۶ -روش تحقیق
در این تحقیق، بحث پیرامون مبانی ضمان و توزیع مسئولیت، به روش تحلیل محتوای متون، به صورت جامع مطالعه می شود.
۷- سامانه تحقیق
این تحقیق مشتمل بر چکیده و دو فصل است:
بیان مساله و سوالات اصلی تحقیق و فرضیه تحقیق … را در مقدمه بررسی میکنیم.
در فصل اول به بیان مفاهیم و تعاریف ضمان و مسئولیت، رابطه سببیت و تاریخچه و تفاوت آن در امور کیفری و مدنی، تقسیمات سبب و تفاوت آن با مفاهیم مشابه و بررسی حالات و صور اسباب می پردازیم.
پایان نامه
در فصل دوم و در مبحث اول، رویکردهای مختلف نسبت به ضمان در سه گفتار اسباب عرضی، اسباب طولی و اسباب اجمالی و نحوه توزیع مسئولیت در هر یک و بررسی نظریههای پیرامون آن ها از نظر خواهد گذشت. بالأخره «ضمان نسبی در حقوق کیفری ایران» در مبحث دوم و در دو مبحث مورد مطالعه قرار میگیرد؛ بررسی ضمان نسبی از منظر فقه و بررسی ضمان نسبی از منظر حقوقی (قانون، رویه قضایی) .
در پایان نیز جمع بندی و نتیجهگیری ارائه خواهد شد.
فصل اول: کلیات تحقیق
مبحث نخست: مفهوم شناسی
در این مبحث به بیان مفاهیم و تعریف ضمان، مسئولیت، سبب و مباشر، اتلاف و تسبیب می پردازیم.
گفتار اول: مفهوم ضمان
ضمان تأسیسی عرفی و نهادی شناختهشده در جوامع بشری است که ریشه تأسیس آن را باید در مقولهی مالکیت و سایر حقوق فردی و اجتماعی جستجو کرد. اسلام نیز تأسیس عرفی ضمان را مشروع و مورد تأیید قرار داده است و بر اساس نظراتی که در اسباب و موجبات و آثار آن داشته، نظام خاصی را در باب ضمان مقرر نموده است[۲].
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
بند اول: معنای لغوی ضمان
ضمان به فتح اول از نظر لغوی به معنای تعهّد و التزام است. در فرهنگ رائد الطلّاب به معنای تعهّد کردن آمده است[۳]. در لسان العرب[۴] به معنی دارای ضمان آمده است[۵]، در حدیث نبوی[۶] آمده است: « هر کس در راه خدا بمیرد او ضامن است که خدا او را وارد بهشت گرداند»[۷] و در کتاب قاموس به معنای مدیون نمودن دیگری و مستلزم شدن آن فرد آمده است.[۸] بنابراین ضمان به یک معنی هم «التزام» و هم «کفالت» ذکر شده است به گونهای که در کتاب جواهرالکلام حدود ۳۲۴۵ بار بکار رفته است[۹] ولی در نصوص قرآنی کلمه مزبور بکار نرفته است.[۱۰]
بند دوم: معنای اصطلاحی ضمان
ضمان در اصطلاح فقه و حقوق به معنای اخص و اعم تعبیر گردیده است که از معنای لغوی آن دور نیفتاده است و به اجمال به معنای تعهّد و به عهده گرفتن است. ضمان در معنای اخص بر معنای عقد ضمان است که در ماده ۶۸۴ قانون مدنی اینگونه آمده است: «عقد ضمان عبارت است ازاینکه شخصی مالی را که به ذمه دیگری است به عهده بگیرد. متعهّد را ضامن، طرف دیگر را مضمون له و شخص ثالث را مضمون عنه یا مدیون اصلی میگویند.»
در معنای عام، ضمان به معنی مطلق اشتغال ذمه است که شرع، وفای به آن را به دلیل سببی که این اشتغال ذمه از آن ناشی میشود واجب نموده است.[۱۱]
در این معنی ضمان به مفهوم التزام در اصطلاح حقوقی نزدیک تر است. به همین جهت برخی[۱۲] از نویسندگان آن را به «اشتغال ذمه نسبت به وفای مال یا عملی که وجوب آن به موجب سببی از اسبابی که آن را فراهم نموده، واجب شده است» تعریف کردهاند.[۱۳]
در معنی عام، ضمان شامل:[۱۴] ۱- اشتغال ذمّه شخص در نتیجه ملتزم شدن ارادی او ۲- اشتغال ذمّه در نتیجه عقدی از عقود، مانند بیع و اجاره و کفالت ۳- اشتغال ذمه شخص در نتیجه فعل یا ترک فعل غیر مشروعی که به موجب آن ها شخص به تسبیب زیانی را به دیگران وارد میسازد و شرع در این رابطه «جبران زیان» را واجب نموده است ۴-در صورتی که شخص با انجام فعلی به سود غیر مانند انفاق مالی به وی ضمانی بر وی واجب شده است. این تعریف گسترده شامل جزاییات نمیشود، زیرا این عقوبات، به جز در مواردی مانند کفارات که منتهی به غرامات مالی میشود، بر ذمه استقرار پیدا نمیکند.[۱۵]
گفتار دوم: مفهوم مسئولیت
مسئولیت یکی از ارکان اصلی هر نظام حقوقی است. ماهیت حقوق،ساختار تکالیفی که در مقابل این حقوق قرار میگیرد و ماهیت ضمانت اجراهایی که در صورت نقض و بیاحترامی به آن ها قابل اعمال است درمفهوم مسئولیت مستتر است.[۱۶]
بند اول: معنای لغوی مسئولیت
مسئول از واژه سال به معنای مؤاخذکردن،به اصرار تقاضاکردن چیزی،زیرسؤال بردن،بازخواست کردن[۱۷]، ضمانت، تعهد و مؤاخذه،در معنای فاعلی باکلماتی همانند گردن گرفتن،
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
عهددار شدن، پایبند بودن، ملتزم شدن، موظف بودن مترادف است.[۱۸].
بند دوم : معنای اصطلاحی مسئولیت
راجع به مفهوم اصطلاحی محیط زسیت یک تعریف واحد وجود ندارد.مرحوم دکتر سمیعی بدون انکه وارد مسئولیت شود می نویسد:(بدیهی است بریا اینکه بتوان مرتکب را جزایا مسئول دانست ،بایستی ساختمان بدنی و فکری او به حد کمال رسیده باشد و قوای روحی او سالم بوده و به واسطه بروز حادثه مربوط به وظایف اغضاءقوای مزبور مختل یا زایل نشده باشدو به عبارت دیگر مرتکب بایستی از نظر جزایی کبیر بوده ومجنون نباشد[۱۹]
پس از بررسی معنای مسئولیت لازم است که انواع مسئولیت توضیح داده شود:
مسئولیت اخلاقی:
مسئولیت اخلاقی،یعنی مسئولیتی که مقنن متعرض آن نشده است. به عنوان نمونه می توان به مسئولیت انسان در برابر خداوند یا خود یا دیگری نام برد.این نوع مسئولیت ضمانت اجرایی ندارد و تنهاضمانت اجرای آن تاثیر وجدانی و درونی است[۲۰].
مسئولیت بین الملل
این نوع مسئولیت از ابداعات حقوق است.براین اساس دولتی که یک قاعده بین المللی را نقض میکند موظف است خسارات حقوقی را که در اثر این عمل به سایر اتباع کشورها وارد شده است جبران کند.[۲۱]
مسئولیت مدنی
در هر مورد که شخص ناگزیر از جبران خسارت دیگری باشد میگویند در برابر آن شخص مسئولیت مدنی دارد.[۲۲]یا اینکه ملزم بودن شخص به جبران خسارتی که به دیگری وارد کرده است.[۲۳]درکتاب دیگری مسئولیت مدنی به معنای تعهد و الزامی که شخص به جبران زیان وارد شده به دیگری را دارد اعم از اینکه این زیان در اثر فعل شخص مسئول یا عمل شخص وابسته به او یا اینکه ناشی از اشیا یا اموال تحت مالکیت و یا تصرف او باشد.[۲۴]
مسئولیت مدنی در قانون مدنی فرانسه در ماده ۱۳۸۲ آن چنین تعریف شده است : هرگونه عمل انسانی که سبب ورود خسارت به دیگری شود و موجب التزام کسی که خسارت از عمل او ناشی شده می باشد و آن شخص ملزم به جبران خسارت خواهدبود[۲۵]
مسئولیت در فقه
واژه مسئولیت در کتب فقهی تحت عنوان ضمان مطرح میشود و به معنای خسارت چیزی را برعهده گرفتن یا به معنای تعهد به انجام کاری کردن است. فقها معمولا واژه ضمان را در مفهوم اعم خود یعنی مسئولیت مدنی و کیفری به کار می برند وبرای آن موجباتی مانند غصب،عقد فاسد،اتلاف،تسبیب و ارتکاب جنایت برنفس به صورت عمد وشبه عمد یا خطای محض ذکر کرده ا ند. در مورد مسئولیت وقواعد آن در فقه باب مستقلی تحت عنوان مسئولیت مطرح نشده است،مع هذا مشاهیر فقها غالبا بحث مسئولیت ناشی از جرم وشبه جرم و سایرموجبات ضمان را در مباحث قصاص و دیات به کار می برند.[۲۶]
مسئولیت کیفری
در مورد مسئولیت کیفری یک تعریف کامل و دقیقی وجود ندارد و در تعریف آن بین حقوق دانان اختلاف نظر وجود دارد: در زیر برخی از تعاریف ارائه شده از سوی حقوق دانان کشورمان ارائه می شود
دکتر ولیدی مسئولیت کیفری را چنین تعریف میکند: «التزام شخص مکلف به پاسخگویی آثار و نتایج زیانبار فردی و اجتماعی نسبت به جرمی که انجام داده است»[۲۷].
دکتر صانعی راجع به تعریف این واژه می گوید که : قابلیت یا اهلیت شخص برای تحمل تبعات جزایی رفتار مجرمانه خود.[۲۸]
در حقوق فرانسه اگر اقدامی که قانون گذار انجام آن را ممنوع اعلام کرده است شخصی آن را انجام دهداین شخص مسئولیت کیفری دارد؛مسئولیت کیفری به طور کلی درحقوق فرانسه به معنای الزام به دادن جواب در مقابل نتایج اعمال خود می باشد و در حقوق جزا عبارت است از الزام به دادن جواب از نتایج اعمال بزهکارانه و تحمل مجازاتی است که از طرف قانونگذار برای آن پیش بینی شده است.[۲۹]
بند سوم: تفاوت مسئولیت کیفری و مسئولیت مدنی
بین مسئولیت کیفری و مسئولیت مدنی تفاوتهایی وجود دارد که بسیار مهم است در زیر به بررسی برخی از این اختلاف می پردازیم:
در مسئولیت کیفری، ضرر و زیان بیشتر متوجه جامعه است، اما در مسئولیت مدنی، ضرر و زیان متوجّه یک شخص خاص است. همچنین در مسئولیت مدنی، چون عمل ارتکابی علیه بر نظم عمومی نیست، جامعه از خود دفاع نکرده است و زیان دیده از جرم بایستی خسارتهای وارده به خود را از مرتکب مطالبه کند.[۳۰]
برخی جرایم با وجود این که مجازاتهای کم و بیش سنگینی دارند، اما چون به دیگران خسارت وارد نمیکنند همراه با مسئولیت مدنی نیست مانند ولگردی و تکّدیگری. برعکس هر جبران خسارتی که سبب مسئولیت مدنی است الزاما جرم و باعث مسئولیت کیفری نمی شود تخریب غیر عمدی[۳۱]
هدف از مسئولیت کیفری مجازات مجرم است که با هدف دفاع از جامعه، پاسداری از نظم، جبران خسارت عمومی و اصلاح و تنبّه سایر افراد به مورد اجرا گذاشته میشود؛ ولی هدف از مسئولیت مدنی، جبران خسارت شخص زیان دیده است.[۳۲]
در حقوق جزا برای تحقق جرم وجود قصد مجرمانه و یا تقصیر جزایی از سوی مجرم، برای اثبات مسئولیت کیفری در همه جرایم اعم از عمدی و غیرعمدی ضروری می باشد؛ امادر مسئولیت مدنی از نظر حقوقی نیازی به اثبات سوءنیت مرتکب عمل وجود ندارد، بلکه خطاهایی که سبب مسئولیت مدنی میشوند به طور متعارف ناشی از بیاحتیاطی یا بیمبالاتی یا مهارت نداشتن یا رعایت نکردن نظامات دولتی می باشند و یا این که در برخی موارد، قانون کسی را از نظر مدنی ملزم به جبران خسارت میکند بدون این که مرتکب تقصیری شده باشد.[۳۳]
مراحل کشف،تعقیب و تحقیق در مسائل کیفری به وسیله ضابطان دادگستری و مقامهای دادسرا پیگیری و با صدور کیفرخواست توسط دادستان، در دادگاههای کیفری عمومی اقامه میشود، اما رسیدگی به مسئولیت مدنی ابتدائا در دادگاه حقوقی عمومی مطرح میشود و نهادی به نام دادسرا در مسئولیت مدنی دخیل نیست[۳۴].
گفتار سوم: مفهوم مباشر
در این گفتار تعریف لغوی و اصطلاحی مباشر بیان می شود.
بند اول: معنای لغوی مباشر
مباشر در لغت اقدام به عملی کردن، و نظارت کردن آمده است[۳۵].
بند دوم: معنای اصطلاحی مباشر
قانونگذار در ماده ۴۹۴ قانون مجازات اسلامی، مباشرت را اینگونه تعریف کرده است که: «مباشرت آن است که جنایت مستقیماً توسط خود مرتکب واقع شود». منظور از عبارت «جنایت مستقیماً توسط جانی…» وقوع بلا واسطه فعل جانی نیست، بلکه مقصود وجود رابطه مستقیم علیت است به طوری که جنایت مستقیماً از نفس فعل جانی ناشی شده و بتوان گفت نوعاً یا بر حسب خصوصیتهای تلف از لوازم آن کار است و به عبارت دیگر مباشر کسی است که وقوع تلف عرفاً به نفس کار وی منسوب است و نه به اثر آن.[۳۶]فقه در تعریف مباشرت نظرات متفاوتی را ارائه نمودهاند به عنوان مثال صاحب جواهر میگوید: «مباشر کسی است که نسبت اتلاف ولو به ایجاد علت بر وی صادق است»[۳۷]. مباشرت را ایجاد علت نیز گفتهاند[۳۸] و در تعریف علت آوردهاند: علت هر امری است که از وجود آن وجود معلول و از عدم آن عدم معلول لازم آید مانند قتل با شمشیر و کارد و چوب و خفه کردن با دست و نظیر آن که همه اینها از مصادیق علت تام و مستقیم و بیواسطه یا قتل بالمباشره است؛ بنابراین هرگاه کسی با ایجاد علل مختلفی که پی در پی میآیند علت قریب مرگ گردد به گونهای که وجود هر یک از علل مذکور وجود علل بعد و عدم هر یک عدم وجود علل بعد از خود را سبب شوند و این تسلسل علل مستقیماً به اراده جانی ختم شود وی مباشر خواهد بود.
گفتار چهارم: مفهوم سبب
در این گفتار ابتدا سبب تعریف میشود و سپس به تفاوت آن با شرط، علت و مباشر پرداخته میشود.
بند اول: معنای لغوی سبب
«در لغت سبب به هرچیزی که دسترسی به مقصود را فراهم آورد اطلاق می گردد و از این روست که به اشیایی چون ریسمان و راه و ابزار کار سبب گفته می شود. سبب ابتدا به ریسمانی گفته می شد که توسط آن انسان ها به آب دست می یافتند و به میزان اهمیتی که آب در حیات انسان داشت، سبب (ریسمان) نیز از اهمیت ویژه برخوردار بود. این اهمیت موجب گردید که به هر نوع وسیله ای که در حصول مقصود مؤثر بود سبب اطلاق می گردد».[۳۹] همچنین گفته شده است: هر آنچه به واسطهاش بتوان به چیزی غیر از آن رسید و جمع آن اسباب است.[۴۰]
بند دوم: معنای اصطلاحی سبب