۳٫ دانش آموزان به عنوان داوطلب و کارورز در سازمان ها و مشاغل جامعه محور خدمت میکرده و عوامل حفاظتی مدارس را تقویت می کنند.(همان، ۲۰۰۵)
همانطور که ذکر شد تعاملات گسترده بین مدرسه و جامعه در نهایت به پیشرفت و فرد و جامعه میانجامد اما در غیر این صورت وضع به گونه ای دیگر پیش می رود. مثلا امروزه فرصت های ناکافی و نامناسب پیشنهاد شده به عدهی کمی از جوانان فقیر، مهمترین چالشی است که مدارس و سازمانهای اجتماعی آمریکا با آن روبرو هستند و تهدید بزرگی بر کشور تحمیل می کند. آنها تهدیدهای اخلاقی هستند: در زمانی که بهترین شغلها سطوح بالاتری از مهارت ها و دانش را نسبت به زمان قبل تر، احتیاج دارند، برخی از بچهها بسادگی بخاطر رنگ پوست یا درآمد والدینشان، تحصیلاتی ندارند که بخاطر آن رقابت کنند. همچنین می توانند تهدیدهای اجتماعی باشند، چون کودکانی که به اندازه کافی تحصیل نکرده اند، احتمال بازداشت شدن، باردار شدن، مصرف مواد، تجربه ی خشونت در آنها زیاد است و به مساعدت همگانی احتیاج دارند. آنها میتوانند تهدیدی اقتصادی باشند، زیرا رقابت نیروی کار حال و آینده ی آمریکا را کاهش میدهند. و آنها تهدیدی مدنی هستند، زیرا معافیت کلی بچه های ما – سهم شخصی آنها در جامعه- به شکل واضحی سطح تحصیلی آنها را نشان می دهد.(Professor Henry m. Levin.2005.p18
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
هزینه های اقتصادی تحصیل ناکافی
عکس مرتبط با اقتصاد
هنگامی که افراد جوان مقطع متوسطه را به پایان نمیرسانند، دقیقا” هزینه مالی تحمیل شده به جامعه چیست؟ پژوهشگرانی که بر این سوال متمرکز شدند، اطلاعاتی در مورد درآمدها و مالیات های هدر رفته ارائه کرده و هزینه های بخش سلامت را افزایش دادند، همچنین اطلاعاتی درباره ی هزینه های افزایش یافته در حوزه های مساعدت عمومی و فعالیت های دادگستری ارائه دادند که می تواند بطور مستقیم در دستیابی به مدرک مقطع متوسطه، با شکست پیوند بخورد.
هزینه های مدنی تحصیل ناکافی
به وضوح، اثر مالی تحصیل ناکافی قابل توجه است، و پتانسیلی که از سرمایه گذاری در فرصتهای تحصیلی برای همهی بچهها به دست می آید، انگیزهای است که از همه ی خطوط سیاسی عبور می کند. اما پیامد دیگری در مورد ناکافی بودن تحصیل وجود دارد که حتی ممکن است تهدید بزرگتری در طی زمان باشد: خسارتی که توسط محروم کردن تعداد زیادی از افراد جوان از شرکت در زندگی سیاسی و مدنی آمریکایی تحمیل می کند. (همان، ۲۰۰۵)
آنچه که اهمیت دارد این است که دانش آموزانی که با ویژگیهای فردی متفاوت و فرهنگ خاص وارد مدرسه میشوند مورد توجه قرارگیرند. در واقع مدرسه باید سرمایه فرهنگی این افراد را به موفقیت تبدیل کند تا سرمایه اجتماعی شکل گرفته و در پی آن سرمایه اقتصادی نیز به وجود آید. درحالیکه جامعه ما هنوز بر رشد اقتصادی متمرکز است، این موضوع نه در سطح اجتماعی و نه در سطح خصوصی، به موفقیت نمیانجامد.(varbelow, 2012)
بررسیها همچنین نشان میدهد کهجوامع ، میتوانند اثر مثبتی بر کارایی مدرسه داشته باشند. اگرچه کمتر، اما پژوهش در مورد مشغولیت جامعه نشان داده است که وقتی جوامع حول تلاشهای مدارس برای پیشرفت، بسیج می شوند، نتایج مثبت فراوانی شامل موفقیت بیشتر دانش آموز، بدست میآید.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
یافته های نهایی – مشارکت های جامعه
پژوهشهای کمتری در مورد تأثیرات فعالیت جامعه وجود دارد، اما یافته ها همچنین منافعی را مانند بهبود در تحصیل و رفتار برای مدارس، خانوادهها و دانش آموزان فراهم می کنند.
هنگامی که گروه های جامعه و مدارس مشارکت های تحصیلی جامعه را گسترش میدهند، نتایج مثبت شامل موارد زیر است:
– بهبود امکانات مدرسه
– پیشرفت مدرسه از نظر مدیریت و پرسنل
– برنامه های یادگیری برای دانش آموزان با کیفیت بالاتر
– منابع و برنامه های جدید جهت بهبود آموزش و برنامه ریزی درسی
– منابعی برای برنامه های پس از مدرسه و حمایت های خانواده
– سرمایه اجتماعی و سیاسی افزایش یافته ی شرکت کنندگان(Information Briefing. 2007.p2)
نکات کلیدی در ساخت مشارکتهای مؤثرمدرسه و جامعه
– ایجاد برنامهها و ابتکارات متمرکزی بر ترویج روابط مطمئن، بامعنی و محترمانه در میان کارکنان مدرسه، خانوادهها و اعضای جامعه
– جذب خانواده های گوناگون با تصدیق، احترام و اشاره به تمایزات فرهنگی و طبقاتی
– ترویج فرهنگ مدرسه، که تشویق به مشارکت می کند و به نیازهای خاص والدین و جامعه اشاره دارد.
توسعه ی روابط قدرتمند و مؤثر میان مدارس، خانواده ها و جوامع، کار دشواری است. با این وجود، بررسی ها مکرراً مدارسی را در سرتاسر آمریکا نشان میدهد که قادرند به ورای حد و مرزشان راه یابند تا با موفقیت با خانواده ها و گروههای جامعه پیوند برقرار کرده و نتایج تحصیلی همهی بچه ها را بهتر کنند. محرکهای اشتغال موفق، متمرکز بر پیشرفت یادگیری دانش آموز و توسعه روابط معنیدار با اعضای خانواده و جامعه، می تواند به نتایج مهمی دست یابد. ترویج یک فرهنگ و سیستم مدرسه که ارتباطات خانواده و جامعه را انتظار داشته و از آن حمایت کرده و آن را تقویت می کند تا تحصیل دانش آموز را بهبود دهد، زمان می برد اما ارزش سرمایه گذاری کردن را دارد.(Goos, Lowrie & Jolly.2007p.8)
ماهیت و هدف ارتباطات مدرسه-جامعه
برت لین[۳۴] و دایان دورفمن[۳۵] ، همکاری میان مدارس و جوامع را به عنوان داشتن دو هدف اصلی تعریف می کنند:
۱٫جهت تقویت و افزایش سرمایه اجتماعی بوسیله ایجاد شبکه های قوی اجتماعی، ایجاد شراکت فعال و دموکراتیک و ترویج حس اعتماد در جامعه؛
۲٫ جهت افزایش توانایی و ظرفیت جامعه در استفاده از ذخایر سرمایه اجتماعی برای ایجاد فرصت بازسازی معنادار و پایدار جامعه.(Interactions. 2003)
منافعی برای مدارس درگیر روابط مدرسه-جامعه
نه تنها خانواده و جامعه شدیداً در شکل دادن حس سودمندی دانش آموزان و انتظارات از آینده مؤثرند، بلکه آنها می توانند کیفیت تحصیل را مستقیماً تحت تأثیر قرار دهند. توماس هچ[۳۶]روش هایی را تشریح می کند که در آن اجتماعهای مدارس متحد (شبکه ای از بیش از ۱۰۰ مدرسه که به توسعه ی حوزه ی والدین، مدیران و معلمان، اختصاص دادهشده) توسط بهبود فرصت ها و شرایطی برای یادگیری، در تحصیل دانشگاهی دانش آموزان همکاری و کمک کرده اند. او مشاهده کرد که اقدام جامعه برای بهبود شرایط فیزیکی جهت یادگیری در همهی مدارس متحد، تأثیر همکرداری داشت، جاییکه افراد در جوامع فقیر دریافتند که میتوانند تفاوتی ایجاد کنند، به آنها قدرت داده شد تا مصرانه خواستار پیشرفت های واقعیتر باشند. معلمانی که والدین و اعضای جامعه را در حال کار کردن از طرف دانش آموزان و مدارس مشاهده کردند، امیدوار شدند و در مورد کیفیت تعلیمشان احساس مسئولیت بیشتری کردند. نتیجه، پیشرفت تحصیلی دانش آموز بود.
منافعی برای جوامع درگیر روابط مدرسه-جامعه
اگرچه هدف نهایی همکاری میان خانواده، جامعه و مدرسه، تضمین موفقیت و رفاه نسل بعدی اعضای جامعه است، ادبیات همکاری و شراکت، بیشتر از ارزش فرایند صحبت می کند تا هدف نهایی یا تولید. در حقیقت، ممکن است که خودِ فرایند، فرآورده ی مهمی باشد زیرا روابط و اقدامات لازم جهت ایجاد برنامه ها و شرایطی که به جوانان سود میرساند، سرمایه انسان و سرمایه اجتماعی لازم برای زندگی پربازده و جوامع سالم را گسترش میدهد. همانطور که برنر[۳۷] گفت: «همکاری ها میان مردم اتفاق می افتد و نه سازمان ها. بنابراین، بیشتر ادبیات همکاری، بر شکل دادن روابط میان مردم متمرکز است تا بر ایجاد قراردادهای رسمی و سازمانی. (همان، ۲۰۰۳)
جامعه به عنوان برنامهی درسی
ناچتیگال[۳۸] اخطار می کند که « آنچه که مدارس روستایی به بهترین شکل انجام داده اند، آماده کردن دانش آموزان برای ترک جوامع روستایی، یا با هدف ادامه تحصیل و یا شغل پیدا کردن است. او بر اهمیت استفاده از جامعه به عنوان منبع برنامه ریزی درسی تأکید می کند؛ هنگامی که آموزش به خارج از کلاس درس برده شود، موانع میان مدرسه و جامعه، همانطور که دانش آموزان در میان جامعه شان و درباره آن یاد میگیرند، شکسته میشوند. متون مکتوب، تعدادی از مثالهای برنامه های روستایی موفق را ذکر می کند، که در آن ارتباطات میان مدرسه و جامعه با بهره گرفتن از رویکرد جامعه-به عنوان- برنامه درسی ساخته شده است. این مثالها در دو دسته ی اصلی قرار می گیرند: دانش آموزان در همکاری با اعضای جامعه، دوران گذشته ی جامعه شان را مورد بررسی قرار می دهند و تاریخ آن را مستند می کنند تا میراث و آینده شان را حفظ کنند، و دانش آموزان مواردی که جامعه شان را متأثر می کند تشخیص می دهند و با همکاری سازمانهای جامعه، عمل یادگیری را متقبل می شوند تا نیازهای جامعه را بسنجند و تغییراتی را برنامه ریزی کرده و اجرا کنند. پیوندهای برقرار شده میان مدارس و مشاغل در جامعه، از طریق تدارک تعلیم و آموزش بیشتر، و برنامه های پیش-استخدام برای جوانان، در جامعه نیز توسط بهبود مهارت های کاری و چشم انداز های مشاغل جوانان، شرکت و همکاری می کند. رویکرد جامعه- بعنوان- برنامه درسی، به دلیل پیوندهای محکم قرار گرفته میان مدرسه و جامعه، نقش مهمی در تجدید حیات جامعه دارد. به علاوه، پیامدها و منافع اجتماعی و اقتصادی بسیاری از پروژه های جامعه- بعنوان- برنامه درسی، پس از اینکه پروژه اولیه پایان می یابد، برای مدت طولانی دوام میآورند. (johns. Kilpatrick& Mulford .2000.p.4)
مبانی اجتماعی دوره متوسطه
ابتدا لازم است مشخص شود چرا دوره متوسطه مهم است؟ ملکی(۱۳۸۷) از جایگاه آموزش متوسطه در آموزش و پرورش بحث می کند و بیان میداردکه درآموزش همگانی به پرورش استعدادهای عام دانش آموزان پرداخته می شود در حالی که آموزش متوسطه بیشتر به پرورش استعدادهای خاص اختصاص دارد. در این دوره بر تامین نیازهای شغلی و حرفهای و جهت دادن افراد در مسیرهای خاص تاکید می شود، در واقع دوره متوسطه بر تفاوتها تاکید می کند تا ضمن تایید وجوه تمایز شخصیت افراد و پرورش آنان، جوابگوی نیاز جامعه در زمینه های مختلف باشد.
موسیپور(۱۳۸۵)اهمیت آموزش متوسطه را در چند مطلب بیان می کند:
آموزش متوسطه یکی از حلقههای زنجیر آموزشی است، که آموزش ابتدایی را آموزش عالی پیوند میدهد. مسلم است که وجود نقص در این دوره می تواند تاثیری ناخوشایند بر هر دو دوره قبل و بعد داشته باشد.
دوره متوسطه یک دوره انتقالی است؛ انتقال بین آموزش پایه که عمومی و غیر تخصصی است و آموزش بیشتر تخصصی در سطح آموزش عالی، دوره انتقال است میان آموزش و زندگی ، دوره انتقال است میان کودکی و جوانی و بلوغ. این دوره در واقه یک دوره میانی است که به واسطه بسیاری از فشارهای روانی و اجتماعی ویژگی های خاصی را به جوان می بخشد.
دوره متوسطه منبع اصلی تولید نیروی انسانی ماهر است.
در بحث از مبانی اجتماعی آموزش متوسطه دو چیز بررسی می شود:
ویژگیهای اجتماعی فرد در دوره متوسطه اول این است که در مرحله اول این دوره نوجوان متمایل به عالم درونی است اما در مرحله دوم خود را بخشی از نظام اجتماعی می داند، دوم اینکه نوجوان مایل به انجام کارهای جامعه است و تمایل به همکاری با دیگران دارد ، سوم اینکه به مسئولیت انسانی خویش بیش از رضایت دیگران توجه دارد و چهارم اینکه برای سوالاتی در زمینه زندگی و جامعه و نقش خود نیازمند جواب و راهنمایی است.
نقش اجتماعی نوجوان در جامعه . نقشی که نوجوان در جامعه می تواند ایفا کند بسیار وسیع تر از نقشی است که فرد در کودکی دارد. با ورود به دوره متوسطه دنیای وسیع تری در جلوی چشمان دانش آموز باز می شود. در این مرحله نوجوان خود را در مقابل جامعه مسئول می بیند و می خواهد در حل مسائل و مشکلات اجتماعی موثر باشد. از طرف دیگر جامعه نیز از او انتظار دارد که به عنوان یک شخص مولد و فعال ظاهر شود و به سهم خود در تامین نیازهای فردی و اجتماعی ایفای نقش کند بنابراین لزوم کسب مهارتهای عقلانی، عاطفی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی متناسب با این مرحله مطرح می شود. به همین دلیل آموزش متوسطه باید به سمت حرفه آموزی حرکت کند و مهارتهای شغل در افراد به وجود آید سالهای نوجوانی نه تنها برای ورود به دنیای کار، برای پرداختن به مشاغلی که در زندگی به آن نیاز داریم اهمیت بسیار دارد بنابراین باید محور آموزش متوسطه را حرفه آموزی تشکیل دهد.(ملکی، ۱۳۸۷ص۳۶)
در ارتباط با ویژگیهای فرد در دوره متوسطه موسیپور معتقد است که آگاهی از نیازها ومسایل نوجوانان در این دوره به برنامه ریزان کمک می کند خاص بودن این دوره را به طور جدی تر مدنظر قرار دهند و در این رابطه به طور کلی به موارد زیر اشاره کرده است:
استقلال و فردیت در حال رشد
تمایل برای پذیرش گروهی
میل به تامین یک زندگی خوب
پیدا کردن فرصتهایی برا ی ابراز وجود
نیاز به تدوین فلسفه زندگی و نظام ارزشی