کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و شهروندی فعال جوانان
  • ارزیابی تعالی سازمانی شرکت گاز استان مرکزیبر اساس مدل EFQM- قسمت ۵
  • تاثیر تسهیلات بانک رفاه بر اشتغال بخش صنعت در استان گیلان طی ۵ سال- قسمت ۸
  • بررسی تدابیر پیش‌گیری وضعی از وقوع قتل عمد(مطالعه موردی شهرستان کرمانشاه۱۳۸۶-۱۳۹۰)- قسمت ۱۳
  • تبیین مبانی انسان¬شناختی مفهوم مسئولیت پذیری در مکتب اگزیستانسیالیسم و نقد دلالت¬های آن در تعلیم و تربیت- قسمت ۹
  • فراز و فرودهای جایگاه عاشق و معشوق در هر دوره تغییر- قسمت ۱۸
  • شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء منزلت اجتماعی کتابداران و توسعه‌ سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های دانشگاهی همدان- قسمت ۴
  • سیستم¬های اطلاعاتی مدیریت صنعتی- قسمت ۱۲- قسمت 2
  • تأثیر مشاوره تحصیلی بر انگیزش تحصیلی ، هویت فردی و بهداشت روان در دانش‌آموزان متوسطه پسر شهرستان باوی۹۴- قسمت ۵
  • مطالعه و شناسایی سویه¬های باکتریایی تولیدکننده کوتیناز- قسمت ۶
  • رابطه مدیریت کیفیت فراگیر (TQM) با توانمند سازی و ارزیابی عملکرد کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان فارس- قسمت ۳
  • بررسی علل افزایش جرایم سازمان یافته در جهان- قسمت ۴
  • تاثیرفناوری اطلاعات بر سبک¬های مختلف یادگیری کلب در دانش¬آموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی منطقه ۲ شهر تهران- قسمت ۶
  • اثرعصاره الکلی درمنه کوهی بر تشنج ناشی ازپنتیلن تترازول در موش آزمایشگاهی نر- قسمت ۶
  • مطالب پایان نامه ها درباره سنتز پلیمر قالب مولکولی برای استخراج فاز جامد جیوه- فایل ۱۷
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد جایگاه زن در قوانین؛ بررسی تطبیقی مباحثات و مصوبات مجالس قانون‌گذاری ...
  • بررسی عملکرد حافظه¬ی بینایی در بین گروهی از جمعیت شهری و روستایی۹۲- قسمت ۷
  • دانلود مطالب پژوهشی در مورد بررسی تأثیر یادگیری بر نوآوری و عملکرد پروژه ‌ها در ...
  • تحقیقات انجام شده در مورد : ساخت هنری شعرشهریار- فایل ۲۲
  • حقوق رقابت بین المللی قابل اعمال در مشارکت های تجاری فراملی- قسمت 12
  • تاثیر فناوری اطلاعات بر رفتار حرفه ای حوزه ۹۲- فایل ۲۲
  • بررسی تطبیقی حکم شهادت در طلاق در مذاهب خمسه- قسمت ۹
  • اثر-بخشی-درمان-تحریک-الکتریکی-مغز-از-روی-جمجمه- فایل ۱۱
  • بررسی فقهی و حقوقی اوراق استصناع- قسمت ۹- قسمت 2
  • دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با بررسی اثر ۸ هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی آنزیم مبدل ...
  • دانلود پایان نامه مدیریت با موضوع نظریه ریکاردو
  • تفاوت های فسخ و انفساخ در حقوق ایران و فقه امامیه- قسمت 2
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • ارزیابی انتقادی اندیشه سیاسی مکتب تفکیک- قسمت ۳
  • بررسی رابطه بهداشت روانی و پیشرفت تحصیلی در گروهی از دختران دوره راهنمایی با در نظر گرفتن وضعیت اشتغال مادران؛ شیراز۱۳۹۳- قسمت ۳
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • بررسی و تحلیل دیوان ملاپریشان در مقایسه با اندیشه¬های عرفانی مولانا- قسمت ۳
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره تأثیر عوامل فرهنگی, فردی و محیطی بر رفتار خرید ناگهانی در ...




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع بررسی تاثیر بازارگرایی بر عملکرد شرکت های تولید کننده مبلمان و ... ...
     

    والکر و دیگران (۲۰۰۰)

     

    ۲۰۰ نغر از ۱۳۷ واحد بازرگانی آمریکا

     

    عملکرد کلی

     

    ارتباط مثبت بازارگرایی و عملکرد

     

     

     

    تسی و دیگران (۲۰۰۳)

     

    ۴۰۰۰ شرکت چین

     

    نرخ رشد فروش ،حفظ و نگهداری مشتری

     

    ارتباط مثبت بازارگرایی با عملکرد، نرخ رشد فروش و حفظ مشتری مثبت

     

     

     

    ۱-۳ مدل مفهومی تحقیق
    سه نوع عملکرد وجود دارد : عملکرد مشتری ، عملکرد بازار و عملکرد مالی (چیکان ،۲۰۰۲،۱۱۵۴-۱۱۶۳) .
    در این تحقیق عملکرد مشتری مورد بررسی قرار می گیرد. عملکرد مشتری شامل دو مولفه است : رضایت مشتری و وفاداری مشتری( تسه و دیگران ،۲۰۰۳،۲۳۴)
    رضایت مشتری
    وفاداری مشتری
    شکل۱-۱- مدل مفهومی تحقیق
    ۱-۴ اهداف
    ۱-۴-۱ هدف اصلی تحقیق
    تعیین میزان تاثیر بازارگرایی بر عملکرد مشتری شرکت های تولید کننده مبلمان و دکوراسیون منزل در شهرک صنعتی خرمدشت تهران
    تعیین سهم هر یک از مولفه های بازارگرایی در عملکرد مشتری شرکت
    ۱-۴-۲ اهداف فرعی تحقیق:
    - بررسی رابطه بین بازارگرایی و رضایت مشتری
    - بررسی رایطه بین بازارگرایی و وفاداری مشتری
    - بررسی سهم هر یک از مولفه های بازارگرایی در عملکرد مشتری
    ۱-۵ فرضیه ها
    - بین بازارگرایی و رضایت مشتری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد
    - بین مشتری گرایی و رضایت مشتری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد
    - بین رقیب گرایی و رضایت مشتری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد
    - بین هماهنگی بین وظیفه ای و رضایت مشتری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد
    - بین بازار گرایی و وفاداری مشتری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد
    - بین مشتری گرایی و وفاداری مشتری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد
    - بین رقیب گرایی و وفاداری مشتری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد
    - بین هماهنگی بین وظیفه ای و وفاداری مشتری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد
    - مولفه های بازارگرایی( مشتری گرایی،رقیب گرایی و هماهنگی بین وظیفه ای ) سهم
    یکسانی در تعیین رضایت مشتری ندارند.
    - مولفه های بازارگرایی( مشتری گرایی،رقیب گرایی و هماهنگی بین وظیفه ای ) سهم
    یکسانی در تعیین وفاداری مشتری ندارند .
    ۱-۶ اهمیت و ضرورت تحقیق :
    با توجه به رقابت روز افزون ؛ گرایش به بازار و نیازهای مشتریان اولین ویژگی بازاریابی جدید است.حفظ مشتری و ایجاد زمینه برای بازگرداندن او به سوی خود وظیفه ای است بسیار حساس و حیاتی که ترفندها و ابزار خاصی می طلبد که مهمترین ابزار آن برای بازاریابان ارتباط دایم با مردم ، ارائه خدمات مناسب و اگاهی از حرکات رقباست .این به معنای حفظ مشتریان کنونی و تشویق و ترغیب انان به خرید بیشتر و تداوم خرید از طریق ایجاد رضایت در آنان و هنر و مهارت راضی سازی مشتری بوسیله هماهنگی بین بخشی در سازمان می باشد ( روستا ؛ ونوس ؛ ابراهیمی ؛۸۳) همچنین جهانی شدن تجارت و یکپارچگی بازارهای جهانی بوسیله سازمان تجارت جهانی (WTO) که اعضای آن حدود ۹۷% تجارت جهان را در اختیار داشته و سه چهارم کشورهای جهان عضو کامل در آن هستند هم توجه به بازارگرایی را امری اجتناب ناپذیر گردانیده است.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    (بانک مرکزی ؛۸۵) سازمانها چاره ای جز ایجاد ارزش برتر از رقبا برای مشتریان را نداشته و می بایست با توجه به محیط خارجی ، مشتری را مورد توجه قرار دهند و منافع انان را به بهترین شکل تامین کنند.شرکتها دیگر نمی توانند خود را در محیط داخلی محدود کرده و می بایست برای گسترش فعالیتها ، دیگر بازارها را نیز مورد توجه قرار دهند در غیر اینصورت با فراگیر شدن تجارت جهانی کسب و کار خود را در برابر رقبایی که دارای هزینه کمتر و محصولات با کیفیت تر (وارن جی کیگان ؛ ۸۳) هستند به مخاطره می اندازند. البته عوامل دیگری از جمله رشد تجارت الکترونیک ، افزایش انتظارات مشتریان از قیمت و کیفیت ، دانش بیشتر مشتری از طریق IT ، توسعه شبکه ها و گروه های خرید ؛ توجه بیشتر بر نگهداری مشتری تا جذب آن ، رقابت بر تصاحب بازار و تولید بر اساس مشخصات و خواسته های مشتری بر اهمیت بازارگرایی افزوده است ( پیتر دراکر ،۸۲).
    ۱-۷ تعریف عملیاتی و مفهومی :
    تعریف مفهومی بازارگرایی : در واقع یکی از جنبه های فرهنگ سازمانی است که در آن کارکنان بالاترین ارزش را به سوداوری بنگاه و نگهداری مشتری از طریق ایجاد ارزش برتر می دهند. (نارور و اسلاتر ، ۱۹۹۰،۱۸۵).
    تعریف مفهومی عملکرد شرکت : مجموعه عملکرد بازار ، مشتری و مالی که به عنوان هدف مد نظر سازمان ها است.( سگارا ؛ ۲۰۰۷،۷۸).
    تعریف عملیاتی :

    موضوعات: بدون موضوع
    [پنجشنبه 1400-07-29] [ 01:23:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره آزادی اطلاعات در پرتو حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران و فقه ... ...

    قانون آزادی اطلاعات این کشور مصوب ۱۸۸۸ میلادی، دسترسی به اطلاعات و اسناد و مدارک دولتی را حق مردم می‌دانست. براساس این قانون هر فرد می‌توانست با دادن تقاضا به اسناد دولتی دسترسی داشته باشد، مگر در مواقعی که قانون این دسترسی را محدود کرده باشد. قانون اساسی کلمبیا نیز همچنان حق دسترسی به اطلاعات در اختیار دولت را تضمین کرده است. [۶۰]
    فنلاند اولین کشور اروپای شمالی و سومین کشوری است که قانون آزادی اطلاعات آن در سال ۱۹۱۹میلادی به تصویب رسید. از آن جا که سرزمین فنلاند تا سال ۱۸۰۹ میلادی و قبل از جنگ‌های ناپلئون، تحت سلطه سوئد قرار داشت واستقلال خود را در سال ۱۹۱۷ اعلام نمود، قانون آزادی اطلاعات این کشور تا حدود زیادی تحت تأثیر قانون کشور سوئد قرار داشت؛ قانون آزادی اطلاعات فنلاند در سال ۱۹۵۱ و نیز ۱۹۹۹مورد بازنگری قرار گرفت و تغییراتی در آن اعمال شد. [۶۱]
    امّا شناسایی گسترده‌ی این حق چه در سطح بین المللی و چه در کشورهای مختلف، تنها در ربع آخر قرن بیستم صورت گرفته است. به طور مثال در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۶۶ میلادی، در استرالیا، کانادا و نیوزلند به سال ۱۹۸۲ قوانین مربوط به آزادی اطلاعات به قوانین این کشورها اضافه گشت. در انگلستان نیز تا سال ۲۰۰۰ م که قانون آزادی اطلاعات به تصویب رسید، هیچ قانون دیگری در این زمینه به تصویب نرسیده بود. بعدها در این کشور قوانینی با پس زمینه‌ی آزادی اطلاعات، نظیر مقررات مربوط به دسترسی داده‌ها‌ی پزشکی و همچنین قانون دسترسی به اطلاعات موجود در مؤسسات و ادارات محلی، تهیه و تدوین گشت. [۶۲]
    در حال حاضر بسیاری از کشورهای جهان قانون آزادی اطلاعات را در نظام حقوقی خود قرار دادند.
    اهمیت این قانون به حدی است که حتی کشورهایی که به تازگی قانون اساسی خود را اصلاح یا قانون اساسی جدیدی نوشته اند و یا قانون اساسی مستقلی برای آزادی اطلاعات نگاشته اند، حق دسترسی شهروندان به اطلاعات دولتی را صریحاً به رسمیت شناخته اند.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    قانون آزادی اطلاعات فرانسه مصوب ۱۹۷۸م، در واقع قانونی است برای دسترسی به اسنادی که در اختیار نهادهای مختلف قوّه مجریه قرار دارد. یکی از ویژگی‌های بارز این قانون، تأکید آن بر حقوق فردی است، به گونه‌ایی بخشی از استثناهای دسترسی به اسناد بر پایه‌ی احتمال لطمه به حریم خصوصی افراد یا دسترسی دیگران به اطلاعات شخصی است. افزون بر این، در قانون فرانسه این حق برای افراد در نظر گرفته شده که اگر سند حاوی حکمی یا تصمیمی بر علیه آن‌ ها باشد، نه تنها می‌توانند به آن سند دسترسی داشته باشند، بلکه حق دارند راجع به آن تصمیم اظهار نظر کنند و این اظهار نظر باید ضمیمه آن سند شود. [۶۳]
    جمهوری چک در اصل ۱۷ پاراگراف ۵، فصل حقوق و آزادی‌های اساسی، آزادی اطلاعات را به رسمیت شناخته است:«بدنه‌ی حکومت و بدنه‌های خود مختار کشور موظف هستند به طریقی مناسب، اطلاعات مربوط به فعالیت‌های خود را در دسترس قرار دهند. شرایط آن به موجب قانون معیّن خواهد شد. به همین منظور در سال ۱۱میِ ۱۹۹۹ میلادی، قانون دسترسی آزاد به اطلاعات تصویب ودر مجموعه‌ی قوانین شماره ۳۹ در ژوئن ۱۹۹۹ به چاپ رسید. [۶۴]
    بند نخست اصل ۶۱، اصلاحیه‌ی قانون اساسی جمهوری مجارستان مصوّب سال ۱۹۸۹ م مقرر دارد:«هر کسی حق دارد آزادانه راجع به عقاید و دیدگاه‌های خود اظهار نظر کند و حق دارد به اطلاعات رسمی دولتی دسترسی پیدا کند و نیز حق دارد که این اطلاعات را پخش نماید» [۶۵]
    بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین در حال حاضر اصل آزادی اطلاعات را در قانون اساسی خود گنجانیده اند متعاقباً این کشورها، به تصویب قانون جامع آزادی اطلاعات مبادرت نموده اند. به طور مثال کشور شیلی مؤفق شد، قانون آزادی اطلاعات خود را به تصویب برساند، این قانون در ۱۱ آگوست ۲۰۰۸ میلادی به امضاء رئیس جمهور رسید. [۶۶]
    در برزیل اصل ۵ قانون اساسی مقرر می‌دارد:«هرکس حق دریافت اطلاعات بنا به نفع شخصی یا نفع کلی یا جمعی در مدت زمان قانونی دارد و در صورت استنکاف غیر قانونی نهادهای دولتی موجب مسئولیت خواهد بود مگر آن که برای حفظ امنیت حیاتی و یا برای جلوگیری از در خطر افتادن امنیت کشور این کار صورت پذیرد.

    ۲-۳- لوازم تحقق آزادی اطلاعات [۶۷]

    برای فعلیت یافتن آزادی اطلاعات، تمهید مقدمات و پایبندی به لوازم آن ضروری است. این گفتار در صدد است با توجه به نظریه هایی که در مورد اعمال کارآمد آزادی اطلاعات ابراز شده اند و نیز رویه هایی که کشورهای مختلف جهان در استفاده ازنظریه‌های مذکور داشته اند اصول و لوازم تحقق کارآمدی آزادی اطلاعات را معرفی و مطالعه کند.
    «سازمان ماده ۱۹» که نام خود را از اصول ۱۹ اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی اقتباس کرده است، یک نهاد مدنی غیر دولتی فعال در لندن در زمینه‌ی معرفی و تبیین آزادی اطلاعات و حق دسترسی به اطلاعات است.
    این نهاد در ژوئن سال ۱۹۹۹ میلادی اصولی را برای تدوین قانون حق دسترسی به اطلاعات از سوی دولت‌ها تدوین و منتشرکرد. این معیار‌ها بلافاصله در گزارش سال ۲۰۰۰ میلادی گزارش گر ویژه سازمان ملل در موضوع آزادی بیان، مورد تأیید قرار گرفت. [۶۸]
    این اصول نه گانه، که بیان آزادی اطلاعات و حق دسترسی به اطلاعات بر آن‌ ها استوار است، با عنوان«حق دانستن همگانی: اصول حاکم بر قانون گذاری آزادی اطلاعات» می‌باشد. [۶۹]
    اصل اول:«افشای حداکثر» (maximum disclosure) : بر قانون آزادی اطلاعات باید رویکرد«افشای حداکثر» حاکم باشد. اصل افشای حداکثر بر دو فرض استوار است. اول این که تمامی اطلاعاتی که در اختیار یک نهاد دولتی است باید در معرض افشاء قرار داشته باشد؛ و دوم تنها در شرایط بسیار محدود می‌توان فرض نخست را نادیده گرفت. این اصل ماه عسل منطق بنیادین نهفته درمفهوم آزادی اطلاعات را بیان می‌کند وهمچنین این آرمان که قوانین اساسی باید دسترسی به اطلاعات دولتی را به عنون یک حق اساسی، تضمین کنند. هدف اصلی قانون، اجرای اصل حداکثر افشا در عمل است، نهادهای دولتی باید ملزم به افشای اطلاعات شوند و از سوی دیگر تمامی شهروندان از حقی برای دریافت اطلاعات برخوردار باشند. اعمال این حق نباید موکول به آن شود که شهروندان علاقه‌ی ویژه‌ای نسبت به اطلاعات ابراز کنند.
    در عین حال هنگامی که یک مقام دولتی دسترسی به اطلاعات را از شهروندان دریغ می‌کند، به هنگام اقامه دعوی، خود باید دلیل توجیهی پنهانکاری را ارائه دهد، به بیان دیگر، مقام دولتی باید اثبات کند اطلاعاتی که او کوشیده است مخفی بماند، از جمله موردهای استثناء و محدودیتهای پیش ­بینی شده در قانون است. [۷۰]
    اصل دوم: الزام به انتشار: نهادهای دولتی همواره باید ملزم به انتشار اطلاعات کلیدی باشند. تحقق آزادی اطلاعات مستلزم آن است که نهادهای دولتی نه تنها به درخواست دریافت اطلاعات پاسخ مثبت می‌دهند، بلکه باید اسناد، مدارک و اطلاعات مورد توجه عموم را به طور مستلزم منتشر کنند.
    اِعمال هر گونه محدودیت در این زمینه باید مبتنی بر دلایل معقول در زمینه‌ی منابع و امکانات باشد. طبیعی است نوع اطلاعات، بستگی تام به حوزه‌ی فعالیت نهاد دولتی دارد. از همین رو در قوانین حق دسترسی به اطلاعات، هم الزام عمومی به انتشار و هم مقوله­بندی اطلاعاتی که باید انتشار یابند، پیش ­بینی می‌شود. به عنوان یک حداقل، دستگاه‌های دولتی باید ملزم به انتشار اطلاعات در موضوعات زیر شوند:
    الف)اطلاعات عملیاتی درباره چگونگی فعالیت نهاد دولتی، شامل: هزینه ها، هدفها، صورتهای مالی، حسابرسی شده، استانداردها، دستاوردها و نظایر آن؛ به ویژه هنگامی که نهاد مورد نظر به طور مستقیم خدماتی را در اختیار همگان قرار دهد.
    ب)اطلاعات درباره‌ی تقاضاها، شکایتها و یا موضوعات دیگری که شهروندان به طور مستقیم در رابطه با دستگاه­های دولتی مطرح می‌کنند.
    ج)شیوه‌ها و رویه هایی که از طریق آن شهروندان می‌توانند پیشنهادهای خود را درباره‌ی نهاد موردنظر و ضرورت تغییرات قانونی در کارکرد آن ارائه دهند.
    د)انواع اطلاعاتی که دستگاه مورد نظر در اختیار دارد و شکل­بندی آنها.
    هـ)اطلاعات مربوط به هر تصمیم و یا سیاستی که بر زندگی عموم تأثیر می‌نهد، همراه با دلایل و مستندات قانونی اتخاذ آن. [۷۱]
    اصل سوم: تقویت حکومت باز: (Open government)نهادهای دولتی باید فعالانه حکومت باز را تقویت کنند برای تحقق هدفهای قانون آزادی اطلاعات، آگاهی شهروندان از حقوق خود و نیز تقویت فرهنگ فضای باز در ساختار حکومت، امری ضروری است. تجربه‌های گوناگون به روشنی نشان می‌دهد که سرپیچی نهادهای دولتی، حتی پیشروترین قوانین را ناکارآمد می‌کند. بنابراین به عنوان یک اصل در نظام آزادی اطلاعات، پیوسته باید به فعالیت برای تقویت در هر دو عرصه پرداخت. البته چگونگی پرداختن به این دو ضرورت، با توجه به ویژگی‌های سازمان نهاد دولت، محدودیتهای موجود در زمینه‌ی انتشار اطلاعات، سطح آگاهی شهروندان از حقوق خود و نظایر آن در همه کشورها یکسان نیست. اما به هر حال، باید در قانون آزادی اطلاعات، به ارتقاء آگاهی شهروندان از حقوق خود در زمینه‌ی دسترسی به اطلاعات و نیز تقویت فرهنگ فضای باز در ساختارهای حکومتی، به طور ویژه توجه شود. [۷۲]
    اصل چهارم: دامنه‌ی محدود موارد استثناء: استثناها بر اصل آزادی اطلاعات و حق دسترسی باید به طور دقیق پیش ­بینی شوند.
    اساس این اصل به این شرح است:«درخواست‌های دسترسی به اطلاعات دولتی، در همه‌ی موارد باید اجابت شود؛ مگر آن که نهاد دولتی موردنظر بتواند اثبات کند که درخواست، از جمله استثناهای پیش ­بینی شده در قانون است.» برای این که درخواستی در شمول موارد استثناء قرار بگیرد، باید سه ویژگی کلی زیر را دارا باشد:
    الف)اطلاعات درخواست شده با هدف مشروعی که در قانون مورد توجه قرار گرفته است، ارتباط داشته باشد.
    ب)افشای اطلاعات، آسیب جدی به هدف مورد اشاره وارد آورد؛ و
    ج)آسیب به هدف باید بیش از منافع عمومی آگاهی از اطلاعات موردنظر باشد.
    هیچ یک از دستگاه‌ها و نهادهای دولتی نباید به طور کامل از حیطه‌ی قانونی آزادی اطلاعات، مستثنی شده باشند، حتی اگر بیش­تر، کارکردهای آن در محدوده‌ی استثناها قرار گیرد. این امر در مورد تمام بخش‌های حکومت (قوه مقننه، مجریه و قضاییه)و نیز تمامی کارکردهای حکومت از جمله دستگاه‌های امنیتی و دفاعی صادق است. فاش نکردن اطلاعات باید مورد به مورد توجیه شود.
    اِعمال محدودیت هایی که هدف آنها ممانعت از سرافکندگی، آشفتگی و یا افشای اشتباه کاریهای حکومت است، هیچ گونه قابل توجیه نیست.
    فهرست تمامی موارد مشروعی که ممکن است پنهان ماندن اطلاعات را توجیه کند، باید در قانون ذکر شود، این فهرست باید به موضوع هایی همچون اجرای قانون، پاسداری از حریم شخصی افراد، امنیت ملی، محرمانه بودن اطلاعات مربوط به فعالیتهای اقتصادی افراد، امنیت فردی، سلامت عمومی، کارآیی و یکپارچگی فرآیندهای تصمیم ­گیری حکومت محدود شود. استثناها باید به دقت تعریف شوند؛ به گونه‌ای که نتوان اطلاعاتی را که آشکار شدن آنها به هدف تعیین شده در قانون آسیب نمی‌رساند، در زمره‌ی استثناها قرار داد. تعیین موارد استثناء باید براساس محتوای سند باشد تا نوع آن به هر حال، حتی اگر موردهایی استثنا تلقی می‌شوند، باید برای عدم افشای آنها محدودیت زمانی در نظر گرفت. برای مثال توجیه محرمانه نگه داشتن اطلاعات بر مبنای تهدید امنیت ملی، پس ازفروکش کردن تهدید، قابل دفاع و اتکا نیست.
    در عین حال، این ادعا که اطلاعات درخواست شده با هدفهای پیش ­بینی شده در قانون در تضاد است برای خودداری از افشای اطلاعات کافی نیست. دستگاه مربوطه باید نشان دهد که افشای اطلاعات آسیب بنیادی به هدف مشروع وارد می‌آورد. چرا که دربسیاری موارد، افشا می‌تواند هم آسیب رسیان و هم مفید باشد. از همین رو، باید سود و زیان افشای اطلاعات توأمان سنجیده شود و تنها در مواردی که زیان افشاء بیش از سود است، از در اختیار قرار دادن اطلاعات پرهیز کرد. [۷۳]
    اصل پنجم: آسان کردن دسترسی به اطلاعات: درخواست دسترسی به اطلاعات باید به سرعت و منصفانه به جریان بیفتد. در عین حال وقتی درخواستی رد می‌شود، درخواست کننده باید از امکان طرح موضوع در مرجعی مستقل برخوردار باشد.
    فرایند تصمیم گیری درباره‌ی تقاضای دسترسی به اطلاعات باید در سه سطح اجرایی مستقل، قابل بررسی باشد: درون دستگاه دولتی که اطلاعات را در اختیار دارد، قابل تجدیدنظر در یک نهاد اجرایی مستقل و قابل استیناف در دادگاه، در قانون باید تسهیلات لازم برای کسانی که نمی‌توانند بنویسند یا بخوانند، با زبان سند نا آشنایند یا از معلولیتهایی همچون نابینایی رنج می‌برند، پیش ­بینی شود. قانون باید همه‌ی نهادهای دولتی را به یک نظام باز و قابل دسترسی برای تضمین حق دریافت اطلاعات مکلف کند. دستگاه‌های دولتی باید فردی را به عنوان مسئول و پاسخگوی درخواستهای دریافت اطلاعات تعیین کنند. دستگاه‌های دولتی همچنین باید مکلف شوند، هنگامی که اطلاعات درخواست شده پراکنده و یا ناواضح است به متقاضی کمک کند. در عین حال دستگاه‌های دولتی ملزم به پاسخگویی به درخواستهای بیهوده و آزاردهنده نیستند و الزامی به در اختیار نهادن اطلاعاتی که در نشریات و مطبوعات چاپ شده است، ندارند. اما باید متقاضی را در جهت استفاده از اطلاعات انتشار یافته یاری دهند.
    برای تمام مواردی که یک نهاد دولتی تقاضای در اختیار نهادن اطلاعات را رد می‌کند، درخواست کننده باید بتواند موضوع را در مرجعی بالاتر طرح و تقاضای تجدیدنظر کند. مرجع بالاتر می‌تواند مأمور رسیدگی به شکایات، کمیسیون حقوق بشر یا یک نهاد مشخص تأسیس شده برای این منظور باشد. در مواقعی که نیز دستگاه دولتی به صورتی مجرمانه، مانع از دسترسی به اطلاعات می‌شود و یا به طور ارادی سبب از میان رفتن مدارک می‌شود، مرجع رسیدگی کننده باید بتواند موضوع را به دادگاه ارجاع دهد. طبیعی است که حق تجدیدنظر و مراجعه به دادگاه باید هم برای درخواست کننده‌ی اطلاعات و هم برای نهاد دولتی در نظر گرفته شود. [۷۴]
    اصل ششم: هزینه ها: هزینه‌های سنگین نباید مانع در خواست دسترسی به اطلاعات افراد شود. از آن جا که هدف قانون آزادی اطلاعات، تقویت دسترسی باز به اطلاعات است، بنابراین هزینه هایی که از سوی نهاد دولتی برای در اختیار نهادن اطلاعات تعیین می‌شوند، نباید چندان زیاد باشد که درخواست­کنندگان بالقوه را از توسل به این حق باز دارد؛ به ویژه که منافع بلندمدت آزادی اطلاعات برای جامعه از هزینه‌های تحقق آن به مراتب بیش تر است.
    در قوانین موجود آزادی اطلاعات و حق دسترسی به اطلاعات، شیوه‌های گوناگون دریافت هزینه‌ها پیش بینی شده است. عموماً تلاش بر این است که هزینه‌ها مانع درخواست اطلاعات نشود در برخی موارد یک بخش هزینه ثابت است و همه‌ی تقاضاها را شامل می‌شود. بخش متغیر نیز به هزینه‌ی واقعی تأمین و احیای اطلاعات بستگی دارد. تلاش بر این است وقتی که افراد، متقاضی اطلاعات هستند و یا هنگامی اطلاعات درخواست شده به نحوی با منفعت عمومی در ارتباط است، از دریافت بخش دوم هزینه‌ها خودداری و یا به میزان زیادی از هزینه کاسته شود. [۷۵]
    اصل هفتم: مذاکرات علنی: جلسه‌های نهادهای حکومت باید علنی باشند.
    آزادی اطلاعات مشتمل بر حق دانستن همگان نیز هست، به این معنا که شهروندان باید بدانند حکومت به انجام چه اموری مشغول است و بتوانند در فرآیندهای تصمیم گیری، مشارکت فعال داشته باشند، بنابراین قانون آزادی اطلاعات باید بر فرض علنی بودن همه‌ی جلسه‌های دستگاه‌های حکومت، استوار باشد.
    مقصود از دستگاه‌های حکومت، نهادهایی هستند که از قدرت انجام تصمیم ­گیری‌ها برخوردارند. بنابراین معمولاً در قوانین آزادی اطلاعات، نهادهای پیشنهاد و مشاوره دهنده از این اصل مستثنی می‌شوند، جلسه‌های درون حزبی نیز به عنوان جلسه‌های دولتی تلقی نمی‌شوند. در مقابل، جلسه‌های تمامی نهادهای انتخابی و کمیته‌های آنان، دفترهای برنامه ریزی و شهرسازی، مذاکرات مقامات آموزشی و نهادهای توسعه ایی، مشمول جلسه‌های علنی هستند. جلسات باید رسمی نیز باشند تا مشمول این اصل شوند. منظور از جلسه‌ی رسمی، به حد نصاب رسیدن آن برای تصمیم گیری قانونی است. شرط تحقق علنی بودن جلسه ها، اعلام زمان برگزاری آن در فرصت کافی است. [۷۶]
    اصل هشتم: اولویت با افشاست: قوانین ناهماهنگ با اصل افشای حداکثری، باید اصلاح یا لغو شود. کارکرد مناسب قانون آزادی اطلاعات، نیازمند تفسیر قوانین دیگر به گونه ایی هماهنگ با مفاد این قانون است. در صورتی که این امر مکن نباشد باید قوانین دیگر را مورد بازبینی قرار داد.
    نظام استثناهای گنجانده شده در قانون آزادی اطلاعات باید جامع باشد و نباید قوانین دیگر متعرّض آن شوند. به ویژه قوانینی که بر محرمانه بودن اطلاعات دلالت دارند، نباید انتشار اطلاعات را براساس قانون آزادی اطلاعات و از سوی مقامهای رسمی، غیرقانونی تلقی کنند. در بلندمدت، باید تمامی قوانین مربوط به اطلاعات با اصول بنیادین قانون آزادی اطلاعات، هماهنگ شوند. افزون بر این، هنگامی که یک مقام مسئول بنابر دلایل معقول، نیّت سالم و در پی درخواست مبتنی بر آزادی اطلاعات، به انتشار و افشای اطلاعات دست می‌زند، حتی اگر روشن شود اطلاعات موردنظر مشمول قانون افشاء نبوده است، باید در برابر مجازات حمایت شود. این حمایت از آن روست که مقامات برای پرهیز از خطر شخصی، بیش از اندازه محتاط نشوند و به فرهنگ اختفا دامن نزنند. [۷۷]
    اصل نهم: حمایت از هشداردهندگان: کسانی که اطلاعات اشتباه کاریها را منتشر می‌کنند نیز باید حمایت شوند این افراد باید در برابر هر گونه مجازات قانونی، اجرایی و استخدامی به دلیل افشای اطلاعات مربوط به خلاف کاریها محافظت شوند.
    مقصود از خلاف کاری، ازتکاب جرم، پیروی نکردن از الزام‌های قانونی، عدم رعایت عدالت، فساد و فریب کاری یا بدکاری جدی در یک نهاد حکومتی است. تهدید جدی علیه بهداشت امنیت عمومی، و ضرورتهای زیست محیطی نیز خواه از سوی فرد یا نهاد، از دیگر موارد خلاف کاری است. در این مورد نیز مادام که نیت هشدار دهنده اصلاح، و اعتقاد او به درستی اسناد بر دلایل معقول مبتنی است، بیاد از وی حمایت کرد. این حمایت حتی در موردهایی که افشاء در تضاد با الزام‌های قانونی و استخدامی است باید اعمال شود.
    در برخی کشورها، حمایت از هشدار دهنده منوط به تقاضای مشخص یک فرد یا یک نهاد نظارتکننده برای افشای اطلاعات است. اما هنگامی که موضوع منفعت عمومی در میان است، حتی بدون چنین درخواستی، باید از هشدار دهنده حمایت کرد.
    منفعت عمومی، از جمله هنگامی محقق می‌شود که سود افشاء از زیان آن بیشتر باشد و یا این که محافظت از یک نفع مهم اجتماعی مستلزم افشای اطلاعات باشد. برای مثال، هنگامی که هشدار دهنده در معرض تهدید و اقدام تلافی جویانه است، دلیلی جدی برای افشای اطلاعات وجود دارد و مشکل از طریق ساز و کارهای رسمی قابل حل نیست، بهداشت و امنیت جامعه در خطرند و یا احتمال پنهان کردن و یا از میان بردن سند خلاف کاری مطرح است، از موارد تحقق منفعت عمومی می‌باشد. [۷۸]

    ۲-۴- مبانی آزادی اطلاعات[۷۹]

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:23:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با بررسی اشتباهات ثبتی در ثبت املاک و نحوه اصلاح آن- فایل ... ...

    گفتار سوم- اشتباهات موثر در آگهی نوبتی (که باید آگهی تجدید شود)

     

     

      1. اشتباه در نام متقاضی ثبت یا قائم مقام قانونی او

     

      1. اشتباه در نام خانوادگی متقاضی ثبت در مواردیکه نام خانوادگی اساساً آگهی نشده و یا تمام نام خانوادگی اشتباه شده باشد.

     

    در ارتباط با بند فوق شورای عالی ثبت رایی دارد که به علت وجود اشتباه موثر جریان عملیاتی ثبتی را قابل تجدید دانسته و رای هیات نظارت را در تجدید آگهی نوبتی تایید نموده است رای مورخه ۱۴/۸/۴۳ شورای عالی ثبت بدین شرح است:
    متقاضی ثبت ملکی پس از پذیرش تقاضای وی آنرا به شخصی بنام حسین واحدی فرد منتقل کرد در آگهی نوبتی کلمه فرد ساقط شد و هیات نظارت اشتباه را موثر دانست و دستور تجدید آگهی ها را داد رای شوری- بر رای هیئت نظارت ایرادی وارد نیست[۲۶].

     

      1. اشتباه در محل وقوع ملک در صورتیکه طوری ذکر شده باشد که منطبق با محل دیگری گردد.

     

      1. اشتباه در نوع ملک (مثلاً بجای باغ در آگهی خانه مسکونی قید شود)

     

      1. اشتباه در شماره اصلی ملک یا عدم ذکر آن

     

      1. اشتباه در شماره فرعی ملک در مواردیکه اشتباه در اظهارنامه هم بعمل آمده باشد.

     

      1. اشتباه در نام قریه یا مزرعه یا قنات مورد تقاضای ثبت

     

      1. در مواردیکه تقاضا بدیگری منتقل شده و پرونده حاکی از امر انتقال بوده معهذا اشتباهاً آگهی های نوبتی بنام انتقال دهنده منتشر شده باشد.

     

    بنابراین هر یک از موارد فوق اگر در آگهی نوبتی (اولین آگهی اداره ثبت) اشتباهی قید شود اعم از اینکه از طرف متقاضی باشد، یا اداره ثبت اطلاعات مزبور را اشتباهی آگهی نماید در عداد اشتباهات موثر بوده و جریان عملیات ابطال شده و مجدداً بایستی از اول آگهی شود.
    پایان نامه - مقاله - پروژه

    گفتار چهارم- اشتباهات غیر موثر در آگهی های نوبتی

     

     

      1. اشتباه در شماره فرعی ملک که در اظهارنامه صحیحاً قید ولی در آگهی اشتباه شده باشد.

     

      1. اشتباه در مضاف الیه نام خانوادگی یا عدم ذکر مضاف الیه

     

    شورای عالی ثبت در مورخ ۲۴/۵/۱۳۴۶ در این مورد مبادرت به صدور رای نموده به بدین شرح:
    نام خانوادگی متقاضی ثبت در آگهی نوبتی درج نشد. متقاضی معتقد است چون نام پدر او در آگهی قید شده و در دهات معمولاً اشخاص را با نام پدر بهتر می شناسند تا با نام خانوادگی و غرض مقنن از ذکر نام و نام خانوادگی در آگهی نوبتی این است که مردم مالک را شناخته و اگر نسبت به ملک او خود را ذیحق می دانند اعتراض کنند و این غرض حاصل و محقق شده است نباید آگهی نوبتی تجدید شود ولی هیات نظارت رای به تاثیر اشتباه مذکور و تجدید آگهی داد رای شوری- با توجه به جریان کار در این مورد اشتباه موثر بنظر نمی رسد) جناب دکتر جعفری لنگرودی در شرح این رای می نویسند که رای شوری براساس اصل طریقیت امور صادر شده است لکن باید قبلاً تحقیقات در محل می شد که مسمی بنام متقاضی با توجه باسم پدرش در آن قریه یکنفر است یا بیشتر در صورت اول رای بالا اشکال ندارد. [۲۷]

     

      1. عدم قید نام خانوادگی مالک در صورتی که نام پدر قید شده باشد.

     

      1. هر گاه آگهی زائد بر میزان مورد تقاضای ثبت منتشر شده باشد.

     

      1. هر گاه اطلاع اداره ثبت از وقوع معامله بعد از انتشار آگهی ها بوده و مورد تقاضا بنام انتقال دهنده آگهی شده باشد.

     

      1. اشتباه در ذکر شهرت ملک یا عدم ذکر آن

     

    موارد فوق نیز اشتباهات غیر موثر در آگهی نوبتی بوده ولی موجب ابطال عملیات ثبتی نمی باشد.
    در خصوص دو رای فوق الذکر شورای عالی ثبت باید متذکر گردید که هر چند آرای مربوطه به قبل از اصلاحیه قانون ثبت در ۱۸/۱۰/۱۳۵۱ بر می گردد. اما با توجه به اینکه در قوانین اصلاحی نیز موارد مزبور عیناً پابرجا بوده و مرتبط با مواد اصلاحی می باشد در اینجا ذکر گردیده است.

    گفتار پنجم- اشتباهات موثر در آگهی تحدیدی

    ۱- اشتباه در شماره پلاک اعم از اصلی یا فرعی یا عدم ذکر هر یک از آنها.
    ۲- اشتباه یا عدم ذکر نام یا نام خانوادگی متقاضی ثبت یا قائم مقام قانونی وی.
    ۳- اشتباه در محل وقوع ملک و همچنین عدم ذکر محل وقوع ملک.
    ۴- اشتباه در نوع ملک همچنین عدم ذکر نوع ملک.
    ۵- عدم رعایت ماده ی ۱۴ قانون ثبت بدین ترتیب که در انتشار آگهی تحدیدی رعایت ترتیب شماره ی املاک نشده باشد.
    ۶- عدم رعایت ماده ی ۶۷ آیین نامه قانون ثبت که باید فاصله انتشار آگهی تحدید و روز تحدید حدود کمتر از بیست روز و بیش از ۶۰ روز نباشد.
    ۷- در صورتی که با وجود اطلاع اداره از وقوع معامله قبل از انتشار آگهی تحدیدی اشتباهاً آگهی تحدیدی به نام فروشنده منتشر شده باشد.

    گفتار ششم- اشتباهات غیر موثر در آگهی تحدیدی

    ۱- اشتباه در مضاف الیه نام خانوادگی یا عدم قید آن
    ۲- عدم قید و یا اشتباه در ذکر نام و نام خانوادگی بعضی از شرکاء مشروط بر اینکه حداقل نام و نام خانوادگی یکی از متقاضیان صحیح آگهی شده باشد.
    ۳- اشتباه در ذکر مقدار مورد تقاضا اعم از اینکه بیشتر یا کمتر آگهی شده باشد.
    ۴- اشتباه در نشر آگهی به نام فروشنده در صورتی که اطلاع اداره از وقوع معامله پس از انتشار آگهی تحدیدی باشد.
    ۵- انتشار آگهی تحدید حدود اختصاصی قبل از آگهی انتشار ماده ی ۱۴ قانون ثبت
    مهمترین نکته در این مورد آن است که اختلاف و اشتباه ثبتی مندرج در ماده ۶ قانون ثبت حتماً بایستی بین اشخاص و ادارات ثبت باشد) در غیر اینصورت این اشتباهات و اختلافات مورد نظر قانون ثبت نبوده و بایستی از مراجع دیگر از قبیل مراجع قضایی حل و فصل شود یا ممکن است شخص مالک ملکی نباشد و به تصور اینکه مالک اوست تقاضای ثبت ملک مزبور را بنام خود بنماید و در همان حال شخص دیگر تقاضای همان ملک را بنام خود بنماید که در این جا تشخیص مالک واقعی و قبول ثبت بنام وی با اداره ثبت و در نهایت هیات نظارت و شورایعالی ثبت می باشد به عنوان نمونه به رای زیر که توسط شورای عالی ثبت تائید شده است توجه کنید این رای نشانگر آنست که ادارات ثبت به صرف تقاضای ثبت از مالکین و ارائه مدارک از نامبردگان قبول ثبت نمی نماید و بایستی اسناد و مدارک نیز بطور روشن و شفاف بر مالکیت نامبردگان دلالت داشته باشند یا تصرف آنان در ملک مورد تقاضای بلامنازع بوده بطوریکه کوچکترین شائبه ای در آن و ادعا و اعتراضی از جانب کسی نباشد چرا که رسیدگی سطحی ادارات ثبت به مدارک متقاضیان و طی مراحل مقدماتی و در نهایت صدور سند مالکیت بنام متقاضیان و ثبت اسناد در دفاتر املاک ممکن است تالی فاسدی داشته باشد که نتیجه ان ایجاد مشکلات در برابر مالکین واقعی بوده و ادارات ثبت را با مالکین واقعی یا متصرفین بالفعل درگیر نماید و احکام پی در پی دادگاه ها در ابطال اسناد مالکیت اعتبار و منزلت ادارات ثبت را تنزل داده یا موجب شود که اشخاص سودجو با هر مدارک و اسناد ناقص و بی اعتبار هوس تقاضای سند مالکیت بنمایند.

    بخش چهارم - اشتباه و تفاوت آن با جعل در اسناد تنظیمی دفاتر اسناد رسمی و آثار آنها

    مطابق ماده ۱۰۰ قانون ثبت که مقرر داشته هر یک از مستخدمین و اجزاء ثبت اسناد و املاک و صاحبان دفاتر اسناد رسمی عامداً یکی از جرم های ذیل را مرتکب شود جاعل در اسناد رسمی محسوب و به مجازاتی که برای جعل و تزویر اسناد رسمی مقرر است محکوم خواهد شد.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:22:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تحقیقات انجام شده درباره بررسی تطبیقی اجره المثل زوجه در فقه امامیه و حقوق ... ...

    <p>&nbsp;</p><p>&nbsp;</p><p>۴-۳-۲- فرضیه فرعی دوم : بررسی رابطه عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT<br />فرضیه H0: بین عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT شرکت های شهرک صنعتی رابطه معنی داری وجود ندارد.<br />فرضیه H1: بین عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT شرکت های شهرک صنعتی رابطه معنی داری وجود دارد.<br /><strong>جدول ۴-۸- همبستگی عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط</strong><strong> IT</strong></p><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>متغیر های مدل</p><div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>حجم نمونه</strong></p>&l

    قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق به صورت ماده واحده و در ۷ تبصره در سل ۱۳۷۱ به تصویب رسیده است این قانون عمدتاً مربوط به تشریفات اجرا و ثبت صیغه طلاق است و تغییرات مهمی‌که مغایر با قواعد ماهوی مندرج در قانون مدنی باشد، ندارد. تنها قواعد ماهوی که قانون مذکور در بر دارد قواعد مربوط به پرداخت اجره المثل و بخش اجباری به زوجه مطلقه است.
    دو تبصره از قانون مذکور به حقوق مالی زن اختصاص دارد (تبصره ۳و ۶) تبصره ۳ اجرا و ثبت صیغه طلاق را به تأدیه حقوق مالی زن موکول کرده است و در تبصره ۶ از اجراه المثل و نحله سخن گفته شده است لازم به ذکر است که تبصره ۶ بر اثر ایرادی که شورای نگهبان به دلیل غیرشرعی بودن آن گرفته بود و اصرار مجلس بر موضوع خود در مجمع تشخیص مصلحت به تصویب رسیده است.
    تبصره ۳ ماده واحده مقرر می‌دارد «اجرای صیغه طلاق و ثبت آن در دفتر، موکول به تأدیه حقوق شرعی و قانونی زوجه «اعم از مهریه، نفقه، جهیزیه و غیر آن) به صورت نقد می‌باشد مگر در طلاق خلع یا مبارات (در حد آنچه بذل شده) و یا رضایت زوجه و یا صدور حکم قطع اعسار شوهر از پرداخت حقوق فوق الذکر»
    بنابراین برای اینکه صیغه طلاق جاری و در دفتر رسمی‌ثبت شود باید شوهر حقوق زن خود را از قبیل مهریه و نفقه‌ی زمان عدّه و جهیزه را به صورت نقد به او تأدیه کند.[۱۷۸]
    مقاله - پروژه
    چند مورد از حکم تبصره ۳ استثنا شده است مورد اول جایی است که طلاق به صورت خلع یامبارات واقع شده باشد و در طلاق خلع به علت کراهت زن و در طلاق مبارات به دلیل کراهت زوجین، زن به شوهر فدیه داده باشد و شوهر با قبول آن توافق کرده باشد که زن خود را طلاق دهد در این صورت در حد آنچه به او بذل شده چیزی به زن می‌پردازد به نظر می‌رسد که ذکر این مورد به عنوان استثنا بر تأدیه حقوق شرعی و قانونی زوجه درست نباشد زیرا فدیه درواقع مال شوهر است نه از حقوق شرعی و قانونی زوجه و درواقع در این دو نوع طلاق تا مالی از طرف زن به شوهر پرداخت نشود طلاقی وجود نخواهد داشت. استثنای دوم در صورتی است که زن رضایت دهد بدون اینکه شوهر حقوق مالی وی را به صورت نقد تأدیه نماید (خواه ذمه شوهر را به کلی بری نماید خواه به پرداخت حقوق مالی خود به صورت مدت دار یا به اقساط معین تن دهد) صیغه طلاق جاری و ثبت شود آخرین مورد هم که از حکم این تبصره استثنا شده است اعسار شوهر است اگر شوهر معسر باشد و قادر نباشد حقوق شرعی و قانونی زن را نقداً پرداخت نماید و اعسار نیز در دادگاه ثابت شود حکم تبصره مجری نخواهد بود و صیغه طلاق بدون پرداخت فوری و نقدی حقوق مالی زن جاری و ثبت خواهد شد هرچند که بعد از طلاق در صورت ملائت شوهر، وی باید حقوق مزبور را تأدیه نماید و درواقع اعسار شوهر موجب معافیت او از پرداخت فوری حقوق مالی زن می‌شود نه اینکه موجب شود او از پرداخت آن برای همیشه معاف شود. به نظر می‌رسد که حکم تبصره برای مواردی است که شوهر متقاضی طلاق است در این صورت که شوهر تمایل به اجرا و ثبت صیغه طلاق دارد ناچار خواهد شد که برای رسیدن به مقصود خود حقوق مالی زن را نقداً به وی بپردازد وگرنه هرگاه طلاق به درخواست زن باشد و شوهر با این طلاق مخالف باشد برای اینکه زن به هدف خود نرسد حقوق مذکور را نخواهد پرداخت و زن برای اجرا و ثبت صیغه طلاق مجبور خواهد شد که شوهر را از پرداخت نقدی حقوق قانونی و شرعی خود معاف کند؛ همچنان که در متن تبصره نیز رضایت زوجه به عنوان یکی از موارد استثنائی اجرا و ثبت صیغه طلاق بدون پرداخت حقوق مالی زن به صورت نقد ذکر گردیده است بهتر است در اصلاحات بعدی فرض اخیر نیز پیش بینی گردد و در صورتی که زن متقاضی طلاق باشد و مرد تمایلی به اجرا و ثبت آن نداشته باشد تدابیری به نفع زن اندیشه شود، مثلاً از طریق توقیف و تأمین اموال زوج یا گرفتن وثیقه از شوهر حقوق زن حفظ گردد. زیرا امکان دارد که زوجه به علت عسر و حرج و دلایل دیگری خواهان جدایی باشد و شوهر حقوق مالی وی را نپرداخته باشد و بین این دو توافقی در این زمینه حاصل نشود و زن در زمینه حقوق خود با مشکل مواجه شود.

    ۲ ـ ۲۶ ـ ۷ ـ نظر شورای نگهبان و مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام:

    تبصره شش طرح قانونی اصلاح مقررات مربوط به طلاق[۱۷۹] به دلیل مغایرت با موازین شرع مورد تأیید شورای نگهبان قرار نگرفت. تبصره شش طرح مذکور مقرر می‌داشت: «تبصره۶: چنانچه مرد به ناحق و به دور از انصاف مصمم به طلاق شود به حکم دادگاه اجرت المثل سالیان زندگی مشترک از طرف زوج به زوجه پرداخت می‌گردد». به نظر می‌رسد فقهای شورای نگهبان با اعتقاد به اینکه کارهایی که زن در ایام زوجیّت انجام می‌دهد تبرعی است و قرینه‌ای بر مطالبه مزد از طرف زن وجود ندارد این تبصره را مغایر با موازین شرع دانسته اند به نظر می‌رسد تعیین تبرعی بودن اعمال زوجه در زندگی زناشویی با عامل است به تعبیر صاحب جواهر (ره) عامل به نیّت خود از هر کسی بصیرتر است.[۱۸۰] و در مقام شک بین تبرعی بودن یا نبودن با توجه به اصل عرفی عدم تبرع، باید حکم به تبرعی نبودن و استحقاق مطالبه اجرت المثل کنیم.
    مجلس شورای اسلامی‌در مصوبه ۲۸/۸/۷۰ خود تبصره شش را به شرح زیر اصلاح کرد:
    «تبصره ۶: چنانچه مرد به ناحق و به دور از انصاف مصمم به طلاق شود به حکم دادگاه اجرت المثل کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده و در سالیان زندگی مشترک انجام داده است از طرف زوج به زوجه پرداخت می‌گردد».
    مقید کردن کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام می‌دهد به کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده نیز نتوانست فقهای شورای نگهبان را بر شرعی بودن مصوبه جدید متقاعد کند و این بار اطلاق تبصره شش مغایر با موازین شرع شناخته شد با تأکید مجلس شورای اسلامی‌بر مصوبه قبلی خود در جلسه مورخ ۲۱/۱۲/۷۰ و اصرار شورای نگهبان بر غیر شرعی بودن اطلاق تبصره مزبور در جلسه مورخ ۲۷/۱۲/۷۰ در اجرای اصل ۱۱۲ قانون اساسی مجمع تشخیص مصلحت نظام با مقید کردن مصوبه مذکور به مواردی از قبیل درخواست طلاق به وسیله زوج، مستند نبودن تقاضای طلاق به تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار زوجه، انجام کارهایی خارج از وظیفه شرعی، دستور زوج به انجام کارهای مذکور، و قصد عدم تبرع آن را در تاریخ ۲۸/۸/۷۱ به تصویب برساند.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ شرایط:

    استحقاق دریافت اجرت المثل توسط زوجه، مستلزم ترتیبات و شرایطی مانند تصالح، عمل به شرط ضمن عقد یا عقد خارج لازم انجام کارهایی خارج از وظیفه شرعی، دستور و یا حداقل تقاضای شوهر و نداشتن قصد تبرع است. هرگاه به حسب توافقی که بین دو فرد واقع شود شخصی از مال یا کار دیگیر بهره مند گردد. استیفاء دستمزد آن عمل یا منفعت انجام گرفته تحت عنوان اجرت المثل تأمین می‌شود. زیرا این امر در قالب عقد نبوده است؛ بلکه از اقسام شبه عقد و الزام‌های خارج از قرارداد است و استفاده کننده باید به طور طبیعی برای پرداخت اجرت عمل در این نوع از اجاره به دلیل اینکه از قبل اجرتی مشخص نشده باید طبق شرایطی اجرت را به عامل پرداخت نماید که آن شروط به شرح ذیل بیان می‌شود:

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۱ ـ امر برای انجام عمل:

    عامل در صورتی مستحق اجرت می‌شود که عمل وی مستند به دستور مالک باشد و «این امر باید به گونه‌ای موثر باشد که در دید عرف بتوان گفت که هرگاه امر یا درخواست یا اذن او نمی‌بود، کار انجام نمی‌شد. این مطلب از ماده ۳۳۶ ق.م بر می‌آید… هرکس به حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید…»[۱۸۱] البته لازم نیست که انجام آن عمل با دستور صریح باشد بلکه هرگاه بدون امر نمودن از طرف کسی، عامل اقدام به عمل نماید و استفاده کننده سکوت نماید و تسلیم انجام آن شود عامل مستحق اجرت عمل خود خواهد بود.[۱۸۲] زیرا سکوت یا هر نوع عملی که حکایت از رضایت آمر به انجام فعل داشته باشد به منزله امر فعلی می‌باشد که ضمان آور است.[۱۸۳] مثلاً اگر شخصی برای آرایش کردن روی صندلی آرایشگر بنشیند، عملاً به آرایشگر اجازه داده که مویش را کوتاه کند زیرا حرفه آرایشگر یا خیاط و … اقتضای این را دارد که برای چنین اعمالی اجرت دریافت کنند و یک نوع اجاره معاطاتی است و هم اکنون امری متعارف در بازار بسیاری از کشورها است که وقتی شخص مراجعه به صاحب حرف می‌کند اجرت المثل عملش را باید بپردازد که این مطلب اماره‌ای بر امر فعلی می‌باشد.[۱۸۴]

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۲ ـ اجرت داشتن کار نزد عرف:

    عمل انجام شده در نزد عرف باید کاری با اجرت باشد لذا اعمالی که به طور معمول به قصد احسان یا رعایت نزاکت انجام می‌شود اجرت ندارد. مگر به امر دیگری آن کار را انجام داده است. زیرا گذشته از داوری عرف ظاهر این است که به قصد تبرع انجام شده باشد.[۱۸۵] مگر اینکه شخص که به نیّت خود آگاه تر است ادعا نماید این عمل را به قصد تبرع انجام نداده از آنجایی که عمل فرد مسلم محترم است می‌تواند حق خود را بدین واسطه مطالبه نماید.[۱۸۶] علاوه بر این اگرچه عرف برای شخصی که امانتی بپذیرد، اجرتی قائل نیست اما منافاتی با مالیت داشتن این عمل ندارد لذا طبق قاعده احترام (رعایت شأن فردی که کاری انجام داده) اگر مشخص شود این عمل را به قصد اجرت انجام داده مستحق اجرت المثل می‌گردد. زیرا مطابق نظر فقها، استحقاق اجرت منوط به دو امر محترم بودن عمل و عدم قصد تبرع می‌باشد. حال اگر قصد اجرت فقط شرط اجرت المثل قرار گیرد. دیگر نمی‌توان مدعی شد که ادعای عامل مطابق اصل است. تا گفتار وی پذیرفته شود.[۱۸۷] بنابراین با پذیرفتن شرط عدم قصد تبرع، نظر عامل در پرداخت اجرت المثل مقدم می‌شود حتی برخی در این مرحله فراتر رفته و به جای شرط عدم تبرع معتقدند: «اگر عامل قصد تبرع و قصد گرفتن اجرت نداشته باشد. صرفاً به دلیل اینکه عمل او استحقاق اجرت دارد و محترم است اجرت به او پرداخت می‌شود».[۱۸۸] مطابق این نظر همین که احتمال تبرعی بودن عمل عامل داده نشود، کافی است که به جهت عملی که اجازه آن را داده، اجرتش پرداخته شود چه برسد به اینکه خود شخص بر غیر تبرعی بودن عمل اقرار و اعتراف نماید .[۱۸۹]
    طبق نظر اخیر می‌توان «شرط عدم تبرع» در بند الف تبصره ۶ ماده واحده طلاق را به شرط عدم قصد زن نسبت به تبرع یا عدم تبرع تغییر داد و فقط به دلیل اینکه عمل مسلم محترم است می‌توان در صورت نیاز اجرت المثل عملش را پرداخت نمود و بالاخره از آنجا که کار زن در منزل به عنوان حرفه شناخته نشده و نزد عرف هم برای آن اجرتی نمی‌باشد، تنها به دلیل محترم بودن عمل وی اجرت المثل کارش در منزل قابل محاسبه و پرداخت می‌باشد.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۳ ـ انجام کار:

    آمر وقتی ملزم به پرداخت اجرت می‌شود که کار توسط اجیر انجام شده باشد درواقع عامل ضامن استیفاء از کار است و پیش از انجام دادن کار این ضمان برای عامل به وجود نمی‌آید که عبارت ماده ۳۳۶ ق.م به آن اشاره دارد.[۱۹۰] همچنین برخی از فقها معتقدند «برای انجام هر عملی با منفعت حلال که مقصود آمر است می‌توان اجرت دریافت کرد.»[۱۹۱]

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۴ ـ واجب نبودن عمل:

    واجب نبودن عمل برای عامل شرط دیگری است که برخی به آن اشاره نموده اند: «اگر عمل واجب عینی باشد نمی‌توان در مقابل آن اجرتی دریافت کرد زیرا وقتی این عمل از جانب شارع مقدس برای او واجب شده است گرفتن اجرت، خوردن مال از راه باطل است و عمل عامل دیگر محترم نمی‌باشد و اجرت گرفتن در مقابل آن عمل از روی رضایت خاطر نمی‌باشد»[۱۹۲] در بند الف تبصره ۶ ماده واحده طلاق بیان داشته است: «زن می‌تواند حق الزحمه کارهایی که در منزل شوهر انجام داده و از نظر شرعی هم به آن تکلیف نداشته، دریافت کند» از این جمله معلوم می‌شود زوجه نمی‌تواند نسبت به تمام کارهایی که در منزل انجام می‌دهد اجرت دریافت نماید. بلکه قدر متیقن این است که زن می‌تواند نسبت به غیر از وظایف واجب که انجام دهد درخواست اجرت کند.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۵ ـ عدم وجود شرط مالی:

    در مباحث قانونی به شرط دیگری نیز اشاره شده که اجرت المثل در صورتی قابل پرداخت می‌باشد که شرط مالی دیگری فیمابین زوجین وجود نداشته باشد در ابتدای تبصره ۶ ماده واحده طلاق مصوب سال ۷۱ آمده است: چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم، در خصوص امور مالی شرطی شده باشد طبق آن عمل می‌شود در غیر این صورت هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق ورفتار وی نباشد… می‌توان مطابق بند الف و ب این تبصره عمل نمود. این در حالی است که در اولین شرط شروط ضمن عقد مصوب ۱۳۶۳ آمده است: «هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد زوج موظف است تا نصف دارایی موجود را که در ایام زناشویی با او به دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل نماید» بنابراین نسبت به ازدواج‌های که قبل از درج شرایط کتبی ضمن عقد مندرج در عقدنامه ها انجام شده، فقط تبصره ۶ ماده واحده طلاق قابل اجرا است؛ اما نسبت به ازدواج‌های که بعد از سال ۱۳۷۱ منعقد شده محل بحث است که آیا شامل هر دو مورد تنصیف دارایی و اجرت المثل می‌شود؟ زیرا از یک سو اجرت المثل به زوجه در موردی تعلق می‌گیرد که شرط مالی دیگری بین زوجین نباشدو از سوی دیگر در شروط ضمن عقد به تنصیف دارایی اشاره شده که زوجین آن را امضاء می‌نمایند. نکته قابل بحث این است که هر دو مورد یادآور نوعی از مسئولیت مدنی است اعم ازاینکه به عنوان مسئولیت قراردادی یا مسئولیت غیرقراردادی فرض شود لذا در کیفیت حاکمیت وعدم حاکمیت این نوع از جبران خسارت ها مباحثی مطرح است که قابل تأمل می‌باشد. البته شرط مندرج در تبصره ۶ ماده واحده طلاق که بیان می‌کند: «چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم در خصوص امور مالی شرطی شده باشد طبق آن عمل می‌شود» درعین اینکه به شرط مالی در ضمن عقد نکاح متوجه است شاید به طور ضمنی اشاره به این مطلب دارد که نمی‌توان از هر دو فرصت به وجود آمده برای جبران خسارت وارده استفاده نمود. بلکه ذی نفع (زن) می‌تواند به طوراختیاری از این دو قانون برای احقاق حق خویش استفاده نماید، زیرا «از نظر اصولی هیچ مانعی وجود ندارد که زیان دیده بتواند یکی از دو مبنایی که برای اثبات حق خویش دارد برگزیند گذشته از این که این امر با اراده قانونگذار و نظم عمومی‌هم منافاتی ندارد».[۱۹۳]

    ۲ ـ ۲۷ ـ ۶ ـ دستور و یا تقاضای شوهر:

    همانگونه که در مورد ضمان استیفای عمل غیر[۱۹۴] آمد محاسبه و حکم به پرداخت اجرت المثل به موجب قسمت «الف» از تبصره ۶ قانون مستلزم دستور شوهر است. صرف اجازه ولو به صورت فعل مانند جلوس نزد آرایشگر برای اصلاح سر[۱۹۵] نیز موجب استحقاق اجرت است با این بیان، اعمالی مانند آشپزی، خیاطی، نظافت و پذیرایی از میهمانان که زن در خانه شوهر و به دستور وی یا حداقل تقاضای او (قولی یا فعلی) انجام می‌دهد. خارج از وظیفه شرعی وی و مستحق اجرت است.[۱۹۶] در صورتی که شوهر دستور به زوجه را انکار کند، به نحوی که اختلاف در اصل صدور امر و یا عدم صدور بیفتد، به اقتضای اصل عدم (امر)، مدعی امر(زوجه) باید ادعای خود را اثبات کند.[۱۹۷] با استنباط از ظهور عرفی، چنانچه زوج دستور صریح خود را به زوجه در انجام کارهای خانه انکار کند، دستور ضمنی و یا تقاضای قولی و یا فعلی را نمی‌تواند انکار کند. در هر حال، تشخیص وجود این دستور و یا تقاضا با دادگاه است. ادعای بنای عقد ازدواج بر این شرط ضمنی که انجام کارهای خانه وظیفه زوجه است مسموع نیست.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۷ـ قصد عدم تبرع:

    یکی از شرایط استحقاق زن به اجرت المثل در مقابل کارهای خانه به موجب قسمت «الف» از تبصره شش این است که کارهای مذکور تبرعی نباشد فقها در ضمان استیفای عمل غیر، شرط استحقاق اجرت را تبرعی نبودن عمل ذکر کرده اند[۱۹۸] و در استحقاق اجرت المثل کارهای زن در خانه که شرعاً به عهده وی نبوده نیز یکی از شرایط را نداشتن قصد تبرع و انجام عمل به صورت مجانی بیان کرده اند.[۱۹۹]
    در صورت اختلاف بین زن و شوهر در مورد تبرعی بودن و یا نبودن عمل در صورت فقدان قرینه بر اثبات آن به دلیل اصل عدم تبرع قول زوجه پذیرفته می‌شود و مدعی تبرعی بودن عمل، یعنی زوج که ادعای وی خلاف اصل است، باید ادعای خود را ثابت کند.[۲۰۰]
    مهمترین شاخصه در پرداخت یا عدم پرداخت اجرت «قصد یا عدم قصد تبرع از طرف عامل» است زیرا با دستور آمر به انجام عمل حتی اگر آمر قصد تبرع نداشته باشد. یعنی بخواهد به عامل اجرت بدهد اما عامل قصد تبرع کرده باشد اجرت به وی تعلق نمی‌گیرد.[۲۰۱] زیرا عامل با این نیّت بر علیه خودش اقدام کرده و دیگر وجهی برای رعیات قاعده احترام مال یا عمل مسلم باقی نمی‌ماند و فقط با امر به عمل، عامل ضامن برای پرداخت اجرت نمی‌شود بلکه باید عمل انجام گرفته توسط عامل هم موصوف به ضمان گردد. به عبارت دیگر باید نیّت عامل برای پرداخت اجرت همراه با نیّت اجیر برای گرفتن اجرت باشد، تا به وی اجرت تعلق گیرد، لذا اگر اجیر نیّت گرفتن اجرت را نکند، دیگر اجرت به وی تعلق نمی‌گیرد.[۲۰۲] به همین جهت در دو مورد ذیل علیرغم امر آمر به انجام عمل ، عامل مستحق اجرت نیست:
    الف) عامل قصد تبرع نموده باشد که این امر مانع جریان اقدام مال مسلم می‌گردد.
    ب) قرینه‌ای خارجی حکایت کند که عامل در این عمل قصد مجانیّت داشته است.
    تبرعی نبودن کارهای زن در خانه که حسب مورد مستلزم حق الزحمه اجرت المثل و یا نحله است به صرف ادعای زن توسط محاکم پذیرفته است. صدور آرای متعدد در محاکم بدوی تأیید آن در محاکم تجدید نظر و دیوان حاکی از عدم وجود قصد تبرع از طرف زن است.
    دادگاه بابلسر به موجب دادنامه ۳۶۳-۲۸/۳/۸۰ حکم به پرداخت اجرت المثل طبق نظریه کارشناس کرده است شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران، به موجب دادنامه شماره ۹۳۸-۲/۸/۸۰ عیناً رأی دادگاه بدوی را تأیید کرده و دیوان عالی کشور نیز به موجب دادنامه ۱۶۲-۱۹/۴/۸۱ دادنامه فرجام خواسته را ابرام کرده است.
    در عین حال، استدلال شعبه ۱۷۱۹ دادگاه عمومی‌تهران، در دادنامه شماره ۱۷۶۴-۱۷/۶/۸۰ برابر شرح آتی دارای خدشه است: «… در خصوص میزان اجرت المثل اصولاً پرداخت اجرت المثل مستلزم احراز قصد عدم تبرع در انجام امور زندگی از سوی زوجه در دادگاه می‌باشد و با توجه به وضعیت اخلاقی و اجتماعی جامعه ایران و اینکه به نظر، زوجه در انجام اموری که شرعاً موظف به انجام آن نیست. هیچگاه قصد عدم تبرع و اخذ دستمزد نمی‌نماید و عرفاً نیز هیچ زنی از شوهرش تقاضای وجه بابت این گونه کارها نمی‌کند با عنایت به لحاظ شرایطی که برای اخذ اجرت المثل در ماده واحده مقرر شده است حکم به پرداخت اجرت المثل شرعاً صحیح نیست و اصلاً دادگاه از کجا احراز نماید که زن برای این گونه کارها قصد تبرع نداشته است. بنابراین با عنایت به محتویات پرونده، دعوای اجرت المثل غیر ثابت تشخیص، بر بطلان آن حکم صادر و اعلام می‌گردد. نظر به اینکه با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام داده و وسع مالی زوج و اینکه شرعاً پرداخت نحله در هنگام طلاق پیش بینی شده است. فلذا محکمه به استناد بند «ب» تبصره ۶ ماده واحده قانون اصلاح مقررات طلاق مصوب ۷۱ زوج را به پرداخت مبلغ شصت میلیون ریال نحله در حق زوجه محکوم می کند».
    بردادنامه فوق چند اشکال وارد است:
    اول) در صورت تردید در مورد تبرعی بودن یا نبودن اعمال هر عاملی از جمله زن در انجام کارهای خانه قول عامل مقدم است. زیرا عامل به نیّت خود از هر کسی بصیرتر است.[۲۰۳] در مقام اختلاف بین زن وشوهر در مورد تبرعی بودن یا نبودن عمل، در صورت فقدان قرینه بر اثبات آن، به دلیل اصل عدم تبرع، قول عامل (زن) پذیرفته می‌شود و مدعی تبرعی بودن عمل باید ادعای خود را اثبات کند.[۲۰۴] با این توضیح اظهارنظر دادگاه مبنی بر شرعی نبودن حکم به پرداخت اجرت المثل مخدوش است.
    دوم) ماهیت نحله مندرج در بند «ب» تبصره شش نیز به اجرت المثل نزدیک است چرا که با نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام می‌دهد و سنوات زندگی مشترک مقید شده است. در عین حال ملاک دیگری که برای تعیین نحله توسط قانونگذار تعیین شده وسع مالی زوج است.
    سوم) چنانچه استدلال مندرج در دادنامه فوق را بپذیریم. در هیچ مورد نمی‌توانیم حکم به پرداخت اجرت المثل کنیم و عملاً بند «الف» تبصره ۶ مهمل و بلا استفاده خواهد ماند؛ در حالی که با پذیرش قول زن مبنی بر تبرعی نبودن کارهایی که در خانه شوهر انجام داده، آرای متعددی در شعبات بدوی صادر و در محاکم تجدیدنظر و دیوان عالی کشور تأیید شده است.
    دادنامه‌های ۶۰-۱۴/۲/۸۱، ۱۶۲-۱۹/۴/۸۱، ۲۵۱-۱۴/۶/۸۱ صادر از شعبه ۱۵ و دادنامه شماره ۱۹۸-۱۹۷-۲۲/۳/۸۱ صادر از شعبه ۹ دیوان عالی کشور، با تأکید بر پرداخت اجرت المثل صادر شده است.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۸ ـ تقاضای طلاق توسط مرد:

    به صراحت قسمت «الف» تبصره شش شرط محاسبه اجرت المثل از طریق دادگاه و حکم به آن این است که در خواست طلاق از طرف زوجه طرح نشده باشد همان گونه که گفته شد امکان مطالبه حق الزحمه در صورتی که زن درخواست طلاق کرده باشد. با طلاق صدر تبصره شش از طریق تصالح، یا عمل به شرط مالی (با رضایت شوهر) و یا برابر ماده ۳۳۶ قانون مدنی وجود دارد اما محاسبه اجرت المثل منوط به درخواست طلاق از طرف مرد شده است.
    برابر دادنامه شماره ۱۱۰۱-۲۸/۶/۷۹ شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان چهارمحال و بختیاری، رأی شعبه دوم دادگاه عمومی‌ بروجن به شماره ۱۰۲-۷/۲/۷۹ مبنی بر تعیین اجرت المثل برای زنی که به دلیل عسر و حرج تقاضای طلاق کرده است. نقض کرده است. در قسمتی از دادنامه آمده است: «… اعتراض تجدیدنظر خواه فقط در مورد اجرت المثل دوران زندگی مشترک وارد است، زیرا طلاق ناشی از درخواست زوجه است و این قسمت از دادنامه به استناد تبصره ۶ ماده واحد قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق نقض می‌گردد…»

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۹ ـ دستور زوج:

    عرف جامعه ایرانی متکی به دستور و یا حداقل تقاضا و درخواست و در بعضی از صور اذن شوهر در انجام کارهای خانه است برابر ماده ۳۳۶ قانون مدنی انجام عمل به امر دیگری در صورتی که عرفاً برای آن عمل اجرت باشد و یا آن شخص خود را مهیای عمل کرده باشد موجب استحقاق اجرت برای عامل می‌شود اگرچه فقها در صورت انکار زوج، اثبات امر را برعهده زوجه گذاشته‌اند.[۲۰۵]
    اما در آرایی که از سال ۷۹ تا ۸۲ در زمینه اجرت المثل در شعب دیوان عالی کشور مورد نقض یا ابرام قرا رگرفته به موردی که مرد منکر دستور و یا اذن به زن به انجام کارهای خانه باشد بر نخوردیم . بنابراین، ادعای زن به دستور دادن زوج و در مقابل سکوت وی و قبول انجام عمل موجب توافق طرفین در تأدیه اجرت است.[۲۰۶]

    ۲ ـ ۲۷ ـ۱۰ ـ طلاق ناشی از عدم انجام وظایف همسری و یا سوء رفتار زن نباشد:

    مبنای فقهی اجرت عمل زن که در تبصره ۶ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، تحت عنوان حق الزحمه، اجرت المثل و نحله آمده قاعده فقهی احترام- مستند به بنای عقلا و روایات معتبر- است (قسمت ۲-۲-۳ همین نوشته) منوط کردن محاسبه و پرداخت اجرت المثل به موردی که طلاق ناشی از عدم انجام وظایف همسری و یا سوء رفتار زوجه نباشد دلیلی ندارد این قسمت از مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام به جلوگیری از احتمال سوء استفاده زوجه از این موقعیت.[۲۰۷]
    توجیه شده است صرف نظر از توجیه مذکور که به نظر نویسنده هم کافی به نظر نمی‌رسد. در آرای دیوان عالی کشور در سالهای اخیر هم سوء رفتار زوجه و یا تخلف از وظایف همسری مانعی برای تعیین اجرت المثل نبوده است دادنامه شماره ۱۰۴۰-۱۷/۶/۸۰ شعبه ۹ تجدیدنظر استان فارس، در تأیید یک قسمت و اصلاح قسمت دیگری از دادنامه شماره ۱۳۸۷-۲۷/۱۱/۷۹ صادر از محاکم بدوی استان فارس، در حالی صادر شده که تقاضای طلاق به دلیل ترک زندگی توسط زن و عدم تمکین مطرح شده است شعبه ۱۵ دیوان عالی کشور رأی مذکور را به دلیل تعیین نحله قبل از محاسبه اجرت المثل نقض کرده است.
    علیرغم تقدیم دادخواست توسط مرد، به خواسته طلاق به طرفیت زوجه اش، به دلیل رفتار و کردار نامطلوب زوجه و عدم تمکین وی و صدور حکم طلاق به دلیل عدم تمکین وی و صدور حکم طلاق به دلیل عدم امکان ادامه زندگی در دادنامه ۱۱۰۲۴ صادر از شعبه هفتم دادگاه عمومی ‌یزد شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر پس از ارجاع امر به کارشناس، به موجب دادنامه شماره ۱۰۰۷-۲۵۱-۱۴/۶/۸۱ زوج را مکلف به پرداخت نحله کرده است شعبه ۱۵ دیوان عالی کشور پس از تغییر عنوان نحله به اجرت المثل دادنامه صادر از دادگاه تجدیدنظر را ابرام کرده است.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۱۱ ـ علت تقاضای زوج، سوء رفتار و اخلاق زوجه نباشد:

    تبصره ۶ ماده واحده شرط استحقاق زوجه بر اجرت المثل را تخلف نکردن وی از وظایف همسری دانسته و چنانچه سوء رفتار و اخلاق زوجه موجب اقامه دعوی طلاق از ناحیه زوج شده باشد، پرداخت اجرت المثل و نحله را فاقد وجاهت قانونی دانسته است. در تبصره ۶ دو علت نباید موجب طلاق باشد: «تخلف زوجه از وظایف همسری و سوء رفتار و اخلاق زوجه»؛ از آنجا که معنی این عبارات موسع بوده و عرف نسبت به آنها قضاوتی دارد که قانون آن قضاوت رامنع نموده است، تفسیر «تخلف زن از وظایف همسری» باید در محدوده وظایفی باشد که شرع و قانون برای زوجه معین نموده است و چنانچه عرف انجام یا ترک امری را توسط زوجه از وظایف همسری به شمار آورد، نباید به واسطه تخلف از آن زوجه را از حق اجرت المثل و نحله منع کرد؛ به عنوان مثال مطالبه دستمزد برای شیر دادن نوزاد مشترک، هرچند از نظر عرف امری ناشایست است اما مطالبه‌ای شرعی و قانونی است؛ بنابراین نمی‌توان گفت امتناع زن از شیر دادن فرزندش، از مصادیق تخلف از وظایف همسری است. از طرف دیگر هرگاه زوجه از تمکین به معنای عام یا خاص امتناع ورزیده و ناشزه گردد تخلف وی از وظایف همسری محرز بوده و با درخواست طلاق زوج، تعیین اجرت المثل و نحله برای زوجه صحیح نیست.
    اصطلاح سوء رفتار و اخلاق، امری نسبی است و مفهوم آن با توجه به فرهنگ جامعه و حتی فرهنگ داخلی یک خانواده فرق می‌کند؛ لذا توجه قاضی به عرف معمولی جامعه و استفاده از ضابطه «نوعی» در تعیین مصادیق سوء رفتار و اخلاق لازم است. و بالاخره شایان ذکر است که «اصل عدم» بر عدم تخلف زوجه از وظایف همسری تأکید دارد. لذا هر یک از جهات فوق الذکر باید اجرا گردد؛ به عنوان مثال محکومیت زوجه به تمکین و عدم اجرای حکم به علت امتناع زوجه، می‌تواند از مصادیق تخلف از وظایف همسری باشد همچنین محکومیت زوجه به اتهام فحاشی، توهین، افترا و ضرب و جرح نسبت به زوج همگی از موارد سوء رفتار زوجه است که می‌تواند وی رااز حق مطالبه اجرت المثل محروم نماید.

    t;div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>ضریب همبستگی</strong></p><div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>سطح معنی داری</strong></p><div><p>&nbsp;</p></div><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>عملکرد مالی - برنامه ریزی فروش در محیط IT</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>۱۲۳</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>۰.۶۵۸</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>صفر</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>&nbsp;</p><p>&nbsp;</p><p>با توجه به جدول ۴-۸ مقدار سطح معنی‌داری برای این دو متغیر معادل صفر است که این مقدار نشان می دهد که همبستگی خطی بین این دو متغیر کاملاً معنی دار است یعنی فرض عدم‌ارتباط عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT رد می‌شود، لذا فرضیه H<sub>0</sub>&nbsp;رد می‌شود، بنابراین بین عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT رابطه معنی‌داری وجود دارد و فرضیه‌ی فرعی ۲ در سطح اطمینان ۹۵ درصد تائید می‌گردد. با توجه به اطلاعات آماری به‌دست‌آمده، همبستگی بین دو متغیر معادل۰.۶۵۸ است که نشان از رابطه‌ی معنی‌دار و مثبت بین دو متغیر مذکور می‌باشد، یعنی با افزایش یکی، متغیر دیگر افزایش و با کاهش یکی از آن‌ ها، متغیر دیگر کاهش می‌یابد.<br /><a href="https://feko.ir/"><img class="alignnone wp-image-67″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-1.png” alt="پایان نامه” width="344″ height="91″ /></a><br />۴-۳-۳- فرضیه فرعی سوم : بررسی رابطه عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط IT<br />فرضیه H<sub>0</sub>: بین عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط IT شرکت های شهرک صنعتی رابطه معنی داری وجود ندارد.<br />فرضیه H1: بین عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط IT شرکت های شهرک صنعتی رابطه معنی داری وجود دارد.<br /><strong>جدول ۴-۹- همبستگی عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط</strong><strong> IT</strong></p><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>متغیر های مدل</p><div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>حجم نمونه</strong></p><div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>ضریب همبستگی</strong></p><div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>سطح معنی داری</strong></p><div><p>&nbsp;</p></div><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>عملکرد مالی - برنامه ریزی تولید در محیط IT</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>۱۲۳</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>۰.۶۱۷</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>۰.۰۰۲</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>&nbsp;</p><p>&nbsp;</p><p>با توجه به جدول ۴-۹ مقدار سطح معنی‌داری برای این دو متغیر معادل ۰.۰۰۲ است که این مقدار نشان می دهد که همبستگی خطی بین این دو متغیر کاملاً معنی دار است یعنی فرض عدم‌ارتباط عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط IT رد می‌شود، لذا فرضیه H<sub>0</sub>&nbsp;رد می‌شود، بنابراین بین عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط IT رابطه معنی‌داری وجود دارد و فرضیه‌ی فرعی ۳ در سطح اطمینان ۹۵ درصد تائید می‌گردد. با توجه به اطلاعات آماری به‌دست‌آمده، همبستگی بین دو متغیر معادل۰.۶۱۷ است که نشان از رابطه‌ی معنی‌دار و مثبت بین دو متغیر مذکور می‌باشد، یعنی با افزایش یکی، متغیر دیگر افزایش و با کاهش یکی از آن‌ ها، متغیر دیگر کاهش می‌یابد.</p><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>&nbsp;</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>&nbsp;</p>

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:22:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله شناسایی و رتبه بندی عوامل کیفیت خدمات در حفظ و جذب ... ...

    <p>&nbsp;</p><p>&nbsp;</p><p>۴-۳-۲- فرضیه فرعی دوم : بررسی رابطه عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT<br />فرضیه H0: بین عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT شرکت های شهرک صنعتی رابطه معنی داری وجود ندارد.<br />فرضیه H1: بین عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT شرکت های شهرک صنعتی رابطه معنی داری وجود دارد.<br /><strong>جدول ۴-۸- همبستگی عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط</strong><strong> IT</strong></p><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>متغیر های مدل</p><div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>حجم نمونه</strong></p>&l

    شعبه ۲

    قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق به صورت ماده واحده و در ۷ تبصره در سل ۱۳۷۱ به تصویب رسیده است این قانون عمدتاً مربوط به تشریفات اجرا و ثبت صیغه طلاق است و تغییرات مهمی‌که مغایر با قواعد ماهوی مندرج در قانون مدنی باشد، ندارد. تنها قواعد ماهوی که قانون مذکور در بر دارد قواعد مربوط به پرداخت اجره المثل و بخش اجباری به زوجه مطلقه است.
    دو تبصره از قانون مذکور به حقوق مالی زن اختصاص دارد (تبصره ۳و ۶) تبصره ۳ اجرا و ثبت صیغه طلاق را به تأدیه حقوق مالی زن موکول کرده است و در تبصره ۶ از اجراه المثل و نحله سخن گفته شده است لازم به ذکر است که تبصره ۶ بر اثر ایرادی که شورای نگهبان به دلیل غیرشرعی بودن آن گرفته بود و اصرار مجلس بر موضوع خود در مجمع تشخیص مصلحت به تصویب رسیده است.
    تبصره ۳ ماده واحده مقرر می‌دارد «اجرای صیغه طلاق و ثبت آن در دفتر، موکول به تأدیه حقوق شرعی و قانونی زوجه «اعم از مهریه، نفقه، جهیزیه و غیر آن) به صورت نقد می‌باشد مگر در طلاق خلع یا مبارات (در حد آنچه بذل شده) و یا رضایت زوجه و یا صدور حکم قطع اعسار شوهر از پرداخت حقوق فوق الذکر»
    بنابراین برای اینکه صیغه طلاق جاری و در دفتر رسمی‌ثبت شود باید شوهر حقوق زن خود را از قبیل مهریه و نفقه‌ی زمان عدّه و جهیزه را به صورت نقد به او تأدیه کند.[۱۷۸]
    چند مورد از حکم تبصره ۳ استثنا شده است مورد اول جایی است که طلاق به صورت خلع یامبارات واقع شده باشد و در طلاق خلع به علت کراهت زن و در طلاق مبارات به دلیل کراهت زوجین، زن به شوهر فدیه داده باشد و شوهر با قبول آن توافق کرده باشد که زن خود را طلاق دهد در این صورت در حد آنچه به او بذل شده چیزی به زن می‌پردازد به نظر می‌رسد که ذکر این مورد به عنوان استثنا بر تأدیه حقوق شرعی و قانونی زوجه درست نباشد زیرا فدیه درواقع مال شوهر است نه از حقوق شرعی و قانونی زوجه و درواقع در این دو نوع طلاق تا مالی از طرف زن به شوهر پرداخت نشود طلاقی وجود نخواهد داشت. استثنای دوم در صورتی است که زن رضایت دهد بدون اینکه شوهر حقوق مالی وی را به صورت نقد تأدیه نماید (خواه ذمه شوهر را به کلی بری نماید خواه به پرداخت حقوق مالی خود به صورت مدت دار یا به اقساط معین تن دهد) صیغه طلاق جاری و ثبت شود آخرین مورد هم که از حکم این تبصره استثنا شده است اعسار شوهر است اگر شوهر معسر باشد و قادر نباشد حقوق شرعی و قانونی زن را نقداً پرداخت نماید و اعسار نیز در دادگاه ثابت شود حکم تبصره مجری نخواهد بود و صیغه طلاق بدون پرداخت فوری و نقدی حقوق مالی زن جاری و ثبت خواهد شد هرچند که بعد از طلاق در صورت ملائت شوهر، وی باید حقوق مزبور را تأدیه نماید و درواقع اعسار شوهر موجب معافیت او از پرداخت فوری حقوق مالی زن می‌شود نه اینکه موجب شود او از پرداخت آن برای همیشه معاف شود. به نظر می‌رسد که حکم تبصره برای مواردی است که شوهر متقاضی طلاق است در این صورت که شوهر تمایل به اجرا و ثبت صیغه طلاق دارد ناچار خواهد شد که برای رسیدن به مقصود خود حقوق مالی زن را نقداً به وی بپردازد وگرنه هرگاه طلاق به درخواست زن باشد و شوهر با این طلاق مخالف باشد برای اینکه زن به هدف خود نرسد حقوق مذکور را نخواهد پرداخت و زن برای اجرا و ثبت صیغه طلاق مجبور خواهد شد که شوهر را از پرداخت نقدی حقوق قانونی و شرعی خود معاف کند؛ همچنان که در متن تبصره نیز رضایت زوجه به عنوان یکی از موارد استثنائی اجرا و ثبت صیغه طلاق بدون پرداخت حقوق مالی زن به صورت نقد ذکر گردیده است بهتر است در اصلاحات بعدی فرض اخیر نیز پیش بینی گردد و در صورتی که زن متقاضی طلاق باشد و مرد تمایلی به اجرا و ثبت آن نداشته باشد تدابیری به نفع زن اندیشه شود، مثلاً از طریق توقیف و تأمین اموال زوج یا گرفتن وثیقه از شوهر حقوق زن حفظ گردد. زیرا امکان دارد که زوجه به علت عسر و حرج و دلایل دیگری خواهان جدایی باشد و شوهر حقوق مالی وی را نپرداخته باشد و بین این دو توافقی در این زمینه حاصل نشود و زن در زمینه حقوق خود با مشکل مواجه شود.

    ۲ ـ ۲۶ ـ ۷ ـ نظر شورای نگهبان و مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام:


    تبصره شش طرح قانونی اصلاح مقررات مربوط به طلاق[۱۷۹] به دلیل مغایرت با موازین شرع مورد تأیید شورای نگهبان قرار نگرفت. تبصره شش طرح مذکور مقرر می‌داشت: «تبصره۶: چنانچه مرد به ناحق و به دور از انصاف مصمم به طلاق شود به حکم دادگاه اجرت المثل سالیان زندگی مشترک از طرف زوج به زوجه پرداخت می‌گردد». به نظر می‌رسد فقهای شورای نگهبان با اعتقاد به اینکه کارهایی که زن در ایام زوجیّت انجام می‌دهد تبرعی است و قرینه‌ای بر مطالبه مزد از طرف زن وجود ندارد این تبصره را مغایر با موازین شرع دانسته اند به نظر می‌رسد تعیین تبرعی بودن اعمال زوجه در زندگی زناشویی با عامل است به تعبیر صاحب جواهر (ره) عامل به نیّت خود از هر کسی بصیرتر است.[۱۸۰] و در مقام شک بین تبرعی بودن یا نبودن با توجه به اصل عرفی عدم تبرع، باید حکم به تبرعی نبودن و استحقاق مطالبه اجرت المثل کنیم.
    مجلس شورای اسلامی‌در مصوبه ۲۸/۸/۷۰ خود تبصره شش را به شرح زیر اصلاح کرد:
    «تبصره ۶: چنانچه مرد به ناحق و به دور از انصاف مصمم به طلاق شود به حکم دادگاه اجرت المثل کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده و در سالیان زندگی مشترک انجام داده است از طرف زوج به زوجه پرداخت می‌گردد».
    مقید کردن کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام می‌دهد به کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده نیز نتوانست فقهای شورای نگهبان را بر شرعی بودن مصوبه جدید متقاعد کند و این بار اطلاق تبصره شش مغایر با موازین شرع شناخته شد با تأکید مجلس شورای اسلامی‌بر مصوبه قبلی خود در جلسه مورخ ۲۱/۱۲/۷۰ و اصرار شورای نگهبان بر غیر شرعی بودن اطلاق تبصره مزبور در جلسه مورخ ۲۷/۱۲/۷۰ در اجرای اصل ۱۱۲ قانون اساسی مجمع تشخیص مصلحت نظام با مقید کردن مصوبه مذکور به مواردی از قبیل درخواست طلاق به وسیله زوج، مستند نبودن تقاضای طلاق به تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار زوجه، انجام کارهایی خارج از وظیفه شرعی، دستور زوج به انجام کارهای مذکور، و قصد عدم تبرع آن را در تاریخ ۲۸/۸/۷۱ به تصویب برساند.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ شرایط:


    استحقاق دریافت اجرت المثل توسط زوجه، مستلزم ترتیبات و شرایطی مانند تصالح، عمل به شرط ضمن عقد یا عقد خارج لازم انجام کارهایی خارج از وظیفه شرعی، دستور و یا حداقل تقاضای شوهر و نداشتن قصد تبرع است. هرگاه به حسب توافقی که بین دو فرد واقع شود شخصی از مال یا کار دیگیر بهره مند گردد. استیفاء دستمزد آن عمل یا منفعت انجام گرفته تحت عنوان اجرت المثل تأمین می‌شود. زیرا این امر در قالب عقد نبوده است؛ بلکه از اقسام شبه عقد و الزام‌های خارج از قرارداد است و استفاده کننده باید به طور طبیعی برای پرداخت اجرت عمل در این نوع از اجاره به دلیل اینکه از قبل اجرتی مشخص نشده باید طبق شرایطی اجرت را به عامل پرداخت نماید که آن شروط به شرح ذیل بیان می‌شود:

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۱ ـ امر برای انجام عمل:


    عامل در صورتی مستحق اجرت می‌شود که عمل وی مستند به دستور مالک باشد و «این امر باید به گونه‌ای موثر باشد که در دید عرف بتوان گفت که هرگاه امر یا درخواست یا اذن او نمی‌بود، کار انجام نمی‌شد. این مطلب از ماده ۳۳۶ ق.م بر می‌آید… هرکس به حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید…»[۱۸۱] البته لازم نیست که انجام آن عمل با دستور صریح باشد بلکه هرگاه بدون امر نمودن از طرف کسی، عامل اقدام به عمل نماید و استفاده کننده سکوت نماید و تسلیم انجام آن شود عامل مستحق اجرت عمل خود خواهد بود.[۱۸۲] زیرا سکوت یا هر نوع عملی که حکایت از رضایت آمر به انجام فعل داشته باشد به منزله امر فعلی می‌باشد که ضمان آور است.[۱۸۳] مثلاً اگر شخصی برای آرایش کردن روی صندلی آرایشگر بنشیند، عملاً به آرایشگر اجازه داده که مویش را کوتاه کند زیرا حرفه آرایشگر یا خیاط و … اقتضای این را دارد که برای چنین اعمالی اجرت دریافت کنند و یک نوع اجاره معاطاتی است و هم اکنون امری متعارف در بازار بسیاری از کشورها است که وقتی شخص مراجعه به صاحب حرف می‌کند اجرت المثل عملش را باید بپردازد که این مطلب اماره‌ای بر امر فعلی می‌باشد.[۱۸۴]

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۲ ـ اجرت داشتن کار نزد عرف:


    عمل انجام شده در نزد عرف باید کاری با اجرت باشد لذا اعمالی که به طور معمول به قصد احسان یا رعایت نزاکت انجام می‌شود اجرت ندارد. مگر به امر دیگری آن کار را انجام داده است. زیرا گذشته از داوری عرف ظاهر این است که به قصد تبرع انجام شده باشد.[۱۸۵] مگر اینکه شخص که به نیّت خود آگاه تر است ادعا نماید این عمل را به قصد تبرع انجام نداده از آنجایی که عمل فرد مسلم محترم است می‌تواند حق خود را بدین واسطه مطالبه نماید.[۱۸۶] علاوه بر این اگرچه عرف برای شخصی که امانتی بپذیرد، اجرتی قائل نیست اما منافاتی با مالیت داشتن این عمل ندارد لذا طبق قاعده احترام (رعایت شأن فردی که کاری انجام داده) اگر مشخص شود این عمل را به قصد اجرت انجام داده مستحق اجرت المثل می‌گردد. زیرا مطابق نظر فقها، استحقاق اجرت منوط به دو امر محترم بودن عمل و عدم قصد تبرع می‌باشد. حال اگر قصد اجرت فقط شرط اجرت المثل قرار گیرد. دیگر نمی‌توان مدعی شد که ادعای عامل مطابق اصل است. تا گفتار وی پذیرفته شود.[۱۸۷] بنابراین با پذیرفتن شرط عدم قصد تبرع، نظر عامل در پرداخت اجرت المثل مقدم می‌شود حتی برخی در این مرحله فراتر رفته و به جای شرط عدم تبرع معتقدند: «اگر عامل قصد تبرع و قصد گرفتن اجرت نداشته باشد. صرفاً به دلیل اینکه عمل او استحقاق اجرت دارد و محترم است اجرت به او پرداخت می‌شود».[۱۸۸] مطابق این نظر همین که احتمال تبرعی بودن عمل عامل داده نشود، کافی است که به جهت عملی که اجازه آن را داده، اجرتش پرداخته شود چه برسد به اینکه خود شخص بر غیر تبرعی بودن عمل اقرار و اعتراف نماید .[۱۸۹]
    طبق نظر اخیر می‌توان «شرط عدم تبرع» در بند الف تبصره ۶ ماده واحده طلاق را به شرط عدم قصد زن نسبت به تبرع یا عدم تبرع تغییر داد و فقط به دلیل اینکه عمل مسلم محترم است می‌توان در صورت نیاز اجرت المثل عملش را پرداخت نمود و بالاخره از آنجا که کار زن در منزل به عنوان حرفه شناخته نشده و نزد عرف هم برای آن اجرتی نمی‌باشد، تنها به دلیل محترم بودن عمل وی اجرت المثل کارش در منزل قابل محاسبه و پرداخت می‌باشد.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۳ ـ انجام کار:


    آمر وقتی ملزم به پرداخت اجرت می‌شود که کار توسط اجیر انجام شده باشد درواقع عامل ضامن استیفاء از کار است و پیش از انجام دادن کار این ضمان برای عامل به وجود نمی‌آید که عبارت ماده ۳۳۶ ق.م به آن اشاره دارد.[۱۹۰] همچنین برخی از فقها معتقدند «برای انجام هر عملی با منفعت حلال که مقصود آمر است می‌توان اجرت دریافت کرد.»[۱۹۱]

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۴ ـ واجب نبودن عمل:


    واجب نبودن عمل برای عامل شرط دیگری است که برخی به آن اشاره نموده اند: «اگر عمل واجب عینی باشد نمی‌توان در مقابل آن اجرتی دریافت کرد زیرا وقتی این عمل از جانب شارع مقدس برای او واجب شده است گرفتن اجرت، خوردن مال از راه باطل است و عمل عامل دیگر محترم نمی‌باشد و اجرت گرفتن در مقابل آن عمل از روی رضایت خاطر نمی‌باشد»[۱۹۲] در بند الف تبصره ۶ ماده واحده طلاق بیان داشته است: «زن می‌تواند حق الزحمه کارهایی که در منزل شوهر انجام داده و از نظر شرعی هم به آن تکلیف نداشته، دریافت کند» از این جمله معلوم می‌شود زوجه نمی‌تواند نسبت به تمام کارهایی که در منزل انجام می‌دهد اجرت دریافت نماید. بلکه قدر متیقن این است که زن می‌تواند نسبت به غیر از وظایف واجب که انجام دهد درخواست اجرت کند.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۵ ـ عدم وجود شرط مالی:


    در مباحث قانونی به شرط دیگری نیز اشاره شده که اجرت المثل در صورتی قابل پرداخت می‌باشد که شرط مالی دیگری فیمابین زوجین وجود نداشته باشد در ابتدای تبصره ۶ ماده واحده طلاق مصوب سال ۷۱ آمده است: چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم، در خصوص امور مالی شرطی شده باشد طبق آن عمل می‌شود در غیر این صورت هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق ورفتار وی نباشد… می‌توان مطابق بند الف و ب این تبصره عمل نمود. این در حالی است که در اولین شرط شروط ضمن عقد مصوب ۱۳۶۳ آمده است: «هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد زوج موظف است تا نصف دارایی موجود را که در ایام زناشویی با او به دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل نماید» بنابراین نسبت به ازدواج‌های که قبل از درج شرایط کتبی ضمن عقد مندرج در عقدنامه ها انجام شده، فقط تبصره ۶ ماده واحده طلاق قابل اجرا است؛ اما نسبت به ازدواج‌های که بعد از سال ۱۳۷۱ منعقد شده محل بحث است که آیا شامل هر دو مورد تنصیف دارایی و اجرت المثل می‌شود؟ زیرا از یک سو اجرت المثل به زوجه در موردی تعلق می‌گیرد که شرط مالی دیگری بین زوجین نباشدو از سوی دیگر در شروط ضمن عقد به تنصیف دارایی اشاره شده که زوجین آن را امضاء می‌نمایند. نکته قابل بحث این است که هر دو مورد یادآور نوعی از مسئولیت مدنی است اعم ازاینکه به عنوان مسئولیت قراردادی یا مسئولیت غیرقراردادی فرض شود لذا در کیفیت حاکمیت وعدم حاکمیت این نوع از جبران خسارت ها مباحثی مطرح است که قابل تأمل می‌باشد. البته شرط مندرج در تبصره ۶ ماده واحده طلاق که بیان می‌کند: «چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم در خصوص امور مالی شرطی شده باشد طبق آن عمل می‌شود» درعین اینکه به شرط مالی در ضمن عقد نکاح متوجه است شاید به طور ضمنی اشاره به این مطلب دارد که نمی‌توان از هر دو فرصت به وجود آمده برای جبران خسارت وارده استفاده نمود. بلکه ذی نفع (زن) می‌تواند به طوراختیاری از این دو قانون برای احقاق حق خویش استفاده نماید، زیرا «از نظر اصولی هیچ مانعی وجود ندارد که زیان دیده بتواند یکی از دو مبنایی که برای اثبات حق خویش دارد برگزیند گذشته از این که این امر با اراده قانونگذار و نظم عمومی‌هم منافاتی ندارد».[۱۹۳]

    ۲ ـ ۲۷ ـ ۶ ـ دستور و یا تقاضای شوهر:


    همانگونه که در مورد ضمان استیفای عمل غیر[۱۹۴] آمد محاسبه و حکم به پرداخت اجرت المثل به موجب قسمت «الف» از تبصره ۶ قانون مستلزم دستور شوهر است. صرف اجازه ولو به صورت فعل مانند جلوس نزد آرایشگر برای اصلاح سر[۱۹۵] نیز موجب استحقاق اجرت است با این بیان، اعمالی مانند آشپزی، خیاطی، نظافت و پذیرایی از میهمانان که زن در خانه شوهر و به دستور وی یا حداقل تقاضای او (قولی یا فعلی) انجام می‌دهد. خارج از وظیفه شرعی وی و مستحق اجرت است.[۱۹۶] در صورتی که شوهر دستور به زوجه را انکار کند، به نحوی که اختلاف در اصل صدور امر و یا عدم صدور بیفتد، به اقتضای اصل عدم (امر)، مدعی امر(زوجه) باید ادعای خود را اثبات کند.[۱۹۷] با استنباط از ظهور عرفی، چنانچه زوج دستور صریح خود را به زوجه در انجام کارهای خانه انکار کند، دستور ضمنی و یا تقاضای قولی و یا فعلی را نمی‌تواند انکار کند. در هر حال، تشخیص وجود این دستور و یا تقاضا با دادگاه است. ادعای بنای عقد ازدواج بر این شرط ضمنی که انجام کارهای خانه وظیفه زوجه است مسموع نیست.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۷ـ قصد عدم تبرع:


    یکی از شرایط استحقاق زن به اجرت المثل در مقابل کارهای خانه به موجب قسمت «الف» از تبصره شش این است که کارهای مذکور تبرعی نباشد فقها در ضمان استیفای عمل غیر، شرط استحقاق اجرت را تبرعی نبودن عمل ذکر کرده اند[۱۹۸] و در استحقاق اجرت المثل کارهای زن در خانه که شرعاً به عهده وی نبوده نیز یکی از شرایط را نداشتن قصد تبرع و انجام عمل به صورت مجانی بیان کرده اند.[۱۹۹]
    در صورت اختلاف بین زن و شوهر در مورد تبرعی بودن و یا نبودن عمل در صورت فقدان قرینه بر اثبات آن به دلیل اصل عدم تبرع قول زوجه پذیرفته می‌شود و مدعی تبرعی بودن عمل، یعنی زوج که ادعای وی خلاف اصل است، باید ادعای خود را ثابت کند.[۲۰۰]
    مهمترین شاخصه در پرداخت یا عدم پرداخت اجرت «قصد یا عدم قصد تبرع از طرف عامل» است زیرا با دستور آمر به انجام عمل حتی اگر آمر قصد تبرع نداشته باشد. یعنی بخواهد به عامل اجرت بدهد اما عامل قصد تبرع کرده باشد اجرت به وی تعلق نمی‌گیرد.[۲۰۱] زیرا عامل با این نیّت بر علیه خودش اقدام کرده و دیگر وجهی برای رعیات قاعده احترام مال یا عمل مسلم باقی نمی‌ماند و فقط با امر به عمل، عامل ضامن برای پرداخت اجرت نمی‌شود بلکه باید عمل انجام گرفته توسط عامل هم موصوف به ضمان گردد. به عبارت دیگر باید نیّت عامل برای پرداخت اجرت همراه با نیّت اجیر برای گرفتن اجرت باشد، تا به وی اجرت تعلق گیرد، لذا اگر اجیر نیّت گرفتن اجرت را نکند، دیگر اجرت به وی تعلق نمی‌گیرد.[۲۰۲] به همین جهت در دو مورد ذیل علیرغم امر آمر به انجام عمل ، عامل مستحق اجرت نیست:
    الف) عامل قصد تبرع نموده باشد که این امر مانع جریان اقدام مال مسلم می‌گردد.
    ب) قرینه‌ای خارجی حکایت کند که عامل در این عمل قصد مجانیّت داشته است.
    تبرعی نبودن کارهای زن در خانه که حسب مورد مستلزم حق الزحمه اجرت المثل و یا نحله است به صرف ادعای زن توسط محاکم پذیرفته است. صدور آرای متعدد در محاکم بدوی تأیید آن در محاکم تجدید نظر و دیوان حاکی از عدم وجود قصد تبرع از طرف زن است.
    دادگاه بابلسر به موجب دادنامه ۳۶۳-۲۸/۳/۸۰ حکم به پرداخت اجرت المثل طبق نظریه کارشناس کرده است شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران، به موجب دادنامه شماره ۹۳۸-۲/۸/۸۰ عیناً رأی دادگاه بدوی را تأیید کرده و دیوان عالی کشور نیز به موجب دادنامه ۱۶۲-۱۹/۴/۸۱ دادنامه فرجام خواسته را ابرام کرده است.
    در عین حال، استدلال شعبه ۱۷۱۹ دادگاه عمومی‌تهران، در دادنامه شماره ۱۷۶۴-۱۷/۶/۸۰ برابر شرح آتی دارای خدشه است: «… در خصوص میزان اجرت المثل اصولاً پرداخت اجرت المثل مستلزم احراز قصد عدم تبرع در انجام امور زندگی از سوی زوجه در دادگاه می‌باشد و با توجه به وضعیت اخلاقی و اجتماعی جامعه ایران و اینکه به نظر، زوجه در انجام اموری که شرعاً موظف به انجام آن نیست. هیچگاه قصد عدم تبرع و اخذ دستمزد نمی‌نماید و عرفاً نیز هیچ زنی از شوهرش تقاضای وجه بابت این گونه کارها نمی‌کند با عنایت به لحاظ شرایطی که برای اخذ اجرت المثل در ماده واحده مقرر شده است حکم به پرداخت اجرت المثل شرعاً صحیح نیست و اصلاً دادگاه از کجا احراز نماید که زن برای این گونه کارها قصد تبرع نداشته است. بنابراین با عنایت به محتویات پرونده، دعوای اجرت المثل غیر ثابت تشخیص، بر بطلان آن حکم صادر و اعلام می‌گردد. نظر به اینکه با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام داده و وسع مالی زوج و اینکه شرعاً پرداخت نحله در هنگام طلاق پیش بینی شده است. فلذا محکمه به استناد بند «ب» تبصره ۶ ماده واحده قانون اصلاح مقررات طلاق مصوب ۷۱ زوج را به پرداخت مبلغ شصت میلیون ریال نحله در حق زوجه محکوم می‌نماید».
    بردادنامه فوق چند اشکال وارد است:
    اول) در صورت تردید در مورد تبرعی بودن یا نبودن اعمال هر عاملی از جمله زن در انجام کارهای خانه قول عامل مقدم است. زیرا عامل به نیّت خود از هر کسی بصیرتر است.[۲۰۳] در مقام اختلاف بین زن وشوهر در مورد تبرعی بودن یا نبودن عمل، در صورت فقدان قرینه بر اثبات آن، به دلیل اصل عدم تبرع، قول عامل (زن) پذیرفته می‌شود و مدعی تبرعی بودن عمل باید ادعای خود را اثبات کند.[۲۰۴] با این توضیح اظهارنظر دادگاه مبنی بر شرعی نبودن حکم به پرداخت اجرت المثل مخدوش است.
    دوم) ماهیت نحله مندرج در بند «ب» تبصره شش نیز به اجرت المثل نزدیک است چرا که با نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام می‌دهد و سنوات زندگی مشترک مقید شده است. در عین حال ملاک دیگری که برای تعیین نحله توسط قانونگذار تعیین شده وسع مالی زوج است.
    سوم) چنانچه استدلال مندرج در دادنامه فوق را بپذیریم. در هیچ مورد نمی‌توانیم حکم به پرداخت اجرت المثل کنیم و عملاً بند «الف» تبصره ۶ مهمل و بلا استفاده خواهد ماند؛ در حالی که با پذیرش قول زن مبنی بر تبرعی نبودن کارهایی که در خانه شوهر انجام داده، آرای متعددی در شعبات بدوی صادر و در محاکم تجدیدنظر و دیوان عالی کشور تأیید شده است.
    دادنامه‌های ۶۰-۱۴/۲/۸۱، ۱۶۲-۱۹/۴/۸۱، ۲۵۱-۱۴/۶/۸۱ صادر از شعبه ۱۵ و دادنامه شماره ۱۹۸-۱۹۷-۲۲/۳/۸۱ صادر از شعبه ۹ دیوان عالی کشور، با تأکید بر پرداخت اجرت المثل صادر شده است.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۸ ـ تقاضای طلاق توسط مرد:


    به صراحت قسمت «الف» تبصره شش شرط محاسبه اجرت المثل از طریق دادگاه و حکم به آن این است که در خواست طلاق از طرف زوجه طرح نشده باشد همان گونه که گفته شد امکان مطالبه حق الزحمه در صورتی که زن درخواست طلاق کرده باشد. با طلاق صدر تبصره شش از طریق تصالح، یا عمل به شرط مالی (با رضایت شوهر) و یا برابر ماده ۳۳۶ قانون مدنی وجود دارد اما محاسبه اجرت المثل منوط به درخواست طلاق از طرف مرد شده است.
    برابر دادنامه شماره ۱۱۰۱-۲۸/۶/۷۹ شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان چهارمحال و بختیاری، رأی شعبه دوم دادگاه عمومی‌ بروجن به شماره ۱۰۲-۷/۲/۷۹ مبنی بر تعیین اجرت المثل برای زنی که به دلیل عسر و حرج تقاضای طلاق کرده است. نقض کرده است. در قسمتی از دادنامه آمده است: «… اعتراض تجدیدنظر خواه فقط در مورد اجرت المثل دوران زندگی مشترک وارد است، زیرا طلاق ناشی از درخواست زوجه است و این قسمت از دادنامه به استناد تبصره ۶ ماده واحد قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق نقض می‌گردد…»

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۹ ـ دستور زوج:


    عرف جامعه ایرانی متکی به دستور و یا حداقل تقاضا و درخواست و در بعضی از صور اذن شوهر در انجام کارهای خانه است برابر ماده ۳۳۶ قانون مدنی انجام عمل به امر دیگری در صورتی که عرفاً برای آن عمل اجرت باشد و یا آن شخص خود را مهیای عمل کرده باشد موجب استحقاق اجرت برای عامل می‌شود اگرچه فقها در صورت انکار زوج، اثبات امر را برعهده زوجه گذاشته‌اند.[۲۰۵]
    اما در آرایی که از سال ۷۹ تا ۸۲ در زمینه اجرت المثل در شعب دیوان عالی کشور مورد نقض یا ابرام قرا رگرفته به موردی که مرد منکر دستور و یا اذن به زن به انجام کارهای خانه باشد بر نخوردیم . بنابراین، ادعای زن به دستور دادن زوج و در مقابل سکوت وی و قبول انجام عمل موجب توافق طرفین در تأدیه اجرت است.[۲۰۶]

    ۲ ـ ۲۷ ـ۱۰ ـ طلاق ناشی از عدم انجام وظایف همسری و یا سوء رفتار زن نباشد:


    مبنای فقهی اجرت عمل زن که در تبصره ۶ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، تحت عنوان حق الزحمه، اجرت المثل و نحله آمده قاعده فقهی احترام- مستند به بنای عقلا و روایات معتبر- است (قسمت ۲-۲-۳ همین نوشته) منوط کردن محاسبه و پرداخت اجرت المثل به موردی که طلاق ناشی از عدم انجام وظایف همسری و یا سوء رفتار زوجه نباشد دلیلی ندارد این قسمت از مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام به جلوگیری از احتمال سوء استفاده زوجه از این موقعیت.[۲۰۷]
    توجیه شده است صرف نظر از توجیه مذکور که به نظر نویسنده هم کافی به نظر نمی‌رسد. در آرای دیوان عالی کشور در سالهای اخیر هم سوء رفتار زوجه و یا تخلف از وظایف همسری مانعی برای تعیین اجرت المثل نبوده است دادنامه شماره ۱۰۴۰-۱۷/۶/۸۰ شعبه ۹ تجدیدنظر استان فارس، در تأیید یک قسمت و اصلاح قسمت دیگری از دادنامه شماره ۱۳۸۷-۲۷/۱۱/۷۹ صادر از محاکم بدوی استان فارس، در حالی صادر شده که تقاضای طلاق به دلیل ترک زندگی توسط زن و عدم تمکین مطرح شده است شعبه ۱۵ دیوان عالی کشور رأی مذکور را به دلیل تعیین نحله قبل از محاسبه اجرت المثل نقض کرده است.
    علیرغم تقدیم دادخواست توسط مرد، به خواسته طلاق به طرفیت زوجه اش، به دلیل رفتار و کردار نامطلوب زوجه و عدم تمکین وی و صدور حکم طلاق به دلیل عدم تمکین وی و صدور حکم طلاق به دلیل عدم امکان ادامه زندگی در دادنامه ۱۱۰۲۴ صادر از شعبه هفتم دادگاه عمومی ‌یزد شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر پس از ارجاع امر به کارشناس، به موجب دادنامه شماره ۱۰۰۷-۲۵۱-۱۴/۶/۸۱ زوج را مکلف به پرداخت نحله کرده است شعبه ۱۵ دیوان عالی کشور پس از تغییر عنوان نحله به اجرت المثل دادنامه صادر از دادگاه تجدیدنظر را ابرام کرده است.

    ۲ ـ‌۲۷ ـ ۱۱ ـ علت تقاضای زوج، سوء رفتار و اخلاق زوجه نباشد:


    تبصره ۶ ماده واحده شرط استحقاق زوجه بر اجرت المثل را تخلف نکردن وی از وظایف همسری دانسته و چنانچه سوء رفتار و اخلاق زوجه موجب اقامه دعوی طلاق از ناحیه زوج شده باشد، پرداخت اجرت المثل و نحله را فاقد وجاهت قانونی دانسته است. در تبصره ۶ دو علت نباید موجب طلاق باشد: «تخلف زوجه از وظایف همسری و سوء رفتار و اخلاق زوجه»؛ از آنجا که معنی این عبارات موسع بوده و عرف نسبت به آنها قضاوتی دارد که قانون آن قضاوت رامنع نموده است، تفسیر «تخلف زن از وظایف همسری» باید در محدوده وظایفی باشد که شرع و قانون برای زوجه معین نموده است و چنانچه عرف انجام یا ترک امری را توسط زوجه از وظایف همسری به شمار آورد، نباید به واسطه تخلف از آن زوجه را از حق اجرت المثل و نحله منع کرد؛ به عنوان مثال مطالبه دستمزد برای شیر دادن نوزاد مشترک، هرچند از نظر عرف امری ناشایست است اما مطالبه‌ای شرعی و قانونی است؛ بنابراین نمی‌توان گفت امتناع زن از شیر دادن فرزندش، از مصادیق تخلف از وظایف همسری است. از طرف دیگر هرگاه زوجه از تمکین به معنای عام یا خاص امتناع ورزیده و ناشزه گردد تخلف وی از وظایف همسری محرز بوده و با درخواست طلاق زوج، تعیین اجرت المثل و نحله برای زوجه صحیح نیست.
    اصطلاح سوء رفتار و اخلاق، امری نسبی است و مفهوم آن با توجه به فرهنگ جامعه و حتی فرهنگ داخلی یک خانواده فرق می‌کند؛ لذا توجه قاضی به عرف معمولی جامعه و استفاده از ضابطه «نوعی» در تعیین مصادیق سوء رفتار و اخلاق لازم است. و بالاخره شایان ذکر است که «اصل عدم» بر عدم تخلف زوجه از وظایف همسری تأکید دارد. لذا هر یک از جهات فوق الذکر باید اجرا گردد؛ به عنوان مثال محکومیت زوجه به تمکین و عدم اجرای حکم به علت امتناع زوجه، می‌تواند از مصادیق تخلف از وظایف همسری باشد همچنین محکومیت زوجه به اتهام فحاشی، توهین، افترا و ضرب و جرح نسبت به زوج همگی از موارد سوء رفتار زوجه است که می‌تواند وی رااز حق مطالبه اجرت المثل محروم نماید.


    شعبه ۳
    منابع مصرفی
    منابع مصرفی
    ساختار حساب
    ساختار حساب
    ساختار حساب
    کیفیت خدمت
    کیفیت خدمت
    منابع مصرفی
    کیفیت خدمت
    شکل۲-۷ : مدل آنالیز پوششی داده ها کیفیت خدمت داخلی (سوتریو و اشتاوریندیز،۲۰۰۰)
    ۵٫مدل عوامل مؤثر بر کیفیت خدمات بانکی
    حسینی و قادری (۱۳۸۹) با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت خدمات بانکی پس از دو مرحله توزیع پرسشنامه و تحلیل نتایج به دست آمده از آنها، ۵۰ شاخص به عنوان مهمترین شاخصهای مؤثر بر کیفیت خدمات بانکی به دست آوردند. پس از قرار دادن این ۵۰ شاخص در پرسشنامه نهایی و توزیع آن، از روش تحلیل عاملی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و تقلیل متغیرها استفاده کردند. نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی نشان داد که در حدود ۶۵ % کل واریانسِ متغیرها توسط نه عامل قابل توجیه است و حدود %۳۵ بقیه واریانس به وسیله متغیرهای دیگری توضیح داده می شود که اندازه گیری نشده است. در نتیجه نه عامل به عنوان مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت خدمات بانکی شناسایی شد. این نه عامل به ترتیب اهمیت عبارتند از : ۱) رفتار کارکنان ؛ ۲) شایستگی و مهارت کارکنان ؛ ۳) نوآوری در خدمات بانکی ؛۴) سود و تسهیلات؛ ۵) نحوه پاسخگویی و ارائه خدمات بانکی؛ ۶) امکانات فیزیکی بانک؛ ۷) قابلیت اعتماد ؛ ۸) تنوع در خدمات و ۹) سهولت در خدمات.(مطابق شکل ۲-۸)
    نحوه پاسخگویی و ارائه خدمات بانکی
    رفتار کارکنان
    شایستگی و مهارت کارکنان
    نوآوری در خدمات بانکی
    سود و تسهیلات
    کیفیت خدمات بانکی
    امکانات فیزیکی بانک
    قابلیت اعتماد
    تنوع در خدمات
    سهولت در خدمات
    شکل ۲-۸ :عوامل نهایی شناسایی شده مؤثر بر کیفیت خدمات بانکی(حسینی و قادری،۱۳۸۹)
    ۲-۳-۱۵- معرفی بانک کشاورزی بانک کشاورزی در بیست و یکم خرداد سال ۱۳۱۲ تاسیس شده است. این بانک هم‌اکنون با پشتوانه هفتاد و هشت سال‌ تجربه خدمت‌رسانی به عنوان یک بانک پیشرو در زمینه ارائه خدمات بانکی به مردم عزیز کشورمان در سراسر کشور فعال است .مأموریت این بانک خلق خدمات متمایز به صورت پایدار برای تأمین نیاز و افزایش بهره‌وری است و با چشم‌انداز تحقق بانکی پیشرو در نوآوری و بکارگیری فناوری‌های جدید در صنعت بانکداری و خدمات مالی همواره تلاش می‌کند.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    ۲-۴ بخش سوم: پیشینه پژوهش
    ۲-۴-۱- تحقیقات خارجی
    ماتسون[۱۷۴](۱۹۹۲) به پژوهشی با عنوان بررسی مدل سرویس با کیفیت بر اساس مقدار استاندارد ایده­آل پرداخته است. او در این پژوهش قابلیت اعتبار، مناسبت (به جا بودن)، در دسترس بودن، انسانی (خوشایند برای استفاده)، انتخاب و هزینه را از عوامل موثر در کیفیت خدمات می­داند.
    پاراسورامان و همکاران (۱۹۸۸) در پژوهشی با عنوان بررسی مقیاس آیتم­های متعدد برای اندازه ­گیری ادراک مصرف ­کننده از کیفیت خدمات پرداخته­اند. آنان در این پژوهش همدلی، تضمین، پاسخ­گویی، عوامل محسوس و قابلیت اعتماد را از عوامل موثر در کیفیت خدمات نامیده­اند.
    آنتونی و همکاران[۱۷۵](۲۰۰۰) به پژوهشی با عنوان کیفیت خدمات در بانک­ها تعاونی­های اعتباری: چه به مشتریان خود می­گویند؟ پرداخته­اند. آنان در این پژوهش دسترسی، ارتباطات، ادب و تواضع ،دقت، قابلیت­ اعتبار، امنیت، همدلی، عوامل محسوس، خدمات پایه، ضمانت و رفتار دوستانه را از عوامل موثر در کیفیت خدمات بانکی نامیده­اند.
    باهیا و نانتل (۲۰۰۰) به پژوهشی با عنوان بررسی قابلیت اطمینان و اعتبار سنجش کیفیت خدمات ادراک ­شده بانک­ها پرداخته­اند. آنان در این پژوهش اثربخشی و تضمین، قیمت، قابلیت اطمینان، قابلیت دسترسی، عوامل محسوس، مجموعه­ خدمات را از عوامل موثر در کیفیت خدمات بانکی نامیده­اند.
    سورشچاندار و همکاران[۱۷۶](۲۰۰۲) به پژوهشی با عنوان عوامل تعیین­کننده­ مشتری- درک کیفیت خدمات: رویکرد تحلیل عاملی تاییدی پرداخته­اند. آنان در این پژوهش عامل انسانی ارائه­ خدمت، عوامل محسوس پاسخ­گویی اجتماعی، خدمت اصلی یا محصول خدمت و نظام­دهی ارائه­ خدمت: عامل غیر انسانی را از عوامل موثر در کیفیت خدمات نامیده­اند.
    ساهوت[۱۷۷] (۲۰۰۳) به پژوهشی با عنوان نقش عوامل موثر بر جذب مشتریان بانک، که به سفارش موسسه ملی ارتباطات فرانسه با همکاری دانشگاه زیلینا اسلواکی انجام پرداخته است. بر اساس مطالعات این گروه در فرایند ارائه خدمات بانکی شناخت رفتار مشتریا ن و عوامل مورد نظرشان در افزایش کیفیت خدمات موثر شناخته شده است برای افزایش کیفیت خدمات بانکی محققین توجه به چند عامل را موثر دانسته اند: زمان پاسخگویی، دامنه خدمات،ارتباط با مشتری،وجود اطلاعات مالی در دسترس از عوامل موثر بر جذب مشتری بیان شده است
    گرو [۱۷۸]و همکاران(۲۰۰۴)به پژوهشی با عنوان سنجش شیوه های نوین ارائه خدمات بانکی پرداختند که توسعه تکنولوژی های ارتباطی و مخابراتی عامل جهش و تغییرعمده در بخش بانکی مالزی معرفی شده است نتیجه این تغییر استفاده ی گسترده از شیوه های نوین ارائه خدمات بانکی مثل عابر بانک تلفنبانک و بانکداری خانگی بوده است. این تغییرات عمده به منظور جلب رضایت مشتریان بانک صورت گرفته است در بین خدمات ارائه شده بیشترین استقبال و استفاده از عابر بانک و کمترین آن از تلفن بانک بوده است.
    جبنان و خلیفا[۱۷۹] (۲۰۰۵) به پژوهشی با عنوان اندازه ­گیری کیفیت خدمات در امارات متحده­ی عربی پرداختند.آنان در این پژوهش کیفیت خدمت سیستم، کیفیت خدمت رفتاری، صحت تعامل با خدمت و کیفیت خدمت ماشین را از عوامل موثر در کیفیت خدمات نامیده­اند.
    کاراتپ و همکاران[۱۸۰](۲۰۰۵) به پژوهشی با عنوان اندازه ­گیری کیفیت خدمات بانک: توسعه و ارزش گذاری مقیاس پرداخته­اند. آنان در این پژوهش محیط، کیفیت تعامل، همدلی و قابلیت اعتماد را از عوامل موثر در کیفیت خدمات بانکی نامیده­اند.
    ۲-۴-۲- تحقیقات داخلی
    رسول­اف و همکاران (۱۳۸۰) در پژوهشی با عنوان شناسایی سطوح نیازها و عوامل موثر بر رضایت مشتریان: پیش­نیازی برای اصلاحات ساختاری در نظام بانکی پرداخته­اند. آنان در این پژوهش طرز رفتار و نحوه­ برخورد کارکنان شعب با مشتریان، جواب­گویی، سرعت در کار، سود و تسهیلات کیفیت ارائه­ خدمات، موقعیت مکانی بانک و کیفیت ارسال حوالجات را از عوامل موثر در کیفیت خدمات بانکی نامیده­اند.
    برادران­کاظم­زاده و بشیری (۱۳۸۴) در پژوهشی با عنوان تعیین پارامترهای بحرانی در افزایش رضایتمندی مشتریان: مطالعه­ موردی در فعالیت بانکی پرداخته­اند. آنان در این پژوهش نحو­ه­ی ارائه­ خدمات، کیفیت خدمات، محل دریافت خدمات و خدمات پس از فروش را از عوامل موثر در کیفیت خدمات بانکی نامیده­اند.
    وحدتی (۱۳۸۵) در تحقیق مشابه دیگری که در شهر اصفهان با موضوع بررسی عوامل موثر بر رضایت مشتریان بانک پارسیان انجام داد و با طرح ۷ فرضیه در خصوص مکان شعب بانکی، کیفیت خدمات بانکی، فعالیت های ترویجی بانکی، هزینه های ارائه خدمات بانکی، نحوه انجام فرایند عملیات بانکی، نحوه برخورد کارکنان شعب بانکی و امکانات فیزیکی شعب بانکی مورد بررسی قرار گرفته اند نتایج کلی حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد از دیدگاه مشتریان بانک پارسیان در شهر اصفهان هزینه های ارائه خدمات بانکی،نحوه برخورد کارکنان شعب بانکی و نحوه انجام فرایند عملیات بانکی به میزان خیلی زیادی بر رضایتمندی مشتریان موثر است .همچنین مکان شعب بانکی، کیفیت خدمات بانکی، امکانات فیزیکی شعب بانکی تا حد زیادی بر جلب رضایـت مندی مشتریان این بانـک مـوثر می باشد .در این میان فعالیت های ترویجی این بانک (پذیرایی از مشتریان، جوایز و هدایای بانکی، خوش نام بودن بانک و … بر رضایت مشتریان بی تأثیر بودند.
    مهدیلوی­تازه­کندی (۱۳۸۵) در پژوهشی با عنوان بررسی و سنجش کیفیت خدمات در بانک پارسیان و ارتباط آن با رضایت­مندی مشتریان پرداخته است. جامعه­ آماری این پژوهش تمامی مشتریان بانک پارسیان در تهران بوده است. آزمون فرضیه ­های این پژوهش نشان داده که بین کیفیت خدمات و رضایت­مندی مشتریان ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد و هم­چنین بین اولویت عوامل تشکیل­دهنده کیفیت خدمات هم تفاوت معناداری به دست آمده است.
    کرمی (۱۳۸۶) در پژوهشی با عنوان بررسی کیفیت خدمات در صنعت بانکداری خصوصی (مطالعه­ پژوهشی بانک سامان) پرداخته است. او در این پژوهش با بهره گرفتن از مدل سروکوال در صدد یافتن پاسخ به سوالات: ۱٫ آیا کیفیت خدمات ارائه ­شده توسط بانک سامان از نظر مشتریان در حد مطلوبی است. ۲٫ عوامل تاثیرگذار بر امر کیفیت خدمات بانکی کدامند، و اولویت­ بندی و ترتیب و تقدم این عوامل چگونه است. جامعه­ آماری مورد استفاده در این پژوهش، تمامی مشتریان بانک سامان می­باشد که در شهر تهران سکونت داشتند. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده­شده و حجم نمونه این پژوهش ۲۱۰ نفر تعیین­شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین خدمات مورد انتظار مشتریان و خدمات ارائه ­شده به آنان از سوی بانک در تمامی ابعاد پنج­گانه شکاف وجود دارد. میزان این شکاف در مورد بعد موارد ملموس و پس از آن بعد اطمینان از بقیه­ی ابعاد کمتر است. بعد از این دو ابعاد اعتبار و همدلی با نتایج تقریباً مشابه، شکاف­های عمیق­تری دارند و در نهایت بعد پاسخ­گویی در بین پنج بعد عمیق­ترین شکاف را دارا می­باشد. هم­چنین در این پژوهش عوامل تاثیرگذار بر کیفیت خدمات همان پنج بعدی (موارد ملموس، اطمینان، همدلی، پاسخ­گویی و قابلیت اعتماد) به دست آمدند که توسط پاراسورامان و همکارانش به عنوان ابعاد کیفیت خدمات شناسایی­شده بودند.
    محمدی (۱۳۸۶) در پژوهشی با عنوان تعیین و مقایسه­ میزان رضایت مشتریان بانک سامان و بانک ملی از خدمات بانکی با بهره گرفتن از مدل سروکوال پرداخته است. او در این پژوهش رضایت مشتریان بانک­های ملی و سامان را از بعد عوامل ملموس، تضمین خدمات، پاسخ­گویی، قابلیت اطمینان و همدلی مورد ارزیابی قرار داده و سپس با یکدیگر مقایسه­شده کرده است. فرضیه ­های پژوهش در صدد پاسخ­گویی به این سوال بر آمده­اند که آیا تفاوت معنی­داری بین رضایت مشتریان بانک ملی و سامان در هر یک از ابعاد کیفیت خدمات وجود دارد یا خیر. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه­ای استفاده­شده است و حجم نمونه ۲۵۳ نفر محاسبه گردیده است. نتایج این پژوهش نشان داد که مشتریان بانک­های ملی و سامان در تمامی ابعاد پنج­گانه کیفیت خدمات و نیز کیفیت کلی خدمات رضایت ندارند. یا به عبارتی دیگر کیفیت خدمات این بانک­ها از نگاه مشتری ضعیف می­باشد.
    بلوری(۱۳۸۷)در تحقیقی که با موضوع بررسی نقش کیفیت ارائه خدمات در جلب رضایت و نگهداری مشتریان بانک تجارت در ۶۰ شعبه شهر تهران انجام داد و هدف آن بررسی کیفیت فعلی ارائه خدمات بانک از دید مشتریان بود نتایج کلی پژوهش بدین صورت به دست آمد که تخصص انجام کار، تسلط کارکنان به وظایف خویش و نحوه برخورد و رفتار کارکنان در جلب رضایت و نگهداری مشتریان بانک تجارت موثر است.
    ۲-۵: خلاصه و جمع بندی

    t;div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>ضریب همبستگی</strong></p><div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>سطح معنی داری</strong></p><div><p>&nbsp;</p></div><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>عملکرد مالی - برنامه ریزی فروش در محیط IT</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>۱۲۳</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>۰.۶۵۸</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>صفر</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>&nbsp;</p><p>&nbsp;</p><p>با توجه به جدول ۴-۸ مقدار سطح معنی‌داری برای این دو متغیر معادل صفر است که این مقدار نشان می دهد که همبستگی خطی بین این دو متغیر کاملاً معنی دار است یعنی فرض عدم‌ارتباط عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT رد می‌شود، لذا فرضیه H<sub>0</sub>&nbsp;رد می‌شود، بنابراین بین عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT رابطه معنی‌داری وجود دارد و فرضیه‌ی فرعی ۲ در سطح اطمینان ۹۵ درصد تائید می‌گردد. با توجه به اطلاعات آماری به‌دست‌آمده، همبستگی بین دو متغیر معادل۰.۶۵۸ است که نشان از رابطه‌ی معنی‌دار و مثبت بین دو متغیر مذکور می‌باشد، یعنی با افزایش یکی، متغیر دیگر افزایش و با کاهش یکی از آن‌ ها، متغیر دیگر کاهش می‌یابد.<br /><a href="https://feko.ir/"><img class="alignnone wp-image-67″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-1.png” alt="پایان نامه” width="344″ height="91″ /></a><br />۴-۳-۳- فرضیه فرعی سوم : بررسی رابطه عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط IT<br />فرضیه H<sub>0</sub>: بین عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط IT شرکت های شهرک صنعتی رابطه معنی داری وجود ندارد.<br />فرضیه H1: بین عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط IT شرکت های شهرک صنعتی رابطه معنی داری وجود دارد.<br /><strong>جدول ۴-۹- همبستگی عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط</strong><strong> IT</strong></p><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>متغیر های مدل</p><div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>حجم نمونه</strong></p><div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>ضریب همبستگی</strong></p><div><p>&nbsp;</p></div><p><strong>سطح معنی داری</strong></p><div><p>&nbsp;</p></div><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>عملکرد مالی - برنامه ریزی تولید در محیط IT</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>۱۲۳</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>۰.۶۱۷</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>۰.۰۰۲</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>&nbsp;</p><p>&nbsp;</p><p>با توجه به جدول ۴-۹ مقدار سطح معنی‌داری برای این دو متغیر معادل ۰.۰۰۲ است که این مقدار نشان می دهد که همبستگی خطی بین این دو متغیر کاملاً معنی دار است یعنی فرض عدم‌ارتباط عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط IT رد می‌شود، لذا فرضیه H<sub>0</sub>&nbsp;رد می‌شود، بنابراین بین عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط IT رابطه معنی‌داری وجود دارد و فرضیه‌ی فرعی ۳ در سطح اطمینان ۹۵ درصد تائید می‌گردد. با توجه به اطلاعات آماری به‌دست‌آمده، همبستگی بین دو متغیر معادل۰.۶۱۷ است که نشان از رابطه‌ی معنی‌دار و مثبت بین دو متغیر مذکور می‌باشد، یعنی با افزایش یکی، متغیر دیگر افزایش و با کاهش یکی از آن‌ ها، متغیر دیگر کاهش می‌یابد.</p><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>&nbsp;</p><div><p>&nbsp;</p></div><p>&nbsp;</p><div>&nbsp;</div><p>&nbsp;</p>

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم