سازمان بورس اوراق بهادارتهران: این سازمان باید نظارت کافی بر گزارشگری مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، اعمال کند. نتایج این تحقیق میتواند به این سازمان برای متمرکز کردن نظارت بر شرکتهایی که احتمال مدیریت سود برای آن ها بیشتر است کمک کند. همچنین این سازمان میتواند برای افزایش شفافیت گزارشگری مالی، زمینهی حضور تحلیلگران مالی و بازارگردانها را هرچه بیشتر فراهم آورد.(سجادی،۱۳۸۴)
۱-۱۲ ساختار کلی تحقیق
در فصل اول به معرفی کلیات پژوهش در قالب بیان مسأله، اهمیت و ضرورت انجام پژوهش و بیان اهداف پرداخته شده و در ادامه فصل تشریح فرضیات پژوهش و همچنین تعریف متغیرهای اصلی و قلمرو تحقیق و چهارچوب مفهومی تحقیق ارائه گردید و در پایان فصل هم شیوه پژوهش و کاربرد نتایج آن ارائه گردیده است.در فصل دوم،ابتدا مبانی نظری و ادبیات موضوعی تحقیق مورد بحث قرار میگیرد و در انتهای آن نیز پیشینه تحقیق بیان میگردد. در فصل سوم، روش انجام تحقیق تشریح شده و جامعه و نمونه آماری بیان میشود. همچنین در این فصل فرضیههای تحقیق و متغیرها و شیوه محاسبه آنها آورده خواهد شد و روش گردآوری اطلاعات و مدلهای آماری استفاده شده به طور مبسوط تشریح خواهد شد. در فصل چهارم، دادههای جمع آوری شده تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و فرضیههای تحقیق آزمون خواهد شد و سر انجام در فصل پنجم، نتایج حاصل از آزمون فرضیهها و تجزیه و تحلیلهای انجام شده بیان گردیده و پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی ارائه میشود.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱ مقدمه
گزارشهای مالی، منابع مهم اطلاعاتی برای تصمیمگیری های اقتصادی به شمار می روند که مدیران، سرمایهگذاران ، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان جهت رفع نیازهای اطلاعاتی خود از آن ها استفاده میکنند. از آنجایی که اطلاعات به صورت یکسان در اختیار استفاده کنندگان قرار نمیگیرد، بین مدیران و سرمایهگذاران عدم تقارن اطلاعات ایجاد میشود. عدم تقارن اطلاعات وضعیتی است که مدیران در مقایسه با سرمایهگذاران، دارای اطلاعات افشاء نشده بیشتری در مورد عملیات و جنبههای مختلف شرکت در آینده میباشند. همین امر سبب میشود که مدیران انگیزه و فرصت مدیریت سود را داشته باشند.
عکس مرتبط با اقتصاد
مدیریت سود زمانی روی میدهدکه مدیریت قضاوت شخصی خود را در گزارشگری مالی و ساختار معاملات اعمال می کند. به گونهای که گزارشهای بدیل و جایگزینی را در رابطه با عملکرد شرکت جهت گمراه کردن برخی ذینفعان ارائه می کند.مدیریت سود به عنوان کاهش آگاهانه نوسانات سطح سود تعریف میشود به گونه ای که سود شرکت عادی به نظر برسد و مدیران به دلایل مختلف سود را هموار میکنند.
که با توجه به این مطالب در این فصل در قسمت اول ابتدا مبانی نظری مربوط به مدیریت سود و الگوها و انگیزههای آن و بعد مبانی نظری مربوط به عدم تقارن اطلاعات و تأثیر آن بر مدیریت سود و در پایان سرمایهگذاران نهادی و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و معایب و مزایای آن و تأثیر آن بر مدیریت سود تشریح میگردد و در قسمت دوم پیشینه تحقیق بیان میشود.
بخش اول : مبانی نظری تحقیق
۲-۲مدیریت سود
گسترش فزاینده فعالیتهای اقتصادی و پیچیدگی روز افزون آن ها از یک سود و لزوم توجه به اطلاعات دقیق حسابداری و گزارشگری مالی از سود دیگر، منجر به ایجاد تغییرات بنیادی مهم در تفکر و نظریههای حسابداری و بوجود آمدن روش های تحلیلی و مدیریتی نوین در حسابداری شده است. یکی از مهمترین این تغییرات تأکید و توجه بیشتر بصورت سود و زیان است که بیش از این تأکید برروی ترازنامه بود که این امر منجر به ایجاد مقولهای به نام مدیریت سود گردید.
حسابداری
مدیریت سود[۱۳] به عنوان فرایند برداشتن گامهای آگاهانه در محدوده اصول پذیرفته شده حسابداری برای رساندن سود گزارش شده به سطح سود مورد نظر تعریف شده است که عمل نزدیک کردن سود گزارش شده به سطح سود هدف از طریق دستکاری حسابداری انجام میگیرد. (کریمی زند، ۱۳۸۶)
امروزه مدیریت سود یکی از موضوعات بحث انگیز و جذاب در پژوهشهای حسابداری به شمار میرود، به دلیل اینکه سرمایه گذاران به عنوان یکی از فاکتورهای مهم تصمیمگیری، توجه خاصی به رقم سود دارند. پژوهشها نشان داده است که نوسان کم و پایداری سود حکایت از کیفیت آن دارد، به این ترتیب سرمایهگذاران با اطمینان خاطر بیشتری، اقدام به سرمایهگذاری در سهام آن شرکتهایی میکنند که روند سود با ثباتتری داشته باشند. لذا در این راستا، مدیریت سود را میتوان روشی برای آرایش اطلاع رسانی وضعیت مالی مطلوب شرکتها دانست که از طریق مداخله در فرایند تعیین سود به انجام میرسد. (سپاسی، ۱۳۸۴)
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
امکان انتخاب رویههای حسابداری به مدیریت فرصت میدهد تا در مورد زمان شناخت و اندازهگیری هزینهها و درآمدها تصمیمگیری کند.مدیریت انگیزه دارد با بکارگیری رویههای غیر محافظهکارانه حسابداری،رشد سود شرکت را پایداری بخشد. این اعمال نظر مدیریت، کیفیت سود حسابداری را کاهش میدهد. وجود مدیریت سود در شرکتهای عضو باعث فاصله گرفتن سود اظهار شده از سود واقعی میگردد و این کاهنده کیفیت سود گزارش شده میباشد، با توجه به اهمیت این رقم در تصمیمگیری سرمایهگذاران، انجام تحقیقات برای تعیین وجود مدیریت سود و شناسایی انگیزههای آن و نیز شناسایی شاخصههای نشان دهنده آن میتواند مفید و با اهمیت باشد.
تحلیلگران مالی انتظار دارند که شرکتها به پیشبینیهای انجام شده برسند و مغایرتی نداشته باشند،این مهم برای شرکتهایی که قابل اتکاتر هستند، بیشتر صادق است. تحلیلگران مالی و سرمایهگذاران از انحراف میان مقادیر پیشبینی شده و واقعی بسیار ناخشنود خواهند شد. (کولینگ وود[۱۴]، ۲۰۰۱)
هانت مویر و شلوین[۱۵] (۱۹۹۷) بررسی کردهاند که آیاصلاح دید مدیریت که در مدیریت سود اعمال میشود، بر ارزش شرکت اثری دارد یا خیر؟یافتههای پژوهش آن ها نشان داد که نشان دادن رقم پایینتر برای سود حاصل از اقلام معوق، باعث افزایش ارزش بازار سرمایه میشود. آشکار است هنگامی که نظرات شخصی مدیریت باعث کاهش سود میشود، یکپارچگی دادههای ارائه شده در صورتهایمالی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.
بازی با «ارقام مالی» (نامی که گاهی اوقات برای مدیریت سود بکار میسود)، میتواند تأثیر کاملاً منفی، در هنگام کشف شدن باقی گذارد. با بهره گرفتن از حسابداری مدیریت سود، مدیریت میتواند تصورات سایرین نسبت به عملکرد شرکتاش را تغییر دهد. ارزیابی قدرت سودآوری شرکت ممکن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی و سهام عادی شرکت شود. هنگامی که اشتباهاتی کشف میشود، شرکت دیگر اطمینان بازار را بدست نخواهد آورد و این باعث کاهش شدید قیمت اوراق بدهی و سهام عادی شرکت خواهد شد. (کاشانی پور،۱۳۸۹)
۲-۲-۱ تعریف مدیریت سود
برای اولین بار توسط مک نیچلسون[۱۶](۱۹۸۸) عبارت «مدیریت سود» جایگزین عبارت «هموارسازی سود) شد. از این جهت، مدیریت سود در کانون توجه قرار گرفت. بر این اساس که میتواند در تهیه خلاصهای از عملکرد شرکت اعمال نفوذ کند و نتایج مورد نظر خود را منعکس کند. (جان جانی، ۱۳۸۹)
در ادبیات حسابداری تعاریف مختلفی در مورد مدیریت سود توسط محققین ارائه شده است. ارائه تعریف مناسب از مدیریت سود مستلزم شناخت هدف و انگیزه از مدیریت سود و کاربرد آن است.
فرن[۱۷] و همکاران (۱۹۹۴) دستکاری سود توسط مدیریت به منظور دستیابی به قسمتی از پیشداوریهای مربوط به سود مورد انتظار مانند پیشبینیهای تحلیلگران، برآوردهای قبلی مدیریت و یا کاهش پراکندگی سودها را به عنوان مدیریت سود تعریف میکند.
هیلی و والن(۱۹۹۹) معتقدند مدیریت سود هنگامی رخ میدهد که مدیران از قضاوت های شخصی خود در گزارشگری مالی استفاده کنندوساختار معاملات را جهت تغییر گزارشگری مالی دستکاری مینمایند. این هدف یا به قصد گمراه نمودن برخی از صاحبان سهام در خصوص عملکرد اقتصادی شرکت صورت میگیردیا به منظورتأثیربرنتایج قراردادهایی است که انعقادآنها منوط به دستیابی به سود مشخص میباشد.
موضوعات: بدون موضوع
[ 01:02:00 ب.ظ ]