کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • پیشایندهای ارتقای سطح معنویت سازمانی مبتنی بر ارزش‌ های اسلامی- قسمت ۱۱
  • بررسی اثرنانوذرات بر فرآیند خودترمیمی خاک های رسی- قسمت ۶
  • مطالعه سقط جنین های ارادی و تجربه زیسته زنان- قسمت ۲
  • پایان نامه درباره بررسی تطبیقی مسئله‌ی فیض از دیدگاه ابن‌سینا و صدرالمتالهین- فایل ...
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی و رشد اقتصادی مطالعه ...
  • حقوق مخاطبین عمومی رسانه93- قسمت 16
  • بررسی فرهنگ عامه در دیوان مسعود سعد سلمان- قسمت ۱۶
  • استقلال و حصر سند رسمی درنقل ملک ثبت شده- قسمت ۱۳
  • دانلود مطالب پایان نامه ها در مورد بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی و منابع قدرت مدیران ...
  • دانلود فایل ها با موضوع بررسی اثر عدالت سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی با اثر میانجی گری تعهد ...
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : بررسی وضعیت موجود و ارائه راهکارهای نوین تامین منابع مالی آموزش و پرورش ...
  • استفاده از منابع پایان نامه ها درباره :بررسی-تاثیر-بکارگیری-فناوری-اطلاعات-بر-هزینه های-کیفیت- فایل ۲۵
  • پایان نامه در مورد : بررسی واکنش تک ظرفی اسپایرو دی هیدروفوران حاصل از ۱و۳- سیکلوهگزان دی ...
  • دانلود فایل های پایان نامه درباره جایگاه انرژی درسیاست خارجی چین در قبال جمهوری اسلامی ایران- فایل ۴
  • دانلود مطالب پایان نامه ها با موضوع ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • عوامل تاثیر گذار بر ارزش ویژه برند شرکت های بیمه از نگاه مشتریان- قسمت ۳
  • بررسی تاثیر سیاست های پولی بر رشد اقتصادی ایران طی سال های ۱۳۹۰-۱۳۵۲- قسمت ۳
  • پایانی- قسمت ۲
  • ضمان زوجین ناشی از نقض حقوق یکدیگر از منظر فقه وحقوق- قسمت ۵- قسمت 2
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • تعزيه و نقش آن در تبليغ وارتباطات دينی مردم ايران- قسمت 14
  • مدلی کارا برای ساخت پیکره متنی موازی از روی پیکره متنی ...
  • مقایسه ی سبک هویتی و میزان شیوع اختلالات روانی در زنان زندانی بر اساس نوع جرم- قسمت ۵
  • بررسی رابطه انس با قرآن با سلامت روان بیماران بستری در بیمارستان¬های ساری- قسمت ۱۵
  • بررسی اثربخشی درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCGT) بر افزایش خودکارآمدی و کاهش نشانه های افسردگی درافراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان مراکزMMT شهر تهران- قسمت ۹
  • تاثیر کتاب گویای فارسی بر مهارت خواندن و انگیزش تحصیلی دانش آموزان پایه ششم- قسمت 25
  • صلح-مسلح-و-حقوق-بین-الملل- قسمت ۲
  • تأثیر زندان نسبت به تکرار جرم۹۲- قسمت ۱۰
  • پایان نامه مدیریت : مدل ارزش ویژه برند اکاس وگریس
  • ارزیابی رابطه بین مسئولیت اجتماعی و کیفیت گزارشگری مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۷
  • مقایسه میزان آلاینده‎های خروجی از اگزوز دونوع خودروی سبک تولید داخل- فایل ۳
  • علل-و-عوامل-سرقت-در-استان-قم-و-راهکارهای-پیشگیرانه-آن- قسمت ۲۰
  • بهشت و جهنم در اندیشه امام خمینی و ملاصدرا و مناسبات آن با آیات و روایات- قسمت ۵




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی تحلیلی رویکرد آموزشی رجیو امیلیا و سنجش میزان آگاهی مدیران و مربیان مراکز پیش از دبستان نسبت به عناصر اساسی برنامه درسی آن- قسمت ۳ ...

    ۳-۴ روش جمع آوری داده ها ۱۶۱
    ۳-۵ روش اجرا پژوهش ۱۶۱
    ۳-۶ روش تحلیل یافته ها ۱۶۱
    فصل چهارم: تجزیه وتحلیل آماری یافته های تحقیق
    ۴-۱ تجزیه وتحلیل توصیفی داده ها ۱۶۳
    ۴-۲ بررسی سوالات تحقیق ۱۶۳
    ۵-۱ بحث پیرامون سوال های پژوهش ۱۷۷
    ۵-۱-۱ بررسی سوال اول ۱۷۷
    ۵-۱-۲ بررسی سوال دوم ۱۷۷
    ۵-۲ نتایج کلی پژوهش ۱۷۸
    ۵-۳ محدودیت های پژوهش ۱۸۳
    ۵-۴ پیشنهادها ۱۸۳
    ۵-۴-۱ پیشنهادهای راهبردی مبتنی بر یافته های پژوهش ۱۸۳
    ۵-۴-۲ پیشنهادهای پژوهشی ۱۸۴
    منابع وماخذ ۱۸۶
    ب) منابع لاتین ۱۸۹
    پیوست ها ۱۹۰
    فهرست جداول
    عنوان صفحه
    جدول ۲-۱ مقایسه سه مدل اساسی در برنامه ریزی آموزشی مراکز پیش دبستانی ۴۸
    جدول۲-۲عناصر اساسی برنامه درسی الگوی فروبل ۵۱
    جدول ۲-۳ عناصراساسی برنامه درسی الگوی مک میلان ۵۷
    جدول ۲-۴ عناصر اساسی برنامه درسی الگوی مونته سوری ۶۴
    جدول ۲-۵ عناصر اساسی برنامه درسی الگوی والدورف ۷۳
    جدول ۲-۶ هوش هشتگانه نظریه گاردنر ۸۳
    جدول۲-۷ عناصر اساسی برنامه درسی الگوی بانک استریت ۹۱
    جدول۲-۸ عناصر اساسی برنامه درسی الگوی انتاریو ۹۸
    جدول۲-۹ عناصر اصلی برنامه درسی های اسکوپ ۱۱۰
    جدول۲-۱۰عناصر اصلی برنامه درسی رویکرد رجیو امیلیا ۱۴۵
    جدول ۲-۱۱خلاصه شاخص های اصلی رویکرد رجیو امیلیا ۱۴۶
    جدول۴-۱ شاخص های مرکزی و پراکندگی آگاهی مربیان ۱۶۴
    جدول ۴-۲ میزان آگاهی مربیان نسبت به عناصر اساسی برنامه درسی ۱۶۴
    جدول۴-۳ شاخص های مرکزی و پراکندگی آگاهی مدیران ۱۶۶
    جدول۴-۴میزان آگاهی مدیران نسبت به عناصر اساسی برنامه درسی ۱۶۷
    جدول ۴-۵ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر اهداف ۱۶۸
    جدول ۴-۶ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر محتوا ۱۶۹
    جدول ۴-۷ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر روش ۱۷۰
    جدول ۴-۸ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر محیط یادگیری ۱۷۱
    جدول ۴-۹ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر کارکنان ۱۷۲
    جدول ۴-۱۰ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر ارزشیابی ۱۷۴
    جدول۴-۱۱ مقایسه میزان آگاهی مدیران و مربیان نسبت به عناصر اساسی برنامه درسی رویکرد رجیو امیلیا ۱۷۵
    فهرست نمودار
    عنوان صفحه
    نمودار ۴-۱ میزان آگاهی مدیران از عناصر اساسی برنامه درسی (اهداف، محتوا وسازماندهی، محیط یادگیری، روش، کارکنان، ارزشیابی) ۱۶۵
    نمودار ۴-۲ میزان آگاهی مربیان از عناصر اساسی برنامه درسی (اهداف، محتوا وسازماندهی، محیط یادگیری، روش، کارکنان، ارزشیابی) ۱۶۷
    نمودار۴-۳ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر اهداف ۱۶۹
    نمودار ۴-۴ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر محتوا ۱۷۰
    نمودار ۴-۵ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر روش ۱۷۱
    نمودار۴-۶ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر محیط یادگیری ۱۷۲
    نمودار۴-۷ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر کارکنان ۱۷۳
    نمودار۴-۸ شاخص های مرکزی و پراکندگی متغیر ارزشیابی ۱۷۴
    فصل اول:کلیات تحقیق

    ۱-۱مقدمه
    کودکان زیر بنای فرهنگ و اعتبار هر خانواده و نهایتا” هرجامعه را تشکیل می دهند. اگر به ضرورت تغذیه مناسب جسم و روان از دوران جنینی تا مراحل مختلف رشد اندکی بیندیشیم آنگاه می توانیم اذعان کنیم که ابعاد مسئله بسیار فراتر از اندیشه ماست. ( آلن وهارت، ترجمه:نظری نژاد، ۱۳۷۰، ص۲۷ ) امروزه با توجه به مفهوم تعلیم وتربیت زگهواره تا گور، بحث آموزش دردوران اولیه کودکی گسترش کمٌی وکیفی یافته است و آموزش و پرورش پیش ازدبستان عبارت است از آموزشی که از زمان تولد آغاز وتا شروع سال های دبستان یعنی در پایان شش سالگی ادامه می یابد. درچنین سال هائی کودکان مراحل مهم وحساس زندگی خود را از لحاظ شخصیتی، اجتماعی وآموزشی پشت سر می­گذرانند ( مفیدی، ۱۳۸۱، ص۴۵)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    در شرایط فعلی وزارت آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی به عنوان دو رکن اساسی آموزش در این سطح، با توجه به اهداف کلی جمهوری اسلامی ایران و دیدگاه های برنامه ریزان شورای عالی انقلاب فرهنگی ، به رشد همه جانبه کودکان در بررسی اهداف توجه دارند و برای رفع کمبودها، محرومیت ها و زمینه های فرهنگی کودکان هدف هایی را تعیین کرده اند. ( مفیدی، ۱۳۸۱، ص۴۷)
    با توجه­به اینکه اهداف­کلی پیش دبستانی که در اساسنامه­ی دوره پیش دبستانی در ششصد و نود و نهمین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش مورخ ۲۸/۱۱/ ۱۳۸۲به تصویب رسیده و اصول و چارچوب برنامه و فعالیت های آموزشی و پرورشی این دوره در هفتصد وهفتادمین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش مورخ ۲۵/۴/۱۳۸۷به تصویب رسید، اهداف این دوره را این چنین بیان کرده است:
    ۱-پرورش قابلیت های جسمانی وذهنی، هماهنگ سازی و رشدمهارتهای حرکتی کودکان.
    ۲-کمک به رشد عاطفی کودکان، افزایش حس اعتماد به نفس، درک شرایط محیطی و تقویت درک زیبائیها.
    ۳-فراهم ساختن زمینه علاقه و احساس شادی از مشارکت در فعالیت های گروهی.
    ۴-تقویت علاقه به ارزشهای دینی، اخلاقی وهویت ملی.
    ۵-ایجاد رفتارهای مطلوب فردی و اجتماعی درکودکان با سن آنها. (دفتر برنامه ریزی وتالیف کتب درسی، ۱۳۹۰، ص۱۰)
    از آنجا که بین اهداف ذکر شده و اهدافی که در رویکرد رجیو امیلیا[۱] وجود دارد می توان مشترکاتی یافت باید دید در زمینه آشنایی با رویکردهای مطرح و مورد استفاده جهانی در ایران چه مقدار آشنایی وجود دارد و در زمینه به کارگیری و الهام از این شیوه ها با توجه به فرهنگ و جامعه خود، ما چگونه می توانیم در دست یابی به اهداف این دوره از آنها بهره جوئیم.
    رویکرد آموزشی رجیو امیلیا موجب شد که آموزش کودکان از ماجراجویی خصوصی، در فضاهای بسته و محدود به یک سازمان(مانند آموزش و پرورش)خارج شود و تبدیل به یکی از مهم ترین مسایل اجتماعی جامعه شود. سیستم رجیو امیلیا موفق شد که با مطرح کردن چهار اصل زیر، آموزش را به عنوان یک جریان اجتماعی مطرح کند، به طوری که مسایل آموزشی کودکان به عنوان دستور کار شهردار، نمایندگان مجلس و مسئولین محلی قرار بگیرد. این چهار اصل عبارتند از:
    ۱- کودکان استعدادهای فراوانی دارند و به واسطه ی این استعدادها باید فرصت های فراوانی را به وجود آورد تا کودکان بتوانند استعدادهای خود را بشناسند، تمرین کنند و بروز دهند.
    ۲- کودکان به تداوم ارزش های فرهنگی جامعه کمک می کنند. هر آنچه را که در طول تاریخ آموخته ایم و مناسب است می توانیم از طریق کودکان به آیندگان منتقل کنیم.
    ۳- کودکان شهروند امروز و فردای جامعه ی ما هستند و حمایت از آن ها موجب می شود تا آینده ی همگان تضمین شود.
    ۴- کودکان حق دارند که بهترین را داشته باشند. آنان شایسته ی بهترین ها، با کیفیت ترین مواد و برنامه های آموزشی هستند. این حق برای همه کودکان متصور است، نه فقط برای گروهی از کودکان.
    بدین ترتیب سیستم رجیوامیلیا موضوع کودک را به صحنه ی جامعه وارد کرد و مسایل کودکان و آموزش کودکان را به عنوان یک وظیفه همگانی مطرح نمود. (یوسفی، ۱۳۹۱، ص۲۳۷)
    ۱-۲ بیان مساله

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:00:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مدح پیامبر ص در شعر شعرای عصر عباسی- قسمت ۶ ...

    چکیده انگلیسی

    ۱۶۱

     

    چکیده
    پژوهش حاضر تحت عنوان (مدح پیامبر (ص) در شعر شعرای عصر عباسی) می باشد که به بررسی سیره پیامبر (ص) و صفات پاک ایشان در قالب اشعار می پردازد. و از آن جا که این آثار از نظر اخلاقی و تربیتی بسیار سودمند و آموزنده هستند و با توجه به ارادت قلبی اینجانب به پیامبر (ص) این موضوع را برای کار پژوهشی خود برگزیدم تا شاید خدمتی ناچیز به آستان مقدس پیامبر (ص) کرده باشم.
    مدایح نبوی مثل سایر پدیده های ادبی از زمان پیدایش تا زمان شکوفایی ادوار و شرایط تاریخی متفاوتی را پشت سر گذاشته است. این فن در عهد نبوت به دنیای شعر و هنر پا نهاد و گام های اولیه اش را به سمت رشد و کمال برداشت. تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفت نشان می دهد که مدیحه سرایی برای پیامبر (ص) نه تنها در زمان صدر اسلام بلکه از زمان تولد ایشان وجود داشته است و در زمان ظهور اسلام به اوج رسیده است. اما در عهد امویان به دلیل شرایط سیاسی گرد نسیان بر چهره مدایح نبوی نشست در عهد عباسیان نیز شعر نبوی مورد کم مهری واقع گردید زیرا این عصر از نظر سیاسی و اجتماعی اوضاع نابسامانی داشت. ترفندهای سیاسی و مذهبی عباسیان در رسیدن به قدرت و تبلیغ مبانی مشروعیت حاکمیت خود به خاطر خویشاوندی با پیامبر (ص) موجب شده بود که مدایح شعری در موضوع و اهداف متأثر از فضای سیاسی و مذهبی باشند و اینجانب برای اینکه اندکی از حقوق معنوی این شاعران را به جا آورده باشم بر آن شدم تا مدایح آن بزرگوار را بررسی و تحلیل نمایم.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    مقدمه
    سپاس خدا را ـ جَلَّت أسماؤهُ ـ که با خاصه مشیّت، نقش هستی بر صحیفه خلقت کشیده و جهان را از سراپرده عدم به سرمنزل وجود و ظهور درآورد؛ هر چیزی را به جای خویش فرو نهاد و برای این که در این بستان سرای خلقت، میوه و نوباوه آفرینش را جلوه گر سازد، انوار تابناک انبیاء عظام و اولیاء و اوصیای کرام را دستور بروز و ظهور دارد و تاج «کرّمنا» بر سر بنی آدم نهاد و بحر و برّ را مسخر وی ساخت که گوهر وجود خود را دریابد و به کمال خلقت که معرفت و عبودیت ذات بی مثال حق است برسدکه هدف از این خلقت جز معرفت و بندگی نیست. «ما خَلَقَتُ الجنَّ و الانسَ الاّ لِیَعبُدُون» شکوفه ممتاز این درختان وجود و میوه شایسته و گل سر سبد آفرینش را وجود مقدس پیامبر خاتم (ص) قرار داد که حاصل همه خلقت و نتیجه همه هستی است. «لولاک لمّا خَلقتُ الافلاک» پیامبر (ص) شاهکار خلقت و انسان کامل به معنای حقیقتی است و اینجانب با توجه به ارادت قلبی که به ایشان دارم برآن شدم تا به ذکر مناقب و اوصاف پاکشان بپردازم و از آن جا که شعر یکی از کلیدی ترین و رساترین و شیواترین زبان ها برای بازگو کردن موضوعات متفاوت می باشد موضوع پژوهش خود را «مدح پیامبر(ص) در شعر شعرای عصر عباسی» برگزیدم.
    مدح پیامبر(ص) به معنای واقعی در ادبیات عرب با(حسان بن ثابت انصاری)، شاعر رسول الله آغاز می شود و بعد از او شاعران بسیاری از زمان صدر اسلام تا عصر حاضر به مدح پیامبر(ص) پرداخته اند اینجانب در کار تحقیقاتی خود سعی کرده ام که سیر تحول مدح پیامبر (ص) را از صدر اسلام و عصر نبوت تا عصر عباسیان به تصویر بکشم و به ذکر اشعاری از شعرای این دوران ها بپردازم بنابراین، این پژوهش در برگیرنده اشعاری است از شعرای عصر نبوت تا عصر عباسیان که در مدح و ذکر مناقب پیامبر اکرم (ص) سروده شده است. اشعاری از شعرای عرب که در حوزه دین و شریعت اسلام گام نهاده اند، اشعاری از شعرای عرب که ورقی زرین به کتب تاریخ ادبیات عرب زدند ورقی که گویای عظمت وجودی و شخصیت بی همتای پیامبر (ص) می باشد ورقی که عطر خوش آن همیشه ایجاد طرب و انبساط خاطر می کند. در مورد جایگاه مدایح این شعرا در تاریخ ادبیات عرب می توان به صراحت اذعان داشت که شعر این شعرا چه بسا والاتر از اسم و نام خود آفریننده اثر باشد و این حالت زیاد اتفاق می افتد مثلاً «بانت سعاد» کعب بدون توجه به آفریننده آن در بین عام و خاص جاری و شناخته شده است.
    اشعاری که در این مجموعه جمع آوری شده است اشعاری هستند که از لحاظ ترکیب و قدرت بیان و اعتبار موضوع، اعتبار کسب کرده اند و بنده حقیر به شرح برخی از مفردات و ترجمه ابیات پرداخته ام.
    اینجانب در ابتدای کار تحقیقاتی خود برای بررسی دقیق تر مدایح پیامبر (ص) در عصر عباسی و انگیزه شعرا از سرودن این مدایح گذری به اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دینی فرهنگی این عصر زدم و خلاصه ای از حالات کلی جامعه آن عصر را بیان کردم و در فصل بعد سیر تحول مدح پیامبر(ص) از آغاز تا پایان عصر عباسی را مورد بررسی قرار دادم که در این بخش به معنای مدح و انواع آن و همچنین مدح نبوی و ویژگی های آن اشاره کرده ام و سپس به ذکر شعر مشهورترین مداحان نبوی از آغاز تا پایان عصر اموی پرداخته ام و با توجه به موضوع پژوهشی اینجانب فصلی را برای بررسی مدایح نبوی شعرای عصر عباسی اختصاص دادم که در آن فصل به خلاصه ای از زندگی پیامبر(ص) و معجزات و همچنین صفات پاک ایشان اشاره کرده ام و شعر شعرای عصر عباسی را به صورت موضوعی مورد بررسی قرار داده ام تا شاید ان شاء الله این پژوهش مقدمه و راهنمایی برای ادامه این نوع بررسی ها و پژوهش ها در سطح بسیار وسیع تر و گسترده تر باشد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    مهمترین منابعی که در این پژوهش به کار گرفته شد عبارت است از «السیره النبویه» (ابن هشام) و (ابن کثیر) و معجم های مدایح نبوی از جمله (معجم اعلام شعرا المدح النبوی) و (من اروع ماقیل فی مدیح الرسول) و کتاب های تاریخ مثل (تاریخ یعقوبی) و (تاریخ طبری) و کتاب (تاریخ ادبیات شوقی ضیف) و (تاریخ ادبیات حناالفاخوری) و (مروج الذهب) و دیوان شاعران بوده است.
    در پایان بر خود فرض می دانم که از تمام کسانی که چراغ دانش و معرفت را فرا رویم نهادند کمال سپاسگذاری و امتنان را داشته باشم.
    از اساتید بزرگوار و فرزانه جناب آقای دکتر صدقی و جناب آقای دکتر مقصودی و سرکار خانم دکتر قاسمی که صبورانه مرا در این راه همراهی کردند تشکر و قدردانی می کنم و از خداوند برایشان عمر با عزت را خواستارم. و شایان به ذکر است که از تایپیست محترم، خواهر بزرگوار سرکار خانم آزادواری که ساعت ها وقت ارزشمند خود را صرف مساعدت با اینجانب نموده اند کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم و همچنین از مسئولین کتابخانه دانشگاه آزاد گرمسار و کتابخانه ملی سپاسگذارم.
    و نیز سعی و کوشش همسرم را ارج می نهم که مقدمات و تمهیدات مطالعه و تألیف را در منزل با کمال صبر و حوصله برایم فراهم آوردند.
    همچنین از تمامی کسانی که به عین الرضا نگریسته و همت خویش را بدرقه راهم کردند سپاسگذاری کرده و امیدوارم این پژوهش مورد قبول صاحبدلان دریادل و عاشقان پیامبر اکرم (ص) واقع شود.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    چه نعمت پسندیده گویم تو را علیــک الســلام ای نبــی الــوری
    درود ملــک بـرروان تـو بــاد بـر اصحـاب و بـر پیـروان تـو بـاد
    خدایت ثنا گفت و تبجیل کـرد زمین بـوس قـدر تـو جبریـل کـرد
    بلند آسمان پیش قدت خجـل تـو مخلـوق و آدم هنوز آب و گـل
    تو اصل وجود آمدی از نخست دگر هر چه موجود شد فرع توسـت
    ندانم کـدامین سخـن گویمـت کـه والاتـری زآنچـه مـن گویمـت
    چه وصفت کند سعدی ناتمـام علیــک السـلام ای نبـی والســلام

    ارجولکم من الله التوفیق
    سوده اردیانی
    پائیز ۱۳۸۹
    فصل اول
    کلیات
    خلاصه فصل اول
    در زبان های اسلامی به ویژه عربی آثار بسیاری در ثنای پیامبر (ص) سروده شده است این گونه از آثار اشعاری هستند که پیامبر (ص) و زندگی و کرامات ایشان در محور آن قرار دارند و این اشعار مدایح نبوی نام گرفته است. این مدایح در ادبیات عرب از اهمیت بالایی برخوردار هستند و از نظر اخلاقی و تربیتی بسیار سودمند می باشند بنابراین با توجه به اهمیت مدایح نبوی و علاقه اینجانب به شخص پیامبر (ص) بر آن شدم تا موضوع پایان نامه ام را به بررسی مدایح نبوی در عصر عباسی اختصاص دهم زیرا کارهای زیادی در زمینه مدح پیامبر (ص) در دوره های مختلف صورت گرفته است اما تاکنون کسی به بررسی مدایح نبوی در عصر عباسی نپرداخته است. اینجانب برای شروع پژوهش در این زمینه ابتدا به کتاب خانه مراجعه کرده و کتابهای مربوط به موضوع را مطالعه کردم و سپس مطالبی را فیش برداری کرده و دسته بندی نمودم و در آخر آنها پاکنویس کرده و به شکل پژوهش حاضر درآوردم.
    ۱-۱- بیان مسئله
    در زبان های اسلامی به ویژه عربی قصاید و قطعه ها و آثار بسیاری در ثنای پیامبر اکرم (ص) سروده شده است در این گونه آثار شاعران، حقانیت رهبران الهی و راه آنان را می نمایانند و می کوشند که با زبان شعر حقایق را به فرهنگ جامعه و شعور اجتماعی منتقل سازند. و اولین اشعاری که در این زمینه سروده شده است به زمان نبوت و صدر اسلام تعلق دارد.
    بعد از ظهور اسلام، سران قریش که دین جدید را در تضاد با منافع خود می دیدند با آن دشمنی ورزیدند. البته به نظر می رسد دشمنی با دین اسلام حتی قبل از ظهور آن در افکار یهود و مسیحیت، با برخوردهایی که بعد از روی کار آمدن اسلام انجام دادند، وجود داشت. با این حال اوضاع مردم صدر اسلام به دو قسمت، طرفداران و مخالفان اسلام تقسیم می شدند. مخالفان به هجو اسلام می پرداختند و در مقابل شاعران مسلمان به دفاع از اسلام پرداختند و پیامبر (ص) را مدح می کردند در دوره اموی به خاطر حاکمیت اسلام و شرایط و محیط جدید مدح پیامبر (ص) کم و بیش وجود داشت و در عصر عباسی به دلیل شرایط نابسامان اجتماعی و سیاسی و اقتصادی تعداد کمی از شعرا در این زمینه سروده اند و با توجه به شرایط سیاسی جامعه آن زمان شاعران بیشتر سعی می کردند که در اشعار خود به حقانیت پیامبر (ص) و خاندان ایشان و وصیت ایشان برای رهبری جامعه اسلام اشاره کنند.
    ۱-۲- اهمیت تحقیق
    برای بیان اهمیت پژوهش در زمینه مدح پیامبر (ص) در عصر عباسی باید گفت که این اشعار در ادبیات عرب در سطحی بس بلند جای دارد و این آثار از نظر اخلاقی و تربیتی بسیار سودمند هستند زیرا در آنها ذکر فضایل اخلاق، خصلت ها، آداب و رفتار پیامبر (ص) آمده است و اینها همه به صورتی عمیق پرورش دهنده و آموزنده است و از آن جا که در حال حاضر سران کفر برای منزوی کردن اسلام و مسلمانان بسیار تلاش می کنند زنده نگه داشتن مدایح نبوی که به عنوان الگویی برای زندگی با سعادت مسلمانان می باشد بسیار ارزشمند است و مسلمانان باید حول محور تعلیمات پیامبر (ص) به یکدیگر نزدیک شوند و در مقابل این تهدیدات متحد گردند.
    ۱-۳- سوالات تحقیق
    ۱- مفهوم مدح نبوی چیست؟
    ۲- پیدایش و نشأت مدایح نبوی در چه زمان و علل ظهور آن چه بوده است؟
    ۳- مدح نبوی در دوره های پیش از عصر عباسی چه جایگاهی داشته است؟
    ۴- مدح پیامبر (ص) در عصر عباسی چه جایگاهی داشته است؟
    ۵- شاعران عصر عباسی در مدایح نبوی، بیشتر به کدام یک از مناقب پیامبر (ص)پرداخته اند؟
    ۱-۴- فرضیه های تحقیق

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:00:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر دین زرتشتی بر دیدگاه شاهنامه در باره جهان پس از مرگ۹۲- قسمت ۱۱ ...

    (ج۵، ص۲۳۳، ب۲۴۹۵)
    ببارید بر شیده اشکش تگرگ فراز آوریدش به نزدیک مرگ
    (ج۵، ص ۱۵۸، ۱۲۷۷)
    در بار دادن بر ایشان ببست روانش به مرگ برادر بخست
    (ج۴، ص۱۱۸، ب ۴۳)
    همانا برین سوگ با ما سپهر ز دیده فرو باردی خون به مهر
    (ج۲، ص۳۸، ب ۴۶۶)
    وزان پس فرستاد نزد بلاش که شاها تو از مرگ غمگین مباش
    که این مرگ هر کس بخواهد چشید شکیبایی و نام باید گزید
    (ج۸، ص۱۹، ب ۲۲۲)
    تو از مرگ من هیچ غمیگین مشو که اندر جهان این سخن نیست نو
    هر آنکس که زاید ببایدش مرد اگر شهریارست، گر مرد خرد
    (ج۷، ص۱۰۴، ب ۱۷۶۷)
    چو گودرز سوگ آن شهزاده دید دژم شد آن سرو آزاده دید
    بخرجید و گفتش که ای شاهزاد شنو پند و از نو مکن سوگ یاد
    هر آنکس که زاد او ز مادر بمرد ز دست اجل هیچ کس جان نبرد
    کنون گرچه مادرت شد یادگار به مینوست جان وی اندوم مدار
    (ملحقات، ص۲۵۱، ب ۱۱)
    بزد گردن غم به شمشیر داد نیامد همی بر دل از مرگ یاد
    (ج۲، ص۱۲۶، ب ۹۱۱)
    چنین گفت کز مرگ خود چاره نیست مرا دل پر اندیشه زین باره نیست
    مرا پیش ازین زندگانی نبود زمانه نکاهد، نخواهد فزود
    (ج۷، ص۱۰۳، ب ۱۷۶۱)
    چنین گفت پس با پشوتن که خیز برین کشتگان آب چندین مریز
    که سودی نبینم ز خون ریختن نشاید به مرگ اندر آویختن
    همه مرگ راییم برنا و پیر برفتن خرد بادمان دستگیر
    (ج۶، ص۲۹۰، ۱۱۹۰)
    ۲-۴-۵ سوگواری در آیین زرتشت
    در دین زردشت نیز بارها و با سختگیری فراوان شیون و زرای نهی شده است. پس از مرگ، که نزد ایرانیان باستان کرداری اهریمنی و تحت تاثیر دیوان است در ما تم کسی به گزاف گریستن، به سر و سینه زدن، موی کندن، روی خراشیدن، خاک بر سر ریختن و به دستیاری مویه گران مراسم سوگواری بر پا کردن همگی از مواردی است که در ایین مزدیسنا منفی و بازداشته بوده است. ( یسنا، ص ۱۹۷). سوگواری به موجب و ندیداد نیز کرداری اهریمنی است ( فرگرد ۱، بند۹).( حق پرست)
    در تایید ضرورت خودداری از شیون پس از مرگ صاحب ارداویراف نامه نیز مطالبی را درج کرده است. فرگرد ۱۶ کتاب رود مهیبی را تصویر می کند که روانهای در گذشتگان در مسیر عبور از پل چینود باید از آن عبور کنند:
    « یک چند از آنها گذشتن نتوانستند و یک چند با رنج بسیار همی گذرند و یک چند به آسانی گذرند. پرسیدم که این کدام رود و این مردم که هستند که اینجا رنجه باشند؟ سروش پاک و ایزد آذر گفتند که این رود آن اشک بسیار است که مردمان پس از درگذشتگان از خشم بریزند و شیون و مویه و گریستن کنند. آن اشک که نادانانه بریزند به این رود افزاید آنها که گذشتن نتوانند کسانی هستند که از پس گذشته شیون و مویه گریستن، بسیار کردند و انها که آسانتر، کسانی هستند که کم کردند. به جهانیان بگو که شما به گیتی شیون و مویه و گریستن نادانانه مکنید، چه همان اندازه بدی و سختی به روان در گذشتگان رسد.» ( ارداویراف نامه، ص ۳۹).( حق پرست)
    به باور زرتشتیان، اشکهای سوگواران در پس فرد در گذشته، موجب طغیان این رود در جهان پسین و تبدیل آن به سیلابی می شود که روان آنها را پس از مرگ در خویش غرقه ساخته، باعث رنج ایشان می گردد.( حق پرست، ۱۳۸۹)
    دین زردتشت، که نقش ملایم سازی آیینهای مذهبی پیش از خود را عهده دار بود بر حذف و رویارویی یا چنین رسومی پا فشاری شدیدتری داشتند و در این میان سروکار شاهنامه نیز نه با قواعد که با توصیف واقعیتهای باستانی بوده است به همین دلیل است که در کتاب فردوسی اثری از باید و نبایدهای مذهبی درباره ممنوعیت سوگواری یافت نمی شود. ( حق پرست ۱۳۸۹)
    فصل سوّم
    روش تحقیق
    ۳-درآمد
    مرگ از واژگان پر بسامد در ادبیات فارسی و از بن مایه­های مکرر و معنا­دار در متون حماسی است که در پرتو راز و رمز­های مختلفی تفسیر می­ شود و استادان سخن از این معنی به عنوان ابزاری برای القای آموزه­های حکیمانه و عارفانه خویش بهره می­گیرند. همچنین مرگ و نوزایی از متداولترین کهن الگوهای موقعیت است که حاصل انطباق چرخش طبیعت با گردش حیات است.
    این مقاله بر آن است رویکرد تاثیر دین زرتشت در رابطه با جهان پس از مرگ را در شاهنامه بکاود، زیرا در شاهنامه فردوسی آنچه زندگی خروشان را با تمام زیبایی ها و زشتی هایش به دریای آرام ابدی پیوند می دهد، مرگ است. به نظر می­رسد در اندیشه فردوسی، کهن الگوی مرگ در کنار زندگی و زندگی با مرگ برای این گره می خورد تا موجب زدودن غفلت از هستی آدمی باشد و انسان را به این نکته رهنمون سازد که مرگ در ماست و همیشه با ماست.اما یکی از بیشترین و بهترین کارکرد اندیشه­ های فردوسی درباره مرگ، کارکرد عرفانی آن است که از این جهت شاهنامه را به حماسه­ای عرفانی مبدل ساخته است که، حاوی بسیاری از پندهای عبرت آموز در باب ناپایداری این جهان فانی، بی وفایی دنیا و پوچی کار آن است.
    ۳-۱ ابزار گرد آوری اطلاعات
    اطلاعات مورد نیاز در این تحقیق با بهره گیری از کتب کتابخانه و مقالات مربوطه از سایتها مورد نظر انتخاب و بررسی گردید.
    ۳-۲ شیوه گرد آوری اطلاعات
    شیوه گرد آوری اطلاعات بدینصورت است که کلیه بیت­ها در شاهنامه که به مسئله جهان پس از مرگ ارتباط پیدا می­ کند و همچنین بخشی از سروده‌های گات‌ها، کتاب آسمانی زرتشتیان، یا اوستا، نوشته‌های مقدس زرتشتیان، و پندنامه‌های موبدان که پیامی همچون بیت مورد نظر دارند، و با مطالب دیگر در کتبی که بعنوان رفرنس آورده شده یادداشت و دسته بندی می‌شوند.
    ۳-۱ شیوه تجزیه و تحلیل داده ­ها
    شیوه کار توصیفی و تحلیلی است یعنی تعدادی از ابیات شاهنامه با بندها و قسمتهائی از گاتها که مطابق و مرتبط با موضوع تحقیق بوده است بررسی و نکات مشترک موجود مورد تحلیل قرار گرفت.
    فصل چهارم
    یافته های تحقیق
    ۴- درآمد
    شاهنامه شاهکاری ادبی است با موضوعاتی جامع و داستانهایی متنوع سراینده آن حکیم جامع الاطراف که جلوه­هایی مختلف از ادبیات حماسی، غنایی و تعلیمی را به نمایش می­گذارد. بررسی ابعاد مختلف «شاهنامه» موجب شناخت بیشتر عظمت و شکوه این اثر همچنین سراینده آن می­ شود.
    پند و اندرزهای فردوسی است که از آبشخورهای فکری دینی و قومی وی سرچشمه گرفته است و ازآنجا که عاطفه نهفته در آن انسانی است نه شخصی، جامعیت و شمول آن از زمان و مکان خاص فراتر است و همه آفاق را در بر می­گیرد.
    مرگ از بن­مایه­های مکرر و معنا­دار در متون حماسی است که در پرتو راز و رمز­های مختلفی تفسیر می شود و از بزرگترین دغدغه­های قهرمان حماسه در رویارویی با هستی و مواجهه با کنش های گوناگون عرصه­ جنگ ها و پهلوانی­های اوست.
    ترس از مرگ چون کابوسی وحشتناک همیشه لذت و آرامش بشر را مکدر و خواب خوش وی را پریشان کرده است و شاید بتوان از آن به عنوان کهن­ترین ترس بشر یاد کرد که خود منشاء پیدایش دیدگاه ­های فلسفی و اسطوره ای فراوانی در طول تاریخ بشریت شده است. ( مقایسه جاودانگی در اساطیر زرتشت و سامی (رضایی مهدی )
    شاهنامه چنان دنیای گوناگون و فراخی است که در باب آن هر قدر جست و جو بیشتر کنند، باز جای بررسی هست و کیست که بتواند ادعا کند که فراخنای چنین دنیایی را می ­تواند به تنهایی جولانگه اندیشه خویش سازد. (زرین کوب ۱۳۸۳: ۱۰۹)
    در نظر فردوسی، دنیا به سبب بی وفایی ها وگذرا بودن، قابل دل بستن نیست و این موضوع اصلا به معنای پوچ قلمداد کردن دنیا و زندگی نیست. آن چه به زندگی دنیایی معنا می دهد، پوچ بودنش نه، که هدفدار بودن آن است.
    در شاهنامه، آن چه با شکوه تر، پایدار­تر و پر رنگ تر جلوه می­ کند، زندگی است. مرگ تکه­ای است در آخر مرحله­ اول از زندگی بشر که چگونه زیستن را به او هشدار می­دهد و به بخش­های مختلف زندگی معنا می­بخشد.
    در شاهنامه معمولا خطا کارانند که از مرگ می­هراسند، زیرا اینان برای حفظ زندگی بدون پشتوانه­ی معنوی، ناگزیر از کج رفتند و چون مرگ را پایان زندگی و در معنای خاموشی و از دست دادن هر آن چه هست می دانند، هراسان می­گردند، آن گاه خطاهای بسیاری از آنان سر می­زند و دست به هر پلیدی می­آلایند.
    شاهنامه انسان را تک بعدی نمی­خواهد، شاهنامه در پی انسانی است که در عین درست زیستن، شادزیستن، برخورداری از تمام نعمتهای دنیا، به زندگی در سرایی دیگر بیندیشد.
    همه نیکویی باید و مردمی جوانمردی و خوردن و خرمی
    جز اینت نبینم همی بهره ای اگر کهتر آلی و گر شهره ای
    اگر ندارد زتو نام زشت بدان جا نیابی تو خرم بهشت
    ج۷/۱۱
    فلسفه ایران کهن که « مرگ » را بازگشت به جهان مینوی می­داند، نقطه پیوند هستی و نیستی را در وجود انسان با واژه هایی چون « گیومرث» می­نمایاند. در نزد ایرانیان روزگار باستان «کیومرث» نخستین فرد بشر بوده است. این اسم در اوستا « گیه مرتن garamartatanو در پهلوی « گیومرد» gayomard و در فارسی « گیومرث» است. « گیه » به معنای جان و زندگی است و مرتن که صفت است معنی «مردنی و در گذشتنی »می دهد و بر روی هم یعنی« وجود فانی »و مجازاً یعنی « انسان» زیرا کیومرث نمونه و سرآغاز همه انسانها است.
    موضوع مرگ در اسلام از مسائل بسیار بنیادی است و آیه شریفه کل نفس ذائقه الموت
    گویای این اهمیت است و به گفته حضرت امیر (ع) « افضل تحفه المومن الموت»
    آدمی از روزگاران گذشته همواره در هوای آن بوده است تا در برابر حوادث زندگی و طبیعت آسیب ناپذیر باشد و به زندگی جاوید دست یابد، پاره­ای از این آرزوها در قالب داستانها و شخصیت­های اساطیری جلوه گر شده است اسفندیار در داستانهای ایرانی آشیل در اساطیر یونانی و زیگفرید در اساطیر ژرمنی رویین تنانی­اند که مانند دیگر آدمیان از مادر زاده­اند و زمینی­اند، ولی انسان زمینی هر چند رویین­تن و تناور باشد، باز هم از بزرگترین ضعف بشری یعنی مرگ برکنار نیست. رویین­تنان اساطیر گرچه از بسیاری جهات با انسانهای عادی تفاوت دارند ولی در یک چیز با آنان مشترکند و آن فناپذیری و مرگ است، مرگی که چون بشر نتوانسته است بر آن چیره شود بالطبع باید سر وقت رویین­تن هم بیاید، چشمان اسفندیار، پاشنه پای آشیل، نقطه ای از پشت زیگفرید نمودار همان ناتوانی است که انسان همیشه در برابرش سپر افکنده است.

    همه کارها را به گیتی دراست مگر مرگ کان را دری دیگر است
    نیاید کسی چاره از چنگ مرگ چو باد خزانست و ما همچو برگ
    داستان اسکندر و رفتن او به ظلمات برای یافتن آب حیات نیز تبلوری است از آرزوی جاودانگی که انسان هرگز به آن نرسیده است. اسکندر در حقیقت مظهر تلاش و کوشش بشر است که برای رسیدن به آب حیوان و بیشتر زیستن، پا در وادیهای خوفناک و دوردست می نهد و سرانجام به ناتوانی خود و توانایی و قهاریت مرگ خستو می شود:
    گشادم در هر ستمکاره ای ندانم در مرگ را چاره ای
    به جز مرگ هر مشکلی را که هست به چاره گری چاره آمد به دست
    اسطوره رویین­تنی پاسخی شگرف و راز­آلود برای احساس عجز و ناتوا نی قهرمان در مقابل مرگ و نابودی است و نشانه­ای از جاودانگی در ذهن انسانی که آن را در ناخودآگاه خویش فریاد می­زند و از عدم می­گریزد.. از دیدگاه اسطوره شناسی، «سیاوش نماد یا خدای نباتی است، زیرا با مرگ او از خویش گیاهی می­روید» ( گریمال، ۱۳۷۸: ۲۳ ).

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:00:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی نیمرخ روانی والدین با و بدون کودک عقب مانده ذهنی بر اساس پرسشنامه چند محوری میلون در تبریز در سال ۱۳۹۴-۱۳۹۳- قسمت ۴ ...

    آموزش پذیری در سازش یافتگی اجتماعی، در حد اینکه بتواند در جامعه به طور مستقل زندگی کند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    کسب کفایت شغلی به طوری که بتواند بعد از دوره جوانی خود را کمی یا جزئی حمایت کند.

    بهره هوشی چنین کودکانی ۵۵-۷۵ می باشد.چنین کودکانی حداکثر در زمان های اولیه رشد، طبیعی به نظر می رسند، زیرا هیچگونه علائم ظاهری ندارند و عقب ماندگی آنها آشکار نمی گردد.مگر اینکه در مدرسه از نظر یادگیری مهارتهای تحصیلی از خود ضعف نشان دهند. این کودکان از تمرکز کافی و رغبت به فعالیت ها ی فکری و ابتکاری چندانی برخوردار نیستند و به همین دلیل اغلب او را به عنوان دانش آموزان مستعد ضعیف می شناسند.این گروه از کودکان دارای سازش یافتگی اجتماعی و قابلیت ها حرفه ای بوده و با تمرین تکرار، کارهای عملی نیمه ماهر را به خوبی انجام می دهند. آنان در مواقع انتقاد، از استدلال و بیان مناسبی برخوردار نیستند و اگر محیط عاطفی آنها آزاردهنده نباشد شخصیتی مطیع و سازش یافته دارند (میلانی فر، ۱۳۹۱).
    ۲-۲-۵- عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
    این گروه از کودکان حدود ۳/۰ درصد از کل جامعه را تشکیل می دهند. معمولا ًتعدادی از کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر در سنین دبستان در موسسات و سازمان های مختلف و بقیه در منزل نگهداری می شوند. از نظر هوشی گروه عقب ماندگان تربیت پذیر از حدود ۵۰-۲۵ درصد بهره هوشی برخوردارند به عبارت دیگر هنگامی که کودکان همسال آنها با پشت سرگذاشتن سن ۶ سالگی وارد کلاس اول دبستان می شوند عقب ماندگان تربیت پذیر از نظر هوشی مانند کودکان ۵/۱ تا ۵/۳ساله هستند. عقب ماندگی اکثر کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر به دلایل بیماری ضایعات مغزی واختلالات داخلی ناسازگاری های ژنیتیکی وغیره می باشد و به همین دلیل معمولا آنهادارای علائم کلینیکی وغیره هستند که به سهولت قابل مشاهده وتشخیص می باشد. کودکان عقب مانده تربیت پذیر بر خلاف گروه عقب مانده آموزش پذیر غالباً به خاطر همان مشخصه بدنی از دوران نوزادی وطفولیت قابل شناسایی میباشند.واز همان ابتدا درراه رفتن حرف زدن و دیگرمهارت های کلامی وبدنی وبه طور قابل توجهی دچار ضعف وکندی شدیدی میباشند پرواضح است به علل عقب ماندگی شدید ذهنی وبالطبع بدنی از این قبیل کودکان انتظاری درتحصیل آموزشهای رسمی و مهارتهای شغلی به گونه دانش آموزان آموزش پذیر نیست .درواقع اگر چنین توانایی داشتند به آنها نیز حد اقل صفت آموزش پذیری داده می شد.افراد عقبمانده تربیت پذیرفاقد توان اداره یک زندگی به طور مستقل و خودکفایی اجتماعی واقتصادی لازم هستند. این کودکان به طور مداوم نیاز به حمایت وسرپرستی و هدایت دارند به طور کلی هدفهای آموزشی کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر در جهت نیل به خودکفایی و تحصیل تجارب لازم است به جهت آن که تا آنجا که ممکن باشد فردی موثر ومفید در جامعه باشند (اصانلو، ۱۳۹۰).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۲-۳- نیازهای والدین کودکان عقب مانده ذهنی
    خانواده های که کودک عقب مانده ذهنی دارند به تناسب نوع، شدت معلولیت، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و سن کودکشان و نیز در زمینه رفتار سازش به اطلاعات و مهارتهای ویژه نیاز دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
    ۱- نیاز به ارتباط، نیاز عمده والدین کودکان استثنایی در طی سال های مدرسه ارتباط بامعلمان، مربیان و متخصصان است.
    ۲- نیاز به اطلاعات، والدین کودکان معلول به اطلاعاتی در زمینه مراقبت، پرورش ورفتار با فرزند خود نیاز دارند و نیز در این راستا در امر برنامه ریزی برای آینده فرزندشان نیازمند اطلاعات می باشند.
    ۳- نیاز به حمایت شدن، حمایت شده از جانب دیگران از عوامل ایجاد سازش یافتگی در خانواده است. به ویژه حمایت ازجانب متخصصان و مربیان می تواند فرصت های را برای ملاقات با سایر خانواده های کودکان معلول بوجود آورد.
    ۴- نیازهای مالی، اقتصادی، بخش عمده بودجه خانواده صرف هزینه های مربوط به غذا، پوشاک و وسایل کمک آموزشی می شود این نیازها برای خانواده ای که کودک معلول دارد و نیازمند خدمات پزشکی ویژه می باشد به مراتب شدیدتر است.
    ۵- نیاز به راهنمایی در وظایف زندگی و خانواده والدین و سایر اعضای خانواده نیاز دارند که ناتوانی کودک خود را درک کنند و بپذیرند، که تقسیم کار توانایی حل مساله، فعالیت های تفریحی، اکتساب مهارت های اجتماعی و نظارت در امر برنامه ریز آموزش کودک از جمله وظایف ما باشد (درکه ایلامی، ۱۳۸۶).
    ۲-۴- تاثیر کودک عقب مانده ذهنی بر سلامت والدین
    از آنجا که در حال حاضر یکی از موضوع های مهم در حیطه روان شناسی کودکان عقب مانده ذهنی پرداختن به مسایل خانواده این افراد است، ضرورت دارد تا مشکلات این خانواده ها در رابطه با عقب ماندگی فزرندشان مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد و راه حل های مناسبی برای آن ارائه شود. سلامت روان شناختی اساساً یکی از مسایل مهم در زندگی انسان است اغلب تحقیقات سلامت عمومی را یا به وسیله اثرات مثبت آن نظیر هدفمندی، خودشناسی، حرمت خود بالا و به طور کلی باز خورد مثبت از زندگی یا از طریق نشانه های مرضی نظیر افسردگی و اضطراب ارزیابی می کنند. همچنین سلامت روانی را می توان شامل آن چیزی دانست که آدمی به لحاظ روان شناختی نیازمند عوامل مختلف آن است، تا با احراز آن بتواند سالم باشد (کارور و شی یر، ۱۹۹۸، ترجمه یحیی سید محمدی، ۱۳۹۱).
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
    نقش اساسی در حفظ تعادل روانی اجتماعی خانواده برعهده مادر است و ایجاد تنش و فشار در مادر بر سایر اعضای خانواده اثر می گذارد و با توجه به اینکه مادر نقش مهمی در سلامت روان اعضای خانواده دارد. پرداختن به وضعیت مادران اهمیت زیادی دارد با توجه به این موارد بررسی در این اهمیت زیادی دارد با توجه به این موارد بررسی در این زمینه ضروری به نطر می رسد. با توجه به اینکه درصد زیادی از معلولین در منزل نگهداری می شوند، لذا وجود کودک معلول ذهنی اثرات عمیق بر روی نحوه ارتباط یکایک افراد خانواده با هم و با فرزند معلول ذهنی وارد می سازد. عامل هر گونه تفاهم و پذیرش یا عدم تفاهم و نپذیرفتن در اصل والدین خانواده می باشد، به خصوص مادران بنابراین میزان آگاهی و نوع عکس العملی که مادران در قبال عقب ماندگی فرزندشان از خود بروز می دهند. در ایجاد جوی مساعد برای کودک معلول و سایر افراد خانواده نقش بسیار مهمی ایفاء می نماید (درکه ایلامی، ۱۳۸۶).
    عکس العمل اولیه والدین نسبت به کودک عقب مانده به صورت ترس و وحشت، احساسات متضاد، خشم و اضطراب، غم و اندوه، احساس گناه و درماندگی، نپذیرفتن، خجالت و شرمساری، دلسوزی یا حمایت افراطی می باشد. برداشت و برخوردی که والدین به عنوان ارکان اصلی خانواده نسبت به پدیده معلولیت ذهنی دارند، نکته ای است که هر دستگاه سرویس دهنده و برنامه ریز جهت کمک به این خانواده ها را مدنظر قرار دهد. عدم آگاهی، ریشه بسیاری از معلولیت های ذهنی است و این خود عمدتاً در نتیجه بی سوادی و عدم دسترسی به امکانات و منابع آموزشی می باشد . بنابراین می توان گفت نیاز اولیه مادران که در جستجوی کمک هستند، به دست آوردند هر چه بیشتر آگاهی در مورد مسائل مربوط به عقب ماندگان ذهنی می باشد. این امر شناسایی هر چه سریعتر این بیماران ،سنجش و بررسی میزان آگاهی والدین و در نهایت آموزش آنان را ایجاب می نماید.
    مادران کودکان عقب مانده ذهنی با توجه به ساختار شخصیتی خود بیشتر احساس مسئولیت می کنند و نیازهای مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی برخاسته از مشکلاتی است که از لحظه تولد کودک یا تشخیص عقب ماندگی ذهنی با آن ها روبرو می شوند. آن ها ممکن است حالات مختلفی چون افسردگی، اضطراب، استرس را تجربه کرده و به دنبال آن واکنش های نامطلوبی از خود نشان می دهند (اخوی راد، ۱۳۹۱).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    ادبیات پژوهشی موجود نشان می دهد که اساس وضعیت سلامت روانی کودک بر کنش وری مادر و حالات عاطفی او تاثیر می گذارد. بر این پایه وضعیت معلولیت کودک، ویژگی مهم تنش زایی محسوب می شود که سلامت عمومی مادر را به مخاطره می اندازد. تنیدگی روانی مادرانی که فرزند معلول دارند، پیش از مادران کودکان عادی است (گیالو[۲۰] و همکارن، ۲۰۱۴).
    یکی از واکنش های نسبتاً شایع والدین کودکان عقب مانده ذهنی تشویش و نگرانی است که در پی آگاهی از عقب ماندگی کودک در والدین شروع شده و بعد از مراجعه به متخصصان مختلف و مایوس شدن از بهبود کودک تشدید می شود. این اضطراب زمانی به اوج خود می رسد که والدین در می یابند باید کودک شان همراه با سایر عقب مانده های ذهنی در مدارس مخصوصاً کلاس های مخصوص تحصیل کند (میلانی فر، ۱۳۸۶).
    والدین کودکان عقب مانده ذهنی از مکانیسم های مانند برون افکنی یا فرافکنی، گوشه گیری، جابه جایی، افسردگی، انگیزه خودکشی، خشم، ترس، وحشت، انکار و …. استفاده می کنند. مطالعات نشان می دهد که والدینی که از نظر آموزشی در سطح ضعیف و متعلق به گروه اجتماعی و اقتصادی پایین تری هستند در سازگاری، حمایت و کمک به کودک عقب مانده خود موفق تر ند. مادران فرافکن از اینکه نتوانسته اند کودک طبیعی به دنیا بیاورند اعتمادشان لطمه می بیند و برای فرار از این ناراحتی ها اجبارا گناه عقب ماندگی کودک را به گردن دیگران می اندازند. تحقیقات نشان می دهد که پدران زودتر و آسان تر ازمادران عقب ماندگی ذهنی فرزند خود را می پذیرند. با اینکه پدران امروزی بیش از پدران نسل های قبل در کار فرزندان شان درگیر می شوند ولی شواهد نشان دهنده این حقیقت است که دخالت های پدر همیشه به طور غیرمستقیم بوده و پدر در نقش حامی و مادر در نقش مراقب بوده اند. یکی از عوامل مهم در سازگاری والدین و کودک مساله هوش والدین است در خانواده های باهوش درک عقب ماندگی ذهنی کودک برای خانواده بسیار رنج آور است و از طرف دیگر خانواده هایی که از توانایی هوشی کمی برخوردارند بهتر قادرند که از کودک عقب مانده خود حمایت کرده و برای او برنامه ریزی نمایند. اغلب مادران کودکان عقب مانده ذهنی از یک واکنش روانی به نام «اندوه مزمن» رنج می برند. و هنگامی که این کودکان به سنین نوجوانی می رسند، مادران احساس ناتوانی و درماندگی بیشتری در قبال آنان می کنند (اخوی راد، ۱۳۹۱).
    وجود کودک عقب مانده ذهنی ضایعات سنگینی بر وضعیت سلامت عمومی خانواده، به ویژه مادر دارد. ممکن است از داشتن چنین فرزندی به شدت رنج ببرد و دچار حالاتی هم چون افسردگی، اضطراب رپرخاشگری، ترس و خجالت شود و آرزوی مرگ کودک خود را داشته باشد. گزارش شده است که واکنش های روان آزرده مادران کودکان عقب مانده ذهنی بیشتر از مادران کودکان عادی است و وجود کودکان عقب مانده ذهنی در مادران واکنش هایی نظیر افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و اختلال در کنش وری اجتماعی را دامن می زنند (بحرینیان، حاجی علی زاده، ابراهیمی و هاشمی گرجی، ۱۳۹۱).
    عقب ماندگی ذهنی فرزند در مراحل تحول روانی مختلف به نحوی از انحاء سلامت عمومی مادر را به مخاطره می اندازد. برای مثال در گذر به سن مدرسه یا هنگام ورود به بلوغ و نوجوانی، هم چنین زمانی که دوره بزرگسالی ۲۰ تا ۲۱ آغاز می کنند به واسطه تاخیر یا ناتوانی در به راه اندازی نیروهای ذهنی بالقوه در برقراری سازش با مقتضیات تحولی مرحله ای که در آستانه آن قرار گرفته اند دچار ناکام ماندگی و قطع سازش شده، از این رو تنیدگی های روانی سنگینی را بر مادر وارد می سازد (ترنبال، ترنبال، اورین و سوداک[۲۱]، ۲۰۰۵).
    اینگل برگ و سیجو برگ[۲۲] (۲۰۰۴) خاطر نشان می سازند، که عوامل متعددی وجود دارند که می توانند مستقیم و غیر مستقیم و بطور مثبت و منفی بر رویارویی با مشکلات و نیل به سلامت عمومی اثر بگذارند.
    چارلز و هوداپ[۲۳] (۲۰۰۱) اظهار می دارند، مادران کودکان عقب مانده ذهنی بیش از پدران بر این باورند که کوشش های آنها در دنیای بیرونی تاثیری ندارد. این محققان دریافتند که مادران کودکان معلول داراری مهار عاطفی و سلامت عمومی پایینی هستند و اکثراً آن ها در برخورد با وضعیت معلولیت فزرند خود غالبا از راهبردهای دفاعی سازش نایافته نظیر انکار و سرزنش خود استفاده می کنند به همین دلیل اغلب از نشانگان جسمی و روانی، بهزیستی منفی، اضطراب و درماندگی و افسردگی به شدت رنج می برند.
    داویسیون و نیل[۲۴] (۲۰۰۱) معتقدند که مادران کودکان دارای رفتارهای دشوار فاقد انعطاف پذیری به عنوان مولفه ای از هوش عاطفی هستند و نمی توانند هیجان ها و احساسات خود را بدون ایجاد ناراحتی برای خود، یا برای فزرند به نحو مناسب تر و موثر تر ابراز کنند.
    ۲-۵- تاثیر کودک عقب مانده ذهنی بر روابط زناشویی والدین
    وجود کودک معلول می تواند ضایعات و اثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده داشته باشد. در شرایطی که بیش از یک خانواده معلول در خانواده وجود داشته باشد شرایط به مراتب سخت تر می گردد. زندگی اجتماعی بسیاری از خانواده هایی که فزرند معلول دارند معمولاً محدود است. فعالیت های اوقات فراغت مثل شرکت در ورزش ها و ورزشگاه ها و فعالیت خانوادگی مثل دیدار با دوستان، شرکت در گردش ها و میهمانی های خانوادگی غالبا تحت تاثیر قرار می گیرند. بسیاری از خانواده ها در استفاده از تسهیلات اجتماعی از جمله گردش در ساحل ،حضور در سالن های غذا خوری و رفت و آمد با وسایل نقلیه محدودیت دارند.
    رضایت زناشویی پایین در بین والدین کودکان استثنایی مساله ای شایع است. معلولیت یکی از فرزندان مانع آن می شود که خانواده بتواند کارکردهای متعارف خود را به نحو مطلوب داشته باشد. زن و شوهر هر کدام خود یا دیگری را مسئول تولد فرزند معلول می دانند و مشاجرات خانوادگی از همین جا شروع می شود و در نهایت ممکن است به طلاق و جدایی، مشکلات روانی و برهم خوردن سازگاری اعضای خانواده منجر شود. کم توانی ذهنی فزرندان موجب می شود که والدین در تعاملات زناشویی به مخالفت و تضاد گرایش بیشتری پیدا داشته باشند و حضور این کودکان خواسته ها و استرس بیشتری بر خانواده تحمیل می کند و موجب کاهش رضایت زناشویی والدین می شود. از طرفی با افزایش شدت معلولیت فزرند و تفاوت سن و تحصیلات والدین و مدت ازدواج، علاقمندی همسران به یکدیگر و روابط عاطفی متقابل کاهش بیشتری نشان می دهد (اشکان، ۱۳۹۳).
    وجود اختلاف بین همسران در خانواده های دارای فرزند عقب مانده ذهنی به میزان چشم گیری بیشتر از سایر خانواده هاست. به پژوه و رمضانی (۱۳۸۴) نیز نشان می دهد والدین کودکان کم توان ذهنی در ابعاد مختلف رضایت زناشویی از جمله ارتباط، حل تعارض، امور مالی، رابطه جنسی، فرزند پروری فنقش های مساوات طلبی و جهت گیری های مذهبی با والدین کودکان عادی تفاوت دارند.
    با وجود مطالب ذکر شده گاهی اوقات داشتن کودک معلول می تواند عواقب مثبت و سازنده داشته باشد. مثل زمانی که والدینی که دارای کودک معلول هستند، نقش تازه ای نسبت به چیزهای مهم زندگی شان پیدا می کنند و تعریف مجددی از مفهوم هدف دارند؛ گاهی اوقات تولد یک کودک ناتوان ممکن است رشد روان شناختی را در اعضای دیگر خانواده موجب شود و بر عملکرد کلی آنها تاثیر بگذارد. با این وجود معمولاً این تاثیرات به شکل منفی بر کیفیت زندگی این والدین تاثیر می گذرد (معتمدین، سهرابی، فتحی‌آذر و ملکی، ۱۳۸۸).
    ۲-۶- تاثیر کودک عقب مانده ذهنی بر روابط اعضای خانواده
    نظام خانواده یک نظام اجتماعی ای است و فرزند عقب مانده ذهنی نیز یکی از اعضای نظام و سیستم اجتماعی می باشد و این دو نه تنها بر یکدیگر، بر سایر اعضای خانواده نیز دارای تاثیر متقابل و در تعامل می باشند این تاثیر هم از جنبه های منفی مورد توجه واقع شده است. بیشتر تحقیقات و پژوهش های انجام گرفته در این زمینه بیانگر آن است که این تاثیر غالبا جنبه منفی داشته است. یعنی عقب ماندگی ذهنی یکی از اعضای خانواده باعث می شود که سیستم و نظام خانواده، نتواند کارکردهای و وظایف خود را به نحو مطلوب انجام دهد و در نتیجه در عملکرد خانواده با حضور کودک عقب مانده ذهنی اشکالات و وقفه های بوجود می آید (میرزابیگی، ۱۳۸۸).
    تعداد قابل توجهی از خانواده ها در جامعه ایرانی از اثرات منفی داشتن یک کودک معلول و همچنین از بار مراقبتی بسیار زیاد، فشارهای روانی، اجتماعی و مالی ناشی از داشتن چنین کودکی رنج می برند، که این عوامل می توانند، ثبات خانوادگی را برهم بزند و باعث برهم ریختگی سازمان خانواده شوند. کودکان کم توان ذهنی نه تنها بر والدین تاثیر دارند، بلکه سایر اعضای خانواده یعنی دیگر فرزندان را هم تحت تاثیر قرار می دهند. در این زمان آرامش خانواده به هم خورده و تمام نگاه ها به سوی کودک معلول معطوف می شود.
    معلولیت یکی از فرزندان مانع آن می شود که خانواده بتواند کارکردهای متعارف خود را به نحو مطلوب داشته باشد. از جمله این کارکردها، تامین موجبات رشد و پرورش فرزندان، تامین محیطی دلپذیر برای اعضا و ایجاد پایگاهی برای برقرای روابط اجتماعی اعضا با دیگران است. در واقع کم توانی ذهنی یک شرایط پیچیده ی ذهنی است، تولد کودک کم توان ذهنی به عنوان یک بحران می تواند به شکل عمیق تر، بر ارتباط ها و کنش های اعضای خانواده اثر بگذارد. خانواده هایی با روابط باز، موثر و دائمی که در نقش های شان انعطاف پذیرند، بهتر می توانند با بحران ها سازگار شوند. تولد کودک عقب مانده ذهنی به عنوان یک بحران، می تواند به شکل عمیق بر ارتباط ها و کنش های خانواده اثر بگذارد و خانواده هایی می توانند با بحران ها به خوبی سازگار شوند که روابط باز، موثر و دائمی داشته و در نقشهای شان انعطاف پذیر باشند (گلادینگ، ۱۳۸۲).
    بعضی خانواده های دارای کودک ناتوان و معلول از نظر اجتماعی منزوی هستند و ممکن است در مقابل استرس پس از سانحه آسیب پذیر تر باشند. همچنین گزارش شده است که تاثیر داشتن کودک ناتوان روی والدین نیست بلکه روابط بین فامیل را در بر می گیرد و باعث تغییر در روابط با فامیل می شود. مینوچین (۲۰۰۳، ترجمه بهاری، ۱۳۹۲) معتقد است که والدین وقتی انژری خود را به کودک عقب مانده ذهنی اختصاص می دهند در نتیجه مرزهای زیر گروهی والدینی سست و شکننده می گردد و زیر مجموعه خواهر و برادری نیز مورد تهدید واقع می شود. تولد یک کودک عقب مانده ذهنی به خودی خود یک عامل فشار زا برای اعضای خانواده محسوب می شود و یک عامل نگران کننده برای سازگاری خانواده می باشد. اساساً تولد کودک عقب مانده ذهنی به عنوان یک بحران، می تواند به شکل عمیق بر ارتباط و کنش های خانواده اثر بگذارد و خانواده هایی می توانند با بحران ها به خوبی سازگار شوند که روابط باز، موثر و دائمی داشته و در نقش هایشان انعطاف پذیر باشند (مینوچین، ۲۰۰۳، ترجمه بهاری، ۱۳۹۲).
    وجود کودک عقب مانده ذهنی اثرات عمیقی بر نحوه ارتباط اعضای خانواده با هم و هریک از آنها با کودک می گذارد و همین اثرات، چنانچه به گونه ای منظقی و چاره جویانه حل نشود، ضایعات جبران ناپذیری بر والدین و سایر اعضای خانواده و خصوصاً کودک عقب مانده ذهنی وارد می کند. عامل هرگونه تفاهم و پذیرش یا عدم تفاهم، در اصل خود والدین می باشند. بنابراین نوع عکس اعملی که پدر و مادر در مقابل عقب ماندگی ذهنی فرزندشان از خود بروز می دهند، در ایجاد جوی مساعد هم برای خود کودک و هم برای سایر افراد خانواده نقش بسیار حساسی دارد. در خانواده هایی که سعی در مراقب از کودکان کم توان ذهنی یا ناتوانایی های دیگر می کنند، یکی از موضوعات قابل توجه، کیفیت زندگی والدین و سایر اعضای خانواده است. در بسیاری از موارد، مراقبت از کودک دارای کم توانی ذهنی، باعث بهبود کیفیت زندگی او می شود، ولی ممکن است کیفیت زندگی سایر اعضای خانواده به ویژه عضو مراقب را کاهش دهد. پژوهش ها نشان داده اند که وجود یک کودک عقب مانده ذهنی سبب محدودی روابط اجتماعی خانواده می گردد و هر قدر شدت عقب ماندگی ذهنی فرد بیشتر باشد، اوقات فراغت والدین و خانواده محدودتر شده و دامنه ارتباطات اجتماعی تنگ تر می شود (هالاهان و کافمن، ۱۹۹۳، ترجمه جوادیان، ۱۳۸۳).
    وقتی والدین یک کودک کم توان ذهنی را به دنیا می آورند کارکردهای شناختی خانواده به هم می خورد که در سطح کلان، سلامت روان ،پویایی و هدفمندی خانواده را تحت الشعاغ قرار داده و در سطح خرد نیز مهمترین کارکردهای روان شناختی خانواده را همچون ابراز کردن، حل تعارض، استقلال، پیشرفت، تفریح و سرگرمی، ارزش های اخلاقی و مذهبی، ساختار و سازمان، رفت و آمد با اطرفیان ،اتحاد ،کنترل و حل مساله تحت تاثیر خود قرار می دهد. از آنجایی که این خانواده ها در معرض تنیدگی و افسردگی بیشتری هستند و در امر سازگاری، با مشکلات بیشتری مواجهه اند، لذا انسجام خانوادگی کمتری دارند و در فعالیت های اجتماعی، کمتر شرکت می کنند (گلادینگ، ۱۹۸۹، ترجمه بهاری، ۱۳۸۲).
    ۲-۷- نیمرخ روانی و شخصیت
    روانشناسان برای کلیت افراد و تفاوت های فردی اهمیت خاصی قائل هستند و کلیت روان فرد را یکی از معیارهای شناسایی تفاوت های بین افراد می دانند. به منظور شناخت کلیت روان افراد و تفاوت های فردی از مفهوم نیمرخ روانی و همچنین شخصیت استفاده می کنند. اگرچه روانشناسان شخصیت وجود شباهت‌های بین افراد را قبول دارند، توجه آنها بیشتر به تفاوت‌های افراد معطوف است. چرا عده ای موفق و عده‌ای ناموفق هستند؟ چرا برداشت های افراد از امور متفاوت است؟ تنوع استعدادها ناشی از چیست؟ چرا عده‌ای به بیماری های روانی دچارند ولی دیگران در همان شرایط سالمند؟ هر انسان و رویدادی در نوع خود منحصر به فرد است. با وجود این، بین بسیاری از انسان ها و رویدادهای زندگی آنها آن قدر شباهت وجود دارد که می‌توان نکات مشترکی را در نظرگرفت و درست همین الگوهای رفتاری است که روانشناسان شخصیت در پی درک آن هستند (پروین، ۱۳۸۱). نظریه‌های شخصیت از زمان یونان باستان آغاز شده است و از آن زمان تاکنون نظریه‌های گوناگونی با گرایش ها و زمینه‌های تفاوت شخصیت انسان عرضه شده است. بنابراین، بدیهی است که با توجه به زمان و شخصیت خود روانشناس، از شخصیت تعاریف متفاوتی ارائه شود که هر یک از این تعاریف بر رفتارهای متفاوتی تکیه دارد و روش های مختلفی را اقتضاء می‌کند. این تعاریف ممکن است عینی تر و یا انتزاعی تر باشد. تعاریف می‌توانند رویدادهایی را تشریح کنند که در درون افراد می‌گذرد و یا چگونگی تعامل آنها با یکدیگر را مدنظر قرار می‌دهند. همچنین می‌توانند عاملی را توصیف کنند که مستقیماً قابل مشاهده است و یا از آن استنباط می‌شود و ممکن است خصوصیاتی را تشریح کنند که از آن عده ای خاص باشد و یا به توصیف ویژگی‌هایی بپردازند که اکثریت یا همه افراد را مربوط می‌شود. در تعریف شخصیت باید چند نکته را در نظر گرفت:
    ۱) هر فردی از نظر ویژگی های شخصیتی یگانه و بی همتاست (هیچ دو فردی از نظر خلق و علایق و رفتار کاملاً مشابه نیستند).
    ۲) افراد در همه موقعیت ها به شیوه یکسانی عمل نمی‌کنند یعنی رفتار شخص ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد.
    ۳) گرچه هر فرد یگانه و بی همتاست اما در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه‌ای وجود دارد (هر چند در جزئیات رفتار آدمی تفاوت‌های دیده می‌شود بیشتر مردم الگوهای رفتاری نسبتاً ثابتی دارند) (گروسی و همکاران، ۱۳۸۰).
    ۲-۷-۱- نظریه مک کری و کوستا درباره ابعاد شخصیت بهنجار
    نظریه مک کری و کوستا درباره ابعاد شخصیت یک دیدگاه جدیدی است که در آن بر وجود پنج بعد برای شخصیت تاکید شده است. الگوی پنج عاملی فرض می‌کند که شخصیت بهنجار مفهومی چند بعدی است که در مجموع از پنج بعد اساسی تشکیل یافته است (مک کری و کوستا، ۱۳۸۱).
    نوروزگرایی: وجود نوروزگرایی مانع سازگاری افراد می شود. در مردان دارای نمرات بالا در نوروزگرایی مستعد داشتن عقاید غیرمنطقی هستند و کمتر قادرند تکانش های خود را کنترل کرده و خیلی ضعیف تر از دیگران با استرس کنار می آیند. افرادی که نوروزگرایی پایینی دارند دارای ثبات عاطفی بوده و معمولاً آرام، معتدل و راحت هستند و قادرند که با موقعیت های فشارزا بدون آشفتگی یا هیاهو روبرو شوند (گروسی، ۱۳۸۰). و دو عامل روان رنجورخویی و روانپریشی با ناراحتی های روانشناختی مرتبط هستند (کاویانی، ۱۳۸۲).
    برون گرایی: برون گراها دارای ویژگی هائی چون: ریسک پذیری، فعالیت بالا، هیجان خواهی، ماجراجویی، شاد خویی، شوخ طبعی، سرزندگی ، با انرژی و پر حرف هستند. و معمولاً به عنوان اشخاص خونسردی توصیف می‌شوند که نمی‌توانند احساسات شان را به اندازه درون‌گراها کنترل کنند. مشخص شده است که سطح بالای برون گرایی و سطح پایین روان رنجورخویی با رفتارهای سازگار و سلامت روانشناختی مرتبط می باشد (شولتز و شولتز، ۱۳۸۶).
    تجربه پذیری (انعطاف پذیری): عناصر انعطاف پذیری شامل تصور فعال، احساس زیبا پسندی، توجه به احساسات درونی، تنوع طلبی، کنجکاوی ذهنی و استقلال در قضاوت می باشد. افراد منعطف هم درباره دنیای درونی و هم درباره دنیای بیرونی کنجکاو هستند و زندگانی آنها از لحاظ تجربه غنی است. آنها مایل به پذیرش عقاید جدید و ارزش های غیر متعارف بوده و بیشتر و عمیق تر از اشخاص غیرمتعارف هیجان های مثبت و منفی را تجربه می کنند (گروسی، ۱۳۸۰).
    همسازی (مطبوع/دلپذیر بودن): همانند برون گرایی، دلپذیر بودن بعدی از تمایلات بین فردی است. یک فرد دلپذیر اساساً نوع دوست است، او نسبت به دیگران همدردی کرده و مشتاق است که کمک کند و باور دارد که دیگران نیز متقابلاً کمک کننده هستند. در مقابل فرد غیردلپذیر، ستیزه جو، خودمدار و شکاک نسبت به دیگران بوده و رقابت جو[۲۵] است تا همکاری کننده دلپذیر بودن صفات همکاری و اعتماد را می‌سنجد، همچنین نشان دهنده صفات زیر نیز می‌باشد: رک گویی، نوع دوستی، دلرحم بودن، تواضع (گروسی، ۱۳۸۰).
    وظیفه شناسی (با وجدان بودن): افراد باوجدان، هدفمند، بااراده و مصمم می باشد. افراد موفق، موسیقیدانان بزرگ و ورزشکاران بنام این صفت را در حد بالا دارند. برخی این عامل را تمایل به موفقیت نامیده اند. اساساً نمره بالا در وظیفه شناسی با موفقیت شغلی همراه است. نمره پایین در آن ممکن است موجب شود فرد از دقت لازم اجتناب کند و از پاکیزگی زیاد اجتناب کند. افراد با نمره بالا در این بعد، بسیار وظیفه شناس، دقیق، خوش قول و مطمئن هستند (کاویانی، ۱۳۸۲).
    ۲-۸- اختلال شخصیت
    بر طبق آنچه در نسخه چهارم راهنمای تشخیصی و آماری تجدیدنظر شده (DSM-IV-TR) آمده است، اختلال شخصیت عبارت است از: «یک الگوی با دوام و پایدار از رفتار و تجربه درونی که به طور قابل ملاحظه‌ای با انتظاراتی که از شرایط فرهنگی فرد وجود دارد متفاوت باشد، فراگیر و غیرقابل انعطاف باشد، شروع آن به دوران نوجوانی یا اوایل بلوغ برگردد، در طول زمان پایدار باشد و به ناراحتی یا آسیب‌دیدگی روحی منجر گردد.» به دلیل آن که این اختلالات، مزمن و فراگیر هستند. می‌توانند به اختلال جدّی در کارکرد و زندگی روزمره بیانجامند (انجمن روانپزشکان آمریکا، ۱۳۹۱). اختلال های شخصیت دهها سال است که برای بررسی روان شناختی، منبع جالبی فراهم آورده اند زیرا که آنها ثبات و استحکام چنان نیرومندی به شخصیت و رفتار می بخشند که در طول زمان و مکان ادامه می یابند. اختلال های شخصیت اساساً اختلال های صفات هستند، اختلال هایی که در گرایش فرد به درک پاسخ دهی به محیط به شیوه های ناسازگارانه انعکاس می یابند (دیویسون، ۱۳۸۴).
    در کار گروه بخش شخصیّت و اختلالات شخصیت DSM-5، اختلالات شخصیّت به این‌گونه تعریف شده است؛ در اختلال شخصیّت، فرد باید مختل شدن معناداری را به طور شاخص در دو حوزه از کارکرد شخصیّت – خود و بین فردی- تجربه نماید. بنا به تعریف خود نه تنها به چگونگی دیدگاه فرد از خود بلکه به شیوه­ای که فرد اهداف خود را در زندگی تعیین و دنبال می­ کند اشاره دارد. بین فردی نیز به توانایی یک شخص در درک نقطه نظر دیگران و ایجاد روابط نزدیک با آنان اشاره دارد. مقیاسی که از طریق آن این­ موارد مورد قضاوت قرار خواهند گرفت، از کم تا شدید درجه­بندی می­ شود (ویدیگر[۲۶]، ۲۰۱۲).
    ۲-۸-۱-نظریه اختلال شخصیت میلون
    ۲-۸-۲- نظریه میلون درباره اختلالات شخصیت
    از نظر میلون محیط و شخصیت یک سیستم است. سیستمی که ویژگی اصلی آن، سلسله مراتبی و از چند سطح سازمانی تشکیل گردیده است: سطوح زیستی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی که هر سطح روی لایه یا سطح قبلی بنا گردیده است (شریفی، ۱۳۸۶).
    نظریه اختلال شخصیت میلون، یک نظریه تحولی- زیستی- تکاملی است که اختلالات شخصیت را ناشی از عملکرد متفاوت ناسازگارانه ای که می تواند به ایجاد نقایص، عدم تعادل ها و تعارض هایی در رابطه فرد با محیط گردد. این نظریه مانند نظریه های روانکاوی از ویژگی دو قطبی بودن برخوردار است. بدین صورت که راهبردهای زیستی در طی دوران تکامل انسانی وارد رفتار انسان شده است. از نظر میلون مراحل تحول ۴ مرحله می باشد که یک انسان باید از آنها بگذرد و جهت باکفایت عمل کردن در زندگی ۴ وظیفه باید انجام دهد. سه زوج نخست این مراحل و وظایف و تاحدی زوج چهارم بین انسان و گونه های پایین تر مشترک بوده و شاید بتوان آنها را به عنوان ۴ مرحله سیر و تکامل تحول تصور کرد. این مراحل چهارگانه تحول عبارتند از وجود، سازگاری، تکرار و انتزاع (کلارکین[۲۷] و لنزن ویجر[۲۸]، ۱۹۹۶).
    ارگانیسم از مراحل رشدی عبور می کند که این مراحل با توجه به دوره مربوطه در تحول دارای اهدافی عملکردی هستند. در درون هر مرحله هر فرد یک سری حالات شخصیتی را کسب می کند که نشان دهنده یک تمایل به سوی یکی از دو قطب است. این موضوع که طی زمان کدام قطب مسلط خواهد شد را تعامل متقابل حل نشدنی عوامل درون و برون ارگانیسم تعیین می کند. بدین صورت طی دوران نوزادی وظیفه ارگانیسم عبارت است از ادامه وجود. در این جا تحول مکانیسم هایی را بوجود می آورد که نوزاد را به طرف محیط های ارتقاء دهنده زندگی (لذت) هدایت کرده و از محیط های تهدید کننده زندگی (درد) دور می کند.
    با رشد قوای فکری ممکن است شیوه بیان صفات یا حالاتی که در مراحل اولیه زندگی کسب می شود تغییر شکل پیدا کند. فردی با یک مزاج فعال در هماهنگی با عوامل بافتی می تواند بصورت یک شخصیت اجتنابی یا ضد اجتماعی در آید. اگر فرد جهت گیری فعال داشته باشد و بعداً یا بگیرد که شخصیت اجتنابی یا ضد اجتماعی در آید. اگر فرد جهت گیری نافعال داشته باشد و بعداً یاد بگیرد که معطوف به خود باشد یم سبک خود شیفته ایجاد خواهد شد. ولی اگر فرد یک تمایل فعال داشته باشد و سپس یاد بگیرد که معطوف به خود باشد یک سبک ضد اجتماعی بوجود می آید (کلارکین و لنزن ویجر، ۱۹۹۶).
    مرحله اول- وجود: مکانیسم های تحولی همراه با این مرحله با فرایندهای ارتقاء زندگی و حفظ آن ارتباط دارند. اولین گروه این فرایندها با جهت دهی بسوی بهبود کیفیت زندگی و گروه بعدی با جهت دهی فرد بسوی دور شدن از اعمال و محیط هایی که کیفیت زندگی را کاهش داده و یا وجود را به خطر می اندازد ارتباط دارد. این دو فرایند اهداف وجودی نامیده می شود. چنین مکانیسم هایی یک تقابل لذت- درد را شکل می دهند. اکثر انسان ها هر دو فرایند را نشان می دهند. با این حال برخی افراد در مورد این اهداف در تعارض اند (مانند سادیست ها) در حالی که عده ای دیگر کمبودهایی در چنین اهدافی دارند (مانند اسکیزوئیدها) (شریفی، ۱۳۸۶).
    مرحله دوم- سازگاری: زمانیکه یک ساختار بوجود آمد بایستی بوسیله مبادله انرژی و اطلاعات با محیط خود، وجود خود را حفظ کند. این مرحله دوم تحول با آنچه که روش های سازگاری نامیده می شود ارتباط دارد و بصورت یک تقابل دو بخشی فرمول بندی شده است. یم جهت گیری همراه شدن با اکولوژیک بوده و آن عبارت است از قرار گرفتن در یک گوشه از محیط در برابر یک جهت گیری فعال که تغییر دادن اکولوژی بوده و عبارتست از مداخله در محیط و تغییر دادن آن (شریفی، ۱۳۸۶).
    مرحله سوم- تکرار: اگر چه ممکن است ارگانیسم با محیط خود خوب سازگار شده باشد ولی وجود هر شکلی از زندگی دارای زمان محدودی است. ارگانیسم جهت رفع این محدودیت از راهبرد سومی بنام تکرار استفاده می کند که بوسیله آن فرزندانی را بجای می گذارد. این راهبرد طبق نظر زیست شناسان به عنوان راهبرد ® یا خود پروری از یک سو، و راهبرد (k) یا پرورش دیگران از سوی دیگر مورد نظر قرار می گیرد. از نظر روانشناسی راهبرد ® فرد را مستعد اهمال معطوف به خود می کند که دیگران از آنها به عنوان خودخواهی، بی عاطفگی، بی توجهی و عدم مراقبت یاد می کنند در حالیکه راهبرد (k) فرد را مستعد اعمال معطو به پرورش می کند که به عنوان وابسته، صمیمی، حمایت کننده و نگران نام می گیرد. تقابل خود- دیگری نیز همانند تقابل فعال- نافعال از بسط مفهوم سیستم ها حاصل می شود. در اینجا نیز همانند مورد قبل هدف ارگانیسم حفظ تداوم خود می باشد. با این حال وقتی این مفهوم طی زمان مطرح می شود بقاء و راهبردهای حفظ آن معنی تولید مثل به خود می گیرد (کلارکین و لنزن ویجر، ۱۹۹۶).
    مرحله چهارم- انتزاع: به توانایی ترکیب تفاوت ها، بیان سمبلیک حوادث، سنجیدن و استدلال و پیش بینی انتزاع می گویند. زمانیکه فرد از قید واقعیت و حال خارج می شود، ممکن است بطور معمول با بهره گرفتن از سبک های پردازش انتزاعی، ساختارهای بدیعی بوجود آیند. ذهن انتزاع گرا ممکن است واقعیتهای خارجی را منعکس کند ولی آنها را در یک فرایند مجدداً ساختاربندی کرده و بطور کنشی آنها را بصورت روش های انتزاعی پدیدارگرایانه تغییر شکل می دهد. ادراک بوسیله فرایندهای نمادسازی انتزاعی تغییر شکل پیدا می کند. نه تنها تصورات درونی و بیرونی از قید حس مستقیم و واقعیات تحسمی رها شده و می توانند تبدیل به یک ماهیت شوند، بلکه زمان معاصر نیز فوریت و اثر خود را از دست داده و به اندازه یک ساختار به یک ماده تبدیل می شود.
    بر اساس نظر میلون سیستم تحولی شخصیت مطمئن ترین روش برای تشریح شخصیت شناسی فراهم می کند. بر خلاف فرمول بندی های گذشته (فروید، پیازه، اریکسون)، ساختن یک مدل رشدی بر اساس مراحل تحولی نوروپسیکولوژیک عاقلانه تر از ساختن آن بر اساس فرایندها و مراحل روانی جنسی یا شناختی است (کلارکین و لنزن ویجر، ۱۹۹۶).
    بر اساس نظریه میلون شخصیت عبارت است از الگوی پیچیده و بسیار عمیقی از ویژگی های روانشناختی که نمی توان به راحتی آنها را ریشه کن کرد و تقریباً به صورت خودکار، خود را در تمامی جنبه های عملکرد فرد آشکار می سازد. این ویژگی ها فراگیر بوده و ماتریس پیچیده ای از پیش آگهی های زیستی و یادگیری ها را تشکیل داده و الگوی ادراکی، احساس، تفکر و شیوه های مقابله آن فرد را می سازند. شخصیت آمیزه ای از احساسات، ادراکات، افکار و رفتارهای نامرتبط نیست، بلکه سازمانی کاملاً درهم تنیده از نگرش ها، عادات و عواطف است. اگرچه ما زندگی خود را با احساسات و واکنش های کم و بیش نامرتبط و مختلف شروع می کنیم، ولی به مرور زمان دامنه آنها را مخدوش کرده و خزانه رفتاری خاص خودمان را می سازیم. این خزانه رفتاری است که ما را از دیگران متفاوت کرده و شیوه مقابله ما را در برخورد با دیگران و در درون خودمان تعیین می نماید. در دیدگاه میلون اختلال شخصیت یک بیماری نیست که از خارج وارد شده و بهنجاری فرد را از بین ببرد. از این رو میلون به جای اختلال شخصیت اصطلاح الگوهای بالینی شخصیت استفاده می نماید. از این دیدگاه، همانطور که بیماری جسمی سیستم ایمنی بدن است که مشخص می کند آیا فرد بیمار خواهد شد یا خیر، در مسایل روانی نیز سبک شخصیتی فرد یعنی مهارت های و انعطاف های سازگارانه فرد است که تعیین می کند آیا وی در مقابله با محیط از پای درخواهد آمد یا خیر (شریفی، ۱۳۸۶).
    ۲-۸-۳- تقسیم بندی اختلالات شخصیت
    در نسخه چهارم متن تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، اختلالات شخصیتی بدین صورت طبقه بندی کرده اند:
    خوشه A: اختلالات شخصیتی که با ویژگی غیرعادی بودن مشخص می شود.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 08:00:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مقایسه حقوقی دعوای خلع ید با دعوای رفع تصرف عدوانی در حقوق موضوعه ایران- قسمت ۷ ...

    رای دادگاه
    درخصوص تجدیدنظر خواهی آقای امیر .. فرزند .. به طرفیت خانم مریم … فرزند … نسبت به دادنامه … صادره از شعبه .. دادگاه عمومی در پرونده شماره … که بموجب آن در مورد دادخواست تجدیدنظر خوانده به طرفیت تجدیدنظر خوانده به خواسته خلع ید از یک باب مغازه تجاری به پلاک ۱۴۰/۲۲۷۹ به پرداخت کلیه خسارات قانونی مقوم به پنجاه و یک ملیون ریال که از طرف دادگاه محترم بدوی با استدلال به این که اداره ثبت به موجب نامه شماره …. خواهان را مالک شش دانگ ملک مذکور دانسته و ادعای رابطه استیجاری در سال ۷۱ به بعد و خرید سرقفلی سال ۷۴ توسط خوانده بین خوانده و پدر خواهان با توجه به این که ملک مزبور در تاریخ ۲۵/ ۸ /۵۴ به خواهان منتقل شده مسموع نمی باشد لذا تصرفات خوانده را غاصبانه تشخیص و حکم به خلع ید صادر گردیده و در فرجه قانونی مورد تجدیدنظر خواهی قرار گرفته با برسی محتویات پرونده دادنامه تجدیدنظر خواسته قابل نقض است زیرا حسب سند ۱۵۸۴۰– ۲۵/ ۸ /۵۴ مغازه مورد نزاع از طرف پدر تجدیدنظر خوانده در حالی که مشارالیها حدود دوساله بوده به نام وی انتقال داده و حسب اظهارات پدر نامبرده که با حضور در دادگاه تجدیدنظر عنوان داشته هرچند سند ملک را به نام دخترش نموده ولی همچنان در اختیار خود بوده و تجدیدنظر خوانده نیز اذعان داشته که ملک تا اواخر سال ۱۳۸۶ در اختیار پدرش بوده و الان پنج سال است که متوجه شده به تجدیدنظر خواه اجاره داده شده و پدر تجدیدنظرر خوانده تصریح نموده که مبلغ سیصد و بیست هزار تومان در سال ۷۱ از تجدیدنظر خواه به عنوان سرقفلی گرفته و طبقه بالای آن را ساخته و هم اکنون طبقه بالا در اختیار دخترش می باشد و به اجاره داده و به علاوه تجدیدنظر خوانده تصریح نموده به کارها و اعمال پدرش راضی بوده ولی الان راضی نمی باشد و تقاضای تخلیه مغازه را دارد با عنایت به مراتب رابطه استیجاری بین تجدیدنظر خواه و پدرش تجدیدنظر خوانده که اختیار ملک با وی بودده و مالک نیز که در آن موقع حدود ۱۹ ساله بوده رضایت ضمنی داشته بنابراین صدق عنوان غصب بر ید تجدیدنظر خواه صادق نبوده و مورد مشمول قانون موجر و مستاجر سال ۱۳۵۶ می باشد در نتیجه اعتراض وارد است و با استناد به ماده ۳۵۸ قانون آیین دادررسی مدنی دادنامه تجدیدنظر خواسته را نقض و مستنداً به ماده ۱۱۹۷ قانون مذکور حکم به بطلان دعوی اولیه تجدیدنظر خوانده )خواهان بدوی ( صادر و اعلام می گردد.این رای قطعی است .
    رئیس شعبه ….. دادگاه تجدیدنظر استان تهران
    مستشار شعبه ….. دادگاه تجدیدنظر استان تهران
    عیار تحقق استیلای داوری عرف است و نشانه ثابتی ندارد هرگاه در مورد این که آیا اقدامات مدعی علیه تصرف محسوب می شود یا نه باید به عرف رجوع کرد در برخی از موارد در احداث ساختمانها لوله های بخاری یا حتی تخلییه آب ناودان – چسبیده به ساختمان احداثی ولی در فضای ملک مجاور احداث می شود که عرف آن را غصب می انگارد همچنین عرف زمانی غصب را محقق می داند که ورود به ملک به قصد استیلا و تصرف صورت گرفته باشد ، لذا هرگاه فردی برای مدتی کوتاه و به قصد گذر ، تماشا ، بازرسی یا تجسس وارد ملکی شود عرف این اندازه از اقدام را غصب تلقی نمی کند.
    هرگاه چند نفر مشترکاً مالی را تصرف کنند یعنی دو یا چند نفر یک ملک را تصرف نمایند در این حالت تمام متصرفین غاصب تمام مال محسوب می شوند و همه آنها در برابر مالک دارای مسئولیت هستند بر این اساس ” استیلای مشترک از ضمان هریک از غاصبان نمی کاهد زیرا مستلزم تصرف عدوانی در تمام مال است [۵۸] ” استیلا بر مال غیر ممکن است به مباشرت باشد یا با واسطه . هرگاه )الف( به امر و دستور دیگری در خانه ایی سکونت نماید ، آمر را باید مستولی بر آن مال و در نتیجه غاصب شمرد. اما گاهی ممکن است ملکی توسط (الف) غصب شود اما توسط او به (ب) و (ج) منتقل گردد. نکته ایی که توجه به آن به هنگام طرح دعوای خلع ید در چنین مواردی ضروری است این است که هرگاه ملکی توسط فردی تصرف شود و او عین یا منافع آن را به دیگری واگذار کند ، دعوای خلع ید باید علیه هردو شخص مذکور طرح شود زیرا اگر دعوا صرفاً علیه انتقال دهنده یا متصرف اول –الف- طرح شود چون او محکوم به خلع ید می شود و در مقام اجرای حکم، حکم غیر قابل اجرا خواهد بود ، چون کسی محکوم به خلع می شود که بر مال تصرفی ندارد البته دادکاه باید با دلایل لازم متصرف و مبنای تصرف او را احراز کند و صرف مالک بودن خواهان نمی تواند استیلای خوانده را بر ملک مالک ثابت کند بلکه مالکیت خواهان و استیلای خوانده دو امر جداگانه ایی هستند که خواهان هردو را باید با ارائه دلایل جداگانه اثبات نماید چه بسا خواهان با ارائه دلایل بتواند مالکیت خود را به اثبات برساند اما نتواند دلیلی برای تصرف خوانده بر ملک مورد نظر ارائه کند .
    توجه به این نکته نیز ضروری است که استیلای غاصبب در صورتی از نظرر تثببیت تتصرف واجد ارزش است و می توان به عنوان رکن مادی غصب به آن استناد کرد که سلطه او بر مال به منظور خارج نمودن آن از تصرف دیگران و به قصد استفاده شخصی از آن باشد . استیلایی موجب تحقق غصب می شود که بااستیلای دیگران منافات داشته و قابل جمع نباشد والا اگر استیلای بر مال ظاهری بوده و به قصد سلب امکان استیلا از دیگران نباشد و یا متصرف مادی به قصد و برای استفاده دیگری مال را در اختیار گیرد در این صورت تصرف حاصله به علت فقدان رکن معنوی به نفع او قابل استناد نیست . تشخیص مداخلات سطحی و ظاهری که فاقد رکن معنوی است از تصرف واقعی صرفاً با توجه به قرائن و کیفیت تصرف امکان پذیر است .
    ۲) عدوانی بودن تصرفات متصرف
    استیلا برمال دیگری درصورتی غصب محسوب می شود که تصرفات متصرف غیر مجاز و غیرقانونی باشد. عدوانی بودن تصرف شرط ضروری تحقق غصب است. قانون مدنی عدوان را تعریف نکرده است. عدوانی بودن ید متصرف جنبه نوعی دارد و از انکار یا تعدی و تفریط او به حکم قانون احراز می شود .قانونگذار با افزودن شررط به نحو عدوان بر شرایط دیگر غصب به ظاهر بدون مجوز قانونی یا به ناحق و ظالمانه بودن استیلا را شرط تحقق غصب دانسته است ، بنابراین برای تحقق غصب استیلای بر حق دیگری باید بدون مجوز قانونی و به ناحق باشد .چنانکه هرگاه کسی به تصور مالک بودن بر مال دیگری مستولی شود غاصب محسوب می گردد ولی تفاوت غاصب آگاه با ناآگاه در این است که غاصب آگاه و عامد مسئولیت کیفری نیز دارد با این وجود این بر خلاف ظاهر شرط مذکور به نظر می رسد که استیلا بر حق دیگری باید به عمد و قهر باشد تا غصب تلقی شود .[۵۹] تصرفات متصرف زمانی غاصبانه و عدوانی محسوب می شود که بدون اجازه مالک )عین یا منافع ( و یا قانون واقع شود.

    پایان نامه رشته حقوق

    رای دادگاه
    درخصوص تجدیدنظرخواهی آقای داود ..به طرفیت آقایان علی و قربانعلی ..نسبت به دادنامه شماره …موضوع پرونده کلاسه…صادره از شعبه .. دادگاه عمومی تهران که بموجب آن درخصوص تقاضای تجدیدنظر دائر به خلع ید از یکباب ساختمان مسکونی به شماره ثبتی پلاک ۳۱ فرعی از ۱۸۹۶ اصلی که دادگاه با استناد به اینکه مالکیت ثبتی خواهانها نسبت به ۱۱۵ دانگ مشاع از پلاک موصوف ثابت می باشد و سند عادی انتقال بدون ثبت رسمی آن منشاء اثری نیست به استناد مواد ۲۲ و ۴۶ و ۴۸ قانون ثبت حکم به خلع ید خوانده از پلاک مزبور به میزان مذکور صادر و نسبت به مازاد بر ۱۱۵ دانگ مشاع با توجه به عدم ثبوت مالکیت خواهانها به استناد بند ۱۱ ماده ۸۴ و ۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی صادر ، از این رای پس از ابلاغ مورد تجدیدنظر خواهی قرار گرفت و به این شعبه از محاکم تجدیدنظر استان ارجاع و با تعیین وقت و دعوت از طرفین و استماع اظهارات و دفاعیات آنان با توجه به اظهارات و قرائن صریح آقای علی …. مبنی براینکه ملک مورد دعوی را در سال ۸۰ به آقای … فروختم و به مبلغ سه ملیون تومان ثمن آن را دریافت کردم و درخصوص قدرالسهم برادرم هم علاوه براینکه شفاهاً اجازه فروش را به من داده کتباً هم به من اجازه داده و آن را به من فروخته و آن فروشنامه و اجازه نامه همراهم نیست و در کرج می باشد و دفاعیات موجه تجدیدنظرخواه در جلسه دادگاه و لایحه تقدیمی و سکونت بیش از پنج سال وی در منزل ابتیاعی و پرداخت ثمن آن و فروشنامه تنظیمی فیمابین و باقی موارد و نظر به مراتب مسطور مورد از موارد خلع ید نمی باشد چون با تراضی طرفین فروشنامه تنظیم گردیده و تمام ارکان بیع و نقل و انتقال شرعی محقق شده و ید تجدید نظر خواه ید غاصبانه تلقی نمی گردد و مواد ۲۲ و ۴۶ و ۴۸ قانون ثبت شامل مانحن فیه که فروشنده اقرار به فروش ملک نموده و مالکیت شرعی خریدار بر ملک متنازع فیه محرز بوده نمی باشد علی هذا مستنداً به مواد ۳۵۸ و ۱۹۷ قانون آیین دادرسی مدنی وماده ۱۲۵۷ قانون مدنی تجدیدنظر خواهی وارد ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته حکم به بی حقی تجدیدنظر خواندگان )خواهانهای بدوی (صادر و اعلام می نماید.رای صادره قطعی است.
    رئیس شعبه ….. دادگاه تجدیدنظر استان تهران
    همچنین رویه قضایی گاه تصرف همراه با رضایت قبلی مالک را علیرغم اینکه ادامه تصرفات متصرف بر خلاف میل و رضایت مالک بوده است عدوانی بداند ، اما برخی دیگر از قضات عقیده دارند در صورتی که جواز تصرف ملک توسط متصرف از بین رود و رضایت مالک بر تداوم تصرفات متصرف بر ملک خاتمه یابد تصرفات ملک پس از انتقضای جواز مالک غاصبانه است ، دراین خصو ص ماده ۳۱۰ قانون مدنی بیان می دارد : اگر کسی مالی به عاریه یا ودیعه و امثال آنها در دست اوست منکر گردد از تاریخ انکار در حکم غاصب است ضمن اینکه قسمت دوم ماده ۳۰۸ قانون مدنی صریحاً اعلام می نماید ” اثبات ید برمال غیر بدون مجوز هم در حکم غصب است ” بر این اساس به نظر می رسد برخلاف رای دادگاه تجدیدنظر استان تهران رای داگاه عمومی حقوقی قم به درستی صادر شده است زیرا با انقضای عقد مزارعه ید متصرف بر ملک عدوانی محسوب می شود و تداوم تصرف ملک از سوی او بر خلاف قانون است برای تقویت این نظر می توان استدلال کرد : مبنای مسئولیت غاصب تجاوز به حق دیکری است خواه این تجاوز عمدی صورت گرفته باشد یا به غیر عمد برای مثال اگر خریداری مال مغصوب رابخرد همین که بر آن مسلط شود از نظر قانون غاصب و مسئول است هرچند که هیچ تقصیری را نتوان به اونسبت داد. با وجود این ممکن است از واژه عدوان چنین استتفاده شود که استیلا بر حق غیر باید به عمد و قهر باشد که در این صورت استیلای نامشرروع جاهل بر غصب در حکم غصب است همچنین وضع امینی که با اذن مالک بر مال او دست یافته و پس از آن به انگیزه نامشروع یا آزار مالک یا بی مبالاتی و اشتباه از رد به هنگام آن خودداری یا وجود مال را نزد خود انکار می کند .
    توجه به این نکته ضروری است که صرف عدم اقدام یا عدم اعتراض مالک ملک نسبت به تصرف ملک از سوی متصرف دلالت بر رضایت وی و در نتیجه عدوانی نبودن ید متصرف نمی کند بلکه رضایت مالک زمانی احراز می شود که همراه با اعلام اراده باشد زیرا سکون فاقد هرگونه اثر حقوقی است.
    رای دادگاه
    هرچند استدلال دادگاه درجهت کشف اذن و اجازه خواهان مطابق ماده ۲۴۹ قانون مدنی غیر موجه و ناصحیح است زیرا سکوت و عدم اعتراض به هیچ وجه حاکی از رضایت و اجازه نمی باشد النهایه با توجه به اینکه اداره ثبت اسناد و املاک برابر اعلام شماره …. که به شماره … ثبت دفتر این شعبه گردیده و پیوست پرونده تجدیدنظر می باشد در پاسخ به استعلام ثبتی بعمل آمده از ناحیه این دادگااه اعلام نموده در پلاک ۲۵۷۵ اصلی به نام آقای علی … مالکیتی باقی نمانده و تمامی مورد مالکیت وی به غیر انتقال یافته است با این تقدیر و با توجه به رای وحدت رویه شماره …. هیات عمومی دیوان عالی کشور طرح دعوی خلع ید و قلع و قمع بنای احداثی از ناحیه مشارالیه محمل قانونی ندارد . مشارالیه در دعوی مطروحه ذینفع تلقی نمی شود فلذا مستنداً به ماده ۲ و ۳۵۸ و بند ۱۰ ماده ۸۴ ناظر به ماده ۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه تجدیدنظر خواستته که در آن موضوع دعوی مطروحه به شکل ماهوی مورد رسیدگی قرار گرفته نقض و قرار رد دعوی بدوی صادر و اعلام می گردد . رای صادره قطعی است.
    رئیس شعبه ….. دادگاه تجدیدنظر استان تهران
    توجه به این نکته ضروری است که عدوانی بودن تصرفات موجب می شود تا برای غاصب ملک مورد تصرف هیچ حقی ایجاد نشود متصرف زمانی می تواند به واسطه اقداماتی که در ملک تحت تصرفش انجام داده است مطالبه حقی نماید که تصرفاتش دارای منشاء اثر قانونی باشد و این نکته به صراحت در رای اصراری حقوقی شماره ۳۰/۶/۱۳۷۸ – ۱۲ دیوان عالی کشور تصریح شده است.
    ۳ ) مالکیت خواهان
    گفته شد دعوی خلع ید یا غصب ، دعوایی است که از طرف مالک بر متصرف مالی اقامه می گردد و مدعی از دادگاه می خواهد که سلطه نامشروع متصرف و همه آثار و مظاهر آن را از بین ببرد لذا ضروری است ابتدائاً خواهان مالکیت خود بر مال موضوع دعوا را اثبات نماید زیرا اگر خواهان مالک نباشد برای طرح دعوای مذکور ذینفع محسوب نمی شود و به علت ذینفع نبودن قرار رد دعوای مطروحه صادر خواهد شد :
    رای دادگاه
    هرچند استدلال دادگاه در جهت کشف اذن و اجازه خواهان مطابق ماده ۲۴۹ قانون مدنی غیر موجه و ناصحیح است زیرا سکوت وعدم اعتراض به هیچ وجه حاکی از رضایت و اجازه نمی باشد النهایه با توجه به اینکه اداره ثبت اسناد و املاک برابر اعلام شماره … که به شماره … ثبت دفتر این شعبه گریده و پیوست پرونده تجدیدنظر می باشد در پاسخ استعلام ثبتی بعمل آمده از ناحیه این دادگاه اعلام نموده در پلاک ۲۵۷۵ اصلی بنام آقای علی …. مالکیتی باقی نمانده و تمامی مورد مالکیت وی به غیر انتقال یافته است با این تقدیر و با توجه به رای وحدت رویه شماره … هیات عمومی دیوان عالی کشور طرح دعوی خلع ید و قلع و قمع بنای احداثی از ناحیه مشارالیه محمل قانونی ندارد و مشارالیه در دعوی مطروحه ذینفع تلقی نمی شود فلذا مستنداً به ماده ۲ و ۳۵۸ و بند ۱۰ ماده ۸۴ ناظر به ماده ۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه تجدیدنظر خواسته که در آن موضوع دعوی مطروحه به شکل ماهوی مورد رسیدگی قرار گرفته نقض و قرار رد دعوی بدوی صادر واعلام می گردد . رای صادره قطعی است .
    رئیس شعبه …….. دادگاه تجدیدنظر استان تهران

    فصل سوم:
    مقایسه دعوی تصرف عدوانی و خلع ید از جهت آیین رسیدگی
    مبحث اول : وجوه اشتراک در رسیدگی به دعوی تصرف عدوانی و دعوی خلع ید
    آیین رسیدگی یا آیین دادرسی عبارت است از : ترتیبات و قواعدی که برای رسیدگی به دعاوی صدور حکم و اجرای آن وضع شده و تکلیف طرفین را در مورد طررز اقامه دعوی و دفاع و پاسخ از آن و وظایف مراجع قضایی در احراز حقانیت اصحاب دعوی و تکالیف مامورین را در مورد نحوه اجرای احکام بیان می دارد .
    این به نوعی در ماده ۱ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹ منعکس گردیده ، در ماده حاضر آمده : آیین دادرسی مدنی مجموعه اصول و مقرراتی است که در مقام رسیدگی به امور حسبی و کلیه دعاوی مدنی و بازرگانی در دادگاه های عمومی و انقلاب و تجدیدنظر ، دیوان عالی کشور و سایر مراجعی که به موجب قانون موظف به رعایت آن می باشند بکار می رود. به بیان دیگر با توجه به ماده حاضر می توان گفت که قانون آیین دادرسی مدنی از قوانین شکلی بوده و به دعوی و طرز رسیدگی به اختلافات نظر داشته به عبارت دیگر بدون توجه به ماهیت حقوق اشخاص طریق اثبات اعمال وقایع حقوقی رابیان می کند . در حال حاضر پس از بیان این مقدمه کوتاه تحت دو مبحث اقدام به بررسی وجوه اشتراک و افتراق دعوی تصرف عدوانی و دعوی خلع ید به لحاظ آیین رسیدگی می پردازیم.

    ۱) اصول دادرسی
    رعایت اصول دادرسی در دعوای رفع تصرف عدوانی و خلع از جمله الزامات قانونی است ، به بیان دیگر اصول دادرسی حافظ و حامی حقوق اصحاب دعوی است از مفهوم مخالف ماده ۱۷۷ قانون آیین دادرسی مدنی که مقرر داشته است ” رسیدگی به دعاوی موضوع این فصل (دعاوی تصرف عدوانی ، ممانعت از حق و مزاحمت ) تابع تشریفات آیین دادرسی نبوده و خارج از نوبت بعمل آمده ” می توان نتیجه گرفت که در دعوای رفع تصرف عدوانی لازم است که اصول دارسی مراعات شود و بعلاوه در دعوای خلع ید که تابع عمومات قواعد آیین دادرسی مدنی می باشد مضافاً بر اصول دادرسی ، تشریفات دادرسی نیز باید رعایت شود ، مع ذلک اشکالی که ممکن است در دعاوی برای قاضی پیش آید این است که کدام دسته از مقررات آیین دادرسی مدنی تابع اصول دادرسی است و کدام دسته تابع تشریفات ، در این مورد دو نظر ارائه شده : یک نظر گفته اند آن قسمت از مقررات آیین دادرسی مدنی که در راستای حقوق دولت تنظیم گردیده از جمله هزینه دادرسی و آن قسمت از مقررات مذکور در جهت تضمین حقوق مدعی در طرح ادعا و حقوق مدعی علیه در طرح دفاع تدوین گردیده جزء ارکان رسیدگی دادرسی مدنی است ، ولی آن قسمت از مقررات و ضوابط که مربوط به نحوه رسیدگی به ادعای مدعی و نحوه شنیدن پاسخ و ددفاع خوانده و نحوه رسیدگی به دلایل طرفین است جزء تشریفات دادرسی است به عنوان مثال تعیین وقت رسیدگی و ضرورت دعوت از خوانده برای پاسخ گویی به دعوای ضرورت پذیرش وکالت ابرازی از ناحیه هر طرف امکان استناد هرطرف به یک یا چند دلیل از دلایل اثبات دعوی امکان برخورداری هر طرف از توسل به اعاده دادرسی و تجدیدنظر و واخاهی طبق قانون پرداخت هزینه دادرسی و حقوق دولتی و ….. که مستقیماً به دولت وحقوق اصحاب دعوی مربوط می گردد جزء لوازم و ارکان دادرسی است . اما نحوه ابلاغ وقت رسیدگی به طرفین ، مواعد پرداخت دستمزد کارشناس و هزینه انتشار آگهی ، نحوه تشکیل جلسه دادگاه ، شرایط تنظیم رای و دادنامه ، چگونگی استفاده از کارشناس در پرونده و نحوه معاینه محل و …. جزء تشریفات دادرسی است حال اگر این اطلاع خارج از ضوابط مربوط به مقررات ابلاغ دادخواست حاصل شده باشد همانگونه که گفته شد هزینه دادرسی نیز جزء حقوق دولت است و نمی توان آن را از جمله تشریفات دانست تا بدون توجه به آن بتوان رسیدگی نمود مگر اینکه در مورد خاص قانونگذار صریحاً به عدم لزوم پرداخت آن اشاره کرده باشد ، همچون مورد مذکور در ماده ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی مبنی بر این که رسیدگی به اعتراض شخص ثالث به توقیف مال بدون در یافت هزینه دادرسی صورت می گیرد گفته شده که نحوه ابلاغ وقت دادرسی به طرفین پرونده جزء تشریفات دادرسی است و باید یاد آور شد که نحوه ابلاغ وقت رسیدگی جزء تشریفات است نه اصل ابلاغ وقت زیرا لزوم ابلاغ وقت دادرسی به طرفین از مسلمات آیین دادرسی است و رسیدگی بدون دعوت طرفین تخلف به شمار می آید . ماده ۳۳ لایحه قانونی تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب ۱۰/ ۷ / ۵۸ شورای اسلامی نیز موید این مطلب است که نحوه ابلاغ اخطاریه ها جزء تشریفات است [۶۰] و در هیچیک از قوانینی که اشاره شده تعریفی از تشریفات دادرسی مشاهده نمی شود و مرزی میان تشریفات و اصول دادرسی ترسیم نگردیده لذا ممکن است تعیین جلسه دارسی به نظرر یکی از مراجع قضایی جزء اصول رسیدگی محسوب می شود و طبق نظرر مرجع قضایی دیگر از مصادیق تشریفات دادرسی به حساب آیدو همچنین است مقید نمودن گواهان به سوگند و مسایل دیگر که بر همین اساس به نظر می رسد باید به کمک مورد دیگری از قانون آیین دارسی مدنی و یا قوانینی غیر از آن تعریفی برای تشخیص تشریفات رسیدگی و تمییز آن از اصول دادرسی به دست آوریم[۶۱] دادگاه در دعاوی تصرف به طور ساده و بدون رعایت تشریفات دادرسی رسیدگی می کند ، این تشریفات عبارتند از : تنظیم دادخواست ، احضار اصحاب دعوی و رعایت قواعد آن و غیره که عموماً سبب اطاله دارسی می شوند .[۶۲]
    بنظر می رسد آن دسته از قوانین و مقررات که ضامن حفظ حقوق اصحاب دعوا و دولت است جزء ارکان دادرسی و مابقی جزء تشریفات دادرسی محسوب می شوند . فی المثل اصل ابلاغ امر به کارشناس و غیره از زمره اصول دادرسی است ولی اینکه چگونه کارشناس انتخاب و ظرف چه مدت نظر خود را به دفتر دادگاه یا دادسرا تقدیم دارد جزء تشریفات دادرسی محسوب می شود ، اصل ترافع (تناظر) به نوعی گویای این حقیقت است که اصحاب دعوا توانایی ارائه ادله و استدلالات خود و اطلاع از ادله و دفاعیات طرف مقابل را در دادرسی دارا بوده و در عین حال امکان طرح این موارد را نیز قاضی پرونده داراست .به بیان دیگر اصل ترافع (تناظر) به رابطه اصحاب دعوی محدود نمی شود و نقش قاضی پرونده نیز در این خصوص فوق العاده مهم است برای اینکه قاضی احاطه ایی به اندازه کافی و کامل از امری که به آن اشتغال یافته داشته باشد لازم است که از نقطه نظرات هریک از اصحاب دعوا آگاه گردد . به همین علت هیچ طرفی نباید قبل از آنکه گفته شنیده یا خوانده شده باشد مورد قضاوت قرار بگیرد [۶۳] .
    اصل ترافع (تناظر) ایجاب می نماید به شخصی که برای حضور دعوت شده فرصت کافی داده شود تا دفاع خود را تهیه و تدارک نماید .علاوه بر این شخص دعوت شده باید صراحتاً در عواقب عدم حضور که صدور رای بر اساس عناصر ارائه شده از طرف رقیب اوست آگاه شود . بنابراین قاضی پرونده می بایست به منظور رعایت انصاف و عدالت ، ابتدا اقدام به اجرای تعهداتی که اصحاب دعوا به موجب اصل تناظر دارند نظارت نماید مخصوصاً مطمئن شود عناصر و دلیلی که یک طرف مورد استفاده قرار می دهد به رقیب او ابلاغ شده باشد و نباید عضوی را که ابلاغ نشده به دعوی وارد نماید . بنابراین نباید مواردی را که امکان مناقشه در خصوص آنها وجود نداشته را مورد توجه استناد قراردهد این ابلاغ همچنین باید در زمانی انجام گرفته باشد که جدال تناظری نسبت به آنها ممکن نبوده باشد پس قاضی نمی تواند در تصمیم خود جهات توضیحات یا اسنادی را مورد استناد قرار دهد که اصحاب دعوی نتوانسته اند نسبت به آنها متناظراً جدال نمایند.
    ۲) قابلیت تجدیدنظر خواهی
    تجدیدنظر خواهی قابلیت شکایتی است که در قانون اصول محاکمات حقوقی مصوب ۱۳۲۹ قمری “استیناف” و در قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال ۱۳۱۸ ” پژوهش” نامیده می شود . اصطلاح “تجدیدنظر ” برای نخستین بار ماده ۱۷ ل.ق.ت.د.ع مصوب سال ۱۳۵۸ شورای انقلاب به جای پژوهش پیش بینی گردیده و اصطلاح حاضر در ابتدا دقیقاً در مفهوم پژوهش بکار گرفته شده که طریق شکایت ماهوی و عادی بوده است .در لایحه قانونی مزبور اصطلاح ” فرجام ” نیز در قانون تشکیل دادگاه های حقوقی یک و دو جای خود را به اصطلاح ” تجدیدنظر ” داد که با توجه به ماده ۶ قانون مزبور به ناچار ” تجدیدنظر شکلی ” لقب گرفت ، در قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب سال ۱۳۷۳ نیز ” تجدیدنظر ” در دومفهوم ” پژوهش” و ” فرجام” بکاررفته است . اما در قانون جدید آیین دارسی مدنی مصوب ۱۳۷۹ ” تجدیدنظر ” تنها در مفهوم ” پژوهش” آمده است و اصطلاح زیبای فارسی ” فرجام” پس از حدود پانزده سال که از مقررات دادرسی طرد شده بود ، دوباره در قانون در همان مفهوم شناخته شده خود بکار گرفته شده اما نقطه اشتراکی که در این رابطه میان دو دعوی تصرف عدوانی و خلع ید وجود دارد، بند ب ماده ۳۳۱ ق.ا.د.م مصوب ۱۳۷۹ می باشد. به عبارت دیگر باتوجه به بند حاضر کلیه دعاوی غیر مالی قابل درخواست تجدیدنظر می باشد. آنچه مسلم است اینکه هر دو دعوی خلع ید و تصرف عدوانی از دعاوی غیر مالی اعتباری محسوب می شوند و بر همین اساس نیز دعاوی مذکور قابل درخواست تجدیدنر می باشد لذا حکم صادره از دادگاه بدوی در دعاوی خلع ید و تصرف عدوانی قطعی نمی باشد و این قطعیت زمانی حاصل می شود که یا مهلت ۲۰ روز تجدیدنظر خواهی سپری شده و محکوم علیه درخواست تجدیدنظر خواهی نکرده باشد و یا اینکه محکوم بدوی در مهلت ۲۰ روز درخواست تجدیدنظر خواهی کرده باشد که در این صورت قطعیت حکم پس از اتمام رسیدگی دعوا در مرحله تجدیدنظر صورت خواهد گرفت . البته نباید از یاد برد که قاعده حاضر نیز به نحوی تخصیص خورده ، به عبارت دیگر مواد ۱۶۴ و ۱۷۵ ق.ا.د.م مصوب ۱۳۷۱ حکم صادره در دعوای تصرف عدوانی در مرحله بدوی قطعی و لازم الاجرا فرض شده و تجدیدنظر خواهی از این جهت مانع اجرای حکم تلقی نگردیده .
    ۳) استناد
    از نظر استناد وجه اشتراکی بین دعوای رفع تصرف عدوانی و مالکیت وجود دارد ، مستند این دو دعوا قوانین موضوعه است و منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر و اصول حقوقی مستند این دو دعوا قرار نمی گیرند زیرا قوانین موجود در مورد این دو دعوا کامل و صریح و غیر متعارض هستند و قاضی می تواند حکم هرکدام از دعاوی را مطابق صدر ماده ی ۳ قانون آیین دادرسی مدنی جدید صادر نماید.
    ماده ی مذکور اشعار می دارد : ” قضات دادگاه ها موظف اند موافق قوانین به دعاوی رسیدگی کرده ، حکم مقتضی صادر و یا فصل خصومت نمایند . در صورتی که قوانین موضوعه کامل یا صریح نبوده یا متعارض باشند یا اصلاً قانونی در قضیه مطروحه وجود نداشته باشد ، با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر و اصول حقوقی که مغایر با قوانین شرعی نباشد حکم قضیه را صادر نمایند و نمی توانند به بهانه ی سکوت یا نقض یا اجمال یا تعارض قوانین از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزند والا مستنکف از احقاق حق شناخته شده و به مجازات آن محکوم خواهند شد “
    ۴) عناصر تشکیل دهنده
    عناصری که در بوجود آوردن دعاوی رفع تصرف عدوانی یا خلع ید نقشی اساسی دارند یکی استیلا و دیگری عدوانی بودن عمل می باشد که به شرح آتی به ترتیب مورد بررسی قرار می گیرند.
    الف) استیلا
    استیلا یکی از عناصر تشکیل دهنده دعوای رفع تصرف عدوانی و دعوای مالکیت (خلع ید) به معنی (الاخص) است این عنصر یکی از عناصر مربوط به بحث تصرف در مال است . در رفع تصرف عدوانی و دعوای مالکیت تصرف یکی از ارکان مهم برای اثبات ادعا می باشد و مهمترین رکن و عنصر تشکیل دهنده تصرف حالت و ارتباط مادی انسان با مال است که همان استیلا است .
    لذا هم تصرف عدوانی و هم غصب با استیلا بر مال خواهان تتحقق یافته و از این لحاظ هر دو دعوای رفع تصرف عدوانی و مالکیت شباهت دارند.
    ب)عدوانی بودن تصرف
    با توجه به تعریفی که ماده ۳۰۸ قانون مدنی غصب و ماده ۱۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی جدید از تصرف عدوانی ارائه داده است.
    وواضح است که عدوانی بودن تصرف نیز یکی از عناصر تشکیل دهنده دعوای رفع تصرف عدوانی و دعوای مالکیت )خلع ید به معنی الاخص( است .
    لذا دعوای رفع تصرف عدوانی و )خلع ید ( مالکیت موقعی قابل رسیدگی در مراجع قضایی هستند که علاوه بر عنصر استیلا عنصر معنوی عدوانی بودن تصرف را نیز داشته باشند.
    ۵) صلاحیت
    مرجع رسیدگی کننده به دعوای رفع تصرف عدوانی و مرجع رسیدگی دعوای مالکیت در حقوق ایران هم از حیث صلاحیت ذاتی و هم از حیث صلاحیت محلی یکسان اند.
    از حیث صلاحیت ذاتی هردو دعوا از جهت صنف مراجع در صلاحیت مراجع قضایی هستند نه اداری و از جهت نوع مراجع در بین مراجع قضایی در صلاحیت مراجع عمومی هستند نه اختصاصی بنابراین حسب مورد دادسرا یا دادگاه عمومی صلاحیت رسیدگی به این دو دعوا را ندارند.
    از حیث صلاحیت محلی دعوای تصرف عدوانی با توجه به این نکتته که منحصراً راجع به اموال غیرمنقول است باید در داسرا یا دادگاه محل وقوع مال غیر منقول اقامه شود . چون دعوای مالکیت )خلع ید به معنی اخص( می توان هم راجع به مال منقول و هم راجع به مال غیر منقول اقامه شود باید قایل به تفکیک شد دعوای خلع ید به معنی اخص راجع به مال منقول در صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده و دعوای خلع ید راجع به مال غیرمنقول در صلاحیت دادگاه محل وقوع مال غیر منقول است لذا دعوای مالکیت راجع به مال غیر منقول از حیث صلاحیت محلی با دعوای رفع تصرف عدوانی دارای وجه اشتراک است.
    گفتاردوم : دعاوی طاری
    دعاوی طاری باتوجه به تعریفی که در ماده ق.ا.د.م مصوب سال ۱۳۷۹ از آن ارائه شده عبارت است از هردعوایی که در اثنای رسیدگی به دعوای دیگر از طرف خواهان یا خوانده یاشخص ثالث یا از طرف متداعیین اصلی بر ثالث اقامه شود دعوای طاری نامیده می شود که این دعوی اگر با دعوای اصلی مرتبط یا دارای یک منشاء باشد در دادگاهی اقامه می شود که دعوی اصلی در آن اقامه شده است ، به بیان دیگر با توجه به ماده حاضر دعاوی طاری دعاوی هستند که بر خلاف طواری دیگر ( طواری مربوط به ادله ) با ماهیت دعوی ارتباط دارند زیرا دامنه دعوا را وسعت می دهند و در اثنای رسیدگی به دعوی اصلی مطرح می شوند . از طرف دیگر طرح آنها اتفاقی بوده و معمولاً تصمیم گیری نسبت به دعوی اصلی منوط به روشن شدن نتیجه این دعاوی می باشد . دعاوی طاری را به چند دسته تقسیم کرده اند .
    اول: دعاوی طاری که ممکن است از سوی خوانده دعوای اصلی علیه خواهان آن اقامه شود (دعوای تقابل)
    دوم : دعوای طاری که خواهان علیه خوانده اقامه نماید (دعوای اضافی)
    سوم : دعوی طاری که شخص ثالثی علیه هریک از اصحاب دعوای اصلی اقامه نماید ( دعوای ورود ثالث)
    چهارم : دعوی طاری که هریک از اصحاب دعواای اصلی علیه ثالثی اقامه نمایند(دعوای جلب ثالث)
    آنچه دراینجا پس از بیان مقدمات فوق باید به آن اشاره کنیم این است که دعاوی طاری آنچنان که در دعاوی دیگر نقش مهم و بسزایی را ایفا می کند در دعوای تصرف عدوانی و خلع ید نیز می تواند موقعیتی غیر قابل انکار داشته باشد ، این موضوع تا آنجا اهمیت دارد که قانونگذار در ماده ۱۶۹ ق.ا.د.م مصوب سال ۱۳۷۹ به وضوح در باب دعوی تصرف عدوانی به آن اشاره کرده است در ماده حاضر آمده ” هرگاه شخص ثالثی در موضوع رسیدگی به دعوای تصرف عدوانی یا مزاحمت یا ممانعت از حق در حدود و مقررات یاد شده خود را ذی نفع بداند تا وقتی که رسیدگی خاتمه نیافته چه در مرحله بدوی یا تجدیدنظر باشد می تواند وارد دعوا شود و مرجع مربوط به این امر رسیدگی نموده و حکم مقتضی صادر خواهد کرد ” بنابراین با دقت نظر در ماده حاضر می توان دریافت که دعاوی طاری می تواند در کنار دعوای تصرف عدوانی و یا خلع جایگاه ویژه ایی را داشته باشد . در ذیل با ارائه تعاریفی از دعاوی فوق اقدام به بررسی نقش هریک از دعاوی تصرف عدوانی و خلع ید می نماییم.
    ۱) دعوای ورود ثالث
    ورود شخص ثالث عبارت است از عمل شخصی که صلاح خود را در آن می بیند و در دعوایی وارد شود که نه خود او اقامه کرده و نه بر علیه او اقامه شده باشد بلکه دو طرف بین خود طرح دعوی نموده باشند و غرض او از این اقدام این باشد که یا اظهار نماید حق مورد اختلاف بین آن دو طرف متعلق به اوست و یا حقوق خود را که ممکن است بر اثر دادرسی در معرض تضییع یا اخلال می بیند که برای حفظ وتامین آن وارد رسیدگی می شود.[۶۴]
    آنچه مسلم است این است که ماده ۱۶۹ ق.ا.د.م با از سرگیری نص ماده ۱ ق.ج.ت.ع به شخص ثالثی در موضوع رسیدگی به دعوای تصرف عدوانی ، مزاحمت یا ممانعت از حق در حدود مقررات مربوط به این دعاوی خود را ذی نفع بداند ، اجازه داده تا وقتی که رسیدگی خاتمه نیافته چه در مرحله بدوی و چه تجدیدنظر وارد دعوی شود نکته ایی که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که آوردن این حکم اگر چه در ق.ا.ق.ج.ت.ع به سبب رسیدگی در دادسرا سرانجام می گرفت می توانست لازم شمرده شود اما در حال حاضر که رسیدگی در دادگاه انجام می گیرد نه تنها وجود چنین نصی ضروری نمی باشد بلکه ایجاد ابهام نیز می نماید در حقیقت طبق قاعده کلی مندرج در مواد ۱۳۰ و ۱۳۵ ق.ا.د.م تا حدودی می تواند سوال برانگیز باشد .[۶۵] ورود شخص ثالث در دعوی تصرف و یا دعوی خلع ید ممکن است به منظور دفاع از نفع شخص صورت گیرد برای مثال هرگاه چند نفر مالی را مشترکاً در تصرف داشته باشند و فقط یکی از شرکا علیه خوانده اقدام به طرح دعوا نماید شرکا دیگر می توانند از نظر حفظ نفع خود وارد دعوا شوند . مورد دیگری که ممکن است شخص ثالث به موجب آن وارد دعوی تصرف یا خلع یدشود ورود برای حمایت از خوانده دعوا می باشد ، برای مثال در دعوی خلع ید مالک قبلی بعنوان وارد ثالث با اشاره به رابطه قراردادی میان خود و مالک جدید اقدام به اثبات مالکیت جدیدنماید ، همچنین بموجب ماده ۱۳۰ قانون آیین دادرسی مدنی “هرگاه شخص ثالثی در موضوع دادرسی اصحاب دعوای اصلی برای خود مستقلاً حقی قائل باشد و یا خود را در محق شدن یکی از طرفین ذی نفع بداندد می تواند تا وقتی که ختم دادرسی اعلام نشده باشد وارد دعوا گردد …” ورود شخص ثالث ممکن است اصلی یا تبعی باشد، ورود ثالث در صورتی اصلی محسوب می شود که شخص ثالث در موضوع دعوای اصلی برای خود مستقلاً حقی قائل باشد مثل اینکه بین طرفین اصلی راجع به مالکیت خانه ایی دعوایی مطرح باشد و شخص ثالث مدعی شود که خانه مورد بحث متعلق به اوست و دعوای خواهان بر خوانده بی مورد است . ورود ثالث در صورتی به تبع خوانده می شود که ثالث خود را در محق شدن یکی از طرفین ذی نفع بداند مانند اینکه دعوای تخلیه مورد اجاره به لحاظ انتقال به غیر با وصف سلب حق انتقال علیه مستاجر متخلف مطرح شود که در این حالت منتقل الیه )مستاجر جزء ( از آنجا که در صورت محق شدن موجر دارای نیمی از حق کسب و پیشه می باشد می تواند به عنوان وارد ثالث در دعوای دخالت داشته باشد ، بنابراین آنچه می توان بطور کلی از مجموع این مطالب در باب ورود ثالث بدست آورد این است که دعوای ورود ثالث در هر دو دعوای تصرف عدوانی و خلع ید قابل تصور خواهد بود و طرح آن می تواند در صورت لزوم نقشی مهم و اساسی در حل و فصل دعاوی فوق ایفاکند.
    ۲) دعوی جلب ثالث
    جلب ثالث عبارت است از اینکه طرفین دعوایی که در جریان رسیدگی است یا یکی از آنها ثالثی را به آن دعوا می خواند تا اور ا وادار نماید که از اصحاب آن شود در همین رابطه در ماده ۱۳۵ ق.ا.د.م آمده است ” هریک از اصحاب دعوا که جلب شخص ثالثی را لازم بداند می تواند تا پایان جلسه اول دادرسی جهات و دلایل خود را اظهار کرده و ظرف سه روز پس از جلسه با تقدیم دادخواست از دادگاه درخواست جلب او را بنماید چه دعوا در مرحله نخستین باشد و یا تجدیدنظر ” لزوم جلب شخص ثالث را قانونگذار به اختیار و تشخیص اصحاب دعوی محول نموده و مقام قضایی پس از رسیدگی های قانونی در خصوص صحت این تشخیص و نتیجه آن اظهار نظر خواهد نمود . چون قانون به طرفین دعوی حق داده است که دیگری را بعنوان شخص ثالث به دادرسی جلب نمایند لذا رعایت این حق یکی ار اصول دارسی محسوب می شود که در دعاوی تصرف عدوانی و خلع ید نیز می بایست مراعات گردد البته لازم به ذکر است که یک اختلاف ظریف میان دعوای خلع ید و دعوای تصرف عدوانی در اینجا به چشم می خورد و آن اینکه برای اعمال دعوای مذکور در دعوای تصرف عدوانی نیازی به رعایت تشریفات آیین دادرسی نمی باشد بدین معنی که اگر یکی از اصحاب دعوی جلب شخص ثالثی را تقاضا نماید نه ملزم به تقدیم دادخواست در این زمینه نیست بلکه حتی می تواند در ضمن توضیحات خود شفاهاً جلب ثالث را در خواست نماید در حالی که در دعوای خلع ید این مساله کاملاً می بایست با رعایت تشریفات دادرسی صورت گیرد و به نوعی تابع عمومات قواعد آیین دارسی می باشد .
    ۳ ) دعوای تقابل
    دعوای تقابل دعوایی است که خوانده علیه خواهان مطرح می سازد و به موجب آن مردود اعلام شدن خواسته خواهان یا علاوه بر آن التزامی اضافی برای خواهان را از طریق تاسیس موقعیت حقوقی جدید از دادگاه درخواست می نماید .[۶۶] برای اینکه دعوایی متقابل محسوب شود و با پرونده اصلی توامان مورد رسیدگی قرار گیرد شرایط ذیل باید جمع باشد .
    الف : از طرف خوانده علیه خواهان اقامه گردد.
    ب : با دعوای اصلی وحدت منشاء یا ارتباط کامل داشته باشد .
    ج: در مهلت مقرر اقامه شود[۶۷] .
    بموجب مواد ۱۷ و ۱۴۱ قانون آیین دادرسی مدنی شرط پذیرش دعوای متقابل وجود وحدت منشاء یا سبب دعوا عمل یا واقعه حقوقی است که مبنا و اساس حق مورد مطالبه را تشکیل می دهد[۶۸] مانند اینکه در دعوای تخلیه عین مستاجره خوانده نیز دعوای تقابل به خواسته مطالبه هزینه های تعمیر مورد اجاره را مطرح می سازد . در اینجا مبنا و منشاء هر دو دعوا همان عقد اجاره می باشد که با یکدیگر یکسان هستند ، مقصود از ارتباط کامل بین دو دعوا با توجه به قسمت اخیر ماده ۱۴۱ قانون آیین دادرسی مدنی آن است که اتخاذ تصمیم در هریک موثر در دیگری می باشد . دیوان عالی کشور در رای شماره ۳۷۷ – ۴۷۷۵ مورخ ۲۴/۳/۱۳۱۷ در بیان معنای ارتباط کامل چنین گفته است : مراد از ارتباط کامل بین دو دعوی این است که صدور رای در یکی از آن دو دعوا موجب بی نیازی از انشاء رای در مورد دعوای دیگر باشد یا اثبات یکی از آن دو موجب اثبات یا رد دعوای دیگر گردد . فی المثل اگر در مقابل دعوای تخلیه مورد اجاره به علت انقضاء مدت ، مستاجر الزام خواهان به انتقال ملک به او به استناد قولنامه را بخواهد در این مورد بین دو دعوا وحدت منشاء وجود ندارد لیکن ارتباط کامل موجود است .
    تنها نکته قابل ذکری که در این میان وجود دارد این است که دعوای متقابل در دعوای خلع ید تابع عمومات قواعد آیین دارسی می باشد . درحالیکه در دعوای تصرف عدوانی نیازی به تشریفات آیین دادرسی نمی باشد و موضوعی که پیش تر به آن اشاره کردیم . اما آنچه که به وضوح روشن است اینکه رعایت اصول دادرسی در هر دو دعوای مذکور الزامی خواهد بود.

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 07:59:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم