الف: تشابه الأطراف معنوی
این است که گوینده سخنش را با چیزی پایان دهد که در معنا با آغاز کلامش تناسب دارد.(عرفان،۳۱۰:۱۳۸۳)
مانند نمونه ذیل:
«قد قَرُبَ الرحیلُ و اقتربَ الأجلُ و کأنَّک بالعمرِ و قد مضی و أنتَ ذاهبٌ»[۷۶] (خفاجی،۱۵۷:۱۴۱۲)
آغاز کلام با کوچ کردن شروع شده و در پایان نیز با رفتن از این دنیا به سرای جاودانه سخن رانده است. که در معنی این دو کلام با هم متشابه هستند.
ب: تشابه الأطراف لفظی
اینکه سراینده یا نویسنده به واژهای که در آخر مصراع یا جمله نخست قرار گرفته است بنگرد و مصراع دوم یا جملهی بعدی را با همان کلمه آغاز کند.(عرفان،۳۱۱:۱۳۸۳)
مانند مورد ذیل:
«یا غریقَ الغفلاتِ! یا غافلاً عمّا هو آتٍ!»[۷۷] (خفاجی،۱۵۷:۱۴۱۲)
در کلام فوق خطیب جملهی اول را با کلمه (غفلت) به پایان رسانده و در جمله دوم نیز با همان کلمه یعنی (غافل) شروع کرده است. که در اینجا تشابه لفظ بین پایان و آغاز کلام وجود دارد.
۳-۴-۲-۱-۷٫استتباع
استتباع چیزی را صفت قرار دادن است به گونهای، صفت آوردن به چیز دیگری را نیز چه در قلمرو ستایش و چه نکوهش به دنبال داشته باشد. یعنی استتباع ستودن به گونهای است که ستودن دوبارهای را در پی داشته باشد.(عرفان،۳۰۲:۱۳۸۳)
«الحمدُ للهِ ناصرِ الملکِ الناصرِ لِدینِ اللهِ الدینِ الحنفی و مُمضی عزائمِه و مُشیدُ ارکانِه بالقائمِ بالشرعِ المحمدی و مُقَوّی دعائمِه و مُخصّص أهلِ التقوی بعلی»[۷۸] (زغلول،بیتا:۲۱۵)
در عبارت ذکر شده، صفات پادشاه را ذکر نموده به گونهای که ذکر صفات دیگر را نیز به دنبال داشته است.
۳-۴-۲-۱-۸٫ أئتلاف لفظ با معنا (تناسب و سازگاری لفظ با معنا)
ائتلاف لفظ با معنا این است که واژهها با معانی هماهنگ باشد.(عرفان،۳۰۰:۱۳۸۳)
مانند کلام ذیل:
«استباحوا الدِّماءَ و الأموالَ و قَتلوا الرّجالَ و الأطفالَ و هتکوا المحارمَ»[۷۹] (همان:۲۱۳)
در سخن فوق الفاظ و عبارتهایی که ضرب آهنگی خشن و کوبنده دارند، بکار گرفته شده که متناسب با معنا ومفهوم جنگ و خونریزی است.
۳-۴-۲-۱-۹٫ صنعت تفریق
تفریق این است که بین دو چیز که از یک نوع است از جهت اختلاف حکم آن دو جدایی انداخته شود. (عرفان،۲۷۸:۱۳۸۳)
مانند این سخن: «جعلَ هذه القلوبَ أوعیهً فخیرُها أوعاها للخیرِ و الرّشادِ و شَرُّها أوعاها للغی و الفَسادِ»[۸۰] (زغلول،بیتا:۱۱۹۸)
خطیب در این عبارت بین قلوب که از یک نوع میباشد به جهت اختلاف حکم آنها که یکی برای خیر و دیگری برای شر است، جدایی انداخته است.
۳-۴-۲-۲٫ محسنات لفظی
محسنات لفظی نقش مهمی در ایجاد موسیقی شعر دارند. خطیبان عصر ممالیک بسیاری از این زیباییهای لفظی را جهت رونق موسیقایی کلامش بکار گرفته گرفتهاند که در ذیل به ذکر نمونههایی از آن میپردازیم.
۳-۴-۲-۲-۱٫ جناس
جناس، همانندی دو لفظ در گفتار و ناهمانندی آنها در معناست.(عرفان،۳۲۳:۱۳۸۳) جناس به گونههای زیادی تقسیم میشود؛
الف: جناس تام؛ بدین سان دو لفظ متجانس در چهار چیز۱٫نوع حروف ۲٫ تعداد حروف ۳٫ شکل حروف (حرکات و سکنات) ۴٫ ترتیب حروف (با اختلاف معنا) با هم متفق باشند. این دو لفظ متجانس گاه دو اسم است گاه دو غعل است و گاه دو حرف. (هاشمی،۱۹۴۳م:۳۹۶-۳۹۷)
مثال از جواهر البلاغه ( جناس تام در دو اسم)
«یوم الساعه یقسمُ المجرمونَ ما لبثوا غیرَ ساعهٍ» منظور از ساعت اول «روز قیامت» و منظور از ساعت دوم «مدّت زمان» است.
ب: جناس غیر تام
قسمتی دیگر از جناس، غیر تام است؛ بدین سان که دو لفظ متجانس در یکی یا بیشتر از یکی از چهار چیز سابق با هم اختلاف دارند. و آن اختلاف یا به افزایش یک حرف در آغاز کلمه است که به آن «مطرَّف» میگویند. (عرفان،۳۲۷:۱۳۸۳) مانند سخن ذیل:
«مَنَحَه عِقداً زان به جودُ الوجودِ»[۸۱] (زغلول،بیتا:۲۱۶)
جناس مطرّف در بین دو کلمه (جود و وجود) است.
و یا آن حرف زاید در وسط است و به آن «مکتنف» میگویند. (عرفان،۳۲۸:۱۳۸۳) مانند نمونه ذیل:
«ایها الناسُ اعلموا أنَّ الإمامهَ فرضٌ مِن فروضِ الإسلامِ»[۸۲] (همان:۲۱۳)
جناس مکتنف بین دو کلمه (فرض و فروض) است.
ج: جناس اشتقاق
اگر دو لفظ متجانس (دو رکن جناس) از یک چیز مشتق شده باشد، آن جناس اشتقاق است.(عرفان،۳۳۱:۱۳۸۳)
مانند نمونه ذیل:
«فشمِّروا ساقَ الإجتهادِ فی إحیاءِ فرضِ الجهادِ»[۸۳] (زغلول،بیتا:۲۱۳)
در عبارت فوق کلمات (اجتهاد و جهاد) از ریشهی «جهد» مشتق شدهاند.
د: جناس مضارع
جناس مضارع جناسی است که دو رکن آن در دو حرفی که قریبالمخرج هستند اختلاف دارند.(عرفان،۳۳۴:۱۳۸۳)
مانند کلام ذیل:
«أحمدُهُ علی السَّرَّاءِ و الضَّرَّاءِ»[۸۴] (زغلول،بیتا:۲۱۳)
در این عبارت دو حرف (س و ض) قریبالمخرج هستند که با هم اختلاف دارند.
ه: جناس لاحق
جناس لاحق در جایی است که اختلاف دو رکن جناس در دو حرف بعیدالمخرج باشد.(عرفان،۳۳۵:۱۳۸۳) مانند دو حرف (الف و راء) که بعیدالمخرج هستند. از جمله نمونههای ذیل:
«فإنّ بناتَ العمِّ أجدی بالصحبهِ و أجدر وأوفی بالمودَّهِ وأوفرَ وأصبی إلی العهدِ وأصبرَ»[۸۵] (زغلول،بیتا:۲۱۶)
و مانند عبارت ذیل:
«قد شربوا مِن الموتِ کأساً مرهً ولم یفقدوا مِن اعمالِهم ذرهً وآلی عَلیهم الدهرُ ألیهً برَّهً، أن لا یجعل لهم إلی الدُّنیا کرهً، کأنهم لم یکونوا للعیونِ قرّهً»[۸۶] (مدرسی،۲۱۵:۱۳۸۰)
در عبارت فوق حروف (م، ذ، ب، ک و ق) بعیدالمخرج هستند و این نوع جناس را جناس لاحق گویند.
و: جناس لفظی
جناس لفظی آن جناسی است که دو رکن آن از جهت لفظ همانند باشد و در نگارش متفاوت باشند.(عرفان،۳۳۵:۱۳۸۳)
مانند موارد ذیل:
«….و لفضیلهِ العاجلِ و الآجلِ نافعاً بیناً و هی سُّنَّهُ النِّکاحِ»[۸۷] (زغلول،بیتا:۲۱۶)
«و الغربهُ کربهٌ و لو کانت بینَ الأقاربِ و مفارقهُ الأوطانِ صعبهٌ و لو عن سُمِّ العقاربِ»[۸۸] (همان:۲۱۵)
در دو خطبهی فوق کلمه (ع و آ) در تلفظ یکی هستند اما در نوشتار متفاوتند.
ز: جناس مصحف
جناس مصحف جناسی است که دو لفظ متجانس در وضع حروف مشابه هم هستند اما از نظر نقطهگذاری متفاوت است به گونهای که اگر نقطهگذاری یکی از آن دو زدوده شود از دیگری متمایز نگردد.(عرفان،۳۳۸:۱۳۸۳) مانند موارد ذیل:
«السَّلامُ عَلی العبّاسِ عمِّه و کاشفِ غمِّه»[۸۹] (زغلول،بیتا:۲۱۳)
در کلام فوق دولفظ (عمّه و غمّه) در وضع حروف مشابه هستند ولی در حروف (ع و غ) از لحاظ نقطهگذاری با هم متفاوتند.
برای
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:37:00 ب.ظ ]