تمرین ۳: مراحل حل تعارض زوجین
در این تمرین، مشاور یک فرایند ده مرحله ای را برای حل تعارضات، در خلال یک جلسه بازخورددهی به زوجین معرفی می نماید سپس زوجین با انتخاب یک موضوع خاص، به عنوان تکلیف بر روی آن کار می‏کنند، که در جلسه آتی به مرور آن پرداخته می شود. گام ها یا مراحل ده گانه مزبور براساس پژوهش ها و نظریه های فعلی مربوط به الگوهای حل تعارض گوناگون شکل گرفته اند که از قرار زیر می باشند.
۱) زمان و مکان مناسبی را برای انجام بحث و گفتگو تعیین کنید.
۲) مشکل یا موضوع مورد اختلاف را تعریف کنید.
۳) سهم هریک را در ایجاد مشکل تعیین نمایید.
۴) تلاش های ناموفق قبلی برای حل مشکل فعلی را فهرست کنید.
۵) از طوفان ذهنی بهره گرفته و کلیه راه حل های ممکن را فهرست کنید.
۶) به بحث و ارزیابی این راه حل های ممکن بپردازید.
۷) بر سر آزمودن یک راه حل با یکدیگر به توافق برسید.
۸) وظیفه هر فرد را در آزمودن این راه حل مشخص سازید.
۹) زمان دیگری را برای گفتگوی با هم تعیین کنید.
۱۰) به تلاش های یکدیگر در رسیدن به راه حل ارج نهاده و به هم پاداش دهید.
تمرین ۴: طرح ها و بودجه مالی
در این تمرین از زوجین درخواست می شود تا جدول بندی بودجه را تکمیل نموده و هریک فهرستی از اهداف مالی کوتاه و بلند مدت خود تهیه نمایند. این تمرین غالباً به شکل یک تکلیف به زوجین ارائه می‏شود. در این بین مشاور می تواند برای طرح ریزی یک بودجه واقع بینانه و عملی و تعیین اهداف مالی کوتاه و بلند مدت به زوجین کمک نماید. مشاور همچنین با همراهی زوجین به مرور حیطه اداره مسائل مالی که یک گزارش رایانه ای است به تأکید بر نقاط قوت و رشد آفرین زوجین اقدام می ورزد (اولسون و دیفراین[۲۸۷]، ۱۹۹۷).
تمرین ۵: اهداف فردی، زوجی و خانوادگی
تعیین و سپس در میان نهادن اهداف به عنوان یک زوج، افزایش ارتباطات، صمیمیت و نیز پیوند عاطفی را در پی می آورد. در تمرین ۵ به هریک از زوجین یک تکلیف جداگانه داده می شود به این صورت که باید به تعیین دو یا سه هدف فردی، زوجی و خانوادگی بپردازند. سپس با بهره گرفتن از الگویی که تغییر[۲۸۸] نام دارد سعی کنند تا برای رسیدن به اهداف موردنظر خود کوشش کنند. اهداف باید ظرف یک مدت ۱ تا ۵ ساله قابل دستیابی باشند. مشاور در خلال جلسه بازخورددهی از زوجین درخواست می کند تا به نوبت اهداف خود را با یکدیگر در میان گذارده و به شباهت ها و تفاوت های موجود بین آن ها توجه کنند.
خود را نسبت به یک هدف خاص متعهد کن.
عادات قدیمی خود را کنار بگذار و عادت های جدید را در خود پایه گذاری کن.
هربار یک گام به جلو بردار.
هرگز تسلیم نشو، احتمال شکست و عدم موفقیت وجود دارد.
هدف گرا باش و بر مثبت ها تمرکز کن.
عملکرد خودت را ارزیابی کرده بدان پاداش بده (اولسون و اولسون، ۱۹۹۹).
پیشینه تحقیقاتی برنامه آماده سازی/ غنی سازی اولسون تحقیقاتی که به وسیله اولسون و فاولسون از ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹ صورت گرفته نشان می دهد که با درستی ۹۰% برنامه اینریچ قادر بوده، زوج های موفق و ناموفق در زندگی زناشویی را تشخیص دهد. همچنین براساس مطالعات (اولسون و فاولسون، ۱۹۸۶)، ۵۰۳۹ زوج از این برنامه برای غنی سازی ازدوج خود و یا درمان و حل مشکلات و تعارضات خانوادگیشان استفاده کردند (فاورز و اولسون، ۱۹۸۶).
با توجه به تست ها و اندازه گیری های آماری برآوردی که از ۱۹۰ همسری که در برنامه غنی سازی زوجین در اکتبر ۱۹۸۶ بدست آمد این بود که این برنامه می تواند به زوجین در بهبود ارتباطات کمک کرده و یا حتی به تصمیم طلاق آن ها به جای ادامه زندگی که هیچ رضایتی در آن وجود نداشته باشد کمک کند.
همچنین تأثیرات برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت غنی سازی ازدواج بر روی عملکرد زوجین مورد بررسی قرار گرفت. این برنامه ها با بهره گرفتن از مقیاس های خود ارزیابی و رفتاری و براساس مدل قراردادی سیگر[۲۸۹] از عملکرد زوجین تنظیم شده اند. زوجین در این برنامه به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و گروه آزمایش به مدت ۲۰ ساعت از این برنامه بهره بردند. عملکرد افراد در گروه کنترل تا دو ماه بعد از اتمام برنامه همچنان ارزیابی می شد، اما در گروه آزمایش این ارزیابی تا ۱ سال بعد همچنان ادامه شد. این آزمایش نشان داد که زوجین در توافق زناشویی، ارتباطات و جنبه های شخصی از رفتارهای حل مسئله پیشرفت زیادی داشتند و در آخر این نتیجه گرفته شد که برنامه در اهداف بلند مدت و کوتاه مدتش موفق بوده است (آدام[۲۹۰] و گینگراس[۲۹۱]، ۱۹۸۲).
تحقیق دیگری به نام (تأثیر برنامه غنی سازی ازدواج بر روی عوامل مؤثر در ارتباطات) توسط کیلمن[۲۹۲]، جولیان[۲۹۳] و مورالت[۲۹۴] (۱۹۷۸) انجام گرفت. ۱۱ زوج در این تحقیق به اطلاعیه ای که در مورد برنامه غنی سازی ازدواج در روزنامه ها و مجلات مطرح شده بود پاسخ گفته و به دنبال آن از یک آموزش مؤثر ارتباطی نیز بهره گرفتند و در ضمن آن از آموزش رضایتمندی جنسی نیز برخوردار شدند. ۶ زوج ها در همان زمانی که گروه آزمایش از این برنامه استفاده می کردند در گروه کنترل قرار گرفتند. در آخر مشخص شد که زوجین گروه آزمایش در مقایسه با زوجین گروه کنترل افزایش قابل ملاحظه ای در میزان رضایتمندی زناشویی و جنسی خود داشته و همچنین ارتباطات واقعی تر و مؤثرتری را نشان داند.
۷- برنامه [۲۹۵]A.C.M.E (برنامه انجمن غنی سازی زوجین در ازدواج)

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

تاریخچه برنامه انجمن غنی سازی زوجین در ازدواج

انجمن غنی سازی ازدواج زوجین A.C.M.E توسط دیوید مکی[۲۹۶] در سال ۱۹۷۳ پایه گذاری شد. مکی از جمله بسیاری از افراد (پیشرو در رشد مشاوره ازدواج در انگلستان و آمریکا) برشمرده می شود.
کاروی در انجمن برایجاد چند برنامه غنی سازی ازدواج برجسته دیگر و از آن جمله ارتباطات زوجین، غنی سازی روابط و مرکز ارتباطات خانوادگی مؤثر است (دایر و دای[۲۹۷]ر، ۱۹۹۰).
دیوید مک مکی پس از قریب ۴۰ سال انجام دادن مشاوره ازدواج به این نتیجه رسید که درمان ازدواج پاسخگوی نارضایتی های روزافزون به وجود آمده در ازدواج ها و رشد فزاینده طلاق نیست. کار او و همسرش در گروه های زوجین آن ها را متقاعد ساخته بود که زوجین مدت ها پیش از ازدواج خود و پیش از به وجود آمدن مشکلات جدی و آسیب وارد آوردن به رابطه خود، نیازمند کمک هستند، آن ها براساس این باور خود در چهلمین سالگرد ازدواج خود سبک A.C.M.E را پایه گذاری نمودند و هدف آن ها از ایجاد این شیوه خلق سازمانی بود که زوجین متأهل بتوانند به نشانه حمایتی که از ازدواج موفق به عمل می آورند به آن بپیوندند. شعار A.C.M.E این است: برای داشتن ازدواجی بهتر، از خودمان شروع می کنیم. مکی های امیدوار بودند که مؤسسه آن ها بتواند به جنبش غنی سازی ازدواج به ویژه در تعیین استانداردها و آموزش رهبران، جهت دهد (مکی، ۱۹۸۳).

 

زیربنای نظری غنی سازی ازدواج به سبک A.C.M.E

گرچه مراحل ابتدایی جنبش غنی سازی ازدواج متأثر از جنبش توان بالقوه انسانی گروه های مواجهه و روان شناسی انسانگرا بود، متخصصین امر امروزی قویاً متأثر از نظریه یادگیری اجتماعی، نظریه شناختی- رفتاری، نظریه سیستم های خانواده و نظریه ارتباطات هستند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

معرفی برنامه A.C.M.E

A.C.M.E شبکه ای از افراد است که در عرصه های ملی، منطقه ای و ایالتی می کوشند تا فرصت های غنی سازی و منابع لازم برای تقویت روابط زوجین، رشد فردی و رضایتمندی متقابل و سلامت روانی خانواده را ارتقا دهند.
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
هیأت مدیره A.C.M.E در برنامه راهبردی سال ۱۹۹۳ ده اصل اجرایی زیر را برای مؤسسه خود برشمردند:
۱- خانواده های سالم موجب ارتقای روابط سالم و صلح جهانی می شود. بهترین راه ایجاد خانواده های سالم، ترویج ازدواج های سالم است.
۲- ازدواج های سالم موجبات رشد فردی و رضایتمندی دو جانبه مستمر را فراهم می سازند.
۳- مهارت های ارتباطی قابل آموزش و یادگیری هستند.
۴- افراد می توانند رشد کرده، تغییر نموده و از آموزش مهارت های ارتباطی بهره گیرند.
۵- تأکید اولیه ما بر آموزش تجربی برای رشد مداوم روابط سالم می شود.
۶- ما موقعی که موقعیت اقتضا کند تشویق به درمان می کنیم.
۷- غنی سازی ازدواج یک فرایند دائم العمر است.
۸- A.C.M.E خدمات پیشگیرانه با ارزشی را در یک قالب انعطاف پذیر، ظریف و پاسخگو ارائه می نماید.
۹- قصد ما آن است که تا جایی که می توانیم بر روابط بیشتری تأثیر بگذاریم.
۱۰- ما خود را ملزم به مشارکت در پژوهش در زمینه غنی سازی خانواده و ازدواج می دانیم.
باورهای اصلی برنامه های این انجمن عبارتند از اینکه: «خود رابطه زناشویی کلید یک زندگی خانوادگی موفقیت آمیز است» و مداخلات پیشگیرانه این برنامه مؤثرتر و کاراتر از درمان هستند این برنامه به زوجین برای آگاه تر شدن از خودشان و نیازهای همسرشان کمک نموده و مهارت های حل مسئله و ارتباطی مؤثر را به آن ها می آموزد. زوجین می توانند یک برنامه در آخر هفته یا یک برنامه هفتگی مستمر را انتخاب کنند (دایر و دایر، ۱۹۹۰).

 

اهداف برنامه A.C.M.E

اهداف و مقاصد ارائه شده در زیر برای غنی سازی ازدواج عموماً از سوی رهبران A.C.M.E مورد پذیرش قرار گرفته است. البته ممکن است در حیطه بندی این اهداف تفاوت وجود داشته باشد و یا برای یک موقعیت خاص اهداف اضافه دیگری به این فهرست اضافه شود.
۱- افزایش آگاهی هریک از زوجین از خود و همسرشان با تأکید بر ابعاد مثبت، نقاط قوت و توان بالقوه رشد افراد و رابطه
۲- شناسایی مسیرهای رشد رابطه در درون رابطه
۳- ایجاد مهارت های ارتباطی، حل مسئله و حل تعارض و تشویق به استفاده از آن ها
۴- یادگیری مهارت های ارتباطی، حل مسئله وحل تعارض و تشویق به استفاده از آن ها
۵- افزایش صمیمیت متقابل و همدلی
۶- کار کردن به مثابه یک سیستم، ارتباط به طرق گرم و حمایت آمیز و در میان نهادن آزادانه و باز تجارب زناشویی (دایر و دایر، ۱۹۸۹).

 

پژوهش های برنامه A.C.M.E

درخصوص این برنامه پژوهش های گسترده ای صورت نپذیرفته است. اما آنچه تاکنون انجام شده است حاکی از اثربخشی بودن آن می باشد. سویسگو [۲۹۸](۱۹۷۴) با مطالعه ۲۵ زوج شرکت کننده در این برنامه دریافت که این برنامه توانسته است به طور معنادار ارتباط بین زوجین و توافق بین آنان را بهبود بخشد. دایر ۱۹۸۵ با مطالعه ۱۶ زوج که به طور تصادفی در گروه A.C.M.E و گروه کنترل جایگزین شده بودند دریافت که این برنامه به زوجین در حل تعارض و نقش های برابر کمک نموده و روی هم رفته موجب تغییرات مثبت در رابطه آنان شده است.

 

تحقیقات خارجی

– الیس[۲۹۹] (۱۹۵۵)، مدعی است کاهش باورهای غیرمنطقی با بهره گرفتن از فنون شناختی، رفتاری و عاطفی موجب کاهش تعارض و آشفتگی زناشویی می گردد (فرحبخش، شفیع آبادی، احمدی و دلاور، ۱۳۸۵).
– استوکس و تول استوتر[۳۰۰] (۱۹۸۳)، ارتباط بین صمیمیت فیزیکی، عاطفی و کلامی را در رضایتمندی از زادواج مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش ۴۲ زوج شرکت داشتند که سن آن ها بین ۱۸ تا ۵۹ سال بود. روج ها دو پرسش نامه صمیمیت و رضایتمندی از ازدواج را تکمیل کردند، نتایج این بود که هر سه نوع صمیمی به طور بالایی هم پیش بینی کننده رضایتمندی از ازدواج بودند و هم ملاکی برای ارزیابی فکر و رفتارهایی که به طور بالقوه عامل طلاق محسوب می شوند، همچنین ارزیابی دو نوع صمیمیت عاطفی و کلامی نشان داد که این دو پیش بینی کنده های بیشتری برای رضایتمندی زناشویی محسوب می شوند تا صمیمیت فیزیکی.
– در مطالعه ای که توسط کلینگمن (۱۹۸۸، به نقل از آقاجانی، ۱۳۸۱) انجام گرفت اهمیت مهارت های زندگی در زمینه هایی مانند برقراری ارتباط صمیمانه، مسائل تحصیلی و شغلی، رفتارهای خود تجربی زندگی اجتماعی و بهداشت توسط نوجوانان دانش آموز، اثربخش تلقی گردید.
برادبوری و فینجام[۳۰۱] (۱۹۹۰)، نشان دادند که زوجین آشفته وقایع و حوادث منفی زندگی زناشویی را پایدار و فراگیر داشته و آن را عمدتاً متوجه همسر خویش می دانند و علاوه بر آن رفتار منفی همسر خود را عمدی، خودانگیخته و قابل سرزنش می دانند.
– نولر فیتز پاتریک (۱۹۹۰) بیان می کنند که آن دسته از زوج هایی که روابطشان متکی بر تقابل و نزدیکی است از رضایتمندی زناشویی بالایی برخوردارند. از طرف دیگر، رضایتمدی زناشویی برای آن دسته از زوج‏هایی که روابطشان توأم با استقلال و دوری می باشد دچار تعارض و کشمکش هستند.
– لانگ[۳۰۲] (۱۹۹۱)، در بررسی تأثیر برنامه آموزشی ارتباط به این نتیجه رسید که اجرای این برنامه ها به مدت ۵ هفته (۱۰ ساعت) می تواند موجب افزایش سطح همدلی زوجین و رضایتمندی از رابطه شود و این بهبودی تا ۶ ماه بعد از آموزش دوام می یابد (به نقل از خوشکام، ۱۳۸۶).
– مارکمن (۱۹۹۱)، برنامه ای تحت عنوان تقویت رابطه زناشویی تهیه کردند و به تعدادی از زوجین آموزش دادند. نتایج نشان داد که رابطه زناشویی این زوجین در زندگی به طور معناداری بهبود پیدا کرد.
– مارکمن (۱۹۹۱)، تعدادی از زوجین را با برنامه تقویت رابطه پیش از ازدواج تحت آموزش قرار دادند نتایج تحقیق آنان نشان داد که این زوجین افزایش معناداری در مهارت های مدیریت تعارض نشان دادند، نتایچ پیگیری نیز نشان داد که زوجین مهارت های آموخته شده در زمینه ارتباط و مدیریت تعارض را حفظ کردند.
– سابیوان و سوبیل[۳۰۳] (۱۹۹۱)، رابطه بین انتظارات جوانان و سطوح باورهای غیرمنطقی مرتبط با نوع ارتباط آن ها و رضایت آن ها از روابط زناشویی را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که عدم رضایت از زندگی فعلی با سطوح باورهای غیرمنطقی و انتظارات آن ها از رضایت در آینده رابطه دارد (ادیب راد، ن و ادیب راد،م، ۱۳۸۴).
– مارکمن (۱۹۹۱)، در تحقیقات خود برای کاهش تعارضات زوجین در هر نوع ازدواج برنامه مهارت های ارتباطی غیر پیشرفته ای ابداع کرده و به تعدادی از زوجین متعارض طی چندین جلسه آموزش دادند و ملاحظه کردند که در پایان آموزش تعارض زوجین در خانواده به حداقل رسید کرد.
– مارکمن و همکاران (۱۹۹۲) در پژوهشی دریافتند، که آموزش برنامه بهبود بخشی می تواند روابط زوج ها را بهبود بخشیده و کارکردهای همسری را بهتر کند و از نارضایتی بکاهد و رضایت زناشویی زوجینی که در برنامه بهبود بخشی ارتباط شرکت کرده اند، در (۴ تا ۵) سال بعد از پایان دوره نسبت به گروه کنترل بالاتر است.
– فریدنبرگ[۳۰۴] (۱۹۹۲)، در یک برنامه غنی سازی ازدواج، آموزه های مکتب فمنیسم را با توجه به اصول رویکرد سیستمی و شناخت رفتاری، در ۸ جلسه به زوج ها آموزش داد. هدف او ایجاد ارتباط صمیمانه تر و همکاری بین زوج ها بود. نتایج نشان داد که زوج ها تمایل بیشتری برای فردیت زدایی مشکلات ارتباطی‏شان و عمل کردن بصورت همکارانه نشان دادند.
– جانسون و هاب فول[۳۰۵] (۱۹۹۳)، رفتار حمایت گرانه، صمیمیت با همسر و رضایتمندی که در نتیجه حمایت همسر در ارتباط ایجاد می شود را بین ۴۱ زوج مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش فرض بر این بود که آگاهی درباره حمایت و رفتارهای اجتماعی حمایت گرانه از همسر بر صمیمیت زوج ها مؤثر است و رضایتمندی در ازدواج با کوشش های حمایت گرانه اجتماعی زوج بالا می رود. نتایج نشان دهنده این بود که رضایتمندی از رفتارهای حمایت گرانه همسر کاملاً در صمیمیت زوج ها مؤثر است و دانش همسر در زمینه ی رفتارهای حمایت گرانه اجتماعی، صمیمیت را تحت تأثیر قرار می دهد.
– نولر[۳۰۶] و همکاران (۱۹۹۴)، در پژوهش خود با عنوان «مطالعه طولی تعارض در بین زوج هایی که به تازگی ازدواج کرده اند» که بر روی گروه نمونه ۳۳ نفری از زوج هایی که ۲ سال از زندگی مشترکشان گذشته بود انجام شد به این نتیجه دست یافتند که الگوی ارتباطی متقابل با نارضایتی زناشویی همزمان ارتباط دارد. همچنین، اجتناب متقابل با نارضایتی زن و شوهر در اولین سال ازدواج ارتباط داشت.
– پژوهش هایی که برای مقایسه اثربخشی شیوه های مختلف زوج درمانی به کار می روند متعددند یکی از آن روش فراتحلیل است. در این روش آماری اندازه اثر شیوه های مختلف درمانی در مطالعات متعدد مورد مقایسه قرار می گیرد. اندازه اثر میزان بزرگی اثری را به شیوه درمانی یا زوج درمانی در مقایسه با گروه کنترل در کاهش تعارضات زناشویی داشته است، نشان می دهد. هرقدر اندازه اثر بزرگتر باشد، اثربخشی درمان بیشتر بوده است. پژوهش هایی که با بهره گرفتن از این روش انجام شده نشان می دهد که اندازه اثر برای درمان تعارض زناشویی در شیوه زوج درمانی رفتاری (۷۶%)، شناخت درمانی (۶۱%)، درمان متمرکز بر عاطفه (۵۲%)، آموزش ارتباط (۹%). دونا[۳۰۷] و استوبل[۳۰۸] (۱۹۹۵).
– هیگ مون و پروتینسکی[۳۰۹] (۱۹۹۷)، ارتباط دو برنامه غنی سازی ازدواج را بر افزایش صمیمیت زوج ها مورد بررسی قرار دادند. ۳۷ زوج در این مطالعه شرکت داشتند که به طور تصادفی در سه گروه تقسیم شدند. برای یک گروه برنامه ای براساس سبک (آ.سی.ام، ای) غنی سازی ازدواج طراحی شده است که بر تجربیات مخاطره آمیز و تمرین های آزمایشی تأکید داشت. این برنامه براساس این فرضیه بود که افراد با انجام تمرین و درگیر نشدن با موضوعات مورد آزمایش شناخت آگاهانه تری نسبت به موضوعات مهم ارتباطی پیدا می کنند تا زمانی که آموزش ها به صورت تئوریکی ارائه شود. گروه دیگر برنامه غنی سازی ازدواج را به روش سنتی دریافت کردند و یک گروه نیز به عنوان گواه در نظر گرفته شدند هرسه گروه پرسش نامه «ورنینگ» مقیاس خودسنجی صمیمیت را قبل و بعد از دو تکمیل کردند. بعد از درمان نتایج اینگونه بود که پیشرفت معنی داری در گروه برنامه ی غنی سازی ازدواج، و برنامه سنتی در آزمون خودسنجی صمیمیت ایجاد شده بود. نمره های گروه درمان غنی سازی ازدواج، روش سنتی به طور معنی داری بین پس آزمون و پس آزمون در مقیاس خودسنجی صمیمیت در مقایسه با گروه کنترل افزایش ۰۰۱/۰ < P 12.03= (70/2)= F به عبارتی گروه برنامه غنی سازی ازدواج، گروه آزمایشی سنتی نسبت به گروه کنترل صمیمیت بالاتری را در نمره کلی نشان دادند.
– در پژوهش دیگری که توسط ریدلی و اسلادسک[۳۱۰] (۱۹۹۲) انجام شد، آن ها این گونه نتیجه گرفتند که برنامه غنی سازی ازدواج میزان محبت ابراز شده زوج ها را افزایش داده و ارتباطات آن ها را بهبود بخشیده است.
– سریز و همکاران (۱۹۹۸)، در پژوهشی که روی گروهی از زوجین انجام دادند و به آنان برنامه های مهارت محور، مهارت های ارتباطی با جهت گیری رفتاری آموزش دادند نتایج نشان داد که این آموزش موجب تغییرات رفتاری شده و منجر به پیشگیری از تعارضات زناشویی می شود.

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:35:00 ب.ظ ]