کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها با موضوع بررسی رابطه کیفیت سود و تغییرپذیری بازده سهام- فایل ۱۰
  • پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان بر اساس مولفه های ارزش تکلیف- قسمت ۸
  • بررسی کاربرد فناوری اطلاعات در مدیریت و بهینه سازی مصرف انرژی- قسمت ۹
  • توصیف فصول درقصایدِ شاعران شاخص ِسبک خراسانی۹۳- قسمت ۶
  • دانلود فایل ها در رابطه با ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • بررسی کیفی تطبیقی اخبار ۲۰۳۰ سیمای جمهوری اسلامی ایران و برنامه خبری شصت¬دقیقه بی¬بی¬سی فارسی- قسمت ۶
  • تاثیر سرمایه اجتماعی برارتقاءامنیت عمومی از دیدگاه فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی استان گلستان
  • راهنمای نگارش مقاله در رابطه با تعیین ارزش غذایی چین های مختلف یونجه با روش های مختلف مانند روش ...
  • بررسی عوامل موثر در ارتقای جایگاه درس تربیت‌بدنی مدارس از دیدگاه معلمان ورزش- قسمت ۴- قسمت 2
  • راهبرد فرهنگی ـ سیاسی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر گفتمان مهدویت- قسمت ۱۱
  • بررسی رابطه اخلاق کار و تعهد سازمانی کارکنان شرکت آب منطقه ای استان سمنان- قسمت ۶
  • طراحی مدل تخصیص منابع به منظور کاهش خروجی های نامطلوب بر اساس روش تحلیل پوششی- قسمت ۴
  • دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با اولویت بندی عوامل ریزش مشتری
  • راهنمای نگارش پایان نامه با موضوع ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • بررسی نگرش مصرف کننده ایرانی به ” کشور محل ساخت“ ...
  • دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با بررسی وضع موجود مشاوره در دبیرستان ‌های نظام جدید آموزش و ...
  • بررسی رابطه انواع دینداری و نگرش به جامعه مدنی ( در میان دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد )- قسمت ۱۰
  • سنجش تراکم کلمات کلیدی در وب ‏سایت کتابخانه ‏های دانشگاه ‏های تابعه وزارت علوم شهر تهران- قسمت ۴
  • طراحی و بررسی امکان ساخت دستگاهی- قسمت ۴
  • ارائه مدل ریاضی برای تخصیص فضای قفسه کالا در محیط فازی- قسمت ۳
  • تحلیل محتوای کتاب ریاضی هفتم متوسطه اول سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳- قسمت ۸
  • بررسی تأثیر کنترلهای داخلی بر اثربخشی برنامه حسابرسی – مدارک تجربی از اعضاء جامعه حسابداران رسمی ایران- قسمت ۸
  • بررسی مزیت نسبی ارزش افزوده¬ای بخش¬های اقتصادی در استان لرستان وجهتگیری آن با برنامه¬های آمایش سرزمین ‎- قسمت ۶
  • ارزیابی رابطه بین مسئولیت اجتماعی و کیفیت گزارشگری مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۷- قسمت 2
  • یان-نامه-کارشناسی-بررسی-مسائل-ومشکلات-مدیران-گروههای-آموزشی۷۶ص
  • بررسی-فقهی-وحقوقی-حکم-غیابی-با-رویکردی-به-قانون-آیین-دادرسی-کیفری-مصوب-۱۳۹۲- قسمت ۶
  • دستور العمل های ناظر بر شرکت های چند ملیتی و آثار احتمالی آن بر حقوق ایران، با تاکید بر دستور العمل۹۳ OECD 2011- قسمت ۸
  • دانلود پایان نامه مدیریت در مورد ارزیابی بسط برند و تعمیم نگرش
  • ارائه چارچوبی راهبردی برای سیستم¬های توزیع شده اجرایی تولید با استفاده از مدل- قسمت ۱۷
  • تأثیر انسان شناسی بر اخلاق از دیدگاه امام خمینی- قسمت ۷
  • تحلیل حقوقی رهن دریایی و مقایسه آن با رهن مدنی- قسمت ۵
  • بررسی خطرات مربوط به تعادل کشتیها در حین عملیات تخلیه و بارگیری کانتینر در بنادرو ارایه راهکارها- قسمت ۱۲
  • پروژه های پژوهشی در مورد ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      نظریه اخلاقی گابریل مارسل- قسمت ۵ ...

    ۵ ـ۲ ارزش انسان
    تعجبی ندارد ارزش انسان اکنون می تواند به نقطه ای بازگردد که بدون تکیه بر عملکرد فنی انسان، مجدداً تایید شود. از آنجا که کاهش ارزش زندگی انسان به کارکرد منطقی، علمی و زیستی ، سیاسی یا اجتماعی آن، منجر به تنزل زندگی می شود، تعجبی ندارد که کل تنزل درجه های دیگر طبیعتاً به دنبال آن می آیند. اگر ارزش انسان از دست برود، یا از طریق قساوت آشکار شریرانه نابود شود یا در خفا از طریق تعهد به چشم انداز ماشینی برای اهمیت انسان امحا گردد، درها به روی نقض حقوق بشر بازخواهد شد. این همان دوراهی است که توسط حکیم بزرگ هند، مهاتما گاندی[۲۴۴] در “امید تازه برای جهان” اشاره شده است: آیا ما داریم برتری نظم اخلاقی را می پذیریم یا تفوق ماده گرایی را؟ این تعارض است که زیربنای تمام چیزهای دیگر است.

    در ماده گرایی بعد انسانی وجود ندارد، اما در اخلاقمندی بعد انسانی وجود دارد. اگر ارزش انسانیت با اخلاقمندی پیوند زده شود، آنگاه نقطه شروع برای پژوهش در مورد تجدید ارزش انسانی، بررسی نقش انسان در بعد اخلاقی است. از همان اولین نوشته های فلسفی ثبت شده، انسان ها به ارزش وجودی خویش، توجه داشته اند؛ آیا این ارزش از سوی خدایان می آید یا از سوی خدا؟ آیا از نظم طبیعی می آید؟ آیا ساختار اجتماعی دارد؟ آیا وابسته به مشخصاتی است که افراد دارند؟ آیا وابسته به این است که افراد قادر به انجام عملکردشان باشند؟ مارسل می گوید که اصطلاح “انسان” مبهم است و همچنین بحث فلسفی در هر زمان وابسته به “انسانیتی” است که مجدداً روی آن تمرکز می کند. ابهام این اصطلاح ناشی از کثرت چشم اندازها درمورد آن نیست، بلکه بازتابی از آن چیزی است که متفکران اندازه گیری استفاده می کنند تا نشان دهند ، یک فرد بودن به چه معناست. اما ارزش از دید مارسل، آن چیزی نیست که انتخاب می شود یا خارج از گروه انسانی قرار دارد.
    اینکه آیا مفهوم سازی مارسل از ارزش انسانی از چشم انداز انگیزه دینی گرفته شده یا خیر ، شواهدی وجود دارد که می گوید بله،اما با این حال شواهدی هم وجود دارد که نشان می دهد اینگونه نیست. اما صرف نظر از آن ،روشن است که بنیاد مذهبی تنها مبنا برای ارزش انسان از دید مارسل نیست. بعضی تا آنجا پیش رفته اند که می گویند چون مارسل در خانواده ای رشد کرده بود که برای آیین کاتولیک احترام قائل بودند، ریشه های یهودی ماندگار داشتند و به سمت پروتستان لیبرال گرایش داشتند، مارسل توانسته یک نظریه ارزش انسانی را توسعه دهد که تعصب افراطی را رد می کند و بر مبنای یک پارسایی فکری و اخلاقی عمدتاً سکولار است.
    در عوض ارزش انسانیت ریشه در بعد ملموس دارد و هماهنگ با نظریه هنجاری مارسل که قبلاً نشان داده شده است، در رابطه بین ذهنی میان فرد و دیگری جای دارد. این ارزش در زمانی راحت تر نشان داده می شود که این رابطه موثر و معنادار باشد اما مارسل فکر می کند که ارزش انسان همچنین در رابطه ای بازتاب یافته است که به یک اقدام غیر اخلاقی منجر می شود. در نهایت شأن انسانی بعدی از ارزش انسان است که اقدامات غیر اخلاقی، آن را زیر پا می گذارند. حتی در روابط سرکوب گرانه یا آزارگرانه پای ارزش انسان در میان است. مارسل می گوید:
    «فرد آزارگر در صدد نابود کردن آگاهی از داشتن ارزش در یک انسان دیگر است ،چون این تنها راه آن است که این انسان دیگر را کاملاً مرهون خود کند، فردی که کوچکترین آگاهی از ارزش خود داشته باشد، قادر است در برابر استفاده از شیوه ای که اگر هم خطرناک نباشد، حداقل آشفته کننده است واکنش نشان دهد. از سوی دیگر، فرد آزارگر با تنزل دادن ارزش قربانی اش، به این صورت در خودش حس برتری حقیقی را تقویت می کند. او فرض می کند که قربانی اش از همان ابتدا یک محصول زائد بوده است که اکنون برای تمام اهداف عملی در اختیار اوست و بنابراین مثل قبل با او با شدت و سختگیری حداکثر رفتار می کند.»[۲۴۵]
    به نظر می رسد دیدگاه مارسل در مورد انسانیت تا حدی مسئولیت تشخیص این ارزش ویژه را بر عهده افراد ناقص و در زمان هایی شرور می گذارد. اما این امر حداقل در رویارویی ابتدایی با آن به صورتی بیش از اندازه امتیاز می دهد به آنهایی که ارزش شان هرگز توسط اقدامات آزارگرانه یا تعدی گرانه سرکوب نشده است. “تنزل ارزش” در مفهوم مارسل، به معنای یک روش شناسی کاهش احترام انسان به خود، به منظور ترک هرگونه فهم خود به عنوان فردی دارای ارزش احترام از نظر فکری، معنوی، ارادی یا ارتباطی است. همچنین حرکت مارسل برای پیوند زدن ارزش انسان با روابط انسانی می تواند موجب روابط قدرت سرکوب گر شود، و شده است، که در آن فردی که در معرض سوء استفاده قرار گرفته، دارای ارزشی کمتر از فردی که در قدرت است دانسته می شود. [۲۴۶]
    مارسل امکان نقص را در کار خودش تشخیص می دهد. مثلاً در یک رابطه میان ذهنی، انتقال ارزش انسان سبب می شود که هر دو نفر یکدیگر را برابر در نظر می گیرند.
    اینکه به فرد دیگر بگوییم “تو همتای من هستی” در واقع قرار دادن خود، خارج از شرایط عملی است که درک ملموس این افراد به عنوان خودمان را ممکن می سازد. مگر اینکه معنایش صرفاً این باشد که “توحقوقی همتای من داری” که تنها یک فرمول قضایی و عملی است که محتوای متافیزیکی اش، نمی تواند روشن شود.
    از آنجا که بسیاری از روابط را انسان مسأله ساز تعریف می کند، یک ارزش مشترک یا برابر وجود ندارد. مارسل حتی تضاد نتیجه بین اخلاقمندی بردگان و اربابان را مطرح می کند اما به سرعت علیه آن استدلال می کند. اگر بتوان گفت که یک طبقه خاص از انسانها سهمی در ارزش انسان ندارند، نتیجه فوری اش این است که ارزشها توهمی یا خیالی هستند. این هماهنگ با انسانی است که فکر می کند هیچ ارزش انسانی وجود ندارد که با گروه خاصی از انسان ها طوری رفتار کنیم که انگار ارزشی ندارند. هرگونه خودمداری، که سبب می شود یک فرد به صورتی مخفیانه تحت یک برچسب یا شماره ناپدید شود ، حتی آنهایی که این کار را انجام می دهند و همچنان از فرد برای انجام این کار کمک می خواهند، دنیایی است که به نحوی آنچنان هولناک تقلیل یافته است که ریشه کن شدن انسان ،گام منطقی بعدی در این فرایند است. به عنوان یک نمونه از این تفکر، مارسل از مفهوم انسان توسط سارتر استفاده می کند که خود را به عنوان محصول زائد یک دنیای تصور ناپذیر در نظر می گیرد که بعداً در نتیجه آن خود را اعتلا می بخشد و دیگری را پست می کند.
    اما تفاوتی در مفهوم سازی مارسل در رابطه با اینکه ارزش انسان چگونه به اقدام، انگیزه می بخشد وجود دارد. مارسل تمایل افراد به پست و حقیر کردن سایرین را تشخیص می دهد اما آن را به عنوان امری غیر اخلاقی رد می کند. هر فردی که در بعد مسأله ساز گرفتار شده است همیشه دلیلی برای بد رفتاری با دیگران دارد. به ویژه اگر افراد در جهت عملی به نفع او کار نکننداما خود اتکایی فرد از نظر سارتر و نیچه ناشی از معبود سازی خویشتن است، اما خویشتنی که ارزشش تنها توسط خودش می تواند تصور و تشخیص داده شود. در برداشت مارسل از ارزش انسان، عمل اخلاقی، عملی است که در آن ارزش انسان توسط خود و دیگران شناخته می شود. عمل اخلاقی، با یک چشم انداز مناسب از ارزش انسان، در جستجوی پایان امیدوارانه به نفع گروه انسانهاست.
    قرار دادن ارزش انسانی در چشم انداز مناسب مستلزم رشد و خارج شدن از قلمرو مسأله ساز است. اما این رشد از جهات متعددی مفید است؛ از جمله به این خاطر می باشد که نشان می دهد فرد بر چگونگی پاسخگویی به تمایلات ماده گرایانه و کشش بعد مسأله ساز، چگونه پاسخ می دهد.
    این تحول پیوسته انسان است که در هر لحظه از مفهوم خودش از ارباب بودن متجاوز می کند و به این ترتیب شخصیت غیر قابل جایگزینی را که مارسل “سیار” می خواند که در سفر زندگی به صورت انسان سالک زندگی می کند، ذوب می نماید و تغییر شکل می دهد.
    مزیت زندگی این مسافر، همانطور که نشان داده شد این است ،به فردی که درصدد جدا کردن راهش از مسأله سازی است ،چشم اندازی منحصر به فرد از گردش به سمت دیگران ، برای کسب کمک می دهد.
    موجود بودن و رشد کردن از نظر اخلاقی، منوط به تشخیص و تصدیق مطالبه دیگران از خود است. درست همانطور که برای فرد کافی نیست به روی دیگران باز باشد چون آنها هم باید بخواهند به او پاسخ دهند کافی نیست که فرد توسط دیگران مطالبه شود. امتیاز بودن در جامعه در کنار سایر هستی ها، مسئولیت شنیدن و پذیرش واقعی نیازها را ایجاد می کند. این فعالیت زندگی اخلاقی است. اما مارسل همچنین می اندیشد که پذیرش نیازهای سایرین می تواند موجب بحران وجودی هرچه بیشتری شود چون هیچ دونفری، از نظر شرایط یا تمایلات، هرگز به طور کامل با هم هماهنگ نیستند. پس نقطه شروع اخلاقمندی، وجود دوگانه نیازها،تمایلات فردی رقیب و تقاضا یا مطالبه دیگری از خویشتن است. مطالبات ظاهراً رقیب، درصورتی می توانند هدایت شوند که افراد به تعهدشان در ایجاد امید پای بند باشند.. این کار را نمی توان با هرگونه تکنیکی انجام داد . شاید لازم باشد “بافت اصلاحی” را در جوامع کوچک امتحان کرد ، و جوامع را با امکانات جدیدبیشتر آشنا کرد.. تمام اعضا باید همواره پیشنهاد مشارکت در عهد جامعه را بدهند.
    در بحث تاریخی و ایدئولوژیکی در مورد ارزش انسانیت، می خواهم از چیزی صحبت کنم که مارسل تا حد زیادی با آن موافق است: گروه جمعی انسان ها تنها گروهی هستند که اخلاقمندی برای آنها موثر است. انسانها تنها گروهی هستند که می توانند از نظر اخلاقی تحسین شوند ، و مقصر دانسته شوند . تنها گروهی هستند که اسنادهای اخلاقی در موردشان صدق می کنند. پس ارزش انسانیت، به طریقی ملموس با توانایی جستجوی خوبی و درستی در پیوند است. ارزش ما در چیزی ایده آل نیست ،بلکه در تجاربی است که به عنوان “انسان” داریم. ارزش انسان یک تعریف انتزاعی نیست بلکه از تجربه زندگی ما در جسم انسانی تفکیک پذیر نمی باشد.
    بنابراین ارزش انسان در پیوند با تجربه انسانی ساخت، تنظیم و دستیابی به اهداف اخلاقی است و اهداف اخلاقی آنهایی هستند که بازتاب دهنده ارزش انسان می باشند؛ آیا مارسل وارد نوعی دور اخلاقی شده است؟ نه . اهداف اخلاقی بازتاب دهنده ارزش انسان هستند چون از آنجا نشأت می گیرند، اما با ارزش انسان پایان نمی پذیرند، بلکه با امید و امکانات ایجاد شده برای افراد در نتیجه اقدام امیدوارانه پایان می پذیرند. پس ارزش، نقطه شروع اخلاق است. اما اهداف اخلاقی ارزش را چگونه بر می انگیزند؟ چگونه ارزش سبب می شود افراد یک زندگی اخلاقی را دنبال کنند.؟
    در وهله اول ارزش انسانی می تواند انگیزه ای برای هدایت افراد به سمت بیرون از ترس باشد. در وهله دوم، ارزش انسانی می تواند افراد را بر آن دارد که به صورتی خلاق عمل کنند. افراد می توانند بدون ترس در برابر دروغ و تنزل بایستند و در داشتن زندگی هدفمند در جامعه احساس آزادی نمایند. افراد با بهره گیری از انگیزه خلاق، می توانند مسیرهای جدیدی برای خروجی از تعدی و ورود به محیط های اجتماعی و سیاسی سالم بیابند.
    ترس و نارحتی همراه آن، اولین مانع و دشوارترین مانع است چون ما هراس داریم تغییر را ایجاد کنیم .ومی دانیم که با انجام این کار ممکن است توجه منفی را به سمت خودمان جلب کنیم که می تواند موجب رنج شخصی شود ،اما مهم است بدانیم که قرار نیست بر ترس غلبه شود؛ بلکه ترس چیزی است که باید با آن جنگید.ارزش نمی تواند در زندگی یک واقعیت شود ،مگر اینکه از طریق مبارزه دائمی علیه ترس و فلج شدن حاصل شود. از آنجا که ترس می تواند منجر به عدم فعالیت و اقدام شود، باید بیاموزیم که با آن به عنوان یک احساس برخورد کنیم نه اینکه ترس را مرکز تفکرمان قرار دهیم. در عوض مارسل می گوید که فیلسوف می تواند به افراد کمک کند تا ایثار وفداکاری را به عنوان تولد یک چیز متفاوت و تغییر یافته درنظر بگیرند.مارسل کیفیت انگیزه بخش ارزش را با مدیریت ترس از طریق ایثار و فداکاری پیوند می دهد، احتمالاً ارزش، همیشه با یک فداکاری در ارتباط است؛ اما ارزش تنها زمانی اصیل است که چیزی غیر قابل مقایسه نه تنها داده شود ، بلکه تثبیت یابد.[۲۴۷] مارسل در اینجا نتیجه گرا نیست. او نمی گوید که میزان اندک فداکاری، ثمره عظیم نتیجه گرایی است. وی معتقد است نظام های استبدادی اساساً ارزش انسان را براساس نوعی نسخه هویت “استاندارد سازی شده” نفی می کنند.
    به خاطر داشته باشید که از نظر مارسل آینده می تواند به اندازه تجارب حال، غم انگیز باشد اما آینده ای همراه با امکانات (و بنابراین یک آینده امید بخش) بهتر از آینده ای بدون امکانات است. فداکاری و درد ما تحت الشعاع آن امکانات قرار نمی گیرد بلکه “علت انگیزه بخش فداکاری” برای آن است. [۲۴۸]
    اگر بتوان ترس را طوری مدیریت و کنترل کرد که فرد بتواند ایثار گرانه رفتار کند، آنگاه ارزش انسانی می تواند انگیزه تغییر انسان را تحقق ببخشد. ارزش جوهره سربلندی یا به بیان دقیق تر واقعیتی است که وقتی سعی در درک چگونگی تبدیل تعالی و سربلندی به سمت نیروی خلاق را داریم باید در نظر گرفته شود. تغییری که توسط ارزش انسان حاصل شده است از نظر مارسل فراتر از یک امر صرفاً نظری و ایدئولوژیک است . هزاران نفر نگرانی ها و ملاحظات خرد و کوچکشان را کنار می گذارند و قادر می شوند به دنیا و امروز فکر کنند و تلاشهایشان را روی هر آنچه بیش از همه مورد نیاز است متمرکز سازند. این شرح مختصر او را به سمتی هدایت کرد که نتیجه گیری کند یک تغییر در ارزش ها و رشد اخلاقی شخصی می تواند یک نظم سیاسی جدید حاصل کند که در آن شهروندان متعهد به یک زندگی طبیعی هستند و تفکر ،زندگی و جسارت همگان را در برمی گیرد.
    مارسل در اعتقاد خود مبنی بر اینکه ارزش انسان می تواند انگیزه بخش اقدام اخلاقی باشد و اینکه ارزش انسان باید بیش از یک ایده آل نظری بکار رفته برای پشتیبانی اهداف سیاسی باشد تنها نبود. دوونا-هاموند[۲۴۹] در طی زمانی که عضوی از پارلمان غنا بود با این ارزیابی مارسل موافقت کرد.
    مارسل گفت،تقاضای زمان ما یک ایدئولوژی است که باید به اندازه کافی بنیادی باشد که بتواند با مسائل ایجاد شده هم چون تنفر، ترس و حرص انسانها رو به رو شود. یک ایدئولوژی آزادی را ایجاد کند که در آن، رابطه انسان با انسان طوری باشد که افراد نتوانند بیشترین نفع را از همدیگر ببرند،بلکه آن چیزی باشد که هرکس با فداکاری اش به دیگری عرضه می کند.« این تنها ضمانت آن است که رفتار غیر انسانی افراد خاتمه یابد. انسان ها از ترساندن یکدیگر دست بر می دارند چون انگیزه هایشان تغییر کرده است.»[۲۵۰] امید، بر مبنای ارزش انسان، می تواند به عنوان تجربه ملموسی عمل کند که لطمه به شأن انسانی در جهان، خانواده و جوامع بزند ، و سیستم های سیاسی را تغییر بدهد.
    از نظر مارسل، اخلاقیات بر مبنای ارزش گروه انسان است و اگر به صورتی پیوسته دنبال شود عملاً می تواند به صورتی عینی به مسائل جهانی بپردازد نه اینکه به عنوان یک ایدئولوژی غیر فعال عمل کند که تنها برای فلاسفه مفید است. همانطور که مارسل زمانی در میان کف زدن های بلند اشاره کرد، «آنچه برای عشق و به وسیله عشق انجام نشود، علیه عشق انجام می شود. و به سمت خارج از مرگ سارتری، اردوگاه های جمع آوری اسراء،شکنجه و سوء استفاده از مردم بی دفاع منتهی می شود.»[۲۵۱] این مسیر به سمت بیرون، مسیر امید است. برای نشان دادن اینکه امید صرفاً باقیمانده مهجور و منسوخ یک اگزیستانسیالیسم پیچیده یا یک ایدئولوژی جدای از مسائل پیش روی انسان های واقعی در دنیای واقعی نیست، لازم است دیدگاه مارسل را در پرتو موارد خاص بررسی کنیم. در باقیمانده فصل، امید مارسل را به عنوان یک نظریه اخلاقی برای دنیای معاصر به کار می گیریم: جنگ، فقر و نقض حقوق مدنی.
    ۵ ـ۳هولوکاست، شکنجه و ارزش انسان
    اما در مورد قربانیان فجیع ترین شرارت ها، القای امید و ایجاد امکانات امری غریب به نظر می رسد. آنهایی که در نتیجه بدترین نمونه های وحشی گری انسانی رنج می برند معمولاً در شرایط عجز و ناامیدی هستند، تصدیق اینکه امید با احساس خوب یا خوش بینی برابر نیست به نظر نمی رسد کمکی بکند. ما افرادی را در نظر می گیریم که امید را در این شرایط فوق العاده با فضیلت می یابند. شهامت، سرسختی و همدلی شان، ویژگی هایی هستند که اگر خود را در شرایط مشابهی بیابیم، مایلیم از آنها تقلید کنیم. اما اگر نتوانیم ،کسی ما را مقصر نمی داند. اندوه و عجز مشهود در این تجارب هولناک، مسری است. وقتی فردی از امکان داشتن یک آینده محروم می شود، این عمر کل چشم اندازش را آلوده می کند. غم آن چنان منتشر می شود که زندانی یا قربانی یک نوع برده می شود؛ محروم شدن از آزادی عاطفی یا جسمی، در خدمت اهداف شریرانه فرد ستمگر واقع شدن و شاید از همه غم بارتر، ناتوانی در تفکر به صورت عملی و خلاق. یک روزنامه فرانسوی در مورد پاسخ مارسل به نظام های تمامیت طلب می گوید:
    « به خاطر داریم مارسل، مدتها این موضع را داشت که شکنجه هایی که در صدد فرارفتن از انتظار مرگ هستند تنها در صورتی می توانند موفق شوند که آزادی و عشق را سرکوب کنند. وحشت سیستم تنزل ارزش انسانی که در اردوگاه های اسرا دیده می شود، فراتر از وصف است. یک هنر ظریف کم بها سازی و خوار کردن دیگران وجود دارد ،که همگی بخشی از یک لذت و اهانت عاطفی در میان شکنجه گران هستند، که براساس یک ظرافت شیطانی برای تقویت یک تعلق خاطر به پست ترین و مجرمانه ترین غرایز در میان زندانیان، آنها را علیه یکدیگر می شوراند. چه نازی و چه بلشویک، مهم است که این شکنجه گران معاصر مشاهده کنند که هر آنچه از نظرشان ارزشی دارد، تحقیر و کم بها می شود؛ آنها با تنزل ارزش قربانیانشان، دارای قدرت بسط مرحمتشان هستند. آیا حتی در میان پست ترین هستی ها، بارقه هایی از آگاهی وجود ندارد که آنها را قادر سازد سقوط آتی شان را اندازه بگیرند؟ مارسل رابطه نزدیکی را میان روش شناسی های تبلیغاتی، مثل آنهایی که توسط نظام های تمامیت طلب برای استفاده از فنون کم بها سازی و تنزل ارزش، بکار می روند می بیند.»[۲۵۲]
    روش های تبلیغاتی مربوطه درصدد فریب دادن دشمن و همراره با رشوه؛ آیا نقشی وجود دارد که پول در آن بازی نکند؟ و نابود کردن هرگونه واکنش فردی است تا یک دولت تبلیغاتی بتواند حاکم شود و حزبی که تنها می ماند، تنبیه شود. فعالیت های بازاریابی نظام تمامیت طلب، نشان یک مسأله ریشه ای است که در تمام تهدیدات جهانی برای زندگی امیدوارانه مشترک است. آنها با دروغ تغذیه می شوند حزب نازی یک نمونه مناسب در این مورد است اما همان طور که گفته شد؛ مارسل، نازیسم را تنها به خاطر فجایع فیزیکی که در اروپا مرتکب شده توبیخ نمی کند، در عوض آن فجایع تنها به این دلیل ممکن بودند که حزب نازی یک تعصب را تغذیه می کرد که موفقیت آن شرایطی را برای امکان موفقیت نظامی حاصل می نمود.
    نیرنگی که به رژیم نازی اجازه می داد پا بگیرد، ریسک یکسانی برای همه ما در بر دارد. هر اصلی که واقعی است، می تواند به همان طریقی که سرطان متصل شده به یک بافت سالم آن را نابود می کند، تعصب آمیز، ترویج و نظامی شود. ممکن است حقیقت سوء تعبیر شود و سوء تعبیر حقیقت، می تواند به عنوان مبنایی برای سرکوب فردیت و آزادی استفاده شود. اما آن شهروندان جهانی که به دست یک نظام تمامیت طلب رنج نمی برند ممکن است شاهد پیشروی فلجی که مارسل می گوید ، در سطح تبلیغات و نیرنگ بازی رخ می دهند باشند. قدرت های سیاسی همیشه می دانند که توانایی فراخوانی حقوق بشر پایه و تغییر محیطی آنهایی که از نظر اخلاقی می توانند با ملاحظه در نظر گرفته شوند را دارند. همچنین می دانند که اگر شهروندانشان بر ترس خود غلبه کنند و در عوض شرکت کنندگان آماده و فعال علیه بی عدالتی به چا خیزند، قدرت آنها حداقل محدود خواهد بود. هدف نظام استبدادی متقاعد کردن جمعیت در این باره است که بیشترین نفعشان در شکایت نکردن است. پس چشم انداز جمعیت باید مبارزه با آنچه ناعادلانه است باشد. نمونه های بیشماری از رخداد شرایط اخیر در پاسخ به شرارت های نسل کشی و نفرت در اروپای تحت حاکمیت نازی وجود دارند.
    پس این سوال برای مارسل باقی می ماند؛ امید چگونه می تواند به عنوان تقویت امکانات برای آنهایی که “امکان خلاقشان” از میان رفته تبلیغ و ترویج شود؟ مارسل در متنی از اثر انسان در برابر جامعه انبوه به این نگرانی پایه می دهد و در آن بحث می کند که چگونه پیاده سازی عینی صلح در فرانسه بعد از جنگ، در میان رهبرانی که علایق نازی دارند و شهروندانی که کلاً در نتیجه جنگ از هم گسیخته شده اند امکان پذیر است.
    در این جا ارائه یک راه علاج ساده و آسان برای شرارتهایی که ریشه های این چنین عمیق در زندگی ما دارند وجود ندارد. از سوی دیگر کل آنچه می توانیم بدون درنگ بگوییم این است که سیستم سیاسی کنونی ما در فرانسه صرفاً سرعت روز افزون این شرارت ها را تشویق می کند و از سوی دیگر احمقانه و مجرمانه است که امید به یک فاشیسم[۲۵۳] جدید داشته باشیم ،که بعد در تجاربی که طی سال های جنگ داشته ایم صرفاً فکر کردن به آن، باید ما را پر از وحشت کند. اما در واقع به نظر می رسد فرانسه با تصور در مورد این فتنه کاملاً عمومی ،که چهره امور را روی هم رفته تغییر خواهد داد، امروزه هیچ گزینه عملی به جز انتخاب میان یک سیستم کمونیستی که درواقع احتمالاً یک فاشیسم تشدید یافته است، و اعتقاد دارد که تنها با حذف عوامل معینی در زندگی ملی و سنتی که مسائل از آن ایجاد می شوند ،ندارد. و یک سیستم پادشاهی، مطابق با قدیمی ترین سنت های کشورمان که خود این ایده باید پذیرفته شود و برای بیشتر فرانسویان امروز غیر قابل تصور است .اینکه یک سیستم عملی، زنده و فعال باشد و به علاوه یک سلطنت فرانسوی باید خود را با شرایط اقتصادی و حتی روانشناختی ای تطبیق دهد که ارتباطی با کل شرایط فرانسه سلطنتی در گذشته ندارد.[۲۵۴]

    هیچ فرمول اخلاقی یا جادویی وجود ندارد، همچنین هیچگونه پاسخ جامع و پیچیده به مسأله وجود ندارد. نمونه هایی در زندگی وجود دارند که در آنها امید صرفاً به معنای توانایی این است که ببینیم گزینه ها چه هستند و سپس در تلاش برای ایجاد سایر گزینه ها انتخاب انجام دهیم. مارسل در هیچ نقطه ای گزینه های موجود در اینجا را تحسین نمی کند یا ادعا نمی کند که آنها ما را برای خوش بینی بلهوسانه آزاد می گذارند. مارسل اینگونه فکر نمی کند که یکی از گزینه های موجود پیش روی فرانسه، گزینه خوبی است. بلکه کار فیلسوف، کشف گزینه و تفکر در مورد آنهایی است که موثرترین شیوه را برای گزینه های عدالت و آینده نسبت به بقیه ارائه می دهند. ممکن است او قادر نباشد کار دیگری انجام دهد مواردی وجود دارند که در آن سرکشی بیهوده است، عقب نشینی غیر ممکن است و تنها اقدام ممکن تسلیم است.
    من با به جان خریدن، ناراضی کردن و حتی شوکه کردن آنهایی که همچنان راه حل ها برای مسائل سیاسی را به عنوان مسائل مثبت و بر حسب اقدام مثبت در نظر می گیرند، می گویم که به نظرم می رسد تمام راه های نجات در آن محدوده بسته است.
    طی غم بارترین و فوق العاده ترین نمونه رفتار بربریت و وحشیانه با سایر انسانها امید می تواند به گفتن این حرف تقلیل یابد “همچنانکه از میانش عبور می کنیم دستم را بگیر”. آنهایی که از انزوایی که برایشان تحمیل کرده اند رنج می برند، می توانند حضور عزیزان دور دستشان را در مفهوم وجودی مارسل فراخوانی کنند. انتخاب آزاد ذهنشان، می تواند نماینده قیام فردی امیدوار باشد. یک دولت تمامیت طلب، می تواند هرچیز جداگانه ای را از یک فرد بگیرد،می تواند مرگ عظیمی که پیش روی همه ماست را حاصل کند، اما در تجزیه و تحلیل نهایی نمی تواند کاری را که ناامیدانه در تلاش برای انجامش است را اجرا کند. یعنی کاری کند که افراد به اسارت گرفته شده واقعاً احساس کنند آزاد نیستند.[۲۵۵]
    ۵ ـ۴ناآرامی سیاسی و بی عدالتی مدنی
    بخش زیادی از جهان، حتی در دوران جنبش تجهیز اخلاقی، دیگر با تهدید بزرگ یک نظام استبدادی تمامیت طلب روبرو نبود و دیگر نیست. اما مسائل سیاسی متفاوتی وجود دارند که رونق و ترقی انسان را به همان میزان دولتهای تعدی گر تهدید می کنند. ما در دنیایی زندگی می کنیم که در آن یک وضعیت عمومی و نا آرامی سیاسی وجود دارد و در آن بخش های زیادی از دنیا فریاد می کنند که می خواهند خدمات پایه و اساسی زندگی را دریافت کنند، یا از شر گروه های گستاخ شبه نظامی و چریک خلاص شوند، یا مجبورند برای بدست آوردن آزادی های پایه مدنی مبارزه کنند. اگر “اخلاقیات امید” مارسل با شرایط جهانی امروز مرتبط باشد، باید بتواند به شیوه های ملموس در مورد این مسائل به کار برود.
    یک مسأله عمده در نا آرامی جهانی، در دوران مارسل و دوران ما، مربوط به کسب و کارهای بزرگ یا آن چیزی است که که مارسل آن را “سازمان” می خواند. تمام کشورها در صورتی که یک اقتصاد قوی و حفاظت از حقوق شهروندانشان را بخواهند، با منافع رقیب روبرو هستند. اما حرص و طمع، اغلب یک عامل دخیل در بی عدالتی ،صرفنظر از سیستم سیاسی کشور می باشد. در عرصه بین المللی یک کشور توجه کاملی به دست نخورده نگه داشتن منافعش دارد. درست همانطور که بحران بدهی جهانی در ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ نشان داده است، وقتی درجه بندی های اعتباری کشورها به سطح پایین تنزل می کنند، آنها اغلب دست به دامن سایر کشورها می شوند تا آنها را از دردسر اقتصادی نجات دهند. و این صرفاً مسأله ای نیست که کشورهای مرفه باید نگران آن باشند. کمک های بانک جهانی در ۲۰۰۵ برای رهایی از بدهی، با هدف کمک به فقیر ترین کشورها ،شرطی برای مشارکت بعضی از کشورها در کمک های مربوطه وجود داشت که بیان می کرد کمک آنها مشروط به این است که کشور متقاضی قراردادهای ساختمانی و بازرگانی انحصاری با شرکتهای بومی، شرکتی که کمک را ارائه می دهد امضا کند. چه برای کشورهای فقیر و چه ثروتمند، توجه اصلی در هریک از این موارد به این است که بحران های اقتصادی جاری آنها چگونه می تواند بر آینده سیاسی و اقتصادی شان تاثیر بگذارد گذشته از این، «شیوه های صلح آمیز و شبه جنگ، برای به اطاعت درآوردن وجود دارند و امکان تمایزگذاری بین نمونه های مختلف به سرعت در حال از بین رفتن است.»[۲۵۶]
    مارسل به این امر اشاره می کند که اغلب افراد در دنیای معاصر “برابری” را از نظر قدرت اقتصادی کشور در نظر می گیرند. اما این نوع برابری تنها با جدا کردن سیستم حکومت تعدی گری که افراد محکوم به آن هستند، از آنهایی که ظاهراً از آن نفع می برند ممکن است. شرکتهای و حکومتهایی که از آنهایی که بی قدرت هستند بهره می گیرند تا آنها را بدون حقوق نگه دارند، هر دو تلاش می کنند عبودیت را جایگزین آزادی نمایند. حقوق مدنی که نمی توانند به صورت کامل بیان شوند یا به عنوان یک امتیاز ثروتمندان یا نخبگان در نظر گرفته می شوند، یا در پایان باید تقلیل یافته و سرکوب شوند، تا اقتصاد رونق داشته باشد نشانه یک آزادی واقعی نیست. در دنیایی که در آن افراد به صورت روزافزونی فراخوانده می شوند تا حقوق مدنی شان را با توجه به نیاز به امنیت و ایمنی به حالت تعلیق در آورند باید ماهیت برابری را در یک دنیای نا آرام بررسی کنیم. دنیایی که در آن حقوق افراد زیر سوال رفته اند، مارسل می گوید، در کشورهایی که در آنها همچنان به رسمیت شناختن آنچه در فرم کلی می توانیم حقوق فرد بخوانیم، وجود دارد، تعدادی از تضمین ها برای آزادی وجود دارند. اما بلافاصله باید اضافه کنیم که این تضمین ها دارند هرچه کم تعدادتر می شوند و اینکه بسیار غیر محتمل است که روند کنونی امور واژگون شود و همچنان تقاضای پیوسته ای برای کاهش بیشتر وجود خواهد داشت.
    برخلاف حقایق این وضعیت است که بگوییم انسانها در آنچه به صورت وسیع “کشورهای آزاد” می خوانیم از استقلال مطلق بهره مند هستند این مسأله آنقدر ها صادق نیست چون به استثنای یک نوع هرج و مرج غیر عملی، این استقلال مطلق در جایی قابل تصور نیست. اما همچنین بر خلاف واقعیت است بگوییم که امروزه در کشورهای آزاد انسان ها عموماً قدرت سازگار کردن اقداماتشان با وجدانشان را دارند.
    یک مفهوم کاملاً واقعی وجود دارد که در آن لازم است مفهوم “برابری” می تواند از آنچه به صورتی عینی “برابر” باشد جدا شود. حقوق و وظایف می توانند برابر باشند، حتی اگر در مورد افرادی به کار بروند که در شرایط اجتماعی و اقتصادی پراکنده یا نابرابر، قرار دارند. آنچه به حساب می آید، “اقدام برابری” است یعنی تصدیق اجتماعی شأن و منزلتی که به تمام افراد تعمیم می دهیم. فیلسوف با کمک به تمرکز بر گفتگوی کلی با به رسمیت شناختن حقوق برابر،که فراتر از فرهنگ، اقتصاد و مذهب است، در اجتناب از تداوم نابرابری هایی که وقتی قدرت های سیاسی از امور انتزاعی برای محروم کردن یک گروه استفاده می کنند ایفای نقش کند.
    اما حتی وقتی امنیت یک عامل است، ناآرامی جهانی و سیاسی همیشه پول را در مرکز خود دارند، و دنبال کردن پول توسط شرکتها و افراد ثروتمندی تغذیه می شود که دولت ها را تامین بودجه می کنند. مارسل می نویسد که مخرج مشترک نهایی رفاه ،ثروت است. واینکه نشانه موفقیت، میزان طمع و حسادتی است که در دیگران القا می شود . همه پول را می خواهند اما در واقع آنچه می خواهند یک سبک زندگی است که سبب می شود مردم آرزویش را داشته باشند. اخلاقیات مارسل ، که ریشه در اراده و درک دارد، باید این منشأ نا آرامی که اغلب امید را خفه می کند ،تصدیق کند. اما انگیزه سیاسی برای تداوم اقتصادی (اگر نه برتری) تنها نیمه اول شرکت کنندگان در نا آرامی جهانی را شامل می شود. نیمه دیگر فردی است که همیشه انگیزه ذاتی ماده گرایانه برای مبارزه دارد. فردی که خود را شرکت کننده در نا آرامی پیش روی دنیا می یابد، در “احتضار مرگ” است.چون فرد خود را در مقابل امکاناتی می بیند،که از آن ها برای ویرانی جهان و خود استفاده می کند. این امکانات طبق گفته مارسل، همیشه نهفته هستند و زمانی فعال می شوند که او از قدرت های تشکیل دهنده ماهیتش استفاده بد یا ناپرهیزگارانه می کند.[۲۵۷]
    این مبارزات و کشمکش های فردی، همان طور که نشان داده شده است، کلاً در مورد شرایط انسانی صدق می کنند و بنابراین پدیده جدیدی در دنیای معاصر نیستند. اما این جدید است که ما تکنولوژی را در اختیار داریم که به تخفیف رنج کشیدن دیگران در دور دست کمک می کند. و در این نقطه نظریه امید مارسل، بسیار شبیه بعضی از نظریه پردازان اخلاق تحلیلی است که پس از وی آمدند. مثلاً کار آمارتیا سن[۲۵۸]، التزام به ابلاغ رفاه جهانی، بویژه آنچه به رفاه مربوط می شود و آزادی را با هم برابر قرار می دهد. ما وظیفه داریم اطمینان حاصل کنیم که بیشترین افراد جهان دسترسی به بهترین نحوه اعمال آزادی شان را دارند و تقلیل آزادی ها و رفاهشان، تاثیر منفی روی رفاه جهانی دارد. مارسل تصدیق می کند (علیرغم نتیجه گرایی سن) که وظایف ما برای تخفیف رنج و تقویت رفاه عمومی شهروندان جهان، در هر زمان و هرجا که می توانیم است. مارسل در اینجا صحبت از امید را می گنجاند. خلق امید اقدام آزاد و توسعه مسیرهای جدید تفکر تولید و ارتباط با سایرین را تقویت می کند. لازم است ،از تمام ابزارهایی که داریم برای حفظ و رشد امید در جهان استفاده کنیم .با بهره گرفتن از امید به عنوان کانونی برای تغییر سیاسی در جهان، به اعتقاد مارسل، می توانیم ادعای پیروزی بر قدرت های سیاسی تعدی گر را با غلبه بر نیت تخریبشان داشته باشیم به علاوه در زمانی که وقتی ضعف همراه با امید، واقعی تر و کمتر ظاهری است، تاثیر بخشی امید مطمئن تر به نظر می رسد، به عبارت دیگر وقتی که امید کمتر به عنوان یک نقاب ریاکارانه ترس و جبن در نظر گرفته شود تاثیر بخشی آن مطمئن تر به نظر می رسد.
    اما موثرترین راه برای استفاده از امید برای مبارزه عینی با بی عدالتی مدنی چیست؟ مارسل طرفدار استفاده از مقاومت غیر خشن، در هرجا که ممکن است می باشد. هر نبردی،حتی نبردی که شامل استفاده از اقدامات غیر خشن است- به صورت ضمنی به این معناست که حداقل دو طرف اراده نبرد دارند؛ اهمیت آن برای آنهایی که از عدم خشونت استفاده می کنند آن است که آنها تلاش ندارند تخریب دشمنشان را اراده کنند بلکه ستم ها و سوء استفاده های عملکرد دشمنشان را هدف قرار داده اند. “تاثیر بخشی امید در بعضی موارد در ارزش” خلع سلاح کننده اش” نهفته است .[۲۵۹] که وقتی در مقابل واکنش های خشن طرف تعدی گر قرار داده شود، نتایج خیره کننده ای حاصل می کند (اعتراضات میدان تیانمن[۲۶۰] در ۱۹۸۹ یک نمونه عمیق از مفهوم امید فعال مارسل است که در برابر قدرت های تعدی گر ظالم و آدم کش و تغییری که می تواند از آن حاصل شود می باشد
    البته عدم خشونت به معنای عدم فعالیت نیست. اجرای عدم خشونت باید به گونه ای باشد که فلج شدن ناشی از ترس فردی، که کاملاً بدون امید است را نفی کند.
    بیرون آمدن از آزادی از دست رفته تنها با تنظیم و نظارت خویشتن در طی کشمکش هر روزه در برابر ترس می تواند خود را تحکیم و بیان کند، که همراه با تسلیم نشدن در برابر مسأله قرار گرفتن در معرض نقض حقوق می باشد (مثلاً مارسل مطرح می کند که ممکن بود فرانسه اسیر هجوم نازی ها – وبیشتر از آن یک ایدئولوژی فاشیستی نشود.که اگر توجه انسان ها تقریباً منحصراً متمرکز بر مسأله درآوردن نان روزانه و مشکلات ستوه آوری که برای زنده ماندن باید با آنها دست و پنجه نرم کنیم نبود، مبادله کردن آزادی های مدنی پایه در ازای حس امنیت به نظر مارسل، مشابه با رهسپاری به سمت بردگی است. ما عجولانه اعتقاد داریم دولت می تواند ما را ایمن نگه دارد و به وثیقه ای که در ازای آن می دهیم را فراموش می کنیم.
    نمونه های معاصر فراوانی وجود دارند که در آنها فیلسوف می تواند پیامدهایی را که اگر آزادی در ازای امنیت مبادله شود ،را به آنها که خارج از جامعه دانشگاهی هستند گوشزد کند. فیلسوف در درجه اول می تواند با به چالش کشیدن عملی آنها (یعنی با ناعادلانه خواندن آنها) و سپس با ارائه گزینه های بدیل بالقوه ای که تداوم برای شناسایی سیاسی آزادی هایی که از نظر اجتماعی عمومی دانسته می شوند، صدای امید باشد.
    ۵ ـ ۵جنگ
    برای ارزیابی اخلاقیات مارسل در شرایط معاصر، شاید بهترین جایگاه برای شروع با یک مسأله اخلاقی است که هم بر دنیای مدرن مارسل و هم دنیای معاصرما تاثیر می گذارد. و بشارت دهنده عصری بوده که مارسل، نوعی وحشت برای آن بیان کرده است. عصر ماشینی، که انسان ها در آن از تکنولوژی برای مهندسی ریشه کن کردن خودشان استفاده می کنند.اگر به این تکنیک ها، تردیدی که مارسل از انگیزه هر جنگی داشت اضافه شود،نقطه شروع خوبی برای بحث درباره مجاز بودن اخلاقی جنگ ظاهر می شود.وی عقیده داشت تمام افرادی که از جنگ سود می برند یا از آن رنج می برند، از رهبرانشان در مورد آنچه از جنگ انتظار می رود دروغ شنیده اند. جنگ ها تناقض منحصر به فردی برای مارسل ایجاد می کنند چون هدفشان نابود سازی یک دشمن انسانی خاص است اما آنها با امکان آشتی یا حل و فصل آغاز می شوند و یک ماهیت انسانی را حفظ می کنند که اغلب شامل دستورالعمل هایی برای جنگ است که مبتنی بر احترام به بشر است.[۲۶۱]
    انگیزه جنگ، گرایش انسان به سمت خودمختاری و نیازش به آن را بر هم می ریزد . آنهایی که در جنگ هستند، عمدتاً از طریق خوار کردن دیگری موفق به تضعیف خودمختاری می شوند. این در دوران مارسل صادق بود و او ما را به بی رحمی ها در اردوگاه های تجمع اسرا به عنوان یک نمونه عملی ارجاع می دهد. اما در این مورد دوران معاصر هم صادق است .همه با فجایع زندان ابوغریب یا خلیج گوانتانامو که به دست آمریکا انجام شده، آشنا هستند. اما جنگ یک تحقیر شدیدتر انسانیت را نسبت به هر آنچه در شدیدترین شرارتهای جنگ مشاهده شده ایجاد می کند و آن سرکوب آهسته شأن انسانی از طریق اقدامات دشمن برای تحقیر و تنزل کل افراد است که در تغییر عامل ارزش انسانی از همه موثرتر می باشد. اگر بتوانم دشمنم را در اساسی ترین سطح اخلاقی بی پایه سازم،یعنی از نظر ارزش انسانیت، تا حد زیادی در تغییر دادن تفکرم در مورد اینکه آیا او اصلاً ارزش اخلاقی دارد یا نه، خیلی پیش رفته ام. شاید حتی به مخفیانه تر از آن این تنزل ارزش بدون هرگونه آگاهی صریح دشمنم از اینکه دارد کم بها می شود رخ می دهد. از نظر تاریخی، لهستانی ها در وارساو[۲۶۲] به عنوان یک نمونه خوب از مردمی که مطابق با مطالبات متجاوز پیش رفتند و تشخیص نمی دادند که نازی ها به آنها به عنوان انسان نگاه نمی کنند ، بنابراین پایان بسیار بدی برای آنها در ذهن داشتند .اما خیلی زود انسانهای تنزل داده شده این واقعیت را در می یابند که دارند بی ارزش می شوند.
    مارسل می نویسد: «به سختی امکان دارد که حتی آنهایی که به شدیدترین نحو ممکن تحت تنزل ارزش قرار گرفته اند گاهی بارقه هایی از آگاهی در وجودشان شعله ور نشود و از عمقی که در آن سقوط کرده اند آگاه نشوند.»[۲۶۳]
    درست همانطور که کم بهاسازی می تواند بدون آگاهی فرد تنزل یافته، رخ دهد، ممکن است بدون اینکه فرد سرکوب گر در ابتدا تشخیص دهد که گروه افرادی که هدف قرار داده ،دارای شأن و منزلت هستند رخ دهد. اینجاست که آنهایی که دست به نسل کشی می زنند توجیهی ضعیف ارائه می دهند. نسل کشی تنها در صورتی ممکن است که انسانها بتوانند صرفاً یک “شخص” در نظر گرفته شوند آنهایی که در قدرت هستند بتوانند آنهایی که مورد تعدی قرار گرفته اند را به عنوان چیزی غیر از “انسان” توصیف کنند، آنگاه فرد ستمدیده دیگر نمی تواند اخلاقی در نظر گرفته شود و آنهایی که در قدرت هستند می توانند هر آنچه را که بهتر می دانند با آن افراد انجام دهند. در ابتدا آنهایی که به شکنجه، ترور و نسل کشی می پردازند، شأن انسانی بیشتر گروه هایی که در معرض آن هستند را انکار می کنند. فردی مثل استریچر[۲۶۴] یا هیملر[۲۶۵] اساساً یهودی ای که شکنجه می کند را چگونه برآورد می کند؟ ظاهراً او این یهودی را زباله، آشغال و جزو پس مانده های نژاد انسان تلقی می کند.
    بنابراین مارسل فکر می کند که توجیه سیاسی یا عملی جنگ چه منطقه ای باشد ، یا اقتصادی ، محیطی و یا تحقیر و تنزل ارزش ویژه دشمن، وی می اندیشد که جنگ با ارزش انسانیت آغاز می شود. شاید مواردی وجود داشته باشد که جنگ در آنها توجیه داشته باشد، به ویژه در نبردی علیه نظام های تمامیت طلب .اما انگیزه ایدئولوژیک بنیادی شامل ارزش انسان است. نتیجه عینی این انگیزه آن است که جنگ همیشه باید شامل فریبکاری نیز باشد. مارسل می گوید که یک پیوند تفکیک ناپذیر بین دروغ و جنگ وجود دارد که در آن غیر ممکن است دنیای واقعی که در ان زندگی می کنیم تشخیص ندهد که جنگ با دروغ در پیوند است . دروغ گفتن فرم دو گانه دارد؛دروغ گفتن به دیگران و دروغ گفتن به خود. جنگ های بوش ۴۱ و بوش ۴۳ (یعنی جنگ های خلیج فارس و عراق) نمونه هایی عالی از این گفته مارسل هستند ،که فریبکاری برای موفقیت یک متجاوز در جنگ لازم است .اما حتی در مواردی که در آن ورود یک کشور به جنگ از نظر اخلاقی توجیه دارد .ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم را به عنوان مثال در نظر بگیرید، مارسل می اندیشد که فریبکاری باید رخ دهد. گذشته از آن، آمریکا در جنگ و جرایمی که در خاک آمریکا ارتکاب یافت بی تقصیر نبود، و تا حدی به این خاطر بود که آمریکایی ها این فریبکاری را پذیرفته بودند که مردم ژاپن باید ترسانده شوند. اینکه اعضای گروه فریب خورده ،شرکت کنندگان ارادی در فریبکاری هستند یا نه ،یک نکته فرعی است .چون حتی ممکن است اعتقاد داشته باشند که به منظور پیشبرد منافع مملکت، باید این کار را بکنند.
    پس یک ارزیابی تاثیر اخلاقیات بر جنگ حداقل باید با ارزش انسانیت و با تشخیص این مسأله آغاز شود که فریبکاری وسیله اصلی مورد استفاده آنهایی که در قدرت هستند برای چرب زبانی، اجبار یا قانع سازی مردم و مبارزانشان برای پشتیبانی از اقداماتشان می باشد. اما آنهایی که در جستجوی زندگی اخلاقی هستند، حتی در زمانی که جنگ می تواند توجیه شود، باید تاثیر تاریخ، خاطره و احساسات را بر چشم اندازهای جنگ و اینکه یک کشور چگونه درگیر در یک جنگ می شود تشخیص دهند.[۲۶۶]
    مارسل درباره رابطه میان تاریخ و خاطره می گوید،تاریخ اساساً شامل عبور در “امتداد” یک رویداد و مرور یک رویداد است. حافظه اساساً شامل بودن در رویداد و نه ظهور از رویداد است. باقی ماندن در آنجا و فرا رفتن دوباره از آن…. تاریخ ژنرال سالخورده ای، پوشیده با مدال ها، چابک و ناتوان است که خطوط طولانی صف سربازان را که در زیر بار تجهیزات سنگین میدان جنگ ،و در قرارگاه یک پادگان هستند را زیر نظر می گیرد.
    فلاسفه باید آماده باشند تجاربی را یادآور شوند ،که افراد در خاطراتشان به جا گذاشته اند. در زمانی که خاطره نمی تواند احساسی را فراخوانی کند که با بی عدالتی مواجه شدن ایجاد می کند، تاریخ قادر است علل جنگ ناعادلانه را پاک و منزه سازد. تاریخ «آن تماس واقعی با رویداد را به دلیل عدم وجود روایت تاریخی از دست می دهد و اغلب خود را به یک خلاصه ساده شامل نام بردن رویدادها تقلیل می دهد»[۲۶۷] تاریخ ،رویدادها را نام می برد تا یک فاصله پدیدار شناختی را در میان رویداد و آنهایی که آن را فراخوانی می کنند ایجاد کند. جنگ در افغانستان به صورتی متفاوت با جنگ ده ساله ایالات متحده در خاورمیانه، احساس می شود. اولی مختصر، مکانیکی ودر واقع تاکتیکی است. دومی شرحی واقعی تر از سنگینی جنگ است. تاریخ، آن را جنگ در افغانستان خواهد خواند. خاطره ،آن را جنگ چریکی پایان ناپذیر و بدون امکان برد می داند که هزاران نفر را برای یک هدف مبهم منضبط کردن طالبان، قربانی کرده است. اگر رویه تاریخ خفه کردن و سرکوب کردن جزئیات و بطن رویدادهای گذشته باشد، به نظر مارسل سهم زیادی در مسئولیت این وضعیت غمبار امور دارد. نقش فیلسوف نقش برآب کردن “داستان دروغ” تاریخ و تذکر به دنیا، در زمانی است که تاریخ یک رابطه پیچیده، خیالی و فریبکارانه با دنیای فعالیت واقعی می شود.
    روشن ترین نمونه ها برای نشان دادن دشواری تاریخ و پیشرفت اخلاقیات در جنگ ، مربوط به هولوکاست و سایر نظام های استبدادی یا تمامیت طلب است.
    ۵ ـ۶جنگ و نظام های استبدادی
    ناامیدی در جنگ، در زمانی رخ می دهد که شرایط عمومی پیرامون جنگ سبب می شود افراد در خود فرو بروند، و این امر جامعه را در مقاومت در برابر فشار قدرت استبدادی مردد می سازد. جامعه احساس خفقان و عجز می کند.طوری که انگار مورد استثمار قرار گرفته شده است.اما نه در نتیجه دولت یا در نتیجه جنگ. بلکه این احساسات ناشی از شرایط است یا ناشی از رویدادها و تجارب ملموسی که مانع از امید می شوند و امکان آتی اینکه چیزها به نحوی متفاوت باشند را از بین می برد.
    تفاوت های میان انواع ستمگری تا حدی شرایط را ایجاد می کنند. مثلاً مارسل حداقل به دو مفهوم اصطلاح “پرده آهنین” اشاره می کند. شهروندانی، پشت پرده آهنین یک کمونیسم فرمانبردار وجود دارند که از طریق همکاری میان دولت یا سازمان مدنی و مردم توسعه می یابد. (مارسل کلیسای کاتولیک را نمونه چنین امری بیان می کند. وی می گوید که این مرجع قدرت، بی شک شرارت کمتری دارد چون شهروندان مجبور نیستند آزادی های اساسی شان را با اجازه پرستش مبادله کنند.) شهروندانی هستند که از یک پرده آهنین ستمگری رنج می برند که بدون هرگونه پشتیبانی جامعه و حتی علیرغم انتقادات از سوی شهروندان توسعه می یابد. نمونه های نظام های کمونیستی تنها آنهایی نیستند که به ذهن می آیند. مارسل انسان هایی را ذکر می کند که به شرایط بردگی تنزل یافته اند و رنج می برند چون جایگاهشان به عنوان انسان رد شده است ،و در این دوران معاصر حداقل وارد زندگی های نکبت بار کارگر جنسی یا کارگر اجباری می شوند. ناامیدی زمانی حاصل می شود که فرد مورد ستم واقع شده، می بیند هیچ اقدامی از سوی آنهایی که می توانند تفاوت ایجاد کنند صورت نمی گیرد.[۲۶۸]
    اما نظام های استبدادی تاثیر سرایت کننده امید را تشخیص می دهند، درست همانطور که بی نظمی های[۲۶۹] سیاسی متوجه آن هستند. امید ریشه می دواند و با تجدید تفکر (مثلاً با واژگون کردن جذابیت ماده گرایی) و کار در جهت جایگزین سازی خاصیت انفعالی هراس آور با خلاقیت فعال پا می گیرد. این بدان معنی نیست که بگوییم طی امید جامعه ترس را حس نمی کند بلکه بهم پیوند می خورد تا راه خود را از میان آن بیابد. لوتی فان بیونینگان[۲۷۰] ماجرای رویارویی “با ترس کشنده” را طی جنگ جهانی دوم نقل می کند.
     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
     
     
     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 09:05:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      زندگی خوابگاهی و نحوه تکوین هویت فرهنگی دختران- قسمت ۱۰ ...

    گیدنز

     

     

    گیدنز واقعیت ذهنی را در خودآگاهی و واقعیت عینی را در کنش اجتماعی جست و جو میکند بر این اساس هویت را آگاهی شخص،گروه و جامعه به خود می داند که در کنش های اجتماعی به صورت تدریجی شکل می گیرد(گیدنز، ۸۱:۱۳۸۷).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

     

    فردی/جمعی

     

     

     

    جنکینز

     

     

    هویت اجتماعی درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از طرف دیگر درک دیگران از خودشان و افراد دیگر از جمله خودمان چیست(جنکینز، ۸:۱۳۸۱).

     

     

    فردی/جمعی

     

     

     

    هال

     

     

    هویت را باید محصولی بدانیم که هیچ گاه کامل نمیشود و همواره در حال شدن و تغییر است و در داخل بازنمایی و نه خارج آن ساخته میشود(هال، ۲۲۲:۱۹۹۰ ).

     

     

    جمعی

     

     

     

    برگر

     

     

    هویت را در برگیرنده همه نقش ها و گرایش های فرد می داند که در طول مدت اجتماعی شدن درونی کرده است. بنابراین هویت در جریان اجتماعی شدن شکل می گیرد، مدت زمانی باقی می­ماند، تغییر می کند و یا حتی از نو شکل می گیرد .با این رویکرد می توان هویت را حاصل دیالکتیک واقعیت ذهنی و عینی دانست که در برابر ساختارهای اجتماعی معین واکنش نشان داده و موجب حفظ ، تغییر یا شکل گیری مجدد ساختارهای اجتماعی می شود. (لوکمان و برگر، ۲۳۶:۱۳۷۵).

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    فردی

     

     

    چارچوب نظری:-۵-۲

    پژوهشگر برای تحقیق حاضر از نظریه پیتر برگر استفاده کرده است تا بتواند با این نظریه موضوع زندگی خوابگاهی و چگونگی شکل گرفتن و تکوین یافتن هویت را مورد بررسی قرار دهد. در این نظریه که پیتر برگر و همکارانش با بررسی تحلیل رابطه بین مدرنیته و تغییر چارچوب های شناختی و به تبع آن واقعیت های اجتماعی شکل می گیرد به این نتیجه می رسند که تفاوت چشمگیر و عظیمی مابین سنت (زیست جهان سنتی)و جهان مدرن وجود دارد.
    برگر و همکارانش که در ادامه به تفاوت بین زیست جهان کنونی وگذشته و تاثیرات آن بر هویت می پردازد، بیان می کنند که به رغم وجود تفاوت های میان بخش های گوناگون زندگی اجتماعی در جوامع پیشین افراد از طریق نوعی نظم معنایی یکپارچه (معمولاَ نظم دینی)که همه بخشهای متفاوت جامعه را در بر می گرفت، به یکپارچگی رسیده بودند.اما در جامعه تقسیم شده شدیداَ مدرن بخش های گوناگون زندگی روزمره افراد را به جهان معنایی و تجربی کاملاَ متفاوت و غالباَ ناسازگار مرتبط می سازند.
    بعد بنیادی این چند گانه شدن بروز دوگانگی در عرصه عمومی و خصوصی است.هویتی که در این نظریه مطرح است هویتی نیست که در روانشناسی علمی توصیف می شود بلکه تجربه واقعی فرد درباره خود در یک موقعیت اجتماعی خاص است که در برنامه ریزی زندگی شخصی فرد اتفاق می افتد.در این نظریهبه ویژگی های هویت مدرن نیز اشاره می شود :

     

     

    قابل تغییر است:یعنی علی رغم تثبیت برخی خصوصیات فرد مدرن حتی با ورود به مرحله بزرگسالی همچنان مشخصاَ فردی نا تمام است.

    تفکیک شدگی: یعنی نظم نهادی تا حدی واقعیت خود را از دست می دهند «تأکید واقعیت از نظم عینی نهادها به قلمرو ذهنیت فرد جابجا می شود.»

    باز اندیشانه بودن:هویت مدرن نه تنها جهان بیرون بلکه ذهنیت را در بر می گیرد.

    هویت مدرن فردیت یافته:اهمیت آزادی فرد را بنیادین می داند به طوری که این اهمیت را تمام ایدئولوژی های حاکم در جامعه مدرن پذیرفته اند.

    فروپاشی جهان یکپارچه سنتی باعث شده است که فرد عمدتاَ در مخالفت با نقش های نهادینی که تا کنون از طریق آنها خود را در جامعه بیان می کرد به بازتعریف هویت و اعتبار ذاتی آن بپردازد.در این جامعه نهادها به واقعیت های سرکوبگر که خود فرد را تحریف می کنند و بیگانه می سازند، بدل می شوند و فرد فقط در زندگی خصوصی اجتماعی است که می تواند به خویشتن یابی و یا تصریح خویش امید ببندد. به نظر می رسد که انسان مدرن تقریباَ محکوم به جست و جوی مداوم برای بازیابی خویشتن است و این همه موجب تشدید از خود بیگانگی و بحران هویت می شود که این مسئله در جوانان شدیدتر است.
    دانشجویان در مرکز فرایند تمایز و تشابه هویتی قرار دارند. علاوه بر جوانی از یک سو، فضای دانشگاه و سایر متعلقات آن که بیشتر موافق تغییر و تحول ویژگی های هویتی است دانشجویان را با ویژگی های هویتی جدید آشنا می کند و از سوی دیگر، بدنه فرهنگی جامعه بزرگتر معمولا انتظار این­همانی با فرهنگ سنتی و عناصر هویتی موجود را از آنها می طلبد. این وضعیت نامتعادل نه تنها منازعات هویتی را می آفریند بلکه در بیشتر اوقات، به بروز هویت های ترکیبی و دورگه منتهی می شود که با هویت مورد انتظار جامعه و حتی خود نظام آموزش عالی متفاوت است. به عبارت بهتر جوان بودن دانشجویان به اضافه چند گانه شدن زیست جهان های آنها (به قول برگر)، تاثیرات رسانه ای مدرنیته به گفته گیدنز موجبات ترکیب های خاص هویتی دانشجویان را فراهم می آورد. در این موقعیت هویتی پیوندی، عناصر مختلفی از گفتمان های مختلف سنت (مانند مذهب)، مدرنیته (مانند ملی گرایی) و پست مدرنیته (مانند سبک زندگی) دیده می شود که موجب تفاوت هویتی قابل توجه بدنه دانشجویی با بدنه اصلی جامعه می شود. (صدیق سروستانی، ۱۳۸۸: ۳۷)
    برای چگونگی پشتیبانی این نظریه از موضوع تحقیق می توان اینگونه توضیح داد که خوابگاه به عنوان یک موقعیت جدید که در ارتباط با موقعیت های دیگر و یا به نوعی امکان ارتباط را در فضای جدید ایجاد می کند مورد اهمیت و بررسی قرار گرفته است.افرادی که برای تحصیل و به تبع تحصیل در برنامه ریزی خود وارد دانشگاه ها می شوند تا بتوانند با اخذ مدرک و مهارت ها زمینه شغلی مناسب را برای خود ایجاد می کند.
    زندگی خوابگاهی بر روی سبک زندگی فرد، ارتباطات فرد و همچنین ابزار کنترل اجتماعی و فردی تاثیر می گذارد مانند هویت خانوادگی، هویت قومی، هویت معاشران و تغییر شکل در ارتباطات میان فردی
    این تاثیرگذاری بر اساس نظریه پیتر برگر که به شکل گیری و تکوین هویت در فضای مدرن منجر می شود توسط مهاجرتی است که برای دانشجویان از فضای سنتی به فضای مدرن انجام شده است و در فضای شهرنشینی و مدرن موجب شکل گیری هویت چندگانه می شود که دارای ویژگی هایی مانند قابل تغییر نبودن، تفکیک پذیری، بازاندیشیدن و هویت فردیت یافته است که این هویت مدرن و چندگانگی از طریق رسانه، تکنولوژی، ایجاد ساخت های جدید شهر نشینی و ترک فضای شهر نشینی سابق، تحصیل و مهاجرت صورت می گیرد.
    سرعت این تغییرات برای افرادی که محیط شان تغییر یافته است و وارد فضای مدرن­تری شده ­اندشدید است و حتی ممکن است موجب از خود بیگانگی فرد و یا بحران هویت شود در این بین نظم عینی و ذهنی که برای دانشجو در ساختارها و ابزار کنترل سنتی در فضای سنتی وجود داشت از بین می رود.قابل توجه است که با دولتی بودن خوابگاه ها، شکل نظم و کنترل بیشتر خود را نشان می دهد بر اساس ایدئولوژی حاکم بر ساختارها و نهادها، این در حالی است که در خوابگاه های خصوصی با چنین ساختارهایی کمتر مواجه می باشد وبه تبع آن دچار این تضادها نمی باشد و شخصیت یکپارچه تری از خود و نظام اعتقادی که برگرفته از زیسته تاریخی خود فرد می باشد در رفتارها و بازنمایی هویت خود نشان می دهد.
    براساس توضیحات بالا در نظریه پیتر برگر می توان چهار مرحله را در تکوین هویت فردی از فضای سنتی به فضای مدرن متصور شد:

     

     

    مرحله سنتی (مبتنی بر فرهنگ رایج در خانواده فرد)، که فرد در آن با یک نظام ذهنی و عینی هماهنگ به تعریف هویت خود می پردازد.

    مقابله با سنت: در این مرحله فرد از فضای سنتی و معمول خودخارج شده و با هویت ها و ارزش های جدید آشنا شده و دستخوش چالش های هویتیمی شود.

    قرار گرفتن در معرض هویت مدرن: در این مرحله فرد برای تعریف چیستی و کیستی خود از ارزش ها و ساختارهای فضای جدید استفاده می کند و در تعریف هویت خود توجه کمتری به ویژگی ها، ظرفیت ها و توانایی های فردی خودش دارد.

    پذیرش هویت مدرن: در این مرحله فرد هویت ها و ارزش های مدرن را کاملا می پذیرد و در عین حال در تعریف هویت خود از توانایی ها و ویژگی های فردی خود نیز استفاده می کند. در این مرحله که نوعی باز تعریف آگاهانه و قصدمندانه از هویت های سنتی و مدرن صورت می گیردفرد بر چالش های هویتی خود فایق می آید و از خود بیگانگی او به کمترین حد خود می رسد.

    اکنون با توجه به این چارچوب نظری و توسط مفاهیم بر آمده از آن سعی خواهیم کرد که به اهداف تحقیق و پرسش های آن دست یابیم این اهداف که پرسش های پژوهش نیز بر اساس آن استوار شده عبارتند از:

     

    هدف اصلی پژوهششناخت نقش زندگی خوابگاهی در چگونگی تکوین هویّت فرهنگی دختران است که از طریق چهار محور عمده زیر به آن دست خواهیم یافت.

     

     

    شناخت نقش زندگی خوابگاهی در چگونگی تکوین هویّت مذهبی دختران

    شناخت نقش زندگی خوابگاهی در چگونگی تکوین روابط اجتماعی(معاشران) دختران

    شناخت نقش زندگی خوابگاهی در چگونگی تکوین هویّت جنسیتی دختران

    شناخت نقش زندگی خوابگاهی در چگونگی تکوین هویّت خانوادگی دختران

    فصل سوم: روش­شناسی تحقیق

     

    ۳-۱- روش پژوهش

    با توجّه به موضوع پژوهش و چارچوب نظری مورد استفاده، از روش­های پدیدارشنانه برای پژوهش حاضر استفاده نموده­ایم. اصولاً پدیدارشناسی سه جریان اصلی دارد که مرحله مقدماتی آن را به برنتانو (۱۸۳۷- ۱۸۴۸) نسبت می­ دهند و مرحله آلمانی را مربوط به کوشش­های هوسرل (۱۸۵۹-۱۹۳۸) و هایدگر (۱۸۸۹- ۱۹۳۸) می­دانند و مرحله فرانسوی تحت تأثیر نظریات مرلو – پونتی (۱۹۰۸-۱۹۶۱) و سارتر (۱۹۰۵- ۱۹۸۰) و دیگران می­باشد. در هر حال همه آنها هدفی مشابه دارند و روش­های تجزیه و تحلیل آنها با هم، هم پوشانی دارد. هدف اصلی یک روش تحقیق پدیدارشناختی، بسته به پیروی محقّق از مکاتب فوق، از خلق یک توصیف جامعاز یک پدیده تجربه شده روزمره برای دست­یابی به درک ساختار ذاتی آن تا ارائه نحوه تفسیر و درک آن پدیده متغیر است. بعضی پژوهش­گران به دنباله­روی از هوسرل و پیروان او طرفدار پدیدارشناسی توصیفی­اند. بعضی دیگر از محقّقان عقاید هایدگر و همکاران او را که بر این باورند که پدیدارشناسی تفسیری است، انتخاب می­ کنند. هیچ­کدام از رویکردها غلط نیست، این روش­ها صرفاً معبری برای مطالعه تجربه زنده به روش­های متفاوت هستند (مایان، ۲۰۰۱) در پژوهش کنونی نیز برای دست­یابی به آگاهی دختران از هویّت خود از روش پدیدارشناختی و تکنیک مصاحبه استفاده خواهیم نمود.
    روش­شناسی منطقی کاربردی است که نقش اصلی آن گزینش فنون خاص مشاهده، ارزیابی داده ­های به دست آمده و در نهایت مرتبط ساختن این داده ­ها با قضایای نظری است.به­این­ترتیب فنون مورد استفاده که کاربردی عملی است را نمی­توان از برّرسی منطق کاربردی آن جدا کرد.پس هر بخش روش­شناسی باید به فنون تحقیقی هم ارجاع کند (ژ.پلتو، ۱۳۷۵ :۱۷) محقّق روش کیفی با بهره گرفتن از ابزارهای علمی به تبیین پدیده ­ها می ­پردازد ( محمدی، ۱۳۹۰: ۲۳). به عبارتی نقش یک محقّق آن است که تعابیر عامیانه مردم را بفهمد و از آن­ها تعابیر عالمانه ارائه دهد و در نهایت به تبیین موضوع بپردازد (ماسون، ۱۴۰:۱۹۹۷).
    از‏آن‏جا که، هویّت فرهنگی، مجموعه ­ای از مؤلفه­ های فرهنگی است که به یک فرد یا به یک گروه، «شخصیّت» می­ دهند و به عبارت دیگر او را از سایر افراد یا گروه­ها متمایز می­ کنند تا از این راه وی بتواند وارد روابط میان کنشی با خود و دیگران شود و به عبارتی بتواند مسؤولیّت و توانایی «موجودیّت» فیزیکی و ذهنی خود را بر عهده بگیرد و اساسا هویّت موضوعی است که شامل معنا، تعریف و باز‌تعریف است، بنابراین برای سنجش و شناخت ابعاد آنها، تحقیق کیفی کارایی بیشتری دارد. زیرا تحقیق کیفی گستره‌ای است که در آن بر کاربرد روش‌های متعدد ت أکید می‌شود و توأم با نگرش تفسیری و طبیعت‌گرایانه[۱۲] به موضوع تحت برّرسی است.
    این بدان معنا است که محقّقان کیفی موضوعات را در زمینه‌های طبیعی خودشان، مطالعه می‏کنند و می‌کوشند تا پدیده‌ها را در قالب معانی‌ای که مردم به آنها می‌دهند فهم و تفسیر کنند. گذشته از این، تحقیق کیفی مستلزم استفاده توأم با برنامه و گردآوری داده‌ها از طرق مختلف از جمله روش‌های تجربی، مطالعه موردی، تجربه شخصی، درون‌نگری[۱۳]، داستان زندگی، مصاحبه و مشاهده است تا در لحظات عادی و حساس، معانی مندرج در زندگی افراد را توصیف کنند. از‏این‏رو در تحقیق کیفی، محقّق برای احاطه بیشتر به موضوع مورد برّرسی، طیف گسترده‌ای از روش‌ها را به کار می‌گیرد. شیوه گزینش ابزارها، روش‌ها و فنون در تحقیق کیفی، عمل‏گرایانه[۱۴]، راهبردی و خوداندیشانه[۱۵] است (دنزین به نقل از رفعت­جاه، ۱۳۸۳: ۱۱۲).
    با این مقدمه، خطوط کلی روش پژوهشی در این تحقیق تا حدودی مشخص شد. این پژوهش در قالب روش کیفی به بررسی هویّت دختران در خوابگاه می ­پردازد، در این بخش به شرح جزییات روش می­پردازیم.

     

    ۳-۲- ویژگی­های میدان و افراد مورد مطالعه

    از آن­جا که مفاهیم در پژوهش کیفی نقش محوری دارند و معمولاً یکی از اهداف چنین پژوهش­هایی تحلیل نظری موضوع است، لذا نمونه گیری در پژوهش کیفی مفهومی یا نظری است (استروس و کوربین، ۱۷۷،۱۹۹۰) و معمولاً تا آن­جا پیش می­رود که محقّق احساس کند به اشباع نظری رسیده است.یعنی گردآوری داده ­ها تا موقعی ادامه می­یابد که افزایش اطلاعات، نتواند مفاهیم، مقوله­ها، خرده مقوله­ها و تنوّع­های جدید به دست دهد.تا جایی که محقّق و خوانندگان پژوهش وی اطمینان یابند که چیزی از قلم نیفتاده است (همان: ۷۲). به این ترتیب قبل از شروع پژوهش تعداد افراد مورد پژوهش به طور واضح مشخص نیست. اما با توجّه به اشباع نظری پژوهش، تعداد نمونه مشخص خواهد شد و افراد مورد مطالعه از میان دختران ساکن در خوابگاه­های خودگران و خصوصی(پانسیون)سطح شهر تهران انتخاب شدند.

     

    ۳-۳- روش انتخاب افراد مورد پژوهش

    گفته می­ شود که روش کیفی خوداندیشانه است (دنزین، ۴۸،۱۹۹۴)و در آن محدودیتی برای استفاده از انواع دادها و فنون و شیوه ­های تحلیل وجود ندارد. از این رو محقّق می ­تواند تعمداً به سراغ فردی برود که درباره موضوع پژوهش و مقولات مورد نظر او صاحب نظر است و توان پاسخ­گویی دقیق به پرسش­های او را دارد یا از موضوع اطلاع دارد.در این میان اگرچه معمولاً افراد به طور هدف­مند و به شیوه منظم انتخاب می­شوند اما چه بسا محقّق به طور اتفاقی با افرادی مواجه و آشنا می­ شود که می­توانند درباره موضوع مورد مطالعه او نظر بدهند. استفاده از این شیوه خوداندیشانه[۱۶]در پژوهش­های کیفی مجاز است. زیرا نمونه گیری کیفی، مفهومی و نظری است و انتخاب افراد باید بر اساس پرسش­های پژوهش، موضع نظری پژوهش­گر و چارچوب تحلیلی او و از همه مهمتر عوامل مورد مطالعه او، صورت گیرد (ماسون، ۹۴،۱۹۹۷).
    از این رو در تحقیق کیفی شیوه نمونه گیری را نمی توان از پیش تعیین کرد بلکه در جریان کار است که طراحی می­ شود. زیرا از قبل نمی­دانیم چه مفاهیم و عواملی را باید در نمونه گیری لحاظ کنیم. امّا بهتر است محقّق راهبردی را اتخاذ کند که در هر مرحله برای تغییر آن دلایل نظری و عملی قوّی داشته باشد (محمدی، ۱۳۹۰ :۷۶).
    به منظور پاسخگویی به پرسشهای تحقیق با توجه به ویژگی ها و شرایط متفاوت خوابگاه های دولتی و خصوصی و نقش تعیین کننده پایبندی دینی بر روی هویت فرهنگی سعی کردیم مصاحبه ها تیپهای متفاوتی از دختران ساکن در خوابگاه رادربرداشته باشد. در تیپولوژی اولیه با درنظر گرفتن دو معیار دولتی یا خصوصی بودن خوابگاه و مذهبی بودن یا مذهبی نبودن افراد ۴ تیپ را مشخص کردیم. سپس بر اساس معیار به اشباع رسیدن داده ها و کفایت تعداد مصاحبه ها در هر تیپ در نهایت با ۱۵ نفر از ساکنان خوابگاه دولتی و ۱۸ نفر از ساکنان خوابگاه خصوصی مصاحبه کرده و پرسشنامه هایی را نیز برای تکمیل و یا وارسی داده های مصاحبه در اختیارشان قرار دادیم . تعداد افراد هر تیپ در جدول زیر نمایان است:

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:05:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تطبیقی حکم شهادت در طلاق در مذاهب خمسه- قسمت ۶ ...

    ۱-۶- معنا و مفهوم طلاق
    ۱-۶-۱- طلاق در لغت
    طلاق، اسم مصدر برای فعل “طَلَقَ” می­باشد و در لغت به معنای رها کردن و باز شدن قید است خواه حسی باشد مانند باز شدن بند، یا معنوی باشد مانند باز شدن قید نکاح. هنگامی که گفته می­ شود: طُلَقَ البَعًیرُ در اینجا معنای حسی طلاق مد نظر می­باشد و به این معنی است که شتر آزاد و رها شد ولی اگر کسی بگوید: طَلَقًتُ اَلًمَرًأه در اینجا معنای معنوی طلاق مد نظر می­باشد و به این معنی است که زن خود را طلاق دادم.[۵۱] طلق نیز به معانی زیر استعمال شده است:
    ۱٫ ترک یا رها کردن، مانند ” طَلَقَ البِلادَ تَرَکها ” یعنی کشور یا سرزمینی را ترک کرد و ( طَلَقتُ القومَ ) یعنی تَرَکتُهُم ، یعنی آنها را رها نمودم و یا ترک نمودم .
    ۲٫ فراق یا جدایی، مانند ” طَلَقـتَ البِلادَ ” که به معنی فارَقتُها، یعنی از سرزمین خود یا دیار خود جدا شدم.
    ۳٫ تخلیه، به معنی فرستادن یا آزاد کردن است مانند: « أطلَقتُ الأسیرَ» یعنی؛ اسیر را آزاد کردم یا او را به شهر و خانه­ی خود فرستادم.
    ۴٫ إرسال، و به معنی فرستادن و آزاد کردن چیزی به جایی یا در مکانی بدون داشتن قید و بند مانند ( ناقَه طالَق بِلا خطام ) یعنی شتری که بدون هیچ افساری در چراگاه رها می­ شود تا هر جا که بخواهد بچرد اما دور نشود.
    ۵٫ کسی که قید و بندی نداشته باشد مانند ( حبسوهُ فی السِجنِ طَلَقاً ) یعنی بدون دست بند یا زنجیر او را زندانی نمودند و مانند ( طالِق مِن الإبلِ ) یعنی شتر آزاد و بدون افسار و لگام.[۵۲]
    طلاق زنان نیز دارای دو معنی است :
    ۱٫ به هم زدن عقد نکاح
    ۲٫ آزاد کردن و فرستادن به خانه­ی پدرش.[۵۳]
    ۱-۶-۲- طلاق در اصطلاح :
    لفظ طلاق در إصطلاح فقهاء، معانی زیر را دارا می باشد :
    دیدگاه حنفیه :
    « هو لفظ دال على رفع قید النکاح[۵۴] » یعنی : « لفظی که بر، برداشتن عقد نکاح دلالت می­ کند »
    دیدگاه مالکیه :
    « الطَّلَاقُ صِفَهٌ حُکْمِیَّهٌ تَرْفَعُ حِلِّیَّهٌ مُتْعَهِ الزَّوْجِ بِزَوْجَتِهِ مُوجِبًا تَکَرُّرَهَا مَرَّتَیْنِ لِلْحُرِّ وَمَرَّهً لِذِی رِقٍّ حُرْمَتُهَا عَلَیْهِ قَبْلَ زَوْجٍ [۵۵]» یعنی: « طلاق صفتی حکمی یا قضایی است که حلال بودن هم خوابگی مرد با زنش را در بردارد، طوری که برای زن آزاد دوبار و برای یک کنیز، یک بار می ­تواند تکرار شود و قبل از ازدواج هرگونه رابطه­ای با زن برای مرد حرام است ».
    دیدگاه شافعیه :
    « تَصَرُّفٌ مَمْلُوکٌ لِلزَّوْجِ یُحْدِثُهُ بِلَا سَبَبٍ فَیَقْطَعُ النِّکَاحَ [۵۶]» یعنی: « تصرفی است که در اختیار مرد است، یعنی هم خوابگی و هم بستری با زن که بدون سبب یا دلیل آن را إجراء کرده و نکاح را قطع می نماید ».
    دیدگاه حنابله :
    « حَلُّ قَیْدِ النِّکَاحِ أَوْ بَعْضِهِ[۵۷]» یعنی: « به هم زدن عقد نکاح یا قسمتی از آن »
    دیدگاه إمامیه :
    « ازا­له قید النکاح بصیغه طالق[۵۸]» یعنی: « برطرف کردن قید نکاح به لفظ طالق و امثال آن »
    ۱-۷- مشروعیت و دلیل و حکمت تشریع طلاق و حکم طلاق
    ۱-۷-۱- مشروعیت طلاق :
    با وجود اینکه اسلام به ایجاد و استحکام بنیان خانواده نظر داشته است و دارد و در آیات و روایات متعددی بر ازدواج و تشکیل خانواده تأکید شده تا ضمن بقای نسل انسان؛ باب بسیاری از مفاسد اخلاقی، جنسی و اختلاط نسل مسدود گردد از کنار واقعیات زندگی بشری و این که ممکن است خانواده که مظهر عشق و صفا و کانون محبت و دوستی است تبدیل به کانون قهر و اختلاف شود، به راحتی نگذاشته است لذا با تدابیری حکیمانه طلاق را پذیرفته است، و این در واقع جهت تأمین مصلحت زوجین می باشد. با وجود این اسلام، طلاق را به شدت مورد نکوهش قرار داده و آن را مبغوض خداوند معرفی نموده است، یعنی هرچند طلاق در أصل جایز است ولی اگر نیاز شدید به آن نباشد ناپسند و مکروه است. این روایت نبوی از جوامع روایی أهل سنت و شیعه نقل شده است که « أبغَضَ الحَلال إلی اللَهِ الطَلاقُ [۵۹]».
    جلال ا­لدین محمد مولوی با الهام از حدیث فوق بیت زیر را سروده است:
    تا توانی پا منه اندر فراق أبغض الأشیاء عندی ا­لطلاق
    یکی از معضلات بزرگ در جامعه کنونی مسلمانان این است که با بروز اندک اختلاف و تنشی میان زوجین، شوهر بدون توجه به رهنمودهای اسلام در خصوص رفع اختلاف و غافل از پیامدهای جبران ناپذیر طلاق، اقدام به طلاق می­ کند، که اغلب با ندامت و حسرت ابدی همراه خواهد بود. در حالی که پیش از طلاق راهکارهای متعددی جهت رفع اختلاف وجود دارد که اکنون به ذکر برخی از آنها به طور اجمال خواهیم پرداخت.
    اگر عامل اصلی تنش و اختلاف شوهر باشد، خداوند او را به خداترسی و مراعات حقوق همسر دعوت میکند و از ظلم و بی­انصافی در حق همسر باز داشته و او را از پیامدهای ناگوار د­نیوی و اخروی آگاه میسازد؛ زیرا برای یک فرد مسلمان بزرگترین عامل بازدارنده ظلم و گناه، خداترسی است. خداوند خطاب به مردان در آیه ۶ سوره طلاق می­فرماید: « لاتضاروهن لتضیقوا علیهنّ » یعنی: « به آنان (زنان) آزار و اذیت نرسانید تا آنها را در رنج و مضیقه قرار دهید» و در آیه ۲۳۱ سوره بقره می­فرماید: «وَلاَ تُمْسِکُوهُنَّ ضِرَارًا لَّتَعْتَدُواْ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ » یعنی: «آنها را با آزار و اذیت نگه ندارید تا بر آنها ستم و تعدی کنید و هر کس چنین کند بر خویشتن ظلم کرده­ است» اگر شوهر توان نگهداری همسر را با کمال احترام و رعایت حقوق زناشویی ندارد، خداوند به او دستور داده است که از دو راه یکی را انتخاب کند؛ یا با کمال احترام و با رعایت حقوق زناشوئی همسر خود را نگه دارد، یا با نیکویی و شیوه درست او را رها کند. اگر همسر احساس کرد شوهر به هر دلیلی تمایلی به ادامه زندگی ندارد و از طرفی خود همسر خواهان جدایی از شوهر نیست، همسر می تواند با بخشیدن بخشی از حقوق واجبه خود به شوهر، رضایت او را برای ادامه زندگی جلب کند. همچنین در آیه ۱۲۸ سوره نساء خداوند می­فرماید: «وَإِنِ امْرَأَهٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَیْهِمَا أَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا » هر گاه همسری دید که شوهرش (خویشتن را بالاتر از او می گیرد و از انجام امور خانوادگی) سر باز می­زند و (یا با او نمی سازد و از او) رویگردان است، بر هیچ یک از آن دو گناهی نیست که ( بکوشند با صرف نظر کردن زن از برخی از مخارج) میان خویشتن صلح و صفا راه بیندازند.
    صلح همیشه از جنگ و جدایی بهتر است، اگر شوهر چنان سرکش و بی انصاف است که نه حاضر به نگهداری زن به شیوه نیکو است و نه با نیکویی زن را رها می­ کند، همسر می ­تواند در چنین شرایطی به دادگاه یا قاضی شرعی مراجعه نموده و خواهان فسخ نکاح شود. زیرا قاضی شرعی در شرایط استثنایی، بعد از تحقیق و بررسی لازم، قادر به فسخ نکاح می­باشد.[۶۰]
    اگر سرکشی و نافرمانی از ناحیه زن باشد، برای اصلاح زن و رفع اختلاف، خداوند متعال راه‏کارهای متعددی را پیش روی شوهر قرار داده است، تا با به­ کارگیری هر یک از آنها کار به جدایی و طلاق نینجامد. نخست بایستی شوهر برای اصلاح همسر، او را با متانت و نرمی نصیحت کند و با گفتمان و تفهیم ریشه ­های اختلاف را بخشکاند. اگر همسر با نصیحت و تفهیم از نافرمانی اش باز نیامد، در مرحله دوم شوهر رختخوابش را جدا کند تا همسر با مشاهده جدایی و ناراحتی شوهر و اندیشیدن در عواقب طلاق نادم شده و از سرکشی و نافرمانی بازآید. اگر همسر با این دو تنبیه شریفانه اصلاح نشد در مرحله سوم به شوهر اجازه تنبیه جسمانی در حد معمول داده شده است؛ البته چنان تنبیهی که بر جسم اثر باقی بگذارد یا منجر به شکستن اعضا شود یا اینکه بر صورت باشد، قطعا حرام و جایز نیست. گرچه راهکار سوم هنگام ضرورت و به قدر ضرورت مشروع است؛ اما پیامبر اکرم (ص) فرمودند: « مردان خوب هرگز همسرانشان را نمی­زنند؛ یعنی مردان شریف از تأدیب و سزای جسمانی استفاده نمی­ کنند ». در پایان آیه خداوند می­فرماید: در نتیجه استفاده از سه راهکار اگر همسران از شما پیروی کردند و مطیع شما شدند، برای اعمال ظلم بر آنها در پی بهانه و فرصت طلبی نباشید که بی جهت دنبال تهمت زدن و آزار رساندن زن باشید. تا کنون دستورات و رهنمودهایی ذکر گردید که به وسیلۀ آنها اختلافات میان زوجین به طور پنهانی در خانه خاتمه یابد، اما گاهی اوقات دامنه تنش‏ها گسترده­تر شده و فضای بیرون از خانه را تحت الشعاع قرار می­دهد و چه بسا منجر به ایجاد اختلاف در میان دو خاندان می­ شود. در این صورت دستور قرآن این است که حکمرانان یا اولیای زوجین (زن و مرد) برای برقراری و ایجاد مصالحت میان زوجین، از هر جانب یک حَکَم و داور که از صفت دیانت، علم و توانایی مصالحه برخوردار باشند، مقرر کنند تا با میانجی‏گری و خیرخواهی سازش و تفاهم را میان زوجین برقرار کنند. از بیان قرآن چنین بر می ­آید که اگر داورها با انگیزه خیرخواهی و ایجاد مصالحت وارد عمل شوند، یاری خداوند متعال شامل حال آنها شده و
    سازش و موافقت میان زوجین برقرار می­گردد. وظیفه داورها این است که ریشه ­های اختلاف میان زوجین را مورد بررسی قرار داده و با شیوه های مختلف از قبیل وعظ، نصحیت، راهنمایی و تذکرات لازم به زوجین برای ایجاد مصا­لحت و سازش تلاش نمایند.[۶۱]
    اگر با وجود به کارگیری راهکارهای ذکر شده هیچ امیدی برای ادامه زندگی وجود نداشت و شرایط زوجین برای تداوم زندگی زناشویی مساعد نبود، آخرین راهکار طلاق و جدایی است؛ زیرا علاوه بر طلاق دو راه حل دیگر متصور است که هیچ کدام از آنها سودمند نخواهد بود؛ نخست اینکه زوجین در دایره عقد ازدواج در جوّی آکنده از اختلاف و کشمکش و عاری از هر گونه عشق و محبت، به زندگی خود ادامه دهند. پر واضح است زندگی کردن در چنین شرایطی سخت و دشوار و چه بسا غیرممکن نیز می­باشد. راهکار دوم این است که زوجین بدون گسستن عقد ازدواج جدا از هم زندگی کنند، چنانکه در برخی از کشورهای اروپایی و غربی مرسوم است. مسلّم است چنین زندگی­ای به هیچ وجه زندگی زناشویی محسوب نمی­ شود و زوجین به هیچ هدفی از اهداف ازدواج نایل نخواهند آمد. بنابراین شایسته ترین و سازگارترین راه حل با فطرت انسانی در چنین وضعیتی “طلاق” است که زوجین بی­آنکه به یکدیگر اهانت کنند و یا تهمتی به همدیگر روا دارند، در کمال دیانت، امانت و پرداخت حقوق از یکدیگر جدا شوند و هر کدام در پی زندگی نوین و انتخاب همسر جدید باشد. خداوند به هر کدام از زوجین که با رعایت احترام و مراعات حقوق دیگری از هم جدا شوند، وعدۀ توانگری و خوشبختی داده است، آنجا که در سوره النساء آیه ۱۳۰ می­فرماید: « وَإِن یَتَفَرَّقَا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِّن سَعَتِهِ وَکَانَ اللّهُ وَاسِعًا حَکِیمَا­ » یعنی: « اگر زن و شوهر از هم جدا شوند، خداوند از رحمت بی ­پایان خویش هر کدام را از دیگری بی­نیاز خواهد کرد و خداوند همواره گشایش­گر و حکیم است».
    نتیجه­ای که بدست می ­آید این است که، طلاق از دیدگاه اسلام یک ضرورت است نه هدف و غایت، برای گریز از ظلم و بی عدالتی است نه برای فرونشاندن عطش فزون طلبی، به منظور ساختن آینده بهتر نه برای تخریب، برای اجرای عدالت و اجتناب از ارتکاب گناه است نه برای ظلم و غوطه ورشدن در باتلاق گناه.[۶۲]
    بنابراین، در اسلام طلاق به عنوان آخرین راه حل در زمانی که دیگر امیدی به تداوم زندگی زناشویی وجود ندارد به کار می­رود تا باب مفاسد دیگر بسته بماند. زیرا بر اساس تجربه به وضوح می­توان عواقب و مصیبتهای فقدان طلاق در جوامع اروپایی را ملاحظه نمود، زمانی که زن و شوهر در زندگی مشترک خود بنابر هر دلیلی به بن بست می­رسند و قانون آنها را ملزم به ادامه­ زندگی مشترک می­ کند باب بسیاری از جرائم از قبیل؛ زنا، خیانت، قتل و اعتیاد، مفتوح می­گردد. بدیهی است طلاق و پیامدهای آن نیز برای جوامع آثار مخربی در پی دارد ا­ما با توجه با رویکرد اسلام در مبغوض شمردن طلاق، باید گفت در صورت عدم تفاهم بین زن و شوهر و لزوم تداوم زندگی، چه بسا آثار مخرب چنین زندگی­ای به مراتب بیشتر از طلاق خواهد بود.
    ۱-۷-۲- دلیل مشروعیت طلاق:
    الف) قرآن: خداوند متعال می­فرماید:
    ۱٫ سوره الطلاق، آیه۱ « یَا أیُّها النَّبِیُّ إذَا طَلَّقتُمُ النَّساءَ فَطَلَّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنّ » یعنی: « ای پیامبر به مردان امت خود بگو هرگاه اراده­ی طلاق دادن زنان را کردند آنها را در عده یعنی در طهر غیر مواقعه طلاق دهند ».
    پیامبر(ص) در تفسیر این آیه زمانی که ابن عمر همسرش را در حال حیض طلاق داد و عمر بن خطاب(رض) در این باره از او سوال کرد، فرمود: « به ابن عمر دستور بده تا او را بازگرداند و نزد خویش نگه دارد تا اینکه از حیض پاک شود سپس دوباره به حیض افتد و دوباره پاک شود، سپس اگر خواست بعد از آن او را نگه دارد و اگر خواست طلاق دهد باید قبل از آنکه با او همبستر شود او را طلاق دهد. این است عده­ای که خداوند دستور داده که زنان در آن طلاق داده شوند ».
    ۲٫ سوره البقره، آیه۲۲۹ « الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَأمساکُ بِمعرُوفٍ أَو تَسرِیحُ باِحسانِ » یعنی: « طلاقی که شوهر در آن می ­تواند رجوع کند دو مرتبه است. پس آنگاه طلاق دادن یا رجوع و نگهداری زن به خوشی و سازگاری کند، یا او را به نیکی و خیراندیشی رها کند ». زنی که در طلاق رجعی به سر می برد تا زمانی که در عده اش است همسر شوهرش به حساب می ­آید و در این مدت هرگاه مرد بخواهد می ­تواند او را برگرداند بدون اینکه نیازی به رضایت زن یا اجازه ولی او باشد.
    ۳٫ سوره الطلاق، آیه۲ « فَاِذَا بَلَغنَ أجَلَهُنَّ فَأمسِکُوهُنَّ بِمَعرُوفٍ أوفارِقُوهُنَّ بِمَعروُفٍ » یعنی: « آنگاه که مدت عده را به پایان رساندند، باز به نیکویی نگاهشان دارید، یا به خوش رفتاری رهایشان کنید ».
    ۴٫ سوره البقره، آیه ۲۳۱« وَ إذا طَلَّقتُمُ النّساء فَبَلَغنَ أجَلَهُنَّ فَأَمسِکُوهُنَّ بِمَعروُفٍ أوسَرِّحُوهُنَّ بِمَعروفٍ » یعنی: « هنگامی که زنان را طلاق دادید و به آخرین روزهای عدهّ­ی خود رسیدند، یا به طرز صحیح و عادلانه­ای آنان را نگه دارید، یا آنان را به طرز پسندیده­ای رها سازید ».
    ۵٫ سوره البقره، آیه۲۳۲ « إذاطَلَقتُم النِّساء فَبَلَغنَ أجَلَهُنَّ فَلَا تَعضُلُوهُنََّ أَن یَنکِحًنَ أزوَاجَهُنََّ إذَا تَرَاضَوا بَیًنَهُم بِالمَعروُف » یعنی: « هنگامی که زنان را طلاق دادید و مهلتشان سر آمد، مانع آنان مشوید که به نکاح مردان دیگر، هرگاه به یکدیگر راضی شدند درآیند ».
    ب) سنت :
    ۱٫ پیامبر(ص) فرمودند: « یا عبدالله بن عمر طلق زوجتک » یعنی: « ای عبد الله زنت را طلاق بده » و باز فرموده اند: « ما بال احدکم یزوج عبده امته ثم یریدان یفرق بینهما انما الطلاق لمن أخذ بالساق » یعنی: « چه شده است یکی از شما که کنیزش را برای عبدش تزویج می­ کند و می­خواهد بین آن دو جدایی بیندازد در حالی که طلاق حق کسی است که از زن استلذاذ می­نماید[۶۳]».
    ۲٫ ابوداود به نقل از ابن عمر روایت کرده است که پیامبر (ص) فرموده است: « أبغَضَ الأشیاء عِندِ اللهِ الطَلاق » و یا « لَیسَ شیءُ مِنَ الحَلَالِ أبغضَ إلی اللهِ مِن الطَلاق[۶۴]» یعنی: « هیچ حلالی نیست که به اندازه­ طلاق نزد خداوند مبغوض و ناپسند باشد» آلبانی در کتاب غایه المرام این حدیث را ضعیف دانسته است. همین حدیث را شیعه بدین گونه نقل کرده ­اند: «ما مَن شیءِ أبغض إلی اللِه عَزَوَجَل من بیتِ یَخرب فِی إلاسلام بِالفِرقَه[۶۵]».
    ۳٫ همچنین ابوداود روایت کرده که پیامبر (ص) در زمانی که حفصه را طلاق داد و سپس به او رجوع کرد، ایشان فرمودند: « أتانی جِبریلَ فَقالَ لی راجِع حَفصَه فَانَها صَوامَهُ قَوامَهُ وَ إنها زَوجَتُکَ فی الجَنَه [۶۶]» یعنی: « پیامبر فرمودند: جبرئیل نزد من آمد و به من گفت به حفصه رجوع کنید، به درستی حفصه همیشه مواظب روزه و نماز شب است و زن تو است در بهشت ».
    ج) إجماع :
    فقهای اهل سنت در مقام بیان ادله­ی مشروعیت طلاق در اسلام، به اجماع نیز استناد کرده ­اند. به این صورت که می­گویند؛ فقهای مسلمین در هر عصری اتفاق دارند که مرد هرگاه بخواهد می ­تواند زن خود را طلاق دهد. هم­چنین گفته­اند که، مردم بر جواز طلاق در مواردی که معقول به نظر برسد اجماع کرده ­اند.[۶۷]
    ۱-۷-۳- حکمت تشریع طلاق
    حکمت از مشروع بودن طلاق، این است که طلاق، راه حل مشکلات سختی است که توسط زن، شوهر و اطرافیان آنها قابل حل و فصل نبوده و به خاطر عدم توافق اخلاقی و نفرت بیش از حد از یکدیگر یا عوامل خارجی غیر قابل تحمل برای آنها، به خاطر جلوگیری از زیان و نگرانی بیشتر چاره­ای به جز طلاق وجود ندارد؛ زیرا این اصل در شریعت اسلام اصل معتبری است که : « یختار أهون الشرین» یعنی: « از میان دو شر و بدی آنی را که زیانش کمتر است انتخاب می­ شود »، اما اسلام هر یک از زنان و مردان را بر ادامه­ روابط همسری و وفاداری به حقوق و مسئولیتهای ناشی از آن که قرآن آن را (میثاق استوار) می­نامد، فرا می­خواند و آنها را به تحمل و بردباری در مقابل اخلاق و رفتار همسر، ترغیب می­ کند. خداوند متعال در این باره در سوره النساء، آیه ۱۹ می­فرماید : « وَ عاشِرُوهُنَّ بِالمَعرُوفِ فَإن کَرِهتُمُوُهُنَّ فَعَسَی أن تَکرَهُوا شَیئاً وَ یَجعَلَ اللهُ فِیهِ خَیراً کَثِیراً ».
    علاء الدین کاسانی می­گوید: « طلاق در اصل در جایگاه مصلحت تشریع گشته است، یعنی مشروعیت طلاق در اصل برای مصلحت آن است، چرا که زوجینی که قطعا اخلاقشان با هم متفاوت است، این اختلاف اخلاق، مصلحت نکاح را باقی نمی­گذارد و این اختلاف، منجر می­ شود که هدف و مقصد نکاح را از بین برود[۶۸]»
    ابن قدامه­ی حنبلی هم گفته است که: « با در نظر گرفتن تجارب گذشته و حوادث پیش آمده در اجتماع به این نتیجه می­رسیم که طلاق جایز است، چه بسا رابطه­ حسنه­ی میان زن و شوهر به تیرگی می گراید و ادامه­ زندگی مشترک فساد محض، و موجب ضرر و زیان مرد با الزام به دادن نفقه و مسکن، محبوس شدن زن همراه با بدرفتاری و دشمنی مداوم خواهد بود ».[۶۹]
    از این رو شرع، إقتضاء می­ کند تا عقد نکاح کنار رفته و فتنه و فساد برآمده از آن از بین برود.
    از طرفی، شریعت قداست ازدواج و خانواده را از هر گونه عمل بیهوده و باطل محافظت نموده است به همین خاطر از بر زبان جاری کردن لفظ طلاق حتی با شوخی نیز نهی نکرده است. از ابو­هریره روایت شده که پیامبر(ص) فرموده­اند: « ثَلَاثٌ جَدُّهُنَّ جَدٌّ، وَ هَزًلُهَنَّ جَدٌّ : النِّکاحُ، وَ الطلَاقُ، وَ الرَّجعَهُ[۷۰]» یعنی: « در میان احکام اسلامی سه مساله هستند که، با جدیت یا شوخی بیان کردن آنها کاملا جدی است؛ این سه مساله عبارتند از: نکاح، طلاق و رجعت ».
    شایسته است که برای زن و شوی راهی برای جدایی آنها از هم باشد چون بستن راه جدایی، به طور کلی زیان هایی به بار می­آورد. برای مثال؛ بعضی ازدواج ها با هم سازگار نیستند و هر اندازه انسان بخواهد بین آنها الفت به وجود آورد، جدایی در میان آنها بیشتر می­ شود در این صورت چاره، طلاق است گاهی پیش می ­آید که شوهر به گونه­ ای است که نیکو رفتار نیست و ماندن با وی سبب تمایل به دیگران می­گردد، چون به هر حال شهوت یک امر طبیعی است. چه بسا این کار موجب فساد می­ شود. پس باید راهی برای جدایی باشد که همان طلاق است ولی باید در آن سخت گیری بوده و آخرین چاره باشد. این بحث را به طور مفصل قبلا بیان کرده­ایم.
    ۱-۷-۴- حکم طلاق :
    طلاق و جدایی، به خاطر مراعات مصالح طرفین و از روی ضرورت و ناچاری مباح و جایز است و این جواز را قرآن، سنت رسول خدا (ص)، إجماع علماء و عقل و تدبیر مورد تأیید قرار داده­اند :
    الف) قرآن: خداوند متعال می­فرماید :
    سوره البقره، آیه ۲۲۹«الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإمساکُ بِمَعرُوفٍ اَو تَسریحُ بإحسانِ » و سوره الطلاق، آیه۱ «یَا أیُّهَا النَّبِیُّ إذَا طَلَّقتُمُ النِسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَتِّهِنَّ »
    ب) سنت :
    رسول خدا (ص) می­فرماید: « أبغضُ الحلال إلی اللهِ الطَلاقُ[۷۱]» یعنی: « ناپسند­ترین امور حلال در نزد خداوند طلاق دادن است» و عملا رسول خدا (ص)، ام المومنین حفصه را طلاق داد، اما دوباره او را بازگردانید.
    ج) إجماع علماء :
    هم چنین فقهای مسلمان، در این مورد اتفاق نظر دارند که براساس دو منبع قبلی ( قرآن و سنت ) طلاق و جدایی زن و شوهر جایز است.
    عقل :
    از نظر عقلی تردیدی وجود ندارد که گاهی روابط زن و شوهر به اندازه­ای تباه و خراب می­ شود و به حدی از یکدیگر یا طرفی از دیگری متنفر می­ شود که امکان آشتی و مصالحه میان آنها وجود ندارد و تنها راه چاره و رهایی آنها از بند یکدیگر، طلاق و جدایی است و این طلاق در جهت جلوگیری از نگرانی، سرگردانی، فساد و تباهی هر چه بیشتر صورت می­گیرد.
    بنابراین حکم اصلی طلاق، همچون نکاح، مباح و جایز بودن است، اما در شرایط خاصی مانند: در عادت ماهیانه قرار داشتن زن، یا در ایام پاک شدن که با هم دیگر همبستر شده باشند (طلاق بدعی) یا درشرایطی که اگر زن طلاق داده شود مرتکب فساد و فحشاء بشود، یا عدم امکان ازدواج مجدد، در این گونه موارد طلاق دادن زن حرام و نامشروع است.
    اما طلاق بدون دلیل و سبب مکروه است و گاهی هم مانند إیلاء و سپری شدن چهار ماه از إیلاء وزمانی­که حکمین رأیشان بر جدایی میان آنها باشد، طلاق واجب است و زمانی که زن بد رفتار باشد و به وظایف دینی خود مانند: نماز، روزه و پرهیز از دروغ، فتنه گری، عمل ننماید طلاق دادن او مستحب است.[۷۲]
    ۱-۸-اقسام و ارکان طلاق
    ۱-۸-۱- اقسام طلاق :
    طلاق دارای انواعی مختلف است که برحسب نظر و توجهی که بدان می­ شود فرق می­ کند؛ از لحاظ عدد­ به سه نوع تقسیم می­ شود: یک طلاق، دو طلاق و سه طلاق. از لحاظ صیغه­ای که در آن استعمال می­ شود، دو نوع است: صریح وکنایی. از حیث اثری که از آن منتج می­ شود، دو نوع است: رجعی و بائن. خود بائن دو نوع است: بائن بینونه صغری و بائن بینونه کبری .از لحاظ صفت بر دو نوع است: سنی و بدعی. از لحاظ زمانی که اثر از آن منتج می­ شود بر سه نوع است: منجز، معلق به شرط ومضاف به آینده. طلاق به اعتبار این که زوج آن را ایقاع می­ کند یا این که حق ایقاع به دیگری واگذار شود، به طلاق زوج و غیر زوج تقسیم می­ شود.
    ولی در اینجا به دلیل عدم ارتباط با موضوع، از توضیح طلاق به اعتبار صریح و کنایه؛ منجز و معلق به شرط و مضاف، اجتناب می­ شود بلکه تنها طلاق از حیث اثر وایقاع کننده وتعداد آن مورد بررسی قرار می­گیرد :
    ۱-۸-۱-۱- طلاق از حیث اثر :
    همانطور که قبلا ذکر شد طلاق از حیث اثر، دو نوع است :طلاق رجعی و بائن.
    طلاق رجعی آن است که همراه با آن طلاق، زوج می ­تواند همسرش را بدون رضایت او در زمان عده و بدون نیاز به عقد جدید پیش خود برگرداند طلاق رجعی در لغت یعنی، بازگشت به زن (رجوع به زن).[۷۳] رجعت در اصطلاح فقهاء به معانی زیر آمده است :
    از دیدگاه حنفیه: « رجوع به تداوم زوجیت در زمان عده[۷۴]»

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:05:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دستور العمل های ناظر بر شرکت های چند ملیتی و آثار احتمالی آن بر حقوق ایران، با تاکید بر دستور العمل۹۳ OECD 2011- قسمت ۱۰ ...

    در نهایت، بنگاه ها باید در نظر داشته باشند که امروزه مقامات عمومی به نحوی عمیق تر و شدیدتر به بحث و تفحص در خصوص فعالیت های ضد رقابتی می پردازند.[۱۱۱]

    فصل سوم: وظایف شرکتهای چند ملیتی در برابر مصرف کننده
    در خصوص مسائلی که مربوط به حقوق مصرف کننده می شود دستور العمل سازمان بین المللی کار موضوع را مسکوت گذاشته است، از اینرو تنها دستور العمل دو سازمان دیگر را بررسی می نماییم.
    بند اول: سازمان ملل
    همانطور که گفته شد، دستورالعمل سازمان ملل به سه قسمت اصلی تقسیم شده است: الف. بخش عمومی و سیاسی،[۱۱۲] ب. بخش اقتصادی، مالی و اجتماعی،[۱۱۳] ج. بخش افشاء یا آشکارسازی اطلاعات،[۱۱۴] که بخشی از این دستور العمل که مربوط به مصرف کننده می شود، از زیر مجموعه های بخش دوم یعنی بخش اقتصادی، مالی و اجتماعی است، و در کنار عناوین دیگری چون مالکیت، کنترل، قیمت گذاری انتقالی، مالیات، رقابت و انتقال تکنولوژی قرار گرفته است، و عنوان اختصاصی آن “حمایت از مصرف کننده”[۱۱۵] می باشد. این قسمت متشکل از ۴ بند یا پاراگراف است و شماره ۳۷ تا ۴۰ را به خود اختصاص داده است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    در شماره ۳۷ از این دستورالعمل که در رابطه با نسبت رفتار شرکتهای فراملی با قوانین ملی یا بین المللی می باشد بیان شده است که: شرکتهای فراملی می بایست عملیاتهای خود علی الخصوص مساله تولید و بازاریابی را مطابق با قوانین، مقررات، رویه های اجرائی ملی و سیاستهائی که در خصوص حمایت از مصرف کننده در کشورهای مورد عملیات ایشان وجود دارد انجام دهند. شرکتهای فراملی می بایست همچنین فعالیت های خود را با توجه کافی به استانداردهای بین المللی مربوطه انجام دهند، تا در نتیجه مستوجب صدمه به سلامت نشوند یا ایمنی مصرف کننده گان را بخطر نیاندازند، یا به نحوی سبب کثرت کیفیت محصولات در هر فروشگاه نشوند تا این امر اثرهای زیانباری بر مصرف کننده گان بار نکند.
    در شماره بعدی یعنی شماره ۳۸ از این دستورالعمل بیان شده است که در خصوص محصولات و خدماتی که تولید کرده یا بازاریابی می کنند، یا پیشنهاد تولید یا بازاریابی آنرا در هر کشوری را می کنند، بنا به درخواست مقامات صالح یا به حسب مبنای زمانی متداول، همانطور که توسط این مسئولان درخواست شده، تمامی اطلاعات را درباره مسائل زیر تامین نمایند:
    مشخصات این محصولات یا خدماتی که ممکن است نسبت به سلامت و امنیت مصرف کنندگان من جمله استفاده های آزمایشگاهی و دیگر استفاده ها؛
    ممنوعیت ها، محدودیت ها، هشدارها و دیگر تدابیر عمومی متداول که در دیگر کشورها در زمینه های حفاظت از سلامت و امنیت این محصولات یا خدمات ملزم دانسته شده است.
    در بند ۳۹ از این دستورالعمل نیز در خصوص ارائه اطلاعات به عموم مردم می باشد، و در آن بیان شده است که: شرکتهای فراملی می بایست در کشوری که در آن فعالیت می نمایند، تمامی اطلاعات مقتضی در خصوص محتوا، تاثیرات خطرآمیز محصولاتی که تولید یا بازاریابی می کنند را از طریق برچسب زدن، تبلبغات اطلاع رسانی و دقیق یا دیگر روش های متناسب، به اطلاع عموم برسانند. بسته بندی محصولات ایشان می بایست ایمن باشد و محتویات محصولات نباید بطور اشتباه نمایش و نشان داده شوند.
    در بند ۴۰ نیز آمده است که شرکتهای فراملی می بایست نسبت به درخواست دولتهای کشورهائی که در آن به انجام عملیات می پردازند پاسخگو بوده، و جهت همکاری با سازمان های بین المللی در تلاش و اقدامی که در جهت توسعه و ارتقاء استانداردهای ملی و بین المللی برای حفاظت از سلامت و امنیت مصرف کنندگان انجام می دهند آماده باشند، و از سوی دیگر احتیاجات اولیه مصرف کنندگان را نیز مرتفع سازند.
    چنانچه در اینجا می بینیم مفاد این دستورالعمل از چند حال خارج دیده نمی شود، یکی مطابق بودن رفتار با استانداردهای ملی و بین المللی، دوم پاسخگو بودن نسبت به مسئولین و قرار دادن اطلاعات لازم در اختیار ایشان، سوم اطلاع رسانی به عموم مردم. می توان گفت که با توجه به زمان تالیف این دستورالعمل، و نیازهای آن زمانی در نسبت به حفاظت از مصرف کننده گان، می توان گفت که این نکات نکاتی خوب و ارزنده محسوب می شوند. اما با توجه به شرایط اکنون و رقابتی تر شدن عرصه، و همچنین بالاتر رفتن سطح توقع مصرف کنندگان، نمی توان این موضوع را محدود به این نکات دانست.

    بند دوم: دستورالعمل OECD
    در خصوص مصرف کننده، عنوانی که OECD برای این بخش انتخاب کرده است اندکی با عناوین سابق تر متفاوت است، یعنی این دستورالعمل مثل دیگر کدهای رفتاری(مجموعه قوانین رفتاری) از اصطلاح حفاظت از مصرف کننده استفاده نکرده است، بلکه عنوان آن “حقوق مصرف کننده”[۱۱۶] یا به عبارتی ساده تر “توجه به مصرف کننده” می باشد. که این بخش هشتمین بخش این دستورالعمل می باشد. همانند چند بخش گذشته نیز این بخش با یک شاپو و مقدمه شروع شده، و در این مقدمه انتظارات خود از شرکتها را در آن مشخص می کند، و در پس آن بندها یکی بعد از دیگری آمده و تکالیف دقیق تر بنگاه ها را با توجه به شاپوی ما مشخص می کند.
    در مقدمه یا شاپو آمده است که: بنگاه ها وقتی با مشتری سر و کار دارند، می بایست تا مطابق رویه های تجاری، بازاریابی و تبلیغاتی منصفانه fair رفتار نمایند و می بایست تمامی اقدامات لازم را جهت اطمینان از کیفیت و قابلیت اتکای کالاها و خدماتی که فراهم می آورند انجام دهند. بطور خاص ایشان می بایست:[۱۱۷]

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

     

    اطمینان حاصل کنند که کالاها و خدماتی که ایشان فراهم می آورند تمامی استانداردهای لازمه برای سلامت و ایمنی مصرف کننده گان را واجد است، که شامل آنهائی که مربوط به هشدارهای سلامتی و اطلاعات ایمنی می باشند.[۱۱۸]

    اطلاعات دقیق، قابل اتکا و شفافی را که برای قادر ساختن مصرف کننده گان به جهت اتخاذ تصمیمِ آگاهانه تکافو کننده است، که شامل اطلاعات در خصوص قیمت ها و در جای مقتضی، محتوا استفاده ایمن، خطرات محیط زیستی، نگهداری، و استفاده از کالاها و خدمات لازم است را فراهم آورند.[۱۱۹]
    عکس مرتبط با محیط زیست

     

    بدون اینکه برای مشتری هزینه یا مسئولیتی بار گردد، مکانیزم های حل اختلاف و جبران خسارتِ منصفانه، سهل الامکان، دقیق و غیر قضائی کارآمد را برای مشتریان فراهم نمایند.[۱۲۰]

    از انجام تدلیس و یا هیچ عمل دیگری را که فریب آمیز، گمراه کننده، متقلبانه یا غیر منصفانه می باشد خودداری نمایند. [۱۲۱]

    تلاشهای که در راستای افزایش آموزش مشتری در حیطه هائی که مربوط به فعالیت های تجاریشان می گردد را با هدف افزایش توانائی مصرف کننده گان در این موارد حمایت نمایند: i) تصمیم گیری آگاهانه در خصوص کالا، خدمات و بازارهای پیچیده، ii) بهتر فهمیدن اثر اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی تصمیماتشان، و iii) حفاظت یا کمک به مصرف پایدار.[۱۲۲]
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    حریم مصرف کننده را گرامی بدارند و تدابیر معقولی اتخاذ نمایند تا از امنیت داده های شخصی که ایشان جمع، نگهداری، پردازش و منتشر می نمایند اطمینان حاصل کنند.[۱۲۳]

    با مقامات عمومی در راستای پیش گیری و مبارزه بر علیه اعمال بازاریابی فریب آمیز (که شامل تبلیغات گمراه کننده و کلاهبرداری های تجاری می گردد)، و در راستای کاستن یا پیش گیری از خطرات جدی ئی که به جهت انتفاع، استفاده یا بهره بردن از کالا یا خدمات ایشان نسبت به سلامت و ایمنی عمومی یا محیط زیست وجود دارد، کاملا مشارکت نمایند.[۱۲۴]

    در بکار بستن اصول فوق:(i نیازهای مصرف کننده گان آسیب پذیر و ناتوان، ii) چالش های خاصی که تجارت الکترونیک ممکن است بر مصرف کننده گان بار کند را در نظر داشته باشند.[۱۲۵]

    تفسیری در باب OECD
    بخش اخیر دستورالعمل OECD که همان بخش توجه به مصرف کننده می باشد، مربوط به کار “کمیته خط مشی های مشتری OECD”[126] ، “کمیته بازارهای مالی”[۱۲۷] ، و همچنین کارسازمان های دیگر بین المللی من جمله “اتاق بازرگانی بین المللی”[۱۲۸] ، سازمان بین المللی استاندارد سازی و سازمان ملل می گردد، که منظور “دستورالعمل سازمان ملل در خصوص خط مشی های مصرف کننده”[۱۲۹] می باشد که در سال ۱۹۹۹ بسط و توسعه یافته است.
    آنچه این بخش آنرا مورد شناسائی قرار می دهد این است که رضایت و دیگر مصالح مربوطه مبنائی مهم و اصولی را برای انجام موفقیت آمیز اعمال شرکت بنا می کند. این بخش همچنین خاطر نشان می کند که بازارهای مصرف کننده گان در خصوص کالا و خدمات در طول زمان دستخوش دگرگونی عمده ای شده اند. اصلاحات دوره ای، بازارهای آزاد جهانی بیشتر، توسعه فناوریهای جدید و رشد خدمات مصرف کننده را می توان عنصر کلیدی این موضوع دانست که برای مصرف کننده گان انتخاب گسترده تر و دیگر مزایائی که از رقابت آزاد ناشی می شود را به ارمغان داشته باشد. در عین حال، سرعت تغییر و پیچیده گی روز افزون بسیاری از بازارها عموما باعث این شده اند که امر مقایسه و ارزیابی کالا و خدمات برای مصرف کننده گان سخت تر شده باشد. بعلاوه، آمار مصرف کننده گان نیز با گذشت زمان تغییر نموده است. اکنون کودکان نیز بطور فزاینده ای از عوامل مهم بازار تلقی می شوند، همانطور که جمعیت در حال رشد افراد بزرگسال نیز همینطور است. در عین حال، در حالی که مصرف کننده گان عموما از نظر تحصیل و دانشی بهتر شده اند، بسیاری هنوز نیز فاقد مهارتهای محاسباتی و سوادی هستند که برای بازار پیچیده و پر دانش امروز لازم است. بعلاوه، بسیاری از مصرف کننده گان نیز امروزه در دانستن جایگاه و فعالیت های بنگاه در تمامی زمینه های اقتصادیف اجتماعی و محیط زیستی نیز علاقمند شده اند و در زمانی که دست به انتخاب کالا و خدمات می زنند، این مسائل را نیز در نظر می گیرند.
    پاراگراف نخستین ما از بنگاه ها می خواهد تا رویه و اعمال منصفانه تجاری، بازاریابی و تبلیغاتی را بکار ببرند، و از کیفیت و قابلیت اتکای کالائی که ایشان تولید می کنند اطمینان حاصل نمایند. این اصول، چنانکه بیان شده است نسبت به هر دوی کالا و خدمات تسری دارد.
    تاکیدی که بند ۱ دارد یکی بر اهمیت این مساله است که بنگاه ها به استانداردهای لازمه در سلامت و امنیت ملحق شوند، و دیگر بر اهمیت این موضوع است که بنگاه ها برای مصرف کننده گان اطلاعات سلامت و امنیت مناسب را در خصوص محصولاتشان فراهم سازند.
    بند دو نیز در خصوص آشکارسازی یا افشاء اطلاعات می باشد. این بند از بنگاه ها می خواهد که اطلاعاتی را که برای مصرف کننده گان لازم می باشد تا تصمیمی آگاهانه بگیرند را فراهم سازد. این مساله می تواند در صورت اقتضاء شامل اطلاعاتی در خصوص خطر های مالی باشد که مربوط به کالا است. بعلاوه، در مواردی نیز بنگاه ها قانونا ملزم شده اند که به نحوی اطلاعات را فراهم آورند که مصرف کننده را قادر سازند تا مقایسه مستقیمی از کالا و خدمات انجام دهند، برای مثال قیمت گذاری واحد. در صورت عدم وجود قانونگذاری مستقیم، بنگاه ها تشویق شده اند تا در زمانی که با مصرف کننده گان سر و کار دارند، اطلاعات را به نحوی بر ایشان عرضه نمایند که مقایسه کالا و خدمات را برایشان تسهیل نماید و ایشان را قادر سازد تا بتوانند تعیین کنند که بهای کل کالا چقدر خواهد بود. با توجه به اشاره به قید “تکافو کننده”[۱۳۰] در اینجا، این مساله نیز باید خاطر نشان کرد که آنچه در نظر تکافو کننده می آید می تواند در طول زمان تغییر کند، و بنگاه ها باید نسبت به این تغییرات پاسخگو و حاضر باشند. هر محصول و مدعای محیط زیستی ساخته شده از سوی بنگاه ها می بایست تا بر مبنای مدارک کافی بود، و در صورت امکان آزمون های مناسب را نیز طی کرده باشد. حال با توجه به مصالح رو به رشد مصرف کننده گاه در مسائل محیط زیستی و مصرف پایدار، اطلاعات مزبور می بایست بطور متناسب و معقولی در خصوص اوصاف محیط زیستی کالاها باشد. این امر می تواند شامل اطلاعات در خصوص راندمان انرژی و درجه قابلیت بازیافت کالا باشد، و در خصوص کالاهای غذائی، می تواند شامل اطلاعات در امور و روند های کشاورزی آن باشد.
    امروزه وقتی مصرف کننده گان به تصمیمات خرید خود می پردازند، رفتار تجاری را در نظر می گیرند. از اینرو بنگاه ها تشویق شده اند که در خصوص ابتکار عمل هائی که در خصوص پیوند زدن موضوعات اجتماعی و محیط زیستی به عملیات و از سوی دیگر در حمایت مصرف پایدار دست زده اند، اطلاعات را در دسترس ایشان قرار دهند. گفتنی است که بخش شماره ۳ دستورالعمل که مربوط به آشکارسازی اطلاعات می گردد که نیز به این موضوع مرتبط است. در آنجا نیز بنگاه ها تشویق شده اند که اظهاریه های ارزشی یا اظهاریه های رفتار تجاری را که شامل اطلاعات در خصوص سیاستهای اجتماعی، اخلاقی و محیط زیستی بنگاه می شود و همچنین دیگر قوانین رفتاری را که بنگاه ها خود را بدان مقید نموده اند را به صورت عمومی منتشر سازند. بنگاه ها همچنین تشویق شده اند که این اطلاعات را با توجه به زبان محل و به صورتی در اختیار عموم قرار دهند که مورد رضایت مصرف کننده گان باشد. باید گفت که رشد تعداد بنگاه هائی که به ارائه گزارش در این حیطه ها می پردازند، و همچنین اطلاعات را با توجه به مصرف کننده گان هدف گذاری می کنند باعث خشنودی است.
    بند سوم از بیانی استفاده می کند که در “توصیه شورا در خصوص حل اختلاف مصرف کننده و جبران خسارت ۲۰۰۷”[۱۳۱] استفاده شده است. توصیه نامه مذکور چارچوبی را برای رویکردهای موثر در مورد بحث قرار دادن شکایات مصرف کننده ایجاد می کند که شامل مجموعی ای از اقدامات است که می توان در این زمینه آنها را اتخاذ نمود. از موضوعات قابل توجه این است که مکانیزم هائی که بسیاری از بنگاه ها برای حل اختلاف مصرف کننده گان ایجاد نموده اند به اعتماد مصرف کننده و همچنین رضایت مصرف کننده کمک شایانی نموده است. این مکانیزم ها می توانند نسبت به دعاوی حقوقی راه حل های عمل تری را در اختیار قرار دهند، که البته دعاوی در جای خود هزینه بر و مشکل بوده و نسبت به تمامی طرفین درگیر وقت گیر است. با این وجود برای اینکه این مکانیز ها موثرتر باشند، مصرف کننده گان نیاز دارند تا از وجود چنین مکانیزم هائی آگاه گردند و از راهنمائی در خصوص اینکه چگونه به ایراد شکایت بپردازند بهره ببرند، علی الخصوص در زمانی که ادعاهای موجود مربوط به داد و ستد های فرامرزی و چند جهتی می باشد.
    بند چهارم درباره رویه و اعمال فریب آمیز، گمراه کننده، متقلبانه و دیگر موارد غیر منصفانه می باشد. چنین رویه هائی می تواند بازارها را هم برای مصرف کننده گان و هم بنگاه ها از شکل طبیعی خارج سازد، و حتما باید از آنها اجتناب نمود.
    بند ۵ مربوط به آموزش مصرف کننده می باشد، که با توجه به پیچیدگی روز افزون بسیاری از بازارها و کالاها دارای اهمیت بیشتری می باشد. دولتها، سازمان های مصرف کننده و بسیاری از بنگاه ها این مساله را مورد شناسائی قرار داده اند که این موضوع یک مسئولیت مشترک می باشد، و ایشان می توانند در این خصوص نقش مهمی را ایفاء نمایند. می توان گفت که مشکلاتی که مصرف کننده گان در ارزیابی کالاهای پیچیده، در حوزه های مالی و دیگر حوزه ها تجربه نموده اند باعث اهمیت یافتن اهمیت این موضوع شده است که سرمایه گذاران در جهت ارتقاء تحصیلی که با هدف بهبود تصمیم گیری مصرف کننده می باشد، با یکدیگر همکاری و مشارکت نمایند.
    بند ۶ نیز در خصوص داده های شخصی می باشد. جمع آوری رو به رشد و استفاده نمودن از داده های شخصی از سوی بنگاه ها که تا حدی توسط اینترنت و پیشرفت های تکنولوژیکی فراهم شده است اهمیت حفاظت از داده های شخصی در برابر نقض حریم شخصی مصرف کننده[۱۳۲] را که من جمله نقض های امنیتی می باشد را پر رنگ تر نموده است.
    بند ۷ نیز اهمیت کارکردن گروهی بنگاه ها با مقامات عمومی در جهت کمک به پیش گیری و مبارزه با رویه و اعمال بازاریابی فریب آمیز بصورتی کارآمد تر را مورد تاکید قرار می دهد. مشارکت و همکاری نیز برای کاستن یا پیش گیری از تهدیداتی که در خصوص سلامت و امنیت عمومی و همچنین در خصوص محیط زیست وجود دارد درخواست شده است. این شامل تهدیداتی می گردد آمیخته با بهره گرفتن از کالاها، بعلاوه انتفاع و بکار بستن آنها می باشد. پس می توان گفت که این مساله نشان دهندۀ اهمیت مورد شناسائی قرار دادن این است که باید کل چرخه حیات محصولات را مورد نظر قرار داد.
    بند ۸ نیز از بنگاه ها درخواست می کند تا در زمانی که به بازاریابی کالا و خدمات می پردازند، وضعیت مصرف کننده گان آسیب پذیر و ناتوان را نیز در نظر بگیرند. حال باید دانست که منظور از این گروه چیست؟ مصرف کننده گان ناتوان یا آسیب پذیر منظو مصرف کننده گان خاص یا گروی از مصرف کننده گان می باشند که به علت ویژگی یا شرایط شخصی (مثل سن، توانائی روحی یا جسمی، تحصیل، درآمد، زبان یا مناطق محروم) ممکن است در انجام عملیات خود در بازارهای دانش محور و جهانی با مشکلات یا سختی های خاصی مواجه گردند.این بند همچنین اهمیت تجارت الکترونیک سیار[۱۳۳] و دیگر اشکال تجارت الکترونیک در بازارهای جهانی را مورد تاکید قرار می دهد. امتیازاتی که چنین نوع تجارتی ایجاد می کند هم بسیار مهم بوده، و هم در حال رشد می باشد. دولتها نیز با توجه به این موضوع زمان قابل توجهی را در راستای بررسی راه های اطمینان از اینکه مصرف کننده گان استطاعت حفاظتی مشخص و کارآمد را دارند صرف نموده اند، که اطمینان حاصل نمایند که استطاعت حفاظت ایشان در خصوص تجارت الکترونیک کمتر از سطح حفاظتی که استطاعتش را در صورتهای سنتی تجارت دارند، نیست. یعنی دولت ها در پی بررسی این مساله بوده اند که سطح توانائی مردم در حفاظت از خودشان در تجارت الکترونیک، کمتر از سطح توانائی ایشان در تجارت های سنتی نیست.
    با توجه به مسائلی که در مفاد اصلی این دستورالعمل دیده شد همچنین با توجه به تفسیرهای صورت گرفته در خصوص آن، به عنوانی که کمیته مسئول در ایجاد دستورالعمل باز می گردیم، و می بینم که بر خلاف دیگر دستورالعمل های موجود در این زمینه که قصد حفاظت از مصرف کننده را دارند و عنوان خود را نیز حفاظت یا حمایت از مصرف کننده[۱۳۴] انتخاب می نمایند، قصد این بخش از دستورالعمل OECD چیزی فراتر از این مساله بوده است، و فقط به نوع و نحوه حمایت از مصرف کننده نپرداخته است، بلکه در جاهای مختلفی از آن مصرف کننده گان خاص و نیازمند توجه را نیز در نظر داشته است و بنگاه ها را نیز ملزم داشته که در احتسابات خود یا در تصمیم گیری های شرکتی خود، آنها را نیز در نظر داشته باشند، از اینرو یعنی بخاطر اینکه این بخش ورای حفاظت از مصرف کننده قرار دارد، عنوان انتخابی آن حقوق مصرف کننده، یا به اصطلاح نگارندۀ این پایان نامه “توجه به مصرف کننده” انتخاب شده است.[۱۳۵]
    فصل چهارم: وظایف شرکتهای چند ملیتی در برابر محیط زیست
    در خصوص محیط زیست نیز باید بیان کرد که از آنجائی که تمرکز اصلی دستور العمل سازمان بین المللی کار بر روی مسائل مربوط به حقوق کار است، درباره این موضوع نیز چه صراحتا و چه تلویحا موضوعی مورد بحث قرار گرفته نشده است. بنابراین آنچه باقی می ماند تنها مواضع سازمان ملل و OECD است.
    بند اول: سازمان ملل
    آنچه در دستورالعمل سازمان ملل در خصوص محیط زیست آمده، مفادی است که از شماره ۴۱ تا ۴۳ این دستورالعمل را به خود اختصاص داده است، و تحت عنوان “حفاظت از محیط زیست”[۱۳۶] مطرح شده است.
    در بند شماره ۴۱ از این دستورالعمل آمده است که شرکتهای فراملی باید فعالیتهای خود را مطابق با قوانین، مقررات، رویه های اجرائی و سیاستهائی که مربوط به حفاظت از محیط زیست کشورِ میزبان است، و با توجه مناسب به استانداردهای بین المللی مربوطه انجام دهند. شرکتهای فراملی می بایست تا در انجام و اجرای فعالیتهایشان اقدامات لازم را در جهت حفاظت از محیط انجام دهند، و در جائی که به آن آسیب رساندند، در حد ممکن آنرا به حالت قبل برگردانند، و همچنین ایشان می بایست برای این منظور در جهت توسعه و بکار بستن تکنولوژی های متناسب تلاش نمایند.
    در بند شماره ۴۲ که بحث خروجی های شرکت یا همان محصولات و خدمات است موضوع سخن می باشد و درباره اثری که بر محیط زیست دارند وضع قانون شده است. در این خصوص اینطور آمده است: شرکتهای فراملی می بایست در خصوص محصولات، فرایندها و خدماتی که ایجاد نموده یا در هر کشوری پیشنهاد به معرفی نموده اند، بنا به درخواست یه بر مبنای مقرر شده برای مقامات مسئول آن کشور، همانطور که از سوی آن مسئولین مشخص شده است، تمامی اطلاعات مربوطه ذیل را تامین نمایند:
    قسمت اول: مشخصات این محصولات، فرایند ها و دیگر فعالیتهائی که شامل استفاده های آزمایشگاهی و جنبه های مربوطه ای که ممکن است به محیط زیست صدمه وارد کند، همچنین تدابری و هزینه های لازم به جهت جلوگیری یا حداقل به جهت کاستن اثرات زیان آور آنها؛
    قسمت دوم: ممنوعیت ها، محدودیت ها، هشدارها و دیگر تدابیر مقرراتی عمومی که در کشورهای دیگر در زمینه حفاظت از محیط زیست نسبت به این محصولات، فرایند ها و خدمات وضع می گردد.
    تا اینجای کار بخش عملی و حفاظتی محیط زیست مورد قانونگذاری این دستورالعمل قرار گرفت، اما در آخرین بند به کاری تئوری روی آورده شده و از شرکتها خواسته شده است که در امر بهبود استانداردهای محیط زیست مشارکت نمایند. به موجب این بند، شرکتهای فراملی باید نسبت به درخواستهای دولتها در کشورهائی که در آنها به انجام عملیات می پردازند پاسخگو باشند، و آمادگی داشته باشند تا در جای لازم با سازمان های بین المللی در راستای تلاش این سازمانها در توسعه و ارتقاء استانداردهای ملی و بین المللی برای حفاظت از محیط زیست مشارکت و همکاری نمایند.
    بند دوم: دستورالعمل OECD
    در بخش محیط زیست نیز به مثابه دو بخش قبلی از این دستورالعمل قبل از شروع مفاد اصلی، در یک پاراگراف به بیان مقدمه و پیش نیاز مساله پرداخته است، که اصطلاحا این قسمت شاپو chapeau نام دارد. و بعد از آن مفاد این بخش در ۸ شماره بیان شده اند. اما نکته ای که حائز اهمیت است این است که این بخش صرفا به بیان مسائل و مسئولیت بنگاه در قبال محیط زیست تعلق ندارد، بلکه در ذیل آن و بطور موازی مسائل مربوط به سلامت و امنیت عمومی نیز در کنار آن بیان شده است، که شاهد آن خواهیم بود. در بخش محیط زیست، و پیش از شروع مفاد آمده است که: بنگاه ها می بایست، تا در حیطه قوانین، مقررات و رویه های اجرائی در کشوری که در آن به انجام عملیات می پردازند، و با رد نظر گرفتن توافقات، اصول، اهداف، و استانداردهای بین المللی مربوطه، اقدام مناسب را در جهت حفاظت از محیط زیست، سلامت و ایمنی عمومی، و بطور عموم فعالیتهایشان را به نحوی به توسعه پایدار بطور گسترده تری مشارکت نماید، انجام دهند. بطور خاص بنگاه ها می بایست:[۱۳۷]
    یک سیستم مدیریتی محیط زیست را ایجاد و حفظ نمایند که متناسبت به بنگاه بوده، و شامل این موارد باشد:
    الف) جمع آوری و ارزیابی اطلاعات صحیح بموقع در خصوص تاثیرات محیط زیستی، سلامت، و ایمنیِ فعالیتهایشان؛
    ب) برقراری اهداف قابل اندازه گیری، و در صورت مقتضی، اهدافی برای اجرای محیط زیستی و استفاده از منابع بهتر، شامل بازنگری و ادامه دادن ارتباط این اهداف بطور دوره ای؛ و در صورت مقتضی، اهداف می بایست مطابق با سیاستهای ملی مرتبط و تعهدات بین المللی محیط زیستی باشد؛ و
    ج) نظارت مستمر و رسیدگی به پیشرتفهائی که در خصوص اهداف محیط زیستی، سلامت و ایمنی وجود دارد. [۱۳۸]
    موضوعاتی که در خصوص هزینه، حفظ اسرار تجاری، و حفاظت از حقوق مالکیت معنوی را در نظر داشته باشند، و در این خصوص:
    الف) نسبت به عموم و کارکنان اطلاعات کافی، قابل اندازه گیری و قابل ارزیابی را در خصوص تاثیرات بالقوه فعالیت های بنگاه در محیط زیست، سلامت و امنیت فراهم آورند که می تواند شامل گزارش پیشرفت بهبود در اجرای محیط زیستی باشد؛ و
    ب) به ارتباط و مشاوره مناسب و بموقع با انجمن هائی که بطور مستقیم توسط سیاستهای محیط زیستی، سلامت و امنیت بنگاه و بواسطه اجرا نمودن آنها متاثر شده اند، بپردازند.[۱۳۹]
    تاثیرات قابل پیش بین مربوطه به محیط زیست، سلامت و ایمنی را که با فرایندها، کالاها و خدمات بنگاه در چرخه کامل حیاتشان درگیر است را ارزیابی نموده و با نظر بر اجتناب، یا در صورت عدم قابلیت اجتناب، با نظر بر کاستنشان در تصمیم گیری ها مورد بحث قرار دهند. در جائی که این فعالیتهای بیان شده ممکن است اثرات محیط زیستی، سلامت و امنیت مهمی داشته باشد و در جائی که تابع تصمیم مقام صالحی می باشد، یک ارزیابی مناسب محیط زیستی از آن اثر را آماده سازند.[۱۴۰]
    مطابق با فهم علمی و فنی از خطرات، در جائی که تهدیداتی از صدمات جدی به محیط زیست وجود دارد، سلامت و ایمنی انسانی را نیز در نظر بگیرند، نه اینکه از فقدان اطمینان کامل علمی به عنوان دلیلی برای به تعویق انداختن ارزیابی های هزینه بر به جهت پیش بینی یا به حداقل رساندن چنین خسارتی استفاده نمایند.[۱۴۱]
    برای پیشگیری، کاستن و کنترل نمودن خسارت محیط زیستی و سلامت ناشی شده از عملیاتشان که شامل سوانح و امور اورژانسی می شود، برنامه و طرحهای احتیاطی[۱۴۲] داشته باشند؛ همچنین مکانیزم هائی برای گزارش دهی سریع به مقامات مسئول نیز داشته باشند.[۱۴۳]
    از طریق تشویق نمودن فعالیتهای ذیل، دائما در پی بهبود کارکرد محیط زیستی شرکت باشند، در سطح شرکت و در صورت مقتضی در سطح زنجیره تامین آن:
    الف) اتخاذ آن دسته از فناوریها و رویه های عملیاتی در تمام بخشهای بنگاه که منعکس کننده استانداردادهای راجع به اجرای محیط زیستی در بهترین بخش اجرا کنندۀ شرکت می باشند؛
    ب) توسعه و فراهم ساختن محصولات و خدماتی که هیچ تاثیر محیط زیستی منفی ندارند؛ در جهت قصد منظور شده شان ایمن هستند؛ انتشار گازهای گلخانه ای را کاهش می دهند؛ در نوع مصرف انرژی ئی و منابع طبیعی شان کارآمد هستند؛ قابل استفاده مجدد، بازیافت، و استفاده ایمن هستند؛
    ج) افزایش سطوح بالاتری از آگاهی در میان مصرف کننده گان محصولات محیط زیستی در خصوص استفاده از محصولات و خدمات بنگاه، که شامل فراهم نمودن اطلاعات دقیق درباره محصولاتشان می شود (برای مثال، در خصوص افزایش گازهای گلخانه ای، تنوع زیستی، بهره بری منابعی، یا دیگر موضوعات محیط زیستی)؛ و
    د) جستجو و ارزیابی راه های بهبود کارکرد محیط زیستیِ بنگاه در بلند مدت، برای مثال از طریق گسترش استراتژی های کاهش انتشار، استفاده موثر از منابع، و بازیافت، جانشینی یا کاهش استفاده از مواد سمی، یا سیاست های “تنوع زیستی”[۱۴۴].[۱۴۵]
    برای کارگران آموزش و تحصیل متناسب در خصوص موضوعات محیط زیستی، سلامت و ایمنی فراهم آورند، که شامل نگه داری و تعامل با مواد خطرناک و پیش گیری از سوانح محیط زیستی، و همچنین حیطه های مدیریتی محیط زیستی عمومی تر، از قبیل رویه های ارزیابی تاثیرات محیط زیستی، روابط عمومی، و فناوریهای محیط زیستی می گردد. [۱۴۶]
    نسبت به توسعۀ سیاستهای عمومی که از نظر محیط زیستی سودمنده بوده و از نظر اقتصادی نیز کارآمد است مشارکت نمایند، برای مثال از طریق مشارکت یا ابتکاراتی که آگاهی و حفاظت از محیط زیست را بهبود می بخشد.[۱۴۷]

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:04:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ارائه یک الگوریتم رهگیری هدف پویا بر اساس پیش‌بینی در شبکه حسگر بی‌سیم- قسمت ۵ ...

     

     

     

    (۲-۳)

     

     

     

    در مرحله دوم تخمین تخم‌مرغ تعداد گام‌های ارسال تخمین زده می‌شود. در این مرحله ابتدا توسط یک حسگر که در حوزه نگهداشت و ارسال قرار دارد (P1)، اندازه گام ارسال به حسگر همسایه در حوزه تحویل آینده (P2) و موقعیت آن حسگر محاسبه می‌گردد. با بدست آوردن نقطه تلاقی حاصل از برخورد منحنی‌های حوزه ارسال در زمان بعدی و امتداد مسیر توسط رابطه۲-۴ تعداد گام‌ها تخمین زده می‌شود.

     

     

     

     

     

     

     

    (۲-۴)

    در رابطه ۲-۴، P3 اشاره به نقطه تلاقی حاصل از برخورد منحنی‌های حوزه ارسال در زمان بعدی و امتداد مسیر اشاره دارد و d نیز به اندازه گام اشاره دارد. روند مرحله دوم تخمین تخم‌مرغ در شکل۲-۴ نشان داده شده است.

    شکل۲-۴: روند دوم مرحله تخمین تخم­مرغ [۶].
    در مرحله ارسال پیام به صورت توزیع‌شده، توسط حسگرهای موجود در حوزه نگهداشت و ارسال جاری به صورت سیل‌آسا[۱۱] پیام فعال‌سازی به حسگرهای موجود در حوزه ارسال زمان بعدی ارسال می‌گردد تا حسگرهای این حوزه فعال گردند. یک بسته کنترلی برای کنترل کردن تعداد بسته‌های پخش‌شده در شبکه ارائه‌شده است. این بسته شامل فیلدهای زمان ارسال بسته، تاریخچه‌ای از مسیر طی شده توسط بسته و نسبت برای کنترل تعداد بسته‌های ارسالی از این نوع می‌باشد. در الگوریتم VE-mobicast حسگرهای شبکه به سه ناحیه تقسیم می‌گردند که این نواحی عبارتند از:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    حسگرهای موجود در داخل مسیر حرکتی حوزه تحویل در زمان جاری تا زمان بعدی.

    حسگرهای موجود در اجتماع حوزه‌های ارسال در زمان فعلی و زمان بعدی منهای ناحیه اول.

    حسگرهایی موجود در شبکه به جز حسگرهای موجود در اجتماع حوزه ارسال زمان فعلی و زمان فعلی.

    شکل۲-۵ تقسیم‌بندی نواحی سه‌گانه شبکه را نشان می‌دهد.

    شکل۲-۵: نواحی مختلف تقسیم‌کننده شبکه، a: ناحیه یک، b: ناحیه دو، c: ناحیه سه [۶].
    مرحله ارسال پیام به صورت توزیع‌شده از دو مرحله تشکیل شده است. در مرحله اول حسگرهای حوزه نگهداشت و ارسال زمان جاری به تمام حسگرهای همسایه‌های خود که در حوزه ارسال در ناحیه آینده قرار دارند به صورت سیل‌آسا پیام کنترلی ارسال می‌گردد. در مرحله دوم حسگرهای دریافت‌کننده پیام کنترلی، در صورتی که چندین پیام را دریافت کرده باشند پیام‌ها را با یکدیگر ترکیب کرده و پیام جدید را به حسگرهای همسایه خود ارسال می‌کند و این روند ادامه پیدا می‌کند تا نسبت بزرگتر از یک گردد. به منظور ترکیب پیام‌ها توسط حسگرهای دریافت‌کننده پیام کنترلی با توجه به رابطه ۲-۵ نسبت جدیدی برابر با را برای نسبت محاسبه می‌گردد.

     

     

     

     

     

     

     

    (۲-۵)

    رابطه فوق نشان می‌دهد، اگر حسگر دریافت‌کننده پیام در ناحیه اول باشد بسته در ابتدای مسیر طولانی‌ترین مسیر خود است. در صورتی که حسگر دریافت‌کننده پیام کنترلی در ناحیه دوم است بسته در ابتدای کوتاه‌ترین مسیر خود قرار دارد و اگر حسگر دریافت‌کننده پیام کنترلی در ناحیه سوم قرار داشت، بسته در انتهای مسیر خود است. بنابراین هر چه بسته از حوزه‌های ارسال زمان‌های فعلی و بعدی دور می‌شوند کمتر ارسال مجدد می‌شوند.

     

    ۲-۲-۳- پروتکل HVE-mobicast

    پروتکل HVE-mobicast[12] [۷]، نسخه تغییریافته VE-mobicast است که در این پروتکل ارسال پیام به وسیله خوشه‌بندی صورت می‌پذیرد. حوزه ارسال در این الگوریتم در دو مرحله خوشه به خوشه و خوشه به حسگر حرکت می­ کند. در مرحله خوشه به خوشه، سرخوشه جاری به سرخوشه جدید پیام بیدارباش ارسال می‌کند تا سرخوشه جدید به حالت فعال برود و در مرحله خوشه به حسگر، سرخوشه جدید به اعضای خوشه خود پیام بیدارباش ارسال می‌کند تا حسگرهای عضو خود به حالت فعال بروند. با توجه به اینکه پیام‌رسانی در پروتکل VE-mobicast به صورت حسگر به حسگر می‌باشد بنابراین پروتکلVE-mobicast به صورت بهینه انرژی را مصرف نمی­ کند. بنابراین، رویکردهایی مبتنی بر خوشه تعداد حسگرهای محدودتری را فعال کرده که باعث کاهش مصرف انرژی می‌شود. در این مقاله مناطق ارسال و تحویل همانند پروتکل VE-mobicast تعریف‌شده‌اند با این تفاوت که مناطق به خوشه‌هایی نیز تقسیم گردیده­اند. حسگرها به دو گروه تقسیم می‌شوند، گروه اول شامل تمام سرخوشه ­ها و گروه دوم شامل تمام حسگرهای عضو این خوشه‌ها می‌شوند. در ابتدا حسگرهای گروه اول فعال می­گردند و پس از یک دوره زمانی حسگرهای عضو این خوشه‌ها فعال می­گردند. این امر باعث می‌شود نسبت به پروتکل VE-mobicast انرژی کمتری مصرف شود.
    عیب الگوریتم­های مبتنی بر پیام این است که فرض می‌گردد هدف با سرعت ثابتی در حرکت است. در صورتی که سرعت هدف افزایش پیدا کند حوزه تحویل زودتر از آن چیزی که مورد انتظار است به حوزه ارسال می­رسد، در نتیجه تمام حسگر­های حوزه ارسال فرصت پیدا نمی­ کنند که فعال گردند و بنابراین اطلاعات اشتباه تولید می­گردد. این طرح نیز همانند پروتکل VE-mobicast دارای دو مرحله می‌باشد. مرحله اول را تخمین تخم‌مرغ و مرحله دوم را ارسال پیام به صورت توزیع­شده می­نامند. تفاوت پروتکل HVE-mobicast با پروتکل VE-mobicast در مرحله ارسال پیام به صورت توزیع­شده می‌باشد. در مرحله ارسال پیام به صورت توزیع­شده تمام حسگرهای موجود در حوزه نگهداشت و ارسال زمان جاری به سرخوشه حوزه ارسال زمان بعدی پیام بیدارباش ارسال می‌کنند. سرخوشه حوزه ارسال زمان آینده بعد از دریافت پیام بیدارباش به حسگرهای سرخوشه عضو حوزه ارسال در زمان بعدی پیام بیدارباش فعال­سازی می­فرستد تا تمام حسگرهای این حوزه در گروه یک را فعال سازد. حسگرهای سرخوشه نیز پس از زمانی مشخص برای حسگر­های عضو خود پیام بیدارباش را ارسال می­ کنند. در پروتکل HVE-mobicast یک بسته کنترلی برای کنترل کردن تعداد بسته‌های پخش‌شده در شبکه ارائه گردیده است. این بسته شامل فیلدهای زمان ارسال بسته، تاریخچه‌ای از مسیر طی شده توسط آن بر حسب خوشه‌ها و یک شمارنده برای کنترل تعداد بسته‌های ارسالی از این نوع می­باشد. در این الگوریتم همانند الگوریتم VE-mobicast حسگرهای شبکه به سه ناحیه تقسیم می‌گردند که در هر کدام از این نواحی نحوه ارسال متفاوت است. مرحله ارسال پیام به صورت توزیع­شده از پنج مرحله تشکیل شده است. در مرحله اول حسگرها در حوزه نگهداشت و ارسال زمان فعلی به سرخوشه های تمام خوشه‌های مجاور پیامی را ارسال می­ کنند. در مرحله دوم هر سرخوشه زمانی را قبل از رسیدن حوزه تحویل و بعد از دریافت تمام بسته‌های چند پخشی قبل از اینکه حسگرهای درون خوشه‌اش فعال گردد صبر می‌کند. در مرحله سوم در صورتی که حسگر همسایه بسته‌ای را دریافت کرد که حسگر همسایه دریافت‌کننده پیام و حسگر ارسال‌کننده پیام کنترلی در ناحیه سه باشند آن بسته به سرخوشه بعدی ارسال نمی­گردد. در مرحله چهارم با توجه به اینکه سرخوشه در کدام ناحیه باشد و چندین بسته در یافت کرده باشد، با بهره گرفتن از رابطه۲-۵، بسته باهم ادغام می­گردند. در مرحله نهایی وقتی زمان انتظار سرخوشه به اتمام رسید، هر سرخوشه حسگرهای عضو خوشه خود را فعال می‌کند.

     

    ۲-۳- رویکرد مبتنی بر درخت

    در رویکرد مبتنی بر درخت، حسگرها به صورت مجازی یک درخت تشکیل می‌دهند و اطلاعات را از هدف جمع­آوری کرده و به ریشه درخت مجازی می‌رسانند. ریشه از این اطلاعات برای هرس کردن درخت یعنی کم کردن حسگرهایی که از هدف دورند و اضافه کردن حسگرهای جدیدی که هدف به آنها نزدیک شده است استفاده می‌کند. مزیت این روش این است که با توجه به خاصیت بدون دور بودن درخت، داده اضافی به یک حسگر خاص نخواهد رسید.

     

    ۲-۳-۱- الگوریتم DCTC

    در الگوریتم DCTC[13] [۸]، الگوریتمی برای پردازش داده رهگیری به صورت محلی و ارسال نتایج به حسگر مقصد ارائه گردیده است. در این روش گروهی از حسگرها یک هدف را تشخیص داده و آن را رهگیری می‌کنند و برای کسب اطلاعات از محیط اطراف آنها با هم تبادل اطلاعات کرده و یکی از آنها(ریشه) اطلاعات مفید را به حسگر چاهک ارسال می­ کند. این روش بر مبنای یک درخت مجازی بنام درخت همراه استوار است که در شکل۲-۶، نمایی کلی از این طرح نشان داده شده است.

    شکل۲-۶: مراحل الگوریتمDCTC ، a: مرحله جمع‌ آوری داده، b: مرحله باز پیکربندی[۸].
    به منظور تشکیل درخت همراه، هنگامی‌که یک هدف داخل شبکه می­ شود حسگر­هایی که آن را تشخیص دادند باید یک ریشه انتخاب کنند. بدین منظور حسگری که از همه به هدف نزدیک‌تر باشد به عنوان ریشه برگزیده می‌شود و حسگرهای دیگر حسگرهایی که در فاصله کمتری نسبت به هدف هستند را به عنوان حسگر پدر خود در درخت همراه انتخاب می‌کنند. همگام با حرکت هدف برخی از حسگرها از آن دور می‌شوند و باید از این درخت هرس شوند و بجای آنها حسگرهای جدیدی به هدف نزدیک شده که باید به درخت همراه اضافه شوند. در این پروتکل به منظور اضافه کردن و هرس کردن درخت همراه از دو روش محافظه‌کارانه[۱۴] و بر اساس پیش‌بینی[۱۵] استفاده می‌گردد. در روش محافظه‌کارانه تمام حسگرهایی که فاصله آنها تا هدف از مقدار خاصی بیشتر نیست به درخت اضافه می‌شوند. این مقدار تابعی از سرعت هدف و شعاع ناحیه نظارت هدف و یک عدد ثابت می­باشد. یکی از ویژگی‌های مهم درخت همراه میزان پوشش آن است که از تقسیم اندازه اشتراک مجموعه حسگر­هایی که در تشخیص یک هدف دخالت دارند(مجموعه حسگر­های درخت همراه) و مجموعه حسگر­هایی که می­توانند هدف را شناسایی کنند بر اندازه مجموعه حسگرهای درخت همراه بدست می ­آید و عدد ثابت با پوشش درخت نسبت مستقیم دارد. همان طور که در شکل۲-۷ مشاهده می‌گردد، به دلیل گسترش درخت در تمام جهات بدون توجه به جهت حرکت هدف، الگوریتم محافظه‌کارانه باعث به وجود آمدن افزونگی در ارسال پیام گردیده است. در این پروتکل نیز روشی بر اساس پیش‌بینی به منظور کاهش افزونگی ناشی از روش اول ارائه گردیده است. در روش بر اساس پیش‌بینی، مکان‌های آینده هدف پیش‌بینی‌شده و تنها حسگرهایی که در نواحی تحت نظارت مربوط به مکان‌های پیش‌بینی‌شده قرار دارند به درخت اضافه می­شوند. شعاع دایره حسگرهایی که به درخت اضافه می‌شوند، شعاع ناحیه تحت نظارت هدف است[۸].
    بعد از اضافه کردن و هرس کردن درخت، باز پیکربندی درخت در صورتی که فاصله ریشه تا هدف از یک مقدار ثابت بیشتر شود، رخ خواهد یافت. برای اینکه حسگرهایی موجود در ناحیه تحت نظارت به ریشه این درخت بپیوندند از الگوریتمی استفاده می‌شود که در آن ریشه، پیام باز پیکربندی را به تمام همسایگانش ارسال کند و این همسایگان این پیام بعلاوه مکان خود و هزینه ارسال پیام از طریق خود به ریشه، را به تمام همسایگان خود ارسال می‌کند. سپس حسگرهای دریافت‌کننده برای مدتی صبر کرده تا تمام پیام‌ها را دریافت کنند، سپس همسایه‌ای را که هزینه‌اش از همه کمتر است را به عنوان پدر خود انتخاب می‌کنند. این روند تا آنجا ادامه پیدا می‌کند که تمام حسگرهای موجود در ناحیه تحت نظارت هدف به درخت بپیوندند.

    شکل۲-۷: الگوریتم‌های هرس کردن درخت، a: الگوریتم محافظه‌کارانه، b: الگوریتم بر اساس پیش‌بینی[۹].
    به منظور باز پیکربندی درخت همراه روش جدیدی ارائه گردیده است که امکان تغییر ریشه درخت همراه در آن وجود دارد [۹]. در این روش جدید یک درخت همراه در دو مرحله باز پیکربندی می­گردد، در مرحله اول ریشه جدید انتخاب می­ شود و در مرحله دوم باقیمانده درخت برای کاهش سربار انرژی باز پیکربندی می‌شود. در مرحله اول بعد از تشخیص اجرای الگوریتم باز پیکربندی توسط ریشه، پیامی به حسگر سرخوشه که هدف در آن قرار دارد توسط ریشه ارسال می­ شود و سرخوشه نیز حسگری را که به هدف نزدیک‌تر است را به عنوان ریشه انتخاب کرده و پیام تغییر ریشه، را به همسایگان خود ارسال می‌کند. در این پروتکل مرحله باز پیکربندی به دو صورت باز پیکربندی کامل و باز پیکربندی بر اساس قطع انجام می‌گیرد. در روش باز پیکربندی کامل الگوریتم باز پیکربندی با ارسال یک پیام باز پیکربندی توسط ریشه به حسگرهای مجاور انجام می‌گردد. سپس هر حسگری که پیام را دریافت می‌کند برای مدتی صبر کرده تا تمام پیام‌ها را دریافت کنند، سپس همسایه‌ای را که هزینه‌اش از همه کمتر است را به عنوان پدر خود انتخاب می‌کنند. شکل۲-۸ این عملیات را نشان می‌دهد.

    شکل۲-۸: الگوریتم باز پیکربندی کامل، الف:درخت همراه قبل از باز پیکربندی کامل، ب: درخت همراه بعد از باز پیکربندی کامل[۹]
    در مرحله باز پیکربندی کامل [۹]، چون تمام حسگرها در باز پیکربندی دخالت دارند باز پیکربندی کامل سربار زیادی را به شبکه تحمیل می‌کند. بنابراین، یک طرح باز پیکربندی بر اساس قطع[۱۶] ارائه‌شده است. که در آن تنها قسمت کوچکی از درخت باز پیکربندی می‌شود. همان طور که در شکل۲-۹ مشا
    هده می‌گردد در ابتدا ریشه آینده، پیامی مبنی بر باز پیکربندی به همسایگانش ارسال می‌کند و حسگرهایی که در ناحیه نظارت مکان هدف هستند و در بازه بین خطوط l1 و l0 قرار دارند، خود را از ریشه قدیم جدا کرده و به ریشه جدید الحاق می‌کنند.

    شکل۲-۹: الگوریتم باز پیکربندی بر اساس قطع، الف: درخت همراه قبل از باز پیکربندی بر اساس قطع، ب: درخت همراه بعد از باز پیکربندی بر اساس قطع[۹].

     

    ۲-۳-۲- الگوریتم STUN

    در الگوریتم STUN[17] [۱۰]، روشی به منظور رهگیری قابل‌تغییر اندازه[۱۸] در شبکه‌های حسگر ارائه گردیده است که الگوریتم خود را با تعداد حسگرها و اهداف وفق می­دهد. در این الگوریتم به منظور تشکیل درخت همراه از یک الگوریتم سلسله مراتبی استفاده می­گردد که توسط آن حسگرها به یکدیگر وصل می­گردند. درخت همراه یک درخت دودویی است که ریشه آن نقطه پرس­وجو را تشکیل می­دهد و برگ‌های این درخت گره‌های حسگر و دیگر رئوس این درخت حسگر­های میانی را تشکیل می­دهند. به منظور رهگیری هدف، اطلاعات در مورد حضور یک هدف که توسط گروهی از برگ‌های درخت جمع­آوری می­گردد، در حسگر­های میانی مربوط به همان برگ­ها نیز نگهداری می‌شوند. هنگامی‌که داده­ای در حسگر­های میانی تغییر یافت، پیام‌های به روز کردن مجموعه‌ای از اهداف که توسط یک برگ تشخیص داده شده است بنام پیام مجموعه تشخیص، از برگ‌ها به سمت ریشه ارسال می‌گردد وگرنه در همان حسگر میانی حذف می‌شوند که این کار موجب کاهش تبادل اطلاعات در شبکه می‌شود.
    در این الگوریتم به منظور ساختن درخت­های سلسله مراتبی هرس پیام[۱۹]، از رویه تخلیه و تعادل(DAB)[20] استفاده گردیده است. بدین منظور ابتدا گراف وزن داری به نام گراف حسگر تشکیل می­گردد که در این گراف یک حسگر با حسگر دیگری مجاور است در صورتی که هدف بتواند از برد حسی یک حسگر به برد حسی یک حسگر وارد گردد بدون اینکه به برد حسی حسگر سومی وارد شود و هر یال وزنی برابر با ریت تشخیص توسط حسگرهایش به آن تخصیص داده می­ شود. در مرحله تشکیل درخت سلسله مراتبی، ابتدا آستانه­های تخلیه به صورت نزولی مرتب می­گردد و در هر مرحله برای هر یک از آستانه­های تخلیه یک‌بار فرایند تخلیه و یک‌بار فرایند تعادل انجام می­ شود. در فرایند تخلیه، حسگر­هایی از گراف حسگرها که حداقل به یک یال متصلند و وزن آن یال بزرگتر یا مساوی آستانه تخلیه می­باشد به درخت اضافه می‌گردند. در فرایند تعادل زیر درخت‌های مجاور از طریق یک حسگر میانی ادغام می‌شوند به طوری که درخت ادغام‌شده از تمام حالات ادغام ممکن دیگر دارای حسگر کمتری می­باشد. در شکل۲-۱۰ یک گراف حسگر و نحوه تشکیل درخت سلسله مراتبی نشان داده شده است.

    شکل۲-۱۰: مثالی از شکل گرفتن درخت DAB، a: گراف وزن دار حسگر، b: درخت DAB بعد از اولین مرحله

     

    ۲-۳-۳- الگوریتم DAT

    در الگوریتم DAT[21] [۱۱]، ابتدا شبکه به صورت یک گراف veroni در نظر گرفته می‌شود و به وسیله این گراف یک درخت وزن دار تشکیل می‌گردد که ریشه این درخت حسگر چاهک می‌باشد. گراف veroni، یک گراف وزن دار است که فضا را به چندین ناحیه تقسیم می‌کند و در این گراف دو حسگر دارای یال مشترک می‌باشند اگر و تنها اگر این دو حسگر در شبکه همسایه باشند. به منظور شناسایی هدف توسط یک حسگر با توجه به موقعیت هدف، حسگر چاهک یک پیام جستجو[۲۲] برای حسگری که به هدف نزدیک‌تر می‌باشد، از طریق درخت همراه ارسال می‌گردد و این روند در شکل۲- ۱۱ قسمت (الف) نشان داده شده است. در صورتی که هدف o1 از ناحیه حسگرa خارج گردید و به ناحیه تحت نظارت حسگرb وارد گردید یک پیام dep(o1,a,b) توسط حسگرa به حسگر چاهک ارسال می‌گردد. در این الگوریتم به منظور شناسایی اهدافی که تحت نظارت آن حسگر هستند، هر کدام از حسگرهای شبکه دارای لیست شناسایی Dlx=(l0,l1,…,lk) هستند که در این لیست l0 اشاره به مجموعه‌ای از اهداف دارد که در ناحیه حسگرx قرار دارند و نیز l1,..,lk اشاره به مجموعه‌ای از اهداف دارند که در ناحیه حسگرهای فرزند حسگرx قرار دارند. در صورتی که پیام dep(o1,a,b) توسط حسگرx دریافت گردید، اگر هدف o1 متعلق به مجموعه L0 باشد آن هدف از لیست L0 حذف می‌گردد و ارسال پیام از حسگرx به حسگر چاهک تا زمانی ادامه می‌یابد که هدف در لیست شناسایی آن حسگر نباشد. هنگامی‌که هدف در برد حسگرb قرار گرفت، حسگرb پیام arv(o1,b,a) را از طریق درخت همراه به حسگر چاهک ارسال می‌کند. هر حسگری که در مسیر حسگرb به حسگر چاهک این پیام را دریافت کند، در صورتی که هدف o1 در لیست شناسایی آن حسگر نباشد، آن هدف را به لیست شناسایی حسگر اضافه می‌کند و پیام arv(o1,b,a) توسط حسگر به سمت گره چاهک ارسال می‌گردد. همان طور که در شکل۲- ۱۱ قسمت (ب) نشان داده شده است با حرکت هدف۱ از حسگرk به j پیام‌های dep(o1,a,b) و arv(o1,b,a) به حسگر چاهک ارسال گردیده است.

    شکل۲- ۱۱: الف: ارسال پیام جستجو توسط حسگر چاهک به منظور شناسایی هدف اول، ب: خارج شدن هدف اول از برد حسگرK و وارد شدن آن به برد حسگرG[11].

     

    ۲-۴- رویکرد مبتنی بر پیش‌بینی

     

    ۲-۴-۱- الگوریتم TTMB

    در الگوریتم TTMB[23][12]، روشی با بهره گرفتن از حسگر­های ناظر و پشتیبان ارائه گردیده است. در این الگوریتم از روش­های رهگیری بر مبنای پیش‌بینی ساده برای این کار استفاده گردیده است. در روش­های رهگیری مبتنی بر پیش ­بینی ساده یک حسگر اطلاعات را از دیگر حسگرها دریافت می­ کند و با اطلاعات خود مقایسه می‌کند. در این شبکه موجودیتی بنام رهگیر که قصد رهگیری هدفی را دارد تعریف می‌شود و حسگر پشتیبان نیز در حالاتی که ناظر دچار مشکل می‌شود جایگزین حسگر ناظر می­گردد. فرض می‌شود که هر ناظر حسگرهای همسایه­اش را می‌شناسد. وقتی یک حسگر توسط رهگیر مورد پرسش[۲۴] قرار می‌گیرد بررسی می‌کند که آیا هدف مورد نظر در نزدیکی‌اش است و یا خیر. در صورت وجود هدف مورد نظر در نزدیکی آن حسگر، حسگر به عنوان ناظر انتخاب می‌شود. اگر هدف در همسایگی ناظر باشد، ناظر به رهگیری خود ادامه می‌دهد. در همین هنگام ناظر یک ناظر و پشتیبان جدید را بر اساس مسیر حرکت هدف انتخاب می‌کند که این دو حسگر به ترتیب متعلق به حسگرهای مجموعه همسایگی جاری و یکی از حسگرهای مجموعه همسایگی­های مجاور می­باشد. وقتی هدف از همسایگی ناظر خارج شد ناظر به رهگیر، ناظر جدید را معرفی می­ کند. زوج حسگرهای ناظر و پشتیبان یک زوج منطقی را تشکیل می‌دهند که یک لیست پیوندی از آنها که در هر مرحله به صورت تدریجی ساخته می‌شود مسیر طی شده توسط هدف را تعیین می‌کند. در این الگوریتم هدف می‌تواند سرعت متغییری داشته باشد و همچنین، از تبادلات میان حسگری بهره می‌برد. اگر حسگری ناظر باشد و هدف در یکی از وجوهی باشد که حسگر ناظر یکی از رئوس آن‌ وجوه می­باشد، وجوهی که هدف در آن‌ ها نیست وجوه همسایه تلقی می‌شوند. وجه به چندضلعی‌هایی گفته می‌شود که حسگرها رئوس آنها بشمار می‌آیند. حسگر ناظر اطلاعات مربوط به این وجوه را نگهداری می‌کند. همسایگان فوری یک ناظر، حسگرهایی می­باشند که فاصله آنها تا حسگر ناظر یک پیوند ارتباطی می‌باشد. بنابراین همسایگان فوری رئوس وجهی هستند که هدف در آن قرار دارد و بقیه رئوس این وجه همسایگان دور ناظر نامیده می‌شوند. این الگوریتم برای صرفه‌جویی در مصرف توان از یک ماشین حالت استفاده می‌کند که دارای سه حالت فعال، بیدار و غیرفعال است که شکل۲-۱۲، ماشین حالت الگوریتم TTMB را نشان می‌دهد. در حالت فعال حسگرها می‌توانند اطلاعات را ارسال و دریافت کنند و همچنین توانایی تشخیص هدف را دارند ولی در حالت بیدارباش حسگر فقط توانایی تشخیص هدف را دارد و در حالت خواب حسگر هیچ‌گونه عملی انجام نمی‌دهد. در شکل۲-۱۲ حالت S0 اشاره به این دارد که حسگر در حالت فعال قرار دارد، حالت S1 اشاره به این دارد که حسگر در حالت بیدارباش قرار دارد و حالت S2 اشاره به این دارد که حسگر در حالت خواب قرار دارد. در این الگوریتم با بهره گرفتن از مکان کنونی هدف و مکان آن در یک واحد زمانی قبل سرعت و جهت حرکت هدف را به دست می­آورد و با بهره گرفتن از یک توزیع دو بعدی گوسی موقعیت آینده هدف پیش‌بینی می‌گردد و حسگری که به هدف پیش‌بینی‌شده نزدیک‌تر است به عنوان ناظر جدید انتخاب می‌گردد. بنابراین در پروتکل TTMB ابتدا رهگیر یک پیام را با روش سیل‌آسا به تمام حسگرها می‌فرستد تا از محل هدف مطلع شود. حسگری که به هدف از همه نزدیک‌تر است به عنوان ناظر انتخاب می‌شود. در هنگام گم شدن هدف، به منظور شناسایی اهداف گم شده اگر ناظر نتواند هدف را شناسایی کند کارها بدست ناظر پشتیبان سپرده می­ شود. در صورتی که پشتیبان نیز موفق به شناسایی هدف نگردید، به ناظر قبلی پیامی ارسال می­گردد و ناظر قبلی از تمام همسایگان دورن وجهی‌اش می‌خواهد تا به دنبال هدف بگردند و اگر آن‌ ها نیز موفق به شناسایی هدف نگردیدند از حسگرهای وجوه همسایه ناظر قبلی به منظور شناسایی هدف کمک گرفته می­ شود و در صورتی که آن‌ ها هم هدف را شناسایی نکردند پیامی به رهگیر ارسال می­گردد تا پرسش را دوباره تکرار کند.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:04:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم