بیشتر سلاجقه بزرگ با شیعه دشمنی شدید داشتند و با آنان بدرفتاری می‌کردند و خصوصاً در وزارت خواجه‌نظام‌الملک که نسبت به مذهب غیرشافعی و حنفی شدیداً اظهار لجاج و عناد می‌شد.
و لیکن از اواخر دوران ملکشاه سلجوقی کم‌کم شیعیان در دستگاه‌های حکومت نفوذ کردند و بسیاری از آنان را با خود هم فکر و هم راه کردند.
از نهج البلاغه ترجمه‌های فراوانی به زبان های مختلف، در دست است که بعضی به زبان عربی، بعضی از آن ها به زبان فارسی و برخی دیگر به زبان انگلیسی و اردو است، که ما به قسمتی از آن ها اشاره می کنیم.
زبان عربی
۱- شرح سید رضی (درگذشته ۴۰۶). چون سید رضی مؤلف نهج البلاغه، برخی از جملات این کتاب را شرح کرده است، لذا او از شارحان نخستین به شمار می‌آید.
۲- شرح قاضی عبدالجبار معتزلی، در سده پنجم.
۳- شرح نهج البلاغه به نام منهاج البراعه، از قطب راوندی (درگذشته ۵۷۳).
۴- شرح ابن‌میثم (درگذشته ۶۹۹).
۵- شرح نهج البلاغه از امام فخر رازی (۶۰۶).
۶- شرح نهج البلاغه از ابن طاووس (۶۶۴).
۷- شرح نهج البلاغه از سعدالدین تفتازانی (۷۹۲).
۸-شرح کمال‌الدین عبدالرحمن بن محمد عتایقی حلی، در سده هشتم.
۹- شرح ضیاءالدین فضل‌الله علی راوندی، معاصر ابوالفتوح رازی، در قرن ششم.
۱۰- شرح نهج البلاغه از حسن‌بن محمدبن حسن صافاتی (درگذشته ۶۵۰).
۱۱- شرح سیدیحیی بن حمزه علوی یمانی (درگذشته ۷۴۹).
۱۲- شرح نهج البلاغه، از شیح محمد عبده (درگذشته ۱۳۳۳).
۱۳- شرح سیدنعمه الله جزایری (درگذشته ۱۱۱۲).
زبان فارسی
۱- ترجمه ی شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، از شمس الدین محمدبن مراد، که در سال ۱۰۱۳ تألیف شده است.
۲- ترجمه ی نهج البلاغه از حسین بن شرف الدین اردبیلی، معاصر شاه اسماعیل صفوی.
۳- ترجمه ی نظام الدین علی بن حسین گیلانی در تاریخ ۱۰۳۶٫
۴- ترجمه ی نهج البلاغه، مترجم ناشناخته، نسخه مورخ ۸۹۱ متعلق به کتابخانه آیه الله مرعشی.
۵- ترجمه ی نهج البلاغه، ناشناخته، نسخه مورخ ۱۱۱۴، در کتابخانه وزیری یزد.
۶- ترجمه ی نهج البلاغه از میرزامحمدباقر نواب لاهیجی تألیف ۱۳۲۶٫
۷– تنبیه الغافلین از ملافتح‌الله کاشانی (درگذشته ۹۸۸) صاحب تفسیر منهج الصادقین.
۸- مظهر البینات، ترجمه نهج البلاغه ابن ابی الحدید، از نصرالله بن تراب دزفولی است، تاریخ تألیف در سال ۱۲۹۲٫
۹- شرح نهج البلاغه از تاج‌الدین حسن معروف به ملاتاجا (درگذشته ۱۱۳۸).
۱۰٫ شرح نهج البلاغه از علی‌بن حسن زواری، در سال ۹۴۷٫
۱۱٫ شرح نور محمدبن قاضی عبدالعزیز، تاریخ تألیف ۱۰۲۸٫
۱۲٫ شرح نهج البلاغه از ملامحمد صالح روغنی قزوینی از دانشمندان سده یازدهم.
۱۳٫ شرح نهج البلاغه نوشته محمدعلی کازرونی در سال ۱۱۱۱٫
۱۴٫ شرح ملامحمد مهدی بن ابی تراب سهندی، تاریخ تألیف ۱۰۹۷٫
زبان انگلیسی
۱٫ ترجمه ای است به قلم محمد عسکر جعفری، چاپ هند، که اخیراً در تهران به وسیله کتابخانه مسجد جامع چهل‌ستون با چاپ «افست» منتشر شده است.
۲٫ ترجمه ی مفتی جعفر حسین، در یک جلد با چاپی زیبا به وسیله مرکز بررسی‌های اسلامی قم منتشر شده است.
۳٫ ترجمه ی سیدعلی رضا، در دو جلد که با چاپ خوب بوسیله موسسه جهانی خدمات اسلامی تهران منتشر شده است.
زبان اردو
۱٫ شرح النهج، در دو جلد تألیف سیدظفر مهدی هندی که در هندوستان به چاپ رسیده است.
۲٫ الأشاعه، به قلم سیداولاد حسن امروهی که در سال ۱۳۳۸ درگذشته و از دانشمندان بزرگ اسلامی هند است.
۳٫ شرح النهج، ترجمه غلام علی مولوی هندی نویسنده معروف هندوستان و مدیر مجله راه نجات.
۴-۶- اهمیت ترجمه کهن نهج البلاغه به تصحیح دکتر عزیز الله جوینی
معرفی نسخه
اصل متن ترجمه ی کهن نهج البلاغه که به کوشش دکتر عزیز الله جوینی تصحیح و جمع آوری شده در موزه ی آستان قدس رضوی با شماره ۷۶۸ حفظ و نگه داری می شود. عناوین خطب به طلا است و اوراق آن مخطط و مجدول به تحریر و سیلو و طلا و شنگرف که متن نهج البلاغه با خط نسخ و ترجمه ی آن با خط نستعلیق بسیار خوش می باشد. این نسخه ی نهج البلاغه را شاه عباس صفوی در سال ۱۰۱۷-درست یک سال پس از طلا کاری گنبد مطهر –وقف حرم کرده است.مترجم ناشناخته و نا معلوم است، فقط از روی قرائن واژگان و سبک نگارش و موارد دستوری و سایر خصوصیات می توان حدس زد که وی می باید همزمان با ابوالفتوح رازی باشد، یا اندکی از وی جلوتر یعنی در قرن پنجم و ششم می زیسته است.
لیکن کاتب آن، دو بار نام خود را ذکر کرده است؛ یکی پس از پایان خطبه ها مثل: تمت اخطب بحمدالله و حسن توفیقه و صلواته علی محمد و آله الطیبین الطاهرین اجمعین. کتبه افغل العباد عبد الله ابن المغفور مولانا حسین الهمدانی.
و بار دیگر درآخر کتاب چنین نوشته است و فقد تیسر الفراغ من کتاب نهج البلاغه بحمدالله و منه یوم الاحد وقت الضحی السابع شهر شعبان سنه ثلاث و سبعین و تسعمأه هجریه نبویه علی یدی العبد الضعیف المحتاج الی رحمه الله ابن المغفور المرحوم مولانا حسین،عبدالله غفر الله لهما ….
ترجمه ی آن تحت اللفظی است که گاهی در بعضی جا ها از حدود آن خارج شده و برای رفع ابهام شرح بیشتر داده است که در بخش سبک نگارش به این مطلب اشاره شده است.
۴-۷- شرح حال مترجم
از مترجم کتاب هیچ نوع نشانه و خبری موجود نیست. فقط با ظن و تخمین می توان گفت که وی در کدام نقطه از ایران می‌زیسته است. از ترجمه ی کلمات و عبارات و نیز از کاربرد دستوری آن، شیوه‌ای دیده می‌شود که با زبان مردم خراسان سازگارتر و با گویش آن منطقه مناسب‌تر است. مثلاً در مقایسه کردن با نسخه‌های شناخته شده، مانند تفسیر سورآبادی و نسفی و ترجمه تفسیر طبری که خراسانی بودن‌شان مسلم است، و نیز با آثار بعضی از شاعران کهن از قبیل رودکی و فردوسی و ناصرخسرو معلوم می‌گردد که این حدس چه اندازه با واقع مطابقت دارد، مانند :
۱٫ همزه استفهام «أ» در همه جا به «ای» ترجمه شده است، که در تفسیر سورآبادی نیز در همه کتاب همین‌طور است (نسخه عکسی چاپ بنیاد فرهنگ). در تفسیر نسفی به «أ» ضمه‌دار ترجمه شده است.
۲٫ «ی» شرطی، فراوان به کار رفته است. اگر رفتمی
۳٫ آمدن افعال با پیشاوندهای مختلف. فرا گرفتند
۴٫ جمع بستن کلمات عربی به روش زبان فارسی: معیشت‌ها، سنت‌ها.
۵٫ جمع‌های مکسر را با «ها» جمع بسته است: حوادث‌ها، معادن‌ها.
۶٫فعل مجهول عربی را به فعل معلوم ترجمه کرده است.
۷٫ به کار رفتن مفعول مطلق: نوآورد نوآوردنی.
۸٫ ترجمه فعل‌های ثلاثی مزید برابر است با ترجمه المصادر زوزنی، تاج‌المصادر و فرهنگ مصادر اللغه.
۹٫ به کار بردن ترکیباتی چون: غرقه گردانند (خ۱۳/-) ساخته کرد (خ ۸۶/۶). غرقه شد (خ ۱۹۲/۵۹). استاده شد (خ ۸۲/۳۴). که در تربت جام، ناحیه شرقی خراسان، گویند: نشسته کرد (=نشست). نوشته کرد (=نوشت).
۱۰٫ «الی» را در تمام متن به «وا» معنی کرده است.
۱۱٫ واژه‌هایی به کار رفته است که با واژه‌های بخش شرقی ایران مطابقت دارد که ما به بعضی از آن ها اشاره می‌کنیم، و بقیه را به صورت نمونه‌ای از واژه‌ها در بخشی از مقدمه خواهیم آورد:
دنه گرفته: متنعم (خ ۱۹۲/۴۳)
سول: سم (نامه ۲۵/۱۱)
پایندان: کفیل (نامه ۳۱/۴۴)
برافژولیدن: تحریض کردن (خ ۱۹۲/۴۷)
سیر خوردن: سیر شدن (نامه ۴۵/۸)
از پیش بشدن: مغلوب شدن (نامه ۳۹/۳)
تهک: گودال (نامه ۴۵/۱۳)
متواری: پنهان (نامه ۵۲/-)
نماز پیشین: نماز ظهر (نامه ۵۲/-)

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:26:00 ق.ظ ]