کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • دانلود پروژه و پایان نامه | قسمت 5 – 2
  • دانلود مطالب پایان نامه ها با موضوع مکانیابی ایستگاههای کمک رسانی و تخصیص صحیح نیروی امداد برای واکنش ...
  • دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با بررسی تطبیقی گفتمان سیاسی و اجتماعی طنز در اشعار ملک ...
  • بررسی روش‌های اقتباس از داستان‌ دینی برای تبدیل به فیلمنامه؛ با تکیه بر فیلمنامه چهل‌سالگی(نوشته مصطفی رستگاری) و داستان پادشاه و کنیزک (مثنوی معنوی)۹۴- قسمت ۱۲
  • بخش بندی کاربران بانکداری بر اساس فناوری های جدید (موبایل ...
  • بررسی-مالیت-ومالکیت-اعضای-بدن-انسان- قسمت ۴
  • تأثیر حاکمیت شرکتی و مدیریت سود برکیفیت سود- قسمت ۹
  • مطالب درباره سنتز پلیمر قالب مولکولی برای استخراج فاز جامد جیوه- فایل ۱۰
  • بررسی تحلیلی مناظره‌های رسول اکرم (ص)- قسمت ۳
  • بررسی میزان تاثیر نشریات محلی خوزستان بر نگرش فرهنگی مخاطبان- قسمت ۱۱- قسمت 2
  • بررسی ساخت صرفی واژه¬های علوم نظامی مصّوب فرهنگستان زبان وادب فارسی۹۳- قسمت ۶
  • ارجاعات قران به عهدین- قسمت ۲
  • متن کامل پایان نامه مدیریت : نظریات مکینون شاو، استیگلیتز[۱] و ساختارگرایان جدید
  • بررسی رابطه بین اخلاق کاری با استرس شغلی و تعهد سازمانی در میان کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحیه یک شهر بندرعباس- قسمت ۶- قسمت 2
  • تأثیر تغییرات و تحولات اجتماعی بر آثار سینمای رسول صدرعاملی- قسمت ۶
  • بررسی رابطه مهارت مذاکره مدیران با میزان تعارض میان کارکنان مراکز آموزش فنی و حرفه ای کرج- قسمت ۵
  • پایان نامه تدلیس نهایی (Repaired)- قسمت ۵
  • مشخص نمودن برخی از زوایای بسیار مهم پدیده عملکرد اقتصادی که از جایگاه ویژه ای برخوردار است
  • تحلیل حقوقی رهن دریایی و مقایسه آن با رهن مدنی- قسمت ۴
  • شناسایی و تبیین کدهای بومی اخلاقی برای مدیران بیمارستانی- قسمت ۵
  • بررسی توسعه پایدار در ایران با استفاده از رویکرد ردپای بوم شناختی- قسمت ۷- قسمت 2
  • بررسی مزیت نسبی ارزش افزوده¬ای بخش¬های اقتصادی در استان لرستان وجهتگیری آن با برنامه¬های آمایش سرزمین ‎- قسمت ۵
  • نقد و بررسی نظریه اعجاز قرآن در تفسیر التحریر و التنویر- قسمت ۴
  • تاثیر آموزش حین خدمت بر کارایی و اثر بخشی مدیران مدارس- قسمت ۳
  • بررسی-مسائل-استراتژیک-و-ترسیم-نقشه-استراتژی-برای-دفاتر-پیشخوان-دولت-با-استفاده-از-مدل-های-SWOT-و-BSC- قسمت ۹
  • بررسی و تحلیل دیوان ملاپریشان در مقایسه با اندیشه¬های عرفانی مولانا- قسمت ۳۱
  • تغییر جنسیت و آثار فقهی و حقوقی آن- قسمت 17
  • " پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۱-۱۰-۲-۲ به بیانی می توان عوامل زمینه ساز فرسودگی زناشویی را در سه دسته مطرح کرده اند : – 3 "
  • رقص در اسلام- قسمت ۵
  • معیارهای تحدید آزادی بیان در فقه امامیه و نظام حقوقی ایران- قسمت ۳
  • تاثیر آموزش ایروبیک بر شادکامی و کیفیت زندگی و ویژگی های شخصیتی در زنان غیر ورزشکار- قسمت ۱۲- قسمت 2
  • دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • تعهدات-بین-المللی-دولتها-در-قبال-آلودگی-محیط-زیست-تالاب-ها-با-نگاهی-به-رویه-آنها- قسمت ۴




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      ارائه مدلی برای تعیین ارزش مسافران در بستر الکترونیکی در صنعت حمل¬ونقل هوایی- قسمت ۳ ...

    شکل۳- ۴ مقایسه مدل LDFR و DFR 98
    شکل۳- ۵ مدل تعیین ارزش مسافران در صنعت حمل و نقل ۱۰۳
    شکل۳- ۶ مدل نهایی تعیین ارزش مسافران ۱۰۴
    شکل۴- ۱ مقایسه روند همگرایی به پاسخ بهینه در داده های Iris 108
    شکل۴- ۲ مقایسه روند همگرایی به پاسخ بهینه در داده های Wine 109
    شکل۴- ۳ مقایسه روند همگرایی به پاسخ بهینه در داده هایCMC 110
    شکل۴- ۴ چارچوب تعیین ارزش مسافران ۱۱۱
    شکل۴- ۵ مقایسه خطای SSE مدل RFM و DFR 113
    شکل۴- ۶ مقایسه خطای SSE مدل LRFM و LDFR 114
    شکل۴- ۷ تعداد بهینه خوشه ها ۱۱۵
    شکل۴- ۸ زنجیره مارکوف ۱۱۶
    شکل۴- ۹ محاسبه نرخ ناسازگاری ماتریس مقایسات زوجی تلفیقی ۱۱۸
    فهرست جداول
    جدول۱- ۱ چارچوب کلی پایان‌نامه ۶
    جدول۲- ۱ تعاریف مدیریت ارتباط با مشتری ۱۳
    جدول۲- ۲ مزایای مدیریت ارتباط با مشتری ۱۵
    جدول۲- ۳ استراتژی های قیمت گذاری بلیت ۱۹
    جدول۲- ۴ شرکتهای AinA 22
    جدول۲- ۵ عوامل تأثیرگذار بر استفاده از کانال خرید ۲۶
    جدول۲- ۶ عوامل مؤثر بر وفاداری ۳۶
    جدول۲- ۷ تعاریف ارزش مشتریان ۳۹
    جدول۲- ۸ معرفی مدل های RFM توسعه‌یافته در سالیان اخیر ۴۹
    جدول۲- ۹ متغیرهای مدل FPDN 51
    جدول۲- ۱۰ مقادیر مختلف D در مدل FPDN 51
    جدول۲- ۱۱ متغیرهای مدل FMCN 52
    جدول۲- ۱۲ مقادیر شاخص تصادفی به ازای مقادیر مختلف n 81
    جدول۲- ۱۳ عوامل تأثیرگذار بر رضایت مسافران ۸۳
    جدول۲- ۱۴ ارزش مشتریان و مدل های آن ۸۴
    جدول۲- ۱۵ تکنیک های خوشه بندی ۸۶
    جدول۳- ۱ متغیرهای مدل LDFR 92
    جدول۳- ۲ انواع کلاس­های پرواز ۹۵
    جدول۴- ۱ نتایج خوشه­بندی مجموعه داده IRIS 107
    جدول۴- ۲ نتایج خوشه­بندی مجموعه داده Wine 108
    جدول۴- ۳ نتایج خوشه­بندی مجموعه داده CMC 109
    جدول۴- ۴ شمای پایگاه­داده اولیه ۱۱۲
    جدول۴- ۵ روش محاسبه متغیرهای مدل LDFR 112
    جدول۴- ۶ شمای پایگاه­داده نهایی ۱۱۳
    جدول۴- ۷ خوشه ­های تشکیل شده ۱۱۵
    جدول۴- ۸ ماتریس گذار ۱۱۶
    جدول۴- ۹ ماتریس تلفیقی و وزن متغیرها ۱۱۷
    جدول۴- ۱۰ ارزش هر خوشه ۱۱۸
    جدول۴- ۱۱ ضرایب همبستگی متغیرها ۱۱۸
    جدول۴- ۱۲ اولویت‌بندی خوشه ­ها ۱۱۹
    جدول۴- ۱۳ الگوی خوشه ­ها ۱۲۰
    جدول۴- ۱۴ استراتژی­ های بازاریابی در هر خوشه ۱۲۰

     

    فصل ۱:کلیات تحقیق

     

    مقدمه

    هدف از این فصل تشریح کلیات تحقیق می­باشد. در این فصل، مسئله اصلی تحقیق بیان‌شده و به‌طور مختصر شرح داده خواهد شد. مختصری از اهمیت و ضرورت و اهداف اصلی و فرعی موضوع نیز بیان خواهد شد. همچنین سؤالات تحقیق مطرح گردیده و مختصری از روش تحقیق شرح داده خواهد شد.

     

    تعریف مسئله

    حمل­ونقل به‌عنوان بخش یا نظام بنیادین در ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر کشور محسوب می‌شود و به همین جهت دستیابی به نظامی قوی، مستحکم، هماهنگ و کارآمد در حمل­ونقل و ارتباطات، از ضرورت­های اساسی کشور است و بدین لحاظ این صنعت در زمره امور زیربنایی اقتصاد کشور محسوب می‌شود. نقش و اهمیت حمل­ونقل با توسعه اقتصادی کشور افزایش می‌یابد. حمل­ونقل گاه نقش خود را از طریق سیر و سیاحت و توریسم ایفا می­ کند؛ زیرا افراد باانگیزه‌های گوناگون (تجارت، تحصیل، درمان، روابط سیاسی، زیارت، روابط اداری و فرهنگی و …) به مکان­های دیگر سفر کرده و به فعالیت می­پردازند؛ بنابراین توسعه کمی و کیفی حمل­ونقل از طریق سرمایه‌گذاری بیشتر و به‌کارگیری روش­هایی در جهت دستیابی به سیستمی هماهنگ، سریع، مطمئن و قابل‌انعطاف که بتواند نیازهای مسافران را به‌خوبی مرتفع سازد ضروری به نظر می­رسد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    علاوه بر اهمیت اقتصادی و آثاری که یک سیستم حمل­ونقل می ­تواند بر بهبود وضع اقتصادی بگذارد و موجبات بهبود وضع زندگی تک‌تک افراد را فراهم آورد، آثار اجتماعی- فرهنگی آن نیز مثل آثار آموزشی، بهداشتی، فرهنگی، سیاحتی و زیارتی را نباید ازنظر دور داشت.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ارتباط عمیق حمل­ونقل با زندگی شهروندان ازنقطه‌نظر دسترسی به خدمات و رفاه اجتماعی و نقش اساسی آن در ارتقاء سطح زندگی و رفاه اجتماعی، بیانگر نقش فرهنگی و اجتماعی است که حمل­ونقل می ­تواند داشته باشد. ازاین‌رو، به‌منظور ارتقاء سطح زندگی و کیفیت زندگی اجتماعی، ضروری است که به توسعه حمل­ونقل مسافران، توجه خاص مبذول گردد و از این طریق به تقاضای جامعه برای فعالیت­های اجتماعی پاسخ مساعد داده شود.
    با توجه به افزایش شرکت­های ارائه­دهنده خدمات مسافرتی و قوانین موجود در جهت حمـایت از مسافران، اندازه ­گیری رضایت مشتری در حال تبدیل شدن به یک استراتژی مهم برای شرکت­هاست؛ تا از این طریق به مزایای رقابتی دست یابند. مشتـریان مهم‌ترین دارایی هر سازمان به‌حساب می­آیند و نمی­توان آینده درخشانی برای یک سازمان بدون مشتریان راضی و وفادار در نظر گرفت. به همین دلیل در سال­های اخیر، روند اصلاحات در زمینه حمل­ونقل در اکثر کشورها آغاز گردیده است. هدف اصلی از این اصلاحات تغییر تدریجی روند ارائه خدمات به سمت مشتری مداری است. این اصلاحات سبب شده است که شرکت­ها در تلاش برای ارائه خدمات شخصی­سازی شده برای مسافران باشند تا از این طریق بتوانند مشتریان فعلی را راضی نگه‌داشته و مشتریان جدیدی را جذب نمایند. اصـلی­ترین گـام برای شخصی­سازی کردن خدمات، شناسایی دسته­های مختلف مسافران با توجه به ارزش آن‌ ها است. شرکت­های ارائه‌دهنده خدمات مسافرتی مانند سایر شرکت­­ها می­توانند از ارزش چرخه عمر مشتری به‌عنوان ابزاری در جهت رسیدن به هدف­های موردنظر خود در زمینه ارتباط با مسافران استفاده کنند.
    در محیط الکترونیکی فعلی، رقابت به حدی شدید و تنگاتنگ است که نارضایتی مشتری می ­تواند تأثیری غیرقابل جبران بر آینده شرکت داشته باشد. در این محیط الکترونیکی، مشتریان با بررسی عوامل مختلف، شرکتی را برای خرید خدمات موردنظر انتخاب می­نمایند که نیازهای آن‌ ها را بهتر و بیشتر برطرف نماید؛ ازاین‌رو شرکت­ها دائماً در حال تبلیغ برای جذب مشتریان جدید هستند تا از این طریق بتوانند از سرویس­هایی ارائه‌شده نهایت سود را داشته باشند. شرکتی که نتواند خدمات مناسب ارائه و مورد نیاز مسافران را ارائه نماید نه‌تنها قادر به جذب مشتری جدید نیست بلکه مشتریان فعلی خود را نیز از دست خواهد داد. سؤالی که در اینجا مطرح می­ شود اینست که چرا شرکت­ها نمی­توانند مانع از رویگردانی مشتریانشان شوند؟ ازآنجاکه امروزه اکثر مسافران چندین روز پیش از موعد سفر اقدام به خرید بلیت(عمدتاً الکترونیکی) می­نمایند، لذا نمی­توان عامل این رویگردانی را تکمیل ظرفیت سرویس­های یک شرکت بیان نمود. اصلی­ترین عوامل در رویگردانی مسافران “خدمات یکسان شرکت­ها” و “عدم شناخت مشتری” است. یکی از راه­ حل­های مناسب برای حل این مسئله، ارائه خدمات متفاوت با توجه به نیاز و ارزش مشتریان است. می­توان با تعیین ارزش مسافران و دسته­بندی آن‌ ها بر اساس ارزششان، خدمات شخصی­سازی شده به هر دسته ارائه نمود تا از این طریق نظر مسافران جلب شده و مانع از رویگردانی آن‌ ها شود. تعیین ارزش مسافران و سپس دسته­بندی آن‌ ها بر اساس عوامل مؤثر در صنعت حمل­ونقل، می ­تواند کمک بزرگی به اتخاذ استراتژی­ های مناسب برای هر دسته باشد. لذا می­توان به‌طور خلاصه بیان داشت که، هدف از این پژوهش، ارائه مدلی مناسب در تعیین ارزش مسافران الکترونیکی صنعت حمل­ونقل است تا از طریق آن بتوان مسافران موردنظر را دسته­بندی نموده و با ارائه خدمات مناسب به هر دسته مانع از رویگردانی آن‌ ها شد.
    منظور از مسافران الکترونیکی، آن دسته از مسافرانی هستند که از طریق روش­های الکترونیکی نظیر مراجعه به وب­سایت شرکت اقدام به خرید بلیت نموده ­اند، می­باشد.

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    اهمیت تحقیق

    افزایش تمایل به سفر از یک‌سو و افزایش شرکت­های ارائه­دهنده خدمات سفر از سوی دیگر سبب به وجود آمدن یک بازار رقابتی شدید در صنعت حمل­ونقل شده است. در چنین شرایطی، توجه به نیاز بازار از پیش­نیازهای موفقیت بوده و سودآوری شرکت را تضمین می­ کند. درک انتظارات و توقعات مسافران مستلزم برقراری یک ارتباط مناسب و کارآمد با آن‌ ها می­باشد. اختلاف مابین انتظارات مسافر و عملکرد واقعی خدمات ارائه‌شده، موجبات نارضایتی مسافر را فراهم کرده و موجب رویگردانی وی خواهد شد. ازآنجاکه مسافر، یک جریان درآمدی بوده که می ­تواند در سالیان متمادی سودآوری بدنبال داشته باشد، لذا رویگردانی وی می ­تواند خسارات جبران‌ناپذیری بر آینده شرکت داشته باشد. راهکار جلوگیری از رویگردانی مسافران، جلب رضایت آن­هاست. رضایت مشتریان، عکس­العمل­های آتی آنان را در قبال سازمان تحت تأثیر قرار خواهد داد. مشتریان راضی، از خرید خود لذت برده و به احتمال زیادی به رابطه خود با شرکت ادامه خواهند داد. یکی از راه­ حل­های مناسب برای جلب رضایت مسافران، ارائه خدمات متفاوت به مسافران با توجه به انتظارات آن‌ ها است. می­توان با خوشه­بندی مسافران به دسته­های مختلف، خدمات شخصی­سازی شده به هر دسته ارائه نمود تا از این طریق نظر مسافران جلب شده و مانع از رویگردانی آن‌ ها شود. سؤال قابل‌طرح آنست که “آیا انتظارات همه مسافران بایستی به‌طور کامل برآورده شود؟”. جواب این سؤال منفی است. در اکثر سازمان­های ارائه­دهنده خدمات سفر، همواره محدودیت منابع یکی مشکلات عمده در برنامه ­ریزی آینده سازمان به شمار می­رود. با توجه به محدودیت منابع و متنوع بودن مقدار سود حاصل از مشتریان، روشی که منطقی به نظر می­رسد، صرف منابع بیشتر برای مشتریان سودآورتر است؛ بنابراین فرایند خوشه­بندی بایستی بر مبنای ارزش مسافران صورت پذیرد. لذا می­توان ضرورت اصلی این تحقیق را کمک به شرکت­های ارائه­دهنده خدمات سفر، در جهت افزایش سودآوری از طریق حفظ مشتریان باارزش دانست.

     

    اهداف اساسی تحقیق

    اهداف اساسی این تحقیق در قالب ۳ هدف تعیین شده ­اند:
    هدف کلی: دسته­بندی و شناسایی مسـافران بالقوه و مستعد شرکـت­های ارائه­دهنده خدمات سفر، از طریق تعیین ارزش آن‌ ها، در جهـت ارائه خدمـات شخصی­سازی شده به آن‌ ها و افزایش درآمد و بهبود استفاده از منابع شرکت در امور آینده.
    هدف کاربردی: از دید کاربردی، با تعیین ارزش مسافران، مسافران بالقوه و وفادار و همچنین مسافران غیر وفادار به شرکـت شناسایـی می­شوند. با شناسـایی دسته­های مختلف مسافران، شرکت مـی­تواند به‌طور سازمان‌یافته و برنامه‌ریزی‌شده از منابع درونی خود در جهت حفظ مشتریان موجود و جذب مشتریان جدید اقدام نماید.
    هدف علمی: از دید علمی، هدف ارائه مدلی نوین در تعیین ارزش مسافران صنعت حمل­ونقل می­باشد؛ چراکه با توجه به ویژگی­های خاص صنعت حمل­ونقل، استفاده از مدل­های موجود مناسب به نظر نمی­رسند.

     

    سؤالات تحقیق

    سؤال اول: آیا مدل تعیین ارزش مسافران الکترونیکی، با توجه به ویژگی­های خاص صنعت حمل­ونقل، یک مدل متمایز خواهد بود؟
    سؤال دوم: چه معیارها و یا عواملی در اندازه ­گیری ارزش مسافران الکترونیکی مطرح است؟
    سؤال سوم: چگونه می­توان با توجه به معیارهای مطرح در اندازه ­گیری ارزش مسافران الکترونیکی، اقدام به دسته­بندی مناسب آن‌ ها نمود؟
    سؤال چهارم: آیا تعیین ارزش مسافران و دسته­بندی آن‌ ها موجب بهبود وضعیت کسب­وکار شرکت خواهد شد؟

     

    قلمرو تحقیق

    جهت دستیابی به اهداف تحقیق، از یک‌سو داده ­های شرکت­های هوایی ماهان و ساوت­وست بصورت جداگانه جمع­آوری شده و مدل تعیین شده در تحقیق، بر روی آن­ها امتحان شده است. از سوی دیگر، نظرات خبرگان و مدیران شرکت­های حمل­ونقل هوایی نیز جمع­آوری شده تا مدل ارائه شده از دقت مناسبی برخوردار باشد. بازه زمانی داده ­ها سال ۲۰۱۱-۲۰۱۲ است.

     

    روش تحقیق و مراحل انجام آن

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شیوه های جلوگیری از بی تابعیتی، طبق کنوانسیون های بین المللی- قسمت ۵ ...

    این سیستم دارای مزایا و معایبی می باشد که در ذیل ذکر خواهد شد.
    الف) مزایا: قسمت اول: مهمترین مزیت در این روش این است که وحدت تابعیت زوجین باعث بکارگیری یک روش مشترک حقوقی و قانونی در حقوق و تکالیف رابطه زناشویی می گردد و منجر به حفظ بنیان خانواده در صورت بروز مشکلات می شود ولی جنبه مخالف آن حتی باعث بر هم زدن زندگی مشترک می شود، بعنوان مثال اگر قانون مدنی متبوع زوج آنها را ملزم به اشتراک مساعی در تأمین نیازهای خانه بکند ولی قانون دولت متبوع زن، شوهر را ملزم به پرداخت نفقه به زن بکند این امر سبب بروز مشکل خواهد شد و مرد از زن انتظار کارکردن زنی بی تابعیت نخواهد شد و مشکلی نخواهد داشت، به این صورت که پس از ازدواج تابعیت مرد یا زن به دیگری منتقل می شود و شخص دارای تابعیت جدید خواهد بود.
    ب) معایب: قسمت اول: عدم انتخاب تابعیت از طرف خود زن و تحمیل تابعیت شوهر ممکن است خلاف میل زن باشد و زن از ازدواج با بقیه خارجی بدلیل همین تحمیل تابعیت امتناع کند یااینکه سبب بروز روابط غیررسمی بین طرفین شود.[۲۱]
    قسمت دوم: این نظریه از لحاظ سیستم های جمعیتی به ضرر کشورهایی است که با رشد منفی جمعیت روبرو هستند زیرا آمار ازدواج کردن مردان خارجی با زنان تبعه همواره بیشتر از حالت زنان خارجی با مردان تبعه می باشد.
    بنابراین در صورت بکارگیری سیستم وحدت تابعیت در صورتیکه زن پس از ازدواج به تابعیت دولت متبوع همسر در بیاید، بچه بدنیا آمده از آن زن هم بصورت اتوماتیک تابعیت دولت متبوع مرد را بدست می آورد و این امر سبب از دست دادن ۲ تبعه برای دولت متبوع زن می باشد که سبب کاهش جمعیت آن کشور خواهد شد.
    قسمت سوم: از نظر امنیتی نیز مردانی که رد اثر گرایش به همسر خود تابعیت کشوری دیگر را می پذیرند که علاقه ای به آن ندارند یا زنی که تابعیت دولت شوهر که علاقه ای به آن ندارند تحمیل شود باعث بروز مشکلاتی در دولت متبوع همسری که تابعیت آن تحمیل می شود، می گردد.
    قسمت چهارم: این اقدام ممکن است سبب بروز تابعیت مضاعف گردد و این امر در جا نیست که زن تابعیت اصلی خود را بر طبق قانون دولت متبوع حفظ و به صورت تحمیلی به تابعیت کشور متبوه همسر درآید که باعث می شود هم تابعیت شوهر را داشته باشد و هم تابعیت قبلی خود را و این امر یعنی بوجود آمد ن تابعیت مضاعف.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    بند دوم: بررسی نظریه استقلال تام تابعیت

    در قرن بیستم و با شکل گیری نهضت فکری زنان و ایجاد اندیشه های آزادی خواهانه که قائل به تساوی کامل حقوق زنان و مردان بودند، باعث شد که تعدادی از کشورها تحت تأثیر اندیشه های آزادی خواهانه، به زنان آزادی کامل در خصوص پذیرش تابعیت همسر خود یا حفظ تابعیت قبلی و رد تابعیت همسر بدهند.
    البته این موضوع هم دارای مزایا و معایبی می باشد که در ذیل بررسی خواهد شد.
    الف) مزایا: قسمت اول: با رعایت کردن این سیستم توسط کشورها، زنان می توانند بدون هیچ دغدغه ای و بدون ترس از دست دادن تابعیت به عقد فرد خارجی در بیایند.[۲۲]
    قسمت دوم: دیگر این امر باعث کاهش جمعیت کشور متبوع زنان نخواهد بود و زن مختار است که تابعیتش را خودش انتخاب کند و شاید تابعیت خود را حفظ کند و بچه ای را هم که بدنیا می آورد براساس سیستم خون تبعه دولت متبوعش می شود.
    ب) معایب: قسمت اول: نظام حقوقی واحد بر روابط بین زن و شوهر حاکم نخواهد بود و زن تابع نظام حقوقی دولت متبوع خودش در صورت حفظ تابعیت خواهد بود و مرد هم تابع نظام حقوقی دولت خودش و در صورت بوجود آمدن شکل هر یک از این افراد به نظام حقوقی دولت متبوع خودش رجوع می کند که این امر سبب بوجود آمدن مشکلات در زندگی مشترک این ۲ خواهد شد بعنوان مثال در خصوص مهریه اگر کشور متبوع زن برای زن در قانون مهریه در نظر گرفته باشد ولی در قانون دولت متبوع مرد چیزی بعنوان مهریه وجود نداشته باشد و در اینجا است که این امر سبب بروز مشکل در زندگی زناشویی مرد و زن می گردد و باعث جدایی آن دو هم خواهد شد که باز هم بدلیل قانونهای متفاوت در بحث طلاق مشکلات بیشتر می شود[۲۳] مثلاً در خصوص حق نگهداری از بچه یا تقسیم وسایل زندگی یا مسائل … .
    قسمت دوم: کشورهایی که از این سیستم استفاده می کنند احتمال بوجود آمدن تابعیت مضاعف در فرزندان اتباع آنها که ازدواج خارجی داشته اند را افزایش می دهد به این صورت که اگر زن بر تابعیت خود باقی بماند و تابعیت شوهر را نپذیرد و مرد هم تابعیت خود را حفظ کند در صورت بوجود آمدن فرزند چنانچه زن بر طبق سیستم خون تابعیت خود را به فرزند بدهد و مرد هم بر طبق سیستم خون یا خاک چنانچه در کشور خود زندگی کنند تابعیت را به فرزند منتقل کند طفل در هنگام تولد دارای تابعیت مضاعف خواهد بود. و یا اینکه درصد بسیار کمی وجود دارد که این امر سبب وجود بی تابعیتی گردد اگر طبق قانون ۲ دولت متبوع هیچکدام نتوانند تابعیت خود را چه از طریق خاک و چه از طریق خون به فرزندشان انتقال دهند و اینگونه هم خیلی کم احتمال دارد ولی ممکن است که سبب بی تابعیتی فرزند شود.
    قسمت سوم: در صورت بروز جنگ همواره محدودیتهایی برای اتباع کشورهای بیگانه در کشورهای درگیر بوجود می آید که این امر باعث ایجاد تزلزل در بنیان خانواده های چند تابعیتی می شود به این صورت که چنانچه دولتی متبوع مرد با دولت متبوع زن در حال جنگ باشد در صورت بالا گرفتن شعله های جنگ کشور متبوع مرد اگر دست به اخراج اتباع دولت بیگانه که با آن مشغول جنگ است بزند زن مجبور به ترک کشور می شود و زن و بچه و مرد در طول زمان جنگ که ممکن است طولانی هم باشد از هم جدا خواهند ماند.
    بند سوم: بررسی نظریه استقلال نسبی تابعیت: در این سیستم استقلال زوجین در تابعیت پذیرفته می شود یعنی این طرفین هستند که انتخاب می کنند که تابعیت کشور خود را حفظ کنند یا به تابعیت کشور متبوع همسر خود در بیایند البته این امر بصورت نسبی می باشد.
    یعنی با حصول پاره ای شرایط این اتفاق خواهد افتاد که این امر از خطر بی تابعیتی یا تابعیت مضاعف جلوگیری می کند ولی از طرفی باز هم این عیب بطور کامل برطرف نمی شود زیرا اگر کشور زن از سیستم وحدت تابعیت استفاده کند و کشور شوهر از سیستم تابعیت و زن تابعیت شوهر را نپذیرد بی تابعیت خواهد ماند و اگر برعکس آن اتفاق بیفتد تابعیت مضاعف برای زن بوجود خواهد آمد.[۲۴]

     

    بخش سوم: تفسیر ماده ۹ کنواسیون

    آنگونه که از منطوق ماده ۹ پیداست، بنظر می رسد که زن در تعیین تابعیت استقلال تام داشته باشد و این زن است که تعیین می کند تابعیت شوهر را بپذیرد یا اینکه بر تابعیت اصلی خویش باقی بماند.
    اگر این ماده از کنوانسیون را از این جهت که باعث می شود هیچ زنی بعد از ازدواج بی تابعیت نشود در نظر بگیریم این ماده و راهکار در آن ستودنی می باشد، زیرا اگر تمام کشورها این سیستم را اجرا کنند باعث کاهش بی تابعیتی و حتی از بین بردن آن در جمعیت زنان ازدواج کرده با اتباع خارجی می شود، ولی ماده ۹ کنوانسیون از بانقد شدید منتقدان بین المللی روبرو شده است.
    منتقدان معتقدند اگر سیستم استقلال تابعیت اجراء شود پس وحدت خانواده چه می شود و این استقلال سبب بروز مشکلات حقوقی و قانونی می شود که این امر هم سبب تزلزل در بنیان خانواده می گردد و معتقدند که مسلماً تبعیت زن و شوهر از یک قاعده حقوقی و قانونی یکسان، کمک بیشتری به انجام تکالیف و رعایت حقوق بین یکدیگر و فرزندانشان خواهد شد.
    این امر شاید در مرحله شروع زندگی مشکلی نباشد ولی در ادامه و بقاء زندگی با مشکل مواجه خواهد شد و انتقاد بعدی که به این ماده وارد است این است که در صورت حدوث بحران بین کشورها این بحث اختلاف تابعیت بین زن و شوهر و فرزندان سبب بروز مشکلات فراوانی در دین و فرهنگ خانواده ها می شود و باعث جدایی کانون خانواده می گردد. مخصوصاً در مورد کشورهایی که مشغول جنگ هستند ممکن است که آنها همچون گذشته دست به اخراج اتباع بیگانه که با آنها منافع مشترک ندارند بزنند.
    در نهایت نظر من در این موضوع پس از انجام مطالعات و بررسی بر روی مقالات و کتابهای موجود پذیرش نظریه استقلال نسبی می باشد.همانطوریکه در ماده ۹ ذکر شده است «ازدواج با فرد خارجی یا تغییر تابعیت همسر در دوران ازدواج خود به خود باعث تغییر تابعیت شده و تحمیل اجباری تابعیت شوهر به وی نگردد.»
    در آن قسمت که کلمه خود به خود آورد شده است می توان اینگونه تفسیر کرد که مدنظر کنوانسیون همین نظریه استقلال نسبی بوده است.حسن استقلال نسبی تابعیت در این امر است که دولتها می توانند با تعیین قوانین داخلی خود طوری این بحث را هدایت کنند که اگر زن در کشورش سیستم وحدت تابعیت باشد و اظهارنامه ای مبنی بر اینکه تابعیت کشورش را رد کرده است بیاورد تا اینکه تابعیت دولت زوج را تحصیل کند که این امر سبب جلوگیری از بی تابعیتی و تابعیت مضاعف می گردد. یا اینکه تابعیت اصلی زن توسط کشور متبوعش برداشته نشود تا یک مهلت مشخصی و زن در آن فرصت اگر به تابعیت دولت شوهر درآید که هیچ زیرا بعد از مدتی خود به خود تابعیت اصلی خود را از دست می دهد ولی اگر نتوانست یا نخواست تابعیت دولت متبوع شوهر را بدست آورد به کشور متبوع خود در مهلت مقرر شد، رجوع کند تا تابعیت اصلی خود را حفظ کند و بی تابعیت نشود.بهر حال به عقیده بنده استقلال نسبی تابعیت می تواند با انعطاف بیشتر نسبت به نظریه های دیگر همچون استقلال تام تابعیت که نقایص زیادی دارد یا وحدت تابعیت که باعث تحمیل اجباری تابعیت می گردد خیلی بهتر عمل کند و جلوی بی تابعیتی و تابعیت مضاعف را تا حد زیادی بگیرد.
    البته این امر مستلزم این است که کشورها بصورت زیر کانه شرایطی را برطبق قانون پیش بینی کنند تا خلاء های قانونی که در آن ۲ سیستم وجود داشت و باعث نقص آن ۲ می شد پوشش داده شود.

     

    گفتار دوم: میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی[۲۵]

    یکی دیگر از کنوانسیون های بین المللی که بحث بی تابعیتی را مدنظر خود قرار داده است میثاق حقوق مدنی و سیاسی است که دغدغه خود را نسبت به این موضوع ابراز داشته و سعی کرده است با قرار دادن ماده ای در دل خود کمکی به حل این موضوع کرده باشد و این بحث را طی ۳ بخش بررسی خواهیم کرد. بخش اول در خصوص کلیات کنوانسیون و بخش دوم در خصوص تغییر ماده ۲۴ کنوانسیون و راهکارهای موجود در آن و بخش سوم ارائه راهکار مناسب.
    بخش اول: کلیات: با عنایت به اینکه حقوق سیاسی و مدنی از حقوق ذاتی انسان است و شرایط انسان رهایی یافته از ترس فقر و گرسنگی بهبود پیدا خواهد کرد که شرایط تمتع همه افراد از حقوق سیاسی و مدنی فراهم شود و با توجه به اینکه دولتها بر طبق منشور ملل متحد به ترویج احترام جهانی و مؤثر و رعایت حقوق و آزادیهای بشر ملزم هستند، کشورهای طرف این میثاق حمایت و موافقت خود را با این میثاق حقوق مدنی و سیاسی اعلام کردند.[۲۶]
    این امر در سال ۱۹۶۶ در تاریخ ۱۶ دسامبر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید. در میثاق از دولتها خواسته شد که نسبت به حفظ حقوق و آزادیهای فردی، اجتماعی، سیاسی و قانونی افراد احترام بگذارند و دولتها به رعایت این قوانین اهتمام بورزند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    در میثاق حقوق مدنی و سیاسی مطالب و موضوعاتی بسیار مورد بررسی قرار گرفته است که مربوط به نیازهای بشری و حفظ حقوق آنها می باشد ولی ماده ای که مورد بحث ما می باشد و قرار است که در این گفتار راجع به این موضوع بحث کنیم ماده ۲۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی می باشد که می گوید.
    ماده ۲۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی «هر کودک حق کسب تابعیت دارد»
    اولین مطلبی که پس از مطالعه این ماده از میثاق حقوق مدنی و سیاسی به ذهن می رسد این است که منظور وضع کنندگان این ماده از میثاق چه بوده است آنچه که مشخص است دغدغه های وضع کنندگان این ماده نسبت به امر بی تابعیتی در کودکان می باشد و هدف آنها از وضع این ماده جلوگیری از امر بی تابعیتی در بین کودکانی است که به محض تولد ممکن است به سبب تفاوت در قوانین کشورها بدون تابعیت گردند که این امر سبب بروز مشکلاتی برای کودک و والدین و کشور مربوط خواهد شد.

     

    بخش دوم: تفسیر ماده ۲۴ میثاق

    در ماده ۲۴ این میثاق، عبارت «هر کودک حق کسب تابعیت دارد» بصورت کلی آورده شده است. ولی اگر بخواهیم به این ماده عمل کنیم و از بی تابعیتی کودکان در هنگام تولد جلوگیری کنیم و باعث شویم که تمام کودکان در زمان تولد دارای تابعیت مؤثر باشند، باید ببینیم چه موارد و چه اقداماتی باید از سوی کشورها انجام شود تا این امر محقق شود، این امری است که نیاز به تفسیر دارد.
    در این بخش سعی خواهد شد تا روش های تحصیل تابعیت توسط یک کودک در هنگام تولد بررسی شود که مشتمل بر ۲ قسمت خواهد بود. بند اول: تابعیت از راه خون بند دوم: تابعیت از راه خاک
    بند اول: تابعیت از راه خون: (نسب): بدین معنا می باشد که تابعیت یک کشور از طریق نسب و خون به فرزند منتقل می شود که این امر ممکن است از طریق نسب و خون پدر باشد یا از طریق نسب و خون مادر که این امر بستگی به قانون آن کشور دارد.
    بطور روانتر اگر بخواهیم بگوئیم یعنی یک فرزند در زمان تولد همان تابعیتی را خواهد داشت که پدر یا مادر خود دارند.
    بعنوان مثال اگر یک مرد ایرانی در هر کجا صاحب فرزندی شود، چه زن آن ایرانی باشد و چه خارجی، تابعیت ایرانی به فرزند وی منتقل می شود و فرزند آن مرد هم دارای تابعیت ایرانی خواهد بود.
    الف) تابعیت از طریق نسبت یکی از پرطرفدارترین راه های اعطای تابعیت برای کشورها می باشد و خیلی از کشورها از این روش برای اعطای تابعیت خود استفاده می کنند، چرا که با بهره گرفتن از این روش:
    ۱) جمعیت این کشورها رو به رشد است و با کاهش جمعیت روبرو نمی شوند.
    ۲) بدنبال حفظ نژاد خود از طریق انتقال تابعیت از طریق نسب هستند زیرا این کشورها تابعیت خود را به کودکانی اعطاء می کنند که از نژاد و نسب پدر و مادر تبعه همان کشور هستند.
    ۳) برای جلوگیری از بی تابعیتی مؤثر می باشد، زیرا اگر هر زمانی، کودکی متولد شود و بتوان از راه خون (نسب) تابعیت یک کشور را به وی منتسب کرد می توان درصد قابل توجهی از بی تابعیتی را از طریق این روش مهار کرد.
    ب) البته این روش همچون سایر روشها که هر کدام دارای نقاط ضعف و قوت می باشند، دارای نقاط ضعفی هم می باشد که مهمترین آن تابعیت مضاعف می باشد و به این صورت می باشد که اگر هر دو کشور متبوع زن و شوهر تابعیت خود را از طریق خون (نسب) جاری بدانند و کشور متبوع زن، کودک را تبعه خود بداند و کشور متبوع مرد هم کودک را تبعه خود بداند کودک در حین تولد دارای ۲ تابعیت خواهد شد.
    بعنوان مثال کشور آندورا که یک کشور کم جمعیت است و بدنبال افزایش جمعیت می باشد قانون خون (نسب) را هم از طریق پدر و هم مادر قابل انتقال می داند و می گوید:[۲۷] «هر کودکی که از پدر و مادر آندورایی در هر جای جهان متولد شود دارای تابعیت آندورایی خواهد بود» و همچنین بر طبق قانون انگلستان نیز اگر طفلی در خارج از انگلستان متولد شده باشد[۲۸] و یکی از والدین وی انگلیسی باشند دارای تابعیت انگلیس خواهد بود.
    و حالا ازدواج زن آندورایی و مرد انگلیسی را تصور کنید، در زمانیکه فرزند آنها متولد می شود دارای تابعیت انگلیسی و آندروایی خواهد بود.
    البته دکترین حقوق بین الملل معتقدند که این تعارض قوانین بین کشورها می باشد که باعث تابعیت مضاعف و یا بی تابعیتی در بین افراد می شود و چنانچه یک قانون کلی در زمینه تابعیت وجود داشته باشد که کشورهاتی جهان اکثر قریب به اتفاق، آن را قبول داشته باشند و آن را تصویب کنند، باعث رفع این مشکلات خواهد شد که این امر تا حدودی غیرممکن می باشد.
    دلیل این امر این می باشد که تابعیت از مظاهر اراده حکومت و دولت است و درست است که در دسته حقوق بین الملل خصوصی گنجانده شده است ولی این جنبه از تقسیم بندی از جهت در نظر گرفتن رابطه تابعیت با افراد می باشد، ولی اگر از جهت رابطه تابعیت با دولت در نظر بگیریم جزئی از مظاهر اراده حاکمیت می باشد، لذا دولتها حاضر نیستند که حاکمیت خود را با تصویب یک کنوانسیون بین المللی در این زمینه محدود بنمایند.
    و نقطه ضعف دیگری که می توان برای آن در نظر گرفت ولی احتمال آن بسیار کم می باشد باعث بی تابعیتی فرد خواهد شد و آن به این صورت است که چناچه مرد تابعیت کشوری را داشته باشد که تابعیت را از طریق خون مادر قابل انتقال بداند که احتمال این امر بسیار کم است ولی غیرممکن نمی باشد و زن تابعیت کشوری را داشته باشد که در آن کشور تابعیت از طریق خون مرد قابل انتقال باشد، چنانچه این ۲ فرد با هم ازدواج کند و کودکی از این دو متولد شود در ابتدای تولد بی تابعیتی خواهد بود. البته همانطور که گفته شد این فرض احتمال کمی دارد که بوقوع بپیوندد زیرا در اکثر قریب به اتفاق قوانین تابعیت کشورها تابعیت از طریق نسب بوسیله پدر قابل انتقال می باشد یا هر دوی والدین است واین مربوط به بحث حاکمیتی دولت هاست لذا دولتها در این مورد سیاستگذاریهای خاص خود را دارند.

     

    بند دوم: تابعیت از راه خاک

    این نوع از اعطای تابعیت به این معنا می باشد که بعضی از کشورها تابعیت خود را به کودکانی اعطاء می کنند که در خاک آن کشور بدنیا آمده اند،[۲۹] البته بعضی از کشورها سیستم خاک را بصورت مطلق پذیرفته اند، یعنی هر کودکی در خاک کشورشان بدنیا بیاید، تابعیت خود را به آن اعطاء خواهند کردند و معمولاً این دسته از کشورها، دارای وسعت جغرافیایی و خاک پهناور می باشند و همچنین جمعیت کمی در خاک آنها زندگی می کند و به همین دلیل است که به کودکانی که در خاکشان متولد می شوند تابعیت خود را براساس سیستم خاک اعطاء می کنند.
    دلیل این گونه کشورها از استفاده از سیستم خاک، افزایش جمعیت می باشد.
    بعنوان مثال کشور برزیل اصل خاک را بعنوان راه اصلی دادن تابعیت پذیرفته است و قانون تابعیت آنها می گوید:[۳۰] «هرگاه طفلی در خاک برزیل متولد گردد، صرف نظر از تابعیت والدین وی دارای تابعیت برزیلی خواهد بود.»
    کشور برزیل با وضع این قانون گام بلندی در جهت رفع معضل بی تابعیتی در کشور خود برداشته است و هر کودکی که در خاک برزیل متولد شود را دارای تابعیت برزیلی می داند.
    البته بعضی از کشورها هستند که سیستم خاک را پذیرفته اند ولی نه به عنوان روش اصلی اعطای تابعیت بلکه بعنوان روش فرعی آن را در نظر گرفته اند.
    بعنوان مثال کشور جمهوری اسلامی ایران در ماده ۹۷۶ در بندهای ۱، ۲ و ۳ به اعطای تابعیت ایران از طریق سیستم خاک پرداخته شده است. در بند ۱ می گوید: «کودکی که در خاک جمهوری اسلامی ایران متولد شود و پدر و مادر او نامعلوم باشند دارای تابعیت ایرانی خواهد بود.»
    در بند ۲ می گوید: «طفلی که یکی از والدین آن در ایران متولد شده اند دارای تابعیت ایرانی خواهد بود.»
    و در بند ۳: می گوید: «اطفالی که از پدر خارجی در جمهوری اسلامی ایران متولد شده اند به شرط اقامت در ایران دارای تابعیت ایرانی خواهد بود.»
    پس با مشاهده مواد بالا متوجه شدیم که قانونگذار ایران هم از ۲ سیستم یعنی هم راه خون و هم از راه خاک تابعیت خود را اعطا می کند ولی از آنجائیکه سیستم خاک بعنوان روش فرعی اعطای تابعیت در ایران شناخته شده است این امر با حصول شرایطی امکان پذیر خواهد بود که در بندهای بالا مطالعه کردیم.

     

    بند سوم: کدام روش مؤثرتر است

    با مطالعه و بررسی این دو روش در اعطای تابعیت به این نتیجه می رسیم که پاسخ به این سؤال امری مشکل می باشد و نمی توان گفت که سیستم خاک از سیستم خون بهتر و کارآمدتر است و یا بالعکس آن.
    همانطوریکه می دانیم بسیاری از کشورها هستند که از هر دو سیستم بصورت همزمان استفاده می کنند،[۳۱] همانند کشورهای رومانی، عراق و فرانسه و همینطور بعضی از کشورها هستند از جمله جمهوری اسلامی ایرن که از هر دو سیستم استفاده می کنند ولی به این صورت که یک روش را به عنوان اصلی در نظر گرفته اند و از روش دیگر بصورت فرعی استفاده می کنند همانند ایران که سیستم اصلی اعطای تابعیتش سیستم خون می باشد ولی در بندهای ماده ۹۷۶ ق.م شرایط تحصیل تابعیت از طریق سیستم خاک را بیان می کند.
    در نهایت با بررسی این دو روش می توان گفت که هر یک از این روش ها دارای نقاط ضعف و قوت خاص خود می باشد که در بالا به ذکر بعضی از آنها پرداختیم ولی چیزی که بنظر می رسد تعارض و اختلاف در قوانین کشورها است که باعث بروز مشکلات تابعیتی از جمله بی تابعیتی گردیده است.
    بعنوان مثال و برای اینکه روشن بشود که یک کشور تا زمانیکه اتباعش ارتباط خارجی پیدا نکرده است در خصوص این مسائل مشکلی ندارد ولی به محض ارتباط خارجی اتباع از جمله ازدواج و مهاجرت و … چگونه وضعیت دچار مشکل خواهد شد می توانیم این مورد را ذکر کنیم که: با توجه به قانون مدنی ایران در خصوص تابعیت که گفته تابعیت از طریق پدر به فرزند منتقل می گردد و در خصوص مادر سکوت کرده است، حالا چنانچه طفلی از مادر ایرانی در کشوری که آن هم سیستم خون را برای اعطای تابعیت پذیرفته است بدنیا بیاید، همچون کشور ایرلند[۳۲] این نقص و تعارض قوانین باعث خواهد شد که این کودک در هنگام تولد بدون تابعیت باشد.هدف از بنیان ماده ۲۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی همین است که کشورها بکوشند در قانون خود راه های بوجود آمدن بی تابعیتی را مسدود کنند و هدف از عنوان این ۲ روش یعنی خاک و خون تشریح ماده ۲۴ میثاق بود زیرا از طریق این ۲ روش است که ماده ۲۴ تحقق پیدا می کند و نتیجه ای که در این بحث بدنبال آن می گشتیم در حقیقت استفاده کشورها از هر دو سیستم بصورت تعاملی می باشد و کشوری خواهد توانست مانع بوجود آمدن بی تابعیتی گردد و منظور ماده را محقق سازد که از هر دو روش به نحوی که یکی از آنها دیگری را پوشش دهد و نقص های دیگری را پر کنداستفاده شود و امروزه بسیاری از کشورها هستند که در قانون خود از این تعامل استفاده می کنند و جزء قوانین پیشرفته تابعیت می باشند.
    در ادامه به بررسی قانون چند کشور در خصوص تابعیت خواهیم پرداخت و می بینیم که آرایش قوانین کشورها در برخورد با این مسئله چگونه است، در این قسمت سعی شده تا از قوانین متنّوع تابعیت برای بررسی استفاده کنیم تا ببینیم که کشورها با توجه با وضعیت جغرافیایی، فرهنگی، مذهبی، تاریخی و سیاسی خود چگونه از قانون مناسب تابعیتی بهره می برند.

     

    گفتار سوم: بررسی قانون تابعیت ژاپن، برزیل و فنلاند بعنوان قوانین متفاوت در برخورد با بی تابعیتی

     

    بخش اول: تابعیت در کشور ژاپن

    اولین قانون تابعیت در کشور ژاپن در سال ۱۸۷۳ به تصویب رسید که تاکنون چند مرتبه مورد تغییر و تحول قرار گرفته است و در حال حاضر قانون تابعیت ژاپن قانونی است که در سال ۲۰۰۸ به تصویب رسیده است.
    بند اول: اعطای تابعیت:در ژاپن روش اصلی اعطای تابعیت بر طبق روش خون می باشد و اصل خاک جز در مورد استثنایی مورد پذیرش قرار نگرفته است.
    دلیل اینکه قانونگذار ژاپنی به استفاده از روش خون علاقه نشان داده و روش خاک را جز در موارد معدودی نپذیرفته است در این است که کشور ژاپن دارای شرایط جغرافیایی خاصی می باشد که چاره ای برای قانونگذار باقی نگذاشته است تا از این روش استفاده نکند و این دلیلش این است که کشور ژاپن دارای خاک گسترده نمی باشد که از سیستم خاک استفاده کند و این کشور شکل گرفته از مجمع الجزایرهای متعدد می باشد که کشور ژاپن را تشکیل می دهند.[۳۳]

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی میزان مهارت مدیریت زمان در نوجوانان و جوانان تهرانی و ارائه راهکارهای رسانه ای برای تقویت آن- قسمت ۵ ...

    چه چیزی انجام شده است؟

    چه زمانی باید آن را به پایان رساند؟

    چه کسی باید آن را انجام دهد؟

    چه مقدار از زمان مورد نیاز است؟

    چه اولویت‌هایی برای انجام آن باید تعیین شوند؟
    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    ب: تعیین اولویت‌ها:
    تحلیل استفاده بهینه از زمان، باید به وسیلۀ در نظر گرفتن اولویت‌ها، دنبال شود. بسیاری از افراد در انجام کارهای سخت، غیر مؤثر هستند. زیرا از اولویت‌بندی در کارهایشان استفاده نمی‌کنند. یک رویکرد برای پیشرفت اولویت‌ها، عبارت است از ترتیب دادن آنها براساس اولویت‌های سالیانه، ماهانه، هفتگی و روزانه. اولویت‌های سالانه با هدف‌گزینی شروع می‌شوند. این هدف‌گزینی، براساس موارد مهم‌تر منحصر به فرد، همیشگی و شخصی ترتیب داده می‌شود. فهرست اولویت‌های ماهانه از اولویت‌های سالیانه عبور داده می‌شود. هر ماه فرد، پیشرفت خود را براساس هدف‌گزینی‌های سالیانه ارزیابی می‌کند و انجام فهرست ماهانه را توسعه می‌دهد. این توالی بر اولویت‌های هفتگی ادامه داده می‌شود و سرانجام به فهرست اولویت‌های روزانه می‌رسد.
    ج: مدیریت مؤثر زمان:
    افرادی که موفق به مدیریت زمان می‌شوند، کسانی هستند که زمان را در ساعت‌های مورد نظرشان، تقسیم می‌کنند. آنها فعالیت‌های غیرمهم و ثانوی را کنار می‌گذارند و زمانی را برای کارهای اصلی در نظر می‌گیرند ، با توجه به اولویت‌ها، موارد ضروری را از موارد غیرضروری متمایز می‌کنند. در ضمن از مواردی) که باعث از بین رفتن زمانشان می‌شود، جلوگیری می‌کنند.مؤلفه‌های کلیدی نظام مدیریت زمان عبارتند از: هدف‌گزینی، در نظر گرفتن اولویت‌ها و برنامه‌ریزی زمانی برای رسیدن به اهداف بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت. (لوسی‌یر[۱۲]، ۱۹۹۷)
    مهارت مدیریت زمان از طریق مشخص کردن اهداف واقعی و اولویت‌بندی آنها، برنامه‌ریزی صحیح زمانی برای استفاده از جدول روزانه، برنامه‌ریزی هفتگی، توجه نمودن به نظم و ترتیب، به دست آوردن مهارت‌های ابراز وجود و شناسایی سارقین زمان حاصل می‌شود. (فتی وموتابی، ۱۳۸۵)
    نقش اهداف در نظریۀ نظام‌های انگیزشی (MST)[13] فورد[۱۴] پررنگ است. در این نظریه، یکی از جنبه‌های مهم هدف، محتوای آن است. «محتوای هدف عبارت است از عواقب مطلوب یا نامطلوب هدف. برای ارزیابی محتوای هدف، می توان از افراد سؤال کرد که چه می‌خواهند، سعی می‌کنند چه کاری انجام دهند، و چرا کار خاصی را انجام داده‌اند؟ (فورد ۱۹۹۲؛ به نقل ازپنتریچ و شانک ۲۰۰۲؛ ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶، ص ۳۴۰)
    در نظریه فورد، محتوای هدف شامل ۲۴ دسته هستند که در دو گروه کلی : ۱)پی‌آمدهای مطلوب درون فردی و ۲) پی‌آمدهای مطلوب شخص ـ محیط، قرار گرفته‌اند. یکی از محتواهای هدف، که زیر گروه پی‌آمدهای مطلوب شخص ـ محیط و اهداف مربوط به تکلیف می‌باشد، اهداف تسلط هستند. هدف تسلط، یعنی داشتن یک معیار چالش‌برانگیز برای پیشرفت یا موفقیت و اجتناب از عدم شایستگی یا نقصان در عملکرد (فورد ۱۹۹۲؛ به نقل از پنتریچ و شانک ۲۰۰۲، ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶). به نظر فورد، معمولاً رفتار همزمان توسط چند هدف هدایت می‌شود. به طوری که فعال شدن یک هدف، مانع از فعال شدن اهداف دیگر نمی‌شود. برای مثال، پیشرفت ممکن است، نشان دهندۀ دو هدف تسلط و مدیریت باشد (همان منبع).به نظر پژوهشگر، یکی از انواع پیشرفت‌ها، پیشرفت تحصیلی است. بنابراین برای رسیدن به پیشرفت تحصیلی، دو هدف تسلط و مدیریت ضروری به نظر می‌رسند.در الگوی فورد، یک دیگر از هدف‌های زیر مجموعه اهداف مربوط به تکلیف، مدیریت است که به معنای حفظ نظم و سازمان در تکالیف زندگی روزمره می‌باشد. (فورد، ۱۹۹۲؛ به نقل از پنتریچ و شانک ۲۰۰۲، ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶)پس به نظر می‌رسد با هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی زمانی و اولویت بندی که از مؤلفه‌های اصلی مدیریت زمان هستند می‌توان انتظار داشت که مدیریت زمان با پیشرفت تحصیلی رابطه دارد.
    رویکرد نظر ی به مدیریت زمان:
    سازه مدیریت زمان، بنا به جهت‌گیری‌های نظری نوجوانان و جوانان از مؤلفه‌ها و اجزای مختلفی تشکیل شده است. هر یک از پژوهشگران که در این حیطه به کار پرداخته‌اند، عوامل و ابعاد خاصی را معرفی کرده‌اند. در این بخش، مبانی نظری گوناگون بررسی می‌شود.

     

     

    دیدگاه‌های اهداف و ارزش‌ها: اعتقاد بر این است که موفقیت، زمانی حاصل می‌شود که افراد به اهداف مبتنی بر ارزش‌ها و نیازهای خود دست یافته باشند. از این نظر، موفقیت در مدیریت زمان بستگی به ارزش‌ها و آرزوهای افراد دارد و آنها را نمی‌توان به صورت مطلق تصور کرد. افرادی که اهدافشان را مهمتر و احتمال موفقیت و رسیدن به آنها را بیشتر می‌دانند، احساس موفقیت در مدیریت زمان بالاتری خواهند کرد در حالی که افراد با مدیریت زمان پایین‌تر( کمتر)، آنهایی هستند که تعارض بیشتری را در اهدافشان احساس می‌کنند (ایمونز[۱۵] ۱۹۸۶؛ ایمونز و کینگ، ۱۹۸۸ به نقل از داینر و بیسواس داینر ۲۰۰۰).

    در نظریه بهزیستی راس[۱۶] (۱۹۸۹ به نقل از داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷) مبتنی بر «ناهمخوانی هدف[۱۷]»و بهزیستی (سلامت روان)، بستگی به میزان همخوانی بین اهداف و دستیابی به آن هدف دارد. انتظار می‌رود که ناهمخوانی، بیشتر در افرادی دیده شود که از نظر هیجانی بی‌ثبات بوده و فاصله زیادی بین آرزوها و پیشرفت‌های خود احساس می‌کنند.
    رویکرد دیگری که به الگوهای هدف مربوط است، الگوی سیک زنت می‌هالی[۱۸] (۱۹۹۷، نقل از داینروبیسواس ـ داینر، ۲۰۰۰) می‌باشد که معتقد است سلامت روان افراد به درگیر شدن آنها در فعالیت‌های مورد علاقه‌شان بستگی دارد. این فعالیتها به دلیل اینکه خوشایند هستند و برای اطلاعات جدید سطح بهینه‌ای را فراهم می‌کنند، در افزایش مدیریت زمان کارآمد هستند. یک فعالیت اگر به مهارت خیلی اندک نیاز داشته باشد با مدیریت کردن زمان خیلی کم قابل انجام می‌باشد و اگر به مهارت و زمان خیلی زیادی نیاز باشد فرد باید با مدیریت کردن دقیق و حساب شده آن را به انجام برساند و اگر به اهداف خود نرسد باعث فشارزایی و حالت ناخوشایندی می‌گردد.آنچه از این دیدگاه می‌توان نتیجه گرفت آن است که احساس خوشایندی و رضایت در کارها به نحوه مدیریت کردن بر روی فعالیتها مربوط است. (داینر، ساوایشی ۱۹۹۷).
    الگوی چند بعدی ریف:
    در تلاش برای معرفی ابعاد و مؤلفه‌های سلامت روان در جوامع غرب، یک مدل چند بعدی از سلامت روان معرفی و عملیاتی شده است که مبتنی بر کار اریکسون (۱۹۵۹) و مازلو (۱۹۵۹) می‌باشد. (ریف ،۲۰۰۳؛ به نقل از هرن[۱۹]تاریس [۲۰]، اسچافلی[۲۱] و اسچریوس[۲۲]، ۲۰۰۴) که این الگوی ۶ بعدی از سلامت روان را ارائه داده است، شش بعد را شامل موارد زیر است:

     

     

    خویشتن‌پذیری: داشتن یک نگرش و ارزیابی مثبت نسبت به خود و احساس مثبت در خصوص زندگی و به ویژه زندگی گذشته.

    تسلط بر محیط: توانایی و ظرفیت اداره و کنترل تقاضاهای پیچیده زندگی به ویژه توانایی انتخاب یا خلق محیط مناسب با نیازها و ارزش‌های فردی.

    روابط مثبت با دیگران: وجود پیوندهای بین فردی با کیفیت بالا، ظرفیت همدلی، صمیمیت و داشتن عاطفه قوی.

    رشد و بالندگی فردی: احساس تحول و پیشرفت در خود و رفتار خود در گذر زمان.

    هدف در زندگی: داشتن اهداف و مقاصد خاص برای زندگی.

    خودمختاری: داشتن حس خود رأیی و احساس استقلال، ارزیابی خود با معیارهای شخصی، ظرفیت مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی که شخص را به فکر کردن و عمل نمودن به شیوه‌های خاص وادار می‌کند (ریف ۲۰۰۳؛ به نقل از هرن، تاریس، اسچافلی و اسچریوس)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    در الگوی چند بعدی ریف، سه مؤلفه به مدیریت زمان مربوط می‌باشد. مؤلفه تسلط و کنترل بر محیط، که از طریق برنامه‌ریزی زمانی و هدف‌گذاری امکان‌پذیر است.مؤلفه هدف در زندگی، که از طریق انتخاب اهداف دست یافتنی و واقعی امکان‌پذیر است. مؤلفه خودمختاری و داشتن حس خودرأیی و احساس استقلال به معنی داشتن آزادی در انتخاب عمل (خود تنظیمی) است. (زیمرمن ۱۹۹۸، به نقل از پنتریچ و شانک ۲۰۰۲، ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶)
    برای اعمال مدیریت زمان، برنامه‌ریزی زمانی و هدف‌گذاری و سازماندهی کافی مورد نیاز است. (میلر[۲۳] ۱۹۸۵، دیلون[۲۴] ۱۹۸۱، دراکر[۲۵]۱۹۶۱، مکنزی[۲۶] ۱۹۹۳) برنامه‌ریزی زمانی، با تحولات اجتماعی و پیشرفت علوم و تکنولوژی، یک مسله مرتبط با امور مختلف جامعه بشری، از جهت پیشرفت تحصیلی است. (ابراهیمی قوام؛ ۱۳۸۵). هر اندیشه و هر اقدامی به زمان نیاز دارد و هر عاملی که زمان، طلب می‌کند، بالقوه می تواند تلف کننده زمان باشد. کمبود وقت که تنش زاست، عامل مهمی در ایجاد اضطراب، فشارهای روانی و افسردگی و … است. امروزه جامعه بشری با درک این مهم همواره در تلاش است تا با اعمال مدیریت صحیح زمان، بر عواملی که زمان ما را در انحصار خود می‌گیرند و تلف می‌کنند، فائق آید. مدیریت زمان راهبردی است برای استفاده بهینه از وقت. البته باید خاطرنشان کرد که مدیریت زمان، کنترل لحظه‌ای آن نیست، بلکه شیوه‌هایی است که با به کارگیری آنها می‌توان شرایط کار و زندگی را بهبود بخشید. (مکنزی ۱۹۷۸، افجه؛ ۱۳۷۶). همانطور که قبلاً گفته شد، نبود مدیریت زمان، موجب عواملی چون اضطراب، فشار روانی ،افسردگی و … می‌شود.شناختن عوامل ضایع‌کننده زمان از مهم‌ترین اقدامات هر فرد مدبّری است. زیرا پیچیدگی مدیریت زمان و وابستگی آن به خلق و خوی فرد ، نحوه علمکرد او و نوع کار، آن را بغرنج و دشوار می‌سازد. اما شناختن و اولویت دادن به هر یک از عوامل و بازکردن گرهی از گره‌های این کلاف سردرگم، خود هنری است قابل تأمل و تعمق که مدیریتی همراه با شناخت و خلاقیت را می‌طلبد. مدیریت زمان با تأکید بر انضباط فردی و گروهی و بهره‌وری بهینه از وقت به ما امکان می‌دهد که خلاقیت خود را به خدمت بگیریم تا ضمن نجات از استرس‌های کسالت بار روزمره ،فردی موفق باشیم. در گذشته، زمان به این درجه، اهمیت نداشت. اما امروزه هر لحظه از زمان آبستن حوادث و تحولات شگرف است. پس برای همگام و همراه بودن با تحوات باید با مدیریت بر لحظه لحظه زمان به اهداف‌مان دست یابیم، کارهای مهم‌تر را انجام دهیم، ارزش‌ها را بشناسیم، تعادل را حفظ کنیم، استرس را کاهش دهیم، به جای کار بیشتر، دقیق‌تر کار کنیم، زمان را تحت کنترل خود در آوریم و با کارآیی بالاتر عمل کنیم (محمدیون، ۱۳۸۴ ص ۱۱).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    رابینز[۲۷] یکی از صاحب‌نظران مدیریت است که به دو نوع «زمان» اعتقاد دارد: یکی زمان غیرقابل کنترل و دیگری زمان قابل کنترل. او می‌گوید، بسیاری از افراد نمی‌توانند تمام وقتشان را کنترل کنند، آنها پیوسته و روزمره به بحران‌های ناگهانی، واکنش نشان می‌دهند. در مقابل بخشی از وقت آدمی قابل کنترل است. بسیاری از پیشنهادهای مطرح شده برای مدیریت زمان، مربوط به استفاده از زمان قابل کنترل است. زیرا بخش کنترل‌پذیر وقت آدمی قابل مدیریت کردن است (رابینز، ۱۳۸۳: ۵).
    الک مکنزی[۲۸] (۱۹۷۸ در مقاله‌ای تحت عنوان «مدیریت زمان: از اصل تا عمل درباره اصول مدیریت به طور اعم و مدیریت زمان به طور اخص صحبت می‌کند. او می‌گوید: بیشتر نوجوانان و جوانان ما اصول مدیریت زمان را نمی دانند.وی در این مقاله توصیف می کند که چگونه جوانان باید برنامه‌های مدیریت زمان را طراحی کنند. یک اصل مهم که نه تنها در مدیریت زمان، بلکه به طور کلی در مدیریت به معنای عام باید مدنظر هر فردی باشد، هرفعالیتی نتیجه صددرصد حاصل نخواهد شد. بنابراین مدیر باید به جای وسواس داشتن، وظایفی را که بر عهده دارد تنها در حد خواسته شده و استاندارد انجام دهد. در واقع جوهر مدیریت زمان این است که بهترین و پرانرژی‌ترین اوقات خود را صرف مهم‌ترین کارها کنید تا به بیشترین نتایج مطلوب برسید (مکنزی، ۱۳۷۴: ۱۰۱).
    آلک مکنزی می‌گوید: هر کس تلاش بیشتری به عمل آورد می‌تواند روزانه دو ساعت وقت صرفه‌جویی کند. یعنی ده ساعت در هفته، به این ترتیب هر ماه یک هفته و هر سال ۱۲هفته زمان اضافه دارید و در طول یک سال هر فرد می‌تواند سه ماه وقت کاری اضافه داشته باشد. وی می‌گوید، تصور کیند که اگر در هر سازمان هر فردی در تقویم سالانه‌اش ۱۵ماه داشته باشد چه کارها که نمی‌تواند انجام دهد (خاکی، ۱۳۸۲). با این حساب می‌توان متوجه شد که استفاده از اصول مدیریت زمان چقدر می‌تواند در بهبود منافع اقتصادی و اجتماعی جامعه تأثیر داشته باشد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    آلک مکنزی در جای دیگر می‌گوید: «ارزش واقعی مدیریت زمان عبارت است از القای تمامی ابعاد زندگی ما، به تعبیر دیگر ارمغان مدیریت زمان برای ما زمان بیشتر نیست، بلکه زندگی بهتر است (نجف بیگی، ۱۳۸۱: ۲۳).
    میلر[۲۹] (۱۹۸۵) و دیلون[۳۰] (۱۹۸۱) بیان می‌کنند: زمان تنها منبعی است که به محض دستیابی به آن می‌باید مصرف شود و آهنگ مصرف آن هم ثابت است، شصت ثانیه در هر دقیقه و شصت دقیقه در هر ساعت. به این ترتیب ما نمی‌توانیم زمان را اداره کنیم، بلکه فقط می‌توانیم رابطه خودمان با زمان را اداره نماییم. به این تعبیر، مقدار زمانی که در اختیار ماست قابل کنترل نیست و ما فقط می‌توانیم نحوه استفاده از آن را کنترل کنیم. ما همچنین در مورد مصرف شدن اصل زمان، اختیاری نداریم، بلکه فقط نحوه مصرف آن به ما مربوط می‌شود. زمانی که تلف کرده‌ایم،‌ دیگر از دست رفته و قابل جایگزینی نیست (کرمی مقدم، ۱۳۷۷: ۳۷).
    لوتارسی[۳۱] ورت می‌گوید: مدیریت زمان روش‌های نوینی را به ما نشان می‌دهد تا: دیدگاه بهتری به کارهای وابسته و اولویت‌ها به دست آوریم،فرصت‌های بیشتری برای خلاق بودن ایجاد کنیم تا به جای منفعل بودن، مبتکر باشیم،با فشارهای روحی و استرس دست و پنجه نرم کنیم، آن را کاهش دهیم و از آن اجتناب ورزیم،اوقات فراغت بیشتری به دست آوریم. به عبارت دیگر وقت بیشتری برای خانواده و … داشته باشیم،با ثبات قدم و به طور منظم به اهدافمان دست یابیم و در نتیجه، زندگی ما معنی‌دار و دارای سمت و سو شود (لوتارسی، ۱۳۸۲: ص۹۱) .
    مفهوم نوجوانی
    از سنین نوجوانی و جوانی تقسیم‌بندی‌های متفاوتی ارائه شده است، عده‌ای سن ۱۵-۱۲ سالگی را دوره نوجوانی، ۱۷-۱۶ سالگی را بلوغ و ۲۵-۱۸ سالگی را دوره جوانی دانسته‌اند.گروهی دیگر ۱۵-۱۲را دوره نوجوانی و برخی ۱۶-۱۳ سالگی را نوجوانی و ۲۵-۱۷ سالگی را جوانی. ولی ما در این تحقیق سن ۱۸-۱۲ سالگی را دوره نوجوانی مدنظر قرار می‌دهیم.
    نوجوانی و رشد آن در مکتب اسلام
    پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرماید: فرزندت را هفت سال اول زندگی بگذار بازی کند و در هفت سال دوم باید زیر نظر باشد و براساس برنامه‌های تربیتی حرکت کند و در مرحله‌ی سوم (هفت سال سوم) او را ملازم با خودت کن ،شدیداً مراقب او باش و اگر با مراقبت شدید در سه مرحله رستگار نشود و به رشد عقلانی نرسد خیری در او نیست.مرحله نوجوانی که از دوازده سالگی شروع می‌شود دوره‌ی تازه‌ای در زندگی انسان است، تغییر اساسی که می‌توان گفت از نظر روانی در نوجوان پیدا می‌شود حس شخصیت و استقلال‌طلبی او است، او نمی‌خواهد مطیع کامل پدر و مادر باشد و هر چه آنان بگویند بپذیرد و عقیده‌ای مطابق آنها داشته باشد، در این دوره در برابر بایدها و نبایدها ایستادگی می‌کند، مقاومت نشان می‌دهد و زیر بار نمی‌رود، از امر و نهی دیگران بدش می‌آید زیرا آنرا منافی با شخصیت و استقلال خویش می‌داند. با توجه به این جنبه روانی است که رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند: کودک در هفت سال اول زندگی، آقای پدر و مادر است و در هفت سال دوم بنده‌ی آنها می‌باشد در هفت سال سوم باید مشاور مربیان خویش باشد. در این دوره، غریزه جنسی دارای رشد سریع می‌باشد و عقل و روان را محکوم خویش قرار می‌دهد. اگر نوجوان از قبل تربیت و آگاهی لازم را نداشته باشد منحرف شده و به هر کار ناهنجاری دست می‌زند. به هر حال برنامه‌ی تربیتی صحیح در دوره‌ی دوم بعد از تولد (هفت تا چهارده‌سالگی) باعث می‌شود که نوجوان تعادل روانی خویش را حفظ کند و شخصیت خویش را تثبیت نماید و بر اضطراب و نگرانی پیروز شود و غریزه و شهوت و نیروی جنسی را تحت راهنمایی عقل قرار دهد. پدر و مادر و معلم و دیگران که با نوجوانان در ارتباط هستند، بدانند که او به مرحله‌ای از رشد رسیده که باید به او استقلال و شخصیت داده و تکریمش کرد.نوجوان به مرحله‌ای رسیده که تشخیص می‌دهد چگونه باید باشد و به کدام عمل روی آورد و کدام عمل را ترک نماید. البته این در صورتی است که مراحل قبلی تربیتی را به خوبی و با موفقیت گذرانده باشد.
    نوجوانی و رشد آن در نظریه‌های معاصر
    نوجوانی از نظر لغت “وبستر[۳۲]” نوجوانی به حالت و یا جریانی از رشد اطلاق می‌گردد و از نظر حقوقی به مرحله‌ای از زندگی گویند که از بلوغ آغاز شده و به کمال خاتمه می‌یابد.نوجوانی از نظر دایره‌المعارف بریتانیکا، نوجوانی اغلب بعنوان دوره‌ی بین کودکی و بزرگسالی تعریف می‌شود. گرچه بعضی از مؤلفان ،دوره‌ی نوجوانی را مساوی بلوغ جنسی و دوره‌ی تغییرات فیزیکی که اوج آن در تکامل و رسیدگی در تولید مثل است، می‌دانند. ولی اغلب، نوجوانی با مفاهیم روانی و اجتماعی تعریف می‌شود، بعنوان مثال،شروع آن با بلوغ جنسی و خاتمه‌ی مبهم و نامشخص آن، بزرگسالی است. این واژه بر چسب مناسبی جهت دوره‌ای از زندگی فرد (تقریباً بین ۱۲ تا ۱۸سالگی) می‌باشد و چنین استعمالی، هیچگونه قید و تعریفی درباره خصوصیات رشد نوجوان یا علل اختصاصی نوجوانی ندارد. (شرفی، ۱۳۷۶).ژان‌ژاک‌روسو۲، نقش بزرگی در دوران بلوغ نوجوانی ایفا نمود. با پژوهش‌های استانلی هال که او را پدر روان‌شناسی نوجوانی بلوغ می‌دانند، با انتشار کتاب بلوغ در سال ۱۹۰۵ به اوج خود رسید و سبب پیدایش علمی به نام هبلوژی[۳۳] یا” علم به احوال” جوانی شد و محققین با اتکا به این علم جدید به اکتشاف در جهان ناشناخته‌ای به نام بلوغ پرداختند و نتیجه‌ی این تلاشها منجر به این موضوع گردید که قرن بیستم را عصر نوجوانی شناسی علمی لقب داده‌اند. (شرفی، ۱۳۸۰).دوره‌ی نوجوانی، دوره‌ای از زندگی فرد را می‌گویند که حد فاصل میان دوره‌ی کودکی و آغاز بزرگسالی است. مدت این دوره در جوامع و فرهنگهای مختلف در سطوح گوناگون اقتصادی اجتماعی متغیر است، حتی طول آن در یک جامعه و در بین خانواده‌های مختلف برحسب وضعیت و شرایط اقتصادی و غیره ممکن است در نوسان باشد.
    نوجوانی که با بلوغ جنسی آغاز می‌شود، دوره‌ای که طی آن نوجوانان از مرز بین کودکی و بزرگسالی عبور می‌کنند. نظریه‌های قدیمی که گرایش زیستی داشتند نوجوانی را دوره‌ی طوفانی و استرس می‌دانستند. رویکرد دیگری، محیط اجتماعی را مسئول بی‌ثباتی در سازگاری نوجوانان می‌دانستند، پژوهش جدید نشان می‌دهد که نوجوانی حاصل نیروهای زیستی و اجتماعی است. (برک، ترجمه‌ی سیدمحمدی، ۱۳۸۳).ژان‌ژاک‌روسو، در کتاب معروف خود به نام امیل دوره‌ی ‌نوجوانی را به تولدی ثانوی تعبیر می‌کند.استانلی هال دوره‌ی نوجوانی را بعنوان دوره‌ی طوفان و فشار عنوان می‌کند و بطور کلی نوجوانی را یک جهش ناگهانی می‌داند.موریس، دبس استاد روان‌شناسی و متخصص تعلیم و تربیت در فرانسه دوره‌ی نوجوانی را بعنوان دوره‌ی انقلاب، سرکشی و نوآوری یاد می‌کند.
    آرنولد گزل روان‌شناس آمریکایی می‌گوید: نوجوانی با تمام ناراحتی‌ها و بی‌نظمی‌هایی که دارد دوره‌ی باروری و پرثمری است، نوجوانی مانند گل است که وقتی تازه است جزء زیبایی‌های طبیعت محسوب می‌گردد و وقتی پژمرده شد و ریخت باید بجای آن میوه بوجود آید.کورت لوین روان‌شناس آلمانی می‌گوید: کودک و بزرگسال هر کدام یکبار جهان کودکی و بزرگسالی را به دوش حمل می‌کنند، ولی نوجوان مجبور است هر دو بار را یکجا در دوره‌ی نوجوانی به دوش خود حمل کند، زیرا به هر دو جهان تعلق دارد. کهلبرگ نوجوانی را سن شکوفایی عقلانی می‌داند که طی آن افکار و اندیشه‌های گوناگون (فلسفی، اجتماعی، مذهبی و …) مورد توجه، درک و ارزیابی جدید قرار می‌گیرند. (احدی، محسنی، ۱۳۷۱).از نظر کانجر و پیترسون،نوجوانی به پهنای سالهایی اطلاق می‌شود که کودکی را به بزرگسالی می‌پیوندند، شروع نوجوانی را تغییرات بدنی هم زمان می‌شود و در نتیجه ردیابی ظاهری آن آسانتر است. در حالیکه پایان آن برحسب شکل‌گیری ساختمان عقلی و تغییرات عاطفی و اجتماعی نوسانی‌تر در نظر گرفته شده است. به انتقال از مرحله‌ی کودکی به مرحله‌ی بالندگی (کمال)، به دوره‌ای از جریان تدریجی زندگی نوجوانی می‌گویند که با تحول عمیق در جسم و روان و قدرت تجسم و تخیل زیاد همراه است (شرفی، ۱۳۷۶).
    نظریه‌های رشد نوجوانی
    نظریه‌های رشد نوجوانی عبارتند از: نظریه‌های زیست‌شناختی ، روان‌شناختی، روانی اجتماعی و جامعه‌شناختی،انسان‌شناختی،روان‌کاوی و رفتارگرایی. (بیابانگرد، ۱۳۷۷)
    نظریه‌های زیست‌شناختی:این نظریه‌ها نوجوانی را بعنوان یک مرحله‌ی بی‌نظیر دوره‌ی رشد می‌پذیرند، و در این امر موافقند که تغییرات بدنی و زیستی مرکزیت رشد در دوران بلوغ را تشکیل می‌دهند و همین امر آن را بعنوان شروع این دوره، مشخص و متمایز می‌کند. (شرفی، ۱۳۷۶).
    مهمترین صاحبنظران این نظریه عبارتند از:
    هال[۳۴]: جی استانلی هال بعنوان پدر روان‌شناسی نوجوانی نامیده شده است. او همچنین بعنوان بنیانگذار نظریه‌ی نوجوانی می‌گوید: نوجوانی بعنوان یک مرحله‌ی متمایز در دوران رشد آدمی محسوب می‌شود. بدنبال نظریه‌ی “داروین” در مورد فرضیه سیر تکامل، هال نظریه‌ی باز پیدایی را معرفی نمود که بر آن اساس فرض می‌کرد تاریخ تجربی نژاد بشر بخشی از ساختمان ژنتیکی او را تشکیل می‌دهد. بر طبق این دیدگاه، هر انسانی مراحلی را پشت سر می‌گذارد که تاریخ نژاد بشری او را تشکیل می‌دهد. بر طبق این دیدگاه، هر انسانی مراحلی را پشت سر می‌گذارد که تاریخ نژاد بشری را تکرار می‌کند. مشاهده می‌شود که جهت رشد بطور عمودی و در دوره‌ی نوجوانی بطور اخص توسط نیروهای درونی وبطورذاتی کنترل می‌گردد. از لحاظ تاریخی “هال” نهضت ادب و رمانتیک آلمان پس از انقلاب فرانسه را انتخاب می‌کند. “طوفان و فشار” را بعنوان یک مدل برای حالت سرشتی و قوه‌ی ذهنی که منش دوره‌ی نوجوانی را توصیف می‌کند، می دانست. در انتهای نوجوانی موقعیت شخص تثبیت می‌شود و به کمال می‌رسد. این مرحله از رشد، آغاز تمدن نوین را در مسیر دوره‌ی پیشرفت و تکامل، می‌نمایاند. (شرفی، ۱۳۷۶). اساس نظریه های هال به بازگویی مفاهیم داروین و مرتبط ساختن مفاهیم بیولوژیک با واژه های روان شناختی می‌پردازد. طبق نظریه‌ی هال مرحله‌ی رشدی که نوجوانی را در بر می‌گیرد “بلوغ” نامیده است و بطور تقریبی از ۱۲ تا ۲۴سالگی ادامه دارد. در واقع او معتقد بود که تأثیرات فرهنگی نقش بارزی در نوجوانی دارند . از جمله نظریات هال و اعتقاد او، نوجوانی زمان “طوفان و فشار” است. وی معتقد است که دوره‌ی نوجوانی به علت تعارضهای بین تغییرات جسمانی ناشی از بلوغ و فشار جامعه بر نوجوان (به خاطر رشد اجتماعی و عاطفی) دوره‌ی آشوب و تغییرات ناگهانی هیجانی است. (بیابانگرد، ۱۳۷۷).
    گزل[۳۵]: ریخت شناسی تکوینی و رشد حلزونی (مارپیچی)
    “آرنولد گزل” یکی از معروفترین و شناخته شده ترین افرادی است که کارهای مطالعاتی و مشاهداتی او در زمینه‌ی رشد انسان از تولد تا نوجوانی چشمگیر می‌باشد. در حد تئوری، گزل یک فرمول عمومی پیشنهاد می‌کند که: رشد ذهنی یک فرایند پیشرفت است و مبتنی بر تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر و کامل کردن آنها می‌باشد.
    مطابق این نظریه، ممکن است عوامل محیطی، رشد را تسهیل نموده و یا مانع آن شود. اما جهت اصلی رشد توسط نیروهای بلوغ مشخص می‌شود گزل مانند هال، نوجوانی را یک دوره انتقال، میان کودکی و بزرگسالی می‌داند . برخلاف هال، گزل نوجوانی را یک دوره‌ی طوفانی متناقض و افراطی تصور نمی‌کرد. اگر چه در تعمیم او که از مشاهدات تجربی‌اش استنتاج می‌شود، گزل تفاوتهایی را که در دوران نوجوانی از سالی به سال دیگر ظاهر می‌شود، بعنوان فشار می‌شناسد. این تا حدودی با نظریه‌ی (طوفان و فشار) هال شباهت دارد. (شرفی، ۱۳۷۶).مطالعات گزل در مورد رشد بر یک نظریه‌ی زیستی مبتنی بود. طبق این نظریه، رشد جسمانی و روانی از طریق وراثت تعیین می‌شود و از طریق محیط غیرقابل تغییر است. او تفاوتهای فردی را در جریان رشد از طریق این نکته که هر شخصی با ترکیب ویژه و زنجیره‌ی معینی از رشد متولد می‌شود توجیه می‌کرد. او بیان کرد که عوامل محیطی (بطور عمده خانه و مدرسه) در تعیین تفاوتهای فردی مهم هستند، و این جنبه از رشد را فرهنگ‌پذیری می‌دانست، با این حال معتقد بودکه اثرات فرهنگ‌پذیری بر رشد، هرگز نمی‌تواند بیشتر از پختگی (رسش) باشد. (بیابانگرد، ۱۳۷۷).
    نظریه های روان شناختی
    “اسوالد کراچ[۳۶]“، “ادوارد اشپرانگر[۳۷]” و “کورت لوین[۳۸]” را بعنوان نمایندگان دیدگاه های روانشناختی در مطالعه‌ی نوجوانی می‌دانند. این نظریه‌ها، جنبشی را پس از مدلهای زیست‌شناختی معرفی می‌کنند. علی‌رغم تفاوتهایی که میان این نظریه‌پردازان وجود دارد، همگی آنها در یک گرایش مرکزی در زمینه‌ی تلقی فرایندهای روان‌شناختی بعنوان عامل اصلی در تحول نوجوانی مشترکند. این سه نظریه‌پرداز، جنبه‌های مختلف تجربی، نظیر هشیاری، ارزشهای ادراکی، تعارض درون وفشار روانی را تمرکز می‌بخشند. آنها همگی نظریات خویش را براساس مطالعات‌شان در زمینه‌ی تجربیات شخصی فرد، بیش از ساختمان مغز او بنیان می‌نهند.”کراچ”، یکی از بنیانگذاران اندیشه‌ی ادوار منفی‌گرایی بود که سه مرحله‌ی اصلی رشد را از یکدیگر جدا نمود. تدوین او از طبیعت و کارکرد منفی‌گرایی در طول ادوار انتقالی توسط رمپلاین اقتباس شده است.
    اشپرانگر: سلسله مراتب ارزشی
    “ادوارد اشپرانگر” بطور کلی به روان‌شناسی ادراک وابسته است به گونه‌ای که تأثیرات تغییرات غدد را بر زمینه‌ی پایدار شناختی انکار نمی‌کند، اما مدعی است که تغیرات روانی، قابل توضیح بوسیله موفقیت‌های فیزیولوژیکی نیست، اشپرانگر بر تمامیّت ساختمان فیزیکی تأکید می‌کند، نوجوانی، بعنوان یک دوره‌ی انتقالی تصور می‌شود که در طول آن دوره، سلسله مراتب ارزشها بوجود می‌آید. این سلسله مراتب ارزشها بخش اصلی نظریه‌ی تیپ شخصیتی اشپرانگر را تشکیل می‌دهد. “اشپرانگر” سه الگوی تحولی نوجوانی را تشخیص می‌دهد؛اولین الگو ،تغییرات افراطی چشمگیری را شامل می‌شود که یک جا به جایی در ادراک شخص از خویش را همراهی می‌کند.دومین الگو تغییرات کند و مداومی منسوب می‌شود که شخص به تدریج ارزش‌های فرهنگی را که بوسیله‌ی جامعه‌اش نگهداری می‌شود بدون جانشین اصلی در شخصیتش می‌پذیرد.سومین الگو به فرایند رشد منسوب می‌شود، آنگونه که نوجوان بواسطه‌ی خویشتن‌داری و تلاشهای عملی خویش به هدفهایش می‌رسد.
    نظریه‌های روانی، اجتماعی
    نظریه‌های روان‌شناختی بویژه نظریه‌ی لوین از اهمیت محیط اجتماعی بعنوان یکی از عوامل تعیین کننده‌ی رشد نوجوان، چشم‌پوشی نکرده و صرفاً بر تجربیات و جریانهای روان‌شناختی درون شخصی تأکید نمودند. بطور مشابه، روان‌شناختی اجتماعی، اهمیت مکانیسمهای شخصیتی و عوامل درونی و روانی را مورد چشم‌پوشی و یا فراموشی قرار نمی‌دهد. بهر حال تأکید او بر تأثیر محیط اجتماعی و نقش جریانهای تعاملی بین نوجوانان و جامعه‌ی او می‌باشد.اضطراب اجتماعی، بعنوان یک ابزار برای شخص در تلاش او به منظور تطبیق خود با خواسته‌های فرهنگش، عمل می‌کند. وقتیکه کودک این اضطراب را توسعه می‌دهد، رفتاری را بدست خواهد آورد که آن اضطراب را تسکین خواهد داد. باید به این نکته توجه شود که اضطراب اجتماعی شده از اضطراب نوروتیک (عصبی) متفاوت است، چون اضطراب نوروتیک نامعقول بوده و قابل انطباق نیست. بطور مشابه اگر اضطراب اجتماعی شده بسیار قوی یا بسیار شدید باشد، اثر بازدارنده‌ی مخل، نظمی را در بردارد. جامعه تعیین می‌کند که کدام هدفها، ارزشها و رفتارها قابل قبولند و می‌توانند بدست آیند. در جامعه‌ی ما، اضطراب اجتماعی، با هجوم نوجوان، بویژه در سنین دوره میانه‌ی جوانی افزایش می‌‌یابد. نوجوانانی که از نظر سنی در حد پایین‌تری هستند تجربیات متفاوتی در قلمروهای مورد علاقه مثل جنس مخالف و پرخاشگری دارند. تفاوت اساسی در نوجوان در سطح سنی پایین‌تر این است که اضطراب اجتماعی در جای خود او را بر می‌انگیزد تا تجربیاتی کسب کند و رضایت آنی را به خاطر جستجوی اهداف بلند مدت به تعویق بیندازد. (شرفی، ۱۳۷۶).
    ” نظریه‌ی اریکسون”: هویت در برابر سردرگمی هویت[۳۹]
    اریکسون، اولین کسی بود که هویت را بعنوان دستاورد مهم شخصیت نوجوانی و گامی مهم بسوی تبدیل شدن به فردی ثمربخش و خشنود، تشخیص داد. تشخیص هویت عبارت است از مشخص کردن به اینکه چه کسی هستید، برای چه چیزی ارزش قائلید، و چه مسیری را می‌خواهید در زندگی دنبال کنید. اریکسون، تعارض روانی نوجوانی را هویت در برابر سردرگمی هویت نامید و باور داشت که نتایج موفقیت‌آمیز مراحل پیشین، زمینه را برای حل مناسب این تعارض آماده می‌سازد. برای مثال، نوجوانانی که با درک ضعیف اعتماد به نوجوانی می‌رسند، به سختی می‌توانند آرمانهایی بیابند که به آنها معتقد باشند، نوجوانانی که خود مختاری یا ابتکار ناچیزی دارند، گزینه‌ها را به طور فعال بررسی نمی‌کنند و آنهایی که فاقد حس سخت‌کوشی هستند، نمی‌توانند شغلی را انتخاب کنند که با تمایلات و مهارتهای آنها هماهنگ باشد. (برک،ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۳).
    «هویگهرست[۴۰]» وظیفه رشدی
    «روبرت هویگهرست»، مفهوم وظایف رشدی را مورد تحقیق و تدوین قرار دارد. این وظایف، به وسیله ارتباط با آن دسته از هدف‌ها و معیارهایی که جامعه، انتظار تکمیل و یا برخوردارکردن از آنها را در مراحل مختلف رشد دارد تعریف می‌شوند. وظایف رشدی، می‌توانند تحت عنوان مهارت‌ها، دانشها و دیدگاه‌هایی که کودک باید در مراحل موفقیت از رشد خویش به‌دست آورد تعریف شود. میزان سلطه این وظایف به اندازه‌‌ای که به رشد خویش به دست آورد تعریف شود. میزان سلطه این وظایف به اندازه‌ای که به رشد جسمی مربوط می‌شود، به همان اندازه نیز به کوشش شخصی بستگی دارد.هویگهرست پیشنهاد می‌کند که شکست در هر وظیفه رشدی اعطایی، نتایجی چون ناسازگاری، عدم مقبولیت اجتماعی، اضطراب فزاینده و متوالیاً مشکلاتی به بار می‌آورد. هر وظیفه رشدی دوره بحرانی مخصوص خویش را دارد که براساس آن باید آموخته شود. هویگهرست، تأکید بیشتری بر اجتماعی کردن و نیز روش های تقویتی که جامعه در کوشش خود برای کمک به فرد در سطح سنی وی بکار می‌برد می کند و اساس آن باید آموخته شود. او همچنین بر ارتباط فرهنگی که ماهیت وظایف رشدی را تعیین می‌کند، تأکید می کند. هویگهرست، وظایف رشدی را برای هر سطح (مرحله) تعیین و تعریف می کند. او برای نوجوان برخی وظایف از قبیل: پذیرفتن وضعیت بدنی و نقش جنسی برای هر زوج اعم از دختر و پسر، استقلال عاطفی از والدین، استقلال نسبی اقتصادی، بدست آوردن فرصت‌های اشتغال، تحصیل، شایستگی فکری و رفتار مسئولانه‌ اجتماعی، آمادگی برای ازدواج و ساختار ارزش‌هایی را که هماهنگ باشد با تصویر جهانی که نوجوان به آن تعلق دارد، تعیین می‌کند. (شرفی، ۱۳۷۶).پژوهشگرانی مانند «گالامبوس، آلمدیا و پترسون» معتقدند که نوجوانی دوره «تشدید جنسیت» است که منظور از آن، افزایش کلیشه‌سازی جنسی نگرش‌ها و رفتار است. ولی «هوستون و آلوارز» معتقدند که با اینکه تشدید جنسیت در هر جنس یافت می‌‌شود، اما در دخترها نیرومندتر است زیرا کمتر احساس می‌کنند که آزاد هستند تا به فعالیت‌ها و رفتار «میان جنسیتی» بپردازند که در اواسط کودکی انجام می‌دادند. (برک، ترجمه سیدمحمدی ،۱۳۸۳) «کانگر و اسکارملا» اظهار می‌دارند که تعامل خواهر- برادرها مانند روابط والد- فرزند، در نوجوانی با تغییر، سازگار می‌شود. هنگامی‌که خواهر- برادرها بزرگتر و مستقل‌تر می‌شوند از خواهر و برادرهای بزرگ‌تر خود رهنمود کمتری می‌پذیرند در نتیجه نفوذ خواهر- برادرهای بزرگتر کاهش می‌یابد. در عین حال، روابط خواهر- برادرها هم از نظر احساس‌های مثبت و هم منفی، سطحی می‌شود. زمانی که نوجوانان بیشتر درگیر روابط دوستی و رمانتیک می‌شوند، وقت و انرژی کمتری را صرف خواهر و برادرهای خود نموده و سعی می‌کنند از آنها مستقل شوند. خواهر- برادر بزرگتری که مزاحم است، خیلی شبیه به والدین سرکوبگر، عزت نفس را تضعیف می‌کند و موجب مشکلات سازگاری می‌شود.«فولیگنی واستیونسون» معتقدند زمانی‌که نوجوانان وقت کمتری را با اعضای خانواده می‌گذرانند، همسالان بطور فزاینده‌ای با اهمیت می‌شوند. در کشورهای صنعتی، نوجوانان اغلب روزها را در مدرسه با همسالان سپری می‌کنند. نوجوانان مخصوصاً در ایالات متحده، بیشتر اوقات خارج از مدرسه را با هم می‌گذرانند. نوجوانان آمریکایی ۱۸ساعت، ژاپنی‌ ۱۲ساعت و تایوانی ۹ساعت از اوقات خارج از مدرسه خود را با همسالان‌شان سپری می‌کنند.«برنت، پری و بارمستر» اظهار می‌دارند که نوجوانان می‌گویند وقتی‌که با دوستان‌شان هستند، مطلوب‌ترین خلق را دارند. تعداد «بهترین دوستان» در اوایل نوجوانی از ۴ تا ۶ دوست به یک یا دو دوست در بزرگسالی کاهش می‌یابد. در عین حال ماهیت روابط نیز تغییر می‌کند. وقتی‌که از نوجوانان در مورد معنی دوستی سؤال می‌شود بر دو ویژگی تأکید می‌ورزند، اولین و مهمترین ویژگی، صمیمیت است، نوجوانان از دوستان‌شان انتظار صمیمیت، اعتماد و درک متقابل را دارند، به‌همین دلیل است که خودافشایی[۴۱] برای دوستان در سال‌های نوجوانی افزایش می‌یابد. ثانیاً، نوجوانان بیشتر از کودکان از دوستانشان انتظار دارند که وفادار باشند، به‌طوریکه از آنها دفاع کنند و کس دیگری را به آنها ترجیح ندهند. «برنت و کیف» می‌گویند با افزایش صداقت و وفاداری در روابط دوستی، نوجوانان شخصیت یکدیگر را بهتر می‌شناسند، علاوه بر اینکه دوستان نوجوان در خیلی از ویژگی‌ها مشترک هستند، از نظر آرزوهای تحصیلی، عقاید سیاسی و تمایل به امتحان کردن مواد مخدر و پرداختن به اعمال خلاف قانون نیز به یکدیگر شباهت دارند، و به مرور زمان از این نظر شبیه‌تر می‌شوند. «رابین، باکووسکی، پارکر و ویندل» اظهار می‌دارند که همکاری و تأیید کردن یکدیگر نیز بین دوستان افزایش می‌یابد. نوجوانان برخلاف کودکان، در برابر دوستانشان کمتر احساس مالکیت می‌کنند.«بارمستر» معتقد است که اگر چند دختر و پسر نوجوان بخواهند روابط صمیمی خود را توضیح دهند، احتمالاً بین آنها تفاوت جنسی خواهید یافت. صمیمیت عاطفی در روابط دوستی دختر بیشتر از پسر است. در حالیکه دخترها غالباً برای «فقط صحبت کردن» دور هم جمع می‌شوند، پسرها معمولاً برای فعالیت‌هایی مانند ورزش‌ها و بازی‌های رقابتی گردهم می‌آیند. زمانی که پسرها صحبت می‌کنند، اغلب، روی موفقیت‌های خودشان با دیگران تأکید می‌ورزند.«جونز و دمبو» می‌گویند: دخترها از طریق دوستی، معمولاً نیازهای اجتماعی و مشترک خود و پسرها نیازهای مقام و تسلط را ارضاء می‌کنند. این بدان معنی نیست که پسرها به ندرت رابطه صمیمی برقرار می‌کنند، بلکه کیفیت رابطه آنها، تنوع بیشتری دارد. صمیمیت روابط پسرها به هویت جنسی مربوط می‌شود. پسرهای دوجنسیتی درست مانند دخترها، روابط‌ صمیمی همجنس برقرار می‌کنند، در حالیکه پسرهای دارای هویت «مردانه» به احتمال کمتری چنین رابطه‌ای را برقرار می‌کنند.
    «هیل ، هو‌لم‌بک و همچنین اشتاین برگ و سیلور برگ» می‌گویند که رشد در دوره نوجوانی، خیلی بیشتر از دومین سال زندگی که استقلال، موضوع مهمی برای کودک می‌شود، تلاش برای خودمختاری را در بر دارد. نوجوانان می‌خواهند خود را بعنوان افراد خودگردان، تثبیت کنند. این به معنی آن است که آنها برای راهنمایی و تصمیم‌گیری بیشتر به خودشان و کمتر به والدین متکی هستند. مهمترین کاری که نوجوانان برای خودگردانی بیشتر انجام می‌دهند، تغییر جهت دادن از خانواده به سمت همسالان است که همراه با آنها، اقداماتی را امتحان می‌کنند که با اقدامات ایمن و باثبات پیشین، بسیار تفاوت دارد. با وجود این، روابط والد- فرزند هنوز هم با اهمیت است و به نوجوانان کمک می‌کند افرادی خودمختار و مسئول شوند.«کالینز و همکاران» تأکید دارند که والدین اغلب نمی‌توانند درک کنند که چرا فرزند نوجوان آنها دوست دارند از فعالیت‌های خانواده فرار کند تا با دوستانش باشد. نوجوانان نمی‌توانند بفهمند که والدین می‌خواهند اعضای خانواده تا جایی که امکان دارد دور هم باشند، زیرا مرحله مهم زندگی بزرگسالی، یعنی پدر مادری کردن طولی نمی‌کشد که به پایان می‌رسد. علاوه بر این، والدین و نوجوانان، مخصوصاً نوجوانانی که در اوایل این دوره هستند، از نظر سن، مناسب برای واگذار کردن مسئولیت‌ها و امتیازها، نظیر کنترل بر پوشاک، درس‌های مدرسه و بیرون رفتن با دوستان اختلاف زیادی دارند.«آلن و همکاران؛ لارسون و همکاران» معتقدند زمانی که نوجوانان به بزرگسالی نزدیکتر می‌شوند، تکلیف والدین و فرزندان فقط جدا شدن از یکدیگر نیست. آنها باید آمیزه‌ای از با هم بودن و استقلال را برقرار کنند.در خانواده‌های سالم، نوجوانان به والدین دلبسته می‌مانند و همچنان از آنها راهنمایی می‌‌خواهند، اما این کار را در بستر آزادی بیشتر انجام می‌دهند. در اواسط و اواخر نوجوانی، اغلب والدین و فرزندان آنها به رابطه متقابل پخته‌تر دست می‌یابند. نوجوانان به آزادی تجربه کردن نیاز دارند.با این حال به راهنمایی نیز نیازمندند. برای بار آوردن مطلوب نوجوانان باید بین ارتباط و جدایی، توازن برقرار کرد. صمیمیت و پذیرش والدین، همراه با کنترل دقیق (اما نه محدود‌کننده) فعالیت‌های نوجوانان، با جنبه‌های گوناگون شایستگی، رابطه دارد. این ویژگی‌ها سبک مقتدرانه را تشکیل می‌دهند که در مورد کودکی نیز بسیار سبک مناسبی است. (برک، ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۳)
    نظریه جامعه‌شناختی
    نظریه‌های جامعه‌شناختی نوجوانی دقیقاً روی نهادهای اجتماعی و موقعیت فرد روی اجتماع متمرکز می‌شوند. این تئوری‌ها بر نقش نوجوان و موقعیت او به عنوان تصمیم‌گیرنده در زمینه رشد و تحول خویش، تأکید می‌کند.
    کینگزلی دیویس[۴۲]: نظریه جامعه‌شناختی

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی عوامل موثر بر میزان استفاده مشتریان از خدمات بانکداری اینترنتی (مطالعه موردی شعب بانک پاسارگاد استان البرز)- قسمت ۱۱ ...

    سهولت دسترسی به اینترنت:
    یادگیری، نحوه استفاده و کارکردن با یک سیستم خاص
    مفید بودن خدمات:
    راضی بودن از استفاده یک تکنولوژی خاص
    امنیت سیستم:
    امنیت و حفظ حریم شخصی افراد در مبادلات بانکی الکترونیکی
    کیفیت تکنولوژی:
    بهبود عملکرد هنگام استفاده از یک تکنولوژی خاص
    ۱-۸-۲متغیر وابسته
    میزان استفاده:
    مدت زمان استفاده کاربر از یک تکنولوژی خاص
    فصل دوّم
    ۲-۱ مقدمه
    یکی از مهمترین مباحث در هر پژوهش ادبیات پژوهش و مبانی تئوریک مورد پژوهش می­باشد. در ادبیات پژوهش مبانی نظری مباحث مرتبط با موضوع مورد پژوهش بیان می­ شود و با مطالعه پژوهش ها صورت گرفته توسط پژوهشگران در گذشته ، تلاش می­ شود بر اساس اهداف پژوهش ، دانشی تولید شود یا مساله­ای حل گردد به امید آنکه خشتی بر روی بنای علمی ساخته شده گذاشته شود.
    با توجه به موضوع عوامل موثر بر میزان استفاده مشتریان از خدمات بانکداری اینترنتی، در این فصل به مطالعه مباحث خدمات بانکداری، فناوری اطلاعات، بانکداری الکترونیکی، آمادگی الکترونیکی کشورها و مدل­های پذیرش فن آوری خواهیم پرداخت و پس از مرور پیشینه پژوهش، چارچوب نظری پژوهش ارائه می­گردد.
    نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
    بخش اول: بانکداری و خدمات بانکی
    ۲-۲ تعریف بانک و تاریخچه بانکداری
    از زمانی که بشر به زندگی اجتماعی روی آورد، بانکداری با زندگی اقتصادی او در آمیخت، خطرهای ناشی از نقل و انتقال پول، وصول مطالبات از مشتریان دور و نزدیک و سپردن وجوه نقد به جای امن و مطمئن ، از نخستین علل ایجاد بانک در جهان به شماره می­آیند (والی نژاد ، ۱۳۸۱ ) .
    عکس مرتبط با اقتصاد
    بانک­ها در ابتدا به صورت موسسات نگهدارنده و انتقال دهنده وجوه عمل می­کردند، مسئولان این موسسه به تدریج دریافتند که می­توانند بخشی از وجوه راکد را که نزد آنها سپرده شده بود را وام دهند. از بابت این وام­ها بهره دریافت می­شد که منبع درآمد جدیدی برای این موسسه به شمار می­رفت و به شکل منابع اضافی به مشتریان وام داده می­شد، بانک­ها می­توانند با انتشار حواله­های بانکی و اعطای وام به چندین برابر سپرده­ای که در صندوق خود دارند، پول ایجاد نمایند (احمدی و همکاران ، ۱۳۸۴ )
    گفته می­ شود ظهور بانکداری همزمان با پیدایش پول آغاز شده است، اما این دیدگاه قابل تامل است، زیرا بنا بر شواهد، بانکداری و تجارت پیش از آنکه پول به مفهوم امروزی وارد جریان معاملات و مبادلات قرار گیرد، در عمل وجود داشته است. در سوریه قدیم ، بابل ، مصر قدیم، و روم قدیم رد پای این تشکیلات دیده می­ شود. با این تفاوت که تجار به منظور کسب سود بیشتر، بانک­هایی را راه­اندازی کرده بودند . این موسسه­های مالی ابتدایی، رفته رفته توسعه یافتند و پایه­ های بانک­های امروزی را بنیان نهادند (والی نژاد، ۱۳۸۲) .
    امروزه بانک­ها در همه زمینه ­های زندگی اقتصادی نفوذ کرده و با توجه به اینکه بخش مهمی از عرضه پول به شکل سپرده­های خارجی می­باشد، لذا بانک­ها نقش قابل توجهی در اقتصاد داشته و موجبات توسعه تجارت و پیشرفت اجتماعی را فراهم می­ کنند ( فرجی ، ۱۳۷۷) .
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۲-۲-۱ ریشه یابی کلمه بانک
    ریشه کلمه بانک، کلمه فرانسوی Banque به معنی صندوق ، کلمه آلمانی Bank به معنی نوعی شرکت و کلمه ایتالیایی Banco به معنی نیمکت صرافان است. کلمات صندوق و نیمکت صرافان، دو عملکرد اصلی بانک یعنی عملیات نگهداری مطمئن پول و محل کسب و کار که در آنجا پول مبادله می­ شود را توصیف می­ کند (سینکی[۱]، ۲۰۰۹ )
    ۲-۲-۲ تعریف اصطلاحی بانک
    بر اساس یک تعریف ساده بانک یک موسسه انتفاعی است که با سرمایه خود و یا سپرده­های مشتریان ، به منظور کسب سود اقدام به جمع­آوری سپرده­ها، دادن وام ، اعتبار و خدمات بانکی می­نماید (مجتهد و همکاران ، ۱۳۸۴) .
    بانک عبارتست از یک نهاد یا سازمان مالی که سپرده­های پولی را می­پذیرد و به متقاضیان وام می­دهد (میشکین ، ۱۳۷۸)
    بانک یک موسسه مالی واسطه است که اصولاً وجوه اشخاص را تحت عنوان سپرده دریافت و این وجوه را در اشکال وام و اعتبار خرید اوراق بهادار مصرف می­نماید. یک وظیفه مهم بانک افتتاح حساب جاری و پرداخت و انتقال وجوه توسط چک می­باشد. سایر وظایف مهم و اساسی بانک ارائه خدمات ارزی به مشتریان ، تامین مالی معاملات خارجی، عملیات در بازار پول و ارائه خدمات مالی مشاوره ای می باشد (فرهنگ لغت اقتصادی مدرن مک میلان[۲]، ۱۹۸۹)
    راجع به بانک تعاریف مختلفی ارائه شده است که بعضی از این تعاریف ، بانک­ها را نظیر بازرگانانی می­دانند که عمل اصلی آن­ها وام گرفتن و وام دادن پول می­باشد. همان طوری که بازرگانان با خرید کالا و فروش کالا به قیمت بالاتر سود می­برند، بانک­ها نیز با قبول سپرده و دادن وام با نرخی بیشتر از نرخ بهره پرداختی به سپرده گذاران ، سود می­برند (فرجی ، ۱۳۷۷)
    ۲-۲-۳ اهمیت بانک و بانکداری
    بانک­ها به کمک سیاست­های مالی و اعتباری خود قادر هستند وسایل توسعه و رشد اقتصادی و یا برعکس توقف و رکود اقتصادی را در کشور فراهم کرده و با اعطای وام­های بازرگانی ، صنعتی و تولیدی وسایل توسعه صنعتی کشور را فراهم نماید. آن­ها همچنین می­توانند با اعطای اعتبارات موجب تشویق و توسعه صادرات، افزایش تولیدات داخل شده و باعث تشویق هرچه بیشتر مردم در پس انداز و انبوه کردن سرمایه ­هایی که به صورت پراکنده در دست دوم در جریان است، نیز بشوند (مشبکی ، ۱۳۷۴) . سیستم­های بانکی به دلایل زیر اهمیت دارند (فرجیان سهی، ۱۳۸۵):

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

     

    بانک­ها موجب می­شوند بین کسانی که می­خواهند پس انداز نمایند و کسانی که قصد سرمایه ­گذاری دارند ارتباط برقرار شود.

    در تعیین عرضه پول و انتقال اثرات سیاست های پولی، سیستم اقتصادی بانک­ها نقش مهمی ایفا می­ کنند.

    بانک­ها پیشتاز نوآوری مالی بوده ، موجب می­شوند که برای پس­انداز کردن و به کارگیری این پس­اندازها در سرمایه ­گذاری­ها راه­کارهای نوین ابداع شود.

    ۲-۳ خدمات
    به دلیل تنوع خدمات، تعریف آن­ها همواره کاری دشوار بوده است. آنچه این امر را پیچیده­تر می­ کند این واقعیت است که به دلیل نامحسوس بودن اکثر داده ­ها و ستاده­ها، غالباً درک و تشخیص راه­های انجام و عرضه خدمات آسان نیست. بسیاری از مردم در تعریف کشاورزی یا تولید کالا با مشکل کمتری مواجهند ، اما از تعریف خدمات طفره می­روند. در اینجا دو دیدگاه وجود دارد که محور اصلی را در بر می­گیرد (لاولاک و همکاران ، ۱۳۸۲) :

     

     

    خدمت، کار و عملی است که به وسیله یک طرف به طرف مقابل عرضه می شود. گرچه ممکن است این روند با یک محصول فیزیکی در ارتباط تنگاتنگ باشد، اما این عمل لزوماً نامحسوس است و معمولاً به مالکیت هیچ یک از عوامل تولید منجر نمی گردد.

    خمات ، نوعی فعالیت اقتصادی­اند که با امید ایجاد تغییر مورد نظر در دریافت کننده خدمت یا به نیابت از او در مکان­ها و زمان­های خاص برای مشتریان ایجاد ارزش می­ کنند و منافعی را مهیا می­نمایند.

    امروزه صنایع خدماتی در جهان رشد بسیاری کرده و از صنایع تولیدی پیشی گرفته و به عنوان بخش مهمی از هر اقتصاد توسعه یافته ای ظاهر شده است (سینها و گوشال[۳]،۱۹۹۹).
    لویت [۴] عنوان می­ کند امروزه دیگر رقابت بین تولیدات شرکت­ها نیست بلکه رقابت بین نحوه بسته­بندی، خدمات ، آگهی و تبلیغات ، نحوه دریافت نظرات مشتریان، انبارداری و دیگر چیزهایی است که برای مشتری ارزش دارد (قبادیان و همکاران ، ۱۹۹۴) . پیترز خدمت ، کیفیت ، و قابلیت اطمینان را استراتژی­ هایی می­داند که به وفاداری، رشد و نگهداری جریانات ایجاد سود در بلند مدت کمک می­ کند (سینها و همکاران ،۱۹۹۹ ) .
    ۲-۳-۱ تعریف خدمت
    کلمه خدمت وسعت و تنوع معانی وسیعی دارد و این ویژگی به ابهام زیادی در مفهوم آن در متون مدیریتی منتهی شده است (جونز ، ۱۹۹۹) .

     

     

    خدمت، مجموعه­ای آشکار و پنهان از منافع و مزایایی است که با بهره گرفتن از کالاهای تسهیل­کننده و تجهیزات پشتیبانی کننده پدید می ­آید (زیتهامل و بیتنر[۵]، ۱۹۹۶) .

    گرونروس (۱۹۹۰) خدمت را چنین تعریف می کند: ” یک خدمت ، فعالیت یا مجموعه ای است از فعالیتهای کم و بیش ناملموس است که معمولاً و نه لزوماً در تعاملات بین مشتری و کارکنان خدمات و یا منابع فیزیکی یا کالاها و یا سیستم های عرضه کننده خدمات صورت می گیرند و به عنوان راه حلهایی برای مشکلات مشتری ارائه می شوند”.

    آدم اسمیت (۹۰-۱۷۲۳) خدمات را ” فعالیتهایی که منتهی به یک محصول ملموس نمی شود” تعریف می کند.

    جی.بی.سی (۱۸۲۲-۱۷۶۷) خدمات را فعالیت غیر تولیدی تعریف می کند که مطلوبیت کالاها را افزایش می دهد (سینها و همکاران ،۱۹۹۹ ) .

    سازمان بین المللی استاندارد (ISO) خدمت را به عنوان قسمتی از کل فرایند تولید تعریف می کند که البته کالا نیز نتیجه فرایند تولید است (ادواردسون، ۱۹۹۸) .

    فیلیپ کاتلر معتقد است ” خدمت عبارت است از هر عمل یا کاری که یک طرف به طرف دیگر عرضه می کند و لزوماً نامحسوس باشد و به مالکیت چیزی نیز منجر نشود. تولید خدمت هم ممکن است به کالای فیزیکی بستگی داشته یا نداشته باشد”.

    ۲-۳-۲ تفاوتهای اساسی بین کالا و خدمات
    هر فرآورده (ستاده اصلی هر نوع صنعت) مزایایی برای مشتریانی که آن را خریداری کرده و از آن استفاده می­ کنند، ایجاد می­ کند. کالاها عبارتند از اشیاء یا آلات فیزیکی ، در حالی که خدمات کنش یا عملکرد هستند (بری، ۱۹۸۰) . پژوهش ها اولیه به منظور متمایز ساختن خدمات از کالاها به طور خاص بر چهار تفاوت کلی تاکید داشت : نامحسوس بودن، عدم تجانس (یا تغییرپذیری) ، فناپذیری ستاده و همزمانی تولید و مصرف (ساسر و همکاران ، ۱۹۷۸) . گرچه این ویژگی­ها هنوز ذکر می­گردند، اما به دلیل نظری بودن و بیش از حد ساده کردن محیط جهان واقعی، مورد انتقاد قرار گرفته­اند. دیدگاه ­های عملی­تری فراهم شده که ۹ اختلاف اساسی را فهرست­بندی کرده و به ما کمک می­ کند تا میان وظایف پیوسته مدیریت و بازاریابی خدمات و وظایف مدیریت و بازاریابی کالاهای فیزیکی تفاوت قائل شویم.
    این اختلافات شامل موارد ذیل می باشند (لاولاک و همکاران ، ۱۳۸۲):

     

     

    مشتریان مالکیت خدمات را به دست نمی آوردند. احتمالاً تفاوت عمده بین کالاها و خدمات در این واقعیت نهفته است که مشتریان معمولاً فقط ارزش خدمات را کسب می کنند، بدون اینکه مالکیت دائمی هر یک از عناصر محسوس را به دست آورند.

    فرآورده های خدماتی عملکردهایی نامحسوسند. گرچه خدمات اغلب شامل عوامل محسوس می باشند (مانند سپردن تجهیزات آسیب دیده به تعمیرکار) اما اساساً انجام خدمات، نامحسوس است. امتیاز مالکیت و استفاده از فرآورده های تولیدی، از ویژگیهای فیزیکی آنها ناشی میشود، در حالیکه امتیازات خدمات از ماهیت عملکرد ناشی می شود.

    مشتریان در فرایند تولید خدمت مشارکت بیشتری دارند. ارائه خدمت، دربرگیرنده گردآوری و تحویل برونداد مجموعه ای از تسهیلات فیزیکی و نیروی کار فیزیکی یا فکری است. اغلب مشتریان یا از طریق ارائه خدمات به خودشان (مانند گرفتن پول از عابر بانکها) یا با همکاری با پرسنل خدماتی در مکانهایی نظیر هتلها، دانشکده ها یا بیمارستانها، در ایجاد فرآورده خدماتی مشارکت دارند.

    سایر افراد می توانند بخشی از تولید را شکل دهند. در خدمات پرتماس، مشتریان نه تنها با پرسنل خدماتی ، بلکه با سایر مشتریان نیز در تماس هستند. تفاوت بین مشاغل خدماتی، اغلب در شایستگی کارمندانی نهفته است که به مشتریان خدمات ارائه می دهند. به همین ترتیب، شخصیت مشتریان دائمی یک موسسه خدماتی نیز به تعیین ماهیت خدمات آن موسسه کمک می کند. بنابراین مردم در بسیاری از خدمات، بخشی از تولید محسوب می گردند.

    در داده ها و ستاده های عملیاتی، تنوع و تغییرپذیری بیشتری وجود دارد. حضور پرسنل سایر مشتریان در سیستم عملیاتی، استاندارد نمودن و کنترل تغییرپذیری داده ها و ستاده ها در خدمات را با مشکل مواجه می سازد. کالاهای تولیدی را می توان تحت شرایط کنترل شده تولید کرد تا بهینه سازی کیفیت و بهره وری آنها افزایش یابد. اما هنگامی که خدمات همزمان با تولید مورد مصرف قرار می گیرند، “جمع بندی[۶]” نهایی فرآورده تحت شرایط زمان واقعی صورت میگیرد که از یک مشتری به مشتری دیگر و از ساعتی از روز به ساعت دیگر تغییر می یابد. در نتیجه امکان بروز اشتباهات و کمبودها بیشتر و پنهان کردن آنها دشوارتر است.

    ارزشیابی اکثر خدمات برای مشتریان مشکلتر است. اکثر کالاهای فیزیکی از ” ویژگیهای پژوهشی[۷]” (مشخصاتی که مشتری قبل از خرید کالای مورد نظر مانند رنگ ، شکل، ترکیب ، قیمت ، اندازه ، احساس، سختی و بو می تواند تعیین کند) نسبتاً بالایی برخوردارند. برعکس ، ممکن است سایر کالاها و بخری از خدمات ” ویژگیهای تجربی[۸]” بالایی داشته باشند که تنها بعد از خرید یا در طول مصرف می توان به آنها پی برد (مثل مزه ، قابلیت پوشیدن، قابلیت تحمل و جابجایی آسان و رفتارهای شخصی). در نهایت ” ویژگیهای اعتقادی[۹]” مطرح می گردد: مشخصاتی که مشتری حتی بعد از مصرف نیز به سختی می توانند آن را ارزیابی نمایند، مانند عمل جراحی و تعمیرات فنی که بسادگی قابل مشاهده نیستند.

    خدمات غیرقابل ذخیره هستند. چون یک خدمت پیش از آنکه فرآورده محسوسی باشد که مشتری آن را نگهداری می کند، یک رفتار و عملکرد است ، در نتیجه فناپذیر بوده و نمی توان آن را ذخیره نمود. البته تسهیلات لازم، تجهیزات و نیروی کار می توانند در آماده سازی برای ایجاد خدمات موثر باشند، اما اینها تنها نمایانگر توانایی بهره وری و نه خود فرآورده هستند.

    عامل زمان نسبتاً مهمتر است. خدمات بسیاری در زمان واقعی تحویل می شوند. برای دریافت خدمات از سازمان هایی مانند شرکت هواپیمایی، بیمارستانها و رستورانها ضروری است که مشتریان حضور فیزیکی داشته باشند. در مورد اینکه مشتریان تا چه اندازه می توانند منتظر بمانند، محدودیتهایی وجود دارد، خدمات باید به حدی سریع به مشتری تحویل شود که وقت او تلف نشود. حتی هنگامی که دریافت خدمات نیازمند حضور مشتری نباشد، مشتریان در مورد اینکه انجام یک وظیفه خاص مانند تعمیر ماشین ، به چه مدت زمان نیاز دارد انتظارات خاصی دارند.

    شیوه ­های تحویل خدمات می ­تواند هم کانال­های الکترونیکی و هم کانال­های فیزیکی را در بر داشته باشد. برخلاف تولید کنندگان که برای انتقال از کارخانه به مشتریان نیازمند کانال­های فیزیکی توزیع هستند، اکثر موسسات خدماتی، یا از کانال­های الکترونیکی استفاده می­ کنند ، یا محل تولید ، عرضه و مصرف خدمات را در مکان واحدی مستقر می­سازند.

    ۲-۳-۳ ویژگی­های خدمات بانکی
    علاوه بر ویژگی­های کلی خدمات، خدمات بانکی دارای دو ویژگی، مسئولیت امانتداری و جریان دو طرف اطلاعات می­باشد (هریسون ، ۲۰۰۰).
    مسئولیت امانتداری: اشاره به مسئولیت سازمان­های خدمات مالی برای مدیریت پول­های مشتریان آن­ها دارد و نیز این مطلب که لازم است این سازمان­ها به مشتریان خود توصیه­های مالی مناسب ارائه دهند. در بازاریابی خدمات مالی در واقع مشتریان مجموعه ­ای از وعده­ها را خریداری می­ کنند، بنابر این جلب اعتماد و اطمینان افراد به وسیله موسسه مالی و کارکنان آن امری ضروری است.
    جریان دوطرفه اطلاعات: خدمات مالی صرفاً مربوط به خرید یک طرفه خدمت نمی­ شود بلکه در بردارنده مجموعه ­ای منظم از تعاملات و معاملات دوطرفه در طول زمان است نمونه­هایی از این تعاملات دوطرفه در خدمات بانکی عبارتند از: صدور صورت حساب­ها، کنترل حساب­ها، مراجعه به شعب، استفاده از ماشین­های خودکار (هریسون ،۲۰۰۰).
    بخش دوم: فن­آوری اطلاعات
    ۲-۴ چیستی فن­آوری اطلاعات
    فن­آوری اطلاعات از دو واژه اطلاعات و فن­آوری ترکیب یافته و عبارت است از مجموعه تکنیک­ها و ابزارهایی که ما را در ضبط، ذخیره­سازی ، پردازش ، بازاریابی ، انتقال و دریافت اطلاعات یاری می­رساند. این فن­آوری بر بهینه­سازی و پشتیبانی سیستم­های فعال با محوریت اطلاعات و دانش تاکید دارد، افزون بر دانش و مهارت استفاده از فن­آوری نوین نظیر رایانه، اینترنت و سیستم­های ارتباط از راه دور به همراه ذخیره سازی، کاربرد و انتقال اطلاعات نیز تاکید می­ کند (عبادی، ۱۳۸۴) . فن­آوری اطلاعات، تحولات عظیمی در عرصه ­های اقتصادی، مدیریتی، تجاری و آموزشی ایجاد کرده و دامنه این تاثیرات و تغییرات بنیادی همچنان رو به افزایش است. تحولات در زمینه فن­آوری اطلاعاتی و ارتباطی به حدی زیاد و موثر بوده که برخی عصر حاضر را عصر اطلاعات و تحولات صورت گرفته را به انقلاب اطلاعاتی تعبیر می­نمایند (گودرزی و همکاران ، ۱۳۸۷) .
    امروزه فن­آوری اطلاعات به عنوان سودمندترین بخش صنعت، اقتصاد و فرهنگ تلقی می­ شود، به طوری که در ۶۰ درصد صنایع دنیا در سال ۲۰۰۳ سهیم بوده و موثر واقع شده است. از طرف دیگر، از بین شش میلیارد نفر جمعیت جهان، بالغ بر یک میلیارد نفر در سال ۲۰۰۵ به اینترنت دسترسی داشته اند که طبق پیش بینی گارتنر، این افراد تا سال ۲۰۱۰ به سه میلیارد نفر می­رسند، به طوری که در هر ۸ دقیقه یک سایت به شبکه جهانی اضافه می­ شود (صنایعی، ۱۳۸۳).
    سازمان مدیریت صنعتی اروپا فن­آوری را وسیله به کارگیری دانش ، علم و اکتشافات برای تولید کالا و خدمات تعریف نموده است (اسدی فر، ۱۳۸۴) . فن­آوری اطلاعات به مجموعه ­ای از ابزارها و روش­ها گفته می­ شود که برای تولید ، جمع­آوری اطلاعات و استفاده از آن در جامعه و سازمان به کار می­رود، که با کوچک کردن، ارزان کردن و کاربردی ساده باعث شده است دسترسی به اطلاعات از هرجا و توسط هر شخصی به راحتی صورت گیرد (کیاکجوری و همکاران ، ۱۳۸۷) . در بیان ساده­تر فن­آوری اطلاعات عبارت است از مجموعه روش­هایی که افراد را در ضبط، ذخیره­سازی ، پردازش، بازیابی، انتقال و دریافت اطلاعات یاری می­نماید (فتاحی ، ۱۳۸۶).

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:51:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تعامل أصحاب المذاهب الأربع مع المعصومین ع ۱۲- قسمت ۹ ...

    قال: فکیف جعل الله عز وجل فی البول الوضوء، وفی المنی الغسل وهو الأطهر، هل یقاس هذه؟
    قال: لا.
    قال: أیهما أعظم الزنا أم القتل؟
    قال: القتل.
    قال: فقد جعل الله عز وجل فی قتل النفس شاهدین، إذا شهدا بالقتل على إنسان قتل، إذا طلب قتله ولی الدم، ولا یحل من شهد علیه بالزنا إلا أن یشهد علیه أربعه، ولو کان الدین جاریا على القیاس، لکان القتل الذی هو أعظم یکون الشهود فیه أکثر.
    وأیهما أعظم الصلاه أم الصوم؟
    قال: الصلاه .
    قال: فقد أمر رسول الله ’ الحائض أن تقضی الصوم، ولا تقضی الصلاه. ولو کان على القیاس لکان الذی هو أعظم أحق أن یقضى.
    فسکت أبو حنیفه ولم یحر جوابا[۱۵۰].
    وروى أبو نعیم الأصفهانی بسند ینتهی إلى محمد بن سلیمان بن سلیط، قال: قال جعفر بن محمد لأبی حنیفه: یا نعمان: أیهما أکبر الصلاه أم الصیام؟ قال: بل الصلاه، قال: فبما کانت الحائض تقضی ما أفطرت، ولا تقضی ما ترکت من الصلاه؟ إن دین الله لیس بالقیاس، إنما هو الاتباع[۱۵۱].

     

    الصادق × مع أبی حنیفه وقصه الحمار:

    وفی الخبر عن محمد بن مسلم، قال: کنت عند أبی عبد الله بمنى، إذا أقبل أبو حنیفه على حمار له، فاستأذن على أبى عبد الله × فأذن له، فلما جلس قال لأبی عبد الله ×: إنی أرید أن أقایسک، فقال أبو عبد الله ×: لیس فی دین الله قیاس، ولکن أسألک عن حمارک هذا فیم أمره؟
    قال: عن أی أمره تسأل؟
    قال: أخبرنی عن هاتین النکتتین اللتین بین یدیه، ما هما؟
    فقال أبو حنیفه: خلق فی الدواب کخلق أذنیک وأنفک فی رأسک، فقال له أبو عبد الله ×: خلق الله أذنی لأسمع بهما، وخلق عینی لأبصر بهما، وخلق أنفى لأجد به الرائحه الطیبه والمنتنه، ففیما خلق هذان؟
    وکیف نبت الشعر على جمیع جسده ما خلا هذا الموضع؟
    فقال أبو حنیفه: سبحان الله أتیتک أسألک عن دین الله، وتسألنی عن مسائل الصبیان! فقام وخرج. قال محمد بن مسلم: فقلت له: جعلت فداک سألته عن أمر أحب أن أعلمه، فقال: یا محمد، إن الله تبارک وتعالى یقول فی کتابه: ” لقد خلقنا الإنسان فی کبد ” یعنى منتصبا فی بطن أمه، مقادیمه إلى مقادیم أمه، ومواخیره إلى مواخیر أمه، غذاؤه مما تأکل أمه، ویشرب مما تشرب أمه، تنسمه تنسیما، ومیثاقه الذی أخذه الله علیه بین عینیه، فإذا دنا ولادته، أتاه ملک یسمى الزاجر، فیزجره فینقلب، فیصیر مقادیمه إلى مواخیر أمه، ومواخیره إلى مقادیم أمه، لیسهل الله على المرأه والولد أمره، ویصیب ذلک جمیع الناس إلا إذا کان عاتیا، فإذا زجره فزع وانقلب، ووقع إلى الأرض باکیا من زجره الزاجر، ونسی المیثاق، وإن الله خلق جمیع البهائم فی بطون أمهاتها منکوسین، مقدمها إلى مواخر أمهاتها ومؤخرها إلى مقدم أمهاتها، وهی تربض فی الأرحام منکوسه، قد أدخل رأسه بین یدیه ورجلیه، یأخذ الغذاء من أمه، فإذا دنا ولادتها انسلت انسلالا، وموضع أعینها فی بطون أمهاتها، وهاتان النکتتان اللتان بین أیدیها، کلها موضع أعینها فی بطون أمهاتها، وما فی عراقیبها موضع مناخیرها، لا ینبت علیه الشعر، وهو للدواب کلها ما خلا البعیر، فإن عنقه طال فنفذ رأسه بین قوائمه فی بطن أمه. قال: وقال أبو جعفر ×: أیما ظئر قوم قتلت صبیا لهم وهی نائم، انقلبت علیه فقتلته، فإن علیها الدیه من مالها خاصه، إن کانت إنما ظأرت طلب العز والفخر، وإن کانت أنما ظأرت من الفقر فإن الدیه على عاقلتها الحدیث[۱۵۲].

     

    أبو حنیفه یسأل الصادق × عن آیه السلم:

    وفی خبر عن أبی شبرمه، قال: دخلت أنا وأبو حنیفه على أبی عبد الله جعفر بن محمد ×. فسأله رجل عن قول الله تعالى: ” یا أیها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافه “. فقال: السلم والله ولایه علی بن أبی طالب، من دخل فیها سلم. قال وقوله تعالى: “ولا تتبعوا خطوات الشیطان” یعنی من فارق علیا. قال: وکل شیطان ذکر فی کتابه فهو رجل بعینه معروف سماه شیطانا. وانه قال × فی قول الله تعالى: ” الذین کفروا وصدوا عن سبیل الله أضل أعمالهم “. قال: یعنی صدوا عن ولایه علی ×، وعلی × هو السبیل إلى آخر الخبر[۱۵۳].

     

    أبو حنیفه یسأل الصادق × عن آیه النعیم:

    وروى الشیخ المفید، بإسناده إلى محمد بن السائب الکلبی، قال: لما قدم الصادق × العراق، نزل الحیره، فدخل علیه أبو حنیفه وسأله عن مسائل، (إلى أن قال) قال أبو حنیفه: أخبرنی (جعلت فداک) عن قول الله عز وجل: ” ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم ” قال: فما هو عندک یا أبا حنیفه؟ قال: الأمن فی السرب، وصحه البدن، والقوت الحاضر، قال: یا أبا حنیفه، لئن وقفک الله وأوقفک یوم القیامه، حتى یسألک عن کل أکله أکلتها، وشربه شربتها، لیطولن وقوفک، قال: فما النعیم جعلت فداک؟ قال: النعیم نحن الذین أنقذ الله الناس بنا من الضلاله، وبصّرهم بنا من العمى، وعلمهم بنا من الجهل[۱۵۴].
    وروى العیاشی بإسناده فی حدیث طویل، قال: سأل أبو حنیفه أبا عبد الله × عن هذه الآیه، فقال له: ما النعیم عندک یا نعمان؟ قال: القوت من الطعام، والماء البارد. فقال: لئن أوقفک الله یوم القیامه بین یدیه، حتى یسألک عن کل أکله أکلتها، وشربه شربتها، لیطولن وقوفک بین یدیه! قال: فما النعیم جعلت فداک؟ قال: نحن أهل البیت، النعیم الذی أنعم الله بنا على العباد، وبنا ائتلفوا بعد أن کانوا مختلفین، وبنا ألف الله بین قلوبهم، وجعلهم إخوانا بعد أن کانوا أعداء، وبنا هداهم الله للإسلام، وهی النعمه التی لا تنقطع، والله سائلهم عن حق النعیم الذی أنعم الله به علیهم، وهو النبی ’ وعترته[۱۵۵].

     

    حوار الصادق × مع أبی حنیفه فی القیاس:

    یستفاد من الأخبار بأن الإمام الصادق × حاور أبا حنیفه فی مسأله القیاس مرات عده، فعن ابن أبی لیلى قال: دخلت أنا والنعمان أبو حنیفه على جعفر بن محمد ×، فرحب بنا فقال: یا ابن أبی لیلى، من هذا الرجل؟
    فقلت: جعلت فداک، من أهل الکوفه، له رأی وبصیره ونفاذ.
    قال: فلعله الذی یقیس الأشیاء برأیه؟
    ثم قال: یا نعمان! هل تحسن أن تقیس رأسک؟
    قال: لا.
    قال: ما أراک تحسن أن تقیس شیئا، فهل عرفت الملوحه فی العینین، والمراره فی الأذنین والبروده فی المنخرین، والعذوبه فی الفم؟ قال: لا.
    قال: فهل عرفت کلمه، أولها کفر وآخرها إیمان؟.
    قال: لا. قال ابن أبی لیلى: قلت: جعلت فداک لا تدعنا فی عمیاء مما وصفت.
    قال: نعم حدثنی أبی عن آبائه ^ أن رسول الله ’ قال: إن الله خلق عینی ابن آدم شحمتین، فجعل فیهما الملوحه، فلولا ذلک لذابتا، ولم یقع فیهما شیء من القذى إلا أذابه، والملوحه تلفظ ما یقع فی العین من القذى، وجعل المراره فی الأذنین حجابا للدماغ، ولیس من دابه تقع فی الأذن إلا التمست الخروج، ولولا ذلک لوصلت إلى الدماغ فأفسدته، وجعل الله البروده فی المنخرین حجابا للدماغ، ولولا ذلک لسال الدماغ، وجعل العذوبه فی الفم منـّاً من الله تعالى على ابن آدم، لیجد لذه الطعام والشراب، وأما کلمه أولها کفر وآخرها إیمان، فقول لا إله إلا الله، ثم قال: یا نعمان إیاک والقیاس، فإن أبی حدثنی عن آبائه ^ أن رسول الله ’ قال: من قاس شیئا من الدین برأیه، قرنه الله تبارک وتعالى مع إبلیس، فإنه أول من قاس، حیث قال: خلقتنی من نار وخلقته من طین، فدعوا الرأی والقیاس، فإن دین الله لم یوضع على القیاس[۱۵۶].
    یستخلص مما تقدم بأن أئمه أهل البیت ^ قد حرموا العمل بالقیاس فی أمر الدین البته، وبکشل صریح وواضح فی هذه الأخبار وفی غیرها، وأن الإمام الصادق × کان من أشد المعترضین على أبی حنیفه فی ذلک، ویبقى أی نوع من القیاس هو المحرم؟ لقد فصّل أهل العلم من الشیعه والسنه فی کتب الفقه وأصول الفقه، ودونت کتب خاصه فیه، ولأن العمل بالقیاس مختلف فیه بین أهل السنه أنفسهم، بین الحرمه والجواز والوجوب، فإذا لم یکن هناک إجماع علیه حتى بین أهل السنه، فکیف یکون حجه فی الدین، ویرکن بعضهم للعمل به!؟ ناهیک أن أئمه أهل البیت ^، الذین أذهب الله عنهم الرجس وطهرهم مع رسوله ’، والذین أمر ’ أمته بالرجوع إلیهم والأخذ عنهم، قد صرحوا بتحریمه بشکل واضح وصریح.
    فقد روى البرقی بسند طویل ینتهی إلى عبد الله بن شبرمه قال: ما أذکر حدیثا سمعته من جعفر بن محمد إلا کاد یتصدع قلبی، قال: قال أبی، عن جدی، عن رسول الله ’ ( قال ابن شبرمه: وأقسم بالله ما کذب أبوه على جده، ولا کذب جده على رسول الله ’ ) فقال: قال رسول الله ’: من عمل بالمقائیس فقد هلک وأهلک، ومن أفتى الناس وهو لا یعلم الناسخ والمنسوخ والمحکم والمتشابه، فقد هلک وأهلک[۱۵۷].
    وروى الشیخ الکلینی بسند ینتهی إلى مسعده بن صدقه قال: حدثنی جعفر، عن أبیه علیهما السلام، أن علیا صلوات الله علیه قال: من نصب نفسه للقیاس لم یزل دهره فی التباس، ومن دان الله بالرأی لم یزل دهره فی ارتماس، قال: وقال أبو جعفر ×: من أفتى الناس برأیه فقد دان الله بما لا یعلم، ومن دان الله بما لا یعلم فقد ضاد الله، حیث أحل وحرم فیما لا یعلم[۱۵۸] .
    وبسند ینتهی إلى أبی إسحاق ، عن عبد خیر ، قال : قال علی: لو کان دین الله بالرأی لکان باطن الخفین أحق بالمسح من أعلاه، ولکن رأیت رسول الله صلى الله علیه وسلم یمسح علیهما، واللفظ لابن مخلد[۱۵۹].
    ورى الشیخ الصدوق بسند ینتهی إلى ثابت الثمالی قال: قال علی بن الحسین علیهما السلام: إن دین الله عز وجل لا یصاب بالعقول الناقصه والآراء الباطله والمقائیس الفاسده، ولا یصاب إلا بالتسلیم، فمن سلم لنا سلم، ومن اقتدى بنا هدی، ومن کان یعمل بالقیاس والرأی هلک، ومن وجد فی نفسه شیئا مما نقوله أو نقضی به حرجا، کفر بالذی أنزل السبع المثانی والقرآن العظیم وهو لا یعلم[۱۶۰] .
    وفی مستدرک الوسائل، عن السندی بن محمد، عن صفوان بن یحیى، عن محمد بن حکیم ، عن أبی الحسن (×)، قال: قلت له: تفقهنا فی الدین وروینا، وربما ورد علینا رجل قد ابتلی بشیء صغیر، الذی ما عندنا فیه بعینه شیء، وعندنا ما هو یشبه مثله، أفنفتیه؟ قال: ” لا، وما لکم والقیاس فی ذلک؟! هلک من هلک بالقیاس” قال: قلت: أتى رسول الله (’) بما یکتفون به؟ قال: ” أتى رسول الله (’) بما استغنوا به فی عهده، وبما یکتفون به من بعده إلى یوم القیامه ” قال: قلت: ضاع منه شیء؟ قال: ” لا، هو عند أهله ” [۱۶۱].
    وفی بحار الأنوار عن سماعه، عن العبد الصالح × قال: سألته فقلت: إن أناسا من أصحابنا قد لقوا أباک وجدک وسمعوا منهما الحدیث، فربما کان الشیء یتبلی به بعض أصحابنا، ولیس عندهم فی ذلک شیء یفتیه وعندهم ما یشبهه ، یسعهم أن یأخذوا بالقیاس؟ فقال: لا، إنما هلک من کان قبلکم بالقیاس، فقلت له: لم تقول ذلک؟ فقال: إنه لیس بشیء إلا وقد جاء فی الکتاب والسنه[۱۶۲] .
    ونقل فی مستدرک الوسائل قال: وعن أبی جعفر محمد بن علی ( علیهما السلام ) أنه ذکر له عن عبیده السلمانی، أنه روى عن علی (×) بیع أمهات الأولاد، وقال أبو جعفر (×) : ” کذبوا على عبیده – أو کذب عبیده على علی (×) – إنما أراد القوم أن ینسبوا إلیه الحکم بالقیاس، ولا یثبت لهم هذا أبدا، إنما نحن أفراخ علی ( علیه السلام )، فما حدثناکم به عن علی ( علیه السلام ) فهو قوله، وما أنکرناه فهو افتراء علیه، ونحن نعلم أن القیاس لیس من دین علی (×)، وإنما یقیس من لا یعلم الکتاب ولا السنه، فلا تضلنکم روایتهم، فإنهم لا یدعون أن یضلوا، ولا یسرکم ان تلقوا منهم مثل یغوث ویعوق ونسرا، الذین ذکرهم الله عز وجل أنهم أضلوا کثیرا الا لقیتموهم “[۱۶۳] .
    وفی البحار أیضا فی حدیث طویل جاء فیه، عن الإمام الصادق × أنه قال: إن أمر الله تعالى ذکره لا یحمل على المقائیس، ومن حمل أمر الله على المقائیس هلک وأهلک، إن أول معصیه ظهرت الإبانه من إبلیس اللعین، حین أمر الله تعالى ذکره ملائکته بالسجود لآدم، فسجدوا وأبی إبلیس اللعین أن یسجد، فقال عز وجل: ” ما منعک أن لا تسجد إذ أمرتک قال أنا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طین” فکان أول کفره قوله ” أنا خیر منه ” ثم قیاسه بقوله: ” خلقتنی من نار وخلقته من طین” فرده الله عز وجل عن جواره، ولعنه وسماه رجیما، وأقسم بعزته لا یقیس أحد فی دینه، إلا قرنه مع عدوه إبلیس فی أسفل درک من النار.
    قال الصدوق رحمه الله : إن موسى علیه السلام مع کمال عقله وفضله ومحله من الله تعالى ذکره، لم یستدرک باستنباطه واستدلاله معنى أفعال الخضر علیه السلام، حتى اشتبه علیه وجه الامر فیه، وسخط جمیع ما کان یشاهده، حتى اُخبر بتأویله فرضی، ولو لم یخبر بتأویله لما أدرکه، ولو بقی فی الفکر عمره، فإذا لم یجز لأنبیاء الله ورسله صلوات الله علیهم القیاس والاستنباط والاستخراج، کان من دونهم من الأمم أولى بأن لا یجوز لهم ذلک[۱۶۴].
    وفی الأخبار أن أبا حنیفه قد عزم على ترک العمل بالقیاس فی قوله: لا تکلمت بالرأی والقیاس فی دین الله بعد هذا المجلس، فرد علیه الإمام الصادق × بقوله : کلا إن حب الرئاسه غیر تارکک، کما لم یترک من کان قبلک[۱۶۵].
    ونحن نعلم بأن أبا حنیفه حتى لو ترک العمل بالقیاس، فأصحابه الذین نقلوا مذهبه، کأبی یوسف وغیرهم، لم یترکوا العمل به، وقد توسعوا فیه من بعده، والله المستعان.
    ولقد جاء فی عیون الأخبار للرضا ×، قال: حدثنا أبی رضی الله عنه قال : حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم عن أبیه عن عثمان بن عیسى عن أصحابه قال : قال أبو یوسف للمهدی وعنده موسى بن جعفر ×: تأذن لی ان أسأله عن مسائل لیس عنده فیها شیء ؟ فقال له: نعم، فقال لموسى بن جعفر × أسألک؟ قال : نعم، قال : ما تقول فی التظلیل للمحرم؟ قال: لا یصلح، قال: فیضرب الخباء فی الأرض ویدخل البیت؟ قال: نعم، قال: فما الفرق بین هذین؟ قال أبو الحسن ×: ما تقول فی الطامث أتقضی الصلاه؟ قال: لا، قال: فتقضی الصوم؟ قال: نعم، قال: ولم؟ قال: هکذا جاء، قال أبو الحسن ×: وهکذا جاء هذا، فقال المهدی لأبی یوسف: ما أراک صنعت شیئا؟ ! قال: رمانی بحجر دامغ[۱۶۶].

     

    أبو حنیفه وتقبیل عصا رسول الله ’:

    قد ورد فی الأخبار أنه جاء أبو حنیفه من أهل العراق یوما إلى أبی عبد الله جعفر بن محمد × لیستمع منه، وخرج أبو عبد الله × یتوکأ على عصا، فقال له أبو حنیفه: یا ابن رسول الله، ما بلغت من السن ما تحتاج منه إلى العصا؟ قال: هو کذلک، ولکنها عصا رسول الله ’ أردت التبرک بها، فوثب أبو حنیفه إلیه، وقال: أقبلها یا ابن رسول الله، فحسر أبو عبد الله جعفر بن محمد × عن ذراعه، وقال له: والله لقد علمتَ أن هذا من بشره رسول الله ’، وأن هذا من شعره فما قبلته، وتقبل عصا[۱۶۷].

     

    الصادق × یظهر بطلان فتوى لأبی حنیفه:

    روی عن أبی ولاد قال: اکتریت بغلا إلى قصر بنی هبیره ذاهبا وجائیا بکذا وکذا، وخرجت فی طلب غریم لی، فلما صرت إلى قرب قنطره الکوفه، خبرت أن صاحبی توجه إلى النیل، فتوجهت نحو النیل، فلما أتیت النیل خبرت أنه توجه إلى بغداد، فاتبعته فظفرت به وفرغت فیما بینی وبینه ورجعت إلى الکوفه، وکان ذهابی ومجیئی خمسه عشر یوما، فأخبرت صاحب البغل بعذری، وأردت أن أتحلل منه فیما صنعت وأرضیه، فبذلت له خمسه عشر درهما فأبى أن یقبل، فتراضینا بأبی حنیفه، وأخبرته بالقصه وأخبره الرجل، فقال لی: ما صنعت بالبغل؟ فقلت: قد رجعته سلیما، قال: نعم بعد خمسه عشر یوما، قال: فما ترید من الرجل؟ قال: أرید کراء بغلی فقد حبسه علی خمسه عشر یوما، فقال: إنی ما أرى لک حقا، لأنه اکتراه إلى قصر بنی هبیره فخالف فرکبه إلى النیل والى بغداد، فضمن قیمه البغل وسقط الکرى، فلما رد البغل سلیما وقبضته لم یلزمه الکرى، قال: فخرجنا من عنده وجعل صاحب البغل یسترجع، فرحمته مما أفتى به أبو حنیفه، وأعطیته شیئا وتحللت منه، وحججت تلک السنه فأخبرت أبا عبد الله × بما أفتى به أبو حنیفه، فقال: فی مثل هذا القضاء وشبهه تحبس السماء ماءها وتمنع الأرض برکتها، قال: فقلت لأبی عبد الله ×: فما ترى أنت؟ قال: أرى له علیک مثل کراء البغل ذاهبا من الکوفه إلى النیل، ومثل کرى البغل من النیل إلى بغداد، ومثل کرى البغل من بغداد إلى الکوفه وتوفیه إیاه، قال: قلت جعلت فداک، قد علفته بدراهم فلی علیه علفه؟ قال: لا، لأنک غاصب، فقلت أرأیت لو عطب البغل أو نفق ألیس کان یلزمنی؟ قال: نعم، قیمه بغل یوم خالفته، قلت: فان أصاب البغل کسر أو دبر أو عقر، فقال: علیک قیمه ما بین الصحه والعیب یوم ترده علیه، قلت: فمن یعرف ذلک؟ قال: أنت وهو، إما أن یحلف هو على القیمه فلیزمک، فإن ردّ الیمین علیک فحلفت على القیمه لزمک ذلک، أو یأتی صاحب البغل بشهود یشهدون، أن قیمه البغل حین اکتری کذا وکذا فیلزمک، قلت: إنی أعطیته دراهم ورضی بها وحللنی، قال: إنما رضی فأحلک حین قضى علیه أبو حنیفه بالجور والظلم، ولکن ارجع إلیه وأخبره بما أفتیتک به، فان جعلک فی حل بعد معرفته، فلا شیء علیک بعد ذلک، قال أبو ولاد: فلما انصرفت من وجهی ذلک لقیت المکاری، فأخبرته بما أفتانی به أبو عبد الله × وقلت له: قل ما شئت حتى أعطیکه، فقال: قد حبّبت إلیّ جعفر بن محمد، ووقع فی قلبی له التفضیل وأنت فی حل، وإن أردت أن أردّ علیک الذی أخذتُ منک فعلتُ[۱۶۸].

     

    أبو حنیفه یرجع عن قوله لقول الصادق ×:

    عن معاویه بن عمار قال: أوصت إلیّ امرأه من أهلی بثلث مالها، وأمرت أن یعتق عنها ویحج ویتصدق فلم یبلغ ذلک؟ فسألت أبا حنیفه عنها، فقال: یجعل ثلاثا ثلثا فی العتق وثلثا فی الحج وثلثا فی الصدقه، فدخلت على أبی عبد الله × فقلت: إن امرأه من أهلی ماتت وأوصت إلیّ بثلث مالها، وأمرت أن یعتق عنها ویتصدق ویحج عنه،ا فنظرت فیه فلم یبلغ، فقال: ابدأ بالحج فإنه فریضه من فرائض الله عز وجل، ویجعل ما بقی طائفه فی العتق وطائفه فی الصدقه، فأخبرت أبا حنیفه بقول أبی عبد الله ×، فرجع عن قوله وقال بقول أبی عبد الله ×[۱۶۹].

     

    انبهار أبی حنیفه بأجوبه الکاظم ×:

    روی أن أبا حنیفه النعمان بن ثابت قال: دخلت المدینه فأتیت أبا عبد الله الصادق × ، فسلمت علیه وخرجت من عنده، فرأیت ابنه موسى × فی دهلیز داره قاعدا فی مکتب، وهو صغیر السن، فقلت له: أین یحدث الغریب عندکم إذا أراد ذلک؟ فنظر إلی ثم قال: تجنب شطوط الأنهار، ومسقط الثمار وفیء النزال، وأفنیه الدور والطرق النافذه، والمساجد ویرفع ویضع بعد ذلک حیث شاء.
    فلما سمعت هذا القول نبل فی عینی، وعظم فی قلبی، فقلت له: جعلت فداک، فممن المعصیه؟ فنظر إلیّ ثم قال: اجلس حتى أخبرک، فجلست فقال: إن المعصیه لابد أن تکون من العبد أو من ربه، أو منهما جمیعا، فإن کانت من الله عز وجل، فهو أعدل وأنصف من أن یظلم عبده ویأخذه بما لم یفعله، وإن کانت منهما فهو شریکه، والقوی أولى بإنصاف عبده الضعیف، وإن کانت من العبد وحده، فعلیه وقع الأمر، والیه توجه النهی، وله حق الثواب والعقاب، ولذلک وجبت الجنه والنار، قال: فلما سمعت ذلک قلت: ” ذریه بعضها من بعض والله سمیع علیم “[۱۷۰].
    وفی خبر آخر یقارب الذی تقدم لا یخلو من فائده، روی عن أبی حنیفه أنه قال: أتیت الصادق × لأسأله عن مسائل، فقیل لی: إنه نائم، فجلست أنتظر انتباهه، فرأیت غلاما – خماسیا أو سداسیا – جمیل المنظر، ذا هیبه وحسن سمت، فسألت عنه، فقالوا: هذا موسى بن جعفر، فسلمت علیه وقلت له: یا ابن رسول الله، ما تقول فی أفعال العباد، ممن هی؟
    فجلس ثم تربع، وجعل کمّه الأیمن على الأیسر وقال: یا نعمان، قد سألت فاسمع، وإذا سمعت فعه، وإذا وعیت فاعمل: إن أفعال العباد لا تعدو من ثلاث خصال: إما من الله على انفراده، أو من الله والعبد شرکه، أو من العبد بانفراده، فإن کانت من الله على انفراده، فما باله – سبحانه – یعذب عبده على ما لم یفعله، مع عدله ورحمته وحکمته! وإن کانت من الله والعبد شرکه، فما بال الشریک القوی یعذب شریکه على ما قد شرکه فیه وأعانه علیه؟ ثم قال: استحال الوجهان یا نعمان، فقلت: نعم، فقال له: فلم یبق إلا أن یکون من العبد على انفراده، ثم أنشأ یقول:
    لم تخلُ أفعالنا اللاتی نُذمُّ بـها * إحدى ثلاث خلال حین نأتیها
    إمّا تـفرّد باریـنا بـصنعتـها * فـیسقط اللومُ عنـّا حـــین ننشیـها
    أو کان یشرکنا فیـها فیلحقـه * ما سوف یلحـقنا من لائم فیـها
    أو لم یکن لإلهی فی جنایتها * ذنب فما الذنب إلا ذنب جانیها[۱۷۱].
    وعن محمد بن مسلم قال: دخل أبو حنیفه على أبی عبد الله × فقال له: رأیت ابنک موسى یصلی والناس یمرون بین یدیه، فلا ینهاهم وفیه ما فیه، فقال أبو عبد الله ×: ادعوا لی موسى، فدُعی فقال له: یا بُنی، إن أبا حنیفه یذکر أنک کنت صلیت، والناس یمرون بین یدیک، فلم تنههم، فقال: نعم یا أبتِ، إن الذی کنتُ أصلی له، کان أقرب إلیّ منهم، یقول الله عز وجل: ” ونحن أقرب إلیه من حبل الورید “، قال: فضمه أبو عبد الله × إلى نفسه، ثم قال: یا بنی، بأبی أنت وأمی یا مستودع الأسرار[۱۷۲].
    وفی خبر آخر عن علی بن أبی حمزه قال: قال أبو حنیفه یوما لموسى بن جعفر ×: أخبرنی أی شیء کان أحب إلى أبیک، العود أم الطنبور؟ قال: لا، بل العود، فسئل عن ذلک، فقال ×: یحب عود البخور ویبغض عود الطنبور[۱۷۳].

     

    مسائل أبی حنیفه المتعدده للصادق ×:

    عن أبی حنیفه قال: سألت أبا عبد الله × عن البکاء فی الصلاه، أیقطع الصلاه؟ فقال: إن بکى لذکر جنه أو نار، فذلک هو أفضل الأعمال فی الصلاه، وإن کان ذکر میتًاً له، فصلاته فاسده[۱۷۴].
    وروی عن عبد الرحمن بن أبی عبد الله قال: سمعت أبا حنیفه یسأل أبا عبد الله × عن المتعه؟ فقال: عن أی المتعتین تسأل؟ قال: سألتک عن متعه الحج، فأنبئنی عن متعه النساء أحق هی؟ قال: سبحان الله، أما تقرأ کتاب الله: (فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فریضه)؟ فقال أبو حنیفه: والله لکأنها آیه لم أقرأها قط[۱۷۵].
    وعن أبی حنیفه قال: سألت أبا عبد الله × عن رجل قال لآخر: یا فاسق، فقال: لا حدّ علیه ویعزر[۱۷۶].
    وروی عن سماعه قال: قال أبو حنیفه لأبی عبد الله ×: کم بین المشرق والمغرب؟ قال: مسیره یوم للشمس بل أقل من ذلک، قال: فاستعظمه. قال: یا عاجز، لِمَ تنکر هذا؟ إن الشمس تطلع من المشرق، وتغرب فی المغرب فی أقل من یوم. تمام الخبر[۱۷۷].

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:51:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم