ب) روابط اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی
عکس مرتبط با اقتصاد
مبادلات تجاری ، روابط سیاسی میان دولت ها و ارتباطات فرهنگی از جمله ، کتاب ها ، مجله ها ، گردهمایی ها باعث نفوذ عناصری از یک زبان به زبان دیگر می شوند مثل ( کنگره- آپارتمان – کنفرانس – تاید – کلینکس).
ج) افراد تحصیل کرده
افرادی که در خارج از کشور تحصیل می کنند پس از بازگشت به موطن خود واژه های تخصصی رشته تحصیلی خود را همراه دارند که گاه این واژه ها مورد پذیرش عامه قرار گرفته و گاهی طرد شده و جای خود را به واژگان دیگر می دهند مثل ( به کار بردن کلمه دپرس به جای افسردگی )
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
د) حس تفوق و برتری
گاهی واژه های قرض گرفته شده بخاطر حس برتری بعضی طبقات و اقشار نسبت به دیگر طبقات است . مثل ( به کار بردن واژه کلاس-دیسیپلین- سورپریز) این کلمات بیگانه نشانه یک نوع تجمع معنوی و امتیاز فرهنگی قلمداد می شود و از آنجا نزد طبقات پایین تر که برگزیدگان خود را سرمشق قرار می دهند رواج می یابد .
ه -مرز مشترک و نزدیکی جغرافیایی
نزدیکی و هم مرز بودن کشورها باعث ارتباط نزدیک میان جوامع می شود . اوضاع معیشتی و اقتصادی مشترک و غیره نیز در تداخل زبانی جوامع موثر است .
ز) رسانه گروهی
رسانه گروهی به دلیل نفوذ زیادی که در اذهان عمومی دارند در پدیده قرض موثرند . این رسانه ها به سهولت می توانند واژه بیگانه را در زبان فارسی رواج دهند .
( علیزاده ،۱۳۸۹،مقاله پژوهشی)
علل و عوامل پدیده قرض گیری
دلایل عمده ای که موجب بروز پدیده قرض گیری می گردند عبارتند از :
۱- نیاز و ضرورت استفاده از واژه های قرضی در زبان قرض گیرنده
همه ما براین امر واقف هستیم که امروزه کشور ما در آستانه حرکتی سازنده به سوی رشد و توسعه قرار دارد متخصصان ما در راه نیل به خودکفایی در تمام زمینه های علمی و صنعتی به پیش می روند. در این میان ، برخورد و تماس با مجموعه ای از واژه های فنی و تخصصی که غالباً به زبان لاتین انگلیسی می باشند امری است اجتناب ناپذیر . یکی از دلایل نسبتاً منطقی و قابل قبول برای بکار گیری کلمات خارجی نیازی است که متخصصین کشور ما در زمینه های مختلف علمی به این واژگان دارند.
۲-تداخل و روابط مختلف ، اجتماعی و فرهنگی بین جوامع انسانی
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
هنگامی که دو قوم یا دو جامعه با زبان های متفاوت و به دلایل مختلف تاریخی ، سیاسی فرهنگی و یا حتی نظامی در تماس با یکدیگر قرار گیرند انتقال عناصر زبانی از یک جامعه به جامعه دیگر و بالعکس ، امری اجتناب ناپذیر خواهد بود . تاریخ پرماجرای بشر نشان می دهد همواره اقوام و ملل مختلف به سرزمین های خاص تسلط یافته و این امر باعث شده است که عناصر زبانی از زبان جامعه ی غالب در فهرست واژگان جامعه ی سخنگویان آن سرزمین وارد شده و مدت ها مدیدی توسط اهالی آن سرزمین مورد استفاده قرار گیرد . امروزه با رشد فناوری ارتباطات ، جوامع انسانی در معرض تماس هر چه بیشتر با یکدیگر قرار دارند و به دلیل روابط مختلف تجاری ، سیاسی و فرهنگی زبان های آنان نیز در ارتباط تنگاتنگ با هم قرار می گیرند و همواره بر هم تاثیر گذاشته و یا از همدیگر تاثیر می پذیرند . (۲۲۰-۱۹۹:و۱۹۸۶،hidalge)
البته پر واضح است که ورود واژه های فراوان به زبان فارسی به دلیلی که در بالا گفته شد امری طبیعی و شاید غیر قابل اجتناب باشد . برای مثال ، مراجعه به تاریخ زبان فارسی نشان می دهد که به جهت نفوذ فرهنگ غنی اسلام در ایران و از انجا که زبان عربی زبان نزول قرآن کریم بوده است ، لذا این زبان در بین ایرانیان از قداست خاصی برخوردار شده و همواره در طول تاریخ واژه های فراوانی از آن اقتباس گردیده و با توجه به علاقه فراوان ایرانیان به دین مبین اسلام و به دلیل سهولت در خواندن متون مذهبی و اسلامی ، بخش وسیعی از واژگان زبان فارسی را به خود اختصاص داده است . همانطور که گفته شد ، همواره و در زمان های مختلف برای زبان های بشری چنین امری صورت گرفته است و تاثیر گذاری فرهنگ های مختلف جوامع انسانی بر همدیگر وارد واژه های قرضی بیگانه را به این زبان ها موجب گردیده است . لازم به توضیح است که برای بسیاری از عناصر فرهنگی که برابر آن در زبان فارسی موجود است بهتر است از بکارگیری کلمات خارجی اجتناب شود و بجای آن استفاده از کلمات اصیل زبان فارسی توصیه میگردد .
( مدرسی ،۱۳۶۸:ف۶۵-۶۴)
از آنجا که امروزه متاسفانه ما به دلیل توطئه های مختلف در معرض تهاجم فرهنگی از سوی غرب قرار گرفته است نمی توان انتظاری غیر از این داشت که انبوهی از واژگان غربی همراه با ابزارهای و کالاهای مختلف وارد این مرز و بوم شوند ، با وجود این ، با مقابله صحیح و همه جانبه با این تهاجم شاید بتوان جلوی ورود بسیاری از این واژه ها را گرفت و با مراجعه به گذشت زبان فارسی و اتخاذ شیوه های درست ، برای بسیاری از پدیده ها و عناصر فرهنگی جدید که ضرورت استفاده از آنها بر همگان روشن است کلمات فارسی خلق کرد و در مواقع لازم نیز بکار بست .
۳-متاسفانه بسیاری از واژگان دخیل قرضی در زبان فارسی که به خصوص در محاوره های روزانه توسط سخنگویان فارسی زبان بکار گرفته می شوند به هیچ یک از این دلایل نسبتاً منطقی که در بالا اشاره شد به فارسی وارد نشده اند . بسیاری از فارسی زبانان ترجیح می دهند به هنگام سخن گفتن یا نوشتن تعدادی از واژه های خارجی را بخصوص از زبان های اروپایی و نیز زبان عربی بکار گیرند . همه ی ما آگاهانه یا نا آگاهانه به هنگام صحبت کرن ، چند واژه انگلیسی را بدون هیچ دلیلی بجای معادل های فارسی آن استفاده می نماییم و این در حالی است که هیچ نیازی به استفاده ی از آنها در گفتار ما نیست و برای آنها معادل های بسیار و زیبا در زبان فارسی موجود است .
سخنگویان فارسی با افزودن چند واژه ی انگلیسی در گفتار خود آگاهانه سعی بر این دارند که به مخاطب یا مخاطبین خود نشان دهند که آنها به اصطلاح زبان انگلیسی را که یک زبان بین المللی است می داند و یا حداقل دارای تحصیلات عالیه دانشگاهی می باشند . استفاده از واژگانی چون discipline بجای « نظم و ترتیب» و یا contact به جای « برخورد» نمونه ای بارز از اینگونه به اصطلاح « فخر فروشی ها » است .
هر زبانی در حد برطرف ساختن نیاز اهل خود و سخنگویان آن زبان تواناست و از این نظر همه زبان ها ی بشری کامل و ارزشمندند . وجود چند واژه دخیل خارجی در یک زبان دلیلی بر ضعف آن زبان نمی باشد . به عبارت ساده تر ، وجود یک یا چند کلمه در یک زبان و فقدان آن در زبان دیگر دلیل برتری آن زبان نیست . زبان ، برخاسته از نیاز سخنگویان خود رشد می یابد و اگر در جامعه ای بعضی از عناصر فرهنگی وجود نداشته باشد واژه ی برابر آن در زبان آن جامعه وجود نخواهد داشت و در صورت ایجاد یا ورود آن عنصر فرهنگی به جامعه ، زبان هم با خلق واژه ی جدید و یا اقتباس آن از سایر زبان ها این نیاز را مرتفع خواهد ساخت .
این وظیفه ی اهل زبان است که با پرهیز از بکارگیری واژگان خارجی که معادل آنها در زبان مادری شان موجود است موجبات رشد و تکامل هر چه بیشتر و بهتر زبان فارسی را فراهم سازند . مسلما در هر زبانی تمهیدات و روش هایی وجود دارد که می توان با توسل جستن به آنها در صورت نیاز کلماتی را تولید و به فهرست واژگان آن زبان افزود . به نظر می رسد که اشاره ای هر چند مختصر به این روش ها کمک برای فهم بهتر مطلب باشد .( مدرسی ،۱۳۶۸:ص۷۲-۶۹)
وامگیری زبانی
وامگیری زبانی : به معنای استفاده یک زبان از واژه ها و اصطلاحات زبان های دیگر است اصطلاح ها و ترکیب های بیگانه به دو صورت در زبان وارد می شوند که به صورت وام واژه است، صورت دیگر ورود اصطلاح ها و ترکیب های بیگانه به زبان ،گرته برداری است .
۱-وام واژه : که گونه ی نخست و آشکار و تقریبا آگاهانه وامگیری زبانی و به معنای به کارگیری واژه های دیگر زبان ها است ، مانند هزاران واژه ای که زبان فارسی در طی تاریخ شکل گیری و دگرگونی خود از ملل عرب زبان و دیگر ملت ها به امانت گرفته است . مانند کارت پستال ،کودتا،اولتیماتوم،پیک نیک و غیره که در برخی رشته های علوم – به ویژه شیمی – ورود وام واژه ها انبوه بوده است ، مانند کلروردوسدیم ، اسید سولفوریک و نیتروگلیسیرین در گذشته به وام واژه « الفاظ دخیل » می گفتند و به آن « واژه عاریتی » نیز می گویند .
۲-گرته برداری : در این وامگیری صورت ترکیبی اصطلاحات زبان بیگانه تجزیه می شود و به ازای هر یک از کلمات آن ، واژه ای قرار داده می شود . در حقیقت می توان گفت گرته برداری ترجمه لفظ به لفظ یک اصلاح بیگانه است که در زبان خودی معادلی ندارد و در عبارت بیگانه به حفظ ترتیب اجزای خود وارد زبان مقصد می شود . مانند .«سیب زمینی » که به ازای اصطلاح فرانسوی pomme de terre وضع شده است . دو واژه «سیب» و «زمینی» در فارسی وجود داشته است ، اما از ترکیب آنها معنای تازه ای برای نامیدن چیز تازه ای بدست آمده است و یا واژه های « آسمان خراش،راه آهن ،زیر دریایی ،ستون های زرهی ،پرده ی آهنین ،بادام زمینی و دهها ترکیب دیگر » که از گرته ، زبان های فرانسوی یا انگلیسی ساخته شده است . این ترکیب ها که بیشتر ساخته ی خود مردم، خبرگزاری ها و یا کاربران اینترنت است؛ از دیدن زبان شناسان و ادیبان نه تنها اشتباه نیست ، بلکه بهترین راه برای اخذ اصطلاح فنی جدید و حتی بهترین شیوه ی مبارزه با هجوم واژه های بیگانه است .
با این همه ، نمونه های دیگری وجود دارد که در درستی ساخت آنها و تاثیر آنان بر زبان خودی می توان تردید کرد . مانند«حمام گرفتن» و « درس گرفتن» ،که کاربرد فعل «گرفتن» با این کلمه ها از دید تداول فارسی زبانان درست نمی نماید ، بلکه اگر معنایی از آن برآید «در دست گرفتن» است . گذشته از این به جای این دو اصطلاح ، می توان «حمام کردن » (یا استحمام کردن ) و «درس آموختن » را به کار برد .( علیزاده ،۱۳۸۹، مقاله پژوهشی )
انواع گرته برداری
الف- گرته برداری معنایی
ترجمه دو یا چند معنای مختلف یک واژه ی بیگانه به یک واژه ی واحد در زبان خودی را گرته برداری معنایی گویند . برخی واژه ها در هر زبانی دارای معانی گوناگونی هستند و به ازای هر یک از این معانی نیز ، واژه های مستقل و متفاوتی در زبان های دیگر هست که مترجم در هر مورد باید یکی از آنها را که به منظور نویسنده نزدیکتر است . انتخاب و در ترجمه ی خود بیاورد .
برای مثال در فارسی ، پا هم به قسمتی از بدن که از لگن تا نوک انگشتان امتداد دارد گفته می شود و هم به آن قسمت از بدن که کفش آن را می پوشاند . اما در انگلیسی به قسمت اولی «leg» و به قسمت دومی «foot» می گویند . هنگامی مترجم برای برگرداندن این دو کلمه متفاوت به فاسی ، از یک واژه ( پا) استفاده می کند ،«گرته برداری معنایی» انجام داده است . به بیان دیگر در هر زبانی ، بعضی واژه ها چندین معنی دارند ، که ممکن است در زبانی دیگر چندین واژه برای این معانی وجود داشته باشد . در بسیاری از موارد برای انتقال مفاهیم از زبانی به زبان دیگر گرته برداری معنایی چاره ای نیست . مثلا کلمه ی «جبهه»(وام واژه عربی ) در زبان فارسی معنای «پیشانی» و در معنای وسیعتر به معنای « قسمت پیشین هر شیء نسبتاً بزرگ» به کار می رود و در این معنا برابر اسست با واژه «front« فرانسوی، که در عین حال به معنای دیگر نیز در این زبان به کار می رود : « صف مقدم سپاهیان در میدان جنگ» و توسعاً« منطقه ای که دو طرف متخاصم در حال جنگیدن هستند». معانی اخیر از سالیان پیش با همان کلمه ی «جبهه» به فارسی ترجمه شده است و اکنون رواج همگانی یافته است .
گرته برداری معنایی غالباً به روح زبان مقصد آسیب می رساند ، به ویژه در مواردی که واژه مناسب دیگری در زبان مقصد وجود داشته باشد . چون گرته برداری معنایی بیشتر به صورت پوشیده و تقریباً بی اطلاع اهل زبان صورت می گیرد ، گاهی ممکن است زیان های جبران ناپذیری به بار آورد . خطر آن را نباید کمتر از وام واژه ها دانست ، زیرا اگر دامنه ی نفوذ آن گسترش یابد ، ممکن است باعث آشفتگی مفاهیم شود و اهل زبان از فهم سخن یکدیگر ناتوان شوند ، چنانچه که امروزه از فهم بسیاری از نوشته های یکدیگر عاجزیم از حدود یک سده ی پیش که ترجمه زبان های اروپایی به فارسی رواج یافت ، برخی از گرته برداری های معنایی در زبان فارسی نفوذ کرده است کمتر کسی باشد که بداند این معانی جدید ، قبلاً در زبان نبوده است . برای نمونه فعل «بایستن» قابل توجه است این فعل در گذشته ، به معنای « موظف بوددن» و « ناچار بودن» و گاهی « شایسته بودن» به کار می رفته است . اما در فارسی امروز به معنای « احتمال » نیز به کار می رود ؛ مثلا جمله « بهروز باید اینجا باشد»، به معنای « بهروز ظاهراً اینجا است » ، می باشد . این معنای جدید «بایستن » که زبان های کشورهای غربی گرته برداری شده است ، در کنار معانی دیگر آن ایجاد ابهام می کند . (ناتل خانلری ،۱۳۴۹:و۱۸۳-۱۶۲)
ب- گرته برداری نحوی
ترجمه ی عینی جمله های زبان بیگانه به زبان دیگر ، به صورتی که نحو و ساخت آن جمله تغییر پیدا نکند را گرته برداری نحوی می گویند . مثلا جمله ی « تو مرا درک نمی کنی » از گرته ی زبان های اروپایی در سده اخیه وارد زبان فارسی شده است و پیش از آن چنین جمله ای در فارسی نبوده است , و به جای آن گفته می شده است : « تو حال ( یا حرف ) مرا درک نمی کنی ». پایه ی زبان بر نحو است .هنگامی دو زبان را می توان از هم متمایز کرد که نحو آنها متفاوت باشد ، حتی اگر واژگانشان به یکدیگر شبیه باشد ( مانند فارسی و اردو ). بنابراین ، اگر تغییراتی در نحو زبان رخ دهد ، شالوده ی آن زبان تغییر می کند . گرته برداری نحوی ، در نحو زبان تغییراتی به وجود می آورد بر ساخت جمله وارد می شود و شیوه ی آن را دگرگون می کند . این دگرگونی ساختاری اگر ادامه یابد ، بیم آن است که به نامفهوم شدن زبان بیانجامد ؛ به ویژه آنکه گرته برداری نحوی نیز مانند گرته برداری معنایی ، غالبا به صورت پنهان و نا آگاهانه صورت می گیرد . امروز ه زیانبارترین تاثیر زبان های بیگانه را در نحو فارسی می توان دید . البته این تاثیر هنوز به جایی نرسیده است که در شالوده ی آن دگرگونی ها ی اساسی ایجاد کند ، ولی این موضوع خطری مهم برای زبان فارسی محسوب می شود . در صد سال گذشته ، به دلیل ترجمه های فراوان از زبان های اروپایی به فارسی ، گرته برداری نحوی بسیاری از این زبان ها صورت پذیرفته است و اگر همین روند ادامه پیدا کند به تغییر نحوی زبان فارسی و نامفهومی و تباهی آن می انجامد ، پس تا جای ممکن باید از گرته برداری نحوی خوداری کرد .( همان ،۱۳۴۹،و۱۸۵-۱۸۴)
نمونه هایی گرته برداری در زبان فارسی
جمله های زیر بر پایه ی گرته ی زبان های اروپایی ( به ویژه انگلیسی و فرانسوی) ساخته شده است و در رسانه ها دیده و شنیده می شود :
« فناوری می رود که چهره ی کره ی زمین را به کلی دگرگون کند » به جای « فناوری نزدیک است که چهره ی کره زمین …».
«تو مرا نمی فهمی» به جای « تو حال یا سخن مرا نمی فهمی».
« من روی این کار، خیلی وقت گذاشته ام » به جای « من برای این کار ، خیلی وقت صرف کرده ام ».
« به اندازه ی کافی کار دارم که فرصت دیدن او را مداشته باشم » به جای « آنقدر کار دارم که فرصت نمی کنم او را ببینم : و نمونه های فراوان دیگر . ( همان ،۱۸۷،۱۳۴۹)
فرایند نفوذ واژه های بیگانه
راه های ورود لغات و اصطلاحات بیگانه به زبان فارسی متعدد است و بررسی مختصر هر کدام از آنها مفید می نماید :
الف)ترجمه های ناقص کتاب ها و مقالات بیگانه واشکلات آنها
کار ترجمه کم زحمت تر و کم ارزش تر از تألیف نیست البته ترجمه ای که در آن تسلط مترجم بر زبان بیگانه و فهم او از متنی که می خواهد ترجمه کند کامل باشد و همچنین شناخت او را از زبان فارسی و دستور آن و نیز اشراف به متن های تخصصی رشته ای که به عنوان مترجم در آن کار می کند به اتکاء تجربه ی موفق به اثبات رسیده باشد . مترجم باید قادر باشد به هر دو زبان فکر کند و آنچه را از یک زبان . می فهمد به زبن دیگر بفهماند ، نه آنکه فقط لغات و عبارات را برگردان کند مثلا اصطلاح پوینت آف ویو (point of view) رجمه شده است به « نقطه نظر » در حال در فارسی می گوییم : «نظر» یا « لحاظ»، و واژه ی پوینت یعنی نقطه را نیازی نیست در ترجمه وارد کنیم . یا ترجمه لغوی عبارات بویژه در متون ادبی ؛ مانند ضرب المثلی که به « کاتولیک تر از پاپ» ترجمه شده مثل معادل آن در فارسی « دایه ی دلسوز تر از مادر» است؛ خواننده ایرانی باید فرهنگ مسیحیت قرون وسطایی و مذهب کاتولیک و جایگاه پاپ در بین آنها را بشناسد تا بتواند ضرب المثل بیگانه را درک کند در حالی که مثل خودی آن بسیار ساده فهم است .
ب)بازگشت فرنگ رفته های خود باخته و فن سالاران نا آشنا به غنای زبان فارسی
عده ای از کسانی که به اروپا و مریکا سفر کرده اند یا سفر می کنند ، با دیدن بعضی مظاهر تمدن غرب گرفتار و به لحاظ اجتماعی شیفته ی آن می شوند ، آن چنان که احساس می کنند باید سراپا همچون فرنگیان شوند و حتی همچو تقی زاده از ابراز صریح آن نیز ابا ندارد . برای مثال آنها ، که همه چیز خود را باخته اند ، از دست دادن زبان فرع است و شاید ، اساساً به لحاظ تمایل به مشابهت هر چه بیشتر با غربی ها ، ضروری محسوب می شود اینها نمی توانند احساسات خود را به زبان بیگانه بیان نکنند . اصطلاحاتی نظیر مرسی ،گرل فرند و بوی فرند از این نوع اند .
آن فن سالاران ،مقهور ابراز ها ، وسایل ، تجهیزات و فناوری غرب شدند و همانطور که راه را برای ورود غربی ها و شیوع استفاده از آن ابزار و وسایل و تجهیزات هموار کردند ، سیل واژگان وابسته بدانها نیز سرازیر شد . آنها از همان ابتدا می توانستند از فناوری جدیدی بهره گیری کنند و برای تفهیم اصطلاحات فنی بیگانه از واژه های معادل فارسی استفاده کنند ولی ضعف دانش آنها و فراموشی ادبیات فارسی مانع چنان اقدامی شد . اگر از ابتدا هوشیاری نشان داده می شد امروز مواجه با تسلط واژه هایی فنی و نه اسم خاص نظیر رادیو ،تلویزیون ، سینما ، تلفن و غیره نبودیم تا ناچار شویم ادعا کنیم به دلیل گذشت زمان چنان واژه هایی تثبیت شده اند و برگردان آنها میسر نیست یا ضرورتی ندارد ، یا بدتر از آن ادعا کنیم به کارگیری آنها ضروری هم ندارد .
ج) عدم آشنایی کارشناسان با قابلیت های فارسی و غنای ادبیات ما
بیشتر واژه های تخصصی بیگانه را کارشناسان استعمال می کنند تا مقصود خود را در محیط های فنی و کارگاهی و اداری بیان کنند و بتوانند بفهمانند . متاسفانه تحصیلات دوران دبیرستان و دانشگاه کمک کافی به دانش آموزان و دانشجویان برای شناخت و به کارگیری قابلیت های زبان فارسی نمی کند و لذا اغلب فارغ التحصیلان رشته های فنی ، مهندسی ،کشاورزی و پزشکی از ذخیره سرشار این زبان در رشته های خود آگاه نیستند و ناگزیر به واژه های بیگانه از زبان های مختلف وی بیشتر به انگلیسی و فرانسه و آلمانی پناه می برند و امکانات گسترده ی زبان فارسی مانند استفاده از پسوندهای و پیشوندها نیز استفاده از مسترها در واژه گزینی بتدریج به فراموشی سپرده می شود .
د)باور نداشتن کارایی های زبان فارسی در رشته های غیر ادبی
این فقط فارسی و توانمندی های آن نیست که غریب مانده است بلکه مجموعه ی فعالیت های علمی ،فنی وهنری گذشتگان ما در طول تاریخ تمدن ایرانی برای نسل امروز ناشناخته است و قریب به اتفاق فارغ التحصیلان از سیر تحول علمی در کشورمان بی اطلاع اند و گمان نمی برند که نیاز های رشته ای مختلف علمی توانسته باشد به زبان فارسی تفهیم شود و بنابراین اعتقاد ندارند که بتوان به اتکای زبان فارسی امروز ، با رسای تمام ، مسایل آن رشته را مطرح کرد و فهماند ، چون خلع صلاح شده و درمانده اند براحتی به سراغ واژه های بیگانه می روند .
هـ- احساس حقارت در مقابل واژه های فرنگی وپدیده شیفتگی فنی
بسیاری از محصولات فنی تولیدی غرب در بیننده ای که خود دست اندرکار تولید و طراحی آنها نبوده ایجاد بهت و حیرت می کند و در او حالتی پدید می آورد شبیه تسلیم شدن کامل . وقتی مردمی در مقابل پیشرفت دیگران مقهور شدن و نسبت بدان احساس کوچکی کردند ، کمتر جرات می کنند نسبت به فرهنگ و زبان پیشینیان آن پیشرفت فنی ، تأمل کنند و یا ابراز وجود نمایند . گویی در به کا ر گرفتن واژه های بیگانه ، آنها نحوی رفع کردن ضعف فنی خود را جستجو می کنند و گمان می برند با ایجاد نوعی مشابهت فرهنگی و زبانی ، مشابهت فنی هم حاصل می شود و روحیه ی فنی همراه با واژگان بیگانه در آنها رسوخ می کند . وجه دیگر همین احساس کوچکی در انتخاب ناشیانه ی برخی از واژه ها نمود پیدا می کند چه با هدف اعتبار ویژه بخشیدن به موضوعی خاص انجام می گیرد ؛ گویی واژه ی فارسی اعتبار لازم را نداشته باشد ؛ مانند انتخاب نادرست واژه ی المپیاد به جای مسابقه .
و) عادت پیدا کردن به مفهوم واژه بیگانه
هجوم فرهنگی جلوه های گوناگون دارد . در زمینه های علمی ، فنی و هنری این هجوم بویژه برکسانی اثر می گذارد که آسیب پذیرند نظیر جوانان یا آنها که به لحاظ آشنایی با کاربردهای علمی زبان فارسی ضعیف تر و کم مایه ترند . واژه های بیگانه در زندگی روزمره ی آنها وارد می شود و کاربرد مکرر و بجا یا نابجا ی آن به عادت کردن با آن واژه ی بیگانه می انجامد به گونه ای که گاهی فراموش می شود که اصلا واژه خودی نیست ؛ یا پذیرفتن این که واژه ای فارسی بتواند همان مفهوم را به خوبی تداعی کند برایشان مشکل می شود . از این رو ، واژه هایی که مدت زمان بیشتری از عمر نفوذشان در زبان فارسی می گذرد رسوبات سخت تری در اذهان ایجاد می کند و خو گرفتن با مفهوم واژه ی فارسی معادل آن بسختی انجام می گیرد . از این نوع می توان واژه چک کردن به معنای بررسی کردن و کنگره به معنای مجمع یا همایش را ذکر کرد که گاهی افرادی با واژه های چک یعنی برگه ی حواله و کنگره به معنی لبه بلندی ، که هر دو فارسی اند اشتباه می کنند .
ز) نامناسب بودن واژه های جایگزین پیشنهادی
در مقابل سلطه ی فنی و تبلیغات قاهر بیگانه ، باید از قدرت و زیبایی هنری زبان فارسی بهره گرفت و واژه های جایگزین را رواج داد. برای ایجاد تحول در زمینه ی مصون سازی زبان فارسی از گزند بیگانه گان توجه به روان شناسی اهمیت می یابد .
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:05:00 ق.ظ ]