ناتوانی های جسمانی می تواند به شکل فلج مغزی ، شکاف ستون فقرات ، آسیب های نخاعی و پلاسیدگی عضلانی دیده شود، فلج مغزی شایع ترین نوع آسیب در این دانش آموزان می باشد.
فـلـج مغـزی یک اصـطلاح عــام اسـت که بــرای نـامـیدن مـجـمـوعـه ای ازناهنجاری های گوناگون که بر توانایی حرکت، حفظ وضعیت و تعادل کودک تاثیر میگذارد، به کار می رود. یکی از عوامل ایجاد کننده فلج مغزی، ضربه مغزی است. ضـربه مـغزی توانـایی مغز را برای کنترل عضلات تحت تاثیر قرار می دهد بطوریکه ناهنجاری های حرکتی را باعث می شود. این ضربه براساس محل و شدت خود می تواند آسیب های دیگری مانند تشنج، اختلال تکلم، اختلال یادگیری و کمبود شنیداری و دیداری را در کودک پدید آورد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
شیوع
معلولین جسمی ـ حرکتی از لحاظ فراوانی یکی از کوچک ترین و در عین حال متفاوت ترین گروه ها در میان کودکان استثنایی هستند. در بین معلولین جسمی ـ حرکتی شیوع فلج مغزی در حدود ۴ تا ۵ در ۲ هزار تولد زنده است. این ارقام با توجه به متغیرهای گوناگون متفاوت است. برای مثال برخی کودکان با شکل های شدیدی از فلج مغزی به دنیا می آیند و نمی توانند ادامه بدهند و شیوع تولدهای زنده این کودکان را که می میرند در بر نمی گیرد . برخی از این کودکان نیز ممکن است چند ماه یا چند سال بعد از تولد تشخیص داده شوند.
سبب شناشی
تصادفات، حوادث، مسمومیت ها، بیماری های مزمن و عوارض ناشی از آنها، عوامل ژنتیکی، سوء تغذیه مادر، سن بالای مادر ، دارو ، اشعه ، استعمال دخانیات و… می توانند سبب بروز نوعی نارسایی حرکتی در فرد شوند . فلج مغزی نیز علل گوناگونی دارد ، هر عاملی که بتواند بر مغز اثر بگذارد می تواند موجب فلج مغزی شود . عوامل گوناگونی همچون بیماری های حاد ، کمبود اکسیژن مغز ، تولد زود رس ، عفونت مادری ، ضربه حین تولد ، ناسازگاری خون ، عفونت جنین و عفونت پس از تولد همگی می تواند موجب این اختلال عصب شناختی ـ حرکتی شود.
طبقه بندی
معلولین جسمی ـ حرکتی در کشورهای مختلف به روش های گوناگونی طبقه بندی می شوند. در این میان، طبقه بندی فلج مغزی از ثبات بیشتری برخوردار است. دو روش برای طبقه بنـدی فلج مغزی وجود دارد: یکی از روش ها به نوع ناتوانی حرکتی توجه دارد و دیگری تعداد اعضای بدن را که دچار ناتوانی حرکتی شده اند، مورد بررسی قرار می دهد.
الف ـ طبقه بندی نوع اول (قوام عضلات)
۱- اسپاستیک[۴]
۲- آتتوید[۵]
۳- آتاکسی[۶]
۴- مختلط[۷]
اسپاستیک
این نوع فلج مغزی بیشترین تعداد مبتلایان را دربر میگیرد. مـهم ترین نشانه های مربوط به عصب شناسی در این نوع فلج مغزی، سفتی عضلات و عدم توانایی در شل کردن آن هاست. درجه معلولیت متغیر است و ممکناست فقط یک دست یا یک پا یا دست و پای یک سمت بدن و یا هر چهار اندام و یا اینکه کم و بیش کل بدن را درگیر سازد. حدود ۷۵٪ از کودکان فلج مغزی حالت سفتی و اسپاسمی را به عنوان نشانه اصلی عصب شناسی بروز می دهند.
آتتوید
نشانههای اصلی عصبشناسی دراین گروه، وجود حرکات غیرارادی می باشد. که حرکات ارادی طبیعی مثل نوشتن، راه رفتن و صحبت کردن را تحت تاثیر قرار می دهد. در حدود ۱۰٪ افراد دچار فلج مغزی مبتلا به آتتوید هستند.
آتاکسی
نشانه های غـالب در این گـروه نـاهـمـاهـنگی حرکات ارادی، گام برداشتن بی ثبـات وعـدمتوانایی درکنترل کامل بدن میباشد.درحدود ۵٪ ازکودکان مبتلا به فلج مغزی این علائم را نشان می دهند. این حالت در مقایسه با حالات دیگر بسیار نادر است.
مختلط
در بسیاری از کودکان خصوصیات بیش از یک نوع فلج مغزی دیده می شود مثلاً در بعضی از کودکان علائم فلج مغزی اسپاستیک و آتتوید تواماً دیده میشود که به این ها مختلط میگویند. درحدود ۱۰٪ کودکان مبتلا به فلج مغزی جزو این گروه هستند.
ب ـ طبقه بندی نوع دوم (درگیری اندام ها)
– مونو پلژی[۸] : یک دست یا گاهی فقط یک پا درگیر است.
– همی پلژی[۹] : نیمی از بدن کودک درگیر است.
– پارا پلژی[۱۰] : دو اندام تحتانی درگیر است که اکثراً بعلت ضایعات نخاعی بوجود می آید.
– دی پلژی[۱۱] : چهار اندام درگیرند ولی درگیری اندام تحتانی بیشتر از اندام فوقانی می باشد.
– تری پلژی[۱۲] : سـه انـدام درگیر است، دو اندام تحتانی و یک انـدام فوقانی یا دو اندام فوقانی و یک اندام تحتانی
– کوادر پلژی[۱۳] : چهار اندام از بدن درگیر است و درگیری تنه، سر و صورت هم وجود دارد.
– دابل همی پلژی[۱۴] : چهار اندام درگیرند ولی درگیری اندام فوقانی بیشتر از اندام تحتانی می باشد(صفری و آهویی، ۱۳۸۴).
ویژگی های کودکان معلول جسمی ـ حرکتی
بطورکلی کودکان معلول جسمی ـ حرکتی به دلیل مشکلاتی که در قوام عضلانی، اختلال بینایی، اختلال شنوایی، اختلالات تکلم ، اشکالات ارتوپدی (وجود دفرمیتی ) ، ناهنجاری های دهـانـی و عـدم تـطابق دندانی ، اشکالات درکی و عاطفی ، اشکالات رفتاری ، رفلکس های غیرطبیعی ، الـگوهـای غـلـط و وضعیت بدنی غیر عـادی، اخـتلالات حسی، ضعف در تصور بدنی دارند، مـوانعی را در امـر آموزش تجربـه مـی کنند که این موضوع بـه نحوی عـزت نفس و اعتماد به خود و رفتارهای مناسب هیجانی و اجتماعـی را در آنـان کاهش می دهد . لـذا معلمان باید بـا تکیه بـر توانایی دانش آموزان، برنامه ریزی مدونی را در جهت به حداقل رسانیدن موانع طراحی نمایند تا بواسطه آن فرصتهای لازم در جهت رشد توانایی های دانش آموزان فراهم سازند.
ناتوانی های جسمانی برنگرش خود فرد و دیگران مانند والدین ، خواهران و برادران، همسالان،معلمان و…نسبت به بیمار تاثیر می گذارد. تاثیر ناتوانی در برخی از جنبه های اجتماعی ، تحصیلی و روانی قابل ملاحظه است. برای مثال کودکان و نوجوانانی که مدت قابل توجهی را به علت استفاده از خدمات و مراقبت های پزشکی از خانه و مدرسه دور می مانند، فرصت کمتری برای ایجاد دوستی ها، حضور در رویدادهای اجتماعی و رشد مهارت های اجتماعی دارند. بی توجهی به مسائل روانی و رفتاری گاه مشکلات عدیده ای را برای آنان بوجود خواهد آورد که ناتوانی های حرکتی او را تحت الشعاع قرار می دهد . این مسائل جایگاه خاصی را در تـوان بخشی یک کودک معلول بخود اختصاص می دهـد . میزان خدمـات و تلاش هایی که برای درمان به کار گرفته می شود به ماهیت مشکلات و توانمند ی های فرد یا کودک بستگی دارد . به طور کلی درمان ، معطوف پیشگیری از بد شکلی های جسمانی ، ایجاد وضعیت های بدنی و حرکتی مفید ، فراهم ساختن جراحی استخوانی مناسب و مورد نیاز، رسیدگی به مشکلات تغذیه و بلع، تامین ارتباط مکمل مناسب و وسایل کمکی، تجویز دارو های مناسب ( شل کننده های عضلانی ) و رشد تحرک و استقلال است. به علت ماهیت چند بعدی مشکلات ، ممکن است به خدمات تخصصی پزشکی و انسانی در قالب گروه های درون رشته ای و بین رشته ای نیاز باشد. این گروه ها شامل متخصصان پزشکی ، کاردرمانگر ، شنوایی شناس ، متخصص گفتار و زبان، مددکار اجتماعی، معلم و …می شوند که با یکدیگر به کودک کمک می کنند تا به حداکثر توانمند های خود دست یابد(همان).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
ملاحظات آموزشی
با توجه به محدودیت ها و تفاوت های فردی افراد معلول جسمی ـ حرکتی، تبیین هدف ها و برنامه های آموزشی یکسان برای آن ها غالباً ممـکن نیست، حتـی در میان کودکانی که از میزان معلولیت یکسانی برخوردارند ،هدف ها و برنامه های آموزشی را باید براساس خصوصیات هوشی، جسمـانی ، حسی و عاطفی کودک پایه گذاری کرد . در اجرای برنامه های آموزشی و پرورشی این دانـش آموزان، بـخصـوص آنـان که مبتلا به معلولیت های شدید و مزمن هستند، ممکن است با دو مشکل مواجه شویم. اول اینکه کودک ممکن است از تجربه هایی که کودکان سالم در تحصیل برخوردارند، محروم شود. دوم آنکه کودک ممکن است نتواند مانند سایر دانش آموزان وسایل آموزشی را بکار گیرد و در برابر وظایف آموزشی از خود واکنش منفی نشان دهد. مبنای آموزش کودکان معلول جسمی ـ حرکتی براساس تفاوت های فـردی اسـت. هدف ها و برنامه های آموزشی آنان شبیه هدف ها و برنامه هایی است که برای کودکان عادی اجرا می شود مانند خواندن، نوشتن، حساب و تجربه هایی که به منظور آشنایی آنها بـا دنیای اطرافشان صورت می گیرد. عـلاوه بـر این، بـرنامه هایی برای آموزش مهارت های حرکتی، مهارت های زندگی و مهارت های شغلی نیز لازم است تا در مجموعه برنامه های آموزشی و پرورشی آنان گنجانده شود.
در آموزش وپرورش کودکان جسمی ـ حرکتی، معلم باید به میزان بسیار زیادی آموزش را بر مبنای نیازهای خاص روانی و جسمی هر کودک بنیان نهد. لازم است تا یک طـرح یا برنامه دراز مدت برای هر کودک براساس ارزیابی دقیق از او در زمینه های ارتباطی و توانـایی هـا، حالات عاطفی، ظرفیت ذهنی، اشکالات احتمالی یادگیری و مشخصات جسمانی تهیه و تنظیم شود.
کودکان این گروه مانند هر کودک دیگری نـیاز دارند که در انجـام تکالیف خـود مـوفـق شوند. اگر نیازهای آنان به طور مناسب ارزیابی و مورد توجه واقع نشود، در بسیاری از وظایف روزانـه و تکالیف مدرسه احساس عدم کفایت می کنند، و این مسئله غالباً به اختلال هیجانی در یادگیری می انجامد و یا انجام موفقیت آمیز کارهایی که قبلاً در آن هـا تسلط داشته اند را با شکست روبرو می سازد. لذا معلم باید به تلاش های کودک به شکل مثبتی پاسخ داده و ارتباط با کودک را بهبود بخشد بطوریکه آموزش را برای کودک امری لذت بخش، معنادار و هماهنگ با محیط اطراف او سازد، تا با تاکید بر نـکات مثـبت پیشرفت کودک، فرصتی پیش آید تا وی به توانایی های خود پی ببرد و در مراحل بعدی آموزش، بیشترتلاش کند. به این منظور درک کامل تواناییها و ناتوانیهای کودک نه تنها در تعدیل واکنش ها موثرند، بلکه موجب تعدیل توقعات و انتظارات ما از فرد معلول و حتی از خودمان می شود(میرخان، ۱۳۹۲).
مبحث دوم
کتاب درسی
خط و چاپ، ایجاد دو شیوه و دو نظام دگرگونساز در انباشت، انتقال و بازیافت اطلاعات است (آذرنگ، ۱۳۸۴). اختراع خط، نوع جدیدی از ارتباط را که ارتباط غیرمستقیم نامیده میشود، بهوجود آورد و سنّت شفاهی به سنّت کتبی تغییر یافت و با اختراع چاپ، سنت کتبی تقویت و بر دامنه، ابعاد، سرعت و امکانات آن افزوده شد. بهعبارت دیگر، خط بین فرستنده و مخاطب، واسطه انتقال پیام گردید و مبادله افکار را از ارتباط مستقیم، بینیاز ساخت و به هر فرد، اجازه داد با فرد یا افراد دیگر وارد گفتگو شود. (معتمدنژاد، ۱۳۸۴) درنتیجه کتاب، بهعنوان سادهترین و کارآمدترین رسانه ارتباطی و اطلاعاتی میان جهان دانش و معرفت و عالم بشریت پدیدار شد (آذرنگ، ۱۳۷۷)، و با رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن، کتاب به بهترین رسانه برای مجموعههای کامل و جامعه اطلاعات در هر حوزهای تبدیل شده و ابزار مؤثر انتقال فکر، فرهنگ و دانش شد (لئون ای ولادیمیرف[۱۵]، نشریات یونسکو، ش ۳۰ ).
واژه «Book»در لغت بهمعنای کتاب، دفتر، نامه، مجلد، کتابچه و دفترچه آمده (حقشناس، ۱۳۸۰) و اصطلاحأ عبارت از مجموعه معلومات و اطلاعاتی است که با حجمهای مختلف در یک و یا چند جلد خطی و یا چاپی، در یک نسخه یا بیشتر انتشار مییابد (قاسمی، ۱۳۸۲).
طبق تعریف یونسکو، کتاب معمولاً از ۴۸ صفحه بیشتر و به طور مستقل صحافی شده است. به کمتر از این مقدار جزوه یا رساله میگویند (سلطانی و همکاران، ۱۳۷۹).
کتابهای منتشره خود به دو دسته آموزشی و غیرآموزشی تقسیم میشوند که در این بین کتاب درسی از جمله مهمترین و در دسترسترین رسانه های آموزشی و یکی از مهمترین مراجع و منابع یادگیری دانش آموزان در هر نظام آموزشی است و در ایران نیز یکی از مهمترین نقشها را در برنامه درسی نظام آموزش و پرورش ایفا مینماید. به عبارت دیگر، در ایران بیشتر فعالیتهای آموزشی در چارچوب کتاب درسی صورت میگیرد و بیشترین فعالیتها و تجربههای آموزشی دانش آموز و معلم بر محور آن سازماندهی می شود (عریضی و عابدی، ۱۳۸۲). در بررسی کتابهای درسی، قبل از هر چیز باید به بررسی این مساله پرداخت که بهراستی کتاب درسی چیست؟
بالر[۱۶] (۱۹۹۹) کتاب درسی را واسطه آموزشی در زمینه موضوعی خاص و محصول یک فرایند فناورانه میداند. محمدیفر(۱۳۸۱) کتاب درسی را اینگونه تعریف می کند: «کتاب درسی یا درسنامه، کتابی است که به منظور آموزش مباحث معینی نوشته می شود. هریک از کتاب های درسی دبیرستانی و یا هریک از کتابهای مربوط به یک برنامه درس دانشگاهی، یک درسنامه محسوب میشوند. برخی درسنامهها به طور دقیق و صریح براساس یک برنامه درسی خاص ، تدوین میگردند. برای نمونه درسنامه رسمی دوره دبیرستان؛ و برخی دیگر به طور تقریبی، یک دوره آموزشی خاصی را پوشش می دهند و تا حدودی با یک برنامه درسی معین مطابقت دارند. برای مثال اغلب درسنامههای دانشگاهی توسط مؤلفان مستقل از نظام دانشگاهی تدوین میشوند».
از دیدگاه آون «کتاب درسی مرجع رسمی مورد استناد برای تعیین محتوا و برنامه آموزشی بوده و راهنمای عملی برای کلیه کارگزاران آموزش و پرورش است» (۲۰۰۷، ص ۸). فوستر[۱۷] کتاب درسی را متنی است یافته که اهداف آموزشی را در قالب نوشتار، تصاویر و تکالیف عرضه نموده و پیوند دهنده اهداف آموزش و پرورش با کلاس درس است معرفی می کند (۲۰۰۲، ص ۱۵).از دیدگاه دیگر میتوان به کتاب درسی اینگونه نگریست: « کتاب درسی موثق ترین میثاق کارگزاران آموزشی است که خطوط اصلی تدریس، یادگیری، سنجش و اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی را تعیین و تعریف می کند » (کارینگر[۱۸]، ۲۰۰۶، ص ۵۵). در جمع بندی کلی می توان گفت: «تحقق اهداف یادگیری مستلزم حضور عوامل متعدد و متنوع است که در این میان میتوان از کتاب درسی که از مهمترین فرصتهای یادگیری رسمی به شمار میآید یاد کرد» (فلودن[۱۹]، ۲۰۰۲ ص ۲۴).
پس از تعاریفی که در مورد کتاب درسی بیان گردید ممکن است این سوال مطرح شود که چه عامل یا عواملی سبب گردیده است کتاب درسی به عنوان رسانه مسلط و غالب آموزشی در اکثر کشورهای (اعم از پیشرفته، درحال توسعه و عقبمانده) دنیا درآید؟
امیرتیموری (۱۳۷۱) از جمله مزایای کتابهای درسی را مسأله اقتصادی بودن و سهولت استفاده از آنها میداند و معتقد است که در نظام آموزشی کشور، تهیه و تدوین کتابهای درسی مناسب و در دستیابی به نتایج آموزشی موفقیتآمیز سهم بارزی دارد و وجود هرگونه کمبود یا نقص در این زمینه آثار و نتایج زیانباری را بر کل نظام وارد می کند. پنی[۲۰] (۱۹۹۶) معتقد است کتاب درسی علاوه بر ارزانترین راه برای تهیه مطالب یادگیری است، بستهای محدود و مناسب با اجزای به همپیوسته میباشد، به طوری که چارچوب روشنی را فراهم می کند که در آن مقصد مدرس و فراگیر به طور کامل واضح است (به نقل از جمالیزواره، ۱۳۸۷).
عکس مرتبط با اقتصاد
گرافیک و کتاب درسی
استفاده از تصاویر و عناصر گرافیکی برای برقراری ارتباط بین انسانها، دارای سابقهای طولانی است و مربوط به اولین روایتگریهای بشر بر روی دیوار غارها و پوستین حیوانات میباشد. در واقع، انسان نخستین با الهام از تصاویر اطراف خود و خلاصهگویی تصاویر اطراف خود و خلاصهگویی تصاویر جهشهای هنری، ادبی و تاریخی را که همان بیان تصویر و تصویرنگاری امروز است، برای ما بدعت گذاشته است.
هر پدیدهای در طول تاریخ بر اساس نیاز بشر و رفع قسمتی از خواسته های فیزیکی او شکل میگیرد و مراحل تکامل و تحول را روز به روز طی کرده و در قالبهای جدیدی خود را به منصه ظهور میرساند.
امروزه گرافیک به عنوان شاخهای از شاخه های هنری جایگاه خود را در بین جوامع مستحکم کرده و به عنوان یکی از پدیده های ضروری ومهم مطرح می گردد. واژه گرافیک از مصدر یونانی «Graphein» به معنای نوشتن گرفته شده است. ریشه آن در اصل به معنای، خراشیدن، حککردن و نقرکردن است.
در روشهای تکثیر قدیمی روی سنگ یا مس را با عملی شبیه خراش دادن منقش میکردند وپس از برگردانیدن آن روی کاغذ، تکثیر را انجام میدادند که به آن «طراحی خطی گرافیک» اطلاق میگردید.
گرافیک در فرهنگ معین به معنای نمودار ترسیمی با خطوط واشکال تعریف شده است. در واژه نامه مصور هنرهای تجسمی در معنی Graphic Artsآمده: «انواع نقاشی و کنده کاری وبرجسته کاری برروی فلز و چوب وسنگ ومانند آنها برای چاپ که امروزه شامل طرح و ترسیم پوستر و نمودارهای خطی. آرمهای تجاری وصنعتی. تصاویر ونقوش روی جلد کتاب ونشریات وعلایم اقتصادی و راهنمایی استفاده می شود».
در فرهنگ اصطلاحات هنری از گرافیک مترادف هنر ترسیمی . تصویرسازی. نمودار یا طرح همراه با موضوعات چاپی یاد شده است. ریچارد هولیس[۲۱] در کتاب تاریخ طراحی گرافیک میگوید: «گرافیک یک زبان است. نوعی زبان است با دستور زبانی نا معین و الفبایی پیوسته در حال گردش، قوانین نامشخص گرافیک به آن معناست که فقط میتوان آن را مطالعه کرد نه آموخت».استاد ممیز پدر گرافیک نوین ایران گرافیک را اینگونه تعریف می کند: «خلاصه کردن یک عنصر تصویری تا جایی که پیام خود را از دست ندهد و قابل تکثیر باشد».
طراحی گرافیک به معنی امروزی آن از حدود پنج قرن پیش در اروپا شکل گرفت و اختراع صنعت چاپ در انواع شکلهای نخستین آن، عامل مؤثری در این شکل گیری بود. پایهریزی گرافیک را به عنوان یک حیطه مطالعاتی مستقل، به ۱۹۱۹ میلادی نسبت می دهند (افشار مهاجر، ۱۳۷۹). فیلیپ مگز[۲۲] در کتاب تاریخ طراحی گرافیک، اظهار می کند که «واژه گرافیک تا قبل از ۱۹۲۲ به صورت گستردهای کاربرد نداشته است و زمانی که ویلیام ادیسون دوگینز[۲۳]، واژه طراحی گرافیک را در کتاب مشهورش به کار برد این واژه به طور واقعی پدیدار شد» (مگز، ۱۹۹۸، ص۱۲). همچنین ریچارد هولیس (۱۹۹۷) در کتاب مشهور خود تاریخچهای از طراحی گرافیک ابراز میدارد که طراحی گرافیک به عنوان یک حرفه در نیمه قرن بیستم مطرح شده است.
کتاب آرایی و استفاده از اصول و مبانی طراحی گرافیک در ساخت کتاب نیز دارای تاریخچهای طولانی است. برخی اولین کتابآراییها را به مسلمانان نسبت میدهند. از جمله مایل هروی (۱۳۷۲) در کتابداری تمدن اسلامی اینچنین مینویسد:
«به همین اعتبار است که در نخستین سدههای هجری، ذهن و زبان اصحاب فرهنگ متوجه ابزار و اسباب کتاب و کتابت میگردد و راهها و اسالیب تذهیب و نقاشی و تصویرگری، رنگریزی کاغذ و صحافت کتابخانه و شبکه های اداری و درباری و آموزشی در قلمرو نسخهنویسی و استنتاج مطمحنظر می شود و کاتبان از امتیازهای رسمی و اقتصادی برخوردار میگردند و وارثان از این طریق هویت فرهنگی مییابند و ارتزاق و معیشت می کنند. هم به همین اعتبار است که به سرعت شعب فن کتابسازی و نسخهآرایی در تمدن اسلامی ، هیأتی نظاممند پیدا کرد و در زبان، ساختار ویژه خود را مصطلح ساخت تا جایی که در کهنترین فرهنگنامهها باب ساختارهای ویژه کتاب و کتابآرایی گشوده شد و حتی در فرهنگ عامیانه نیز ساختارهای مزبور به عنوان نمایه تلقی گردید».
اصول و مبانی طراحی گرافیک
عناصر طراحی گرافیک
نقطه[۲۴] سادهترین و تجزیه ناپذیرترین عنصر در ارتباط بصری است. طبیعیترین و معمولترین شکلی که میتوان برای نقطه قائل شد گرد بودن است. نقطه هرکجا که باشد خواه به صورت طبیعی و یا مصنوع دست انسان، چشم را شدیداً به خود جلب می کند (داندیس[۲۵]،۱۳۹۱، ص۷۱). از کنار هم قرارگیری نقاط، خط[۲۶] ایجاد می شود که سیال و روان و دارایی طول و فاقد عرض است. در هنرهای بصری خط به خاطر ماهیت خاصش، دارای توان و انرژی بسیار است. خط هرگز ساکن و ایستا نیست، بلکه همیشه پرتحرک است و عنصر بصری مهمی در طرحهای اولیه و خطی می باشد(داندیس، ۱۳۹۱، ص۷۳). در طراحی برای ایجاد حال و هوا[۲۷]، سازمان[۲۸]، و بافت[۲۹] از خط استفاده می کنند(پترسون[۳۰]، ۱۹۹۶). خط در حالت، ضخامت، موقعیت، رنگ و سبکهای متنوعی در کتابهای درسی دیده میشوند. با استفاده صحیح از این عنصر میتوان آرامش، ضعف، شادی و گرفتگی را در صفحه به وجود آورد (اُلیور[۳۱]، ۲۰۰۴). از خط میتوان برای سازماندهی روابط دیداری در صفحه استفاده نمود. آنها به اتصال عناصر و ایدههای مرتبط کمک می کنند و با خلق ساختار به صفحه روح میبخشند. با خط میتوان بافت را به صفحه اضافه نمود. بافت علاقه دیداری مخاطب را افزایش میدهد (کِلی[۳۲]، ۲۰۰۵). بافت آن عنصر بصری است که بسیاری از اوقات به عنوان بَدَل برای ارضای یکی از حواس، که همان حس لامسه باشد، ایجاد می شود
خط شاخص شکل[۳۳] است و از اتصال چند خط به هم ایجاد می شود و بغرنجیهای یک تصویر در هنر به وسیله آن بیان می شود. سه شکل اصلی وجود دارد، مربع دایره ومثلث