کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • عوامل تاثیر گذار بر ارزش ویژه برند شرکت های بیمه از نگاه مشتریان- قسمت ۴
  • دانلود مقالات و پایان نامه ها درباره بررسی رابطه رفتار دینی والدین با روابط عاطفی موجود درخانواده و ...
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره مطالعه تطبیقی میزان مشارکت سیاسی در بین دانشجویان- فایل ۱۱
  • مقایسه اختلالات رفتاری، عزت نفس و رضایت از زندگی در نوجوانان بی سرپرست و عادی- قسمت ۲
  • بررسی جامعه شناختی بهره‏وری معلمان تربیت بدنی شهرکرمان- قسمت ۱۱- قسمت 2
  • بررسی و تحلیل شاخص¬های استراتژیک موثر برتوسعه پایدارشهری درمناطق یک و سه شهرکرمانشاه از طریق ﺷﻨﺎﺳـﺎﻳﻲ و ﺗﺒﻴـﻴﻦ ﻧﻘـﺎط ﺿـﻌﻒ و ﻗـﻮت، ﻓﺮﺻـﺖﻫـﺎ و ﺗﻬﺪﻳـﺪﻫﺎی ﺳـﺎﺧﺘﺎر زﻳﺴﺖﻣﺤﻴﻄﻲ ﺷﻬﺮ کرمان
  • بررسی‌رابطهفضای‌مجازی‌ وعامگرایی‌کاربران‌اینترنت درسـازمـان‌اسـنـادوکـتـابـخـانه‌ملـی‌ایـران- قسمت ۱۱
  • راهنمای نگارش مقاله با موضوع مطالعه جامعه شناختی عوامل موثر بر شکل گیری سلیقه هنری و نوع مصرف ...
  • شبیه سازی عملکرد زنجیره تامین با استفاده از تکنیک سیستم داینامیک مطالعه موردی شرکت کاله- قسمت ۱۶
  • شناخت و مشخص ساختن میزان بازنمایی عناصر و مولفه‌های هویت ملی- قسمت ۲
  • پژوهش های پیشین درباره قواعد و قوانین حاکم بر ورزشکاران، تماشاگران، سازندگان لوازم ورزشی ...
  • مطالعه‌ی اداره آموزش وپرورش شهرستان اسلامشهر براساس ابعاد سازمان یادگیرنده- قسمت ۱۹
  • تحقیقات انجام شده درباره بررسی تاثیرات هوش مذهبی در استرس شغلی (مطالعه موردی کارکنان ...
  • برنامه زمان¬بندی تولید پیشرفته چند ¬دوره¬ای با تقاضای احتمالی و محدودیت ظرفیت منابع تولیدی
  • بررسی علل افزایش جرایم سازمان یافته در جهان- قسمت ۳
  • رابطه بین درک شنیداری و به کارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی- عاطفی بر اساس عملکرد فارسی آموزان غیرایرانی- قسمت ۷
  • تاثیر هوش فرهنگی بر رفتار شهروندی کارکنان بانک ملت ایران- قسمت ۷
  • مطالب با موضوع : مطالعه امکان استفاده از مواد حفاظتی نوین سازگار با محیط زیست ...
  • پیش بینی موفقیت شغلی بر مبنای عوامل ویژگی شخصیتی سرشت و منش در کارکنان پروازی و زمینی یک شرکت هواپیمایی۹۳- قسمت ۴
  • بررسی رابطه اضطراب و استرس اجتماعی با احساس تعلق نوجوانان پسر و دختردر مقطع تحصیلی متوسطه دوم به مدرسه در شهر بندرعباس۹۴- قسمت ۵
  • " پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی – بند اول: عدم تحویل کالا و حق اصلاح مورد تعهد در اصول یونیدوغوا و اصول اروپایی – 3 "
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره مقام و منزلت زن ازدیدگاه امام خمینی- فایل ۲
  • بررسی رفتار خانوارهای روستایی و شهری شهرستان بهبهان در مواجهه با گردوغبار
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • راهنمای نگارش مقاله در مورد بررسی-عوامل-تأثیرگذار-بر-انتخاب-مقاصد-مسافرتی-مشتریان-آژانس-های-مسافرتی-و-گردشگری-استان-مازندران- فایل ۸
  • بررسی تاثیر سیاست های پولی بر رشد اقتصادی ایران طی سال های ۱۳۹۰-۱۳۵۲- قسمت ۶
  • یان-نامه-کارشناسی-بررسی-مسائل-ومشکلات-مدیران-گروههای-آموزشی۷۶ص
  • بررسی اندازه¬های فاصله برای مجموعه¬های فازی شهودی و شهودی بازه¬ای مقدار
  • عقد احتمالی در حقوق ایران و مصر- قسمت ۸- قسمت 2
  • اصول و مبانی جنگ نرم در اسلام- قسمت ۸- قسمت 2
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : الگویی برای استراتژی کارآفرینی در واحدهای صنعتی مطالعه موردی شرکت کارخانجات ...
  • تاثیر هوش فرهنگی بر رفتار شهروندی کارکنان بانک ملت ایران- قسمت ۱۰
  • پژوهش های انجام شده در رابطه با مسئولیت کیفری اشخاص دارای نقیصه عقلی- فایل ۷




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      طرح-دعاوی-زیست-محیطی-عیله-دولت-در-حقوق-ایران-و-حقوق-بین-الملل- قسمت ۳ ...

    الف) خوانده دولتی در دعاوی زیست محیطی در حقوق داخلی ۱۱۱
    ب) خوانده دولتی در دعاوی زیست محیطی در حقوق بین الملل ۱۱۲
    ۱-اعمال مقامات دولتی ۱۱۵
    ۲)اعمال اشخاص خصوصی ۱۱۶
    ۳-اعمال شورشیان ۱۱۷
    مبحث دوم: خواسته دعوی زیست محیطی علیه دولت ها ۱۱۷
    گفتار اول) خواسته های پیش گیرانه یا حمایتی در دعوی زیست محیطی علیه دولت ۱۱۸
    الف-خواسته های حمایتی در دعاوی زیست محیطی علیه دولت در حقوق داخلی ۱۱۸
    ب-خواسته حمایتی در دعاوی زیست محیطی علیه دولت در حقوق بین الملل ۱۲۰
    گفتار دوم) خواسته های جبرانی در دعاوی زیست محیطی علیه دولت ها ۱۲۳
    الف-خواسته جبرانی در دعاوی زیست محیطی علیه دولت در حقوق داخلی ۱۲۳
    ۱-الف) وجود ضرر ۱۲۳
    ۲-الف) فعل زیان بار ۱۲۴
    ۳-الف) رابطه سببیت ۱۲۵
    ب-خواسته جبرانی در دعاوی زیست محیطی علیه دولت در حقوق بین الملل ۱۲۶
    ۱-ب)اعاده به وضعیت سابق ۱۲۹
    ۲-ب)پرداخت غرامت ۱۳۰
    ۳-ب) جلب رضایت ۱۳۱
    مبحث سوم: مراجع صالح به رسیدگی دعاوی زیست محیطی علیه دولت ۱۳۲
    گفتار اول: مراجع صالح به رسیدگی به دعاوی زیست محیطی علیه دولت در حقوق ایران ۱۳۲
    گفتار دوم: مراجع صالح به رسیدگی به دعاوی زیست محیطی علیه دولت در حقوق بین الملل ۱۳۳
    الف) دیوان بین المللی دادگستری ۱۳۴
    ب) دیوان دائمی داوری ۱۳۸
    پ) دیوان بین المللی حقوق دریاها ۱۳۹
    ت) دیوان بین المللی داوری ۱۴۰
    ث) سازمان تجارت جهانی ۱۴۰
    نتیجه گیری ۱۴۲
    پیشنهاد : طرح جامع حمایت قضایی از محیط زیست ۱۴۷
    عکس مرتبط با محیط زیست
    فهرست منابع ۱۵۰

     

    مقدمه

     

    الف: بیان موضوع

    از دیدگاه حقوق بخصوص حقوق بین الملل، حق بر محیط زیست سالم به مانند سایر مفاهیم اخلاقی محصول تجربه حیات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی انسان ها در جامعه ی بشری است.چرا که صاحب حق بودن، مستلزم خودآگاهی و امکان مطالبه حق از سوی صاحب حق میباشد. لیکن این حق توسط همین جوامع انسانی بسته به چگونگی ارزش گذاری، بهره برداری و کیفیت سلطه انسان بر طبیعت پیرامون آن گاه مورد تعدی و تفریط قرار میگیرد.در این بین شناسایی مسولیت دولت ها و دعاوی که ممکن است در این راستا علیه دولت ها مطرح شود از اهمیت به سزایی برخوردار است. چرا که با وجود چنین گسترش وسیعی که در دامنه اختیارات و امکانات دولت ها در جامعه امروزی پدیدار شده است، قرار دادن بخش عظیمی از بار مسولیت حقوقی در قبال عدم حفاظت از محیط زیست بر دوش فردی حقیقی از اعضای جامعه، انتظاری است دور از ذهن.از سوی دیگر جبران چنین ضرری ممکن است با اعسار محکوم علیه شخصی، متعسر بل متعذر گردد.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    ب: پرسش های پژوهش

    سوال اصلی: شرایط و قلمرو طرح دعاوی زیست محیطی در حقوق ایران و حقوق بین الملل چگونه است؟
    سوالات فرعی:
    ۱- مراد از دعاوی زیست محیطی چیست؟
    ۲- مبانی و ارکان دعاوی زیست محیطی در حقوق ایران و حقوق بین الملل چیست
    ۳- منابع قانونی طرح دعوی زیست محیطی در حقوق ایران و حقوق بین الملل کدام است؟

     

    پ: فرضیه پژوهش

    بر مبنای نظریه تضمین حق، دولت ها در قبال آسیب های زیست محیطی که بوسیله ی اجزای ایشان وارد می آید از نظر مدنی مسئول جبران خسارت زیان دیده هستند و از جنبه ی کیفری نیز سازمان متخلف یا فرد خاطی به تناسب مورد قابل مجازات کیفری میباشند.

    پایان نامه

    نتیجه حقوقی پذیرش فرضیه فوق نیز اثبات امکان طرح دعاوی مطالبه خسارت و الزام به جبران آن از سوی اشخاص حقیقی و یا حقوقی حقوق عمومی و یا خصوصی علیه دولت ها و همچنین تعقیب کیفری شخص حقیقی و یا حقوقی وابسته به دولت بواسطه ی ارتکاب تخلفات زیست محیطی میباشد.
    دراین میان در نظام حقوقی فعلی نظریه تقصیر در مسئولیت دولت مورد قبول قانون گذار قرارگرفته است که حمایت لازم را از محیط زیست بدست نمیدهد و لزوم پیشرفت و توسعه ی منابع قانونی حقوق داخلی بسمت معیار های بین المللی محسوس میباشد.

     

    ت: ضرورت انجام پژوهش

    حمایت حداکثری از سرمایه مشترک بشریت بی اراده ی راسخ دولت ها و به تنهایی توسط افراد امکان پذیر نیست. وجود ضمانت اجرای حقوقی علیه دولت هایی که با اعمال خود به محیط زیست آسیب وارد میکنند و تبیین سازوکار روشن و الزام آور قضایی موثرترین گام در راستای نیل به مهم است. فلذا ضرورت انجام این پژوهش حقوقی جهت فراهم آوردن مقدمات این امر غیرقابل انکار است.

     

    ث: اهداف پژوهش

    اگرچه دولت جمهوری اسلامی ایران به عضویت چندین کنوانسیون مهم بین المللی در زمینه جلوگیری از تخریب محیط زیست در آمده است، لیکن برای تحقق مفاد این معاهدات، تبیین سازوکار های مختلف نظارتی حقوقی و پیش بینی آن طی یک طرح جامع ملی در راستای شکل گیری یک نظام حقوقی سخت گیرانه در زمینه مقابله با تخریب محیط زیست از سوی برخی اشخاص حقوقی دولتی و وابسته به دولت، لازم و ضروری است. فلذا هدف اصلی از انجام این پایان نامه تبیین حدود مسئولیت دولت ها و اشخاص حقوقی وابسته به دولت و بررسی امکان طرح دعاوی حقوقی و کیفری علیه این ارگان ها میباشد. امید است این تحقیق بتواند در راستای وضع مقرراتی جامع و قاطع علیه تجاوز به حق بر محیط زیست سالم از سوی برخی از این ارگان ها راهگشای مقنن باشد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ج: پیشینه پژوهش

    در خصوص سابقه تحقیق راجع به این موضوع باید گفت عناوینی همچون مسولیت بین المللی آلوده کنندگان آبها و حق بر محیط زیست در اسناد بین المللی و مسولیت بین المللی دولت ها در قبال آلودگی های نفتی دریاها مورد پژوهش در قالب پایان نامه و کتب ارزشمندی همچون مسئولیت مدنی ناشی از تخریب محیط زیست در فقه و حقوق ایران به قلم دکتر عزیزالله فهیمی در زمینه ارکان مسئولیت زیست محیطی دولت ها و اندیشه های حقوق محیط زیست به قلم دکتر عزیزالله فهیمی و دکتر علی مشهدی و حقوق بین الملل محیط زیست به قلم دکتر مصطفی تقی زاده انصاری و حقوق محیط زیست بین الملل به قلم دکتر حسن مرادی مورد بررسی قرار گرفته اند، لیکن وجه تمایز اثر حاضر با مکتوبات پیشینیان سعی در ارائه ی اسلوبی کلی است در خصوص طرح دعوا علیه اشخاص حقوقی حقوق عمومی یعنی وابستگان به دولت از دیدگاه آیین دادرسی به جهت شناخت خواهان و خوانده ذی سمت و همچنین خواسته ی قابل طرح و دادگاه صالح برای رسیدگی به دعوی زیست محیطی علیه دولت در سطح داخلی و بین المللی میباشد.

     

    چ: روش پژوهش

    با توجه به اینکه موضوع این پایان نامه در رابطه با ظرفیت های قانونی و سازوکارهای عملی حمایت قضایی از محیط زیست میباشد، مباحث به شیوه ی توصیفی همراه با تحلیل ظرفیت های قابل استفاده در قانون داخلی و کنوانسون های بین المللی طرح میگردد و نحوه جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای میباشد.

     

    ح: سامانه پژوهش

    با توجه به لزوم رعایت سیر منطقی در ارئه مطالب به نحوی که ذهن مخاطب در هر مرحله بطور قابل قبول با موضوعات مطرحه در پایان نامه درگیر شود، در فصل نخست این پژوهش به بررسی مفاهیم و تعاریف کلی در رابطه با موضوع حقوق محیط زیست پرداختیم و سپس در همین فصل با بررسی پیشینه دخالت دولت ها در حفاظت از محیط زیست، زمینه ذهنی خواننده را جهت بحث پیرامون ماهیت حقوقی دعاوی زیست محیطی که امکان طرح آن به طرفیت دولت ها وجود دارد معطوف خواهیم ساخت.پس از آن در فصل دوم به بررسی مبانی و منابع وارکان طرح دعاوی زیست محیطی علیه دولت ها در فقه و حقوق ایران و حقوق بین الملل میپردازیم. متعاقباٌ فصل سوم پایان نامه مهم ترین عنوان را به خود اختصاص میدهد تا بطور خاص بحث پیرامون اصحاب دعوای زیست محیطی علیه دولت ها در حقوق ایران و حقوق بین الملل و همچنین مراجع قضایی صالح به رسیدگی به این دعاوی را شکل دهد. در نهایت به منظور نیل به حمایت حداکثری از محیط زیست با توجه به نتایج بدست آمده از بررسی موضوعات مندرج در این سه فصل، طرحی با عنوان طرح جامع حمایت قضایی از محیط زیست در حقوق ایران و حقوق بین الملل ارائه میگرد.

    فصل اول: کلیات

     

    مبحث اول: مفاهیم و تعاریف زیست محیطی

     

    گفتار اول: تعریف محیط زیست

    پیش از آنکه به بررسی تعاریف ارائه شده از محیط زیست در میان آثار حقوق دانان بپردازیم لازم است که به تبیین اهمیت ارائه تعریف جامع و مانع از محیط زیست بپردازیم. در این راستا باید گفت که اهمیت موضوع برمی گردد به زمان اقامه دعوی زیست محیطی در دادگاه بدین توضیح که پس از طرح شکایت کیفری و یا وصول دادخواست به دادگاه، اولین اقدام شکلی دادگاه این است که پرونده مطروحه را از حیث صلاحیت بررسی می نماید. بنابراین چنانچه دادرس تعریف واحد و صحیحی از محیط زیست نداشته باشد در صورت تشکیل شعبه ای خاص برای رسیدگی به دعاوی زیست محیطی؛ برای تشخیص اینکه آیا دعوی مطروحه در صلاحیت ذاتی رسیدگی این شعبه هست یا نه دچار مشکل خواهد شد. چرا که دادگاه ها در اینکه چه پرونده ای به ایشان ارجاع شود اختیاری ندارند بلکه خواهان یا شاکی است که دعوی خود را طرح می کند. فلذا این دادگاه است که باید با تطبیق موضوع شکایت یا خواسته خواهان با تعاریف ارائه شده در خصوص محیط زیست و دعوی محیط زیستی تشخیص دهد که دعوی مطروحه آیا در حیطه صلاحیت دادگاه برای رسیدگی هست یا خیر.
    پس از آنکه به تبیین اهمیت ارائه تعریف مناسب از محیط زیست پرداختیم، لازم است وارد در ماهیت شده و بررسی تعاریف ارائه شده از جانب حقوق دانان بپردازیم؛ و سپس از میان تعاریف فوق به انتخاب تعریف جامع و مانع پرداخته و آن را مبنای بحث های بعدی در این پایان نامه قرار بدهیم.
    آقای تقی زاده انصاری در کتاب حقوق بین الملل محیط زیست در تعریف محیط زیست می گوید: «محیط زیست مجموعه ای طبیعی (فیزیکی، شیمیایی، زیستی) و فرهنگی (اجتماعی) می باشد که عناصر جاندار به ویژه انسان در آن به حیات خود ادامه می دهند.»[۱] تعریف فوق اگرچه دایره شمول وسیعی دارد و به اصطلاح مشکل جامعیت ندارد، لیکن به نظر این تعریف برای خواننده مبهم می آید. همچنین استفاده از واژه “مجموعه” برای محیط زیست به نظر نامأنوس می نماید. لیکن آقای انصاری در یکی از کتب قبلی خود با عنوان حقوق محیط زیست در ایران مفهوم محیط زیست را بیشتر پرورانده و آن را مشتمل بر دو مفهوم کلی می داند. نخست مفهومی که از علوم طبیعی حاصل می شود و دیگری مفهومی است که با علوم معماری و شهرسازی ارتباط دارد. در مفهوم نخست محیط زیست یعنی: « مجموعه ای از پدیده های طبیعی و تعادل بین نیروهای رقیب در طبیعت که زندگی یک گروه بیولوژیک را مقید می کند.»[۲]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    در نقد این تعریف باید گفت که نخست به نظر می رسد این جمله ترجمه تحت اللفظی یک عبارت انگلیسی باشد که آقای انصاری نیز آن را به نگاشته ای از میشل پریور [۳]ارجاع داده اند. دوماً صحبت از تعادل بین نیروهای رقیب در طبیعت که زندگی یک گروه بیولوژیک را مقید می کند، گذشته از آن که در حقوق ما مفهومی نامأنوس است، صحبت از قوانین حاکم بر محیط زیست است و ربطی به تعریف آن ندارد. به عبارت دیگر تعادل حاکم بر نیروهای رقیب در طبیعت از ویژگی های محیط زیست است. ایشان در مقابل در مقام بیان مفهوم دیگر محیط زیست که از علوم معماری و شهرسازی ناشی می شود تنها به ذکر تعاملی که بین ساختمان (به مفهوم عام) و محیطی که در آن ایجاد می شود (محیط طبیعی یا مصنوعی) می پردازد و صریحاً تعریفی ارائه نمی کنند.[۴] ولیکن در ادامه به عنوان مثال به ماده ۱ قانون تاسیس شورای عالی شهرسازی و معماری ایران مصوب ۱۳۵۱ اشاره می کنند که طبق آن هدف ار تاسیس این شورا هماهنگ کردن برنامه های شهرسازی به منظور ایجاد محیط زیست بهتر برای مردم است و بدین منظور این شورا با در نظر گرفتن روش های نوین علمی و فنی و در نتیجه یافتن شیوه های اصولی و مناسب ساختمانی در مناطق مختلف کشور با توجه به شرایط اقلیمی و طرز زندگی و مقتضیات محلی اقدام می کند. به نظر می رسد تمسک به این ماده نیز شاهد صحیح نباشد. در این ماده اساساً محیط زیست به معنای خاص خود به کار نرفته است. بلکه منظور مقنن از محیط زیست، محل زندگی بود است. این مفهوم به روشنی از متن ماده برمی آید. در حقیقت این ماده می خواهد بگوید وظیفه این شورا این است که هر منطقه را بررسی کند و سپس با توجه به اقلیم خاص و شرایط آب و هوایی آن اقلیم طرح ساخت مسکنی خاص را بدهد که سازگار با آن شرایط و تبعاً متناسب با نیاز ساکنین باشد. فلذا این ماده نه در مقام ارائه تعریف محیط زیست است و نه وظیفه ی اصلی این شورا حفاظت از محیط زیست می باشد. بنابراین آنچه که به دست انسان به طور مصنوعی ساخته می شود که همان مسکن و محل زندگی او می باشد، نه تنها بخشی از محیط زیست نمی باشد بلکه خراشی بر پیکره ی آن است. بنابراین دلیل نمی شود که اگر یک جایی قانون گذار به اشتباه از کلمه محیط زیست استفاده کرد ما هم بگوییم بله؛ ساختمان های دست ساز انسان نیز بخشی از محیط زیست است. در نتیجه اگر دعوایی راجع به شیوه ی غلط ساختمان سازی در شعب دادگاه خاص مربوط به محیط زیست طرح شود باید با قرار عدم صلاحیت مواجه شود. لیکن اگر موضوع دعوا خسارت و زیانی باشد که در نتیجه ی به کار بستن شیوه ی غلط ساختمان سازی باشد که به محیط زیست وارد می آید، این در دعوا، دعوی زیست محیطی به معنی خاص کلمه است. فلذا تعریف فوق نیز مورد تایید نمی باشد. بنابراین اگر در کشوری دولت به منظور کاهش قیمت مسکن سیاست خود را بر ساخت مسکن های بدون کیفیت و استاندارد در تمامی شهرها قرار دهد به نحوی که عمر مفید هر یک از ساختمان ها کمتر از حد استاندارد جهانی باشد و این امر موجب خسارتی شود، دعوی مطروحه در رابطه با این موضوع، دعوایی نیست که رنگ و بوی زیست محیطی داشته باشد.
    آقای حسن مرادی در کتاب حقوق محیط زیست بین الملل در مورد تعریف محیط زیست می گوید: «واژه محیط زیست از کلمه باستانی فرانسوی ( environner ) به معنی احاطه کردن، گرفته شده است. با کاربرد موسع واژه احاطه، محیط زیست می تواند شامل مجموع شرایط طبیعی، اجتماعی و فرهنگی گردد که بر حیات فرد یا اجتماع اثر می گذارد. از نظر جغرافیایی محیط زیست می تواند برای اشاره به ناحیه ای محدود و یا اشاره به کل سیاره مورد استفاده قرار گیرد.»[۵]
    به نظر میرسد که اگر ایشان در تعریف خود بیشتر به مفهوم لغوی واژه (environner) نزدیک می شد مفهوم بهتری از محیط زیست ارائه می داد. لیکن دخیل کردن شرایط اجتماعی و فرهنگی در تعریف محیط زیست به نظر صحیح نیست. چرا که محیط زیست و طبیعت قبل از آنکه اجتماعی به وجود بیاید و فرهنگی شکل بگیرد وجود داشته است و اجتماع و فرهنگ عواملی نیستندکه دخیل در وجود محیط زیست باشند. از طرف دیگر در ابتدای تعریف گفته اند محیط زیست می تواند شامل مجموع شرایط طبیعی باشد! عبارت می تواند شامل شرایط طبیعی و … باشد، در مقام بیان اجزای محیط زیست است و برای تعریف محیط زیست ترکیبی نامأنوس است.
    آقای سید فضل اله موسوی نیز در کتاب حقوق بین الملل محیط زیست بدون آنکه هیچ تعریفی از محیط زیست ارائه دهد، نوشته است: «امروزه موضوع محیط زیست مسایل بسیاری را دربرمی گیرد، از جمله آب و هوا، گرمای جهانی، بالا آمدن سطح آب دریاها، حفظ گونه های گیاهی و حیوانی، فرسایش لایه ازن، تخریب جنگل ها، آلودگی آب ها، باران اسیدی، آلودگی های صوتی و بسیاری مسائل دیگر.»[۶]
    در قانون حفاظت از محیط زیست بلغارستان مصوب ۱۹۹۱ (تکمله) محیط زیست اینگونه تعریف شده است که: محیط زیست بخشی از طبیعت است که می تواند از فعالیت بشر متأثر گردد. این تعریف از محیط زیست، در نگاه اول جذاب به نظر می رسد. در عین حالی که کوتاه است، بسیار جامع نیز می نمایدو از لغات و عبارات پیچیده نیز استفاده نکرده است. اما در ماهیت باید گفت در این تعریف، ملاک تشخیص محیط زیست این است که بتواند توسط فعالیت بشر متأثر گردد. این ملاک بدی به نظر نمی رسد و گستره ی وسیعی را در برمی گیرد. در صورت تمسک به این ملاک باید ابتدای تعریف را تغییر داد. چرا که تمام طبیعت به صورت بالقوه می تواند از فعالیت بشر متأثر گردد. مسلماً منظور گوینده اثر بالفعل نبوده است. چرا که خیلی از بخش های طبیعت تا به حال دست نخورده باقی مانده ولیکن نمی توان به این دلیل آن را خارج از تعریف محیط زیست دانست. فلذا کل طبیعت و آنچه خداوند آفریده است محیط زیست به شمار می آید. اما به نظر می توان از این تعریف در دست یابی به تعریف کاربردی تر استفاده کرد. بدین توضیح که می توان گفت محیط زیست به طبیعتی گفته می شود که تغییر و تخریب آن به صورت بالقوه می تواند زندگی انسان را متأثر گرداند. چنین تعریفی از آنجا دارای حُسن است که اهمیت جلوگیری از تخریب محیط زیست را به شنونده گوش زد می کند. گوش زد می کند که تغییر و تخریب محیط زیست بر زندگی بشر تأثیرگذار است. خواه این تغییر و تخریب مستقیماً در نتیجه عمل سوء انسان باشد، خواه غیر از آن باشد.به عنوان مثال عدم پیگیری و برنامه ریزی یک دولت برای جلوگیری از انقراض یک گونه حیوانی یا گیاهی خاص، ترک فعلی است از جانب آن دولت که به طور غیر مستقیم موجب تخریب محیط زیست شده و بر زندگی کل بشریت تأثیر سوء می گذارد. چرا که در صورت انقراض یک گونه جانوری خاص، کل جامعه جهانی در نسل های آتی از داشتن این گونه محروم می شوند و این همان خسارت بالقوه به زندگی انسان است. چرا که محیط زیست و گونه های متنوع زیستی موجود در آن میراث مشترک بشریت بوده و همه ی دولت ها موظف به جلوگیری از انقراض گونه های کمیاب و در معرض خطر هستند.
    بنابراین وقتی در ابتدای تعریف می گوییم : “محیط زیست، طبیعتی است که…” در حقیقت مصنوعات ساخت دست انسان را از دایره شمول خارج ساخته ایم و این تعریف از این لحاظ مانع است. از سوی دیگر نمی گوییم “بخشی از طبیعت است که …” بلکه کل طبیعت را محیط زیست می دانیم که تخریب آن چه موجب خسارت مادی چه معنوی گردد، زندگی انسان را متأثر می سازد. این تعریف از دو جهت فوق دارای جامعیت مقبولی است.

     

    گفتار دوم: واژگان نزدیک به محیط زیست

    در مقالات و کتب نگاشته شده در زمینه محیط زیست و همچنین معاهدات منعقده در زمینه حقوق محیط زیست گاهاً با واژگانی برخورد می نماییم که اگرچه دارای مفهوم نزدیک به محیط زیست هستند و ارتباط تنگاتنگی با آن دارند، لیکن تمیز قائل شدن به ظریف معنایی آن و تفکیک آن ها از مفهوم محیط زیست به معنی خاص به درک و فهم آسان تر مقصود بکار گیرنده کمک شایانی می کند. واژگانی همچون اکولوژی، زیستگاه، زیست بوم، اکوسیستم، لانه اکولوژیک، تعادل اکولوژیک از این قبیل هستند که به تعریف اجمالی آن ها می پردازیم.

     

    الف) اکولوژی

    اکولوژی یا بوم شناسی از جمله کهن ترین علوم بشری است و به معنای دانشی است که روابط جانداران را با محیط زندگی آنها بررسی می کند.[۷] با توجه به ارتباط ناگسستنی که میان محیط زیست و فعالیت های اکولوژیست ها وجود دارد، این گروه را می توان نمایندگان فعال حفاظت از محیط زیست دانست. از سوی دیگر واژه های بسیاری نیز از علم اکولوژی وارد اصطلاحات حقوقی حقوق محیط زیست گردیده است. به عنوان مثال لانه اکولوژیک به معنای زیستگاه طبیعی و یا پناهگاه حیات وحش، و یا واژه تعادل اکولوژیک که در مقالات حقوقی در خصوص مسئولیت دولت ها به حفظ نظم طبیعی محیط زیست بسیار پرکاربرد است.

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [سه شنبه 1400-01-24] [ 10:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      آثار حقوقی الحاق ایران به موافقت نامه تریپس- قسمت ۱۸ ...

    هم چنین در ماده ۱۰ مکرر نیز مقرر می دارد : « قانون گذاران کشورهای عضو مختارند تکثیر مقالات راجع به مسائل روز اقتصادی ، سیاسی یا مذهبی را که در روزنامه ها یا مجلات دوره ای منتشر شده اند یا آثار پخش شده رادیویی مشابه را توسط وسایل ارتباط جمعی یا پخش رادیویی یا پخش با وسایل ارتباطی با سیم ، در مواردی که صراحتاً منع نشده است ، تجویز کنند . با وجود این ، همواره منبع باید به روشنی قید شود ؛ ضمانت اجرای این تعهد توسط قانون کشور محل تقاضای حمایت تعیین می شود ». در ماده ۲ مکرر کنوانسیون برن هم امکان محدود کردن حمایت از برخی آثار را مورد تاکید و در اختیار قانون گذاران کشورهای عضو قرار داده است : بند ۱ شامل محدودیت حمایت در بخشی از سخنرانی های سیاسی و سخنرانی های ایراد شده در جریان رسیدگی قضایی بوده و در بند ۲ کنفرانس ها ، خطابه ها و سایر آثار با ماهیت مشابه که برای عموم ایراد شده اند شده اند ، توسط مطبوعات تکثیر ، یا از طریق رادیویی یا با وسایل باسیم برای عموم پخش شوند . در ماده ۱۳ همین قانون به امکان محدود کردن حق ضبط آثار موسیقی و کلام های همراه آن پرداخته است : « هر کشور عضو می تواند ، در آنچه به او مربوط می شود ، محدودیت ها و شرایط راجع به حقوق انحصاری پدیدآورنده اثر موسیقی و پدیدآورنده کلام که پیش از این شخص اخیر ضبط آن را با اثر موسیقی اجازه داده ، تعیین کند و ضبط صوتی چنین اثر موسیقی ، و در صورت مقتضی با کلام آن را تجویز کند . اما محدودیت ها و شرایطی با این ماهیت در کشورهای واضع فقط دارای اثر کاملا محدود است و به هیچ وجه به حقوق پدیدآورنده در گرفتن غرامت منصفانه که با توافق و در غیر این صورت توسط مقام صالح تعیین می شود ، لطمه ای وارد نمی کند ».
    عکس مرتبط با اقتصاد
    مبحث سوم : آثار الحاق
    به طور کلی در مقایسه موافقت نامه تریپس و قانون ایران باید گفت که دایره محدودیت ها و استثنائات حقوق پدیدآورنده نرم افزار ، در موافقت نامه تری÷س به تبعیت از کنوانسیون برن ، گسترده تر و وسیع تر از حقوق ما می باشد . بنابراین ایران می تواند بر اساس بند ۲ ماده ۲ مکرر کنوانسیون که برای اعضای موافقت نامه لازم الاجرا می باشد ، شرایطی را مقرر نماید که به موجب آن عرضه عمومی برنامه های رایانه ای به عموم با هدف آگاه سازی عمومی توسط مطبوعات و صدا و سیما بدون نیاز به اخذ مجوز از دارنده حق ، مجاز شمرده شود . این در حالی است که قانون حمایت از حقوق نرم افزارهای رایانه در این زمینه ساکت می باشد . همچنین در بحث مربوط به مجوزهای اجباری نیز که در بند ۲ ماده ۱۱ مکرر کنوانسیون برن به آن نگاهی انداخته است در قوانین ایران مشاهده نمی شود . بنابراین در بحث محدودیت ها و استثنائات در حقوق ایران مقرره متعارض و متناظری یافته نمی شود .
    فصل ششم : حقوق مرتبط[۱۹۷]
    مبحث نخست : در قوانین ایران
    الف ) اثرهای مورد حمایت
    هیچ یک از قوانین ایران به صراحت به حقوق مرتبط نپرداخته اند ؛ اما در قانون حمایت از حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان در بند ۴ ماده ۲ اثر موسیقی را که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد را مورد حمایت قانون دانسته است . مستفاد به همین بند می توان گفت : تولیدکنندگان آثار صوتی از پدیدآورندگان محسوب می شود . همچنین در این قانون مقرره ای که به صراحت از اعطای حقوق مجزا به سازمان های پخش رادیو تلویزیونی سخن بگوید ، وجود ندارد . البته در ماده ۱۱ این قانون به مسئله ضبط این برنامه ها اشاره شده و تنها در صورتی مجاز تلقی شده که برای استفاده شخصی و غیر انتفاعی باشد .[۱۹۸] « شاید بتوان گفت با توجه به این ماده قانون گذار از سازمان های پخش رادیو تلویزیویی حمایت کرده است ، اما احتمال دارد منظور قانون گذار از حمایت از حقوق پدیدآورندگان آثار رادیویی و تلویزیونی باشد .[۱۹۹] با این حال در ماده ۳ قانون ترجمه و تکثیر کتب ، نشریات و آثار صوتی دقیقاً به آثار صوتی اشاره دارد و « نسخه برداری یا ضبط یا تکثیر آثار صوتی که بر روی صفحه یا نوار یا هر وسیله دیگر ضبط شده است بدون اجازه صاحبان حق یا تولیدکنندگان انحصاری یا قائم مقام قانونی آنان برای فروش را ممنوع دانسته است »
    لایحه قانون جامع حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط ، بخش سوم شامل مواد ۹۳ الی ۱۱۰ را به حقوق مرتبط اختصاص داده است . در ماده ۹۳ حقوق مرتبط را شامل حقوق اجراکنندگان اثر ، تولیدکننده نسخه های اثر صوتی مراکز پخش رادیو- تلویزیونی دانسته است .
    این لایحه ، حقوق هریک از تقسیمات فوق الاشاره را شامل فصل اول ( حقوق اجراکنندگان ) ، فصل دوم (حقوق تولیدکنندگان ابزار رسانه های صئتی ) و فصل سوم ( حقوق مراکز پخش رادیو – تلویزیونی ) مورد توجه و اهتمام قرار داده است . در ماده ۱ بند ۱۷ ، لایحه به تعریف اجراکننده پرداخته و آن را عبارت « از خوانندگان ، نوازندگان ، هم خوانان ، هنرپیشگان و سایر افرادی که آواز می خوانند ، سخنرانی ، دکلمه یا بازیگری می نمایند یا به هر ترتیب دیگری نمودهای فرهنگ عامه ، عملیات سیرک بازی و خیمه شب بازی و سایر آثار ادبی و هنری اجرا می نمایند اعم از اینکه آثار مزبور در حوزه عمومی قرار گرفته باشند یا نباشند ، دانسته است » . در تبصره ذیل همین ماده ، هنرمندان نقش های فرعی کم اهمیت اثر دیداری – شنیداری یا شنیداری را از حوزه شمول حمایت خارج نموده است .
    ب ) حقوق پدیدآورندگان
    در قوانین ایران نیز از حقوق معنوی در حقوق مرتبط ماده خاصی پیش بینی نشده است ، اما همانطور که برای پدیدآورندگان ، حقوق معنوی منظور شده است باید اذعان نمود که این سه دسته ذی نفع هم در حقوق ایران علی الظاهر در حکم پدیدآورنده یا پدیدآورنده محسوب می شوند و حقوق معنوی زیر برای آنها متصوّر است :
    ب ۱ ) حق ولایت بر اثر ؛
    ب ۲ ) حق تمامیت اثر .
    لایحه قانون جامع به حق معنوی برای اجراکنندگان را در ماده ۹۹ بیان و مقرر می دارد : « اجراکننده علاوه بر حقوق مادی خود ، و حتی در مواردی که دیگر مالک حقوق یاد شده نیست ، دارای حقوق انحصاری زیر است :
    ۱ ) حق حرمت نام : بر این اساس وی حق دارد در خصوص اجرای زنده و یا تثبیت شده خود ، نامش به عنوان اجرا کننده ذکر شود به استثنای مواردی که حذف نام او به اقتضای روش استفاده از اجرا لازم باشد .
    ۲ ) حق حرمت اجرا : به موجب این حق ، اجرا کننده حق جلوگیری یا اعتراض به هر گونه دخل و تصرف ، تحریف یا دیگر تغییرات در اجرای خود که به شهرت و یا حیثیت او لطمه وارد کند را دارد .
    در ماده ۱۰۶ همین لایحه داشتن حق دریافت اجرت عادلانه را برای استفاده کنندگان از ابزارهای رسانه صوتی مجاز دانسته و اجراکننده یا اجراکنندگان و تولیدکنندگان را مستحق دریافت اجرت عادلانه در قبال استفاده از تولید دانسته است .
    در حقوق مادی نیز این اصل کلی حمایت در حقوق مرتبط پابرجا می باشد که در ماده ۳ قانون حمایت حقوق مصنّفان ، مؤلّفان و هنرمندان آمده است : « حقوق پدیدآورندگان شامل حق انحصاری نشر و پخش و عرضه و اجرای اثر و حق بهره برداری مادی و معنوی از نام و اثر او است » . لایحه قانون جامع حقوق مادی زیر را برای دارندگان حقوق مرتبط به تفکیک هر سه فصل بیان شده برشمرده است. حقوق مادی پیش بینی شده برای اجراکنندگان عبارت است از :
    ۱ ) تثبیت اجرا برای نخستین بار ؛
    ۲ ) پخش رادیو – تلویزیونی یا سایر صور ارسال عمومی اجرا به استثنای موارد مندرج در ماده بعد ؛
    ۳ ) تکثیر مستقیم یا غیر مستقیم اجرای تثبیت شده به هر روش و شکل ؛
    ۴ ) پخش عمومی اصل یا نسخه اجرای تثبیت شده برای نخستین بار از طریق فروش یا سایر صور انتقال مالکیت اثر مشروط یر اینکه اصل یا نسخه ها قبلاً با اجازه اجراکننده در ایران یا هر منطقه ای دیگر از جهان پخش نشده باشد ؛
    ۵ ) اجاره یا عاریه دادن عمومی اصل یا نسخه اجرای تثبیت شده حتی پس از انتقال مالکیت نسخه اثر به دیگران ؛
    ۶ ) در اختیار عموم قرار دادن اجرای تثبیت شده به وسیله دستگاه های با سیم یا بی سیم به طریقی که عموم مردم بتوانند در هر مکان یا زمانی که خود انتخاب می کنند به آن دسترسی داشته باشند .
    تبصره : هر گونه استفاده مجزا از صوت یا تصویر اجرا نیز مشمول مقررات فوق است .
    ماده ۱۰۵ لایحه ، حقوق مادی زیر را برای تولیدکنندگان ابزار رسانه های صوتی پیش بینی نموده است :
    ۱ ) تکثیر مستقیم یا غیر مستقیم ابزار رسانه به هر شکل و روش ؛
    ۲ ) پخش عمومی اصل یا نسخه ابزار رسانه برای نخستین بار از طریق فروش یا سایر صور انتقال مالکیت اثر مشروط یر اینکه اصل یا نسخه ها قبلاً با اجازه تولیدکننده در ایران یا هرنقطه ای دیگر از جهان پخش نشده باشد ؛
    ۳ ) ) اجاره یا عاریه دادن عمومی اصل یا نسخه ابزار رسانه حتی پس از انتقال مالکیت نسخه اثر به دیگران ؛
    ۴ ) در اختیار عموم قرار دادن ابزاررسانه به وسیله دستگاه های با سیم یا بی سیم به طریقی که عموم مردم بتوانند در هر مکان یا زمانی که خود انتخاب می کنند به آن دسترسی داشته باشند .
    همچنین لایحه حقوق انحصاری پخش مجدد برنامه رادیو تلویزیونی ، ارسال عمومی ، تثبیت و تکثیر نسخه تثبیت شده را در ماده ۱۰۹ برای مراکز پخش رادیو تلویزیونی برشمرده است .
    ج ) معیارهای حمایت
    در قوانین ایران دو معیار برای آثار برشمرده اند : معیار تابعیت و معیار انتشار . به موجب ماده ۲۲ قانون حمایت از حقوق مولفّان ، مصنفان و هنرمندان « حقوق پدیدآورنده موقعی از حمایت برخوردار خواهند بود که اثر برای نخستین بار در ایران چاپ یا پخش یا نشر یا اجرا شده باشد و قبلاً در هیچ کشوری چاپ یا نشر یا پخش و یا اجرا نشده باشد ( معیار انتشار ) ؛ این ماده تنها ناظر به حمایت از حقوق مادی است و حقوق معنوی آثاری که معیار حمایت فوق در مورد آنها قابل اعمال نیست نیز مورد حمایت قرار گیرد . در ماده ۶ قانون ترجمه و تکثیر کتب ، نشریات و آثار صوتی نیز مقرر شده است « در مورد تکثیر کتب و نشریات و آثار صوتی ، حمایت های مذکور در این قانون به شرط وجود عهدنامه یا معامله متقابل نسبت به اتباع سایر کشورها نیز جاری است ( معیار تابعیت ) مورد اهتمام قرار گرفته است .بنابر این در صورت الحاق به موافقت نامه تریپس ، معیار تثبیت نیز به قوانین ایران اضافه شده و رعایت مفاد این معیار الزامی می باشد .
    در لایحه قانون جامع در ماده ۱۷۲ اقدام به برشمردن معیارهای حمایت از اجراکنندگان نموده است ،که عبارتند از :
    ۱ ) اجراکنندگانی که تبعه جمهوری اسلامی ایران هستند ؛
    ۲ ) اجراکنندگانی که تبعه جمهوری اسلامی ایران نیستند ولی اجرای آنها :
    ۲-۱ ) داخل مرزهای ایران انجام می گیرد ؛
    ۲-۲ ) در رسانه صوتی ای درج شده که مورد حمایت این قانون است ؛
    ۲-۳) در رسانه صوتی ای درج نشده ولی در برنامه ها ی پخش شده رادیو – تلویزیونی که مورد حمایت این قانون هستند ضبط شده است .
    ماده ۱۷۳ نیز مقرر می دارد : مقررات این قانون در باره حمایت از رسانه های صوتی در موارد زیر اجرا خواهند شد :
    ۱ ) رسانه های صوتی ای که تولیدکننده آنها تبعه جمهوری اسلامی ایران هستند ؛
    ۲ ) رسانه های صوتی ای که اولین بار در ایران ضبط شده اند ؛
    ۳ ) رسانه های صوتی ای که اولین بار در ایران منتشر شده اند .
    ماده ۱۷۴ همین قانون در بیان حمایت از برنامه های پخش شده از رادو و تلویزیون مقرر داشته :
    ۱ ) برنامه های رادیو – تلویزیونی پخش شده توسط مراکز پخش بین المللی که دفتر مرکزی آنها در ایران واقع شده است ؛
    ۲ ) برنامه های رادیو – تلویزیونی پخش شده که فرستنده آنها در ایران واقع است .
    همانطور که ملاحظه می شود این مواد شرط تابعیت ایران و نخستین ضبط یا انتشار اثار در ایران را ملاک حمایت قرار داده و مطابق ماده ۴ ، ۵ و ۶ کنوانسیون رم می باشد .
    د ) مدت حمایت
    در مورد مدت حمایت در حقوق مرتبط ، در قوانین ایران نصی وجود ندارد ، مگر اینکه مجریان خود هنرمند محسوب شوند و مصداق ماده ۱۲ قانون حمایت حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان باشند . بر این اساس برای دارندگان حقوق مادی سی سال پس ازمرگ پدیدآورنده است . به موجب تبصره همین ماده : « مدت حمایت از آثار مشترک موضوع ماده ۶ این قانون ۳۰ سال پس از فوت آخرین پدیدآورنده خواهد بود ». در خصوص آثار متعلق به اشخاص حقوقی یا آثاری که حق استفاده از آن به شخص حقوقی واگذار شده است ، مدت حمایت از حقوق مادی پدیدآورنده بر اساس ماده ۱۶ همین قانون ، ۳۰ سال از تاریخ نشر یا عرضه می باشد ؛ و برای دارندگان حقوق معنوی این مدت دائمی خواهد بود . در بند ۵ ماده لایحه در ماده ۱۰۲ حقوق مادی اجراکنندگان را تا پایان پنجاهمین سال پس از سالی که اجرا در آن سال تثبیت شده دانسته است و در صورتی که نسخه تثبیت شده ای وجود نداشته باشد پس از پایان سالی که اجرا در آن اتفاق افتاده است را ملاک عمل قرار داده است . این مدت برای تولید کنندگان ابزار رسانه های صوتی ، از تاریخ نشر ابزار رسانه تا پنجاهمین سال پس از انتشار آن یا در صورتی که ابزار رسانه منتشر نشده باشد ، تا پایان پنجاهمین سال از تاریخ تثبیت آن مقرر شده است . در ماده ۱۱۰ حقوق مقرر برای مرکز پخش رادیو تلویزیونی را به مدت بیست سال از پایان سالی که پخش انجام شده است ، مورد حمایت قرار خواهد گرفت .
    ه ) محدودیت ها و استثنائات
    قانون حمایت از حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان در ماده ۱۱ ضبط برنامه های رادیویی و تلویزیونی را برای استفاده استثنا ساخته است و مقرر می دارد : « نسخه برداری از اثرهای مورد حمایت این قانون مذکور در بند ۱ از ماده ۲ و ضبط برنامه های رادیویی و تلویزیونی فقط در صورتی که برای استفاده شخصی و غیر انتفاعی باشد مجاز است. گروهی بر این عقیده اند که : «این قانون قائل به حقوق انحصاری از جمله حق ضبط برای سازمان های پخش رادیو تلویزیونی است که در مواردی بر آن استثنا وارد می شود . اما از طرفی ممکن است گفته شود مقصود قانون گذار حمایت از حقوق پدیدآورندگان برنامه ها بوده است نه سازمان های پخش رادیو تلویزیونی ».[۲۰۰] اما ماده ۵ قانون ترجمه و تکثیر کتب و نشریات و آثار صوتی در زمینه حمایت از تولید کنندگان آثار صوتی مقرر کرده است : « تکثیر و نسخه‌برداری از کتب و نشریات و آثار صوتی موضوع مواد دو و سه این قانون به منظور استفاده در کارهای مربوط به آموزش یا تحقیقات علمی مجاز خواهد بود مشروط براینکه جنبه انتفاعی نداشته باشد و اجازه نسخه‌برداری از آنها قبلاً به تصویب وزارت فرهنگ و هنر رسیده باشد ». علاوه بر این در تبصره همین ماده نسخه برداری را در صورتی که برای استفاده شخصی و خصوصی باشد بلامانع دانسته است .
    مبحث دوم : در موافقت نامه تریپس
    الف ) اثرهای مورد حمایت
    از حقوق مرتبط به نام های حقوق مجاور[۲۰۱] ، حقوق تبعی ، حقوق وابسته و حقوق جانبی یاد شده است . منظور از این حقوق ، حقوق اشخاص حقیقی یا حقوقی است که با توجه به توانایی های اجرایی یا فنی خود آفرینش های فکری دیگران را به اجرا در می آورند . « حقوقی است که در برخی زمینه ها شبیه حق مولّف است . در واقع این حقوق به حمایت از اشخاص یا سازمان هایی می پردازد که در عرضه عمومی آثاری که تحت حمایت حق مولف اند ، مهارتی ارائه می کنند که نیازمند حمایت است و به همین دلیل آنها را حقوق مرتبط نامیده اند و حمایت از این حقوق باید از طریق حقوقی شبیه حق مولف صورت گیرد »[۲۰۲]در صورت تبدیل به عمل ، آنها را ( اجرا کننده ) « یعنی هنرپیشگان ، خوانندگان ، نوازندگان و سایر اشخاصی که آثار ادبی و هنری را به اجرا در می آورند . بعضی از قوانین ملّی به این هنرمندان در رابطه با اجراهایشان حقوقی را اعطا می نمایند که همانند حقوق مولف نسبت به اثرش می باشد ( مثل حق ضبط و تکثیر )[۲۰۳] یا تبدیل به صوت می نمایند ( صوت نگاشت ، که تهیه کنندگان آثار صوتی یا فونوگرام[۲۰۴] بوده و شامل صفحات گرامافون ، نوار کاست ، دیسک و … ) که طبق بسیاری از قوانین در صورت تکثیر غیر مجاز محصولاتشان مورد حمایت واقع می شوند ؛ و سازمان های پخش کننده که سطح گسترده ای آثار را به عموم مردم عرضه می کنند ؛ که غالبادر سطح ملی در قبال برخی استفاده های غیر مجاز ، برنامه هایشان تحت حمایت قانونی قرار دارند » .[۲۰۵] لذا برای بهره گیری از هرکدام باید بطور مجزا اجازه دریافت کرد . «به عنوان مثال ، زمانی که نواری را تکثیر می کنیم ، علاوه بر اینکه باید از اجراکننده آن اجازه بگیریم باید اجازه تولید کننده را نیز داشته باشیم و همینطور باید از سراینده موسیقی و نویسنده یا شاعر آن تصنیف نیز اجازه گرفت ».[۲۰۶]
    برای حمایت از اثرهای این گروه از اشخاص تا قبل از موافقت نامه تریپس ، کنوانسیون های متعددی به این حقوق پرداخته اند اما سرآمد همه این کنوانسیون ها ، کنوانسیون مشهور به رم بوده که به طور خاص به این گونه آثار پرداخته است . این کنوانسیون که مورد تاکید موافقت نامه تریپس واقع شده است در ۲۶ اکتبر ۱۹۶۱ به تصویب رسیده و هم اکنون تعداد زیادی از کشورهای جهان به آن ملحق شده اند .
    ماده ۳ کنوانسیون رم ابتدا به تعاریفی از هنرمندان اجراکننده ، فونوگرام ، تولیدکنندگان فونوگرام ، انتشار، تکثیر ، پخش رادیو و پخش مجدد رادیویی پرداخته است که عبارتند از :
    الف ) « هنرمندان مجری یا اجراکنندگان » ، هنرپیشگان ، آوازخوانان ، نوازندگان ، رقص کنندگان و دیگر اشخاصی است که عرضه می کنند ، آواز می خوانند ، بازخوانی می کنند ، دکلمه می کنند ، بازی می کنند یا به هر روش دیگر آثار ادبی و هنری را اجرا می کنند ؛
    ب ) « فونوگرام » ، هر تثبیت[۲۰۷] منحصراً صوتی از اصوات ناشی از یک اجرا یا دیگر اصوات است ؛
    ج ) « تولیدکننده فونوگرام » ، شخص حقیقی یا حقوقی است که اولین تثبیت را از اصوات یک اجرا یا اصوات انجام می دهد ؛
    د ) « انتشار » ، عبارت است از دراختیارعموم گذاردن نسخه هایی از یک فونوگرام به میزان کافی و متعارف ؛
    ه ) « تکثیر » ، تهیه نسخه یا نسخه های متعدد از یک تثبیت است ؛
    و ) « پخش رادیویی » ، عبارت است از ارسال اصوات یا تصاویر و اصوات از طریق امواج رادیویی ( ابزار بی سیم ) به منظور دریافت توسط عموم ؛
    ز ) « پخش مجدد رادیویی » ، عبارت است از پخش همزمان برنامه یک سازمان رادیویی توسط یک سازمان رادیویی دیگر .
    موافقت نامه تریپس ماده ۱۴ را به مبحث حمایت از اجراکنندگان ، تولیدکنندگان آثار صوتی و سازمان های پخش کننده اختصاص داده است . « بر خلاف رژیم حقوقی کپی رایت که در خصوص آن مقررات اساسی کنوانسیون برن با موافقت نامه تریپس ترکیب شده ، در رابطه با حقوق مرتبط ( حقوق هنرمندان اجراکننده ، تهیه کنندگان فونوگرام و سازمان های پخش ) مقررات کنوانسیون رم (۱۹۶۱ ) ضمن موافقت نامه گنجانیده نشده است ، بلکه صرفاً حقوق اساسی مقرر در کنوانسیون رم به نحوی ساده شده در موافقت نامه تریپس مطرح گردیده است ، هرچند که در مقایسه با کنوانسیون رم ، موافقت نامه تریپس در خصوص مدت حمایت از این حقوق ، اصلاحات مهمی به عمل آورده و این مدت را افزایش داده است ».[۲۰۸]
    موافقت نامه تریپس در عبارت بند ۱ ماده ۱۴ خود به مقوله اجراها اشاره کرده « ضبط اجرای ضبط نشده آن ها و تکثیر چنین ضبطی » ظاهراً به اجراهای زنده صوتی یا تصویری ناظر است. « اجراکنندگان ( هنرپیشگان ، خوانندگان ، نوازندگان موسیقی ، رقاصان و سایر اشخاصی که آثار ادبی یا هنری را اجرا می کنند ) در برابر برخی اعمال که بدون رضایت آنها انجام شده اند ، حمایت می شوند . این گونه اعمال عبارتند از : پخش رادیویی یا تلویزیونی و ارسال برای عموم ، اجراهای زنده آنها ، ضبط اجراهای زنده ، تکثیر اجراهای زنده ضبط شده آنها اگر ضبط اصلی بدون رضایت آنها انجام شده باشد یا اگر هدف تکثیر آن هدفی نباشد که برای آن ، رضایت خود را اعلام کرده بودند ».[۲۰۹] « در موافقت نامه تریپس نیز همانند کنوانسیون رم جهت حمایت از هنرمندان اجراکننده حقوق مشخصی بر شمرده نشده است بلکه این امکان برای ایشان فراهم آمده که از اعمال خاصی جلوگیری به عمل آورند .[۲۱۰] ملاحظه می شود که در این موافقت نامه به حق پخش از طریق تلویزون کابلی اشاره نشده است . زیرا بند ۱ ماده ۷ کنوانسیون رم نیز مقرراتی در این باره وضع نموده است که در آن حق ضبط بر روی وسیله مادی ، مورد قبول واقع شده و در موافقت نامه تریپس ، تنها حق ضبط بر روی فونوگرام ( ضبط صدا با وسیله صوتی ) ذکر شده است . بند ۲ ماده ۱۴ این موافقت نامه از تولیدکنندگان فونوگرام حمایت می کند . با این حال از فونوگرام تعریفی ارائه نشده و تعیین مفاد آن را به کنوانسیون رم واگذار نموده است . کنوانسیون رم در ماده ۱۰ به حق تکثیر تولیدکنندگان فونوگرام پرداخته و در آن آمده است : « تولیدکنندگان صفحات صوتی ، از حق صدور اجازه یا منع تکثیر مستقیم[۲۱۱] یا غیر مستقیم[۲۱۲] صفحات صوتی خود برخوردارند ». همچنین طبق بند ۴ ماده ۱۴ موافقت نامه تریپس تولیدکنندگان آثار صوتی از حق اجاره یا ممانعت اجاره تجاری آثار خویش برخوردار است . در این صورت « استفاده کننده باید حق الزحمه عادلانه ای به اجراکننده یا تولیدکننده صفحه صوتی یا هردو آنها پرداخت کند . با این حال کشورهای عضو می توانند این ماده را اجرا نکنند یا کاربرد آن را محدود سازند ».[۲۱۳]
    بند ۳ ماده ۱۴ نیز از سازمان های پخش رادیویی در قبال تکثیر و ضبط و پخش مجدد و انتقال برنامه های تلویزیونی ( نه برنامه های صوتی رادیو ) به عموم از طریق ابزار باسیم یا بی سیم[۲۱۴] آنها حمایت می کند ، با این حال تعریفی از پخش (برنامه) رادیویی ارائه نکرده است . موافقت نامه با ارجاع به مقررات کنوانسیون رم ، تعیین مسائل مربوط به این گونه پخش ها را به کنوانسیون مزبور محول کرده است . از آنجا که منظور از پخش رادیویی در کنوانسیون رم ارسال بی سیم برای دریافت عمومی صوت یا صوت و تصویر می باشد ، غرض موافقت نامه از پخش رادیویی نیز در نتیجه همین معناست .[۲۱۵]
    ب ) حقوق پدیدآورندگان
    حقوق ذی نفعان حقوق مرتبط را به دو دسته حقوق مادی و حقوق معنوی تقسیم بندی نموده اند .[۲۱۶] در موافقت نامه تریپس برای دارندگان حقوق مرتبط تنها حقوق مادی پیش بینی شده است و اشاره ای به حق معنوی نیز در حقوق مرتبط نگردیده است و بطور قطع نیز باید چنین مستفاد گردد که آنگاه که برای پدیدآورندگان این حق ، حقوق معنوی مقرر نشده باشد برای دارندگان حقوق مرتبط نیز این حق کان لم یکن تلقی گردد . موافقت نامه تریپس درماده ۱۴ بند ۳ به این حقوق می پردازد « سازمان های پخش کننده از این حق برخوردار خواهند که از اعمال زیر چنانچه اجازه آنها کسب نشده باشد ، جلوگیری کنند : ضبط ، تکثیر برنامه های ضبط شده و پخش مجدد برنامه ها از طریق وسایل بی سیم و همینطور پخش برنامه های تلویزیونی به همین طریق برای عموم . در مواردی که اعضا چنین حقوقی را به سازمان های پخش کننده اعطا نکنند ، به مالکان دارای حق نسخه برداری از موضوع پخش ، این امکان را خواهند داد که طبق مقررات کنوانسیون برن (۱۹۷۱) از اعمال فوق جلوگیری کنند » . « این امر بدان معناست که کشور های عضو فقط هنگامی می توانند از حقوق منتسب به سازمان های پخش را که در بخش اول ماده ۱۴ بند ۳ مقرر شده مستثنی نمایند که در قوانین آنها برنامه های پخش شده در قالب کپی رایت مورد حمایت گرفته باشد » .[۲۱۷]
    در کنوانسیون رم نیز بدلیل منافع مادی و توجه بیشتر به این وجه ازآثار پرداخته ، و برای هر یک از تقسیمات حقوق مرتبط حقوق مادی را در نظر گرفته است که ذیلا بیان خواهد شد :
    ۱ ) حقوق مادی برای اجراکنندگان حقوق مرتبط :
    ۱- ۱) پخش رادیویی و اطلاع رسانی به عموم اجرای آنها بدون رضایت ایشان ؛ مگر این که اجرا در پخش رادیویی مورد استفاده قرار گرفته یا اطلاع رسانی به عموم قبلاً یک پخش اجرا بوده است ، یا از یک تثبیت ساخته شده است ؛

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در مراقبین بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت در سال ۱۳۹۲- قسمت ۲ ...

    فصل سوم:روش پژوهش
    ۱-۳ نوع پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۴۴
    ۲-۳ جامعه پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۴۴
    ۳-۳ نمونه پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .۴۵
    ۴-۳ مشخصات واحدهای مورد پژوهش و معیارهای ورود و خروج. . . . . . . . . . . . . ۴۵
    ۵-۳ روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۴۶
    ۶-۳ محیط پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . ۴۶
    ۷-۳ ابزار گردآوری داده ها. . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۴۷
    ۸-۳ اعتبار علمی یا روایی ابزار. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۴۸
    ۹-۳ اعتماد علمی یا پایایی ابزار. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۴۸
    ۱۰-۳ روش کاربرد ابزارها و گردآوری داده ها. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۴۹
    ۱۱-۳ روش تجزیه و تحلیل داده ها. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . .. . . . ۵۰
    ۱۲-۳ ملاحضات اخلاقی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . ۵۲
    فصل چهارم:
    ۱-۴ یافته های پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . . . . . . . . ۵۵
    فصل پنجم:
    ۱-۵ تجزیه و تحلیل یافته ها . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۸۸
    ۲-۵ نتیجهگیری نهایی یافتهها براساس سؤالات پژوهش. . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . ۱۰۳
    ۳-۵ کاربرد یافته های پژوهش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۱۰۴
    ۴-۵ پیشنهادات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . .۱۰۶
    منابع و ماخذ:
    -فهرست منابع. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۱۰۷
    پیوست ها:

     

     

    پرسشنامه اطلاعات فردی اجتماعی
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    پرسشنامه فشار مراقبتی زاریت

    فرم رضایت نامه آگاهانه

    فهرست جدول ها
    عنوان صفحه
    جدول شماره ۱- شاخصهای پراکندگی و مرکزی متغیرهای کمی بیماران تحت همودیالیز. . . . . ..۵۶
    جدول شماره ۲- توزیع بیماران تحت همودیالیز بر حسب مشخصات فردی-اجتماعی. . . . . . . . ۵۷
    جدول شماره ۳- شاخصهای پراکندگی و مرکزی متغیرهای کمی مراقبین بیماران تحت همودیالیز..۶۰
    جدول شماره ۴- توزیع مراقبین بیماران تحت همودیالیز بر حسب مشخصات فردی-اجتماعی. . ۶۱
    جدول شماره ۵- توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب شدت فشار مراقبتی. . . . . . . . . . . . . . ۶۵
    جدول شماره ۶- توزیع فراوانی مطلق و نسبی واحدهای مورد پژوهش برحسب پاسخ به عبارات ابزار فشار مراقبتی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۶۷
    جدول شاره ۷- مقایسه توزیع فراوانی مطلق و نسبی واحدهای مورد پژوهش بر حسب وجود و عدم وجود فشار مراقبتی به تفکیک عبارات پرسشنامه. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .۷۳
    جدول شماره۸- همبستگی نمره کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش با متغیرهای کمی فردی- اجتماعی مراقب. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .۷۵
    جدول شماره ۹- مقایسه میانگین نمره کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب جنس مراقب . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . ۷۶
    جدول شماره ۱۰- مقایسهی میانگین نمرهی کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب تأهل مراقب. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .۷۶
    جدول شماره ۱۱- مقایسهی میانگین نمرهی کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب مراقبت مراقب از بیمار دیگر. . . . . . . . . . .. . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . ۷۷
    جدول شماره ۱۲- مقایسهی میانگین نمرهی کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب ابتلای مراقب به بیماری . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .۷۷
    جدول شماره ۱۳- مقایسهی میانگین نمرهی کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب محل سکونت مراقب. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .۷۸
    جدول شماره ۱۴- مقایسهی میانگین نمرهی کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب نوع مسکن مراقب. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۷۸
    جدول شماره ۱۵- مقایسهی میانگین نمرهی کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب منبع درآمد بودن مراقب. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . ۷۹
    جدول شماره ۱۶ -مقایسهی میانگین نمرهی کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب زندگی با بیمار. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۷۹
    جدول شماره ۱۷- مقایسهی میانگین نمرهی کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب میزان تحصیلات مراقب. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۸۰
    جدول شماره ۱۸- مقایسهی میانگین نمرهی کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب وضعیت شغل مراقب. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .۸۱
    جدول شماره ۱۹ – مقایسهی میانگین نمرهی کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب درآمد متوسط خانواده (ماه) . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .۸۲
    جدول شماره ۲۰ – مقایسهی میانگین نمرهی کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش برحسب نسبت با بیمار. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . ۸۳
    جدول شماره ۲۱- همبستگی نمره کل فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش با متغیرهای کمی فردی-اجتماعی بیمار . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . ۸۴
    جدول شماره۲۲- مقایسهی میانگین نمرهی فشار مراقبتی برحسب متغیرهای کیفی فردی- اجتماعی مرتبط با بیمار. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . … . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۸۵
    جدول شماره۲۳- ضریب رگرسیونی عوامل مرتبط با فشار مراقبتی در واحدهای مورد پژوهش. . . ۸۶
    فهرست نمودارها
    عنوان صفحه
    نمودار شماره ۱- توزیع واحدهای مورد پژوهش برحسب شدت فشار مراقبتی. . . . . . . . . . .. . . . . . ۶۶

    فصل اول
    عنوا
    زمینه پژوهش:
    بیماری از جمله چالش هایی است که بر سر راه بسیاری از افراد قرار می گیرد و آنان را از فعالیت ها و زندگی روزمره خود باز می دارد. برطرف کردن بیماری، به دلیل تاثیری که بر ابعاد فردی، اجتماعی و اقتصادی می گذارد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است (۱). در بین بیماری ها، بیماری های مزمن که دارای شیوعی فزاینده در جهان هستند، به دلیل گسترش روش های درمانی و در نتیجه کاهش میرایی با فرایندی طولانی، بیماران را نیازمند مراقبت، سرپرستی و بازتوانی می سازند. در میان بیماری های مزمن، بیماری مزمن کلیوی[۱] از جمله مشکلات عمده ایست که در آن بیش تر سیستم های بدن تحت تأثیر اورمی ناشی از بیماری قرار می گیرند (۲). میزان شیوع نارسایی مزمن کلیه در جهان ۲۴۲ مورد در یک میلیون جمعیت است و سالیانه حدود ۸ درصد به این میزان اضافه می شود (۳). بیماری های مزمن کلیه هشتمین علت مرگ و میر در ایالات متحده محسوب می شود. تخمین زده می شود که بالغ بر ۳۱ میلیون امریکایی (۱۰% کل جمعیت) به بیماری مزمن کلیه مبتلا باشند (۴). براساس آمار موجود در ایران سالیانه حدود ۱۲۰۰ تا ۱۶۰۰ نفر به این بیماری مبتلا میشوند (۳). استان گیلان نیز با تعداد فزاینده ای از بیماران کلیوی روبرو است، به طوری که در سال ۱۳۹۱ آمار آن ۳۰۰۰ نفر اعلام شده است (۲). بیمارانی که به مرحله انتهایی بیماری کلیوی می رسند، برای زنده ماندن نیاز به انجام درمان های جایگزین کلیه[۲] (RRT)، شامل همودیالیز و پیوند کلیه دارند. با توجه به افزایش چشمگیر نیاز بهRRT در دهه های اخیر و روند صعودی آن و نیز با توجه به کمبود کلیه برای پیوند، دیالیز رایج ترین روش مورد استفاده در این بیماران است (۵). نیاز به همودیالیز در ایران به طور چشمگیری در حال افزایش است، به طوری که تعداد بیماران همودیالیزی استان گیلان از ۵۰۲ بیمار در ۱۱ مرکز در سال ۱۳۸۵ به ۸۰۷ بیمار (با افزایش ۶۰ درصدی) در ۱۳ مرکز در سال ۱۳۹۰ افزایش یافته و براساس آخرین آمار منتشر شده از تعداد بیماران همودیالیزی در سال ۱۳۹۱ این تعداد به ۹۲۴ نفر رسیده است (۲). درمان های جایگزینی کلیه، بیماران را در معرض طیف وسیعی از مشکلات جسمی، روانی، اقتصادی و اجتماعی قرار می دهد و در مجموع کیفیت زندگی[۳] آنان تحت تأثیر قرار می گیرد (۶). این بیماری منجر به تغییرات مهمی در شیوه زندگی فرد می گردد وکاهش سطح انرژی، نیاز مکرر به همودیالیز و مشکلات سلامتی همراه با آن، احساس افسردگی، عدم توانایی در انجام کارها و فعالیت های عادی روزمره و سایر مواردی که همگی زندگی بیمار را تحت تاثیر قرار داده و زندگی عادی او را مختل می سازد (۷). علوی و همکاران نیز در پژوهش خود که به بررسی وضعیت سلامتی و فعالیتهای روزانه زندگی در بیماران همودیالیزی و پیوند کلیه پرداخته اند، گزارش کردند که بیماران دیالیزی از وضعیت سلامت عمومی و جسمی مناسبی برخوردار نبوده و در انجام فعالیت های روزمره زندگی خود با مشکل روبرو هستند. (۸). مطالعات بسیاری نشان می دهند که بیماران همودیالیزی از خستگی شدیدی رنج میبرند (۹, ۱۰) و سطح بالایی از ناتوانی را در حیطه های مختلف زندگی تجربه میکنند که در نهایت به کاهش سطح کیفیت زندگی آنها منجر می شود (۱۱). علاوه بر این، عوارض شایع دیالیز شامل برنامه غذایی محدود، کاهش فعالیتهای اجتماعی، عوارض دارویی، فشار اقتصادی، مشکلات زناشویی، استرس های عاطفی و اضطراب، بیمار و مراقب او را تحت فشار بیشتری قرار می دهد. (۱۲).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    بیماری و ناتوانی مزمن در فرایند زندگی و سازگاری های مربوطه اخلال ایجاد میکند و به علت تأثیر بیماری بر مددجو و خانواده، پویایی خانواده اغلب تغییر می کند (۱۳). در نگاه سیستمی به خانواده، یک مشکل برای هر یک از اعضای خانواده روی اعضای دیگر خانواده نیز تأثیر خواهد گذاشت، (۱۴) و به طور کلی بیماری مزمن، روی تمام خانواده اثر می گذارد (۱۵). به علت ماهیت مزمن و درمان طولانی مدت بیماری نارسایی مزمن پیشروندهی کلیه، بروز تغییراتی در عملکرد خانواده غیرقابل اجتناب می باشد (۱۶). نارسایی انتهایی کلیه یک بیماری مزمن است که خانواده باید عملکردهای حمایتی را برای بیمار دیالیزی اش چه در منزل و چه در مراکز سرپایی مثل بخش های دیالیز بیمارستان انجام دهد. مراقبین این بیماران اغلب زمان زیادی را برای مراقبت از این بیماران صرف می کنند و خستگی و فشار مراقبتی[۴] فراوانی را متحمل می شوند (۷). مراقبین بیماران همودیالیزی ممکن است احساس بار سنگینی بر دوش خود داشته باشند، زیرا آن ها مجبورند نقش مهمی در حمایت از این بیماران ایفا نمایند(۹). بهداشت شخصی، تهیه داروها، منتقل کردن به مرکز دیالیز، کمک در خوردن وعده های غذایی، حمایت عاطفی و روانی از وظایف مراقبین این بیماران می باشد. این مراقبین معمولا” یکی از افراد خانواده و یا دوستان و آشنایان بیمار می باشند که باید با بیمار جهت مراقبت از وی در تماس باشند (۱۷). چنانچه تخمین زده می شود در انگلستان ۹ نفر از ۱۰ نفری که از بیماران با ناتوانی فیزیکی یا روانی مراقبت میکنند ، خویشاوندان نزدیک آنها هستند (۱۸). درمطالعهی هاسیالی اوقلو[۵] و همکاران (۲۰۱۰) نیز تقریباً نیمی ازاعضای مراقبت دهنده خانواده، فرزندان بیماران بودند (۱۹).
    مراقبین اشخاصی هستند که در طی یک دوره بیماری و درمان آن، بیشترین درگیری را در مراقبت از بیمار وکمک به آن ها به منظور سازگاری و ادارهی بیماری مزمن دارند و از آنها به بیماران پنهان تعبیر می شود (۹, ۲۰). فشار مراقبتی حالتی از فشار فیزیکی، عاطفی و ذهنی است که به علت مراقبت طولانیمدت از یک فرد به وجود میآید (۲۱). در واقع دیسترس های جسمی، روانی و اجتماعی است که بر اثر مراقبت از بیماران مزمن به مراقبین وارد می شود و این مسئله با مشکلات زیادی همچون فرسودگی، اضطراب و افسردگی برای مراقبین همراه است (۱۶). مختل شدن فعالیت ها، تفریح، ارتباطات اجتماعی و از کار افتادگی و بیماری مراقب می تواند ناشی از این فشار مراقبتی باشد(۷). مراقبین به ویژه نسبت به تنش آسیبپذیر هستند؛ زیرا تقاضاهای زیستی، اجتماعی و روانی بیمار بر نیازهای خود آنها پیشی میگیرد (۲۰).
    تحقیقات نشان داده است که حمایت خانوادگی با سازگاری موفق بیمار با دیالیز، عدم احساس سرباری او برای اعضای خانواده و قبول محدودیت برنامه غذایی همراه است (۲۰). بنابراین برای کارکنان بخش بهداشت و درمان ضروری به نظر می رسد تا از سهم مهم اعضای نزدیک خانواده در مراقبت از بیمار کلیوی آگاه باشند و به طور مؤثری با آنان ارتباط برقرار کرده و حمایت لازم را برای این گروه در زمان نیاز فراهم کنند (۱۸). افزایش فشار بر مراقبین و عدم توجه به آنها، عواقبی از جمله انزوای خانواده، قطع امید از حمایتهای اجتماعی، اختلال در روابط خانوادگی و مراقبت ناکافی از بیمار و در نهایت رها کردن بیمار را در پی خواهد داشت (۷)در حقیقت مراقبین بیماران نیاز دارند که حمایت شوند و در مورد شرایط تشخیص داده شدهی بیمارشان اطلاعات دریافت کنند و مهارتهای جدید و تغییر در سبک زندگیشان را یاد بگیرند (۱۹). همچنین مهم است که نیازهای عاطفی و جسمی مراقبتکنندگان نزدیک بیمار را بهتر بشناسیم و جهت ارتقای سلامتی آنها بکوشیم (۱۸).
    نتایج متناقضی بین یافته های مطالعات مختلف موجود در زمینه فشار مراقبتی مراقبین دیده می شود. به طور مثال در مطالعهی عباسی و همکاران که به بررسی فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در گرگان پرداخته اند و مولاگلو و همکاران که با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزش در منزل بر فشار مراقبتی مراقبین بیماران همودیالیزی انجام شده، فشار مراقبتی مراقبین بیماران دیالیزی در سطح بالایی بوده، ولی درپژوهش ریوکس[۶] و همکاران با عنوان تعیین فشار مراقبتی در بین بیماران همودیالیزی شبانه در خانه، فشار مراقبتی مراقبین در سطح پایینی گزارش شده است (۸, ۱۶, ۲۲)
    فشار مراقبتی میتواند تحت تأثیر متغیرهای دموگرافیک و اجتماعی بیمار و مراقب قرار گیرد. عوامل دموگرافیکی چون سن مراقب (۷, ۱۶, ۲۳, ۲۴)، جنس مراقب (۲۰, ۲۳) ، وضعیت تاهل مراقب (۲۳)، سطح تحصیلات مراقب (۲۳)، سن بیمار (۲۰, ۲۵)، وضعیت اجتماعی-اقتصادی (۷, ۱۶, ۲۵) و همچنین نوع نسبت فامیلی مراقب با بیمار (۲۳, ۲۵) و طول مدت ابتلا به بیماری (۱۶, ۲۰, ۲۵) و میزان وابستگی بیمار (۱۶, ۲۰) نیز از جمله موارد تأثیرگذار بر فشار مراقبتی مراقبین معرفی شده اند. ابتلای مراقب به بیماری مزمن (۱۶, ۲۲, ۲۵) و ابتلای بیمار به بیماریهای دیگر (۷) از عوامل تأثیرگذار بر فشار مراقبتی مراقبین بیماران همودیالیزی می باشند.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    یافته های مطالعات انجام شده در زمینهی شناسایی عوامل مرتبط با فشار مراقبتی متناقض گزارش شدهاند. برای مثال در پژوهش عباسی و همکاران، با افزایش سن مراقب، فشار مراقبتی افزایش پیدا می کند؛ ولی ارتباط معنی داری بین جنس مراقب و فشار مراقبتی گزارش نشده است (۱۶)؛ درحالیکه در مطالعهی مولاگلو[۷] و همکاران ، فشار مراقبتی در مراقبین جوانتر و همچنین در زنان به طور معنیداری بالاتر بود (۲۳).
    فرایند دیالیز تاثیر عمیقی بر زندگی بیمار و خانواده وی می گذارد؛ همچنین اکثر مطالعات به بیمار پرداخته و تاثیر متقابل بیمار و خانواده از نظر محققان دور مانده است. با توجه به بررسی مطالعات انجام شده در این زمینه و مشاهدهی نتایج متغیر فشار مراقبتی و عوامل متاثر از آن در مطالعات موجود و هم چنین مطالعات اندک (۱, ۱۶) پرداخته شده به این موضوع در کشور و با توجه به تفاوتهای فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی هر منطقه از کشور که می تواند در نتایج تاثیر گذار باشد و در دسترس نبودن مطالعه ای مبنی بر بررسی فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در استان گیلان، نیاز به انجام تحقیقات در این زمینه احساس میشود، چرا که سلامت مراقبین و بیماران با هم ارتباط تنگاتنگی دارد و مراقبین می توانند در سلامتی و بهبود شرایط بیماران همودیالیزی خود نقش مؤثری داشته باشند. بنابراین ضرورت دارد که طرح های مراقبتی برنامه ریزی شود که در آن خانواده بیماران هم مدنظر قرار گیرند. با توجه به این موارد پژوهشگر علاقه مند شد تا فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن را در مراقبین بیماران همودیالیزی شهر رشت سنجیده و با شناخت عوامل مؤثر، پیشنهاداتی را به پرستاران در زمینهی نقش حمایتی و آموزشی آنها در کاهش فشار مراقبتی و افزایش کیفیت زندگی این عزیزان ارائه نماید.
    اهداف پژوهش:
    هدف کلی پژوهش:
    تعیین فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در مراقبین بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت در سال ۱۳۹۲
    اهداف ویژه‌ی پژوهش :

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

     

    تعیین شدت فشار مراقبتی به طور کلی و به تفکیک آیتمها در مراقبین بیماران همودیالیزی مراجعهکننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت

    تعیین عوامل مرتبط پیشگویی کننده فشارمراقبتی مبتنی بر عوامل فردی اجتماعی مراقبین بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت

    تعیین عوامل مرتبط پیشگویی کننده فشار مراقبتی مبتنی بر عوامل فردی اجتماعی بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تحولات قاعده منع محاکمه و مجازات مجدد بر اساس قانون مجازات اسلامی ایران (مصوب ۱۳۹۲)- قسمت ۳- قسمت 2 ...

    ح ـ جنبه نوآوری و جدید بودن تحقیق

    نظم عمومی و آرامش جامعه نیاز دارد که هر دعوی مطروحه در مراجع قضایی روزی مختومه گردد. در قوانین جزایی ایران و قبل از انقلاب یکی از موارد قابل توجه در این زمینه وضعیت ماده ۳ قانون مجازات عمومی اصلاحی سال ۱۳۵۲ بود. این مواد طبق قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۷۰ با سکوت قانون گذار مواجه شد.
    البته در قوانین دیگر تحت عنوان «اعتبار امر مختوم کیفری» در ماده ۶ قانون آیین دادرسی کیفری و ماده ۱۸ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب اصلاحی(۱۳۸۱)، مورد شناسایی قرار گرفته است. همچنین در تبصره ماده ۱۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری، قانون گذار که با بهانه قرار دادن موضوع مرور زمان بصورت ضمنی اعتبار احکام خارجی را مورد شناسایی قرار داده است.

    پایان نامه حقوق

    با توجه به این تفاسیر لزوم بحث جایگاه قاعده منع محاکمه مضاعف در اسناد بین المللی و حقوق ایران، آشکار می شود چرا که با توجه به سیر تحولات این موضوع و احیای دوباره آن در قانون مجازات اسلامی، با عنایت به تغییرات راجع به موضوع در قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲ و با التفات به اهمیت موضوع تحقیق و فقدان منبع مطالعاتی راجع به قانون ۱۳۹۲، پایان نامه حاضر واجد جنبه نوآوری می باشد.

     

    ت – روش تحقیق

    روش پژوهش در این پایان نامه توصیفی ـ تحلیلی بوده و با بهره گرفتن از منابع کتابخانه ای و جستجوی اینترنتی و بهره بردن از مقالات موجود در نشریه ها و مجله های تخصصی تلاش شده است، ابتدا تمامی داده های موجود در زمینه موضوع مورد نظر پژوهش گردآوری شده و در ادامه این داده ها مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرند. در این روش منابع اصلی مورد استفاده، کتب مرجع و تخصصی در زمینه موضوع مورد مطالعه و مجموعه­های حقوقی، مجموعه قوانین و مقررات و مقالات علمی-تخصصی منتشر شده در نشریات تخصصی است.
    قابل ذکر است: یکی از مهمترین محدودیت های موجود در زمینه تدوین پژوهش حاضر عدم وجود منابع کافی و در دسترس محقق می باشد، ضمن اینکه از منابع موجود تعداد زیادی به زبان های انگلیسی و سایر زبان ها بوده و محقق، با ترجمه این آثار بر غنای مطالب افزوده است.

     

    ی – روش تجزیه و تحلیل و جمع بندی اطلاعات

    بعد از جمع آوری اطلاعات از طریق فیش­برداری، فیش­ها با توجه به عنوان، موضوع جزئی و فصل بندی تحقیق طبقه ­بندی شده و اطلاعات و مطالب در بخش­های مختلف آورده خواهد شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت توصیفی و استدلالی انجام خواهد گرفت.

     

    ک – سازماندهی تحقیق

    این پژوهش در سه فصل تدوین شده است. پس از مقدمه به روال پژوهش های علمی، کلیات تحقیق مطرح شده اند که شامل موضوعاتی از قبیل بیان مسأله ، بیان علل انتخاب موضوع و اهمیت پژوهش و اهداف آن، سؤالات پژوهش، فرضیه و سابقه علمی پژوهش می باشد.
    در فصل اول با عنوان مفهوم قاعده منع محاکمه و مجازات مضاعف و مبانی آن در نظام های حقوقی ، با ذکر معنا و مفهوم لغوی و اصطلاحی قاعده و ذکر مبانی آن در نظام های رومی – ژرمنی، کامن لا و اسلامی ، دلایل موافقان و مخالفان قاعده بیان شده است. در فصل دوم جایگاه قاعده در حقوق بین الملل و حقوق داخلی بررسی شده است. بر همین اساس گروهی از دادگاه های بین المللی موقت یا خاص ، و وضعیت دادگاه کیفری بین المللی در چگونگی پذیرش قاعده منع محاکمه و مجازات مجدد ذکر شده است. در حقوق داخلی به سبب فراز و نشیب فراوان در قوانین ایران مبنی بر پذیرش قاعده ، جایگاه آن در دوران قانون گذاری قبل و بعد از انقلاب اسلامی ، همچنین نظرات مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه پرداخته می شود. در فصل سوم بررسی شرایط تحقق ، استثنائات و ضمانت اجرای قاعده منع محاکمه و مجازات مجدد مد نظر می باشد.
    در پایان نیز تحت عنوان نتیجه گیری، ضمن جمع بندی مطالب ارائه شده در فصل های قبل به بیان پاره ای از راهکارهای موجود برای رفع تناقضات اجرای قاعده و اصلاح آنها می پردازیم. در این قسمت به آزمون فرضیه خود پرداخته و درستی یا نادرستی آن را به اثبات می رسانیم.

     

    فصل اول

     

    مفهوم قاعده منع محاکمه و مجازات مضاعف

     

    و مبانی آن در نظام های حقوقی

    در این فصل ابتدا به تعریف لغوی و اصطلاحی قاعده در سیستم های حقوقی می پردازیم، سپس پذیرش آن را با ذکر ادله در نظام های بین المللی، اساسنامه دادگاه های کیفری و نظام اسلامی بررسی می کنیم.

     

    ۱-۱- معنی اصطلاحی و مفهوم قاعده منع محاکمه و مجازات مضاعف

    تعاریف و مفاهیم ارائه شده از قاعده ممنوعیت مجازات مضاعف،‌ چه در حقوق جزای داخلی و چه در حقوق جزای بین‏المللی موضوعی است، که تقریباً مورد وفاق است و در کلام اساتید و نویسندگان این حوزه، مناقشه و اختلاف قابل توجهی در ارائه تعریف از آن دیده نمی‏شود. هرچند حقوق‌دانان داخلی‏ اندکی به ارائه تعریف مستقلی از ممنوعیت مجازات مضاعف پرداخته‏اند و اغلب در قالب اصل منع محاکمه مضاعف یا اعتبار امر مختومه اشاره مختصری به آن نموده و بیشتر تقریرات، معطوف به تأکید بر منع چنین مجازات مضاعفی شده است تا ارائه تعریف روشن و مشخصی از آن.
    برای نمونه، برخی از حقوق‌دانان و نویسندگان داخلی در بیان مفهوم قاعده ممنوعیت مجازات مضاعف چنین نوشته‏اند: «مجرم صرفاً یک بار قابل مجازات است و مضاعفاً نمی‏توان او را پس از تعقیب و محاکمه مضاعف، مورد مجازات مضاعف قرار داد».[۱۳] همچنین در تعریف دیگری از قاعده یادشده، یکی دیگر از اساتید حقوق جزا می‏نویسد:
    «وجود اصل منع تعقیب و مجازات مضاعف در جرایم ایجاب می‏کند که از تعقیب و مجازات کسانی که در خارج از کشور تعقیب و محاکمه و مجازات شده‏اند و حکم قطعی نیز درباره آن‏ها صادر شده و حکم نیز به مرحله اجرا درآمده است و یا به علت قانونی قدرت اجرائی را از دست داده است خودداری شود. مطابق این اصل برای اعمال مجازات در قلمرو دولت متبوع می‏بایست متهم در محل وقوع جرم محاکمه و تبرئه نشده باشد و یا درصورت محکومیت مجازات کلاً یا بعضاً درباره او اعمال و اجرا نشده باشد».[۱۴]
    گفته می‏شود تفاوتی میان دامنۀ شمول و جریان این قاعده در سیستم حقوقی رومی – ژرمنی نسبت به نظام کامن لا وجود دارد و این تفاوت عبارت است از این ‏که در نظام کامن لا، فقط محاکمه مضاعف در همان سیستم قضائی منع می‏شود، در حالی که اعمال این قاعده در سیستم حقوق نوشته، به مفهوم منع تعقیب و محاکمه مضاعف، هم در آن نظام حقوقی و هم در نظام حقوقی و سیستم قضایی دیگر می‏باشد.[۱۵]
    لازم به ذکر است، اعمال قاعده مزبور، صرفاً محدود به مرحله مجازات نبوده و در سراسر روند دادرسی، اعم از مرحله تعقیب، محکومیت و اجرا و اعمال مجازات جریان دارد. همچنین قاعده یادشده،‌ موجب معافیت متهم از مسئولیت کیفری عمل مجرمانه ارتکابی نمی‏شود، بلکه مانعی برای اعمال صلاحیت از سوی دادگاه به شمار می‏آید. به همین لحاظ نیز قاعده مزبور در اساسنامه‏های دادگاه های موردی و ویژه برای رسیدگی به جرائم و جنایات جنگی یوگسلاوی سابق و رواندا و همچنین ذیل فصل دوم اساسنامه دادگاه کیفری بین‏المللی با عنوان «صلاحیت، قابلیت پذیرش و حقوق قابل اجرا» و در قالب ماده ۲۰ آن آمده است و نه در فصل سوم تحت عنوان «اصول کلی حقوق جزا»، که در آن موجبات و موارد معافیت از مسئولیت کیفری مورد بحث واقع شده است.[۱۶]
    در کنگره بین المللی حقوق کیفری برای قاعده فوق، وصف ها و عنوان های مختلفی از طرف نمایندگان کشورها مطرح شده است.[۱۷] به عنوان مثال کشورهای اتریش، بلژیک، برزیل، اندونزی، هلند، لهستان، روسیه، اسپانیا از اصطلاح «منع تکرار همان»[۱۸]، ژاپن از اصطلاح «ممنوعیت مخاطره مضاعف»[۱۹] و کشورهایی مثل فنلاند، الجزیره، فرانسه، یونان، گینه، ایتالیا، رومانی در سطح داخلی عبارت «اثر منفی اعتبار امر مختومه»[۲۰]استعمال می کند.[۲۱]
    به طور کلی می توان گفت: چهار اصطلاح «منع مخاطره مضاعف»[۲۲]، منع محاکمه و مجازات مضاعف، منع مجازات مضاعف (احتساب یا کاهش مجازات) و اعتبار امر مختوم کیفری (قضیه محکوم بها)[۲۳] در خصوص این قاعده مورد بحث قرار می گیرد.
    برخورداری از مزایای این قاعده، برخواسته از ذهن عدالت خواهانه نوع بشر و منطبق با قاعده انصاف است.[۲۴] اعمال این قاعده فقط محدود به مرحله مجازات نمی‏باشد، بلکه در سراسر روند دادرسی، یعنی مرحله تعقیب، محکومیت و مجازات، جریان دارد.گاهی گفته می‏شود که تفاوت دامنه شمول این قاعده در سیستم حقوقی رومی ـ ژرمنی نسبت به کامن لا آن است که در کامن لا فقط محاکمه مضاعف در همان سیستم قضایی منع می‏شود، در حالی که اعمال این قاعده در سیستم حقوق نوشته به معنی منع تعقیب و محاکمه مضاعف چه در آن سیستم و چه در سیستم قضایی دیگر است.[۲۵]
    همچنین این قاعده با عناوین دیگری چون اعتبار امر مختوم، محکومیت یا برائت قبلی و منع مخاطره مضاعف در حقوق کشورهای مختلف مورد شناسایی قرار گرفته است.عموماً در توجیه قاعده منع تجدید محاکمه و مجازات، به ضرورت حفظ منافع فردی و ضرورت های اجتماعی استناد نموده اند: «مبنای اهمیت فردی آن، احترام به مقام و حیثیت انسانی و تضمین آزادی های فردی نه تنها در جریان دادرسی بلکه زمانی که دعوی کیفری به مرحله نهایی و قطعی نایل می شود و همچنین تاثیر در اصلاح و تربیت بزهکار است. اعتماد افراد به این که دعوی کیفری به طور مسلم و با قاطعیت رسیدگی و حل و فصل شده و مطلقاً در طول زندگی به همان اتهام سرنوشت و آینده او متزلزل نخواهد گردید، به گونه ای در سیاست کیفری مطلوب بوده و درتحکیم قدرت دستگاه قضایی موثر و نافذ خواهد بود. از سوی دیگر تمایلات جامعه و نظام مربوطه به آن اقتضاء دارد که تکلیف نهایی متهم از لحاظ مجرمیت یاعکس آن معلوم شود. از سوی دیگر احترام به آراء محاکم و جلوگیری از صدور آراء متناقض و پرهیز از اخلال در نظم عمومی از دیگر مبانی توجیهی این قــاعده می باشد.»[۲۶]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مقایسه تأثیر عدالت کیفری و عدالت ترمیمی در پیشگیری از جرم- قسمت ۶ ...

    ۱) عمل مجرمانه تعرض به مناسبات انسانی است :
    پیشگامان عدالت ترمیمی امروزه تعاریف جدیدی برای مفاهیم مربوط به جرم، مجازات و غیره ارائه می دهند. هوارد زهر در کتاب معروف خود به نام تغییر دیدگاه ها در تعریف جرم می گوید، مجرم یعنی تعرض به افراد انسانی و مناسبات انسانی است. از نقطه نظر باورمندان این دیدگاه عمل مجرمانه اولاً و بالذات یک تعرض و بی حرمتی به انسان ها و مناسبات و ارتباطات آنهاست.
    جرم در درجه اول و در عالم واقع تعرض به بزه دیده است. اوست که واقعاً کشته و یا مضروب می شود احساساتش جریحه دار شده و حقوقش سلب می شود و به طور واقعی متحمل ضرر می گردد بنابراین اگر برای هر جرمی یک منقوض «آنچه نقض می شود» و منقوض علیه را قایل شویم، عدالت ترمیمی برخلاف عدالت کیفری سنتی منقوض را نه قانون جزا که روابط انسانی و منقوض علیه را نه امنیت و نظم عمومی و دولت بلکه شخص بزه دیده می داند.[۳۱]

    پایان نامه حقوق

    ۲) تأکید بر سیستم عدالتی مشارکتی
    عدالت ترمیمی به دنبال یک سیاست مبنایی مشارکتی است که در برخورد با پدیده مجرمانه، اعضای اجتماع در خلال برنامه هایی چون گفتگوی گروه های خانوادگی، میانجیگری کیفری بین بزه دیده ، برنامه های آشتی دهی و مصالحه و محافل تعیین مجازات، هیأتهای جبران خسارت و برنامه های ترمیمی، تعلیق مراقبتی سهمی تعیین کننده در تعیین سرنوشت خود داشته باشند. در خلال این برنامه ها علاوه بر مقامات رسمی عدالت کیفری، بزهکار و بزه دیدگان، خانواده ها و وابستگان آنها شهود و مطلعین، دوستان، همسایگان، افراد کهنسال و با احترام و با نفوذ، سازمانها و نهادها و نمایندگان جامعه مدنی به صحنه تصمیم گیری و مشارکت فراخوانده می شوند.
    د) اصول عدالت ترمیمی در رابطه با نظام عدالت کیفری
    نحوه تعامل هر نظریه با نظریات رقیب و نظام موجود، از عمده مسائلی است که تبیین آن ضرورت دارد، در این میان عدالت ترمیمی نیز می بایست ارتباط با خود یا نظام عدالت کیفری سنتی را مشخص نماید. دو اصل زیر نحوه تعامل عدالت ترمیمی و عدالت سنتی کلاسیک را بررسی می کند.[۳۲]
    ۱) عدالت ترمیمی به دنبال الغای نهادهای کیفری سابق نیست
    بی شک از مهمترین خاستگاه های نظریه عدالت ترمیمی، انتقادات وارده بر نظام عدالت کیفری سنتی است، از مسائل مهم و حیاتی که از بدو پیدایش نظریات ترمیمی مورد بحث و مناقشه موافقان و مخالفان بوده است، مسأله تعیین محدوده های ارتباط و تعامل عدالت کیفری با نهادهای عدالت ترمیمی است. هرچند که برخی از صاحب نظران این عرصه، در پاره ای موارد از الغای سیستم عدالت کیفری سنتی و جایگزینی آن توسط نهادهای عدالت ترمیمی سخن رانده اند. اما با این امر هم با طرح اشکالات متعددی از سوی مخالفین مواجه گشته و هم خود طراحان این نظرات به عدم امکان چنین سیستمی واقف شده و از نظرات قبلی خویش عدول کرده اند. موارد زهر در کتاب کوچک عدالت ترمیمی خود عنوان می کند که من اغلب تقابلی صریح و شفاف میان ساختار سزادهی از نظام حقوقی ، یا عدالت کیفری و رویکرد بیشتر ترمیمی عدالت ترسیم می کردم. با این وجود اخیراً به این عقیده رسیده ام که اینگونه مطلب بندی مثبت و منفی ممکن است تا حدودی گمراه کننده باشد. اگرچه نقشه هایی که ویژگیهای مخالف را برجسته می کنند برخی از مهمترین عناصر متفاوت این رویکرد را توضیح می دهند. اما همچنین برخی از مهمترین مشابهت ها و زمینه های همکاری را نیز پنهان کرده، گمراه کننده است.
    هوارد زهر در ادامه به بررسی رابطه میان دو نظام عدالت ترمیمی و عدالت کیفری پرداخته و با نفی تقابل آنها، ویژگی ها و عناصر مشترک این دو را ذکر نموده و به ایجاد تردید و تشکیک در مسأله الغای نظام کیفری سنتی توسط نهادهای عدالت ترمیمی پرداخته و به نقل «برونک» فیلسوف حقوق عنوان می کند که در سطوح نظری و فلسفی، عدالت مبتنی بر سزادهی و عدالت ترمیمی آنگونه که ما اغلب تصور می کنیم دو ستون مقابل هم نیستند. بر این اساس عدالت ترمیمی خواستار براندازی اساس نهادهای عدالت کیفری سابق، نظیر مجازات بزهکار نیست. زیرا چنین کاری نه ممکن است و نه مطلوب.[۳۳]
    ۲) کارآمد کردن نظام عدالت کیفری سنتی
    عدالت کیفر با در پیش گرفتن ایده ها و شعارهایی همچون سرکوبگری، مکافات، اصلاح و درمان و یا دفاع اجتماعی در طی سالیان متمادی نتوانسته در عمل تأثیر قابل توجهی در مقابله با بزهکاری از خود نشان دهد. به همین دلیل گروهی متقاعد شده اند که بایستی در مورد همه این آموزه ها و برنامه ها و ثمربخشی آنها با دیده تردید بنگریم. غلبه بر این نوع ناامیدیها و شکایت ها در مورد برنامه ها و فعالیتهای دستگاه عدالت کیفری، یکی از اهداف مهم عدالت ترمیمی تلقی می شود. باورمندان عدالت ترمیمی معتقدند که بزهکار با ابزارها و انگیزه های متعددی دست به حادثه آفرینی می زند و بایستی از ابزارهای جامع تر و گسترده تری برای مقابله با بزهکاری و کاستن اثرات نامطلوب آن و جبران خطاها و اشتباهات استفاده کرد.[۳۴]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    گفتار دوم : اصول عدالت کیفری
    در حقوق جزا اصول بسیار مهمی حکومت می کند که می توان آنها را سازنده نظام عدالت کیفری دانست. این اصول عبارتند از ۱) اصل مسئولیت اخلاقی، اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها و محاکم، اصل عطف بماسبق نشدن قوانین کیفری ، اصل تفسیر مضیق قوانین کیفری یا تفسیر به نفع متهم ، اصل شخصی بودن مسئولیت کیفری ، اصل برائت و قاعده درد ، اصل تناسب بین جرائم و مجازاتها و کیفر بر اساس استحقاق که در این میان پاره ای اصول مهمتر از اصول دیگری باشد که به تشریح آنها می پردازیم.
    الف) اصل مسئولیت اخلاقی (بلوغ، عقل و اختیار)
    فقط در صورتی مسئولیت ، متوجه شخص مجرم می شود که بالغ، عاقل و مختار و دارای اراده باشد و این از اصو ل علم حقوق جزای امروز به شمار می رود. بنابراین کودک، مجنون، مضطر و مکره فاقد مسئولیت کیفری است. امروزه معافیت کودکان و دیوانگان از مجازات برای بشر قرن بیست و یکم امری بسیار روشن و بدیهی جلوه می کند و تصور محاکمه حیوانات یا اجساد مرده او را به شگفتی می اندازد اما با مطالعه تاریخ در می یابیم که که در ایام قدیم که دانش و معرفت بشری و حقوق جزا تا این مقدار پیشرفت نکرده بود مهم در تعقیب جرائم نقش جرم و عینی بودن آن بود و نه مسئولیت کیفری مجرم به معنای امروز، در آن ایام اعتقاد عمومی بر آن بود که مجرم در هر صورت باید کیفر ببیند. خواه عاقل باشد خواه دیوانه ، خواه دارای اراده و اختیار باشد خواه اکراه باشد و در حالت اضطرار حتی ممکن بود بر ضد مرده ها هم اقامه دعوا کرده و آنان را نبش قبر نمایند و به جسد آنان شلاق زنند چنانکه مجازات حیوانات نیز متعارف بود. اسلام مسئولیت را متوجه شخص مجرم، آن هم به شرط دارا بودن عقل و بلوغ و اختیار نمود و بدین ترتیب با پذیرش اصل مسئولیت اخلاقی یکی از اصول بسیار مهم و بدیع حقوق جزا را در آن ایام بنا نهاد.
    ب) اصل قانونی بودن جرم و مجازات و محکمه
    ۱) تبیین اصل قانونی بودن
    یکی از مهمترین اصول اساسی حقوق کیفری اصل قانونی بودن جرم و مجازات است که عدالت کیفری بدون رعایت آن تحقق نمی یابد. این اصل ، امروزه تقریباً در تمامی کشورهای متمدن مورد قبول قرار گرفته است. مراد از این اصل آن است که اولاً هیچ عملی جرم نیست مگر آنکه از طرف قانونگذار مجرم بودن آن تصریح شده باشد ثانیاً هیچ مجازاتی ممکن نیست ، مگر آنکه قبلاً از سوی قانونگذار برای ارتکاب جرمی وضع شده باشد و ثالثاً هیچ دادگاه صالحی برای رسیدگی به جرمی نیست مگر آنکه قانون صلاحیت آن محکمه را برای رسیدگی به آن جرم به رسمیت شناخته باشد به عبارت دیگر تعیین جرم، تعیین مجازات ، تعقیب متهم، صدور حکم کیفری و اجرای آن باید طبق اصول و مقررات پیش بینی نشده در قانون باشد.
    اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها ، در قوانین اساسی کشورهای متمدن درج شده است. طراحان نخستین این اصل ، معتقد بودند که هدف از قوانین کیفری، فقط حفظ نظم عمومی نیست. زیرا دولت با قدرت فوق العادۀ خود به خوبی قادر به حفظ نظم است. بلکه هدف عمدۀ قوانین کیفری آن است که افراد را در مقابل این قدرت فوق العاده و خرد کننده دولت حفظ کند. به عبارت دیگر از نظر طرفداران مکتب کلاسیک، اصول حقوق جزا سنگر و پناهگاه افراد است تا دولتها بی جهت نتوانند آنان را تعقیب و مجازات کنند، برای وصول به همین هدف آنان معتقد بودند که مقررات کیفری باید در قالب اصول و قوانین درست درآید و از آنجه که این امر، با آزادی و حقوق اساسی افراد سر و کار دارد پیشنهاد می کردند که این قسمت از حقوق جزا در قوانین اساسی ذکر شود تا بعدها هیچ قدرت و مقامی حتی خود مقنن هم نتواند با تصویب قوانین عادی از این اصول تجاوز و تخطی کند.
    ۲) مبنای اصل قانونی بودن جرم و مجازات :
    عدالت و رعایت حقوق و آزادیهای فردی انسان ها را می توان مهمترین مبنای اصل مزبور دانست. اولاً انسان اجتماعی، مکلف است نظم اجتماعی را رعایت کند و هیچ اقدامی بر خلاف نظم عمومی انجام ندهد اما لازمه این امر آن است که پیش تر، اعمال بر هم زننده نظم عمومی به وی اعلام شده باشد و تا زمانی که این منع و نهی پیشین وجود نداشته باشد خلاف منطق حقوقی است . اگر کسی را به سبب ارتکاب آن اعمال مورد سوال قرار دهند خردمندان این امر را ناپسند و خلاف عدالت می شمارند.
    ثانیاً : هر انسانی حقوق و آزادیهایی دارد که به هیچ وجه نباید دستخوش تهدید قرار گیرد. او آزاد است در محدوده ای که قانون تعیین نموده، هر عملی را که مایل است انجام دهد و نباید چنین شخصی به سبب استفاده از این آزادی ها مورد تعقیب قرار گیرد، چه آن که اصل بر آزادی انسانهاست و قانونگذار به تعیین موارد ممنوع مکلف است و غیر از مواردی که منع صریح وجود دارد و به اصطلاح جزو «منطقه الفراغ» به شمار می رود. به هر حال برای رعایت این آزادی ضرورت دارد که قانونگذار پیش تر حد و مرز اعمال ممنوع را تعیین کند زیرا لازمۀ رعایت آزادی افراد آن است که مقنن بدون آنکه قبلاً مجرم را بشناسد و بدون آنکه بداند در آینده مجازات تعیین شده به چه کسی تحمیل خواهد شد. به طور بی طرفانه و به صورت کلی و عام، اعمال غیر مجاز و مجاز اتهای آن را تعیین نماید اگر غیر از این رفتار گردد ضمن نادیده انگاشتن آزادی های فردی، بر خلاف عدالت و انصاف رفتار شده است.
    ۳) آثار حقوقی اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها[۳۵]
    ۱-۳- اصل عطف به سابق شدن قوانین کیفری
    اصولاً قوانین کیفری ، چون سایر پدیده های اجتماعی در اثر احتیاج هر جامعه به وجود آمده و به حیات خود ادامه داده و سرانجام روزی تغییر می یابد و جای خود را به قوانین جدیدتر و مترقی تر وا می گذارد. مسأله تعیین محدودۀ حقوق جزا در زمان ، مسأله نسبتاً جدیدی است که عمر آن در دنیا از دو قرن نمی گذرد در حقوق جزای اروپایی و حتی حقوق جزای رم، اصول و مقرراتی در این خصوص به چشم نمی خورد برای آنکه اصل عطف به ما سبق نشدن قوانین کیفری مورد عمل قرار گیرد ضرورت دارد که به اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها کاملاً توجه شود. چو آنکه عطف به ما سبق نشدن قوانین کیفری یکی از نتایج مسلم و مهتری اصل قانونی بودن جرائم و مجازات هاست. کاملاً روشن است که هرگاه قوانین جزائی، عطف به ما سبق شود و به اعمالی که قبل از تصویب قانون جدید ارتکاب یافته سرایت کند. اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها نقض شده است. زیرا اگر قانون جزا را عطف بماسبق کنیم عملی را جرم شناخته ایم که در روز ارتکاب جرم نبوده و مجازات نداشته است.
    ۲-۳- تفسیر مضیق قوانین کیفری
    قانون، در بر دارنده دستورهای کلی و جامعه قانونگذار و بیانگر سیاست او است. قانونگذار معمولاً هنگام تنظیم قانون سعی می کند با کاربرد کلمات و جملات صریح و روشن، مقصود خود را بیان کند تا مقررات و موازین قانونی، از ابهام و اشکال خالی و بر تمام موارد و اشتباه و نظایری که مورد توجه او بوده صادق باشد . صریح و روشن و بی ابهام بودن قوانین به ویژه قوانین کیفری آن را در ردیف قانون های خوب قرار می دهد. قدیمیترین سبک و روشی که در تفسیر قوانین کیفری وجود دارد و آن را باید از نتایج اصلی قانونی بودن جرائم و مجازاتها دانست تغییر مضیق یا ادبی است.
    هرگاه دامنه اجرای قانون، محدود به قدر متیقن از منطوق حکم شود یعنی حکم محدود به موردی گردد که در متن قانون تصریح شده است آن تفسیر را مضیق گویند.
    طرفداران این روش تفسیر، ضمن آن که آن را با اصل تفکیک قوا هماهنگ می دانند تحقق بخش عدالت کیفری اش به شمار می آورند این روش تفسیر در مواردی که قانون صریح و روشن نیست ، باید آن را به نفع متهم تعبیر و تفسیر و از محکوم کردن وی ، خودداری نمود چه آنکه اجرای تفسیر مضیق، بی تردید عادلانه است. این نوع تفسیر ، مورد انتقاد پاره ای از حقوقدانان قرار گرفته است. به نظر آنان ، وقتی می توان این سبک تفسیر را درست دانست و از منطوق و معنای تحت اللفظی قانون تجاوز نکرد که اعتراف نماییم ، قانون از هر گونه نقض و اشتباه خالی است. حال آنکه قانون هیچگاه به معنای واقعی از نقص و اشتباه خالی نیست، افزون بر اینکه لازمۀ قبول این روش تفسیر، تنزل فوق العاده مقام قاضی و اعتلاء زیاده از حد مقام مقنن است. حال آنکه قاضی با توجه به شغل خطیری که به عهده دارد قانون را باید به موارد متعدد انطباق دهد. به عبارت دیگر او مقسم عدالت است و باید به او اجازه داد که با درک منظور مقنن، عدالت را به معنای واقعی برای مستحقان تقسیم کند. مخالفان این سبک تفسیر، نکته سومی را می افزایند و آن اینکه این نوع تغییر موجب می شود حقوق در همان شکل نخستین و ابتدائی خود باقی مانده ، تحول نیابد حال آنکه حقوق امری زنده و متحرک است و باید با پیشرفت جامعه، متحول گردیده تکامل یابد.
    ممکن است قاضی در مواردی با تغییر موسع و دریافت روح قانون، ره به صواب پیماید، ولی بی تردید در مواردی نیز بی گناهی، متحمل مجازات می گردد که این امر نابخشودنی است.
    از این رو به منظور تأمین حقوق متهم و تحقق عدالت، ناگزیر باید به تفسی متون کیفری پایبند بود. تفسیر مضیق قوانین کیفری ممکن است سبب شود که مجری واقعی مشمول قانون نشود و از کیفر معاف گردد ولی تبرئه او مسلماً بهتر از آن است که با تفسر موسع، متهمی بی گناه مجازات گردد، چه آنکه با کیفری بی گناه عدالت مخدوش می گردد.
    ۳-۳- اصل استماع ادعای جهل به قانون[۳۶]
    واقعیت مسئولیت کیفری جهت به قانون نیز از آثار حقوقی اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتهاست. در نتیجه عدم معافیت از مجازات به دلیل جهل به قانون نوعی مخالفت با قاعدۀ قبح عقاب بلابیان است که خود از مبانی اصل مزبور به شمار می رود. اگرچه اثبات ادعای جهل در اصل بر عهده متهم است و اگر به طریقی ادعای جهل به قانون همگانی و عمومی باشد اصولاً ادعای جهل به قانون مسموع بوده مدعی، عهده دار اثبات آن نخواهد بود. در مواردی که به سبب وجود قوه قاهره، مردم منطقه ای از قانون آگاهی نمی یابند و نیز در صورتی که متن قانون مبهم است به گونه ای که مجرم مردم، از آن معنایی غیر از معنای مقامات قضائی برداشت کنند عدم استماع جهل به قانون غیر عادلانه به نظر می رسد. عدالت اقتضاء می کند که در اینگونه موارد محاکم به ادعای مدعی جهل، ترتیب اثر دهند.
    افزون بر اینکه جهل به قانون را در حقوق کیفری باید قابل استماع دانست، در حقوق خصوصی نیز قاعدۀ جهل به حکم رفع تکلیف نمی کند. قاعدۀ مطلقی نیست و گاه به طور استثنایی رعایت نمی شود. هرگاه هدف قانونگذار ، حمایت از کسانی باشد که عمل ارادی را به اشتباه انجام داده اند یا مقصود از وضع قانون ، حفظ منافع اشخاص می باشد که با حسن نیت مرتکب عمل نامشروعی شده اند ، ادعای جهل به قانون پذیرفته خواهد شد. زیرا اگ در این موارد نیز ادعای جاهل پذیرفته نشود مقصود قانونگذار و غرض از وضع قانون تأمین نخواهد شد یعنی نپذیرفتن جهت به قانون با اجرای درست قوانین منافات دارد.
    با این همه اصل در عالم حقوق آن است که جهل به حکم رفع تکلیف نمی کند چه آنکه لزوم حفظ نظم در روابط اجتماعی ، بیش از احترام به حقوق فردی مورد توجه است. البته این موضوع مورد انتقاد برخی از حقوقدانان قرار گرفته و گفته اند که چون وسائل انتشار قانون برای آگاه شدن همه مردم کافی نیست و بسیاری به علت بی سوادی و عدم دسترسی به روزنامه رسمی نمی توانند از مفاد آن آگاه شوند پس نپذیرفتن ادعای جهل به قانون عادلانه نیست.
    ج) اصل شخصی بودن مسئولیت کیفری[۳۷]
    به موجب این اصل، مجازاتها فقط درباره مرتکبان جرم قابل اعمال هستند و هرکس در برابر تقصیری که مرتکب شده مؤاخذه می شود. به عبارت دیگر نتایج محکومیت و مجازات از شخص مرتکب به دیگران تجاوز کند. اصل شخصی بودن در قدیم مورد توجه نبود، بلکه نه تنها شخص بزهکار، تعقیب می شد بلکه خانواده او نیز از تعرض مصون نبودند و در مقابل عمل بزهکار مسئولیت داشتند. ولی امروزه، اصل شخصی بودن مسئولیت کیفری، دارای چنان اهمیتی است که باید ان را یکی از پایه های اصولی و اساسی حقوق جزا دانست که تحقق عدالت بدون آن غیر ممکن است، نتیجه جرم و مجازات فقط باید متوجه شخص مرتکب بوده و دیگران که در ارتکاب جرم نقشی نداشته اند از تعرض مصون باشند.
    د) اصل کرامت و احترام به شخصیت انسانی
    شخصیت انسانی محور نظم اجتماعی و قوانین است چه آنکه برای حفاظت از انسان و تأمین حقوق او و تضمین کرامت و رساندن وی به سعادت نظم و قانون مقرر می شود و از این رو باید در وضع و اجرای هر قانونی به شخصیت و کرامت او توجه داشت.
    توجه به شخصیت و کرامت انسانی، مقتضی آن است که متهم به ارتکاب جرم، از پاره ای حقوق اساسی بهره مند شود، ممنوعیت بازداشت بی دلیل، ممنوعیت شکنجه و ممنوعیت رفتار غیر انسانی با متهم و حتی با مجرم ، قبل و بعد از تحمل مجازات از آن جمله است.
    ه) اصل برائت[۳۸] :
    یکی از اصول بسیار مهمی که در اجرای عدالت کیفری نقش بنیادین باز می کند فرض بی گناهی متهم یا اصل برائت است. اصل برائت را می توان میراث مشترک حقوقی تمام ملل متمدن جهان دانست این اصل افزون بر آنکه در نظام های حقوقی در نقش یک رکن اساسی در امر دادرسی اعمال می گردد در اعلامیه ها و کنوانسیون های مربوط به حقوق بشر نیز مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. این اصل چنان اهمیتی دارد که هیچیک از نظام های حقوقی، خود را از آن بی نیاز ندانسته و اعمال آن در امر دادرسی کیفری به صورت یک قاعده آمره به شمار آمده و در بیشتر کشورها در جایگاه یکی از اصول قوانین اساسی مطرح گردیده است. مبنای این اصل بدون تردید عدالت و اهمیت آن از آن روست که در دعاوی کیفری، فرض گناهکاری یا مجرمیت متهم با فلسفه حقوق جزا و عدالت کیفری مغایر است و هرگاه به این اصل بی توجهی شود حقوق متهم دچار آسیب جدی شده در نتیجه عدالت مخدوش خواهد شد. عدم رعایت این اصل در موارد بسیاری به ظلم بر شهروندان می انجامد، تجربه به اثبات رسانده که در مواردی ، کسانی که به سبب عدم اعمال اصل برائت زندانی شده و پس از مدتی بی گناهی آنان ثابت گردیده است بدیهی است در چنین صورتی افزون بر آن کرامت و حقوق طبیعی انسانی آنان رعایت نشده ، ضررهای مادی و معنوی جبران ناپذیری نیز به آنان وارد شده است.
    اصل برائت دارای نتایج و آثار مهمی است که به طور کامل برای تحقق یک محاکمه عادلانه که حق هر متهمی است ضرورت دارد. نخستین و مهمترین اثر اصل یا فرض برائت آن است که متهم به ارائه دلیل بر بی گناهی خویش موظف نیست. بلکه مقام تعقیب با تحصیل دلیل به اثبات بزهکاری متهم در مقابل دادگاه مکلف است. چه آنکه او مدعی است و بار اثبات بر عهده اوست و اوست که باید نقض قانون از سوی متهم را به اثبات برساند.
    یکی دیگر از آثار اصل برائت تفسیر شک به نفع متهم است عدم رعایت این قاعده به پذیرش اصل مجرمیت منجر خواهد شد.
    یکی دیگر از مسائلی که می توان آن را از نتایج اصل برائت دانست محدود کردن توقیف احتیاطی موقت به موارد بسیار مهم و حساس و ضروری است. هرچند در موارد بسیار مهم بازداشت موقت متهمان هنگام بازپرسی می تواند بهتر از کشف حقیقت کمک کند.[۳۹]
    گفتار سوم : اهداف عدالت ترمیمی
    «سوزان شارپ» در کتاب خود تحت عنوان عدالت ترمیمی بینشی برای التیام و تغییر اهداف و وظایف عدالت ترمیمی را به ترتیب زیر خلاصه کرده است :
    الف) واگذاری امکان اخذ مهمترین تصمیمات توسط کسانی که از جرم متأثر شده اند.
    ب) اجرای عدالتی بیشتر التیام بخش و به نحو آرمانی بیشتر دگرگون ساز و متحول کننده
    ج) کاهش احتمال وقوع جرایم بعدی
    د) تصمیم صدمات وارده به بزه دیدگان
    ه) باز گرداندن بزهکاران به زندگی همراه با رعایت قانون و ترمیم صدمات وارده به روابط بین اشخاص و جامعه محلی
    عدالت ترمیمی در صدد مشارکت دادن همه طرفین جرم و فراهم کردن فرصتهایی برای کسانی است که از جرم متأثر شده اند و نیز مشارکت دادن کسانی که در فرایند پاسخگوئی به صدمه وارده مداخله دارند. اولویت اصلی عدالت ترمیمی این است که بزه دیدگان ، بزهکاران و جامعه محلی متأثر شده از جرم را به عنوان مشارکت کنندگان فعال در فرایند ترمیمی قرار دهد.
    حصول چنین اهدافی مستلزم آن است که بزه دیدگان در فرایند رسیدگی مشارکت داده شده و نتیجه حاصله برای آنها رضایت بخش باشد و بزهکاران درک کنند که چگونه اقدامات آنها دیگران را متأثر نموده و سپس مسئولیت اعمال ارتکابی خود را بپذیرند. همچنین نتایج حاصله در راستای جبران ضرر و زیان ایجاد شده و ناظر به علل و دلایلی وقوع جرم (برنامه خاص برای نیازهای بزه دیده و بزهکار باید تنظیم شود) باشد. از طرفی هم بزه دیده و هم بزهکار احساس خاتمه و کفایت موضوع پیدا کرده و در جامعه بازپذیری ادغام شوند.[۴۰]
    بزه دیدگان نه تنها شامل کسانی می شوند که مستقیماً از جرم متأثر شده اند بلکه اعضای خانواده بزه دیده و اعضای جامعه محلی را نیز شامل می شوند. تأمین امنیت و حمایت و نیازهای چنین بزه دیدگان نقطه آغاز هر فرایند عدالت ترمیمی است. بنابراین هدف اصلی ارضای نیازهای بزه دیدگان از جمله نیازهای مادی و مالی ، احساسی و اجتماعی است.
    چنانچه تقاضای عموم مبنی بر اعمال مجازات شدید کاهش یافته باشد توجه هرچه بیشتر به نیازهای بزه دیدگان و جامعه محلی ضروری است. چنین امری مستلزم آن است که فرض شود که جرم یا عمل ناقض قانون بیشتر علیه افراد صورت گرفته تا علیه دولت. بنابراین عدالت ترمیمی از جبران خسارات بزه دیده توسط بزهکار حمایت می کند تا از مجازات بزهکار توسط دولت . عدالت ترمیمی به جای استمرار بخشیدن و تثبیت کردن چرخه خشونت ، تلاش می کند تا روابط بین طرفین جرم را به وضع سابق باز گرداند و خشونت را متوقف کند.
    هدف فرایند عدالت ترمیمی فراهم کردن امکان مشارکت فعال و مؤثر بزه دیده در جلسات گفتگو یا میانجیگری با بزهکار است.[۴۱]
    ۴-۱- جبران ضرر و زیان ناشی از جرم
    جرم انجام یافته ضرری بر مجنی علیه وارد می کند که یا مادی و یا روانی است. در هر حال جبران ، صرف نظر از ریشۀ غالباً غریزی آن، در اینجا نیز نقش خود را بازی می کند. مجازاتها جبران کننده هستند و شدت مجازاتها در حد امکان با توجه به مقتضیات ، چگونگی ، نوع جرم، شخصیت مجرم و میزان خسارت وارده مشخص می شود. جبران ضرر و زیان ناشی از جرم هرچند بیشتر نتیجه مجازات است تا جوهر آن اما دقت در ریشۀ جبران، پیوند آن را با خصوصیات مجازات روشن می کند.
    ۲) اهداف مجازاتها
    اهداف مجازاتها را می توان در یک هدف عینی یعنی اصلاح و تربیت بزهکار و نتیجتاً پیشگیری از جرم به شکل خاص نسبت به مجرمان و شرکاء یا معاونان آنها و به شکل عام نسبت به جامعه و یک هدف ذهنی یعنی اجرای عدالت خلاصه کرد. بدیهی است عنوان کردن اهداف به دو و جه یاد شده نباید موجب محدود ساختن آنها شود و بخصوص نظم عمومی که به نظر بسیاری از اهداف عمده مجازاتهاست فراموش گردد. هرچند عنوان نظم عمومی در زمرۀ اهداف مجازاتها به نظر ما چندان صحیح نیست.
    ۱-۲- هدف عینی مجازات (اصلاح و تربیت)[۴۲]
    بی آنکه ابزارهای مجازات را مورد ارزیابی قرار دهیم یا در دقت و صحت آنها برای اصلاح مجرم و جامعه کنکاش کنیم یاد آور می شویم که اعمال مجازاتها در کلیه جوامع فعلی با خصوصیاتی که ذکر کردیم .به نظر طرفداران آنها برای اصلاح و تربیت مجرم از سویی و اصلاح جامعه از سویی دیگر است. زیرا کوشش بر این است که بزهکار با تحمل کیفر تأدیب و اصلاح شود و باز اجتماعی شدن او تحصیل گردد. این مسأله گرچه ممکن است در مورد برخی از مجازاتها مانند اعدام در مورد مجرم ممکن نباشد اما با توجه به اینکه امروز در اکثر نقاط جهان غالب مجازاتها را زندان و جریمه تشکیل می دهد و در اعمال این کیفرها رعایت مسائل مختلف می شود می توان گفت مجازات به ترتیب و اصلاح مجرم کمک می کند همچنین وقتی جامعه مواجه با مجازات مجرمان می گردد و به ارزیابی اعمال آنها می پردازد. این مسأله خود در اصلاح جامعه و شناخت کاستیهای آن تأثیر می گذارد و به علاوه به پیشگیری از جرم نسبت به مجرم به شکل خاص و جامعه به شکل عام می انجامد. این دیدگاه ، مجازات را لااقل از جهت نظری فاقد جنبۀ انتقامی می شناسد و به فایده اجتماعی آن توجه دارد بی آنکه خصوصیات مجازاتها را نادیده انگارد. به عبارت دیگر هرچند امروز اصلاح و تربیت بزهکار بیش از ارعاب و طرد او مورد نظر است اما با توجه به جوهر مجازاتها که قبلاً نیز به عنوان ویژگی آنها عنوان شد می توان صرفاض به اصلاح و تربیت و باز اجتماعی شدن مجرم بی توجه به ذات مجازات پرداخت.
    ۲-۲- هدف ذهنی مجازات (اجرای عدالت)[۴۳]
    چرا ایجاد ترس و آزار و تحقیر در مجرم و چرا جبران جرم با مجازات؟
    پاسخ به دلیل نهایی آن احساس عدالتی است که در بشر وجود دارد و بنابر آن بشر خواهان استقرار عدالت در جامعه است. به نظر حقوقدانان ، این احساس عدالت جانشین احساس انتقامی شده است که پایه مجازات بود. اگر کسی اعدام می شود، حبس می گردد و یا غرامت می پردازد آیا این بدان معنی نیست که جامعه می گوید «عدالت اجرا شده است» مجازات نیز به عنوان ضمانت اجرای مشخص قانونی ظاهر می شود. این ضمانت اجرا ممکن است نسبت به حیات شخص مجرم باشد مانند (اعدام) یا آزادی را مورد آسیب قرار دهد (مثل حبس) نسبت به اموال او اعمال گردد مانند مجازات (توقیف یا مصادره اموال) و یا آبرو و حیثیت او را هدف گیری نماید (مانند مجازات بایکوت کردن و خلع از عناوین و یا برخی محرومیتهای اجتماعی) لذا کیفر از نظر اخلاقی حاکی از احساس نیاز جامعه به اجرای عدالت است. بشر در واکنش نسبت به ستمگری و جباریت اعم از شخصی یا گروهی، احساسی عالی و غالباً ایده آل دارد و اگر جبران ستم کشی خود را با مجازات ستمگر و متجاوز به حق خود نبیند دچار یأس و ناامیدی می گردد و احساس بی عدالتی می کند،اما اجرای عدالت با تعریف نامشخص و قلمرو نامعین آن مسأله پیچیده است. زیرا چه بسا اعمالی غیر عادلانه برای فرد یا گروهی عین عدالت برای فرد یا گروه دیگر است. جامعه با مقررات گاه شدید خود احساس بی عدالتی را در افراد می پروراند. در حالی که برای قانونگذار وجود چنین مقررات و قوانینی جهت نظم اجتماعی و روابط فی مابین افراد ضرورت فراوان دارد و عادلانه و منصفانه جلوه می کند. سارقی که مالی را می دزدد
    عدم توانایی خود برای ادامه زندگی یا پیدا نکردن کار و یا مسائل دیگر را عنوان می سازد و از نظر او برداشتن از مال دیگران در چنین شرایطی عین عدالت است و مجازات نهایت بی عدالتی ، اما برای جامعه این اعتقاد صحیح نیست و بردن مال دیگری بی عدالتی است . جامعه چندان به نحوۀ مال اندوزی و ثروت تکیه نمی کند، مالکیت را محترم می شمارد و مشروعیت آن را مگر در شرایط استثنایی می پذیرد و تجاوز به این مالکیت را مذموم می داند و مجازات می کند.
    پس با ابهام در تعریف عدالت، اجرای مجازات نمی تواند دقیقاً اجرای عدالت باشد. اما نسبیت امور غالباً مسأله را حل می کند. لذا ما غالباً از عدالت عرفی صحبت می کنیم که باز چون تعریفی مشخص از آن نداریم به ناچار وجدان عمومی جامعه را ملاک می گیریم. هرچند این وجدان عمومی به تجربۀ تاریخ در بسیاری از موارد دچار اشتباهات سرسام آور و وحشتناکی شده است. مجازات به دنبال چنین عدالتی است که نه تنها از نظر تعریف دچار نقصان است بلکه متحوای آن نیز مشخص نیست ولی، با وجود این طرفداران اجرای مجازات آن را نشانه ای از اجرای عدالت می دانند و عدم آن را نمی پذیرند.
    بحث مواج عدالت موجب آن می شود تا بسیاری از حقوقدانان (مگر فلاسفه حقوقدان یا حقوقدانان وابسته به فلسفه) چندان اعتنایی بدان نداشته باشند و خود را درگیر جزر و مد آن نکنند اما نمی توان به راستی ذهن را از مفهوم عدالت خالی کرد و قناعت به اهداف عینی مجازات نمود.
    گفتار چهارم : روش های عدالت ترمیمی
    در این قسمت به بررسی برخی از روش های ارائه شده توسط مکتب عدالت ترمیمی می پردازیم. منظور از روش های عدالت ترمیمی، برنامه های عملی است که اندیشه های مزبور در قالب آنها تبلور پیدا کرده و ظهور و بروز عینی می یابد :
    الف) میانجیگری
    توسل به میانجیگری در قلمرو کیفری را باید مرهون ابتکار تشکل ها و سازمان های غیر دولتی در حل و فصل اختلافات ناشی از ارتکاب جرایم جنحه ای سبک، خارج از فرایند کیفری رسمی دانست که موجب شدند تا بعضی قضات نوآور نیز در قالب اختیارات قانونی موجود خود یا ازطریق انجمن ها و سازمان های غیر دولتی در عمل از میانجیگری به منظور دستیابی سریعتر به یک راه حل توافقی و نیز آشتی میان شاکی و متهم یا شاکی و بزهکار استفاده کنند.
    بدین سان میانجیگری با ابتکار عملی – تجربی از نوع جامعوی و قضائی وارد آئین دادرسی کیفری بسیاری از کشورها گردید و با توجه به کارنامه روی هم رفته مثبت اجرای آن، سرانجام در سطح بین المللی مورد استقبال سازمان ملل متحد و شورای اروپا و در سطح داخلی مورد توجه قانونگذاران کیفری کشورهای چندی نیز قرار گرفت.
    میانجی گری کیفری فرایند سه جانبه یا سه طرفه ای است که فارغ از تشریفات معمول در فرایند کیفری بر اساس توافق قبلی شاکی (بزه دیده) متهم (بزهکار) با حضور شخص ثالثی به نام میانجی به منظور حل و فصل اختلاف ها و مسائل مختلف ناشی از ارتکاب جرم آغاز میشود. میانجیگر که عضوی از جامعه مدنی است (شخص حقیقی یا یک سازمان غیر دولتی) علاقه مند به مسایل بزه دیدگان یا بزهکاران در قالب فرایند میانجیگری سعی می کنند که بزهکار و بزه دیده را در ارتباط با هم قرار دهد. زمینه دیدار و گفتگو ، مذاکره و طرح مطالبات و خواسته های متقابل آنها را فراهم کند و دیدگاه ها و مشکلات آنها را به زبان دیگری برای آنها بازگو و شفاف بنماید. بدین سان آنها را در مسیری قرار می دهد تا مکنونات قلبی خود را بیان نموده و تسلی خاطر پیدا کنند.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم