نفردر زمین کاهش و تثبیت شد. بسکتبال در آمریکا طراحی شد و بعد از جنگ جهانی اول بسکتبال تبدیل به ورزشی رقابت آمیز و بزرگ در دنیا گردید. بتدریج و باگذشت زمان مربیان این رشته وضعیت مناسبی پیدا کردند و فعالیتشان مؤثرشناخته شد و بسکتبال به قاره اروپا هم گسترش یافت. بسکتبال در چهار دوره ۱۰ دقیقه ای(بین المللی) یا ۱۲ دقیقه ای(ان.بی.ای) انجام می شود.
    زمان استراحت بین نیمه یا دوره اول و دوم و بین دوره سوم و چهارم ۲ دقیقه و بین دوره دوم و سوم (بین دو نیمه) ۱۰ دقیقه است. وقت اضافه در بسکتبال ۵ دقیقه می باشد. پس ازاستراحت بین دونیمه زمین حمله و دفاع دوتیم عوض می شود. اصطلاحاً به زمین حریف، زمین حمله و به زمین خودی زمین دفاع گفته می شود. زمان های یک مسابقه زمان واقعی بازی است. یعنی وقتی که توپ درجریان نیست، وقت بازی متوقف می شود. مثلاً زمانی که خطارخ داده، یا هنگام پرتاب آزاد زمان متوقف است به همین دلیل زمان یک بازی کامل بیشتراز مجموع عددی زمان های بالا بوده و معمولاًحدود ۲ ساعت طول می کشد. برخی قوانین این ورزش عبارتنداز: سه ثانیه که برمبنای آن هیچیک از بازیکنان تیم مهاجم حق ندارند بیشتراز این مدت درمحوطه ذوزنقه حریف باقی بماند. دبل که بازیکنان حق ندارند پس از دریبل کردن و نگهداری توپ، مجددا توپ را برای دریبل به زمین بزنند و قانون نیمه، یعنی زمانی که یک بازیکن در زمین حریف (زمین حمله) مالکیت توپ رادر اختیار می گیرد، نباید توپ را چه باپاس به یاران خودی و چه با دریبل کردن خودش آن را به زمین خودی برگرداند، این کار یک تخلف است و توپ در اختیار تیم مقابل قرارخواهدگرفت( ۲). سال ورود اولیه ورزش بسکتبال به کشورما ایران ۱۹۰۱ میلادی برابربا ۱۲۸۰ هجری شمسی ذکرشده است. اما آنچه مسلم است، اولین نشانه های ورود بسکتبال به ایران درسال های ۱۳۱۰ و ۱۳۱۱ دیده شده که آن هم توسط کارکنان سفارت خانه های خارجی درایران بوده است. ورزش بسکتبال به اشکال دیگری نیزقابل اجرا است، از جمله بسکتبال خیابانی و مینی بسکتبال. بسکتبال خیابانی تنها در یک نیمه از زمین بازی می شود. در زمین بسکتبال تعداد بازیکنان ۱۲ نفر هستند که دو نفرذخیره و ۱۰ نفر بازی می کنند. زمان بازی آن ۴ دوره ۱۰ دقیقه روان می باشد، که هر بازیکنی باید دو دوره بازی کندو دودقیقه آخر زمان، باسوت داورمی خوابد. مسابقات بسکتبال را دو داوردر زمین و یک منشی، یک وقت نگهدار و یک مسئول تابلو قضاوت می کنند(شهابی کاسب، ۱۳۸۳).
    تاریخچه بسکتبال
    در دسامبر سال ۱۸۹۱ میلادی، ورزش بسکتبال را دکتر جیمز نای اسمیت[۵۲] ابداع کرد. او دبیر ورزش کالج اسپرسنگ فیلد در ایالت ماساچوست آمریکا بود. دکتر لوتر گالیک[۵۳] رییس تربیت بدنی کالج اسپرینگ فیلد از دکتر جیمز نای اسمیت خواست تا برنامه ای برای آماده نگه داستن بازیکنان رشته های بیس بال و لاکروز در فصول سرما فراهم کند. به این ترتیب ورزش بسکتبال ابداع شد. در ابتدا نای اسمیت از مسوول سالن ژیمناستیک کالج خواست تا دو جعبه به بزرگی لاستیک داخلی توپ فوتبال فراهم کند ولی او موفق به تهیه یک جفت سبد شد. سبدها را به جلو آمدگی بالکن تماشاچیان در دو طرف سالن ژیمناستیک نصب کرد و به این ترتیب، این بازی از نام باکس بال به بسکتبال تغییر نام یافت. در آغاز ته سبدها بسته بود و هر بار که توپ وارد سبد می شد باید با بهره گرفتن از نردبان، توپ را از سبد خارج می کردند و بازی از نیمه زمین با اجرای بین طرفین ادامه می یافت. در سال ۱۸۹۵ میلادی، سبدهای جدیدتری که دهانه بالایی انها حلقه فلزی و بدنه شان از تور نخی بود، جایگزین سبدهای قبلی شد. در انتهای تور ریسمانی بلند از داخل سبد به بیرون آویخته بود. هر بار که توپ وارد سبد می شد با کشیدن ریسمان، توپ از سبد خارج می شد. در سال ۱۹۱۲، ته تورها باز شد و سبدها شکل امروزی به خود گرفت. در ابتدا، گاهی هواداران افراطی در بالکن نزدیک یکی از سبدها می نشستند و با بهره گرفتن از دسته جارو، چتر یا دست هایشان برای وارد کردن توپ به داخل سبد دخالت می کردند. برای رفع این مشکل، در سال ۱۸۹۵ میلادی، در پشت سبدها صفحه چوبی بزرگی قرار دادند که همان صفحه بسکتبال است. ابتدا، تعداد بازیکنان هر تیم از ۵ تا ۹ نفر تشکیل می شد. بعد از مدتی، تعداد بازیکنان هر تیم به طور ثابت به ۹ نفر و سپس به ۷ نفر و بالاخره در سال ۱۸۹۷ میلادی به ۵ نفر محدود شد. در آغاز هیچ بازیکنی، جایگزین بازیکن دیگری نمی شد که از زمین خارج شده بود. بعدها این قانون تغییر یافت و همزمان با آن تعداد خطاهای شخصی که موجب اخراج بازیکن می شد از ۲ به ۵ افزایش یافت.
    ابتدا هنگام خطا، هر کدام از بازیکنان می توانستند برای تیمشان پرتاب آزاد داشته باشند، اما امروزه هر بازیکن تنها می تواند از پرتاب آزاد مربوط به خود استفاده کند. در ابتدا هر بازیکن بدون دویدن می توانست یک بار توپ را به زمین بزند. بعدها این تعداد به ۲ و ۳ رسید و تعداد نامحدود شد، در عوض قانون(دبل) و (تراولینگ) وضع شد. در ابتدا زمین بازی به سه قسمت تقسیم می شد و بازیکن هر ناحیه مجاز بود تنها در محدوده ی مربوط به خود فعالیت کند. بازیکنان بلند قد در ناحیه زیر سبد می ایستادند تا توپ را وارد سبد کنند. بعدها برای جلوگیری از این موضوع قانون(سه ثانیه) وضع شد. همچنین زمین بازی نیز به دو قسمت تقسیم شد و قانون (نیمه) نیز وضع شد. در ابتدا برای پرتاب توپ به داخل سبد از شوت دو دست بالای سر استفاده می شد. که شبیه پرتاب اوت در فوتبال بود. سپس پرتاب ها به صورت شوت دو دست از داخل سینه و بعدها به صورت شوت یک دست اجرا شد. با افزایش سرعت در بسکتبال و تغییر دفاع از جاگیری به یارگیری، شوت جفت پدید آمد. این نوع شوت را نخستین بار در سال ۱۹۳۰ میلادی(هنگ لویی ستی) دانشجوی استانفورد در ایالت کالیفرنیا ابداع کرد و به نمایش درآورد. این ابتکار جذابیت بسکتبال را نزد جوانان افزایش داد.
    اولین مسابقه بین دو تیم در سال ۱۸۹۲ میلادی اجرا شد. رهبری یکی از تیم ها را( جیمز نای اسمیت) و دیگری را (آمرس آلونرواستگ) به عهده داشت. در سال ۱۸۹۱ میلادی، اولین تیم بانوان تشکیل و قوانین بسکتبال بانوان در سال ۱۸۹۹ میلادی منتشر شد. از همان ابتدا بسکتبال بسرعت بین جوانان در کالج ها همه گیر شد. در سال ۱۹۳۸ میلادی، تورنمنت ملی کالج های آمریکا شروع شد و در سال ۱۹۳۹ به لیگ اتحادیه کالج های آمریکا(NCAA) تغییر نام یافت. در اوایل سال ۱۹۰۶ میلادی، لیگ حرفه ای آمریکا بنا نهاده شد و در سال ۱۹۴۶ به لیگ حرفه ای اتحادیه بسکتبال آمریکا موسوم به NBA تغییر نام داد. در سال ۱۹۳۲ میلادی، فدراسیون آماتوری بسکتبال جهان (FIBA) در ژنو با نمایندگی چند کشور تشکیل شد. در سال ۱۹۳۶ میلادی، بسکتبال برای اولین بار به المپیک برلین در آلمان با شرکت ۲۱ تیم راه یافت. در سال ۱۹۵۰، اولین دوره مسابقه های بسکتبال قهرمانی مردان جهان در شهر بوینوس آیرس در آرژانتین برگزار شد. این مسابقات هر چهار سال یکبار برگزار می شود. در سال ۱۹۶۰ میلادی، اولین دوره مسابقه های بسکتبال قهرمانی مردان آسیا در شهر مانیل در کشور فیلیپین برگزار شد. اینک بیش از ۲۰۰ کشور عضو فدراسیون بسکتبال آماتوری جهان هستند. در سال ۱۹۵۳ میلادی(۱۳۱۴ شمسی)، بسکتبال را(فریدون شریف زاده) به ایران شناساند که در آن زمان در کشور ترکیه دانشجو بود. این رشته ابتدا در کالج البرز رواج یافت و بالاخره ۱۳ سال بعد (در سال ۱۹۴۸ میلادی) تیم بسکتبال کشورمان در المپیک لندن شرکت کرد(فتحی، ۱۳۸۰).

    استانداردها در بسکتبال
    اندازه های زمین بسکتبال با طول ۲۶ متر و عرض ۱۴ متر باید باشد. ارتفاع سقف سالن باید ۷ متر باشد. برای تورنمنت های المپیک و قهرمانی جهان، زمین بسکتبال باید ۲۸ مترطول و ۱۵ مترعرض داشته باشد. سالن قانونی حداقل دارای ۷ مترارتفاع و نور کافی و مناسب برای انجام مسابقات داشته باشد. خط کشی زمین باید با محل استقرار تماشاچیان و تابلوهای تبلیغاتی حداقل ۲ مترفاصله داشته باشد. عرض خطوط زمین ۵ سانتیمتراست و به گونه ای رسم می شود که کاملا قابل رویت باشند. دقیقا در مرکز زمین دایره ای به شعاع ۸۰/۱ متر رسم می شود. همچنین خطی موازی خطوط انتهایی زمین را از وسط به دو قسمت مساوی تقسیم می کند. اگر سالن در هر دو طرف خطوط طولی زمین دارای سکوی تماشاچی باشد، در یک طرف زمین فضای لازم برای استقرارمیزمنشی درحدود ۲/۱ متر باید به حریم قبلی افزوده شود. بیرون زمین بازی در سمت میز منشی، منطقه نیمکت تیم هاست. هر منطقه توسط خطی به طول دو متر در امتداد خط انتهایی و خطی دیگر به طول ۲ متر محدود می شود که با فاصله ۵ متر از وسط زمین بصورت عمودی روی خط کناری سمت میز منشی کشیده می شود. تخته های بسکتبال از جنس چوب وبه ضخامت ۳ سانتیمترهستند. البته استفاده از شیشه طلقی به همان ضخامت نیز ممکن است. ابعاد تخته باید ۸۰/۱ متر افقی و ۰۵/۱ متر عمودی و فاصله لبه پایین تخته از زمین ۹۰/۲ متر باشد. این ابعاد مخصوص تورنمنت های المپیکی و جهانی است. برای سایر بازی ها اعم از منطقه ای یا ملی می توان از ابعاد قدیمی(۸۰/۱ افقی و ۲۰/۱ عمودی) استفاده نمود. البته همه تخته هایی که جدیدا ساخته می شوند باید همان ابعاد مسابقات المپیک و جهانی است. برای سایر بازی ها اعم از منطقه ای یا ملی می توان از ابعاد قدیمی(۸۰/۱ افقی و ۲۰/۱ عمودی) استفاده نمود. البته همه تخته هایی که جدیدا ساخته می شوند باید همان ابعاد مسابقات المپیک و جهانی(۸۰/۱ متر افقی و ۰۵/۱ متر عمودی) را داشته باشند. یک مستطیل با ابعاد خارجی ۴۵ در ۵۹ سانتیمتر، در پشت حلقه بوسیله یک خط به عرض ۵ سانتیمتر مشخص شده است که ضلع پایینی آن کاملا هم سطح با حلقه است. تمامی خطوط، اگر تخته از جنس طلق باشد باید به رنگ سفید و اگر تخته جنس دیگری داشته باشد باید به رنگ سیاه باشد. تخته ها طوری نصب می شوند که عمود بر زمین و موازی با خطوط انتهایی باشند. تخته ها داخل زمین و به فاصله ۲۰/۱ متر جلوتر از خطوط انتهایی واقع می شوند. قسمت جلو پایه های تخته حداقل دو متر از لبه خارجی خط انتهایی فاصله دارد و رنگ آن با توجه به رنگ زمین باید کاملا قابل رویت باشد و طوری به زمین متصل گردد که هنگام برخورد افراد با آن حرکت نکند. اگر تخته به پهلو حرکت کند، باید در عرض ۴ ثانیه به حالت ثابت و اصلی خود برگردد. تمامی سطح پایین تخته و ارتفاع ۳۵ سانتیمتر از دو طرف تخته باید پوشش داشته باشد. ضخامت این پوشش در سطح پایینی باید ۵ سانتیمتر باشد. ارتفاع این پوشش در سطح جلو و عقب تخته نباید بیش از ۲ سانتیمتر باشد. آن قسمت از پایه تخته که بصورت موازی با زمین و در پشت تخته قرار دارد باید با موادی ضربه گیر تا طول ۲۰/۱ متر کاملا پوشش داده شود. ضخامت پوشش حداقل ۵ سانتیمتر است. تمامی پایه های تخته در قسمت جلو و کنار آن باید با مواد ضربه گیر تا ارتفاع ۱۵/۲ متر از زمین پوشانده شود. حداقل ضخامت پوشش ۱۰ سانتیمتر می باشد. پوشش ها باید طوری تهیه شوند که وقتی فشاری بر آنها وارد می گردد، بیش از ۵۰% ضخامت به داخل نروند و لبه های تیزی نداشته باشد. سبد بسکتبال از دو قسمت حلقه و تور تشکیل می شود. جنس حلقه از فولاد می باشد و حداقل ۶/۱ سانتیمتر و حداکثر ۲ سانتیمتر ضخامت دارد. قطر داخلی حداقل ۴۵ سانتیمتر و حداکثر ۷/۴۵ سانتیمتر است و به رنگ نارنجی رنگ آمیزی می گردد. در قسمت تحتانی حلقه گیره هایی برای نصب تور وجود دارد، بطوریکه انگشت داخل آنها نرود. حلقه باید محکم به تخته وصل شود تا هنگام اعمال فشار بر حلقه، فشار به روی تخته منتقل نگردد. ارتفاع حلقه از سطح زمین باید ۰۵/۳ متر و فاصله حلقه تا تخته ۱۵ سانتیمتر باشد. تورها از نخ سفید رنگ بافته می شوند و حداقل ۴۰ سانتیمتر و حداکثر ۴۵ سانتیمتر بلندی دارند و از زیرحلقه آویزان می گردند. تور باید دارای ۱۲ حلقه برای اتصال به سبد باشد و لبه های تیزنداشته باشد و انگشت به داخل آن فرونرود. بافت تور باید به گونه ای باشد که توپ پرتاب شده با مکث کوتاهی ازآن عبورکند. به این ترتیب، عبورتوپ بیشتر قابل تشخیص می باشد که گیرکردن توپ با پیچیدگی احتمالی و نیز خارج شدن توپ ازپشت آن جلوگیری کند. درسالن های تمرینی این ورزش برروی دیوارهای کناری نیز تخته بسکتبال برای آموزش و تمرین نصب می گردد. توصیه می شود سالنهایی که عمدتا برای مسابقات این رشته احداث می گردند دارای رختکن و سیستمهای بهداشتی برای حداقل ۴ تیم وسالن ویژه برای گرم کردن راداشته باشند. تا در زمانی که مسابقات به صورت تجمیعی و برنامه ای تنظیم و برگزارمی شوند، تیم ها در زمان مقرر آماده گردند.
    آسیب های ورزشی در بسکتبال
    بسکتبال یک ورزش سریع و قدرتی است که در آن حرکات انفجاری و بسیار سریعی در مفاصل انجام میشود. بازیکن به ناگهان می ایستد و باز حرکت می کند. در این ورزش برخوردهای فیزیکی بین بازیکنان هم زیاد است. این شواهد کافی است تا مشخص شود احتمال بروز آسیب های بدنی در بسکتبال بالا است. اکثر آسیب هایی که در حین بسکتبال ایجاد می شوند بصورت کشیدگی ها ی عضلانی، کشیدگی های رباط و یا بصورت خونمردگی در عضلات است. شایعترین محل آسیب مچ پا و پس از آن زانو است. حدود ۹۲ درصد از بازیکنان بسکتبال حداقل یک بار در طول عمر ورزشی خود دچار پیچ خوردگی مچ پا می شوند. شایعترین آسیب ها در بسکتبال عبارتند از:

     

    دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
     

     

    پیچ خوردگی مچ پا: پیچ خوردگی مچ پا شایعترین آسیب ورزشی در بسکتبال است. در بسکتبال پیچ خوردگی مچ پا معمولا به علت چرخش بازیکن بر روی کف پا ایجاد می شود.
     

    تاندنیت آشیل: در ورزش بسکتبال تاندون آشیل به علت جهش های زیاد ورزشکار تحت فشار و کشش زیادی قرار داشته و مستعد آسیب است. هر بار که بازیکن به بالا می پرد و یا به زمین فرود می آید این تاندون تحت کشش زیادی قرار می گیرد. این آسیب معمولا خود را بصورت تاندنیت آشیل نشان می دهد. در صورتیکه این تاندنیت بطور مناسب درمان نشود می تواند مزمن شده و تاندون را مستعد به پارگی کند.
     

    تاندنیت کشکک: تاندنیت کشکک در هر ورزشی که در آن جهش زیاد باشد دیده می شود. در بسکتبال هم این مشکل به شکل شایعی در ورزشکاران وجود دارد. تاندنیت کشکک موجب درد در زیر استخوان کشکک می شود و در صورتی که به درمان مناسب آن بی توجهی شود می تواند موجب ایجاد آسیب های جدی تر گردد.
     

    پارگی مینیسک: به علت حرکات شدید و ناگهانی زانو و تغییر جهت های مکرر تنه ورزشکار بر روی زانو احتمال بروز پارگی مینیسک در بسکتبال زیاد است.
     

    پارگی رباط های زانو: شایعترین رباط های زانو که در حین بسکتبال آسیب می بینند پارگی رباط صلیبی قدامی و پارگی رباط جانبی داخلی هستند. علت معمول این آسیب ها معمولا حرکات شدید پیچشی در زانو است ولی آسیب می تواند به علل دیگر مانند ضربه شدید بازیکن دیگر به زانو هم ایجاد شود.
     

    کشیدگی عضلات همسترینگ: آسیب عضلات همسترینگ که در پشت ران قرار دارند معمولا بصورت کشیدگی آنها است. این کشیدگی ها معمولا به علت تغییر شدید در سرعت و جهت حرکت اندام تحتانی ایجاد می شود.
     

    خونریزی در عضلات: خونریزی و خونمردگی در عضلات اندام تحتانی معمولا به علت ضربه مستقیم آرنج یا زانوی بازیکن دیگر به عضلات اندام تحتانی ورزشکار ایجاد می شود. در صورتیکه شدت ضربه زیاد باشد موجب پارگی مویرگ های خونی عضله و در نتیجه خونریزی درون آنها می شود.
     

    آسیب های دست و انگشتان: آسیب های دست و انگشتان ورزشکار معمولا به علت ضربه توپ و یا به علت گیر کردن انگشتان در لابلای تور ایجاد می شود. این آسیب ها می توانند بصورت پارگی رباط و یا شکستگی باشند. بروز انگشت چکشی یا مالت فینگر به علت اصابت مستقیم توپ از جلو به انگشت و آسیب به رباط داخلی مفصل کارپومتاکارپ شست در موقع گرفتن توپ یا زمین خوردن از دیگر آسیب های دست در بسکتبال است.
     

    تاندنیت عضله دوسر بازو: تاندنیت عضله دوسر بازو براثر حرکات شدید مفصل شانه و اعمال نیروهای کششی زیاد به تاندون عضله دوسر بازو ایجاد می شود و موجب بروز در در مفصل شانه ورزشکار می گردد(پاکروان، ۱۳۸۸).
     

    قسمت دوم: پیشینه پژوهش
    الف) پیشینه پژوهش های انجام شده در داخل کشور
    کاشف و همکاران(۱۳۹۳)، پژوهشی با عنوان تاثیر مکمل ال کارنیتین و تمرین هوازی بر تمرین هوازی و لاکتات خون در مردان جوان انجام دادند. نتایج نشان داد برای بهبود عملکرد ورزشی و افزایش توان هوازی می توان از مکمل ال کارنیتین به همراه تمرینات ورزشی استفاده کرد.
    حمزه زاده بروجنی و همکاران(۱۳۹۲)، پژوهشی با عنوان تاثیر چهار هفته تمرین تناوبی شدید(HIT) بر برخی شاخص های هوازی و بی هوازی زنان تیم ملی بسکتبال ایران انجام دادند. در این پژوهش بیان شد تمرینات تناوبی شدید (HIT) رویکرد موثری در بهبود آمادگی در کوتاه مدت است. اثر این گونه تمرینات بر سازگاری های عملکردی، فیزیولوژیکی در ورزشکاران نخبه هنوز نامشخص است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر چهار هفته اجرای HIT بر برخی متغیرهای عملکردی و فیزیولوژیکی انجام گرفت. بدین منظور ۱۴ نفر از بازیکنان داوطلب تیم ملی زنان بسکتبال ایران (با میانگین سن=۲۴/۳ ± ۰/۲۳ سال، وزن=۵۰/۸ ± ۶/۶۳ کیلوگرم و شاخص توده بدنی= ۱۵/۳ ± ۸/۲۱ کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به گونه تصادفی به دو گروه تجربی (۷n=) و کنترل (۷n=) تقسیم شدند. پیش و پس از تمرینات ،آزمودنی ها،۱٫ آزمون فزاینده همراه با تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی برای تعیین برخی از متغیرهای فیزیولوژیکی و ۲٫ یک وهله آزمون وینگیت را برای تعیین حداکثر توان (PPO ) و میانگین توان (MPO) اجرا کردند. هر دو گروه، برنامه تمرین بسکتبال مشابهی را به مدت چهار هفته دنبال کردند، در حالی که گروه تجربی در کنار برنامه تمرین بسکتبال، پروتکل دویدن سرعتی بی هوازی (RAST) را به عنوان یک پروتکل HIT، دو جلسه در هفته اجرا کردند. یافته ها نشان داد، برنامه تمرینات تناوبی شدید با دوره های استراحت کوتاه می تواند موجب افزایش اجرای هوازی و بی هوازی در کوتاه مدت شود.
    حمزه زاده بروجنی و همکاران(۱۳۹۲)، پژوهشی با عنوان تاثیر چهار هفته تمرین تناوبی شدید(HIT) بر سطوح IGFBP-3، IGF-1، GH و کورتیزول سرم زنان تیم ملی بسکتبال ایران انجام دادند. نتایج نشان داد مقادیر GH،IGF-1 وIGFBP-3 در گروه تجربی افزایش معناداری یافت و در این گروه کورتیزول تمایل به کاهش داشت و می توان پیشنهاد کرد، یک برنامه تمرینات تناوبی شدید با دوره های استراحت کوتاه می تواند موجب افزایش سطوح هورمون های آنابولیکی سرم در مدت زمان کوتاه شود و تغییرات هورمونی مشاهده شده، سازگاریهای آنابولیکی ناشی از تمرینات را حمایت می کند.
    قره داغی و همکاران (۱۳۹۲)، در پژوهش خود با عنوان بررسی تأثیر چهار هفته تمرین متناوب هوازی شدید ویژه فوتبال بر شاخص های عملکردی بازیکنان فوتبال به این نتیجه رسیدند که پس از چهار هفته تمرین vVO2max ،Tmax ،VO2maxدر بین دو گروه تمرینی و کنترل تغییر معناداری پیدا نکرد. به طور کلی می توان گفت که چهار هفته تمرین به صورت هفته ای سه جلسه بر شاخص های هوازی بازیکنان فوتبال تأثیر معناداری ندارد.
    سیاهکوهیان و خدادادی(۱۳۹۲)، در پژوهش خود با عنوان تأثیر تمرینات تناوبی شدید و تمرینات تداومی متوسط بر شاخص های هوازی و بی هوازی در پسران ورزشکار پرداخت . هدف از مطالعه او مقایسه اثر برنامه تمرین تناوبی و تمرین تداومی متوسط بر حداکثر اکسیژن مصرفی، آستانه تهویه و نقطه جبرانی تنفسی، زمان اجرای دو ۳۰۰۰ متر و همچنین اوج توان تولیدی و میانگین توان تولیدی بود. بدین منظور، تعداد ۲۴ بازیکن فوتبال دانشگاهی داوطلبانه در مطالعه شرکت کردند. آنان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین تناوبی( ۱۲ نفر ) و گروه تمرین تداومی( ۱۲ نفر ) تقسیم شدند. هر جلسه تمرینی شامل ۱۰ دقیقه گرم کردن ، برنامه ی تمرین تناوبی(۱۰-۶ تکرار دویدن ۳۰ ثانیه ای با شدت تمام و استراحت ۴ دقیقه بین تکرار ) یا برنامه تمرین تداومی( ۴۵ دقیقه دویدن با شدت ۷۰ درصد هر آزمودنی ) و ۵ دقیقه سرد کردن بود که ۳ جلسه در هفته و به مدت ۸ هفته متوالی اجرا شدند. به دنبال مداخله ی تمرینی (VO2max 6/7 درصد در مقابل ۹/۸ درصد )، (VT 4/5 درصد در مقابل ۹/۳ درصد ) و)
    RCp 4/2 درصد در مقابل ۸/۳ درصد )، افزایش، و زمان اجرای دو ۳۰۰۰ متر( ۴/۴- درصد در مقابل ۲/۴- درصد) کاهش معنی داری به ترتیب در گروه تمرین تناوبی و گروه تمرین تداومی نشان دادند. تغییرات این متغیرها بین دو گروه، تفاوت معنی داری با همدیگر نداشتند. همچنین، افزایش PPo (8/3 درصد ( و MPO (10/9درصد) تنها در گروه تمرین تناوبی معنی دار شد. به نظر می رسد برنامه تناوبی شدید با روش تمرینی حاضر در مقایسه با تمرین تداومی متوسط، باعث سازگاری های مشابهی در آمادگی قلبی – تنفسی و اجرای استقامتی می شود. همچنین، برنامه تناوبی شدید باعث افزایش همزمان در ظرفیت بی هوازی می شود.
    دژآهنگ و همکاران(۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان تاثیر دو، چهار و شش هفته بی تمرینی پس از یک دوره تمرین پلایومتریک بر کنترل وضعیت مردان دانشجو انجام دادند. مواد و روش ها: تعداد ۲۰ نفر دانشجو با میانگین و انحراف استاندارد سنی ۳٫۳۵±۲۳٫۲ سال، قد ۵٫۴۴±۱۷۱٫۵ سانتی متر و وزن ۷٫۷۵±۷۴٫۴۸ کیلوگرم بدون سابقه آسیب در دو سال گذشته در تحقیق حاضر شرکت کردند. برای برآورد کنترل وضعیت آزمودنی ها از آزمون SEBT استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون و تشریح نحوه اجرای تمرینات، آزمودنی ها به مدت شش هفته و سه روز در هفته تمرینات پلایومتریک را اجرا کردند. پس از اتمام دوره تمرین پس آزمون اول اخذ شد. پس از آن آزمودنی ها به مدت شش هفته بدون اجرای تمرینات منظم تحت نظر بودند. در طول دوره بی تمرینی و با فاصله دو هفته ای پس آزمون های بعدی به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی و آنالیز واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی Tukey استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که : اعمال یک دوره تمرین پلایومتریک تاثیر معنی داری بر افزایش کنترل وضعیت دارد . همچنین اعمال دوره بی تمرینی تنها در پس آزمون چهارم(پس از شش هفته بی تمرینی) بر کاهش فاصله دست یابی در آزمون SEBT معنی دار بود. نتیجه پژوهش آنان نشان داد: افزایش کنترل وضعیت پس از دوره تمرین را می توان به افزایش سرعت هدایت عصبی، افزایش قدرت عضلانی و نیز افزایش هماهنگی بین عضلات موافق و مخالف نسبت داد. همچنین کاهش توانایی کنترل وضعیت پس از دوره بی تمرینی را می توان به کاهش قدرت عضلانی و نیز کاهش هماهنگی عضلانی نسبت داد.
    نورشاهی و همکاران( ۱۳۸۹) پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی و سرعتی بر برخی عوامل آمادگی جسمانی در دانشجویان مرد غیر ورزشکار انجام دادند. در پژوهش آنان تعداد ۳۶ دانشجوی مرد غیر ورزشکار (میانگین سن ۱/۲۱ سال، میانگین وزن۶/۷۳ کیلوگرم و میانگین قد ۷۶/۱ سانتی متر) به طور تصادفی انتخاب و به سه گروه تمرین مقاومتی، سرعتی و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرین مقاومتی(به شکل هرمی) و سرعتی(به شکل هرمی) هر یک برنامه تمرین ویژه خود را به مدت ۶ هفته و ۳ جلسه در هفته اجرا کردند. نتایج به دست آمده نشان داد که تمرین مقاومتی و سرعتی موجب تغییر معنی داری در انعطاف پذیری، قدرت و توان بی هوازی شدند . هم چنین نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین این دو نوع تمرین از نظر انعطاف پذیری و توان بی هوازی اختلاف معنی داری وجود نداشت، اما این تفاوت در قدرت معنی دار بود. همچنین با توجه به یافته ها می توان چنین نتیجه گرفت که تمرینات هرمی مقاومتی و سرعتی می توانند موجب بهبود انعطاف پذیری، قدرت عضله همسترینگ و توان بی هوازی شوند، اما به نظر می رسد تمرینات مقاومتی روش موثرتری بر قدرت عضله همسترینگ باشد.
    معتمدی و همکاران(۱۳۸۸) پژوهشی با عنوان تعیین تاثیر برنامه های تداومی و تناوبی، هوازی و مقاومتی بر کارآیی حرکتی دوندگان تمرین کرده استقامتی انجام دادند. برای این منظور بیست و چهار دونده(۱ تا ۳ سال سابقه تمرین استقامتی) که زمان اجرای دوی ۳۰۰۰ متر آن ها بین ۰۷: ۹ تا ۳۹ : ۹ دقیقه بود به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. قبل از پیش آزمون، آزمودنی ها برای آشنایی با محیط آزمایشگاه، روش کار با گاز آنالایزر، دویدن روی تردمیل و تمرین مقاومتی به روش دایره ای به آزمایشگاه و سالن وزنه مراجعه کردند. از آزمودنی ها خواسته شد حداقل دو روز پیش از انجام پیش آزمون از هر گونه فعالیت بدنی شدید خودداری و رژیم غذایی خود را در فرم های یادآمد غذایی ثبت کنند تا به هنگام پس آزمون تکرار شود. آزمودنی ها به منظور اندازه گیری vVO2max، Tmax، اندازه گیری یک تکرار بیشینه، سطح فعالیت الکتریکی عضله دو قلو و زمان اجرای ۳۰۰۰ متر در آزمون ها شرکت کردند. آزمودنی ها بر اساس رکورد دوی ۳۰۰۰ متر به گروه های قوی تا ضعیف تقسیم بندی شدند و بصورت تصادفی در چهار گروه تمرینی قرار گرفتند. برنامه تمرینی ورزشکاران بر اساس روش های تمرینی موجود به چهار گروه تمرینات تداومی و تناوبی، هوازی (درصدی از vVO2max و Tmax) و مقاومتی (درصدی از یک تکرار بیشینه و سرعت اجرا) تقسیم بندی گردید. ورزشکاران، پنج جلسه در هفته و به مدت هشت هفته در تمرینات حضور یافتند. در انتهای چهار هفته، میان آزمون و پس از هشت هفته، پس آزمون به عمل آمد. نتایج نشان داد که اگر چه تمام برنامه های تمرینی تداومی و تناوبی، هوازی و مقاومتی سبب کاهش عملکرد ۳۰۰۰ متر، افزایش فراخوانی واحدهای حرکتی EMGvVO2max وEMGMVC و بهبود کارآیی حرکتی نسبت به (EMGvVO2max EMGMVC) در مدت زمان چهار هفته و در مجموع هشت هفته تمرین گردیدند ولی تمرینات تناوبی هوازی- تناوبی مقاومتی پیشرفت بیشتری را در این متغیرها به نسبت سایر روش های تمرینی ایجاد کرد. با توجه به اینکه این تحقیق اولین تحقیقی است که به بررسی اثر تمرینات مقاومتی تناوبی پرداخته و تحقیق مشابه با آن یافت نگردید اما نتایج در مقایسه با سایر تحقیقات صورت گرفته نشان داد که تمرینات مقاومتی و هوازی تناوبی احتمالا از طریق تنظیم دخالت متابولیسم هوازی و غیر هوازی، بهبود ظرفیت هوازی، افزایشVO2max، افزایش ظهور تارهای کند انقباض، افزایش دانسیته مویرگی و میتوکندریایی، افزایش فعالیت آنزیم های اکسیداتیو، افزایش آستانه بی هوازی، بهبود در کارآیی حرکتی، افزایش در زمان رسیدن به خستگی و فراخوانی واحد های حرکتی بزرگتر و بیشتر سبب بهبود عملکرد استقامتی می گردند که در این تحقیق بهبود کارآیی حرکتی(کاهش نسبت EMGvVO2max به EMGMVC)و فراخوانی واحد های حرکتی بزرگتر و بیشتر(EMGvVO2max وEMGMVC) و متعاقب آن بهبود زمان عملکرد ۳۰۰۰ متر دوندگان از طریق چهار و هشت هفته تمرین تناوبی هوازی و مقاومتی نشان داده شد.
    فیاض میلانی و همکاران(۱۳۸۶)، پژوهشی با عنوان رابطه توان هوازی و توانایی تکرار فعالیت های سرعتی در زنان بسکتبالیست انجام دادند. نتایج نشان داد بین توان هوازی و توانایی تکرار فعالیت های سرعتی همبستگی متوسطی وجود دارد. در واقع می توان گفت حدود ۳۴ درصد از توانایی تکرار فعالیت های سرعتی می تواند تحت تاثیر سازگاری های ناشی از توان زیاد هوازی باشد.
    ب) پیشینه پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
    فرزانه حصاری و همکاران(۲۰۱۴)، پژوهشی با عنوان رابطه بین توان هوازی و بی هوازی ویژه تناسب اندام جودو در مردان نخبه ایران انجام دادند. نتایج نشان داد در توان هوازی با خستگی عضلانی همراه است و نظارت بر توان هوازی و اندازه گیری آن به مربیان جودو و تناسب اندام توصیه می شود.
    عرب نژاد و همکاران(۲۰۱۳)، پژوهشی با عنوان مقایسه توان هوازی بین مرد و زن با توجه به توده بدون چربی بدن انجام دادند. نتایج نشان داد اختلاف گسترده بین FFM و LBM از دو گروه وجود دارد و تفاوت معنی داری بین توان هوازی دو جنس وجود دارد و تنها تفاوت در FFM بدن و LBM برای ارزیابی تفاوت توان بی هوازی از دو جنس و عوامل دیگر کافی نیست. آنتروپومتری و عضلانی و عوامل عصبی ممکن است بر توازن هوازی اثر داشته باشند.
    جان ماکسنس و همکاران(۲۰۱۲)، پژوهشی با عنوان روند توان هوازی انجام دادند، که نتایج آن بینشی مفید در روند توان هوازی را مشخص می کند. و نشان داد که یک رابطه خطی بین توان بی هوازی و نرخ تغییرات از توان هوازی وجود دارد.
    سلطانی و همکاران(۲۰۱۲)، پژوهشی با عنوان مقایسه تناسب هوازی و بی هوازی بازیکنان فوتبال ایران در موقعیت های مختلف بازی در رقابت های فصل انجام دادند. و نتایج نشان داد در فصل مسابقات توان هوازی و بی هوازی در بازیکنان فوتبال تغییر کرده است.
    لارسیا و همکاران(۲۰۱۲)، پژوهشی با عنوان حداکثر آزمون توان هوازی برای بازیکنان تیم فوتبال انجام دادند. هدف از این مطالعه توسعه حداکثر استفاده از آزمون توان هوازی و یک معادله برای تخمین حداکثر VO2 برای ورزشکاران فوتبال بود. نتایج نشان داد که آزمون رشته ارائه شده به عنوان یک ابزار آسان و مفید برای استفاده مربیان و ورزشکاران می باشد.
    هیرانتراکوال و همکاران(۲۰۱۰)، پژوهشی با عنوان تاثیر ورزش استقامتی در سطح تستوسترون حالت استراحت افراد غیر فعال انجام دادند. نتایج نشان داد دوازده هفته پس از آموزش در حد متوسط با شدت و فرکانس پایین بر سطح تستوسترون به اندازه کافی تاثیر داشت. و توان هوازی در مردان جوان بی تحرک افزایش یافت. این نوع ورزش ممکن است افراد کم تحرک را تشویق کند به طور منظم در برنامه فعالیت بدنی شرکت کنند.
    ونگ و همکاران(۲۰۰۸)، پژوهشی با عنوان تاثیر ۱۲ هفته برنامه آموزشی در توان هوازی، ترکیب، چربی های خون و پروتئین در نوجوانان مبتلا به چاقی انجام دادند. نتایج نشان داد توسعه برنامه های ورزشی برای نوجوانان و جلوگیری از اضافه وزن آنان موثر است.
    بورگومستر و همکاران(۲۰۰۸)، در تحقیق خود با عنوان تاثیر چهار هقته تمرین تناوبی شدید بر مصرف گلیکوژن و لاکتات نشان دادند این نوع تمرین ها، مصرف گلیکوژن و تجمع لاکتات را کاهش می دهد.
    دمینیس و همکاران(۲۰۰۷)، در مطالعه آب روی ۱۰ شناگر ۱۰۰ متر، یک برنامه HIT که شامل شش اجرای ۱۰۰ متر کرال سینه با شش دقیقه استراحت بین آنها بود را اجرا و اثرات مثبت این برنامه را بر سرعت در آستانه ی بی هوازی، حداکثر غلظت لاکتات خون و ظرفیت بی هوازی گزارش کردند.
    جوکا سروکا(۲۰۰۵) در تحقیق خود تحت عنوان تمرینات مقاومتی از نوع توانی در زنان و مردان میانسال ۱۵۴ نفر به صورت داوطلبانه، از زنان و مردان بی تحرک در یک برنامه آموزشی که حدود چهار ماه به طول انجامید شرکت کردند. نیروی انفجاری عضلات پا با بهره گرفتن از ایستاده جهش بلند و جهش چمباتمه زدن عمودی اندازه گیری شد. سلامت درک شده، تناسب اندام درک شده، و نشانه عقب و فقیر در زانو قبل و بعد از مداخله با بهره گرفتن از پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند. اختلالات اسکلتی عضلانی و صدمات ناشی از ورزش در برنامه آموزشی گزارش شده است. تناسب اندام ادراک در مردان و زنان بهبود یافته است، اما سلامت تنها در زنان درک شده بود. سلامت در مردان با افزایش نیروی انفجاری در پریدن چمباتمه زدن نیز نشان داد بهتر درک شده، و زنان با افزایش نیروی انفجاری در ایستاده پرش طول تناسب اندام بهتر درک شده نشان داد.با ورزش علائم توانی در افزایش مردان یافته بود و شاخص توده بدن به طور قابل توجهی بالاتر از دیگر مردان ورزش شد. میزان آسیب ناشی از ورزش ۱۹٪ در مردان و در زنان ۶ درصد بوده است. همچنین به این نتیجه رسید که سه جلسه تمرینات مقاومتی در هفته به مدت ۲۲ هفته باعث افزایش انعطاف پذیری تنه (۱۴%)، توان غیر هوازی (۱۲%) و پرش جفت عمودی (۱۸%) می شود . هم چنین توصیه شده است که در طول تمرینات مقاومتی، به تمرینات انعطاف پذیری جهت کاهش سفتی، سختی و افزایش کشسانی عضلات توجه بیشتری شود.
    فاتوروس و همکاران (۲۰۰۵)، در پژوهشی با عنوان اثر تمرینات قدرتی بر توان هوازی و عضلانی مردان مسن غیر فعال انجام دادند. در این پنجاه مرد غیرفعال [ سنی ، ۶۵-۷۸ سال ، شاخص توده بدن (BMI) ، ۲۸٫۷-۳۰٫۲ kg/m2 بود ] از یک پایگاه اطلاعاتی داوطلب و آگهی های ارسال شده به پزشکان ، فیزیوتراپیست ها، و خانه های سالمندان نتایج نشان داد قدرت عضلانی رو به بهبودی می رود.
    بی شپ و همکارانش(۲۰۰۳)، در پژوهشی نشانه های توانایی تکرار فعالیت های سرعتی را در بازیکنان هاکی زن نخبه انجام دادند. نتایج کار آنها نشان VO2max بالا به گسترش توانایی تکرار فعالیت های سرعتی منجر نمی شود.
    تاملین و ونگر(۲۰۰۲)، در تحقیقی با عنوان رابطه بین توان هوازی، حفظ توان و اکسیژن مصرفی هنگام فعالیت ورزشی شدید به این نتایج رسیدند که افراد با توان هوازی متوسط، نسبت به افراد با توان هوازی کم، کاهش کمتری در توان تولیدی هنگام تکرار فعالیت ورزشی سرعتی داشته اند.
    راس و لورایت( ۲۰۰۱ )، در پژوهشی با عنوان متابولیک طولانی مدت و سازگاری عضلات اسکلتی به دوره های آموزشی کوتاه با حداکثر سرعت دویدن به این نتیجه دست یافتند که ۵ هفته تمرینات سرعتی می تواند موجب افزایش حجم شبکه سارکوپلاسمیک، افزایش آزاد سازی Ca2، افزایش ایزوفرم های ATPase در تارهای کند و تند انقباض می شوند، اما نمی توانند ترکیب ایزوفرم های MHC را عوض کنند. سازگاری آنزیم نشان دهنده سازگاری متابولیک عمده ای به آموزش دو سرعت ، با آنزیم ها از هر سه سیستم انرژی که نشانه هایی از انطباق آموزش و شواهدی از بازگشت به سطوح پایه با بی تمرینی است . به طور مشابه، فعالیت آنزیم گلیکولیتیک(به ویژه لاکتات دهیدروژناز، فسفوفروکتوکیناز و گلیکوژن فسفوریلاز کبدی) نشان داده شده است پس از آموزش طولانی ( > 10 ثانیه ) و یا کوتاه مدت
    ( < 10 ثانیه) سرعت را افزایش می دهد. شواهد نشان می دهد که این آنزیم ها به سطح قبل از آموزش پس از بازگشت در جایی بین ۷ هفته و ۶ ماه از بی تمرینی ارتباط دارد. فعالیت آنزیم میتوکندریایی نیز بعد از آموزش دو سرعت، به خصوص هنگامی که سرعت طولانی و یا استراحت کوتاه مدت بین سرعت کوتاه به عنوان محرک های آموزشی استفاده می شود را افزایش می دهد. سازگاری مورفولوژیکی به آموزش دو سرعت شامل تغییر در نوع فیبر عضله، بافت همبند و مشبک[۵۴]، و فیبر سطح مقطع . برنامه آموزش دو سرعت مناسب انتظار می رود که باعث تغییر جهت به سمت عضلات نوع IIa ، افزایش سطح مقطع عضله و افزایش حجم نگاری sarcoplasmic برای کمک به آزاد شدن کلسیم (+ ۲) شود . میزان آموزش و یا فرکانس از آموزش دو سرعت بیش از آنچه که مطلوب برای یک فرد است، با این حال، یک تغییر نسبت به ویژگی های انقباضی عضلات آهسته تر شود. در مقابل، به نظر می رسد بی تمرینی تغییر ویژگی انقباضی نسبت به نوع IIb، اگر چه آتروفی عضلانی است نیز به احتمال زیاد رخ می دهد. به نظر می رسد سرعت هدایت عضلانی یک روش غیر تهاجمی بالقوه تغییرات انقباضی نظارت در پاسخ به آموزش دو سرعت و بی تمرینی است . به طور خلاصه، انطباق آموزش با حداکثر سرعت دویدن است که به وضوح وابسته به مدت زمان دو سرعت، بهبود بین تکرار، حجم کل و تعداد دفعات حملات آموزش است. این متغیرها اثرات عمیقی بر روی سوخت و ساز بدن ، ساختاری و سازگاری عملکرد از یک برنامه با حداکثر سرعت دویدن آموزش و این تغییرات را به مدت قابل توجهی از زمان پس از یک دوره بی تمرینی برای بازگشت به پایه دارند. با این حال، پیچیدگی تعامل بین متغیرهای مذکور و انطباق آموزش همراه با تفاوت های فردی به وضوح به انتقال دانش و مشاوره از آزمایشگاه به مربی و به ورزشکار مخرب است.
    مک هامون و ونکر(۱۹۹۸)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که حداکثر اکسیژن مصرفی بویژه بخش محیطی آن، عامل تعیین کننده مهمی در توانایی انجام فعالیت های ورزشی تناوبی و بازیافت بین تناوب کاری است.
    هافمن(۱۹۹۷)، پژوهشی روی ۱۹۷ سرباز پیاده نظام انجام داد و مشاهده کرد وقتی میزان آمادگی هوازی از میانگین جامعه بیشتر باشد، بهبود بیشتری در میزان بازیافت پس از فعالیت ورزشی شدید آشکار نمی شود.
    بل و همکارانش(۱۹۹۷)، در پژوهش خود بین آمادگی هوازی و بازیافت متابولیک پس از فعالیت ورزشی تناوبی در ورزشکاران استقامتی، رابطه معنی داری مشاهده نکرده اند.
    نوفر و همکاران (۱۹۸۹ )، اثر تمرین و بی تمرینی را بر سازگاریهای فیزیولوژیکی بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که در تمرینات طولانی مدت هواز ی پس از مدتی بی تمرینی ، کاهش عمده ای از عملکرد در تمرینات بیشینه و زیر بیشینه اتفاق می افتد و همچنین کاهش عمده ای در حداکثراکسیژن مصرفی و آنزیمهای هوازی پس از دو تا چهار هفته بی تمرینی مشاهده کردند. سازگاری فیزیولوژیکی مرتبط با این پیشرفت ها در هر دو عملکرد تمرین بیشینه، به عنوان افزایش در جذب حداکثر اکسیژن (VO2 max) و استقامت ورزش منعکس شده شامل افزایش در عملکرد قلبی عروقی و ظرفیت اکسیداتیو عضلات اسکلتی، با وجود دوره های طولانی مدت از تمرین هوازی، کاهش در عملکرد ورزش حداکثری و پس از قطع آموزش رخ می دهد. این تلفات در عملکرد ورزشی با افت عملکرد قلب و عروق و عضلات بالقوه سوخت و ساز همزمان کاهش قابل توجهی در VO2max گزارش شده است که در ۲ تا ۴ هفته از بی تمرینی رخ می دهد. به نظر می رسد این کاهش سریع اولیه در VO2max است که به احتمال زیاد به سقوط مربوطه در برون ده قلبی حداکثر که به نوبه خود، توسط یک حجم سکته مغزی کاهش می یابد با تغییر کم و یا بدون تغییر در حداکثر ضربان قلب با واسطه مرتبط باشند. از دست دادن حجم خون به نظر می رسد، دست کم تا حدی، حساب کاربری برای کاهش حجم ضربه VO2max و در طول هفته های اولیه بی تمرینی، اگر چه تغییرات در هیپرتروفی قلب، مقدار کل هموگلوبین، capillarisation عضلات مخطط و تنظیم دما به عنوان واسطه ممکن است پیشنهاد شده باشد. وقتی که بی تمرینی فراتر از ۲ تا ۴ هفته ادامه یابد، کاهش بیشتر در VO2max به نظر می رسد یک تابع از کاهش مربوطه در حداکثر شریانی وریدی (مختلط) تفاوت اکسیژن است. این که آیا کاهش در حمل اکسیژن و یا استخراج توسط عضلات کار این کاهش پیشرونده را تنظیم می کند یا نه به وضوح مشخص نیست. تغییرات در حداکثر رساندن اکسیژن ممکن است از کاهش در مقدار هموگلوبین کل و یا حداکثر جریان خون عضله و هدایت عروقی منجر شود. کاهش فعالیت آنزیم های اکسیداتیو عضلات اسکلتی مشاهده شده با بی تمرینی به تغییرات در VO2max در ارتباط نیست اما به نظر می رسد عملکرد مربوط به اکسیداسیون کربوهیدرات شتاب و تولید لاکتات مشاهده شده در طول ورزش با شدت داده شده است. روش دیگر، کاهش در عملکرد ورزشی ممکن است به تغییرات در متوسط زمان عبور جریان خون از عضلات فعال و یا پاسخ تنظیم حرارت(یعنی میزان کرنش حرارتی) به ورزش مربوط می شود. در مقایسه با پاسخ های مشاهده با بی تمرینی پژوهش در حال حاضر موجود نشان می دهد که سازگاری به تمرین هوازی ممکن است حداقل برای چند ماه ، هنگامی که آموزش در سطح کاهش می یابدحفظ شود.
     

     
     
     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین هوش هیجانی کارکنان و ارتباط سازمان با مشتری در بانک قرض الحسنه مهر ایران- قسمت ۷ ...

    به موازات ابداع آزمونهای جدید برای سنجش هوش عاطفی و چاپ مقاله‌های پژوهشی در این زمینه، چندین تحقیق جهت شفاف ساختن مفهوم هوش عاطفی در حال انجام می‌باشد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    منبع: (سیاروچی و همکاران،۱۳۸۳: ۲۵-۲۴)
    ۲-۱-۵- هوش عاطفی و بهره ی هوشی[۳۳]
    هوش عاطفی و بهره ی هوشی قابلیت های متضادی نیستند. بلکه بیشتر میتوان چنین گفت که متمایزند. همه ما ترکیبی از هوش و عاطفه داریم، افرادی که دارای بهره ی هوشی بالا و هوش عاطفی بسیار ضعیف(یا بهره ی هوشی پایین و هوش عاطفی بالا) باشند. علی رغم وجود نمونه نوعی، نسبتاً نادرند(دولویکس وهیگس[۳۴]، ۲۰۰۰: ۳۴۷).
    نتیجه تصویری برای موضوع هوش
    فردی که فقط از نظر بهره ی هوشی (IQ) درسطح بالا قرار دارد ،ولی فاقد هوش عاطفی است، تقریباً کاریکاتوری از یک آدم خردمند است؛ در قلمرو ذهن چیره دست است، ولی در دنیای شخصی خویش ضعیف است. افرادی که هوش عاطفی قوی دارند، از نظر اجتماعی متعادل، شاد و سر زنده اند و هیچ گرایشی به ترس و نگرانی ندارند و احساسات خود را به طور مستقیم بیان کرده و راجع به خود مثبت فکر میکنند. آنان ظرفیت چشم گیری برای تعهد، پذیرش مسئولیت و قبول چارچوب اخلاقی دارند و دررابطه ی خود با دیگران بسیار دلسوز و با ملاحظه اند و از زندگی عاطفی غنی و سرشار و مناسبی برخوردارند، آنان همچنین باخود بسیار راحت برخورد میکنند(الله وردی،۱۳۸۳: ۲۱).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ریون بار-آن(۱۹۹۹) در پی یافتن پاسخی برای این سوال که چرا برخی از افراد نسبت به برخی افراد دیگر در ابعاد مختلف زندگی موفق ترند، به تحقیقات بسیاری دست زده است. این سوال لزوم مرورکلی عواملی که تصور می شد موقعیت کلی را رقم میزنند و سلامت هیجانی را موجب میشوند، ایجاد می کند.
    بار-آن دریافت که تنها کلید موفقیت و تنها عامل پیش بینی کننده ی آنها هوش عقلی نیست بلکه باید در جستجوی عوامل دیگری بود. براساس مطالعات دانیل گولمن در بهترین شرایط همبستگی اندکی(۷%) بین هوش عمومی و برخی از ابعاد هوش عاطفی وجود دارد. بطوریکه میتوان ادعا کرد آنها عمدتاً ماهیت مستقل دارند. وقتی افراد دارای بهره هوشی بالا درزندگی تقلا میکنندو افراد دارای هوش متوسط به طورشگفت انگیزی پیشرفت می کنند، شاید بتوان آن را به هوش عاطفی بالای آنان نسبت داد.
    نتیجه تصویری برای موضوع هوش
    بنابراین، فردی که قابلیت های عاطفی بالا دارد از بخش احساسی مغز خود به خوبی بهره می گیرد. در مقایسه با فردی که هوش عقلی در سطح مشابه دارد اما فاقد هوشیاری لازم عاطفی است درزندگی و ارتباطات خود موفق تر عمل می کند، درمقابل استرس و مشکلات مقاوم است وذهنی پویا در برابر چالش ها دارد. این امر اهمیت هوش عاطفی را در مقایسه با هوش عقلی نشان می دهد[۳۵].
    ۲-۱-۶- مقایسه هوش عاطفی و عقلی
    بهترین حوزه مناسب برای مقایسه هوش عاطفی و هوش عقلی محیط کار است زیرا فرد در محیط کار خود علاوه برتوانمندیهای علمی(که از هوش عقلی نتیجه می شود) از قابلیت‌های عاطفی خود نیز استفاده می کند. از این رو، در حوزه توسعه منابع انسانی در سازمانها مفهوم هوش عاطفی به کار گرفته شده است تا به مهارتهای عاطفی، علاوه بر قابلیت‌های تخصصی، توجه شود.
    بر اساس تحقیقات، هوش عقلی حداکثر ۱۰ درصد بر عملکرد و موفقیت تأثیردارد (مخصوصا در حوزه مدیریت)؛ البته تحقیقات «رابرت امرلینگ[۳۶]» و «دانیل گولمن» (۲۰۰۳) بیان می کنند که هوش عقلی نسبت به هوش عاطفی پیشگوی بهتری برای کار و عملکرد علمی فرد است. اما زمانی که این سوال مطرح می شود «آیا فرد می تواند در کار خود بهترین باشد و یا مدیری لایق باشد؟» در اینجا هوش عاطفی معیار بهتری است، هوش عقلی احتمالاً برای به دست آوردن این جواب کارایی کمتری دارد. «گولمن» نیز در کتاب جدید خود به نام (کار با هوش عاطفی[۳۷] ، ۱۹۹۸) بر نیاز به هوش عاطفی در محیط کار، یعنی محیطی که اغلب به عقل توجه می شود تا قلب و احساسات، تمرکز می کند. او معتقد است نه تنها مدیران و رؤسای شرکتها نیازمند هوش عاطفی هستند، بلکه هر کسی که در سازمان کار می کند نیازمند هوش عاطفی است(مْرِی[۳۸]، ۱۹۹۸ : ۲).
    اما هرچه درسازمان به سمت سطوح بالاتر می رویم اهمیت هوش عاطفی در مقایسه با هوش عقلی افزایش می‌یابد. دراین زمینه «گولمن» و همکاران او معتقدند که هوش عاطفی در تمامی رده های سازمانی کاربرد زیادی دارد، اما در رده های مدیریتی اهمیتی حیاتی می یابد. آنان مدعی هستند هوش عاطفی تا حدود ۵۸ درصد بهترینها را در موقعیت رهبری ارشد از ضعیف ترینها جدا می سازد و مشخص می کند. به همین علت است که هوش عاطفی از اهمیت زیادی برای یک رهبر برخوردار است(گولمن و همکاران، ۲۰۰۱ : ۴۷).
    ۲-۱-۷- دیدگاه های مختلف مربوط به هوش عاطفی و مؤلفه‌های آن
    پترایدس و فارنهام[۳۹](۲۰۰۱و ۲۰۰۰) دو ساختار متفاوت از هوش عاطفی را بر اساس روش عملیاتی کردن آن ارائه کردند.
    اولی هوش عاطفی مبتنی بر صفات شخصی[۴۰] نامیده شد که با نوع خاصی از یک عملکرد مرتبط بود و بوسیله ی آزمون های خود سنجی[۴۱]، مورد سنجش قرار گرفت. دومی هوش عاطفی مبتنی بر توانمندی[۴۲] نامیده شدکه با توانایی واقعی ارتباط داشت و نسبت به آزمون های مبتنی بر خصیصه، بوسیله آزمون های عملکردی[۴۳]،ارزیابی می شود (وارویک و نتل بک[۴۴]،:۲۰۰۴ : ۱۰۹۲).
    الف – هوش عاطفی مبتنی بر توانمندی
    این رویکرد بر اساس مدل مایر و همکارانش از هوش عاطفی شناخته شده است(دای[۴۵] و دیگران، ۲۰۰۲: ۱۱). مدل های توانمندی هوش عاطفی را در یک شیوه ی مشابه با هوش شناختی(به عنوان مثال بهره ی هوشی) مفهوم سازی می کنند.
    تصور می شود هوش عاطفی در طول زمان توسعه پیدا می کند، با مقیاس بهره ی هوشی (IQ) همبستگی دارد و با آزمونهای بر مبنای عملکرد قابل اندازه گیری است(روزتی و سیاروچی[۴۶]، ۲۰۰۵ : ۳۸۹).
    ب – هوش عاطفی مبتنی برصفات شخصی(ترکیبی)
    این رویکرد براساس مدل های محققاتی چون گولمن(۱۹۹۶؛۱۹۹۵) و بار-آن (۱۹۹۷) شناخته شده است (دای و دیگران،۲۰۰۲ : ۱۱).
    در این رویکرد که به دیدگاه ترکیبی نیز مشهور است هوش عاطفی را با دیگر توانمندی ها و ویژگی های شخصیتی مانند انگیزش ترکیب می کند.
    این دیدگاه در بررسی هوش عاطفی تحت الشعاع متغیر های شخصیتی(نظیر همدلی و تکانشی بودن) و ساختارهایی که همبستگی بالقوه با آنها دارند(مانند انگیزش، خود آگاهی و امید واری) قرار می گیرد، برعکس در دیدگاه پردازش اطلاعات(دیدگاه توانمندی)بیشتر بربخش های سازنده هوش عاطفی و رابطه ی آن با هوش سنتی تأکید می شود.
    بر عکس مدلهای توانمندی، مدل های ترکیبی شامل دو مدل غیرشناختی[۴۷](بار- آن، ۱۹۹۷) و مدل مبتنی بر قابلیت[۴۸](گولمن، ۱۹۹۵) هستند. مدل های ترکیبی با مدل های سنتی شخصیت همپوشی و هم بستگی دارند و روش اولیه شان در سنجش هوش عاطفی خود سنجی است(روزتی و سیارووچی، ۲۰۰۵ : ۳۸۹).
    ۲-۱-۷-۱- مفاهیم اساسی هوش عاطفی از دیدگاه گولمن
    گولمن هوش عاطفی را در دو حوزه تجزیه و تحلیل کرد:

     

     

    شایستگی های شخصی[۴۹]: چگونه خودمان را مدیریت کنیم.

    شایستگی های اجتماعی[۵۰]: چگونه ارتباطات خود را مدیریت کنیم.

    هر کدام یک از این دو حوزه‌های وسیع، شامل تعدادی شاخص مخصوص می‌باشد که در جدول ۲-۲ آمده است.
    جدول۲-۲ مؤلفه‌های هوش عاطفی از دیدگاه گولمن
    منبع:(کی یراستد، ۱۹۹۹: ۸)

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    شایستگی های اجتماعی شایستگی های شخصی
    همدلی خود آگاهی
    مهارت اجتماعی خود تنظیمی(خودکنترلی)
    انگیزش( خود انگیزی )

    الف) خود آگاهی
    خودآگاهی گاه به معنای تعمق در خود، متمرکز ساختن توجه بر تجربه شخصی خود، و به بیانی دیگر مراقبه[۵۱] نیز تعریف می شود. این آگاهی نسبت به احساسات، تواناییِ عاطفیِ اساسی‌ای است که دیگر توانایی‌ها، از قبیل خویشتن‌داری عاطفی، بر پایه آن بنا می‌شوند.
    خود آگاهی اولین جزء تشکیل دهنده‌ی هوش عاطفی است. خود آگاهی یعنی داشتن درکی عمیق از عواطف، نقاط قوت، نقاط ضعف، نیازها و انگیزه‌های خود. افرادی که خودآگاهی قوی دارند، نه بیش از حد نقّاد و نه غیر واقع‌بینانه امیدوارند، بلکه با خود و دیگران صادق هستند. افرادی که از درجه بالایی از خود آگاهی برخوردارند، چگونگی تأثیر احساسات خویش را بر خود، دیگران و شغل خود تشخیص می‌دهند.
    فردی که خودآگاهی ندارد، مستعد اتخاذ تصمیماتی است که با زیر پا گذاشتن ارزش‌های نهان، نشان از آشفتگی درونی دارد. افراد برخوردار از خودآگاهی بالا قادرند با صحت و دقت و بی‌پرده(اگر چه نه الزاماً افراطی و اعتراف‌گونه)درباره عواطف خود و تأثیری که بر شغل خود دارند، صحبت کنند. یکی از نشانه‌های بارز خودآگاهی، یک احساس خود انتقادی توأم با شوخ‌طبعی است (گولمن، ۱۳۸۳ : ۶۵-۶۴).
    ب) خودکنترلی
    حس تسلط بر نفس خود، یعنی توانایی مقاومت در مقابل طوفان‌های هیجانی که سرنوشت برپا می‌دارد. هدف، دستیابی به تعادل است نه سرکوب کردن هیجان‌ها. هر احساسی در جای خود، ارزش و اهمیت خاص خود را دارد. زندگی بدون شور و احساسات، به زمین بایر سنگینی می‌ماند که سرشار از بی‌حاصلی است، و از غنای زندگی بریده و مجزا گردیده است. اما به نظر ارسطو، احساس مناسب مطلوب است، یعنی احساسی که با موقعیت تناسب دارد.
    لازم نیست برای احساس رضایت کردن، ازاحساسات ناخوشایند دوری کنیم، بلکه نباید بگذاریم احساسات مخرّب بدون کنترل، جانشین تمام حالت‌های روحی خوشایند گردند. افرادی که در مقاطعی به خشم یا درماندگی شدید گرفتار می‌شوند، در صورتی که به همان میزان اوقاتی شاد یا لذت بخش را سپری کنند، همچنان می‌توانند احساس خوشبختی کنند(گولمن، ۱۳۸۲ : ۹۰-۸۹).
    ج) انگیزش
    اگر فقط یک ویژگی وجود داشته باشد که تقریباً همه‌ی رهبران مؤثر از آن برخوردارند، آن خصلت، انگیزش است. آن‌ ها برای نیل به موفقیت فراسوی انتظارات(خود و هر فرد دیگری) برانگیخته می‌شوند. در این جا کلمه کلیدی “نیل به موفقیت” است.
    نشانه رهبرانی که دارای سطح بالایی از انگیزش هستند، علاقه شدید به خودکاری است. چنین افرادی در جستجوی چالش‌های خلاق هستند، مشتاق آموختن هستند و از انجام موفقیت‌آمیز کار بر خود می‌بالند. آن‌ ها مرتباً در حال بالابردن نمودار عملکرد خود هستند و دوست دارند از نتایج مطلع باشند. افراد با انگیزه بالا، حتی وقتی نتایج بر علیه آنهاست، خوش بینی خود را حفظ می‌کنند. در چنین مواردی، خودنظمی همراه با انگیزه دست‌یابی به موفقیت بر ناامیدی و یأسی که بعد از یک بدبیاری یا شکست پیش می‌آید، غلبه می‌کند. مدیرانی که سعی می‌کنند سطوح بالای انگیزه موفقیت را در کارکنان خود شناسایی کنند، می‌توانند به دنبال آخرین قطعه این نشانه یعنی تعهد به سازمان باشند. (گولمن، ۱۳۸۳ : ۶۹-۶۸).
    د) همدلی
    همدلی بر پایه ‌خودآگاهی بنا می‌شود. هرقدر نسبت به احساسات خودمان آگاه‌‌تر باشیم، در دریافتن احساسات دیگران ماهرتر خواهیم بود. در تمام ارتباط‌ها، سرمنشأ اهمیت دادن به دیگران، هماهنگی عاطفی و توانایی همدلی کردن با آنان است. این قابلیت- یعنی توانایی شناختن احساسات دیگران- در عرصه‌های مختلف زندگی نقش ایفا می‌کند، از فروش و مدیریت گرفته تا دلباختن و پدر و مادر بودن، تا دلسوزی برای دیگران و فعالیت‌های سیاسی. (گولمن، ۱۳۸۲ : ۱۴۲-۱۳۹).

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تطبیقی غایت حیات انسان از دیدگاه فارابی و علامه طباطبایی- قسمت ۷ ...

    گروه دیگر علاوه بر بعد مادی انسان، به بعد غیر مادی او نیز اعتقاد دارند و برای انسان علاوه بر بدن مادی، حقیقتی به نام روح قائلند. ادیان الهی به ویژه دین اسلام با نظر دوم همراهند. محور همه ی تعالیم ادیان الهی روح آدمی است و اگر به جسم انسان نیز توجه می کنند به دلیل تأثیر آن در روح است. این روح غیر مادی را نمی توان با قوانین برخاسته از علوم حسی و تجربی یا با ابزارهای حسی به مطالعه و بررسی گذاشت. ابزار شناخت آن غیر تجربی و غیر حسی است. بر اساس این تحلیل روح یا بعد غیر مادی انسان، با مردن و متلاشی شدن جسم از بین نمی رود، بلکه حیاتی جاودانه را در عالم آخرت پیش می گیرد.[۵۸]
    در این مبحث در واقع دیدگاه الهیون مورد بررسی قرار گرفته که تأکید بیشتر بر بیان نظریات فارابی و علامه طباطبایی است، اما حقیقت انسان را از دیدگاه نهج البلاغه و نیز دیدگاه های مختلف دیگر در این زمینه بررسی کرده ایم:

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    ۱-۱٫ نهج البلاغه و حقیقت انسان

    انسان در نهج البلاغه موجودی است برگزیده و والا که می بایست راه تکامل را طی کرده و با دست یابی به ارزش های متعالی، مقام خلیفه اللهی را به منصه ی ظهور برساند. در چنین ترسیمی از جایگاه انسان، او با مبدأ خود پیوندی عمیق دارد و مسیر کمالش رو به سوی خداست و برای رسیدن به آن کمال شایسته، از ویژگی آزادی و اختیار بهره مند گشته است. به هر میزان که در صحنه ی حیات و زندگی با انتخاب های خود به خدا نزدیک شود، خود حقیقی خود را بهتر شناخته و انسان تر می شود.
    به عبارت دیگر انسان از کرامت و شرافت ذاتی که خود موهبتی الهی است برخوردار است. او امانت دار خداست و رسالت و مسؤولیتی عظیم بر دوش دارد. خداوند او را بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری داده و او همگامی خویشتن واقعی خود را می شناسد که منشأ این کرامت و شرافت را در خود درک کند و خود را برتر از پستی ها و اسارت ها و شهوت رانی ها بداند.
    انسان جز با عشق به خدا و یاد او آرام نمی گیرد و برای نیل به کمالات نامحدود خود، جز از طریق پیوند با ذات بی حد و نهایت خدا، که حقیقت و هویت آدمی «روح» از او نشأت گرفته، راهی ندارد.[۵۹]
    هم چنین از دیدگاه نهج البلاغه، روح و نفس آدمی حقیقت او را تشکیل می دهند و نقش بدن برای روح، هم چون ابزار است. حقیقت انسان نه بدن اوست و نه مجموع وترکیبی از روح و بدن. بلکه بدن انسان فرع است و روح اصل؛ اگر چه روح برای زندگی خود در این دنیا نیازمند بدن و اعضای آن است. با تعلق گرفتن روح به بدن است که عنوان انسان به او داده می شود. بدن انسان از طبیعت و خاک و گل جسمانی منشأ گرفته، اما روح که اصل و حقیقت انسان است خاست گاهی روحانی و الهی دارد.[۶۰]

     

    ۱-۲٫ چیستی و حقیقت انسان از دیدگاه شخصیت ها و گروه های مختلف

    در این جا دیدگاه های مختلفی که در مورد حقیقت انسان وجود دارد بررسی می شود تا به نظر فارابی و علامه در این زمینه برسیم:
    ابن سینا می گوید: «فلیس الانسان انسانا، بانه حیوان، أو مائت، أو شی‏ء آخر، بل بأنه مع حیوانیته ناطق.»[۶۱]؛ انسانیت انسان به حیوان بودن او یا به میرا بودن او یا به چیز دیگرى از این قبیل نیست بلکه به این است که در عین حیوان بودن، ناطق است.
    نیز در مورد مجموعه معانى و مفاهیمى که از اجتماع آن ها حقیقت‏ انسان تشکیل مى‏شود گفته است: «مثال این مطلب انسان است، انسان محتاج است به این که جوهر باشد، و داراى ابعادى باشد که بتوان طول و عرض و عمق را در آن فرض کرد، و داراى نفس باشد، و نفس او چنان باشد که بتواند با آن تغذیه کند، و احساس کند، و اراده حرکت داشته باشد، و با وجود این چنان باشد که بتواند معقولات را درک کند و حرفه‏ها را بیاموزد و بیاموزاند … وقتى تمام این صفات جمع شد، از اجتماع آنها ذات واحدى تشکیل مى‏شود که آن را انسان مى‏نامند.»[۶۲]
    علامه حسن زاده آملی در مورد حقیقت انسانی به این امر اعتقاد دارند که انسان یک حقیقت ممتد از فرش تا عرش است. مرتبه ی نازل او بدن اوست که در این نشئه، بدن عنصری اوست که با همین وصف عنوانی بدن، در حقیقت روح متجدد است و إن شئت قلت گوهر جسمانی است که به اوصاف جسم، شکل و صورت و کیفیت و کمیت و غیره ها متصف است.[۶۳]
    و در جای دیگر می فرمایند: «به نظر می رسد که انسان، موضوع حرکتی است که می تواند صور مختلفی را پذیرا باشد. حقیقت انسانی یک صورت روحانی و یک صورت جسمانی دارد. صورت جسمانی آن حاکی از مرتبه ی نازله ی صورت روحانی اوست.»[۶۴]
    در نظر فیلسوفان الهى، حقیقت انسان معنائى است که قائم به این بدن ظاهرى است. و مقصود از انسان بدن او نیست. وقتى کسى مى‏گوید: من، مقصودش بدن خود نیست بلکه مقصود انسانیتى است که قائم به این بدن است. بنا براین، انسان چیزى است غیر از تمام اعضاى بدن.
    حقیقت این است که انسان ترکیبى است از مجموعه اعضاى ظاهرى بدن و مجموعه حالات نفسانى مانند انفعال، احساس، ادراک، تعقل و اراده. پس انسان ترکیبى از جسم و روح است.
    بعضى از صوفیه گفته‏اند که انسان کامل حقیقى، میانه وجوب و امکان، آیینه تمام نما بین صفات قدیم و صفات حادث، و واسطه بین حق و خلق است. به واسطه انسان و از طریق اوست که فیض و مدد حق، که علت موجده موجودات عالم است، به تمام جهان‏هاى برین و فرودین مى‏رسد. اگر انسان نبود، موجودات عالم نمى‏توانستند فیض الهى را دریابند.[۶۵]
    جرجانى در تعریفات گفته است: «انسان کامل جامع تمام عوالم الهى، موجودات زمانى و جزئى، و کتابى است جامع تمام کتابهاى الهى و حدوثى. از جهت روح و عقلش یک کتاب عقلانى است موسوم به ام الکتاب، از لحاظ دلش کتاب لوح محفوظ است، از لحاظ نفسش کتاب محو و اثبات است … بنابراین، نسبت عقل اول به عالم کبیر و حقایق آن، همان نسبت روح انسانى به بدن و قواى آن است. نفس کلى قلب عالم کبیر است، همچنانکه نفس ناطقه قلب انسان است. به این مناسبت عالم را انسان کبیر گفته‏اند.»[۶۶]
    اما متکلمان معتقدند که انسان همین صورت محسوس است که مخصوص به هر یک از افراد است. و مقصود همین جسم محسوس ظاهرى است. بنا بر این اگر کسى بگوید: من خوردم، نوشیدم، بیمار شدم، خارج شدم، داخل شدم و امثال این عبارات، مقصودش از «من»، همین بدن است. اشعرى می گوید: انسان همین مجموعه صورى داراى اجزاء است.[۶۷]

     

    ۱-۴٫ چیستی و ماهیت انسان از نظر فارابی

    فارابی برای بیان حقیقت انسان، ابتدا به دسته بندی موجودات جهان می پردازد آن هم از لحاظ ماهوی. یعنی در این تقسیم بندی به ماهیت موجودات توجه کرده و آن ها را به دو دسته تقسیم می کند. اول آن دسته از موجوداتی که در ذات و مرتبه ی وجودی شان، تمام چیزهایی که ممکن است برای یک موجود باشد را بالفعل دارا هستند و بدون این که از خود اراده ای داشته باشند، برای همان غرضی که خداوند آن ها را آفریده حرکت می کنند. این دسته از موجودات همان عقول مجرد هستند که کمال در آن ها محقق شده و به فعلیت رسیده و در واقع به قول فارابی این موجودات در مرتبه ی «استن اند» نه مرتبه ی «شدن». یعنی همان چیزی که برای آن آفریده شده اند هستند نه این که می توانند به آن برسند.
    اما دسته ی دوم موجوداتی هستند که از همان ابتدایی که خلق شده اند، ماهیت بالفعل وجودی شان به آن ها داده نشده، اما ویژگی مهمی که دارند این است در درون ذاتشان یک نیروی متحرک قرار داده شده است که می توانند توسط آن نیرو به سوی کمال حرکت کنند و باز ویژگی دیگری که دارند این است که به وسیله ی این نیروی متحرک، به مرور می توانند از مرحله ی بالقوه حرکت کنند تا به مرحله ی بالفعل و کمال حقیقی برسند. یعنی در واقع کمال در این موجودات بر خلاف موجودات مجرد، در مرحله ی «شدن» است، که این موجودات همان موجودات عالم طبیعت و عالم ماده اند که از نظر مرتبه ی وجودی بعد از عالم مجردات قرار می گیرند.
    بعد از آن فارابی می پردازد به موجودات عالم طبیعت و آن ها را به دو دسته ی «طبیعی» که همان عناصر چهار گانه، معدنیات و نباتات هستند و دسته ی دیگر «ارادی» که شامل حیوانات غیر ناطق و انسان می شود.
    بعد فارابی اشاره به این مطلب می کند که تمام موجودات زنده عالم طبیعت، دارای قوای مشترکی از جمله «هاضمه»، «دافعه»، «مولده» و «نامیه» اند، اما انسان و حیوان دو قوه ی دیگر هم دارند به نام «حاسه» و «محرکه» که مشترک بین این دو است و علاوه بر این انسان دارای قوه ی خاص دیگری است به نام «ناطقه» که فصل ممیز او از تمام موجودات دیگر جهان مادی است و انسان به وسیله ی این قوه است که انسان می شود و بدون این قوه انسان در همان مرحله ی حیوانیت باقی می ماند و تمام پیشرفت هایی که به دست می آورد و علم هایی که کسب می کند، به وسیله ی همین قوه است. همچنین به واسطه ی قوه ی ناطقه است که انسان دارای اراده و اختیار می گردد و به سوی خیرات گرایش پیدا می کند و معلومات اولیه را درک می کند که واسطه می شود برای رسیدن به معلومات ثانویه.[۶۸]
    فارابی با این تقسیم بندی، چیستی و ماهیت انسان را بیان کرده که در واقع او را مستعد کمال می داند، یعنی انسان در این سلسله مراتب عالم هستی موجودی است که می تواند به کمال و فعلیت برسد، آن هم با تجرد از ماده ای که دارای آن است.
    در ادامه فارابی به خود این ماهیت اشاره کرده می فرماید: «انّ الانسان لمنقسم‏ الى سرّ و علن: أما علنه فهو الجسم المحسوس‏ بأعضائه و أمشاجه‏ ، و قد وقف الحسّ على ظاهره ودلّ التّشریح على باطنه، و أمّا سرّه فقوى روحه‏»[۶۹]
    انسان به دو قسمت پنهان و آشکار تقسیم می گردد. قسمت آشکار او عبارت است از جسم او که دارای اعضایی است، از جمله دست و پا و گوش و چشم و سایر اعضا که آشکار است و قابل رؤیت و قسمت پنهان انسان همان قوای روحی اوست که با تشریح می توان به آن دست پیدا کرد.

     

    ۱-۵٫ چیستی و ماهیت انسان از نظر علامه طباطبایی

    علامه برای بیان چیستی و ماهیت انسان به آیاتی از قرآن اشاره کرده، آن جا که می فرماید:
    «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ طِینٍ*ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَهً فِی قَرارٍ مَکِینٍ*ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ.»[۷۰]
    و همانا ما آدمیان را از خلاصه‏اى از گل آفریدیم*پس آن گاه او را نطفه‏اى کردیم در قرارگاهى محفوظ قرارش دادیم*آن گاه نطفه را علقه و علقه را مضغه (چیزى شبیه به گوشت جویده) کردیم و سپس آن مضغه را استخوان کردیم پس بر آن استخوان ها گوشتى پوشاندیم پس از آن خلقتى دیگرش کردیم پس آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است.
    با توجه به این آیه انسان جزئی از اجزاء کره ی زمین است، چون از گل خلق شده و گل هم جزء زمین است و انسان هم از همین زمین به وجود آمده، مثل سایر موجودات عالم طبیعت که همین ویژگی را دارند. اما انسان علاوه بر این که مثل سایر موجودات عالم طبیعت از لحاظ جسمی رشد و نمو دارد، یک حرکت دیگری هم در او وجود دارد به نام حرکت جوهریه که به واسطه ی این حرکت به جایی می رسد که خلقت دیگری می شود و آن زمانی است که از ماده ی خود جدا می شود و به مرحله ی بالفعل می رسد. یعنی از همان مرحله ی بالقوه بودن که در ذاتش بود خارج می شود و به مرحله ی فعلیت می رسد. انسانی که از همین زمین مادی به وجود آمده بود و یک خلقت مادی داشت تبدیل به یک موجود غیر مادی و مجرد می شود.
    ناگفته نماند که انسان طوری آفریده شده که با سایر موجودات آسمانی و زمینی از جمله حیوانات و نباتات و معدنیات، ارتباط دارد تا هم آن ها در انسان اثر بگذارند و هم انسان در آن ها تأثیر گذار باشد و به این وسیله بتواند به هستی خود ادامه دهد و هم به رشد و نمو فیزیکی دست پیدا کند و هم رشد و نمو معنوی.
    اما نقشی که انسان در این تأثیر و تأثر ایفا می کند بسیار مهم تر از نقش سایر موجودات است، چون انسان دارای قوه ی ناطقه است که ممیز او از تمام موجودات عالم طبیعی است و به وسیله ی همین قوه دارای افکار بسیار قوی می شود که می تواند در موجودات دیگر دخل و تصرف کند و آن ها را تجزیه کند و از ترکیب اجزایی که تجزیه کرده، اشیاء زیادی درست کند و طوری عمل کند که هیچ موجودی از تحت تصرف او خارج نشود.
    آیه ی قرآن نیز صدق این مطلب را تأیید می کند چنان که فرموده:
    «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ‏»[۷۱]
    براى شما آن چه در آسمان ها و آن چه در زمین است مسخر کرد، در حالى که همه‏اش از اوست.
    و همه ی این ها به خاطر این است که هرچند خداوند انسان را از گل خلق کرد، اما او را برای رسیدن به سعادت و کمال آفرید و هدف نهایی از آفرینش انسان همین است و تمام موجودات دیگر را مسخر او قرار داد تا بتواند به هدف خود برسد.
    بنابراین، در این جا به حقیقت و ماهیت انسان از جهت وجود اشاره شده که وجود انسان را یک وجود متحول می داند که در مسیر این تحول، از قوه به سوی فعل و از نقص به سوی کمال می رود و دائما و تدریجا در تغییر و تحول است.[۷۲]
    از نظر علامه خود ماهیت انسان زمانی که آفریده شد، از دو جزء و دو جوهر ترکیب شده بود. یک جزء همان ماده ی بدنی و یکی هم جوهری مجرد که همان نفس و روح او می باشد، که این دو، تا زمانی که انسان در این دنیا زندگی می کند، همراه و ملازم هم هستند و از هم جدا نمی شوند و ماده ی بدنی در واقع وسیله است برای اینکه روح و نفس به مقاصد خود برسد، اما وقتی که انسان مرد روحش هم چنان زنده می ماند و حقیقت انسان که همان روح است به سوی خدای متعال بر می گردد.[۷۳]
    از مفاد آیاتی که گذشت و از بیان علامه در تفسیر این آیات، دو نکته به دست می آید: نخست آن که روح آدمی موجودی مجرد است و دوم آن که هویت واقعی انسان را روح تشکیل می دهد؛ زیرا در این آیات که مراحل آفرینش انسان رابیان می کند، پس از طرح مراحل جسمانی آفرینش او، از آفرینش دیگر یا دمیدن روح در او سخن به میان آمده و این نکته نشانه ی غیر مادی و غیر جسمانی بودن روح است. از سوی دیگر اگر هویت واقعی انسان به جسم مادی او می بود، باید با مردن و متلاشی شدن جسم نابود می شد، در صورتی که آیات قرآن بر بقای انسان پس از متلاشی شدن جسم تأکید دارند.[۷۴]

     

    ۲٫ نفس و قوای آن

    بیان این که نفس واقعا چیست؟ جدا مشکل است. علت این امر این است که نفس مربوط به امور الهی است و انسان نسبت به آن علمی اندک دارد. چنان که آیه ی قرآن هم به این مسأله اشاره کرده، آن جا که خطاب به پیامبر می فرماید:
    «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً»[۷۵]
    از تو در مورد حقیقت روح سؤال مى‏کنند، بگو روح از سنخ امر پروردگار من است و آن چه از علم به شما روزى شده بسیار اندک است.

     

    ۲-۱٫ معنای لغوی نفس

    نفس در لغت به معنای خون[۷۶]، روح و جان آمده. نیز به معنای حقیقت و ذات شیء که به واسطه ی آن ماهیات اشیاء از یکدیگر جدا می شوند، آمده است.[۷۷]

     

    ۲-۲٫ معنای اصطلاحی نفس

    فیلسوفان از نفس تعاریف مختلف ارائه کرده‏اند که این هم دلیل بر پیچیده بودن این مسأله می باشد. در این جا به تعدادی از این تعاریف اشاره می شود:
    افلاطون، در تعریف نفس می گوید: «النفس فکر خالص، و مبدأ الحیاه و الحرکه للجسم‏ و بسیطه ثابته و لا تموت بموت الجسم‏»[۷۸]
    نفس فکر خالص و مبدأ حیات و حرکت جسم و جوهر بسیط است که با مرگ بدن نمی میرد.
    ارسطو می گوید: «نفس عبارت است از کمال اول براى جسم طبیعى آلى. مقصود از «کمال اول»، صورت جسم است، یعنى چیزى که توسط آن، نوع کمال بالفعل مى‏یابد. و مقصود از «آلى» این است که جسم طبیعى مرکب از آلات یا اعضاء (اندام‏ ها) است.»[۷۹]
    ابن سینا تعریفى جامع و شامل این دو تعریف آورده و گفته است: «إنَّ النَّفس جوهرٌ روحانی وَ هی الکَمالُ الأول‏ُِِِِ لِجسم طبیعى آلى من جهه ما یتولد و یربو و یغتذى، او من جهه ما یدرک الجزئیات، و یتحرک بالاراده، او من جهه ما یفعل الافعال‏ الکائنه بالاختیار الفکرى و الاستنباط بالرأى، و من جهه ما یدرک الامور الکلیه.»[۸۰]
    نفس جوهر روحانى است (نظر افلاطون) و کمال اول براى جسم طبیعى آلی است. (نظر ارسطو) از این جهت که تولد و رشد و تغذیه دارد، یا از این جهت که مدرک جزئیات است و حرکت ارادی دارد، یا از این جهت که افعال خود را با ادراک و اختیار انجام مى‏دهد و کلیات را درک می کند.
    ملاصدرا می گوید: «خداوند موجودات را به ترتیب از اشرف به اخس آفریده است و عنایت او ایجاب می کند که همواره به موجودات فیض ببخشد و فیض او دائم است. اول امرى که از آثار حیات در موجودات ظاهر شد، حیات تغذیه و نشو و نما است و بعد حیات حس و حرکت و بعد حیات علم و تمیز. و هر یک از این سه مرتبه را صورت کمال است که به واسطه ی آن صورت،‏ آثار حیات مخصوصى به آن فیاض می کند آن صورت را نفس می گویند و سه مرتبه دارد: نفس نباتى، حیوانى و انسانى و حد جامع آن «فهی اذن کمال للجسم» است و بالاخره هر جسمى را آثار خاصى است و در هر یک مبدأ خاصى است که منشأ آن آثار است و آن مبادى نیروهایی هستند که به اجسام تعلق دارند ولی خودشان اجسام نیستند و آن نفس است و کلمه نفس نام براى آن نیرو است‏.»[۸۱]
    ابن مسکویه می گوید: «النفس جوهر حی باق لا یقبل الموت و لا الفناء و انها لیست الحیاه بعینها بل تعطی الحیاه کل ما توجد فیه»[۸۲]
    نفس جوهری است جاودان و زنده که مرگ قبول نمی کند و نابودی در او راه ندارد. نفس عین حیات نیست بلکه به هر چیزی که خود در آن است حیات را اعطا می کند.

     

    ۲-۳٫ نفس و قوای آن از نظر فارابی

    فارابی تعریفی از نفس ارائه داده بدین نحو که می فرماید: «نفس نخستین استکمال جسم طبیعی آلی بالقوه ذی حیات است. در جای دیگر نیز مانند ارسطو آن را صورت جسم نامیده است.»[۸۳]
    از نظر فارابی نفس طوری آفریده شده که ماهیتا روحانی نیست و پایداری آن توسط بدن است، و نفس تا زمانی که با بدن است، با بدن کارهای خود را انجام می دهد، ولی ویژگی که نفس دارد این است که می تواند از ماده جدا شده و به کمال برسد. هم چنین فارابی معتقد است که وقتی ماده ی جسم در رحم، صورت به آن تعلق می گیرد، نفس از عقل فعال که واهب الصور است فیض می گیرد.
    فارابی معتقد است که نفس دارای قوایی است و قوا را تقسیم بندی می کند که این تقسیم بندی از مرتبه ی پایین تر است به مرتبه ی بالاتر، که عبارتند از:
    ۱٫ غاذیه: این قوه مربوط می شود به تغذیه ی انسان، یعنی انسان از راه این قوه تغذیه می کند و این قوه فقط اختصاص به انسان ندارد، بلکه مشترک بین انسان و حیوان و نبات است، چون حیوانات و نباتات هم تغذیه می کنند از راه همین قوه، که خود این قوه دارای اجزای مختلفی است از جمله هاضمه، منمیه، مولده، جاذبه، ماسکه، ممیزه و دافعه.
    ۲٫ حاسه: این قوه هم مشترک بین انسان و حیوان است و به وسیله ی حواس پنج گانه ادراک می کند و درک محسوس و لذت و الم به وسیله ی همین حس است، ولی این قوه ممیزه ی سود و زیان و زشت و زیبا نیست.
    ۳٫ متخیله: وظیفه ی این قوه حفظ محسوسات است و در قلب هم جای دارد، یعنی زمانی که محسوسات از حس پنهان شدند، قوه ی متخیله آن ها را حفظ می کند و دخل و تصرفاتی در آ ن ها انجام می دهد، از جمله این که برخی از چیز هایی را که از راه حس به دست آورده تجزیه می کند، چیزهایی را که تجزیه کرده، برخی را با برخی دیگر ترکیب می کند که ممکن است نتیجه ی چنین دخل و تصرفی این باشد که با محسوسات درک شده مخالف یا موافق باشند. این قوه هم مشترک بین انسان و حیوان است.
    ۴٫ نزوعیه: این قوه منشأ پیدایش اراده است که شوق یا کراهت نسبت به یک شیء از آن به وجود می آید. به نظر فارابی هر احساس یا تخیلی با اشتیاق یا نفرتی همراه است. وی معتقد است که قوه ی نزوعیه اصالت ذاتی ندارد، اما خدمتی که به انسان می کند بسیار مهم است. زیرا این قوه رئیس آن اعضایی از بدن و قوای نفس است که به وسیله ی اراده متحرک می گردند. بنابراین، بدون کمک و یاری این قوه، بسیاری از اعضای بدن قادر به انجام وظیفه ی خود نیستند و بقای انسان از لحاظ فیزیکی نیز به خطر می افتد. همان طور که بدون شوق و اراده هم، احساس و تخیل نه ممکن می شوند و نتیجه ای به دنبال خواهند داشت.
    ۵٫ ناطقه: این قوه مخصوص انسان است و در واقع رئیس تمام قوای بدن است و سایر قوای دیگری که برشمردیم در خدمت این قوه هستند. به وسیله ی این قوه، انسان تعقل و تفکر می کند، علوم و صناعات مختلف را می آموزد و بین خوبی ها و بدی ها تمیز می دهد و انسانیت انسان به همین قوه است.
    فارابی قوه ی ناطقه را به دو نوع « نظری » و « عملی » تقسیم می کند:

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ریخت شناسی شخصیت در بهمن نامه۹۲- قسمت ۳ ...

    ۲-۲-۳-جایگاه عینیت و واقعیت در روایت شناسی
    یکی از مسائل مهم روایت شناسی این است که نویسنده تصویری قانع کننده از حیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، روان شناختی و فرهنگی جامعه را، یا دست کم طبقات خاصی از جامعه را، باز نمایی کند. امری که در مادام بوواری از فلوبر، آناکارنینا از تولستوی، خانواده ی گالولیف ها از شچدرین، راد مرد ها از ژول رومن، خانواده ی تیبو از روژه مارتین دوگار صورت واقع به خود گرفته است. در این حالت مسآله ای که رمان های معمولی را شامل می شود بیشتر نمود پیدا می کند و آن مرز بین واقعیت و عینیت است. در عینیت گرایی،نویسندگانی چون بالزاک و زولا و استاندال آن چه را که در عینیت می بینند. روایت می کنند. نقطه ی مقابل این نوع نگرش، ذهنیت گرایی است .( بی نیاز، ۱۳۸۷ : ۱۳۳)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    واقع گرایی و رمانس نام هایی است که بر دو نوع ارتباط داستان با زندگی گذاشته اند. در واقع گرایی ما با ادراک سر و کار داریم. فرد واقع گرا تآثرات خود را از جهان تجربه عرضه می دارد. نویسنده ی واقع گرا همواره بر آن است تا خواننده احساس کند که امور به واقع چگونه اند، اما فکر می کند که با ساختاری بر ساخته از شخصیت و واقعه بهتر می تواند حق مطلب را در مورد چگونگی امور واقع ادا کند تا آن که بخواهد به طور مستقیم از واقعیت نسخه بردارد. حقیقتی که نویسنده ی واقع گرا ارائه می کند اندکی کلی تر و نوعی تر از امر واقعی است که گزارشگر عرضه می دارد. ممکن است جاندارتر و به یاد ماندنی تر هم باشد. ( اسکولز ، ۱۳۷۷ : ۱۰-۱۱)
    استنباطی که از حرف های گاست، ریچاردز، جاناتان کالر و دیوید گالوی درباره ی «متن روایی» به دست می آید،این است که واقعیت شخصیت های داستانی بسیار فراتر از عینیت آنهاست. اگر اعمال و رفتار این شخصیت ها به طور کامل با افکارشان یکی باشد و حتی در غیر این صورت، اگر همه چیز شخصیت ها با آدم های بیرون از متن یکی باشد، دنیای تخیلی خواننده عمق و ابعادی پیدا نخواهد کرد و همه ی شخصیت ها در یک سطح قرار می گیرند و از این رو «عینیت» حس می شود، ولی «واقعیت» احساس نمی شود و چون امر تکمیل هم معمولآ در عرصه های مختلف پدید نمی آید ، لذا یک جهان معنایی و یک پرسپکتیو زیبا شناختی ساخته نمی شود. در واقعیت ،خواب و کابوس آدم ها جزو واقعیت است، حال آن که عینیت گرایی اینها را نمی بیند از دیدگاه یک نویسنده ی نوگرا ، رئالیسم کهن و ناتورالیسم، جهان را یک پارچه و برخوردار از انسجام و متکی بر یک حقیقت نشان می دهند، حال آن که از منظر چنین نویسنده ای واقعیت داستانی یک چیز است و واقعیت واقعی چیزی دیگر. حقیقت متکثر است و «متن خود یک جهان است و نه توصیف جهان.» ( بی نیاز ، ۱۳۸۷ : ۱۳۶-۱۳۷)
    ۲-۳-عناصر روایت در رمان
    در حقیقت عناصر روایتی که در رمان و داستان وجود دارند ساختار بنیادین و یا ساز و کار های روایتگری را در اختیار نویسنده قرار می دهند. نویسنده و روایتگر با به کار گیری دقیق و موشکافانه ی این عناصر در متن روایی، باعث اعتبار و ارزش بخشیدن به اثر خود می شود.در ادامه این عناصر را به تفصیل برمی شماریم.
    ۲-۳-۱-قرینه سازی
    یکی از عناصری که تخیل نویسنده در ورای عینیت کشف می کند وجود قرینه ها است. حتی اگر در این یا آن لحظه حضور نداشته باشند و دیده نشوند. در قرینه سازی ممکن است عنصر قرینه در تضاد مطلق یا تقابل یا حتی هم سویی نسبی با عنصر اصلی و محوری باشد.اما در مجموع برای باز نمایی وجه دیگری از کنش یا واکنش شخصیت ها و پدید آمدن رویدادها به کار گرفته می شود. برای نمونه نویسنده در واقعیت اطراف خود فقط یک شخص را می شناسد که از همسرش بی وفایی دیده است. یا از فرد خاصی واکنشی دیده است به این علت که در راه یافتن به یک موسسه ی علمی معتبر موفق نبوده است. و یا شخصی را در عینیت روزمره می شناسد که سال ها برای دفاع از کشورش مبارزه کرده است. اما اکنون که به نان شب محتاج است کسی سراغی از او نمی گیرد و به مرور از مردم و میهن متنفر می شود. نویسنده ی چند سو نگر برای این که داستان را به محدوده ی خاصی از معرفت شناسی یا هستی شناسی محدود نکند، شخصیت هایی خلق می کند و رویدادهایی را شکل می دهد که نوع دیگری و حتی «طیف دیگری» از نگاه و برخورد را بازتاب می دهد. برای مثال در رمان جنایت و مکافات هم راسکلنیکف و هم سونیا فقیرند و از این بابت در رنج . اما تقابل نگاه و عمل این دو شخصیت در رابطه با موضوع تهی دستی نه تنها به پیشرفت و تعمق رمان تحرک می بخشد، بلکه موجب هیجان و در عین حال تفکر خواننده هم می شود. (همان ، ۱۳۸۷ : ۱۳۹)
    ۲-۳-۲-زمان و تکرار در روایت
    عنصر دیگری که در روایت اهمیت پیدا می کند «زمان و تکرار» در روایت (frequency in narration) است. موضوع تکرار، به خودی خود مسآله ی زمان را طرح می کند که در این بحث خاص از سه منظر مورد ارزیابی قرار می گیرد: ترتیب، مدت، تکرار….
    مقوله ی ترتیب، ناظر بر نظم و ترتیب روایت رویدادهای داستان است. رجعت به گذشته، بازگشت به حال و رجوع به آینده زیر مجموعه ی همین مقوله هستند.
    مقوله ی مدت روایت بر شتاب و کندی نظارت می کند که در اولی نویسنده یک یا چند رخداد طولانی را خلاصه می کند مانند «هنوز ساعتی از مرگ پسرش نگذشته بود که در اثر حواس پرتی همسر داغدارش ، آتش منقل، تمام خانه را بلعید.» در هنگامه ی همین قضیه بود که با ماشین تصادف کرد و برای همیشه از یک پا محروم شد.در شیوه ی معکوس به دلیل صحنه پردازی و توصیف جزئیات ممکن است یک رویداد، مثلآ آتش سوزی خانه، چندین صفحه را به خود اختصاص می دهد.
    مقوله ی تکرار ناظر بر تکرار نقل است و روش های نقل منفرده، نقل تکراری و نقل اختصاری را در بر می گیرد. در نقل منفرد یک رخداد فقط یک بار در روایت می آید و معمول ترین نوع نقل در داستان است. در نقل تکراری، یک رویداد چندین بار نقل می شود برای نمونه، موضوع قتل یکی از شخصیت ها در رمان ابسالم ابسالم !!از فاکنر در نقل اختصاری، خلاصه ای از وقایع گذشته یا حتی تمام داستان در زمان پیش و یا زندگی نسل های پیشین شخصیت ها، تکرار می شود: برای نمونه رمان رنگین کمان دیوید هربرت لانس. (همان ،۱۳۸۷ :۱۴۱-۱۴۲)
    ۲-۳-۳-تلمیح
    از دیگر رویکرد هایی که به روایت غنا می بخشد باید از تلمیح (allusion) نام برد. در یک متن روایی اشاره ای گذرا به چیزی خارج از خود متن،تلمیح خوانده می شود. ممکن است این اشاره یک بیت شعر یا یک خبر روزنامه یا قطعه ای از یک کتاب یا حتی یک نقل قول باشد. هدف نویسنده از کاربرد این شیوه، ایجاد مقایسه ی ضمنی یا تباین و تضاد است برای نمونه در یک رویداد که جوان ها نق می زنند و از زندگی می نالند. مردی جهان دیده به نقل از کنفوسیوس می گوید: « به جای نفرین بر تاریکی ها شمعی روشن کنید.» (همان ، ۱۳۸۷ : ۱۴۲-۱۴۳)
    ۲-۳-۴-تقطیع
    تقطیع (scansion) که زمانی اساسآ در شعر مطرح می شد، امروزه از رویکردهایی است که در مجموع روایت را از حیث ساخت هنر مندانه تر جلوه می دهد، گاهی خواننده متنی روایی را می خواند، اما با خود می گوید که کاش فلان گفت و گو در صحنه ی دیگری می آمد و یا فلان رخداد در زمان دیگری به وقوع می پیوست. تقطیع این امکان را به نویسنده می دهد که با بهره گرفتن از تمام مواد روایی برخی گفت و گو ها را حذف کند، صحنه هایی را بر اساس ضرورت این رخداد ساماندهی کند و صحنه ی دیگری را به شکل مستقل و قائم به ذات. (همان ، ۱۳۸۷ : ۱۴۳ )
    ۲-۳-۵-الگوی شخصیت
    مهم ترین عنصر منتقل کننده ی تم داستان یا روایت و مهم ترین عامل طرح آن، شخصیت داستانی است. تقریبآ تمام داستان ها در گسترش طرح و ارائه ی تم خود از شخصیت های داستانی یاری می جویند که معمولآ انسانند.داستان طبعآ با مردم سر و کار دارد و به وقایعی می پردازد که برایشان می گذرد و این چیزی جز طرح داستان نیست و مطالبی که در باره ی این اشخاص و وقایع گفته می شود همان تم داستان است. وقتی به شخصیت داستانی می پردازیم باید بدانیم این شخصیتی که نویسنده ساخته از چه نوعی است : ساده است یا بغرنج، نمونه ی نوعی است یا شخصیتی ممتاز ، ثابت است یا گسترش یابنده، قهرمان است یا سیاهی لشکر، شخصیت اصلی داستان است یا مقابل و ضد او. نوع شخصیتی که در داستان می آید متآثر از تم داستان و شرایط و مقتضیات « طرح » است و موقعیت و توصیف او با عمل خود او و عکس العملی که در برابر وقایع نشان می دهد متآثر از ساده و یا جامع بودن او، خاص بودن و یا نمونه ی نوعی بودنش نیست بلکه بستگی تام به این دارد که مقاصد طرح و تم داستان را چگونه به انجام می رساند. (یونسی ، ۱۳۶۹ : ۲۵ )
    ۲-۴-شخصیت و شخصیت پردازی
    در تعریف شخصیت گفته اند : « شبه شخصیتی است تقلید شده از اجتماع که بینش جهانی نویسنده بدان فردیت و تشخص بخشیده است.» آبرامز می گوید : « شخصیت ها، افرادی هستند که در یک نمایش نامه یا اثر روایی دارای ویژگی اخلاقی و آگاهانه ی پیش شناخته اند». این ویژگی ها در گفتار و عملشان نشان داده می شود. انگیزه و زمینه ای که نویسنده می سازد حالت و طبیعت اخلاقی شخصیت را برای گفتار و عمل تشکیل می دهد. ( عبداللهیان ، ۱۳۸۱: ۵۲-۵۳ )
    اشخاص ساخته شده ای (مخلوقی) را که در داستان و نمایش نامه و……ظاهر می شوند، شخصیت می نامند. شخصیت : در اثر روایتی یا نمایشی، فردی است که کیفیت روانی و اخلاقی او، در عمل او و آنچه می گوید و می کند، وجود داشته باشد. خلق چنین شخصیت هایی را که برای خواننده در حوزه ی داستان تقریبآ مثل افراد واقعی جلوه می کنند، شخصیت پردازی می خوانند. ( میر صادقی ، ۱۳۸۸ : ۸۳-۸۴ )
    به هنگام بررسی شخصیت های داستان بزرگترین اشتباه ممکن اصرار بر واقعی بودن آنهاست. هیچ شخصیتی در کتاب یک شخصیت واقعی نیست. حتی اگر در یک کتاب تاریخ باشد و نامش یولیسزاس. گرانت (ژنرال ارتش و هجدهمین رئیس جمهور امریکا ). شخصیت های داستان شبیه آدم های واقعی اند. در عین حال به آن ها شباهتی ندارند. در داستان واقع گرایانه، شامل اغلب رمان ها و داستان های کوتاه، نویسندگان کوشیده اند تا شخصیت هاشان هر چه بیشتر شبیه آدم های واقعی باشند. مقصود این است که این نویسندگان کوشیده اند به گرد این شخصیت ها جزئیاتی را بنشانند که از زندگی دوره ی خود بر گرفته اند، و کوشیده اند تا رخدادهای روایتشان محدود به چیزهایی باشد که در زندگی روزمره محتمل است. در نتیجه، نویسندگان داستان واقع گرایانه ناچار به چشم پوشی از آن نوع طرح هایی شده اند که برای شخصیت هایی که به فرض نمونه ی نوعی زندگی متعارف اند بیش از حد لزوم خیال پردازانه اند. این نویسندگان کوشیده اند خواننده را از تعلق خاطر به حرکت داستان منفک کنند و به شخصیت به خاطر خود شخصیت علاقه مند سازند. ( اسکولز، ۱۳۷۷ : ۱۹-۲۰ )
    ۲-۴-۱-پیشینه ی شخصیت پردازی
    ریشه ی واژه ی کاراکتر را از کلمه ی « karassein» به معنی حکاکی کردن و عمیقآ خراش دادن گرفته اند. در یونان قدیم این واژه برای طرح های منثوری به کار می رفت، که مجموعه ای از تیپ های مختلف آدم ها بودند. این نوع نوشته توسط تئوفراستوس (۳۷۲ تا ۲۸۷ ق.م ) شاگرد ارسطو پایه گذاری شد. قبل از تئو فراستوس ارسطو در فن شعر خود به تحلیل و بررسی شخصیت تراژدی پرداخته بود و ویژگی هایی برای او ذکر کرده بود. بررسی ارسطو نخستین بررسی در تحلیل شخصیت داستانی است. ارسطو شخصیت های نمایشی را افرادی می داند که از اعمال قهرمانان واقعی تقلید می کنند تا باعث خیال انگیزی تماشا کننده شوند. او از یک دیدگاه شخصیت را به خوب و بد تقسیم می کند و خاطر نشان می کند که عمل و رفتار و کردار همه ی افراد تحت تآثیر ویژگی خوب یا بد بودن آن هاست. نمایش هایی که در باره ی زندگی مردمان برتر از مردمان واقعی نوشته می شود تراژدی و حماسه و آثاری که زندگی افراد پست تر از مردمان واقعی را مورد بررسی قرار می دهند، کمدی می نامد. علاوه بر این ارسطو چهار ویژگی برای شخصیت ذکر می کند که عبارتند از : « اول اینکه سیرت ها باید پسندیده باشد یعنی اقوال و اطوار او حکایت از رفتاری سنجیده بنماید. نکته دوم عبارت است از مناسبت، یعنی هر چند ممکن است که اشخاص داستان به سیرت مردانگی موصوف گردند: اما با طبیعت و سرشت زن هیچ مناسب نیست که بدین سیرت موصوف شوند. نکته ی سوم مشابهت با اصل است. نکته چهارم ثبات در سیرت است.» و پس از ازسطو و شاگردش بحث شخصیت هم چنان ادامه یافت. در قرون وسطی اشخاص را بر اساس اخلاط چهار گانه ی طب قدیم جدا کرده و خصوصیات هر دسته را ذکر می کردند. چاسر در پیشگفتار قصه های کانتربری به تفصیل نمونه هایی از این تیپ سازی ها را بر می شمارد. اما توجه به شخصیت و شخصیت سازی به صورت جدی و دقیق از قرن هفدهم شروع شد و بعد ها با پا گرفتن رمان، به خصوص رمان های روانشناختی به اوج خود رسید. ( عبداللهیان ،۱۳۸۱ : ۵۳-۵۴ )
    ۲-۴-۲-شخصیت و داستان
    شخصیت پردازی با آوردن شخصیت و معرفی او در داستان کامل نمی شود بلکه نویسنده باید شخصیت را از آغاز داستان تا پایان به آگاهی و شناختی تازه برساند. باید شخصیت پایان داستان با آغاز آن تفاوت داشته باشد، زیرا تجربه ای را گذرانده است و پس از این تجربه باید به نوعی بینش و شناخت دست یافته باشد. شخصیت داستانی موقع ورود به داستان از خود هویتی مشخص نشان نمی دهد با پیشرفت داستان در حوادث شرکت می کند و در طول زمان دگرگون می شود، تا بالاخره موقعیت فردی خود را به دست می آورد. شخصیت همیشه در حال تغییر است، به همین دلیل اعمال و احساسش مبهم و متناقض و در تیرگی فرو رفته اند. فرد با پیشرفت قصه از دو دلی ها، نقیضه بافی ها، رنگ به رنگ شدنها، ابهام و تیرگی نجات می یابد و به صورت فردی که هویت خود را به عنوان موجودی بی نظیر یافته است و موقعیتش روشن و انتخاب شده است، در می آید. (عبداللهیان ، ۱۳۸۱ : ۶۰-۶۱ )
    شخصیت با مجموعه ای از درون نگری ها و ادراکات ظریف و تدریجی عمق پیدا می کند و این عمق با گسترش ادراک اولیه ی ایجاد می شود. این ادراک هم از درون ( از طریق افکار و عواطف و عقاید باطن شخصیت) گسترش می یابد و هم از بیرون ( از طریق تآثیر حوادث بیرونی ) که البته گاهی این دو نوع گسترش ادراک همزمان و گاهی به طور متناوب اتفاق می افتد. شخصیت هنگامی کم کم عمق پیدا می کند که حوادث بیرونی وی را در راه رسیدن به امیالش تحت فشار بگذارند و نیز وقتی که مجبور شود تمایلات اولیه اش را تبدیل کند. (بیشاب ، ۱۳۷۴ : ۱۲۱ )
    بعضی از صاحب نظران به تآکید اظهار می کنند که شخصیت حتمآ در داستان باید تغییر کند. آندره ژید می گوید: « شخصیت هایی که از اول تا آخر یک رمان یا نمایش نامه درست همان طور رفتار می کنند که آدم ازشان انتظار دارد ….این یکدستی آنان سبب می شود که آدم متوجه شود که شخصیت های مذکور تا چه حد ساختگی و تصنعی پرداخته شده اند. ( آلوت ، ۱۳۶۸ : ۵۰۶ )
    شخصیت ها نباید در اول و آخر داستان یا رمان یک جور باشند. اگر هویت درونی شخصیت ها تغییر نکند، یا شخصیت ارزش نداشته درباره اش داستان بنویسیم، یا نویسنده از حوادث خط طرح استفاده موثری نکرده است، بنابراین شخصیت اصلی باید تغییر کند. ( بیشاب ، ۱۳۷۴ : ۲۲۴ )
    نویسنده برای آن که بتواند شخصیت های زنده و قابل قبولی عرضه کند، باید سه عامل مهم را در نظر داشته باشد :
    اول، شخصیت ها باید در رفتار و خلقیاتشان ثابت قدم و استوار باشند. آن ها نباید در وضعیت و موقعیت های مختلف، رفتار و اعمال متفاوتی داشته باشند مگر این که برای چنین تغییر رفتاری دلیلی وجود داشته باشد.
    دوم، شخصیت ها برای آن چه انجام می دهند، باید انگیزه ی معقولی داشته باشند، به خصوص وقتی که تغییری در رفتار و کردار آن ها پیدا می شود، ما باید دلیل این تغییر را بفهمیم. امکان دارد که در آن بخش از داستان دلیل تغییر رفتار شخصیت یا شخصیت ها را نفهمیم اما به هر حال وقتی داستان را تمام کردیم باید دلیل چنین تغییری را بدانیم .
    سوم، شخصیت ها باید پذیرفتنی و واقعی جلوه کنند. آن ها باید نه نمونه ی مطلق پرهیزکاری و خوبی باشند و نه دیو بد سرشت و شریر، بلکه باید ترکیبی از خوبی و مجموعه ای از فردیت و اجتماع باشند. شخصیت ها نباید از خصلت های ضد و نقیض و ناهماهنگ ترکیب یافته باشند. ما شخصیت های داستانی را یا می شناسیم یا نمی شناسیم اما به هر حال باید احساس کنیم آن ها از تجربه و مشاهده ی نویسنده زاده شده اند و باید در محیط و حوزه ی داستان قابل قبول و طبیعی جلوه کنند. شخصیت های داستان باید در دنیای مخلوق داستان و در متن حوادث مورد توجه قرار گیرند نه بیرون از آن. ( میر صادقی ، ۱۳۸۸ : ۸۵-۸۶ )
    ۲-۴-۳- ریخت شناسی شخصیت
    شیوه های شخصیت پردازی در داستان متعدد است، نویسنده با توسل به ابعاد مختلف حیطه ی ریخت شناسی به تحلیل و بررسی و واکاوی شخصیت و شناسایی همه جانبه ی او می پردازد. شخصیت داستانی مانند یک انسان واقعی است. دارای ابعاد متفاوتی است که بعضی از آن ها از چشم انسان پوشیده است و بعضی در معرض چشم همه قرار دارد. بعد اصلی و زیر بنایی شخصیت اندیشه و روان است و طبیعی است که روان افراد قابل درک و لمس نیست ولی اعمال و رفتار و گفتار و حتی قیافه ظاهری افراد نشان دهنده ی ابعاد پنهانی و درونی آن هاست بنابراین ما با درون افراد از طریق گفتار و رفتار و قیافه شان آشنا می شویم. اگر انگیزه ی شخصیت روشن و مشخص نباشد اعمال او غیر قابل توضیح یا باور نکردنی است. انگیزه ی شخصیت اساسآ از دو منبع ناشی می شود : ۱-از طبیعت درون شخصیت که قبل از شروع رمان شکل گرفته است. ۲- از سلسله ای از حوادث بیرونی که بعد از شروع رمان نیاز ها و انتظارهای خاص برای شخصیت ایجاد می کند. ( بیشاب ، ۱۳۷۴ : ۱۹۵ )
    نویسنده ممکن است برای شخصیت پردازی در داستان از سه شیوه استفاده کند :
    اول، ارائه ی صریح شخصیت ها با یاری گرفتن از شرح و توضیح مستقیم. به عبارت دیگر نویسنده با شرح و تحلیل رفتار و اعمال و افکار شخصیت ها، آدم های داستانش را به خواننده معرفی می کند یا از زاویه ی دید فردی در داستان، خصوصیت ها و خصلت های شخصیت های دیگر داستان توضیح داده می شود و اعمال آن ها مورد تفسیر و تعبیر قرار می گیرد.
    دوم، ارائه ی شخصیت ها از طریق عمل آنان با کمی شرح و تفسیر یا بدون آن. این روش عرضه کردن شخصیت ها جزء جدایی ناپذیر روش نمایشی است زیرا از طریق اعمال و رفتار شخصیت هاست که آن ها را می شناسیم. در صحنه ی تئاتر هنر پیشه با رفتار و گفتار، خودش را به ما معرفی می کند و در رمان نیز از طریق اعمال و گفتار شخصیت هاست که خواننده به ماهیت آن ها پی می برد.
    سوم، ارائه درون شخصیت، بی تعبیر و تفسیر. به این ترتیب که با نمایش عمل ها و کشمکش های دینی و عواطف درونی شخصیت،خواننده غیر مستقیم شخصیت را می شناسد. این روش، رمان های « جریان سیال ذهن» را به وجود آورده است که عمل داستانی در درون شخصیت ها رخ می دهد و خواننده غیر مستقیم در جریان شعور آگاه و ناآگاه شخصیت های داستان قرار می گیرد. ( میر صادقی ، ۱۳۸۸ : ۹۱-۹۲ )
    شخصیت پردازی به چند طریق انجام می شود هر کدام از این ابعاد یک جهت و یک سو از شخصیت را نشان می دهند. باید توجه داشت که شخصیت پردازی کامل با به کار بستن این وجوه ممکن می شود. روش های شخصیت پردازی را در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته می توان تقسیم کرد : روش مستقیم و روش غیر مستقیم. ( عبداللهیان ، ۱۳۸۱ : ۶۵ )
    ۲-۴-۴-شخصیت پردازی مستقیم و غیر مستقیم
    در ارائه ی مستقیم نویسنده به طور مستقیم با طبقه بندی و تشریح به ما می گوید که شخصیت شبیه چیست؟ یا کس دیگری در داستان هست که به ما می گوید قهرمان شبیه کیست ؟ در روش غیر مستقیم نویسنده شخصیت را در حین عمل به ما نشان می دهد. ما در آن چه انجام می دهد یا می گوید یا فکر می کند می توانیم استنباط کنیم که او شبیه کیست و در روش مستقیم نویسنده درباره ی شخصیت خود به طور صریح نظر می دهد : « او عادل است، هیچ حسادتی ندارد و …..»ولی در روش غیر مستقیم رفتار شخصیت باید نشان دهنده ی عدالت و ایثار باشد. در هنگامی که توانایی انجام کاری دارد به نفع خود از قدرت استفاده نکند و نسبت به حقوق ضعیفان حساسیت داشته باشد، یا به رقابت در فضایی سالم علاقه مند باشد و ….روش ارائه ی مستقیم بدلیل واضح بودن و صرفه جویی، لازم است : اما هرگز به تنهایی نباید استفاده شود. شخصیت ها تا وقتی که وجود دارند باید عمل کنند. وقتی که شخصیت ها عمل نکنند داستان به یک مقاله شبیه تر خواهد شد، به علاوه روش مستقیم به تنهایی هیچ وقت متقاعد کننده نیست . ( همان، ۱۳۸۱ : ۶۶ )
    شخصیت های « قصه، داستان کوتاه، رمان، نمایش نامه و ……»را می توان از جنبه های مختلف تقسیم بندی کرد. از جمله ی این تقسیم بندی ها، گروه شخصیت های ایستا ( static character) و گروه شخصیت های پویا (متحول) (dynamic character) است.
    ۲-۴-۵-شخصیت ایستا
    شخصیتی در داستان است که تغییر نکند یا اندک تغییری را بپذیرد. به عبارت دیگر ، در پایان داستان همان باشد که در آغاز بوده است و حوادث داستان بر او تآثیر نکند یا اگر تآثیر بکند ، تآثیر کمی باشد. « خورشید شاه» قهرمان قصه ی بلند سمک عیار، شخصیت ایستایی دارد. اگر چه به چین می رود و رقیب های خود را از میان بر می دارد و به و صال معشوق می رسد و شهرهای بسیاری را فتح می کند اما در شخصیتش تغییری حاصل نمی شود. در پایان قصه همان شخصیت آغاز قصه را دارد. حوادث بسیاری بر او گذشته است، بی آن که او را دگرگون کند . اصولآ قصه ها چه کوتاه چه بلند اغلب شخصیت های ایستایی دارند. رمان های « پیکارسک » ( رمانی است که غالبآ زندگی طبقه ی متوسط و بورژوا را با لحنی آمیخته به هجو و طنز و مطایبه تصویر می کند و اغلب شرح زندگی آدم خانه به دوش و بی سر و پا و ماجراجویی از طبقه ی تهی دست است که با دریوزگی و مسخرگی و کلاهبرداری امرار معاش می کند و از کار جدی و پر زحمت سر باز می زند ) کلاسیک غربی نیز شخصیت های ایستایی دارند. شخصیت های آب زیر کاه و بی سر و پای آن ها گر چه ممکن است حوادث بسیاری را پشت سر بگذرانند، در پایان خصلت و خصو صیتشان تغییر نمی کند یا اگر در شخصیتشان تغییر پیدا شود، این تغییر اندک است.
    ۲-۴-۶-شخصیت پویا
    شخصیتی است که یکریز و مداوم در داستان، دستخوش تغییر و تحول باشد و جنبه ای از شخصیت او، عقاید و جهان بینی او یا خصلت و خصوصیت شخصیتی او دگرگون شود. این دگرگونی ممکن است عمیق باشد یا سطحی، پر دامنه باشد یا محدود. ممکن است در جهت سازندگی شخصیت ها عمل کند یا در ویرانگری آن ها، یعنی در جهت متعالی کردن او پیش برود یا در زمینه ی تباهی او، این تغییر اساسی و مهم است و تغییری نیست که مثلآ در سرما خوردگی در حال و وضع آدم ظاهر می شود یا در لحظه ای حالت و عقیده ی شخص را دیگرگون کند. در معدودی از رمان ها مثل بیگانه بی آلبر کامو و در اغلب « رمان های نو » شخصیت ها ایستا هستند، زیرا در این نوع رمان ها از مفهوم اخلاقی یا کیفیت روحی یا روشنفکرانه ی ثابتی نماد پردازی می شود.
    ( میر صادقی ، ۱۳۸۸ : ۹۳-۹۵ )
    ۲-۵- انواع شخصیت
    شخصیت ها بر اساس چگونگی ورود به صحنه ی داستان و یا ویژگی های جسمانی و روانی و همچنین تآثیری که بر روند داستان می گذارند به انواع مختلفی به شرح زیر تقسیم می شوند.
    ۲-۵-۱-شخصیت های قالبی
    «شخصیت های قالبی» (sterotypes) شخصیت هایی هستند که نسخه ی بدل یا کلیشه ی شخصیت های دیگری باشند. شخصیت قالبی از خود هیچ تشخصی ندارد.ظاهرش آشناست، صحبتش قابل پیش ینی است. نحوه ی عملش مشخص است، زیرا بر طبق الگویی رفتار می کند که ما با آن قبلآ آشنا شده ایم مثلآ کسی که ادای جاهل ها را در می آورد یا تقلید هنر پیشه ی معروفی را می کند، شخصیتی قالبی را ارائه می دهد. از این نظر هر کس که با چنین شخصیت هایی در داستان روبه رو می شود، از پیش می تواند حدس بزند که رفتارشان چگونه است و صحبت هایشان حول چه مقوله ای می گردد و در قالب چه جور آدمی فرو رفته اند. شخصیت های قالبی اطراف ما را پر کرده اند و آدم در زندگی روزمره با آن ها بسیار برخورد می کند، متمایزترین آن ها شخصیت هایی هستند که به شخصیت های قالبی خود، جنبه ی حرفه ای و کسب و کار داده اند: مثل پیشخدمت های کافه ها، جاهل مسلک ها و خلاصه تمام شخصیت هایی که می توان واژه ی « نما» یا « مآب» را پشت سر آن ها اضافه کرد، شخصیت های قالبی هستند: مثل روشنفکر نما، مظلوم نما، مقدس نما، فرنگی نما و ……که از رفتار و گفتار آشنای آن ها پی بریم : مثلآ، شازده مآب های ایرانی و لردهای انگلیسی و ستاتور های امریکایی، دون ژوان ها که در ادبیات خارجی از شیوه ی اعمال و صحبت هایشان شناخته می شوند. ( همان، ۱۳۸۸ : ۹۶-۹۷ )
    ۲-۵-۲-شخصیت های قراردادی
    « شخصیت های قراردادی» ( stock characters) افراد شناخته شده ای هستند که مرتبآ در نمایش نامه ها و داستان ها ظاهر می شوند و خصوصیتی سنتی و جا افتاده دارند، شخصیت های قراردادی ، به شخصیت های قالبی خیلی نزدیکند و گاه تشخیص این دو از هم دشوار است. شخصییت های قراردادی از شخصیت های نمایشی سنتی و قدیمی گرفته شده اند.اولین بار این نوع شخصیت ها در نمایش های کلاسیک ظاهر شده اند و در تئاتر های یونان باستان و بعد در دیگر انواع ادبی نیز جایی برای خود باز کرده اند. از این رو این شخصیت ها به علت پیوستگی و نزدیکی سنتی شان با و ضعیت و موقغیت های نمایشی و تکرارشان، قراردادی شده اند. در قصه های قدیمی، غول ها، دیو ها، جن ها، پری ها، جادوگر ها، آدم های خسیس، آدم های سخی شخصیت های قراردادی بودند که در توصیف خصوصیت های آن ها مبالغه می شد. از شخصیت های قراردادی دیگری نیز در قصه ها می توان نام برد مثل دلقک ها، عیارها،پهلوانان،وزیران دست راست، وزیران دست چپ و ….عیارها مظهر جوانمردهایی زیرک و نیک نفس ( در قصه های بلندی نظیر سمک عیار و داراب نامه و فیروز نامه ) و نیز مثل پادو های حیله گر و پول پرست ( در قصه های بلندی نظیر اسکندر نامه ی هفت جلدی و امیر حمزه ) و پهلوانان طرفدار عدل و راستی اند و وزیر دست راست با سیرتی نیکو، وزیر دست چپ با طینتی بد و اهریمنی ظاهر می شوند. از مشخصات شخصیت های قراردادی، تازه نبودن خصوصیت های آن هاست و به همین دلیل است که ما از دیر باز با این نوع شخصیت ها آشنا هستیم و رفتار و گفتار آن ها را می توانیم پیشاپیش حدس بزنیم. ( همان، ۱۳۸۸: ۹۹-۱۰۰ )
    ۲-۵-۳-شخصیت های نوعی
    شخصیت نوعی یا تیپ نشان دهنده ی خصوصیات گروه یا طبقه ای از مردم است که او را از دیگران متمایز می کند. شخصیت نوعی نمونه ای است برای امثال خود. برای آفریدن چنین شخصیتی باید حقیقت را از چند نمونه ی واقعی و زند گرفت و با هنرمندی در هم آمیخت تا شخصیت نوعی مورد نظر آفریده شود. شخصیت های نوعی لزومآ نیازمند نیستند که همچون شخصیت های قراردادی، از سنت های ادبی کیفیتی را به عاریه بگیرند. ممکن است خصلت تازه ی گروهی یا طبقه ای را منعکس کنند که در ادبیات سنتی مانند آن ها وجود نداشته باشد: مثل خصوصیت های نوعی پروفسورهای گیج و حواس پرت و وکیل های قالتاق و حیله گر. اگر در طی زمان خصوصیت های گروهی یا طبقه ای شخصیت های نوعی دستخوش تغییر و تحول شود و این خصوصیت ها در مورد آن ها مصداق پیدا نکند، این شخصیت ها دیگر نمی توانند شخصیت های نوعی محسوب شوند بلکه به عنوان شخصیت های قراردادی از آن ها یاد می شود. به بیان روشن تر، هر شخصیت قراردادی در زمان خود نماینده ی شخصیت نوعی گروه یا طبقه ی خاصی بوده است که به مرور ایام با تغییر خصوصیات گروه یا طبقه،نوعی بودن خود را از دست داده است. مثل شخصیت « داش آکل » که در زمان ما ، به تدریج خصوصیت های نوعی خود را از دست می دهد و ویژگی های شخصیت های قراردادی را به خود می گیرد زیرا در جامعه ی امروز دیگر لوطی ها آن از خود گذشتگی هاو خصلت های جوانمردانه ی گذشته را ندارند. ( همان ، ۱۳۸۸ : ۱۰۱ )
    ۲-۵-۴-شخصیت های تمثیلی
    شخصیت های تمثیلی،(allegorical) شخیت هایی جانشین شونده هستند، به این معنا که شخصیت یا شخصیت هایی جانشین فکر و خلق و خو و خصلت و صفتی می شوند : مثل آقای دیو سیرت، خانم خوش طینت ، در این صورت های ابتدایی تمثیل ، صفات و خلقیات در قالب شخصیت هایی تجسم می یابند یا فکر و نظری مخصوص، تصویرمی شود مثل « شیطانک، دیر آمد » یا «تنبل خان پیدایش شد. » بنابراین،این نوع شخصیت ها دو بعدی هستند، بعد فکری و خصلتی که مورد نظر نویسنده یا گوینده بوده است و بعدی که در آن مجسم می شوند. وقتی می گوییم: «تخم جن، دیر آمد » دو منظور داریم یکی خصلت «شیطنت» و دیگر عینیت دادن به آن است. تمثیل ارائه ی شخصیت، اندیشه یا واقعه است به طریقه ای که هم خودش را نشان بدهد و هم چیز دیگری را، به عبارت دیگر تمثیل یک معنای آشکار دارد ویک یا چند معنای پنهان. در تمثیل، نا محسوس به شکل و کیفیت محسوس ارائه می شود. مانند این افسانه ی تمثیلی ( فابل ) کلیله و دمنه که طمع، کیفیت محسوس و عینی پیدا می کند : « همچون آن سگ که بر لب جوی استخوانی یافت، چندانکه در دهان گرفت عکس آن در آب بدید، پنداشت که دیگری است، به شره دهان باز کرد تا آن را نیز از روی آب برگیرد، آن چه در دهان بود باد بود» (همان ، ۱۳۸۸ : ۱۰۴-۱۰۵ )
    ۲-۵-۵-شخصیت های نمادین
    شخصیت های نمادین، (symbolical characters) نویسنده را قادر می کند مفاهیم اخلاقی یا کیفیت های روحی و روشنفکرانه را به قالب عمل در آورد. وقتی اعمال و گفتار شخصیتی، فکر یا عقیده یا کیفیتی را ارائه می دهد، ممکن است او را چون شخصیت نمادین گرفت. بنابراین، هیچ شخصیتی نمی تواند، نمادین باشد مگر آن که نماد چیز دیگر باشد: این چیز فقط یک شکل نمادین خود قابل درک است. در نهایت، فرد نمادین کسی است که حاصل جمع اعمال و گفتارش، خواننده را به چیزی بیشتر از خودش راهنمایی کند: مثلآ او را همچون تجسمی از وحشی گری یا نیروی رهایی بخش یا مظهری از امید ببیند. ( همان ، ۱۳۸۸ : ۱۰۷)
    ۲-۵-۶-شخصیت های همه جانبه
    شخصیت های همه جانبه، (full-dimensional characters) در داستان ها توجه بیشتری را به خود جلب می کنند. این شخصیت ها با جزئیات بیشتر و مفصل تر تشریح و تصویر می شوند، خصلت های فردی آن ها، ممتاز تر از شخصیت های دیگر رمان است. بسیاری از مردم که هر روز به آن ها بر می خوریم و آن ها را چون شخصیت های قالبی تصور می کنیم، مثل رانندگان تاکسی ، فروشندگان دوره گرد و پیشخدمت ها ممکن است برای مطالعه، شخصیت های جالبی باشند اما بر خلاف زندگی، داستان نمی تواند نسبت به همه توجه یکسان داشته باشد، از این رو، شخصیت های اصلی داستان به طور کامل ترسیم می شوند و آدم های دیگر طرح هایی هستند که صحنه ی رمان را پر می کنند. ( همان ، ۱۳۸۸ : ۱۱۰ )
    ۲-۶- نظریه های روایت
    از سال ۱۹۵۰که بررسی و تجزیه و تحلیل روایت ها و آثار داستانی آغاز شد نظریه پردازان و منتقدانی با بررسی و تحلیل آثار ادبی و روایی هر کدام پیرو تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادند نظریاتی را مطرح نمودند. نور ثروب فرای به عنوان یکی از نظریه پردازان برای اینکه بتواند الگوی منسجمی ارائه دهد تا بتواند تاریخ ادبی را از لحاظ نظری تا اندازه ای نظام بخشد «اسلوب های » ادبیات را بر پایه ی سرشت دنیاها و شخصیت هایی که ( موضوعاتشان ) ترسیم می کنند، تقسیم بندی کرد.و همچنین نظریات دیگری چون نظریه ی شولز و کلاگ که بر خلاف فرای که تطور تاریخی اسلوب ها را در پی رفتی خطی ارائه می دهد، « ساختار درختی» راعرضه کرده اند که از حماسه آغاز می شود و شاخ و برگ های گوناگونی می یابد. و نیز می توان به نظریات دیگر نظریه پردازان از جمله : ادگارد مورگان فورستر، ویکتور شکلوفسکی، تئودروف، والاس مارتین و ولادیمیر پراپ اشاره کرد. پراپ الگوی ریخت شناسی را با بیان کارکرد هایی متفاوت مطرح می سازد که ما نیز در پژوهش حاضر از الگوی ریخت شناسی او استفاده کرده که در ادامه به شرح آن می پردازیم.
    ۲-۷- نظریه ی پراپ
    ولادیمیر یاکف لویچ پراپ (Vladimir jakovlevic prop) در آوریل ۱۸۹۵ در شهر سن پطرزبورگ از یک خانواده ی اصلآ آلمانی به دنیا آمد. در سال های طوفانی ۱۹۱۳-۱۹۱۸ دانشجوی دانشگاه سن پطرزبورگ بود، و از آن جا در رشته ی فقه اللغه ی روسی و آلمانی فارغ التحصیل گردید. کار خود را با معلمی زبان آلمانی و روسی در دبیرستان آغاز کرد. ولی به زودی مدرس زبان آلمانی در دانشگاه شد. در فهرست آثار چاپ شده ی او، سه کتاب درسی آلمانی برای محصلین روسی و یک مقاله درباره ی دستور زبان آلمانی به چشم می خورد. در سال ۱۹۳۲ به هیآت مدرسین دانشگاه لینگراد پیوست و تا سال مرگش در همان جا باقی بود. در سال های اول انتصابش در دانشگاه کماکان به تدریس زبان اشتغال داشت، اما پس از سال ۱۹۳۸هم خود را مصروف پژوهش و تحقیق در فولکور کرد، و دیگر به تدریس زبان و زبان شناسی باز نگشت، و تا زمانی که فولکور منظم به گروه آموزشی ادبیات روسی گشت، ریاست گروه آموزشی فولکور با او بود . وی مانند بسیاری از استادان دانشگاه روابط نزدیک با فرهنگستان علوم شوروی داشت. در سال ۱۹۲۸ نخستین کتاب خود را به نام ریخت شناسی قصه های عامیانه به چاپ رسانید. سال های سال بعد یاد آور شد که « نام این کتاب را ریخت شناسی قصه های پریان گذاشته بودم. اما ویراستار و ناشر کتاب برای آن که آن را گیراتر سازد نامش را به ریخت شناسی قصه های عامیانه تغییر داد، و بدین طریق، همه کس بدین گمان افتادند که کتاب درباره ی قوانین کلی حاکم بر قصه های عامیانه است…و حال آن که قصد من بررسی همه ی انواع و گونه های پیچیده و تو در توی قصه های عامیانه نبود. من تنها یکی از انواع کاملآ متمایز قصه های عامیانه، یعنی قصه های پریان را بررسی کرده بودم.» (پراپ ، ۱۳۶۸ : ۱۴-۱۵ )
    پراپ یکی از چند پژوهشگر و منتقد روز است که در ظهور ساختار گرایی فرانسه نقشی مهم داشته است. کتاب ریخت شناسی حکایت های کودکان (۱۹۲۷) او اثری برای تحلیل روایت نزد پژوهشگران قرار گرفته است.(والاس مارتین ،۱۳۸۲ :۱۲)
    پراپ شیفته ی دقت علمی بود و این اصل اصطلاح « ریخت شناسی» که در عنوان کتابش به کاربرده آشکار است. پراپ با فاصله گرفتن از تلاش فرای و کمپبل برای استخراج معانی و درونمایه های داستان ها کارش را به توصیف و طبقه بندی سطح ظاهری یکصد حکایت ،یعنی آنچه معمولاً در این حکایت ها رخ می دهد محدود ساخت. پراپ به این منظور تأویل های ذهنی را فرو کاست ،اگر نگوییم از میان برداشت که شاید جستجوی آن شکل های مجرد را از مسیر خود خارج می کرد. ساختار گرایان فرانسه بحث پراپ از نظریه و روش را حتی از نتایج عملی کار وی برتر می دانستند. زیرا این بحث نقطه ی آغاز نوع تازه ای از تحلیل روایت قرار گرفت. و در عین حال برخی از محدودیت های این نوع تحلیل را آشکار ساخت.(همان،۱۳۸۲ :۶۵)
    می توان گفت که بررسی ساختاری داستان به زعم میراثی که از ارسطو تا به امروز به جا مانده تقریبآ از کاری که ولادیمیر پراپ روی حکایت پریان انجام داد شروع شده است. پراپ همان فرم های بسیط را برای داستان ارائه کرد که نیروی محرکه ی مهم تفکر ساختاری شده است. تفاوت شیوه ی برخورد پراپ با فرم های روایی بسیط و روش لوی استروس ، حکایت از وجود طیفی چنان وسیع در درون ساختارگرایی دارد. که تقریبآ به یک گسست شباهت می یابد. کار پراپ هر چند ساده تر است وخلاقیتی بسیار کمتر دارد-یا شاید چون بسیار ساده تر است، خلاقیتی بسیار کمتر دارد، تا به امروز برای نظریه ی ادبی بسیار مهم تر بوده است تا کار لوی استروس. اگر وجود این گسست را بپذیریم، پراپ نخستین پاپ مذهب ارتدکس است. ( اسکولز ، ۱۳۷۹ : ۹۱-۹۲ )

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی خشکسالی و ارایه راهکارها به منظور به حداقل رساندن آسیب های ناشی از آن بر مدیریت آبی استان گیلان- قسمت ۴ ...

    دریایی، مهران، ۱۳۸۵؛ در پایان نامه خود تحت عنوان شناخت پدیده خشکسالی و اثرات آن بر روی محصولات کشاورزی شهرستان تنکابن می گوید که: خشکسالی زمانی بر محصولات کشاورزی مانند برنج و مرکبات تأثیر منفی خواهد گذاشت که در زمان بروز خشکسالی عدم استفاده درست از آب به عمل آید.

    عزیزی، قاسم، ۱۳۷۹؛ در مقاله خود تحت عنوان النینو و دوره های خشکسالی ـ ترسالی در ایران می گوید که: ناهنجاری ها و همینطور تغییرات سالانه و درون سال (ماهانه و فصلی) بارش در ایران و ارتباط آنها با شاخص نوسان جنوبی (SOI) وجود دارد. در بررسی ماهانه ارتباط نیز مشخص گردید که بالاترین ضریب همبستگی بارش ماهانه ایران و شاخص نوسان جنوبی همزمان آن در ماه اکتبر دیده می شود.

    فرج زاده، منوچهر، ۱۳۸۳؛ در کتاب خود تحت عنوان خشکسالی از مفهوم تا راهکار می نویسد: خشکسالی از جمله مهمترین بلایای طبیعی هستند که علیرغم تلفات انسانی که از خسارت های اقتصادی و تبعات اجتماعی فراوانی برخودار هستند به همین جهت مطالعه نقش و اثرهای خشکسالی در کشور با توجه به عدم مطالعه آن تا حال یک ضرورت اساسی می باشد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    ابراهیم زاده، عیسی، لشکری پور، غلامرضا، ۱۳۸۰؛ در مقاله خود تحت عنوان بحران خشکسالی در سیستان و راهکارهای تعدیل آن می گویند: به دلیل نوسان شدید در آبدهی هیرمند، خشکسالی ها و سیلاب های بزرگی در سیستان رخ داده است، که مهمترین آن در طی چندین ماه جریان آب هیرمند بوده که به طور کامل قطع شده است. وجود مخازن چاه نیمه سبب گردید تا از شدت بحران کاسته شود و حداقل آب شرب شهر زابل و تعدادی از روستاها تأمین گردد.

    علی کولائیان و همکاران، ۱۳۸۸؛ در مقاله خود تحت عنوان بررسی و مقایسه دو شاخص پایش خشکسالی (SPI, RDI) در منطقه قائمشهر می گویند که: خشکسالی یک پدیده نرمال از اقلیم می باشد که به طور مکرر رخ می دهد. این پدیده بسیار پیچیده می باشد و نسبت به سایر بلایای طبیعی کمتر شناخته شده می باشد. این پدیده بیش از سایر بلایا روی بشر اثر می گذارد. به منظور به حداقل رساندن خشکسالی و در نتیجه اثرات مخرب آن، نظارت و ارزیابی این پدیده از ضروریات می باشد. بدین منظور مطالعه نمایه های خشکسالی از اهمیت بخصوصی برخوردار است. در این تحقیق شاخص های هواشناسی داده ای مربوط به دوره آماری ۳۱ ساله (۱۳۸۹-۱۳۵۹) ایستگاه سنوپتیک قراخیل قائمشهر جهت تحلیل های آماری و محاسبه سالهای مرطوب و خشک مورد استفاده قرار گرفته است. پایش خشکسالی در ایستگاه مورد بررسی با بکارگیری دو شاخص خشکسالی نمایه بارش استاندارد شده (SPI) و نمایه خشکسالی اکتشافی (RDI) انجام شده است. نتایج حاصل از مقایسه این دو شاخص نشان می دهد که این دو شاخص همبستگی معنی داری با هم دارند و مرطوبترین و خشکترین سالها براساس در دو شاخص به ترتیب سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۴ می باشد.

    علیزاده و همکاران، ۱۳۸۷؛ در تحقیق خود با عنوان پایش و پیش بینی خشکسالی در استان سیستان و بلوچستان به این نتیجه رسیدند که منطقه مورد مطالعه نسبت به خشکسالی های میان مدت و کوتاه مدت حساس است و بیشتر خشکسالی هایی که در این منطقه اتفاق افتاده است، خشکسالی ملایم و متوسط است و احتمال وقوع پدیده خشکسالی در مناطق مرکزی استان بیشتر است.

    مسعود سمیعی و همکاران، ۱۳۸۶؛ در مقاله خود تحت عنوان بررسی شدت و تداوم خشکسالی هیدرولوژیک در حوزه های آبخیز استان تهران می گویند که: خشکسالی های ۱۰۰ ساله با توزیع لوگ پیرسون نوع سوم تقریباً برابر با صفر می باشد. از طرف دیگر مقادیر جریان با بهره گرفتن از روش سطح آستانه به تدریج با افزایش سطح آستانه کاهش می یابد، تا جایی که در سطح آستانه ۹۰ درصد برابر با خشکسالی های دوساله با روش لوگ پیرسون نوع سوم می باشد. در این بررسی همبستگی بالایی بین تداوم و شدت خشکسالی برای همه ایستگاه ها ملاحظه شد و مشخص شد که با افزایش سطح آستانه شدت خشکسالی بیشتر می شود. اقدامات مدیریت آب می تواند از سطوح پایین تر شدت خشکسالی شروع شود و زمان کافی را برای کنترل و تنظیم آب فراهم آورد.
    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    فاضلی و همکاران، ۲۰۰۷؛ اثرات خشکسالی بر دو گونه زراعی کنجد را بررسی کردند. هدف این مطالعه بررسی اثر تنش خشکی بر پوشش گیاهی است. نتایج این مطالعه نشان داد که خشکسالی وزن خشک و مرطوب برگ ها و ریشه ها را کاهش داده است.

    قائمی، ۱۳۸۰؛ اثرات خشکسالی بر وضعیت و تغییرات پوشش گیاهی مراتع گردنه قوشچی آذربایجان غربی را بررسی نمود. اکوسیستم های مرتعی مناطق خشک جهان که بخش زیادی از ایران را نیز شامل می شود در مجموع نظام های شکننده و حساسی هستند که در برابر عوامل اقلیمی به ویژه بارندگی و درجه حرارت به سادگی در معرض انحدام قرار می گیرند. قائمی ضمن بررسی عوامل اقلیمی، با بهره گرفتن از روش Clipping method تولید مرتع را اندازه گیری نموده و وضعیت آن را با روش ۶ فاکتوری سازمان جنگلبانی آمریکا تعیین نمود. وی بین درجات وضعیت و گرایش مرتع با بارندگی و متوسط دمای سالانه در بعضی سالها رابطه معنی دار به دست آورد.

    جوینده کهنه گورابی، زینب، ۱۳۸۷؛ در پایان نامه خود تحت عنوان خشکسالی و اثرات آن روی منابع آب و سطحی حوضه تالاب انزلی می گوید که: در زیر حوضه تالاب شرایط خشکسالی هیدرولوژیکی با تأخیر زمانی صورت گرفته و خشکسالی بیشتر از نوع ضعیف تا متوسط بوده است.

    محمودی، ۱۳۸۲؛ اصلی ترین مشکلات منابع آب ایران را محدودیت ذاتی منابع آب، عدم توازن بارندگی در کشور، پدیده های طبیعی و خشکسالی، کاهش کیفیت منابع آب، متقاضیان رقیب و نابسامانی سرمایه گذاری و منابع مالی می داند.

    خزاعی و عالی، ۱۳۸۰؛ موانع طبیعی و ساختاری، مشکلات حقوقی، مشکلات ناشی از بهره برداری و توسعه برنامه ریزی نشده و بازده کم آبیاری را مهمترین مسائل و محدودیت های آب در بخش کشاورزی و روستایی می دانند.

    مبینی دهکردی، ۱۳۸۲؛ نیز استفاده بی رویه، برداشت بیش از حد، نبود مدیریت یکپارچه بین مصرف کنندگان از نظر مشارکت های محلی، مهار نشدن آب های سطحی و مشکلات اداری و قانونی تجهیز و برقی کردن چاه ها را عمده ترین مسائل و مشکلاتی می داند که گریبانگیر آب در بخش کشاورزی شده است.

    فصل سوم:روش اجرای تحقیق

    فصل سوم
    روش اجرای تحقیق

     

    ۳-۱- روش کار

     

    ۳-۱-۱- نوع روش تحقیق

    روش تحقیق به صورت توصیفی ـ تحلیلی با اهداف کاربردی همراه با عملیات میدانی می باشد.

     

    ۳-۱-۲- روش گردآوری اطلاعات (میدانی، کتابخانه ای و …)

    در روش توصیفی از کتاب ها و اسناد و نقشه های جغرافیایی و انواع خشکسالی استفاده می گردد.

     

    ۳-۱-۳- ابزار گردآوری اطلاعات

    پس از جمع آوری آمار سازمان ها و غیره با بهره گرفتن از نرم افزارهای جغرافیایی Excel) و (GIS نسبت به تهیه نمودار و نقشه اقدام می گردد.

     

    ۳-۱-۴- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات

    در این تحقیق پس از جمع آوری اطلاعات از طریق ابزارهای گردآوری اطلاعات و با بهره گرفتن از مدل های هیدرولیک خشکسالی می خواهیم به ارتباط بین خشکسالی و آسیب های ناشی از آن بر مدیریت آبی در استان گیلان بپردازیم. لذا برای تجزیه و تحلیل اطلاعات با توجه به ماهیت داده ها از روش های توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است.

     

    ۳-۲- موقعیت جغرافیایی محدوده مورد مطالعه

    استان گیلان یکی از استان های شمالی کشور با مساحت ۱۴۷۱۱ کیلومتر مربع می باشد. این استان در ۳۶ درجه و ۳۴ دقیقه تا ۳۸ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی و ۴۸ درجه و ۵۳ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۳۴ دقیقه طول شرقی از نصف النهار قرار گرفته است.
    درازای آن از شمال باختری به جنوب خاوری ۲۳۵ کیلومتر و پهنای آن، از ۲۵ تا ۱۰۵ کیلومتر تغییر می کند. رشته کوههای البرز با ارتفاع متوسط ۳۰۰۰ متر، همانند دیواری در باختر و جنوب گیلان کشیده شده و این منطقه جز از راه دره منجیل، راه شوسه دیگری به فلات ایران ندارد. کمترین فاصله کوه از دریای خزر (در بخش حویق از شهرستان تالش) نزدیک به ۳ کیلومتر و بیشترین فاصله آن از دریا (در امامزاده هاشم (ع)، مسیر جاده رشت ـ قزوین) حدود ۵۰ کیلومتر است.
    این استان، از شمال به دریای خزر و کشورهای مستقل آسیای میانه، از غرب به استان اردبیل، از جنوب به استان زنجان و قزوین و از شرق به استان مازندران محدود می گردد.
    جلگه ها در استان گیلان از اهمیت خاصی برخوردار می باشند و به دو بخش جلگه شرقی و جلگه مرکزی تقسیم می شوند.
    جلگه شرقی: این جلگه به صورت نواری بین سواحل دریای خزر و دامنه های شمالی البرز غربی با وسعت اندکی واقع شده که به صورت مستقیم تحت تأثیر آبرفت های بسیاری از رودخانه های ساحلی با خصوصیات سیلابی قرار گرفته است.
    جلگه مرکزی: این جلگه به شکل مثلث، در حد فاصل امامزاده هاشم، انزلی و چمخاله به صورت وسیع تشکیل شده است. مهمترین عوامل مؤثر بر وسعت این جلگه، عبارتند از رسوب گذاری رود سفیدرود، تبخیر شدید منابع آبی، وجود گسل که باعث جدا شدن رشته کوههای غربی از رشته کوههای البرز شده و سبب حرکات طبقات زمین به سمت شمال گردیده است و نیز عوامل دیگری که در گذشته باعث پایین رفتن سطح آب دریای خزر گردیده است.

    شکل شماره ۳-۱: موقعیت استان گیلان در کشور

    فصل چهارم:تجزیه و تحلیل داده ها و یافته های تحقیق

    فصل چهارم
    تجزیه و تحلیل داده ها و یافته های تحقیق

     

     

    بررسی دوره های خشکسالی هیدرولوژیکی استان گیلان

    – بررسی دوره های خشکسالی هیدرولوژیکی استان گیلان

    به منظور بررسی و نشان دادن دوره­ های خشکسالی رودخانه های استان گیلان، نمودارهای میانگین متحرک ۵ ساله آبدهی در ایستگاه های فوق برای دوره آماری ۲۰ ساله اخیر از سال آبی ۷۳-۱۳۷۲ لغایت ۷۴-۱۳۷۳ مطابق شکلهای ۱ الی ۲۹ ترسیم گردیده است.

    با توجه به نمودارهای ترسیم شده، ملاحظه میگردد که در رودخانه های غرب استان دوره خشکسالی عمده، غالباً بین سالهای آبی ۸۳-۱۳۸۲ لغایت ۸۸-۱۳۸۷، در رودخانه های منطقه فومنات ( حوضه تالاب انزلی ) بین سالهای آبی ۸۵-۱۳۸۴ لغایت ۹۲-۱۳۹۱، در رودخانه های پایین دست سفیدرود بین سالهای آبی ۸۳-۱۳۸۲ لغایت ۹۲-۱۳۹۱ و در رودخانه های شرق استان بین سالهای آبی ۸۳-۱۳۸۲ لغایت ۸۸-۱۳۸۷ حاکم بوده است. در بقیه دوره­ها، آبدهی در حد نرمال بوده و یا دوره ترسالی هیدرولوژیکی در این مناطق حاکمیت داشته است.

    شکل ۱- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه چوبر در ایستگاه هیدرومتری بالا محله
    شکل ۲- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه لمیر در ایستگاه هیدرومتری قربانعلی محله
    شکل ۳- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه چلوند در ایستگاه هیدرومتری خان حیاطی
    شکل ۴- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه حویق در ایستگاه هیدرومتری صفر محله
    شکل ۵- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه شیرآباد در ایستگاه هیدرومتری اوستاقاسم محله
    شکل ۶- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه ناورود در ایستگاه هیدرومتری خرجگیل اسالم
    شکل ۷- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه کرگانرود در ایستگاه هیدرومتری ماشین خانه
    شکل ۸- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه خاله سرا در ایستگاه هیدرومتری کله سرا
    شکل ۹- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه شفارود در ایستگاه هیدرومتری پونل
    شکل ۱۰- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه بهمبر در ایستگاه هیدرومتری آقامحله
    شکل ۱۱- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه چافرود در ایستگاه هیدرومتری روبارسرا
    شکل ۱۲- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه مرغک در ایستگاه هیدرومتری کتمجان
    شکل ۱۳- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه خالکایی در ایستگاه هیدرومتری طاسکوه
    شکل ۱۴- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه کلسر در ایستگاه هیدرومتری کلسر
    شکل ۱۵- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه ماسوله رودخان در ایستگاه هیدرومتری چومثقال
    شکل ۱۶- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه ماسوله رودخان در ایستگاه هیدرومتری کمادل
    شکل ۱۷- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه شاخرز در ایستگاه هیدرومتری لاکسار
    شکل ۱۸- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه گشت رودخان در ایستگاه هیدرومتری پیرسرا
    شکل ۱۹- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه ماسوله رودخان در ایستگاه هیدرومتری نوخاله
    شکل ۲۰- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه سیاهرود در ایستگاه هیدرومتری پل سازمان
    شکل ۲۱- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه سفیدرود در ایستگاه هیدرومتری پل آستانه
    شکل ۲۲- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه ذیلکی رود در ایستگاه هیدرومتری شهربیجار
    شکل ۲۳- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه سفیدرود در ایستگاه هیدرومتری راه رودبار
    شکل ۲۴- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه توتکابن در ایستگاه هیدرومتری توتکابن
    شکل ۲۵- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه شلمانرود در ایستگاه هیدرومتری کلچال
    شکل ۲۶- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه شلمانرود در ایستگاه هیدرومتری شلمان
    شکل ۲۷- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه شمرود در ایستگاه هیدرومتری توتکی
    شکل ۲۸- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه پلرود در ایستگاه هیدرومتری درازلات
    شکل ۲۹- تغییرات آبدهی سالانه و میانگین متحرک ۵ساله رودخانه سموش در ایستگاه هیدرومتری هراتبر

     

    ۴-۱- سابقه پدیده خشکسالی در اروپا

    خشکسالی به طور دوره ای در بیشتر کشورهای اروپایی بالاخص در ایالات جنوبی، مرکزی و غربی اروپا اتفاق می افتد. پدیده خشکسالی شدید در طول تاریخ و برای هر قرن بالاخص در حوضه آبریز کاهش گزارش شده است.
    طی دهه های گذشته شرایط وخیم تر شده، زیرا تناوب، مدت زمان و شدت پدیده خشکسالی افزایش یافته و وقوع خشکسالی های اخیر سبب ایجاد خسارات زیادی از جمله در کشورهای شمالی و غربی جائیکه قبلاً با آثار مخرب خشکسالی یا اصلاً روبرو نبوده یا با حداقل ضایعات روبرو گردیده شده است.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم