-
- عوامل فرهنگی
مدیریت دانش، بدون وجود یک فرهنگ مشارکتی مناسب و مبتنی بر اعتماد، نمیتواند به گونهای موفق به کار گرفته شود. اگر فرهنگی، توزیع و تسهیم دانش را تشویق نکند، مدیریت دانش با چالش روبرو خواهد شد.
-
- عوامل سیاسی
موانع سیاسی در سازمانهای دولتی چشم گیرتر است. اگر باور داشته باشیم که دانش یک منبع قدرت است و شخص دارای قدرت میتواند اعمال نفوذ کند، طبیعی است که عدهای برای دستیابی انحصاری به دانش تلاش کنند. نقش گروههای فشار میتواند قابل ملاحظه باشد. هر کدام از این عوامل میتوانند مانع توزیع مناسب دانش در سازمان باشند که در اینجا نیز مدیریت دانش که به توزیع گسترده دانش در سازمان نیازمند است با چالشهای جدی روبرو خواهد شد.
-
- عوامل فنی و فن آوری
دانش ایجاد شده باید به طریقی مناسب حفظ و نگهداری شوند و این درحالی است که بسیاری از سازمانها فاقد مراکز و مآخذ مناسب برای نگهداری دانش هستند. مراکز دانش در سازمانها در حقیقت، کانون جمع آوری، سازماندهی و انتشار دانش هستند. ممکن است این مراکز فیزیکی یا مجازی باشند. هدف از ایجاد این مراکز هدایت افراد به سوی منابع دانش در داخل یا خارج سازمان میباشد. در این مراکز نقشههای دانش تهیه، نگهداری و به هنگام سازی میشوند. این مراکز در اصل به عنوان نقاط انشعاب تلقی میشوند که دسترسی به هر منبع دانش از طریق آن ها صورت میگیرد. به عبارت دقیقتر این مراکز، درگاههای دانش میباشند و کلیه ی جریانات دانش از آن ها عبور میکند. (ابطحی و صلواتی، ۱۳۸۵).
۲-۲-۱۲. اهداف مدیریت دانش
هدف مدیریت دانش، مدیریت سرمایههای دانشی است که بخش عمدهی آن در ذهن مدیران و کارشناسان مستتر است. به طور اجمالی بر اساس مطالعات انجام شده اهداف و برنامههای زیر برای مدیریت دانش متصور است:
تبدیل شدن به یک سازمان هوشمند و دانش محور در تراز متعالی و سرآمد.
تولید و نگه داشت داراییهای دانشی سازمان و توسعه و غنی سازی آن ها.
کسب رهبری بازار برای عرضه ی فن آوری و پژوهش از طریق مدیریت دانش.
ارتقای انعطاف پذیری فرایندهای کسب و کار سازمان برای کنش پذیری سریع و پاسخ گویی به ملزومات محیطی (کارکنان، رقبا، مشتریان، مراجع قانون گذار و…).
شناسایی منابع و راه کارهای تولید دانش سازمان.
غنی سازی دانش آشکار و تبدیل دانشهای ضمنی به دانش آشکار.
دست یابی به مزیتهای رقابتی در پژوهش و فناوری در چارچوب سازمان دانش محور.
زمینه سازی برای تسهیم دانش و تبدیل آن به توانمندیهای محوری سازمان.
ایجاد نظام پویا و گسترده در سطح سازمان برای شناسایی و مستند سازی دانشهای موجود.
تشویق و ترغیب نیروی انسانی شاغل در سطح سازمان برای مشارکت در امر مدیریت دانش.
بهبود قابلیتها و توانمندیهای کارکنان از طریق تشویق به یادگیری فردی و سازمانی.
توسعهی مستندسازی و ثبت دانش سازمان در قالب خلاقیت و تولید فن آوری.
توسعهی فرهنگ تعاون در امر مدیریت دانش به منظور استقرار نظام مدیریت دانش.
برگزاری دورههای آموزشی برای ارتقای مهارتهای یادگیری مسئولان و کارشناسان و آشنایی با فرایندهای مدیریت دانش (فاتحی، ۱۳۹۰).
۲-۲-۱۳. کتابخانههای دانشگاهی
دانشگاهها نقش بسیار مهمی در پیشرفت جوامع و هم چنین رشد آگاهیهای اجتماعی دارند و اعتبار و عظمت آن ها، بیشتر بستگی به میزان توجه آن ها به پژوهش و اثر بخشی در عرصههای علمی دارد. موفقیت یک دانشگاه و جایگاه آن در میان دانشگاههای دیگر، در گرو انجام تحقیقات مهم و مجهز بودن به ابزار تحقیق، از جمله کتابخانههای غنی است. بنابراین کتابخانههای دانشگاهی به عنوان ابزاری در خدممت برنامههای آموزشی و تحقیقاتی دانشگاهها سهم درخور توجهی در به ثمر رسیدن رسالت دانشگاه و موفقیت آن دارد. (مطلبی، ۱۳۹۰).
کتابخانههای دانشگاهی شامل یک کتابخانه یا تعدادی کتابخانه است که به وسیلهی یک دانشگاه برای استفادهی دانشجویان و استادان همان دانشگاه تأسیس میشود و مدیریت و نگهداری آن نیز با دانشگاه است و جزء کتابخانههای دانشگاهی محسوب میشوند. (سلطانی، ۱۳۷۹).
در دایره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی هدف از تأسیس کتابخانههای دانشگاهی نیل به هدفهای دانشگاه یعنی حفظ، اشاعه و ارتقای دانش عنوان شده است و از این رو، هدفهای آن هماهنگ با هدفهای دانشگاه شکل میگیرد و معنی پیدا میکند. فراهم ساختن امکان پیشرفت تحصیلی دانشجویان، خدمت به استادان در امر انتقال دانش و اعتلای برنامههای پژوهشی گستردهی دانشگاه و برگزاری دورههای عالی تحقیقاتی و تخصصی، منوط به تدارک منابع غنی و ارائه ی خدمات شایسته توسط کتابخانههای دانشگاهی است. (مطلبی، ۱۳۹۰).
۲-۲-۱۴. نقش کتابداران و اطلاع رسانان در مدیریت دانش
بدون تردید نزدیکترین حرفه به مدیریت دانش، حرفهی کتابداری و اطلاع رسانی است. متخصصان اطلاع رسانی و کتابداران به دلیل همین نزدیکی شغلی برای تصدی سمت جدید مدیریت دانش مطرح شدهاند. (مختاری نبی، ۱۳۸۳) برخی از صاحب نظران حرفهی کتابداری اعتقاد دارند، اگر مفاهیم و اصطلاحات و عملیات کتابداری را از مدیریت دانش خارج سازیم، چیزی به نام مدیریت دانش باقی نخواهد ماند. (نیر، ۱۳۸۹).
کوئینگ[۴۹] با اشاره به این که مدیریت دانش همان کتابداری یا حداقل زاده شده از بطن کتابداری است مینویسد: مدیریت اسناد همان کتابداری بود با چند جزء بیشتر، مدیریت منابع اطلاعاتی همان مدیریت اسناد بود با چند جزء بیشتر. اکنون مدیریت دانش همان مدیریت منابع اطلاعاتی است با چند جزء بیشتر. (کوئینگ و سریکانتایا[۵۰]، ۲۰۰۲).
کتابداران و مدیران دانش مهارتهای مشترکی دارند، هردو در کار انتخاب، تهیه و اشاعهی اطلاعات و ایجاد ارتباط بین اطلاعات و استفاده کنندگان و نیز آموزش استفاده کنندگان جهت استفادهی مؤثر و بهینه از اطلاعات، فعالیت میکنند، هم چنین هردو، اگر چه ممکن است از اصطلاحات متتفاوتی استفاده کنند، از فن آوری های یکسانی بهره میگیرند. (پنتری و گریفیث[۵۱]، ۲۰۰۳).
ابل و اکسبر[۵۲] (۲۰۰۴) نیز اظهار میدارند، مدیریت دانش یک مدیریت اطلاعات قوی را میطلبد و شکی وجود ندارد که حرفهی اطلاع رسانی واجد نظریههای پایه و مهارتهای علمی برای تأمین این عنصر ضروری مدیریت دانش است.
وظایفی که برای کتابداران در مدیریت دانش مورد تأکید قرار گرفته است در راستای مهارتهای مدیریت اطلاعات آنهاست. به طور مثال، آموزش کاربران یکی از وظایفی است که کتابداران میتوانند عهده دار شوند، زیرا کتابداران همواره نقش اصلی را در آموزش سواد اطلاعاتی داشتهاند. بررسیها نشان میدهد که بیش از نیمی از دلایل عدم موفقیت برنامههای مدیریت دانش به آموزش ناکارآمد کاربران مربوط میشود (کوئینگ و سریکانتایا، ۲۰۰۲).
توانایی کتابدار در ارزیابی حجم عظیمی از اطلاعات و ارائه مرتبطترین اطلاعات به کاربران یکی از نقشهای کتابداران در مدیریت دانش است. یک تصمیم گیرنده در سازمان باید بتواند به اطلاعاتی که پیش رویش گذاشته شده تکیه کند و بداند که این اطلاعات توسط فردی گردآوری شده که نه تنها مهارتهای تحلیل اطلاعات را داراست بلکه از دانش، فهم تجاری و مهارتهای بازیابی نیز برخوردار است. (پنتری و گریفیث[۵۳]، ۲۰۰۳).
از دیگر مسائلی که کتابداران را مناسبترین افراد برای مدیریت دانش مطرح میسازد، اهتمام آن ها به اشتراک دانش است. اشتراک دانش جزء اصول ارزشی حرفهی کتابداری است و کتابداران پرچم داران ارائه اشتراک دانش هستند. کتابداران میتوانند به عنوان رابط میان واحدهای مختلف سازمان عمل کنند و افراد را به یکدیگر متصل کنند. (صراف زاده، ۱۳۸۴) به طور مثال داونپورت و پروساک[۵۴] (۱۹۹۸) دریافتهاند که دانش کتابداران در اینکه چه کسی روی چه چیزی دارد تحقیق میکند آنان را قادر میسازد که از طرق مختلف، افراد را به یکدیگر متصل کنند. کتابدارن واسطههای کلیدی اشتراک دانش هستند.
۲-۳. مرور پیشینه
۲-۳-۱. تحقیقات انجام شده در داخل کشور
فرج پهلو و خجسته فر (۱۳۹۰) در مقالهای با عنوان “کاربرد مدل مطالعه زیر ساخت های مدیریت دانش در سازمانها در مراکز اطلاع رسانی : مطالعه موردی مرکز منطقهای اطلاع رسانی علوم و فن آوری” به بررسی وضعیت مرکز منطقهای اطلاع رسانی علوم و فناوری از نظر دارا بودن مشخصه های یک سازمان دانش محور میپردازند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که به طور کلی، وضعیت زیرساختهای مدیریت دانش در جامعه مورد پژوهش در وضعیت مناسبی قرار دارد و ازین میان فرایندهای مدیریت دانش، واحد فناوری اطلاعات و ارتباطات و شبکه دانش بیشتر مورد توجه مرکز قرار گرفته است. فرهنگ سازمانی در این سازمان در جایگاه پایینتری نسبت به دیگر زیرساختها قرار دارد.
کاظمی نژاد، مهرانفر و باقری (۱۳۸۹) در مقالهای با عنوان “ارزیابی وضعیت موجود مدیریت دانش بر اساس مدل ساختمان مدیریت دانش” وضعیت مدیریت دانش را در دانشکدهی علوم اجتماعی، افتصاد و مدیریت دانشگاه الزهرا (س) بررسی کردهاند و اعتقاد دارند که این بررسی میتواند افقهای روشنی را برای برنامه ریزیهای آتی در حوزهی مدیریت دانش، به ویژه در دانشگاه الزهرا (س) ترسیم کند.
شکرزاده، صباغیان و پرداختچی (۱۳۹۱) در مقالهای با عنوان “رابطه بین شیوههای آموزش کارکنان با فرایندهای مدیریت دانش سازمانی: در صنعت هستهای” و باهدف شناخت رابطه شیوههای آموزش کارکنان (شیوه گروهی و اجتماعات یادگیری، شیوه عملی فعال، شیوه خود اقدامی و شیوه رسمی) با فرایندهای مدیریت دانش (فرایند شناسایی و کسب دانش، فرایند تولید دانش و فرایند اشتراک دانش) در سازمان انرژی اتمی ایران، به این نتیجه میرسند که بین شیوههای آموزشی گروهی و اجتماعات یادگیری، عملی فعال، خود اقدامی و شیوه رسمی با فرایندهای کسب و شناسایی، تولید و اشتراک دانش رابطه معنا دار وجود دارد.
خوانساری و حری (۱۳۸۷) در مقالهای با عنوان “بررسی وضعیت مدیریت دانش در کتابخانههای تخصصی امور برق و ارائه الگوی پیشنهادی” چهار مؤلقه اصلی؛ گردآوری، سازماندهی، اشاعه منابع دانش و هم چنین نیروی انسانی را مورد ارزیابی قرار دادهاند که بر اساس یافتهها مشخص گردید مؤلفههای وضعیت گردآوری منابع و مهمترین ضرورتها در به کارگیری مدیریت دانش به طور کلی در چهار حوزه مورد بررسی بهتر از متوسط ارزیابی شده است. اما وضعیت سازماندهی منابع دانش، اشاعه دانش، نیروی انسانی در حد ناچیز و پایینتر از متوسط ارزیابی شده است.
ابزری و کرمانی القریشی (۱۳۸۴) به بررسی متغیرهای گردآوری اطلاعات، ذخیره اطلاعات، سازماندهی دانش، توزیع دانش، پالایش همیشگی دانش موجود و استفاده از دانش در شرکت سهامی ذوب آهن اصفهان پرداختند. نتیجه این پژوهش نشان داد که میانگین نمرههای زمینههای لازم برای پیاده سازی مدیریت دانش درشرکت سهامی ذوب آهن، در هر شش متغیر مورد بررسی کمتر از اندازه متوسط است.
خاتمیان فر (۱۳۸۶) در پژوهش خود به بررسی وضعیت به اشتراک گذاری دانش بر پایه مدل نوناکا و تاکوچی در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی پرداخت. یافتههای پژوهش نشان داد که به طور کلی وضعیت زیرساختی اشتراک دانش در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی مناسب است. مصداقهای در پیوند با سه گروه از فعالیتهایی که به اشتراک دانش کمک میکند (آموزش، بهره گیری از فن آوری اطلاعات و فعالیتهای رسمی و غیررسمی) در کتابخانه مرکزی آستان قدس دیده شد. ولی، در پیوند با گروه چهارم (سیاستها و راهبردها برای نهادینه کردن اشتراک دانش) مصداقهایی یافت نشد. هم چنین، میزان بهره گیری کتابداران از این سازوکارها در دو مرحله اجتماعی سازی و ترکیب، از میزان استفاده از سازوکارهای موجود در مرحله برونی سازی بیشتر بود.
شعبانی؛ محمدی استانی و فروگذار (۱۳۹۱) در مقالهای با عنوان “شناسایی، بررسی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پیاده سازی مدیریت دانش با بهره گرفتن از تکنیک TOPSIS (مطالعهی موردی: دانشگاه علوم پزشکی شیراز) ” به بررسی عوامل مؤثر بر پیاده سازی مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شیراز بر اساس الگوی بوکوویتز و ویلیامز میپردازند که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تمام عوامل الگوی مورد نظر بر پیاده سازی مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاهی علوم پزشکی شیراز موثر بوده و به جزء عامل یادگیری و حذف دانش بقیهی عوامل در وضعیت مناسبی قرار دارد.
لاریجانی و نوری اصل ( ۱۳۸۷ ) به بررسی وضعیت مدیریت دانش در چهار حلقه خلق، سازماندهی، اشاعه و به کاربستن دانش در کتابخانههای عمومی استان آذربایجان شرقی پرداختند. یافتهها نشان داد که بالاترین میانگین در زمینه حلقه کاربرد دانش (۶۳/۳) و پایینترین میانگین در زمینه حلقه تبادل دانش (۹۲/۲) است. میانگین دو حلقه خلق و سازماندهی دانش به تربیب ۱۵/۳ و ۰۷/۳ است. بنابراین، وضعیت متوسط برای سه حلقه و پایینتر از متوسط برای یک حلقه نشان از وضعیت نه چندان مطلوب ولی، امیدوار کننده مدیریت دانش دراین کتابخانهها دارد.
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 01:15:00 ق.ظ ]