باز از این دست گل فراوانند
(امین پور، ۱۳۸۷: ۴۰۳)
در غزل فوق ، ارتباط گویای تصاویر کوتاه شعری و آهنگ موسیقی درونی واژه ها، سبب شده است تا شاعر به رسالت واقعی شعر خود، که بیان محتوای حماسی و در عین حال عارفانه ی آن است، نائل شود. آمیختگی لحن عرفانی و آهنگ حماسی، مضامین شعری در این غزل چشم گیر است. شاعر در کنار تصاویر حماسی چشم انداز های عارفانه را با فراز و فرود خاصی به نمایش می گذارد. (قاسمی، ۱۳۸۴: ۱۶۲)
و در غزل “راز پرواز”
ای خوشا خروشیدن ،جاودانه جوشیدن
همچو رود نا آرام، زین کرانه کوچیدن
ای خوشا ز خود رفتن، مست خلسه ای خونین
سر خوش از سماعی سرخ، عارفانه رقصیدن
معنی شکوفایی است، ترجمان والایی است
مثل غنچه خندیدن، چون جوانه روییدن
راز هرچه پرواز است، آستین بر افشاندن
رمز هرچه اعجازاست ،آستانه بوسیدن
مثل زندگی سهل است، چشم بستن و خفتن
مثل مرگ دشوار است ،آن یگانه را دیدن
در هوای او ای دل شد تو را همین حاصل :
مثل چشم باریدن ، مثل ­شانه­ لرزیدن ( امین پور،۴۰۵:۱۳۸۷)
شاعر در این شعر ، با بهره گرفتن از واژگان پویا و پر تحرّک مناسب با صحنه های های حماسه ، به بیان مفاهیم عرفانی خود پرداخته است.
قرار گرفتن واژگان وترکیباتی همچون، ای خوشا خروشیدن، جاودانه جوشیدن. همچو رود ناآرام زین کرانه کوچیدن، مثل غنچه خندیدن، چون جوانه روییدن، در کنار ترکیبات و وازگانی چون: ای خوشا ز خود رفتن، مست خلسه ای خونین، سر خوش از سماعی سرخ، عارفانه رقصیدن، آستین بر افشاندن، شاعر را دررسیدن به مقصود یاری می کند.
درشعر”رفتن رسیدن است”
موجیم و وصل ما، از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است، رفتن رسیدن است
تاشعله در سریم، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما، در خود چکیدن است
ما مرغ بی پریم، از فوج دیگریم
پرواز بال ما در خون تپیدن است
پر می کشم و بال بر پرده ی خیال
اعجاز ذوق ما در پر کشیدن است
ما هیچ نیستیم جز سایه ای ز خویش
آیین آینه، خود را ندیدن است
گفتی مرا بخوان، خواندیم وخامشی
پاسخ همین تو را تنها، شنیدن است
بی درد وبی غم است، چیدن رسیده را
خامیم ودرد ما، از کال چیدن است. (امین پور،۱۳۸۸ :۱۵۲-۱۵۱)
در این شعر، که در فضای اثیری وعرفانی جنگ سروده شده است، می توان، تأثیر عمیق آن را بر ذهن وروح شاعر مشاهده کرد. این تاثیرموجب می شود که، شاعر با آمیختن سخن حماسی و عرفانی، مخاطب را با خود همراه ساخته وامید به رستگاری را در او بر­انگیزد.

۴ – ۳ – طبیعت­گرایی تألیفی وتأویلی
در این نوع طبیعت گرایی ،که مربوط به دوره دوم شعری امین پور است، او باطبیعت است خواه به­گونه ی تألیفی و خواه به گونه ی تأویلی یعنی تعبیر و تفسیر کردن . شاعر با طبیعت در می آمیزد واز آن برای رساتر کردن مقصود خود کمک می طلبد.گاهی به عنوان نماد وگاهی­به عنوان تمثیل.گاهی پدیده ها راچنان گسترش می دهد وبه گونه ای عام مطرح می کندکه جامعه یا جامعه هایی را در بر می گیرد وبه صورت مانند در می آید و به مناسبت بر زبان جاری می سازد از این رو می توان گفت: شاعر آنچنان با طبیعت در آمیخته است که خود را جدا از آن تصوّر نمی کند .« این رویکرد در شعر وی ، مربوط به دوره ی پس از جنگ است و فرو نشستن آن شعله های حیرت انگیزی که امکان حضوردرگرمای عشق وعرفان را فراهم کرده بود. خود را در فضایی یافت که با آنچه در گذشته در تصور او می­گنجید تفاوت داشت . سروده های اودر این دوره تب وتاب دیگری می گیرد وحماسه ها به درد های نگفتنی ونهفتنی بدل می شوند .»( درگاهی ،۷۳:۱۳۸۷ ) شاعر با بهره گیری از عناصر طبیعت ونگاه تاویلی ،دردهای نهفته ی خود را بازگو می­ کند. از پدیده های طبیعی کمک می گیرد واز رهگذر تصویرخود را به طبیعت پیوند می زندتا با تمسک به پدیده های طبیعت حالات ذات خود را بیان کند.
قرار ­گرفتن امین پور در فضای خاصّی که بعد از دوران التهاب انقلاب و جنگ در جامعه ایجاد شده و بر خورد او با واقعیّات زندگی و اخلاق مادّی او را به خود فرو می برد به طوری که شاعر از آرمانگرایی و پیکار ایدئولوژیک به گوشه ای می­خزد و دردمندانه به صدای فروریختن بال­ها، شکستن شاخه ها و ترک خوردن خاطرات،گوش می سپارد. »(فتوحی،۱۷:۱۳۸۷) حس درد آگاهی در او پدیدار می شود و بی حوصله و خسته در سایه ی این سقف ترک خورده می نشیند.
درسایه ی این سقف ترک خورده نشستیم بی حوصله وخسته وافسرده نشستیم
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
خاموش چوفانوس که درخویش خمیده است پیچیده به خود با تن تاخورده نشستیم
(امین پور ،۱۳۸۸ :۸۷)
شاخه ها تن به تقاضای شکستن دادند برگ ها یک به یک از شاخه به خاک افتادند
باز موسیقی تار شب و قانون سکوت بادها باز هم آواز عزا ­ سر دادند
(همان:۹۳ )
احساس یأس وشک وغربت او را در بر می گیرد. آن مرد حماسه ساز پیکار جوی و صاحب عقیده های راسخ به ناخواه پای در عصرشک و احتمال و قاطعیت تردید می گذارد.
ما درعصر احتمال به سر می بریم / در عصر شک وشاید / در عصرپیش بینی وضع هوا
از هر طرف که باد بیاید / در سبز فایل / عصری که هیچ اصلی
جز اصل احتمال ، یقینی نیست. (همان:۵۳-۵۴ )
وی درمی یابد که گذر زمان جدی است و ناگهان چه زود دیر می شود .
آی …
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان/ چقدر زود / دیر می شود ! ( همان : ۴۹ )
پی می برد­­که، قوانین هستی، تغییر­ناپذیرند. به وضعیّت شخصی و روحیّات فردی خود آگاه می شود و به من فردیش می­اندیشد و بیان احسا­سات­شخصی در شعرش به اوج می رسد«دیشب پس از سی سال فهمیدم/ که رنگ چشمانم کمی میشی است/ و بر خلاف سال های پیش رنگ بنفش و ارغوانی را/ از رنگ آبی دوست تر دارم / دیشب برای اولین بار/ دیدم که نام کوچکم دیگر/ چندان بزرگ و هیبت آ­ور نیست.» (همان :۳۶)
همدلی و یگانگی او با طبیعت و بهره گیری از عناصر­آن در کنار بیان آزاد احساسات و هیجانات فردی و استفاده از تخیّل به جای تقلید، او را به مرز رمانتیسم نزدیک می سازد.
ودر حقیقت این موارد، برخی از ویژگی های سبک رمانتیسم است.”رمانتیسم در معنای کلی عبارتست از: بیان احساسات شخصی در تاریخ ادبیات جهان، مشخصه های سبک رمانتیسم عبارتست از: همدلی و یگانگی با طبیعت، فردیت، بیان آزاد احساسات و هیجانات فردی، پایبندی به تصور،کشف وشهود ودرون بینی، اصالت جهان خیالی (تخیّل جایگزین تقلید ومحاکات کلاسیک می شود) اصالت تصور و غلبه ی جهان ذهنی بر جهان واقعی، بازگشت به آغاز و دوران کودکی و طبیعت دست نخورده و ….» (فتوحی، ۱۵۲:۱۳۸۴)
۴ – ۳ – ۱ – تصویر رمانتیک
تصویر (ایماژ) در رایج ترین تصرف عبارتست از: هر گونه تعریف خیالی در زبان، به عبارتی دیگر تصویر عبارتست از:(( هرگونه کاربرد مجازی زبان که شامل صناعات وتمهیدات بلاغی، از قبیل: تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، تمثیل، نماد، اغراق، مبالغه، تلمیح، اسطوره، اسنادمجازی. تشخیص. حسامیزی، پارادکس ………می شود. (شفیعی کدکنی،۲۱:۱۳۶۶و۹)” آدمی در کل با سه رو­یکرد به طبیعت می نگرد. رویکرد علمی برای شناخت، .رویکرد دینی، برای ستایش ،رویکردهنری برای محاکات، همدلی وآفرینش. شاعران با رویکرد سوم به جهان می نگرند تا جهانی را باز نمایی کنند یا با آن همدلی کنند و یا شبیهی برای آن بیا فرینند. شاعران کلاسیک از نظم و زیبایی طبیعت تقلید می کنند وآن را می­ستایند امّا رمانتیک ها، احساسات درونی وذاتیات روانی خود را در طبیعت می ریزند و جراحت روح را با انتقال آن به طبیعت التیام می بخشند. (فتوحی،۱۵۳:۱۳۸۴-۱۵۲)
الستیر فاولر میگوید: رمانتیک ها به جای توصیف صادقانه و دقیق طبیعت بیرونی، در پی آنند تا حالات و روحیات درونی خودشان را در طبیعت کشف کنند.( جعفری ، ۲۹۶:۱۳۷۸) رمانتیک ها عاشق طبیعتند و همدلی و یگانگی انسان با طبیعت از اصول بنیادین هنر رمانتیک است خصوصاً در موقعی که محیط طبیعی شباهت تام وتمامی با حالات و وضعیت روح و ذهن فرد پیدا می کند. شاعر رمانتیک به جای توصیف طبیعت، درک درون گرایانه ی خود از طبیعت و اشیا را با احساس شخصی تعبیر می کند، آنگاه که احساس و عاطفه ی شاعر رمانتیک در طبیعت استحاله می شود، تصویر واسطه ی میان احساس شاعر وطبیعت است و در حکم پلی است میان آن دو، شاعررمانتیک از رهگذر تصویر درون خویش را با طبیعت پیوند می زند و با تمسک به پدیده های طبیعت حالات ذات خود را بیان می کند.
تصویر در شعر رمانتیک میانجی و ابزار ساختار شعر است بنابراین شاعر شئ را به شکل واقعی وعینی به تصویر در نمی­آورد بلکه رنگ احساس خود را به آن می بخشد. به طوری که طبیعت در شعر او استحاله می شود. خیال شاعر درجهان و اشیا دخل و تصرف می نماید وآن ها را به نفع ذهنیّات و احساسات خویش مصادره می کند و این مساله بیانگر استحاله شاعر در اشیا وطبیعت است.که یکی ازمشخصه های رمانتیک است. قیصر امین پور در تصویر سازی به این ویژگی می پردازد و می توان آن را در دورهُ دوم شعری او مشاهده کرد.تصویر های شعر امین پور، سرشار از احساسند به حدّی که او با پدیده ها و عناصر طبیعی به وحدت و یگانگی می رسد. تا آنجا که شعر و شاعر و طبیعت هر سه در هم استحاله می شوند. این­پدیده ها تمام ذهن و روح او را تسخیر می کند ودر آنها مستغرق می شود و روح واحساس فردی خویش را در آنها می بیند.
شعر «خمیازه ی فریاد»
شاخه هاتن به تقاضای شکستن دارند
برگ ها یک به یک از شاخه به خاک افتادند
باز موسیقی تار شب و قانون سکوت
بادها باز هم آواز عزا سر دادند
بس که خمیازه ی فریاد کشیدم دیری است
خواب هایم همه کابوس ، همه فریادند

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:58:00 ب.ظ ]