اختلاف نظر در مسایل اقتصادی: مسایل اقتصادی و معیشتی عامل بسیار مهم تعارضات زناشویی است. عواملی نظیر: چگونگی صرف درآمد، چگونگی سرمایه‌گذاری، انتظاراتی که با صرف پول برآورده می‌شود و … از موارد اختلاف برانگیز در روابط همسران است.
عکس مرتبط با اقتصاد
چگونگی تفریح و مسافرت: محل تفریح، زمان سفر، همراهان سفر و تعریف متفاوت زوجین از تفریح و سرگرمی می‌تواند موضوع تعارض همسران باشد.
«تعارض» یک جنبه‌ی اجتناب‌ناپذیر ارتباطات انسانی است. هنگامی که دو نفر با یک‌دیگر صمیمی می‌شوند، احتمال بیش‌تری وجود دارد که تعارض را تجربه کنند؛ چراکه در خلال یک ارتباط خصوصی، عادت‌ها یا تفاوت‌ها بارزتر می‌شوند و می‌توانند آزاردهنده باشند. هرچند تعارض، برای رابطه‌ی زناشویی خطرناک نیست، چگونگی مواجهه‌ همسران با آن می‌تواند خطرساز باشد.
تعارض، نوعی کشمکش و درگیری است. وقتی برای یکی از همسران، انجام کار، گفتن حرف و یا داشتن فکر و احساس در زمینه‌ی مسأله‌ای خاص، مهم و ارزش‌مند باشد و برای دیگری چنین نباشد، همسران دچار اختلاف سلیقه یا اختلاف نظر می‌شوند و این، «تعارض» در ارتباط و فرایند تفاهم را نشان می‌دهد. ناتوانی در تحمل نظر یا سلیقه‌ی مخالف، می‌تواند پیامدی فراتر از مشاجره‌ی ساده و گذرا داشته باشد و مجموعه‌ای از الگوهای رفتاری بین زن و شوهر ایجاد کند که نتیجه‌ی آن خصومت و روابط آشفته باشد. تعارض همسران ممکن است زمینه‌های آشکار یا پنهان داشته باشد؛ که به مهم‌ترین آن‌ ها اشاره می‌کنیم:
زمینه‌های پنهان تعارض همسران
زمینه‌های تعارض همسران به مسایل مالی، فرهنگی، اعتقادی و امثال آن خلاصه نمی‌شود، بلکه برخی از آن‌ ها پنهان است و برای یافتن آن‌ ها باید تلاش بیش‌تری کرد. مهم‌ترین زمینه‌های تعارض که بار انتزاعی بیش‌تری دارند، عبارت است از:
بی‌علاقگی به همسر: بعضی از همسران بدون دل‌بستگی‌های عاطفی به همسر، به‌دلایل شخصی یا اخلاقی، ماندن در زندگی زناشویی را به جدایی ترجیح می‌دهند. گاهی زندگی با فردی که علاقه‌ای نسبت به وی وجود ندارد، آستانه‌ی تحمل فرد را کاهش و زمینه‌ی تعارض‌های پی در پی را فراهم می‌کند.
تقسیم نامتوازن قدرت: تقسیم عادلانه‌ی قدرت و اختیار در زندگی زناشویی به توافق می‌ انجامد؛ اما تلاش در اعمال قدرت و کنترل وسواس‌گونه‌ی همسران، منجر به اختلاف آن‌ ها می‌شود.
بی‌توجهی به نیازهای اساسی: عدم توجه به نیازهای اساسی همسر به‌ویژه نیاز به عشق، نیاز به مهم بودن، آزادی، تفریح و کسب آرامش در محضر خدا، موجب رنجش و ایجاد زمینه‌ی تعارض می‌شود.
سبک‌های شایع مدیریت تعارض
سبک‌های مختلفی برای حل تعارض از سوی همسران به کار گرفته می‌شود که برخی سازنده و برخی مخرب است. اینک به سبک‌های شایع همسران در حل تعارض اشاره می‌شود.
*سبک‌های غیرمؤثر و مشکل‌ساز
سبک‌های غیرمؤثر مدیریت تعارض، که موجب بروز مشکلاتی در روابط همسران می‌شود، اَشکال متعددی دارد که شایع‌ترین آن سبک‌های «رقابتی»، «اطاعت و تسلیم» و «اجتنابی» است.
سبک‌ رقابتی: برای همسرانی که در برخورد با تعارض‌ها از سبک رقابتی استفاده می‌کنند، زندگی زناشویی به مثابه میدان جنگ است. «هدف آن‌ ها «کسب قدرت» و «برنده شدن» حتی به قیمت زیر پا گذاشتن حقوق و احترام دیگری است. آن‌ ها بدون توجه به نظر همسرشان، به خواسته‌ی‌ خود اصرار می‌ورزند و معمولاً از روش‌های پرخاشگرانه مثل فریاد یا اعمال زور استفاده می‌کنند. پیامد چنین سبکی ایجاد خشم در رابطه است» (محمدپور و همکاران،۱۳۸۹، ۳۳).
سبک اطاعت و تسلیم: «سلطه‌پذیری» ویژگی همسرانی است که این سبک را در حل تعارض به کار می‌گیرند. آن‌ ها هنگام بروز تعارض، از خواسته‌های خود به نفع علایق و نیازهای همسرشان می‌گذرند؛ به امید آن‌که تعارض خاتمه یابد و آرامش برقرار شود. هدف آن‌ ها حفظ رابطه به هر قیمتی است. چنین سبکی ممکن است در کوتاه‌مدت مزایایی داشته باشد؛ اما پیامد آن احساس ناکامی، سرخوردگی و افسردگی است که در نهایت به ارتباط صدمه می‌زند.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
سبک اجتنابی: «در این سبک، هنگام تعارض، همسران یا موضوع را تغییر می‌دهند و یا به‌طور ساده از آن کناره می‌گیرند و صحنه‌ی تعارض را ترک می‌کنند. حال آن‌که برخورد منفعلانه با تعارض‌ها، نتیجه‌ی عکس می‌دهد و موجب بروز تعارض‌های مکرر می‌شود» (محمدپور، ۱۳۸۹، ۳۴).
اجتناب همسران از گفت‌وگو در مورد تعارض‌ها، ممکن است به بی‌احساسی آن‌ ها نسبت به هم -‌ نه احساس تنفر و نه عشق- منجر شود. بر اساس نتایج یک تحقیق در کشور، وجود تعارض‌های حل نشده موجب افزایش تبادلات رفتاری منفی و کاهش صمیمیت همسران نسبت به هم می‌شود. هم‌چنین اکثر تعارض‌ها در روابط همسران، مربوط به روابط با خانواده‌ی همسر و فرزندان است تا خود زوجین. در مواجهه با تعارض، بیش‌تر همسران، به‌ویژه زنان از روش انفعالی و اجتنابی برای حل تعارض استفاده می‌کنند و روش‌هایی مثل سکوت، فرار، انکار و تحریف، به‌ویژه برای زنان، روش مناسب تلقی شده و اطرافیان نیز به آن توصیه و تشویق می‌کنند (شفیعی‌نیا، ۱۳۸۱، ۱۱۲ – ۱۰۸).
به باور دیوید اچ اولسون، تعارض انسان‌ها در بسیاری جهات شبیه به عملکرد اتومبیل است. او می‌گوید: «وقتی موتور ماشین در بزرگراه ایراد پیدا می‌کند، نمی‌توانیم به‌راحتی ماشین را رها کنیم و سه روز بعد به آن‌جا برگردیم و انتظار داشته باشیم که ماشین حرکت کند. هم‌چنان ‌که، نمی‌توانیم یک رابطه را به حال خود رها کنیم و موقع برخورد مجدد با آن، انتظار داشته باشیم که مسئله خودبه‌خود حل شده باشد. مسایل به مرور زمان ناپدید نمی‌شوند و بنابراین اگر به مسایل ارتباطی توجه نشود، آن‌ ها به‌تدریج بزرگ می‌شوند» (اولسون [۷۲]و همکاران، ۱۳۸۸، ۱۹۵).
*سبک مؤثر مدیریت تعارض
سبک تفاهم و تعامل: به باور همسرانی که این سبک را در زندگی مشترک خود به کار می‌برند، اختلاف و تعارض در زندگی زناشویی امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است که باید با همکاری یک‌دیگر آن را حل کنند. «آن‌ ها در کنار توجه به اهداف و علایق خود، به اهداف و خواسته‌های همسرشان نیز اهمیت می‌دهند و به‌هنگام تعارض، به راه حل‌هایی توجه می‌کنند که نیازهای طرفین را بر آورده سازد» (محمدپور، ۳۴:۱۳۸۹). روشن است که پیامد چنین سبک سازنده‌ای، رابطه‌ای موفق است.
چنان‌که نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد، «زوجینی که هنگام تعارض و ناسازگاری راه همدلی و محبت را پیش می‌گیرند و مشکل را مشکل هر دو می‌دانند، ۳۴% مخالفت کم‌تری با هم دارند و ۵۸% از ناسازگاری آن‌ ها کاسته می‌شود» (کنت[۷۳]،۱۳۸۲، ۱۶۲).
«نگرش» و «نیاز» دو مقوله‌ در تعارض همسران
دو مقوله‌ی «نگرش» همسران به تعارض و توجه به «نیازهای یک‌دیگر» در چگونگی برخورد با تعارض و رفع زمینه‌های آن، اهمیت فراوان دارند؛ چراکه نگرش‌ها و نیاز‌ها، رفتار انسان‌ها را هدایت می‌کنند.
نگرش: آن‌چه اهمیت دارد توجه به نگرش‌های کلیدی مسلطی است که به‌مثابه ویروس‌های ارتباطی در نگرش همسران نسبت به تعارض، مسمومیت ایجاد می‌کند. نگرش جامع و سازنده درباره‌ی اختلاف و تعارض از سه رکن تشکیل می‌شود:
۱- اختلاف میان همسران امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است. بعضی از همسران فکر می‌کنند باید با کپی برابر اصل خود ازدواج کنند و تحمل هیچ مخالفت، سلیقه‌ی متفاوت و نظر دیگری را ندارند.
۲- نیازهای زن و شوهر به یک اندازه معتبر است؛ زن و شوهر با درک نیازهای یک‌دیگر و توجه به تأمین نیازهای دیگری می‌توانند زمینه‌ی آرامش یک‌دیگر را فراهم کنند.
۳- بهترین راه حل برای حل تعارض، توافق طرفین درباره‌ی موضوع مورد اختلاف است؛ بهترین راه حل برای اختلاف زن و شوهر راه حلی است که در آن منافع هر دو طرف تأمین شود.
نقش درک نیازهای همسر در مدیریت تعارض: به موازات نقش نگرش در شیوه‌ی مواجه زوجین با تعارض، شناخت و توجه به نیازهای طرف مقابل نقش اساسی در کاهش زمنیه‌های تعارض یا ایجاد بحران در روابط همسران دارد.
ویلیام گلاسر می‌گوید: «هر کاری که ما می‌کنیم خوب یا بد، مؤثر یا بی‌اثر، دردناک یا لذت‌بخش، دیوانه‌وار یا معقول… برای ارضای نیروهای قدرت‌مند درون خودمان است.» به عقیده‌ی وی حتی رفتار نامناسب نیز در اختیار کارکردی ویژه است؛ به‌طوری که این‌گونه رفتارها به‌طرزی مخدوش و منحرف یک نیاز روان‌شناسانه را برطرف می‌کند. هرچه همسران، انگیزه‌ی درونی رفتار طرف مقابل را بیش‌تر درک کنند، بهتر می‌توانند تغییر مثبت به‌وجود بیاورند؛ به طوری که اگر در رفع آن نیاز‌ها به همسران‌شان کمک کنند، شاهد تغییر رفتار همسرشان در جهت مثبت خواهند بود (گلاسر[۷۴]،۱۳۸۶، ۶۳).
گری چاپمن معتقد است که پنج نیاز اساسی، رفتار انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و اغلب اوقات انگیزه‌ی رفتار را تشکیل می‌دهد. این نیازها به این شرح هستند:
۱. نیاز به عشق: اساسی‌ترین نیاز انسان‌ها، نیاز به عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است. میل و آرزوی دوست داشتن دیگران، انگیزه‌ی فعالیت‌های نوع‌دوستانه و خیرخواهانه‌ی بشر نیز هست. وقتی آدمی به دیگران کمک می‌کند، احساس خوبی درباره‌ی خودش دارد. از سوی دیگر، بخش قابل ملاحظه‌ای از رفتارهای انسان با انگیزه‌ی دریافت عشق و محبت صورت می‌گیرد. وقتی انسان احساس می‌کند که دیگران به او توجه دارند و خوش‌بختی او برای آن‌ ها مهم است و علایق او را دنبال می‌کنند، رفاه و آسایش او را می‌خواهند، احساس می‌کند که مورد عشق و محبت است. کلمات محبت‌آمیز و عاشقانه‌ی همسران به یک‌دیگر نیازهای آن‌ ها را به دوست داشتن دیگری ارضا می‌کند و از سوی دیگر عشق و به احتمال قوی دوستی طرف مقابل را در پی دارد.
عکس در مورد عشق ورزی
۲٫ نیاز به آزادی: هر انسانی آرزو دارد که خودش زندگی را پیش ببرد و تحت کنترل دیگران نباشد؛ به‌عبارت دیگر، انسان خواهان آزادی در انتخاب شیوه‌ی زندگی است. به‌همین دلیل، همسران می‌خواهند آزادانه احساسات، افکار و آرزوهای خود را بیان کنند و آزادانه اهداف خود را انتخاب کنند و آن‌چه را برای‌شان لذت‌بخش است بخوانند، بنویسند و برنامه‌های مورد علاقه‌ی خود را از تلویزیون تماشا کنند. این آرزوی آزادی به‌قدری قوی است که هرگاه همسری احساس کند که شریک زندگی‌اش سعی در کنترل او دارد، موضع تدافعی می‌گیرد و خشمگین می‌شود. البته او اشاره می‌کند که آزادی هرگز مطلق و بی‌حد و حصر نیست و زوجینی که نتوانند بین عشق و آزادی تعادل برقرار کنند، هرگز زندگی رضایت‌بخشی نخواهند داشت.
۳- نیاز به مهم بودن: سومین نیازی که انگیزه‌ی رفتار آدمی است، نیاز به مهم بودن است. این نیاز، درون همه‌ی آدم‌ها آرزوی انجام کاری را ایجاد می‌کند که به آن‌ ها احساس رضایت و اهمیت می‌دهد. بسیاری از رفتارهای ما از این نشأت می‌گیرد که می‌خواهیم تأثیر مهمی بر جهان بگذاریم و در یاد همگان بمانیم. قدردانی همسران از یک‌دیگر موجب ارضا شدن این نیاز می‌شود.
۴- نیاز به استراحت: انسان‌ها به لحاظ فیزیکی، ذهنی و عاطفی چنان خلق شده‌اند که به ضرب‌آهنگ و تعادل بین کار و بازی نیاز دارند. شیوه‌های رفع این نیاز بی‌شمار است و تحت تأثیر علایق منحصر به‌فرد افراد قرار دارد.
۵- نیاز به کسب آرامش: نیاز در کانون درونی انسان قرار دارد و چیزی درون انسان هست که به دنبال اتصال با جهان غیرمادی است. بشر عطشی معنوی دارد که او را وادار می‌سازد فراتر از دنیای مادی و فعالیت‌های روزمره به جست‌وجوی معنا بپردازد. (چاپمن[۷۵]، ۱۳۸۶، ۶۳-۷۱)
مفهوم تعارض: در واقع تعارض عبارت است از: عدم توافق و مخالفت دو فرد با یکدیگر، ناسازگاری و نظرات و اهداف و رفتاری که درجهت مخالفت با دیگری صورت می‌گیرد و همچنین ستیزه‌ای بین افراد دراثر منافع ناهمسو و اختلاف اهداف و ادراکات مختلف.
تعارض به طور طبیعی درتمام زمینه‌های شغلی،تحصیلی،خانوادگی،ازدواج و درسطح فردی وجمعی روی می‌دهد. روابط خانوادگی فشرده‌ترین موقعیت برای تعارضات بین فردی است. روابط عاطفی وعاشقانه زمینه رابرای محک زدن جدی مهارتهای آموخته شده برای زندگی مهیا می‌کنند. در ارتباط بین افراد تعارض وقتی بروز می‌کند که فرد بین اهداف،نیازها،یا امیال شخصی خودش و اهداف،نیازها و امیال شخصی طرف مقابلش ناهمسازی و ناهمخوانی می‌بیند بروز اختلاف و عدم تفاهم درخانواده امری شایع است و هیچ خانواده‌ای از این امر مستثنی نیست، اما گاهی این اتفاقات به تعارض‌های شدید منجر می‌شود. کافی است نگاهی به صفحات روزنامه یا گذری به دادگاه خانواده بزنید. امروزه خانواده‌ها درگیرانواع مختلفی ازتعارضات واختلافات شدید هستند که این اختلافات باعث عدم کارکرد خوب و سالم خانواده به عنوان اولین و قدیمی‌ترین نهاد اجتماعی[۷۶] می‌شود. نهادی که وظیفه اصلی آن ایجاد روحیه وشخصیت سالم است خود به عاملی برای اختلالات عاطفی،رفتاری وشخصیتی تبدیل شده است تعاریف متعدد برای واژه تعارض زناشویی ارائه شده است. درمانگران سیستمی تعارض زناشویی را تنازع برسر تصاحب پایگاه‏ها و منابع قدرت و حذف امتیازات دیگری می‏دانند (براتی،۱۳۷۵).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
تعارض زناشویی از نظروایل:
کنش و واکنش دوفردکه قادر نیستندمنظورخودراتفهیم نمایند،تعارض یا تنازع نامیده می‏شود.
دیدگاه های تعارض :
آنچه که تعارض را ایجاد می کند ، وجود نظرات مختلف و بدنبال آن سازگاری یا ضد و نقیض بودن آن نظریات است .درک نظریات مختلف کمک می کند تا شیوه های مناسبی را برای حل تعارض انتخاب کنیم. در طول سالهای اخیر ، سه نظریه متفاوت در مورد تعارض مطرح شده است.
دیدگاه سنتی :
ازتعارض باید گریخت چراکه کارکردهای زیانباری در درون سازمان بجای خواهدگذاشت . دراین دیدگاه تعارض با واژه هایی چون ویران سازی،تعدی،تخریب،بی نظمی مترادف است لذا باید ازآنها دوری جست .
دیدگاه روابط انسانی : تعارض پدیده ای غیرقابل اجتناب وطبیعی است ونمی توان آنرا حذف کرد .بایدباتعارض را فراگرفت ودرصورت امکان آنراحل وفصل کرد .
دیدگاه تعاملی : تعارض نه تنها می تواند نیروی مثبتی درسازمان ایجادکندبلکه یک ضرورت بدیهی برای فعالیت های سازمانی بشمارمیرود. ابتدابایدریشه تعارض که بنیادی است شناخت سپس درجهت نظم دادن به آن کوشید .( رزقی رستمی،آقایار،۱۳۸۹)
هشت کارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر
۱-بهره‏ گیری از انرژی به جای سرکوب آن
۲-استفاده خلاقانه ازتعارض درجهت رشد پرسش‏ ها و آرای جدید
۳-برملاشدن احساسات و افکاری که تاکنون مخفی مانده‏اند
۴-خلق شیوه‏ هایی نوین برای مدیریت تعارض توسط زوجین
۵-ارزیابی مجدد قدرت در رابطه
۶-خلق یک فضای همکاری و مشارکت
۷-یادگیری دیدی منطقی نسبت به مسائل
۸-مذاکره دوباره درمورد قراردادهای دیرین وتغییرانتظارات در رابطه
عوامل تعارض
رفتارفردی: خصوصیات رفتاری، اخلاقی و نظام های ارزشی افراد. عواملی ازقبیل تحصیلات،سابقه کار،تجربه وآموزش، هر فرد را به صورت یک شخصیت یا مجموعه ای خاص ازدیگران جدا میکند . عدم درک این خصوصیات ازسوی دیگران میتواند موجب کشمکش و بروزتعارض شود .
ساختاری:عدم توافق برروی ساختارها، اهداف، معیارهای عملکرد،شیوه های تصمیم گیری،قوانین ومقررات و ….
ارتباطی:عدم درک پیام،پیچیدگی معانی پیامها، اختلاف درمجاری ارتباطی و ……….
زمینه های تعارضات زناشویی
دربررسی تحقیقات به عمل آمده عوامل گوناگونی به عنوان عامل زمینه ساز بروز مشکلات زناشویی به چشم می خورند که به طور اجمال عبارتنداز: (دهقان، ۱۳۸۰)

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 

تعداد زیاد فرزندان ویا نداشتن فرزند
۲-ازدواج درسنین پایین
۳- عدم تمکین زن وندادن نفقه توسط شوهر
۴-تفاوت سنی زیاد زن وشوهر
۵- اختلاف طبقاتی وتحرک طبقاتی (مثبت ومنفی)
۶-زندانی شدن شوهر

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:36:00 ب.ظ ]