در گیاهان، نیتریک اکسید هم از منابع آنزیمی و هم از منابع غیر آنزیمی تامین می شود (Durzan, ۲۰۰۲).
۱-۵-۲-۱- مسیرهای آنزیمی تولید نیتریک اکسید
دو مسیر عمده آنزیمی که منجر به سنتز NO میشوند: ۱- نیتریک اکسید سنتتاز [۸](NOS) و ۲- نیترات ردوکتاز (NR).
۱-۵-۲-۲- مسیر نیتریک اکسید سنتتاز
نیتریک اکسید سنتتاز یک آنزیم همودیمر است که هر زیر واحد آن، از دو دامنه مجزا تشکیل شده است (شکل ۱-۳). دامنه اکسیژناز[۹] حاوی گروه هم[۱۰]و دامنه ردوکتاز[۱۱]حاوی ناحیه باند شونده به FAD و NADPH میباشد (Neill et al., ۲۰۰۳b). در سیستمهای جانوری آنزیم NOS تبدیل L- آرژنین را به L- سیترولین و NO را در حضور اکسیژن و NADPH کاتالیز می کند (Del Rio et al., ۲۰۰۴). فعالیت مشابه با آنزیم NOS جانوران در گیاهان نیز دیده می شود (شکل ۱-۴).
شکل ۱-۳- ساختار شماتیک نیتریک اکسید سنتتاز(Neill et al., ۲۰۰۳b).
۱-۵-۲-۳- مسیر نیترات ردوکتاز (NR):
یکی دیگر از منابع آنزیمی برای تولید NO، نیترات ردوکتاز (NR) است که قادر است با بهره گرفتن از NADPH + H+ بهعنوان دهنده الکترون، NO را از مولکول نیتریت (NO-2) سنتز کند (Yamasaki et al., ۱۹۹۹). سنتز NO توسط آنزیم نیترات ردوکتاز به میزان نیتریت و نیترات بافت بستگی دارد (Yamasaki et al., ۱۹۹۹).
شکل ۱-۴- منابع آنزیمی و غیر آنزیمی تولید نیتریک اکسید .(Wojtaszek, 2000)
۱-۶- منشاء و تاریخچه کشت انگور
انگور از مهمترین میوههایی است که از زمانهای بسیار قدیم مورد استفاده بشر قرار گرفته است. بیشتر گیاهشناسان معتقدند که مبدا کشت انگور در آسیای صغیر، حد فاصل دریای سیاه و دریای خزر میباشد و انگور از این منطقه به تمام نقاط دنیا گسترش یافته است (مقصودی، ۱۳۸۷). دانه های انگور و حتی برگ مو در مقبره های فراعنه مصر یافت شده و ثابت می کند که از چندین هزار سال قبل از میلاد، این گیاه در مصر کشت میشده است (مقصودی، ۱۳۸۷). ایران یکی از سرزمینهای اولیه کشت انگور در دنیا به شمار میرود. در ایران تاکهای وحشی در کلیه جنگلهای شمال از گرگان تا ارسباران، همچنین در جنگلهای شمال غرب در سردشت آذربایجان غربی و سفید دشت لرستان میروید و ارقام بسیار متنوعی از آن نیز در تمام مناطق گرمسیری و سردسیری کشور پرورش داده می شود (مقصودی، ۱۳۸۷).
۱-۶-۱- ارقام انگور
در حدود ۵۰۰۰ رقم انگور در دنیا و تقریبا ۳۰۰ رقم انگور در ایران موجود می باشد (جلیلی مرندی، ۱۳۸۴). از ارقام معروف انگور در ایران میتوان به عسکری، یاقوتی، خلیلی، قزل اوزوم، تبرزه، سفید بیدانه، قرمز بیدانه، فخری، حسینی، ریش بابا، شیرازی و رشه اشاره نمود. مشخصات دو رقم مورد استفاده در این پژوهش یعنی تامپسون سیدلس و قره شانی (شاهانی سیاه) به شرح زیر می باشد:
۱-۶-۱-۱- رقم تامپسون سیدلس
منشاء این رقم انگور، آسیای صغیر میباشد. این رقم در کشورهای امریکا، استرالیا، ترکیه، یونان نسبت به ارقام دیگر، از سطح زیر کشت بیشتری برخوردار است. این رقم در کشورهای دیگر به نامهای مختلف نظیر سلطانی[۱۲] و یا سلطانیا[۱۳] معروف می باشد. این رقم دوجنسی بوده، گردهافشانی آن به وسیله باد صورت میگیرد. جوانههای گل آن مرکب بوده و به طور جانبی روی شاخه های بارور فصل گذشته به وجود می آید. سیستم ریشهای در این رقم نسبتا عمیق بوده اما استقرار خوبی در خاک ندارد. در زمستان تا دمای حدود ۲۰- درجه سلسیوس مقاومت مینماید (جلیلی مرندی، ۱۳۸۴).
برگهای نوک شاخه، نیمه باز و فاقد آنتوسیانین می باشد. شاخه از قدرت رشد زیادی برخوردار بوده و عادت رشد تاکها به صورت نیمه عمودی است. برگهای بالغ آن خیلی بزرگ و سطح برگ در حدود ۱۹۰ سانتی متر مربع و حدود ۵ لوب و بدون کرک میباشند. گلها کامل بوده و قسمت عمده جوانههای بارور بین گره های ۴ الی ۱۲ مستقر می باشند. اندازه حبهها متوسط و شکل آنها گرد یا بیضی است. رنگ حبهها سبز مایل به زرد و پوست نازک دارند. اندازه خوشه ها بزرگ و تراکم حبه در خوشه متوسط می باشد. رشد دانهها در حبه ۳ تا ۴ هفته بعد از عمل تلقیح در اثر پدیده بکرباری کاذب[۱۴] متوقف گردیده و رویان از بین میرود. در مناطق معتدله میوهای این رقم میانرس بوده و در شهریور ماه قابل برداشت است. از محصول آن در تهیه کشمش استفاده شده، همچنین برای تهیه شیره انگور و تازه خوری مورد مصرف قرار می گیرد (جلیلی مرندی، ۱۳۸۴).
۱-۶-۱-۲- رقم قره شانی (شاهانی سیاه)
برگهای نوک شاخه، نیمه باز و کرکدار بوده و میزان آنتوسیانین در نوک شاخه زیاد می باشد. اندازه برگهای بالغ، کوچک بوده و حاوی ۵ لوب می باشند. برگ ها و دمبرگ فاقد کرک می باشد. رنگ دمبرگ، زرد مایل به قرمز است. رنگ پوست شاخه های خشبی، قهوه ای تیره می باشد. این رقم جزء ارقام کند رشد بوده و طول شاخه ها بین ۱ تا ۵/۱ متر می باشد. گلهای انگور شاهانی سیاه، کامل بوده و بیشترجوانههای بارور، بین گره های ۴ الی ۵ متغیر می باشند. اندازه خوشه ها، کوچک و تراکم حبه در خوشه متوسط می باشد. شکل حبهها، گرد، به رنگ ارغوانی تیره و دارای پوست ضخیم هستند. حبهها حاوی گوشت نیمه سفت و نیز حاوی دانه می باشند. درشتی حبهها به اندازه یک فندق یا کمی کوچکتر می باشند. طعم میوه به علت زیادی تانن، کمی گس است. این رقم زودرس بوده و برای تازهخوری و همچنین تهیه مویز مورد استفاده قرار میگیرد (جلیلی مرندی، ۱۳۸۴).
۱-۷- اهداف پژوهش
با توجه به موارد گفته شده در مورد تنش شوری می توان چنین ابراز داشت که هر چند که با بهره گرفتن از آب و خاک مناسب در میوهکاری از جمله موکاری، می توان بهترین محصول را بهدست آورد، با توجه به اینکه به مرور زمان از سطح زمینهای مستعد برای کشاورزی کاسته شده و منابع آبهای شیرین نیز محدودتر می گردد، ناگزیر استفاده از زمینهای درجه دو و سه و نیز خاکهای به نسبت شور راه مناسبی برای توسعه برخی از کشتها خواهد بود. زمینهای بسیار وسیعی در اطراف دریاچه ارومیه به دلیل شوری خاک و آب بدون استفاده مانده است، میتوان با برنامه ریزی صحیح، انتخاب ارقام متحمل به شوری و به کارگیری راهکاری مناسب در جهت کاهش میزان شوری خاکها، از بخش وسیعی از این زمینها برای کاشت محصولات باغی از جمله انگور استفاده نمود. امروزه ترکیباتی مورد استفاده قرار میگیرد که تحمل گیاهان را به تنشهای محیطی افزایش داده و موجب بهبود فعالیت های متابولیکی گیاهان می شود. بدین منظور در این پژوهش از دو ترکیب اسید سالیسیلیک و سدیم نیترو پروسید استفاده شد. با توجه به این که شوری از عوامل محدود کننده رشد و تولید محصول در بسیاری از گیاهان محسوب می شود، بنابراین تاثیر متقابل شوری با اسید سالیسیلیک و نیز شوری با نیتریک اکسید بر بهبود ویژگیهای مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیو شیمیایی دو رقم انگور تامپسون سیدلس و قره شانی بررسی خواهد شد. با توجه به موارد فوق، اهداف این پژوهش به شرح زیر خواهند بود:
-
- بررسی تغییرات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی دو رقم بهنسبت متحمل (قره شانی) و به نسبت حساس (تامپسون سیدلس) انگور در شرایط تنش شوری.
-
- تعیین بهترین غلظت نیتریک اکسید برای افزایش تحمل به شوری در انگور(ارقام تامپسون سیدلس و قره شانی) و بررسی مکانیسم نیتریک اکسید به کاهش اثر منفی شوری.
-
- تعیین بهترین غلظت اسید سالیسیلیک برای افزایش تحمل به شوری در انگور (ارقام تامپسون سیدلس و قره شانی) و بررسی مکانیسم اسید سالیسیلیک به کاهش اثر منفی شوری.
-
- مقایسه پاسخ دو رقم به نسبت مقاوم (قره شانی) و به نسبت حساس (تامپسون سیدلس) انگور به نیتریک اکسید و سالیسیلیک اسید در شرایط تنش شوری.
فصل دوم
مروری بر پژوهشهای پیشین
مروری بر پژوهشهای پیشین
۲-۱- اثرات شوری بر مورفولوژی گیاه
تنش شوری باعث توقف رشد رویشی گیاهان میگردد (Takemura et al., 2000). Munns (2002)، به طور کلی دو فاز کاهش رشد را در گیاهان در معرض تنش شوری، مطرح نمود. در فاز یک، کاهش رشد، بسیار سریع بوده و این ناشی از یک نوع اثر اسمزی میباشد. در فاز دو، کاهش رشد، خیلی کند بوده و این ناشی از تجمع نمک در برگها بوده که منجر به سمیت نمک در گیاهان می شود که نتیجه آن در صورت تداوم شوری، ممکن است باعث مرگ برگها، کاهش سطح برگهای فتوسنتز کننده و در نتیجه، کاهش ذخایر فتوسنتزی در گیاهان گردیده و در نهایت، باعث کاهش محصول میگردد.
از علائم خسارت شوری، بی رنگ شدن برگها و کاهش وزن خشک آنها میباشد، زیرا غلظت زیاد یونهای سدیم، در کلروپلاست موجب توقف فتوسنتز می شود. اثرات شوری بیشتر در برگهای پیر ظاهر می شود. علائم شوری به صورت بافت مردگی در حاشیه برگها، کوچک ماندن آنها، خشک شدن نوک شاخهها، پیری زودرس و لولهای شدن برگها ظاهر می شود. عدم رشد ریشهها و کوتاه ماندن آنها از دیگر علائم شوری می باشد. شوری همچنین منجر به توقف فعالیت مریستم انتهایی و کاهش قطر ریشهها و بافت آوندی آنها می شود. کاهش طول شاخه، ارتفاع گیاه، تعداد و سطح برگ نیز از اثرات منفی تنش شوری میباشند (جلیلی مرندی، ۱۳۸۹).
یکی از اثرات سریع تنش شوری در گیاهان، کاهش توسعه سطح برگ است که منجر به توقف رشد برگ شده که این اثر، همزمان با افزایش غلظت نمک میباشد (Wang and Nil, 2000). تنش شوری، باعث کاهش قابل توجه در وزن تر و خشک شاخساره ریشه و برگ می گردد (Chartzoulakis and Klapaki, 2000). شوری همچنین باعث کاهش فضای بین یاختهای در برگها می شود (Delphine et al., 1998). در پژوهشی روی قلمههای ریشه دار شده کیوی که در شرایط هیدروپونیک در معرض سطوح متفاوت شوری (۵، ۱۰، ۱۵، ۲۰ و ۳۰ میلیمولار کلرید سدیم) به مدت دو ماه قرار گرفته بودند، مشاهده شد که سطح و تعداد برگ، رشد شاخساره و وزن خشک گیاه با افزایش غلظت نمک، کاهش یافتند (Chartzoulakis et al., ۱۹۹۵). در پژوهش Erturk و همکاران (۲۰۰۷) در شرایط درون شیشه ای روی پایه های گیلاس که در معرض غلظتهای مختلف کلرید سدیم قرار داشتند، مشخص گردید که شوری باعث کاهش معنیداری در رشد رویشی و وزن خشک ریز نمونهها شده است. در بررسیهای Fisarakis و همکاران (۲۰۰۱)، روی انگورهای رقم ‘Sultana’ که روی پایه خود و یا پایه های ۴۱B، ۱۱۰R، ۱۴۰RU، ۱۱۰۳P و SO4 در غلظتهای متفاوت شوری (۵، ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ میلی مولار) در یک دوره ۷۰ روزه قرار گرفته بودند، گزارش شد که رشد شاخساره، سطح و تعداد برگ و وزن خشک کل در همه سطوح شوری کاهش یافتند. در پژوهش دیگری روی دو رقم انگور ‘Sultana’ و ‘Muskule’ که بهترتیب روی پایه های V. rupestris و ۱۱۰R در معرض سطوح شوری ۳/۰، ۷/۲ و ۴۵/۵ دسی زیمنس بر متر در طول دو ماه انجام شد، کاهش وزن خشک شاخساره و ریشه گزارش گردید (Sivritepe et al., ۲۰۱۰). Ferguson و همکاران (۲۰۰۲)، در بررسیهای خود در درختان پسته رقم ‘Kerman’ روی سه پایه مختلف در سطوح شوری ۵/۳، ۷/۸، ۱۲ و ۱۶ دسی زیمنس بر متر، مشاهده نمودند که با افزایش غلظت نمک، صفات رویشی مانند قطر تنه، ارتفاع درخت، سطح و تعداد برگ، وزن تر و خشک شاخساره به طور معنی داری کاهش یافتند.
۲-۲- تاثیر شوری بر فتوسنتز
Fisarakis و همکاران (۲۰۰۱) گزارش کردند که ارتباط مثبتی بین توقف رشد ناشی از شوری و جلوگیری از فتوسنتز در گیاهان وجود دارد. اثر شوری روی میزان فتوسنتز بستگی به غلظت نمک، گونه گیاهی و یا ژنوتیپ دارد. غلظتهای زیاد یونهای Na+ و Cl- به مراحل بیوشیمیایی و نوری فتوسنتز آسیب زده (Munns and Tester, 2008) و باعث بسته شدن روزنهها و افزایش مقاومت مزوفیل نسبت به ورود دیاکسید کربن از خلال روزنه می شود (Tuffer et al., ۲۰۰۱). به هر حال صدمه به دستگاه فتوسنتز ممکن است ناشی از عوامل دیگری غیر از کاهش هدایت روزنهای مانند کاهش در فعالیت آنزیم روبیسکو (RuBisCO) و تخریب ساختار کلروپلاست باشد (Barhoumi et al., ۲۰۰۷). کاهش هدایت روزنه ای در پاسخ به تنش شوری ممکن است باعث پیشگیری از هدر رفتن آب از طریق تعرق شده، همچنین کاهش هدایت روزنهای و به دنبال آن کاهش در میزان تعرق، به عنوان مکانیسمی برای غلبه بر تنش شوری به شمار می رود (Megdiche et al., ۲۰۰۸).
کاهش در میزان فتوسنتز در گیاهان تحت تنش شوری، عمدتا ناشی از کاهش در پتانسیل آب می باشد. تجمع غلظتهای بالای یونهای Na+ و Cl- در کلروپلاست، باعث جلوگیری از فعالیت دستگاه فتوسنتز میگردد. جریان انتقال الکترون در فتوسنتز و متابولیسم کربن یا فسفوریلاسیون نوری به تنش شوری حساس میباشند (Sudhir and Murthy, 2004). Parida و همکاران (۲۰۰۴) گزارش نمودند که میزان فتوسنتز در غلظتهای کم نمک، افزایش یافته در حالی که در غلظتهای زیاد نمک، میزان فتوسنتز کاهش یافته و میزان هدایت روزنهای درسطوح شوری کم بدون تغییر باقی مانده و در شوری زیاد، کاهش مییابد. فاکتورهای دیگری که باعث کاهش فتوسنتز در شرایط تنش شوری می شوند عبارتند از: پیری زودرس بافتهای فتوسنتز کننده، تغییرات در فعالیت آنزیمی، پس خورد (Feedback) منفی به وسیله کاهش فعالیت مقصد (Sink). کاهش در هدایت روزنهای که باعث محدود شدن قابلیت دسترسی به دیاکسیدکربن برای واکنش کربنگیری شده، یکی از عواملی است که باعث کاهش فتوسنتز در گیاهان تحت تنش میگردد. افزایش هدایت روزنهای در گیاهان، در شرایط بدون تنش، باعث افزایش انتشار دیاکسیدکربن به درون برگها شده، در نتیجه باعث افزایش بیشتر فعالیت فتوسنتزی میگردد (Brugnoli and BjÖrkman, 1992).
در پژوهشی، Garcia-Sanchez و همکاران (۲۰۰۲) بیان نمودند که در شرایط تنش شوری، کاهش در میزان کلروفیل از یک سو و اثرات سمی یونهای سدیم و کلر از سوی دیگر، باعث اختلال در فعالیت فتوسنتزی گیاه شده و در نتیجه مواد غذایی لازم جهت رشد و گسترش یاختهها تامین نشده و بدین ترتیب، کاهش رشد رویشی در درختان میوه اتفاق میافتد. همچنین بیان شد که ممانعت از رشد رویشی در تاکهای انگور و یا کاهش تثبیت دی اکسید کربن (کاهش فتوسنتز) در شرایط تنش شوری، با تغییراتی در هدایت روزنهای، روند انتقال الکترون، پتانسیل آب برگ، فلورسانس کلروفیل، پتانسیل اسمزی و غلظت یونها ارتباط دارد (Walker et al., ۱۹۸۱). در پژوهش Downton (1997) روی انگور رقم سلطانی، گزارش گردید که فتوسنتز و هدایت روزنه ای به میزان زیادی تحت تاثیر شوری ناشی از کلرید سدیم، کاهش یافته و این میزان کاهش به طور مستقیم با غلظت یونهای کلر در مقایسه با یونهای سدیم، در ارتباط می باشد.
یکی از اثرات قابل توجه تنش شوری، تغییر در بیوسنتز رنگدانههای فتوسنتزی می باشد (Maxwell and Johnson, 2000). کاهش در میزان رنگدانه کلروفیل عموما در تمامی گیاهان تحت تنش شوری گزارش شده و غلظت کلروفیل به عنوان یک شاخص حساسیت وضعیت متابولیسم یاختهای، مورد استفاده پژوهشگران قرار می گیرد (Chutipaijit et al., ۲۰۱۱).
۲-۳- تاثیر شوری روی محتوای نسبی آب برگ
محتوای نسبی آب برگ (RWC) زیاد به معنی توانایی برگ در حفظ مقادیر بیشتر آب در شرایط تنش است. تیمارهای شوری باعث کاهش معنی داری در محتوای نسبی آب برگ می شوند. Romero-Aranda و همکاران (۲۰۰۱) بیان کردند که افزایش نمک در محیط ریشه گوجه فرنگی می تواند منجر به کاهش پتانسیل آب برگ شده و در نتیجه فعالیتهای زیادی را در گیاه تحت تاثیر خود قرار دهد. اثرات اسمزی نمک روی گیاهان، نتیجه کاهش پتانسیل آب خاک بوده که به دلیل افزایش غلظت نمکهای محلول در محیط اطراف ریشه اتفاق میافتد. به هر حال، در غلظت شوری متوسط یا کم (پتانسیل آب خاک بالاتر)، گیاهان با تجمع مواد تنظیم کننده اسمزی، باعث حفظ شیب پتانسیل برای ورود آب به درون گیاه می شوند. Katerji و همکاران (۱۹۹۷) بیان نمودند که کاهش در محتوای نسبی آب برگ، باعث از دست دادن فشار تورژسانس شده، در نتیجه قابلیت دسترسی به آب را برای مراحل توسعه یاختهای، محدود می کند. ارتباط مستقیمی بین محتوای نسبی آب برگ و بسیاری از صفات فیزیولوژیکی گیاه وجود دارد. از جمله این صفات می توان به میزان هدایت روزنهای و میزان انتشار CO2به برگ اشاره نمود که این صفات نقش مهمی را در فتوسنتز ایفاء مینمایند (Nautiyal et al., ۲۰۰۲).
۲-۴- تاثیر شوری بر جذب عناصر غذایی
رابطه بین شوری و تغذیه معدنی گیاهان، بسیار پیچیده میباشد. نابسامانیهای تغذیهای ممکن است نتیجه تاثیر شوری روی قابلیت دسترسی به عناصر غذایی، قدرت رقابت بین جذب عناصر و انتقال و توزیع آنها درون گیاه باشد (Grattan and Grieve, 1999).
پژوهشهای مختلف روی گیاهان نشان داد که سطوح بالای Na+ در محیط بیرونی ریشه گیاه، باعث کاهش در جذب یونهایی مانند K+ و Ca2+ در بافتهای بسیاری از گیاهان میگردد (Hu and Schmidhalter, 2005). این کاهش در غلظت K+ در بافت های گیاهی، ممکن است ناشی از آنتاگونیسم بین یونهای Na+ و K+ در مکانهای جذب در ریشه یا تاثیر Na+ روی انتقال K+ به درون آوند چوبی گیاه و یا جلوگیری از مراحل جذب باشد (Suhayda et al., ۱۹۹۰).
از صدمات ویژه Na+ می توان به تجمع یونهای سدیم در بافتهای برگ و در نتیجه بافت مردگی برگهای بالغ تر اشاره نمود. سطوح بالای Na+ یا نسبت بالای Na+/K+ می تواند باعث تخریب فعالیتهای آنزیمی متنوع در سیتوپلاسم گردد. عنصر K+ در فعالیت آنزیمی بیش از ۵۰ نوع آنزیم مختلف در یاخته شرکت نموده و در باند شدن tRNA به ریبوزومها و در نتیجه عمل سنتز پروتئین دخالت دارد (Blaha et al., ۲۰۰۰). عنصر پتاسیم نقشهای مهمی در گیاهان از جمله در فعالیت آنزیمی، سنتز پروتئین، فتوسنتز، حرکت روزنهای، تنظیم اسمزی و فشار تورژسانس یاختهها ایفاء مینماید (Marschner, 1995). از نظر ساختار شیمیایی، عناصر Na+ و K+، هر دو، کاتیونهای تک ظرفیتی مشابهی بوده، به طوری که یونهای سدیم دارای شعاع یونی ۳۵۸/۰ نانومتر و یونهای پتاسیم دارای شعاع یونی ۳۳۱/۰ نانومتر بوده، بنابراین تفاوت قابل ملاحظهای در جذب این دو یون از طریق کانالهای یونی در بین یاختههای گیاهان به دلیل این مشابهت دیده نمی شود (Marschner, 1995). تحت شرایط تنش شوری، گیاهان غلظتهای بالای K+ و غلظتهای پائین Na+ را در سیتوزول خود نگهداری مینمایند. گیاهان این کار را به وسیله تنظیم بیان و فعالیت انتقال دهنده های K+ و Na+ انجام داده، همچنین نیروی لازم برای این انتقال، توسط پمپهای پروتونی (H+-pumps) تولید می شود(Blumwald, 2000) . به دلیل مشابهت شعاع یونی هیدراته بین یونهای Na+ و K+، یاختههای گیاهی قادر به تمایز و تشخیص این دو یون از همدیگر نبوده در نتیجه این امر، پایهای برای سمیت Na+ در یاختهها می گردد. در نتیجه یونهای سدیم می توانند از طریق انتقال دهندههای پتاسیم بهدرون یاختههای گیاهی نفوذ نمایند (Blumwald, 2000).
در یاختههای گیاهی، عنصر کلر، برای تنظیم فعالیت برخی آنزیمها در سیتوپلاسم مورد نیاز می باشد. همچنین این عنصر، به عنوان کوفاکتور در فتوسنتز و تنظیم pH یاختهای دخالت دارد. بههر حال، این عنصر در غلظتهای زیاد، برای گیاهان سمی میباشد (White and Broadley, 2001).
موضوعات: بدون موضوع
[ 05:15:00 ب.ظ ]