۲- مهرالمتعه:
اگر کسی زنی را به عقد خویش در آورد و در عقد هم مهر را به هیچ عنوان ذکر نکردند سپس بدون این که با وی عمل زناشویی انجام بدهد او را طلاق گوید در این مورد مهر المثل واجب نیست بلکه باید رعایت حال مرد آن هم در شرافت خانوادپی و توانگری ، مقداری از مال خویش را به آن زن بخشیده و هدیه نماید این چنین مهری را مهر المتعه میگویند. [۱۰۱]
۳-مهرالسنه:
منظور از مهر السنه مهری است که رسول خدا (ص)جهت ازدواج دختر خود صدیقه کبری فاطمه زهرا علیهاالسلام با امام علی مرتضی علیه السلام قرارداده بوده است.وآن عبارت از پانصد درهم میباشد مطابق برخی از اخبار مهر صدبقه کبری حدود سیصد درهم بوده است. [۱۰۲]
۴-مهرالمسمی:
این مهر چنان که از نام آن معلوم میباشد ، آن است که مقدار آن درعقدتعیین گردد.
و تعیین مقدار آن وابسته به رضایت زن و شوهر است که به هر مقداری رضایت دادند درست خواهد بود خواه مقدار آن کم باشد مانند پنجاه ریال و خواه زیاد باشد مانند پنج میلیون ریال در واقع برای حداکثر آن میزان معینی در بین نیست هر قدر خواستند میتوانند تعیین کنند.
فقهای اربعه اهل سنت با ما هم عقیده هستند و دلیل آن آیه شریفه ۲۰ سوره ی نساء است.رسول خدا (ص) فرمودند بهترین ازدواج آن نکاحی است که مهر آن کمتر و سبکتر باشد.چنانچه ابوالفتح رازی در ذیل تقسیر خود در آیه ی فوق متذکر گردیده است و نیز در کتاب لئالی الاخبار از امام علی (ع) نقل شده که فرمودند(لا تغلوا فی مهر النساء فیکون عداوه)یعنی درباره ی مهر و کابین زنان زیاده روی و غلو نورزید که ممکن است به عداوت و دشمنی کشانده شود. [۱۰۳]
۵-مهر المفوضه(تفویض مهر):
عبارت است از این که مهر در عقد به طور اجمال ذکر شود و مقدار آن به اختیار یکی از دو طرف عقد ازدواج، زوجه قرار داده شود .بنابراین اگر تفویض مهریه به حکم و دستور زوج قرار داده شداو دارای اختیار خواهد بود به هر مقداری که بخواهد تعیین نماید چه کم و چه زیاد باشد و از برای آن اندازه و حد معینی نیست ولی اگر اختیار مهر به زوجه تفویض گردید از لحاظ کمی دارای اندازه و حدی نیست اما از لحاظ زیادی نمی تواند هر قدر که دلخواه او باشد تعیین نماید بلکه کثرت و زیادی آن محدود است با آن که از مهر السنه که مقدارش قبلاً گفته شد تجاوز نکند. [۱۰۴]
ح: مهریه از منظر مذاهب:
درمورد مهریه در کتاب الفقه علی المذاهب الخمسه آمده: «المهر حق من حقوق الزوجه بحکم کتاب والسنه واجماع المسلمین وهو نوعان:
الاول)المهر المسمی، وهو ما تراضی علیه الزوجان وسمیاه فی متن عقد، ولا حدولاکثره بالاتفاق، لقوله تعالی: و إن اردتم استبدال زوجٍ مکان زوج وآتیتم احداهنّ قنطاراً فلا تاخذُ منه شیا.
واختلفوا فی حدلاقله.
فقال الشافعیه والحنابله ولامامیه: لا حد لاقله، فکل ما یصح أن یکون ثمنا فی البیع یصح أن یکون مهرا فی الزواج، ولو قرشا واحد.
وقال الحنفیه: أقل المهر عشره دراهم.
الثانی مهرالمثل[۱۰۵].»
در آیه۳۴سوره نساء«َوبما من انفقوا من اموالهم» در کتب مختلف تفسیری به «هزینه زندگی زنان»، نفقه، مهریه، کسوه، سکنی، مراقبت از زنان، رفع گرسنگی وبرآوردن حاجت آنان»، تعبیر شده است.
امام علی (ع)فرموده اند:
«مردان باید مهر زنان را بپردازند، و کسی که در پرداخت آن بر زنان ستم روا دارد، گویا با زن زنا میکند».
نظر نگارنده: زن به محض انعقاد نکاح ، مالک مهر میشود و می تواند هر لحظه آن را مطالبه نماید، در مورد نفقه نیز به محض اینکه زن وشوهر با یکدیگر ازدواج کرده و زندگی زناشویی خود را آغاز نمودند، شوهر باید به همسر خود نفقه بپردازد و وسایل مورد احتیاج زن را برای زندگی تهیه نماید.و زن وقتی حق گرفتن نفقه را دارد که وظیفه ی همسری خود را نسبت به شوهر انجام دهد.
در قانون به این سازگاری«تمکین»گفته میشود، و اگر زنی بدون دلیل قابل قبول از شوهر خود تمکین نکند شوهر میتواند به او نفقه نپردازد، به چنین زنی ناشزه گفته میشود.از مطالب فوق نتیجه میگیریم که: مهریه عندالمطالبه و نفقه، مشروط به تمکین زن از شوهراست .وپس از ازدواج رسمی زوجین، دریافت آن توسط زن همیشه قابل مطالبه است.
البته همسران در طول زندگی مشترک چه بسا ، خیلی بیشتر از موارد ذکر شده در قوانین نسبت به یک دیگر گذشت و ایثار داشته و هر یک از آنان برای رسیدن دیگری و فرزندان بیشتر از آنچه در قوانین آمده به یکدیگر لطف و مرحمت میورزند و سالیان طولانی را با کمترین چشم داشتی ، در کنار هم سپری میسازند.
«البته، اسلام دو حکم الزامی را در کنار هم ذکر میکند، یعنی از سویی به زن دستور تمکین به شوهر میدهد و از طرف دیگر ، به مرد دستور کار پردازی و سر پرستی زن و فرزندان را میدهد و این هر دو، بیان وظیفه ی جریان امور خانواده است و هیچ یک، نه معیار فضیلت است ونه موجب نقص». [۱۰۶]
بند دوم: ازدواج در اسلام
از دیدگاه اسلام ازدواج یک امر پر اهمیت و بسیار پسندیده و مطلوب است ، از نظر فقه عملی مستحب و چه بسا مستحب مؤکد شمرده شده است. زیرا که ازدواج کردن یکی از راه کارهای مهم حفظ اخلاق و سجایای اخلاقی است و با ازدواج کردن میتوان مسیر حفظ عفت و حیا را هموار ساخت، اسلام مهم ترین و طبیعی ترین راه تأمین نیازهای جنسی بشر را ازدواج معرفی کرده است. در روایات آمده: کسی که ازدواج کند نیمی از دین خود را حفظ میکند و در روایاتی دیگر آمده که دو سوم دین خود را حفظ میکند.
در باب یازده از کتاب جامع عباسی و نیز از منظر فقه اسلامی ازدواج به پنج شکل نام برده شده است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
نکاح واجب: وآن وقتی است که نفس او مشتاق باشد وترسد که اگر نکاح نکند در زنا افتد.(یعنی نکاحی که انسان انجام میدهد تا به گناه آلوده نشود.)
نکاح سنت(مستحب): وآن وقتی است که خوف زنا نباشد وقادر بر نفقه و مهر باشد.(شخصی که امکانات ازدواج را دارد، تمایل به ازدواج هم دارد و مانعی هم برایش وجود ندارد پس به چنین شخصی توصیه به ازدواج میشود.)
۳- نکاح حرام: چون زیاده بر چهار زن آزاد و دو کنیز به عقد در آوردن و یا زیاد بر دو زن آزاد و چهار کنیز خواستن (یعنی نکاح ممنوع مانند ازدواج با محارم و زن شوهردار).
۴- نکاح مکروه: و آن وقتی است که نفس او مشتاق نباشد ، وعاجز بر نفقه باشد ، طبق قول بعضی از مجتهدین (مانند شخصی که نه مال و اموالی برای تشکیل خانواده دارد ونه تمایل جنسی برای همسر داشتن.)
۵- نکاح مباح: و آن ما عدای چهار قسم مذکور است.(که در این مورد شخص مختار است.)
در حدیث معصومین علیهم السلام آمده است: «هیچ فایده ای مسلمان را بعد از حصول اسلام بهتر از زن صالحه نیست که هر گاه او را ببیند ، خوشحال شود و هر گاه از او غایب شود، حفظ ناموس و مال او کند.
و هم در حدیث معصومین علیهم السلام واقع شده که دو رکعت نمازی که صاحب زن بگذارد بهتر از هفتاد رکعت نمازی است که عزب بگذارد و نیز در حدیث آمده بدترین مردهای مسلمان آن کسانیاند که عزب مرده باشند»[۱۰۷].
در اسلام تأکید شده که کسی که در صدد ازدواج است، باید زنی را برگزیند که پاک دامن، بچه آور و از خاندان اصیل باشد و نباید تنها زیبایی و یا دارایی او را ملاک ازدواج خویش قرار دهد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «ایاکم و خضراء الدمن، قیل: یا رسول الله و ما خضراء الدمن؟ قال المرأه الحسنا فی منبت السوء.
از گیاهان روییده در لجنزار پرهیز کنید.
گفته شد: ای پیامبر، مراد چیست؟ فرمود زن زیبارویی که در خانوادهی ناشایست پرورش یافته است.[۱۰۸]
از امام صادق (ع) روایت شده: «اذا تزوج الرجل المرأه لجما لها اولمالها و کل الی ذالک و اذا تزوجها لدینها رزقه الله المال و الجمال».
اگر انسان با زنی به خاطر زیبایی یا داراییش ازدواج کند، با همان خواسته اش رها میشود، ولی اگر به خاطر دینداریش با او پیمان ازدواج ببندد، خداوند هر دو را روزی او می کند.[۱۰۹]
با دقت در احادیث و سخنان بزرگان متوجه میشویم که دین مبین اسلام به موضوع ازدواج بسیار اهمیت داده و هرگز پیروانش را به سوی تجردگرایی هدایت نکرده است.
همان گونه که میدانیم ازدواج در دین اسلام و در میان مسلمانان، آداب و رسوم مخصوصی دارد که باید رعایت شود، مثلاً زن و مردی که قرار است با یکدیگر پیمان زناشویی ببندند باید یک سری از شروط را رعایت کنند، مثلاً آنها نباید نسبت به یکدیگر هیچ گونه محرمیتی، چه سببی و چه نسبی داشته باشند.
محارم نسبی، کسانی هستند که با زوج یا زوجه پیوند فامیلی، خونی و یا رضاعی(به واسطه ی شیر خوارگی) دارند که به همین علت اسلام ازدواج با این افراد را حرام شمرده است. مانند ازدواج با خواهر و برادر .
محارم سببی، کسانی هستند که به واسطه ی ازدواج، بر زوجین حرام میشوند، مانند مادرزن به داماد و پدر شوهر به عروس.
طبق قوانین اسلامی ودر صورت نبودن موانع ازدواج و حرام نبودن ازدواج طرفین، دو طرف ازدواج با گفتن زوجتک (خود را به زوجیت تو درآوردم) و یا عبارتی به همین معنی، از سوی زن و تأیید مرد، با عبارتی نظیر (قبلت) محقق میشود.
صیغه ی نکاح هم توسط زوجین میتواند اجرا شود و هم توسط شخص دیگری به جز آنها.
برخی حضور دو شاهد و ولیّ زن (پدر و جدّ پدری) را هم لازم میدانند. در مورد ازدواج کودکان نابالغ، مجانین و اشخاص سفیه حق ازدواج با ولی (پدر و جدّ پدری) تعیین میشود. هر یک از زوجین میتوانند برای عقد نکاح به دیگری وکالت دهند.[۱۱۰] یعنی نکاح قابل توکیل است.
چند همسری در اسلام جایز است. یعنی مرد میتواند حداکثر چهار زن را بعنوان همسر برای خودش (به شرط رعایت عدالت در میان آنها) برگزیند. ولی چند شوهری جایز نیست و فقط در صورت طلاق یا فوت مرد، زن حق دارد که مجدداً ازدواج نماید و بعد از فوت همسر و یا طلاق باید مدتی را صبر نماید که این زمان به «عدّه» معروف است.
در هنگام عقد نکاح مرد باید مالی را به تملک همسرش دربیاورد که به آن مهریه میگویند و مقدار این مهریه بستگی به توافق طرفین دارد که حداکثر آن در فقه، یک پوستین گاو پر از طلا نام برده شده است.
در دین اسلام و خصوصاً در میان شیعیان نوع دیگری از ازدواج وجود دارد، که به ازدواج موقت یا متعه (صیغه) معروف است.
در این نوع از ازدواج زن برای مدت معینی به همسری مردی در میآید و پس از گذشتن این زمان ازدواج خود به خود باطل میشود.در این نوع از ازدواج تعیین مدت الزامی است، و در غیر این صورت عقد باطل میشود.
در ازدواج دائم اگر مهریه ای معلوم نشده باشد عقد صحیح است و به عروس مهرالمثل تعلق میگیرد.( مهرالمثل آن مهریه ای است که برای دختران هم شأن و هم کفو او در عرف آن جامعه تعیین میشود).
ولی اگر در ازدواج موقت مهریه تعیین نشده باشد عقد باطل است. در ازدواج موقت زن حق نفقه ندارد و زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند.
باید یادآوری کنم که حقوق مربوط به فرزندان در هر دو ازدواج (دائم و موقت )یکسان است ومتولدین حاصل از این ازدواجها از نظر حقوقی هیچ گونه تفاوتی با یکدیگر ندارند.
با توجه به مطالب فوق در مییابیم که ازدواج فقط مربوط به زن وشوهر نمیشود، بلکه با این پیوند نهالی کاشته میشود که ثمره و میوه ی آن، فرزندان ونسلهای بعدی میباشد. پس برای داشتن حاصلی پاک و مطلوب، باید درختی سالم با ریشههایی محکم و قوی را در محیطی به نام خانواده استوار نهاد.تا در سایه ی این درخت افراد و اجتماع سالم را به وجود آورد.
بند سوم: ازدواج ازدیدگاه آیات
خداوند در سوره نساء میفرماید: «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی من نفس واحده و…» [۱۱۱].
ای مردم، بترسید از پروردگار خود که شما را از یک تن آفرید و از او جفتش را بیافرید و از آنان مردان و زنان بسیاری گسترانید و بترسید از خداوندی که از او و از ارحام پرسش میشود. خداوند بر شما نگهبان است.
در سوره شوری میفرماید: «فاطر السموات و الا رض جعل لکم من انفسکم ازواجاً و من الانعام یذروکم فیه لیس کمثله شئ و هو السمیع البصیر»[۱۱۲].
او پدید آورنده آسمانها و زمین است. برای شما از جفت خودتان همسرانی قرار داد و از جنس حیوانات نیز جفتهایی آفرید تا بر شما بیفزاید و نسل تکثیر پیدا کند. همانند او چیزی نیست، او شنوای بینا است.
خداوند در آیه ی دیگری به همسران امر میکند ، پس از این که ازدواج کردند و تشکیل خانواده دادند با یکدیگر با حسن معاشرت رفتار کنند.« عاشروهن بالمعروف»[۱۱۳]
با همسرانتان با اخلاق نیکو معاشرت کنید.
بند چهارم: ازدواج ازدیدگاه روایات
روایات بسیاری در زمینه ازدواج وجود دارد که به بررسی چند نمونه میپردازیم:
۱-رسول خدا میفرمایند: ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله من التزویج.
نزد خداوند هیچ بنایی محبوبتر از خانه ای نیست که از طریق ازدواج آباد گردد.[۱۱۴]
ازدواج وسیلهای برای پاکدامنی و پاکزیستن است. رسول ا… (ص) فرمودند: ازدواج کن تا پاکدامن باشی[۱۱۵].
و در سخن دیگر فرمودند: مردان را زن دهید تا اخلاقشان را نیکو، ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد گردانند[۱۱۶].
و در روایت دیگری به زنی که گفته بود، دیگر ازدواج نخواهم کرد. فرمودند: «ازدواج برای حفظ عفاف است»[۱۱۷].
ازدواج وسیله تکمیل دین است.
حضرت محمد (ص) فرمودند: «من تزوج فقد احرز نصف دینه»[۱۱۸]. هرکس ازدواج کند نیمی از دینش را بازیافته است.
«ما من شباب تزوج فی حداثه سنه الاعج شیطانه یا ویله عصم منی ثلثی دینه فلیتق الله العبد فی الثلث الاخر»[۱۱۹] هر کس در ابتدای جوانی ازدواج کند شیطان فریاد میکند: ای وای، دو سوم دین خود را از شر من حفظ کرد.بنده ی خدا بعد از ازدواج باید درباره ی قسم سوم دین خود پرهیزکار باشد.
ازدواج موجب ازدیاد نسل و مسلمانان میشود.
حضرت محمد(ص) فرمودند: «تزوجا فانی مکاثر الامم غدا فی القیامه».[۱۲۰] ازدواج کنید، زیرا من به زیادتی شما نسبت به اُمتهای دیگر در قیامت مباهات میکنم.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:54:00 ق.ظ ]