کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • تاثیر خصوصیات شخصی و سازمانی در بی تفاوتی در دانشگاه ها و موسسه های آموزش عالی (مطالعه موردی دانشگاه کاشان)- قسمت ۴
  • نقش اتاق پایاپای در قرارداد آتی و بررسی تضامین قابل قبول در آن در حقوق ایران و اسناد سازمان تجارت جهانی- قسمت ۲
  • حق-توسعه-و-جهان-سوم-با-عنایت-به-مقررات-حقوق-بین-الملل-اقتصادی- قسمت ۶
  • ارزیابی ضرورت و خلاء های موجود در آموزش مهارت‌های زندگی ...
  • بررسی تطبیقی اخلاق از منظر نسبی یا مطلق‌بودن در مثنوی و نهج‌البلاغه۹۳- قسمت ۸
  • پژوهش های انجام شده درباره تعیین پارامترهای آزمایش تحکیم در لایه‌های آبرفتی با استفاده از مدلسازی با Anfis ...
  • راهنمای نگارش مقاله با موضوع بررسی عوامل موثر برتصادفات جاده ای استان اردبیل مورد مطالعه محور اردبیل - ...
  • تأثیر تمرینات منتخب بر زمان واکنش و کنترل پاسچر پسران ۷ تا ۸ سال دارای اختلال هماهنگی رشدی- قسمت ۲
  • فایل ها درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • برآورد کل بار رسوبی کف در آبراهه¬ها براساس مدل رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) و الگوریتم بهینه¬سازی اجتماع ذرات (PSO)- قسمت 18
  • نحوه نظام حل و فصل اختلافات در سازمان تجارت جهانی- قسمت ۵
  • پایان نامه مدیریت درباره اعتیاد به کار
  • مبانی آزادی اجتماعی از دیدگاه امام خمینی(ره) و مقایسه با آزادی لیبرالیسمی- قسمت ۱۰
  • بررسی رابطه بین کمالگرایی و سرسختی با رضایت زناشویی در دانشجویان متاهل- قسمت ۶
  • فراز و فرودهای جایگاه عاشق و معشوق در هر دوره تغییر- قسمت ۵
  • اخلاق در بوستان- قسمت 6
  • تاثیر ابعاد ساختاری سازمان مورد بررسی بر هوشمندی رقابتی- قسمت ۹- قسمت 2
  • مقایسه ی ابعاد کمال گرایی،سیستم های مغزی رفتاری و تاب آوری در بیماران عروق کرونر و افراد عادی ۹۲- قسمت ۳
  • بررسی عوامل مؤثر بر عدم توسعه شهرک صنعتی شهر خلخال- قسمت ۶
  • منابع پایان نامه مدیریت با موضوع نظریه رضایت و بهره وری
  • سنتز نانو ذرات سیلیکون دی اکسید از ضایعات روغن سیلیکون با ...
  • پیش¬بینی کنترل علائم بیماری آسم بر مبنای میزان استرس ادراک شده- قسمت ۳
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • اصلاحات و دگرگونی‌ اجتماعی از طریق امر به معروف و ...
  • آگاهی از انرژی بر اساس فعالیت فردی کاربر در تلفن همراه۹۳- قسمت ۱۰
  • بررسی دلایل ایجاد تفاوت بین سود مشمول مالیات تعیین شده توسط حسابرسان مالیاتی و مأموران امور مالیاتی (مطالعه موردی استان کردستان)- قسمت ۱۱
  • بررسی وضعیت مشارکت در ورزش و ارتباط آن با رفتار شهروندی سازمانی بانوان شاغل در ادارات کل استان خراسان شمالی- قسمت ۴
  • تحلیل تفاوتهای حقوقی زن و مرد در قرآن- قسمت ۶
  • بررسی عوامل موثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی در ایران مطالعه موردی بانک پارسیان- قسمت ۱۰
  • ساخت آغاز‌گر-پایان ‌بخش در کتابهای درسی کودکان و ارتباط آن با درک خواندن نگرشی نقشگرا- قسمت ۱۶
  • تأثیر تغییرات و تحولات اجتماعی بر آثار سینمای رسول صدرعاملی- قسمت ۵- قسمت 2
  • عنوان بررسی اثرات آزادسازی مالی و تجاری بر توسعه مالی گروهی از کشورهای عضو اوپک، با تاکید بر ایران۹۲- قسمت ۸
  • بررسی تاثیر کیفیت حسابرس بر مکانیزم کشف تقلب در واحدهای صاحبکار با تاکید بر چرخه عمر شرکت- قسمت ۵




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری والدین با گرایش به مواد مخدر در دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بندرعباس- قسمت ۷ ...

    ۳٫ مرفین : مرفین پودری است کریستالی به رنگ قهوه ای روشن . از تریاک استخراج می شود و یا مستقیما از ساقه خشخاش به دست می آید . اگر مرفین به طریق مستقیم از ساقه خشخاش به دست آید باعث می شود که تریاک تولید نشود . درگذشته مرفین برای تسکین دردهای حاد و موقت ناشی از عمل جراحی ، شکسته بندی ، سوختگی ، به کار می رفت . خواص مسموم کنندگی مرفین بسیار قوی است به قدری که مصرف ۲۰۰ میلی گرم آن معادل مصرف ۲ تا ۳ گرم تریاک است و گاهی نیز منجر به مرگ می شود (همان منبع).
    ۲-۴ اعتیاد
    اعتیاد یکی از معضلات اساسی جامعه ماست و مهار و تهدید آن نیازمند توجه به وجوه گوناگون آن است. غیر از اینکه در سطح کلان از این معضل، جامعه زیان‌های انسانی و مادی بسیار می بیند، به طوری که بخشی از نیروی فعال و یا در معرض خطر فعالیت با مصرف مواد مخدر، اسیر آن می‌شوند و برخی برای مقابله با آن (جلوگیری از توزیع و شیوع مواد و مبارزه با قاچاقچیان و بازپروری معتادان) زمان و هزینه بسیاری صرف می‌کنند و در نتیجه بخشی از سرمایه ملی این گونه هدر می‌رود، در سطح خرد نیز، هم فرد معتاد و هم اعضای خانواده وی با مشکلات بسیاری مواجه می‌شوند، علاوه بر این که اعتیاد، معتادان را به انحراف و ناهنجاری‌های دیگر نیز سوق می‌دهد. اعتیاد یک بیماری روانی، اجتماعی و اقتصادی است که از مصرف غیرطبیعی و غیرمجاز برخی مواد مانند الکل، تریاک، حشیش و… ناشی می‌شود و باعث وابستگی روانی یا فیزیولوژیک فرد مبتلا (معتاد) به این مواد می‌شود و در عملکرد جسمی، روانی و اجتماعی وی تأثیرات نامطلوب بر جای می‌گذارد. بررسی پدیده اعتیاد در قالب علوم پزشکی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی صورت می‌گیرد. از سال ۱۹۶۴ میلادی، سازمان بهداشت جهانی استفاده از عبارت وابستگی دارویی یا وابستگی به دارو را به جای اصطلاح اعتیاد توصیه نموده‌است، اما استفاده از اصطلاح اعتیاد هنوز رایج است(زنجانی،۱۳۸۶).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    طبق تعریف اعتیاد پاسخ فیزیولوژیک بدن است به مصرف مکرر مواد اعتیادآور. این وابستگی از طرفی باعث تسکین و آرامش موقت و گاهی تحریک و نشاط گذرا برای فرد می‌گردد و از طرف دیگر بعد از اتمام این اثرات سبب جستجوی فرد برای یافتن مجدد ماده و وابستگی مداوم به آن می‌شود. در این حالت فرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی به ماده مخدر وابستگی پیدا می‌کند و مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد(همان منبع).
    جامعه شناسان معتقدند : « نیاز هرجامعه به مواد مخدر نشانه انحطاط و سقوط آن جامعه است و به عقیده سیاستمداران جهان ، برای تسخیر مملکتی و تضعیف و تصاحب ملتی ، هیچ عاملی بهتر از تریاک نیست . آنها معتقدندبرای مقلوب ساختن ملتها یک کیلو تریاک و یک حلقه وافور از چندین تانک و هزاران توپ مؤثرتر است(شاکرمی،۱۳۸۶).
    ۲-۴-۱ علل گرایش به اعتیاد
    علل گرایش به اعتیاد را می توان در سه قلمرو فردی، خانوادگی و اجتماعی مطرح کرد:
    ۱) علل فردی
    بسیاری از روان شناسان علل رفتارهای انحرافی را بر حسب نقص شخصیت و هویت فرد کجرو توجیه می کنند و بر این باورند که برخی از گونه­ های شخصیت و هویت، بیشتر از گونه های دیگر، گرایش به تبهکاری و ارتکاب جرم دارند. علل فردی گرایش به اعتیاد بیشتر بر مبنای نظری دیدگاه های روان شناختی متکی می باشند.
    با دانستن عواملی که فرد را در معرض خطر اعتیاد قرار می دهند، می توان افراد در معرض خطر را شناسایی کرد و برای پیشگیری از ابتلای آنان به اعتیاد، برنامه ریزی های دقیق و مؤثر انجام داد.
    الف): مشکلات روانی:
    گروهی از افراد که بعضاً مشکلات هویتی هستند، قدرت مقابله با مشکلات و ناکامی ها را ندارند و اعتیاد را راه نجات خود تلقّی می کنند; برای رهایی از ناراحتی ها، فشارهای روانی، بی اعتمادی به خویشتن و رفع هیجانات درونی در جستوجوی پناهگاهی امن، به مواد مخدّر و یا مصرف داروهای روان گردان پناه می برند. این افراد فکر می کنند که با مصرف مواد از گرفتاری­های زندگی رهایی می­یابند و دنیا را به نحو دیگری مشاهده می کنند; زیرا حالت تخدیری دارو و مواد مخدّر سبب می شود که تا مدتی فرد معتاد نسبت به مسائل، مشکلات و واقعیت های زندگی بی تفاوت باشد. همین فرار از زیر بار مشکلات فردی، عامل عمده برای کشش افراد به طرف مواد مخدّر است(فرجاد، ۱۳۷۵).
    یک دسته از افرادی که بیشتر در معرض اعتیاد به مواد مخدّر قرار می گیرند افراد افسرده هستند. به عقیده برژه افسردگان بیشترین و مهم ترین بخش معتادان را تشکیل می دهند. افراد افسرده ضعف روانی دارند و به نوعی احساس خلأ شخصیتی و پراکندگی هویت می کنند. آن ها به تصور خودشان، توان لذت بردن از دنیا را ندارند، همواره احساس ناتوانی و خستگی می کنند و خود را تهی از هرگونه توان و احساس مطلوب می دانند. به عقیده سیدنی کوهن، چنین افرادی ممکن است با مصرف مواد در جستوجوی جادویی برآیند که به دردهایشان پایان بخشد و خلأهایی را که در خودشان احساس می کنند رفع و نقص شخصیتشان را برطرف کنند(موسوی نژاد،۱۳۸۱).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    ب): مشکلات هویتی
    عده ای با شرکت در مجالس دوستانه زمانی که می بینند دیگران از مواد مخدّر استفاده می کنند حس کنجکاوی در آن ها تحریک شده، به مصرف مواد گرایش پیدا می کنند. این امر منجر به مهیا شدن زمینه اعتیاد در فرد می شود; زیرا ممکن است با اولین مرتبه استفاده در فرد احساس مثبتی ایجاد گردد و باعث تکرار این عمل شود. البته آن ها غافل از این هستند که این نوع لذت ها زودگذر و خانمانسوز می باشند.دسته ای از افراد نیز برای کنجکاوی و ارزیابی خودشان با تصور اینکه با یکبار مصرف معتاد نمی شوند، و گاهی حتی برای اینکه قدرت خودشان را به دیگران ابراز دارند به مصرف مواد مخدّر تن می دهند. احتمال معتاد شدن این افراد نیز بسیار است.اراده عامل حرکت فرد می باشد. پس باید با منطق و شرع همسان باشد و با بهره گرفتن از تربیت و آموزش صحیح تقویت شود. فردی که با مشاهده یک عمل خلاف شرع و موازین اجتماعی با قاطعیت تمام در مقابل آن ایستادگی می نماید، از خود تزلزلی نشان نمی دهد و هدف خود را در زندگی به طور قطعی انتخاب می کند دارای اراده ای قوی می باشد. اما اگر فرد دچار اراده ضعیف بوده و برنامه خاصی برای زندگی خود نداشته باشد، اولا، دچار نوعی سردرگمی و خستگی روحی می شود و ثانیاً، ممکن است در مقابل هر انحرافی پاسخ مثبت دهد. در این صورت، نه تنها شخص نمی تواند مانع انحراف دیگران شود، بلکه خود نیز دچار انحراف می گردد. این مسئله دراعتیاد فرد اهمیت بسزایی دارد. دسته ای افراد که دچار ظبط هویت هستند به احتمال بیشتری اینگونه به اعتیاد گرایش پیدا می کنند(برک، ترجمه سید محمدی،۱۳۹۱).
    ج ): رهایی از زندگی عادی:
    تقریباً انجام هر کاری بدون توجه به باورهای ذهنی و نیروهای درونی شخص انجام دهنده غیرممکن است. زمانی که یک تبدّل به مفهوم دقیق کلمه در خاستگاه فلسفی ذهنی صورت می گیرد، باور روانی و انگیزه ای، که از آن گرایش به مواد مخدّر تعبیر می کنیم، ایجاد می شود. فرد دایم مشکلات و موقعیت خود را ارزیابی و داوری می کند. این داوری نوعاً شخصی بوده و بر اساس دانش و فرهنگ تربیتی و فکری شخص داوری کننده صورت می پذیرد. حقیقت آن است که اعتیاد، همچنان که از نامش پیداست، اگرچه خود، صورت عادت دارد، اما برای شکستن یک عادت دیگر انجام می گیرد.یکی از بارزترین علل گرایش به مصرف مواد مخدّر در جوامع صنعتی پیشرفته شکستن عادت ناشی از حیات عادی فردی است که در بستر زمان، صورت تکرار ملال آور به خود می گیرد.بر اساس آماری که به دست آمده، قریب هشتصد هزار نفر از معتادان (از جمع دو میلیون نفر)، معتادان تفنّنی هستند که متأسفانه آمار سرآمدان علم و دانش در این طبقه زیاد می باشد(قنبری،۱۳۷۹).
    د): شخصیت متزلزل:
    آلپورت[۴] در تعریف خود از شخصیت می گوید: «شخصیت سازمانی است پویا از نظام های روانی ـ جسمانی در درون فرد که سبب سازگاری های بی همتا و بی نظیر او با محیط می شود »(کلب و گولد، ۱۹۹۸).بین شخصیت و اعتیاد رابطه ای متقابل وجود دارد، به نحوی که فرد به علت وضع خاص شخصیتی و نیازها، شکست ها، ناتوانی در برخورد با مسائل و ناکامی در زندگی، عدم ثبات عاطفی و ملایمات دیگر، به اعتیاد روی می آورد. از سوی دیگر، اعتیاد به نوبه خود منجر به از بین رفتن تعادل روانی و هیجانی شخص می شود. بدین سان، بین اعتیاد و شخصیت فرد دور باطلی ایجاد می شود که مبارزه با آن مستلزم تغییر شرایط بیرونی و درونی، یعنی ایجاد اراده و روحیه ای قوی و آسیب ناپذیر است. شناخت شخصیت و ویژگی های رفتاری معتادان به منظور مبارزه با اعتیاد و نیز پیشگیری و درمان آن، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.برخی از اختلالات مربوط به شخصیت که منجر به شکل گیری و ایجاد زمینه انحرافات اجتماعی و گرایش فرد به اعتیاد می شود عبارتند از: شخصیت «پارانویایی» و «شخصیت ضد اجتماعی».ویژگی های خاص شخصیت «پارانویایی» این است که این افراد اعمال دیگران را تحقیرآمیز یا تهدیدآمیز تفسیر می کنند; به دیگران اعتماد ندارند و روابط اجتماعی آن ها در اثر همین بی اعتمادی مختل شده است. این افراد خود بزرگ بین هستند و به دیگران ظلم و ستم می کنند.ضعف «شخصیت ضداجتماعی» نوعی به هم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه است. این افراد نسبت به هنجارها و مقرّرات اجتماعی بی اعتنا و بی تفاوت هستند و سعی می کنند به هر نحو که شده به هوا و هوس خود پاسخ دهند. این افراد ارزش های اخلاقی را پایمال می کنند و به علت جستوجوی لذت و نیز ضعف اراده به آسانی گرفتار مواد مخدّر و الکل می شوند. از نشانه ها و ویژگی های شخصیت ضد اجتماعی می توان به خودمحوری، فقدان احساس گناه و فریبندگی سطحی و ظاهری اشاره کرد(ستوده،۱۳۸۰).
    ۲-علل اجتماعی
    از آن رو که انسان طبعاً موجودی اجتماعی می باشد و برای زندگی کردن نیاز به حضور در اجتماع دارد، با یکسری علل اجتماعی روبه رو می گردد که برخی از آن ها در گرایش فرد به اعتیاد مؤثرند.برخی از علل اجتماعی که در گرایش به سوی اعتیاد زمینه ساز و مؤثر می باشند عبارتند از:
    ▪ دسترسی آسان به مواد مخدر
    در دسترس بودن مواد مخدر علتی می باشد که به همراه علل دیگر زمینه گرایش فرد را به اعتیاد ایجاد می نماید، به گونه ای که اگر در فرد زمینه کجروی وجود داشته باشد و مواد مخدّر به آسانی در دسترس او قرار گیرد، از مصرف و توزیع آن دریغ نمی نماید.دسترسی به مواد مخدر به عوامل گوناگونی بستگی دارد; از جمله: وضعیت جغرافیایی کشور، استان و محله جغرافیایی، نقش قوانین، نحوه اجرا و قاطعیت قوانین، و برنامه ریزی های مسئولان برای مهار مواد مخدّر(همان منبع).
    ▪ بیکاری و اعتیاد
    عامل بیکاری به طور غیرمستقیم به گرایش فرد به سوی اعتیاد می انجامد. بیکاری از سویی، به فقر شخص و از سوی دیگر، سبب ایجاد بیماری های روانی، افسردگی، ضعف اعتماد بنفس، و از بین رفتن امیدواری می شود که در نهایت، به اعتیاد شخص منجر می گردد. فرد به دلیل بیکاری و نداشتن درآمد آبرومند به خرید و فروش مواد مخدر روی می آورد و برای خود شغلی کاذب ایجاد می نماید. یکی از نتایج اشتغال، فقدان فرصت برای ارتکاب جرم است. بیکاری منجر به افزایش اوقات فراغت فرد می شود و چنانچه برای اوقات فراغت افراد برنامه ریزی های منطقی و مناسبی اتخاذ نشده باشد زمینه گرایش به اعتیاد برای آنان مهیا می شود، چرا که در این فرصت فرد با منحرفان و معتادان آشنا می گردد و به آن ها می پیوندد.پس می توان نتیجه گرفت که بیکاری یک عامل زمینه ای می باشد که می تواند در کنار عوامل دیگر، مانند فقر، موجب روی آوری فرد به سوی اعتیاد گردد(فرجاد،۱۳۷۵).
    ▪ نابرابری های اقتصادی و اجتماعی
    عکس مرتبط با اقتصاد
    نابرابری های اقتصادی، اجتماعی جنبه های وسیعی دارد، که نابرابری ها در توزیع منابع مادی، نابرابری در قدرت، نابرابری در حیثیت، نابرابری های جنسی و نژادی را شامل می شود.عامل نابرابری به طور مستقیم منجر به اعتیاد فرد نمی گردد، اما می تواند زمینه ساز فقر و مشکلات عاطفی گردد. از این رو، به طور غیرمستقیم عاملی در گرایش افراد به اعتیاد مواد مخدر محسوب می شود.اختلاف طبقاتی در هر جامعه، به بی ایمانی بیشترین افراد آن جامعه نسبت به شرایط اقتصادی موجود منتهی می شود. همین بی ایمانی نسبت به شناخت اجتماعی در گرایش به اعتیاد تأثیر بسزایی دارد.مطالعات اجتماعی نشان می دهند در کشورهایی که توزیع ثروت به صورت عادلانه صورت نمی گیرد، هر روز فقرا فقیرتر و اغنیا ثروتمندتر می شوند، فاصله طبقاتی فزونی می یابد و به علت عدم آموزش های اجتماعی و ضعف فرهنگی و فقدان احساس همبستگی ناشی از مادی گرایی و فردگرایی ـ که از ویژگی های جوامع در حال توسعه است ـ افراد قادر به هدایت درست ستیز علیه این بی عدالتی اجتماعی نیستند. در نتیجه، ارزش های اجتماعی فاقد اعتماد می شوند، نظارت اجتماعی سست می گردد و بزهکاری و تبهکاری عمومیت پیدا می کنند(ستوده،۱۳۸۰).
    ▪ نقش محیط جغرافیایی و محل سکونت
    نقش محیط جغرافیایی شهر، از جمله شهرهای مرزی که امکان انتقال مواد مخدر به راحتی صورت می گیرد، و نیز محل سکونت در گرایش افراد به اعتیاد نقش بسزایی دارد.در مورد محل سکونت، این مسئله اهمیت دارد که غالب افراد معتاد در مناطق حاشیه ای و مناطق قدیمی که دارای کوچه های پر پیچ و خم و خانه های مخروبه می باشد، زندگی می کنند. واقعیت این است که محیط های آلوده می توانند زمینه مساعد شکوفایی استعدادهای موجود در افراد برای ارتکاب به جرم و اعتیاد را ایجاد نمایند. در این گونه مناطق که اغلب مناطق فقیرنشین می باشند، امکانات رفاهی و مراکزی مانند سینما، پارک و امکانات رفاهی کمتر وجود دارند و جوانان برای گذران اوقات فراغت خود به اجبار به طرف اعتیاد کشانده می شوند. از سوی دیگر، غالباً این گونه مکان ها از طرف نیروی انتظامی کمتر نظارت می شوند. همچنین اغلب روستاییان و مهاجران خارجی در محله های قدیمی، شلوغ و مخروبه ها که از مراکز شهرها به دور هستند اسکان می یابند و به دلیل آنکه این افراد، اغلب شغلی ندارند و در بین مردم شناخته شده نیستند، خیلی راحت و بهتر می توانند به توزیع مواد مخدّر و در نهایت، مصرف آن روی آورند(ستوده،۱۳۸۰).
    ▪ نقش دوستان ناباب
    عضویت در گروه همسالان برای نخستین بار کودکان را در فرایندی قرار می دهد که بیشترین میزان جامعه پذیری به صورتی ناخودآگاه و بدون هرگونه طرح سنجیده ای در آن انجام می پذیرد. گروه همسالان برخلاف خانواده و مدرسه، کاملا حول محور منافع و علایق اعضا قرار دارد. اعضای این گروه می توانند به جستوجوی روابط و موضوع هایی بپردازند که در خانواده و مدرسه با تحریم مواجه است.تقریباً در ۶۰ درصد موارد، اولین مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ می دهد.ارتباط و دوستی با همسالان مبتلابه سوء مصرف مواد، عامل مستعدکننده قوی برای ابتلای نوجوانان و جوانان به اعتیاد است. مصرف کنندگان مواد برای گرفتن تأیید رفتار خود از دوستان سعی می کنند آنان را وادار به همراهی با خود نمایند. نظریه همنشینی افتراقی مؤید این دلیل می باشد. در این نظریه، کجروی و انحراف اجتماعی ناشی از آن است که فرد رفتار نابهنجاری را در خلال فرایند جامعه پذیری و یادگیری فراگرفته و آن را از طریق همانندسازی یا درونی کردن ارزش ها، در درون خود جایگزین کرده است و به صورت رفتار بروز می دهد. در این تحلیل، خانواده، دوستان و گروه همسالان بیشترین نقش را برعهده دارند.گروه همسالان، بخصوص در شروع مصرف سیگار، بسیار مؤثرتر است. بعضی از دوستی ها صرفاً حول محور مصرف مواد شکل می گیرد(باوی،۱۳۸۸).
    عکس مرتبط با سیگار
    ۲-۴-۲ عواملی چند در گرایش به اعتیاد
    ـ نقش توسعه صنعتی و مهاجرت و حاشیه نشینی;
    ـ نقش ضعف اجرای قوانین و مقررات;
    ـ نقش بی سوادی و عدم آگاهی فرد;
    ـ نقش زندان و عدم تأثیر آن;
    ـ نقش وسایل ارتباط جمعی(همان منبع).
    ۲-۵ ویژگی های اعتیاد
    اعتیاد دارای چهار ویژگی عمده می باشد که عبارتند از :
    ۱٫ تمایل و احتیاج شدید به صورتیکه به هر وسیله ای آن ماده اعتیاد آور را به دست می آورد .
    ۲٫ وابستگی بدنی و روانی به اثرات ماده اعتیاد آور ، وابستگی جسمی یک حالت فیزیولوژیک است که با استعمال مکرر ماده اعتیاد آور به وجود می آید و باعث ادامه استعمال آن مواد می شود و قطع آن باعث سندرم و نشانه های محرومیت می گردد که آن نشانه ها عبارتند از آب ریزش از چشم و بینی و خمیازه و عرق کردن ، بی خوابی یا پرخوابی ، اضطراب ، تهوع ، اسهال ، دل درد … .
    ۳٫ گرایش به ازدیاد مصرف ماده اعتیاد آور که به این پدیده تحمل گفته می شود یعنی تحمل دارویی را از دو طریق می توان تشخیص داد :

    الف‌- نیاز به افزایش مقدار ماده برای رسیدن به مسمویت یا تاثیر دلخواه
    ب‌- کاهش قابل ملاحظه اثرات ماده با مصرف مداوم مقادیر یکسانی از آن دارو .
    ۴٫ اثرات منفی و ضرر و زیان نسبت به مصرف کننده و جامعه . مواد مخدر هم ضرر مادی و عوارض روانی برای شخص و هم آسیب اقتصادی و اجتماعی برای جامعه دارد(گلپرور و همکاران،۱۳۸۲).
    ۲-۶ سبب شناسی اعتیاد
    الف: عوامل فردی در گرایش به اعتیاد
    ۱- مشخصات دموگرافیک معتادان: علل گرایش به اعتیاد عوامل متفاوتی از جمله فردی ، خانوادگی و اجتماعی را شامل می‌شود.
    ۲- صفات شخصیتی مستعد کننده اعتیاد
    ۳- استرسی‌های فردی و اعتیاد
    ۴- تاثیر بیماریهای جسمی و روانی بر اعتیاد من جمله افسردگی، اضطراب
    ب: عوامل خانوادگی مستعد کننده اعتیاد
    ۱- ارتباط نوع تربیت فرزندان با شروع اعتیاد
    ۲- بی‌توجهی به نیازهای اعضاء خانواده
    ۳- اختلافات خانوادگی
    ۴- فقدان والدین و آسیب‌های اجتماعی
    ۵- الگوهای خانوادگی و اعتیاد
    ج: برخی عوامل اجتماعی زمینه‌ساز اعتیاد.
    ۱- تأثیر روابط دوستان و همسالان
    ۲- عوامل تحصیلی موثر در اعتیاد دانش‌آموزان
    ۳- نقش محل سکونت در شیوع اعتیاد
    ۴- تاثیر عوامل فرهنگی در گرایش به اعتیاد
    د: برخی صفات شخصیتی مستعد کننده اعتیاد:
    – افرادی که رفتارهای آنها غیرقابل پیش‌بینی است و به عواقب رفتار خود نمی‌اندیشند اگر مواد در اختیار آنها قرار بگیرد بدون توجه به پیامد آن مصرف می‌کنند .

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:54:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر استراتژی های منابع انسانی بر عملکرد سازمانی در شرکت داروسازی باریج اسانس کاشان- قسمت ۱۵ ...

    تعیین روش شناسایی نیازهای یادگیری؛

    نقش برنامه ریزی توسعه فردی و یادگیری خودمدیر؛

    پشتیبانی لازم از یادگیری یا فراگیری به شکل های مختلفی چون راهنمایی، تربیت، مراکز منابع یادگیری، شاگردی کردن، دوره های بیرونی طراحی شده برای تامین نیازهای خاص افراد، برنامه های آموزش داخلی یا خارجی و دوره های طراحی شده به منظور تامین نیازهای گروه های کارکنان(آرمسترانگ، ۱۳۸۱، ص ۲۶۱).
    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

    هدف از استراتژی یادگیری سازمانی، ایجاد قابلیت متکی بر منابع انسانی در شرکت است. این هدف در راستای یکی از اصول مدیریت منابع انسانی قرار دارد، یعنی این که باید روی کارکنان سرمایه گذاری کرد تا سرمایه انسانی مورد نیاز سازمان توسعه یابد و موجودی و ذخیره دانش و آگاهی و مهارت هایش افزایش یابد. هریسون (۱۹۹۷) پنج اصل یادگیری سازمانی را به شرح زیر تعریف کرده است:
    عکس مرتبط با منابع انسانی

     

     

    نیاز به یک بینش قوی و انسجام بخش سازمانی که بتوان آن را به اطلاع کارکنان سازمان رساند و حفظ کرد تا بدین وسیله آگاهی نسبت به ضرورت تفکر استراتژیک در تمام سطوح افزایش یابد.

    نیاز به طراحی استراتژی در وضعیتی که بینش سازمانی نه تنها قوی باشد بلکه شفاف و نامبهم نیز باشد. این کار جست و جوی طیف بیشتری از گزینه های استراتژیک را ترغیب می کند، تفکر جانبی را ترویج می کند و فعالیت های آگاهی بخش کارکنان را جهت می دهد.

    انجام گفت و گوهای متناوب، برقراری ارتباط و مذاکره در قالب و در راستای چارچوبی از اهداف و بینش سازمانی، فراگیری سازمانی را به نحوی چشمگیر تسهیل می کنند.

    مورد چالش قرار دادن کارکنان برای بررسی مجدد این که آنها چه چیزی را بدون چون و چرا می پذیرند.

    ضروری است که یک جو خلاق و پویا در سازمان ایجاد شود(آرمسترانگ، ۱۳۸۱، ص ۲۶۱).

    ۲-۲-۴-۳) استراتژی مدیریت عملکرد
    دیدگاه های مختلفی در مورد عملکرد وجود دارد. عملکرد را می توان به عنوان نتایج کسب شده در نظر گرفت. از لحاظ فردی، عملکرد به سابقه موفقیت های یک شخص اشاره دارد. عملکرد عبارت از آن چیزی است که شخص به عنوان سابقه از خود به جای می گذارد و صرف نظر از هدف به وجود می آید. اگر عملکرد هم بر اساس رفتار و هم بر اساس نتایج تعریف شود در آن صورت می توان به دیدگاه جامع تری درباره آن دست یافت. عملکرد هم به معنی رفتار و هم به معنی نتایج است، رفتارها ناشی از فرد هستند و عملکرد را از حالت ذهنی به حالت عملی تبدیل می کنند(عطافر و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۹۵).مدیریت عملکرد چرخه ای است که به مدیران و سرپرستان کمک میکند تا پس از هدفگذاری و برنامه ریزی در مورد رفتار و عملکرد کارکنانشان(که باید در ابتدای هر دوره زمانی ارزیابی انجام شود)به ارزیابی میزان و کیفیت اجرای برنامه ها و تحقق اهداف در پایان دوره بپردازند و از طریق ریشه یابی و تحلیل رفتار ها و عملکردهای رضایت بخش و مطلوب یا غیر رضایت بخش و نامطلوب وبا کمک بکارگیری مستمر این چرخه،زمینه را برای بهبود عملکرد و ارتقاء رفتار کارکنان فراهم کنند (ابوالعلایی،۱۳۹۰،ص۲۲).
    مدیریت عملکرد مستلزم آن است که رفتار ها تحلیل شود،عملکرد ها سنجیده شود، به کارکنان بازخورد داده شود و کارکنان برای عملکرد ها و رفتار های مطلوبتر تقویت و تشویق شوند.مدیریت عملکرد در کنار استخدام دو فرایند اصلی مدیریت منابع انسانی هستند که بیشترین سهم و نقش را در تقویت،تحکیم،تعمیق و یا تغییر فرهنگ سازمانی دارند،چرا که معیار ها و ملاک های ارزیابی،نشان دهنده و منعکس کننده ارزش ها ،اولویت ها،استراتژی ها و چالش های سازمان هستند و به کارکنان نشان می دهند که هنجار ها و استاندارد های سازمان چیست و سازمان و مدیران آن از کارکنان چه انتظارات و توقعاتی دارند. نمودار زیر ارتباط بین فرایند مدیریت عملکرد و دیگر ابعاد مدیریت منابع انسانی را نشان میدهد (ابوالعلایی،۱۳۹۰،ص۲۴).
    پاداش
    انتخاب
    و
    استخدام
    مدیریت عملکرد
    عملکرد
    آموزش و توسعه
    نمودار ۲-۱
    ۲-۲-۴-۳-۱)چرخه مدیریت عملکرد
    همانطور که نمودار نشان میدهد چرخه مدیریت عملکرد شامل ۴ مرحله اصلی و به هم پیوسته به شرح زیر است:
    مرحله اول:هدفگذاری و برنامه ریزی اول دوره:
    در این مرحله ، اهداف و انتظارات،استانداردها ، رفتار ها وارزش ها و هرچه باید توسط کارمند انجام یا رعایت شود مورد گفتگوی اقناعی قرار میگیرد.اهداف و انتظاراتی که در این مرحله طرح و مورد توافق قرار می گیرد باید از اهداف کلان سازمان ریشه گرفته باشد و به تحقق همین اهداف مربوط و مرتبط باشد.
    مرحله دوم:حمایت ،هدایت و مربی گری در طول دوره:
    در این مرحله مدیر و سرپرست بر کم و کیف کار کارمند نظارت میکند،او را راهنمایی و تشویق میکند،او را از انحرافات و مغایرت های رفتار و عملکردش در مقایسه با اهداف و انتظارات آگاه میکند،به کارمند بازخورد های پر تعداد اما به موقع میدهد، ودر صورت لزوم به همراه کارمندش به تعدیل و بازنگری در اهداف و برنامه ها میپردازد و در نقش یک مربی تمام عیار هرچه از هنر سرپرستی و مدیریت میداند بکار میبرد.
    مرحله سوم:ارزیابی عملکرد در پایان دوره:
    مدیر و سرپرست باید در پایان دوره ارزیابی،رفتار و عملکرد کارکنان را در مقایسه با آنچه توافق و در مورد آن هدفگذاری شده بود ارزیابی کند و در صورت لزوم کارکنان را از نظر عملکرد رتبه بندی کند.ارزیابی باید به قدری دقیق باشد که کرمند با نگاه کردن به کارنامه اش از نقاط ضعف و قوت خود بخوبی آگاه شود.ضمنا ارزیاب کننده هم باید آموزش های لازم در خصوص ارزیابی را آموخته باشد تا دچار خطا های رایج در ارزیابی نشود.
    مرحله چهارم:مرور بازنگری و تحلیل عملکرد،پاداش و اقدامات اصلاحی:
    این مرحله را میتوان دشوارترین اما مهمترین مرحله فرایند میریت عملکرد تلقی کرد.در این مرحله نیز مدیر و کارمند در جلسه ای رودر ور به گفتگو در مورد کارنامه ارزیابی کارمند میپردازند.تدوین برنامه بهبود عملکرد از نتایج مهم این مرحله است.در این برنامه است که روشن می شود هریک از دو طرف(مدیر و کارمند) باید چه کارهایی انجام بدهند تا عملکرد و رفتار کارمند در دوره بعدی بهبود یابد.ضمنا در پایان جلسه می توان به هدفگذاری برای دوره زمانی بعدی نیز پرداخت و به این ترتیب چرخه مدیریت عملکرد را به طور مستمر ادامه داد(ابوالعلایی،۱۳۹۰،ص۲۸).
    نمودار ۲-۲
    ۲-۲-۴-۳-۲) رویکردهای ارزیابی عملکرد
    اندازه گیری عملکرد توسط مدیران به طور مستقیمن تعیین کننده روش انجام کار آنهاست. اندازه گیری شامل ویژگی ها، رفتارها و نتایج می شود. اندازه گیری نباید فقط نتایج یعنی پیامدهای رفتار فرد را بسنجد بلکه باید رفتارها یعنی آنچه را که فرد انجام می دهد در نظر بگیرد. رفتارها باید قابل ارزیابی باشند و بتوان آنها را در راستای اهداف سازمان یا واحد، منفی، خنثی یا مثبت ارزیابی کرد و یا در طیفی از عالی، فراتر از استاندارد، مطابق استاندارد، کمتر از استاندارد و غیر قابل قبول جای داد. به طور کلی سه رویکرد اندازه گیری عملکرد مورد استفاده قرار می گیرد:

     

     

    رویکرد ویژگی ها: تاکید این رویکرد بر خصوصیات و ویژگی های فرد است و در آن توانایی ها (توانایی ذهنی، هوش) و شخصیت (وظیفه شناسی، رفتارهای کاری) فرد ارزیابی می شود. این رویکرد زمانی مناسب است که واحد جدیدی ایجاد می شود تا افرادی با خصوصیات متناسب به مشاغل تخصیص یابند. یکی از انتقادها به این روش این است که خصوصیات تقریبا با ثبات بوده در کنترل فرد نیست.

    رویکرد رفتاری: رویکرد رفتاری به آنچه که فرد در حین کار انجام می دهد تاکید دارد و به خصوصیات و پیامدها اهمیتی نمی دهد. این رویکرد یک رویکرد فرایند گراست که به چگونگی انجام کار توسط فرد در شغل می پردازد. رویکرد رفتاری در اندازه گیری عملکرد به ارزیابی شایستگی ها می پردازد. بنابراین باید رفتارهای مربوط به شایستگی ها تعریف و شاخص های خاص هر کدام از آنها تعیین شود. این رویکرد در این شرایط مناسب است: الف) زمانی که ارتباط بین رفتارها و پیامدها مبهم باشد؛ ب) زمانی که پیامدها در فاصله زمانی دورتری رخ می دهند و ج) پیامدهای مطلوب خارج از کنترل فرد باشد.

    رویکرد نتیجه ای: رویکرد نتیجه ای به نتایج و پیامدها تاکید می کند و خصوصیات و رفتارهای فرد ملاک عمل نیست. در این رویکرد فقط خروجی (میزان فروش، تعداد تولید، تعداد خطا و …) مهم است. مزیت مهم این روش این است که تعریف و اندازه گیری نتایج بسیار راحت تر، عینی تر، سریع تر و کم هزینه تر از تعیف و اندازه گیری رفتارها و خصوصیات است. این رویکرد در شرایطی مناسب است که کارکنان ماهر و به همه رفتارهای مورد نیاز مسلط باشند، رفتارها به طور واضح به نتایج مرتبط باشند. نتایج در طول زمان در اثر آگاهی بیشتر فرد از رفتارهای مناسب بهبود یابد. ولی این عیب را دارد که رفتارهای نیل به هدف در سیستم ارزیابی منعکس نمی گردد. ممکن است عدم موفقیت در نیل به هدف در اثر عواملی خارج از کنترل مستقیم فرد همچون عدم امکانات، ابزار کار، جو نامساعد کاری یا عدم همکاری دیگران باشد(طاهری هشی و منافی، ۱۳۹۱، ص ۱۱۱).

    ۲-۲-۴-۳-۳) روش های ارزیابی عملکرد
    روش های مختلفی برای ارزیابی عملکرد وجود دارد که مختصرا به هر یک اشاره می گردد:

     

     

    روش مقیاسی: یکی از قدیمی ترین و متداولترین روش های ارزیابی عملکرد است که در آن کارکنان بر اساس عوامل معینی درجه بندی می شوند در این روش معمولا رئیس مستقیم کارمند این ارزیابی را انجام می دهد. حسن این روش سادگی و سهولت استفاده از آن است و عیب آن این است که سنجش و اندازه گیری بعضی از عوامل بیشتر حالت ارزشی و قضاوتی دارد تا عملی و عینی مانند روحیه همکاری(سلامی، ۱۳۹۰، ص ۴۲۴).

    روش عامل سنجی: در این روش به جای ارزیابی عملکرد بر اساس صفات و خصوصیات شخصی فرد (روش مقیاسی)، کارایی او در انجام وظایف و مسئولیت های ویژه ای که در شغلش دارد ارزیابی می شود(سلامی، ۱۳۹۰، ص ۴۲۴).

    روش ثبت وقایع حساس: در استفاده از این روش وظیفه اصلی سرپرست یا ارزیابی کننده عبارت است از مشاهده و ثبت و نگهداری رفتارهای خارج از حد متعارف مثبت و منفی که در فرد مورد نظر ملاحظه گردیده است. ثبت و ضبط و نگهداری منظم رفتارهای مثبت و منفی کارکنان در زمان های مختلف می تواند دلایل تصمیم گیری های بعدی را در مورد فرد توجیه نماید، مشروط بر این که در فواصل معینی نقاط مثبت و منفی رفتارهای کارکنان توسط سرپرست یا ارزیابی کننده به آنان منعکس گردد(ابطحی، ۱۳۷۷، ص ۱۸۲).

    روش توصیفی (یادداشت آزاد): در این روش از ارزیاب خواسته می شود تا شرحی درباره چگونگی عملکرد فرد بنویسد که به علت عدم وجود استاندارهای خاص این کار به سادگی میسر نیست(سلامی، ۱۳۹۰، ص ۴۲۴).

    روش قیاسی: در این روش عملکرد فرد با استانداردهای از پیش تعیین شده ای، مقایسه و سنجیده می شود. حسن این رش دقت اندازه گیری و عدم دخالت ذهنیت و قضاوت ارزشی و شخصی ارزیاب می باشد(سلامی، ۱۳۹۰، ص ۴۲۴).

    روش درجه بندی: روش درجه بندی گاهی تحت عنوان روش توزیع اجباری مطرح می گردد. در روش درجه بندی، طبقات خاصی برای ارزشیابی کارکنان در نظر می گیرند که این طبقات کاملا تعریف شده و مشخص می باشند. در این صورت کارکنان را با طبقات فوق سنجیده و در یکی از طبقات قرار می دهند(ابطحی، ۱۳۷۷، ص ۱۷۶).

    روش انتخاب اجباری: روشی است که ارزیابی کنندگان به هیج وجه نمی توانند اعمال نظری به نفع و یا ضرر ارزیابی شوندگان اعمال نمایند. در استفاده از این روش ارزیابی کنندگان ناگزیرند به یکی از دو سوال مطروحه پاسخ دهند که هر دو سوال ممکن است مثبت و یا منفی باشد(ابطحی، ۱۳۷۷، ص ۱۸۱).

    ۲-۲-۴-۳-۴) مشکلات ارزیابی عملکرد
    اکثر اشکالات در ماهیت روش هایی ارزیابی عملکرد کارکنان نیست، بلکه ناشی از استفاده غلط از این روش هاست. این مشکلات عبارتند از(سلامی، ۱۳۹۰، ص ۴۲۵):

     

     

    عینیت نداشتن: عواملی از قبیل طرز تلقی، وفاداری و شخصیت فرد ممکن است اولا رابط چندانی با عملکرد فرد نداشته باشند و ثانیا اندازه گیری دقیق آنها بسیار دشوار است. همچنین ذهنیت ها و ازش های ارزیاب نیز می تواند به میزان قابل ملاحظه ای از عینیت روش های ارزیابی بکاهد.

    تعمیم (عمومیت دادن): تعمیم هنگامی بوجود می آید که از نظر ارزیاب، یک صفت بخصوص از چنان اهمیتی برخوردار است که به دلیل دارا بودن آن ویژگی، همه خصایص فرد و در نتیجه عملکرد کلی وی را در سطحی بالا ارزیابی می کند یا برعکس، عملکرد کارمندی را به خاطر دارا بودن یک ویژگی خاص، به طور کلی در سطحی پایین ارزیابی می نماید به عبارت دیر یک عامل چه مثبت و چه منفی به سایر عوامل تعمیم داده می شود(خطای هاله ای).

    سخت گیری، تساهل یا محافظه کاری: سرپرستان سخت گیر، کارکنان وب را متوسط و کارکنان متوسط را ضعیف ارزیابی می نمایند. برعکس، سرپرستان سهل گیر، با اغماض و چشم پوشی، عملکرد کارکنان را در سطحی بالاتر از آنچه واقعا هست ارزیابی می کنند. گاهی نیز ارزیاب، محتاط و محافظه کار است و تمایل ندارد کسی را بسیار عالی یا بسیار ضعیف ارزیابی کند. در نتیجه، ارزیابی همه کارکنان به غلط در حد متوسط خواهد بود.

    تازگی: معمولا آنچه که ایرا و به تازگی اتفاق افتاده است، بهتر در ذهن باقی می ماند. به همین دلیل، آنچه ارزیابی عملکرد کارمند را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد، رفتاری است که ارزیاب به تازگی یا در گذشته نزدیک از کارمند مشاهده کرده است.

    ۲-۲-۴-۳-۵) دامنه و هدف استراتژی مدیریت عملکرد
    چنانچه اشاره شد مدیریت عملکرد بیانگر یکسری اقداماتی است که در راستای اهداف سازمان در دوره های مشخص به صورت پیوسته صورت میگیردتا بتواندلایه های مختلف سازمان از پایین طرین سطح (افراد و کارکنان)تا بالاترین سطح(سازمان)رابطوریکپارچه،کاراواثربخش به سمت اهداف آن سوق دهد.بکارگیری این اقدامات سبب پیوند بین اهداف استراتژیک سازمان و عملکرد کارکنان میشود(بزازجزایری،۱۳۸۷،ص۲۰). مدیریت عملکرد از دو جهت قابل بررسی است: اول یکپارچگی عمودی، که عبارت از ایجاد پیوند بین اهداف سازمانی،تیمی و فردی با شایستگی های محوری است؛ و دوم یکپارچگی افقی، که عبارت از پیوند با فرایند های مختلف مدیریت منایع انسانی به ویژه توسعه منابع انسانی،بهبود سازمانی و پاداش به منظور دستیابی به یک رویکرد یکپارچه به مدیریت و توسعه منابع انسانی است(غلامزاده و قلیچ لی،۱۳۹۱،ص۱۰)
    استراتژی مدیریت عملکرد بر چیزی تاکید میکند که در مدیریت سازمان موثر است. استراتژی مدیریت عملکرد یک فرایند طبیعی است،نه یک سیستم یا تکنیک.استراتژی مذکور،درباره مدیریت سازمان با توجه به محیط درونی و بیرونی آن است.استراتژی مدیریت عملکرد بر تمام افراد سازمان و نه تنها مدیران تاثیر میگذارد.این فرایند،این فرضیه فرهنگی را که تنها مدیران پاسخگوی عملکرد گروه های خود هستند را رد میکند.و بجای آن این باتور را پیشنهاد میکند که مسئولیتها بین مدیران و اعضای گروه تقسیم میشود(اعرابی،۱۳۸۵،ص۹۱).
    باید تاکید کرد که استراتژی مدیریت عملکرد درباره ارزیابی کارکنان بوسیله مدیران و ارزیابی عملکرد گذشته آنان نیست و افزون بر آن روشی برای تهیه اطلاعات مورد نیاز در تصمیم گیری های مربوط به پرداخت به کارکنان نیز نیست.مدیریت عملکرد فرایندی استراتژیک بشمار می آید،چرا که به آینده و توسعه می نگرد.در واقع میتوان گفت که هدف از استراتژی مدیریت عملکرد عبارت است از افزایش اثربخشی سازمانی،افزایش بهره وری کارکنان و کسب سطح بالاتری از مهارت، شایستگی،تعهد و انگیزه کارکنان (آرم استرانگ،۲۰۰۶،ص۱۹۶).
    ۲-۲-۴-۴) استراتژی جبران خدمات
    نظام جبران خدمان که عمدتا بحث حقوق و مزایا در این زیر مجموعه مطرح می شود،بخشی از نظام نگه داری منابع انسانی به حساب می آید.البته لازم به ذکر است که نظام جبران خدمت با مفهومی که صرفا حقوق و مزایا را شامل شود برابر نیست.بلکه کلیه مزایای مالی و غیر مالی را شامل میگردد.البته با توجه به اینکه فرهنگ و استاندارد زندگی جوامع مختلف شاخص های خاصی را برای کیفیت زندگی و کیفیت زندگی کاری دارند،لذا نظام جبران خدمت هر سازمان باید به تناسب شرایط محیط بیرونی و درونی سازمان طراحی و پیاده شود.تفاوت استنباط های مختلف از کیفیت زندگی و کیفیت زندگی کاری در سازمان هایی که کارکنان آنهاافرادی از جوامع مختلف با فرهنگ و سطح زندگی مختلف تشکیل میدهند، بیشتر و نتیجتاً مدیریت سیستم جبران خدمت در این گونه سازمانها پیچیده تر و دشوار تر است.(میرسپاسی،۱۳۸۹،ص ۹۲)
    نگرش و الگوی فکری استراتژیست های سازمانها که عمدتا از شرایط به ویژه فرهنگ جامعه سرچشمه میگیرد،برر تمام حرکتهای سازمان از جمله نظام جبران خدمت سایه می افکند.از آنجا که مدیریت استراتژیک ،نگرش تحول گرایی اقتضایی را توصیه میکند ، نظام جبران خدمت در هر سازمان باید مقتضی با سایر تغییرات سازمان طراحی شود و مهمتر این که به لحاظ تغییرات روزمره شرایط محیطی،نظام جبران خدمت و سایر زیر ساخت ها سازمان باید پویا و قابل انعطاف باشند(میرسپاسی،۱۳۸۹،ص ۹۳).

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:54:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شناخت نقش تعامل پلیس با آموزش و پرورش در پیشگیری از جرایم و تخلفات راهنمایی و رانندگی دانش¬آموزان- قسمت ۶ ...

    ۴ ـ برخورد قاطعانه، سریع و به‌موقع با عاملین جرم
    ۵ ـ حفظ و یا ارتقاء ظرفیت‌های سازمانی متناسب با نیازهای جامعه
    ۶ ـ افزایش فعالیت‌های خدماتی با هدف کاهش فعالیت‌های انتظامی
    ۷ ـ سپردن برخی مسئولیت‌ها به مردم و یا گروه‌های مردمی
    پلیس و پیشگیری اجتماعی
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    واژه پلیس در قوانین و مقررات و نیز در افکار عمومی همواره با عنوان ضابط قضایی و با مأموریت کشف جرم، دستگیری بزهکاران و به طور کلی با واژه سرکوبی جرم و مجرم مرتبط و همراه بوده است و بدین ترتیب نقش پلیس به طور سنتی فقط در چارچوب نظام کیفری تصور می‌شده است. لکن به موازات تأکید یافته‌های جرم شناختی بر فایده و اثر پیشگیری در کاهش میزان جرایم از یکسو و پذیرش نظری- علمی نهاد پیشگیری به عنوان قلمرو جدید سیاست جنایی در کنار قلمرو سنتی آن، یعنی سرکوبی از سوی دیگر، بینش و اشکال جدیدی از مأموریت و وظیفه پلیس در جامعه را از آغاز سال‌های هفتاد میلادی ایجاد و مطرح کرده است(ابرندآبادی،۱۳۷۸: ۱۴۱).

    پایان نامه

    در بررسی روند تاریخی موضوع، اولین اندیشه‌های اجتماعی در اقدامات پلیس به سال‌ها قبل باز می‌گردد. در سال ۱۸۲۹ “رابرت پیل ” بنیانگذار پلیس جدید لندن اصول نه گانه‌ای را مطرح نمود که پس از گذشت سالیان سال به نظر می‌رسد اندیشه پلیس اجتماعی( جامعه محور) از آن بهره بسیار برده است. در این اصول مهم پلیسی، به مواردی نظیر تلاش برای پیشگیری و کاهش برخوردهای قهرآمیز، ایجاد میل و انگیزه در مردم برای پذیرش عملکرد پلیس، افزایش اعتماد عمومی، حفظ بی‌طرفی، ارتباط عمیق با جامعه، خودداری از انتقا‌م‌جویی و … اشاره شده که هم اینکه در زمره مهم‌ترین اقدامات پلیس جامعه محور محسوب می‌گردد. توجه به این اصول باعث شد در آمریکا و انگلیس، برخی صاحب‌نظران مسایل اجتماعی در طی سال‌های بعد، به مطالعه پیرامون شرایط اجتماعی جامعه و ضرورت تغییر در بافت سنتی پلیس بپردازند.
    از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، تغییرات عمدهای، چهره بسیاری از شهرهای آمریکا را دگرگون کرد. افزایش شهرنشینی، بالارفتن سرسام‌آور نرخ جرایم، تغییر اساسی در ساختار جمعیتی و وخامت اوضاع محلات فقرنشین، نمودهایی از این نابسامانی اجتماعی بودند. اقدامات پلیس نمی‌توانست موجب غلبه بر مشکلات باشد در طول سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ تمام جنبه‌های مربوط به فرایند اجرای قانون و تأمین امنیت، به منظور کشف علت مورد بازبینی و موشکافی دقیق قرار گرفت. نتایج این مطالعات نشان داد شیوه سنتی ارائه خدمات پلیس برای حل مشکل جرم و تأمین امنیت عمومی محل کار و سکونت مردم، جوابگو نیست(گلداشتاین،۲۰۰۰ : ۲۰۲ ).بر همین اساس طی سالهای بعد تشکیلات و اقدامات پلیس تحت عناوین متعدد از قبیل پلیس راهبردی، پلیس مسأله محور و پلیس محله، به کاربردی کردن مفاهیم مرتبط با پلیس جامعه محور پرداختند و بدین ترتیب اقدامات پلیس از دهه ۸۰ میلادی به بعد، به تدریج وارد مرحله نوین خود شد و تکیه خود را بر دو اصل اساسی قرار داد :
    ۱ ـ تمرکز جدی روی دخیل کردن و شرکت دادن مردم در امور جامعه
    ۲ ـ استفاده مؤثرتر از بدنه اجرایی پلیس با تکیه بر خلاقیت‌ها و خبرگی آنان و ارتباط تنگاتنگ مردم.
    دفتر دادستانی کالیفرنیا طی سال‌های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۹ برای درک بهتر پلیس جامعه محور، ضمن مقایسه این پلیس با پلیس سنتی، ویژگی‌های زیر را مورد توجه قرار داد:

     

    دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

     

    پلیس جامعه محور، با رسالت اصلی پلیس سنتی مغایرت بنیادی ندارد.

    پلیس جامعه محور، تعارض کلی با امور پلیس سنتی ندارد تا به ساماندهی مجدد همه واحدهای پلیسی موجود ضرورت داشته باشد.

    اقدامات پلیس جامعه محور، همه‌ وقت مأمورین پلیس را اشغال نمی‌کند. مقدار قابل توجهی از وقت مأموریت گشت، وقت آزاد است. تمام مأمورین پلیس جامعه محور باید به نحوی در فعالیت‌های پلیس جامعه محور دخیل باشند.

    پلیس جامعه محور، مأموریت را از انجام وظایف اصلی پلیسی غافل نمی‌کند تا احتمال افزایش جرم تقویت شود. در حقیقت پلیس جامعه محور در صورتی که به طور مناسب پیاده شود، در برخورد با جرم و بی‌نظمی برخوردی شدیدتر از پلیس سنتی دارد.

    پلیس جامعه محور، مأموریت پلیس را به مددکاران اجتماعی تبدیل نمی‌کند.

    دفتر مذکور در انتها تعریف زیر را از پلیس جامعه محور ارائه می‌کند :
    پلیس جامعه محور یعنی آن اصول کلی، شیوه‌های مدیریتی و طرح‌های سازمانی که روش‌های مؤثر حل مشکل و مشارکت با مردم را برای شناسایی و رفع علل جرم، بی‌نظمی و سایر مشکلات اجتماعی ارتقاء می‌دهد(دفتر دادستانی کل ایالت کالیفرنیا، ۱۹۹۶).
    در کشور ایران نیز توجه به اصول مورد نظر از دهه ۷۰ در تشکیلات پلیس به تدریج آغاز شد. پس از ادغام نیروهای سه گانه انتظامی سابق( شهربانی، ژاندارمری و کمیته انقلاب اسلامی)‌ و تشکیل نیروی انتظامی در سال ۷۰ این مطالعات به صورت تدریجی آغاز شد به گونه‌ای که در سال ۷۸ عملاً تغییرات اساسی را در ساختار تشکیلات پلیس موجب شد.
    اصول جامعه محوری پلیس و تکیه بر نیروهای مردمی، بهره‌گیری از مشارکت عمومی در برقراری نظم و امنیت اجتماعی، ارائه آموزش همگانی به مردم و اطلاع‌رسانی مستمر و … موجب شد نیروی انتظامی ساختار جدیدی را طراحی و پلیس‌های تخصصی را به تدریج ساماندهی نماید. معاونت اجتماعی ناجا دقیقاً با این نگرش در جهت تحقق بند ۱۸ از ماده ۴ قانون ناجا از سال ۷۸ شکل گرفت تا بتواند زمینه شکل‌گیری اهداف اجتماعی پلیس را فراهم آورد. مهم‌ترین اهداف شکل‌گیری معاونت اجتماعی به شرح زیر بود :
    ۱ ـ ‌بررسی و شناخت علمی روندها و عرصه‌های تغییر و تحولات اجتماعی و تأثیر آن در امنیت عمومی
    ۲ ـ بررسی و شناخت بسترها و زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی آسیب‌ها و جرایم
    ۳ ـ ایجاد بستر مساعد برای مشارکت عمومی در تولید و حفظ امنیت عمومی
    ۴ ـ ارتقاء سطح امنیت روانی و احساس امنیت در جامعه
    ۵ ـ بسترسازی در راستای بازسازی اعتماد عمومی به پلیس و ارتقاء مقبولیت آن
    ۶ ـ ارتقاء سطح آگاهی و شناخت عمومی در جهت تحکیم پایه‌های نظم و انضباط اجتماعی
    ۷ ـ سنجش و ارزیابی عملکرد و میزان رضایتمندی عمومی از پلیس
    ۸ ـ اطلاع‌رسانی صحیح و ارتباط با رسانه‌ها برای تسهیل در انجام مأموریت‌‌ها و کاهش بار انتظامی
    ۹ ـ بسط و گسترش سازو کارهای پیشگیری اجتماعی(سیمای تحولی ناجا، ۱۳۷۸ : ۱۷۳).
    از سال ۱۳۸۵ برای بسط اقدامات اجتماعی در کلیه سطوح فعالیت‌های پلیس، رده‌های اجتماعی در کلیه پلیس‌های تخصصی و مأموریتی ناجا شکل گرفته‌اند تا بازوان قدرتمندی برای تشکیلات پلیس برای برقراری و ایجاد ارتباط با جامعه باشند. انتظار می‌رود با گذشت زمان و کسب تجربیات لازم این رده‌ها بتوانند ارتباط کلیه سطوح مأموریتی ناجا با مردم را فراهم و در آینده نقش مؤثر مردم و پلیس در برقراری امنیت را ارتقاء دهند.
    پیشگیری اجتماعی و اقدامات پلیسی
    پیشگیری اجتماعی، ایجاد تغییرات و اصلاحات فردی و محیطی است که منجر به اصلاح جامعه و فرد و منجر به جلوگیری از جرم به صورت پایدار و همیشگی می‌شود. در پیشگیری اجتماعی بدنبال هماهنگ‌سازی اعضای جامعه با قواعد اجتماعی هستیم. محور اقدامات در پیشگیری اجتماعی فرد است. در این پیشگیری از طریق آموزش، تربیت و ترغیب و تنبیه تلاش میشود تا معیار شناخت اعمال خوب و بد، به افراد القاء شده و قدرت ارزیابی و ارزشیابی عملکرد مثبت به او داده شود. پیشگیری اجتماعی از اقداماتی تشکیل می‌شود که بر انواع محیط‌های پیرامون فرد تأثیر می‌گذاردو کلیه این محیط‌ها در فرایند جامعه‌پذیری و اجتماع پذیری یک فرد نقش داشته و دارای کارکرد اجتماعی هستند. هر یک از محیط‌های خانه، مدرسه، دانشگاه، دوستان و … در یک مقطع خاص زمانی عمل کرده و فرایند جامعه‌پذیری را تسهیل می‌کنند. مثلاً مدرسه دارای دو کارکرد آموزشی و تربیتی می‌باشد. کارکرد نخست دانشگاه آموزش فنون و علوم است و حال آنکه کارکرد جنبی آن آموزش نحوه معاشرت با جامعه است. خانواده علاوه بر اینکه موظف به تأمین تغذیه و بهداشت اطفال است، می‌بایست پرورش و تربیت آنها را نیز بر عهده بگیرد. بنابراین هرگاه هر یک از این محیط‌ها رسالت تربیتی، پرورشی و ناسازگارسازی خویش را به انجام نرسانند. اولین خلل در زمینه جامعه‌پذیری فرد ایجاد شده و در واقع زمینه ارتکاب جرم فراهم می‌شود. پیشگیری اجتماعی در واقع بر دو نقطه یک خط شبیه است که در یک طرف فرد و خانواده و در طرف دیگر جامعه یا محیط قراردارد و خانواده نیز خود بخشی از محیط است، ولی خانواده بستر تولید و تربیت اولیه فرد است(‌ابرندآبادی،۱۳۸۲ : ۱۲۷۱).
    پیشگیری اجتماعی از جرم، عمدتاً بر تغییر محیط‌های اجتماعی وانگیزه‌های مجرمانه متمرکز است. بدین معنی که در این پیشگیری معیارها عمدتاً متوجه درگیر کردن افراد جامعه به ویژه جوانان در امور اجتماعی و یا اعطای هر چه بیشتر مسئولیت‌های اجتماعی به افراد جامعه است. زیرا فرض به این است که هر چه افراد احساس مسئولیت بیشتری در اجتماع داشته باشند، از نقش‌های اجتماعی و مجرمانه آنان کاسته می‌شود. یعنی انگیزه‌های مجرمانه در آنان تا حد زیادی بر این امر معطوف است که اگر فرد احساس کند در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، نقش با اهمیتی در تحقق اهداف اجتماعی و معیارهای مورد قبول جامعه دارد، کمتر احتمال می‌رود مرتکب جرم شود. بنابراین تأسیس مراکز اجتماعی، آموزشگاه‌ها، باشگاه‌ها، ورزشگاه‌ها و یا سایر مؤسسات اجتماعی(روزنبام،۱۳۸۴)می‌تواند این مسیر را هموار سازد.
    پیشگیری اجتماعی به دو نوع تقسیم می‌شود : پیشگیری اجتماعی جامعهمدار و پیشگیری اجتماعی رشدمدار. منظور از پیشگیری جامعه مدار آن است که اگردر محیط، عوامل جر
    م‌زا وجود داشت آنها را خنثی می‌سازیم و منظور از پیشگیری رشد مدار آن است که اگر طفل به دلیلی از خود مظاهر بزهکاری نشان داد، با مداخله زودرس بر روی وی و محیط پیرامون وی، جلوی مزمن شدن بزهکاری را در آینده بگیریم. پیشگیری رشد مدار به دلیل اهمیت دوران رشد طفل و نقش محیط در پیشگیری از بزهکاری، از ارزش زیادی برخوردار است(ابرندآبادی، ۱۳۷۲).
    در پیشگیری اجتماعی جامعه مدار در خصوص ایجاد تغییر در محیط‌های اجتماعی که مستعد بروز جرم هستند اقدامات و راه‌ حل‌های زیر مورد توجه قرار می‌گیرد :
    ـ برقراری وسایط نقلیه عمومی
    ـ ایجاد کلانتری
    ـ تأسیس مدارس جدید
    ـ اقدامات عمرانی از قببل بهبود فضای شهر، ایجاد پارک‌ها، مرمت ساختمان‌ها و ترمیم آنها
    ـ ‌ایجاد شهرداری‌ها
    ـ ایجاد اشتغال صنعتی در محله
    بدیهی است تخریب محله‌های بد نام و جرم‌خیز نوعی پیشگیری وضعی است اما ایجاد اصلاح در آن از نوع پیشگیری اجتماعی محسوب می‌گردد( همان، ۱۲۷۴)‌.
    پیشگیری اجتماعی رشد مدار نشان می‌دهد که مداخله به هنگام و به موقع درباره کسانی که به خاطر وضعیت خانوادگی در معرض ارتکاب جرم هستند، می‌تواند جلوی بزهکاری و استمرار تمایلات مجرمانه را در آنها بگیرد. در پیشگیری رشدمدار در دوره‌های مختلف رشد جسمانی و عقلانی، یک سلسله اقدامات مناسب صورت می‌گیرد تا در آینده طفل مرتکب جرم نشود. البته این اقدامات بلند مدت ممکن است حدود ۲۰ سال بعد جواب بدهد.
    پیشگیری رشد مدار دو خصیصه عمده دارد:
    الف ـ مداخله زودرس نسبت به طفل، خانواده و مدرسه
    ب ـ این نوع پیشگیری جنبه تربیتی وقتی دارد که در آن اختلالات رفتاری و درونی طفل هدف قرار می‌گیرد. آنچه در پیشگیری رشد مدار ملاک است، آموزش مهارت‌های اجتماعی به طفل و والدین اوست(ابرندآبادی، ۱۳۷۶).
    نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر اصولی که به آن اشاره رفت کوشش نموده است زمینه‌های حضور جدی در جامعه و مشارکت هر چه بیشتر شهروندان در برقراری نظم و امنیت عمومی را فراهم آورد. برخی از اقدامات اجتماعی پلیس در راستای پیشگیری اجتماعی از جرم به شرح زیر می‌باشند:

     

     

    هماهنگی با مراکز دولتی

    تعامل با مراکز دولتی با هدف شناساسیی در برقراری ارتباط با آن مراکز و سازمان‌‌های وابسته و استفاده از توانمندی‌های بالقوه و بالفعل آنها در راستای مأموریت‌های مشارکتی ناجا از طریق :
    ـ ساماندهی رابطین مراکز دولتی
    ـ برگزاری همایش‌های تخصصی
    ـ برگزاری نمایشگاه‌های عمومی
    ـ تنظیم تفاهم‌نامه‌های همکاری با سازمان‌های دولتی
    ـ اجرای طرح‌های مشارکتی با همیاری سازمان‌‌ها
    ـ ‌طرح تقدیر از نخبگان جامعه و افراد مؤثر در کنترل اجتماعی

     

     

    ‌تعامل با تشکل‌های غیردولتی( هیأت‌‌های مذهبی، بسیج، مؤسسات خیریه و … )

    مشارکت با اقشار اجتماعی(‌معلمین، اصناف، دانش‌آموزان، دانشجویان و … )

    ایجاد مراکز مشاوره و مددکاری و ارائه مشاوره‌های روانشناختی و انتظامی

    فرهنگ‌سازی و ارائه آموزش های همگانی و ساخت و تولیدفیلمهای سینمایی، مستند و انیمیشن

    اطلاع‌رسانی دقیق و تاکتیکی از اقدامات پلیس

    قوانین موجود در حوزه راهنمایی و رانندگی
    به منظور آشنایی با قوانین راهنمایی و رانندگی مرتبط با حوزه دانش آموزان، به برخی از شرایط لازم برای اخذ گواهینامه های رانندگی و نیز ضوابط استفاده از وسایل نقلیه موتوری، اشاره میشود.
    گواهینامه رانندگی

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:54:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      حقوق رقابت بین المللی قابل اعمال در مشارکت های تجاری فراملی- قسمت 15 ...

    – به طور مثال نگاه کنید:US – Switzerland Treaty on Mutual Assistance in Criminal Matters, Entered into force 23 January 1977, 27 UST 2019, TIAS 8302. ↑
    – Treaty between the Government of Canada and the Government of the US of America on Mutual Legal Assistance in Criminal Matters, 1990 Can TS No 19, 18 March 1985, Entered into force 14 January 1990, 100th Congress., 2nd Session, Treaty Doc. 100–14; Exec. Rpt. 100–28; Exec. Rpt. 101–10; 24 ILM 1092 – 1099, July 1985, No. 4. ↑
    – L. N. Freeman, “US – Canadian Information Sharing and the International Antitrust Enforcement Assistance Act 1994”, 84, Georgetown Law Journal, 1995. ↑
    – Ibid. ↑
    – International Antitrust Enforcement Assistance Act 1994 (IAEA Act) ↑
    – International Antitrust EnforcementAssistanceAgreements (IAEAAs) ↑
    – International Antitrust Enforcement Assistance Act 1994, Pub. Law No. 103 – 438, 108 Statute 4597, 15 USC 6201 – 6212. ↑
    – Ibid. ↑
    – L. L. Laudati, T. J. Freidbacher, “Trading Secrets: The International Antitrust Enforcement Assistance Act”, 16, Northwestern Journal International Law & Business, 1996. ↑
    – Ibid. ↑
    – Agreement between the Government of the US of America and the Government of Australia on Mutual Antitrust Enforcement Assistance, Washington DC, 27 April 1999. ↑
    – Industrial Espionage ↑
    – Agreement between the Government of the United States of America and the European Communities on the Application of Positive Comity Principles in the Enforcement of their Competition Laws, Washington DC and Brussels, 4 June 1998. ↑
    – Agreement between the European Communities and the Government of Canada Regarding the Application of their Competition Laws, Brussels, 7 October 1999. ↑
    – Supra. Note. 188. ↑
    – Allocative Possitive Comity ↑
    – معاهده میان ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا توسط تعداد زیادی پروتکل و معاهده جانبی تکمیل شده، و نظام حقوق شکلی رقابت بین المللی پویایی را به وجود آورده است. این اسناد تحت عنوان زیر شناخته می شوند:Cross-border Merger Investigations Pacts ↑
    – OECD, “International Options to Improve the Coherence between Trade and Competition Policies”, COM/TD/DAFFE/CLP (99) 102/ FINAL, Paris, 11 February 2000. ↑
    – Ibid. ↑
    – Memorandum of Understanding between the Government of New Zealand and the Government of Australia on the Harmonisation of Business Laws, CER, 1988.سند فوق به عنوان بخشی است از:
    Australia – New Zealand Protocol on the Acceleration of Free Trade in Goods, Australia Department of Foreign Affairs and Trade Treaty Series: No. 18 of 1988, Entry into force 18 August 1988;
    همچنین نگاه کنید:
    Australia – New Zealand Closer Economic Relations Trade Agreement, 28 March 1983, Entry into force 1 January 1984, 1983, 22 ILM 948. ↑
    – Australia’s Trade Practices Act 1974 (Cth) s. 46A; New Zealand’s Commerce Act 1986 s. 36A. ↑
    – Mutual Evidence Collection ↑
    – Memorandum of Understanding between the Government of New Zealand and the Government of Australia on the Harmonisation of Business Laws, CER, 1988. ↑
    – Mutual Issuance of Subpoenas ↑
    – Supra. Note. 198. ↑
    – Provision on the Reciprocation of Submissions’ Relinquishment ↑
    – Supra. Note. 198. ↑
    – Mutual Enforcement of Judiciary Warrants ↑
    – Supra. Note. 198. ↑
    – Mutual Co-operation on the Complementarity of Administrative and Judicial Investigations ↑
    – Supra. Note. 198. ↑
    – Dumping ↑
    – Horizontal Agreements ↑
    – Vertical Agreements ↑
    – Conglomerate Agreements ↑
    – برای مطالعه بیشتر در خصوص محدودیت های وارد بر معاهدات دوجانبه حقوق رقابت بین المللی، نگاه کنید:Griffin, J., “EC/US Antitrust Cooperation Agreement: Impact on Transnational Business”, 1993, 24 LPIB, 1051 ↑
    – Principle of Common Economic Policy ↑
    – Supranational برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید..php#footnote-ref-212″>↑

    – Asia Pasific Economic Co-operation ↑
    – World Bank, “Competition Policy in a Global Economy: An Interpretative Summary”, Global Forum for Competition and Trade Policy Conference, New Delhi, India, March 1997. ↑
    – H. Hohn, J. Levinsohn, “Merger Policies and Trade Liberalisation”, Research Seminar in International Economics, Discussion Paper No. 420, University of Michigan, Ann Arbor, 11 June 1997. ↑
    – The Malaysian Ministry of Domestic and Consumer Affairs: J. Govindan, “Malaysia: Concerns About Competition Law”, 25(10), International Business Lawyer 1999. ↑
    – Independent Consumer and Competition Commission Act 2002 of Papua New Guinea. ↑
    – L. S. Liu, “Efficiency, Fairness, Adversary and Moralsuasion: A Tale of Two Chinese Competition Laws”, in C. K. Wang, C. J. Cheng, L. S. Liu (eds.), International Harmonisation of Competition Laws, Martinus Nijihoff, Dordrecht, 1995. ↑
    – Darcy vs. Allen, 1603, 77 Eng. Rep. 1260, 11 Co Rep. 84. ↑
    – Statute of Monopolies, 1624, 21 Jac. 1 c. 3;این قانون اشعار می دارد:
    “…all monopolies . . . are contrary to the laws of the realm, and so are and shall be utterly void and of [no] effect and in no [way] to be put into use or execution”. ↑
    – United States Sherman Act of 1890, codified at 15 USC 2. ↑
    – M. R. A. Palim, “The Worldwide Growth of Competition Law: An Empirical Analysis”, 16, Antitrust Bulletin, 1998. ↑
    – World Bank & OECD, “A Framework for the Design and Implementation of Competition Law and Policy, World Bank, Washington DC, 1999. ↑
    – APEC, “The Osaka Action Agenda: APEC Leaders’ Declaration”, Osaka, 19 November 1995. ↑
    – APEC, “The Manila Action Plan: APEC Leaders’ Declaration”, Manila, 25 November 1996. ↑
    – APEC Competition Principles ↑
    – APEC, “The Auckland Challenge: APEC Leaders’ Declaration” ,Auckland, 13 September 1999. ↑
    – به عنوان سند الحاقی به مصوبه آکلند، نگاه کنید:APEC Principles to Enhance Competition and Regulatory Reform: “… Open and Competitive Markets are the Key Drivers of Economic Efficiency and Consumer Welfare”. ↑
    – Higher Law ↑
    – J. T. Barnes, “Competition Policy in the EU”, in J. T. Barnes (ed.), “The Enlarged European Union”, Longman, London, 1995. ↑
    – Treaty for the Establishment of the European Economic Community, signed in Rome, 25 March 1957, 298 UNTS 3.همچنین نگاه کنید:
    Treaty of Amsterdam of the European Community, signed in Amsterdam, 2 October 1997. ↑
    – برای مطالعه جامع در خصوص مبانی حقوق اتحادیه اروپا، نگاه کنید:عباس کدخدائی، “ساختار و حقوق اتحادیۀ اروپایی”، نشر میزان، تهران، پاییز 1380 خورشیدی ↑
    – Council Regulation 4064/89/EEC of 21 December 1989, “Control of Concentrations between Undertakings”, OJ 1985 No. L395, 30 December 1989, OJ 1990 No. L257, 21 September 1990; Amendments by Council Regulation: 1310/97/EC, 30 June 1997, OJ 1997 No. L180, 9 July 1997. ↑
    – برای مطالعه در خصوص کلیّات حقوق رقابت در اتحادیه اروپا، نگاه کنید:مجید شکوهی، “حقوق رقابت بازرگانی در اتحادیه اروپا”، نشر میزان، تهران، پاییز 1382 خورشیدی ↑
    – Regulation 2658/2000 on Specialization Agreements ↑
    – Regulation 2659/2000 on R&D Agreements; Research and Development Agreements ↑
    – Supra. Notes. 233 and 234. ↑
    – Ibid. ↑
    – Ibid. ↑
    – Merger Control Regulation 139/2004 ↑
    – Ibid., Art. 6 (1) (b); Art. 8 (2). ↑
    – Ibid., Art. 2 (4). ↑
    – Ibid., Art. 21 (2). ↑
    – Brambles / Ermewa / JV, D. Comm., August 4, 2000, M. 2023, Points 8 – 9; Blackstone / CDPQ / Kabel Nordrhein-Westfalen, D. Comm., June 19, 2000, JV. 46, Points 18 – 19;به نقل از:
    Supra. Note. 34. ↑
    – TXU Europe / EDF London / London Investment, D. Comm., February 2, 2000, M. 2459, Points 62 – 70;به نقل از:

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:54:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تعیین رابطه و سهم پیش¬بینی¬کنندگی تاثیر هوش معنوی و عمل به باورهای دینی بر تنظیم هیجان شناختی در زنان باردار.- قسمت ۷ ...

    .کاربرد هوش معنوی در زندگی فرد می ­تواند ارتباط شخص را با خود، دیگران و خدا و به خصوص پرورش خودآگاهی فرد تسهیل کند. با تکیه بر اعتقادات فرد، هوش معنوی قادر به تسهیل و ارتقاء آگاهی و احساس ارتباط با خدا و حضور خدا می­ شود (نازل، ۲۰۰۴). ولمن (۲۰۰۱)، هوش معنوى را به عنوان ظرفیت جستجوى معنایى عمیق براى زندگى و بالا بردن کیفیت انسانیت و زندگى وجودى مى­داند. هوش معنوى باعث مى­شود که انسان نسبت به ابعاد وجودى خود، حساس شود. در نتیجه فرد مى­تواند خود را فراتر از جسم خود ببیند و از لایه ­هاى وجودى خود آگاه شود. در این سطح از آگاهى که خودآگاهى خوانده مى­شود، فرد نسبت به نقشى که جسم، ذهن و روحش در زندگى او بازى مى­کنند، بینش پیدا مى­کند (سیسک و تورنس، ۲۰۰۱).
    واگان (۲۰۰۲) این گفته را این گونه تفسیر مى­کند که هوشمندى توانایى تمیز دادن میان حقیقت از غیر حقیقت است و چیزى فراتر از زیرکى و معنویت است. او بیان مى­کند که هوش معنوى راهى براى ایجاد ارتباط میان دنیاى درون یعنى لایه معنوى زندگى و دنیاى بیرونى ما انسان­هاست. در نتیجه گوش دادن به صداهاى ذهنى و درونى، تفکرات و همچنین برخى از رفتارها مانند همدردى کردن با دیگران، نشان­دهنده رشد آگاهى در زندگى معنوى است. بنابراین، هوش معنوى با ایجاد چنین درک عمیقى از زندگى مى­تواند براى غلبه بر تنش­هاى روزمره و دنیایى که در آن زندگى مى­کنیم، موثر واقع شود (الکینز[۳۴۱]، هدستروم[۳۴۲]، هاگز[۳۴۳]، لیف[۳۴۴] و سندرز[۳۴۵]، ۱۹۸۸).
    بر اساس نظرات سیندى ویگلزورث (۲۰۰۴) زمانى که انسان به گونه­اى رفتار مى­کند که شناختى عمیق از خود و جایگاه خود در جهان به دست آورد، در واقع بخش مغزى مربوط به هوش معنوى او فعال است. هوش معنوى باعث می­ شود که بتوانیم خود را به چیزى فراتر از مادیات ارتباط دهیم. بى­گمان، تصور موقت بودن مسائل فیزیکى و مادى، باعث مى­شود که نتوانیم با اطمینان به آنها دل ببندیم و در نتیجه احساسى از یاس و سردرگمى ما را فرا مى­گیرد. بر این اساس، کسى که بتواند دلیلى مهم، پایدار و ارزشمند و معنایى واقعى براى زندگى خود بیابد، با مشکلات و بحرا­ن­هاى زندگى صبورانه­تر برخورد و احساس مثبتى نسبت به زندگى پیدا مى­کند. هوش معنوى به ما این توانایى را مى­دهد که به وجود نیرویى برتر در زندگى اعتقاد داشته باشیم و به آرامشى درونى برسیم. بنابراین، هوش معنوی به پدید آمدن حسی از آگاهی و معنا در ارتباط با موقعیت فرد در جهان و روابطش با دیگران کمک می­ کند (سیسک و تورنس ، ۲۰۰۱). در حقیقت، هوش معنوی مجموعه ­ای از فعالیت­ها است که علاوه بر طاقت و انعطاف­پذیری در رفتار، سبب خودآگاهی و بینش عمیق فرد نسبت به زندگی و هدفدار نمودن آن می­ شود، به گونه­ ای که اهداف، فراتر از دنیای مادی ترسیم می­ شود (عابدی و سرخی، ۲۰۰۹).
    ۲-۳-۳-۶-۲- هوش معنوی و سلامتی
    پژوهش­ها و بررسی­های مختلف نشان داده­اند که میان معنویت و هدف زندگی، رضایت از زندگی و سلامت، همبستگی وجود دارد. در بررسی تحقیقات انجام گرفته در مورد اثرات معنویت بر سلامت فرد دریافتند که معنویت با بیماری کمتر و طول عمر بیشتر همراه است. افرادی که دارای جهت­گیری معنوی هستند، هنگام مواجهه با جراحت، به درمان، بهتر پاسخ می­ دهند و به شکل مناسب­تری با آسیب­دیدگی و بیماری کنار می­آیند (ایمونز، ۲۰۰۰)، و میزان افسردگی در آنها کمتر است. افراد دارای هوش معنوی بالا، افرادی انعطاف­پذیر، دارای درجه بالایی از هوشیاری نسبت به خویشتن و توانمند در رویارویی با مشکلات و دردها و چیره شدن بر آنها هستند (هالما[۳۴۶] و اسرینسیک[۳۴۷]، ۲۰۰۴).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    کوئنیگ[۳۴۸] (۲۰۰۴) بیان می­ کند که افراد معنوی دارای کارکرد ایمنی و غدد درون­ریز بهتر و منظم­تری هستند. او بر اساس تحقیقاتی که انجام داده، بر این باور است که افراد معنوی کمتر به واسطه سرطان می­میرند. از طرفی بیان می­ کند که شیوع بیماری­های کرونری قلب در افراد با گرایش­های معنوی قوی­تر، کمتر است و این امر با رفتارهای سالم در این افراد مثل پایین بودن مصرف سیگار، ورزش کردن، مصرف کلسترول کمتر و ارتباط دارد. او گزارش می­دهد که ١٢ مطالعه از ١۴ مطالعه نشان داده­اند که بین معنویت و فشار خون طبیعی ارتباط وجود دارد.کوئنیگ در تبیین وجود ارتباط بین معنویت و سلامت جسمانی می­گوید معنویت، هیجانات و کارکردهای اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار داده، این امر نیز به نوبه خود سیستم ایمنی و غدد درون ریز را متأثر می­سازد. بنابراین، باورها و اعمال معنوی با رفتارهای سالم، کارکرد ایمنی قوی­تر و شرایط قلبی عروقی بهتر و عمر طولانی­تر همراه است.
    عکس مرتبط با سیگار
    ۲-۳-۳-۶-۳- هوش معنوی و حل مسئله
    باید توجه کرد که هوش عبارت است از قابلیت تفکر، برنامه ­ریزی، خلق، تطبیق، حل مسأله، عکس العمل، تصمیم­گیری،و یادگیری (نوبل، ۲۰۰۰). بنابراین برای تعریف هوش معنوی نیز موارد بالا و بویژه قابلیت حل مسأله باید درنظرگرفته شود. در واقع هوش معنوی که می­توان آن را یکی از جنبه­ های کاربردی مفهوم معنویت دانست، استفاده از توانایی­ها و منابع معنوی می­باشد، طوری­که افراد بتوانند تصمیمات معنادار اتخاذ کنند، درباره موضوعات وجودی تعمق کنند و نیز برای حل مشکلات روزمره خود تلاش کنند. بنابراین هوش معنوی جنبه­ های ذهنی و ناملموس معنویت را با اقدامات و مسائل افراد در دنیای عینی و ملموس ترکیب می­ کند (نازل، ۲۰۰۴).
    واگان (۲۰۰۲) نیز هوش معنوی را به عنوان توانایی ایجاد معنا مبتنی بر فهم عمیق سؤالات وجودی و نیز آگاهی و توانایی استفاده از سطوح چندگانه آگاهی در حل مسأله تعریف می­ کند. رابرت ایمونز، استاد روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا عقیده دارد که هوش معنوی معیارهای پذیرفته شده هوش که توسط دانشمندانی همچون گاردنر (۱۹۹۳) مطرح شده است، را برآورده می­ کند. به علاوه او بر خلاف بعضی از محققان که هوش معنوی را تنها مناسب حل مسائل وجودی و اخلاقی می­دانند، بر بکارگیری هوش معنوی برای حل مسائل روزمره علاوه بر مسائل اساسی­تر زندگی تأکید می­ کند.
    الکینز و کاوندش (۲۰۰۴) بر این باورند که حوزه هوش معنوی موجب می­ شود که انسان با ملایمت و عطوفت بیشتری به مشکلات نگاه کند، تلاش بیشتری برای یافتن راه­حل داشته باشد، سختی­های زندگی را بهتر تحمل کند و به زندگی خود پویایی و حرکت دهد.
    ۲-۳-۳-۶-۴- هوش معنوی و اخلاق
    هوش معنوی می ­تواند با روش­های متنوعی برای تربیت توجه، تغییرشکل دادن هیجانات و ترویج و تربیت رفتارهای اخلاقی، رشد یابد. این شیوه ­ها خاصیت منحصر به فرد هیچ یک از سنت­های مذهبی یا آموزش­های معنوی نمی ­باشد، گرچه با رشد اخلاقی، هیجانی و شناختی مرتبط شده است، اما با هیچ یک از آنها نیز همانند نمی باشد. زیرا انواع مختلف هوش به میزان متفاوتی توسعه می­یابند. یک نفر ممکن است بیشتر در یکی از حیطه­ها رشد یابد ولی در حیطه­هاى دیگر نه. رسش و رشد معنوی، جلوه­ای از هوش معنوی، شامل درجه­ای از رشد اخلاقی و هیجانی و همچنین رفتار اخلاقی است (سهرابی، ۱۳۸۷).
    بلوغ معنوی به عنوان یکی از جلوه­های هوش معنوی، شامل درجه­ای از بلوغ هیجانی و بلوغ اخلاقی (روحیۀ اخلاقی) و رفتار اخلاقی می­ شود و خردمندی و دلسوزی برای دیگران را صرف نظر از جنس، قومیت، سن یا نژاد در بر می­گیرد. از این رو، می­توان گفت بلوغ معنوی دید عمیق و گسترده­ای است که با آگاهی همراه است و شامل ارتباط زندگی درونی ذهن با زندگی بیرونی می­ شود (وگان، ۲۰۰۲).
    ایمونز (۲۰۰۰) معتقد است که هوش معنوی ممکن است در قالب­های زیر مشاهده شود: صداقت، دلسوزی، توجه به تمام سطوح هشیاری، همدردی متقابل، وجود حسی مبنی بر اینکه نقش مهمی در یک کل وسیع­تر دارد، بخشش و خیرخواهی معنوی و عملی، در جستجوی سازگاری و هم سطح شدن با طبیعت و کل هستی، راحت بودن در تنهایی بدون داشتن احساس تنهایی. نوبل و وگان (۲۰۰۲ به نقل از نازل، ۲۰۰۴) معتقدند که مؤلفه­ های هشت گانه­ای که نشان دهنده هوش معنوی رشد یافته هستند، عبارتند از: درستی و صراحت، تمامیت، تواضع، مهربانی، سخاوت، تحمل، مقاومت و پایداری و تمایل به بر طرف کردن نیازهای دیگران. عبداله­زاده، باقرپور، بوژمهرانی و لطفی (۱۳۸۸) در کتاب هوش معنوی، اجزاء هوش معنوی را شامل عشق و شفقت، قدرت و عدالت متمرکز، شفا و بخشش، زندگی با شوق، زندگی باوقار، یکدلی و تعهد[۳۴۹]، پیوند و خدمت خلاق[۳۵۰] می­دانند.
    افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، ظرفیت تعالی داشته و تمایل بالایی نسبت به هشیاری دارند. آنان این ظرفیت را دارند که بخشی از فعالیت­های روزانه خود را به اعمال روحانی و معنوی اختصاص بدهند و فضایلی مانند بخشش، سپاسگزاری، فروتنی، دلسوزی و خرد را از خود بروز دهند (ایمونز، ۲۰۰۰).
    ۲-۳-۳-۷- مؤلفه­ های هوش معنوی در دین اسلام
    در اسلام به طور ضمنی هوش معنوی مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. برای مثال عوامل مؤثر بر هوش معنوی در متون اسلامی تقوا و پرهیزگاری به همراه تمرینات روزمره از قبیل تدبر در خلقت، تدبر در آفاق و انفس، روزه­داری، عبادات، خواندن قرآن و تدبر صادقانه در آیات قلمداد شده است (سهرابی، ۱۳۸۷). قرآن به افراد باهوش معنوی بالا، صفت اولوالاباب می­دهد، که منظور افرادی هستند که به جوهره حقیقت پی برده­اند و از پرده­های اوهام عبور کرده ­اند. به طور کلی، اصولی که در دین مبنایی مطرح شده است، مانند دستیابی به وحدت در ورای کثرت ظاهری، یافتن پاسخ در مورد مبدأ هستی و تشخیص الگوهای معنوی و تنظیم رفتار بر مبنای آنها، محورهای اصلی هوش معنوی هستند. ما می­توانیم با رشد هوش معنوی، انسان­های دینداری پرورش دهیم. هوش معنوی به افراد، دلسوزی، مهربانی، یکپارچگی در تفاوت­ها و اتکا به معناداری را می­آموزد (غباری بناب و همکاران، ۱۳۸۶)
    عسگری­وزیری و زارعی­متین (۱۳۹۰) در پژهش خود برخی ازمولفه­های هوش معنوی، که در ضمن مطالعات اولیه در منابع دینی شناسایی شده بیان نموده ­اند که عبارتند از:
    ۱- مشاهده وحدت در ورای کثرت ظاهری؛۲- تشخیص و دریافت پیام­های معنوی از پدیده ­ها و اتفاقات؛۳- سؤال و دریافت جواب معنوی درباره منشأ و مبدأ هستی(مبدأ و معاد)؛۴- تشخیص قوام هستی و روابط بین فردی بر فضیلت عدالت انسانی؛۵- تشخیص فضیلت عفو و گذشت در روابط بین فردی؛۶- تشخیص الگوهای معنوی و تنظیم رفتار بر مبنای الگوی معنوی؛۷- تشخیص کرامت و ارزش فردی و حفظ و رشد و شکوفایی این کرامت؛۸- تشخیص فرایند رشد معنوی و تنظیم عوامل درونی و بیرونی در جهت رشد بهینه این فرایند معنوی؛۹- تشخیص معنای زندگی، مرگ وحوادث مربوط به حیات، مرگ و برزخ، بهشت و دوزخ روانی؛۱۰-درک حضور خداوندی در زندگی معمولی؛۱۱-درک زیبایی­های هنری و طبیعی و ایجاد حس قدردانی و تشکر؛۱۲-داشتن ذوق عشق و عرفان که در آن عشق به وصال منشأ دانش است، نه استدلال و قیاس؛۱۳- داشتن هوش شاعرانه که معنای نهفته در یک قطعۀ شعری را بفهمد.۱۴-هوش معنوی موجب فهم آیات و درک عمیق­تر کلام انبیا می­ شود.۱۵-هوش معنوی به فهم داستان های متون مقدس و استنباط معنای نمادین این داستان­ها کمک فراوان می­ کند.۱۶-هوش معنوی که در قرآن درباره اولوالالباب گفته شده است، موجب می شود افراد به جوهره حقیقت پی­ببرند واز پرده­های اوهام عبور کنند.۱۷- انقیاد در برابر خداوند متعال؛۱۸- دارا بودن فضیلت­های اخلاقی و ارزش­های معنوی؛۱۹-مهرورزی نسبت به مردم؛۲۰-اخلاص؛۲۱- شرح صدر؛۲۲- علم گرایی و روحیۀ دانش افزایی؛۲۳- عقل محوری؛۲۴-توکّل و تفویض؛۲۵- مجاهدت و مقاومت؛۲۶-مسئولیت پذیری؛۲۷- وظیفه گرایی؛۲۸-داشتن رابطۀ معرفتی معنوی با انسان کامل معصوم و توسل به او.۲۹-یاد خدا در همۀ حال؛۳۰-کار برای خدا و توحید اندیشی و توحید روشی؛۳۱- مردم باوری و مردم دوستی؛۳۲- توسعۀ رفتار شهروند سازمانی منطبق بر ارزش­های اخلاقی دین مبین اسلام.
    ۲-۳-۳-۸- راه کارهای رشد و تقویت هوش معنوی از منظرآموزه­های دین اسلام
    برای رشد و تقویت معنویت، دست کم دو عامل اساسی وجود دارد:
    عنصر اول از قبیل شناخت و معرفت است، اما علت تامه نیست. عنصر دوم وجود زمینۀ روحی و روانی پذیرش حقیقت است؛ یعنی دلمان بخواهد که حقیقت را بپذیریم و، به لوازم آن ملتزم شویم. بنابراین، «شناخت» و «عمل» به باورهای دینی دو عنصر اساسی تقویت ایمان و معنویات است (مصباح، ۱۳۸۰).
    برای کسب معرفت، نخست باید ادلّۀ قوی برای اثبات آن داشته باشیم و شبهاتی را که درباره آن مطرح شده است، رفع کنیم تا جلوی وسوسۀ شیطان گرفته شود. دوم باید سعی کنیم چیزهایی را که دانستیم، در ذهنمان زنده نگهداریم و همیشه به آنها توجه داشته باشیم. این توجه مکرّر وقتی به صورت ملکه درآید، کمک می­ کند که آن معرفت همیشه درذهن انسان زنده باشد و خدا را در هیچ حالی فراموش نکنیم «الَّذینَ یذْکُرُونَ اللَّه قیاماً و قُعوداً و علی جنُوبِهِم.» (آل­عمران: ۱۹۱)
    اما عنصر دوم، یعنی میل دل به پذیرش معرفت به دست آمده، آن است که انسان سعی کند به لوازم ایمان و معنویت خویش ملتزم شود.
    به طور خلاصه، برای رشد و تقویت معنویت راه کارهای زیر پیشنهاد می­ شود (مطهری، ۱۳۷۶):
    ۱- تفکر درباره آیات و نشانه­ های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه­ها یاد خدا را در دل­ها زنده می­ کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می­ شود و در نهایت، بر دوستی و محبت ما به خدا می­افزاید.
    ۲- توجه دائم به خداوند و ذکر و یاد او: حضور خداوند در خاطر ما، در همه لحظات زندگی، ارتباط ما را با او افزایش می­دهد و به تدریج، به پیوندی استوار می­انجامد. یکی از حکمت­های نمازهای پنج گانه، زنده نگهداشتن یاد خدا در طول شبانه روز، در دل مؤمن است. «یا أَیها الَّذینَ آمنُوا اذْکُرُوا اللَّه ذکْراً کَثیراً» (احزاب:۴۱)؛ ای کسانی که ایمان آورده­اید، خدا را بسیار یاد کنید.
    انجام برخی کارها مانند قرائت قرآن، دعا و زیارت، مطالعۀ سیره ائمه اطهار، همنشینی با نیکان و صالحان، ما را به یاد خدا می­اندازد. برخی کارها نیز مانع توجه به خداوند می­ شود؛ باید این موانع را کنار زد تا غفلت بر دل حاکم نشود. قرآن کریم می­فرماید: « یاد خدا دل­های مؤمنان را می­لرزاند و هنگامی که آیات الهی را گوش دهند، بر ایمانشان افزوده می­ شود.» (انفال:۲)
    ۳- توجه به نعمت ها و الطاف خدا نسبت به انسان: اگر به زندگی خود توجه کنیم، خود را غرق در نعمت­های الهی خواهیم یافت. فلسفۀ آفرینش نعمت­ها این است که انسان بر خوان نعمت حق نشسته تا با یادآوری لطف او، یاد خدا را در دل زنده نگه دارد و قلب خود را به او نزدیک­تر کند.
    ۴- انجام نیکی­ها و دوری از بدی­ها: کار نیک دل را نورانی می­ کند و به عکس، گناه صفحۀ دل را تیره می­سازد. باید بکوشیم با عمل به نیکی­ها، دل خود را نورانی­تر کنیم و با دوری از گناهان، رشتۀ محبت خود را با خدا استوار سازیم.
    ۵- تفکر درباره هدف خلقت: با مرور باورهای شخصی درباره امور معنوی، مذهبی و وجودی، به دغدغۀ غایی انسان توجه کنیم.
    ۶-جست وجوی معانی بنیادی موقعیت­ها و پرسیدن سؤالات چرایی و جست وجوی ارتباط بین رویدادها، هوش معنوی را تقویت می­ کند.
    علاوه بر اینها، تمرین تشخیص و گوش دادن به پیام­های هدایت شهودی یا ندای درونی، و افزایش خودآگاهی و عبرت گرفتن از اشتباهات و صداقت با خود نیز برای پرورش هوش معنوی مفید است(واثق،۱۳۹۰).
    ۲-۴- مبانی نظری عمل به باورهای دینی
    ۲-۴-۱- دین
    تاریخ نشان می­دهد که دین­ورزی، قدمتی بسیار طولانی دارد. چنانکه مطالعات باستان­شناسان و انسان­شناسان نشان داده­اند، مذهب جزء لاینفک زندگی بشری در تمام اعصار بوده است (احمدی، فتحی­آشتیانی و عرب­نیا، ۱۳۸۵). ویل دورانت معتقد است: دین به اندازه­ای غنی، فراگیر و پیچیده است که هیچ دوره­ای در تاریخ بشر، خالی از اعتقاد دینی نبوده است. این که حتی یک انسان بی­اعتقاد به دین، در شرایط نامطمئن بحران روحی و درماندگی به طور ناهشیار به خدا و نیروهای ماوراءالطبیعی می­اندیشد و از او استمداد می­طلبد، پدیده ثابت شده­ای است (خداپناهی، ۱۳۷۹).
    ارائه تعریف عملیاتی از دین و دینداری همواره کاری سخت و بحث برانگیز بوده است. برخی از تعریف­هایی که از دین شده عبارتند از: دین کلمه ای عربی است به معنای جزا و پاداش و اعتقاد به خالق هستی و مجموعه قوانینی که از جانب او بر بشر عرضه گردیده است و همچنین دین به معنای اطاعت و انقیاد و آیین و شریعت است یعنی وضع و تأسیس الهی که مردم را به رستگاری هدایت می­ کند و شامل عقیده و عمل هر دو است (کوشا، ۱۳۷۶). دین مکتبی است که از یکسری عقاید، اخلاق، قوانین و مقررات تشکیل شده و هدف آن راهنمایی انسان برای نیل به سعادت است (جوادی آملی). ویلیام جیمز معتقد است که دین هیجان منحصر به فرد است که در انسان شکل می­گیرد (جیمز، ترجمه قائنی، ۱۳۷۰). در فرهنگ آکسفورد، دین به عنوان یک قدرت نامرئی برتر که بر سرنوشت انسان حاکم و اطاعت از آن واجب می­باشد تعریف شده است. دین، یک نظام عملی بر اساس اعتقادات است که از طریق رابطه­ای با ابعاد فردی و اجتماعی از سوی پروردگار به منظور ارشاد انسان­ها در مسیر تکامل آن­ها ارسال شده است و شامل عقاید، باورها، نگرش­ها و رفتارهایی است که با هم عجین شده و احساس یکپارچگی در فرد ایجاد می­ کند (آرین، ۱۳۷۹). در تحقیق چراغی و مولودی (۱۳۸۵) دینداری میزان علاقه و احترام فرد به دین تعریف شده است. موضوع مهم در تعریف دین، یک بعدی یا چند بعدی دانستن آن است. تحقیقات اخیر نشان دهنده این موضوع است که اغلب پژوهشگران به سمت چند بعدی بودن دین گرایش یافته­اند. ویلیام جیمز[۳۵۱] در تلاش برای ارائه مفهوم کاربردی از دین، تعریف زیر را ارائه می­دهد: دین عبارت است از: تجربه و احساسی که برای هر انسانی، در عالم تنهایی و دور از همه وابستگی­ها روی می­دهد. به طوری که، انسان از این مجموعه درمی­یابد که بین او و آن چیزی که آن را امر الهی می­نامند رابطه­ای برقرار کرده است (جیمز، ۱۳۷۲). یونگ [۳۵۲]مذهب را مشاهده بعضی عوامل نامرئی می­داند که این تنها خاص انسان است و اعتقاد از نظر او تجربه و ادراک آن چیزی است که انسان را منقلب می­ کند. بنا به اعتقاد یونگ مذهب بسیاری از نیازهای انسان را برآورده و خلاءهای وجودی او را پر می­ کند. همچنین اطمینان، امید و قدرت را در شخص قوت بخشیده، خصوصیات اخلاقی و معنوی را در فرد و اجتماعات استحکام می­دهد و برای انسان پایگاه بسیار محکمی در مقابل مشکلات و مصائب و محرومیت­های زندگی ایجاد می­ کند (اسماعیلی­بهبهانی،۱۳۸۰).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    مطالعات گلاک[۳۵۳] و استارک[۳۵۴] درمورد چند بعدی بودن دین مورد توجه بسیاری از پژوهشگران واقع شده. از مدل دینداری گلاک و استارک به طور کامل یا نسبی در بسیاری از پژوهش­های مربوط به دینداری استفاده شده است. بر اساس این مدل در همه ادیان دنیا به رغم تفاوت­های موجود در جزئیات، ابعاد مشترکی وجود دارد. این ابعاد شامل ابعاد اعتقادی[۳۵۵] ، تجربه­ای[۳۵۶] ، پیامدی (کاربردی)[۳۵۷]، مناسکی[۳۵۸] و فکری[۳۵۹] هستند. بعد اعتقادی یا باورهای دینی عبارت است از باورهایی که انتظار می­رود پیروان آن دین به آن­ها اعتقاد داشته باشند. بعد تجربه­ای یا عواطف دینی ناظر بر عواطف، تصورات و احساسات مربوط به داشتن رابطه با خدا یا واقعیتی غایی است. بعد مناسکی یا اعمال دینی شامل اعمال دینی مشخصی شامل عبادات و اعمال مورد تأکید دین است. بعد فکری یا دانش دینی مشتمل بر اطلاعات و دانستنی­های مبنایی معتقدات هر دین است که مورد انتظار است پیروان هر دین آنها را بدانند. بعد پیامدی یا آثار دینی شامل انعکاس چهار بعد مذکور در زندگی روزمره پیروان آن است (سراج­زاده،۱۳۸۴).
    در مورد تعریف دین نیز با مرور تعاریف ارائه شده از دین، به نظر می­رسد هر یک از تعاریف به بعدی از دین توجه داشته و کمتر تعریفی جامع از دین ارائه داده­اند. اما کامل­ترین تعریف دین از نظر آذربایجانی (۱۳۸۷)، تعریف مایکل پترسون است که معتقد است: « دین متشکل از مجموع­های از اعتقادات، اعمال و احساسات (فردی و جمعی) است که بر محور مفهوم حقیقت غایی، سامان یافته است». داوودی (۱۳۸۵) با بررسی دسته­بندی­های مختلف موجود، ابعاد دینداری و مؤلفه­ های اصلی اسلام را شامل موارد زیر می­داند: ۱- دانش و شناخت، ۲- اعتقادات، ۳- اخلاقیات، ۴- آداب و سنن، ۵- عبادات و شعایر دینی، ۶- تعالیم اقتصادی، ۷- تعالیم سیاسی و حکومتی. از بین ساختار چند لایه­ای اسلام، ناچار به بررسی تعدادی از لایه ­ها ­اکتفا کرده و به ارزیابی عمل به باورهای دینی می­پردازیم.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۲-۴-۱-۱- دین و روانشناسی
    افزایش تحقیقات در زمینه ­های گوناگون نظیر میزان دینداری ، نیاز به مذهب، تأثیر دین بر سلامت جسم و بهداشت­روانی و … بسیار چشمگیر بوده است. امروزه دهها کتاب و مجله علمی در باب دین و کاربرد آن در صحنه زندگی انسان منتشر شده است. در حال حاضر مطالعۀ دین و دینداری با رویکرد روان­شناسانه، به مسئلۀ ویژه­ای از مسائل روان­شناسی تبدیل شده است. برخی از روانشناسان غربی، با تأکید بر اهمیت دین برای همۀ انسان­های روی کره زمین، آن را در زندگی انسان عاملی برانگیزاننده دانسته و همین امر را دلیل کافی برای مطالعات روانشناسانۀ دین برشمرده­اند (اسپیلکا[۳۶۰]، هود[۳۶۱]، هانسبرگر[۳۶۲] و گورساچ[۳۶۳]، ۲۰۰۳). اما اینکه کُنش­ها و آثار روان­شناختی دینداری یا دینی بودن کدام است، مقوله بحث انگیز روان­شناسی دینی است.
    روحانی و معنوی­پور (۱۳۸۷) در پژوهش خود آورده­اند: تحقیقاتی که درباره کُنش­های دین در حیطه روان­شناختی انجام گرفته­اند را می­توان به دو مقو له اساسی تقسیم ­بندی نمود: ۱- تأثیر عمل به باورهای دینی بر بهداشت جسمی و روانی (آکلین، ۱۹۸۳)، تأثیر مثبت باورهای دینی بر سازگاری و بهداشت روانی (برگین، ۱۹۸۸؛ ویلیامز، ۱۹۹۱) مانند رابطه منفی بین افسردگی و اضطراب با میزان عبادات (میرخشتی، ۱۳۷۵). ۲- دین و مسائل اجتماعی، مانند رابطه بین انجام فعالیت­های مذهبی و گرایش نداشتن به سمت بزهکاری (چاودیچ و تاپ، ۱۹۹۳)، گرایش به دین و فعالیت­های مذهبی و نقش آن در کاهش افکار خودکشی و اقدام به آن و نیز تأثیر مثبت مذهب در عدم گرایش به سوء مصرف مواد (دوناهو، ۱۹۹۵؛ بور و مک­کال، ۱۹۹۴).
    روان­شناسی دین به برسی امور و فعالیت های دینی و مذهبی با اصول و معیارهای روان­شناسی می ­پردازد. دیدگاه روان­شناسان در زمینه دینداری و عوامل و زمینه ­های روان­شناختی دین­مداری، سنجش و ارزیابی دین باوری و آثار آن در زندگی فردی و اجتماعی را در مورد تجزیه و تحلیل قرار می­دهد.
    دین باوری و دینداری در روان­شناسی دین، همانند بسیاری از موضوعات مربوط به روان و رفتار انسان، با رویکرد و محک روان­شناسانه ارزیابی و ارزشیابی می­ شود (فلاور[۳۶۴]،۲۰۰۱). در زمینه تعریف روان­شناسی دین، متخصصان و صاحب­نظران امر دیدگاه ­های گوناگونی ابراز داشته اند. برای مثال کالینز[۳۶۵](۲۰۰۱) عقیده دارد برای روان­شناسی دین تعریفی بهتر از تعریف تاولس[۳۶۶] استاد دانشگاه کمبریج وجود ندارد (آذربایجان،و موسوی اصل، ۱۳۸۵) تاولس(۲۰۰۰) اظهار می­دارد که روان­شناسی دین به دنبال درک رفتار دینی از طریق به کارگیری اصول و قوانین روان­شناختی است که البته آن اصول از راه مطالعه رفتار غیردینی به دست آمده­اند. به بیان ساده­تر روان­شناسی دینی درصدد درک رفتار دینی با بهره گرفتن از اصول روان­شناسی است (تریدوی[۳۶۷]، ۱۹۹۶).
    ۲-۴-۲- روانشناسی دین[۳۶۸]
    روان­شناسان مشهوری مانند ویلیام جمیز[۳۶۹](۱۹۰۲)، کارل یونگ[۳۷۰]( ۱۹۹۶) و گوردن آلپورت[۳۷۱](۱۹۵۰) از تجربه­ای دینی[۳۷۲] و مطالعه این تجربه­ها سخن گفته­اند. با اینحال برای مدت­های طولانی مطالعه دین و معنویت در روان­شناسی مورد توجه چندانی قرار نگرفته است. پارگامنت[۳۷۳] و ساندرز[۳۷۴](۲۰۰۷) دلیل این مسئله را این چنین مطرح می­ کنند ؛ اول اینکه بعضی از روان­شناسان معتقدند که روان­شناسی یک علم است واز روش­های علمی دقیق استفاده می­ کند، اما علوم دینی بیشتر جنبه فلسفی دارند. دوم اینکه موضوعات دینی گاهی با روح گرایی ، مسمرسیم[۳۷۵]، و امور خرافی همراه است. در نهایت به دلیل اینکه در قرن بیستم روانکاوی و رفتارگرایی دو رویکرد غالب در روان­شناسی بودند واین دو دیدگاه نیز تجربه دینی را نادیده می­گرفتند، بنابراین مطالعات دین و معنویت کمتر مورد توجه روان­شناسی قرارگرفت.
    اما در دو دهه اخیر روان­شناسی دین و مطالعه موضوعات معنوی به طور فزاینده­ای مورد توجه روان­شناسان قرار گرفته است. بیشترین مطالعات صورت گرفته در حوزه روان­شناسی دین تحقیقات مربوط به رابطه دین و معنویت با سلامت روان است. در اکثر این مطالعات یک رابطه مثبت بین باورهای دینی و معنویت با سلامت روان افراد یافت شده است (برای مثال رجایی، بیاضی و حبیبی­پور ، ۱۳۸۷ ؛ پارگامنت و ساندرز ، ۲۰۰۷ ؛ پارگامنت ، کونینگ و پرز[۳۷۶]، ۲۰۰۰ ؛ مارتینز، اسمیت و بارلو[۳۷۷] ، ۲۰۰۵؛ هاج[۳۷۸] ، ۲۰۰۶ ؛ ریچاردز و برگین[۳۷۹]، ۲۰۰۹؛ شفرنسکی[۳۸۰]، ۲۰۱۰، به نقل از رجایی، ۱۳۸۹).
    در قرن بیستم اعتقاد غالب دانشمندان بالینی بر این بود که دین عاملی منفی در بهداشت روانی و یا حداکثر عاملی خنثی است.این اعتقاد ریشه در افکار فروید داشت که معتقد بود اعتقادات مذهبی نوعی مکانیسم دفاعی هستند که زاییده نیاز فرد به تحمل­پذیر کردن تنهایی اوست. نظریه­پردازان بالینی نیز معتقد بودند افراد دارای عقاید مذهبی قوی، بدگمان­تر، غیر منطقی­تر، بی­ثبات­تر و دارای احساس گناه بیشتری نسبت به دیگران هستند و توانایی کمتری برای مقابله با مشکلات زندگی دارند. بنابراین، در تمام طول قرن بیستم اصول و مقوله­های معنوی به عنوان موضوعاتی، ممنوعه در بیشتر انواع درمان­ها مطرح بودند (کامر[۳۸۱]،۲۰۰۵). اریک فروم (۱۹۵۰ به نقل از میلر،۲۰۰۳) نیز براین باور بود که مذهب مستبدانه و بی­انعطاف در فرد حالات نوروز ایجاد می­ کند، اما دین انسان­گرایانه و خوش­بینانه باعث رشد استعدادهای فرد و ارتقای سطح سلامتی وی می­گردد .
    در دنیای قرن بیستم دین مانعی بر سرراه مدرنیزاسیون جوامع بشری و نشانه کهنه پرستی بود. انسان کنونی در مرحله گذر از دوران مدرن به سوی دنیای پست مدرن است، اما تصویر زندگی او با دلزدگی و مادی­گرایی مخدوش شده است. در جوامع انسانی خصوصا جوامع ثروتمند، احساس بی­معنایی و عدم خوشبختی علی رغم رفاه مادی افزایش یافته است. تجربه نشان داده است که مادی­گرایی در ایجاد شادی و احساس خوشبختی موفق نبوده است. افرادی که توجه بیشتری به ثروت، ظاهر شخصی و شهرت دارند، بیشتر دچار افسردگی، کاهش انگیزه برای زیستن و دردهای جسمانی می­شوند. تحقیقات نشان داده است که مادی گرایی باعث به خطر انداختن سلامت روانی، و جسمانی افراد می­ شود (کسر،۲۰۰۲ به نقل از عنایت­الله[۳۸۲]، ۲۰۰۵).
    معنویت برای جمعیت قابل توجهی از مردم جهان مهم و حیاتی است. حتی در جوامع صنعتی و فرامدرن نیز برخلاف انتظار، معنویت طالبان زیادی دارد و از عناصر مهم زندگی افراد جامعه است. آماری که در نتیجه پژوهش­های نظرسنجی در آمریکا منتشر شده ­اند، براین ادعا صحه می گذارند (بیکر، ۱۹۹۷، به نقل از میلر[۳۸۳]، ۲۰۰۳). آمار و ارقام بیانگر این موضوع است که مردم آمریکا نسبت به جنبه­ های معنوی و مذهبی زندگی علاقمند هستند. البته، گرایش به باورهای دینی و معنوی تنها به مردمان آمریکا محدود نمی­ شود. شبکه بین ­المللی بین­الادیانی حقوق بشر[۳۸۴] اعلام کرده است که توجه به باورهای مذهبی و معنوی یک پدیده بین المللی است (میلر، ۲۰۰۳).
    ۲-۴-۳- عمل به باورهای دینی
    دینداری و حیات دینی امور نامتعارف استثنایی و غیر عادی نیست، بلکه دینداری می ­تواند در متن زندگی روزمره افراد ظهور و بروز داشته باشد و به همه افکار، احساسات و رفتار فرد جهت خاصی عطا کند. اگر چه باور دینی به عنوان یک جهت گیری دینی شناخته می­ شود اما ضرورت دارد که بدانیم باورها از یک سو به اصول اعتقادات و اساس دین و فروع آن و از سوی دیگر به رفتار و عمل و تجربیاتی مرتبط هستند که این اصول و اعتقادات را عینیت می­بخشد و به ظهور می­رسانند.
    بر اساس آنچه اهل لغت تصریح کرده ­اند، «عمل» عبارت است از کار و فعل و خدمتی است که با قصد و اراده انجام داده می­ شود (اصفهانی، ۱۳۹۲). هم چنین عمل به گزاره­های تجویزی و احکام دینی، عنصر سوم دین، بعد از شناخت و ایمان است. به این معنی که آنچه را فرد از باورهای دینی می­داند و به آن ایمان دارد، در مرحله عمل نیز آشکار سازد (احسانی،۱۳۸۸). شاه نظری (۱۳۸۵) عمل به باورهای دینی را به کار بردن دستورات دین در جنبه­ های سه­گانه اعتقادات، عبادات و اخلاقیات می­داند. منظور از اعتقادات، بخشی از شناخت­ها و دانش دینی است که اعتقاد به آنها لازم است؛ مثل ایمان به وجود خدا، ایمان به یگانگی او، عدل، حکمت، رحمت و دیگر صفات الهی. منظور از عبادات، همان شعائر دینی مثل نماز، روزه، دعا، ذکر، تلاوت قرآن و… است. منظور از اخلاقیات نیز آن بخش از تعالیم اسلام است که صفات و رفتارهای پسندیده و ناپسند را مشخص می­ کند (داوودی،۱۳۸۵به نقل از عزیزی، ۱۳۹۰). از آنجا که جامعه ما یک جامعه اسلامی و دینی و حکومت ما نیز حکومت اسلامی و دینی است، بررسی میزان دینداری و رابطه آن با ابعاد مختلف زندگی امری مهم می­باشد.
    اسپیلکا و همکاران (۲۰۰۳)، معتقدند که مناسک و اعمال دینی ضمن اینکه واجد نقشی محوری در دین می­باشند، ریشه ­های عمیقی در گذشته انسان داشته و کنش­های بسیاری دارند که یکی از موارد مهم آن ایجاد و تداوم مهار خود و جهان شخصی ماست به خصوص در زمان­هایی که احساس می­کنیم تحت فشار قرار گرفته­ایم. این محققین تاکید می­ کنند در عصر حاضر نقش مراسم و دعا در دین کم نشده چون این امور ابزارهای ارتباط معنوی بین شخص و دیگران هستند و ما را به لحاظ روان­شناختی به دیگران و میراث فرهنگی مشترکمان نزدیک­تر می­ کنند و بدین ترتیب به ما اجازه می­ دهند احساس توانمندی در غلبه بر همه مشکلات را داشته باشیم. فرائض دینی به عنوان یک ساختار برای بیان هیجان­ها و دفاعی علیه احساس­های ناخوشایند به کار می­روند، بنابراین در تنظیم هیجان­ها، مهار عملکرد و افزایش مهار خود برای مقابله با رفتار و افکار آشفته موثر هستند.
    ۲-۴-۳-۱- اثرات عمل به باورهای دینی
    صادقی و مظاهری (۱۳۸۴) در پژوهش خود بیان می­ کنند که به لحاظ تاریخی بین دین و سلامت پیوند محکمی وجود داشته و دارد. اما در روانشناسی علمی این مسئله که آیا واقعا دین با سلامت روانی اتباطی دارد، موضوع نظریه­پردازی­ها و مطالعات فراوانی شده و نتایج و پیامدهای متفاوت و حتی معارضی را نیز به همرا داشته است؛ در حالی که برخی از نظریه­پردازی­ها اساسا اعتقاد به دین را به منزله بیماری روانی تلقی کرده ­اند، اعمال دینی را نابهنجار قلمداد کرده­ و از آن تحت عنوان «نوروزهای وسواسی[۳۸۵]» نام برده­اند ( به عنوان مثال فروید[۳۸۶]،۱۹۶۴/۱۹۲۷؛ الیس[۳۸۷]، ۱۹۸۰)، بسیاری از نظریه­پردازی­ها در موضعی کاملا متضاد نقش دین را در نیل به سلامت روانی مورد توجه فراوان قرار داده­اند (از جمله آرگیل[۳۸۸]، ۲۰۰۰؛ اسکوبی[۳۸۹]، ۱۹۷۵؛ وولف[۳۹۰]، ۱۹۹۷؛ ریوز[۳۹۱] و بورسما[۳۹۲]، ۱۹۸۵-۱۹۹۵).
    عمل به باورهای دینی علاوه بر جایگاهی که در مباحث دینی به خود اختصاص می­دهند، جایگاه ویژه­ای نیز در مباحث روان­شناسی و افزایش بهداشت روانی فرد دارند. موسوی­اصل (۱۳۸۷) پیامدهاى مشترک و ویژه­اى را برای رفتارهاى عبادى قائل بوده و معتقد است این رفتارها در افزایش آرامش روانى، بالا بردن ظرفیت روانى، ارضاى نیاز به پرستش، انسجام شخصیتى، پاکسازى درون، به­ دست آوردن فضیلت­هاى اخلاقى، تقویت اراده، زمینه­سازى براى بازگشت به خود، حمایت اجتماعى و به دست آوردن تجربه­هاى دینى و عرفانی مؤثرند.
    در طول بحران، دین ضمن فراهم آوردن معنی باعث ایجاد کنترل و عزت نفس می­گردد که در مقابله مؤثر و بارآور با موقعیت­ها نقش مهمی دارد و باعث به وجود آمدن دیدگاهی مثبت در مورد خود می­ شود تا فرد احساس کند که مورد محبت و رحمت خداوند قرار گرفته است. این حمایت معنوی که یکی از کارکردهای مقابله دینی است با پیامدهای مثبت همبستگی دارد (پارگامنت [۳۹۳]و ماتون[۳۹۴]، به نقل از گانزیورت[۳۹۵]، ۱۹۹۸).
    الیسون[۳۹۶] (۱۹۹۸) معتقد است که تعهد دینی از طریق کارکردهای مختلف بر سلامتی و خوشبختی افراد تأکید دارد: اول اینکه دین می ­تواند منابع اجتماعی زیادی از جمله یکپارچگی اجتماعی، حمایت اجتماعی رسمی و غیررسمی و رضایت خاطر همراه با حمایت را برای افراد فراهم آورد.کارکرد دیگر دین پدید آوردن و افزایش منابع روان­شناختی ارزشمندی از قبیل خود احترامی، عزت نفس، کنترل وتسلط فردی بر امور زندگی است که خطر فشارزاهای حاد و مزمن را کاهش می­دهد واز این رو بر سلامتی و خوشبختی افراد تأثیر زیادی می­گذارد.
    دین و باورهای دینی با ارائه یک چارچوب جامع برای تفسیر وقایع، و نیز ارائه پاسخ­های مشخص و قانع­کننده ­ای برای پرسش­های وجودی مانند این که از کجا آمده­ایم و به کجا می­رویم، تفسیری همه جانبه از حیات انسانی در اختیار می­گذارد و خلاء زندگی را با ایجاد معنا برای لحظه لحظه آن برطرف می­ کند. دین به افراد نوعی احساس کنترل و کارآمدی می­بخشد. احساس کنترل از راه باور به حضور یک قدرت برتر و شکوهمند فراهم می­ شود که اراده و اختیار دارد و می ­تواند از جانب ما مداخله کند. باور به یک قدرت برتر، به معتقدان اطمینان می­دهد که زندگی آنها معنا و هدف دارد؛ در مبارزه و تلاش تنها نیستند؛ نیرویی قدرتمند و نیکخواه در جهان فعال است و بر خلاف هراس ها و بی­ثباتی­های عالم، نباید آنان نگران باشند. همچنین دین درجایگاه یک نظام مرجع با طرح هدفمندی حیات، مرگ را نقطه پایان زندگی نمی­داند و آن را همچون گذرگاهی برای عبور به جهانی با شکوه-تر، پذیرفتنی می­سازد. این توانایی دین در کاستن از غم­های وجودی و مرتبط کردن ما با یک نیروی قدرتمند معنوی، در بردارنده بزرگترین هدیه به انسان­ها است. برای یک فرد معتقد، همانا این هدیه امید و آرامش است. باور به خدا با برطرف کردن احساس ترس و پوچی و دادن این احساس به ما که دست­های خردمند و توانایی، کشتی جهان را هدایت می­ کنند، همانند یک سرچشمه قدرتمند امیدواری و انگیزش عمل می­ کند (حیدری، ۱۳۸۶).
    دین چهره جهان را در نظر فرد دیندار دگرگون می­سازد و طرز تلقی او را از خود، خلقت و رویدادهای پیرامون تغییر می­دهد. فرد دیندار خود را تحت حمایت و لطف همه جانبه خداوند، بزرگترین نیروی موجود می­بیند و بدین ترتیب احساس اطمینان و آرامش و لذت معنوی عمیقی به وی دست می­دهد. او خداوند را منشأ خیر و برکت می­داند. بنابراین، در نظر چنین فردی همه رویدادها حتی بلایا و مصایب، نعمت و آزمایشی از جانب خداوند تلقی می­شوند. او خود را موظف می­داند که سختی­هایی را که با قدرت عقل قابل توجیه نیستند، با ایمان تحمل نماید تا به تکامل دست یابد. چنین فردی به واسطه ناملایمات و ناکامی­های زندگی دچار نا امیدی و اضطراب نمی­گردد، زیرا خداوند را حامی خویش می­داند. او اطمینان دارد که این حوادث و رویدادها گذرا هستند و او پاداش صبر خود را خواهد گرفت. فرد دیندار با همنوعان و اطرافیان خود رابطه خوب و مبتنی بر احترام متقابل و محبت برقرار می­ کند (کروز[۳۹۷]، ۲۰۰۳).
    اسپلیکا و همکاران (۲۰۰۳)، معتقدند انجام مناسک به منظور ایجاد احساس ایمنی و رسانیدن فرد به معناهای مفید و جدید، ممکن است به دور کردن فرد از خود کمک نماید. به عبارت دیگر اعمال دینی فرد را از هیجان­های خود دور کرده و به وی اجازه می­دهد به جهان بازگردد و فرایندی است که از دلمشغولی وسواس­گونه به خود ممانعت می­نماید. مذهب ارزش­های عاطفی شناختی مشخص دارد و یک نظام خود تنظیمی و مدریتی است. شناخت­ها و ادراک­های نظام عقاید مذهبی تاثیر مهمی بر رفتارهای مقابله­ای و نحوه تفسیر رویدادها دارد (لاونتال[۳۹۸]، ۲۰۰۱ به نقل از شهابی­زاده و مظاهری، ۱۳۹۰). مذهب نقش جدایی­ناپذیری در مقابله افراد با رویدادهای تنیدگی­زا ایفا می­ کند (فکس[۳۹۹]، ۲۰۰۱). اگر چه مفهوم مقابله مذهبی، معنای ضمنی مثبتی دارد، مقابله مذهبی در بحران، می ­تواند بی­اثر (ارزیابی منفی از خدا به عنوان تنبیه­کننده و همچنین شک و تردید در مورد قدرت و مهربانی خدا) (پارگامنت[۴۰۰]، کوئینگ[۴۰۱] و پرز[۴۰۲]، ۲۰۰۰) و یا مقابله مذهبی مؤثر باشد (ادراک بحران به عنوان آزمایش الهی و یا فرصتی جهت رشد معنویت) (پارگامنت، ۲۰۰۷ به نقل از شهابی­زاده و مظاهری، ۱۳۹۰).
    کریک­پاتریک[۴۰۳] (۱۹۹۹، به نقل از خوانین­زاده، اژه­ای و مظاهری، ۱۳۸۴) معتقدند بسیاری از جنبه­ های اعتقاد و تجربه مذهبی و تصویر خدا می ­تواند به صورت جانشینی برای شکست­های اولیه تحول دلبستگی ایمن[۴۰۴] باشد. و خدا به عنوان بزرگترین پایگاه ایمن است و افراد برای دستیابی به پایگاهی امن به او روی می­آورند، به منصه ظهور می­رساند. شخص مذهبی باور دارد که وقتی خطری او را تهدید می­ کند، خداوند برای محافظت و تسلی دادن در دسترسش خواهد بود و همین امر به او اجازه می­دهد که به مسائل و مشکلات، با شرح صدر و اطمینان نزدیک شود. اساسا ایمان از ریشه امن و به معنای پناه گرفتن و امنیت یافتن است. قرآن امنیت و آرامشی را که ایمان در وجود مؤمن ایجاد می­ کند در سوره رعد آیه ۲۸ ، چنین توصیف می­نماید: « الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». آنان که ایمان آورده­اند و دلهای­شان به یاد خدا آرامش می­یابد آگاه باشید که دل­ها به یاد خدا آرامش می یابد. اژه­ای (۱۳۸۱) در پژوهش خود دلبستگی ایمن به خدا را همان دلبستگی رشد یافته می­داند و آن را عامل اساسی برمی­شمرد که می ­تواند با ارتباط با خدای شایسته دوست داشتن، آدمی را به اوج برساند.
    می­توان گفت دین نظام باور منسجمی ایجاد می­ کند که باعث می­ شود افراد برای زندگی خود معنا پیدا کنند و به آینده امیدوار باشند. سامانه­ها و نظام­های باورهای دینی به افراد امکان می­دهد که به ناملایمات، فشارهای روانی و کمبودهای گریزناپذیری که در روند چرخه زندگی رخ می­دهد معنا ببخشند و نسبت به زندگی امیدواری بیشتری داشته باشند. وانگهی حضور مرتب در امور مذهبی و شرکت در برنامه ­های­دینی، برای افراد حمایت اجتماعی ایجاد می­ کند، این خود بر خوشحالی و روحیه و خلق بالا و تنظیم هیجان افراد اثر دارد (روحانی و معنوی­پور،۱۳۸۷) .
    ۲-۴-۳-۲- عمل به باورهای دینی و سلامت­روان
    کوئینگ (۲۰۰۴) حداقل ١٠ دلیل برای تبیین رابطه بین دین و سلامت روان ارائه می­ کند که به شرح زیر هستند:
    ۱- دین باعث ایجاد نگرش مثبت نسبت به دنیا در فرد می­ شود و او را در مقابل رویدادهای ناگوار زندگی مثل فقدان یا بیماری یاری می رساند.
    ۲- دین به زندگی فرد معنا و هدف می­دهد. داشتن معنا و هدف در زندگی نشان­دهنده سلامت روان است و باعث افزایش توانایی فرد در انجام کارها می­ شود.
    ۳- افراد دیندار با حوادث تروماتیک زندگی که قابل پذیرش نیستند، راحت­تر سازگار می­شوند.
    ۴- دین باعث ایجاد امید در فرد می­ شود، امید باعث ایجاد انگیزه و انرژی در فرد می­ شود که او را به بهتر شدن اوضاع زندگی امیدوار می­ کند.
    ۵- افراد دیندار احساس آزادی شخصی بیشتری نسبت به دیگران می­ کنند. آنها وابستگی عاطفی کمتری به اطرافیان دارند.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:54:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم