آمد نسیم گل به دمیدن ز چپ و راست
در بـاغ شـد شکـوفه به هر جانبی گلی
ساقی، می شبانه بیاور، که روز ماست
فـریاد عنـدلیب ز هـر جانبی بخاست
(ص۱۰۰،بب۲۰و۲۱)
در غزل شماره(۷۷ ) «ست» مخفف کلمه (است) در ۳ بیت آمده است و با کلمات (کاست، راست، برخواست، خواست و آراست) قافیه شده است.
آن زخم که از تو بر دل ماست
کی وعـده وفـا کنـی تـو امروز مشنو که به مرهمی توان کاست
کـامروز تو را هــزار فـرداست
(ص۱۰۱،بب۹و۱۰)
در غزل شماره(۷۸ )«ست» مخفف کلمه(است) با کلمات (خواست و بخاست و بکاست) قافیه شده است.
چون نپسندد جفا نرگس سرمست یار؟
دلبـر اگـر می کنـد گـوش به فریاد ما کـز قبـل او ستم وز طـرف ما رضاست
زین ستم و داوری داد نخواهیم خواست
(ص۱۰۱،بب۲۰و۲۱)
در غزل شماره (۸۰ ) «ست» مخفف کلمه (است) در ۹ مورد با کلمه (راست) قافیه شده است.
کــار مــا امـروز زان رخ بــا نـواسـت شکـر ایـزد کــان مخـالـف گشـت راسـت
گـر چـه یک چنـد از وفـاداری بجست هـم چنــان وقــت وفــاداری بـجــاســت
(ص۱۰۲،بب۱۳و۱۴)
در غزل شماره (۸۱ ) (راست و خواست ) دو مورد به صورت بسیط با کلمات (کراست، اندیشه هاست، رواست و دعاست) که مرکب هستند قافیه شده است.
مــدتی شـد تـا دل مـا صورت آن سرو راست دوست میـدارد، ولیکـن زهـره گفتـن کـراست
روی او در حسن چـون ماهست، می گویم تمام قد او در لطف چون سروست، بنمودیم راست
(ص۱۰۳،بب۲و۳)
در غزل شماره (۲۹۱ ) در ۵ مورد ( صاحب نظران، بی بصران، پسران، بی خبران، دگران) «ان» جمع به کار رفته است که با کلمات (نگران، آن) قافیه شده است.
هیچ شک نیست که ما هم به نصیبی بـرسیم از وصـال تـو، گراین جمله بر آن بگذارند
در جـهـان کــار رخ و قـد تــو بـالا گیـرد اگـر این کـار بـه صـاحب نظران بگذارند
(ص۱۸۶،بب۱۲و۱۳)
در غزل شماره ( ۵۹۶ ) در ۵ مورد «ان» جمع تکرار شده است و با کلمات (می رسان، ابرسان، لسان، فسان) قافیه شده است.
ای کـس مـا، چون شدی باز مطیع کسـان بی خبـریم از لبـت هم خبری می رسان
نیسـت مجـال گـذر بـر سر کویت ز بس ولـولـه اهـل عشـق، دبـدبـه حــارسان
(ص۳۱۱،بب۱۹و۲۰)
۳-۱-۴- ردیف
ردیف به عنوان بخشی از موسیقی کناری، نقش مهمی در تکمیل قافیه و آهنگین کردن کلام دارد. شاعران و سرایندگان از قدیم به ردیف توجه خاصی داشتند و کمتر دیوانی می توان یافت که شاعری در آن از ردیف بهره نبرده باشد. بیشتر غزل هایی که شهرت و آوازهای کسب کردهاند راز موفقیتشان در به کار بردن ردیف بوده است.«ردیف بهترین میزان برای هنرنمایی شاعران و امتحان قدرت طبع ایشان است» (شمس العلماء گرکانی، ۱۳۲۸:۳۶۴).
درباره ردیف تعاریف بسیاری وجود دارد؛ از جمله در معیارالاشعارآمده است: «و آن حرفی باشد یا کلماتی که بعد از روی موصول یا غیر موصول مکرر شود در همه قوافی» (خواجه نصیر الدین طوسی، ۱۳۶۹:۱۴۹)، به سخن دیگر: «ردیف همگونی کاملی است که از تکرار یک عنصر دستوری یگانه (واژه، گروه،بند
یا جمله) با توالی یکسان و با نقش صوتی،حرفی، نحوی و معنایی یکسان در پایان مصاریع یا ابیات شعر و بعد از واژه قافیه می آید» (حق شناس، ۱۳۷۰:۶۲).
ردیف اساساً در شعر پس از قافیه، به یک معنی تکرار می شود و در کلام منظوم باید طوری باشد که وزن و معنی طالب آن باشد؛ در غیر این صورت چنین تکراری اگر چه ردیف محسوب می شود، ولی تکراری بیش نخواهد بود. مهمترین نقش ردیف تاثیر آن در موسیقایی شعر و لذتی است که از آهنگ کلمه تا آخر شعر در ذهن باقی میماند.
ردیف نقش بسزایی در تکمیل قافیه دارد، بخصوص در جاهایی که شاعر از قافیه های کوتاه استفاده کرده است ، شعری که ردیف ندارد در دل و ذهن خواننده تاثیر کمتری می گذارد؛ زیرا بدون ردیف تمام تاثیر شعر بر عهده قافیه است.«حدود هشتاد درصد غزلیات خوب فارسی همه دارای ردیف هستند» (شفیعی کدکنی، ۱۳۷۶: ۱۳۸).
ردیف در زیبایی و استحکام شعر نقش مهمی دارد و نشان دهنده توانایی و هنرمندی شاعر در بکار بردن آن است؛ همچنین در وزن شعر و موسیقایی آن تاثیر فراوان دارد، شاعر می تواند با به کار بردن ردیف یک یا چند هجای شعر را پر کند، هر چه ردیف طولانی تر باشد به همان میزان به ارکان شعری افزوده می شود. شاعران بلند مرتبه و حاذق، برای وحدت اندیشه، تاثیر نقش موسیقایی، آفرینش مضامین نو و دقیق تر، هنر نمایی، تشبیه ها و استعارات گیرا، از ردیف بسیار استفاده کردهاند (نظری، ۱۳۸۹: ۲).
«ردیف، همچنانکه از یک سوی گوینده را در تنگنای انتخاب کلمات قرار می دهد، برای شاعری که قدرت تخیل و نیروی ساختن تصویر و تداعی معانی تازه داشته باشد، روزنهای است برای خلق خیال های بدیع و تصویرهای تازه» (شفیعی کدکنی، ۱۳۵۰ :۱۷۳).
در باره پیشینه ردیف می توان گفت که ردیف خاص ایرانیان و سابقه استفاده از آن در شعر فارسی طولانی است، در شعر انگلیسی و فرانسه ردیف وجود ندارد؛ همچنین در شعر ترکی تا قرن سیزدهم میلادی ردیف به کار نرفته؛ زیرا شعر ترکی از نظر مضمون و قافیه و ردیف تقلیدی از شعر فارسی است (شفیعی کدکنی، ۱۳۷۶: ۱۲۴و۱۲۵). در شعر شاعران قدیم عرب ردیف وجود ندارد و فقط در شعر معاصران به کار رفته است. صاحب حدایق السحر می گوید: «عرب را ردیف نیست مگر متحدثان که به تکلف شعر می گویند» ( وطواط، ۱۳۶۲:۷۹).
۳-۱-۴-۱- ردیف در دیوان اوحدی
اوحدی مراغهای به عنوان شاعری توانا به ردیف توجه خاصی داشته است، آنچه در دیوان وی بخصوص در غزلیاتش چشمگیر است، التزام شاعر در به کار بردن ردیف است. او گویا بدون ردیف شعر خود را ناقص تلقی می کرده است. ردیف در دیوان اوحدی مراغهای از تنوع چشم گیری برخوردار است. وی از انواع ردیف (آغازی، میانی، ردیف های کوتاه و بلند و…)برای تکمیل و غنی کردن کردن موسیقی کناری شعرهایش بهره برده است؛ بیشتر ردیف های به کار برده شده در دیوان وی، از نوع فعلی؛ از قبیل فعل تام و ربطی است.
ردیف های فعلی به غنی تر شدن موسیقی کناری کمک می کند و نسبت به ردیف های دیگر از جایگاه ویژه ای برخوردار است، از فعل ها نیز فعل تام بسامد بالایی دارد و سبب پویایی و تحرک شعر می شود که اوحدی با مهارت خاصی از آنها بهره گرفته است. از بین ۸۷۹ غزل و هشت غزل الحاقی وی، ۶۰۸ غزل مردّف است که ۶۹% کل ردیف هاست؛ همچنین از۴۲ قصیده ۲۱ قصیده مردّف است که ۵۰% کل ردیف های قصاید است. از ۱۸۵ رباعی ۱۴۵ رباعی ردیف دارد که ۸۰% ردیف هاست. همچنین یک ترکیب بند ۱۰ بندی که همه ی بندهایش مردّف است و یک ترجیع بند ۳۰ بندی که ۱۱ بند آن مردف و۳۵% ردیف های وی را تشکیل می دهد. دو مثنوی منطق العشاق و جام جم ۵۰۸۵ بیت است که ۱۷۵۶بیت آن مردّف است و ۴۰% کل ردیف هاست. با توجه به قالب شعری و مقتضای مثنوی که هر بیت برای خود قافیه جداگانهای دارد، کاربرد ردیف نیز چشمگیر است. ردیف در این دو مثنوی مانند دیوان از تنوع خاصی بهره مند است و(اسم، فعل، قید، حرف، صفت، مصدر، شبه جمله و جمله) راشامل میشود. ردیف های فعلی در این دو مثنوی قابل توجّه است و از انواع فعل نیز فعل تام کاربرد و بسامد زیادی دارد.
۳-۱-۴-۲- کاربرد ردیف در دیوان اوحدی
موضوعات: بدون موضوع
[ 02:28:00 ب.ظ ]