قوانین و مقررات: شرکت‌ها ممکن است جهت شمول و یا عدم شمول بعضی قوانین دولتی اقدام به مدیریت سود کنند. هاو[۳۵] و همکاران (۲۰۰۵) با انجام مطالعه‌ای در کشور چین دریافتند در پاسخ به قانونی که بیان می‌داشت شرکت‌هایی که خواهان انتشار اوراق قرضه و سهام هستند باید حداقل به اندازه %۱۰ سرمایه، بازده سالیانه کسب کنند، مدیریت سود افزاینده توسط شرکت‌ها اعمال می‌گردید. (دستگیر،۱۳۹۲)
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

 

۲-۲-۵-۲ انگیزه‌های مربوط به منافع شخصی

آنچه در این نوع انگیزه‌ها دارای اهمیت است، منافع افرادی درون شرکت می‌باشد و نه خود شرکت. به عبارت دیگر هدف مدیریت سود در این نوع انگیزه‌ها عبارت است از کسب پاداش، اعتبار، امنیت شغلی و در یک کلام کسب منافع اشخاصی در شرکت.مباحث نظریه نمایندگیدر این نوع انگیزه‌ها خود نمایی می‌کند. در ادامه انواع مختلف این انگیزه‌ها تبیین می‌گردد.

 

 

افزایش پاداش: در تئوری نمایندگی برای غلبه بر مشکل تضاد منافع بین مالک و مدیر، یکی از راه های پیشنهادی جهت همسو کردن منافع، وضع پاداش است، بدین ترتیب که هرچه مدیر بیشتر در جهت اهداف شرکت (سود‌آوری) تلاش کند، پاداش بیشتری دریافت خواهد کرد. به علاوه یکی از مبناهای اندازه‌گیری تلاش مدیر در جهت اهداف شرکت، سود شرکت است و از آنجایی که سود، از اعداد برآمده از سیستم حسابداری است. مدیر انگیزه‌ کافی برای مدیریت سود را خواهد داشت.(افلاطونی،۱۳۸۵)
حسابداری

 

اعتبار، سرمایه انسانی و امنیت شغلی مدیر: بازار کار داخلی و خارجی مدیریت، بسته به برداشتن از موفقیت یا عدم موفقیت مدیر در شرکت که میزان اعتبار، حقوق و پاداش وی را تعیین می‌کند. از طرفی، ارقام حسابداری بطور مستقیم و یا غیر مستقیم در برداشت بازار کار از موفقیت یا عدم موفقیت مدیر در شرکت، اثر گذار است. همچنین ارقام حسابداری می‌توانند بصورت مستقیم یا غیر مستقیم بر تصمیمات سهام داران و هیات مدیره برای تجدید یا خاتمه مدیریت مدیر عامل اثر گذار باشد. بنابرین، مدیر انگیزه کافی برای مدیریت سود را دارد. (دستگیر،۱۳۹۲)

انگیزه‌های درون شرکتی: اگر شرایط کاری افراد در درون شرکت متأثر از اعداد حسابداری باشد، انگیزه کافی برای مدیریت سود فراهم می‌گردد. به عنوان مثال در یک شرکت ممکن است به منظور جلوگیری از انحراف بودجه و دستیابی به استانداردهای عمل‌کرد مورد نظر، گزارش‌های مالی دستکاری شود.

تغییر دادن مدیر اجرایی شرکت: در سال آخر حضور مدیر عامل در شرکت، احتمالاً انگیزه‌ مدیریت سود افزاینده وجود دارد، زیرا از طرفی مدیر عامل می‌خواهد با گزارش نمودن سود بیشتر از واقع، پاداش خود را به حداکثر برساند و از طرفی دیگر مدیر با این کار می‌خواهد احتمال کسب جایگاهی در هیئت مدیره را پس از کناره‌گیری از سمت مدیرعاملی افزایش دهد به علاوه طبق فرضیه «افق دید کوتاه مدت» مدیر در حال برکناری این انگیزه‌ را دارد تا با افزایش سود گزارش شده در سال پایانی حضور خود در شرکت، به پاداش بیشتری دست یافته و شهرت و اعتبار خود را نیز افزایش دهد. این در حالی است که اگر مدیر افق دید بلند مدت داشته باشد، اثر بلند مدت اقلام تعهدی اختیاری بر سود نزدیک صفر خواهد بود. اما وقتی مدیر بر مقطع برکناری نزدیک می‌شود، اثرگذاری معکوس اقلام تعهدی اختیاری به دوران مدیر عامل بعدی منتقل می‌گردد. در تحقیقات زیادی وجود مدیریت سود افزاینده در سال آخر مدیر عامل در شرکت گزارش گردیده است. به علاوه در سال تغییر مدیر عامل، هنگامی که مدیرعامل جدید در جایگاه مدیریت قرار می‌گیرد، احتمالاً تمایل دارد در سال اول حضور خود در شرکت، مدیریت سود کاهنده انجام دهد، زیرا می‌خواهد نشان دهد مدیر عامل قبلی، شرکت را در وضعیت بدی به او تحویل داده است. به علاوه از آنجایی که عملکرد سال اول مبنایی است برای پاداش مدیر در سالهای بعد،‌مدیران تمایل دارند عملکرد سال اول را ضعیف نشان دهند. ضمناً با توجه به ماهیت برگشت پذیری اقلام تعهدی، با مدیریت سود کاهنده در سال تغییر مدیرعامل، زمینه برای مدیریت سود مثبت در سالهای بعد فراهم می‌گردد. در تحقیقات زیادی وجود مدیریت سود کاهنده در سال تغییر مدیریت در شرکت، گزارش گردیده است.(دستگیر،۱۳۹۲)

۲-۲-۶اقلام تعهدی

تجزیه و تحلیل مدیریت سود غالباً بر استفاده مدیریت از اقلام تعهدی تأکید دارد. قضاوت‌هایی که بوسیله مدیران به کار برده می‌شود بر گزارش‌های مالی تأثیر گذار است و معمولاً از طریق بخش تعهدی سود انجام می‌گیرد، زیرا قابلیت تحریف و اعمال قضاوت در مورد بخش نقدی سود خیلی کمتر از بخش تعهدی می‌باشد. فرض می‌شود که سود به روشی قابل پیش‌بینی و در جهت رسیدن به اهداف خاصی مدیریت می‌شوند(خدامی پور،۱۳۸۹).جونز (۱۹۹۱) تفاوت بین سود و وجه نقد حاصل از عملیات را به عنوان اقلام تعهدی شناسایی کرده است.
اسلون[۳۶] (۱۹۹۶)، اقلام تعهدی را به عنوان تغییر در سرمایه در گردش غیر نقدی منهای هزینه استهلاک تعریف نموده است. تعریف اسلون از تعریف هیلی[۳۷] (۱۹۸۵) نشأت گرفته است و دقیقاً با تعریف اقلام تعهدی عملیات استفاده شده در بیانیه استاندارد حسابداری مالی شماره ۹۵ (صورت جریانات نقدی) مطابقت دارد. برای دستیابی به یک اندازه جامع از اقلام تعهدی عنوان می‌شود که صورت عدم استفاده از حسابداری تعهدی (استفاده از حسابداری نقدی) تنها حسابهای نقدی در تراز‌نامه منعکس می‌شود. لذا گزارش سایر حسابهای دارایی و بدهی دیگر در تراز‌نامه نتیجه بکارگیری حسابهای تعهدی است، بنابرین اقلام تعهدی بیانگر تغییر در تمام داراییهای غیر نقدی منهای تغییر در تمام بدهی‌ها است.
اقلام تعهدی خود به دو دسته اقلام تعهدی اختیاری و اقلام تعهدی غیر اختیاری قابل تقسیم می‌باشند، اقلام تعهدی اختیاری عبارتست از اقلام تعهدی که مدیریت می‌تواند کنترل‌هایی را روی آن‌ ها اعمال نماید و قابل اعمال نظر توسط مدیریت هستند و بر اساس سلیقه و انتخاب مدیریت ثبت می‌شوند. بر خلاف اقلام تعهدی اختیاری، اقلام تعهدی غیر اختیاری به واسطه مقررات سازمانها و دیگر عوامل خارجی محدود هستند و قابل اعمال نظر توسط مدیریت نیستند.(مدرس،۱۳۸۸)
برای شرح اینکه این اقلام چگونه ممکن است در مدیریت سود مورد استفاده قرار گیرند از رابطه ذیل استفاده می‌کنیم:
خالص اقلام تعهدی اختیاری(-)+خالصاقلام تعهدی غیراختیاری(-)+جریان وجه ناشیازعملیات = سود خالص
برای تشریح موضوع یک مثال در زیر ارائه می‌گردد:
جریان وجه ناشی از عملیات طبق صورت جریان وجود نقد ۱۰۰۰
کسر می‌شود: هزینه استهلاک (۵۰)
اضافه می‌شود: افزایش در خالص حسابهای دریافتنی در طی دوره ۴۰
اضافه می‌شود: افزایش در موجودی‌های طی دوره ۱۰۰

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:28:00 ق.ظ ]