کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • منابع پایان نامه درباره :پایان نامه تدلیس نهایی (Repaired)- فایل ۵
  • تحقیقات انجام شده درباره استفاده از ساقه‌ی گیاه خاکشیر در حذف آلایندگی رنگی از ...
  • بررسی رابطه بین معیارهای عملکرد (بازده) و ارزش شرکت- فایل ۲
  • بررسی تأثیر مدیریت استعداد بر عملکرد کارکنان شعب بانک رفاه کارگران در شهر تهران- قسمت ۵
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • سیاست‌های آمریکا درعراق پس از صدام و پیامدهای آن بر موازنه قوا درخاورمیانه- قسمت ۲
  • تبیین وتحلیل رویکردتفکر انتقادی درعرصه تعلیم وتربیت و ارزیابی آن بر مبنای آموزه های تربیت اسلامی- قسمت ۱۱
  • بررسی رابطه بین کیفیت اطلاعات مالی و مدیریت وجه نقد در شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران از سال هشتاد و هفت تا سال نود و یک(دوره پنج ساله)- قسمت ۴
  • " دانلود منابع پایان نامه ها – ۲- ثبت و تابعیت هواپیما در قوانین هواپیمایی کشوری – 1 "
  • بررسی رابطه بین اخلاق کاری با استرس شغلی و تعهد سازمانی در میان کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحیه یک شهر بندرعباس- قسمت ۶- قسمت 2
  • بررسی ارتباط بین تعاملات رفتاری و رضایت مشتریان شعب بانک ملی شهر بندرعباس۹۳- قسمت ۱۴
  • ارزیابی تعالی سازمانی شرکت گاز استان مرکزیبر اساس مدل EFQM- قسمت ۸- قسمت 2
  • مفهوم دعا و آثار تربیتی آن در قرآن و روایات- قسمت ۶
  • تحلیل-محتوای-کتب-هدیه-های-آسمانی-از-حیث-توجّه-به-مفاهیم-پیشگیرانه-از-جرم- قسمت ۵
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره : جداسازی هم زمان ژن‏های عامل مقاومت افزایش یافته به آمینوگلیکوزیدهاaac(6ʹ)-Ie-aph(2ʹʹ)-Ia ...
  • طراحی، شبیه سازی وساخت یک آنتن میکرواستریپی جدید با قابلیت کنترل چند باند فرکانسی- قسمت ۳
  • بررسی حقوق مالکانه اشخاص متعاقب اجرای طرح کمیسیون ماده پنج- قسمت ۷
  • شناسایی عوامل موثر بر شیفتگی به برند (مورد مطالعه برند آدیداس)- ...
  • بررسی واژه عشق و وابسته های آن در دیوان صائب تبریزی۹۱- قسمت ۸
  • بررسی ادبیات حقوقی ساختار حکومت در آثار دینی منتشره از سال ۱۳۵۶ تا تیر ۱۳۵۸- قسمت ۱۱
  • پیوند اسطوره و نجوم در ایران باستان- قسمت ۴
  • دستور العمل های ناظر بر شرکت های چند ملیتی و آثار احتمالی آن بر حقوق ایران، با تاکید بر دستور العمل۹۳ OECD 2011- قسمت ۸
  • تاثیر سهولت کسب و کار(EDB) و سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) بر رشد اقتصادی- قسمت ۶
  • طرح های پژوهشی انجام شده در مورد اصل صلاحیت تکمیلی دیوان کیفری بین المللی و اعمال آن در ...
  • دانلود مطالب پژوهشی با موضوع تأثیر تنش خشکی انتهای فصل و سالیسیلیک اسید بر دمای ...
  • منابع پایان نامه درباره :آشکار سازی نوسانات اقلیمی با تاکید بر پارامترهای دمای حداقل و روزهای یخبندان- ...
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره بررسی عوامل موثر بر تصویر برند بانک مسکن و ارائه راهبردها ...
  • مقایسه دیدگاه های اعضای هیئت علمی و دانشجویان درباره کاربرد مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش- قسمت ۶
  • تعهدات منع تبعیض در موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات)- قسمت 15
  • بررسی تأثیر کنترلهای داخلی بر اثربخشی برنامه حسابرسی – مدارک تجربی از اعضاء جامعه حسابداران رسمی ایران- قسمت ۳
  • تخریب زیستی اتیل مرکاپتان با استفاده از سیستم میکروبی تثبیت یافته- قسمت ۴
  • بررسی رابطه گرایشهای معنوی با کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه شاهد- قسمت ۱۰




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تحلیل-محتوای-کتب-هدیه-های-آسمانی-از-حیث-توجّه-به-مفاهیم-پیشگیرانه-از-جرم- قسمت ۹ ...

    راهکار ۱-۳: “بازنگری و باز تولید برنامه ها و محتوای آموزشی و روش های تربیتی برای درونی سازی و تعمیق و ترویج فرهنگ حیا، عفاف و حجاب.”
    تاکید بر باز تولید محتوای آموزشی در راستای تحقّق اهداف موجود در سند تحوّل بنیادین بدین جهت می باشد اگرچه ارزش هایی چون حجاب و… اموری ثابت اند ولی شکل آن ها و آسیب های تهدید کننده ی آن ها بر مبنای مقتضیات زمان، دچار تغییر و تحول می شود. لذا ضروری است برای رسیدن به هر هدف، از ابزار لازم در همان شرایط و موقعیّت استفاده شود. برای درونی سازی فرهنگ حجاب و حیا در فراگیران، ابتدا باید موانع این امر را شناسایی کرد( به عنوان مثال: ترویج فرهنگ و مد های غربی) و سپس با علم به وجود این موانع، محتوای آموزشی کتب درسی را به گونه ای طرّاحی کرد که قابلیت مقابله با آن ها را داشته باشد در غیر اینصورت هر آموزشی داده شود صرفا سطحی بوده و مؤثّر واقع نخواهد شد.
    راهکار ۴-۳ : “ایجاد ساز و کارهای لازم برای هماهنگی رسانه ها و تولید کنندگان کتب و موادّ آموزشی و… درجهت ترویج فرهنگ حیا، عفاف و حجاب مناسب در دانش آموزان. “
    برای تحقق هر هدفی تمام متغیّر های دخیل در آن مقوله باید در راستای هدف مذکور کنترل شوند. در مقوله ی حجاب نیز اگر چه معتقدیم محتوای کتب درسی جایگاه مهمّی در آموزش و درونی سازی این فرهنگ دارد و باید به آن توجّه شود ولی این به تنهایی کافی نیست. رسانه ها نیز به عنوان نهاد هایی دخیل در امر ترویج فرهنگ حجاب، باید با نهاد آموزش هماهنگی لازم را داشته باشند.
    ۴٫ هدف چهارم تقویت بنیان خانواده و کمک به افزایش سطح توانایی های و مهارت های خانواده در ایفای نقش تربیتی متناسب با اقتضائات جامعه اسلامی می باشد که برخی از راهکارهای مرتبط با کتب درسی عبارتند از:
    راهکار ۵-۴ : “اضافه نمودن درس مدیریّت و سلوک خانواده به جدول برنامه درسی دوره متوسطه در تمام رشته ها و برای تمام دانش آموزان.”
    خانواده ی نابسامان یکی از عوامل مهم بروز بزهکاری در جامعه می باشد.[۱۴۲] دانش آموزان، پدران و مادران آینده خواهند بود. اضافه کردن این واحد درسی و ارائه ی محتوای مناسب و مورد نیاز در این خصوص، موجب پرورش والدینی آگاه و تربیت شده خواهد شد که علی القاعده بر تربیت صحیح نسل های بعد نیز مؤثّر خواهند بود.
    راهکار۶-۴:”تهیه و تدوین محتوای آموزشی برای دانش آموزان جهت آشنایی با ویژگی ها، نیازها و وظایف خانواده در چهار چوب ارزش ها و معیارهای اسلامی.”
    ۵٫ هدف پنجم: تأمین و بسط عدالت در برخورداری از فرصت‌های تعلیم و تربیت با کیفیت مناسب با توجّه به تفاوت‌ها و ویژگی‌های دختران و پسران و مناطق مختلف کشور.
    راهکار ۵-۵ : “اختصاص حداقل ۱۰ درصد و حداکثر ۲۰ درصد از برنامه‌های آموزشی به معرفی حرفه‌ها، هنرها، جغرافیا، آیین و رسوم و نیازها و شرایط اقلیمی و جغرافیایی استان‌ها به ویژه مناطق روستایی و عشایری با رعایت استانداردهای ارتقای کیفیّت و تقویّت هویت اسلامی_ایرانی دانش‌آموزان در چهارچوب ایجاد کارآمدی و تقویت هویت ملی.”
    راهکار ۶-۵ : “طرّاحی و تدوین برنامه آموزشی متناسب با نیازها و نقش‌های دختران و پسران.”
    راهکار ۷-۵ : “طرّاحی و تدوین برنامه‌ تعلیم و تربیت انعطاف‌پذیر، متناسب با ویژگی‌های شخصیتی و محیطی استعدادهای گوناگون دانش‌آموزان به منظور شکوفایی استعدادهای خاص و افزایش کارآمدی و مفید بودن آنها.”
    برنامه ی آموزشی کار آمد و مؤثّر به خصوص در حوزه ی پیشگیری از جرم و انحراف، برنامه­ای است که بر مبنای نیاز های هر جامعه و عوامل خطر موجود در آن ارائه شود. انعطاف پذیری محتوای آموزشی با ویژگی های محیط های اجتماعی مختلف یکی از اصول مهمی است که در فصل آینده به آن خواهیم پرداخت.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۶٫ تنوع‌بخشی به محیط‌های یادگیری در فرایند تعلیم و تربیت رسمی عمومی، هدف دیگری است که نقش مؤثّری در ایجاد علاقه و رغبت در دانش آموزان و در نتیجه افزایش کیفیت فرایند یادگیری خواهد داشت. برخی راهکار ها در این زمینه عبارت اند از:
    راهکار ۳-۶:” ایجاد موزه و نمایشگاه علم و فناوری در هر یک از شهرستان‌ها تا پایان برنامه ششم توسعه کشور، به منظور فراهم آوردن زمینه مشاهده و تجربه فزون‌تر دانش‌آموزان و عینی‌تر کردن محتوای آموزشی کتب درسی.”
    راهکار ۵-۶: “تنظیم و اجرای برنامه‌ جامع کارآفرینی و مهارت آموزی برای تمام دوره‌های تحصیلی به ویژه دانش‌آموزان دوره متوسطه تا پایان برنامه پنجم توسعه در برنامه درسی و آموزشی”.
    ۸٫ افزایش مشارکت نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی و مدرسه و معلّمان و دانش‌آموزان در رشد و تعالی کشور در عرصه‌های دینی، فرهنگی، اجتماعی در سطح محلّی و ملّی به عنوان نهاد مولّد سرمایه انسانی، فرهنگی، اجتماعی و معنوی هشتمین هدف سند می باشد که برخی راهکارهای آن به شرح زیر است:
    راهکار ۵-۸ : “تبیین دستاوردهای علمی و فنّی و تمدّن اسلامی‌- ایرانی در برنامه‌های درسی و آموزشی و تقویت باور و روحیه مسئولیت‌پذیری دانش‌آموزان برای تحقّق تمدّن نوین اسلامی در راستای دستیابی به جامعه عدل مهدوی.”
    ۱۵٫پانزدهمین هدف مطرح شده در سند تحول بنیادین، اصلاح محتوا، ارتقای جایگاه، افزایش کیفیت و کارآمدی علوم انسانی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی مبتنی بر مبانی دینی در چارچوب نظام اسلامی می باشد .[۱۴۳] برخی راهکار های مرتبط با محتوای کتب درسی در این خصوص به شرح زیر است.
    راهکار ۱-۱۵: “اصلاح و باز تدوین متون و مواد آموزشی دروس علوم انسانی در سطوح مختلف براساس آموزه‌ها و معارف دینی و با مشارکت حوزه‌های علمیه.”
    ۱۶٫ تنوع‌بخشی در ارائه خدمات آموزشی و فرصت‌های تربیتی متناسب با مصالح جامعه، نیازها و علایق دانش‌آموزان در راستای شکوفایی استعدادهای آنها”
    راهکار ۲-۱۶: “رعایت اقتضائات هویت جنسیتی (پسران و دختران) و ویژگی‌های دوران بلوغ دانش‌آموزان در برنامه‌های درسی و برنامه‌های تربیتی ضمن توجّه به هویت مشترک آنان.”
    نکته ی حائز اهمیتی که در اکثر قوانین و اسناد داخلی و بین المللی ذکر شده در این مبحث به وضوح دیده می شود این است که اغلب این اسناد و قوانین به اهداف و خط مشی هایی اشاره دارند که در ارتباط مستقیم با فرایند صحیح جامعه پذیری فرد و در نهایت پیشگیری از انحراف و بزهکاری کودکان و نوجوانان می باشند؛ چرا که هدف اصلی از آموزش و پرورش در هر جامعه­ای تربیت صحیح اعضای آن جامعه می باشد و تحقّق این هدف برابر است با پیشگیری از جرم در جامعه.
    مبحث چهارم:­نقش تحلیل محتوا در فرایند آموزش و طرّاحی کتب درسی
    تحلیل محتوا در زمینه های مختلفی انجام می شود که یکی از آن ها تحلیل محتوای کتب درسی می باشد. این تحلیل کمک می کند تا مفاهیم، اصول، نگرش ها، باورها، هنجارها و همه ی عناصر مطرح شده در قالب دروس کتاب، مطالعه علمی و با اهداف برنامه درسی مقایسه و ارزشیابی شوند. یک تحلیل گر محتوا می تواند پیام های نهفته در متون کتاب درسی را با اهداف مطرح شده، علایق فراگیران و یا هر مورد دیگری ارزیابی کند. در واقع اهمیّت و ضرورت چنین مواردی است که تحلیل محتوای کتب درسی را توجیه می کند.
    گفتار اوّل : کاربردهای تحلیل محتوای کتاب درسی
    برای تحلیل محتوای کتاب های درسی زمینه ها وکاربردهای متنوّعی را می توان در نظر گرفت که موارد زیر از جمله آن ها می باشند:
    بند اوّل : کاربرد توصیفی
    این نوع کاربرد در پی شناخت پدیده ها و بیان و توصیف دقیق آن ها می باشد. این کاربرد، نوعی عکس برداری از واقعیّت ها و پدیده ها می باشد که در آن پژوهشگر به شناخت و درک پدیده ها از جوانب و زوایای مختلف دست می یابد. درواقع کاربرد توصیفی، شامل مطالعه جنبه­ های ظاهری کتاب درسی همچون تعداد واژه ها، طول جمله ها، حجم کتاب، تعداد تصاویر، مثال­ها، تنوع رنگ ها ومیزان تمرین ها می باشد. این مطالعه هم چنین می تواند به شناخت روابط متغیّرها با یکدیگر و متغیّرهای دیگری مانند سهولت تدریس، پیشرفت تحصیلی فراگیران و… بپردازد. رویکرد توصیفی در مطالعات تحلیل محتوای کتاب درسی عمدتا در زمینه های زیر کاربرد دارد:
    ۱- اندازه گیری و توصیف ویژگی های اصلی کتاب درسی.
    ۲- ارزیابی و تعیین همبستگی بین متغیّرهای درونی و بیرونی کتاب درسی.
    ۳-فراهم ساختن داده ها و اطلاعات مورد نیاز جهت انجام ارزیابی ها و مقایسه های تطبیقی.
    ۴-ارزیابی نگرش و دیدگاه عوامل تعلیمی و تربیتی همچون معلّم، دانش آموز، والدین، ناظران تربیتی، مشاوران و… در رابطه با کتاب درسی.
    ۵-شناخت و تشخیص نقاط قوّت و ضعف کتاب درسی.[۱۴۴]
    بند دوم : کاربرد تحلیلی
    این کاربرد در پی آن است که تا حد امکان به لایه های درونی تر و متغیّرهای نهفته و آشکار دست یافته و آن ها را مورد نقد علمی قرار دهد. کاربرد این رویکرد می تواند در چهار زمینه زیر باشد:
    الف) کتاب های درسی اسناد رسمی و معتبری می باشند که ترجمه ارزش های دینی، اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و علمی حاکم بر یک جامعه به شمار می روند. مطالعه و تعیین میزان توفیق کتاب درسی در انجام این رسالت می تواند بخش قابل توجّهی از پژوهش های تحلیلی در متون درسی را در برگیرد.
    ب ) کاربرد دیگر نگاه تحلیلی، در مطالعات محتوای درسی، مطالعه و تحلیل اثرات محتوای درسی بر میزان تحقّق اهداف شناختی، عاطفی و مهارتی آموزش و پرورش می باشد. محتوای درسی پل ارتباط دهنده این اهداف با نیازهای واقعی بوده و وظیفه فراهم سازی فرصت های یادگیری و رشد دانش آموزان در هریک از حوزه های سه گانه بالا را برعهده دارد. لذا مطالعه و تعیین میزان موفقیّت برنامه درسی در نیل به این اهداف از مهم ترین دغدغه های تحلیل گران متون درسی است.
    ج) سومین کاربرد نگاه تحلیلی، تعریف و تبیین نقش های افراد، نهادها و مفاهیم اجتماعی درکتاب های درسی می باشد. کتاب های درسی به صورت آشکار و مشخّص، حدود و ثغور نقش های افرادی همچون زنان، مردان، فرزندان، مادران، دانشمندان و… و نهادهایی همچون مساجد، مدارس، خانواده، سازمان ها، مراکز اجرایی و قضایی و همچنین مفاهیمی مانند علم، ارتباطات، محیط زیست، سلامت و … را نشان می دهند.
    عکس مرتبط با محیط زیست
    د) در چهارمین کاربرد رویکرد تحلیلی، نوعی تحلیل فنیّ در کتاب درسی انجام می شود. کتاب­های درسی برای تحقق اهداف از پیش تعیین شده و براساس اصول و ضوابط علمی ویژه ای طرّاحی می شوند که «اصول و سازماندهی محتوای آموزشی » خوانده می شود. بنابراین تحلیل­گران محتوای درسی به دنبال شناسایی میزان رعایت این اصول در طرّاحی و تدوین کتاب های درسی هستند.[۱۴۵] در فصل آتی به تبیین این اصول خواهیم پرداخت.
    بند سوم : کاربرد توسعه ای
    برنامه های درسی از ماهیّت و موجودیّتی پویا برخوردارند و مدام در حال تغییر و تحول هستند. در واقع، پویایی و بهسازی مستمر، شرط بقاء و عامل مؤثّری در اثر بخشی محتوای آموزشی است. به همین منظور نظام های آموزشی پیشرفته ساختارها و مسیرهای توانمند سازی خود را طرّاحی و مورد استفاده قرار می دهند. این کار با مطالعه و شناخت وضع موجود از یک طرف و شناخت وضع مطلوب از طرف دیگر انجام می شود.[۱۴۶]
    گفتار دوم : ابعاد تحلیل محتوای کتاب درسی
    در یک نگاه نظام مند و جامع می توان کتاب درسی را از دو نظر درونی و بیرونی موردتوجّه قرار داد. در هر یک از این ابعاد نیز می توان به دو جنبه فرعی اشاره کرد. عامل درونی بر ظاهر و همچنین محتوای کتاب تاکید دارد و عامل بیرونی بر ارتباط و هم خوانی کتاب درسی با کتاب­های دیگر در همان پایه و رابطه یک عنوان کتاب درسی با همان عنوان در پایه های قبل و بعد مطالعه می شود.[۱۴۷]
    بند اوّل: بعد درونی کتاب درسی
    در این بعد، کتاب درسی به عنوان یک بسته آموزشی کامل و مستقل در نظر گرفته می شود که می توان آن را از جهات متفاوت مورد تحلیل و مطالعه قرار داد. در این بعد دو جنبه اصلی کتاب، یعنی بعد ظاهری و بعد محتوایی یا علمی تحلیل می شود.
    الف ) بعد ظاهری کتاب
    دراین بعد اجزای کتاب مانند جلد، صفحات، تصاویر، متن و… مورد مطالعه قرار می گیرد. برخی از پرسش هایی که می تواند موضوع تحلیل محتوای کتاب های درسی در این بعد باشد به قرار زیر هستند:
    ۱-حجم کتاب تا چه اندازه متناسب با ویژگی های فراگیران می باشد؟
    ۲-آیا جلد کتاب از استحکام لازم جهت استفاده در طول یک سال تحصیلی برخوردار است؟
    ۳-آیا بین متن و تصاویر تناسب لازم وجود دارد؟
    ۴- اندازه و سایز کتاب، نوشته ها و تصاویر تا چه اندازه با توجّه به ویژگی های سنّی فراگیران طرّاحی شده است ؟[۱۴۸]
    ب) بعد محتوایی کتاب درسی
    این بعد اصلی ترین بعد تحلیل محتوای کتاب درسی است و بیشترین مطالعات انجام شده در زمینه تحلیل محتوای کتاب درسی نیز مربوط به این بعد می باشد.
    بند دوم : بعد بیرونی کتاب درسی
    منظور از این بعد در تحلیل کتاب های درسی توجّه به سایر متغیرهای خارج از کتاب درسی می باشد. در این بعد، ویژگی و کارکرد کتاب درسی بر اساس تحلیل رابطه آن با متغیّرهای بیرونی مطالعه می شود. این رابطه به دو سطح افقی و عمودی یا عرضی و طولی تفکیک می شود.
    الف ) ارتباط عرضی
    دراین نوع ارتباط، کتاب درسی هر پایه را می توان در ارتباط با سایر کتاب های درسی همان پایه مورد مطالعه قرار داد. به عبارت دیگر مجموعه کتاب های درسی یک پایه تحصیلی مجموعا هدف های آموزشی معیّنی را دنبال می کنند که تحقّق این هدف کلّی نه تنها مستلزم تحقّق هدف­های هر یک از کتاب های درسی به صورت جداگانه می باشد، بلکه همچنین به میزان برقراری ارتباط اثر بخش بین کتاب های درسی مختلف نیز وابسته است .[۱۴۹]
    ب )ارتباط طولی
    این نوع ارتباط شامل ارتباط یک کتاب درسی با کتاب های درسی دیگر در پایه های بعد یا قبل می باشد. از این منظر کتاب درسی در هر پایه تحصیلی حلقه ای از زنجیره محتواهای آموزشی در نظر گرفته می شود، که به منظور تحقق هدف یا اهداف خاص از نظم و توالی برنامه ریزی شده­ای تبعیت می کند. [۱۵۰]
    فصل سوم
    تجزیه و تحلیل محتوای کتب هدیه های آسمانی
    پس از پرداختن به کلّیات و مبانی موضوع پژوهش، اینک در فصل سوم در راستای ارزیابی نحوه و میزان توجّه محتوای کتب درسی هدیه های آسمانی به مفاهیم پیشگیرانه از جرم، به تجزیه و تحلیل محتوای مذکور در دو مبحث خواهیم پرداخت.
    مبحث اوّل: تجزیه محتوای کتب هدیه های آسمانی از حیث توجّه به مفاهیم پیشگیرانه از جرم
    کتاب هدیه های آسمانی به جهت موضوع و ماهیّت آن، بیشترین فضا را نسبت به سایرکتب برای طرح مفاهیم پیشگیرانه ازجرم و انحراف دارا می باشد. محتوای این منبع مهم آموزشی از دیر باز مورد توجّه ویژه ی طرّاحان آموزشی بوده است. در این مبحث در پی آن هستیم که با تجزیه ی متن این کتب، راه را برای تحلیل این مفاهیم ازجهات گوناگون همچون انعطاف پذیری، تطابق با رشد شناختی فراگیران و… هموار کنیم. به این منظور کتب هدیه های آسمانی پایه دوم تا ششم را در پنج گفتار بر اساس مفاهیم موجود مورد بررسی قرار می دهیم.
    گفتار اوّل: کتاب هدیه های آسمانی پایه دوم
    بند اوّل: نماز

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:43:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شناسایی و اولویت بندی موانع حمایت ¬مالی از ورزش قهرمانی استان فارس- قسمت ۵- قسمت 3 ...

    مشخص کردن/ساختن وجهه(تصویر) درون بازار هدف (تثبیت موقعیت[۳۱])

    افزایش فروش و سهم بازار

    سد کردن/ اخذ به شفعه کردن[۳۲] رقابت(جان،۲۰۰۱).

    روی هم رفته، بالا بردن تصویر و افزایش آگاهی برای علامتهای تجاری یا شرکتها به طور مرسوم مهمترین اهداف حمایت مالی بودهاند. هرچند، پراکندگی اهداف حامی مالی زیاد است و به عوامل ویژهایی بستگی دارد (کوپلند و همکاران، ۱۹۶۹) از قبیل فعالیت و حوزهی حمایت مالی به علاوه صنعت حامی، اندازهی شرکت. برای مثال، حامیان مالی محیط زیستی و اجتماعی، اصولأ تلاش میکنند تا مسئولیت اجتماعی را ثابت کنند. از سوی دیگر، برای حامیان مالی هنر، مهمان نوازی یک انگیزه مهم است (درس[۳۳]، ۱۹۹۱). خیلی اوقات تولید کنندگان یا صاحبان کارخانه بیشتر به دنبال پوشش رسانهای و فرصتهای تبلیغ و شهرت هستند، نظر به اینکه حامیان مالی خدمات بیشتر متمایلاند تا روحیه کارمندان را بهبود بدهند (کوستر و همکاران، ۱۹۹۸). در یکی از مطالعات نادر در درک کامل کسب و کارهای کوچک، نشان داده شده است که “بازگرداندن به اجتماع” مهمترین هدف آنها است (ماک[۳۴]، ۱۹۹۹)(بجورن،۲۰۱۱).
    عکس مرتبط با محیط زیست
    هر چند خیلی هم شگفت آور نیست ولی لیست ملاکهای انتخاب بکار برده شده برای گزینش یک فعالیت برای حمایت مالی بلند و وابسته به شرکت است (مک کوک و همکاران[۳۵]، ۱۹۹۷). در بررسیهای هرمانس و همکاران[۳۶] (۱۹۸۶). پوت من[۳۷] (۱۹۹۱) و توایتس و همکاران[۳۸] (۱۹۹۸) اولویتهای که در ادامه میآیند مشاهده شده است: قرابت درک شده بین محصول حامی و فعالیت حمایت شده، قرابت بین هدفگیریهای حامی و حمایت شده، محبوبیت عامه و وجهه(تصویر) طرف حمایت شده بالقوه و رضایتشان از شرکت ( در بلند مدت). دسترسی جغرافیایی، فراوانی تماس، کیفیت تماس، مزایا، هزینه های حمایت مالی پیش بینی شده، نوع حقوق درک شده، امکان انسجام حمایت مالی در استراتژی بازاریابی مراودات (بجورن،۲۰۱۱).
    زمانی که خواص ورزش مزایای حمایت مالی قابل سنجش یا معینی را برای شرکتها فراهم میکنند، حامیان در یک وضعیت بهتری هستند تا اهداف را در شرایط دقیق تر شکل داده و آن فرصتهایی را دنبال کنند که ارزش مالی دارند. به چندین دلیل شرکتها سازمانها را حمایت مالی میکنند. خواص ورزش و رویدادها میتوانند فرصتهای بی نظیری را ارائه دهند که به فراتر از تبلیغات ساده توسعه مییابد که به مشتریان در تجربه ورزشی دسترسی پیدا میکند. به هر حال، تلاشهایی که میخواهند حمایت مالی را توسعه دهند باید به نیازهای کسب و کاری که برای بدست آوردن آن حامیان در حمایت مالی درگیر می‌شود توجه کنند (اپنزلر و لویس[۳۹]، ۲۰۰۰). بنابراین برای سازمان های ورزشی مهم است تا هدف پشت سر تصمیم یک شرکت برای حامی شدن را بدانند و اهدافی که آنها دنبال میکنند را فهمیده و درک کنند(بروکس[۴۰]، ۲۰۰۰). ماک[۴۱] (۱۹۹۹) اضافه کرد که شناخت اهداف بازاریابی سازمان حمایت کننده کمک میکند که هماهنگی با مزایایی یک حمایت مالی تسهیل شود (کوشاک،۲۰۰۴).
    اهداف حمایت مالی، مزایای مطلوب یک شرکت، ثابت میکند زمان بررسی فرصتهای حمایت مالی، معمولأ بوسیله انگیزههای منطقی و عاطفی تحت تاثیر قرار میگیرند (آرتور، اسکات و وودز[۴۲]، ۱۹۹۷). شرکتها در روابط حمایت مالی وارد میشوند تا تابعیت بر اساس اجتماع، حسن نیت اجتماعی را ترویج دهند ، یا به طور ساده انگیزههای نوع دوستانه را برآورده سازند. زمانیکه حمایتهای مالی تحت این شرایط شکل گرفت یک دلیل حامی برای اشتیاق به فعالیت مبنی بر اهداف عاطفی است (کوشاک،۲۰۰۴).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    توایتس و کاروترس[۴۳] (۱۹۹۸) دلایل عاطفی درحامی مالی ورزش شدن را به عنوان انگیزه سرگرمی[۴۴] نامیدند. این حالت یک مدیر شرکت با یک میل شخصی به یک تیم یا ورزش خاص را توصیف میکند که به عنوان سرگرمی وارد حمایت مالی یک ورزش میشود(کوشاک،۲۰۰۴).
    حمایت مالی ورزشی میتواند از بیشتر اهداف سازمانی پشتیبانی کند. دن[۴۵] (۲۰۰۲) برای اولین بار متوجه شد که مدیران هنگام انتخاب حامی مالی شدن برای یک امر خیر هم اهداف اقتصادی (یعنی افزایش درآمد، سود، آگاهی، علاقه عضو کانال[۴۶]) و هم اهداف غیر اقتصادی(یعنی حسن نیتی، وجهه(تصویر)شرکت، روحیه کارمندان، نوع دوستی محض، پیدا کردن و استخدام کارمندان جدید) دارند (دن،۲۰۰۲). کورنول و مایگنان[۴۷] (۱۹۹۸) و جوالگی[۴۸] و همکاران (۱۹۹۴) فهمیدند مهمترین اهداف مدیران در اهداف غیر اقتصادی ، بالا بردن وجهه(تصویر) علامت تجاری/ مؤسسه و ایجاد حسن نیتی هستند (اریک و همکاران،۲۰۱۲).
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    ۲-۸ ارزیابی حمایت مالی

    بدون شک، ارزیابی تاثیر حمایت مالی، حوزهایی است که تحقیقات حمایت مالی هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ کیفیت سالهای زیادی نیست که به آن توجه کرده است. تاثیر حمایت مالی روی آگاهی و در یک مقدار بزرگتر انتقال وجهه (تصویر) بیشترین توجه آکادمیک را به خود جلب کرده است. همیشه نتایج ثابت نیستند، اما امروزه دانش درباره سطوح آگاهی و عوامل تاثیر گذار در آگاهی به طور غیر قابل مقایسه ایی بیشتر از سالهای پیشین هستند. بیشتر مواقع، تکنیکهای ردیابی برای ارزیابی اثرات حمایت مالی استفاده کردهاند. کمتر از یک چهارم مطالعات تجربی هستند (بجورن،۲۰۱۱).
    شرکتها تلاش کردهاند تا تاثیر حمایت مالی را بوسیله بازنگری ارقام فروش، وجهه(تصویر) موافق حامیان مالی، و آگاهی شان از حامیان مالی یا علامتهای تجاری؛ اندازه گیری کنند. به هر حال، به نظر نمیرسد شرکتها تلاشهای حمایت مالی شان را به طور مؤثر اندازه گیری کنند. هفلر[۴۹] در سال ۱۹۹۴ تخمین زده که کمتر از ۲۵% حامیان مالی رویدادهای بزرگ میدانند چطور به طور مؤثر حمایتهای مالی را در حوزه های رویدادهای اجتماعی جهانی بکار ببرند. همچنین مک کارویل، فلود و فروتس[۵۰] (۱۹۹۸) نتیجه گرفتند که به دلیل مهارت و سختی اندازه گیری تاثیر حمایتهای مالی روی مصرف کنندگان، شرکتها یک شغل مؤثر برای ارزیابی تاثیر درگیری حمایت مالی را هدایت نمیکنند(اینجو،۲۰۰۴).
    برای حامیان مالی و مدیران بسیار تعیین کننده است که نشان دهند نتایج سرمایهگذاریشان در طرح‌های حمایت مالی را (برای بررسی موفقیت هر نوع حمایت مالی) ارزیابی میکنند. به عنوان یک نتیجه، شرکتها از سازمان دهندهگان رویداد میخواهند تا به طور مؤثرتر دلارهای حمایت مالی را به منظور به حداکثر رساندن خط کف شرکت[۵۱]؛ اداره کنند(آرتور، اسکات، وودز و بوکر[۵۲]؛ ۱۹۹۸) (اینجو،۲۰۰۴).
    تاثیر حمایت مالی میتواند بوسیله بازنگری ارقام فروش و یا تأثیر مراودات[۵۳]، وابسته به اهداف شرکت‌ها؛ اندازه گیری شده باشند (مارشال و کوک[۵۴]، ۱۹۹۲). مینگهام (۱۹۹۱) پنج روش عمده اندازه گیری تاثیر حمایت مالی را پیشنهاد کرد.

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:43:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      سطح سواد رسانه ای فرهنگیان شهر تهران مطالعه سواد رسانه ای معلمان دوره متوسطه شهر تهران در سال ۱۳۹۲- قسمت ۲۳ ...

    مخاطب

     

     

    افراد مختلف،
    پیام مشابه رسانه ها
    را به شکل های
    مختلف
    تجربه می کنند

     

     

    چگونه افراد مختلف،
    پیام را به گونه ای
    متفاوت،نسبت به
    من درک می کنند؟

     

     

    آیا شما چیزی مشابه این(تولید رسانه ای) در زندگی خود تجربه کرده اید؟چگونه این نمایش به زندگی شما نزدیک است؟از این متن رسانه ای چه چیزی آموختید؟
    چه چیزی شما از تجربه کردن این متن رسانه ای درباره خودتان آموختید؟چه چیزی از واکنش های افراد دیگر آموختید؟از تجربه شخصی شان؟چه تفسیرهای
    دیگری می تواند وجود داشته باشد؟چگونه می توانیم درباره انها بشنویم؟دیدگاه های موجه دیگری وجود دارد؟چگونه واکنش های مختلف را می توانیم توضیح بدهیم؟

     

     

     

    محتوا

     

     

    رسانه ها ارزش ها و
    نقطه نظرات خاص
    خود را دارند

     

     

    چه سبک های
    زندگی،ارزش ها و
    نقطه نظراتی در پیام
    ارائه می شوند یا
    نادیده گرفته
    می شوند؟

     

     

    چه نوعی از رفتارها و پیامدها توصیف شده است؟تشخیص می دهید چه نوع فردی به عنوان شنونده،بیننده،خواننده برای این محتوا فراخوانده شده است؟چه سوالاتی به هنگام خواندن،دیدن یا شنیدن محتوا به ذهن شما می آید؟چه ایده ها و
    ارزش هایی در این محتوا به ما قبولانده می شوند؟چه ایده های سیاسی و اقتصادی با این پیام مرتبط هستند؟چه عقاید و اظهاراتی درباره اینکه،ما چگونه با افراد دیگر رفتار کنیم ارائه می شود؟دیدگاه جهانی کلی پیام چیست؟چه دیدگاه ها یا ابعادی کنار گذاشته شده اند؟ چگونه شما می توانید آنها را بیابید؟
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    هدف

     

     

    بیشتر رسانه ها برای
    به دست آوردن سود یا قدرت(یا هردو)
    سازماندهی
    می شوند.

     

     

    چرا این پیام
    فرستاده شده است؟

     

     

    چه کسی ایجاد و انتقال این پیام را کنترل می کند؟چرا آنها ارسال می شوند و چگونه شما می توانید آن را بدانید؟چه کسی آنها را برای شما ارسال کرده است؟
    چه کسی برای ارسال پیام، سرویس داده است؟یا منافع آن چه بوده است؟عمومی؟
    منافع شخصی؟افراد؟موسسات؟چه تصمیم های اقتصادی ممکن است بر ایجاد یا ارسال این پیام تاثیر گذاشته باشد؟

     

     

    ۵-۲ بخش پنجم:مرور نظری
    ۱-۵-۲ رویکردهای نظری سواد رسانه ای
    ۱-۱-۵-۲ سواد رسانه ای از نظر «هابز[۴۷]»
    از نظر «هابز»، سواد رسانه ای توان ارزیابی پیام های رسانه ای است که در دو سطح عمل می کند. از یک سو در سطح نخستین و مقدماتی، مخاطب به موضوعات و پرسش هایی مانند چه کسی پیام های رسانه ای را می آفریند؟ از چه فنونی استفاده می کند؟ و با چه هدفی پیام را ارسال می کند؟ توجه دارد و از سوی دیگر در سطحی عمیق تر، مخاطب ارزش ها و سبک های پنهان و مستتر در پیام را مد نظر قرار می دهد.
    سطح سواد رسانه ای

    با چه هدفی با چه فنونی
    چه کسی سبک های زندگی و ارزش های مستتر در پیام
    شکل ۱-۲: سواد رسانه ای از منظر «هابز»
    از نظر هابز، سواد رسانه ای، توان ارزیابی پیام های رسانه ای است که در دو سطح عمل می کند. از یک سو، در سطح نخستین و مقدماتی، مخاطب به موضوعات و پرسش هایی مانند چه کسی پیام های رسانه ای را می آفریند؟ از چه فنونی استفاده می کند؟ با چه هدفی پیام را ارسال می کند؟ توجه دارد و از سوی دیگر، در سطحی عمیق تر، مخاطب ارزش ها و سبک های زندگی پنهان و مستتر در پیام را مدنظر قرار می دهد(سپاسگر، ۱۳۸۵: ا۲۴). به نظر می رسد پرسش های سطح نخستین و مقدماتی، بخشی از پرسش های هارولد لاسول در تعریف ارتباطات باشد. چراکه از نظر لاسول، در هر ارتباط شش پرسش «که می گوید؟چه می گوید؟ برای چه کسی می گوید؟چگونه می گوید؟ برای چه می گوید؟ با چه تأثیری می گوید؟» مطرح می شود. لذا سپاسگر معتقد است که می توان بین رویکرد لاسول در زمینه ارتباطات و رویکرد هابز در زمینه سواد رسانه ای تلفیقی صورت داد و بدین ترتیب در این الگوی ترکیبی دو لایه به شرح زیر تشکیل می شود:
    لایه درونی لایه بیرونی
    چه؟
    با چه هدفی؟ ارزش ها و سبک های چه کسی؟
    زندگی مستتر در پیام
    با چه تاثیری؟
    شکل ۲-۲: تلفیق نظر«لاسول و هابز» در زمینه سواد رسانه ای
    ۱- لایه درونی و مرکزی: در این لایه ارزش ها و سبک های زندگی ارائه شده در پیام مورد بررسی قرار می گیرد. این لایه ویژگی های پنهان تر پیام را در برمی گیرد و فهم سواد رسانه ای مبتنی بر آن، پیچیده تر از لایه بیرونی است. مخاطبی که از دانش بیشتر و عمیق تری برخوردار باشد می تواند ارزش ها و سبک های زندگی پیام های آشکار و پنهان را تشخیص دهد. منظور از سبک زندگی «اعمال و کارهایی است که به شیوه ای خاص طبقه بندی شده اند و حاصل ادراکاتی خاص هستند. شامل آن دسته از اولویت های افراد است که بصورت عملی قابل مشاهده اند(فاضلی۱۳۸۲: ۶۷).
    مخاطب دارای سواد رسانه ای قادر است که زندگی ای را که رسانه ها بر افکار و اعمال و زندگی او اعمال می کنند، تشخیص دهد.
    ۲- لایه بیرونی و پیرامونی: در این لایه مؤلفه های اصلی ارتباطات رسانه ای لاسول، یعنی « که می گوید؟ برای چه کسی می گوید؟ چه می گوید؟ چگونه می گوید؟برای چه می گوید؟ با چه تأثیری می گوید؟» مطرح می شود. بدین ترتیب که مخاطب با سواد رسانه ای، می تواند پدید آورندگان پیام(کارگردانان، بازیگران، تهیه کنندگان، سیاستگذاران، نویسندگان و…) را تشخیص دهد(چه کسی می گوید). این مخاطب می تواند ابعاد فنی تولید و ارائه پیام(نحوه تدوین، نورپردازی، مونتاژ و…)، یعنی همان بعد زیبایی شناختی مورد نظر پاتر را درک کند( چگونه می گوید). همچنین مخاطب دارای سواد رسانه ای قادر به فهم هدف پیام آفرینان(سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) می باشد( چه می گوید و برای چه می گوید) و تشخیص این امر است که پیام برای چه گروهی از مخاطبان تهیه و پخش شده است( برای چه کسی می گوید). علاوه بر این، داشتن سواد رسانه ای به مخاطب این قدرت را می دهد تا میزان تأثیرگذاری پیام را تعیین کند و پیامدهای آسیب زا یا اثرات مثبت آنرا تشخیص دهد(با چه تأثیری می گوید؟)(سپاسگر، ۱۳۸۵: ۲۴۱-۲۶۱).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۲-۱-۵-۲ سواد رسانه ای از نظر «تامن[۴۸]»
    به نظر الیزابت تامن و همکارانش، سواد رسانه ای همانند فیلتری داوری کننده عمل می کند؛ چنانکه جهان متراکم از پیام، از لایه های فیلتر سواد رسانه ای عبور می کند؛ شکل مواجهه با پیام معنادار شود. از دید تامن پیام رسانه ای در سه لایه عمل می کند:
    لایه اول: اهمیت برنامه ریزی شخصی در نحوه استفاده از رسانه ها به این معنا که مخاطب توجه بیشتری به انتخاب و تماشای انواع مختلف برنامه ها دارد و بصورت مشخصی به استفاده از تلویزیون، ویدئو، بازی های الکترونیکی، فیلم ها و دیگر رسانه ها می پردازد و میزان مصرف را کاهش می دهد.
    لایه دوم: در این سطح، مخاطب به جنبه های نامحسوس تر رسانه ای توجه می کند و به پرسش ها و موضوع‌های عمیقی مانند چه کسی پیام های رسانه ای را می سازد؟ چه هدفی با فرستادن پیام دنبال می شود؟ چه کسی از ارسال پیام سود می برد و چه کسی ضرر می کند؟و… می پردازد.
    لایه سوم: این لایه مهارت های لازم برای تماشای انتقادی[۴۹] رسانه هاست. با این مهارت ها، مخاطب به تجزیه و پرسش درباره چارچوب ساخت پیام و جنبه های جا افتاده در آن می پردازد(تامن، ا۹۹۵: ۲). آنچه در این لایه اهمیت دارد شناخت حقایق و جنبه هایی از پیام است که حذف شده است. به عبارت دیگر فهم متن از سوی مخاطب در گرو شناسایی ابعاد جا افتاده ی پیام است(طلوعی به نقل از کواچ و روزن استایل،۷۹:۱۳۹۱).
    ویژگیهای لایه بیرونی
    ۱- چه کسی پیام را می رساند ؟

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:42:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تدوین الگوی شایستگی کانونی تخصصی و سنجش آن در میان دانشجویان دوره ی کارشناسی علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه های تهران، شهید چمران اهواز، شیراز و فردوسی مشهد- قسمت ۷- قسمت 2 ...

    بررسی اهداف مقاطع مختلف تحصیلی بیانگر این است که تاکید بر کسب مهارتهای حرفهای در دوره کارشناسی، اداره انواع کتابخانهها و پژوهش در دوره کارشناسی ارشد و نیز آموزش، پژوهش و کمک به سازندگی رشته در دورهی دکتری تخصصی از جایگاهی قابل توجه می‌باشند. این نکته در تصویر ۲-۲ نشان داده شده است. انتظار می‌رود هر چه از قاعدهی هرم به سمت راس آن حرکت کنیم، تاکید بر پژوهش و سازندگی رشته بیشتر و تلاش برای انتقال این آموختهها به قاعده هرم بیشتر خواهد شد. البته همانطور که نمی‌توان اهداف این سهم قطع را از یکدیگر جدا دانست و آموختههای سطوح پایینتر تحصیلی در تجلی یافتن اهداف مقاطع بالاتر موثر است، جریان دستاوردهای حاصل از تحقق اهداف سطوح بالا به بخشهای زیرین هرم و تاثیر مداوم آن نیز ناگزیر است. بر این اساس هر چه فرایندها و به ویژه برنامههای آموزشی و محتوای آنها دقیق‌تر، عالمانهتر و هشیارانهتر تنظیم شوند، بالندگی اهداف در دوره های زمانی مختلف و در آینده امکان‌ پذیرتر و واقع بینانهتر خواهد بود (آخشیک، ۱۳۹۱، ص ۸ و۹).
    انتظار می‌رود مقاطع تحصیلی رشته، ارتباط مستدلی با یکدیگر داشته باشند و درسهای ارائه شده در سطوح کارشناسی ارشد و دکتری همانطور که حیدری (۱۳۹۰، ص ۹۷ ) نیز اشاره می‌‌کند باید به صورت پایه، در دوره کارشناسی ارائه گردند و در دوره های بالاتر ابعاد تخصصی آنها مدنظر قرار گیرد، نه اینکه دانشجو در دوره های کارشناسی ارشد و دکتری با مفاهیم اولیه آشنا شود، درحالی که در گذشته فرصتی برای تأمل درباره آنها پیدا نکرده باشد.

    تصویر۲-۲: اهداف مقاطع مختلف تحصیلی و برهمکنش آنها ( آخشیک، ۱۳۹۱)
    ورودیهای رشته که در مقاطع مختلف تحصیلی با این اهداف مشخص و از پیش تعیین شده وارد سیستم آموزش علم اطلاعات و دانش شناسی می‌شوند، بیش از هر چیز نیازمند فرایندها و
    بخشهایی هستند که آنها را متناسب با اهداف آموزشی مقطع مربوطه تغییر دهد. مهمترین قسمت بخشهای تغییر دهنده این سیستم، برنامههای درسی است که متناسب با هدف هر مقطع و با بهره‌ گیری از منابع (امکانات و تجهیزات مراکز آموزشی، منابع آموزشی، مدرسان) تدوین شده و
    خروجی های سیستم آموزشی را شکل می‌دهند. بدیهی است توجه انحصاری به این بخشها بدون در نظر داشتن کیفیت ورودیها و نیز امکانات و منابع مورد نیاز نمی‌‌تواند خروجی های مطلوبی داشته باشد. همانطور که در تصویر۲-۳ نیز آمده است، فرایندهای سیستم آموزشی که بر مبنای اهداف این نظام تدوین شده‌اند. از منابع سهگانه پیش گفته تغذیه می‌کنند و مسلم است کمبود این منابع، بر فرایندها تأثیر گذار است.
    پس از گذشت ۵ دهه از آغاز آموزش این رشته در ایران، بیش از۱۵۰۰ عنوان کتاب در این حوزه به انتشار درآمده است که به لحاظ کمّی،‌ رقم قابل ملاحظهای است و انتظار می‌رود کمک درخور توجهی در تأمین منابع آموزشی باشد، اما متأسفانه بررسی کیفی در این مقوله انجام نگرفته است تا مشخص شود میزان کارآمدی این انتشارات در ساختار آموزشی رشته تا چه اندازه است. وجود بیش از صد فارغ التحصیل مقطع دکتری در رشته علم اطلاعات و دانششناسی، بستر مناسبی در تغذیه آموزش عالی کشور فراهم نموده است. البته توانمندیهای این عده و نحوهی استفاده از تخصصشان در بعد آموزش، به طور علمی‌ مورد بررسی قرار نگرفته است بدیهی است کادر آموزشی باید توانمندی اداره برنامههای آموزشی را داشته باشند. همچنین وضعیت امکانات و تجهیزات موجود آموزشی نیز به طور دقیق مشخص نیست و بدون داشتن این اطلاعات قضاوت در مورد کارآیی فرایندهای آموزشی چندان دقیق نخواهد بود.

    تصویر۲-۳: اجزاء سیستم آموزش رشته علم اطلاعات و دانش شناسی و تعامل آنها با یکدیگر (آخشیک، ۱۳۹۱)
    در نهایت، خروجی ها عناصری هستند که به واسطه فعالیتهایی که در بخشهای تغییر دهنده در ورودیها انجام شده، آنها بر اساس اهداف سیستم آموزشی رشته شکل داده شده‌اند. آنچه به عنوان ورودی سیستم در نظر گرفته می‌‌شود، در پایان بایستی از سیستم خارج شوند. این خروجی ها، یا وارد مقاطع بالاتر تحصیلی می‌شوند یا اینکه به احتمال زیاد خود را برای ورود به بازار کاری آماده می‌سازند که متناسب با اهداف هر مقطع تحصیلی باشد بهطور منطقی، انتظار می‌رود هر چه به مقاطع بالاتر تحصیلی نزدیک می‌شویم از تعداد ورودیها کاسته شود و در عین حال عمق آموزه ها افزوده گردد (آخشیک، ۱۳۹۱، ص ۱۰)
    رشته علم اطلاعات و دانششناسی بنا بر تقاضای اجتماعی به دنیا آمده است. بنابراین بازسازی مستمر آموزش برای پاسخگویی به رشد فناوری جدید و تقاضای اجتماعی را متعهد کرده است. در این موقعیت بسیار بیثبات، مجبوریم به آنچه بنیادی و آنچه موقتی است چنگ بزنیم از بنیادها است که میتوانیم علم اطلاعات و دانششناسی را باز هم رشد دهیم و پایه گذاری کنیم (ام یوشیدا، ۱۳۷۶، ص ۱۰). ازجمله این بنیادها نظریهی شایستگی اطلاعات و نظریهی کوانتومی اطلاعات است که با الهام از این نظریه ها و کمک گرفتن از سایر پژوهشهای پیشین قادر خواهیم بود تمام ابعاد یا به عبارتی تمام مؤلفه های تشکیل دهندهی رشته علم اطلاعات و دانششناسی را شناسایی کرده و آنها را برای طراحی و تدوین الگویی منسجم و کارآمد برای تعیین محتوای اطلاعاتی تمامی گرایشها و مقاطع تحصیلی این رشته استفاده کنیم.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۲-۳٫ پیشینهی پژوهش در خارج و ایران
    با مراجعه به متون مختلف حوزه علم اطلاعات و دانششناسی چنین برداشت میشود که در چند دههی اخیر مطالعاتی دربارهی وضعیت آموزش علم اطلاعات و دانششناسی در ایران و ضرورت بازنگری و هماهنگسازی محتوای رشته با نیازهای در حال تغییر جامعهی اطلاعاتی در کشور انجام گرفته است، و هر یک از پژوهشگران به بحث دربارهی تغییر و ضرورت بازنگری در برنامهی آموزشی علم اطلاعات و دانششناسی پرداختهاند. در برخی از این پژوهشها توجه به مهارتها و ویژگیهای مورد نیاز کتابداران و اطلاعرسانان با رویکردی نو – امّا نه تحت عنوان شایستگیهای کانونی- مورد مطالعه قرار گرفته است، با این وجود تاکنون پژوهش جامعی در زمینهی شایستگیهای مورد نیاز متخصصان اطلاعات و سنجش میزان تسلط آنها بر شایستگیهای مورد نظر انجام نگرفته است. از
    آنجا که پژوهش حاضر قصد دارد مزیت آموزش مبتنی بر شایستگی کتابداران و متخصصان اطلاعات بیان کند لاجرم پیشینهها در دو دسته شایستگیهای مورد نیاز کتابداران و وضعیت آموزش شایستگیهای کانونی تخصصی کتابداران تقسیم بندی شدهاند در ادامه پس از بیان پیشینهی پژوهش در خارج از کشور، به شمهای از مطالعات صورت گرفته در حوزهی علم اطلاعات و دانششناسی در ایران پرداخته خواهد شد.
    ۲-۳-۱٫ پیشینهی پژوهشهای شایستگیهای مورد نیاز کتابداران در خارج
    محمود[۵۷] (۲۰۰۱) در پژوهشی به بررسی مهارتهای مورد نیاز کتابداران دانشگاهی آینده پاکستان از نظر مدیران کتابخانه های سازمانها و مؤسسات عمومی و خصوصی پرداخت. در این پژوهش که به روش پیماشی انجام شد، علیرغم اختلاف نظرها کتابداران درباره هر یک از شایستگیها، همپوشانی قابل توجهی بین نظرات کتابداران بخش خصوصی و عمومی دیده شد. بر اساس اداراکات مدیران کتابخانهها، مهمترین مهارتهای مورد نیاز کتابداران آینده، توانایی آنها در استفاده از فناوری اطلاعات (همچون استفاده از پست الکترونیکی، اینترنت، اینترانت و چند رسانهایها) است. مهارتهای مورد نیاز برای تبدیل فعالیتهای فهرستنویسی، امانت، فراهمآوری، و نشریات ادواری از حالت دستی به خودکار در رده دوم اهمّیّت قرار داشت.
    نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
    میدلتون[۵۸] (۲۰۰۳) در پژوهشی با عنوان مهارتهای مورد انتظار از فارغالتحصیلان کتابداری به ارزیابی میزان تسلط فارغالتحصیلان دوره های مختلف علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه صنعتی کوینزلند[۵۹] بر مهارتهای مورد نیاز آنها پرداخت. در این پژوهش که به روش پیمایشی صورت گرفت، پس از بررسی مدارک موجود دربارهی دانش، مهارتها و شایستگیهای مورد نظر، ۱۶۹ مهارت در نه دستهی کلی طبقهبندی و بین اعضای جامعه توزیع شد. نتایج نشان دهندهی تسلط بالای فارغالتحصیلان در زمینهی ارائه “خدمات اطلاعاتی[۶۰]” و “ارتباطات[۶۱]” بود، به گونهای که از میان ۱۰ مهارتی که بیشترین امتیاز را کسب کردند ۷ مهارت در دستهی خدمات اطلاعاتی و ۳ مهارت در دستهی ارتباطات جای گرفت. هم چنین میزان تسلط کتابداران بر مهارتهای مرتبط با “نظامهای اطلاعاتی[۶۲]” و “به کارگیری فنون آمار استنباطی” که متعلق به حوزهی پژوهش است، بسیار ضعیف بود.
    در حوزهی ژنتیک پذیرفته شده که هر شخص (صرف نظر از دوقلوهای همسان) الگوی دی.ان.ای[۶۳] منحصر به فردی دارد. این الگو که از دو رشته مارپیچ تشکیل شده، ویژگیها و
    کیفیتهایی را مشخص میکند، که هر شخص نشان میدهد. پارتریج و هالم[۶۴] (۲۰۰۴)، با الهام از الگوی واتسون و کریک [۶۵] بر روی تصویری از مارپیچ مضاعف دی.ان.ای انسانی، الگوی دی.ان.ای متخصص اطلاعات را ارائه دادند. بر اساس این الگو، مارپیچ مضاعف یک متخصص اطلاعات از رشته های مکمل دانش تخصصی و شایستگیهای عمومی تشکیل میشود. پژوهشگران در گام بعدی با هدف شناسایی واحدهای سازندهی هر کدام از این رشته ها دست به مرور گستردهی متون موجود زدند. در گام بعدی جلساتی با حضور شرکت کنندگانی از بخشهای مختلف علم اطلاعات و دانششناسی برگزار شد. پس از بحث و گفتوگو به این نتیجه رسیدند که حوزهی دانش علمی و توانایی های عمومی کاملاً به هم پیوسته و مرتبط و برای موفقیت متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی در قرن بیست و یکم ضروریاند. در پایان حاصل بحث و گفتوگوی شرکت کنندگان در قالب سیاههای از دانش تخصصی و توانایی های عمومی مورد نیاز متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی ارائه شد.
    جدول ۲-۲: دانش تخصصی و توانایی های عمومی مورد نیاز متخصص اطلاعات (پارتریج و هالم، ۲۰۰۴)

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    دانش تخصصی اطلاعات و جامعه، مسئولیت قانونی و اخلاقی، سازماندهی اطلاعات، خدمات اطلاعاتی، مدیریت و گسترش مجموعه، منابع اطلاعاتی و بازیابی، مدیریت اطلاعات، نظامهای اطلاعاتی برای متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی، مدیریت محتوای وب، مهارتهای برنامه ریزی شغلی، مدیریت اسناد و آرشیو، پژوهش
    توانایی های عمومی سواد اطلاعاتی، یادگیری مادامالعمر، کار گروهی، مسئولیت اجتماعی و اخلاقی، مدیریت پروژه، تفکر انتقادی، حل مسأله، تیز هوشی تجاری، خود مدیریتی

    ماریون[۶۶] و دیگران (۲۰۰۵) در پژوهش خود که به روش تحلیل محتوا انجام دادند به بررسی انتظارات کارفرمایان از متخصصان اطلاعرسانی در ایالات متحده آمریکا و استرالیا پرداختند. آنان محتوای ۳۹۵ مورد آگهی استخدامی را در دو کشور مذکور مورد مطالعه قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که مهارتهای بین فردی و ویژگیهای رفتاری به کرّات در آگهیهای استخدامی تکرار شدهاند و از اهمیت ویژهای برخوردارند. کارفرمایان در استرالیا و آمریکا از کارمندان میخواهند که در محیطهای متغیر، انعظافپذیر و قابلیت به روز شدن را داشته و به مجموعهای از مهارتهای مورد نیاز و مورد انتظار مجهز باشند.
    کنان و دیگران [۶۷] (۲۰۰۶) در مجموعه پژوهشهایی که در سالهای ۱۹۷۴، ۱۹۸۴، ۱۹۹۴ و ۲۰۰۴ انجام دادند، به بررسی انتظارات متغیر کارفرمایان از متخصصان اطلاعات پرداختند. از نظر ایشان دورهی مذکور حامل تغییرات زیادی بوده که به واسطهی حضور روزافزون فناوریهای اطلاعات، تغییر در محیطهای کاری و انتظارات مراجعهکنندگان اتفاق افتاده است. آنان در بررسی آگهی استخدام متخصصان اطلاعرسانی، که از طرف کارفرمایان ارائه میشود به بیان وضعیت شغلی کتابدارن (تماموقت، پارهوقت، قراردادی و موقتی)، شایستگیها، تجربیات و مهارتهای مورد نیاز برای جذب آنان در خلال دوره های زمانی مذکور پرداختهاند. به باور آنان سیر این آگهیها نشان دهندهی حرکتی است که از سادگی آن در سال ۱۹۷۴ از خدمات مرجع شروع و به پیچیدگی و تخصصی شدن شان در سال ۲۰۰۴ به مهارتهای بین فردی و خصوصیات رفتاری ختم میشود. زیرا در سال ۱۹۷۴، خدمات فنی و مرجع به ترتیب با ۶۱ و ۶۴ درصد بیشترین انعکاس را در آگهیهای استخدامی داشتند در حالیکه مهارتهای بین فردی و ویژگیهای رفتاری بالاترین درصد را در سال ۲۰۰۴ به خود اختصاص دادند.
    وارالاکشمی[۶۸] (۲۰۰۶) در مقالهای با عنوان “آموزش متخصصان کتابخانه و علم اطلاعات در قرن بیست و یکم: بررسی نیازها و انتظارات متخصصان و فارغالتحصیلان کتابخانه و علم اطلاعات هند”، عقاید متخصصان باتجربه و جوان علم اطلاعات و دانش شناسی راجع به درسهای علم اطلاعات و دانششناسی، توانایی هایشان در برآورده کردن نیازها و مسئولیتهای رو به افزایششان را بیان
    میکند. این بررسی نشان میدهد که مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات باید در اولویت قرار گیرد و کارشناسان اطلاعات بر این باور بودند که برای اینکه بتوانند در دنیای جدید نقش بیافرینند، آموزش آنان باید مهارتهای فناوری[۶۹]، مدیریتی و مهارتهای نرمافزاری[۷۰] را در برگیرد؛ همچنانکه آموزش در کشورهای آمریکا و انگلستان سیر پیشرفتهای در دروس داشته و مواردی از جمله ابتکارات مدیریتی و فناوری نظامهای اطلاعاتی بین سازمانی، تفسیر اطلاعات، معماری اطلاعات، اطلاعات دیجیتالی، کتابخانه های دیجیتالی، فناوری اینترنت، استعمال و به کارگیری فناوری اینترنت، طراحی پایگاه اطلاعات مفهومی و ارزیابی محتوای پایگاه های اطلاعاتی را در برنامه خود جای داده است.
    چان لین[۷۱] (۲۰۰۹) در بررسی خود با عنوان “تدوین پرسشنامهی شایستگی برای دانشجویان کارشناسی کتابخانه و علم اطلاعات در دانشگاه کاتولیک فیو-جن[۷۲]” ضمن اشاره به ضرورت کسب مهارتها و شایستگیهای جدید توسط متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی به منظور سازگاری با فناوریهای جاری و پاسخگویی به نیازهای جامعهی امروزی، به تدوین چارچوبی برای ارزشیابی دانشجویان کارشناسی کتابخانه و علم اطلاعات این دانشگاه پرداخت. در این پژوهش ۳۱ مهارت در ۵ مقولهی اصلی جای گرفت، که از میان آنها “خدمات اطلاعاتی کتابخانه” با میانگین ۱۹۵/۳ بالاترین و “توسعهی نظامها” با میانگین ۴۱۲/۲ کمترین میزان شایستگی در بین دانشجویان را به خود اختصاص دادند. به منظور بررسی اینکه آیا بین سالهای تحصیلی دانشجویان و میزان شایستگی آنها رابطهای مثبت وجود دارد یا نه، از آزمون تی استفاده شد. اختلاف معنادار مقوله های “خدمات اطلاعاتی کتابخانه”، “سواد رسانهای[۷۳]“، “سواد شبکهای[۷۴]“، “توسعهی نظامها[۷۵]“، نشانگر مهارت بالاتر دانشجویان سالهای سوم و چهارم نسبت به دانشجویان سالهای اول و دوم بود. یافتهها نشان داد که هیچ تفاوتی در مهارت “سواد رایانهای[۷۶]” دانشجویان وجود ندارد، چرا که امروزه این مهارت جزء مهارتهای عمومی در علم اطلاعات و دانششناسی است.
    جابر[۷۷] (۲۰۱۰) در مقالهای با عنوان “سنجش شایستگیهای متخصصان عمّانی اطلاعات از دیدگاه متخصصان” با در نظر گرفتن تغییرات وسیعی که در برنامههای آمادهسازی متخصصان اطلاعات در سراسر جهان رخ داده به بررسی شایستگیهای متخصصان عمانی بر اساس معیارهای انجمن کتابخانه های اختصاصی پرداخته است. به طور کلی تحلیل شایستگیهای متخصصان اطلاعات تحت بررسی، بیانگر نگرش مثبت آنها نسبت به شایستگیهای تخصصی مندرج در پرسشنامه بود. با این وجود، متخصصان بیشتر بر شایستگیهای مرتبط با مهارتهای فنی، دانش عمومی از فناوری، و شایستگیهای آگاهیرسانی جاری تأکید داشتند که ناشی از آموزش تخصصی پیشین آنها است. نسبت به شایستگیهای مرتبط با ابزارها و فنون جدید مدیریتی همچون کتابداری مبتنی بر شواهد، مذاکره، مشورت، شبکه های همکاری و سنجش رضایتمندی توجه کمتری شده بود و متخصصان چندان با آنها موافق نبودند.
    انجمن کتابخانه های تحقیقاتی کانادا (CARL ) (2010) برای کتابدارن خود لیستی از شایستگیها را تعیین کرده است. در این گزارش که با نام صلاحیتهای اصلی کتابداران قرن ۲۱ CARL منتشر شده است شایستگی های مورد نیاز کتابداران را در ۷ گروه تقسیم بندی کرده است. که عبارتند از: دانشهای بنیادین، مهارتهای فردی، رهبری و مدیریت، توسعه مجموعه، سواد اطلاعاتی، تحقیقات و ابداعات حرفه، مهارتهای فناوری اطلاعات.
    ۲-۳-۱٫ پیشینهی پژوهشهای وضعیت آموزش شایستگیهای کانونی تخصصی کتابداران در خارج
    در پژوهش ویچ[۷۸] (۱۹۹۴) تحت عنوان آموزش اقتصاد اطلاعات[۷۹] در مدارس کتابداری و اطلاعرسانی ایالات متحده آمریکا، تحلیل محتوایی شرح درس اقتصاد اطلاعات در برخی مدارس معتبر علوم کتابداری و اطلاعرسانی ایالات متحده آمریکا مد نظر بوده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که تنها ۶ مدرسه مشغول ارائه این درس بودهاند. این درحالی است که ۲۳ مدرسه این درس را از برنامه آموزشی خود حذف کردهاند.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:42:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی پیرنگ در داستان¬های مثنوی معنوی- قسمت ۳ ...

    ۱-۶٫ روش انجام تحقیق
    – گردآوری اطلاعات به شیوۀ کتابخانهای و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی خواهد بود .
    – از آنجا که نشان دادن همۀ مصادیق عناصر داستان با انبوه حکایات مثنوی بسیار دشوار است، سعی میکنیم که پس از گردآوری اطلاعات و داده های مربوط به عنصر پیرنگ، از میان شش دفتر مثنوی حکایاتی را که قابلیّت بیشتری برای تحلیل و بررسی بر مبنای مؤلفۀ “پیرنگ” و عناصر تشکیلدهندۀ آن دارند، مورد توجه بیشتر قرار داده و در این زمینه بین مثنوی مولوی و برخی آثار و حکایات مشابه، بررسی مقایسهای انجام میشود .
    ۱-۷٫ داستانپردازیمولانا
    در این تحقیق، سخن از مولانا و شعر اوست. سخن از کسی است که برای هدایت مردمان «بهتر آن میداند که سردلبران را در حدیث دیگران بخواند» و اگر «حلقها تنگ و ضعیف نمیبود» ، «داد معنی را بهتر و بیشتر از این بیان مینمود»؛ چه
    گر هزاران طالبند و یک ملول از رسالت باز میماند رسول
    (۳/۳۶۰۴)
    میگویند شاعر، نویسنده و دانشمند متعلق به جامعهای استکه او را میشناسند و از آنجا که مولانا را همه میشناسند، پس او جهانی است و متعلق به همۀ نسلها و اعصار. شعر او به هیچ طبقه یا دورهای اختصاص ندارد. مولانا در مثنوی، موضوعات را بسته و محکوم به نتیجۀ خاصی نمیکند چون معتقد استکه هیچ امری در جهان تمام نمیشود و هر زمان میتوان از هر موضوعی قرائت تازه‌ای کرد که این ناشی از اندیشۀ باز و فراخ مولاناست، لذا کلامش در مثنوی متعلق به دیروز، امروز و فرداست. مثنوی ازجمله معدود آثاری است که توانسته معارف تعلیمی، عرفانی و اخلاقی را توأمان با داستانها و حکایات لطیف بر طبع مخاطبان خود عرضه کند؛ چنانکه پس از قرون و اعصار همچنان طراوت و شادابی آن جلوهگر است.
    بیشک بسیاری از داستانها و حکایات مثنوی را در آثار دیگر خوانده و شنیدهایم، امّا آنچه موجب میشود که این حکایات را از مثنوی به خاطر داشته باشیم و همچنان از خواندن آنها لذّت ببریم، جذابیّت و زبردستی داستانپردازی مولاناست که توانسته داستانیکه مکرر بیان شده و به گوش مخاطب آشناست، چنان بیاراید که ماندگار شود. گویی این داستانها با کلام مسحورکنندۀ مولانا جان تازه یافتهاند، «درحالیکه سنایی و عطّار تقریباُ چیزی بر آنها جز آنچه منظوم کردن و انطباقشان به اندیشه های عرفانی ایجاب میکند، نمیافزایند و تغییری در آن نمیدهند؛ مولوی بسیاری از چیزها را برآن میافزاید و تغییراتی را درآنها به وجود میآورد، بیآنکه این افزایش و تغییرها ناشی ازضرورت سازگاری آنها با تبیین مطالب عرفانی باشد. مولوی حتی وقتی کوچکترین تغییر را در روایت حکایتی در مقایسه با اصل و روایتهای دیگر آن به وجود میآورد، بر جنبۀ تفریحی و جذابیّت آن چیزی میافزاید» (پورنامداریان، ۳۱۸:۱۳۸۰).
    گرچه پرداختن به شیوۀ داستانپردازی مثنوی خود مجالی جداگانه و گستردهتر میطلبد امّا در این بخش تا حدودی و به اختصار به داستانپردازی مولانا توجه میشود زیرا شناخت شیوۀ داستانپردازی در مثنوی، مدخل و مقدمهای در باب عناصر داستانی آن از جمله طرح و پیرنگ است. نکتهای که اهمیّت دارد سبک داستانپردازی مولاناستکه با شگردهای خاصی صورت می‌گیرد، چون :
    « الف) پیچیده کردن طرح داستان (plot) از طریق افزودن برخی حوادث به روایت اصلی ، ب) شخصیّتپردازی از طریق برقراری گفتگوهایکوتاه یا مفصّل میان شخصیّتها و توصیف احوال درونی آنان، ج) برقراری گفتگوهای بلند یا کوتاه میان شخصیّتها متناسب با مقام و موقع آنها، د) بیان داستانها از زاویهدید دانای کل، ه) تنوع بخشیدن به شیوۀ بیان داستان و نظم حوادث و ایجاد تعلیق از طریق شیوۀ بیان غیرعادی، توصیف احوال درونی، به تأخیرانداختن علّت بیان حوادث، قطع و وصل کردن جریان حوادث و…» (همان، ۳۱۷-۳۱۸).
    درحقیقت، مثنوی را میتوان نوعی جامعالحکایات دانست. اهمیت حکایت در تقریر مواعظ و معانی در نزد مولانا از آن روست که وی دانۀ معنی را غالباً با همین پیمانه میپیماید. با این‌ همه، راز تفاوت حکایات او در این استکه در بعضی از آنها سرریز میشود و در برخی دیگر پیمانه پر به نظر نمیرسد (ر.ک: زرینکوب، ۲۸۱:۱۳۸۸).
    گاه مولانا بار کلام خود را بر دوش داستانهای خود مینهد و اهتمام خود را بر آفرینش حکایت میگذارد و عناصر داستانی را با مهارت خاصی به خدمت میگیرد، امّا گاهی نیز حوصلۀ مولانا از داستانپردازی تنگ میشود و سعی میکند به سرعت از داستان بگذرد و به جان کلام و معارف والای خود بپردازد. اینجاست که دیگر از هنرنماییهای او در داستانپردازی، بارقۀ چندانی نمیبینیم. به سخنی دیگر، آنگاه که ثقل کفۀ میزان ذهن پربار و خلّاق مولانا بر داستانسرایی اوست، حکایات او رنگ و جلوۀ بیشتری مییابند و آنهنگام که تداعی معانی و جولان ذهنی، او را از دنیای داستان و داستانپردازی دور میسازد، دیگر چندان از هنرمندی مولانا در پرورش داستانهایش اثری نیست. با این حال، کلام متعالی مولانا گام به گام تکامل یافته و این کمال و حرکت روبه رشد او خواه، ناخواه بر جوانب دیگر مثنوی نیز اثرگذار است. در این میان، همچنان که معانی و مضامین مورد نظر او والاتر و پختهتر میگردد، مهارت داستانپردازی او نیز کاملتر می‌شود. گویی هر دفتر به مثابۀ ممارست و کسب تجربهای در داستانپردازی بوده و این کمالیافتگی تنها در معانی ژرف‌ساختی و عناصر خاصی از داستان نمود نیافته، چرا که عناصر داستان بر یکدیگر اثری متقابل دارند و با تکامل یک عنصر، عناصر دیگر هم پیشرفت خواهند کرد. طرح و پیرنگ هم که به بیانی، اساسیترین و با ثباتترین عنصر داستان و روایت است، از این کمال بینصیب نمیماند.
    ۱-۸٫ روایت چیست؟
    روایتها وجود دارند. هرجا انسان باشد، روایت هم هست (آسابرگر،۳۲:۱۳۸۰). به اینجهت مفهوم روایت امری بدیهی قلمداد می شود. «رولان بارت» نیز روایت را در تمام جلوههای فرهنگ بشری میبیند و در کتاب چالش نشانه‌شناختی مینویسد: «روایات جهان بیشمارند. روایت با تاریخ بشر آغاز میشود. هیچ مردمی، در هیچ جا، بدون روایت وجود ندارند و هرگز وجود نداشتهاند. روایت میتواند به کلام گفتاری، نوشتاری، به تصویر ثابت یا متحرّک، به ایما و اشاره و به آمیزۀ سامانیافتهای از تمام اینها تکیهکند. روایت در اسطوره، افسانه، حکایت اخلاقی، قصه، تراژدی، کمدی، حماسه، تاریخ، خبر و مکالمه حضور دارد» (همان).
    صرفنظر از معنای عام روایت و اینکه در بین صاحبنظران بر سر اینکه چه چیزی روایت است و چه چیزی روایت نیست توافقی گسترده وجود دارد (اسکولز، ۱۳۳:۱۳۷۹)، از نظر ساختارگرایان، تعریفی مشخّص از روایت میتواند به شناخت بنیادین ساحتهای روایت و در نتیجه، ساختارهای بنیادین ذهن آدمی یاری رساند و به علاوه، این تعریف مشخّص ما را در شناخت عناصر جهانی روایت یاری خواهدکرد؛ عناصری که مقایسه میان صورتهای ادبی بهوسیلۀ آنها ممکن میشود و اساس درک ادبی هستند. به اینجهت، ساختارگرایان روایت را به شکلهای گوناگون تعریف کردهاند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
    “بال” پس از تعریف متن به عنوان یک کلّ محدود ساختاریافته و متشکّل از نشانه های زبانی، متن روایی را متنی میداند که عاملی روایتی (داستانی) را نقل میکند (آسابرگر، ۴۷:۱۳۸۰).
    “تودوروف” و “گرماس” نیز روایت را بیشتر محدود به قصه میدانند. از نظر تودوروف، قصه «متنی است ارجاعی که دارای بازنمودۀ زمانی است؛ به عبارتی سادهتر، متون روایی هم به چیزی ارجاع میدهند و هم این ارجاع در زمان صورت میگیرد» (اخوت، ۹:۱۳۷۱).
    “آسابرگر” نیز به چارچوب یا طی دورۀ زمانی در بیان روایتها تأکید میکند (آسابرگر،۱۸:۱۳۸۰) و روایت را در سادهترین مفهوم آن، داستانهایی میداند که در زمان رخ میدهند (همان، ۲۰) و از تسلسل برخوردارند (همان، ۳۳).
    به این ترتیب، از نظر او “متنی که همه‌ چیز را به یکباره القا کند، روایت نیست” (همان)، همچنین او توالی و تسلسل حوادث را توالیِ زمانی یا مکانیی میداند که به وسیلۀ کنش شخصیّتها و از طریق صدای یک راوی و یا تلفیقی از این دو نقل میشود (همان، ۸۰).
    “اسکولز” و “کلاگ” نیز به نقش و حضور راوی در بیان روایت توجه کردهاند و درتعریف متون روایی مینویسند:
    «کلیۀ متون ادبی را که دارای دو خصوصیّت وجود قصه و حضور قصهگوست، میتوان متون روایی دانست» (اخوت، ۱۸:۱۳۷۱).
    دقت در تعاریف بالا، نشان میدهد که از یک دیدگاه غالب نظریهپردازان، داستان و روایت دو مقولۀ متفاوت هستند.
    از دیدگاه “ژنت” و دیگر ساختارگرایان «داستان نظم نهایی رخدادها در جهان بیرون متن است و روایت کنش ارائۀ گزارش است، گونهای گزینش عناصر و ایجاد نظم و همنشینی در طرح منطق روایت، شیوۀ گزینش و ارائۀ داستان است» (احمدی، ۳۱۵:۱۳۷۰) و در واقع، روایت هر رخداد، جایگاه راستین رخداد آن و چیزی است که آن را از هر رخداد دیگری جدا میکند (همان، ۴۵۶)، به همین دلیل یک داستان میتواند به روایتهای گوناگون بیان شود.
    البته باید گفت علاوه بر داستان و روایت، ” قصه و حکایت” هم در حوزۀ تقسیمبندیهای داستاننویسی گنجانده شده و برای هریک از آن اصطلاحات، تعاریف متعدّدی ارائه میشود؛ امّا آنچه شایستۀ توجه است اینکه این تقسیمبندیها همگی در حوزۀ داستاننویسی معاصر است. «در متنهای ادبی و داستانیِ گذشتگان مفهوم این اصطلاحات به هم آمیخته است، به صورتی که مفاهیم آنها را نمیتوان از هم جدا، منفرد و مشخّص کرد و برای استعمال و کاربردشان، تعریفی جداگانه داد و هرکدام را به معنی خاص به کار گرفت…
    گذشتگان و بزرگان ادب ما، از این اصطلاحات بهعنوان مترادف یکدیگر در آثار خود استفاده کردهاند و در جایی داستان و حکایت و در جای دیگر اصطلاح قصه و افسانه و سرگذشت را به کار بردهاند، بدون آنکه برای تکتک آنها، حدّ و رسم جداگانه و متفاوت از یکدیگر قائل شده باشند» (میرصادقی، ۲۳:۱۳۶۶).
    طبق این توضیحات و از آنجا که داستانپردازی مولانا نیز در حوزۀ داستانی قدیم میگنجد تلاش برای افتراق میان گونۀ حکایت، قصّه، داستان و روایت در مثنوی کاری عبث خواهد بود و جز تشویش و آشفتهسازی ذهن فایدهای نخواهد داشت.
    مولانا در مثنوی گاه از عنوان “قصه” استفاده میکند مانند:
    « قصۀ دیدن خلیفه لیلی را» (۱/۴۱۰)، «قصۀ جوحی و آن کودک که پیش جنازۀ پدر خویش نوحه میکرد» (۲/۳۱۲۴)، «قصۀ وکیل صدر جهان که متهّم شد و از بخارا گریخت» (۳/۳۶۸۷)، «قصۀ شاعر و صله دادن شاه و مضاعف کردن آن وزیر ابوالحسن نام» (۴/۱۱۵۶)، «قصۀ محبوس شدن آن آهو بچه در آخُر خران و…» (۵/۸۳۳)، «قصۀ سلطان محمود و غلام هندو» (۶/۱۳۸۷).
    گاه از آنها با عنوان “حکایت” یاد میکند:
    «حکایت بقّال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکّان» (۱/۲۴۸)، «حکایت پادشاه جهود دیگرکه در هلاک این عیسی سعی نمود» (۱/۷۴۵)، «حکایت هندو که با یار خود جنگ میکرد برکاری و خبر نداشت که او هم مبتلاست» (۲/۳۰۳۵)، «حکایت آن شخص که در عهد داوود شب و روز دعا میکردکه مرا روزی حلال ده بیرنج» (۳/۱۴۵۰)، «حکایت آن واعظ که هرآغاز تذکیر دعای ظالمان سختدلان و بیاعتقادان کردی» (۴/۸۱)، «حکایت در بیان توبۀ نصوح…» (۵/۲۲۲۸) و…
    همچنین در برخی موارد، مولانا از عنوان “داستان” بهره میجوید:
    «داستان پیر چنگی…» (۱/۱۹۲۲)، «داستان مشغول شدن عاشقی به عشقنامه خواندن و…» (۳/۱۴۰۶)، «داستان مژده دادن ابویزید از زادن ابوالحسن خرّقانی…» (۴/۱۸۰۲)، «داستان آن عاشق که با معشوق خود بر میشمرد خدمتها و…» (۵/۱۲۴۲)، «داستان آن عجوزه که روی زشت خود را جَندره و گلگونه میساخت و…» (۶/۱۲۲۶).
    البته باید گفت گاهی مولانا آشکارا میان این اصطلاحات آمیختگی ایجاد میکند که بیانگر این استکه وی هیچ تفاوتی برای گونه های حکایت، قصه یا داستان قائل نیست. بنابراین اگر بخواهیم با الحاح و اصرار سعی در تفکیک اقسام گوناگون از یکدیگر داشته باشیم تلاشی بیهوده و سردرگم‌کننده خواهیم داشت؛ زیرا «مولوی در عناوین داستانها نظم خاصی را رعایت نمیکند؛ گاه داستانهای بلند را “قصه” نامیده و داستانهای کوتاه را “حکایت ” میخواند و گاه بالعکس، داستانهای بلند را “حکایت” نامیده و داستانهای کوتاه را “قصه” میخواند» (جعفری،۶۷:۱۳۸۱). برای مثال پیش از آغاز «قصۀ خلیفه که در کَرَم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود و نظیر خود نداشت» در دفتر اول، مولانا با بیتی مخاطب را ترغیب میسازد که به داستان او گوش فرا دهد.
    ور نمیدانی شدن زین آستان باری از من گوش کن این داستان
    (۱/۲۲۵۳)
    در صورتی که بلافاصله در عنوان این داستان، واژۀ “قصه” را به کار میبرد و در ادامۀ روند داستان هنگامی که قسمت « قبول کردن خلیفه را و…» میرسد از این داستان با عنوان “حکایت” یاد میکند.

    در حکایت گفتهایم احسان شاه در حق آن بینوای بیپناه
    (۱/۲۸۹۲)
    این حکایت گفته شد زیر و زبر همچو فکر عاشقان بی پا و سر
    (۱/۲۹۱۰)
    همانطورکه برمیآید مولانا از هر سه اصطلاح داستان، قصه و حکایت، برای داستانی واحد استفاده کرده و تفاوتی ماهوی برای آنها قائل نشده است. پس بهتر است که ما نیز «داستان را به یک معنی، نوشتهای بدانیم که در آن ماجراهای زندگی به صورت حوادث مسلسل گفته میشود. این طرز تلقّی از داستان بدان شمولی وسیع خواهد داد، بدین معنی که داستان هم شامل حکایت، افسانه، اسطوره (خواه منظوم و خواه منثور) خواهد بود و هم شامل قصه به معنای امروزی آن یعنی رمان» (براهنی، ۴۰:۱۳۶۸).
    در واقع، عنوان «پیرنگ در حکایات مثنوی»، نمودی است از پیوند میان “طرح و پیرنگ داستان” به عنوان عنصری از داستانپردازی معاصر با حکایتهای مثنوی که ذهن را به داستانپردازی کلاسیک سوق میدهد؛ اینکه چگونه حکایات مثنوی گذر ایّام و روزگاران را در هم میشکند و قابلیّت بررسی با اصول داستاننویسی معاصر را دارد. بنابراین هنگامی که از حکایت سخن گفته میشود منظور، حکایتِ صرف با ویژگیهای خاصّ آن نیست، بلکه از آنجا که در مثنوی تفکیک داستان، حکایت و قصه مؤثر واقع نمیشود، در این نوشتار نیز گزینش هریک از اصطلاحات حکایت، داستان و قصه، به معنای دقیق کلمه نیست و به رسم معمول خود مولانا در مثنوی همۀ آنها در یک جایگاه قرار گرفتهاند.
    فصل اوّل:
    پیرنگ
    ۱-۱٫ پیشینۀ تاریخی پیرنگ و تعاریف و برابرهای آن
    “پیرنگ” که در زبان انگلیسی با واژۀ plot تعبیر میشود یکی از عناصر مهمّ داستان است که با سایر عناصر ارتباطی تنگاتنگ دارد و ایفاگر نقش مهمّی در داستان میباشد. فورستر تعریفی از این واژه ارائه نموده که مورد استناد بیشتر نویسندگان و محققّان است. او داستان را نقل رشتهای از حوادث، بر حسب توالیِ زمانی، و پیرنگ را نقل حوادث براساس موجبیّت و روابط علّت و معلولی میداند (فورستر، ۹۲:۱۳۸۴). بر این اساس، این عنصر بیانگر چرایی، علّت و انگیزۀ حوادث داستان است. زمانی پیرنگ داستان بهدرستی شکل میگیرد که هر حادثه، علّت و انگیزهای درست و بهجا داشته باشد و چنانکه جمال میرصادقی (۲۹۴:۱۳۸۶) میگوید : «در نظر خواننده منطقی جلوه کند». بر این اساس میتوان گفت که اگر پیرنگ داستان، درست و محکم پرداخته شود، نه تنها هر جزء از گفتار و کردار موجود در داستان، جایی و مقامی دارد بلکه جایی برای ذکر وقایع تصادفی یا گفتارها و توصیفهای اضافی و بیهدف که نقشی در داستان ندارند، باقی نمیماند (فورستر، ۹۳:۱۳۸۴).
    این عنصر با بقیۀ عناصر داستان، بهخصوص شخصیّتها، ارتباطی عمیق داشته و با حضور در سراسر داستان میان حوادث، نظم و انسجام برقرار میسازد و بهطور نامحسوس بر داستان نظارت دارد، تا شخصیّتها به درستی پرداخته شده و حوادث با انگیزهای صحیح طراحی شوند. بدین ترتیب پیرنگ، محتوای داستان را از طریقی درست و منطقی به سوی هدف داستان، هدایت می‌کند.
    برابرهای فارسی که برای این مفهوم ارائه شدهاند عبارتند از :
    پیرنگ، طرح، طرح داستان، طرح داستانی، طرح کلی، طرح اصلی، طرح کار، طرح و توطئه، هستۀ داستان، هستۀ داستانی، نقشۀ داستان، مایۀ داستان، شالوده، چهارچوب، نیرنگ داستان، سیوژه، پلات، داستان و خلاصۀ داستان.
    «پیرنگ» مرکب از دو کلمۀ “پی”به معنای پایه و بنیاد و “رنگ” به معنای طرح و نقش و نگار میباشد. پس پیرنگ به معنای «بنیاد نقش و شالودۀ طرح » است (میرصادقی،۶۱:۱۳۹۰). این واژه را برای اولین ‌بار دکتر شفیعی کدکنی پیشنهاد کردهاند. ایشان معتقدند که پیرنگ همان «بیرنگ» است که از هنر نقاشی پای به عرصۀ داستان نهاده و همان طرحی است که نقّاش ابتدا روی کاغذ میکشد و بعد آن را کامل میکند و یا نقشهای است که از روی آن ساختمان را بنا میکنند (همان و داد، ۹۹:۱۳۸۷). این واژه از نظر صاحب‌نظرانی چون جمال میرصادقی معنای دقیق و نزدیکPlot است (همان).
    «طرح» واژه‌ای است که بیش از پیرنگ قدمت و کاربرد دارد. امّا جمال میرصادقی این واژه را به این دلیل که ممکن است با کلمۀ طرح که معادل واژۀ (Skatch) میباشد اشتباه شود، ترجمۀ دقیقی برای (Plot) نمیداند (میرصادقی،۶۱:۱۳۹۰).
    نکتۀ قابل ذکر دربارۀ (Sketch) این است که این واژه را پیشطرح و داستانواره هم معنا کردهاند (رضایی، ۳۰۹:۱۳۸۲) و به قطعهای توصیفی اطلاق میشود که به توصیف یک شخصیّت، یک رویداد و یک صحنه پرداخته و به علّت نداشتن پیرنگی تکامل یافته، زیرمجموعۀ داستان به شمار نمیرود. پس با در نظر گرفتن معادلات بهتری، چون پیشطرح و داستانواره برای (Sketch)، میتوان واژۀ طرح را به عنوان معادل (Plot) پذیرفت. امّا با این وجود برخی از نویسندگان و مترجمان به خاطر گریز از این امر، کلمۀ طرح را با افزودن به واژگانی چون “داستان” ، “کار” و گاه به همراه برخی از صفات مانند “داستانی” ، “کلّی” و “اصلی” مختص داستان میکنند. امّا چون واژۀ “طرح داستان” در مقایسه با سایر ترکیبات ذکر شده بهتر در حلّ این مشکل عمل میکند میتوان آن را بر سایرین ترجیح داد.
    «طرح و توطئه» از دیگر واژگانی است که گاه در کنار هم به عنوان مترادف به کار میرود و با اینکه در مقایسه با دیگر معادلها کمترین کاربرد را دارد، ولی کمابیش در برخی متون از آن استفاده شده است (براهنی، ۲۱۰:۱۳۶۸ ، آشوری، ۲۷۸:۱۳۸۴).
    «توطئه» در لغت به معنای مقدّمهچینی، زمینهسازی و در تداول امروزی دستهبندی علیه کسی میباشد. این واژه مترادف مناسبی برای پیرنگ نیست، زیرا اولاً پیرنگ جزئی اساسی از داستان است، نه زمینه‌ساز آن و ثانیاً چنانکه میرصادقی معتقد است، این اصطلاح جنبۀ منفی دارد درحالیکه پیرنگ نقشی بنیادین و مثبت در داستان دارد (میرصادقی،۶۱:۱۳۹۰) و از آنجا که دیگر خصوصیّات پیرنگ را که مهمترین آنها ایجاد رابطۀ سببیّت بین حوادث است را بیان نمیکند، در بیان مفهوم جامع نیست.
    «طرح و ساختمان» را نیز برخی از نویسندگان همچون حسن عابدینی (۹۸:۱۳۶۹) بهکار بردهاند. این عبارت از عطف دو واژۀ ( طرح ) که همان Plot است و (ساختمان) تشکیل شده است. واژۀ (ساختمان) اگر برای داستان به کار گرفته شود، کلّ داستان (طرح و بقیّۀ عناصر) را در بر میگیرد و بنابراین واژۀ مناسبی نیست امّا طرح چنانکه قبلاَ ذکر شد، درست و خالی از اشکال است. عبارت (ساختمان داستانی) نیز بسیار کلّیتر از آن چیزی استکه از نقش و مفهوم طرح در داستان انتظار میرود چرا که اگر داستان را همچون یک ساختمان تصوّر کنیم، طرح و پیرنگ نقشه‌ای است که بهوسیلۀ آن ابزار و مصالح، تکمیل شده و به ساختمان تبدیل میگردد. پس ساختمان نمیتواند طرح و نقشه باشد همان‌طورکه پیرنگ کلّ داستان نبوده، بلکه طرحی استکه به کمک سایر عناصر به داستان تبدیل میشود (مستور، ۱۳:۱۳۸۷).
    عدّهای نیز در کنار طرح و پیرنگ، از عبارت “هستۀ داستان” (گلشیری،۱۳۷۱:ج۷۱،۱) و “هستۀ داستانی” (شمیسا، ۱۶۵:۱۳۷۳) استفاده کردهاند. سعید سبزیان این دو اصطلاح را معادل Plot نمیداند و با توجه به نظریات روایت‌شناسانی همچون چتمن، بارت و ژنت، چنین به بیان علّت میپردازد که اگر داستان به مثابۀ موادّ خامی باشد که در قالب Plot ریخته میشود، آنچه قابل تکثیر و تنوّع است پیرنگ است نه داستان. در حالیکه هسته قابل تکثیر نیست، پس نمیتواند معادل پیرنگ باشد بلکه میتوان آن را با مسامحه معادل داستان قرار داد (ایبرمز و هرفم، ۳۲۶:۱۳۸۷). علاوه براین، هسته معمولاً بخش مرکزی هر پدیده و تقریباً نقطۀ ثقل آن است درحالیکه پیرنگ نه فقط در میان، بلکه در سراسر داستان حضور دارد. از سویی دیگر هسته نمیتواند مفهوم برقرارسازی “رابطۀ عقلانی و علّی و معلولی و سببیّت” را که Plot در میان حوادث داستان ایجاد میکند برساند. بنابراین با وجود اینکه برخی نویسندگان همچون سیروس شمیسا (۱۶۵:۱۳۷۳) استفاده از این واژه را جایز میدانند امّا بنابر آنچه گذشت میتوان گفت واژگان مذکور، صحّت و دقّت لازم را در بیان مفهوم ندارند.
    برخی نویسندگان از «نقشۀ داستان» به عنوان مترادف پیرنگ بهره گرفتهاند (مستور، ۱۴:۱۳۸۷، مهاجر و نبوی، ۱۵۲:۱۳۸۱)، با این استدلال که نویسنده باید در آغاز، نقشۀ داستان را طراحی کرده و در مرحلۀ نوشتن، به کمک سایر عناصر آن را به داستان تبدیل سازد، مانند ساختمانی که ابتدا نقشهاش طراحی سپس برپا میشود. برخی دیگر، کلمۀ «شالوده» را بهکار بردهاند (مهاجر و نبوی،همان) که به معنای “بنیاد عمارت، بنیاد نخست دیوار، اساس، پی و پایه” میباشد و عدهای از واژۀ «مایۀ داستان» بهره گرفتهاند که به معنای اصل و مادۀ هر چیزی است. هر سۀ این واژهها در بیان مفهوم بی اشکالاند امّا کاربرد آنها رونق چندانی ندارد.
    برخی دیگر هم پیرنگ را همان «داستان» و یا «خلاصۀ داستان» دانسته و واژه های مذکور را به‌جای آن قرار میدهند. این دسته، مخالفت افرادی چون جمال میرصادقی (۶۱:۱۳۹۰)، سیما داد (۹۹:۱۳۸۷) و مصطفی مستور (۱۳:۱۳۸۷) را برانگیختهاند. پیرنگ، داستان نیست بلکه عاملی است که منجر به شکلگیری، بسط و گسترش آن گشته و داستان بدون آن چیزی نیست جز رشتهای از حوادث. بنابراین داستان مفهومی فراتر از پیرنگ داشته و به کارگیری آن به‌ جای پیرنگ کاملاً نادرست است. خلاصۀ داستان نیز مجموعهای از رویدادهاست که به صورت موجز نقل میگردد.پس نمیتوان آن را همان پیرنگ دانست.
    سیروس شمیسا با اینکه از واژۀ هستۀ داستان به عنوان معادل Plot استفاده کرده امّا بهکاربردن اصطلاح «نیرنگ داستان» را نیز مجاز دانسته (شمیسا، ۲۶۶:۱۳۷۳). این اصطلاح به همان دلایلی که در مورد طرح و توطئه مطرح شد مناسب نیست. در میان معادلها و مترادفات ذکر شده گاه با اصل انگلیسی واژه، یعنی «پلات» مواجه میشویم که عدهای اندک آن را بهکار بردهاند (همان، ۱۶۵)، امّا با وجود معادلهای فارسی مناسبی همچون پیرنگ، استفاده از این کلمه از نظر ما امری نابجاست.
    کلمۀ دیگر «سیوژه» یعنی همان “Sjuzhet” یا “Syuzhet” و یا “Siuzhet” است که از نظر صورتگرایان روسی، نقش «بازآرایی هنری رخدادها را در متن برعهده دارد» (مهاجر و نبوی، ۲۰۱:۱۳۸۱). امّا در فارسی آنگاه که بخواهند به پیرنگی که مورد نظر صورتگرایان روسی است اشاره کنند از این واژه استفاده میشود. پس نمیتوان آن را به هر پیرنگی تعمیم داد. براساس آنچه گذشت میتوان واژگان «پیرنگ» و «طرح داستان» را به دلیل انطباق با مفهوم، بر سایر اصطلاحات ترجیح داد.
    ۱-۲٫ عناصر داستانی پیرنگ
    ۱-۲-۱٫ حادثه و گره‌افکنی
    واقعه یا حادثه یکی از اجزای تشکیل‌دهندۀ پیرنگ است. این عنصر در کتاب واژه‌نامۀ هنر داستان‌نویسی این‌گونه تعریف شده است: «حادثه از برخورد دست‌کم دو چیز و یا دو نیرو با هم بهوجود میآید، حادثه از اجزای ترکیب‌کننده پیرنگ است و برای آشکار کردن خصوصیّتهای شخصیّت، پیرنگ را پیش میبرد» (میرصادقی، ۸۱:۱۳۷۷).
    حادثه در داستان به منزله پلی است که از یک سو هیجان را در خواننده برمیانگیزد و از سویی دیگر حالت انتظار و در نهایت نقطه اوج را پدید میآورد. این عنصر از جایگاه ویژهای در داستان برخوردار است و با دیگر عناصر ساختار داستان از جمله شخصیت، درونمایه، زمان و مکان، کنش و … نیز در ارتباط است. به عنوان مثال هنری جیمز در مورد رابطه “شخصیت” با “حادثه” میگوید: «شخصیت چیست به جز آنچه حادثه تعیین میکند؟ حادثه چیست به جز شرح و تصویر شخصیت؟ نقاشی و رمانی وجود دارد که شخصیت نداشته باشد؟ چه در آن میجوییم و چه در آن پیدا میکنیم؟ این، حادثهای برای زنی است که با دست تکیه داده بر میز، برمیخیزد و به طرز خاصی به تو نگاه میکند. اگر این حادثه محسوب نشود، فکر میکنم دشوار خواهد بود بر آن اسمی گذاریم» (میرصادقی۶۹:۱۳۹۰).
    واقعی بودن حوادث، سهم مهمّی در شکلگیری و روند سیر تکاملی داستان ایفا میکند. نویسنده میتواند با بیان یک حقیقت، حسّ کنجکاوی را در خواننده برانگیزاند و محیط داستان را به‌خوبی توصیف کند.
    ابراهیم یونسی در کتاب هنر داستان‌نویسی حوادث داستان را به دو گونه تقسیمبندی کرده است:
    حوادث طرحی یا اصلی: حوادثی هستند که وجودشان برای داستان ضروری است و رشته وقایعی هستند که در فکر نویسنده به هم گره خوردهاند و بر روی هم طرح داستان را به وجود میآورند و چنانچه طرح داستان، طرح درخور و جامعی باشد، حذف یا تغییر هریک از آنها داستان را پاک دگرگون خواهد ساخت.
    حوادث فرعی یا بسط‌دهنده: حوادث کمکی هستند و نویسنده به یاری آنها طرح داستان راگسترش میدهد، حلقه های آن را که همان حوادث اصلی باشند به هم میپیوندد و یا با بهره گرفتن از آنها، راه را برای وقوع حوادث اصلی هموار میکند، یا آنها را کامل میکند. این حوادث میتوانند جزءِ مهمی از آکسیون داستان را تشکیل دهند و به توصیف اشخاص و محیط داستانی مساعدت کنند. امّا به هر حال در درجۀ دوم اهمیّتاند و حذف یا تغییر هریک از آنها تغییری اساسی در داستان نخواهد داد (ر.ک. یونسی،۱۵۲:۱۳۶۹). وظیفه حوادث اصلی، نشان دادن اوج نقاط داستانی و وظیفه حوادث فرعی، اتّصال حوادث اصلی به یکدیگر و نمایاندن صفات و ویژگیهای اشخاص داستانی است.
    برابرهای فارسی این مفهوم عبارتند از:
    گره‌افکنی، گره‌بندی، راز افکنی، واقعه اوج‌گیرنده، عمل صعودی، کنش تصاعدی و وضعیت بغرنج.
    گره در معنای حقیقی همان چیزی است که در ریسمان و درخت وجود دارد و از آنجا که ابتدای داستان با به هم خوردن حوادث آغاز میشود، واژۀ «گره‌افکنی» برای آغاز داستان مناسب است امّا عدهای علاوه برآن از واژۀ «گره‌بندی» نیز استفاده میکنند (مهاجر و نبوی، ۳۲:۱۳۸۱). این کلمه هرچند مترادف گره‌افکنی است، امّا در این زمینه کاربرد چندانی ندارد.
    برخی از واژۀ Rising action برای بیان این بخش از داستان استفاده میکنند که در زبان فارسی گاه با عبارت«واقعۀ اوج‌گیرنده» بیان میشود (ایبرمز و هرفم، ۳۳۰:۱۳۸۷) امّا برخی به جای “واقعه” از “عمل” استفاده کرده و کلمه «عمل اوج‌گیرنده» را ذکر کردهاند (داد، ۵۳۸:۱۳۸۷). شمیسا در برابر اصل انگلیسی این واژه کلمه «عمل صعودی» را به کار برده و برخی آن را «عمل در حال صعود» ترجمه کردهاند (سلیمانی،۴۲:۱۳۷۲) که هر دو ترجمههای تحت‌اللفظیاند.
    در میان این چهار ترجمه، «واقعۀ اوج‌گیرنده» را به دلیل توجه بیشتر به مفهوم، تخصّصیتر میدانیم، زیرا در ترجمۀ Action از واقعه و به‌جای Rising از اوج‌گیرنده که واژهای کاملاً فارسی است استفاده شده و دلیل دیگر این که هر واقعه، راز یا پرسشی که در این مرحله از داستان اتفاق میافتد، رازها، پرسشها و گره های دیگری به دنبال دارد و با مطرح شدن آنها داستان اوج گرفته و به سمت گرهگشایی میرود و بدین ترتیب گسترش مییابد. پس این واژه از سویی به مراحل ابتدا، اوج و انتها نظر داشته و از سویی دیگر مفهوم گسترش داستان را نیز پوشش میدهد، از اینرو به‌خوبی بیانگر مفهوم مورد نظر است.
    امّا «کنش تصاعدی» که اندکی از مترجمان همچون محمد شهبا آن را به کار بردهاند (مارتین، ۵۷:۱۳۸۲) با اینکه با توجه به تعریف آن، میتواند مفهوم مورد نظر را برساند و حتّی در رساندن مفهوم دقیقتر از گره‌افکنی است، امّا چون این واژه خود از لحاظ علمی نیاز به تبیین و تعریف دارد، مبهم مینماید. واژۀ «وضعیت بغرنج» را سیما داد (۵۳۷:۱۳۸۷) در کنار گره‌افکنی به کار برده است که در لغت به معنای “سخت، مشکل بسیار درهم” و بیانگر مفهوم مورد نظر است. بدیت ترتیب، در نهایت واژۀ «گره‌افکنی» را به عنوان برترین معادل Complication و «واقعۀ اوج‌گیرنده» را به عنوان معادل مرجح Rising action برمیگزینیم.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:42:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم