۱-۱- مقدمه
در زبان انگلیسی واژه تلرانس[۱] که به لغت مدارا در زبان فارسی برگردان شده است را از واژه تولریشن[۲] یعنی یک اقدام حقوقی که حکومت، انجام اعمال دینی را کم و بیش تضمین می کند، اخذ گردیده است.در قرن شانزده و هفده میلادی مدارای دینی مفهومی حقوقی پیدا کرد و حکومت های اروپایی قوانینی تصویب نمودند که در جهت تضمین مدارای کارگزاران حکومتی در رفتار با پیروان سایر ادیان و مذاهبی بود که تا پیش از تصویب این قوانین تحت تعقیب و بدرفتاری بودند بدین ترتیب با توجه به سیطره دین در تمام شئون جوامع اروپایی قرن شانزده و هفدهم مدارا دینی، به مفهوم مدارا در تمام ابعاد ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود، این مقدمه ترسیمی از خط سیر پیدایش مفهوم مدارا در جامعه اروپایی بود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
اما هر چه از قرن هفدهم و مبداء ظهور اجتماعی این لغت فاصله میگیریم، معنای آن دچار دگرگونی شده است، که تلاش متفکران اجتماعی از جمله هابرماس برای بازتعریف، شناخت و شناساندن دقیقتر مؤلفه های تشکیل دهنده لغت تلرانس در جهت بازگشت معنایی این کلمه نیز در همین راستا می باشد.
بنابر آنچه ذکر گردید ریشه های اولیه مفهوم لغت مدارا در جوامعی شکل گرفته که دین و نهادهای دینی اندیشه سازان و گردانندگان آن جوامع بودند از این رو تاریخ رابطه بین مدارا و دین دوجانبه است .
تعامل بین دین، دینداری و مدارا از موضوعاتی بوده که اولا به دلیل جایگاه و نقش ساختار فرهنگی (که دین در برخی جوامع اصلی ترین عنصر تشکیل دهند آن است) در جوامع انسانی و ثانیا به دلیل نیاز انسان به تعامل سازنده با انسانهای دیگر همواره چه به طور مستقیم و چه بصورت کنایی توسط جامعه شناسان مورد نظر بوده است.
مدارا از دید گاه افرادی که به آن اعتقاد ندارند با مفهوم منفی آن به معنی تسامح بکار گرفته می شود، این واژه همچنان می تواند به مثابه ابزار قدرتی قرار بگیرد که تمایل دارد اقلیتها را با بی تفاوت کردن در کنترل خود داشته باشد.
آلپورت[۳] در بحث خویش در خصوص رابطه میان دین و تعصب[۴] کارکرد دین را متناقض می داند که هم نافی تعصب است و هم موجد آن.به نظر او علارغم آنکه تعالیم ادیان بزرگ، فراگیر و جهانشمول هستند و بر اخوت و برابری تاکید می کنند ،اجرای این آموزه های همواره با تفرقه انگیزی و بی رحمی همراه بوده است (آلپورت ۱۳۷۹، ۵۹).
وبر معتقد است دین در کشمکشی دائمی با مسائل وامور گوناگون بسر میبرد از جمله این تنش میان مقوله دین و مقولات هنر، سیاست، اجتماع، اقتصاد، امور جنسی و حوزه خرد ورزی اشاره میکند (وبر ۱۳۸۲، ۴۰۲-۳۷۵).
عکس مرتبط با اقتصاد
برخی از نظریه پردازان در خصوص امور اجتماعی یک نظر کلی را مطرح می کنند که ادیان بزرگ با توجه به ادعای مطلق بودن حقیقت نزد خود و همچنین به دلیل تمایل به ساختار جهانی که دارند سرچشمه تعصب هستند این نظریه در یک جمله دقیق این مفهوم را بیان می کند که ادیانی که چنین ادعایی دارند و آن را بطور جدی مطرح می نمایند ادیانی مدارا مدار نیستند.
البته باید توجه داشت که بیشتر این نظریه پردازی های و نگرش های منفی به رابطه میان دین و مدارا نتیجه تحقیقات، پژوهش ها و بررسی های بوده که در جوامع مسیحی و یهودی صورت گرفته است، که این احتمال را به ذهن متبادر میسازد که در صورت انجام بررسیها در جوامع با ادیانی دیگر نتیجه دیگری حاصل شود و در نتیجه برداشت از این رابطه دچار دگرگونی گردد،کما اینکه با بررسی مختصری در تاریخ اسلام برخی اندیشمندان غیر مسلمان نیز به رابطه مثبت دین اسلام و روحیه مدارا اشاره دارند. ویل دورانت می گوید: “اسلام طی پنج قرن از سال ۷۰۰ تا سال ۱۲۰۰ میلادی از لحاظ نیرو، نظم، بسط قلمرو حکومت، تصفیه اخلاق و رفتار، سطح زندگی، وضع قوانین منصفانه انسانی، تساهل دینی، ادبیات، دانش علم طب و فلسفه، پیشاهنگ جهان بود.” همچنین که گوستاولوبون تصریح می نماید که “هیچ مذهبی مانند اسلام با این درجه از تسامح وتساهل در دنیا دیده نشدهمین گذشت و اغماض موجب دوام فتوحات گشت و دین اسلام در همه جا مورد قبول واقع گردید و اقوامی که آن را قبول مینمودند در ایمان و عقیده خود به صورت محکم باقی ماندند و همچنین زور شمشیر موجب پیشرفت اسلام نگشت، زیرا رسم عرب مسلمان این بود که هر جا را فتح میکرد، مردم آنجا را در دین خود آزاد می گذاشتند (گوستاولوبون ۱۹۹۸، ۱۴۵).
برخی اندیشمندان تاریخ اسلام علت رابطه مثبت و سازنده میان دین اسلام و روحیه مدارا را در منابع آموزه های این دین که از متن قرآن و سیره پیامبراسلام تشکیل میشوند میدانند.
چند نمونه از آیاتی که منعکس کننده نوع نگاه اسلام به دیگر مذاهب میباشد عبارتند از:
إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ الَّذِینَ هَادُواْ وَ النَّصَرَى وَ الصَّبِِینَ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَیهِْمْ وَ لَا هُمْ یحَْزَنُون (بقره ۶۲).
قُولُواْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَ مَا أُنزِلَ إِلىَ إِبْرَاهِمَ وَ إِسمَْاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتىَِ مُوسىَ وَ عِیسىَ وَ مَا أُوتىَِ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَینَْ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَ نحَْنُ لَهُ مُسْلِمُون (بقره ۱۳۶).
لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ (بقره ۲۵۶).
ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کلٌُّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَئکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَینَْ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیر(بقره ۲۸۵).
قُلْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَ مَا أُنزِلَ عَلىَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتىَِ مُوسىَ وَ عِیسىَ وَ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَینَْ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون (ال عمران ۸۴).
خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الجَْاهِلِین (الاعراف ۱۹۹).
الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب (زمر۱۸).
و نمونه هایی ازسیره پیامبر اسلام (ص) در برخورد با پیروان دیگر مذاهب و مخالفان:
۱٫ میثاق مدینه:
قراردادی که محمد بن عبدالله (ص) در اولین سال حضور خود در مدینه میان تمامی قبائل شهریثرب و اطراف آن از هر دین مسلکی منعقد ساخت و مسلمانان، یهودیان و بت پرستان را زیر یک چتر حمایتی واحد با برخورداری از حقوق سیاسی و فرهنگی یکسان برای تمامی گروه هایی که به این قرارداد پایبند بودند را به عنوان یکی از گویاترین نمونه های مدارای دینی در سیره پیامبر ارائه میگردد.
جاناتان برکی در این خصوص اظهار می دارد: “یکی از نکات جالب این قرار داد این است که قبایل یهودی به همراه مسلمین به عنوان یک «امت» در نظر گرفته شدهاند: قبایل یهودی «یک امت با مؤمنین» هستند ولی آنها «مذهب خودشان را دارند و مسلمانان مذهب خودشان را”(جاناتان برکی ۲۰۰۳، ۴۶).
محمد طاهر القادری این قرارداد را با قانون اساسی مدرن مقایسه کرده و عنوان می دارد:
” قانون اساسی همچنین روش های صلحآمیزی برای حل اختلافات بین گروههای مختلف از ادیان و فرهنگهای مختلف ارائه میکند.”
آلفرد ولش معتقد است که:” این سند استعداد سرشار دیپلماتیک محمد را نمایان میکند زیرا او اجازه داد که ایده با ارزش امت که در حالات ایده آلش مذهبی بود، به صورت موقتی به دلیل ملاحظات سیاسی بخش مذهبی اش کمرنگ شود” (آلفرد ولش ۱۹۸۹، ۴۶).
امتیازاتی که برای غیرمسلمانان در این قرارداد در نظر گرفته می شود نیز بسیار جای تامل دارد که عبارتند از:
الف) امنیت خدا برای همه گروهها یکسان است.
ب) غیر مسلمانان حقوق سیاسی و فرهنگی مساوی با مسلمین دارند. آنها استقلال خود را داشته و آزادی مذهبی خود را دارند.
ج) غیر مسلمانان در جنگ بر علیه دشمنان امت شرکت کرده و هزینه جنگ بین همه تقسیم میشود.
د) غیر مسلمانان لازم نیست که در جنگهای مذهبی مسلمانان شرکت کنند.
۲٫زندگی توام با آسایش یهودیان در شهر مدینه حتی پس از خیانت قبائل یهودی اطراف مدینه (بنیقینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه) در جنگ احزاب.
۳٫رفتار پیامبر (ص) با اهالی شهر مکه علی الخصوص ابوسفیان و خانواده وی پس از فتح آن شهر با نظر به اینکه مسلمانان چه سابقه تاریخی از اهالی مکه در ذهن داشتند.
۴٫ رفتار پیامبر (ص) با اسرای جنگی مخصوصا پس از جنگ بدر
این چند مورد از برداشت هایی از سیره پیامبر اسلام (ص) است که در قرنهای اول پس از بعثت به عنوان آموزه ها و دستورات دینی در موضوع تعامل با غیر همکیشان برای ایشان به عنوان الگوهای رفتار اجتماعی نهادینه شده بود.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
۱-۲- بیان مسئله
موضوع مدارا از سطح کنشگران فردی در جامعه تا سطح ساختارهای وسیع اقتصاد، فرهنگ و سیاست موضوعی است که امروز به عنوان یکی از مولفه های توسعه فرهنگی[۵] و پیش نیاز های توسعه اقتصادی[۶] و سیاسی مطرح می باشد.
در سطح خرد مدارا میان کنشگران در فضاهای فیزیکی موجب انباشت اطلاعات ، حذف عیوب و نقایص و حرکت در جهت پیشرفت میگردد و عدم وجود مدارا میتواند گسست اجتماعی[۷] و شکاف در نهادهای هرچند کوچک از جمله خانواده ویا بزرگ مانند حاکمیت را بدنبال داشته باشد.
در سطح ساختارهای وسیعتر مانند دولت و اقتصاد عدم وجود مدارا در عاملان این ساختارها در تظاهرات عدم مدارا، کشمکش و سلطه در از جانب ساختارها و نهادهای موجود جزمی با عدم قابلیت انعطلاف و در نهایت منجر به کاهش تحرک و پویایی خواهد گردید که حرکت بسوی توسعه سیاسی و اقتصادی را بسیار با مشکل مواجه خواهد نمود.
عدم نهادینه شدن روحیه مدارا در کنشگران طیف گسترده ای از تعارضات را به وجود می آورد که دامنه آن از سطح برخورد های محدود بین فردی آغاز و تا سرکوب و حذف عقاید متفاوت سیاسی و جنگ های عقیدتی و فرقه ای که با خشونت، حذف فکری و فیزیکی همراه می گردد ادامه می یابد همانند آنچه امروز در کشورهای مختلف مسلمان از پاکستان و افغانستان گرفته تا بحرین و عربستان و سوریه و لبنان شاهد آن هستیم که از درگیری های کلامی در قالب رسانه های جمعی ارائه می گردد که در تحلیل محتوی محصولات ارائه شده از سوی آنها نه ترویج یک فرقه ویا آیین که بیشتر تخریب فرقه های و آیین های غیر همسو مشاهده میگردد تا جنگها وکشتارهای خونین داخلی و گاهآ فرامرزی.
شاید بتوان رابطه دیالکتیک سطح خرد و کلان در موضوع روحیه مدارا به خوبی مشاهده نموده، از سویی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی موجود در بعضی جوامع نه تنها قابلیت نهادینهسازی[۸] روحیه مدارا را در ساختارهای ذهنی کنشگران ندارد، بلکه مانع از ایجاد این روحیه در آنها میشود در طرف مقابل فقدان روحیه مدارا در کنشگران که عاملان سازنده ساختارهای هستند باعث به وجود آمدن نظامهایی سیاسی و اقتصادی بسته توتالیتر با آستانه تحمل بسیار پایین میگردند.
امروزه در دهه دوم قرن بیست و یکم در حالی که با افزایش سرعت و حجم انتقال اطلاعات جهان به سمت تبدیل شدن به دهکده جهانی می باشد ، همزمان شاهد افزایش روزافزون شکاف میان جوامع هستیم، از یک سو جوامعی قراردارند که قائل به هیچ حریم[۹] و تابویی[۱۰] برای مسائل فرهنگی، مذهبی و سیاسی نیستند و از سوی دیگر جوامعی که کم اهمیتترین تفاوتهای دیدگاهی و تاریخی را خط قرمز ارزشهای بنیادین خود می دانند.
اما مسئلهای که ذهن بسیاری از افراد چه در آنهایی که در درون جنگ های بیرحمانه قراردارند و چه آنهایی که در هزاران کیلومتر انطرف تر در موسسات آموزشی و تحقیقی و یا رسانه ای با این مسائل آشنا هستند به ذهن خود درگیر کرده، چرایی، علت و فلسفه جنگهایی است که بر اثر اختلافات فرقهای به وجود آمدهاند.
موضوعاتی که درسطوح زیرین علت های این درگیری ها در جوامع اسلامی مطرح میشود مانند موضوع کشمکش های سیاسی و حتی اقتصادی که شاید در درجه های بعدی علت یابی این کشمکشها نشان داده می شوند را نیز شاید باید باز هم به هسته محوری فقدان روحیه مدارا در کنشگران و در سطح ساختار ها ارجاع نمود، چه اینکه در صورت وجود این روحیه در میان جامعه می توانست اختلافات از طریق گفتمان های کلامی، تضارب آرا و اشتراک اندیشه ها به نحو پیشرونده ای در سطح اجتماع مرتفع می گشت.
در یک بررسی مختصر وجه مشترک تمامی جوامعی که از کشمکش مذهبی[۱۱] رنج می برند را شاید بتوان در فرهنگ این جوامع جستجو کرد. زیرا جوامع مختلف درگیر کشمکشهای مذهبی از منظر ابعاد ساختارهای سیاسی، اقتصادی طیف بسیار گسترده ای را در بر می گیرند و لکن از چشم انداز مذهبی جمعیت اکثریت مطلق این جوامع پیروان دین اسلام هستند که در قالب مذاهب و فرق بسیار گوناگون پراکنده شده اند، صد البته همانگونه که گستاولوبون[۱۲] نویسنده فرانسوی کتاب تمدن اسلام و عرب تصریح می نماید دین اسلام، همانند هر دین و تمدن جدیدی در مواجه با یک فرهنگ جدید همانگونه که بر آن تاثیر می گذارد از آن نیز تاثیر می پذیرد (گستاولوبون ۱۳۵۸، ۱۷۳) و این در محدوده جغرافیایی بسیار وسیعی که کشورهای اسلامی را تشکیل می دهد به روشنی قابل ادراک است، پس ریشه بسیاری از خصلت ها و اعتقادات در ظاهر مذهبی را که بنام آموزه های دین اسلام وجود دارد را باید در اعتقادات فرهنگی[۱۳] کهن مردم جستجو کرد نه اساسا در اصل آموزه های دینی. اما خشونت های مذهبی وجه مشترکی است که در قسمت اعظم این پهنه جغرافیایی و فرهنگی میتوان ملاحظه نمود. از مصر در شمال آفریقا تا پاکستان در جنوب اسیا، با زبانها، فرهنگ ها و اقتصاد متفاوت که به ظاهر همانگونه که اشارت رفت وجه مشترک آنها ظاهرا در دین مشترک خلاصه می شود.
این تحقیق تلاش می نماید نقش تعلیمات دینی [۱۴]را به عنوان یکی از عناصر تشکیل دهنده سرمایه فرهنگی[۱۵]، در ایجاد روحیه مدارا بررسی نماید.
۱-۳- اهداف تحقیق
۱-۳-۱ اهداف کلی تحقیق
بررسی تسهیل جامعهپذیری[۱۶] فرهنگی بر روحیه مدارا طلاب علوم دینی مدرسههای بین المللی امام خمینی و المهدی(عج)
۱-۳-۲ اهداف ویژه
بررسی تاثیر نوع دیدگاه جامعه نسبت به روابط مذاهب مختلف در میزان روحیه مدارای طلاب علوم دینی مدرسه های بین المللی امام خمینی و المهدی(عج)
بررسی میزان تاثیر وجود آزادی های مذهبی و تبلیغ مذهب در میزان روحیه مدارای طلاب علوم دینی مدرسه های بین المللی امام خمینی و المهدی (عج) بررسی نحوه تاثیر گذاری ساختار سیاسی بر روحیه مدارای دینی افراد جامعه
۱-۴- اهمیت و ضرورت پژوهش
فقدان روحیه مدارا در کنشگران جامعه از ابعاد مختلف می تواند باعث جلوگیری از توسعه در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ودر نهایت منجر به کند و یا متوقف شدن توسعه اقتصادی گردد.
ما با این واقعیت مواجه هستیم که در هر جامعه منابع مادی و معنوی موجود دارای ظرفیت های محدودی می باشد ،در جوامعی که قسمت عظیمی از نیروهای مادی و معنوی آن صرف اصطکاک بیش از حد بین عقاید و باورهای متفاوت موجود گردد، طبیعتا این نیروها از مجموع منابعی که باید هزینه توسعه و پیشرفت گردد کسر می گردد، بنابراین امر توسعه بسته به میزان روحیه مدارا و صرف نکردن منابع در جهت تقابل های فکری متغییر می گردد. فرهنگ هایی که روحیه مدارا را در عاملان خود نهادینه می کنند در نتیجه کنشگران هزینه های فکری، انسانی و مادی کمتری جهت تقابل های عقیدتی می نمایند قسمت بیشتری از سرمایه های خود را در امر توسعه علمی، اجتماعی، سیاسی و در نهایت اقتصادی مورد بهره برداری قرار میدهند، در آنطرف موضوع جوامعی که هزینه زیادی صرف تقابلها و حتی حذفهای فکری و فیزیکی انجام میدهند نه تنها امر توسعه را با خلل مواجه می سازند بلکه دستاورد های گذشته در تمامی ابعاد را نیز در میان این درگیریهای از دست می دهند.
امروزه درگیری های فرقه ای در کشورهای اسلامی بعنوان یکی از مهمترین موضوعات در سطح جهان اجتماعی مطرح است، که علاوه بر کشته و زخمی شدن دهها هزار نفر در چند سال اخیر، بی خانمانی چند صد هزار نفر و تخریب زیرساختها، نمادهای فرهنگی و… برای کشورهایی که مستقیم درگیر این مسئله هستند، معضلات فراوانی برای سایر کشورهای جهان به خصوص کشورهای همسایه در بر داشته است که اگر چه بسیاری از تاثیرات آن در حال حاضر خود را نشان داده ولی بسیاری از آن نیز همچنان در گرد و غبار ناشی از جنگ تاکنون پنهان مانده است.
بیگمان برای ارائه راهکار در خصوص هر مسئله اجتماعی[۱۷] باید ابتدا ریشه و علت به وجود آورنده و یا مانع شونده آن را جستجو نمود که معضل فقدان سطح مطلوبی از روحیه مدارا در میان جوامعی که از آنها تحت عنوان کشورهای اسلامی نام برده میشود از این روند نمیتواند مستثنی باشد.
ساموئل هانتینگتون[۱۸] استدلال میکند که جهان برمبنای تفاوتهای فرهنگی که طی چندین قرن وجود داشتهاند به هشت یا نه تمدن تقسیم میشود و تضادها و چالشهای اینده در مرزهای فرهنگی که این تمدنها را از یکدیگر جدا میکنند، رخ خواهند داد.
۱-۵- سوال های تحقیق
آیا تعامل گسترده انسانها با پیروان سایر مذاهب بر روحیه مدارا تاثیر می گذارد ؟
آزادی تبلیغ برای مذاهب مختلف در یک جامعه چه تاثیری در روحیه مدارای افراد آن جامعه دارد؟
آیا الزاما افرادی که در کشورهای توسعه یافته پرورش یافته اند از روحیه مدارای بیشتری برخوردار هستند ؟
آیا افرادی که در جوامعی پرورش یافته اند که در آنها تعدد مذاهب بیشتری وجود دارد از روحیه مدارای بیشتری برخوردارند ؟
آیا سطح تحصیل علوم دینی در میزان روحیه مدارای افراد تاثیر دارد؟
آیا تفاوتی در سطح مداراگری افرادی که در جوامع پلورالیسم پرورش یافته اند با افرادی که در جوامع متعصب رشد یافته اند وجود دارد؟
۱-۶- محدودیت های پژوهش
در انجام این تحقیق موانع و مشکلات فراوانی وجود داشت که مرحله جمع آوری داده ها را با چند ماه تاخیر مواجه ساخت مهمترین مسئله عدم همکاری مسئولین مدرسه بین المللی امام خمینی (ره) بود به گونه ای که بعد از ۳ ماه پیگیری و عدم دریافت جواب مثبت، با توجه شرایط پیشرو، مجبور شدیم برای انجام مصاحبه با دانشجویان این موسسه از راه های غیر سازمانی استفاده کنیم که این روش مشکلات و نگرانیهای فراوانی را بهمراه داشت.از جمله صرف چند روز وقت برای یافتن یک مشارکت کننده قابل قبول.
دیگر مشکل پیش روی این تحقیق مسئله تنوع فرهنگ ها و زبان ها خصوصا در دانشجویان مدرسه عالی المهدی (ع) بود.برداشت های اشتباه از سوالات توسط برخی از دانشجویان موجب میشد بعضا یک سوال چندین بار همراه با مثال، توضیح و حاشیه پرسیده شود تا برای دانشجویان واضح گردد، که با توجه به این مشکل و حساسیتهای موجود چه از طرف دانشجویان و چه از سوی مسئولین محترم این مدرسه، مصاحبه با دانشجویانی که ماه های اولیه حضور ایشان در ایران و این مدرسه است میسر نشد.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:29:00 ق.ظ ]