کفایت نفس (شایستگی)
رابینز و کرینو و فردندال(۲۰۰۲)، توماس و ولتهوس(۱۹۹۰)، کانگر و کاننگو(۱۹۸۸)، اسپریتزر(۱۹۹۵)
۱۶
معنی دار بودن شغل
رابینز و کرینو و فردندال(۲۰۰۲)، توماس و ولتهوس(۱۹۹۰)، اسپریتزر(۱۹۹۵)
۱۷
اعتماد
رابینز و کرینو و فردندال(۲۰۰۲)
۱۸
غنی سازی شغل
نیلسن و پدرسن(۲۰۰۳)، کانگر و کاننگو(۱۹۸۸)، هیوژینسکی و بو کانن(۲۰۰۱)، ویلیام(۱۹۹۵)
۱۹
مشارکت
نیلسن و پدرسن(۲۰۰۳)، ویلیام(۱۹۹۵)
۳ـ۲٫ هوش عاطفی (EI)
با مروری بر تحقیقات انجام گرفته در زمینه هوش احساسی میتوان آنها را به دو دستهی عمده تقسیم کرد: ۱) تاثیر هوش عاطفی بر موفقیت کار. ۲) تلاشهایی برای مدل کردن این تاثیر.
۱ـ۳ـ۲٫ تاثیر هوش عاطفی بر موفقیت کار
هوش عاطفی ریشه در مطالعات هوش اجتماعی در دهه ۱۹۲۰ دارد. و نیز هوش عاطفی بار دیگر توسط سلوی و مایر[۹۳]در سال۱۹۹۰مورد توجه مجدد قرار گرفت. کسانی که اولین بار آن را هوش احساسی نامیدند و به عنوان ۲ نوع از ۷ نوع هوشی که توسط گانیر[۹۴](۱۹۹۳) تئوریزه شد و به عنوان، هوش شخصی و فراشخصی ارائه شد گلدمن[۹۵] در سال ۱۹۹۶ این مفهوم را به عموم معرفی کرد و اظهار داشت که هوش عاطفی ممکن است مفهومی برتر از IQ باشد. در حال حاضر چندین تعریف در مورد هوش عاطفی وجود دارد که لزوماً نمیتوان آنها را با هم مرتبط کرد. هوش عاطفی یک سازهی چند بعدی است که ما نمیتوانیم به سادگی و وضوح آن را تعریف کنیم به همین خاطر تستهای خوبی برای اندازهگیری هوش عاطفی ارائه نشده است.
با وجود این دو تعریف از آن را ذکر میکنیم:
گلدمن هوش عاطفی را اینگونه تعریف میکند: «ظرفیت شناخت احساسات خود و دیگران برای برانگیختن خودمان و برای مدیریت کردن احساسات به صورت مطلوب در خودمان و در روابطمان»(Goleman,1998, P317).
مطالعات خوبی که اخیراً در زمینهی هوش عاطفی توسط دولویکز و هیگز[۹۶] در سال ۲۰۰۰ انجام گرفته است به وضوح تاثیر هوش عاطفی را در موفقیت کار نشان میدهد. این دو نویسنده فقط در زمینهی مورد ادبیات کارهای گسترده انجام ندادهاند بلکه تحقیقاتی بر روی ۱۰۰ مدیر طی ۷ سال از چندین سازمان بعمل آمدهاند.
بر طبق مطالعات دولویکز و هیگز در سال ۲۰۰۰، شواهد نشان میدهد که هوش احساسی با مفهوم شایستگی هم ردیف است تستهایی که توسط کاغذ و قلم برای اندازهگیری هوش عاطفی گرفته میشود، علاوه بر آنکه سنجش آن به سختی انجام میپذیرد و نتایج مورد انتظار را نشان نمیدهد.
دانشمندان از منظر شایستگی به هوش عاطفی نگاه کردند. چارچوب شایستگی خاطرنشان میکند که هر کس که هوش احساسی بالاتری دارد شایستگیهای مطمئنتری در مقایسه با دیگر افراد دارند و اندازهگیری مستقیم این شایستگیها در مقابل نتیجهی پیشبینی نهایی نتایج بهتری را در مقایسه با تستهای قلم ـ کاغذی (همین شایستگیها) در مقابل همان نتیجهی پیشبینی نهایی دربر دارد.
بدون توجه به نوع اندازهگیری هوش عاطفی، تاکنون بیشتر شواهد تجربی برای ارتباط بین هوش عاطفی و موفقیت در کار به چند کار خوب محدود شده است. کسانی که هوش عاطفی را با شایستگیهای هوش عاطفی اندازهگیری کردهاند، ارتباط بین شایستگیهای هوش عاطفی و موفقیت در کار را نشان دادهاند.
تلاشهایی برای مدل کردن تاثیر هوش عاطفی بر موفقیت کار
یکی از راهها برای مدل کردن هوش عاطفی و تاثیرات آن توسط گلدمن در سال ۱۹۹۸ منتشر شد. لیستی از شایستگیهای هوش عاطفی در یک جدول نشان داده شده است و به ما برای فهم تاثیر آن کمک میکند. ما میتوانیم در این جدول شایستگیهای هوش عاطفی را در دو نوع آگاهی و مهارت و در دو سطح شخصی و اجتماعی ببینیم این راه برای سازماندهی شایستگیها به ما برای فهم هوش عاطفی کمک میکند.
جدول ۳-۲٫ ماتریس شایستگیهای هوش عاطفی
مهارتها آگاهی
خود مدیریتی خودآگاهی
قابلیت تطبیق خودآگاهی احساسی (ما چگونه خودمان را مدیریت کنیم)
خودکنترلی خود ارزیابی صحیح شایستگی فردی
درستکاری اعتماد به نفس
خلاقیت
موفقیت آگاهی اجتماعی
اعتماد قدرت القاء دیگران (تلفیق) (ما چگونه روابطمان را مدیریت کنیم)
مهارتهای اجتماعی گرایش به خدمت شایستگی اجتماعی
رهبری آگاهی سازمانی
تاثیر
موضوعات: بدون موضوع
[ 06:39:00 ق.ظ ]