اداره اموال مشاع در حقوق ایران- قسمت 6 | ... | |
در پاسخ باید گفت: هر چند قسمت اخیر ماده 580 ق.م چنین تصرفی و عملی را نفی می کند ولی از طرف دیگر ما، ماده 306 ق.م را نیز داریم که به اداره فضولی مال غایب و محجور می پردازد از همین رو بنظر می رسد باید از اطلاق ماده 580 ق.م دست شد ولی برای ایجاد تعادل و با توجه به ظاهر قانون مدنی قائل به این امر شد که مدیر و یامدیران حاضر صرفاً می توانند به تصرفات ضروری و لازم دست بزنند و از تصرفات غیر ضروری برحذر هستند.[76] انقضای مدت ماذونیت: شرکا ممکن است برای مدیر مدتی را جهت مدیریت قرار دهند قرار دادن این مدت می تواند بصورت یکی شرط ابتدایی و توافق مستقل باشد و یا بصورت وجه ملزم یعنی بصورت شرط ضمن عقدی لازم در هر دو مورد با انقضای مدت، اذن داده شده به مدیر قطع شده و به دنبال آن فرد دیگر مجاز به تصرف نخواهد بود[77] مگر در صورت اذن دوباره شرکاء، ولی تفاوت این دو قالب برای قرار دادن مدت مدیریت در آنست که چنانچه شرط مدت ضمن عقد لازم باشد در مدت مزبور شرکاء حق رجوع از اذن را ندارند چرا که در این حالت خصوصیت لزوم عقد شرط را هم در میان می گیرد (ماده 578 ق.م) ولی شرط مدت بصورت شرط ابتدایی در اختیار شرکاء جهت رجوع تاثیری ندارد چون در اینجا دیگر عقد لازمی وجود ندارد که خصوصیت لزوم آن شرط مزبور را هم بپوشاند و خود اذن هم امر پا در هوایی است و قابل رجوع. البته دکترکاتوزیان به این عقیده است که با توجه به ماده 10 ق.م خود شرکاء می توانند در رابط خود پیمان اداره مال مشاع را برای مدت معین یا تا زمان بقای اشاعه الزام آور کنند.[78] برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. یک نظر آن است كه تقسیم سود صرفاً تابع سهم هر یک از شركاء است و منظور از سهم نیز مال است و بنابراین نمی توان با وجود اختلاف در سهام شرط كرد كه شركاء برابر سود ببرند یا با وجود برابری سهام، شرط كرد كه شركاء متفاوت سود ببرند. بر همین اساس حتی اگر شریكی كه سهمش كمتر یا برابر شریک دیگر است عمل بیشتری در شركت انجام دهد باز هم باید برابر از منافع استفاده كند. محقق ثانی در كتاب جامع المقاصد در بیان دلایلی كه برای این نظر ارائه شده است به دو مورد اشاره می كند:[88] اولاً: مقتضای عقد شركت اذن در تصرف است و ارتباطی با منافع و استحقاق افراد نسبت به منافع با در نظر گرفتن عمل اشخاص ندارد چرا كه اگر اقتضاء عقد مزبور استحقاق مشروط له باشد دیگر نباید متوقف بر امری باشد. نظر دیگر آنست که شرط مزبور یعنی تخطی از سهام شرکاء در تقسیم سود زمانی جایز است و عمل به آن مجاز می باشد که عملی در برابر آن قرار گیرد یعنی زمانی می توان با وجود برابری در سهام و یا تفاوت در سهام در تقسیم سود حاصل شده تغییر ایجاد کرد که مشروط له عمل و کار بیشتری نسبت به شریک یا شرکاء دیگر انجام دهد، چرا که در اینحالت سود بیشتر در برابر عمل قرار می گیرد ولی در غیر این صورت سود بیشتر در برابر عوض قرار نمی گیرد و از همین رو شرط باطل خواهد بود و حتی شاید آنگونه که محقق ثانی از جانب بعضی فقهای متقدم مانند شیخ طوسی و این ادریس روایت کرده است شرط مزبور باطل و مبطل باشد،[89] چون خلاف مقتضای عقد است. (البته نظر خود محقق ثانی آنگونه که از ظاهر کتاب وی بر می آید، نپذیرفتن شرط سود بیشتر درهر صورت است) . دسته سوم بر این نظرند که شرط مزبور حتی اگر دربرابر عمل بیشتر هم قرار نگیرد باز هم صحیح است در میان فقها از صاحب عروه[92]و حضرت امام خمینی [93] (ره) می توان نام برد که از این نظر طرفداری می کنند. صاحب عروه چنین شرطی را خلاف مقتضای ذات عقد ندانسته بلکه خلاف مقتضای اطلاق عقد می داند و ادعای اکل مال بالباطل بودن را هم رد می کند. غالب حقوقدانان نیز از همین نظر تبعیت کرده اند واستدلالشان هم اصل آزادی اراده و قراردادها در قانون مدنی است.(ماده 10 ق.م)
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:39:00 ق.ظ ]
لینک ثابت |