در این مدل ابعاد سلامت معنوی به صورت ابعاد فردی، اجتماعی، محیطی و متعالی مطرح شده است(۶۲). همچنین ویژ­گی­های سلامت معنوی شامل اعتقاد به نیروی مافوق، نیاز به ارتباط با دیگران، هماهنگی درونی، حفظ تمامیت وجودی خود و سیستم­های حمایتی قوی، مراقبت از طبیعت و حس ارتباط با جهان پیرامون است(۶۴).

 

فیشر جهت اندازه ­گیری سلامت معنوی ابزار سلامت معنوی و زندگی محور[۱۹] را طراحی ‌کرده‌است که پرسشنامه­ای برای سلامت معنوی و معیار­های زندگی است. در این ابزار ۴ حیطه­ سلامت معنوی که عبارتند از شخصی، همگانی، محیطی و متعالی در نظر گرفته شده است و شامل ۲۰ سوال ‌می‌باشد که در واقع منعکس کننده­ کیفیت ارتباطات افراد با خودشان، با سایرین، با خدا و با محیط در حوزه ­های همگانی، شخصی، محیطی و متعالی سلامت معنوی است. این ابزار شامل دو بخش به صورت ذیل است:

 

الف) اندازه ­گیری زندگی محور[۲۰] شامل ایده آل های افراد برای سلامت معنوی است که در چهار سری از ارتباط به صورت «ارتباط با خود، دیگران، محیط و خدا» بروز می‌کند

 

ب) اندازه گیری سلامت معنوی[۲۱] ‌در مورد تجربیات زندگی فرد و عکس العملی که در آن زمان از زندگی انجام می­ دهند سؤال می­ کند(۶۴).

 

این مدل باوجود توجه و تمرکز بر سلامت معنوی در کنار سایر ابعاد سلامتی، فاقد دستورالعمل تجویزی برای اجرا در بالین است.

 

  • مدل مراقبت معنوی در ایران

کریم اللهی در ارائه­ این مدل بر این باور است، در پرستاری همه جانبه(مراقبت کل نگر)، پرستار مراقبت را نه تنها برای جسم و ذهن بلکه برای روح مددجو نیز فراهم می‌سازد. برآورده ساختن نیازهای معنوی بیمار موجب کاهش رنج وی شده و موجب بهبودی جسمی و ذهنی (روانی) می‌گردد.

 

با بهره گرفتن از این مدل کل‌نگر، معنویت تأثیر مثبتی بر سلامت فرد می‌گذارد، زیرا روح، ذهن را و ذهن بدن را کنترل می‌کند، ‌بنابرین‏ معنویت به زندگی فرد نفوذ می‌کند. اگر مراقبت کل­نگر یک اصل پذیرفته شده در پرستاری است، توجهات معنوی نباید مورد غفلت قرار­گیرد.

 

این مدل بر این باور پایه­ریزی ­شده است که منابع معنوی برای بیماران، منابع سازگاری مهمی هستند و یافتن معنا در زندگی ارتباط مثبتی با سلامت جسمی و روانی دارد.

 

ساختار این مدل شامل موارد زیر است:

 

    • اجزاء مراقبت معنوی

 

    • ارکان مراقبت معنوی

 

  • موانع مراقبت معنوی

 

 

ساختار مراقبت معنوی

 

در مراقبت معنوی باید نیازهای معنوی بیماران بررسی شده و توسط مراقبین رفع گردد. رفع این نیازها منجر به رفع دیسترس معنوی می­گردد که در نهایت سلامتی معنوی را برای بیماران به ارمغان می آورد(۶۵).

 

 

 

الگوی مراقبت معنوی در بیماران

 

این مدل که قرابت زیادی با مدل فیشر دارد، بر اساس زمینه موجود در کشور و عموماً بر اجرای مراقبت معنوی در بیمارستان تمرکز یافته است و مراقبت­های بعد از ترخیص یا جامعه­نگر در آن مورد توجه قرار نگرفته است.

 

متون بررسی شده در مرحله دوم؛ که در بخش اول، متمرکز بر مفاهیم استخراج شده از پژوهش و شفاف سازی آن­ها بود و دربخش دوم، جهت کمک به توسعه مدل بویژه کاربردی کردن آن مورد استفاده قرار گرفت؛ نشان داد که هر کدام از تئوری­ها یا مدل­ها به جنبه­ای از پاسخ­های انسانی به آسیب و بیماری توجه کرده ­اند. همچنین بعضی مدل­ها علی­رغم توجه به اغلب ابعاد وجودی انسان به دلیل انتزاعی بودن و پیچیدگی فاقد دستورالعمل تجویزی و قابلیت کاربرد برای مراقبت و بازگرداندن بیماران سوختگی به جامعه می‌باشند. لذا تلاش گردید جهت رفع این خلاء مدلی ارائه گردد که اولاً تمامی ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی انسان را مورد توجه قرار داده؛ ثانیاًً بتوان در قالب فرایند پرستاری علاوه بر مراقبت در حین بستری، در مرحله بعد از ترخیص یعنی تا زمان بازگرداندن بیماران به یک زندگی معنی دار از آن استفاده نمود.

 

فصل سوم

 

این فصل به توضیح روش پژوهش، توانایی محقق در انجام مطالعه کیفی، محیط جمع ­آوری داده ­ها، جامعه­ پژوهش، انتخاب مشارکت­کنندگان و ویژگی­های آن ها، فرایند جمع ­آوری و تجزیه و تحلیل داده ­ها، صحت و استحکام داده ­ها و ملاحظات اخلاقی می ­پردازد.

 

روش پژوهش

 

هدف این مطالعه، ادراک و تبیین فرایند بازگشت بیماران مبتلا به سوختگی به جامعه و طراحی یک مدل مراقبتی بود. به دلیل سنخیت سوال و هدف پژوهش از یک سو ودریافت پاسخ­های مرتبط، کامل و جامع ‌در مورد موقعیت مورد علاقه­ پژوهشگر از سوی دیگر؛ در این پژوهش از روش گراندد تئوری با نسخه­ کوربین و اشتراس(۲۰۰۸) که با تحلیلی سیستماتیک به کشف فرایند­های نهفته در پس تعاملات اجتماعی تأکید دارد به عنوان روش مناسب برای مطالعه، استفاده شد. گراندد تئوری یک روش تحقیق کیفی است، که برای بررسی فرایند­های روانی اجتماعی موجود در تعاملات انسانی به کار می­رود. هدف از آن، بررسی عمیق تجارب، اعمال بالینی، رفتار­ها، عقاید و طرز فکر­های افراد و گروه­ ها، به همان نحوی است که در زندگی واقعی آن­ها روی می­دهد(۶۶). محقق با به­کا­رگیری این روش در صدد توضیح فرایند­های روانی – اجتماعی، یا ساختار­های کلیدی است که از متن داده ­های تجربی استخراج نموده است. هدف محقق آن است که از لحاظ نظری به تشریح و تبیین یک پدیده خاص نایل آید. در این روش، الگو یا تئوری به صورت استقرایی از مطالعه­ پدیده­ای که نماینده­ی آن است به دست آمده و به طور مشروط و موقت، تأیید می­ شود، به عبارت دیگر این تئوری­ها مربوط به زمینه و شرایطی هستند که در آن توسعه یافته­اند(۶۷).

 

در این مطالعه ادراک و تبیین فرایند بازگشت بیماران مبتلا به سوختگی مورد کنکاش و سوال پژوهشگر بود. این سوال از انعطاف­پذیری و ازادی لازم برای ژرفکاوی پدیده برخوردار بود. ضمن اینکه سنخیت بین سوال پژوهش با موضوع مورد مطالعه نیز قابل درک بود. پیش فرض این سوال برای پژوهشگر این بود که لااقل در این جامعه و این مکان، همه مفاهیم مربوط به پدیده هنوز تعریف نشده­اند و یا لااقل روابط بین مفاهیم چندان توسعه نیافته است. همچنین، تشخیص سیالیت و فرایند مداری موقعیت تحت مطالعه زمینه­ انگیزشی دیگری برای انتخاب این روش توسط پژوهشگر برای انجام مطالعه بود.

 

شلدون می­نویسد: «واقعیت، یک امر سیالی است که مرتبا در حال خلق وتعدیل ‌می‌باشد. به­علاوه، از آنجایی که گراندد تئوری یک رویکرد فرایند مداری است تا یک رویکرد محصول­مدار؛ به جای انجام یک توصیف متمرکز بر باور­ها و ارزش­ها که در مطالعه­ قومیت نگاری مد نظر است؛ یا تلاش در جهت تبیین ماهیت یا جوهره­ی یک تجربه که در پدیدار شناسی مورد توجه ‌می‌باشد؛ در پی پیدا کردن تغییری است که در طی زمان حاصل آمده و اجازه می­دهد، تا شرکت­ کنندگان در مطالعه به بیان داستان به همان شکلی که دیده­اند بپردازند»(۶۸).

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1401-09-21] [ 10:25:00 ق.ظ ]